طبقه ی متوسط (جدید) در ایران که تا قبل از 1384 تقریبا 60 درصد از جمعیت ایران را شامل می شد گروهی متشکل از تکنوکرات هایی(فن سالاران ) که دارای تخصص و غالبا تحصیل کرده که فرهنگیان (معلمان) گسترده ترین و بیشترین تعداد این جمعیت را تشکیل می دهند .
همان گونه که می دانید طبقه ی متوسط علاوه بر رفاه و معیشت مطلوب مطالباتی دیگر از حکومت دارند که در مقابل دو طبقه ی دیگر (طبقه ی فرودست و طبقه ی بالا ) این مطالبات پررنگ تر می باشند .مطالبات طبقه ی متوسط شامل آزادی های اساسی و رعایت حقوق مصرح شهروندی که قانون اساسی به آن پرداخته است می باشد، در این جستار قصد آن دارم که توجه طبقه ی متوسط و خصوصا معلمان را به نکات مهمی جلب کنم ، امید است خوانندگان محترم نوشته را دقیق خوانده و سپس به قضاوت در مورد آن بپردازند .
در بین حاکمان معاصر ایران نکات مشابهی در شیوه ی حکومت کردن وجود دارد که نویسنده قصد دارد ابتدا به اشتراکات بین دو حاکم معاصر در ایران یعنی دکتر محمد مصدق و شیخ حسن روحانی بپردازد و این به معنی تملق یا بالا بردن جایگاه کسی یا پایین آوردن جایگاه شخص دیگری نیست .حتی ممکن است خوانندگان نکات مشابه و تفاوت های دیگری بین حاکمان معاصر بیابند که نویسنده به آنها اشاره ای نکرده است ؛ حال به شباهت های بین دو حاکم معاصر می پردازم :
اول – همان گونه که عزیزان بهتر از بنده می دانید محمد مصدق و حسن روحانی بر خواسته از دو طبقه ی حاکم یعنی نظام پادشاهی و حکومت اسلامی می باشند . همان گونه که یرواند آبراهامیان اشاره میکند : « محمد مصدق از یک خانواده ی اعیان قدیمی وابسته به خاندان قاجار و مادرش نجم السلطنه نوه ی فتحعلی شاه و خواهر زن مظفرالدین شاه بوده است . خود مصدق با ضیاء السلطنه نوه ی ناصرالدین شاه و دختر امام جمعه ی تهران ازدواج کرد ، پدر مصدق میرزا هدایت وزیر مالیه و از خاندان سرشناس آشتیانی بود که در دوران صفوی و قاجار سمت مستوفی گری رابر عهده داشتند .بنابراین مصدق مستقیما یا به واسطه ازدواج خویشاوند خانواده های اریستوکراتی بود که پیش از شکل گیری سلسله ی پهلوی ایران حاکم بودند .»
و اما حسن روحانی بر اساس روایت ها پدر بزرگ و اجداد او به جز پدرش از طبقه ی روحانی بودند و خود حسن روحانی از دوازده سالگی در سلک روحانیت شیعه در آمده پس او نیز برخاسته از طبقه ی روحانی می باشد که به عنوان یکی از بالاترین طبقات و به وجود آورندگان حکومت جمهوری اسلامی شناخته می شوند. بنابراین هر دوی آنها متعلق و برخاسته از طبقات حاکم جامعه یعنی محمد مصدق در ( نظام پادشاهی) و حسن روحانی در (حکومت جمهوری اسلامی) و هر دوی آنها به عنوان حامیان و پاسداران اصلی نظام هایی که به آن تعلق داشته اند به شمار می آیند .
دوم – دومین نقطه ی مشترک بین محمد مصدق و حسن روحانی این است که هر دوی آنها دانش آموخته ی رشته حقوق در دانشگاه های اروپایی می باشند . مصدق ابتدا تحصیلات مالیه در مدرسه ی علوم سیاسی پاریس و سپس دکترای حقوق را در دانشگاه نوشاتل سوئیس را گذرانده و حسن روحانی نیز موفق به اخذ مدرک دکتری حقوق از داننشگاه های بریتانیا می شود. هردوی آنها یعنی محمد مصدق و حسن روحانی به تحصیلات آکادمیک در رشته ی حقوق افتخار می کنند ، بارها مصدق با نهی به کار بردن لقب قدیمی (مصدق السلطنه ) از همکاران و دوستان خود می خواهد به جای لقب قجری از رتبه ی دانشگاهیش یعنی دکتری استفاده کنند و حسن روحانی در مناظره ی معروف انتخاباتی با استفاده از جمله ی معروف (من حقوقدانم ، من سرهنگ نیستم ) هم به درجه ی علمی و رشته ی دانشگاهی اش افتخار می کند و هم یکی از رقبای انتخاباتی اش را درمیدان کارزار ضربه فنی می کند و رقیب پر قدرت وشیک پوشش را در کمای سیاسی فرو می برد.
سوم – سومین نقطه ی مشترک آنها استفاده از شخصیت های تکنوکرات (فن سالار ) تحصیل کرده در غرب به خصوص دانش آموختگان دانشگاه های آمریکا و اروپای غربی در هیئت وزیران و گروه های مشاوره ای می باشد ، جالب تر این است که وزرای امور خارجه ی هر دو حاکم تحصیل کردگان دانشگاه های آمریکا می باشند ؛ سید باقرخان کاظمی (مهذب الدوله ) دیپلمات و وزیر خارجه ی مصدق از خانواده ای قدیمی وز مین دار که در آمریکا تحصیل کرده و بخش اعظم زندگی خود را در هیئت های دیپلماتیک طی کرده بود و دکتر محمد جواد ظریف نیز ازخانواده ای قدیمی است که در دکتری روابط بین الملل از دانشگاه دنور آمریکا فارغ التحصیل شده و بیشتر عمر خود رادر مشاغل دیپلماتیک سپری کرده است .
چهارم – چهارمین نقطه ی اشتراک بین محمد مصدق و حسن روحانی درگیر بودن با مساله ی تحریم و برخورد ظالمانه ی دولتهای غربی با آنها می باشد .محمدمصدق در اثر ملی کردن صنعت نفت دولتش را با اجماعی از دولت های غربی درگیر کرد که این دولت ها از هیچ کوششی جهت ضربه زدن به دولت مصدق فروگذار نکردند و دولت حسن روحانی با دولت های غربی بر سر مساله ی هسته ای درگیر شد مصدق توانست با رای دیوان بین الملی لاهه در مقابل دول غربی به پیروزی برسد امیدواریم که دولت روحانی نیز بتواند به پیروزی دست یابد .
پنجم – پنجمین نقطه ی مشترک وجود دشمنان قوی داخلی و خارجی برای هردوی آنها می باشد .دولت مصدق عملا در مقابل دربار پرقدرت پهلوی و طبقه اریستوکرات فاسد آن دوره قرار گرفت و دولت حسن روحانی نیز در مقابل اقتدار گرایان پرقدرت داخلی که امکانات مادی و رسانه ای قوی در اختیار دارند قرار گرفته است . برای این دوحاکم نکات مشابه و نکات متفاوت زیادی وجود دارد که در این نوشته مجال بررسی همه ی آنها نیست .
همه می دانیم که طبق نص صریح قانون اساسی هیچ دولتی بیش از هشت سال نمی تواند مستقر بماند و طبق عرف سیاسی این مدت از هشت سال کمتر نمی باشد ؛ هدف من از نوشتن این است که بعد از حسن روحانی چه گروه هایی می خواهند به حکومت برسند ، ترس من از بازگشت اقتدار گرایان به صحنه ی سیاسی است . همه می دانیم که در ایران اقتدار گرایان قدرت رسانه ای قوی در اختیار دارند، این هموطنان ممکن است جت سکی یا شنا در استخر را انجام ندهند اما تجربه نشان داده که موج سواران قابلی هستند که حتی قادرند بر امواج حاصل از سونامی اقیانوس آرام سواری کنند این دوستان هموطن روزی دست درجیب می کنند که اسامی مفسدان اقتصادی را از جیب شان در آورند و در همان زمان اسامی دوستان و همکاران فاسدشان را در جیب دیگر می گذارند و جیب شان را می دوزند . روزی رنگ ناخن دختر جوانی رگ غیرت دینی شان را متورم می کند اما از زنانه شدن فقر و آسیب های اجتماعی کک شان نمی گزد . روزی ورود زنان به ورزشگاه ها کفن پوش شان می کند اما نسبت به پایین آمدن سن روسپی گری و این همه آسیب اجتماعی ذره ای مکدر نمی شوند .
آنچه از بررسی تاریخ معاصر ایران می توان نتیجه گرفت نشان می دهد مصدق به عنوان مدافع اصلی حقوق مردم در مقابل حکومت وقت بوده و اصلی ترین دلیل دشمنی دربار پهلوی با محمد مصدق دفاع جانانه ی مصدق از حقوق ملت بوده است . رفتار حسن روحانی چه قبل از انتخابات و چه بعداز انتخابات بیانگر این نکته است که برای حسن روحانی رعایت حقوق اساسی مردم در اولویت است . دکتر حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی با جمله ی معروف (سانتریفیوژها بچرخند و چرخ زندگی مردم هم بچرخد ) عملا نشان داد که رعایت حقوق مردم اصل اساسی برای او می باشد ، به یاد داریم که اولین حاکمی بود که نسبت به دخالت بیش از حد ایدئولوژی در آموزش و پرورش واکنش نشان داد .دکتر حسن روحانی در اوایل زمامداری اش با توسل به اصل 59قانون اساسی (اصل مربوط به همه پرسی ) و گفتن جملاتی مانند (پلیس موظف به اجرای اسلام نیست ) و انجام اقداماتی مانند نامه به رهبری معظم انقلاب برای جلوگیری و اصلاح قانون امربه معروف ونهی از منکر دو هدف عمده دارد :
1- توجه دادن حاکمیت به رعایت حقوق شهروندی
2- روحانی با این اقدامات و طرح این مسایل به طرز بسیار ماهرانه ای در حال نحر کردن شتر بد ترکیب اقتدار گرایی و تمامیت خواهی می باشد و هر چند وقت با بیان مساله ای نشتری برپیکر این شتر بد ترکیب وارد می کند تاعاقبت بتواند به یاری خدا و پشتیبانی رهبری و همراهی مردم این مشکل را حل کند.
همه ی این مسایل را مطرح کردم که بدانیم در انتخابات به چه کسانی رای بدهیم و چه کسانی را انتخاب نکنیم .می دانید مصدق بیشتر از اینکه توسط کودتا سقوط کند توسط لایه ها پایین جامعه (طبقه ی فرودست ) که با رهبری اشخاص دون وفاسدی مانند شعبان بی مخ بسیج می شدند سقوط کرد و این همان مردمی بودند که مصدق برای احیای حقوق از دست رفته ی آنها تلاش می کرد .
ما در چند سال گذشته دیدیم که اقتدارگرایان چگونه با یک پروسه ی طراحی شده از انتخابات شورای شهر شروع کردند و چگونه در زمان اندک کلیه ی قوای سیاسی مملکت را در اختیار گرفتند .
به نظر می رسد این بار اقتدارگرایان از انتخابات مجلس شروع می کنند و ابزار اصلی آنها برای پیروزی در انتخابات مشارکت حداقلی مردم با استفاده از ناکارآمد نشان دادن دولت تدبیر وامید است ؛ پس همکاران عزیز هوشیار باشید .
فرهنگیان عزیز و معلمان فهیم ممکن است چند ماه دیگر بخواهند با بزرگنمایی مطالبات انباشت شده ی طبقه ی متوسط مانند (معلمان ، پرستاران ، کارگران وغیره ..) که دولت روحانی نقشی در بوجود آوردن آنها نداشته شما را به کارهایی مانند اعتراض تحصن و غیره بکشاند ، مطمئن باشید آنها ازاین کار اهداف شومی دارند اعتراضات صنفی شما را به سمت حرکت های رادیکال سوق داده و عملا کنترل اوضاع را از دولت گرفته و در اختیار دیگران قرارمی دهند و با این کار هم فضای جامعه را امنیتی می کنند و هم باقهر طبقه ی متوسط از صندوق های رای به هدف اصلی خود یعنی مشارکت حداقلی می رسند ؛ چرا که جریان تمامیت خواه 25درصد از آرای جامعه را با ابزاری که در اختیار دارد به سود خود به صندوق های رای می کشاند و با قهر مردم از صندوق های رای با حداقل رای ممکن به صندلی های سبز بهارستان می رسند ودوباره همان کابوس ها شروع خواهد شد.
به امید بهروزی و پیروزی ملت ایران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی نماینده مردم رشت در مجلس گفت: افرادی که در دولت قبل بدون ضابطه استخدام شده اند در انتخابات بعدی نمایان شده و دست و پای دولت را می بندند.
در دولت فعلی نه تنها برخوردی با استخدام ها صورت نگرفته و برکنار نشدند بلکه در حال ساماندهی نیز هستند.
نماینده مردم رشت در مجلس با اشاره به اینکه دولت گذشته با برنامه ریزی ترکیبی را به بدنه ریاست جمهوری اضافه کرد افزود: در دولت قبل بیش از ۱۰۰۰ نفر به ریاست جمهوری وارد شدند به دلیل اینکه بدنه ریاست جمهوری را برای انتخابات بعدی داشته باشد.
به گفته وی دولت سابق تخلفات عمده ای در این زمینه انجام داد و در زمینه استخدام ها به دنبال اشتغال زایی نبود بلکه دنبال کادر سازی بود تا بتواند در انتخابت های بعدی از آنها استفاده کرده و با برنامه حرکت کند.
وی تصریح کرد: از دولت فعلی انتظار برخورد با اینگونه استخدام ها را داشتیم،این استخدام ها موجب تضییع حقوق بخش قابل توجهی از تحصیلکردگان و افرادی که به جایی وابسته نبودند شد.
نماینده مردم رشت در مجلس معتقد است افرادی که در دولت قبل بدون ضابطه استخدام شده اند در انتخابات بعدی نمایان شده و دست و پای دولت را می بنندند.
وی حضور این عده را موجب ایجاد نارضایتی در دستگاه ها دانست و گفت: مهره های دولت قبل در سازمان ها نارضایتی ایجاد کرده اند.
وی گفت: دولت قبل خود را به قانون پای بند نمی دانست و به صورت علنی اعلام می کرد قانون را قبول ندارد.
این نماینده رشت افزود درباره علت عدم برخورد دولت فعلی با این استخدام ها اظهار داشت: تصور دولت این است که در صورت برکناری و برخورد مشکل بزرگتری ایجاد می شود.
خانه ملت
واژه شناسی علوم سیاسی :
1- سیاسی: یعنی کسب قدرت عمومی با رای آزادانه مردم.
سیاست به معنی علم و تدبیر برای اداره جامعه، علم اداره حکومت.
2- توسعه سیاسی : در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و كارآیی یك نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی مردم و انتخابی بودن نهادهای سیاسی است.این مکتب بعد از جنگ جهانی دوم برای ارتقای عقلانیت سیاسی و پرهیز از استبداد و خشونت جهان شمول شد و امروزه از شاخص های توسعه یافتگی کشورهاست.
3-دموکراسی ( مردم سالاری) : اصطلاح دموکراسی از اصطلاحات موضوعه تمدن یونان باستان است و مراد از آن حکومت مردم بر مردم است ، امروزه سیستم دموکراسی عبارت از حکومت مردم است که به وسیله اکثریت آحاد ملت از طریق انتخابات آزاد نمایندگان و تشکیل مجلس ملی اجرا می گردد،به عبارتی دموکراسی عبارت است از حق همگانی برای شرکت در تصمیم گیری در تمامی جامعه ، در موارد به خصوصی زمامدار می تواند مستقیما به آراء عمومی مراجعه نماید که آن را رفراندوم یا رجوع به آراء عمومی گویند.
4- اصلاح طلبی (Reform ) : طرفداری از سیاست توسعه زندگی اجتماعی یا اقتصادی یا سیاسی با روش های ملایم و بدون خشونت در جامعه از راه های انتخابات دموکراتیک و سیاست ورزی.
در تعریف اصلاح طلبی گفته اند: «به جریان سیاسی گفته میشود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاستها و نه از طریق انقلاب یا خشونت و تعویض حکومت، تبلیغ میکند و اصلاح طلب کسی است که خواستار تغییر در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آنکه در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود ».
5- محافظه کار: جریان سیاسی طرفدارحفظ ارزش های گذشته و نگهداری جامعه در وضعیت موجود است.محافظه کاران بیشتر متکی به آداب ورسوم جامعه و ارزش های مذهبی مدنظر خود می شوند.
6- فن سالاری ( تکنو کرات): حکومتی که درآن دانشمندان، متخصصان، مهندسان ، کارشناسان اقتصادی ، قدرت حاکمه را تشکیل دهند و در حوزه تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی موثر باشند.
7 - اکونومیسم: مقدم داشتن اقتصاد و تامین معیشت مردم بر سیاست و مبارزه سیاسی.
8- آنارشیسم: آرش در لغت یونانی بمعنی حکومت است (آنارشی) یعنی بدون حکومت یا زمامدار و لذا معاف از مصائب اجتماعی.مسلک آنارشیسم حکومت را تنها باعث ناراحتی و بدبختی مردم و اجتماع می داند، مبنای فکری بر پایه دشمنی با حکومت استوار است ( آشوب طلبی و هرج و مرج خواهی) .
9- انترناسیونالیسم: عقاید و سیاست هایی که بر منافع مشترک اقوام و ملت ها تکیه می کند و با ملی گرایی ( ناسیونالیسم) مخالف است.
10- رادیکالیسم: گرایش به دیدگاه سیاسی تندرو در مقابل میانه روی.
11- تسامح و تساهل: روا دانستن و محترم شمردن وجود عقاید و آراء مختلف و گوناگون سیاسی و ... ، تسامح و تساهل یکی از اصول مهم لیبرالیسم و دموکراسی جدید است .
12- کاپیتالیسم ( نظام سرمایه داری): سیستمی که در آن مالکیت خصوصی سرمایه تعیین کننده نظام اقتصادی و سیاسی جامعه است .
13- سوسیالیسم ( جامعه گرایی) :مفهوم این اصطلاح سابقا ً کنترل تمام شئون حیاتی اعضاء جامعه توسط حکومت بوده است که بالطبع شامل کنترل مؤسسات اقتصادی هم می شد ولی امروزه معنی آن شامل کنترل تمام امور اقتصادی و صنعتی است که به وسیله مالکیت دولت نسبت به کلیه دستگاه های تولیدی اعم از صنعتی و کارخانجات و وسایل حمل و نقل و امور بانکی و غیره انجام می گیرد .
14- سوسیال دموکراسی : شاخه ای از سوسیالیسم که بر اصل مردم سالاری ( دموکراسی ) برای دگرگونی های اجتماعی و اصلاح طلبی تاکید دارد و نه بر انقلاب .
15- فاشیسم: عبارت از روش حکومتی است که به حد افراط حالت استبدادی و انقلابی دارد. در این مسلک فرهنگ و فکر و عمل و نیز کلیه شئونات مذهبی و اجتماعی و حیاتی ملت تحت کنترل شدید دولت است . فاشیست های آلمان تحت رهبری (هیتلر) بر این پندار بودند که نژاد ژرمن ما فوق نژادهای دیگر بوده و باید بر تمام جهان و یا کلیه همسایگان خود تسلط و ارجحیت داشته باشد . فاشیسم ایتالیا به رهبری (موسولینی ) نیز خواب دوره قدیم امپراطوری روم را میدید و هدف آنها احیاء شوکت و عظمت روم قدیم بود. در آئین فاشیسم جنگ بر حق بوده و ملت باید همیشه آماده پیکار باشد . فاشیسم معتقد به نبوغ پیشوا بوده و رهبر را حتی به درجه خدایی رسانده است.
فاشیسم مختص رژیم های استوار بر دیکتاتوری ، ترور، خشونت است.
16- پلورالیسم :کثرت گرایی و تنوع گرایشات سیاسی و اجتماعی و ...
17- لیبرالیسم : مجموعه روش ها و سیاست ها که هدف آن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است .
18- پوپولیسم : مکتبی است در آمریکای لاتین و خاورمیانه، یعنی حکومتی که توده های مردم و غیر ازکارشناسان در تعیین سیاست ها و تصمیم گیری های آن نقش تعیین کننده دارند.
19- دوالیسم : یعنی داشتن تفکرات دو گانه ، کسانی که تفکر دوگانگی دارند مثل زرتشت که به روشنایی و سیاهی معتقد بود .
20- پارلمانتاریسم : یعنی نوعی حکومت که رئیس دولت از بین اکثریت نمایندگان که بیشترین کرسی ها را در اختیار دارند انتخاب می شوند .
21- آلترناتیو : یعنی بی رقیب بودن ، بی رقیب بودن در حوزه سیاسی و حکومت ، از نظر لغوی هم یعنی جانشین یا رقیب .
22- توتالیتاریسم : یعنی تقدم منافع فردی بر منافع جمعی، تمامیت خواه .
23- دولت گرایی : یعنی تمام منابع در دست دولت متمرکز شود .
24- امپریالیسم : به حکومتی اطلاق می شود که هدف آن استثمار ملت ها و تشکیل یک امپراطوری عظیم باشد.
25- اپورچونیسم : به معنی فرصت طلب، نان رابه نرخ روز خوردن .
26- اریستو کراسی : یا حکومت اشرافی،نام سیستم حکومتی است که در آن قدرت و نظارت در اختیار عده معدودی از طبقه اشراف و هیئت حاکمه است .
27- اتو کراسی : سیستم حکومت فردی است که قدرت و حکمرانی عملا ً در دست زمامدار است .
28- الیگارشی : رژیم و حکومتی است که به وسیله چند نفر معدود اداره شده و کلیه قوا و قوانین و قدرت حکومت متمرکز دراختیار همان عده قلیل است .
29- کوئیسم : در این آئین سیاسی، عقیده به خویشتن پرستی و خودخواهی و تکبر وجود دارد .
30- بالشویسم ، بالشویکیسم : نام نوعی خاص از مکاتب مارکسیسم است که در آن ( پرولتاریا ) یعنی طبقه کارگر باید قدرت سیاسی را به دست گرفته و سرمایه داری را نابود سازد .
31- بربریسم: مقصود حالت توحش و بربریت و بدویت است که در طایفه و یا قبیله ای وجود داشته باشد .
32- تئوکراسی : سیستمی است که در آن زمامداران رسمی و رؤسا و رجال درجه اول از پیشوایان و مراجع مذهبی تشکیل شده باشد .
33- تروریسم : عقیده ای سیاسی است که در آن لزوم آدمکشی و ایجاد خوف و وحشت برای نیل به هدف سیاسی و بر انداختن حکومت وقت به چشم می خورد .
34- دسپوتیسم : دسپو به معنای مستبد، خودکامه، سیستم حکومتی را گویند که تابع قدرت مطلقه و استبدادی زمامداری سلطه گر باشد .
35- دیالکتیک: به کار بردن روش مصاحبه و مباحثه در مسائل سیاسی است .
36- دیکتاتوری: روش حکومتی است که سرنوشت یک ملت در اختیار و فرمان آشکار یا پنهان مستبدانه و بدون چون و چرای یک فرد موسوم به دیکتاتورباشد. دیکتاتورهابرای انحراف افکارعمومی و عوام فریبی مجلس فرمایشی بانمایندگان وابسته تشکیل می دهند.
37- راسیونالیسم : فلسفه اصالت و ارجحیت و برتری عقل بر احساسات است، خردورزی، عقل گرایی .
38- فئودالیسم : مقصود از این اصطلاح در قرون وسطی این بود که قسمت بزرگی از اراضی کشور به نام املاک از طرف شاه به کسی موسوم به فئودال واگذار می شد و آن اراضی را به مستأجرین خود اجاره می داد ، فئودالها و یا نمایندگان شان در حوزه املاک خود نسبت به رعایا و کشاورزان اختیارات قضائی و جزائی و مالی و سیاسی کامل داشتند و امرزه مراد از این مسلک این است که عده از اشراف و مالکین مقدار زیادی املاک را صاحب می باشند و رعایای ایشان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بوده و توسط اربابان خود استثمار می شوند و یا به مقدار خیلی ضعیف و کمی از امتیازات سیاسی و کشوری می توانند بهره مند گردند .
39- ناسیونالیسم : یعنی مکتب ملیت عبارت از اعتقاد به اعتلای یک ملت و تفوق و برتری آن نسبت به تمام ملل و لزوم وفاداری مطلق تبعه آن نسبت به مملکت خود و مقید به اینکه اعتقادات و ارزش های آن ملت بالاتر و والاتر از معتقدات سایر ملل است . هیتلر و موسولینی ناسیونالیسم را ستوده و به حد افراط از آن حمایت می کردند .
40 -کمونیسم ( کمونیزم common ) : یعنی مسلک اشتراکی در گذشته این اشتراک مفهوم وسیع تری داشته مانند زمان قباد که مذهب مزدک پدید آمد و شامل اشتراک عمومی در همه امور زندگی و مسائل جنسی می شد و اما معنی و مرام کمونیزم امروزه که در همه نقاط جهان مورد نظر است پیشرفت عقیده و مرام با قوه قهریه توام با اعمال عملیات نظامی است و حفظ رژیم کمونیستی باقوه نظامی مورد نظر می باشد.
41- ایدئوکراسی: مذهب حافظ قدرت و پس از آن هر چه بر دیگران مکروه و حرام است بر “سلطان” مباح میگردد.
صندوق بینالمللی پول نظریه نشت اقتصاد را رد کرد. احتمالا اسم این نظریه را شنیدهاید، نظریهای که در دهه 1970 محبوب شد و بخش عمدهای از دستور کار «ریگانومیک» (اقتصاد ریگانی هوادار کسبوکار) را در دهه 1980 تشکیل میداد.
نظریه نشت اقتصادی ساده است؛ اگر سرمایه (پول) را در بالای نردبان اقتصادی (میان ثروتمندان و بنگاهها) انباشته کنید، آن پول زایندهتر از موقعیتی خواهد بود که در آن پول را در جایی دیگر متمرکز میکنید. به این ترتیب انباشتگی پول در بالای نردبان، برای همه شغل ایجاد خواهد کرد و نتیجه درآمد همه افزایش خواهد یافت.
این نظریه چه صحیح بود یا نه، نظریه اغواکنندهای برای جهان کسبوکار و سیاست بود چراکه به معنای کاهش مالیات برای پردرآمدهای جامعه بود. این نظریه سالها بهعنوان بخشی از بنیان نظام کاهش مالیات بنگاهها در گرداگرد جهان مورد استفاده قرار میگرفت؛ اما اکنون صندوق بینالمللی پول این نظریه را مورد تردید قرار داده است.
مشکل اینجا است که این نظریه جواب نمیدهد!
این استدلال تازهترین پژوهش صندوق بینالمللی پول در این حوزه است که « علل و عواقب نابرابری درآمدی » نام گرفته است. ترجمه دادههای این گزارش که نشان میدهد افزایش درآمد دهکهای پایین جامعه به افزایش رشد تولید ناخالص ملی خواهد انجامید این است که مالیات فقرا باید کاهش و حداقل دستمزدهای آنان افزایش پیدا کند تا اقتصاد رشد بهتری داشته باشد. نتیجه در واقع این است که اگر میخواهید رشد کمتری داشته باشید، مالیات افراد ثروتمند را کاهش دهید. به عبارت دیگر، مزایای موجود در بالای نردبان به پایین نشت نمیکند.
گزارش صندوق بینالمللی پول دلایلی را برای کاهش رشد با افزایش نابرابری ارائه میدهد: اول اینکه افزایش نابرابری میتواند به کاهش سرمایهگذاری در بخش تحصیلات منجر شود و یک جمعیت کمتر تحصیلکرده به معنای جمعیتی با بازدهی کمتر است.
دوم اینکه افرایش نابرابری با ناپایدار کردن اوضاع اقتصای، مالی و سیاسی، باعث تحت فشار قرار گرفتن سرمایهگذاری و در نتیجه رشد میشود. در این گزارش آمده است: «مطالعات نشان میدهد که یک دوره طولانی از نابرابری زیاد در اقتصادهای پیشرفته به بحران مالی جهانی پیوند میخورد، بحرانی که با تشدید نسبت بدهی به دارایی خالص، گسترش بیش از اندازه اعتبار و تسهیل استانداردهای دریافت وام مسکن ایجاد میشود.»
سوم اینکه افزایش نابرابری میتواند منجر به سیاستهایی شود که به رشد آسیب میزند. یک الیت اقتصادی قدرتمندتر میتواند به کاهش مزایای دولتی بینجامد که فقرا را بسیار بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. این روند در نهایت میتواند به اقدامات پروتکشنیستی (حمایت تعرفهای) بینجامد و اصلاحات بازار و جهانی شدن را تحت فشار قرار دهد.
به این ترتیب اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول به ارائه راهکارهایی برای مقابله با این چالش میرسند، چالشی که آنها آن را «چالش تعیینکننده زمان ما» خواندهاند.
پیشنهاد نویسندگان گزارش تازه صندوق بینالمللی پول این است که کشورهای توسعهیافته باید بر « پیشرفتهتر کردن نظامهای مالیاتی » و آموزش و دیگر حوزههای توسعه « نیروی انسانی و مهارتهای آنها » تمرکز کنند.
«دسترسی بهتر به آموزش و خدمات پزشکی و سیاستهای اجتماعی هدفمند، بدون توجه به سطح توسعه اقتصادی، ضمن تضمین اینکه نهادهای بازار کار به ضرر فقرا عمل نمیکنند، میتواند به افزایش سهم درآمدی فقرا و طبقه متوسط کمک کند.»
انجمن اسلامی معلمان ایران (به اختصار انجمن )
« انجمن اسلامی معلمان ایران » که در بحبوحه انقلاب شکل گرفت و با اهدافی که امروز در اساسنامه انجمن اعلام شده عمدتا می توان گفت از جایگاه معلمان برخاسته و هدف اصلی آن رشد علمی ، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی معلمان و به دنبال آن و از این موضع یقینا تاثیر و سرایت به جامعه است . اگر بخواهیم این انجمن را در قالب یک تشکل اجتماعی بررسی و ارزیابی کنیم از نوع و جایگاه آن باید شروع شود که جون از یک صنف و گروه شاغل در دولت تشکیل می شود لذا جنبه محافظه کارانه آن قوی است و بدیهی و از آنجا که همین قشر در جایگاه اجتماعی نقش و وظیفه تعلیم و تربیت را به عهده دارد و پیوسته برای رشد و تعالی جامعه می کوشد خواسته یا نا خواسته در قشر پیشروان یا روشنگران یا روشن فکران جامعه قرار گرفته و با اصلاح گران ( به معنی عام ) همراه می شود ، این دوگانگی در ساختار وجودی انجمن هم کنترل کننده است و هم باعث بقای آن تا کنون بوده است که اکنون بیش از این محل بحث ما نیست .
دومین مسئله انجمن که برخاسته از همان ساختار نیز هست و قابل بررسی است مسئله حضور اعضاء در پست های اجرایی است ، بدین معنی که نقش دوسویه به عنوان مجری باید در کنار کارگزاران قرار گرفته از آنجه به اجرا در آمده دفاع کند و به عنوان یک تشکل که پایگاه آن معلمان است باید در مقابل مجریان ایستاده از حقوق معلمان دفاع کند . این مسئله البته اختصاص به انجمن تنها ندارد .
به طور کلی ، هر تشکل سیاسی با این مسئله روبه روست اما با دقت و برنامه ریزی صحیح و مرز بندی مناسب این مسئله را حل نموده یا از آسیب های آن می کاهد ، به این صورت که اعضایی از انحمن که وارد اجراء شده اند ضمن حفظ عضویت از قرار گرفتن در مراکز تصمیم گیری یا عضویت در شوراهای تصمیم گیری کناره گیری نموده به کار اجرایی خود می پردازند ؛ زیرا :
اولا ، مسئولیت های اجرایی به اندازه کافی وقت مجریان را می گیرد که فرصتی حتی برای حضور در جلسات انجمن را نداشته باشند جه رسد به فکر کردن و برنامه ریزی.
ثانیا ، وجود مدیران اجرایی در شوراهای تصمیم گیری در هر تشکل باعث می شود که مشکلات اجرایی و راه حل آن ، مشکل یا مسئله تشکل شده و از وظیفه اصلی که برای تحقق آن اهداف تلاش برای به دست گرفتن قدرت اجرایی شده به فراموشی سپرده شود.
ثالثا ، دیگر محل و مجالی برای ارزیابی و نقد و بررسی بی طرفانه و واقع بینانه نمی ماند و انجمن به همراه مجریان در مقابل پایگاه خود در اینجا معلمان قرار گرفته رو به ضعف خواهدگذاشت .
بنابراین پیشنهاد روشن و مشخص این است که :
انجمن ، شوراهای تصمیم گیری خود را از مدیران اجرایی دور نگه داشته و حضور مدیران در شرایط لازم به دعوت انجمن باشد .
در این صورت ، ضمن حفظ مرز میان اجرایی و تصمیم گیری مجریان پاسخ گو و اعضا به فعالیت در راستای اهداف تشکل به راه خود ادامه داده و مسائل و مشکلات بیان شده خنثی می شود .
به یاری خدا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ترديدي نيست كه هر پديدهاي داراي زواياي آشكار و پنهان است و هر قدر آن پديده پيچيده باشد اين زوايا متعدد و پنهانيها عميقتر و گستردهتر است. حال اگر پديدهاي از جنس سياسي و اجتماعي باشد و محور آن آدمها، جريانها و جناحهاي مختلف باشند، پيچيدگي آن چند برابر ميشود و اگر موضوع آن هم وسيع و چندجانبه باشد بر ابعاد پيچيده آن ميافزايد.
به همين دليل بيراه و به دور از واقعيت نيست اگر ادعا شود استيضاح يك وزير آن هم از جنس آموزش و پرورش ميتواند يكي از پيچيدهترين پديدههاي اجتماعي و سياسي باشد به ويژه آنكه اين استيضاح توسط يك مجلس اصولگرا غيرهمسو با دولت اعتدالگراي متمايل به اصلاحطلبي صورت گيرد.
به همين دليل توجه به ابعاد اين استيضاح و كالبدشكافي آن ميتواند در تبيين ديدگاهها و نظرات و در شناخت جريانها و اشخاص موثر باشد و جامعه فرهنگيان به عنوان متوليان اصلي دستگاه تعليم و تربيت با كسب شناخت دقيقتر ابعاد پديده و موضوع ميتوانند در ايفاي نقش خود واقعبينانهتر و آگاهانهتر عمل كنند.
بيشك آنچه را ميتوان پيرامون استيضاح دكتر علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش مورد توجه قرار داد محدود به چهار ساعتي نخواهد بود كه چهارشنبه گذشته در صحن علني مجلس شاهد و ناظر بوديم ، بلكه اين استيضاح كه درواقع از حدود يك سال پيش مطرح بود حداقل يك پيشينه يكساله دارد و از سويي ديگر ميدانيم بحثها و گفتوگوهاي فراواني چه در قالب جلسات كميسيون آموزش و تحقيقات و چه جلسات فراكسيونها يا ارتباطات فردي و گروهي نمايندگان با شخص وزير و ساير مديران و مسوولان وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است؛ بنابراين براي پرداختن به زواياي پيدا و پنهان استيضاح دكتر فاني حداقل اين گستره را ميبايست موردتوجه قرار دهيم.
به نظر ميرسد يك دستهبندي نگرشي كه بتواند انگيزههاي مخالفان و موافقان را در خود جاي دهد و رفتارهاي آنان را در آن قالب تبيين كند به ما كمك خواهد كرد تا بيشتر افراد را در دامنه تحليل و تبيين خود قرار دهيم لذا در اين نوشته در قالب چند دسته به اين زوايا ميپردازيم.
١- موافقان صنفي استيضاح: در طول يك سال گذشته به ويژه چند ماه اخير كه با تحركات اعتراضي معلمان موضوع آموزش و پرورش عموميتر شد، برخي نمايندگان با اين ادعاكه هيچ قصد و غرض سياسي ندارند و فقط به دنبال حل مسايل صنفي آموزش و پرورش هستند، به اين موضوع ورود كردند. اين دسته از نمايندگان كه بيشتر از شهرستانها به ويژه شهرهاي كوچكتر هستند خود را همسو بامعلمان دانسته و مدعي بودند كه اعتراضات معلمان را بر حق ميدانند و صداي آنها را شنيدهاند، لذا بر حسب وظيفه نمايندگي تلاش ميكنند نخست اين صدا را به گوش دولت برسانند و دوم اينكه راهكاري براي حل مشكلات بيابند. برخي از اين نمايندگان آشكارا به تعامل با معلمان و تشكلها پرداخته و بدون محافظهكاري و ملاحظهكاري همسويي خود را با مطالبات معلمان نشان دادند و خود را پشت هيچ جريان يا الفاظ و عبارتي پنهان نكردند. اين عده كه تعدادشان بسيار معدود است را ميتوان به موافقاني تعبير كرد كه آشكارا موافقت خود با استيضاح را از اين منظر دنبال ميكردند و معلمان نيز بيشترين همسويي را با اين دسته از نمايندگان كه به نظر ميرسيد صادقانه و شفاف همسو و همدل با معلمان هستند، نشان دادند.
٢- موافقان سياسي استيضاح: هر چند هيچ يك از موافقان استيضاح به صراحت و آشكارا از انگيزه و اهداف سياسي سخن به ميان نياوردند اما اصرار برخي بر اينكه به هيچ وجه اهداف ما سياسي نيست و تلاش براي پنهان كردن اين انگيزه و هدف، بيشتر سياسي بودن آنها را نشان ميداد، به ويژه اينكه بر مصاديقي از انتقادها تاكيد ميكردند كه با اين ادعاي آنها ناسازگار بود. آن دسته از نمايندگان كه با حساسيت بر انتصابات و حلقه مشاوران و مديران دكتر فاني خرده ميگرفتند بيشتر از منظر سياسي موافق استيضاح بودند، چراكه آنها دلايلي كه اثبات كننده ضعف مديريت افراد مورد انتقاد آنها باشد را ارايه نميدادند بلكه بيشتر بر سمت و سوي فكري و سياسي مديران انگشت ميگذاشتند؛ اين در حالي است كه بالاخره هيچ مديري آن هم در سطح مديران ارشد نميتواند بدون گرايش سياسي باشد و ادعاي غيرسياسي بودن يا غيرسياسي شدن يك ادعاي غيرممكن است چرا كه ساختار سياسي و حاكميتي ما اين موضوع را غيرممكن ساخته است ، لذا نمايندگاني كه تلاش داشتهاند با پنهان كردن انگيزه سياسي خود به مخالفت با دكتر فاني بپردازند چندان موفق نبودند و دم خروس ادعاي آنها در سخنان و ابراز نظرهايشان كه رنگ و بوي جناحي، تبليغاتي و انتخاباتي داشت، آشكار شد. اين دسته از نمايندگان كمترين اقبال را در افكار عمومي معلمان داشتند تا حدي كه فعالان حوزه رسانه و تشكلهاي صنفي دست تعدادي از آنها را رو كردند.
٣- مخالفان صنفي استيضاح: شايد گروهي كه در ميان كارشناسان و صاحبنظران بيشترين حامي را داشت و مورد استقبال نخبگان فعال صنفي معلمان نيز قرار گرفت، اين گروه ازنمايندگان بودند كه نه با تعصب جناحي و جرياني مخالف استيضاح بودند و نه حامي جدي و مطلق دكتر فاني؛ بلكه آنها به طور معقول و منطقي از اين منظر با استيضاح مخالفت ميكردند كه ريشه مشكلات آموزش و پرورش در جاي ديگري است، لذا راه حل را هم بايد در آنجا جستوجو كرد. در واقع آنها عقيده دارند كه استيضاح آدرس اشتباهي است براي حل مسائل آموزش و پرورش. از طرفي اين عده بر ضعفهاي آقاي فاني پوشش نميگذاشتند و آشكارا اذعان ميكردند كه ايشان و تيم مديريتي وي ضعفهايي دارند اما اين ضعفها آن قدر عميق و گسترده نيست و دوم اينكه مربوط به دوره مديريتي فعلي نيست، لذا راهكار رفع آن استيضاح نيست بلكه تعامل و گفتوگو و ارايه طرح و برنامه است. اين دسته از نمايندگان كه بيشتر از حاميان منتقد دولت يازدهم هستند مورد اقبال بدنه سياسي جامعه به ويژه اصلاحطلبان نيز هستند و شايد بتوان گفت كه از جمله معدود نمايندگان مجلس نهم هستند كه شانس بيشتري براي انتخاب دوباره دارند.
٤- مخالفان سياسي استيضاح: اين گروه را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد، يك دسته بهرغم اينكه مخالف سرسخت دولت هستند به استيضاح راي مثبت ندادند؛ آنها از عملكرد فاني راضي نيستند اما آن قدر هم ناراضي نيستند كه از لحاظ جرياني احساس خطر كنند، از طرفي نگران آن بودند كه با كنار گذاشتن فاني رييسجمهور گزينهاي را معرفي كند كه از نظر آنها بدتر باشد، لذا به تعبير خودشان از ترس مواجه شدن با گزينه بدتر به بد راضي ماندند و نكته مهمتر اينكه اين طيف از مخالفان سياسي كه برخي با سكوت و برخي با مخالفت آشكار با استيضاح مواجه شدند، به اين ميانديشند كه نبايد برگ استيضاح را كه از قويترين اهرمها براي فشار به دولت است با استيضاح وزيري كه چندان مزاحمتي براي آنها ايجاد نميكند، سوزاند يا به عبارتي آنها نيمنگاهي به استيضاح چند وزير ديگر دارند استيضاحهايي كه شايد در ماههاي آينده و در آستانه انتخابات مجلس با اهداف كاملا سياسي، تبليغاتي و انتخاباتي صورت بگيرد و از منظر ديگر اين دسته از نمايندگان كه سياسي بودنشان آشكار است، ميدانند چه موافق و چه مخالف استيضاح باشند، نميتوانند محبوبيتي ميان قشر فرهنگي براي خود دست و پا كنند، لذا چون هيچ نفع فردي و جناحي در اين استيضاح متصور نبودند، به صورت پنهان يا آشكارا با استيضاح مخالفت كردند. دسته دوم مخالفان سياسي استيضاح حاميان دولت تدبير و اميد بودند؛ آنها شرايط دولت را از لحاظ سياسي و اقتصادي حساس دانسته و بر حمايت مطلق و همهجانبه از دولت تاكيد دارند و هر گونه تقابل با دولت حتي انتقادهاي موردي را هم برنميتابند و ميگويند چوب لاي چرخ دولت گذاشتن است. بنابراين استيضاح فاني را هم در اين قالب تعبير و تفسير كرده و با آن مخالفت كردند. اين افراد حمايت حداكثري خود از فاني را بهنمايش گذاشتند و حتي او را بهترين وزير دانسته و در مقايسه با ساير وزراي آموزش و پرورش نمره بالاتري به او ميدهند. اين عده هم كه تعدادشان در مجلس معدود است، اگرچه مورد رضايت و حمايت دولت هستند ولي جايگاه چنداني در افكار عمومي معلمان ندارند مگر لايهاي از معلمان كه خيلي سياسي و همراه دولت هستند.
به طور كلي با نگاهي كالبدشكافانه به موضوع استيضاح ميتوان به اين جمعبندي رسيد كه در اين استيضاح، نگاه عميق و همهجانبه به مسائل آموزش و پرورش و مطالبات معلمان حلقه مفقوده بوده است.
*عضو شورای نویسندگان سخن معلم
گروه مدرسه «اعتماد»: بالاخره پس از فراز و فرودهاي يكساله استيضاح علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش دولت يازدهم چهارشنبه پيش در صحن علني مجلس مورد بررسي قرار گرفت؛ استيضاحي كه هر قدر به لحظههاي پاياني نزديك ميشد مانند يك مسابقه فوتبال نمايشي نتيجه آن قابل پيشبينيتر ميشد حتي افرادي كه چندان حرفهاي موضوع را تعقيب نميكردند هم پي برده بودند كه استيضاح راي نخواهد آورد؛ واقعيتي كه به وقوع پيوست و پيشبينيها تحقق يافت.
حال پرسش اين است كه وقت دولت و مجلس كه سرمايه ملي است و بايد در مسير منافع ملي صرف شود در فرآيند اين استيضاح كه از يك سال پيش كليد خورد چرا بايد اينگونه هزينه بشود؟
فعالان حوزه رسانه وظيفه دارند به عنوان يك مطالبه ملي اين پرسش را طرح كنند و بزرگترين سرمايه جبرانناپذير يعني «زمان» را مورد نظر جدي قرار داده و از قواي سهگانه بخواهند تا اين سرمايه را صرف منافع ملي كنند.
به همين منظور ما در گروه مدرسه «اعتماد» بر آن شديم تا استيضاح دكتر علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش را كه يك سال دولت و مجلس را درگير كرد مورد واكاوي قرار دهيم تا با تبيين ابعاد اين استيضاح بتوانيم ضمن توجه دادن مجلس و دولت به منافع ملي، افكار عمومي به ويژه جامعه معلمان را متوجه حقايق سياسي حاكم بر فضاي اين دو قوه كنيم.
تحليل عملكرد نمايندگان مجلس چه موافقان و چه مخالفان استيضاح كمك ميكند تا نسبت مجلس با موضوع آموزش و پرورش را دريابيم و با واقعبيني انتظارات و كنشهاي خود را هماهنگ سازيم.
محتواي نطقهاي مخالفان و موافقان استيضاح و واكنش چهرهها و جريانهاي سياسي از يك سو و معلمان و كنشگران صنفي جامعه فرهنگيان از سويي ميتواند به تبيين فضا كمك كند تا با طرح مطالبات متناسب با واقعيتهاي دولت و مجلس معلمان هوشمندانه و هدفمندانه به دنبال تعامل سازنده و تحركات موثر باشند.
اميد است حل مسائل آموزش و پرورش در اين فضا به يك مطالبه ملي تبديل شود و براي تامين منافع ملي در درازمدت تمام دستگاههاي حاكميتي عزم خود را براي رفع معضلات اين دستگاه به كار گيرند.
از ادعاي صنفي تا ادعاي سياسي استيضاح
نمايندگان استيضاحكننده بهشدت مراقب بودند از اتهام سياسي بودن استيضاح برائت بجويند. ابرازنظرهاي آنان كه گاهي از شدت افراط نتيجه عكس ميداد جالب توجه بود. دقت به برخي از اين ابراز نظرها ما را به اين نتيجه ميرساند كه تلاش آنها براي پنهان كردن اين انگيزهها چقدر ناشيانه بوده است.
بشيري: استيضاح مورد مطالبه همه فرهنگيان بوده و اين موضوع سياسي نيست.
نماينده مردم قروه و دهگلان: وزارت آموزش و پرورش يك نهاد استراتژيك و مهم براي توسعه كشور است، استيضاح آقاي فاني به هيچ عنوان سياسي نيست و ايشان از برنامههاي اعلامي خود فاصله گرفتهاند.
جبار كوچكينژاد: جلسه استيضاح در جهت حمايت از يك ميليون فرهنگي سراسر كشور و حدود ١٣ ميليون دانشآموز است و هيچ گونه شائبه سياسي، جناحي و فراكسيوني در اين استيضاح نيست. اين استيضاح از متن مجلس بوده و نمايندگان تصميم به آن گرفتند، همچنين معتقديم فرهنگيان كشور بيش از ٨٠ درصد اصرار به استيضاح وزير آموزش و پرورش دارند و امروز به نمايندگان خود نگاه ميكنند كه به چه شكلي از حق و حقوقشان دفاع ميشود.
نقوي حسيني: بحث ما كاركرد ايشان است و استيضاح ما به هيچ عنوان سياسي نيست. سعي نكنيد استيضاح را سياسي كنيد؛ اگر استيضاح سياسي بود، سخنان اكرمي در جمع معلمان براي استيضاح كافي بود. اكرمي در جمع معلمان ميگويد كه معلمان بايد زمينه آزادي سرانه فتنه را فراهم كنيد، چرا اينجا نشستهايد؛ ما سياسي استيضاح نميكنيم. ما اگر ميخواستيم سياسي استيضاح كنيم، سخنان آقاي كفاش در استان كرمان كافي بود. ما سياسي استيضاح نميكنيم، وگرنه نمودار انتصابها كه اغلب آنها اعضاي حزب منحله مشاركت يا فتنهگر هستند براي استيضاح كافي بود. اين استيضاح صنفي و براي معلمان است.
اين تاكيدها در حالي توسط نمايندگان موافق استيضاح صورت ميگرفت كه به خوبي آگاه بودند كه بدنه فرهنگيان بهشدت مخالف انگيزههاي سياسي است، بنابراين تلاش نمايندگان در واقع براي پاسخ به افكار عمومي معلمان بود؛ تلاشي كه چندان كارگر نيفتاد و بيشتر معلمان در فضاي مجازي نشان دادند كه به انگيزههاي سياسي، انتخاباتي و تبليغاتي آنها پي بردهاند.
استيضاح و معيشت معلمان
يكي از محورهاي مشترك سخنان موافق وحتي مخالف استيضاح اقرار به وجود مشكلات معيشتي معلمان بود بهگونهاي كه نمايندگان براي همصدا نشان دادن خود با معلمان تلاش داشتند اين فراز از سخنان خود را برجسته سازند. به عنوان نمونه بشيري، عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس گفته بود: بايد توجه كرد و از وزير و مديريتهاي اين وزارتخانه اين سوال مطرح ميشود كه در ارتباط با حقوق و مطالبات فرهنگيان چه اقدامي تاكنون انجام دادهايد و چرا وزير آموزش و پرورش درخصوص اجراي قانون مديريت خدمات كشوري هيچ اقدامي را در آموزش و پرورش انجام نميدهد؟ و اين موضوع باعث شده فرهنگيان در نقاط مختلف كشور اجتماع كرده و اعتراض كنند و در مقابل ديوان عدالت اداري براي مطالبات حقوقشان تجمع كنند.
تاكيد برشاهبيت اعتراضات و مطالبات معلمان هر چند به ظاهر مورد استقبال قرار ميگيرد اما نمايندگان بايد توجه داشته باشند كه به ياري گسترش فضاي مجازي و توسعه و تعميق فعاليتهاي روشنگرانه تشكلها و فعالان رسانهاي وصنفي ومدني سطح آگاهي معلمان بالاتر رفته و به ابعاد موضوعات توجه جديتري دارند.
معلمان ميدانند مشكل معيشت آنها در ذيل موضوع كلانتري به نام اقتصاد آموزش و پرورش قابل حل خواهد بود ، بنابراين صرف همصدايي با آنها تا زمانيكه در قالب طرح يا لايحه جامعي چاره اساسي انديشيده نشود اميدي به تغيير قابل ملاحظه در شرايط رفاهي ومعيشتي وجود ندارد.
اعتراضات معلمان و استيضاح فاني
نماينده مردم قروه و دهگلان تنها نمايندهاي بود كه در نطق خود به صراحت از اعتراضات معلمان سخن به ميان آورد و گفت: همه ما و همه معلمان به نحوي از وضعيت درآمدي كشور آگاه هستيم، ولي چرا معلمان به خيابانها آمدند، تحصن كردند و در مقابل ادارات آموزش و پرورش با پلاكاردهاي اعتراضي جمع شدند؟ آقاي فاني، ايكاش در يكي از اين جمعها حاضر ميشديد و اوضاع را آن چنان كه بود صادقانه به آنها توضيح ميداديد... وقتي كه معلمان تحصن كردند، عدم حضور شما به معني بيمحلي به معلمان و جامعه فرهنگيان بود.
شايد از اعتراض معلمان سخن گفتن آن هم از تريبون رسمي مجلس تاكيد برحق اعتراضي باشد كه رييسجمهور نيز درهفته معلم آن را به رسميت شناخت و از طرفي با تشكيل كارگروهي دستور داد تا مطالبات معلمان مورد بررسي وپيگيري قرار گيرد. هرچند برخي نهادهاي ديگر محدوديتهايي را براي معلمان ايجاد كردند و احكام قضايي چند تن از فعالان تشكلهاي معلمي در ماههاي اخير اجرايي شد.
واكنش معلمان و فعالان صنفي ومدني و تشكلها به استيضاح
درفضاي مجازي واكنشهاي متعددي به موضوع استيضاح فاني و راي مجدد وي ابراز شده است. در يكي از اين واكنشها ، عبدالرضا خسروي، كارشناس ارشد فيزيك و دبير آموزش و پرورش بروجرد مي نويسد: تمديد وزارت دكتر فاني در مجموع حركت مثبتي بود هر چند بر عملكرد دكتر فاني در برخي حوزهها نقد جدي وارد است اما تجربه در دولتهاي قبل نشان داده است كه ثبات مديريت در اين وزارتخانه عريض و طويل مفيدتر خواهد بود. وزارت آموزش و پرورش در اين دولت و دولتهاي گذشته همواره محل كشمكشهاي فراوان بين دولت و مجلس بوده است. با نگاهي اجمالي به ١٢ وزير آموزش و پرورش پس از انقلاب خواهيم ديد فقط پنج وزير دوره چهار ساله وزارت خود را بدون استيضاح به پايان رساندهاند.
پورسليمان، مدير سايت سخن معلم نيز در سايت خود اينگونه ابراز نظر ميكند: به نظر ميرسيد موافقان استيضاح از يك منظر شعاري و احساسي سعي در بيان مطالبات و خواستههاي معلمان داشتند. عدم راي اعتماد به آقاي دكتر نجفي كه مورد وثوق و اعتماد فرهنگيان سراسر كشور بود شايد اين حس را به مجلس منتقل كرده بود تا نمايندگان موافق استيضاح با اجتناب از ادبيات سابق به گونهاي خواستههاي خود را از منظر «صنفي» و «معلمپسندانه» بيان كنند. ساير معلمان و فعالان نيز در ابراز و نظرهايي مايوسانه به آنچه چهارشنبه گذشته در مجلس گذشت واكنش نشان دادند اما از اينكه موضوع آموزش و پرورش و مطالبات معلمان در كانون توجه دولت و مجلس قرار گرفته خوشحال بودند. آنها بيشتر اين توجه را نتيجه تحركات چند ماه اخير معلمان ميدانند.
شايد بعد از راي عدم اعتماد مجلس به دكتر نجفي ، معرفي دكتر فاني به عنوان نماينده تشكلهاي فرهنگيان جهت احراز سمت وزارت، بارقه روشني از اميد به مدد تدبير دولت و نيز تلاش تشكلهاي صنفي و سياسي فرهنگيان بر جامعه ماتم زده فرهنگيان بود.
با راي اعتماد مجلس و ارايه برنامههاي پنج گانه وزير جديد اين اميد پررنگتر شد اما ديري نپاييد كه جامعه فرهنگيان بنا به دلايل متعددي از جمله عدم پويايي و تحرك كافي وزارتخانه و نيز جذب ضعيف بودجه دچار ياسي ممتد شد كه تا امروز ادامه داشته و هرروز نيز عميقتر ميشود. اين يأس و نااميدي از جناب وزير با مشاهده توفيقات وزارت بهداشت و مقايسه دو وزارت با يكديگر تبديل به نقطه بازگشتي براي كنشگران صنفي شد كه راه خود را از اين وزير و سياستهايش جدا كرده و هر روز فاصلهها بيشتر و به همان نسبت تفاهم و تلاش براي درك مشتركي از فضا و شرايط كمتر شد. نامه و بيانيهها و طومارهايي كه در اين برهه نوشته شدحكايت از اين افتراق و جدايي دارد كه ضعف روابط عمومي وزارتخانه و نيز تعامل ضعيف وزير با فعالان صنفي باعث شد كه ايشان نتواند آنچه توسط كنشگران صنفي بدنه فرهنگيان نام گرفت را متقاعد كرده و با خود همدل و همزبان و در نهايت همراه سازد.
اين فضا ، زمينهساز اعتراضات و تجمعات و تحصنهايي در سراسر كشور شد كه از اسفند ماه سال گذشته شروع شد اما به موازات رويدادهاي فوق آنچه نبايد از نظرها مغفول بماند ناسازگاري و ناراستي اكثر نمايندگان مجلس در بحث بودجه و نيز دخالتهاي نابه جا و اعمال فشارهايي در بحث انتصابات مديران آموزش و پرورش است كه از طرفي ضرباتي مضاعف بر بدنه فرهنگيان وارد كرد و از طرف ديگر بهشدت وزير را در موضع ضعف و تزلزل قرار داد كه نتيجه آن تقابل بيشتر ميان بدنه و وزارت شد. تا آنجايي كه بعضي از نمايندگان تندرو از تجمع اسفندماه فرهنگيان در مقابل مجلس حمايت كرده و آن را نوعي پناه آوردن فرهنگيان به مجلس عنوان كردند كه با هوشياري تشكلهاي صنفي وسياسي فرهنگيان، تير نمايندگان مدعي برسنگ خورد و بر هدف مراد ننشست.
به هر روي در هفته گذشته وزير آموزش و پرورش استيضاح شد كه اين استيضاح از دو منظر مورد بررسي و پردازش است:
١- عايدي اين استيضاح براي فرهنگيان جز مطرح شدن دوباره مشكلات و مطالبات آنان تقريبا ناچيز بود.
٢- تنها برنده اين پروژه غالب نمايندگان مجلس بودند كه به واسطه ضعف اعتماد بهنفس وزير كه ناشي از پشت كردن و رويگرداني بدنه از او است در دو مرحله امتيازهاي قابل توجهي را از وزير دريافت كردند كه مرحله اول آن قبل از وصول استيضاح و مرحله دوم بعد از آن صورت گرفت. به طوري كه باعث شد نيمي از نمايندگان امضاي خود راپس بگيرند. آنچه در اين استيضاح كه اكثر موافقان آن نمايندگان اصولگراي مجلس هستند محرز است را به اين شرح ميتوان مورد اشاره قرار داد:
١- اكثر نمايندگان موافق استيضاح مشكلاتي از جامعه فرهنگيان را بيان كردند كه ميراث دولتهاي قبل بوده و در گذشته نيز وجود داشته اما هيچ گاه در سنوات گذشته بابت اين مسائل وزيري به استيضاح كشانده نشد كه حتي اخطار هم دريافت نكرد بنابراين، اينكه نمايندگان استيضاحكننده مجلس ادعا ميكنند هدف آنها براي استيضاح سياسي نيست و صرفا به خاطر نارضايتي فرهنگيان از شرايط است درست نيست.
٢- ميان دو نماينده طرفدار دولت كه يكي از آنها درصد بالايي از مشكلات فرهنگيان را گوشزد كرده و به طور منطقي به تحليل درستي از شرايط پرداخت و هم دولت و هم مجلس و هم حاكميت را در اين وضعيت شريك دانست اما از فرهنگيان صنفي زنداني نامي به ميان نياورد كه شايد مهمترين خواسته امروز جامعه فرهنگيان باشد. نماينده ديگر متاسفانه آمار و اعداد و ارقامي ميداد كه با هيچ منطقي جور در نميآمد آيا به راستي فقط يك ششم بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق معلمان ميشود؟ يا در خصوص ١٧٦هزار صفحه مطلبي كه هر روز وارد فضاي علمي ميشود آموزش و پرورش چه نقشي ميتواند داشته باشد.
٣- يكي از نمايندگان اصولگراي موافق استيضاح بيان ميدارد همه تلاش ما اين بود كه استيضاح صورت نگيرد و مشكلات قبل از استيضاح حل شود ، حال سوال اينجاست اين چه مشكلي است كه اگر حل ميشد وزير استيضاح نميشد. جواب اين سوال و نيت حقيقي استيضاح در ادامه سخنان اين نماينده بر ملا شده و انتصاب مديران بهزعم ايشان ناكارآمد و بازنشسته و مشاوران سياسي اصلاحطلب و عدم توجه به جذب و نگهداري نيروهاي كارآمد را دليل استيضاح عنوان ميكند. با توجه به سابقه ايشان در دخالتهاي نابه جا در انتصاب مديران كل آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد در استان خودشان مبرهن است كه برخي نمايندگان اصولگراي تندرو ميخواهند براي دولت تعيين تكليف كرده و مدير اجرايي تعيين كنند حال آنكه وظيفه آنها قانونگذاري و نظارت بر آن است.
٤- نماينده اصولگراي ديگري ضمن بر شمردن مشكلات ديرينه آموزش و پرورش در انتهاي نطق خود به جلسهاي كه در بجنورد با فرهنگيان تا پاسي از شب داشته اشاره ميكند و اذعان ميدارد بسيار نگران كننده بود كه فرهنگيان شجاعي كه در دفاع مقدس حضور داشتند امروز براي مطالبه حقوقشان گريه و زاري ميكنند.
بنده به عنوان رييس شوراي پيگيري مطالبات فرهنگيان استان خراسان شمالي كه مديريت جلسه مذكور را به عهده داشتم اعلام ميدارم اين جلسه به درخواست اين شورا با آقاي بطحايي، معاون پشتيباني وزير برگزار شد و به مدت چهار ساعت طول كشيد و مشكلات و دغدغههاي موجود بهطور كاملا منطقي بيان شد ، هرچند معاون محترم وعدههاي خوبي دادند كه برگشت كسري مقرري ماه اول تنها وعدهاي بود كه اندك اميدي به اجراي آن است ، اما اين نماينده محترم و نمايندهاي ديگر كه عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس بودند به طور ناخوانده و بدون هماهنگي قبلي وارد اين جلسه شدند كه باعث مسائلي شد كه خود مجالي ديگر ميطلبد.
در نهايت ، بنده ضمن تقدير از نمايندگان واقعي ملت كه مشكلات فرهنگيان را بيان و پيگيري ميكنند از ساير نمايندگان ميخواهم قشر فرهيخته فرهنگيان و مشكلات آنها را دست مايه اهداف و اغراض حزبي و سياسي خود و مطالبات حقيقي آنها را وجهالمصالحه قرار ندهند چرا كه فرهنگيان بيدار، ضمن فرياد عدالتخواهي و رفع تبعيض بين كارمندان به عنوان گروهي مرجع و موثر در بزنگاههاي سياسي ميتوانند تاريخساز باشند. هرچند به زعم بنده و بسياري از همكاران اين استيضاح منفعت و سودي براي بدنه فرهنگيان ندارد اما ميتواند درس مهمي براي تمام فعالان صنفي و سياسي فرهنگيان باشد تا با شناخت شرايط و نيز اولويتها سعي در اتحاد و همدلي تمام تشكلهاي فرهنگيان كرده و از نفي و انكار يكديگر پرهيز كرده و با تجميع قوا و تشريك مساعي در عرصه نظر و عمل مسيري واحد و روشن را انتخاب كنيم و تا حد امكان از تعامل به جاي تقابل جهت مطالبه و وصول حقوق فرهنگيان استفاده كنيم به اميد آنكه وزير محترم به عهدي كه بعد از جلسه استيضاح با خداي خود بست وفا كند.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار / سازمان معلمان ایران در پی بازداشت و زندانی شدن تعدادی از فعالان تشکل های صنفی معلمان بیانیه ای صادر نمود .
متن این بیانیه که در اختیار سخن معلم قرار گرفته است به شرح زیر است