گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ دوشنبه چهارم تیرماه به دعوت « انجمن اسلامی معلمان ایران » نشست بررسی تخصصی « سند تحول بنیادین » با موضوع " مضامین تحولی در سند تحول " و با حضور فرهنگیان برگزار شد .
در این نشست " دکتر محمود مهرمحمدی " از مجریان و تدوینکنندگان اصلی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان ضمن ارائه دیدگاه های خود به پرسش های حاضران پاسخ داد.
« صدای معلم » بخش آخر این نشست را به صورت مشروح در اختیار مخاطبان محترم قرار می دهد .
خیلی از معلمان ما " معلم " نمی شوند و هیچ اشکالی هم ندارد .
این حلقه های متفاوت در همدیگر وصل است و این یک نظام کلان مدیریت در آموزش و پرورش می شود که البته هیچ نسبتی با کاری که الان می کنیم ندارد .
این جا یک رقابت بی رحمانه برای ماندن در صحنه " تربیت " شکل می گیرد . هم مدرسه و هم معلم .
و در سایه این رقابت است که عاملان اصلی و بازیگران اصلی که خود والدین هستند و در واقع ذی نفعان اصلی والدین و دانش آموزان هستند حق " انتخاب " پیدا می کنند و می توانند انتخاب های بهتری انجام دهند و می توانند بهترین فرصت های رشد و تعالی را برای فرزندان خودشان فراهم کنند .
به عبارت دیگر ؛ مدارس در این نظام و سیستم باید نان شایستگی های تربیتی خودشان را بخورند .
مدارس را از این سیستم تنفس مصنوعی که همین سرانه ای که به آن ها می رسانیم و بودجه دولتی به آن ها می دهیم باید از این سیستم تنفس مصنوعی قطع شوند . من از عملکرد خودم در دانشگاه فرهنگیان دفاع می کنم
مدرسه باید بتواند روی پای خودش بایستد .
همه سیستم ها باید قطع شوند . اگر توانست روی پای خودش بایستد معلوم است که شایستگی دارد و این شایستگی ها به او امکان حیات می دهد و اگر هم شایستگی ندارد تعطیل می شود .
مدارسی که شایستگی ندارند از چرخه " تربیت " کنار گذاشته می شوند .
این ها نکاتی بود که در عرض این سال ها ذهنم درگیر و مشغول آن بود و با شما در میان می گذارم و شما هم این ها را مورد عنایت و نقد خود قرار می دهید .
صدای معلم :
سوال اول :
آقای دکتر مهرمحمدی اول صحبت هایشان اشاره کردند که ما این را نگفتیم. (تعلیم و تربیت) .
پس این را چه کسی گفته است ؟
این الگوی تربیت که در سند آمده است چه کسی آن را به جامعه نهایی و عرضه کرده است؟
سوال دوم :
سند ملی آموزش که آقای مرتضی حاجی وزیر اسبق آموزش و پرورش به آن اشاره می کنند چه نسبتی و یا قرابتی با این سند تحول بنیادین دارد؟
شما به مورد آزادی عمل مدارس اشاره کردید و منحصرا آزادی عمل مدارس را در انتخاب معلم معرفی کردید.
به نظر شما این می تواند مکفی رابطه بین دموکراسی و مدرسه در یک نظام الگوی موفق آموزشی در مدرسه باشد ؛ آیا این کفایت می کند؟
شما الگوی مدرسه فرهاد را دارید در نظام آموزشی قبل از انقلاب که با آن چیزی که شما می فرمایید من فکر می کنم که خیلی قرابتی ندارد در صورتی که این نظام الگوی موفقی در نظام آموزشی ایران بوده است .
چرا شما اشاره ای به این مسئله نمی کنید یا مسئولین ما خیلی دوست ندارند وارد این مباحث بشوند ؟
سوال آخر :
شما اشاره کردید به این که ما در بحث آزادی معلم که خیلی از معلمان ما معلم نیستند و....
شما چهار سال رئیس موسسه ای بودید که معلم اجباری یا رسمی برای نظام آموزش و پرورش تربیت می کرد . آیا طبق نظریه شما مدارس در این نظام آموزشی می توانند یا می توانستند از این برون دادهای اجباری که شما رئیسش بودید اجتناب کنند و از آن استنکاف بکنند ؟
آیا این آزادی عمل را داشتند و یا شما اشاره کردید ؟
و اگر این طور بوده چرا شما اساسا ریاست یک موسسه معلم اجباری را قبول کردید ؟
آیا این تعارض و یا تناقض نیست؟
مهرمحمدی :
نظام تعلیم و تربیت رسمی یگانه و دوگانه که گفتم ما آن را در" تربیت " منحل کردیم .
در سیستمی که ما الان داریم و دارد اجرا می شود معلمش هم باید همین طوری تربیت شود وقتی توجه کردم دیدم خود صفحات را که باز می کنید فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران یعنی عنوان و محتوا با همدیگر جور در نمی آید و در ادامه آمده فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران.
همان گونه که عرض کردیم که در عنوان آمده است.
شما گفته اید که چه کسی اینها را تصویب کرده و چرا. مشخص و معلوم است چه کسی تصویب کرده است .
ما گروه پژوهشی بودیم. به عنوان یک مجموعه پژوهشی به ما سفارش داده شده بود که مطالعات را انجام بدهیم و بر اساس مطالعات پیشنهاد بدهیم مثلا برای بیست سال بعد آموزش و پرورش در راستای سال 1404 که چه اتفاقی باید بیفتد .
همیشه عرض کرده ام که ما جزو سیاست گذاران نبودیم ؛ من مرجع سیاست گذار نبودم .
من یک پژوهشگر بودم و کار را مدیریت کردم . مدیریت علمی و پژوهشی کار ما بوده و همیشه در همه جای دنیا این سفارشات که داده می شود نهایتا به جایی می رود و بحث می شود آن جایی که مرجع تصمیم گیری است.
اگر آن سیستم متمرکز را به هم ریختیم و یک سیستم دیگری جایگزین آن کردیم بحث تامین منابع انسانی آن به گونه دیگری می شود در واقع کار ما کمک به تصمیم سازی بود.
شورای عالی آموزش و پرورش در این مورد خاص و شورای عالی انقلاب فرهنگی.
من به عنوان پژوهشگر از این مقدار برش ها و یا تقطیع ها و... که نسبت به پیشنهاد ما در ابعاد مختلف اتفاق افتاد خرسند نیستم و فکر می کنم اعتماد به آن تیم علمی و پژوهشی اقتضایش این مقدار دستکاری پیشنهادهای آن ها نیست .
دستکاری حق شان است ، حق مراجع تصمیم گیرنده است اما من فکر می کنم این میزان و مقدارش قابل توجیه نیست.
من جاهایی عرض کردم 60 تا 70 درصد پیشنهادات ما مورد توجه قرار نگرفت و در پرانتزی در خلال عرایضم گفتم علت اصلی آن چه بود .
ما گفتیم سازمان نظام معلمی راه بیفتد .
واقعا حاضر نیستند به سازمان نظام معلمی تن بدهند و یک جورهایی آن را " مساله زا " می بینند .
ما هم هر چقدر تلاش می کردیم توضیح بدهیم شما این را تصویب کنید لازم نیست فردا آن را اجرا کنید .
یک برنامه 20 ساله است .حالا آقای وزیر شما این را برای وزیر بعدی بگذارید . بگذارید تصویب بشود اما نمی شد .
همان آقای وزیر می گفت اگر من را تصویب کنم از همان جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیرون بروم اگر خبرنگاری یقه مرا گرفت من چه بگویم ؟
به همین راحتی من که نمی توانم توجیه کنم و نمی توانم توضیح دهم .
پس اصلا حذفش کنید !
دلایل مختلفی وجود داشت ...
صدای معلم :
آقای مهرمحمدی
یعنی شما در این پروسه فقط نقش یک " پیمانکار " را ایفا می کردید ؟
مهرمحمدی :
ما در واقع تولید پیش نویس را انجام دادیم .
صدای معلم :
شما چه بخواهید و چه نخواهید نقش یک " پیمانکار آموزشی " را در این جا ایفا کردید .
آیا شما نمی توانستید متن کامل آن پیش نویس را که خودتان می گویید برای اطلاع همه منتشر کنید ؟
مهرمحمدی :
به انحاء مختلف داریم منعکس می کنیم . همین که می گویم 60 تا 70 درصد ریزش اتفاق افتاد ...
در ( وبلاگ ) " صدای سند " مفصل در مورد آن نوشته ام .
هنوز هم سوابق آن هست .
من دریغ نکردم که این مطالب را با جامعه در میان بگذلرم .
خیلی صریح هم گفته ام .
این اولین بار نیست که شما دارید این مطلب را از من می شنوید .
در مورد سوال دوم سند ملی آموزش همان سند تحول است .
در زمان آقای حاجی این کار شروع شد و با مصوبه سال 83 هیات دولت مبنی بر آن که یک چنین کاری برای آموزش و پرورش اتفاق بیفتد و این که زیر نظر " شورای عالی آموزش و پرورش " این سند تدوین شود .
ابلاغی را آقای خاتمی به من دادند و این که مسئولیت کار بر عهده بنده باشد .
این که چرا اسمش عوض شد خیلی چیز مهمی نیست .
در مورد سوال سوم ؛ من نگفتم آزادی عمل در مورد معلم است .
برنامه درسی که می خواهد در مدرسه اجرا شود و آن عاملیتی که به مدرسه در مورد فرصت های یادگیری که به دانش آموزان می دهیم و اجرای آن برنامه 3 وجهی که بخش نیمه تجویزی و غیرتجویزی دارد در کنار بخش تجویزی پس این ها چه هستند ؟
در بحث مدیریت کلان لازم بود در مورد معلم و استخدام معلم را مطرح کنیم و این را به عنوان یکی از حلقه های استدلالی خودم و منطق خودم توضیح دادم که مدرسه جایی باشد که در سایه رقابت ، حیات و مماتش برایش تعیین تکلیف شود ؛ این مدرسه را نمی شود منع کرد از این که در مورد مهم ترین رکن تعیین کیفیت که " معلم " است دست بسته باشد .
این تناقض دارد .
این مدرسه اگر می خواهد رقابت کند یکی از مهم تریم مزیت های رقابتی اش معلم اش است . کادراش است .
البته برنامه ها هم هست . آن برنامه ها هم باید به دست معلم اجرا شود .
صدای معلم :
شما فرمودید مدرسه به عنوان یک " واحد " نمی تواند سیاست گذار آموزشی باشد ....
مهرمحمدی :
واقعا حاضر نیستند به سازمان نظام معلمی تن بدهند و یک جورهایی آن را " مساله زا " می بینند سیاست گذار نمی تواند باشد .
بعد شما گفتید اگر این طوری است پس چرا شما 4 سال رئیس دانشگاه فرهنگیان بودید و معلم تربیت می کردید ؟
این که ما می گویید چرا آن جا بیخودی نماندید .
نباید زودتر فلنگ را می بستید و می رفتید ....
دانشگاه فرهنگیان از نظر سیستم پذیرش دانشجو معلم ذیل قانون متعهدین به خدمت که این ها از همان ابتدا می آیند و استخدام آموزش و پرورش بشوند .
در این مورد همیشه حرف زدم و مخالفت کرده ام و گفته ام که این طور نباید باشد .
این اما کفایت نمی کند .
اگر قرار باشد این سیستم اعمال شود نقطه آغاز اعمال این مدیریت کلان متفاوت و رقابت محور تربیت معلم نیست !
اول این تصمیم باید جایی گرفته شود .
این منظومه تصمیمات هم به دنبال آن گرفته شود .
در سیستمی که ما الان داریم و دارد اجرا می شود معلمش هم باید همین طوری تربیت شود .
سیستم متمرکز لاجرم باید در برنامه ریزی های خودش روی تدارک و یا تربیت نیروی انسانی به حد کفایت و مورد نیاز حساب کند .
در قبالش باید پاسخ گو باشد .
اگر آن سیستم متمرکز را به هم ریختیم و یک سیستم دیگری جایگزین آن کردیم بحث تامین منابع انسانی آن به گونه دیگری می شود .
تربیت معلم اش هم جور دیگری می شود .
سیستم استخدامش هم طور دیگری می شود و...
صدای معلم :
آیا شما نمی دانستید که این سیستم متمرکز است ؟ مدارس در این نظام و سیستم باید نان شایستگی های تربیتی خودشان را بخورند
مهرمحمدی :
من که خودم نمی توانم اراده کنم و سیستم متمرکز را به هم بریزم .
این مجموعه بحث هایی که عرض کردم در سند تحول است و از جمله اقتضائاتش این است که سیستم متمرکز نداشته باشیم و...
اما تا این سیستم متمرکز است حتما تربیت معلم متمرکز هم باید برایش اتفاق بیفتد .
یک موقعی این اراده باید شکل بگیرد و اگر این اراده شکل گرفت و این سیستم مدیریت کلان را به سمتی که من عرض کردم ببریم قطعا تربیت معلم آن چیزی که الان هست نخواهد بود و چیز دیگری می شود .
این که من چرا در دانشگاه فرهنگیان ادامه خدمت دادم و بارها از من سوال شده است ...
من از عملکرد خودم در دانشگاه فرهنگیان دفاع می کنم و مجال بحث اش در این جا نیست .
ماندم که یک کارهایی بکنم و خیلی از کارهایی که می خواستم کردم .
پایان گزارش/
ویرایش و پیاده سازی : زهرا قاسم پوردیزجی
نظرات بینندگان
باعث تاسف و تاثر و ناامیدیسست اینکه هنوز لایحه یا طرح سازمان نظام معلمی پارلمان معلمان و بانک فرهنگیان راکد و منفعلانه اجرایی نمیشه
یا که تم داره؟ بله
یا ستم داره؟ خیلی
شیش ستم داره؟ بیشتر
سی ستم داره؟ عالی
چهل ستم داره؟ بیشتر
اینپوت چی داره؟ داغون
کمپوت چی داره؟ تلختر
اوت پوت چی داره؟ ناچیز
فیدبک نداره؟ نادان
ایربک نداره؟ دزدان
تمبک نداره؟ مستان
پس چی چی داره؟ ویران
پس کجا میره؟ حیران
سیستم سیس داره؟ بله
چند سوسیس داره؟ بله
چوب خیس داره؟ بله
چند خسیس داره؟ بله
کاسه لیس داره؟ بله
هیس و فیس داره؟ بله
فیس و فیس داره؟ بله
تغییر با کی شد؟ زالو
کی جاش میشینه؟ خالو
تدبیر با کی شد؟ هالو
ما چی بمکیم؟ آلو
علیک السلام و رحمه الله و برکاته
چرا اینپوت سر هم و اوت پوت جدا؟
فیدبک یعنی چی؟
فرشیدی و حاجی بابایی و حسیمن مظفر و.. و... هم از عملکرد خودشون دفاع می کنند... جنایتکاران و اسیدپاش ها و متعرضین به نوامیس مردم هم از عملکردشون دفاع می کنند و توجیه می کنند و به خودشون حق میدهند که با توجه به شرایط پیش آمده این کار را انجام داده اند و همه مقصرند جز خود اونها!!بسه بابا برو یه گوشه واسه خودت همون وبلاگتو بنویس که بعد از رسیدن به پست و مقام تعطیلش کردی!!
متاسفانه افراد برای کسب پست و مقام روی ایده ها و افکار خود پا می گذارند .
ساس داره
وزیر سابق آموزش و پرورش، دانشیار دانشگاه تهران، عضو هیئتامنای دانشگاه بوعلی، عضو هیات جذب اعضای هیات علمی دانشگاه تهران و نماینده مجلسش خدشه را #خطشه مینوشت و بهترین فرزندان کشور در صف مهاجرت به اولین کشورِ ممکن مو سفید میکردند