صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

استفاده چین از کروناویروس برای تسلط بر جهان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیح عکس: حضور شی جین پینگ رئیس جمهور چین در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو، سوئیس در 2017

 

آن چه که آغازش فاجعه‌ای برای چین بود در حال تبدیل شدن به فرصتی استراتژیک برای این کشور در مسیر تاریخ است. به ناگاه اعتراضات در هنگ کنگ که تهدیدی جدی برای ثبات سیاسی در سرزمین اصلی محسوب می‌شد به یک باره رخت بربست و به چیزی غیرمحتمل و دور بدل شد. مهمتر اینکه کنترل و محدود ساختن ویروس کرونا به رقابتی جهانی دامن زد که در آن به نظر چین و حزب کمونیست خود را به صورتی خاص برای آن آماده کرده بود.

زمانی که ویروس کرونا به سرتاسر جهان گسترش یافت این نکته به روشنی عیان شد که جوامع غربی یعنی رقیبان اصلی چین توانایی سازماندهی و هماهنگی سریع شهروندان خود حول هدفی واحد را ندارند. بر خلاف چین که تا حدود زیادی همچنان یک جامعه انقلابی مانده ، نظام های سیاسی غربی برای دوران عادی و نرمال تاسیس شده اند. جامعه چین یک ارتش بسیج شده و آماده است که می تواند در اندک زمانی سایر امور را متوقف کرده و همه به سوی یک مسیر واحد حرکت کنند.

زمانی مائو گفت: «همه چیز زیر این آسمان در هرج و مرج و بی نظمی کامل است، این وضعیتی عالی است.» و در حال حاضر به نظر می‌رسد که از دید پکن وضعیت همین طوری دیده می‌شود. دیپلمات‌های چین که در اقصی نقاط جهان مستقر هستند وقتشان را صرف بالابردن درجه خطر تا بالاترین حد ممکن می‌کنند. آنها با پیروی از دستورات رسیده از مقامات فوق ارشد به رسانه‌ها رو آورده اند تا امریکا را به چالش بکشند، شکست این کشور را گوشزد کنند و هرج و مرج در شهرها و بیمارستان‌های ایالات متحده را با آن چه که آنها یک موفقیت بی‌نظیر در مهار اپیدمی در چین می‌بینند مقایسه کنند. 

چند مفسر عقیده دارند که چین ممکن است جنگ کروناویروس را از طریق پیش قدمی در تامین کمک‌های پزشکی برای کشورهای آسیب‌دیده که بیشتر در اروپا واقع شده اند در زمانی که ایالات متحده تمام توانش را صرف مشکلات خودش کرده است ببرد. اما آنها یک نکته را از قلم انداخته اند.

چند برابر شدن موارد نقص و اشکال در تجهیزات پزشکی ارسالی شرکت های چینی و حتی دولت چین به کشورهایی مانند اسپانیا، هلند و ترکیه باعث خشم و عصبانیت به جای این کشورها شده است. علاوه بر این کمک‌های پزشکی در یک بحران اتفاقی عادی به شمار می آید. چین چیز متفاوتی انجام نداده است به غیر از اینکه احتمالا به روشی ناشیانه تلاش‌ها و کمک‌هایش را به اطلاع عموم می رساند و به رخ جهان می‌کشد.

«دیپلماسی ماسک» را فراموش کنید. این راهکار چیزی بیش از منحرف کردن حواس‌ها نیست. شیوه‌های دیگری برای چین وجود دارد که از اپیدمی کروناویروس برای تغییر نظم و موازنه موجود در جهان  استفاده کند. در این جا به تبیین سه اهرم اصلی می‌پردازم.

اولین اهرم، مقایسه مستقیم بین وضعیت در چین و سایر نقاط جهان است. تعداد موارد مرگ و میر و تلفات ناشی از کرونا که توسط مقامات چینی ارائه شده است تقریبا به طور قطع و یقین نشان دهنده آمار و ارقام غلط و نادرست است. آمار واقعی بیش از 10 برابر آمار ارائه شده توسط دولت چین است اما واقعیت این است که آنها موفق شدند در مدت زمانی کوتاه به نوعی اوضاع را به وضعیت عادی برگردانند. اگر ایالات متحده در انحام کاری مشابه چین شکست بخورد پرستیژ و وجهه‌اش در جهان ضربه سختی خواهد خورد. مردم جهان برداشت و دیدگاه خود را درباره قدرت و توانایی نسبی به سرعت تغییر خواهند داد.

اهرم دوم مربوط به زنجیره‌های ارزش صنعتی است. ماه گذشته جنرال موتورز، فورد و فیات کرایسلر تمام کارخانه های تولیدی خود در ایالات متحده و کانادا را تعطیل کردند. بخش‌های دیگر هم این رویه را دنبال کردند. در این بین، چین بدترین اپیدمی جهان را تنها به یک استان محدود و اجازه داد فعالیت‌ها در مناطق دیگر چین به سرعت از سر گرفته شود. جدیدترین داده ها و اطلاعات نشان می‌دهد که فعالیت ها و صادرات کالا در چین و بندرهای سراسر جهان که با چین مراودات تجاری دارند از سر گرفته شده است. اگر این رکود به مدت طولانی در اروپا و امریکا ادامه یابد شرکت های چینی قادر خواهند بود به طور چشمگیری سهم خود از بازارها را گسترش داده و جای زنجیره ارزش شرکت های پیشرو غربی را بگیرند. همین دیروز مقامات چینی اعلام کردند که فعالیت‌های تولید در ماه مارس بر خلاف انتظار آنها بیشتر شده است. در ماه فوریه شاخص رسمی «مدیران خرید» به پایین‌ترین سطح خود رسید و رقم 35.7 را ثبت کرد. این شاخص در ماه مارس به 52.0 برگشت. خود را برای یک موج جهانی برای خرید اجناس چینی با قیمتی بسیار پایین آماده کنید.

مورد آخر یک سناریوی جدی است: کشورهای مهم ممکن است نوعی از شوک اقتصادی را تجربه کنند که منجر به فروپاشی اقتصادی یا سیاسی آنها شود. اگر این اتفاق بیافتد چین می‌تواند با دخالت در امور، تامین کمک و شکل دهی دوباره این کشورها به دلخواه و سلیقه خود، به یک فرصت طلایی و بی‌نظیر دست یابد. به نظر این وضعیت تکرار طرح مارشال را به ذهن متبادر می کند که آغاز نظم جهانی امریکایی بعد از خاموش شدن شعله‌های جنگ جهانی دوم بود. اندونزی، آسیای جنوبی و حتی روسیه را نباید از نظر دور داشت. ممکن است این کشورها علاقه خاصی به چنین سناریویی نشان دهند.

ما متوجه شدیم که مسابقه یا رقابتی گسترده بین مدل‌های ژئوپلیتیکی جانشین آغاز شده است اما هرگز مشخص نشد که چه زمینه‌ و سابقه‌ای برای چنین رقابتی وجود خواهد داشت. اگر برخورد و تنش در محدوده تجارت جهانی و نظام مالی موجود که البته بر اساس اصول و قوانین غربی بنا نهاده شده است رخ دهد امریکا اطمینان دارد که به طور قطع برنده این جنگ خواهد بود. اما اگر این جنگ در زمینی بی‌طرف رخ دهد چه؟ اگر به نوعی در چشم اندازی بی‌طرف، حالتی طبیعی از بی قانونی و یا در پس زمینه‌ای از رشد سریع و افسارگسیخته باشد آن وقت چه اتفاقی می افتد؟ نتیجه به طرز قابل ملاحظه ای نامطمئن و غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود.

بی‌پرده و رک می‌توان گفت که همیشه بحث بر سر این بوده که نظم جهانی موجود نمی‌تواند عوض شود چرا که در گذشته تنها یک جنگ حساس و سرنوشت ساز این نظم را رقم زده است و وقوع جنگ جهانی دیگری نامحتمل شده است. اما در اپیدمی‌ها و به زودی در پدیده تغییرات آب و هوایی ممکن است معادلی عملی برای جنگ‌ها بیابیم.

منبع:

https://www.nationalreview.com/2020/04/coronavirus-pandemic-china-seeks-increase-geopolitical-power/

استفاده چین از کروناویروس برای تسلط بر جهان


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

استفاده چین از کروناویروس برای تسلط بر جهان

منتشرشده در پژوهش

گروه اخبار/

" طبق قوانین و مقررات حاکم از جمله ماده ( 74 ) قانون مدیریت خدمات کشوری و بند 3 مصوبه مورخ 23 / 4 / 1395 شورای حقوق و دستمزد ، سقف خالص پرداختی ماهیانه به مدیران و کارکنان مشمول قانون فوق الذکر ، بیست و سه میلیون و پانصد و هشتاد و سه هزار ( 000 / 583 / 23 ) تومان می باشد . در بررسی حقوق و مزایای مدیران دستگاه های اجرایی کشور ، مشخص شد خالص دریافتی تعداد 241 نفر از مدیران دستگاه های اجرایی از جمله شرکت های زیرمجموعه صندوق بازنشستگی کشوری ، سازمان غذا و دارو ، دانشگاه های علوم پزشکی ، شرکت های اصلی و تابعه ذی ربط وزارت نفت ، شهرک های علمی و تحقیقاتی ، سازمان منطقه ویژه اقتصادی ، بانک مسکن ، شرکت آلومینای ایران و سازمان پزشکی قانونی کشور ، بیشتر از سقف تعیین شده مذکور می باشد که در مجموع بالغ بر یازده میلیاردو سیصد و پنجاه میلیون تومان ( 000 / 000 / 350 / 11 ) تومان اضافه دریافتی داشته اند . بالاترین میزان خالص حقوق و مزایای دریافتی توسط اجدی از مدیران ، بالغ بر پنجاه و سه میلیون ( 000 / 000 / 53 ) تومان در ماه بوده است ."

منتشرشده در اقتصاد

حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با کشورهای غربی

از دوره اول صفويه که حوزه عمومي در جهان شکل گرفت ، مردم ايران  پيشتاز بودند . آيا نسل کنوني ، نبايد جهت جلوگيري از اتميزه شدن جامعه تلاش کند ؟ نقش و مسئوليت شهروندان در مشارکت اجتماعي چيست ؟

در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي )  عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم .

 

پيش درآمد و مقدمه :

مدیرکل دفتر آموزش، ترویج تحقیقات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است با رشد صنعتی شدن جوامع و انتقال جمعیت عشایر و روستایی به شهر‌ها ، ساختارهای اجتماعی سنتی که مردم را در قالب تشکل‌های اجتماعی در بر می‌گرفت، فرو پاشیده است. رستمی می‌گوید: «باز تعریف ساختارهای اجتماعی جدید در کلان‌شهرها شیوه‌های نوین ارتباطات اجتماعی را شکل داد که از آن تحت عنوان سرمایه اجتماعی نام بردند.

روانشناسان مي گويند :

خشونت هاي سياسي ، همچنين مصيبت هاي اجتماعي و طبيعي پي در پي  در دهه هاي گذشته ، جامعه ايران از نظر رواني به بحران فرو برده و اميد در جوانان را به حداقل رسانده است .

از زبان تحليلگران داخلي و خارجي ، کنشگران مدني ، هنرمندان ، ورزشکاران ، عموم ِ مردم در کوچه و خيابان و... با اشاره وقايع چند سال اخير  و .....بار ها و بارها شنيده ايم :

"مردم از سياست دل زده شده اند  "

با فرض ِ پذيرش اين گزاره ، به تحليل ِ وظايف و مسئوليت هاي شهروندان در حوزه عمومي و نهادهاي مدني  مي پردازم .( در گفت و گوي مجازي ذيل )

منابع اين يادداشت در ابتداي هر قسمت مشخص شده است . وقتي شماره افزايش مي يابد منبع تغيير يافته است  .

 

پرسش کننده :

در بخش پاياني بررسي سيل نوروز  ( اينجا ) 1398 با اشاره به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) خانه هاي دوام و ايمني شهر تهران گفتيد : 

اميد است شهروندان عزيز و گرامي به ويژه فرهنگيان فرهيخته ( گروه مرجع ) پس از پيوستن به پويش شهر آماده ، در سايه آگاهي از آنچه در دنيا مي گذرد ! در خلق آنچه بايد اتفاق بيفتد نقش آفريني کنند !

بزرگ فکر کنند، خُرد عمل کنند!

در اين راه سترگ :

کاهش اختلاف و فاصله بين ؛ "چگونه مي توان شهر ها  را تاب آور نمود ؟ "

(نگاه جهاني )

با

"شهر آماده "

 (عملکرد منطقه اي )

رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي و نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين نقش به سزايي بعهده دارند !

بزرگ فکر کنيد، خُرد عمل کنيد!

در اين گفت و گو مي خواهيم به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) بپردازيم .

***

قسمت نخست :

عمده ترين ريشه هاي  عقيم ماندن حوزه عمومي در ايران ، اجتماعي مي باشد نه سياسي ( 1 )

 

پرسش کننده :

قدمت حوزه عمومي رابيان کنيد .

 

پاسخ دهنده : 

براي بررسي حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) به حدود 300 سال قبل بايد سفر کنيم .

 

پرسش کننده :

مگر حوزه عمومي مربوط به چند سال گذشته يا حداکثر يک دهه پيش نيست ؟

 

پاسخ دهنده : 

در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي )  عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم . 

 

پرسش کننده : 

 

  • تعريف حوزه عمومي ( 1 )

 

از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی - سیاسی گسترش آن در ایران

نویسنده : مهدی نجف زاده ، هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد ( 1 )

 

پرسش کننده : 

گفت و گو را  با تعريف حوزه عمومي آغاز کنيم .

 

پاسخ دهنده : ( 1 )

حوزه عمومی یک امکان یا یک وضعیت است تا یک ساخت نهادی. زمانی که شهروندان درباره مسایل مورد علاقه خود و منافع عمومی به گونه ای آزاد و بدون قید و بند – یعنی با تضمین آزادی اجتماعات و انجمن ها، آزادی بیان و چاپ و نشر افکارشان – با یکدیگر مشورت و کنکاش می کنند، در واقع به صورت یک پیکره عمومی عمل می کنند. از این منظر ، تعبیر «حوزه عمومی» به رسالت انتقاد و نظارتی اشاره دارد که پیکره عمومی شهروندان به طور غیررسمی در برابر طبقه حاکم اعمال می کند.

حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با کشورهای غربی

 پرسش کننده : 

آيا حوزه عمومي مترادف جامعه مدني است ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

مهدی نجف زاده مي گويد :

نمی توان حوزه عمومی را مترادف با جامعه مدنی دانست.

 

پرسش کننده : 

انواع حوزه عمومي کدامند ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 )

هابرماس تاکید می‌کند باید از انواع حوزه عمومی نام برد. وی در مطالعات خود به حوزه عمومی سیاسی، حوزه عمومی اقتصادی، حوزه عمومی اجتماعی و حوزه عمومی فرهنگی و ادبی اشاره کرده و معتقد است که فضای گفت‌وگو و نقد را نمی توان به حوزه سیاست محدود کرد.

حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با کشورهای غربی

پرسش کننده :

تاريخچه پيدايش حوزه عمومي در جهان و ايران  چيست ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که همزمان با غرب، در کشورهای غیر اروپایی و از جمله ایران، هسته‌های اولیه حوزه عمومی وجود داشته‌اند. به خصوص نوعی همسانی میان تجربه اولیه انگلستان و ایران در این‌ باره وجود دارد. گسترش چشم‌گیر قهوه‌خانه‌های ایرانی در دوره اولیه صفویه که امکان گفت‌وگو بر سر موضوعات عمومی را بدون سلطه سیاسی فراهم می‌ساخت، می‌تواند سنگ محکی برای این تجربه یکسان تاریخی باشد. 

 

پرسش کننده :

نتايج تجربه ايران و انگلستان در گسترش حوزه عمومي يکسان پيش رفت ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

با این وجود تجربه انگلستان و ایران به یک وضعیت و به یک شکل پیش نرفت؛ بر این مبنا سوال اصلی پژوهش این است که چرا به رغم همسانی‌های اولیه در ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب، حوزه عمومی در ایران قوام نیافت ؟

 

پرسش کننده :

آيا به دليل تفاوت ساخت سياسي در ايران و انگليس سرنوشت حوزه عمومي در  اين دو کشور متفاوت شد ؟

 

پاسخ دهنده : 

عدم موفقيت حوزه عمومي در ايران از دوره اول صفويه تا کنون ريشه ی  اجتماعي دارد و مقصر دانستن ساخت سياسي ( طلب دموکراسي از دولت و نظام سياسي ) خطا مي باشد . مردم در ايران ، از دولت انتظار بسط و گسترش دموکراسي دارند و خودشان هيچ نقش مشارکتي در حوزه هاي عمومي را نمي پذيرند .  

  برعکس  ، مردم اروپا و امريکا خودشان عليرغم مخالفت دولت ها به گسترش حوزه هاي عمومي پرداختند .

 

پرسش کننده :

شما مي گوئيد : 

ساخت سياسي دولت مانع گسترش حوزه عمومي در ايران نشده است  ؛ پس دموکراسي در غرب چگونه پديدار شد ؟

 

پاسخ دهنده : (1) 

عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد مي نويسد:

" عدم توجه به پیشینه تاریخی  " حوزه عمومي " سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکرد‌‌های هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکل‌گیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جست و جو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد.

تحلیل نهایی آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایران بنیانی اجتماعی دارد.

 

  • دولت هاي غربي براي شکل گرفتن حوزه عمومي فرش قرمز پهن نکردند : ( 1 )

 

پرسش کننده :

آيا دولت هاي غربي براي گسترش مشارکت مردم در حوزه هاي عمومي فرش قرمز پهن کردند ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

البته شکل گرفتن حوزه عمومی و رشد و توسعه آن در غرب به معنی پذیرش بی چون و چرای این عرصه از سوی قدرت حاکمه نبود. از نظر دولت انگلستان، قهوه‌خانه‌ها منبع اصلی آشوبهای سیاسی به شمار می رفتند. «مردم نه فقط در قهوه‌خانه‌ها بلکه در تمامی اماکن خصوصی و عمومی برای خود آزادی قایل هستند و به خود اجازه می دهند فعالیتهای دولت را نقد و نکوهش کنند، از اموری که تخصصی در آن ندارند بدگویی کنند و تلاش کنند در میان رعایای خوب شاهنشاه نارضایتی ایجاد نمایند (هابرماس،1383: 101). 

 

پرسش کننده :

اگرچه دولت هاي غربي براي گسترش مشارکت مردم در حوزه هاي عمومي فرش قرمز پهن نکردند ولي با گسترش مشارکت مردم در حوزه هاي عمومي که مقابله نکردند ؟ 

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

تصورات شما در اين مورد کاملأ اشتباه است ! به همين دليل اکثريت مردم ِ ايران ( طي قرن هاي متمادي ) از دولت ها انتظار بسط و گسترش دموکراسي را داشته  و مسئوليت خود را به کلي فراموش کرده بي عملي کامل را پيشه کرده اند .

 

پرسش کننده :

چگونگي رشد و گسترش حوزه عمومي در غرب و افول آن در ايران را توضيح دهيد . در این قهوه‌خانه‌ها اگرچه مباحث اجتماعی به شکل محدود هنوز وجود داشت (دوگوبینو،1367: 404) اما هرگز چنین مباحثی به‌ ایجاد اتمسفری سیاسی اجتماعی برای نقد گفت‌ و گو محور قدرت منجر نشد و با ظهور پهلوی‌ها و تلاش برای گسترش مدرنیته، قهوه‌خانه‌ کاملا کارکرد اولیه خود را از دست داد و به عنوان مامن سرخوردگان اجتماعی درآمد.

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

در دهه 1670 دولت در جهت مقابله با خطرات ناشی از مباحث مطرح شده در قهوه خانه ها، رسما بیانیه ای منتشر کرد؛ هر چند که نتوانست سلطه خود را به‌ صورت کامل بر این عرصه بگستراند.

یکی از دلایل پویایی حوزه عمومی در غرب را می توان به بنیان‌های نیرومند اجتماعی مرتبط دانست که در غرب توان مواجهه با قدرت حاکمه را داشت. در سال 1659 متاثر از فشارهای اجتماعی، بساط سانسور در انگلستان برچیده شد و ملکه با وجود فشار بر نمایندگان پارلمان جهت حاکم کردن دوباره سانسور، در این امر ناکام ماند. مطبوعات انگلستان با وجود محدودیت هایی چون قوانین ضد افترا، قید و بندهای مربوط به مصونیت پارلمان و شاهنشاه و قانون مالیات بر دانش(1712م) در مقایسه با مطبوعات سایر کشورهای اروپایی از آزادی منحصر به فردی برخوردار بودند. (هابرماس،1383: 101-102).

در حالی که ایران، حوزه عمومی سیاسی در مقابل قدرت حاکمه نه تنها نتوانست استقلال خود را حفظ کند، بلکه به تدریج از جامعه ایران رخت بربست و جای خود را به انواع دیگر حوزه عمومی داد.

به این ترتیب در ايران بر عکس غرب، نهادهای همگانی علي رغم شروع خوب نتوانستند در برابر سانسور و قدرت دولتی مقاومت کنند و در نطفه خشکیدند.

 

  • سرنوشت حوزه عمومي از پايان صفويه تا کنون :

 

 

پرسش کننده :

چرا علي رغم  شروع خوب ِ حوزه هاي عمومي در ايران ( دوره اول صفويه )حوزه هاي عمومي در ايران پايان خوشي نداشت ؟  عدم توجه به پیشینه تاریخی  " حوزه عمومي " سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکرد‌‌های هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکل‌گیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جست و جو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد.

 

پاسخ دهنده:

نجف زاده مي نويسد ( 1 )  :

با سقوط صفویه دوران فترت قهوه‌خانه‌ها نیز آغاز شد و وقتی در دوره قاجاریه دوباره مجال ظهور یافتند کارکرد آن کاملا دگرگون شده بود. در دوره جدید قهوه خانه ها به شکل «جماعه‌« با کارکرد محدود درآمد (خلعتبری لیماکی،1386: 42). در این زمان می‌توان قهوه خانه را به محلی برای استراحت، تفریح، غذاخوردن، مرکزی برای کاریابی و به کارگیری، محل ایجاد ارتباط بین اقشار مختلف جامعه و همچنین به محلی برای پخش اخبار و شایعات دانست. در دوره قاجار و به خصوص در عهد ناصری زمینه برای گسترش قهوه‌خانه‌ها با کارکرد جدید بیشتر گردید. با ریشه گرفتن آن در متن جامعه و در میان توده مردم و توسعه یافتن در شهرهای مختلف از جمله تهران، قهوه خانه به‌صورت یک واحد صنفی با کارکرد مشخص درآمد. به‌طوری که در تهران عصر قاجار تعداد قهوه خانه‌ها به 4 هزار و 300 تا 4 هزار و 500 باب رسید.

 

پرسش کننده :

يعني  قهوه خانه ها در اروپا به خصوص در انگلستان به عنوان يک حوزه عمومي با قدرت ناشي از مشارکت عموم مردم در نقد دولت موفق شدند ولي در ايران ( دوره قاجاريه ) قهوه خانه ها از يک حوزه عمومي با قدرت ناشي از مشارکت مردم  به يک واحد صنفي تبديل شدند ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

هر قهوه‌خانه پاتوق گروهی از اصناف بود. معروف‌ترین قهوه‌خانه دارالخلافه تهران در پشت شمس العماره واقع بود که آن را قهوه‌خانه یوزباشی می‌گفتند و در آن شاهزادگان، اعیان، افسران و سرداران قشون جمع می‌شدند. قهوه‌خانه قنبر، قهوه‌خانه تنبل، قهوه‌خانه باغ اناری و قهوه‌خانه سرگذر نیز محل گردآمدن دیگر اصناف طبقه متوسط بودند؛ با این وجود هر نوع مباحثه پیرامون مسایل مملکتی و حتی روزنامه خوانی در این قهوه‌خانه‌ها ممنوع بود (نجمی،1362: 136). در این قهوه‌خانه‌ها اگرچه مباحث اجتماعی به شکل محدود هنوز وجود داشت (دوگوبینو،1367: 404) اما هرگز چنین مباحثی به‌ ایجاد اتمسفری سیاسی اجتماعی برای نقد گفت‌ و گو محور قدرت منجر نشد و با ظهور پهلوی‌ها و تلاش برای گسترش مدرنیته، قهوه‌خانه‌ کاملا کارکرد اولیه خود را از دست داد و به عنوان مامن سرخوردگان اجتماعی درآمد.

قهوه‌خانه و حوزه عمومی

پرسش کننده :

مهمترين دلايل ناتواني حوزه عمومي  در مواجهه با استبداد در ايران چيست ؟

 

پاسخ دهنده : ( 1 ) 

مهمترین دلیل ناتوانی حوزه عمومی در مواجهه با استبداد سیاسی را باید در ساخت اجتماعی جامعه ایران جست و جو کرد.

این موضع که تغییرات جدید در شیوه زیستی و فکری ایرانیان ناشی از جهانی شدن ارتباطات تا چه حد قادر خواهد بود بنیان‌های گسترش حوزه عمومی را فراهم سازد، به بررسی‌های دقیق‌تر نیازمند است.

قسمت  دوم : ( 2 )

 

گفت و گو ادامه دارد .

منابع :

(1 )  از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی - سیاسی گسترش آن در ایران

نویسنده

مهدی نجف زاده 

هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد

http://www.jsi-isa.ir/article_21059.htm


حوزه عمومی ایران و مقایسه ی تطبیقی با کشورهای غربی

منتشرشده در پژوهش

گروه استان ها و شهرستان ها/

اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان به نقل از ایسنا نوشت : ( این جا )

رهبر طوماری رئیس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان، اظهار کرد: پاسخ گویی دقیق و شفاف سرلوحه برنامه های آموزش و پرورش استان زنجان بوده و در سال جدید ادامه خواهد داشت و این امر بدون همکاری اصحاب رسانه و مطبوعات امکان‌پذیر نخواهد شد.

وی اطلاع‌رسانی شفاف، سریع و دقیق را جزو ضروریات کار روابط‌عمومی دانست و افزود: پاسخ‌گو بودن سازمان در برابر مردم و تعامل بیش از پیش معاونان و مسئولان آموزش و پرورش با اصحاب رسانه در دستور کار این اداره‌کل در سال جدید قرار دارد.

این مسئول ادامه داد: چابکی و اقدام به موقع جزو شاخص‌های روابط‌عمومی توانمند و کارآمد است؛ چراکه روابط‌عمومی یک دستگاه، حلقه واسط بین رسانه‌ها به عنوان نمایندگان مردم و مسئولان سازمان بوده و مهم‌ترین ابزار کار آن رسانه است.

طوماری نقش رسانه‌ها در انعکاس عملکرد مسئولان و پاسخ‌گو کردن آن‌ها بسیار تعیین‌کننده دانست و گفت: ذات کار روابط‌عمومی، رسانه است و بدون همکاری خبرگزاری‌ها و مطبوعات، امکان پاسخ‌گویی و شفاف‌سازی فراهم نخواهد شد.

رئیس اداره اطلاع‌رسانی و روابط‌عمومی اداره‌کل آموزش و پرورش استان زنجان یادآور شد: سیاست کلی روابط‌عمومی آموزش و پرورش در حفظ آرامش در عین پاسخ‌گویی شفاف به‌عنوان یکی از راهبردهای اصلی است و عقیده ما تعامل با رسانه‌ها و اصحاب قلم در راستای تقویت روحیه کار جمعی و حفظ اخلاق سازمانی است و در این مسیر سه عامل مردم، سازمان و رسانه برای ما مهم هستند.

طوماری، ارائه اطلاعات صحیح به جامعه را موجب هم‌داستانی خواند و اظهار کرد: اعتمادآفرینی سازمانی یک اصل است و برای این امر مهم، حضور موثر و مداوم در فضای رسانه‌ای استان و تعامل سازنده و مثبت با مخاطبان ضروری است.

این مسئول خاطرنشان کرد: اصول اساسی کار رسانه‌ای ایجاب می‌کند، در برابر برخی مسائل، پاسخ‌گویی سریع و شفاف و در برابر برخی مسائل، اقناع و در برخی موارد نیز سیاست مدارا به کار گرفته شود. "

این سخنان رئیس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان در حالی بیان می شوند که علی رغم انتشار گزارش ها ، انتقادات و حتی پیام های همکاران در بخش " نامه های دریافتی " در صدای معلم تاکنون هیچ گونه بارخوردی از عملکرد مسئولان مشاهده نشده است . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )

مشخص نیست تقسیم بندی این مقام مسئول در مورد شیوه های سه گانه پاسخ‌گویی سریع و شفاف ، اقناع و مدارا از کدامین اصول حرفه ای در حوزه " علم رسانه " اقتباس گردیده است ؟

روابط عمومی در هر سازمان باید در برابر افکار عمومی و نیز رسانه ها پاسخ گو بوده و با شفاف سازی و توضیحات مسئولانه در پی اقناع بدنه و ذی نفعان آن باشد .

آیا این درجه بندی بر اساس اصول علمی بوده است و یا مسائل دیگری در میان است ؟

به عنوان مثال ؛ سرعت عمل کم نظیر اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان در پاسخ گویی به خبرگزاری فارس را باید بر اساس کدامین مانیفست علمی در  علم روابط عمومی تجزیه و تحلیل کرد : ( این جا )

« عیسا قاسم‌ پور»  دبیر ادبیات این استان در یادداشتی به تاریخ 9 فروردین 1398 چند پرسش  و درخواست را از " ابراهیم رفیعی " مدیر کل آموزش و پرورش زنجان مطرح کرد .

مثلا ایشان پرسیده بود:

" از شما می‌خواهیم هر چه سریع‌تر نسبت به انتشار برنامه‌ها و تاکتیک‌های مدیریتی خود، که بر آن استراتژی‌ها و اصول راهبردی متشره سوار خواهند شد، اقدام کنید.

 می خواهیم و حق داریم بدانیم که قرار است شما در طول دوران تصدی‌گری خود چه کارهای نو و ماندگاری؛ جدای از امور جاری؛ انجام دهید؟!

تأکید بر استفاده از ظرفیت های نیروی انسانی دانشمند و اخلاق‌مدار؛ به عنوان مهم‌ترین سرمایه مدیریتی؛ در سایه تهیه بانک اطلاعاتی نیروهای نخبه استان، و استفاده از خرد جمعی حلقه‌های مشورتی واقعی (نه سمبلیک) از جمله ادامه راسخ و موثر طرح مشاوران جوان، و نشست‌های مداوم با نمایندگان دلسوز و مقبول و واقعی فرهنگیان برای تصمیم‌گیرهای درست، و داشتن روحیه نقدپذیری، مهم‌ترین انتظارات ما از شماست.

 امیدواریم در سایه اعتدال، خردورزی، انصاف و داشتن روحیه اصلاح امور، نسبت به تغییر نگرش‌ها و رفتارهای نادرست سازمانی در مدیران؛ و در صورت نیاز تغییر مهره‌های ناکارآمد، و انتصاب مدیران بر اساس شایسته‌سالاری (با عنایت به تعیین تکلیف سرپرستی‌ها)؛ قدم بردارید. چرا که داشتن کابینه‌ای قوی و کارآمد، ضامن موفقیت شما خواهد بود.

 استقرار کامل و نیکوی مدیریت جهادی و میدانی (همسو با استاندار محترم)، دوری از سانترالیزم، و حضور منظم و پررنگ در نواحی و مناطق، خصوصا مدارس روستایی، از انتظارات به حق جامعه فرهنگیان استان است.

 نظارت و کنترل قاطعانه و مسئولانه مستقیم و غیرمستقیم بر مجموعه‌های باشگاه فرهنگیان، درمانگاه فرهنگیان، شرکت‌های تعاونی فرهنگیان در نحوه سرویس‌دهی و خدمات‌رسانی، سالن‌های ورزشی مدارس و ساختمان‌ها و مغازه‌های درآمدزای آموزش و پرورش استان، و همکاری بیش از پیش با ادارات اداره‌کل نوسازی، و کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان استان، از دیگر خواسته‌های مهم ما معلمان است. "

آیا جناب مدیر کل تاکنون فرصت مطالعه و پاسخ گویی به این " معلم " را داشته و یا به گفته رئیس روابط عمومی سیاست " مدارا " در برابر رسانه های مستقل و منتقد همچنان در دستور کار است ؟

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان زنجانی برای صدای معلم ارسال گردیده است .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار/

تایید حکم محکومیت نجات بهرامی معاون سابق رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در دادگاه تجدید نظر

پیش تر و  در 27 مرداد 1398 شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی ایمان افشاری، نجات بهرامی، روزنامه نگار و معاون سابق روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت از فعالیتهای اجتماعی و عضویت در احزاب و گروههای سیاسی و  ممنوعیت استفاده از وسایل مخابراتی هوشمند از قبیل تلفن همراه هوشمند محکوم کرد. ( این جا )

امروز « امتداد » خبر داد که حکم محکومیت این روزنامه نگار به یک سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در احزاب و گروههای سیاسی از طرف شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تایید شده است. این شعبه محکومیت وی به منع استفاده از وسایل مخابراتی هوشمند از قبیل تلفن همراه را نقض کرد.

پایان پیام/

گروه رسانه/

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

« مشرق » نوشت :

" بیش از ۲ سال است که پرونده فساد بانک سرمایه در شعبه سوم دادگاه‌های ویژه مفاسد اقتصادی به ریاست قاضی مسعودی مقام ارجاع شده و جلسات آن در حال برگزاری است.

این پرونده با تعداد زیادی متهم، به فسادهای صورت گرفته و اموال به یغما رفته در بانک سرمایه می‌پردازد.

در این پرونده افرادی نام آشنا حضور دارند و محمد امامی که همه او را با سریال شهرزاد می‌شناسیم یکی از متهمان اصلی پرونده به شمار می‌رود.

امامی در پرونده فساد بانک سرمایه نقشی کلیدی داشته و مهره چینی‌های بانک را انجام داده و با همکاری هادی رضوی اموال بانک را به غارت برده و از این طریق به تحصیل مال از طریق نامشروع پرداخته است.

او با استفاده شخصی از اموال بانک برای خود خانه و ویلاهای لوکس را خریداری کرده و نقش او در فسادهای مالی صورت گرفته محرز است.

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

جلسات رسیدگی به پرونده محمد امامی هنوز برگزار نشده است

حدود ۲۶ ماه پیش بود که  محمد امامی به دستور مقام قضایی بازداشت و روانه زندان شد، البته از آنجایی که پرونده بانک سرمایه با تعداد زیادی از متهمان مواجه است، هنوز جلسات رسیدگی به اتهامات محمد امامی در این پرونده برگزار نشده است.

اما روز گذشته بود که جمعی از دست‌اندرکاران سینما و تلویزیون در نامه‌ای به حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه‌ قضاییه خواستار آزادی محمد امامی تهیه‌کننده سریال‌های «شاهگوش» و «شهرزاد» شدند؛ در این میان نام هنرمندانی همچون کیانوش عیاری، نرگس آبیار، مهران احمدی، احمد مهرانفر، مجید صالحی، پیمان قاسم خانی، و... به چشم می‌خورد." ( 1 )

در این راستا ، منیژه حکمت کارگردان و تهیه‌کننده سینما نوشت :

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

" شرم بر ما

شرم بر ما ، شرم بر سینمای ما که به خاطر نواله ای که برایمان پرت کرده اند این چنین به دریوزه گی افتاده ایم و عزت و آبروی فرهنگ و هنرمان را از کسی طلب می کنیم که غارت سفره ناچیز فرهنگیان کشورمان تنها خلاقیت اوست و چشم به دست او داریم تا بازگردد و از ابتکار خلاقانه و عزت مندانه اش شاید لیسیدن کاسه ای هم نصیب ما گردد .

چه شد که به این جا رسیدیم ؟

اینها کیستند که بر جرائمشان هم نام هنر می گذارند و چاپلوسی و دست بوسی شان را عدالت خواهی و انسان دوستی می نامند . « صدای معلم » ضمن سپاسگزاری از مواضع مسئولانه و مطالبه گرانه خانم حکمت در این موارد ، از مسئولان وزارت آموزش و پرورش به ویژه " صندوق ذخیره فرهنگیان " می خواهد تا ضمن شفاف سازی و توضیح در این مواردی که گزارش به آن اشاره کرده است پی گیر حقوق و مطالبات قانونی معلمان در این صندوق باشند .

آیا رسواتر از این می شود ذلت و حقارت را فریاد زد ؟

منیژه حکمت

پیش از این در آذر ماه 1398 این کارگردان سینما در یادداشتی اینستاگرامی نسبت به طرح بخشودگی مالیات هنرمندان نوشت: ( این جا )

« بخشودن ماليات هنرمندان اگر باج انتخاباتى به يكى از گروه هاى مرجع جامعه نباشد مسلما نشانه‌ی سردرگمى و عدم شناخت از هدف و كاركرد ماليات است و اعلام آن در اين زمان و در اين شرايط وخيم اقتصادى نهايت بد سليقگى است.»

این هنرمند طرح « بخشودگی مالیاتی هنرمندان» از سوی محمدحسن نوبخت معاون رییس جمهور را نشانه‌ی بد‌سلیقگی و بی تدبیری دانست.

حکمت در این یادداشت نوشت: « بخشودن ماليات هنرمندان اگر باج انتخاباتى به يكى از گروه هاى مرجع جامعه نباشد مسلما نشانه‌ی سردرگمى و عدم شناخت از هدف و كاركرد ماليات است و اعلام آن در اين زمان و در اين شرايط وخيم اقتصادى نهايت بد سليقگى است.

ظاهرا جناب نوبخت مثل بقيه‌ی همفكرانشان در دولت وقت و حوصله‌ی فكر كردن به عواقب راه حل هاى خلق الساعه و نبوغ آميزشان را ندارند و ساده ترين راه را برگزيده اند، يعنى يک كاسه كردن درآمد هاى به شدت ناهمگون و حكم واحد بر آنان راندن،  در حاليكه ناگفته پيداست كه اين چنين بذل و بخشش در شرايط امروز ما نتيجه‌اى جز افزايش شكاف طبقاتى و فقير تر شدن اقشار كم درآمد عرصه هنر ندارد و سود هنگفتش مستقيما به جيب همان صاحبان دستمزدهاى ميلياردى و سرمايه هاى ناسالم موجود در اين حوزه خواهد رفت.

بعيد مي دانم درک اين موضوع نياز به هوش زيادى داشته باشد مگر آنكه نيت ديگرى پشت ماجرا باشد كه قرار است هنرمندان وجه المصالحه آن قرار گيرند . آقاى نوبخت همه‌ی ما شرايط سختى را مي‌گذرانيم آن را با اين تصميم هاى ناپخته دشوارتر نكنيد مثل همه ممالک دنيا ماليات تان را درست بگيريد و با تدبير دست به كار زنيد البته اگرهنوز تدبيرى باقى مانده باشد.»

هم زمان با طرح این مساله ، « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : " دست و دلبازی سازمان برنامه و بودجه در مورد معافیت مالیاتی موسسات کنکور و پرسش های صدای معلم ؟! نوشت : ( این جا )

" در روزهای اخیر  بحث مالیات از فعالیت های فرهنگی و هنری چالش ساز شده است. یکی از مهمترین این بحث مالیات ستانی از هنرمندان با درآمدهای نجومی، ناشران کتاب های کنکوری و حراج های هنری است.

بررسی ها نشان می‌دهند با توجه به  اینکه معافیت فعالیت های فرهنگی در قانون فعلی مالیات های مستقیم وجود دارد امکان تغییر آن در لایحه بودجه وجود ندارد و بایستی قانون مربوطه در لایحه جدید دولت تغییر کند. بر این اساس عملا اتفاقات و جنجال های  روزهای اخیر به نوعی جنبه هیجانی داشته و به نظر می‌رسد نمایندگان نیز از طریق قانون بودجه امکان تغییر قانون پایه را نداشته باشند.

بر این اساس بهترین راه اصلاح قانون پایه از طریق ارسال لایحه جدید به مجلس است.

نکته جالب توجه اینکه در پیش نویس لایحه سازمان مالیاتی این فعالیت های فرهنگی از یک دیگر تفکیک نشده‌اند.

به عبارت صریح تر بایستی فعالیت های فرهنگی که به حمایت  نیاز دارند همچنان معاف از مالیات باشند اما فعالیت های با درآمد نجومی مثل دستمزدهای سلبریتی ها، موسسات کنکوری و حراجی ها بایستی طبق درآمدی که دارند مالیات بپردازند. "

سید محمد بطحائی 10 آبان 1397 در حاشیه کلنگ‌زنی پروژه‌های عمرانی آموزش و پرورش در گلپایگان گفت : " برای کشوری که نیاز دانش‌آموزانش تمرین مهارت‌های زندگی است، خیلی بد است که گردش مالی مؤسسات آن گاهی تا ۱۵ هزار میلیارد تومان گزارش شود و این رقم به طور غیررسمی تا ۴۰ هزار میلیارد تومان نیز برآورد شده است."( این جا )

در واقع اگر این موسسات  سالیانه حتی 15 درصد هم مالیات پرداخت کنند رقم غیرسمی آن در حدود 000 / 000 / 000 / 000/ 6 تومان خواهد بود .

حال شما در نظر بگیرید که دولت یا همان سازمان برنامه و بودجه پس از مدت ها منت کشی و تبلیغات یک سوم این مبلغ را برای " رتبه بندی معلمان " اختصاص داده است .

نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که این موسسات کنکور چه آورده ای برای سیستم آموزشی داشته و دارند ؟

این موسسات کدامین " ارزش افزوده ای " برای نظام تعلیم و تربیت برای رسیدن به یک مدرسه پویا و جامعه توسعه گرا ایجاد کرده اند ؟

این ها چه سهمی در ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و باروری آن داشته اند ؟

چرا در حالی که " معلمان " در فیش حقوقی شان و علی رغم آن که در شرایط فعلی اقتصادی همه ی آن زیر " خط فقر " به سر می برند ؛ باید قبل از دریافت حقوق شان مالیات آن را پرداخت کنند اما این موسسات از پرداخت مالیات معاف باشند ؟

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

مبنای کارشناسی و منطقی برای این تصمیمات چیست و چه کسی باید پاسخ گو باشد ؟

و یا نمونه ای دیگر ؛ « صدای معلم » بارها و در گزارش های متعدد نسبت به عملکرد سازمان برنامه و بودجه در قبال " صندوق ذخیره فرهنگیان " انتقاد کرده است .

این رسانه ی معلمی در آخرین گزارش نوشت : ( این جا )

" پرسش « صدای معلم » از مسئولان سازمان برنامه و بودجه آن است که چرا دولت  تنظيم کننده ي لايحه برنامه پنجم توسعه تبصره 63 قانون برنامه دوم را در اين لايحه ناديده گرفته است ؟

چرا سازمان برنامه و بودجه که به طور منطقی باید پیرو و بسط دهنده سیاست های دولت باشد به رأي ۱۵ دی ۹۷ از دیوان عدالت اداري اعتراض کرده است ؟ مگر نه آن که دیوان عدالت اداری به  نفع معلمان عضو صندوق ذخیره فرهنگیان و اجرای قانون رای داده است ؟

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

حال پرسش ما این است که صحبت های آقای جهانگیری در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان را باید پذیرفت و یا عملکرد سازمان برنامه و بودجه را ؟ چرا در حالی که " معلمان " در فیش حقوقی شان و علی رغم آن که در شرایط فعلی اقتصادی همه ی آن زیر " خط فقر " به سر می برند ؛ باید قبل از دریافت حقوق شان مالیات آن را پرداخت کنند اما این موسسات از پرداخت مالیات معاف باشند ؟

انتظار می رود مسئولان سازمان برنامه و بودجه و نیز وزیر آموزش و پرورش و شورای معاونین اش  به ویژه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع در این مورد مواضع شفاف خود را اعلام کنند ."

شنیده ها حاکی است که شعبه تجدید نظر دیوان عدالت اداری رای بدوی را نقض و حتی به نفع سازمان برنامه و بودجه رای داده است ! "

آیا این پذیرفتنی است که دولت به تعهدات قانونی خود در مورد حقوق معلمان عمل نکند و با ابزارهای قانونی از ادای آن طفره رود اما این چنین دست و دلبازانه موسسات کنکور را که امان نظام آموزشی را بریده و جریان عادی تعلیم و تربیت را مختل کرده اند از پرداخت مالیات معاف کند ؟ "

پرسش « صدای معلم » از امضاکنندگان این نامه آن است که از کیسه چه کسی و یا کسانی برای خودشان و این گونه دست و دلبازانه هزینه می کنند ؟

این رسانه ضمن سپاسگزاری از مواضع مسئولانه و مطالبه گرانه خانم حکمت در این موارد ، از مسئولان وزارت آموزش و پرورش به ویژه " صندوق ذخیره فرهنگیان " می خواهد تا ضمن شفاف سازی و توضیح در این مواردی که گزارش به آن اشاره کرده است پی گیر حقوق و مطالبات قانونی معلمان در این صندوق باشند .

همچنین از نمایندگان مجلس و نیز قوه قضائیه انتظار می رود تا ضمن درک دغدغه معلمان و بر اساس " قانون " رفتار نمایند .

( 1 )

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

پایان گزارش/


نامه ی جمعی از هنرمندان و سینماگران برای آزادی محمد امامی متهم اختلاس از بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان

منتشرشده در گفت و شنود
جمعه, 21 فروردين 1399 10:58

یک با یک برابر نیست !

تاثیر ویروس کرونا بر وضعیت اجتماعی و سیاسی  ویروس کرونا جنگی تمام عیار علیه انسان های سراسر دنیا آغاز کرده است . بر نوع حکمرانی و سیاست گذاری  دولت ها نوری خیره کننده تابانده و اعمال سیاسگذاری تاکنونی آنها را به چالش کشیده است . آنان که براساس علم سیاست ، برنامه ریزی نکرده اند ، آنان که دور اندیش نبوده اند ، شغل پایدار ایجاد نکرده اند ، عدالت اجتماعی برقرار نکرده اند ، بر اقتصاد ی سوداگرانه متکی بوده اند ،  و.... به چالش کشیده استو تردید نسبت به نظام های نئولیبرالیسم را بیش از پیش دامن زده است.

حدود شش کشور اروپایی اعلام کرده اند که برای دستیابی به واکسن کرونا ، موفقیت هایی داشته اند، اما فرایند دستیابی نهایی را در بازه زمانی حداقل دوازده تا هیجده ماه  دانسته اند ، که شاید بیشتر هم به درازا بیانجامد .

کارشناسان بهداشت و درمان  با توجه به امکانات موجود و احتمال واگیری افراد از همدیگر ، تنها راه مقابله را در « خانه ماندن» ذکر کرده اند . بلافاصله سئوالی که به ذهن متبادر میگردد این است که« آیا همه می توانند در خانه بمانند ؟»

طبق اظهارات کارشناسان ، یک میلیارد کارگر در سراسر جهان ، خطر از دست دادن شغل و در آمد خود را دارند و در ایران حدود پانزده میلیون نفر دارای مشاغلی هستند که ناگزیرند برای تامین معیشت روزانه خود در خانه نمانند .این اقشار کارگران و زحمتکشانی هستند که مشاغل روز مزد و کم مزد و موقتی و بی ثبات دارند . کارگران ساختمانی ، دست فروشان خیابانی ، تاکسی داران  و پیک ها و خرده فروشان و باربران وتعمیر کاران ، قالیبافان ، آرایشگران و تمیز کاران و بسیاری دیگر از این جمله اند .

طبق آمارهای رسمی  55 درصد مشاغل در ایران مشاغل خردند که همگی یا دچار کاهش درآمد شده اند و یا در آمد خود را از دست داده اند وطبق آمار مرکز پژوهش های مجلس در سال 97 حدود 23 تا 40 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند ، با توجه به تورم سال 99 حتما این آمار روندی افزایشی طی کرده است و هم چنین حدود 90 درصد کارگران و معلمان در زمره جمعیت زیر خط فقر هستند . این افراد (جمعیت زیر خط فقر) غالبا فاقد پس انداز ، مستاجر و بدون پشتوانه بیمه و تامین اجتماعی و  بدهکار وام های بانکی اند .

آیا این افراد همه می توانند در خانه بمانند؟ اگر اغلب این افراد که ناگزیرند در خانه نمانند ، به ویروس کرونا مبتلا شوند ، امنیت و سلامت آقاها  و  آقازاده های ثروتمند و کل جامعه در خطر نمی افتد . با احتساب جمعیت خانواده این افراد ، جمعیتی بالغ بر چهل میلیون نفر از کل کشور را تشکیل می دهند . اگر نتوانند در خانه بمانند نه تنها  سلامت و امنیت جامعه ایران بلکه کل زیست جهان به خطر می افتد . وضعیت  این بخش بزرگ جامعه ناشی از کدام سیاستگذاری هاست ؟ مسئوول و پاسخگو کیست ؟ اگر مانند سایر اقشار از حداقل امکانات رفاهی و تامین اجتماعی برخوردار بودند ، اگر با اعمال سیاست های اجتماعی ،عدالت اجتماعی برقرار بود و امکانات و فرصت ها برابر توزیع می شد . این جمعیت  می توانست در خانه بماند . برای همین است که یک با یک برابر نیست .

ایران کشور ثروتمندی است ، اگر جهت سیاست ورزی های داخلی و خارجی درست بود ، اگر رانت ، فساد اقتصادی ، سلطه سرمایه داری سوداگری نبود و اگر نظام بودجه بندی صحیح بود. هرگز الفاظ  اقشار حاشیه ای ، آسیب پذیر ، زیر خط فقر ، بالا شهری و پایین شهری  به کار نمی رفت . به کار بردن این عبارات همگی حکایت از نابرابری و شکاف عمیق طبقاتی و فقدان عدالت اجتماعی  دارد.

تاثیر ویروس کرونا بر وضعیت اجتماعی و سیاسی

کرونا نشان داد که ثروت بدون عدالت اجتماعی نمی تواند منافع کل جامعه و طبقات مرفه را تامین نماید . بحران کرونا بحران سلامت عمومی است . باید به سیاست ها و تصمیمات و قراردادهای اجتماعی روی آورد که منافع همگان را تامین کند . باید بازارهای کار  با ثبات و دائمی ایجاد کرد  . باید  دوراندیشانه ، رفاه همگانی را طرح ریزی کرد . دولت باید مصلحت عمومی را سر لوحه برنامه ها و سیاست گذاری های خود قرار دهد  و با ایجاد رفاه عمومی  در جهت برقراری عدالت اجتماعی گام بردارد .

کرونا ناتوانی و ناکارآمدی  دولت های با سیاست های نئولیبرالی را عیان ساخته است . در این تاریخ با سیاست های ناموثر دولت نئولیبرال ترامپ ، آمریکا ، بالاترین قربانیان بیماری کرونا یی را داشته است . از همین  رو  انتقاد از نظام نئولیبرالیسم در تمام دنیا مطرح  گردیده است .

«نیازمند یک خانه تکانی ذهنی هستیم ، لزوم نوسازی در حکمرانی را باید بیاموزیم و از برخی توهمات در سیاست داخلی و خارجی و نسبت بین آنها رهایی یابیم .» ( به نقل از پیام نوروزی وزیر محترم خارجه)


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تاثیر ویروس کرونا بر وضعیت اجتماعی و سیاسی

منتشرشده در یادداشت

کرونا و تأثیرش بر معنای حکمروایی در ایران

ضرایب هفت گانۀ کرونا

کرونا یک پاندمی شده است اما جامعه به جامعه فرق می کند. نویسنده در جای دیگر به تفصیل بحث کرده است؛ کرونا قابل تقلیل به امر پزشکی نیست. به صورت اجتماعی ساخته می شود. باید از ضرایب مختلف کرونا در این صد و نود وچند کشور سخن گفت و آنگاه مقدار ضریب خودمان را نیز محاسبه کرد. دست کم، هفت ضریب آن را می توان برشمرد: 

1. ضریب سیاسی ( مثل اینکه چقدر مشروعیت هست یا چقدر بحران مشروعیت است، رضایت مردم، شفافیت، پاسخگویی حکومت، رابطه دولت-ملت، خاطرات سیاسی، حقوق شهروندی و دیپلماسی بین المللی که این مورد اخیر برای ما از همه مهمتر شده است و تحریم ها و بقیه)، 2. ضریب اجتماعی (چقدر اعتماد به نهادها و دلبستگی اجتماعی و پیوند و مشارکت و همکاری برای اجرای قوانین هست)، 3.ضریب مدنی (رسانه هایی که وقتی رئیس جمهور محترم می گوید وضع ما از خیلی کشورها بهتر است، در مطبوعات آزاد و مستقل زیر ذره بین برود، نورافکن های مدنی بر نحوه مدیریت بحران بیفتد و نقائص را نشان بدهد .  نهادهای مدنی و «سازمانهای مردم نهاد» در پای قضیۀ مواجهه با بحران به نحو مؤثر و تعیین کننده حضور  داشته باشند )، 4. ضریب مدیریتی و سیاستی (که خط مشی های عمومی و نظام تدبیر عقلانی چقدر به صورت باز و از طریق تعامل با جامعه و متفکران و دانشمندان مستقل، تنظیم و اجرا می شود، چقدر حرف کارشناسان مستقل تعیین کننده است، چقدر نظام شایستگی است و اختیارات محلی هست وچابکی هست) 5. ضریب زیرساختی (که وقتی مردم در خانه های شان می مانند، سرعت اینترنت یاری شان بدهد. شهر شبکه ای و هوشمندی باشد که بتوان از خانه ها به نحو آسان و ارزان خدمات لازم را وکالاهای لازم را تهیه کرد ومراقبت های بهداشتی دریافت کرد. به حساب نویسنده و بر مبنای داده های سال 2019؛ نمره ما از بیست، در سرعت اینترنت ثابت 6 است و در اینترنت همراه 10 است)، 6. ضریب اقتصادی مان و7. ضریب فرهنگی مان هم ناگفته پیداست و قصد تفصیل نیست. 

کرونا و تأثیرش بر معنای حکمروایی در ایران

کرونا والگوی حکمرانی در ایران ما نیازمند خانه‌تکانی اساسی و تغییرات جدی در الگوی اداره جمعیت هستیم. ادارۀ این جمعیت، دست کم و دست کم، نیازمند یک نگاه فنی است، نگاه علمی به ادارۀ جمعیت نباید تا این حد اسیر نگاه ایدئولوژِیک و یک جانبه گرایانۀ مقامات بشود.

اما در اینجا پرسش آن است که کرونا با سیاست در ایران چه می کند؟ امیدوارم با کمترین محنت و مصیبت و موجه ترین هزینه های انسانی و ملی، جامعه ایران با همکاری دولت و  ملت در سرتاسر کشور عزیزمان، از این بلیه به سلامت بگذرد و سربلند باشد. اما باید با دلسوزی و صادقانه به پیامدهای گستردۀ موضوع نیز فکر بکنیم. به گمان نویسنده احتمالا کرونا معنایِ فنیِ سیاست را افزایش بدهد. یعنی هم مقامات و هم مردم؛  هر دو در سطحی به این نتیجه برسند (البته امیدوارم مقامات محترم برسند) که حکمروایی، عملی فنی است. ادارۀ جمعیت، کاری فنی است و با وعظ و اندرز و تبلیغات پروپاگاند و دعاوی ایدئولوژیک برگزار نمی شود.

جامعه ما کوچک نگه داشته شده است و باید بزرگ بشود و خود را به سطوح بیشتری از بلوغ برساند، این با قیمومت نمی شود باید خودش سازمان پیدا بکند ، عمل بکند و یاد بگیرد.  دولت اما بزرگ و در همان حال ناکارآمد است و مشروعیت‌اش نیز محل بحث است. حکومت همه جا هست. چیزی از زندگی ما نیست که چشم سراسربین حکومت به آن نگاه ندوزد و دخالت نکند. اما در این بحران نتوانسته است مداخله منطقی، به هنگام، صحیح  و موجه و مؤثر داشته باشد. رفتارهای چند گزینه می بینیم؛ مقایسه بکنید کنترل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دیگر در سالهای گذشته وحتی همین سال 1398 در شهر ها را با عدم کنترل مسافرتها در مواجهه با شیوع یک ویروس شوخی برندار و کثیر الانتشار وسریع الانتشار در اسفند ماه  و قبل از نوروز.

از داخل حکومت صداهای متناقض به گوش می رسد. اگر از ابتدا این نوع سیاستِ به شدت سیاسی! بر امر پزشکی وعلمی وفنی غلبه نمی یافت، شاید کنترل زنجیره شیوع، اکنون رضایت بخش تر وکم هزینه تر بود و لطمه ها به مراتب اندک. پس ما هزینۀ تمرکز را می پردازیم و از ناکارامدی هم رنج می بریم  و این از عجایب عالم است. چند هفته همه چیز به تعارف و مجامله برگزار شد، میلیون ها مسافر در جاده ها راحت جابه جا شد و ناقل ویروس شد آن هم در کشوری که حتی سبک زندگی مردم تحت کنترل بوده است. این را واقعا نمی توان فهمید. 

کرونا و تأثیرش بر معنای حکمروایی در ایران

حکومت مندی

شاید یک پیامد شیوع بیماری کووید 19 آن باشد که مفهوم حکومت‌مندی اهمیت پیدا بکند. مردم به این نتیجه برسند که رضا بدهند حکومتی بیاید و بگوید شما زندگی کنید من هم عمل فنی حکمروایی (به آن معنای فوکویی‌اش) واداره جمعیت را انجام می دهم. در اینجا آیا سیاست به معنای عمل فنی تسهیل گری شهرها خواهد بود؛ شهر به معنای حیطه های خودگران اجتماعی. آیا بدون نقویت جامعه مدنی و محلی این نوع نگاه چه از آب درخواهد آمد؟  اینکه ضعف وقوت الگوی حکومت مندی خصوصا برای جامعه ما چیست باید در جای خود بحث شود اما به نظر می رسد این مفهوم حکومت مندی، از یک ویروس تغذیه بکند و بزرگ بشود.

از این جامعه به ما نشانه‌هایی رسیده و ما چندان توجه نکرده ایم. این بار اما نشانه ای از طبیعت سرکش رسیده است. بلکه آن را جدی بگیریم. امیدوارم اصلاحاتی در اداره کشور صورت بگیرد، ممکن است دیر شود. ما نیازمند خانه‌تکانی اساسی و تغییرات جدی در الگوی اداره جمعیت هستیم. ادارۀ این جمعیت، دست کم و دست کم، نیازمند یک نگاه فنی است، نگاه علمی به ادارۀ جمعیت نباید تا این حد اسیر نگاه ایدئولوژِیک و یک جانبه گرایانۀ مقامات بشود. جمعیت ایران خصیصه های کاملا متفاوت و متنوعی پیدا کرده است و متحول شده است و ادارۀ آن نیازمند ، تغییر نگاه و رفتار و  و نیازمند اصلاحات ساختاری اساسی و نیازمند شیوۀ متفاوتی است. حداقل بپذیریم که عمل حکمروایی یک عمل فنی است. اما متأسفانه این اتفاق نیز نمی‌افتد، ساخت‌و کار اِعمال مدیریت در ایران و الگوی حکمرانی ما دچار ایرادهای اساسی هست و مشکل ساز و خطر ساز شده است. بخشی از حاکمیت، مسئله را بر گردن قوه‌ مجریه می‌اندازد (البته قوه مجریۀ فعلی، بعدی را خدا می داند) و قوه ‌مجریه نیز تقصیرها را بر گردن نهادهای دیگر. این در حالی است که مسئله اصلا در کلّ است و ایرادکار ، اساسی تر است. راه حل های ایدئولوژیک چه از سوی حکومت و چه مدعیان بیرون از حکومت جواب نمی دهد. باید گذاشت صدای متفکران ناصح و دانشمندان مستقل نیز بلند شود تا آنها قدری کلمات را دشوار بکنند؛ کلماتی را که برای سیاسی مردان آسان شده است دشوار بکنند. امری که آن را یک صورت مسألۀ علمی دشوارش کنیم، حلش به مراتب آسان تر از «مشکلاتِ ساده شدۀ ایدئولوژیک» است. 

منتشر شده در کانال پنجره

 نهم فروردین 99

https://b2n.ir/050688

 


کرونا و تأثیرش بر معنای حکمروایی در ایران

منتشرشده در دیدگاه

کرونا و ایدئولوژی و تفکر ایدئولوژیک

فکر ایدئولوژیک مانند آینه معوج عمل می­ کند و دنیای واقعی را مطابق اعوجاجی که دارد کج و کوله انعکاس می ­دهد. آفت تفکر ایدئولوژیک کم و بیش در همه جوامع به درجاتی وجود دارد اما به دلایلی، که اینجا فرصت پرداختن به آنها نیست، در جوامع جهان سومی به ویژه در کشور ما مدت­های طولانی است که نوع خاصی از این تفکر سیطره دارد.

تفکر ایدئولوژیک زمانی­ که اهرم ­های قدرت را در اختیار می­ گیرد در پی آن بر می­ آید که به هر وسیله ممکن دیگران را وادار کند دنیا را آن گونه ببینند که صاحبان قدرت می­ بینند.

وارد شدن ویروس کرونا به کشور ما با توجه به پیامدهای خاص ­اش موجب شد بخشی از حجاب ایدئولوژی کنار برود و چالشی آشکار میان برخی از اربابان قدرت و مردم چهره نماید. پیش از پرداختن به این موضوع حاد روز لازم است برای روشن شدن موضوع به مصداق­ های مشخصی از تبعات زیان­بار تفکر ایدئولوژیک در کشورمان اشاره شود.

زمانی­ که به هر دلیلی رشد اقتصادی منفی می­ شود و داده ­های آماری حکایت از وضعیت رکودی دارد، مقامات ذی­ربط بدون هیچ توضیحی از انتشار داده­ هایی که در اختیار دارند خودداری می­ کنند. وقتی به دلیل تورم مزمن دورقمی ارزش پول ملی طی زمان کاهش می ­یابد و قیمت ارزهای خارجی در بازار رو به افزایش می­ گذارد، مقامات مسئول از وفور منابع ارزی برای مردم سخن می­ گویند و تضعیف ارزش پول ملی را توطئه دشمنان خارجی و سودجویی برخی دلالان و عوامل داخلی معرفی می ­کنند. آزمون کرونا پرده پندار ایدئولوژی را کنار زده و ماهیت منحوس آن را به نمایش گذاشته است. امید که این آزمون پر هزینه برای مردم ایران درس عبرتی باشد برای اربابان قدرت تا به خود آیند و بیش از این منافع عمومی را بازیچه دست کاسبان تفکر ایدئولوژیک قرار ندهند.

وقتی با اجماع کلیه نهادها و سازمان­های مسئول ذی­ربط توافق هسته­ ای به نتیجه می­ رسد، جناحی از طبقه سیاسی به هر طریق ممکن در صدد کارشکنی بر می ­آید و می­ کوشد این موفقیت ملی را شکست جلوه دهد.

اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی و مالی پیوستن ایران به FATF را ضرورتی اجتناب ناپذیر برای منافع ملی تلقی می­ کنند و دولت و مجلس بر آن مهر تایید می ­زنند اما یک عده در ارگانی که قاعدتا باید حافظ مصلحت عمومی باشد کارشکنی می ­کنند و برای این کار خود به غیر از چند شعار ایدئولوژیک، هیچ توضیح روشنی ارائه نمی­ دهند.

اینها نمونه­ هایی مانند مشت از خروار است که نشان می­ دهد چگونه سرمایه اجتماعیِ اعتماد عمومی با عملکرد برخی از اربابان قدرت به قهقرا می­ رود و مردم حساب خود را از قول و فعل آنها جدا می ­کنند. در چنین شرایطی است که کرونا از راه می ­رسد.

نخستین عکس ­العمل تفکر ایدئولوژیک نسبت به پدیده ­ای که در ماهیت خود تنه به بلای آسمانی می ­زند، حکایت از انکار اهمیت آن و افشای سوء­استفاده بدکاران از خبرهای مربوط به آن دارد.

تئوری توطئه محبوب ­ترین تئوری نزد تفکر ایدئولوژیک است چراکه با توسل به آن می ­توان همه تقصیرها و قصورهای اربابان قدرت را از سر بازکرد. اما نفی واقعیتی که زندگی انسان­ها را به صورت ملموسی مورد تهدید قرار می­ دهد و مردم با گوشت و پوست خود آن را احساس می­ کنند کار آسانی نیست.

کرونا و ایدئولوژی و تفکر ایدئولوژیک

نفی این واقعیت همانند مساله نرخ ارز، برجام یا عضویت ایران در FATF نیست که بتوان آن را در سایه غیر ملموس بودن مساله برای مردمان عادی، در هیاهوی تئوری توطئه و دعوا­های جناحی و حیدری نعمتی لاپوشانی کرد. این شبه­ بلای آسمانی، «خودی» و «غیرخودی» نمی­ شناسد و دامن هرکسی را که به منطق رفتاری آن بی­ اعتنا باشد ممکن است بگیرد.

در روزهای اخیر رفتارهایی از مردم سر زده که مورد انتقاد برخی از مسئولان و رسانه­ ها قرار گرفته است. اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان بر این رای هستند که موثرترین راه مقابله با اپیدمی کرونا، در حال حاضر، ماندن در خانه و امتناع از رفت و آمدهای غیر ضروری است. عده ­ای از مردم تعطیلی­ های اجباری را غنیمت شمرده راهی سفر می ­شوند، و از آن طرف، عده ­ای از افراد محلی برای ورود همین مسافران به شهرهای خود مانع ایجاد می ­کنند، به طوری که جامعه و افکار عمومی دچار تنش می ­شود.

وجه مشترک این دو گروه از مردم بی­ اعتمادی و بی ­اعتنایی به گزارش ­ها و توصیه­ های مسئولان دولتی است. مقصر دانستن و سرزنش کردن یک سویه این دو گروه از مردمان منصفانه نیست، مضافا اینکه راه به جایی نمی ­برد. باید علت این معضل را چاره کرد.

وقتی در نخستین روزهای خبر رسانی رسمی درباره شیوع اپیدمی در ایران، اهمیت مساله از سوی رسانه رسمی کشوری به سخره گرفته می­ شود و گزارشی تایید آمیز از بی­ اعتنایی مردم در شب عید به این «شایعه» یا «توطئه اجنبیان» به نمایش گذاشته می ­شود، چه انتظاری از مردمان عادی می­ توان داشت که در روزهای بعدی به گزارش­ها و توصیه­ هایی با مضمون کاملا متفاوت با اولی اعتماد کنند؟ مسئولان وزارتخانه در پایتخت آماری از اپیدمی می ­دهند که با آمار نمایندگان همان وزارتخانه در استان­ها و یا نمایندگان دیگر نهادها متفاوت است و هیچ کس درباره این مغایرت ها توضیح نمی­ دهد. وقتی برخی مدعیان طب سنتی با ارائه راه حل­ هایی برای مبارزه با کرونا موجب وهن فرهنگ ملی ایران در انظار جهانیان می ­شوند و هیچ مقام مسئولی این مدعیان را مواخذه و وادار به پاسخگویی نمی­ کند چه انتظاری از مردمان عادی می ­توان داشت؟ آنها به چه کسی یا نهادی باید اعتماد کنند و چرا؟

اما شک نباید کرد که کرونا آزمونی سخت برای کاسبان تفکر ایدئولوژیک است که تاکنون توانسته­ اند در مقاطع سرنوشت ساز، با استفاده از گفتاری عوام ­فریبانه و تکیه بر اقلیتی از «خودی­ های» گوش به فرمان، رویکردهای علمی و کارشناسانه را تحت الشعاع قرار دهند و منافع ملی را قربانی خواسته­ های جناحی تنگ­ نظرانه خود کنند. دن­ کیشوت­ هایی که همیشه در برابر هر مساله مهمی با جواب­­ های حاضر و آمده در آستین، به صحنه می­ آمدند این­ بار در مواجهه با پدیده کرونا به یکباره غیب­ شان زده است چراکه واقعیت سخت این پدیده تن به آرایه­ های ایدئولوژیک نمی ­دهد.

آزمون کرونا پرده پندار ایدئولوژی را کنار زده و ماهیت منحوس آن را به نمایش گذاشته است. امید که این آزمون پر هزینه برای مردم ایران درس عبرتی باشد برای اربابان قدرت تا به خود آیند و بیش از این منافع عمومی را بازیچه دست کاسبان تفکر ایدئولوژیک قرار ندهند.

 بومرنگ


کرونا و ایدئولوژی و تفکر ایدئولوژیک

منتشرشده در یادداشت

درس های کرونا و انتقال از جهان طبیعی به جهان اجتماعی  در چند سال اخیر ایرانیان با چالش های بسیاری روبه رو بوده اند که پیامدهای آنها موجب شده است سرزنده بودن یا انرژی اجتماعی که لازمه زندگی پویا و بالندگی هر جامعه است سرنوشت انرژی هسته ای را پیدا  کند! سیل ، زلزله، تحریم ، موشک، انرژی هسته ای، تورم و کرونا هر کدام برای خود شاهنامه ای دارند که فکر  کنم اگر  فردوسی اکنون زنده می بود و می خواست شاهنامه را بنویسد دیوانی کسل کننده و بی روح و بی رمق می نگاشت که رستم شاهنامه اش هم الان زورش به پشه ای نمی رسید و احتمالا نمی توانست ادعا کند که عجم را زنده کند با این پارسی چرا که رمقی در این قوم باقی نمانده است و چالش های متعدد سیاسی و اجتماعی انرژی اجتماعی جامعه را به شدت تقلیل داده است.
با از راه رسیدن کرونا ، مدیران بحران کشور فکر می کردند ملت همیشه در صحنه دیگر مقاوم در برابر بحرانها شده اند لذا این احتمال را فرض گرفتند که کرونا نهایتش اندکی پشت ملت را می خاراند و رخت بر می بندد بنابراین در خطابه های شان توصیه به بی خیالی می کردند‌ و چندان اهتمامی به مسئله ندادند.
از این حیث راهبرد و راهکارهای مقابله با بحران هم خود داستانی دارد که البته کرونا اندوخته های همه ملتها را  همچون ویترینی به جهانیان عرضه کرد.
  کرونا به نحوی جدال بین سنت و مدرنیته که در جوامع جهان سوم مدتهاست در عرصه های سیاسی و اجتماعی در جریان است را تشدید نمود و نمایان ساخت که در مراکز مذهبی جهان از قم و مشهد گرفته تا مکه و واتیکان و هندوستان سنتها هنوز استوارند و  از لیسیدن در ایران گرفته تا نوشیدن در هندوستان و واتیکان کرونا را به رسم سنت به مبارزه می طلبند.
یکی از بد شانسی های ایرانیان شیوع کرونا از شهری بود که ای کاش از آنجا نمی بود چرا که اگر از شهر دیگری می بود این احتمال وجود داشت که پیشگیری و قرنطینه، تفسیر ،تفهیم و توجیه دیگری داشته باشد.
اما کرونا تنها پشت جهان سنت را روغن بنفشه نمالید بلکه جهان مدرن بدون روغن را نیز  به چالش طلبید.
 امرزه سرعت ارتباطات و سرعت تحرک انسانها در پهنه گیتی ، بشریت را دلخوش به ساختن دهکده جهانی کرده است، کرونا این پیام را به جهانیان مخابره کرد که زیاد دلخوش به دهکده خود نیز نباشید که این سبک و سیاق زندگی هم چالشهای بسیاری دارد، شاید در طول تاریخ صدور ایدئولوژی ها و جهان گشایی ها ی بسیاری تجربه گردیده که به بهای گزاف قربانی کردن میلیونها انسان و میلیاردها دلار بوده است ولی هیچ کدام به اندازه یک ویروس  توان و سرعت جهان گستری را نداشتند، یکی از پیام های کرونا برای جوامع بشری این است که دهکده خود را ساخته اید ولی فرهنگ محافظت از این دهکده را به درستی نیافته اید.

درس های کرونا و انتقال از جهان طبیعی به جهان اجتماعی
 کسانی که با تصاویر و پیش زمینه های ذهنی روزگاران کهن به زندگی پر التهاب کنونی می نگرند نمی توانند حریف چالشهای دنیای کنونی گردند وقتی که با یک توئیت ساده پایه های اقتصاد کشوری تهدید می شود و شاخص های بورس و ارزش پول ملی افت می کنند ، وقتی که ویروسی این چنین جهانی را با چالش مواجه می کند و جانهای بسیاری می ستاند با رجز خوانی و نوحه خوانی و لیس زدن نمی توان ادعای مقابله با این چالشها را کرد . جامعه ای که توان تطابق با تحولات عالم گیر را نداشته باشد و دستاوردهای علمی و فکری عصر خود را به سخره بگیرد و همچنان در گذشته خود بماند، زیربناهای متعالی فرهنگی و اجتماعی خود را نیز با تهدید مواجه می سازد.
از این روی کارگزاران حکومتی همواره باید چند قدم از مردم خود پیش تاز باشند و افق پیش روی کشور را مخصوصا هنگام تهدیدات و بحرانها  دقیق تر ببینند در غیر این صورت نه تنها نمی توانند مدیریت بحران کنند که خود نیز عامل بحران می شوند نشان به آن نشان که مدیر بحران کشور خود اولین قربانی بحران می شود و مبتکر رنگ بنفش که بی اطلاع از همه جا  معتقد بود شنبه به جای جمعه شفا می شود و روال همه چیز در کشور عادی می گردد.
وجه مثبت بحران کنونی حاصل از کرونا این پدیده را مبرهن ساخت که با تخصص و علم پزشکی می توان با کرونا و بحرانهای  بهداشتی دست و پنجه نرم کرد و نه با سبکی دیگر ؛ ای کاش در عرصه های سیاسی ، اقتصاد ی، فرهنگی و آموزشی هم با این سرعت پیامدهای اقدامات غیر تخصصی بر همگان آشکار می گشت و مشهود می گردید که در این عرصه ها هم سیاست گذاری و اقدام و عمل باید با تخصص و دانش های مربوطه انجام گردد.
 وجه تمایز پیامدهای اقدامات غیر اصولی در حوزه علوم انسانی نسبت به علوم طبیعی طویل المدت بودن  آن است و اینکه بازخورد این اقدامات زمان بر است و  عوام همچون خواص اثرات این پیامدها را درک نمی کنند.
بنابراین وقتی جامعه ای ناتوان از ساختن زیر ساخت ها و تدوین راهبردهای صحیح و دوراندیشانه باشد، هنگام وقوع رخدادهای نابهنگام وضعیتی شکننده خواهد داشت و به سرعت دامنه و عمق رخدادها وسیع می گردد و بر کل نظام اجتماعی سایه می اندازد و ، نظام سیاسی ،اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی را در بر خواهد گرفت و چه بسا جامعه ای را به جامعه دیگر تبدیل بگرداند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

درس های کرونا و انتقال از جهان طبیعی به جهان اجتماعی

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور