صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

اصول حرکت های صنفی مدنی معلمان و چند پیشنهاد برای رسیدن به یک مانیفست مشترک اجتماعی - صنفی برای معلمان   معلمی و تدریس در شکل کنونی اش، شغل و حرفه ای مدرن و همزاد با عصر نوین است. این شغل در ایران با تاسیسِ دارالفنون آغاز و به صورتِ رسمی و اداری از زمان پهلوی اول وارد ساختارِ اداری و دولتی ایران شد.  شکل و ساختار این شغل بر گرفته از اروپا و آمریکا بوده و با شکل سنتی تدریسِ هزار ساله کودکان و نوجوانان در ایران کاملاً  متفاوت می باشد.

ساختار آموزش و پرورش در ایران - حتی در مدارس غیر دولتی - از طرفی کاملاً وابسته به دولت و حکومت و تصمیمات آن می باشد و از سوی دیگر به خاطرِ به لحاظِ ماهیت آگاهی - بنیانِ آن معمولاً در  اصطکاک با تصمیماتِ رسمی می باشد. ویژگی منحصر به فردِ  این حرفه و شغل، تماس و ارتباطِ وسیع آن با قشر وسیعی از جامعه می باشد.  هر گونه تصمیم دولتی یا حرکتِ اجتماعی معلمان در این حیطه، تقریباً بر تمامی جامعه تاثیر گذار خواهد بود. این خصوصیتی است که تقریباَ با اطمینان می توان گفت که هیچ قشر و شغل و حرفه ای دارای آن نیست. ساختارِ چند وجهی و پیچیده این حرفه می طلبد که چه حکومت و چه فرهنگیان و معلمان در ارتباطی مدوام و سازنده  با هم قرار داشته باشند. دو طرف باید زبانِ هم دیگر را فهمیده و سعی در رفعِ سوء تفاهم های موجود داشته باشند.

دولت باید به معلمان به عنوانِ قشری موثر با نقشی حساس و سرنوشت ساز در سرنوشتِ کشور نگاه کند که ضعفِ آن ها ضعفِ جامعه و قوّتِ آن ها قوّت جامعه است. بدنه ی آموزش و پرورش کشور عموماً بدنه ای تحصیل کرده ،آگاه و دل سوز می باشند که می توانند مشاورانی امین برای دولت و ملت محسوب شوند.  ، نگاه  کار فرمایانه به معلمان، به عنوانِ کارمندانی حقوق بگیر غیر مولّد، علاوه بر آن که دور از واقعیت بوده، می تواند برای حال و آینده کشور بسیار خطرناک باشد.ن

گاه غالبِ معلمان نیز  به دولت به عنوانِ کار فرمایی ثروتمند، همه کاره و البته بی توجه به کارکنانِ خود است که فقط در شرایطی خاص و بالاجبار تغییراتی اندک در شرایط آن ها به وجود می آورد. این فضا البته تا حدِ زیادی ناشی از شکافِ تاریخی دولت - ملت و نقش تعیین کننده نفت به عنوان در آمدِ اصلی دولت ها، در کشورِ ماست. اما از معلمان ، به عنوانِ قشری آگاه و آگاهی بخش، انتظار آن است که  ضعف ها و کاستی های نظری و عملی خود را پذیرفته و با قبول واقعیتِ دولت و نقشِ تعیین کننده آن به خصوص در کشورهای در حالِ توسعه، سعی در ایجادِ دیالوگی سازنده  - که می تواند در مواردی منتقدانه هم باشد -   با ساختارهای حکومتی داشته باشند.

برای ایجادِ این ارتباط، شاید ایجاد پارلمانِ معلمان مفید باشد اما پیش از آن وجودِ کانون های صنفی معلمان با اسامی مختلف و به رسمیت شناختن وجودِ آن ها ( و نه لزوماً سخنِ آن ها ) از سوی حکومت، امری ضروری است که مانع غلبه یافتن فضایِ تند روی بر گفتمانِ معلمان خواهد شد. از دلِ این کانون ها و انجمن های مختلف، نمایندگانی پیدا خواهند شد که می توانند بنیانِ هر گونه مجمع یا پارلمانِ مشورتی -  صتفی معلمان را بنا نهند.

معلمان قشری وسیع با عقاید و افکارِ متفاوت و حتی متضاد می باشند. این نوشته تلاشی برای رسیدن به اصولی مشترک در بین تمامی معلمان است تا بر اساسِ این اصولِ مشترک، امکانِ رسیدن به اقداماتی مشترک را فراهم سازند.  

 

1. حرکتِ صنفی- شغلی معلمان ،حرکتی مصلحانه و اصلاح طلبانه است بدین معنی که معلمان - به عنوانِ معلم نه به عنوانِ فعالِ سیاسی - به دنبال براندازی نظامِ سیاسی یا حتی تغییرِ دولت ها نیستند. آن ها خود را دل سوز ِ نظامِ سیاسی کشورشان دانسته و بر این اساس خود را موظف به تذکرِ دائمِ کاستی ها و ضعف های موجود در حیطه کاری خود و تلاش برای اصلاح آن ها می دانند. حداکثر تلاشِ سیاسی آنان، راضی کردنِ دولت یا مجلس به برکناری یا استیضاح وزیر وقت یا پیش از آن، قانع یا وادار کردن نهادهای فوق برای مشورت خواستن از نهاد های معتبرِ صنفی در باره انتخابِ وزیری مناسب می باشد هر چند که به اعتقاد آن ها تلاش برای ایجادِ تحولاتِ ساختاری، بسیار مهم تر از تغییر افراد یا حتی دولت ها و نمایندگان مجلس می باشد. کُنش سیاسی آن ها در جهارچوب فعالیت های مسالمت آمیز و قانونی می باشد. گفت و گوی انتقادی، پیگیری و پشتکار، و در شرایطِ سخت، صبر و شکیبایی را وظیفه خود می دانند.

 

2. حرکتِ صنفی معلمان حرکتی گام به گام و حداقلی است. به این معنا که به دنبال رسیدن به اهدافِ واقعی و ملموس - و نه خیالی و بلند پروازانه -  و در یک فرآیند زمانی مناسب می باشد تا با تحلیلی جامع و علمی از امکانِ تحقق خواسته خود و محاسبه فایده و هزینه آن ، اطمینان نیابد؛  هرگز نیروی خود را صَرفِ تلاش برای دست یابی به آن نمی کند.

او می داند آن هایی که شتاب زده و در زمانی کوتاه به دنبال رسیدن به  همه  چیز می باشند در نهایت  به هیچ چیز نمی رسند و حاصلِ کارِ آن ها چیزی جز یاس و دل سردی نخواهد بود.

 

3. این حرکت دارای خط قرمزهایی است که تعدادی از آن ها مانند تعهد به حفظ تمامیت ارضی و استقلال و امنیت کشور، مربوط به اصولِ کلانِ ملی و تعدادی دیگر، مانند به رسمیت شناختن حقوقِ انسانی و کاری معلمان و تلاش برای ارتقاء کیفیت زندگی آنان، مربوط به اصول کلان گروهی و صنفی می باشد.

 

4. این حرکت، هیچ صنف یا گروه و طبقه ی شغلی را دشمن یا معارض خود نمی داند. آرزوی او رفاه تمامی شهروندان است و هیچ وقت، سرنوشتِ خود را جدا از سرنوشتِ دیگر هم وطنان خود نمی داند اما تمرکز او بر رفع تبعیض از قشرِ معلمان و ارتقاء جایگاه اجتماعی او قرار دارد. البته به طریقِ اوُلی، کادرهای اداری و سازمانی آموزش و پرورش را نه مزاحم که مدافع و همکار و همراه خود می داند.

 

5. این حرکت، حرکتی ایدئولوژیک، قومی، زبانی و جنسیتی نیست. هر معلمی با هر تفکر، عقیده و مذهبی و فارغ از قوم، زبان و جنسیتش می تواند در این حرکت، شرکت داشته باشد. هیچ معلمی نباید به خاطر عقاید و علایقِ مذهبی یا سیاسی یا تفاوت های هویتی اش از حقوق اجتماعی خود محروم گردد. دست آوردهای احتمالی این حرکت برای همه ی معلمان خواهد بود حتی برای معلمانی که با این حرکت مخالف یا دشمن بوده اند. این حرکت دفاع از حقوق حقه تمامی معلمان را وظیفه ی اصلی خود می داند.

 

6. حرکتِ اصلاح طلبانه معلمان برای بهبود در چهار زمینه اصلی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و اداری - شغلی به صورتِ متعادل و متوازن می باشد. اما ممکن است هر زمان، یکی از آن ها نیازمندِ توجه و تمرکز بیشتری باشد. شرایط،  زمینه ها و واقعیت ها، اولویت اولِ این حرکت را مشخص می کنند.

 

7. حرکت صنفی معلمان - بدون آن که داعیه و هدفِ کسبِ قدرت داشته باشد - سعی می کند در صورت لزوم و در شرایطِ مناسب از پتانسیل هایی چون انتخابات مجلس شورای اسلامی یا شوراهای شهر و روستا برای رساندن صدای خود به ساختِ قدرت و تشویق و ترغیبِ مقاماتِ اجرایی، تقنینی و قضایی، اهداف و خواست های خود را پی گیری کند.

بدیهی است که نمایندگانِ راه یافته به این گونه نهادها می توانند گرایش های سیاسی مختلف  و حتی متضاد داشته باشند اما آن ها از پیش پذیرفته اند در قبال دریافت حمایت جامعه فرهنگی، باید برای تامین اهداف آن ها نهایت استعداد و توان خود را بکار ببرند.

 

8. حرکتِ صنفی معلمان شرطِ حیاتِ خود را تعمیق فرهنگِ آشتی و گفت و گو، قدرتمند بودن نهاد های مدنیِ قانونی، و آزادبودنِ رسانه های همگانی قانونی می داند بنا بر این از هرگونه حرکت و اقدامِ مسالمت آمیزی که به تقویتِ موارد فوق یاری رساند حمایت و از هر گونه اقدامی که به جدایی و تفرقه، کینه توزی، خشونت،  تضعیف نهاد های مدنیِ قانونی و تحدید آزادی های مشروعِ منجر شود خود داری کرده و  با اِعمال این گونه رفتارها از سوی دیگران، به شدت مخالف بوده و در حدِ توانِ خود با آن مبارزه می کند.

 

9. حرکتِ صنفیِ معلمان حرکتی اخلاقی و عقلانی است. حرکتِ معلمان در هیچ شرایطی به خود  اجازه نمی دهد از این دو مرز عبور کند. اخلاق و عقلانیت هم در این جا در مفهومِ رایج و متداولِ آن ها در میانِ مردمانی که به عاقل بودن و اخلاقی بودن معروف هستند به کار رفته است؛ چون اگر بخواهیم وارد نزاع متکلمان، فیلسوفان و علمای اخلاق در باب این دو مفهوم ِ مهم شویم هیچ وقت به یک نتیجه مشترک نخواهیم رسید.

قدرِ مشترکِ نظریات مختلف در این دو باب، مانندِ اصلِ منطقی آزمون پذیری نظریات و یا اصولِ اخلاقی تسلیم به حقیقت و تلاش برای کاستنِ رنج دیگر انسان ها، می تواند ملاک عمل ما در این موارد قرار گیرند.

10. حرکت صنفی معلمان، حرکتی دموکراتیک در اصول، نخبه گرایانه در روش و توده گرایانه در اهداف است. به این معنی که این حرکت، بر اساس اصولِ دموکراتیک، تصمیم گیری کرده و به دنبالِ بیشترین و با دوام ترین سود برای بیشترین افراد در کم ترین  پروسه زمانی و با کم ترین هزینه اجتماعی می باشد اما در این راه هیچ گاه روی به حر کت های پوپولیستی و شعارهای عوام فریبانه نخواهد آورد و تدوینِ روش و منشِ خود را به عهده نخبگانی از خود خواهد گذاشت که بر اساس عقلِ جمعی و به دور از هیاهو های روز مره اقدام نمایند زیرا معتقد است معلمان مغز جامعه هستند نه بلند گوی آن.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

 مواضع کانون صنفی معلمان ایران در مورد انتخابات و تطبیق اساسنامه نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس بار دیگر این بحث را در بین فعالان کانون های صنفی مطرح کرده است که آیا کانون های صنفی معلمان مطابق اساسنامه مجاز به معرفی کاندیدا و ائتلاف با احزاب سیاسی و ارائه لیست انتخاباتی هستند؟

در ماده 1 اساسنامه کانون صنفی معلمان آمده است : "کانون صنفی معلمان ایران انجمنی است صنفی، علمی، یا صنفی تخصصی ، غیر سیاسی و غیر انتفاعی ..."

با این وجود در انتخابات مجلس هفتم در سال 86 شش نفر  از اعضای هیات مدیره کانون صنفی تهران به عنوان کاندیدا ثبت نام کردند .
 
در جواب این پرسش که کانون صنفی یک تشکل غیر سیاسی است ، چگونه اعضای هیات مدیره آن در انتخابات مجلس، که  رویدادی سیاسی است به عنوان کاندیدا ثبت نام کرده اند؟ آن شش نفر  گفتند که تنها به اعتبار شخصیت حقیقی خود در پروسه انتخابات وارد شده اند.

در واقع بین شخصیت حقیقی خود به عنوان یک شهروند و شخصیت حقوقی خود به عنوان عضو هیات مدیره کانون تفکیک قایل شدند.
 
 این استدلال از سوی برخی از اعضای هیات مدیره کانون پذیرفته و از سوی برخی پذیرفته نشد . در سال 86 تعدادی  از اعضای اصلی و علی البدل هیات مدیره و یکی از بازرسان کانون ، با اعلام تشکیل طیف صنفی کانون از آن جدا شدند.
 
رسول بداغی ، محمد خاکساری ، رییس زاده ترک ، حمید پوروثوق، عبدالرحمن ایران نژاد  و خانم ثریا دارابی از جمله اعضای گروه منشعب بودند.
 
این عده در سایت خود، افراد باقیمانده را طیف سیاسی – تجاری کانون نامیدند.
 
تجربه ورود اعضای هیات مدیره کانون به انتخابات آزمونی  پرهزینه و بی فایده بود . اولا همه اعضای هیات مدیره کانون رد صلاحیت شدند. ثانیا حمایت اعضای هیات مدیره از لیست سه نفره خارج از کانون،  هم نتیجه ای به بار نیاورد و ثالثا این اقدام در بین فعالان صنفی کانون  شکاف ایجاد کرد.

اخیرا یک فعال صنفی که نقش غیر رسمی سخنگوی کانون تهران را دارد، نوشت : "خطری که  این روزها کانون های صنفی را به شدت تهدید می کند،استفاده از اعتبار و نام کانون های صنفی برای مقاصد جناحی و انتخاباتی است ... براساس اساسنامه و ماهیت صنفی کانون ها ،هیچ کدام حق حضور در چنین مناسباتی را ندارند."
 
وی در ادامه هشدار داد که اعتباری که فرد در مسیر فعالیت های صنفی کسب کرده است نباید خرج هزینه های انتخاباتی شود.


 در ادامه مطلب خواهم گفت که هر چند اصل هشدار درست است، اما در شرایط فعلی  خطر واقعی این است که گرایش غالب در کانون ها با تحریم کنندگان انتخابات هم صدا شوند .

در واقع ، این اعلام خطر آدرس غلط دادن است. در واقع این اعلام خطر شعر فردوسی را تداعی می کند که گفت :

چو بهمن به زاولستان خواست شد/  چپ آوازه افکند و از راست شد. "
 
این سخن درستی است که کانون طبق اساسنامه نباید وارد فعالیت سیاسی شود و از طرفی انتخابات مجلس سیاسی ترین اتفاق کشور است .
 
اینکه افراد هیات مدیره برای خود دو شخصیت حقیقی و حقوقی قایل شوند ،در حوزه مسایل شخصی حرف درستی است. مثلا اعضای هیات مدیره می توانند در انتخابات به عنوان شهروند  شرکت کنند و به نامزد مورد علاقه خود رای بدهند،یا انتخابات را تحریم کنند.  اما ورود اعضای هیات مدیره به عنوان کاندیدا در انتخابات و شرکت در ائتلاف های سیاسی مادام که عضو هیات مدیره هستند و همچنین تبلیغات علیه شرکت در انتخابات ،  با ماهیت غیر سیاسی کانون مغایر است.
 
بدیهی است صحبت در مورد افراد هیات مدیره است و نه اعضای معمولی تشکل ها.
 
وقتی می گوییم کانون های صنفی و اعضای هیات مدیره این تشکل ها نمی توانند وارد پروسه انتخابات شوند ، آیا معنایش تحریم انتخابات و تشویق معلمان به عدم شرکت در انتخابات است؟

معلمان هم مانند دیگر اقشار ملت گرایش های سیاسی مختلفی دارند  و براساس گرایش سیاسی خود به فرد یا افردی از میان کاندیداها رای می دهند.
 
در میان معلمان افراد متمایل به اصولگرایان تندرو ، اصولگریان،اصلاح طلبان ، اعتدالی ها و... حضور دارند . حدود 20 تا 30 درصد معلمان هم به دلایل مختلف سیاسی ، عقیدتی و شخصی  در انتخابات شرکت نمی کنند.

به نظر می رسد میزان حضور معلمان در انتخابات تابع نُرم عمومی جامعه است و میزان مشارکت آنها بین 60 تا 70 درصد است. به عبارت دیگر ، معلمان هر چند مطالبات صنفی یکسانی دارند ، اما از نظر سیاسی متکثرند و در انتخابات بر اساس همین تکثر به افراد و لیست های مختلف رای می دهندیا اصلا در انتخابات شرکت نمی کنند.

 خطری که فعال صنفی در مورد استفاده از اعتبار و نام کانون های صنفی برای مقاصد جناحی و انتخاباتی مطرح کرده اند، در شرایط فعلی زمینه بروز ندارد.اعضای هیات مدیره کانون تهران و متحدان آن در شرایط سال 86 قرار ندارند.
هیات مدیره کانو نها در شرایطی نیستند که حتی اگر تمایل داشته باشند بتوانند کاندیدا معرفی کنند. ضمن این که گرایشی که امروز در کانون ها غالب است با سال 86 متفاوت است و  اصولا این گرایش حتی اگر اساسنامه هم اجازه بدهد تمایلی به حصور در انتخابات و اعتقادی به اثر بخشی آن ندارد.

به نظر من خطری که کانوها را تهدید می کند لغزیدن به سمت تحریم انتخابات است. روشن است که کانون ها چه به تنهایی و چه در قالب شورای هماهنگی، رسما  انتخابات را تحریم نمی کنند. اما نگاهی به تبلیغات فعالان متمایل به تشکل های صنفی در فضای مجازی به ویژه گروه های تلگرام نشان می دهد که عده ای از فعالان ، به طور غیر رسمی در صدد بی اعتبار کردن انتخابات و تشویق معلمان به عدم حضور در انتخابات هستند.

تبلیغ برای عدم حضور معلمان در انتخابات و بی اعتبار کردن انتخابات فعالیتی سیاسی همسنگ معرفی کاندیدا ها و حمایت از لیست های انتخاباتی است.

کانون تشکلی صنفی است و نباید لیست انتخاباتی بدهد ، یا وارد ائتلاف های سیاسی شود ، یا له و علیه نامزدها تبلیغ کند و یا انتخابات را تحریم کند و یا در ارگان های تبلیغاتی خود مانند گروه های تلگرام ، در صدد بی اعتبار کردن روند انتخابات برآید.

گروه های مجازی که توسط کانون اداره می شوند یا باید نسبت به روند انتخابات کاملا سکوت کنند یا اگر موضع انتخاباتی می گیرند  اعلام کنند که معلمان در موضع صنفی متحد ، اما در موضع سیاسی متکثرند و بر اساس تشخیص سیاسی خود عمل کنند.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نقد عملکرد وزرای آموزش و پرورش از دوره اصلاحات تا فانی

بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات ، آقای مظفر جانشین آقای نجفی در آموزش و پرورش شدند . در آن زمان انتقادات زیادی بر عملکرد آقای نجفی و نظام جدید اجرایی ایشان بود . وجود پنجره های باز در برنامه درسی دانش آموزان در نظام ترمی واحدی و سیاست درهای باز در دبیرستان ها باعث شده بود که دانش آموزان دختر و پسر فرصت داشته باشند به پارک بروند ؛ چون ساعت درسی شان تکمیل نمی شد .

بلافاصله بعد از روی کار آمدن آقای مظفر که در دوره ریاست آقای هاشمی رقیب اصلی نجفی در بحث وزارت بود ، نظام ترمی واحدی را به سالی واحدی تبدیل کرد تا دانش آموزان با تکمیل ساعات درسی ساعت حضور مشخص و قابل کنترلی را در مدارس داشته باشند .

وزارت آقای مظفر 4 سال طول کشید و ایشان با پرهیز از دستکاری بیشتر نظام آموزشی توانست ایراد اساسی نظام طراحی شده در دوران نجفی را اصلاح کند و دانش آموزان را از مفسده های احتمالی در امان نگهدارد .

در زمان مظفر کلید تشکیل صنف معلمان هم زده شد و معلمان فرصت یافتند که انتقادات خود را در قالب صنف معلمان بیان کنند ؛ اگرچه به دلایل سیاسی بسیاری از کارشناسان و معلمان این جریان صنفی را وابسته به جناح سیاسی اصلاح طلب می دانستند . در زمینه معیشتی کار خاصی در دوره ایشان انجام نگرفت .

در دوره دوم ریاست اصلاحات بر کشور و عدم قبول مظفر از سوی مجلس قرار بود مرحوم علاقمندان به عنوان وزیر معرفی شوند اما ظاهرا ایشان شروطی داشتند که مورد قبول دولت واقع نشد و  در نهایت وزیر تعاون دوره اصلاحات مرتضی حاجی از نزدیکان دولت وزیر آموزش و پرورش شد گو اینکه در دوره ایشان آموزش و پرورش توسط علاقمندان و فانی اداره می شد  .

چون حاجی آموزش و پرورشی نبود اما اجرای طرح افزایش حقوق به صورت رتبه های ارشد و خبره و عالی در دوره ایشان به وقوع پیوست و در کل دوره ایشان سیاسی ترین دوره آموزش و پرورش بود .

بعد نوبت به فرشیدی رسید که در زمان دولت احمدی نژاد مدت کوتاهی زمام امور آموزش و پرورش را به دست گرفت . در دوره کوتاه ایشان هم کار برجسته ای دیده نشد تا نوبت به علی احمدی رسید که شبه مدل نجفی از آموزش عالی به آموزش و پرورش آمد .

در دوره ایشان شایع شد که کم کردن هزینه های آموزش و پرورش و تعدیل نیرو در دستور کار ایشان قرار دارد و حتی شایعه ها می گفتند ایشان در جهت حلال بودن حقوق معلمان در تابستان ها که معلمان تعطیل هستند به مراجع مراجعه کرده بودند تا شاید با فتوایی از حقوق معلمان صرفه جویی کند گو اینکه نامبرده موضوع را تکذیب کرده بود .

در دوران ایشان صرفا هدف کوچک کردن آموزش و پرورش و کم کردن هزینه ها و بودجه مد نظر بود . دورانی آرام و مثل دوره آقای فرشیدی کار برجسته ای انجام نگرفت و حال نوبت به حاجی بابایی رسید که مدت ها در مجلس سنگ معلمان را به سینه زده بود و وارد گودال آموزش و پرورش شد و از ابتدا به دنبال تغییرات آموزشی بود .

جدال بر سر پیش دانشگاهی یا سال چهارم مدت ها اذهان شنوندگان را گیج کرده بود  ، البته چندین کار خلاقانه مثل بیمه طلایی ایران یا بیمه کوپنی که مورد رضایت معلمان و حتی مراکز درمانی و مطب ها هم بود چون بیمه ایران مورد قبول این مراکز بود .

همچنین دفاع از مدیران مدارس و معلمان که دل شیر می خواست آن هم در رسانه ملی که معمولا وزرای دیگر یا مدیران و معلمان را محکوم می کردند و یا یکی به نعل و یکی به میخ می زدند .

البته نباید فراموش کرد که در زمان ایشان نفت به بالاترین قیمت فروخته می شد و بودجه خوبی در اختیار ایشان بود . او در اواخر دوره خود با دو افزایش 5 درصدی علاوه بر افزایش 20 درصدی حقوق که البته بعد از روی کار آمدن جناب فانی یکی از 5 درصدها از حقوق معلمان کسر شد و استخدام پیمانی صدها جوان جویای کار قصد ادامه کار در دوران روحانی را هم داشتند .

لحن پر طمطراق ایشان و شتاب و عجول بودن در امور با چاشنی دیکتاتور مابانه و بوروکرات باعث شد یکی از اشتباهات فاحش در دوران ایشان انجام شود .

اجرای نظام 633 که به دلیل شتاب زیاد و عدم برنامه ریزی کامل و کارشناسی نشده هم اکنون به یکی از معضلات آموزش و پرورش به خصوص در زمینه نیروی انسانی تبدیل شده است مضاف براینکه هزینه گزافی هم روی دست دولت گذاشت در حالی که می توانست به جای تغییر غیر ضروری نظام آموزشی که با کمی اصلاح می توانست به کار خود ادامه دهد  .

حاجی بابایی می توانست نسبت به افزایش معیشت معلمان اقدام کند .کار ناتمام ایشان رتبه بندی معلمان بود که با تغییرات فاحش در دستور کار فانی قرار دارد .

اما سرانجام نوبت به یکی از معاونین پر سابقه چند وزیر رسید تا سکان آموزش و پرورش را به عهده گیرد . البته آقای فانی در دولت احمدی نژاد مدتی سر پرست وزارت بود و حتی قصد بر این بود که فانی وزیر شود اما سرانجام فرشیدی وزیر شد .

در دوره فانی دولت با کسر درآمد و بودجه مواجه شده که هنوز هم ادامه دارد ...

اکثریت معلمان به علت های مختلف از وضعیت فعلی آموزش و پرورش راضی نیستند . مطالبات پرداخت نشده ، حقوق کم و تبعیض در اجرای نظام هماهنگ ، شرایط سخت کاری معلمان در مدارس به دلیل سخت گیری در سامان دهی نیرو ، ضعیف شدن بیمه های درمانی و....از عمده ترین دلایل نارضایتی معلمان است گواینکه این نارضایتی به اشکال مختلف در مورد سایر وزرا هم بوده است .

همه وزرا اولین کاری که کردند تغییر اتوبوسی نیرو های ستادی و اداری بود که در بسیاری از موارد به مدیریت مدارس هم می رسید که خود این موضوع در تصمیم گیری های خلق الساعه نیروهای تازه نفس که معمولا می خواهند خودی نشان دهند ضرباب جبران ناپذیری به ساختار مدرسه و آموزش و پرورش زده است .

هیچ کدام از وزرا به نحو شایسته برای معیشت معلمان کاری نکرده اند حتی در موقعی که نفت بالای 100 دلار در بشکه خریدار داشت .

شاید امروز آموزش وپرورش یکی از بدترین شرایط مالی دوران خویش را می گذراند و فانی قطعا تا حدودی مقصر است اما هنوز در دولت و مجلس این باور ایجاد نشده که اموزش و پرورش رکن توسعه هر کشوری است و باید از اولویت های اول تا سوم هر دولتی باشد که باید از نان شب زد و به آموزش و پرورش رسید تا آینده فرزندان این سرزمین بسیار بهتر از گذشته یا امروز باشد .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نقدی بر عملکرد وزیر تبلیغات حمیدرضا حاجی بابایی و برگشت دوباره او   حمیدرضا حاجی بابایی سال 74 به عنوان نماینده همدان وارد مجلس پنجم شد. به گفته بعضی منتقدان،  او که سابقه معلمی و مدیریت آموزش و پرورش همدان را درکارنامه اش داشت ، نمایندگی مجلس را سکوی پرشی برای رسیدن به پست وزارت آموزش و پرورش می دانست. رویای وزارت او  با روی کار آمدن اصلاح طلبان به تعویق افتاد. در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد هم پیشنهاد وزارت به او ندادند . برخی از منتقدان ، استیضاح فرشیدی و درگیری علی احمدی با مجلس را زیر سر حاجی بابایی می دانستند.
 
از بخت بد ، بعد از انتخابات مناقشه برانگیز 88 وزیر کابینه احمدی نژاد شد. کابینه ای متشکل از ورژن خاصی از اصول گرایان و رییس جمهوری جنجال برانگیز که آخر سر رو در روی حامیان اصول گرای خود ایستاد.
 
حاجی بابایی با 217 رای موافق که احتمالا بالاترین رای یک وزیر آموزش و پرورش بود روانه ساختمان قرنی شد.
 
در دفتر وزیر آموزش و پرورش عکس قاب گرفته وزرای پیشین روی دیوار نصب شده است .
 
حالا سهم فیزیکی حاجی بابایی در ساختمان قرنی عکسی است که به عنوان وزیر یازدهم بردیوار نصب شده است و برخی مدیران ارشد که که فعلا « جامه اعتدال » پوشیده اند اما  منتظرند که با تغییر جهت بادهای سیاسی دوباره دکمه انتهایی پیراهن خود را ببندند.

سهم معنوی حاجی بابایی نظام آموزشی 6-3-3 است و داستانی به نام هوشمندسازی مدارس که اگر دوسال دیگر مانده بود همه مدارس کشور را به سبک خودش هوشمند می کرد. در دوره حاجی بابایی سند ملی آموزش و پرورش سرانجام با تغییرات کلی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. متن سند احتمالا به دلیل کیفیت مونتاژی آن ، فاقد استجکام و شفافیت یک متن حقوقی است و بخش عمده آن را مطالب تکراری ، مبهم و شعاری تشکیل می دهد.
 
بیمه تکمیلی موسوم به بیمه طلایی یکی از ابتکارهای خوب اما ناقص رفاهی وزیر سابق بود. اهمیت این بیمه در پرداخت بخشی از مبلغ حق بیمه توسط وزارتخانه است که تا منبع پایداری برای آن پیش بینی نشده بود.

تعطیلی روز پنجشنبه مدارس اقدامی بود که از حمایت  معلمان دوره ابتدایی و دانش آموزان تمام مقاطع برخوردار شد. شاید اگر می ماند برای خرید محبوبیت  یک روز دیگر هفته را هم تعطیل می کرد !

در مقایسه با دیگر وزرای آموزش و پرورش ، حاجی بابایی نه نمره بالاتری می گیرد و نه پایین تر. او یک وزیر معمولی بود. تفاوت حاجی بابایی با فرشیدی و علی احمدی این بود که قبل و بعد از وزارت ، انتظارات زیادی از خود ایجاد کرد، اما نتوانست تغییرات مطلوبی در آموزش و پرورش به وجود آورد.

حاجی بابایی این بود که گمان می کرد با انتخاب ادبیات تبلیغاتی – بازاری  و تعریف های بدون پشتوانه از مقام معلم و مرجعیت معلم و قله و این گونه فضاسازی های لفظی، می تواند روحیه شکسته معلمان را احیا و در آنها ایجاد انگیزه کند.
 
با این حال بخشی از معلمان همچنان نوستالوژی دوره حاجی بابایی و سیاست های پوپولیستی رییس دولت نهم و دهم  را در ذهن خود دارند اما جرات  تبلیغ آن را به دلیل آثار مخرب این دوره ندارند. اینک بار دیگر حاج بابایی از حوزه انتخابیه همدان برای مجلس دهم کاندیدا شده است و خود را در معرض رای مردم قرارداده است. او خواستار وحدت و اجماع اصولگرایان در برابر اصلاح طلبان است.

حاجی بابایی اکنون می کوشد حساب خود را از احمدی نژاد جدا کند تا برچسب  "انحرافی" نخورد، اما در عین حال هوای احمدی نژاد را هم دارد.

او طرفدار سیاست "نه سیخ بسوزد نه کباب" است و حاضر نیست احمدی نژاد را از جرگه اصولگرایان خارج کند. حاج بابایی با وجود اینکه دکترای الهیات و معارف اسلامی را در سال 77 از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده اما در سخنرانی و مصاحبه های خود از ادبیات عوامانه استفاده می کند و با زبان آکادمیک بیگانه است.

یک بار، در جمع معلمان کرج گفت که برای قبول وزارت دو شرط تعیین کرده بود. اولی مشورت با پدر و دومی تفال به دیوان حافظ . اما  به جای غزل، یک رباعی از حافظ خواند !

داستان گفت و گوی خصوصی حاجی بابایی با پدر، تحت عنوان "پدر دکمه ات را ببند" که تیتر روی جلد مجله پیوند از نشریات آموزش و پرورش با تیراژ 360 هزار شد، نشان داد که حاجی بابایی از امکانات وزارتخانه برای تبلیغ کیش شخصیت خود استفاده می کند.حاجی بابایی چهار دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرد ، عضو ثابت فراکسیون فرهنگیان بود. به هیات رییسه مجلس هم راه یافت و مدتی هم عضو کمیسیون امنیت ملی هم بود. اما معروف بود که رویایش نشستن بر صندلی وزارت  آموزش و پرورش است که از سال ها پیش برای آن برنامه ریزی کرده بود .  خودش می گفت که با عشق،  به آموزش و پرورش آمده است.


هر چه بود شاگرد شلوغ کلاس که معلم ها را به ستوه آورده بود ، مبصر کلاس شد !
 
حاج بابایی که سالها در جایگاه نمایندگی وزرا را به چالش کشیده بود  ، درسال 88  وارد کار اجرایی شد . او که تا دیروز پرسش گر بود حالا باید پاسخ گو می شد. حاجی بابایی هم مثل اکثر وزرای آموزش و پرورش با تیم خودش به وزارتخانه آمد. او اصول گرایی بدون عقبه حزبی و تشکیلاتی بود و شاید به همین دلیل به همشهری ها و هم منطقه ای هایش اعتماد کرد.
 
هر وقت تند می شد ته لهجه شیرین همدانیش بیرون می زد.  از سنقرکلیایی تا سریش آباد قروه و از آنجا تا روستای مریانج که حالا دیگر به شهر همدان پیوسته ، دوستان و آشنایان را فراخواند.
 
نیروهای ستادی گلایه می کردند  که اکثر پست های کلیدی وزارتخانه را به همشهریانش سپرده است . یکی از کارکنان ستادی با انداختن دانه های درشت تسبیحش تا 17 نام را برای من شمرد. حاجی بابایی هرجا هم که پست برای همشهری ها  کم آورد ، پست جدید خلق کرد.

در اسفند 88 طي حكمي جلال رحيمي برادر محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد را که آن زمان برو بیایی داشت و اهل سریش آباد بود را به سمت قائم مقام وزير در امور استان‌ها منصوب كرد .
 
مدتی بعد کیومرث هاشمی را قائم مقام وزیر در امور تربیت بدنی کرد. البته این انتصابات غیر قانونی نبود  و از اختیارات وزیر بود . حاجی بابایی که تا قبل از وزارت از منتقدان پرشور وزرای آموزش و پرورش بود بعد از چهار سال وزارت به نقش سابق خود برگشت. اما او امتحان خوبی پس نداد. حاج بابایی مدعی بود که آموزش و پرورش را مثل کف دستش می شناسد و هم درد را می داند و هم درمان را در کیف خود دارد. اما نتوانست در دوره وزارت خود بخشی از مشکلات وزارتخانه را حل کند.
 
او  به سیستم کارشناسی وزارتخانه  اعتنایی نداشت .بسیاری از کارشناسان مستقل و نیمه مستقل در این دوره منزوی شدند. میراث معنوی حاجی بابایی در دستگاه آموزش و پرورش چه بود؟ 

به نظر من شاخص ترین  ویژگی در مدیریت حاجی بابایی ، سر وصدا و آمیختن اطلاع رسانی با تبلیغات بود. حجم سخنرانی های حاجی بابایی در تلویزیون و در جلسات چند صد نفری تا چند هزار نفری فرهنگیان ، به اندازه چند وزیر آموزش و پرورش بود. او به مونولوگ خیلی علاقه داشت و زیر بار دیالوگ نمی رفت. در برابر پرسش های غافل گیرکننده خبرنگاران عصبانی می شد.
 
یک بار در جواب خبرنگاری که از افزایش حقوق معلمان سوال کرده بود، با عصبانیت  گفت : «خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند.. به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟». یکبار دیگر هم گفت : "با معلمان قرارداد اخلاقی دارم که اسم معلم را با پول نیاورم." منظورش این بود که در باره حقوق و مزایای معلمان حرف نمی زند.
یکی از ویژگی های حاجی بابایی ستایش های زبانی مبالغه آمیز  از معلمان بود. او بارها در سخنرانی هایش گفت که می خواهد دست معلمان را بگیرد و به قله ببرد.سخنان حماسی و غلو آمیز او در باره نقش معلم و جایگاه معلم و قله و... این تصور را ایجاد کرد که آقای حاجی بابایی در صدد راه انداختن حزب معلمان است. حاجی بابایی در دوره وزرای قبلی آموزش و پرورش بر سر آنها فریاد می کشید که اگر عرضه ندارید که حقوق معلمان را افزایش دهید ، استعفا کنید. بعد از وزیر شدن ،  این گمانه که احتمالا طرح  مطالبات معلمان و شعار افزایش حقوق در آن دوره  ابزار سیاسی برای رسیدن به پست وزارت بوده، در اذهان برخی از معلمان شکل رفت. 

ظاهرا در ادبیات وزیر ، تمجیدهای زبانی و گفتار درمانی جایگزین راه حل افزایش حقوق و مشکلات معیشتی معلمان شده بود .تمجید از مقام و جایگاه معلم عملی پسندیده است اما از حدی که بگذرد و به خصوص اگر با مبالغه همراه شود،  این تصور را ایجاد می کند که هدف گوینده پرت کردن حواس مخاطب از موضوع  دیگری است.


 واکنش وزیر به سوانح آموزش و پرورش الگوی معینی داشته است: "آمیزه ای از انکار و پرخاش."
 
در جریان آتش سوزی خوابگاه دبیرستانی در چاه بهار وزیر آموزش و پرورش با این مقدمه: "شما می‌توانید بگویید که هیچ هواپیمایی سقوط نکند؟" افزود: "همه توانمان را در خصوص پیشگیری به کار می گیریم، حالا ممکن است در خوابگاهی چند سیم روی هم قرار بگیرند و جرقه خورده باشد...".

در جریان سقوط اتوبوس حامل دانش آموزان و مرگ 26 دختر دانش آموز گفت: "بروید از مسئولش بپرسید". در حادثه آتش سوزی مدرسه شین آباد در واکنش به سوال خبرنگار مهر در خصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس با خنده گفت: «خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر می دادید مواظب مدرسه شین آباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمی داد.»


نحوه عذرخواهی وزیر در مجلس در رابطه با حادثه شین آباد  هم خبر ساز شد. وی گفت: «این که اگر واقعا وزیر آموزش و پرورش باید بیاد بگه من عذرخـواهی مـی‌کنم. من الان تا قیامت عذرخواهی می‌کنم هر اتفاقی بیفتد توی آموزش و پرورش.»

حالا حاجی بابایی می خواهد برگردد .

او در همدان هم مخالف دارد و هم موافق . هنوز هم لحن طلبکارانه خود را حفظ کرده است. هنوز هم به حمایت بخشی از معلمان دلگرم است. هنوز هم شعارهای معیشتی می دهد و هنوز هم می خواهد دست معلم را بگیرد و روی قله ببرد .

آیا باز هم بخشی از معلمان همدانی جذب این شعارها می شوند ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

آموزش و پرورش و سیاست زدگی و سیاسی کاری  بد می‌کنی و نیک طمع می‌داری

آموزش و پرورش سیاست‌زده

کوشندگان و پویندگان راست و راستین آموزش و پرورش این دیار، نیروهای روان و دوانِ ساکتِ سر به زیری هستند که کامل و قابل، صد البته پنهان و نیمه پنهان قدم در پی و درطیِ زُدایندگی زنگارهای جعل و جهل داشته و دارند.

اهدای نشان لیاقت به آنان نه تنها اسباب شرافت که ارجی است کریم و اجری است در خور. مردانی با عیار حق، عُقد دانش و دانش‌آموز، خوش محضر، خوش‌گوی، سبوی صبر، پا پیاده و جانبدار ، ریشه‌ای و ریشه‌دار، دارای مواقف افتخارآمیز، ملاک و مَلَکه، خاطر خطیر همه را جمع، شرشر شعر باران زندگیشان گوش دادنی و یاد کردنی است.

بوی پخت درس کلاس شان شامه نواز است. در کنج دنج لابی گمنامی نام بلندشان نام و نشان دارند و “ آن قدر خاکی‌اند که اگر زیر باران بروند گلی می‌شوند.”  در ردیابی ردِ پای پویایشان جز خدمت به خلق اثری دگر نیست:

” تا توانی به جهان،خدمت  محتاجان کن            به دَمی یا درمی یا قدمی یا قلمی”  (پوریای ولی)

به اٌحسن وجه می‌آموزند و می‌آموزانند. حقیقت، باید از رویشان مشق نوشت. مردانی که با سایش اعصاب، زندگی را زنده و خستگی را خسته دارند. کاسبانی که قصدشان از خرید، سود وسودا نیست، سوز و غوغاست.

مدام گرم حال بچه‌ها و گرم گپ و گفت کتابند. پیوسته و دلبسته  در اندیشه‌ی فردا و فرداهای بالنده‌ی پیش رویند. حقیر، خود را قربان چاک پای مبارک خدمتگزارشان می‌کند. حقیر ،تند نمی‌رود. این مّکنونات قلبی و قبلی اوست. نمی‌گوید این معلمان فداکار و فارغ البال، انسان‌های کاملی هستند ولی می‌گوید کاملاً انسان هستند.

این ادعای بزرگی است اما صادقانه‌ است. بدیلی برای کارشان و مقیاسی برای قیاس شان نیست .قانع به کفاف بی کفایت زندگیند. برای حراست و کیاست از کیان قاطبه‌ی نوباوگان و تشنگان دانش و بینش این خطه، قلم و قدم، رنجه می‌دارند. احسن الحال که می‌گویند یعنی همین. اگر روزی‌ نشان کوچه ی سبز خدمت را از حق بپرسند بی محابا خواهد گفت که در دستان هزار دست آنان و در تلنگر سر انگشتان و رقص قلم وزین و نجیب شان که به چربی هیچ سفره‌ای آلوده نیست، هست.

اینان در اَقطار و اَقصای این کشور کم نیستند و گم هستند.عاشق پیشگان بی نشانی که موردچالش و بی مهری نامهربانانند. چون با کس و کسانی نیستند حُسن قبول نمی‌یابند و چون بر کس و کسانی هستند ،مُهر مردودی می‌گیرند .

اینان ضرورت بودنشان همیشگی است .چه در کلاس درس، چه در خلوت خانه ،و چه در یادمان یادها. هر جا هستند جایشان و یادشان پا بر جا باد. پیرو این صحه ،حلقه‌ای از این سلسله جنبان دریای جوشان و خروشان، که البته چندی از برخی‌ها باشند، ناشکیبایان و کم انگیزگانی هستند که آنان نیز پیر راهند اما نه پیر راه درس و مشق، پیر راه سیاست و سیاست بازی.

آدم‌های خوبی که یک اما چون خود را تحلیل نمی‌کنند، تحلیل می‌رونند. جّلای کلاس کرده‌هایی که نعل به نعل تابع فرمان نافرمان سیاستند. بله سیاست سر کارشان گذاشته، همان سیاست بی‌پدر و مادری که لب جویشان می‌برد و تشنه و پردشنه‌ اشان برمی‌گرداند.

همان سیاست با سیاستی که عمارت شان را خراب و پیشه اشان را معماری برای دیگران کرده است. سیاستی که چّرگر و بلند گوی میدانِ بازی همه جور باختشان کرده. اینان اگر با شیرشان شکاری فرا  چنگ آورند، شیرشان ران خورد و بینوایشان پوست شکار را بدرند و طبل آوازه‌ی بی ‌آوازخویش کنند.

آری هستند گریبان چاک زده‌هایی که با شروع فصل انتخابات خود را گلوله‌ی آجین باندی کرده، جِرزنی می‌کنند شاید به پاشنه‌ی بی آشیلی گیر بیابند، و هستند کسانی که لیدر اصلی انتخابات شده تا نگاه شان به رپُرتاژ آگهی انتخاباتی می‌خورد، کلاس را به هم ریخته می‌کنند و سرک وسرک ها بیرون می‌کشند، موبایل‌ها را روی شایعه‌ی ریل قطار تهمت‌ها و صحبت‌ها می‌گذارند، بلکه از ره ‌آورد و باد آورد نمدهای اهدایی و طفیلی، کلاهی از جنسِ پَستِ پُست ببافند.

بله، سیاست اگر روی سگش بالا بیاید این‌جوریست. نگارنده گفته باشد، در این َمقال  و در این مُقامه، قصد َوهن، طعن یا لحن و لعن به همه‌ی صاحب منصبان و صاحب کرسیان را ندارد. بلکه نوشتار، جَستی است به انان که دراین گیرودارها به دنبال َپسله و پستویی برای پنهانگی، کم کارگی و بیکارگیِ تکراری خویشند. و نیزتر، صرف رویکرد کَژ و کجی است که می‌رود پایه‌های سست و گسست آموزش و پرورش این دیار بی یار را به رعشه تر اندازد.

کیست که نداند امروزه سیاست چه بلایی بر سر آموزش و پرورش آورده است. کیست که نداند اگر قرار باشد رژه‌ی سیاست بازان و سیاست‌زده‌های این شهر به راه افتد، باید نمره بیست را به ‌آموزش و پرورشی ها داد!! کیست که نداند تمام زور آموزش و پرورش در بی زوری با سیاست است. کیست که نداند این چرخ زنگ‌خورده‌ی زوار دررفته همچنان‌تر از همچنان لنگ می‌خورد و کیست که نداند…نشان به این نشان ،آموزش و پرورش روزگاری خوش و اقبالی نیکو ندارد.

اگر سیاست به همین گستاخی و به همین بی ‌پروایی در آموزش و پروش غَلت خورد، و خِلط درس و کلاس گردد، عمده نتیجه‌ی رقت‌بار و خفت بارش اُفت‌های تحصیلی تلنباری است، که امروزه بیش و پیش از هر زمانی شاهد غلتیدگی و گندیدگی آن هستیم.

با این حساب و با این کتاب “بیهوده بود زحمت امید و انتظار”

این همه دانش‌آموز کاهل و کاهیده‌ی کتاب مچاله کرده‌ای که در این َمجال کاغذی نمی گنجند، نیستند جز محصولِ این نیم بیت زیبای عماد خراسان که:

“گندم ندهد بار ،چو جو می‌کاریم”

لکنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 06 دی 1394 05:27

سخنرانی امروز حمید رسایی

گروه اخبار /

سخنرانی حمید رسایی نماینده مجلس

امروز دوشنبه حمید رسایی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مسجد صاحب الزمان ( عج ) واقع در ابتدای خیابان هاشمی ( تهران )  - پس از نماز مغرب و عشاء سخنرانی می کند .

لازم به ذکر است ایشان از افراد اصلی اجماع علیه  دکتر محمد علی نجفی وزیر محبوب و مقبول فرهنگیان و معلمان در مجلس بود .

همچنین هم زمان با اعتراضات معلمان در  سال گذشته و نیز ماه های اخیر سخنانی را علیه آنان ایراد نمود و  گروه سخن معلم در چند یادداشت نسبت به این اظهارات واکنش نشان داد .

( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

گروه اخبار /

مرخصی علیرضا هاشمی سنجانی دبیر کل سازمان معلمان ایران

بعد ظهرامروز یکشنبه « علیرضا هاشمی سنجانی » به مدت یک هفته به مرخصی آمد .

دبیر کل سازمان معلمان ایران در این رابطه به سخن معلم گفت :

"به مناسبت  هفدهم ربیع الاول که ولادت حضرت رسول اکرم ( ص )  و حضرت امام جعفر صادق ( ع ) می باشد به مدت یک هفته به مرخصی آمدم .

لازم می دانم از مساعدت و همکاری مسئولان محترم که زمینه این کار را فراهم نمودند تشکر و قدردانی نمایم . "

این فعال صنفی مدنی معلمان 30 فروردین سال جاری برای اجرای حکم حبس 5 ساله خود روانه زندان اوین شد .

در حال حاضر ، علی اکبر باغانی ، نائب رئیس کانون صنفی معلمان ایران ؛ اسماعیل عبدی ، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران و رسول بداقی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران در زندان به سر می برند.

پایان پیام /


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

گروه اخبار /

نقش مقطع ابتدایی در تحول جامعه و تربیت شهروندان

محمود سریع القلم در سمینار آموزشی فرهنگ و حقوق شهروندی که با حضور اعضای کارگروه قزوین +20، مدیران و کارشناسان شهرداری قزوین و اعضای انجمن انبوه‌سازان استان قزوین برگزار شد، با اشاره به سالم سازی یک نظام اجتماعی بیان کرد: در بررسی مشکلات یک جامعه باید در ابتدا به علت اصلی پرداخت تا بتوان آن مشکل را حل کرد.

سریع القلم با اظهار اینکه در هر اقدامی کنترل کردن کار راحتی است اما ساختارسازی کاری مشکلی است، گفت: در هر کاری باید ساختار آن سیستم ساخته شود و بر اساس آن حرکت کرد.

وی با بیان اینکه سیستم صرفاً برای حرکت، رشد، پیشرفت و توسعه است، تصریح کرد: اگر ساختار هر اقدامی ساخته نشود نمی‌توان در آن کار موفق شد و به طور قطعی خروجی نخواهد داشت.

سریع القلم با بیان اینکه وفاداری به فکر، وفاداری به سیستم را به دنبال می‌آورد ، ادامه داد: وقتی سیستم ساخته می‌شود، فکر اهمیت پیدا می‌کند و به صورت خودکار تخصص گرایی و شایسته سالاری رشد می‌کند.

پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه در جامعه افراد کارآامد، جدی و خلاق زیاد است، افزود: ویژگی تمام افراد موفق تمرکز روی آن موضوع موردنظر بوده است و بر این اساس باید از پراکندگی افکار برای هر اقدامی جلوگیری کرد.

وی با بیان اینکه عادت‌های خوب باید در جامعه ترویج پیدا کند، گفت: ارزش رفتارهای درست بر اساس عادت است و باید ترویج فرهنگ حقوق شهروندی را از دبستان‎ها آغاز کرد.

سریع القلم با اشاره به قدرت اقتصادی کشورها گفت: بنگاه‌های اقتصادی هستند که به کشورها قدرت می‌دهند.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی راه پیشرفت کشور را تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی با بین‌المللی شدن جامعه دانست و ادامه داد: برای سالم سازی یک نظام اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در هر کشوری باید مستقل باشد.

وی با اظهار اینکه نظام فکری یک جامعه باید بر اساس آمار و دقت باشد، گفت: جامعه‌ای که دقیق نباشد نمی‌تواند رشد کند.

سریع القلم با تاکید بر یک شخصیتی شدن شهروندان یک جامعه برای موفقیت آن جامعه گفت: کار بین‌المللی در هر جامعه‌ای ضروری و زمینه ساز باور شدن یک جامعه است.

وی به اصول مشترک و اهداف ملی مورد اجماع 95درصد کشورهای جهان اشاره کرد و گفت: افزایش ثروت ملی، همکاری دولت‌ها، بنگاه‌ها و دانشگاه‌ها، همگرایی منطقه‌ای اقتصادی و حل سریع اختلافات غیراقتصادی و ثبات سیاسی و رضایت‌مندی عامه مردم از اصول مشترک و اهداف ملی مورد اجماع 95درصد کشورهای جهان است.

سریع القلم بیان کرد: علاقه‌مند کردن به کتابخوانی و آموزش از نکات مهم یک جامعه موفق است.

استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران برای رسیدن به توسعه و کار آفرینی به اصلاح فکر اشاره کرد و افزود: در کشور باید فکر‌ها را اصلاح کنیم و به نخبگان سیاسی بگوییم از ثروتمند شدن مردم ایران حمایت کنند چون آینده هر ملتی و توسعه هر کشوری در گرو ثروتی است که تولید می‌کند.

وی همچنین به تعادل در زندگی اشاره کرد و گفت: آنهایی که در همه ابعاد زندگی تعادل دارند توانایی اصلاح فکر خود را دارند، بنابراین اصلاح فکر و پرورش اندیشه مبنای توسعه یافتگی است.

گفتنی‌ست؛ برگزاری این سمینار به پیشنهاد کارگروه "قزوین +20" بود که از سوی معاونت برنامه ریزی و توسعه شهرداری قزوین برگزار شد.

ایلنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

نگاهی به ارزش های غرب و واقعیات جامعه ما در کتاب های جامعه شناسی   معلمی به دلایل گوناگون، شغلی هم بسیار دشوار است و هم بسیار لذت بخش. البته امروزه، دشواری آن بر جذابیتش می چربد. دشوارترین لحظات آن ، از نظر من، زمانیست که به لطف سلطه ی نگاه ایدئولوژیک بر مطالب درسی، معلم در یک وضعیت پارادوکسیکال قرار می گیرد. بر طبق وظیفه ای که مقرر شده است، باید محتوای کتاب را تدریس کنی و می دانی آنچه که می گویی و تشریح می کنی، درست و منطبق بر واقعیت نیست و آن گاه که دانش آموزان هم می دانند واقعیت به گونه ای دیگر است، بیش از هر زمان دیگری در منگنه و در موقعیتی سخت قرار می گیری که احساس خستگی، شرمندگی، دروغ گویی و فریبکاری را توأمان داری و این، جسم و جانت را می آزارد.


1.  در کتاب های جامعه شناسی که در مقطع متوسطه تدریس می شوند به بهانه های مختلف، فرهنگ غرب با فرهنگ اسلامی یا علوم تجربی به ویژه جامعه شناسی با علوم اسلامی مورد مقایسه قرار می گیرد. در این مقایسه، همواره، نتیجه گرفته می شود که در فرهنگ غرب و بر اساس علوم اجتماعی و انسانی، چنان دنیاگرایی بر اخلاق چیره شده و عرصه را بر آن تنگ می کند که نهایتاً ارزش های معنوی و الهی تضعیف خواهند شد.

در جامعه شناسی 2 آمده است: «جهان غرب به تناسب رویکرد این جهانی خود، با آن دسته از اوصاف روانی و اخلاقی سازگار است که در ارتباط با آرمان ها و ارزش های دنیوی آن شکل گیرند و با ویژگی های اخلاقی که براساس ارزش های معنوی و الهی وجود انسان شکل گرفته باشــند، سازگار نیست. همان گونه که هویت اجتماعی جهان متجدد، با هویت روانی و اخلاقی معنوی ناسازگار است، هویت اخلاقی و الهی انسان نیز نمی تواند با هویت جمعی دنیوی این جهان سازگاری داشته باشد».
در جایی دیگر باز به مقایسه جهان اجتماعی غرب و جهان معنوی اسلام پرداخته می شود: «نگاه دنیوی جهان متجدد و ارزش های اخلاقی آن به گونه ای اســت که به طبیعت به عنوان یک مادۀ بی جان،برای تصرف و به خدمت گرفتن آن نگاه می شود. انسان در این جهان هر نوع تصرفی را برای بهره وری بیشتر از طبیعت انجام می دهد. درجهان معنوی اســلام، طبیعت به عنوان موجودی زنده، آیت و نشانه خداونداست.انسان در طبیعت به عنوان خلیفه خداونداست و خلیفه خداوند بر اساس اراده و مشی الهی وظیفه عمران و آبادانی آن را دارد؛یعنی انســان حق ندارد تصرفاتی راکه مخالف اراده حکیمانه الهی است در جهان طبیعت و در جسم و بدن خود انجام دهد».


2.    « مارک زاکربرگ» و «پریسیلا چان» سه شنبه اول دسامبر خبر تولد دخترشان و یکی از بزرگترین موسسات خیریه جهان را اعلام کرد. این موسسه خیریه «طرح چان زاکربرگ» نام دارد و 99 درصد از سرمایه ی فیس بوک که ارزش آن معادل 45 میلیارد دلار است را به آن اختصاص داده اند.این نهاد خیریه که مرکزی غیر انتفاعی خواهد بود سرمایه گذاری های اختصاصی انجام می دهد تا تاثیری مثبت روی جوانب مختلف زندگی بشر داشته باشد.

«زاکربرگ» اهداف خود از تأسیس این نهاد خیریه را چنین بیان می کند: پیشرفت پتانسیل های بشر و ارتقای کیفیت زندگی در زمینه هایی مانند پزشکی، اقتصاد، دسترسی آزاد به اطلاعات و در ارتباط با کاهش فقر، تشویق برابری برای همه ی کودکان نسل آینده و قدرت بخشیدن به گروه هایی که کمتر دیده شده اند.


این زوج جوان قبل از آن نیز در امور خیریه مشارکت داشته اند:

سال گذشته، این زوج جوان، مبلغ 25 میلیون دلار برای مبارزه با ابولا اهدا کردند تا در برابر این بیماری ایستاده و از شیوع آن همانند HIV جلوگیری کنند. زاکربرگ همچنین مبلغ 100 میلیون دلار برای بهبود کیفیت مدارس عموم Newark بخشیده بود. کمک به انجمن ها و امور خیریه به این زوج جوان محدود نمی شود و دیگر ثروتمندان نیز، به نوبه ی خود در کارهای خیر مشارکت می جویند.

«بیل» و «ملیندا گیتس» در سال 2000 میلادی، بنیادی با نام خود راه انداختند؛ تا به امروز مبلغ 44 میلیارد دلار هزینه کرده اندکه اندکی از ثروت اهدا شده 45 میلیاد دلاری زاکربرگ کمتر است. این اقدام های خیرخواهانه و انسان دوستانه با استقبال میلیاردرهای دیگر مواجه شده و برخی از آنها از جمله «وارن بافت» برنامه هایی را برای بخشش بخشی از دارایی خویش اعلام کرده و به دیگران نیز توصیه کرده  است که برای اهدای ثروت خویش به نسل های آینده تعلل نورزند و منتظر مرگ نباشند.


3.  در رسانه ها از فسادهای مالی و رکوردشکنی روزانه ی آن در پرونده های جدید به طور مرتب سخن به میان می آید. مقدار ریالی این پرونده ها بیش از هزاران میلیارد است.محیط زیست به شدت تخریب شده است و میزان آلودگی برخی از شهرها وضعیت پرمخاطره ای را برای مردم به وجود آورده است. سونامی انواع سرطان و سکته ی قلبی، روزانه جان شهروندان را می گیرد. از سوی دیگرسن خودکشی، فرار از خانه، اعتیاد، فحشا و کودکان کار روزبه روز در حال کاهش و به کمتر از 15 سال رسیده، حاشیه نشینی و بی خانمانی افزایش گسترده ای یافته و سرمایه ی اجتماعی دچار فروپاشی و فرسایش شده است.
به لحاظ اخلاقی فاجعه بار است اگر بدانیم دختران برای دست یابی به سرپناهی موقت باید به معامله ای بسیار نابرابر و غیر اخلاقی و انسانی تن دهند، حدود 80  درصد دختران فراری در 24 ساعت اول مورد تجاوز قرار می گیرند و از این پس امکان بازگشت آنها به خانه تقریباً به صفر می رسد. اعتیاد صنعتی به سرعت در حال افزایش است و حتی به مدارس هم رسیده است. با وجود ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی، معاون وزیر بهداشت، میزان مصرف سالانه الکل را در ایران 420 میلیون و مصرف سرانه را بیش از 8 لیتر اعلام کرده که 2 لیتر از متوسط جهانی بیشتر است. بسیاری از کالاهای مصرفی از آبلیمو و شیر گرفته تا گوشت و سوسیس و کالباس و ... غیر بهداشتی، ناسالم و دارای انواع مخاطرات و منشأ بیماری های مختلف هستند.

به قول صفایی فراهانی: جامعه ی ایران دچار سقوط اخلاقی شدید شده است.


4. بر اساس آنچه آمد شاید اندکی از وضعیت دشوار و پارادوکسیکال یک معلم جامعه شناسی درک شود. رفتار «زاکربرگ و چان» کاملاً اخلاقی است و نشانه ای از سودپرستی در آن به چشم نمی خورد.

اما ما به عنوان معلم جامعه شناسی باید به دانش آموزان بگوییم که ارزش های اخلاقی و معنوی از جهان غرب رخت بربسته است. اگر نامه ی ایشان تحلیل محتوا شود این نکته به خوبی عیان خواهد شد که اخلاق و معنویت در انجام این بخشش بی نظیر و سخاوت بزرگ منشانه که گنج شایگان خویش را به رایگان در اختیار نهادهای غیرانتفاعی قرار داده؛ نقش به سزایی داشته است.


قبل از هر چیز باید گفت بخشش و اهدای بخشی از ثروت و به طور کلی آنچه که به آن علاقه و دل بستگی داری، رفتار و کنشی کاملاً معنوی و اخلاقی به شمار می آید. این رفتار آن گاه اخلاقی تر است که این باور نسبت به فرهنگ غربی و نظام سرمایه داری وجود دارد که سودپرستی جزو ارزش های اساسی آن ها به شمار می آید. اگر این گزینه درست باشد (بر اساس نظریه «ماکس وبر» تا حدی این گونه است) رفتار این انسان های بخشنده، اخلاقی تر می شود چرا که بخشش واقعی زمانی دارای ارزش فراوان است از آنچه بدان نیاز و فراتر از نیاز، دلبستگی داریم، ببخشیم؛آن هم در این حد که بسیار شبیه به رفتارهای عارفان و انسان های اخلاق مدار است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: « هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعاً خدا بدان داناست» (آل عمران؛ 92). در جامعه ای که ثروت و سود جزو ارزش های اصلی به شمار می آید اهدای 99 درصد از ثروت خویش می تواند به عنوان اوج نیکوکاری و نشانه هایی آشکار از هویت اخلاقی و معنوی تلقی شود.


علاوه بر این نکاتی دیگر در نامه ی «زاکربرگ و چان» به فرزندشان «مکس» وجود دارد که اخلاقی تر بودن رفتار این پدر و مادر مهربان را بهتر عیان می سازد. به عبارت دیگر نه تنها کنش خیرمندانه ی این افراد میلیاردر اخلاقی است بلکه در اهدافی که در نظر داشته اند؛ عیار اخلاقی بیشتری نهفته است. در واقع هم اصل عمل اخلاقی است و هم اهداف آن عمل. شاید به این دلیل است که بر دیگران تأثیر داشته است و دیگر میلیاردرها نیز این راه را در پیش گرفته اند:


-    تمام این ثروت به افتخار به دنیا آمدن یک دختر به این شکل اهدا شده است. می دانیم حضور دختر و ابراز شادی برای تولد وی، وضعیت را بسیار اخلاقی تر می¬سازد؛این دختر چنان پدر و مادر خویش را شاد و مهیج ساخته است که زبانشان قاصر است از بیان آنچه از رهگذر تولد «مکس» به دست آورده اند؛
-    بخشندگان 99 درصدی اگر چه بر این باورند روند کلی وضعیت جهان روبه بهبودی است اما این مانع از بخشندگی و تلاش برای ساختن آینده ای بهتر نمی شود و حس تعهد اجتماعی و مسئولیت پذیری ایجاب می کند سهم خود را با سرمایه گذاری در زمینه ی بهداشت و سلامت، دسترسی به اینترنت، آموزش مناسب، پل زدن به استعدادها، برابری، ارتقای پتانسیل انسانی، حفاظت از محیط زیست، صلح و رفاه، رفع فقر و گرسنگی ادا نمایند و این همه صرفاً به خاطر عشق به فرزند خودشان نیست بلکه فراتر از آن اعتقاد به تعهد و مسئولیتاخلاقی در قبال زندگی نسل کنونی و تمامی کودکان نسل آینده است؛
-    معنویت در شکل اصیل آن همواره فرد را به سوی رعایت حقوق اقلیت و کسانی که از قدرت بهره ی چندانی ندارند، رهنمون می سازد لذا امیدوار است با سرمایه گذاری درست به این پرسش در آینده پاسخ مثبت داده شود. ایشان هدف خود را چنین بیان می دارند و به نوزاد خویش پیام می دهند که این بخشش چه اهداف اخلاقی و والایی را پیگیری می کند:آیاخواهیم توانست به‌ واقع به تمامی افراد از زن، کودک، اقلیت‌ها، مهاجران وافرادی که ارتباط‌ های قوی ندارند، قدرت دهیم؟
-    در این نامه چند بار از عشق به فرزند، دیگران و امیدی که بر اثر تولد دخترشان به دست آورده اند سخن به میان می آورند و برای آینده ی دخترشان نیز چنین آرزوی دارند که زندگی سرشار از عشق و امیدی داشته باشد. عشق نماد ممتاز و برجسته ی حضور معنویت و اخلاق در جامعه است. در حقیقت این بخشش و این اهداف عالی را فقط می توان با پادرمیانی عشق توجیه و درک کرد وگرنه کمتر انگیزه ای دیگر خواهد توانست در این حد انسان را از خود بی خود سازد که 45 میلیارد دلار را برای ساختن آینده ای بهتر ببخشاید.

 
نکته ی آخر:

در جامعه ای که اخلاق و معنویت از آن رخت بربسته باشد طبیعتاً نباید چنین رفتارهایی مشاهده شود، بلکه به جای آن مردم باید هر روز منتظر باشند تا رسانه ها و مسئولین از فسادی میلیاردی رونمایی کنند و افرادی را به عنوان قهرمان ببینند برای رسیدن به پول و سود به هر کاری دست بزنند. همزمان با انتشار خبر عمل اخلاقی و معنوی و به دور از هرگونه سودپرستی رئیس فیس بوک، در رسانه های اجتماعی ما خبری منتشر می شود که نه تنها هیچ نشانی از معنویت در آن دیده نمی شود بلکه واکنش چندانی نیز در میان مردم برنمی انگیزد:

بخیه های تازه صورت کودکی را به خاطر بی پولی کشیدند؛ به خاطر 150 هزار تومان ناقابل.

آیا جای آن نیست که خون در دل مردم موج زند؟

که این گونه قدر و ارزش انسان و انسانیت پایین آمده است. قرار گرفتن در چنین وضعیت پارادوکسیکالی بسیار دشوار است.نباید بیش از این خود و دانش آموزان را فریب دهیم. آیا در غرب عاری از اخلاق و معنویت، اگر بخیه های صورت دختری نوجوان به خاطر بی پولی والدین کشیده شود، چند نفر حاضرند بخشی از ثروت خویش را اهدا کنند تا چنین کاری صورت نگیرد و در مقابل واکنش جامعه ی ما نسبت به این خبر چه بوده است؟

چگونه من معلم می توانم این پارادوکس را برای دانش آموزان توضیح دهم؟

آینده ی این دانش آموزان رو به کجا می رود؟ 

آیا آن چنان که والدین «مکس زاکربرگ» نگران آینده ی دخترشان و کودکان نسل آینده هستند و 99 درصد ثروت خویش را به بهتر شدن آن اختصاص داده اند ما نیز به آینده ی فرزندانمان می اندیشیم و حاضر به فداکاری هستیم؟

حداقل بهتر است واقعیت را به آنها آموزش دهیم چرا که تلاش برای دسترسی بیشتر مردم به اینترنت و اطلاعات درست که جزو اهداف زاکربرگ هاست بالاخره به نتیجه می رسد و ما دیگر توانایی کتمان و وارونه نمایی حقیقت را نخواهیم داشت.

فرهنگ غرب و اصولاً تمامی فرهنگ ها را باید طیف وار دید که ترکیبی از رنگ های مختلف است. سودپرستی وجود دارد اما در کنار این سودپرستی رفتارهای معنوی و اخلاقی زیبای چشم و روح نواز هم بسیار دیده می شود.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

  گروه اخبار /

کاندیداتوری حمیدرضا حاجی بابایی از همدان برای نمایندگی مجلس دهم

 حمیدرضا حاجی‌بابایی  برای حضور در انتخابات مجلس در ستاد انتخابات حاضر شد و از حوزه انتخابیه همدان اقدام به نام نویسی کرد.

حاجی بابایی ویر آموزش و پرورش دولت دهم بود که تصدی وی در این وزاتخانه نقدهای زیادی به عملکردش وارد شد.

تصادف اتوبوس راهیان نور و آتش‌سوزی در مدرسه‌ای در شین‌آباد از حواشی بود که حاجی بابایی را تا مرز سوال و استیضاح پیش برد.

 

ارتباطی با احمدی‌نزاد ندارم !

حاجی‌بابایی  درباره چگونگی حضورش در انتخابات گفت: حضور در انتخابات در قالب اصول گرایی است و امیدوارم تمام جریان‌های سیاسی چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا با ورود به میدان به رقابت با یکدیگر بپردازند.

وزیر آموزش و پرورش دولت دهم درباره تشکیل شورای مرکزی ائتلاف اصولگرایان گفت: تشکیل این شورا موفقیت بزرگی برای جریان اصول گرایی است و بنده هم ذیل همین ائتلاف به انتخابات ورود پیدا کرده‌ام.

نماینده مجلس هشتم با تاکید براینکه درباره حضورم در انتخابات با احمدی‌نژاد هیچ‌گونه ارتباط و صحبتی نداشته‌ام٬ گفت: یک سری از اعضای جبهه یکتا برای حضور درانتخابات مجلس اقدام به نام‌نویسی کرده‌اند و برخی دیگر قصد حضور ندارند.

حاجی‌بابایی گفت: ما در قالب اصول گرایی و شورای مرکزی ائتلاف بزرگ که جدیدا شکل گرفته به صحنه‌ می‌آییم.

نماینده مجلس هشتم در پاسخ به این که آیا رایزنی‌هایی برای حضور در شورای مرکزی ائتلاف‌اصول گرایان داشته‌آید گفت: از ابتدا با آقای تقوی حرکت‌ها را آغاز کردیم که منجر به تشکیل شورا شده و اکنون هم روند مثبت و خوبی در این شورا در جریان است.

ایلنا

« حمید رضا حاجی بابایی در حالی این ادعا را مطرح می کند که چندی پیش در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان ، توصیه هایی را به محمود احمدی نژاد ارائه کرده بود . ( این جا ) »


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور