گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش در بخش « گزارش تصویری » به تاریخ یکشنبه 27 / 8 / 1403 عکس هایی از دیدار وزیر آموزش و پرورش با امام جمعه تهران کاظم صدیقی منتشر کرده است . ( این جا )
خبر و یا محتوایی از این ملاقات در پرتال نیامده است .
نخستین پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان آن است با توجه به قضایا و پرسش هایی که در جامعه در ماجرای جابه جایی باغ 1000 میلیاردی و تناقضگوییهای این روحانی مشهور به وجود آمد ؛ منظور و هدف از این نشست چه بوده است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش به « حساسیت های » افکار عمومی و نیز فرهنگیان به آن وقایع آگاه است و یا اساسا اهمیتی به آن می دهد و یا تصور می کند که « حوزه ی عمومی » آن مسائل و پرسش ها را فراموش کرده است ؟
این گونه ملاقات ها واقعا چه درس و یا درس هایی برای نظام آموزشی دچار « گسست و بحران اعتماد » داشته و آیا جایگاه لرزان آقای وزیر با این گونه نشست ها تقویت و یا پر رنگ می شود ؟
چرا وزرای دیگر دولت پزشکیان مانند وزیر علوم راغب به برگزاری چنین ملاقات هایی نیستند ؟
کاظمی اگر می خواهد وزیر چهار ساله باشد می باید که به سه موضوع مهم توجه توجه کرده و آن را نصب العین خویش قرار دهد :
« صداقت، شفافیت و پاسخ گویی » . ( این جا )
تاکنون عملکرد کاظمی موارد بالا را تایید نمی کند .
« صدای معلم » تنها رسانه در حوزه « تعلیم و تربیت » ایران بود که در سال 1396 به سخنان کاظم صدیقی در نماز جمعه تهران با عنوان : « در حاشیه سخنان اخیر حجت الاسلام صدیقی ؛ خطیب محترم امام جمعه تهران : آموزش و پرورش فقط حساسیت در مورد انتخاب وزیر نیست ! » واکنش نشان داد.
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران نوشت : ( این جا )
« زمانی که سخن از حاکمیتی بودن آموزش و پرورش می کنیم آیا واقعا جایگاه و ارزش این نهاد مانند سایر نهادهای حاکمیتی مانند قوه قضائیه ، سازمان صدا و سیما و... است ؟ چرا وزرای دیگر دولت پزشکیان مانند وزیر علوم راغب به برگزاری چنین ملاقات هایی نیستند ؟
آیا وضعیت موجود در حوزه فرهنگ فقط معلول آموزش و پرورش و کارکردهای است و یا نهادهای فرهنگی دیگر که بودجه های قابل توجهی می گیرند اما در برابر عملکرد خود پاسخ گو نیستند نیز باید در معادلات و گفتمان رسمی به حساب آیند ؟
هنوز معلمان مانند سایر کارمندان دولت مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری از پرداخت هایی مانند کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم محرومند .
نمی شود سخن از حاکمیتی بودن آموزش و پرورش راند و نسبت به این که چه کسی وزیر آموزش و پرورش می شود حساسیت داشت اما فرضا بیش از یک سوم مدارس کشور مخروبه باشند ، دانش آموزان در مدارس کپری و یا کانکسی و... با کم ترین امکانات تحصیل کنند ، آموزش و پرورش همیشه کسری بودجه داشته و تقریبا همه بودجه آن صرف حقوق پرسنل شود و اعتباری برای کیفیت بخشی نداشته باشد ، حق التدریس معلمان تا ماه ها پرداخت نشود ، برخی معلمان خرید خدمات ماهانه فقط سیصد هزار تومان حقوق بگیرند در حالی که حتی بیمه هم ندارند ( این جا ) ، اکثریت معلمان زیر خط فقر بوده و حتی یک بیمه تکمیلی کارآمد نداشته باشند ، در مدارس مشاور و یا مربی بهداشت نداشته باشیم و صدها مسائل ریز و درشت دیگر ...
برای حل این مشکلات دو گزینه پیش رو داریم :
اقتصاد آموزش و پرورش تابعی از اقتصاد کلان جامعه است .
زمانی که اقتصاد کشور با چالش ها و بحران مواجه باشد طبیعی است که اقتصاد آموزش و پرورش متاثر از آن شود .
اگر قرار است سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه ناخالص ملی از یک درصد به 6 و یا 7 درصد و یا سهم آن از بودجه عمومی بیست درصد شود باید اقتصاد کلان بهبود یابد .
ممکن است عنوان شود که این ها مربوط به دولت است اما باید توجه داشت که اصلاح و بهبود این وضعیت تابعی از ثبات سیاسی و نیز همکاری و تفاهم همه گروه ها و جریان های سیاسی کشور است .
جناح های سیاسی باید یاد بگیرند وقتی که اکثریت مردم به یک گزینه و یا تفکر رای دادند همه باید در برابر آن ضمن حفظ مواضع انتقادی تمکین کنند .
بزرگ نمایی اشتباهات ، سیاه نمایی و بی ثبات نشان دادن وضعیت جامعه برای آن که نشان داده شود فرضا مردم اشتباه کرده اند سود و یا منفعتی برای کشور و پیشرفت آن ندارد و تنها نتیجه آن کاهش و یا نابودی " سرمایه اجتماعی " خواهد بود و مصداق عینی " بر سر شاخه نشستن و بن بریدن " خواهد بود .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چه صادقانی که وزیر و معلمند