در مطالب پیش رو قصد نگارنده واکاوی نظام آموزشی ویرانگر 3-3- 6 نیست و تنها به جنبه هایی از آن به صورت موجز می پردازم. هرچه پیش می رویم زوایا و اثرات مخرب این به اصطلاح نظام – بی نظامی – آموزشی بیشتر پدیدار و هویدا می شود و بنیان و اساس نظری و فکری نادرست آن ازجهات گوناگون مشخص ترمی گردد .
بنده مدعی هستم بنا به دلائل و نقطه نظرات متعددی که در ادامه و پیش رو به آنان ورود و اشاره خواهم نمود این اقدام و حرکت را آگاهانه یا ناآگاهانه خیانتی آشکار و بین به انقلاب شکوهمند اسلامی و مبانی ارزشمند و مترقی اخلاق اسلامی و نیز نظام مقدس جمهوری اسلامی که برآمده از الله اکبرها و خون گران بهای شهداء است،می باشد.
البته انتظارمی رفت وزیر فعلی آموزش و پرورش و تصمیم سازان و مجریان ارشد آن وزارت خانه شجاعانه و نه منفعلانه با اجرای آن نظام آموزشی ویران گر که تبعات و هزینه های منفی گزافی برای جامعه و نظام تعلیم و تربیت کشور به وجود آورده اند مقابله نموده و آن را اجراء نمی نمودند اما اتفاق نامبارک و نادرستی که نباید روی می داد و غیرعاقلانه سنگی در چاه انداخته شد که عاقلان نخواهند توانست آن را بیرون آورند.
جالب است که این طیف علی رغم لطمات فراوان به کشور و آینده آن مدعی بازگشت و دردست گرفتن امور را دارند و پرداختن نگارنده به اقدام ویران گر آنان در پاره ای ازامور اثبات عدم شایستگی ایشان در دست گرفتن سرنوشت و رقم زدن آینده کشور می باشد که مردم فهیم گول و فریب دسیسه های آنان را نخورده و اجازه ی بازگشت به آنان را در صحنه ی سیاسی و اجرایی کشور را ندهند.
اما چرا می گوییم خیانت به جمهوری اسلامی .تلاش تمامی علاقه مندان و دل سوزان باید از بین بردن انواع مشکلات در جامعه و برداشتن آنان از جلوی راه مردم باشد تا ایشان نسبت به نظام سیاسی کشور خود همواره خوشبین بوده و حمایت و هواداری از آن را یک وظیفه ی ملی تلقی نمایند، متاسفانه باید اذعان نمود نظام آموزشی مذکور هزینه های اجتماعی منفی متعدد و عدیده ای را برای نظام سیاسی کشور به وجود آورده و شکل داده است ،با مراجعه و مطالعه ی میدانی درخصوص ابعاد اجرایی و عملیاتی آن نظام آموزشی غیر عقلانی و غیرمنطقی به بازده و انعکاس منفی آن دربین همکاران شریف فرهنگی، دانش آموزان و اولیاء محترم آنان و سپس بازتولید منفی تر آن درسطح کلان جامعه برخورد نموده و پی می بریم ،که به بعضی مصادیق آن می پردازم .
با مراجعه به مناطق آموزش وپرورش در بحث سامان دهی معلمان و دبیران معزز به حجم وسیع نارضایتی های فراوانی برخورد و مواجه می شوید که حکایت از عصبانیت و ناخرسندی آنان از چنین چینش و سازمان دهی دارد که نارضایتی نگران کننده ای را شکل داده است . این وضعیت سبب شده معلمانی که در یک دوره ی آموزشی خاص تبحر و تخصص داشته و از جهات علمی و شخصیتی خود را آماده خدمت دریک دوره خاص نموده اند الان بدون آنکه اقناع شده و آموزشی دیده باشند و بر خلاف مهارت و سلیقه و توان علمی خود به دوره ای گسیل گردند که برای آن آماده نشده و تربیت نگردیده اند که این انتقال پیامدهای نابه سامانی را به دنبال می آورد و چنین وضعیتی برای دانش آموزان نیز نتایج بسیار بغرنجی را تولید نموده و می آفریند.
دبیری که حسابان تدریس می کرده به دوره ی ابتدایی گسیل داده شده و به علت نداشتن اطلاع کافی دانش آموزی را که تبحر در نقاشی داشته و دراین زمینه دارای رتبه بوده است را به آشنا و تبحر در نقاشی نداشتن متصف نموده است که این امرسبب ایجاد مشکل و آلام روحی برای آن دانش آموز گردیده است،این اتفاقات و رویدادها به اشکال و تنوع های متعدد متاسفانه در آموزش و پرورش و مدارس ما درحال نضج و شکل گیری است که بسیار پیامدهای ناگواری از جهات تربیتی و آموزشی داشته و هزینه های سیاسی و اجتماعی عدیده ای را به دنبال خواهد داشت که بیان و توضیح دقیق و ظریف آن در این مجمل نمی گنجد.
تاثیر منفی این اقدام بر روحیه ی سایر همکاران نیز حائز توجه است که همکار اعزام شده از دوره ی بالاتر به مقطع پایین تر در دو یا سه روز در هفته ماموریتش پایان می یابد ولی همکار دیگر باید پنج روز هفته را در مدرسه به انجام وظیفه بپردازد که این با احتساب درآمدهای نه چندان متفاوت پیامدهای نامطلوبی را به دنبال داشته است.
اما چرا می گوییم خیانت به تعلیم وتربیت و اخلاق، تبدیل ارزش های انسانی جهان شمول به رفتارهای انسان ها از جمله اهداف و برنامه های نظام های مختلف می باشد . توجه به نکات تربیتی و اخلاقی هم درکلان و هم دراجزاء از آموزه های دینی است و توجه به آنان سازنده و مقوم شخصیت انسان ها و زمینه سازسعادتمندی آنان است.
متاسفانه نظام آموزشی مذکور بنا به دلائل متعدد ظرافت ها و نکات اخلاقی و تربیتی را مد نظر قرارنداده است که در مطالب پیش رو به صورت موجز به پاره ای از آنان اشاره می نمایم.
1- در بعضی ازمناطق آموزشی به جهت وضعیتی که ره آورد نظام آموزشی مذکور می باشد دانش آموزان سال اول ابتدایی با دانش آموزان سال ششم یا دانش آموزان اول ابتدایی با دانش آموزان دوره ی اول متوسطه و حتی سال های بالاتر در یک واحد آموزشی به تحصیل گماشته و اشتغال یافته و از مکان های مشترک چون حیاط، آب خوری و... درنظر بگیرید ؛ دانش آموز سال اول را که با چه مشقتی باید در زنگ کوتاه تفریح آب بیاشامد را....و توالت استفاده نمایند که این نکته از جهت اخلاقی و تربیتی با توجه به زمان متفاوت بلوغ برای هریک تبعات بغرنج و نامطلوب تربیتی را به دنبال خواهد داشت .
2- گسیل و اعزام معلمان محترمی که برای آن دوره تربیت نشده اند در مخاطبین – دانش آموزان - بداخلاقی و تاثیرات نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت چراکه آموزش و پرورش مدعی تحقق ارزش های اخلاقی چون رعایت عدالت، احقاق حقوق شهروندی،اخلاق مداری و... است که نظام آموزشی مذکور در عمل بسیاری از آن اهداف و مشخصه های مورد ادعا را زیر سئوال برده و دروغ و شعارتوخالی را به ذهن متبادر می نماید که این از اساس باورها و اعتقادات را هدف قرارمی دهد.
3- اشاعه ی و حاکم گرداندن تز هدف وسیله را توجیه می نماید که تبدیل به باور شدن آن دربین جامعه ی تحت پوشش آموزش پرورش بسیار خطرناک می نماید که باتوجه به محتوا و عملکرد نظام آموزشی مذکور بسیار شکل گیری آن را محتمل می نماید.
4- ندیدن منافع ملی و اصرار بر اجراء وحاکمیت تفکر و برنامه ای نادرست به منظور اثبات خود - خودیت و فردیت - که خودرایی و استبداد را اشاعه داده و تعلیم می نماید که بسیار خطرناک می باشد. این موارد و موارد بغرنج فراوان دیگر را دانش آموزان فهیم متوجه شده و این می تواند در انگاره ها و باورها و ایجاد حس ملی و علاقه مندی آنان به کشور و آینده آن تاثیرمنفی بگذارد. لطمات نظام آموزشی مذکور به اخلاق و محوریت آن بسیار پردامنه و وسیع است که به موارد مذکور اکتفا می نمایم .
صدمات و خسارت های دولت قبلی بر هیچ شخص مطلع و آگاه و دلسوزی پوشیده نیست ؛ نگارش مطالب مختصر فوق ازآن جهت می باشد که آنانی که مسبب صدمات فراوان بوده اند نه تنها مورد بازخواست جدی قرار نگرفته اند بلکه این افراد با جسارت و وقاحت زیاد به دنبال بازگشت به قدرت هستند که باید هوشیار و بیدار بود.
به جای آن که فرهیختگانی چون پورسلیمان ، باغانی و هاشمی به مسلخ روند ؛ فرصت سوزانی چون حاجی بابایی باید به دست عدالت و قانون سپرده شوند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه گزارش /
در میان انبوه مشاورانی که فانی را احاطه کرده اند شاید فقط این « دکتر اکرمی » است که روحیه معلمی خود را حفظ کرده است و سعی می کند با صداقت و شفافیت سخن بگوید .
دکتر اکرمی تاکنون انتقادات فراوانی را در رابطه با عملکرد وزرای آموزش و پرورش در دولت های نهم و دهم مطرح نموده است .
او در اردیبهشت ماه سال جاری در گفت و گو با روزنامه اعتماد چنین گفت :
« مهمترين دورهاي كه بايد مشكل معلمان حل ميشد، دوره آقاي احمدينژاد بود. دوره وزارت آقايان فرشيدي، دكتر علي احمدي و آقاي حاجي بابايي. اين سه نفر بايد پاسخ دهند كه با آنهمه پول چرا نتوانستند از دولت مطالبات معلمان را بگيرند...» ( این جا )
در هنگامه استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز این دکتر اکرمی بود که به نقد رفتار دوگانه و غیرصاقانه مجلسیان در برخورد با مطالبات فرهنگیان و معلمان پرداخته و انتقادات تندی را متوجه استیضاح کنندگان نمود .
مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش در ادامه گفتوگو با «قانون» به برخی دیگر از سکوتهای مجلس در قبال وزارت آموزش و پرورش دولت قبل و مشکلات زیادی که ایجاد کرد، اشاره کرده و ميگوید:" از سال 88 به بعد در وزارت آموزش و پرورش بیش از 100 هزار آموزگار استخدام شدهاند که عمدتا آموزش ابتدایی ندیده اند، نه روان شناسی کودک و نه روش تدریس نخوانده اند. عده ای از آنها حتی دیپلم نداشته و خدمتگزار بودند که در برخی مناطق به شکل خاص برای آنها دیپلم درست کرده اند و گذاشتند روی دست وزیر فعلی !
آقایان نماینده مجلس این موقعها کجا بودند که سیاستهای غلط آموزشوپرورش را از ریشه زد. چرا آن احضار مدام به مجلس و کارت زرد و قرمز و آبی و ... نبود؟ آقای فانی وارث این همه مشکلات است و ميتوانست نباشد الان هم دولت تعهد کرده که ساماندهی کند و اما طور دیگری از سوی مجلس رفتار ميشود.
بسیاری از باشگاههای فرهنگیان در کشور به خاطر شام و ناهارهای دوره قبل وزارتخانه و افطاریهايی که در دوره احمدی نژاد داده شده است، از وزارتخانه بستانکار است، چرا آقایان نماینده به اینها توجه نميکنند؟ چرا به خاطر سوالات کوچک وزیر را درگیر ميکنند. خدا کند یکی از اینها – نمایندگان مجلس معترض به فانی - در دورههای آینده بر روی صندلی وزارتخانه بنشیند و بفهمد چقدر اذیت شدن وزیر مشکل ساز است..."( این جا )
و اکنون دکتر اکرمی پس از اطلاع یافتن از محتوای حکم قطعی شده در هیات تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش برای علی پورسلیمان به سخن معلم گفت :
" بابت صدور این حکم برای مدیر گروه سخن معلم متاسفم .
متاسفانه در سال های قبل این قبیل احکام برای معلمانی که به دنبال مطالبات صنفی خویش بودند صادر گردید و خیلی از آن ها سیاسی است و حتی جایگاه قانونی ندارد .
نباید این حکم را برای آقای پورسلیمان صادر می کردند "
او سپس ابراز امیدواری نمود تا با نامه نگاری و پیگیری این قضیه حل شود .
« گروه سخن معلم » از ابراز نظر و همدلی آقای دکتر سید کاظم اکرمی در این مورد تشکر و قدردانی می کند و امیدوار است که صدای این کارشناسان دلسوز و صادق و انتقادات آن ها در وزارت آموزش و پرورش شنیده شود .
پایان گزارش /
گروه اخبار / جمعی از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان طی نامه ای خطاب به سید حسین نقوی حسینی ، رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس از سخنان ایشان در جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش انتقاد کردند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است
کچ سليقگي يا عدم توجه ˏ خواسته يا ناخواسته برخي از مسئولان اداري به ماه مبارک رمضان به ويژه شب هاي قدر و نزول خير و برکت و رحمات خداوند سبحان و گشايش ابواب رحمت در اين شب ها و روزه داريˏملت مسلمان در روزهاي گرم طاقت فرسا رمضان امسال و تأکيد بر چشم انتظاري همه به نتايج مذاکرات هسته اي ، آن هم در جامعه اي که مزين به نام دينˏ رحمت و مرحمت الهي يعني اسلامند .
چطور ممکن است اين همه برکات را ناديده گرفت و در اين روزها حکم معلمي که متهم به اتهامي است به او ابلاغ و او را به کسر20% حقوق و فوق العاده شغل ( ساير عناوين مشابه ) آن هم به مدت يک سال محکوم نمايند ! و ابلاغ اين حکم را درست به اين روزهاي مبارک موکول سازند ، در حالي که از اصل اين اتهامات سال ها مي گذرد و حتي وزير آن زمان منقضي خدمت شده است .
امروز در گرما گرم شادمانيˏموفقيت نمايندگان ايران در مذاکرات هسته اي ، سر از پا نمي شناختم و شادماني عيد فطر نيز مزيد برعلت بود و سخنان اقتدارمدارانه رهبران ، دل هر فرد را متلذذ نموده بود و تلفن تبريک عيد لحظه اي فرصت نمي داد و همه سرگرم اين حال و هوا بودند ، تلفن هايي غير منتظره همه آرامش مرا به هم ريخت و همه مي خواستند کاري بکنم ...
به سايت " گروه سخن معلم " رجوع کردم ، اصل مطلب را ديدم ، واکنش جامعه معلمين را هم تحت عنوان نظرات ملاحظه کردم ، اعتقادي که از پيش برآن وقوف داشتم پيرامون آقاي پورسليمان را دريافتم و بسيار متأثر شدم . در ابتداء به يک نظر مختصر اکتفا نمودم . ولي بعد ديدم تلفن ها و تقاضاها پايان نمي يابند و به عنوان يک پيش کسوت اصرار دارند مطلبي بنويسم ناچار دست به قلم شده با عنوان « کچ سليقگي » اين مطلب را نوشتم .
به راستي در جامعه اي که سال های بسيار روح رأفت و گذشت اسلامي همه جا نمايان گشته اين بي اعتنايي به شئون اجتماعي قابل قبول است ؟
به گمان من کساني که بویي از اسلام و عطوفت هاي آن نبرده اند براي نارضايي و به هم ريختگي جامعه ، اين چنين مي کنند! که براي عاقبت آنها متأسفم .
مسئولان بزرگ مملکتي نمي توانند در اين کاروزار اجتماعي به اين مسائل هم معطوف گردند . خداخوشش نمي آيد با معلمي که خودش را به مخاطره ي دفاع از حقوق و جايگاه معلمان قرار داده ، وقت مي گذارد ، هزينه مي کند . اين چنين و با اين اتهامات برخور بشود .
انتظار از مسئولان غافل اين است که خودشان را با روح جامعه وقف داده و بي اعتناء نشان ندهند .
خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد. ان شا الله
آيا اين همه بازتاب هاي صادقانه جامعه براي رفع اتهام کافي نيست !
والسلام
سيد رازي طبيب
از قضای الهی توافق هسته ای حاصل و قبل از ظهور قدر الهی ، بحث ها بالا گرفته و به مصداق « هرکس از ظن خود شد یار من » و با عینک منافع گروهی و حزبی خویش موضوع را نگریسته و برخی در مدح و بعضی در نکوهش توافق سخن می رانند . در این اوضاع و احوال بد نیست همکاران محترم فرهنگی ما نیز در این خصوص اعلام نظر فرمایند.
در این راستا ، نگارنده با تاکید بر محکومیت اقدامات غیر قانونی و ظالمانه همه قلدران من جمله برخی از دولت ها در عرصه بین المللی و با تاکید بر اینکه مذاکره بهتر از جنگ و مقاومت بهتر از وادادگی است ؛ مفاد مقاله ای چاپ شده از خود به سال 1385 در هفته نامه سهند تبریز با عنوان « معلم بهتر است یا انرژی هسته ای » را بازگو می کند.
در آن یاداشت با اشاره به دو فرمایش از فرمایشات رئیس جمهور محترم وقت ، یعنی تعطیلی همه فعالیت ها به نفع انرژی هسته ای و تعطیلی همه فعالیت ها به نفع آموزش و پرورش ؛ آن دو را مقایسه و با این استدلال که هر علم و فن ای من جمله فن آوری هسته ای در نهایت بخش کوچکی از تلاش معلم بوده و اما معلم مولد همه آنهاست ؛ به این نتیجه رسیده بود که معلم اولی بر فعالیت هسته ای بوده و به شعار « معلم پر انرژی حق مسلم ماست » رسیده بود و حالا که این توافق به دست آمد و امید است خیر ملک و ملت را در برگیرد ؛ باز تاکید می شود که معلم به علت پدر و مادر تمامی علوم و فنون بودنش ، بر تک تک هر علم و فن ای ؛ از جمله فن آوری هسته ای اولی است و علاوه بر آنها معلم چشمه جاری ، آموزش راه و رسم زندگی و انسانیت است .
سخن آخر آن که، اولا و با وجود اینکه معلم مقدم بر فعالیت هسته ای بود و می بایست مقدم بر آن قرار می گرفت ، متاسفانه مورد غفلت قرار گرفت ؛ بنابراین حالا که آن اولویت بندی غیر منطقی با قضای الهی به هم خورده و اولویت چندم ( فعالیت هسته ای ) فعلا نیمه فعال گردیده ؛ لازم است مسئولان کشور به اولویت اصلی یعنی علم و معلم به معنای حقیقی آنها ، پرداخته و کشور را در میسر پیشرفت به روش علمی سوق دهند .
دوما به جهت اینکه معلم و معملی سالها به سبب گرفتار شدن در دست دلالان؛ مورد بی مهری و تبعیض قرار گرفته و خاصیت خویش را از دست داده و نجات کشور با وزارت بی ارج و قرب و بی حال آموزش و پرورش ممکن نیست لذا بایستی این مرض ( تبعیض و بی مهری) درمان شود .
جان کلام آنکه ، در دوران پسا تحریم باید معلم به ما هو معلم و فارغ از نام وزارتش محور همه فعالیت ها شده و ضمن حذف تبعیض درون صنفی ( معلم و استاد دانشگاه ) ؛ درآمد بلوک شده کشور قبل از بلعیده شدن توسط دلالان و رانت خوران ؛ به علم و معلم اختصاص یافته و صد البته در کنار آن امنیت ، بهداشت ، تولید و رفاه مردم از این حق غضب شده به صورت قانون مند سهم شایسته یابند.
مبادا و مبادا که میدان اقتصادی کشور در دروان پسا تحریم مثل دوران تحریم عرصه جولان اختلاس گران و دلالان شده و علم و قانون همچنان حاشیه نشین باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جناب آقاي دکتر فاني
مقام محترم وزارت آموزش و پرورش دولت تدبير و اميد
صدور حکم تجدید نظر از سوی شعبه 3 هیات های تخلفات اداری برای همکار گرامي ، مدیريت محترم سايت " گروه سخن معلم " جناب آقای علی پورسلیمان موجبات تعجب و نیز ناخرسندی فرهنگیان فرهيخته را فراهم نموده است .
حکمی که در سال 1390 و در زمان وزارت آقاي دکتر حاجی بابایی برای مدیريت محترم سايت وزين " گروه سخن معلم " تشکیل شد برگرفته از فضای بسته و امنیتی آن روزها بوده است .
متاسفانه از سال 1385 و هم زمان با اعتراض فرهنگیان و معلمان نسبت به اجراء نشدن قانون مدیریت خدمات کشوری ، این گونه پرونده سازی ها ، توسط هیات های تخلفات که با هماهنگی حراست ها انجام می گرفت ، شروع و گسترش یافت و بسیاری از فعالان صنفی درگیر این گونه امور شدند .
در آن زمان فرهنگ امنیتی در آموزش و پرورش یک فرهنگ غالب بود و بالا رفتن هزینه فعالیت های صنفی و مدنی موجب شد تا تشکل هاي مدني تقریبا تعطیل شده و « جو سکوت و ترس » در آموزش و پرورش حاکم شود .
با رای تاریخی مردم در 24 خرداد 1392 به دولت تدبیر و امید ، روزنه ی امیدی برای فعالیت تشکل هاي مدني و فعالان صنفی فراهم شد .
جلسات و نشست های تشکل هاي مدني پس از یک دوره رکود 8 ساله جان گرفت و فضای نقادی در آموزش و پرورش فراهم شد .
تکیه و تاکید آقای دکتر فانی بر تبدیل فرهنگ امنیتی به امنیت فرهنگی و به رسمیت شناختن تشکل های مدني و رسانه ها ، تعيين نماينده اي جهت ارتباط با تشکل هاي مدني ، برگزاری جلسات و نشست ها با نمايندگان تشکل هاي مدني و... فصل جدیدی را در تعامل آموزش و پرورش با تشکل هاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين از سويي و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي از سويي ديگر گشود .
سخنان امید بخش آقای دکتر روحانی در هفته معلم که « حق اعتراض معلمان » را برای اولین بار به رسمیت شناخت موجب شد تا امید و اعتماد در بدنه فرهنگیان تقویت شده و معلمان به پیگیری مطالبات خود از مجاری و کانال های قانونی راغب شوند .
فرهنگيان فرهيخته به ياد دارند که جناب آقای پورسلیمان مديريت محترم سايت وزين " گروه سخن معلم " در یادداشت ها و مقالات خود بر این نکته تاکید می کرد :
" خوشبختانه در وزارت آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید برای معلمی بابت انتقاد و اعتراض پرونده ای در هیات های تخلفات گشوده نشده است و یا حکمی اجرایی نشده است."
اما حرکت اخیرهيأت تخلفاتˏ وزارت آموزش و پرورش در تضاد و تعارض کامل با سخنان گفته شده و اقدامات انجام شده توسط وزیر محترم و رئیس جمهور گرامي مي باشد .
متاسفانه برخی اقدامات انجام شده در پيکره ي دولت تدبير و اميد ، عمدأ يا سهوأ ( آگاهانه يا نآآگاهانه ) آب به آسياب ˏعوام فريب و فرصت طلبˏ رانده شده از حاکميت مي ريزد . بي تدبيري ،منجر به ايجاد نااميدي در جامعه مي شود . در نتيجه به افکار عمومی ، این گونه القاء مي شود که وضعیت تغییر نکرده است و هنوز در بر پاشنه بي تدبيري و نااميد کردن مردم مي چرخد !
مهم ترین و بزرگ ترین چالش اين بي تدبيري ها عبارتند از :
1. القای یاس و ناامیدی در بدنه فرهنگیان ،
2. تلاش برای روی گردانی فرهيختگان از برنامه ها و اقدامات دولت ،
3. تهيه خوراک تبليغاتي بسيار مناسبي براي عوام فريبان فرصت طلبˏرانده شده از حاکميت
ضعف مدیریت و تعلل مسئولان و مدیران ارشد وزارت آموزش در برابر بي تدبيري ها ، لطمه به اعتبار دولت تدبير و اميد مي زند . در نتيجه پيکره جامعه به غلط تصور مي کند حماسه انتخابات سال 1392 بي نتيجه يا کم نتيجه بوده است .
لذا ممکن است خداي ناکرده به شور حضور درانتخابات اسفند 1394 لطمه بزند .
به نظر می رسد صدور حکم تجديد نظر برای مدیر "گروه سخن معلم " گامی در این راستا باشد.
آقای فانی !
هیچ گاه نباید فراموش کنيد که نماینده دولت تدبیر و امید در وزارتخانه بزرگ آموزش و پرورش هستيد و هر گونه اقدام و یا حرکت در وزارت آموزش و پرورش به حساب دولت نوشته می شود.
در میان رسانه ها و سایت های مختلف و فراوان ، شاید به ندرت سايتي مشابه ،سایت" گروه سخن معلم " بيابيد که به اطلاع رسانی شفاف و تحلیل دقیق رویدادهای آموزش و پرورش و معلمان می پردازد و از نظر بسیاری از ناظران و فرهنگیان ، حوزه تاثیر و نفوذ آن بالاست.
برخی به زعم و گمان نادرست خود تلاش مي کنند ، با اقدامات سخیف و بی مایه این روند را مختل کرده و به اهداف نادرست خود دست يابند .
آن ها تصور می کنند که با هدف قرار دادن هسته فکری این گروه می توانند رویه اعتدال و نقد منصفانه در این پایگاه اطلاع رساني را ، از مسیر خود منحرف کرده و یا فرهنگیان و معلمان را نسبت به آن بی اعتماد نمایند.
احتمالا آن ها فراموش کرده اند که مدیر و اعضای شوراي نويسندگان " گروه سخن معلم " تجارب فراوانی در این زمینه اندوخته اند و می دانند به اقتضای شرایط چگونه برخورد نمایند.
آخرین سخن با آقای دکتر فانی :
باز هم تاکید می گردد سایت وزين " گروه سخن معلم " جزء محدود و معدود سايت هایي مي باشد که به دور از هر گونه هیجان زدگی ، پیش داوری و افراط و تفریط تاکنون به نقد منصفانه و همه جانبه مسئولان وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر پرداخته است و حتی برخي به طنز مي گويند : " در این باره باید از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرد. "
هرچند که هدف اين سايت انعکاس " سخن معلم " است و چشم به پاداش معلم دارد که بزرگترين افتخارش بلکه فلسفه وجودي اش اين است .
انتظار فرهنگیان فرهيخته از وزیر محترم آن است که با ارزیابی دقیق و تامل در شرایط و معادلات به عوام فريبان فرصت طلب رانده شده از حاکميت که جزبه منافع خود به چیزی نمی اندیشند اجازه جولان و ابتکار عمل ندهد.
امید است که مقام محترم وزارت با اقدام مناسب ،این حکم ناعادلانه و غیرمنصفانه را در مورد مدیر " گروه سخن معلم " مورد بازنگری قراردهند و به اعتبار خود بيفزايند .
تجربه ، تحليل ، تدبير ،نگاه ژرف انديشˏ مديريت محترم و اعضاي شوراي نويسنگان "گروه سخن معلم " اميد فرهيختگان را نااميد نمي کند .
لذا اين پایگاه با تلاش بيشتر و عزم راسخ تر راه حمايت و انتقاد خود را دنبال مي کند ، زيرا بيدي نيست که با اين بادها بلرزد .
ان شاء الله
« ادوارد سعید » که کتابی با عنوان “روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟ ” نوشته است وظیفه روشنفکر را “ نقد نهادهای قدرت ” می داند.
یک اصل مهم که در طول تاریخ در عرض جغرافیا به اثبات رسیده است این است که قدرت بدون نقد فساد می آورد. اخلاقی ترین آدم ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند، اگر به طور جدی با نظارت و نقد کنترل نشوند، دچار “خودشیفتگی” می شوند و پس از این به باتلاق “ ایدئوکراسی” فرو می غلتند (یعنی “مذهب حافظ قدرت”) و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است، بر “سلطان” مباح می گردد.
به همین دلیل در جامعه، روشنفکر نقد می کند و نقد می کند تا نهادهای قدرت “سالم” بمانند.
یکی از ویژگی هایی که روشنفکر را از “ روشنفکر نما ” یا همان “روشنفکر مآب” جدا می کند این است که روشنفکر مآب “نقد” نمی کند، بلکه “نق می زند”. نقد کردن کار آسانی نیست.
شما برای نقد کردن مدیریت یک سیستم، لازم است تاریخچه و گردش کار این سیستم را بدانید، آمار و ارقام مربوط به این سیستم را مرور کنید و با فرآیند تجزیه و تحلیل اطلاعات آشنا باشید.
پس نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می خواهد. اما شما می توانید راجع به هرچیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و پژوهش آن کرده باشید!
“نق زدن” یک فرایند “هیجان مدار” است. یعنی ما با نق زدن آرام تر می شویم، خشم و غم مان را با دیگران در میان می گذریم و “درد دل” می کنیم، اما “نقد کردن” یک فرایند “مسأله مدار” است، ما هنگام نقد ، خودمان را سبک نمی کنیم، بلکه مساله را “حلّاجی” و زیر و رو می کنیم.
“نق زدن” مخاطب تعریف شده ای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، آن وقت می توانی شروع به نق زدن کنی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده ای دارد. مخاطب روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرت اند و سپس کارشناسان، گروه های ذی نفع، رسانه ها و سایر نقدکنندگان.
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و شجاعت دارد، شجاعت پرداخت هزینه ! شما می توانید در هر مهمانی که می نشینید و هر تاکسی که سوار می شوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد!
ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانه ها ارسال کنید، باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید؛ بنابرین یکی دیگر از ویژگی های روشنفکران که آن ها را از روشنفکرمآبان جدا می کند ،“ شجاعت ” است.
البته اینجا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سخت تری در پیش می گیرند و آن آگاه سازی توده های مردم است.
کسی که قرار است توده های مردم را آگاه نماید، از یک سو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیر تخصصی سخن بگوید.
این کار شبیه “بند بازی” است. اگر کمی تخصصی تر سخن بگوید، مخاطبانش سخنش را نمی فهمند و اگر کمی عوامانه تر سخن بگوید، به سرعت دچار “پوپولیسم” - عوام زدگی –می شود!
بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از این طرف یا از آن طرف فرو افتادند. با این حال این قلمرو پر خطر را نباید خالی گذشت؛ چرا که با خالی گذاشتن این قلمرو، جا را برای “پوپولیست های واقعی” باز می کنیم، کسانی که به جای نوشتن کلمه “مار” ،شکل “مار” را طراحی می کنند.
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکه سازی می کنند، روشنفکر اهل انزوا و در خود فرورفتن نیست.
او از جامعه قهر نمی کند و ناامید نیز نمی شود؛ چرا که از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآب ها ناامید و سرخورده اند. شاید برخی از آن ها روشنفکرهایی بوده اند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشته اند، آن ها به دنبال “اتوپیا” - مدینه فاضل – بوده اند و ناکام مانده اند.
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله اجتماع امیدوار است؛ بنابراین تماسش را با جامعه حفظ می کند و تیم و تشکّل می سازد. منظورم از تشکل، محفل نیست، بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامه دار که به طور دائمی رشد می کنند و با جامعه ی بیرون از خود ارتباط برقرار میکنند، اثر می گذارند و اثر می پذیرند.
گروه اخبار /
بر اساس نظر سنجی صورت گرفته در سایت سخن معلم ، از مجموع 5682 رای ، 7 / 56 درصد شرکت کنندگان عملکرد کمیسیون آموزش و تحقیقات و فراکسیون فرهنگیان مجلس را « ضعیف » ارزیابی نمودند .
نمودار این نظر سنجی به شرح زیر است :
« گروه سخن معلم » برای نخستین بار ایده تشکیل « فراکسیون صنفی معلمان » را در مجلس مطرح نمود .
به نظر می رسد مشارکت گسترده فرهنگیان و معلمان سراسر کشور در این امر می تواند در پیگیری موثر و کارآمد مطالبات آنان نقش مهم و راهبردی داشته باشد .
پایان پیام /
خدا را شاکریم که پایداری توام با صبر و هوشیاری ملت بزرگ ایران با قدرت دیپلماسی ظریف گونه با شعار (هسته ای حق مسلم ماست ) به ثمر نشست و رایحه خوش پیروزی عزتمندانه ملت بزرگ ایران با نرمش قهرمانانه و حفظ خطوط قرمز در توافق برد - برد هسته ای با 6 قدرت و قلدر جهان به مشام رسید. امیدواریم توافق هسته ای حاصل شده با طرف های زیاده خواه مذاکره افق های نوید بخشی از پیشرفت و توسعه کشور را به دنبال داشته باشد.
بدون تردید فراموش نخواهیم کرد در طی سال های متمادی که ایران اسلامی به دنبال دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای بود با چه خصم ها و تهدیدها و تحریم های سخت ، ظالمانه و غیر انسانی از سوی مستکبران مواجه بودیم. همان هایی که روزی با قدرت نظامی خاک وطن را اشغال و تجاوز کرده بودند و از خاک و ملت ایران به خاطر بی عرضگی و ناتوانی حاکمان زمانه ، امتیازات فراوانی مثل (عهد نامه ترکمن چای و گلستان - کاپیتولاسیون - امتیاز تنباکو ) را با سلطه زورمدارانه خود گرفتند و ثروت وعزت ملت را تاراج کردند.
یادمان باشدحق توحش، کثیف ترین امتیاز و باج ذلت باری بود که توسط حاکمان خود فروخته زمانه به همین مذاکره کنندگان مستکبر داده شد .اما کشتی با صلابت نظام با هدایت های رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و رهروی عاشقانه ملت در این روزها به ساحل آرامش رسیده و وعده الهی که ( ان مع العسر یسرا و نیز مستضعفان و مظلومان وارثان واقعی زمین هستند) به حق محقق گردید.
در این توافق تاریخی و هسته ای دنیا به ایران و ملت و رهبری تعظیم کرد و فریاد شادی سر داد. این واقعه ی مهم و تاریخ ساز، پیروزی حق و منطق بر باطل و زور را به نمایش گذاشت.این توافق جنگی بود که خون شهیدانش از قبل ریخته شده بود .این توافق افتتاح سدی بود بر رودخانه ای وحشی ،مخرب و سرکش غرب و پایانی بر حربه ایران هراسی غرب و سرانجامی بر اسارت سال های سخت ملت آزادیخواه و قدرتمند ایران در شعب ابی طالب که توسط قریشیان و ابو جهل های قرن رقم خورده بود.
اما یادمان باشد که در آن سال های سخت و درد آور همه اقشار اعم از ( غنی و فقیر، کارگر و کارمند، معلم ، استاد و پزشک) آمدند وگفتند انرژی هسته ای از نان شب هم مهمتر است ، زیرا حیات آینده و عزت و استقلال نظام و ملت درافق 2050 در دست یابی به این انرژی است.
همه می دانیم که 20 فروردین ماراتون 12ساله به نام روز ملی انرژی هسته ای به عنوان نمادین روز پایداری و مقاومت ملت بزرگ و تاریخ ساز ایران اسلامی به شمار میرود و اگر امروز شهد شیرین پیروزی موفقیت آمیز هسته ای را جشن می گیریم به برکت حرکت ها و حلقه های زنجیره ای دانش آموزی و دانشجویی در این سال ها بوده است. همه اقشار در این پیروزی و جشن توافق به طور مساوی سهیمند و قابل مصادره به فرد یا گروه یا دولت خاصی نیست ؛چرا که اگر کاشت آن سال ها نبود ، امروز برداشتی نداشتیم.
اما در این میان بیشترین اثر گذاری و نقش آفرینی در فرهنگ سازی و القای افکار عمومی را می توان درآموزش و پرورش و حضور پرشور و پررنگ معلمان و دانش آموزان در راهپیمایی های 20 فروردین در این دوران و برگزاری جشن های هسته ای در مدارس و جلسات بصیرتی با موضوع انرژی هسته ای با حضورمیلیونی معلمان و دانش آموزان اشاره کرد.
فلذا نقش بی بدیل و پر رنگ جامعه معلمان و دانش آموزان نه تنها دراین واقعه مهم سیاسی کشور بلکه در تمامی صحنه ها ی ملی فراموش نشدنی است .
پس جا دارد مسولان این واقعیت را بپذیرند که هر حرکت و پیروزی در عرصه های گوناگون علمی و سیاسی و اجتماعی بدون حضور میلیونی معلمان و دانش آموزان بی ادعا امکان پذیر نخواهد شد ، همان طور که رهبر عزیز گفت ما نیازی به بمب هسته ای نداریم ، زیرا بمب واقعی را در وجود جوانان و نوجوانان تعلیم یافته در دامان معلمان مدارس و دانشگاه می داند و باید نگاه ثروت سازی و سرمایه گذارانه از نوع منابع انسانی که دغدغه رهبری بوده و آینده نظام بدان متکی است در مجلسیان و مدیران بوجود آید که لازمه این توجه وتغییر نگاه ، تلاش دست اندرکاران و متولیان آموزش وپرورش با رویکرد شایسته سالاری و به دور از سیاست زدگی خواهد بود.
لازم است در یک برنامه ریزی درست و علمی این پیروزی در کتب درسی مربوطه نوشته شود و رسالت خطیر معلمان و جامعه علمی در تعلیم و تربیت نسل آینده نظام با رویکرد انرژی هسته ای بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
در پایان ضمن تبریک مجدد به رهبری عزیز و ملت غیور و دولت و تیم دیپلماسی خدمتگزار، نکته مهم و قابل توجه اینکه دقت شود تزریق پول های بلوکه شده زمان تحریم و بازگشت شرکت های تحریم کننده و سرمایه گذار خارجی به اقتصاد کشور ما را فریب ندهد زیرا از دشمن جز دشمنی انتظار نیست و باید رویکرد قناعت وصرفه جویی، و پرهیز از هزینه های پر خرج براساس اقتصاد مقاومتی سرلوحه و مداومت داشته باشد و هشدار به ملت مستقل و عزت مند ایران اسلامی که سال های تحریم ظالمانه غرب را فراموش نکنیم و با غیرت ایرانی و سر لوحه ( صرفه جویی و اقتصاد مقاومتی ) باچشم انداز تمدن ایرانی اسلامی در توسعه و آبادانی کشور خود موثر و سهیم باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید