گروه اخبار / نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: در حال حاضر کمیته مشترکی با همکاری مجلس و دولت پیگیر مسائل مهم فرهنگیان است که امیدواریم به نتیجه برسد.
گروه اخبار / نماینده مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به تجمع فرهنگیان گفت: نباید در مورد این تجمعات حساسیت زیاد انجام داد و حساسیت زیاد در این مورد ضرورت ندارد.
گروه مدرسه «اعتماد»| در رابطه دولت- ملت و در دنياي مدرن آنچه براي دولتها پشتوانه و سرمايه تلقي ميشود حمايتهاي اجتماعي و سياسي است. به اين معنا كه دولت برخاسته از اراده ملت براي تحقق مطالبات ملي مورد پشتوانه اقشار و اصناف قرار ميگيرد كه گاهي اين حمايتها از سطح همسويي اجتماعي و سياسي هم بالاتر ميرود و مردم از نظر اقتصادي نيز با دولت همراهي ميكنند. نمونه تاريخي آن در دولت مصدق بود كه با خريد اوراق قرضه بانك ملي در بحران اقتصادي ناشي از ملي شدن صنعت نفت حمايت اجتماعي، سياسي و اقتصادي خود را از اين اقدام ملي كه تامينكننده منافع عمومي بود اعلام كردند.
اين همسوييها و حمايتها ريشه در سرمايه اجتماعي دارد؛ سرمايهاي كه ستون اصلي آن « اعتماد متقابل » است؛ اعتمادي كه دولتها را از بزرگترين بحرانها ميتواند عبور دهد. در تاريخ معاصر ما متاسفانه به جز چند مقطع كوتاه اين اعتماد وجود نداشته و در چند سال اخير نيز به شدت سرمايه اجتماعي آسيب ديده است.
خوشبختانه از انتخابات ٩٢ به بعد با حضور اميدواركننده مردم پاي صندوق راي دوباره شاهد برگشت اعتماد اجتماعي و ارتقاي سرمايه اجتماعي بوديم. در اين تغيير معلمان نقش بارز و موثري داشتهاند. با نگاهي به ليست فعالان انتخاباتي كه در كمپين حمايت از دو كانديداي منتسب به جريان اصلاحطلبي و تدبير و اميد حضور موثر داشتند اين ادعا به اثبات ميرسد.
حضور معلمان به انتخابات محدود نشد و اين گروه مرجع در قالب تشكلهاي سياسي و صنفي پس از تشكيل دولت همواره با رويكردي حمايتي- انتقادي نقش خود را در همسويي با منافع ملي و برنامههاي دولت به خوبي ايفا كردند. آنها هر چند متمركز بر حوزه آموزش و پرورش بودند اما از مسائل كلان و ملي نيز غافل نبودند.
آخرين مورد توافق هستهاي بود كه تشكلهاي معلمي و به تبع آن بدنه جامعه فرهنگيان با استقبال از اين توفيق تاريخي حمايت خود را از دولت اعلام كردند و ضمن حضور در جشن ملي تامين منافع عمومي را به عنوان اولويت فعاليتهاي خويش مورد توجه قرار دادند. به دليل اهميت و جايگاه سرمايه اجتماعي و مدني معلمان و توجه دادن مسوولان به اين مهم در گروه مدرسه «اعتماد» با گزارشي به ابعاد اين موضوع پرداختيم تا منصفانه به اين صنف نگريسته شود و براي حفظ و ارتقاي اين سرمايه تلاش لازم صورت گيرد.
دانشمندان هستهاي و تيم مذاكرهكننده تربيت شده معلمان
معلمان و فرهنگيان كه همگام و همراه با ساير اقشار در جشن هستهاي شركت داشتند از اين جهت بر خود ميباليدند كه ميگفتند توفقيات هستهاي و مذاكرات هستهاي هر دو حاصل دانشمندان و سياستورزان و حقوقداناني است كه دانشآموزان و شاگردان ديروز مدارس و دستپرورده معلمان بودهاند.
پيوستگي هويتي و همسويي منافع شهروندان در مطالبات ملي از جمله متغيرهاي موثر در رشد و توسعه است كه خود را در توافق هستهاي نشان داده است. اين سخن معلمان كه حاصل موفقيت تيم هستهاي و تيم ديپلماتيك مذاكرهكننده را حاصل تلاشهاي پيوسته خود نيز ميدانند مصداقي از يك همسويي در سرمايه ملي براي تامين منافع ملي است.
تشكلهاي معلمي و توافق هستهاي
در واكنش به توافق هستهاي علاوه بر شور و حالي كه در فضاي جامعه معلمان همچون ديگر اقشار ايجاد شده بود تشكلهاي معلمي نيز با صدور بيانيه نسبت به اين رويداد تاريخي واكنش نشان دادند.
در اين بيانيهها كه در نخستين ساعات پس از اعلام توافق صادر شد دو وجه بارز قابل توجه است؛ نخست اينكه تشكلهاي معلمي از يك توفيق تاريخي كه تامينكننده منافع ملي است ابراز خرسندي كردند و دوم اينكه ابراز اميدواري كردند كه در كنار توجه به منافع ملي به سرمايههاي اجتماعي حامي دولت و منافع عمومي نيز توجه شود.
سازمان معلمان ايران كه يك تشكل معلمي صنفي- سياسي است در بيانيهاي با اين عنوان كه «گفتوگو معجزه ميكند انتظار اعجاز ديگري نداريم» آورده است: « سازمان معلمان ايران كه بيش از ١٥ سال است بااحساس مسووليتهاي ملي و صنفي در عرصه مدني و سياسي حضور صادقانه، وفادارانه، عاقلانه، آيندهنگرانه و شجاعانه دارد از شكست بنبست سياست خارجي ايران به ياري گفتوگو و تعامل كه بذر آن در دولت اخلاق و سياست و قانون و مدارا كاشته شد ابراز خرسندي ميكند و اين توفيق تاريخي را به ايرانيان سرافراز در داخل و خارج از كشور تبريك ميگويد.»
اين تشكل معلمي در ادامه بيانيه خود با اشاره به رويكرد فعاليتهاي خود ميافزايد: «سازمان معلمان كه همواره در مسير اصلاحطلبي با رويكرد اولويت معطوف به جامعه، به كنشگري مسوولانه پرداخته است در اين رويداد تاريخي بيش از هر چيزي از اين گشايش براي تامين منافع ملي و تامين شرايط اميدواركننده خوشحال است و به مسوولاني كه از موضع تدبير نه ترس و اجبار تن به اين توافق دادند تبريك ميگويد و اميد ميرود در حفظ و ارتقا و استمرار اين افتخار تدبير لازم و تلاش كافي و پايداري مناسب صورت پذيرد.»
سازمان معلمان ايران در بخش ديگري از بيانيه خود به انتظارات جامعه معلمي از دولت اشاره كرده و مينويسد: «بيترديد لازمه اين مهم آغاز ســـياستورزي متكي برگفتوگو و تعامل در داخل و شكستن بنبست سياست داخلي همچون سياست خارجي است كه يكي از وعدههاي دولت تدبير و اميد بوده است؛ دولتي كه مورد حمايت همراه با انتقاد سازمان معلمان ايران بوده و هست.»
اين تشكل صنفي و سياسي در بخش پاياني با لحني گــلايهآميز آورده است: «سازمان معلمان ايران در اين شيريني جشن ملي از يادآوري تلخيها و كملطفيها پرهيز ميكند تا از اين توفيق براي تقويت و گسترش سرمايه عاطفي، اجتماعي و سياسي بهره لازم برده شود.»
انجمن اسلامي معلمان كه بيشتر يك حزب سياسي است تا يك تشكل صنفي و سابقه طولاني و مبارزاتي قبل از انقلاب اين تشكل را در رديف احزاب قديمي و تاثيرگذار در قبل و بعد از انقلاب قرار ميدهد نيز با صدور بيانيهاي نسبت به توفيق هستهاي واكنش نشان داده است. انجمن اسلامي معلمان در بيانيه خود آورده است: «امروز به عنوان يكي از روزهاي ماندگار در تاريخ كشور عزيزمان ايران و جهان معاصر به ثبت رسيد و در اين روز تاريخي به جهانيان ثابت كرديم كه گفتوگوي تمدنها ميتواند راهگشاي مسائل و مشكلات امروز بشر در جهان كنوني باشد نه جنگ تمدنها.
امروز مردم ايران شاهد به ثمر رسيدن يكي از مهمترين شعارهاي رييسجمهور منتخب خود در ٢٤ خرداد بودند كه با تلاش مردان با تدبير هستهاي محقق گرديد.
ما اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي معلمان ايران اين رويداد بينظير تاريخي را كه تامينكننده منافع ملي و پيامآور فردايي پر از اميد براي مردم ايران است به رهبر معظم انقلاب و مسوولاني كه از موضع تدبير نه ترس و اجبار زمينه اين حماسه تاريخي يعني غلبه گفتوگو بر جنگ را در جهان پرتنش كنوني فراهم نمودند تبريك ميگوييم.»
درخواست رييس دانشگاه فرهنگيان از دانشجويان و اساتيد براي تبيين دستاورهاي توافق هستهاي
علاوه بر اينكه معلمان در شور وجشن ملي توافق هستهاي حضور پررنگي در عرصه مجازي وحقيقي داشتند و تشكلها نيز با صدور بيانيه واطلاعيه ضمن همراهي به ارايه ديدگاه خود پرداختند برخي از مسوولان آموزش وپرورش نيز احساس مسووليت كرده و به اين رويداد تاريخي وملي واكنش نشان دادند و تلاش كردند تحرك مدني در اين راستا فراگيرتر شود.
يكي از اين مسوولان دكتر محمود مهر محمدي، سرپرست دانشگاه فرهنگيان است كه به مناسبت پيروزي ملت ايران اسلامي در مذاكرات هستهاي درپيامي خطاب به استادان و دانشجومعلمان اين دانشگاه آورده است: «اميد است در سالي كه مزين به همدلي و همزباني است با بهرهمندي تمام عيار از ظرفيت هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جوانان غيور و توانمند كشورمان، شاهد آيندهاي روشنتر و پراميدترباشيم. از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگيان و همچنين از استادان و كاركنان اين دانشگاه ميخواهم با پاسداشت اين پيروزي شكوهمند و به شكرانه اين لطف بيكران الهي هرآنچه درتوان دارند نسبت به تشريح و تبيين پيامدهاي ارزشمند اين دستاورد گرانقدر ملي براي هموطنان عزيزمان اقدامهاي لازم را به انجام برسانند.»
« إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ» (نساء-58)
پیش تر در مقاله ای با عنوان « صورت مساله ای به نام فانی » ، که در سخن معلم انتشار یافته بود، دلیلی آوردم مبنی بر این که علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد. دلیل این گونه بود:
الف) علی اصغر فانی، در هیات دولت نمی تواند از حقوق معلمان دفاع کند.
ب) هر کس که نتواند در هیات دولت از حقوق معلمان دفاع کند،صلاحیت وزارت ندارد.
نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت وزارت ندارد.
به نظر می رسد دلیل فوق، همچنان از قوت و استحکام بر خوردار است. در این مقاله، بر آنم که چهار دلیل دیگر بر عدم صلاحیت فانی برای وزارت آموزش و پرورش اقامه کنم.
دلیل دوم:
الف-علی اصغر فانی دروغ می گوید.
ب-هر کس که دروغ بگوید صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
نتیجه-علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.
برای اثبات مقدمه اول دو شاهد می آورم تا ثابت کنم که متاسفانه، علی اصغر فانی دروغ می گوید.
شاهد اول: دوازدهم اردیبهشت ماه است و معلمان در برابر گیرنده های تلویزیونی نشسته اند و سیمای علی اصغر فانی را در برابر خود نظاره می کنند. فانی در برابر سوال مجری درباه بیمه طلایی می گوید که نیمی از هزینه بیمه را آموزش و پرورش تقبل می کند:" هر هزینه ای که برای بیمه فرهنگیان پرداخت می شود، نیمی از آن را همکار فرهنگی و نیمی از آن را دولت پرداخت می کند." این گفته فانی در حالی است که از اواخر فروردین ماه بسته ای درباره تعرفه های بیمه طلایی به مدارس ارسال شده بود، که در در هر چهار بسته، سقف کمک دولت را 13000 هزارتومان ذکر کرده بود و سهم معلمان تا 270 درصد رشد یافته بود. پس چرا به رغم وجود این بخش نامه، فانی کذب می گوید؟
اگر واقعا قرار بود دولت نیمی از هزینه های بیمه طلایی را تقبل کند، معلمان بسته اول را، که خدمات دندان پزشکی را هم پوشش می داد انتخاب می کردند. ممکن است که گفته شود علی اصغر فانی در دقیقه 90 و برای رهایی از فشار رسانه ملی، این جمله را بر زبان رانده است.حتی اگر این گونه باشد این سوال پیش می آید که مگر قرار نیود فانی برنامه هایش را بر اساس کار کارشناسی پیش ببرد؟ مگر ایراد بزرگ او به حاج بابایی این نبود که بدون کار کارشناسی فعالیت می کرد؟
مگر فانی و تیم مالی اش با کار کارشناسی به عدد 13000 هزار تومان نرسیده بودند؟چطور در یک شب همه چیز عوض شد؟ البته فانی پیش تر هم نشان داده بود که به رغم شعار کار کارشناسی، جندان به آن پایی بند نیست.قراداد بیمه طلایی با بیمه آتیه سازان حافظ که ظرف یک هفته منعقد شد، شاهدی بر این مدعا است.پیش تر این مدعا ار در مقاله "تدبیر طلایی فانی برای بیمه طلایی"، نشان داده ام.
شاهد دوم: سوم تیر ماه است و جمعی از معلمان کشور، به خصوص تشکل های صنفی، گوش به رادیوی خود سپرده اند تا ببینند سر انجام این استیضاح چه می شود. حضرت علی اصغر فانی پست تریبون حاضر می شود و بعد از بر شماردن خدماتش! به آموزش و پرورش، در برابر حیرت شنوندگان، احتمالا با زبان روزه، در برابر نمایندگان مجلس، دروغی بزرگ بر زبان جاری می کند: "همچنین بعد از 4 سال قانون خدمات کشوری ماده 65 که شامل حق شغل فرهنگیان است اجرا شد و حق شغل فرهنگیان از 800 امتیاز به 1500 امتیاز افزایش یافت. " بعد از این فرمایشات فانی، معلمان به حکم خود نگریستند و دیدند حق شغلشان 1300 است نه آن چنان که فانی می گوید 1500.جالب این که نیروهای مازاد حق شغل شان همان 800 امتیاز باقی مانده است و به رغم این، فانی با زبان روزه و اعتماد به نفس کامل از امتیاز 1500 سخن می گوید. چرا فانی این دروغ را گفت و بازهم تکرار می کند؟
فانی در جلسه ای که با انجمن اسلامی معلمان هم داشته است این سخنان را تکرار می کند.
جالب و حیرت آور سخنان فرج کمیجانی، دبیر کل محمع فرهنگیان اسلامی است که به محض آوردن رای اعتماد مجدد فانی، هیجان زده، گفت:" فانی به خوبی از مظلومیت آموزش و پرورش دفاع کرد " و از عملکرد نمایندگان مجلس تشکر کرد.
سخنان فانی در پایان جلسه استیضاح، نشان می دهد که او برای باقی ماندن در پست خود، از هیچ معامله ای با نمایندگان مجلس ابایی ندارد. به این سخنان فانی در محلس توجه کنید:" در این وزارتخانه امکان دارد در انتصابات و جابهجایی مدیران اتفاقاتی بیفتد و یا نمایندگان مجلس پیشنهاداتی داشته باشند. بنده موافق هستم که اگر در برخی مناطق با مدیران مشکلی وجود دارد، بتوانیم با تعامل و همکاری با نمایندگان مجلس این مشکلات را حل کنیم." آیا این سخن فانی دفاع از مظلومیت آموزش و پرورش است؟ این سخنان نشانه مظلومیت آموزش و پرورش است که چنین وزیری را بر مسند نشانده است.
یا للعجب از فرج کمیجانی!
مگر پیشوایان دینی نگفته اند که دروغگو منافق است و ایمان ندارد و بوی دهانش متعفن است و خداوند او را لعنت می کند و از ایمان خالی است و عذابی تلخ در قیامت پیش روی دارد و دروغگویی بزرگترین خباثت است و گناه؟ مگر نگفته بودند که آن مرد که دروغ می گفت رفته است؟ مگر علی اصغر فانی در پیشگاه قرآن کریم و در برابر رئیس جمهور سوگند یاد نکرده بود که: " همواره از دروغ بپرهیزم؛ به شعور و افکار عمومی احترام بگذارم؛ از دست کاری در اطلاعات و یا ارائه اطلاعات، به گونه ای که موجب فریب دیگران به ویژه مسئولان عالی نظام شود به شدت پرهیز کنم؟" چرا آشکارا کذب می گوید و به شعور مخاطبانش، که اغلب جامعه معلمان هستند، احترام نمی گذارد؟
دلیل سوم:
ممکن است که مستشکلی به نویسنده ایراد وارد کند و بگوید: باید حسن ظن داشته باشیم؛ سخنان فانی دروغ نیست؛ چرا که آنها را با علم بیان نکرده است؛ این سخنان نشانه عدم اشراف وی به امور وزارت خانه است.در جواب این مستشکل می گویم: سلّمنا! فرض می کنیم که این سخنان بیانگر عدم اشراف فانی بر امور وزارت خانه است؛ اما همین سخن، بیانگر دلیل سومی بر عدم صلاحیت فانی برای وزرات آموزش و پرورش است.چرا؟ به این دلیل توجه کنید:
الف) علی اصغر فانی به امور وزارت آموزش و پرورش اشراف ندارد.
ب) هر کس که به امور وزارت آموزش و پرورش اشراف ندارد، صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
نتیجه: علی اصعر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.
فردی که اشراف به عملکرد زیر مجموعه اش ندارد به این معنا است که توانایی ادامه مسئولیت را ندارد و مطابق سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم خورده است، باید هر چه زودتر این عدم توانایی را اعلام کند. فانی سوگند خورده است که: " هرگاه به این جمع بندی برسم که توان لازم برای انجام مسئولیت را از دست داده ام مراتب را به رییس جمهور اعلام کنم."
دلیل چهارم:
فانی از معلمان زندانی استفاده ابزاری می کند
الف) علی اصغر فانی از معلمان زندانی استفاده ابزاری می کند.
ب) هر کس که از معلمان زندانی استفاده ابزاری کند، صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
اثبات مقدمه اول: می دانیم که به مدد دولت مهرورزی، عده ای از معلمان و همکاران عزیزمان حکم زندان گرفته اند.بیش از پنج سال است که رسول بداقی و محمود باقری در بنداند. در اردیبهشت امسال هم حکم علیرضا هاشمی و علی اکبر باغانی اجراء شده است و به زندان های طویل المدت و نیز تبعید محکوم شده اند.
چندی است که اسماعیل عبدی بازداشت است و احتمال باز شدن پرونده ای جدید و اجرای حکم تعلیقی اش می رود. متاسفانه، محمود بهشتی لنگرودی نیز زیر تیغ است و ممکن است با بی تدبیری مسئولان به زندانیان بپیوندد. علی اصغر فانی بعد از به مسند نشستنش قول داد که مسئله معلمان زندانی را، که به خاطر فعالیت های صنفی محبوس شده اند، پی گیری کند و با رایزنی با آیت الله صادق لاریجانی، ریاست قوه قضاییه و آیت الله علوی وزیر اطلاعات، زمینه آزادی آن ها را فراهم کند. ناصری زنجانی معاون حقوقی و پارلمانی، در گفتوگو با «اعتماد» درباره پیگیری پرونده معلمان اخراجی و تبعیدی گفته بود: ما این درخواست را طی نامهیی با امضای وزیر آموزش و پرورش به قوه قضاییه فرستادیم و گفتیم در هر صورت در آن سالها حوادثی اتفاق افتاده و این افراد حکم گرفتند اما الان خانوادههای این افراد متضرر شدند.
او به درستی گفته بود:" آموزش و پرورش چندان اختیاری در این زمینه ندارد و برگشت احکام از اختیارات قوه قضاییه است." معنای این سخن ناصری زنجانی این است که اگر آموزش و پرورش اختیار داشت، در لغو احکام معلمان زندانی تردید نمی کرد. البته اعلام شد که فانی به ریاست قوه قضاییه هم نامه نوشته و خواستار عفو برخی از معلمان در مناسب های مختلف شده است. البته هیچ گاه متن این نامه منتشر نشده است و پاسخی هم گویا از جانب آیت الله به فانی داده نشده است. این که فانی دقیقا در نامه از قوه قضاییه چه خواسته است و آیا اسامی زندانیان را به اسم آورده است، معلوم نیست.
البته از آن جا که طبق شریفه قرآنی باید از ظن و گمان پرهیز کرد، تعدادی از معلمان از جمله نگارنده، به این اقدام حضرت فانی به دیده تحسین نگریست؛ این که یک وزیر برای آزادی همکاران دربندش به قوه قضاییه نامه بنویسد البته کاری قابل ستایش است؛ اما چه می توان کرد که اقدامات فانی و معاونش ناصری زنجانی، خلاف این را نشان می دهد.
طبق خبر پایگاه سخن معلم، علی پورسلیمان، " پس از اتمام رسیدگی ملاحظه اسناد و مدارک موجود در پرونده و نیز توجه کامل به مدافعات متهم ، اتهام منتسب به وی که با بند 33 ماده 8 قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب 7 / 9 / 1372 مجلس شواری اسلامی منطبق می باشد ، برای هیات محرز گردید ، لذا هیات به اتفاق آراء نامبرده را به استناد بند ج ماده 9 قانون مزبور ، به مجازات 5 / 1 کسر حقوق و فوق العاده شغل ( سایر عناوین مشابه ) به مدت یک سال محکوم می گردد . "
دم خروس را باور کنیم با قسم حضرت عباس را
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟! وزیر و معاونی که از توقف چنین حکمی که از سوی زیر مجموعه ی آنان صادر شده است، جلوگیری نمی کنند، چطور مدعی می شوند که خواستار عفو زندانیان در بند هستند؟ آیا این استفاده ابزاری از معلمان نیست؟
آیا فانی نمی خواهد به بهانه معلمان در بند، اذهان معلمان را ازعملکرد ضعیفش دور نماید؟ آیا علیرضا هاشمی که اکنون در بند است حداقل دو مقاله در نقد فانی ننوشت؟ علی اکبر باغانی و اسماعیل عبدی عملکرد فانی را قبول داشتند؟
آیا پایگاه سخن معلم در کنار موافقان فانی، سخنان مخالفانش را پوشش نمی داد؟
مگر نه این است که بعد از زندانی شدن علی اکبر باغانی و علیرضا هاشمی و بازداشت اسماعیل عبدی، فشار افکار عمومی معلمان بر فانی و تیمش کم شده است؟
حکم علی پورسلیمان به خوبی نشان داد که حسن ظن به فانی نادرست بود و او و برخی از همراهانش بدشان نمی آید که صدای منتقدان خاموش شود تا آن ها با فراغ بال به کارهایشان ادامه دهند و متاسفانه با آن که در دل از دستگیری معلمان در بند شادمانند، به ظاهر خود را مغموم نشان می دهند.
در اینجا این خطاب درخشان قرآن کریم را، که حضرت امام خمینی (ره) در مقدمه کتاب آداب الصلوة، آن را آیه ای کمر شکن می خوانند، به حضرت فانی و معاون حقوقی اش، ناصری زنجانی یاد اوری می کنم که:
لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ* كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ(صف2و 3)
چرا چیزى مى گویید که انجام نمى دهید،نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ/چرا که وعده تو که کردی و او به جا آورد
عادل عبدی استعفا دهد
به نظر می رسد که حداقل کاری که عادل عبدی مشاور فانی می تواند انجام دهد، استعفا در برابر این اقدام است. مگر نه این است که پورسلیمان عضو سازمان معلمان ایران بوده است؟ عادل عبدی چه اقداماتی برای لغو این حکم انجام داده است؟
حتما ایشان توجه دارند انتظار از مشاور تشکل ها بیش از هماهنگی برای برگزاری جلسات با مسئولان وزارت خانه است؛ که اگر فقط این بود، اصلا نیازی به این پست نبوده و نیست.
کسر از حقوق پورسلیمان و صرفه جویی در آموزش و پرورش !
به نظر می رسد با اجرای این حکم و کسر از حقوق علی پورسلیمان، فانی پایکوبان و دست افشان از این که توانسته است با این اقدام، در بودجه آموزش و پرورش صرفه جویی کند، بر خود آفرین می فرستد و به این توانایی و کارامدیش فخر همی کند و با خود می خواند: من آنم که اصغر بود پهلوان!
دلیل پنجم:
حضور پر رنگ بیت فانی در وزارت خانه!
الف-علی اصغر فانی، وابستگان سببی و نسبی خود را، بدون داشتن شایستگی، در امور آموزش و پرورش دخالت می دهد.
ب- هر کس که وابستگان سببی و نسبی خود را، بدون داشتن شایستگی، در امور آموزش و پرورش دخالت دهد، شایستگی وزارت ندارد.
نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.
اثبات مقدمه اول: دکتر زهرا شیرمحمدی، مدیر دبیرستان غیر دولتی دخترانه دانشجو و همسر علی اصغر فانی است که این روزها در وزارت خانه و دیگر سازمان های آموزش و پرورش حضوری پر رنگ دارد. حضور بیت فانی، بعد از سلب اعتماد فانی از حمید رضا کفاش، معاون پرورشی، در وزارت خانه پررنگ تر از پیش شده است.
هم فکر حاج بابایی مدافع فانی می شود!
توجه داشته باشیم که مدافع فانی در قضیه ی استیضاح، در رسانه ملی، دکتر بهرام محمدیان، معاون پژوهشی فانی بوده است که بیشترین نزدیکی و هم فکری را با حمیدرضا حاج بابایی داشته؛ تا به این حد که او را به هنگام ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری، شایسته مقام ریاست جمهوری می دانسته است. تراژدی این است که مدافع فانی در آن شب نه کفاش بود و نه محمد بطحایی که قبلا به منزله دست راست و چپ فانی بودند. کسی به دفاع از فانی به دفاع پرداخت که حامی برنامه های حاج بابایی بود و در صورت عزل فانی، کاندیدای اول اصولگرایان مجلس برای وزارت آموزش و پرورش بود.
حضور محمدیان نشان داد که فانی بسیار تنها است و برای باقی ماندن بر پست خود، به محمدیان متوسل شده است؛ کسی که ابایی از مخالفت آشکار با برخی برنامه های دولت تدبیر و امید را ندارد.
آیا حضور پر رنگ بانو شیر محمدی در وزات خانه و سازمان های آن نشان دیگری از بی اعتمادی فانی به کفاش و بطحایی نیست؟
می توان پرسید حضور پررنگ این بانو در وزات خانه به جه علت یا دلیل است؟ آیا ایشان دارای پست و مسئولیتی در وزارت خانه هستند؟
بعید است که این گونه باشد.
در لیست انتصابات فانی چنین اسمی به چشم نمی خورد. آیا ایشان به صرف این که همسر علی اصغر فانی است اجازه این حضور پررنگ را پیدا کرده است؟ آیا همسران سایر کارمندان وزارت خانه و یاسازمان هایش می توانند برای دیدار با شوی خویش حضوری پر رنگ داشته باشند؟
دکتر شیرمحمدی که به حمدالله ،تعداد شاگردان مدرسه اش در این دو سال رشد چشمگیری پیدا کرده و ان شالله رشد بیشتری هم پیدا کند، معلمی هستند مانند همه معلمان دیگر که اگر کار یا مشکلی داشتند باید از طریق اداری و طبق روال به حل آن بپردازند. اگر مشکلی درباره مدرسه شان دارند می توانند و باید به کارشناسی مدارس غیر دولتی آموزش و پرورش منطقه 5 مراجعه کنند و طبق روال اداری پیگیر آن باشند. حضور پر رنگ این بانو در وزارت خانه و سازمان های آموزش و پرورش هیچ توجیه قانونی و شرعی ندارد، به خصوص که اخباری به گوش می رسد که ایشان سعی می کنند در انتصابات و تغییرات نقش ایفا کنند.
آیا بسته حمایتی از مدارس غیر دولتی محصول مشورت های ایشان است و نه سرکار مرضیه گرد مسئول مدارس غیر دولتی؟ آیا فراهم کردن وام 10 میلیون تومانی با سود 4 درصد برای متقضیان مدارس غیر دولتی، دست پخت وی نیست؟ آیا پر کردن نزدیک به 200 هزار صندلی خالی، تاکید می کنم صندلی خالی، از مدارس غیر دولتی، حاصل سیاست های پشت پرده ایشان نیست؟ آیا این احتمال، با وجود حضور پررنگ ایشان در وزارت خانه، امری خلاف واقع و دور ازا ذهن است:
ما از برون در شده مغلوب صد فریب /تا خود درون پرده چه تدبیر می کنند
حضور پر رنگ یک تهیه کننده در وزارت خانه
بالاتر از حضور تعحب انگیز بانو شیر محمدی، حضور پر رنگ جمال شیرمحمدی، برادر وی و برادر خانم جناب فانی است. جمال شیرمحمدی کیست و چه سابقه ای در آموزش و پرورش دارد؟با جست و جویی در اینترنت او را عضو سابق سپاه پاسداران و تهیه کننده سریال عصر پاییزی می یابیم. البته اطلاعات جالب دیگری هم از او به دست می آوریم که چندان به بحث این مقاله مربوط نیست. بنابر آن چه که یافت می شود، می توان گفت که وی هیچ سابقه ای در آموزش و پرورش ندارد. پس او حضور پر رنگ او در آموزش و پرورش برای چیست؟
آیا این تهیه کننده برنامه های تلویزیونی، در این روزها که صدا وسیما از لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارد، به دنبال جذب اسپانسر برای برنامه های تلویزیونی از محل اعتبارات آموزش و پرورش است؟ آیا حضور پر رنگ برخی معاونت ها در آموزش و پرورش در سیما حاصل رایزنی های او است؟ شاید هم به دنبال ساختن برنامه های مشارکتی و تبلیغاتی است که این روزها در سیما فراوان پخش می شود و البته بودجه کم آموزش و پرورش را بر باد می دهد. شاید هم می خواهن حقوقی را که قرار است از علی پور سلیمان کسر کنند، برای ساختن برنامه های مشارکتی اختصاص دهند! والله اعلم
به هر حال به نظر می رسد که حضور پررنگ زهرا شیر محمدی و اخوی اش در وزارت خانه، هیج توجیه عقلی و شرعی نداشته و ندارد و حضرت فانی باید در این زمینه پاسخگو باشد؛ به خصوص که اخبار در گوشی وزارت خانه از نفوذ بیت فانی، بر او دارد و از جلسات متعدد این سه نفر گزارش داده اند.
سوگند علی اصغر فانی در برابر قرآن
به یاد داشته باشیم که علی اصغر فانی در پیشگاه قرآن محید و در برابر رییس جمهور سوگند یاد کرده است:" مبنای واگذاری مناصب را شایستگی، راستگویی و درستکاری قرار دهم و نزدیکان سببی و نسبی من در انتصابات از هیچ امتیاز و تقدمی برخوردار نباشند" .
بنا به دلایلی که آوردم، نشان داده شد که علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد و اگر به آن چه که در برابر قرآن قسم یاد کرده که" خداوند را در همه حالات ناظر بر اعمال و رفتار خویش و مسئولیت را امانتی الهی بدانم،" پایبند باشد لازم است در اسرع وقت استعقای خویش را تقدیم رییس جمهور محترم نماید.
در پایان به حضرت فانی برادرانه این سخن حافظ را یادآور می شوم که:
به طهارت گذارن منزل پیری و مکن/خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
امید دارم که رییس جمهور محترم، بعد از فارغ شدن از مسائل هسته ای و موفقیت های آن، هرچه زودتر به داد آموزش و پرورش برسد. البته اختمالا باید منتظر بود تا انتخابات مجلس برگزار شود و مجلسی هم سو با دولت بر سرکار بیاید که از دل این مجلس، بهتر از فانی روی کار نخواهد آمد. فکر می کنم که در انتخابات پیش رو، معلمان صورت حساب سوء استفاده برخی از نمایندگان مجلس، از مطالبات معلمان، برای گرفتن امتیازات بیشتر از فانی را ، برای آنان خواهند فرستاد.
پی نوشت:
این نوشته احتمالا باعث دل آزردگی فانی و دوستدارانش خواهد شد. روش نقد درست و اخلاقی این است که دلایل مرا بر این مدعا نقد کنند و ضعف های احتمالی آن را نشان دهند؛ نه این که به تخریب شخصیت نگارنده بپردازند که این کار، نه اخلاقی است و نه شرعی. البته آنان که از اقامه دلیل عاجزند و منافع خود را در خطر می بینند به این کارها اقدام می کنند؛ اما چه باک که:
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل/شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
در مطالب پیش رو قصد نگارنده واکاوی نظام آموزشی ویرانگر 3-3- 6 نیست و تنها به جنبه هایی از آن به صورت موجز می پردازم. هرچه پیش می رویم زوایا و اثرات مخرب این به اصطلاح نظام – بی نظامی – آموزشی بیشتر پدیدار و هویدا می شود و بنیان و اساس نظری و فکری نادرست آن ازجهات گوناگون مشخص ترمی گردد .
بنده مدعی هستم بنا به دلائل و نقطه نظرات متعددی که در ادامه و پیش رو به آنان ورود و اشاره خواهم نمود این اقدام و حرکت را آگاهانه یا ناآگاهانه خیانتی آشکار و بین به انقلاب شکوهمند اسلامی و مبانی ارزشمند و مترقی اخلاق اسلامی و نیز نظام مقدس جمهوری اسلامی که برآمده از الله اکبرها و خون گران بهای شهداء است،می باشد.
البته انتظارمی رفت وزیر فعلی آموزش و پرورش و تصمیم سازان و مجریان ارشد آن وزارت خانه شجاعانه و نه منفعلانه با اجرای آن نظام آموزشی ویران گر که تبعات و هزینه های منفی گزافی برای جامعه و نظام تعلیم و تربیت کشور به وجود آورده اند مقابله نموده و آن را اجراء نمی نمودند اما اتفاق نامبارک و نادرستی که نباید روی می داد و غیرعاقلانه سنگی در چاه انداخته شد که عاقلان نخواهند توانست آن را بیرون آورند.
جالب است که این طیف علی رغم لطمات فراوان به کشور و آینده آن مدعی بازگشت و دردست گرفتن امور را دارند و پرداختن نگارنده به اقدام ویران گر آنان در پاره ای ازامور اثبات عدم شایستگی ایشان در دست گرفتن سرنوشت و رقم زدن آینده کشور می باشد که مردم فهیم گول و فریب دسیسه های آنان را نخورده و اجازه ی بازگشت به آنان را در صحنه ی سیاسی و اجرایی کشور را ندهند.
اما چرا می گوییم خیانت به جمهوری اسلامی .تلاش تمامی علاقه مندان و دل سوزان باید از بین بردن انواع مشکلات در جامعه و برداشتن آنان از جلوی راه مردم باشد تا ایشان نسبت به نظام سیاسی کشور خود همواره خوشبین بوده و حمایت و هواداری از آن را یک وظیفه ی ملی تلقی نمایند، متاسفانه باید اذعان نمود نظام آموزشی مذکور هزینه های اجتماعی منفی متعدد و عدیده ای را برای نظام سیاسی کشور به وجود آورده و شکل داده است ،با مراجعه و مطالعه ی میدانی درخصوص ابعاد اجرایی و عملیاتی آن نظام آموزشی غیر عقلانی و غیرمنطقی به بازده و انعکاس منفی آن دربین همکاران شریف فرهنگی، دانش آموزان و اولیاء محترم آنان و سپس بازتولید منفی تر آن درسطح کلان جامعه برخورد نموده و پی می بریم ،که به بعضی مصادیق آن می پردازم .
با مراجعه به مناطق آموزش وپرورش در بحث سامان دهی معلمان و دبیران معزز به حجم وسیع نارضایتی های فراوانی برخورد و مواجه می شوید که حکایت از عصبانیت و ناخرسندی آنان از چنین چینش و سازمان دهی دارد که نارضایتی نگران کننده ای را شکل داده است . این وضعیت سبب شده معلمانی که در یک دوره ی آموزشی خاص تبحر و تخصص داشته و از جهات علمی و شخصیتی خود را آماده خدمت دریک دوره خاص نموده اند الان بدون آنکه اقناع شده و آموزشی دیده باشند و بر خلاف مهارت و سلیقه و توان علمی خود به دوره ای گسیل گردند که برای آن آماده نشده و تربیت نگردیده اند که این انتقال پیامدهای نابه سامانی را به دنبال می آورد و چنین وضعیتی برای دانش آموزان نیز نتایج بسیار بغرنجی را تولید نموده و می آفریند.
دبیری که حسابان تدریس می کرده به دوره ی ابتدایی گسیل داده شده و به علت نداشتن اطلاع کافی دانش آموزی را که تبحر در نقاشی داشته و دراین زمینه دارای رتبه بوده است را به آشنا و تبحر در نقاشی نداشتن متصف نموده است که این امرسبب ایجاد مشکل و آلام روحی برای آن دانش آموز گردیده است،این اتفاقات و رویدادها به اشکال و تنوع های متعدد متاسفانه در آموزش و پرورش و مدارس ما درحال نضج و شکل گیری است که بسیار پیامدهای ناگواری از جهات تربیتی و آموزشی داشته و هزینه های سیاسی و اجتماعی عدیده ای را به دنبال خواهد داشت که بیان و توضیح دقیق و ظریف آن در این مجمل نمی گنجد.
تاثیر منفی این اقدام بر روحیه ی سایر همکاران نیز حائز توجه است که همکار اعزام شده از دوره ی بالاتر به مقطع پایین تر در دو یا سه روز در هفته ماموریتش پایان می یابد ولی همکار دیگر باید پنج روز هفته را در مدرسه به انجام وظیفه بپردازد که این با احتساب درآمدهای نه چندان متفاوت پیامدهای نامطلوبی را به دنبال داشته است.
اما چرا می گوییم خیانت به تعلیم وتربیت و اخلاق، تبدیل ارزش های انسانی جهان شمول به رفتارهای انسان ها از جمله اهداف و برنامه های نظام های مختلف می باشد . توجه به نکات تربیتی و اخلاقی هم درکلان و هم دراجزاء از آموزه های دینی است و توجه به آنان سازنده و مقوم شخصیت انسان ها و زمینه سازسعادتمندی آنان است.
متاسفانه نظام آموزشی مذکور بنا به دلائل متعدد ظرافت ها و نکات اخلاقی و تربیتی را مد نظر قرارنداده است که در مطالب پیش رو به صورت موجز به پاره ای از آنان اشاره می نمایم.
1- در بعضی ازمناطق آموزشی به جهت وضعیتی که ره آورد نظام آموزشی مذکور می باشد دانش آموزان سال اول ابتدایی با دانش آموزان سال ششم یا دانش آموزان اول ابتدایی با دانش آموزان دوره ی اول متوسطه و حتی سال های بالاتر در یک واحد آموزشی به تحصیل گماشته و اشتغال یافته و از مکان های مشترک چون حیاط، آب خوری و... درنظر بگیرید ؛ دانش آموز سال اول را که با چه مشقتی باید در زنگ کوتاه تفریح آب بیاشامد را....و توالت استفاده نمایند که این نکته از جهت اخلاقی و تربیتی با توجه به زمان متفاوت بلوغ برای هریک تبعات بغرنج و نامطلوب تربیتی را به دنبال خواهد داشت .
2- گسیل و اعزام معلمان محترمی که برای آن دوره تربیت نشده اند در مخاطبین – دانش آموزان - بداخلاقی و تاثیرات نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت چراکه آموزش و پرورش مدعی تحقق ارزش های اخلاقی چون رعایت عدالت، احقاق حقوق شهروندی،اخلاق مداری و... است که نظام آموزشی مذکور در عمل بسیاری از آن اهداف و مشخصه های مورد ادعا را زیر سئوال برده و دروغ و شعارتوخالی را به ذهن متبادر می نماید که این از اساس باورها و اعتقادات را هدف قرارمی دهد.
3- اشاعه ی و حاکم گرداندن تز هدف وسیله را توجیه می نماید که تبدیل به باور شدن آن دربین جامعه ی تحت پوشش آموزش پرورش بسیار خطرناک می نماید که باتوجه به محتوا و عملکرد نظام آموزشی مذکور بسیار شکل گیری آن را محتمل می نماید.
4- ندیدن منافع ملی و اصرار بر اجراء وحاکمیت تفکر و برنامه ای نادرست به منظور اثبات خود - خودیت و فردیت - که خودرایی و استبداد را اشاعه داده و تعلیم می نماید که بسیار خطرناک می باشد. این موارد و موارد بغرنج فراوان دیگر را دانش آموزان فهیم متوجه شده و این می تواند در انگاره ها و باورها و ایجاد حس ملی و علاقه مندی آنان به کشور و آینده آن تاثیرمنفی بگذارد. لطمات نظام آموزشی مذکور به اخلاق و محوریت آن بسیار پردامنه و وسیع است که به موارد مذکور اکتفا می نمایم .
صدمات و خسارت های دولت قبلی بر هیچ شخص مطلع و آگاه و دلسوزی پوشیده نیست ؛ نگارش مطالب مختصر فوق ازآن جهت می باشد که آنانی که مسبب صدمات فراوان بوده اند نه تنها مورد بازخواست جدی قرار نگرفته اند بلکه این افراد با جسارت و وقاحت زیاد به دنبال بازگشت به قدرت هستند که باید هوشیار و بیدار بود.
به جای آن که فرهیختگانی چون پورسلیمان ، باغانی و هاشمی به مسلخ روند ؛ فرصت سوزانی چون حاجی بابایی باید به دست عدالت و قانون سپرده شوند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه گزارش /
در میان انبوه مشاورانی که فانی را احاطه کرده اند شاید فقط این « دکتر اکرمی » است که روحیه معلمی خود را حفظ کرده است و سعی می کند با صداقت و شفافیت سخن بگوید .
دکتر اکرمی تاکنون انتقادات فراوانی را در رابطه با عملکرد وزرای آموزش و پرورش در دولت های نهم و دهم مطرح نموده است .
او در اردیبهشت ماه سال جاری در گفت و گو با روزنامه اعتماد چنین گفت :
« مهمترين دورهاي كه بايد مشكل معلمان حل ميشد، دوره آقاي احمدينژاد بود. دوره وزارت آقايان فرشيدي، دكتر علي احمدي و آقاي حاجي بابايي. اين سه نفر بايد پاسخ دهند كه با آنهمه پول چرا نتوانستند از دولت مطالبات معلمان را بگيرند...» ( این جا )
در هنگامه استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز این دکتر اکرمی بود که به نقد رفتار دوگانه و غیرصاقانه مجلسیان در برخورد با مطالبات فرهنگیان و معلمان پرداخته و انتقادات تندی را متوجه استیضاح کنندگان نمود .
مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش در ادامه گفتوگو با «قانون» به برخی دیگر از سکوتهای مجلس در قبال وزارت آموزش و پرورش دولت قبل و مشکلات زیادی که ایجاد کرد، اشاره کرده و ميگوید:" از سال 88 به بعد در وزارت آموزش و پرورش بیش از 100 هزار آموزگار استخدام شدهاند که عمدتا آموزش ابتدایی ندیده اند، نه روان شناسی کودک و نه روش تدریس نخوانده اند. عده ای از آنها حتی دیپلم نداشته و خدمتگزار بودند که در برخی مناطق به شکل خاص برای آنها دیپلم درست کرده اند و گذاشتند روی دست وزیر فعلی !
آقایان نماینده مجلس این موقعها کجا بودند که سیاستهای غلط آموزشوپرورش را از ریشه زد. چرا آن احضار مدام به مجلس و کارت زرد و قرمز و آبی و ... نبود؟ آقای فانی وارث این همه مشکلات است و ميتوانست نباشد الان هم دولت تعهد کرده که ساماندهی کند و اما طور دیگری از سوی مجلس رفتار ميشود.
بسیاری از باشگاههای فرهنگیان در کشور به خاطر شام و ناهارهای دوره قبل وزارتخانه و افطاریهايی که در دوره احمدی نژاد داده شده است، از وزارتخانه بستانکار است، چرا آقایان نماینده به اینها توجه نميکنند؟ چرا به خاطر سوالات کوچک وزیر را درگیر ميکنند. خدا کند یکی از اینها – نمایندگان مجلس معترض به فانی - در دورههای آینده بر روی صندلی وزارتخانه بنشیند و بفهمد چقدر اذیت شدن وزیر مشکل ساز است..."( این جا )
و اکنون دکتر اکرمی پس از اطلاع یافتن از محتوای حکم قطعی شده در هیات تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش برای علی پورسلیمان به سخن معلم گفت :
" بابت صدور این حکم برای مدیر گروه سخن معلم متاسفم .
متاسفانه در سال های قبل این قبیل احکام برای معلمانی که به دنبال مطالبات صنفی خویش بودند صادر گردید و خیلی از آن ها سیاسی است و حتی جایگاه قانونی ندارد .
نباید این حکم را برای آقای پورسلیمان صادر می کردند "
او سپس ابراز امیدواری نمود تا با نامه نگاری و پیگیری این قضیه حل شود .
« گروه سخن معلم » از ابراز نظر و همدلی آقای دکتر سید کاظم اکرمی در این مورد تشکر و قدردانی می کند و امیدوار است که صدای این کارشناسان دلسوز و صادق و انتقادات آن ها در وزارت آموزش و پرورش شنیده شود .
پایان گزارش /
گروه اخبار / جمعی از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان طی نامه ای خطاب به سید حسین نقوی حسینی ، رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس از سخنان ایشان در جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش انتقاد کردند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است
کچ سليقگي يا عدم توجه ˏ خواسته يا ناخواسته برخي از مسئولان اداري به ماه مبارک رمضان به ويژه شب هاي قدر و نزول خير و برکت و رحمات خداوند سبحان و گشايش ابواب رحمت در اين شب ها و روزه داريˏملت مسلمان در روزهاي گرم طاقت فرسا رمضان امسال و تأکيد بر چشم انتظاري همه به نتايج مذاکرات هسته اي ، آن هم در جامعه اي که مزين به نام دينˏ رحمت و مرحمت الهي يعني اسلامند .
چطور ممکن است اين همه برکات را ناديده گرفت و در اين روزها حکم معلمي که متهم به اتهامي است به او ابلاغ و او را به کسر20% حقوق و فوق العاده شغل ( ساير عناوين مشابه ) آن هم به مدت يک سال محکوم نمايند ! و ابلاغ اين حکم را درست به اين روزهاي مبارک موکول سازند ، در حالي که از اصل اين اتهامات سال ها مي گذرد و حتي وزير آن زمان منقضي خدمت شده است .
امروز در گرما گرم شادمانيˏموفقيت نمايندگان ايران در مذاکرات هسته اي ، سر از پا نمي شناختم و شادماني عيد فطر نيز مزيد برعلت بود و سخنان اقتدارمدارانه رهبران ، دل هر فرد را متلذذ نموده بود و تلفن تبريک عيد لحظه اي فرصت نمي داد و همه سرگرم اين حال و هوا بودند ، تلفن هايي غير منتظره همه آرامش مرا به هم ريخت و همه مي خواستند کاري بکنم ...
به سايت " گروه سخن معلم " رجوع کردم ، اصل مطلب را ديدم ، واکنش جامعه معلمين را هم تحت عنوان نظرات ملاحظه کردم ، اعتقادي که از پيش برآن وقوف داشتم پيرامون آقاي پورسليمان را دريافتم و بسيار متأثر شدم . در ابتداء به يک نظر مختصر اکتفا نمودم . ولي بعد ديدم تلفن ها و تقاضاها پايان نمي يابند و به عنوان يک پيش کسوت اصرار دارند مطلبي بنويسم ناچار دست به قلم شده با عنوان « کچ سليقگي » اين مطلب را نوشتم .
به راستي در جامعه اي که سال های بسيار روح رأفت و گذشت اسلامي همه جا نمايان گشته اين بي اعتنايي به شئون اجتماعي قابل قبول است ؟
به گمان من کساني که بویي از اسلام و عطوفت هاي آن نبرده اند براي نارضايي و به هم ريختگي جامعه ، اين چنين مي کنند! که براي عاقبت آنها متأسفم .
مسئولان بزرگ مملکتي نمي توانند در اين کاروزار اجتماعي به اين مسائل هم معطوف گردند . خداخوشش نمي آيد با معلمي که خودش را به مخاطره ي دفاع از حقوق و جايگاه معلمان قرار داده ، وقت مي گذارد ، هزينه مي کند . اين چنين و با اين اتهامات برخور بشود .
انتظار از مسئولان غافل اين است که خودشان را با روح جامعه وقف داده و بي اعتناء نشان ندهند .
خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد. ان شا الله
آيا اين همه بازتاب هاي صادقانه جامعه براي رفع اتهام کافي نيست !
والسلام
سيد رازي طبيب
از قضای الهی توافق هسته ای حاصل و قبل از ظهور قدر الهی ، بحث ها بالا گرفته و به مصداق « هرکس از ظن خود شد یار من » و با عینک منافع گروهی و حزبی خویش موضوع را نگریسته و برخی در مدح و بعضی در نکوهش توافق سخن می رانند . در این اوضاع و احوال بد نیست همکاران محترم فرهنگی ما نیز در این خصوص اعلام نظر فرمایند.
در این راستا ، نگارنده با تاکید بر محکومیت اقدامات غیر قانونی و ظالمانه همه قلدران من جمله برخی از دولت ها در عرصه بین المللی و با تاکید بر اینکه مذاکره بهتر از جنگ و مقاومت بهتر از وادادگی است ؛ مفاد مقاله ای چاپ شده از خود به سال 1385 در هفته نامه سهند تبریز با عنوان « معلم بهتر است یا انرژی هسته ای » را بازگو می کند.
در آن یاداشت با اشاره به دو فرمایش از فرمایشات رئیس جمهور محترم وقت ، یعنی تعطیلی همه فعالیت ها به نفع انرژی هسته ای و تعطیلی همه فعالیت ها به نفع آموزش و پرورش ؛ آن دو را مقایسه و با این استدلال که هر علم و فن ای من جمله فن آوری هسته ای در نهایت بخش کوچکی از تلاش معلم بوده و اما معلم مولد همه آنهاست ؛ به این نتیجه رسیده بود که معلم اولی بر فعالیت هسته ای بوده و به شعار « معلم پر انرژی حق مسلم ماست » رسیده بود و حالا که این توافق به دست آمد و امید است خیر ملک و ملت را در برگیرد ؛ باز تاکید می شود که معلم به علت پدر و مادر تمامی علوم و فنون بودنش ، بر تک تک هر علم و فن ای ؛ از جمله فن آوری هسته ای اولی است و علاوه بر آنها معلم چشمه جاری ، آموزش راه و رسم زندگی و انسانیت است .
سخن آخر آن که، اولا و با وجود اینکه معلم مقدم بر فعالیت هسته ای بود و می بایست مقدم بر آن قرار می گرفت ، متاسفانه مورد غفلت قرار گرفت ؛ بنابراین حالا که آن اولویت بندی غیر منطقی با قضای الهی به هم خورده و اولویت چندم ( فعالیت هسته ای ) فعلا نیمه فعال گردیده ؛ لازم است مسئولان کشور به اولویت اصلی یعنی علم و معلم به معنای حقیقی آنها ، پرداخته و کشور را در میسر پیشرفت به روش علمی سوق دهند .
دوما به جهت اینکه معلم و معملی سالها به سبب گرفتار شدن در دست دلالان؛ مورد بی مهری و تبعیض قرار گرفته و خاصیت خویش را از دست داده و نجات کشور با وزارت بی ارج و قرب و بی حال آموزش و پرورش ممکن نیست لذا بایستی این مرض ( تبعیض و بی مهری) درمان شود .
جان کلام آنکه ، در دوران پسا تحریم باید معلم به ما هو معلم و فارغ از نام وزارتش محور همه فعالیت ها شده و ضمن حذف تبعیض درون صنفی ( معلم و استاد دانشگاه ) ؛ درآمد بلوک شده کشور قبل از بلعیده شدن توسط دلالان و رانت خوران ؛ به علم و معلم اختصاص یافته و صد البته در کنار آن امنیت ، بهداشت ، تولید و رفاه مردم از این حق غضب شده به صورت قانون مند سهم شایسته یابند.
مبادا و مبادا که میدان اقتصادی کشور در دروان پسا تحریم مثل دوران تحریم عرصه جولان اختلاس گران و دلالان شده و علم و قانون همچنان حاشیه نشین باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید