صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نقدی بر عملکرد سازمان دانش آموزی و خبرگزاری پانا

نام خبرگزاری پانا (PANA) مخفف عبارت Pupils Association News Agency به معنای "خبرگزاری انجمن دانش‌‌آموزان"  است .  صاحب امتیاز این موسسه ، سازمان دانش آموزی وابسته به وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است. کار این خبر گزاری بر اساس آنچه که در سایت خبرگزاری درج شده است : 

1- پوشش اخبار حوزه دانش‌آموزی و آموزش و پرورش.  من دقیقا نمی دانم که خبرگزاری پانا با تشکیلات استانی چند پرسنل و چه امکاناتی دارد اما می دانم که اداره سایتی مانند سایت این خبرگزاری نیاز به هزینه چندانی ندارد و برخی سایت های شخصی از جهت اخبار و گزارش غنی تر از سایت خبرگزاری پانا هستند.

2-  نگاه تحليلي و آسيب‌شناسانه به مسائل ايران 

3- کمک به آموزش دانش آموزان برای کار خبرنگاری است.

سازمان دانش آموزی در سال 78 تاسیس شد. احتمالا هدف از ایجاد آن پر کردن جای خالی سازمان پیشاهنگی بود که در سال 61 با رای مجلس شورای اسلامی منحل شد.

با نگاهی به سایت خبرگزاری پانا در می یابیم که این آژانس در پوشش اخبار واقعی دانش آموزی و نگاه تحلیلی و آسیب شناسانه به مسایل ایران موفق نبوده است.

تیترهای صفحه اول این سایت مانند همه سایت های دیگر دولتی است. در مورد کمک به دانش آموزان برای کار خبرنگاری قطعا آمارهای پانا حاکی از تربیت چند هزار دانش آموز- خبرنگار در سطح کشور است. اما راستی آزمایی این آمار قطعا نیاز به اطلاعات جزیی دارد از جمله اسامی اساتید برگزار کننده کلاس ها ، تعداد ساعات آموزش، محتوای آموزش و.... به نظر من این آمارها مثل آمارهای دیگر معاونت پرورشی تبلیغاتی و فاقد اعتبار است، مگر اینکه خبرگزاری پانا جزییات این آموزش ها را اعلام کند.

 

گفتم که احتمالا هدف از تاسیس سازمان دانش آموزی پر کردن جای خالی سازمان پیش آهنگی بوده است. سازمان پیش‌آهنگی که در سال 1304 شمسی در ایران تاسیس شد، می‌کوشید تا نوجوانان ایرانی را با مهارت‌های گوناگون آشنا کند از جمله : " کوهنوردی ، جنگل نوردی ، نحوه برپایی اردو ، بهداشت فردی و عمومی ، آشنایی با قوانین راهنمایی و رانندگی، کاردستی، بازی و نقاشی، حرکات ورزشی، کمک‌های اولیه، سرود و آداب معاشرت، شعر، استفاده از طناب و انواع گره ها ، بستن دو چوب، روشن کردن آتش ، عبور از رودخانه ، کار های گروهی و.... "  البته در رژیم سابق هم از پیشاهنگی سوء استفاده سیاسی مانند رژه در جشن تولد شاه (چهارم آبان ) می شد اما این استفاده مقطعی بود.

 نقدی بر عملکرد سازمان دانش آموزی و خبرگزاری پانا

اساسنامه سازمان دانش آموزی یک متن عمدتا عقیدتی – سیاسی  است که در آن اهداف حرفه ای سازمان تحت الشعاع عبارت پردازی های سیاسی – عقیدتی مانند : ...کمالات انسانی براساس تعالیم عالیه اسلام ناب محمدی (ص) ، بسط مشارکت فعال دانش‌آموزان در عرصه‌های مختلف انقلاب و پاسداری از حریم ولایت و قانون اساسی و... قرار گرفته است. یکی از مشکلات کشور  وجود دستگاه ها و نهادهای موازی با عملکرد تقریبا یکسان اما بودجه و تشکیلات جداگانه است. در واقع عملکرد سازمان دانش آموزی با عملکرد تشکیلات بسیج دانش آموزی و اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزی و بخش های دیگر معاونت پرورشی و حتی فعالیت های عادی مدارس  همپوشانی دارد.  

 نقدی بر عملکرد سازمان دانش آموزی و خبرگزاری پانا

در کشوری که  سانسور و عدم امنیت روزنامه نگاران و فیلترینگ فضای مجازی عرصه را برای گردش آزاد اطلاعات تنگ کرده است افزایش تعداد خبرگزاری های وابسته به دولت (ایران و ایرنا و پانا و... ) و خبرگزاری ها و سایت های متعدد وابسته به نهادهای غیردولتی از جمله سپاه (تسنیم و فارس و...) و شهرداری و ...  کمکی به گردش آزاد اطلاعات نمی کند. تفاوت اینها در  وابستگی آنها به این یا آن نهاد و  تبلیغات به نفع  این یا آن نهاد و جناح حکومتی و تخریب همدیگر و دعواهای ساختگی  است. در واقع نهادهای مختلف از رسانه به عنوان ابزار تبلیغات علیه رقبا  استفاده می کنند. روزنامه های به ظاهر مستقل هم به عنوان  ارگان شخصیت ها و احزاب برای فصل انتخابات کاربرد دارند و معمولا به کپی برداری و ترجمه و یادداشت روی می آورند. در این میان خبرگزاری پانا هم زایده ای بر روابط عمومی وزارتخانه است.

 این آژانس در پوشش اخبار واقعی دانش آموزی و نگاه تحلیلی و آسیب شناسانه به مسایل ایران موفق نبوده است.

آموزش و پرورش ما با کثرت ماموریت ها و وظایف غیر مرتبط مواجه است که قدرت حرکت را از آن سلب کرده است. ماموریت های غیر مرتبط، آموزش و پرورش را از انجام وظایف اصلی خود باز می داردو باعث اتلاف بودجه و انرژی و نیروی انسانی در جهت هایی می شود که به ماموریت آموزش و پرورش ربط مستقیم ندارد. من قبلا هم نوشته ام که آموزش و پرورش بخش هایی از وظایف بیش از 10 نهاد و سازمان و وزارتخانه از جمله حوزه علمیه،  سازمان تبلیغات اسلامی،  وزارت مسکن ،  وزارت بهداشت ، سپاه پاسداران، شهرداری و.... را عهده دار است. آموزش و پرورش باید سبکبار شود.

بسیج دانش آموزی ، اتحادیه  انجمن های اسلامی دانش آموزان، سازمان دانش آموزی، بسیج معلمان نباید تعطیل شوند ، بلکه بندناف آنها با بودجه وزارت و تشکیلات اداری باید قطع و دفاتر آنها به خارج از ادارات و مدارس منتقل شود و حضور در آنها داوطلبانه و بدون رانت دولتی باشد.   

به بحث اصلی یعنی سازمان دانش آموزی برگردیم. ماده 14 اساسنامه سازمان دانش آموزی  استفاده از کمکهای مستمر دولت متناسب با رشد فعالیت و برنامه‌های سازمان را مجاز شمرده است . در تبصره همین ماده آمده است : " بخشی از نیروهای مورد نیاز سازمان از طریق مأمور نمودن کارکنان وزارت آموزش و پرورش و سایر دستگاههای دولتی تأمین خواهد شد. منابع‌ پرداخت حقوق و مزایای این گونه کارکنان از محل بودجه دستگاههای دولتی مربوط و به عنوان بخشی از کمک دولت به سازمان منظور و تأمین خواهد‌شد." همین تبصره راه را برای گسترش بی حساب تشکیلات این گونه نهادها که در اصل نهاد عمومی غیر وابسته به دولت هستند باز می کند. مثل همه نهادهای دولتی برای انجام کاری که در بخش خصوصی از یک نفر بر می آید ، چهار نفر مامور می شوند و کار را به بدترین نحو انجام می دهند و نهایتا کار نیمه تمام می ماند.

 

در سازمان دانش آموزی و زیرمجموعه های آن هیچ محدودیتی برای گسترش چارت سازمان وجود ندارد. افراد مامور می شوند و وزارتخانه حقوق آنها را می پردازد. همین دست و دلبازی  عامل اصلی ناکارآمدی سازمان دانش آموزی و موسسات وابسته به آن مانند خبرگزاری دانش آموزان است. علاوه بر تشکیلات ستادی در هرمرکز استان،  سازمان حداقل 8 کمیته دارد. هر کمیته چند عضو دارد را نمی دانم. وقتی هزینه را دولت می دهد و پشت بندش هم ماموریت ایدئولوژیک- سیاسی است  .کسی جرات مخالفت با گسترش این نهادها را ندارد و این نهادها به بهشت تنبل ها و از زیرکار در روها تبدیل می شود.

برون سپاری یکی از سیاست های آموزش و پرورش است که معمولا در مورد مدارس مناطق محروم اجرا می شود.  حالا که نمی توانید موسسات اضافی را منحل کنید لااقل موسساتی مانند خبرگزاری پانا را برون سپاری کنید. من مطمئنم که با هزینه بسیار کمتر در حد ده درصد هزینه های فعلی می توان پانا را با کیفیتی بالاتر اداره کرد. چرا برون سپاری را فقط در مدارس اجرا می کنید؟

 نقدی بر عملکرد سازمان دانش آموزی و خبرگزاری پانا

استفاده سیاسی - تبلیغاتی دولت ها از این موسسات تبلیغاتی ناپایدارو موقتی است. دیروز در خدمت دولت احمدی نژاد بودند و امروز در خدمت دولت روحانی هستند و فردا هم در خدمت دولت دیگری .

بنابر این اگر یک دولت نگاه استراتژیک داشته باشد سعی می کند که این موسسات را که فایده ای جز اتلاف بودجه و امکانات ندارند را منحل یا برون سپاری کند. وقتی هزینه را دولت می دهد و پشت بندش هم ماموریت ایدئولوژیک- سیاسی است  .کسی جرات مخالفت با گسترش این نهادها را ندارد و این نهادها به بهشت تنبل ها و از زیرکار در روها تبدیل می شود.

من دقیقا نمی دانم که خبرگزاری پانا با تشکیلات استانی چند پرسنل و چه امکاناتی دارد اما می دانم که اداره سایتی مانند سایت این خبرگزاری نیاز به هزینه چندانی ندارد و برخی سایت های شخصی از جهت اخبار و گزارش غنی تر از سایت خبرگزاری پانا هستند.

سایر فعالیت های این موسسه مانند تربیت دانش آموز - خبرنگار هم نیاز به فکت معتبر دارد. به نظر من وزیری موفق است که با جرئت بایستد و بگوید آموزش و پرورش باید سبکبار شود و زیر بار وظایف تحمیلی نرود.

گروه خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش


نقدی بر عملکرد سازمان دانش آموزی و خبرگزاری پانا

منتشرشده در یادداشت

مشارکت در آموزش و پرورش و نقدگریزی نیروهای ستادی و اداریمشاركت كاركنان و گروه های هدف در برنامه هاي هر سازمان ، نقش به سزايي در مديريت آگاهانه و واقع بينانه آن سازمان داشته و مراقبت بر نحوه ي انجام امور توسط خود كارمندان (به ویژه کارکنان نخبه و صاحب نظری كه بيش ترين صلاحيت را در اين خصوص دارند ) كمك شاياني به شناسايي نقاط قوت و ضعف آن سازمان خواهدنمود، البته خود موضوع اعتقاد و باور به مشارکت کارکنان در برنامه های سازمان و دغدغه مدیریت آگاهانه و واقع بینانه داشتن؛ نقطه قوت و عدم به کاربستن و عملیاتی نمودن همین موضوع نقطه ضعف مدیریت یک سازمان است.
معمولاً مدیران ستادی آموزش و پرورش در گفتار و حرف؛ مشارکت و همفکری معلمان، تشکل های معلمان ،کارکنان ستادی و اولیاء و دانش آموزان را فرصت قلمداد نموده و  ترغیب به مشارکت و ارائه نقطه نظرات می نمایند، اما در عمل مشارکت به معنای واقعی کلمه جایی در بخش ستادی و تصمیم سازی و تصمیم گیری آموزش و پرورش ندارد...و علی رغم نهادینه شدن رویکرد تابع گزینی به جای نخبه گزینی در جایگاه های حساس تصمیم سازی و مدیریت ستادی، فرصت و امکانی هم جهت  مشارکت در همفکری و همیاری از سوی سایر ذینفعان در بهبود وضعیت سازمان در آموزش و پرورش وجود ندارد...
و حتی فرصت های اندکی هم که برای ارائه نظر و انتقاد در بخش های ستادی از طریق صندوق ارائه نظرات و پیشنهادات  تعریف شده، در عمل کارایی لازم را ندارد چرا که فضای  غالب سیستم ستادی آموزش و پرورش همچنان مخالف نقد است؛ صندوق های ارتباط با مدیران و مسوولین اعم از وزیر، مدیرکل، مسوولین حراست/ بازرسی/ تخلفات اداری و...در بخش های ستادی عمدتاً در  نقاطی نصب شده است که یا در معرض دیدگان همگان قرار دارد و یا در مقابل دوربین های مدار بسته متعدد قرار دارد و را ههای ارتباطی با وزیر و  مدیرکل و حراست و بازرسی و تخلفات و سایر بخش ها در فضای مجازی یا وجود ندارد و یا نیاز به ارائه و ثبت مشخصات و هویت افراد است که به دلیل فقدان امنیت بعد از بیان حس ناامنی را القاء می کند و معدود دریچه هایی هم که در فضای مجازی جهت ارتباط با مدیران کلان طراحی شده و حتی خروجی همین صندوق ها هم ،اساساً سالی یکبار هم مورد بررسی و مطالعه قرار نمی گیرد و مشکل دیگر آنکه علی رغم وجود بخش های متعدد جهت نظارت و بازرسی امور و پاسخگویی به شکایات و صیانت از حقوق شهروندی و حراست از ارزش ها و مقابله با تخلفات اداری، در عمل آنچه ملاک و معیار قرار  می گیرد اراده ی متولیان و مدیران جهت بررسی و احقاق حق و یا اساساً مسکوت گذاشتن و پیگیری نکردن یک موضوع است، و در این وضعیت که حتی شکایات منطقی و درخواست احقاق حق کارکنان یک سازمان ترتیب اثر داده نمی شود!! کارکنان نخبه و صاحب نظر بخش های ستادی و یا همکاران صف و یا دانش آموزان و اولیاء ایشان چگونه می توانند به موثر بودن مشارکت خود در ارائه نقطه نظرات و یا نقد و بررسی وضعیت موجود سازمان امیدوار باشند؟!
از آنجایی که تخریب و تخطئه و پرونده سازی برای اشخاص در جامعه ی ما قائم به مستندات و دلایل محکمه پسند نیست و با ارسال یک گزارش مغرضانه کاذب هم می توان برای هرکسی پرونده سازی نمود و هر اتهامی را  بدون سند و مدرک متوجه دیگری نمود،افراد ناپرهیزکار به راحتی متوانند با آبرو حیثیت افراد بازی کنند یا مسیر موفقیت های اجتماعی وی را تحت الشعاع قرار دهند...!و از این روست که در این فضا قاعدتاً هرکسی که حرکت کند،سنگ بیشتری می خورد و یا در مرداب بیشتر فرو می رود و فضا جهت رشد افراد ساکن و ایستا بیشتر فراهم می شود...چون حرکتی نمی کنند که سنگی بخورند و یا در مرداب فرو بروند...

مشارکت در آموزش و پرورش و نقدگریزی نیروهای ستادی و اداری

رصد های دائمی فضای مجازی و حتی کامنت های مطالب مندرج در فضای مجازی از سوی (برخی از افراد تنگ نظر) به منظور پرونده سازی برای همکارانی که کوچکترین نقدی نسبت به رویکردهای سازمان محل فعالیت خود دارند از جمله مواردی است که متاسفانه خسارت های زیادی را به همکاران منتقد و صاحب نظری که نقد آنها صرفاً عملکرد مدیران و رویکردهای مدیران سیستم آموزش و پرورش است ایجاد نموده است، و عداوت و کینه ای را نسبت به ایشان ایجاد نموده است که منجر به ایجاد خسران در مسیر ارتقای شغلی ایشان و یا فعالیت های اجتماعی آنها شده است ؛ به عنوان مثال در یک مورد ،مسوول حراست یکی از استان ها،نامه ی استعلام اطلاعات گزینه ی مد نظر مدیرکل جهت انتصاب به عنوان مشاور اجرایی را به دلیل بغض و کینه ای که نسبت به آن همکار صاحب قلم و منتقد برخی رویکردهای مدیران همسو با آن فرد مسوول حراست داشته است،اساساً به مراجع مربوطه ارسال ننموده و متاسفانه به حیثیت و حق ارتقای شغلی همکار صاحب قلم و منتقد لطمه وارد نموده است و علی رغم مشخص شدن موضوع، پس از شکایت همکار آسیب دیده،نه تنها با فرد خطاکار برخوردی انجام نشده، بلکه هیچ احقاق حقی هم تاکنون انجام نشده است و هیچ  موقعیت مدنظر دیگر به همکار مذکور اعاده نشده علی رغم شفاف سازی انجام شده!
با اینگونه رویکردها در سیستم آموزش و پرورش،نه تنها باید از مشارکت فکری نخبگان و صاحب نظران صرف نظر کرد،بلکه وظیفه امر به معروف و نهی ازمنکر که از تکالیف دینی موکد است را هم باید مورد احتیاط قرار داد تا آمر به معروف و ناهی از منکر آماج صدمات برخی افراد ناپرهیزکاری که به دلیل قرار گرفتن در یک بخشی همانند حراست،گزینش، تخلفات اداری امکان صدمه زدن و پرونده سازی برای منتقدین خود دارند،قرار نگیرد، به ویژه آنکه پرونده سازی ها عمدتاً بر اساس گزارش های مغرضانه که قابل اثبات نیست،تولید می شود و نه بر اساس مستندات محکمه پسند و غیرقابل انکار و دفاع!! با این وضعیت و فقدان جایگاه حقوق شهروندی در سیستم ستادی  آموزش و پرورش و شعار زدگی مدیران کلان این نهاد!! آنچه درسیستم ستادی آموزش و پرورش به جایی نرسد،فریاد است...و اگر مقصود از مشارکت صرفاً مشارکت در اجرای منویات مدیران بالادستی و جلب مشارکت های مادی و سخت افزاری است که به نظر این دستار کهنه و ژنده ی اینگونه مشارکت نمودن را هم  به سیاق داستان جالب عطار در مثنوی مصیبت نامه باید به  عمید نیشابور یا همان تصمیم سازان و تصمیم گیران محدود سیستم آموزش و پرورش ارزانی داشت و با این وضعیت نمی شود انتظار مشارکت از ذینفعان سیستم آموزش و پرورش داشت... یکی از دلایل  رکود حاکم بر وضعیت انجمن های اولیاء و مربیان عدم بهره بردای از ظرفیت مدیران آشنا به الفبای مشارکت و ظرفیت های مردمی است و ترجیح مدیران آموزش و پرورش به جای نخبه گزینی و به کارگیری مدیران متخصص در این عرصه و فعال نمودن ظرفیت مردمی انجمن اولیاء و مربیان ،به کارگیری افراد پیگیر جمع آوری اعانات بوده است .

مشارکت در آموزش و پرورش و نقدگریزی نیروهای ستادی و اداری

به نظر می رسد که مقصود مدیران آموزش و پرورش از مشارکت همان مشایعت و پیروی نمودن باشد از آنچه آنها مدنظر دارند جهت اجرا و لاغیر...
مانع دیگری که به صورت مشخص مانع از مشارکت کارکنان در بخش های ستادی می شود این است که همچنان در بسیاری از امور مهم و در بسیاری از تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها کار دست کاردان نیست؛ و ملاک و معیار شایسته ای جهت ارجح دانستن افراد جهت محول نمودن سکان تصمیم گیری و راهبری در مناطق و معاونت ها و ادارات داخلی سازمان وجود ندارد؛ مدیریت منابع انسانی نقش به سزایی در تحقق اقتصاد مقاومتی دارد و این تفکر نقطه قوت است اما عدم عملیاتی نمودن همین موضوع در حوزه ی اجراء و ارجح دانستن مصالح و سلایق و روابط و آشنایی ها و دلجویی ها و بده بستان ها  بر شایستگی ها و نخبگی ها و رزومه ها و تجربیات مرتبط در عرصه های مدیریتی ادارات و مناطق خود نقطه ی ضعف است و نادیده گرفتن توانمندی ها و تجربیات و سوابق همکاران در عرصه های مدیریتی و عرصه های فرهنگی اجتماعی و عدم بهره برداری از این ظرفیت ها در جای خود،مانع دیگری است که منجر به بی تفاوتی و دلسردی کارکنان شایسته می شود و آنها از مشارکت در بهبود وضعیت سازمان دور می کند.
به عنوان مثال یکی از دلایل  رکود حاکم بر وضعیت انجمن های اولیاء و مربیان عدم بهره بردای از ظرفیت مدیران آشنا به الفبای مشارکت و ظرفیت های مردمی است و ترجیح مدیران آموزش و پرورش به جای نخبه گزینی و به کارگیری مدیران متخصص در این عرصه و فعال نمودن ظرفیت مردمی انجمن اولیاء و مربیان ،به کارگیری افراد پیگیر جمع آوری اعانات بوده است و قاعدتاً مشارکت اولیاء در آموزش و پرورش به مشارکت مالی و سخت افزاری محدود شده است و یا ظرفیت های مشورتی در اختیار مدیران کل آموزش و پرورش به جای تخصیص به افراد خوشفکر و دارای توانمندی مشورتی به دلیل عدم باور به موضوع مشورت به جایگاهی جهت دلجویی از بازماندگان پست های معاونت و ریاست مناطق و ادارات مبدل شده است، در حالی که مشاور جوان یک مدیرکل با شناسایی نیروهای جوان و خوشفکر به عنوان سرمایه های انسانی در هر منطقه و ایجاد بستر و زمینه ی مشارکت فکری ایشان در امور و بویژه در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها می تواند گامی مهم در راستای ایجاد تحول در آموزش و پرورش یک استان ایجاد کند و سربازان صف مقدم سنگر اجرای سند تحول بنیادین را تربیت کند...
مخلص کلام اینکه مشارکت در کلام محقق نمی شود و اراده ای برای تحقق میخواهد و اقدام و عمل و مدیران شجاع و مدبری که مشارکت را نه در حرف بلکه در کلام محقق کنند ...اما به قول مولانا:"

آنکه یافت می نشود،آنم آرزوست..."در غیر این صورت  انتظار مشارکت و همفکری در بهبود وضعیت آموزش و پرورش در شرایط کنونی...از نخبگان و صاحب نظران و کارکنان شایسته ی به حاشیه رانده شده،شاید انتظاری واقع بینانه نباشد و به قول حافظ شیرازی:

"کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد/صد نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد....".


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مشارکت در آموزش و پرورش و نقدگریزی نیروهای ستادی و اداری

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

محکومیت قطعی یک معلم در خراسان شمالی در هیات تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش

» حسین رمضان پور » معلم و عضو انجمن صنفی خراسان شمالی توسط هیات تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان آموزش و پرورش شعبه 3 به " تغییر محل جغرافیایی به مدت یک سال  "محکوم شد .

پیش از این رمضان پور توسط هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری استان خراسان خراسان شمالی به این مجازات محکوم شده بود .

در ابتدای رای صادره آمده است :

" این رای قطعی است و محکوم علیه در صورت اعتراض می تواند حداکثر ظرف 3 ماه از تاریخ ابلاغ رای به دیوان عدالت اداری شکایت نماید . "

در رای هیات تجدید نظر به امضای « ایوب عباسیان » ، « خدیجه سادات طباطبائیی » و « غلامرضا رضایی » رسیده است چنین آمده است :

" با توجه به ماده 21 آیین نامه اجرایی قانون رسیدگی به تخلفات اداری و آثار سوء اداری ، آموزشی و اجتماعی تخلفات مذکور و این که هیات مذکور نهایت تخفیف را در مورد ایشان اعمال نموده است به شرح صدر گردشگار مبادرت به صدور رای می نماید .

همچنین « محمدرضا رمضان زاده » رئیس انجمن صنفی خراسان شمالی نیز توسط هیات بدوی به بازنشستگی پیش از موعد محکوم شده بود که نتیجه اعتراض هنوز ابلاغ نگردیده است .

تشکیل پرونده برای فعالان صنفی معلمان در پی تحصن و اعتراض معلمان نسبت به مطالبات صنفی در مهر 1397 و نیز تجمع فرهنگیان در مهر 1396 صورت گرفته است .

« صدای معلم » بارها و در گزارش های متعدد از برخورد هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش با این گونه فعالیت های صنفی انتقاد کرده و خواهان پاسخ گویی مسئولان وزارت آموزش و پرورش و احیای امنیت فرهنگی در حوزه آموزش گردیده بود .

در این رابطه این رسانه گفت و گویی را با « علی عسکری »  معاون وقت حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش انجام داده و پرسش هایی را در این زمینه مطرح کرد . ( این جا ) و ( این جا )

لازم به ذکر است در گردشکار این هیات ها به برخی مسائل سیاسی و عقیدتی نیز اشاره گردیده است .

« صدای معلم » در این زمینه از آقای عسکری پرسید :

" بر اساس اخبار رسیده ؛ تاکنون این ابلاغیه ها در تعدادی از استان ها مانند خراسان رضوی و خراسان شمالی برای این معلمان صادر گردیده است .

موارد اتهامی عمدتا شامل : " شرکت در تحصن " ، " تجمع " ، " ترک محل خدمت " و برخی موارد سیاسی بوده است .

استناد هیات های تخلفات اداری به موادی مانند بند 33  ، بند 29 و بند 1 از ماده 8 قانون رسیدگی به تخلفات اداری بوده است .

نکته قابل تامل این است که این هیات ها مصادیق سیاسی را از  فعالیت معلم متهم از طریق نوشتن متن در فضای مجازی اخذ کرده اند .

بند 1 از ماده 8 قانون مربوطه اشعار می دارد :

" اعمال و رفتار خلاف شئون شغلی یا اداری . "

این گونه موارد ناظر بر فعالیت و رفتار فرد شاغل در محیط کار است و به نظر می رسد هیات های تخلفات اداری از این قانون " تفسیر موسع "  و یا حداکثری داشته و گویا قرار است معلمان را در  همه جا مورد نظارت و کنترل قرار دهند .

آیا این هیات ها فرضا خود را " پلیس فضای مجازی " فرض کرده اند ؟ "

در زمان وزارت « سیدمحمد بطحایی » پرونده های متعددی برای فعالان صنفی و معلمان منتقد تشکیل شد .

« صدای معلم » در گزارش های متعدد به عملکرد ضعیف و پرسش برانگیز وزیر وقت محمد بطحایی انتقاد کرده و خواهان توجه جدی و رسیدگی رئیس جمهور به عملکرد ایشان گردید .

پایان پیام/


محکومیت قطعی یک معلم در خراسان شمالی در هیات تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان استان فارس برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

بازداشت زینب همرنگ معلم منطقه 18 تهران

اخبار و شنیده ها حاکی است « زینب همرنگ » دبیر آموزش و پرورش مطنقه 18 تهران روز یکشنبه ۲۲ دیماه  ۹۸ در منزلش بازداشت شده است .

از علت و یا دلایل بازداشت این معلم خبری در دست نیست .

« صیفی » همسر خانم همرنگ گفته است : «دادسرا برای آزادی ایشان ۶۰۰ میلیون تومان وثیقه خواسته است. تامین این مبلغ در توان ما نیست.»

«زینب همرنگ سید بگلو»، بازنشسته آموزش و پرورش است.

پایان پیام/

شعر معلم برای زینب ابوطالبی هتاک ایرانی

شنیدم بانویی در یک رسانه نُطق دَر کرده
عموماً هر کسی گر حرف دارد را خبر کرده
فرا سویِ سیاست ، مملکت داری ، نظر کرده
چنان سینه سپر کرده !
به فرضِ خویشتن کاری بدینسان را
میانِ قصّه ها اُسطوره ها
چون شیرِ نر کرده !
چنین فرموده از ایران
کسی چون او نباشَد ، هان
توانَد رختِ خود بندَد رَوَد هر جا که می خواهد شَوَد
آواره ، سر گردان !
ببین بانو
یکی زانها که می گویی خودم هستم
تو می دانی برایِ ذرّه ذرّه خاکِ این کشور
کجاها می توانستم رَسَم
مردانه بگذشتم ؟
مپندار هیچ من با تو خدا ناکرده دشمن
یا به نوعی روی در رویم
نه ! !
چون تو گم شدی در رَه
ولی من با تمامِ هستیم بر خود ، به تو بر هر کی ایرانیست
هنوز هم راه می جویم
خدا را داورَت بنمای و گوشم کن
دوتا را بر تو می گویم
نه این دو در منِ تنهاست
میانِ تک تکِ ایرانیان یک قطره از دریاست
گمانم بر تو امّا چون نبودی
مثلِ یک رویاست !
من این که گویمت اصلاً غروری نیست
ز دانشگاهِ ملّی فارغ التحصیل شدم با بیست
بگفتَندَم به بورسیّه توانی دکترا گیری
پذیرش داده دانشگاهِ هامبورکت در آلمان
مایلی ؟ میری ؟
نرفتم ! نرفتم !
گفتم اینجا انقلابی گشته در باغش
به میزانِ توان هر کس نهالی تازه می کارَد
کنون من باغبان هستم به باغم
لازمم دارد !
عزیزم ، دخترم ، دلبندِ من ، والاتر از جانم
قبول از رشته ی دندانپزشکی شد ، نمی دانم
بخندی یا نخندی
با خلوص از رویِ ایمانم
به این باور برایِ انقلابی که خودم کردم
شود سرمایه یِ ارزنده یِ درمانِ هر دردم
رسانَد او به پایان کارِ من را در وطن مانَد
وَجب تا هر وَجب در آن گلی از دانه رویانَد
فرستادم به دانشگاهِ تهران دادمش بازی
نه به دندانپزشکی
می کنی باور !
یکی از رشته هایِ بس دَهَن پُر کن
کشاورزی !
هنوز این نابغه دختر
بسانِ ریسمانِ دار بستِ فرشِ بر دار است
یقین دارم نمی فهمی
یکی از خیلِ بیکار است !
ببین ای بچّه ی تازه به دورانی رسیده
حرفِ من بشنو
ز ایرانی بمانَد این سخن تا زنده باشَد ، نو
نه من ، نه دخترم ، بلکه همه تا هر زمانی ریشه در خاک است
وطن بر هر یکی از ما
مقدّس تر ز افلاک است
به خاکش یک نفر تنها بمانَد ، آنقَدَر مانَد !
ز بذرِ خارت آخر لاله کارَد سَرو رویانَد

( کلیپ ویدئویی زینب ابوطالبی )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شعر معلم برای زینب ابوطالبی هتاک ایرانی

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 24 دی 1398 18:43

دور باطل !

 دور باطل و دخالت نمایندگان مجلس در آموزش و پرورش

چه فرقی می کند که نماینده مجلس در حین تبلیغ برای جمع کردن رأی ،به هر دری بزند و از هر وعده ای برای رفتن به مجلس دریغ نکند؛ یا وقتی که پایش به مجلس می رسد ، فارغ از منافع ملی به مصالح خویش بیندیشد!

کم هستند نماینده ای که قبل و پس از نمایندگی تفاوت نکرده باشد.
از وضع مالی خود و انباشت سرمایه و مجوزهاى شخصی یا مشارکتی  تا تغییر وضعیت فرزندان و خویشان و نزدیکان و دوستان!

این نماینده به قاعده ، تا دوسال باید سرگرم دلجویی و پاسخ به محبت ها و کمک های عوامل اجرایی و حمایتی خویش باشد تا منافع ملی و محلی!

برای این نماینده ،نخستین اولویت پس از خویشان ،جبران محبت های عوامل ستادی است تا موضوعات اصلی و تصمیم سازی ها و نیازسنجی های کلان و ملی!

چند ماه پس از استقرار  نامه نگاری ها برای وام و استخدام فعال می شود و تماس ها برای کاندید سازی های پست ها محلی سرعت می گیرد.

این مسأله که نوعی "دان پاشی" برای دوره های بعد و پاسخ دهی به وعده های انتخاباتی است ، موجب می شود ، سفارش ها برای استخدام در نهادها و به خصوص آموزش و پرورش که به قاعده هم کمبود دارد و هم نیاز  بیشتر شود و علی القاعده یکی از وزرایی که هم هدف محوری نمایندگان برای پاسخ به مطالبات حوزه انتخابیه در زمینه استخدام و اشتغال خواهد بود ، وزير آموزش و پرورش است. فشار به آموزش و پرورش برای نماینده ها دو سر سود است ؛ هم در تغییرات مدیر محلی آموزش و پرورش و تصاحب صدها مدرسه و هزاران معلم و هم جانمایی لشکر جویندگان کاری که به نحوی خود و یا منسوبین در ستاد ها، وقت و هزینه کرده اند.

دور باطل و دخالت نمایندگان مجلس در آموزش و پرورش

برای همین هم وزیر آموزش و پرورش ناپایدار ترین عضو کابینه ،در طول خدمت دولت ها می شود.
ضعف اجرای تعهدات وزیر و به خصوص سند تحول شاید بی ارتباط با این آیند و روندهای وزیر در طول دوره ها نباشد! 
جذب و به کارگیری نیروی های غیرمتخصص در آموزش و پرورش که علی القاعده باید از میان قوی ترین و برترین های دانشگاه ها باشد مصون از این مداخله و تحمیل ها نمی شود!

در خبرها خواندیم که نماینده های مجلس با معرفی و توصیه نیرو ، سهمیه جذب نیروهای کارآمد و توانمند این نهاد مهم و حساس را پیش خور کرده اند.

آیا این دست اقدامها می تواند از یک نماینده ، که وظیفه ای جز تولید قانون و نظارت بر اجرای آن ندارد ، پذیرفته باشد؟

آیا قانون این مواجهه را برای قانون نویسان تجویز کرده است؟

چه کسی باید تخطی های اجرای قانون را بگیرد ؟

آیا این دورِ باطل نیست؟


 ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 دور باطل و دخالت نمایندگان مجلس در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور