حمیدرضا حاجی بابایی سال 74 به عنوان نماینده همدان وارد مجلس پنجم شد. به گفته بعضی منتقدان، او که سابقه معلمی و مدیریت آموزش و پرورش همدان را درکارنامه اش داشت ، نمایندگی مجلس را سکوی پرشی برای رسیدن به پست وزارت آموزش و پرورش می دانست. رویای وزارت او با روی کار آمدن اصلاح طلبان به تعویق افتاد. در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد هم پیشنهاد وزارت به او ندادند . برخی از منتقدان ، استیضاح فرشیدی و درگیری علی احمدی با مجلس را زیر سر حاجی بابایی می دانستند.
از بخت بد ، بعد از انتخابات مناقشه برانگیز 88 وزیر کابینه احمدی نژاد شد. کابینه ای متشکل از ورژن خاصی از اصول گرایان و رییس جمهوری جنجال برانگیز که آخر سر رو در روی حامیان اصول گرای خود ایستاد.
حاجی بابایی با 217 رای موافق که احتمالا بالاترین رای یک وزیر آموزش و پرورش بود روانه ساختمان قرنی شد.
در دفتر وزیر آموزش و پرورش عکس قاب گرفته وزرای پیشین روی دیوار نصب شده است .
حالا سهم فیزیکی حاجی بابایی در ساختمان قرنی عکسی است که به عنوان وزیر یازدهم بردیوار نصب شده است و برخی مدیران ارشد که که فعلا « جامه اعتدال » پوشیده اند اما منتظرند که با تغییر جهت بادهای سیاسی دوباره دکمه انتهایی پیراهن خود را ببندند.
سهم معنوی حاجی بابایی نظام آموزشی 6-3-3 است و داستانی به نام هوشمندسازی مدارس که اگر دوسال دیگر مانده بود همه مدارس کشور را به سبک خودش هوشمند می کرد. در دوره حاجی بابایی سند ملی آموزش و پرورش سرانجام با تغییرات کلی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. متن سند احتمالا به دلیل کیفیت مونتاژی آن ، فاقد استجکام و شفافیت یک متن حقوقی است و بخش عمده آن را مطالب تکراری ، مبهم و شعاری تشکیل می دهد.
بیمه تکمیلی موسوم به بیمه طلایی یکی از ابتکارهای خوب اما ناقص رفاهی وزیر سابق بود. اهمیت این بیمه در پرداخت بخشی از مبلغ حق بیمه توسط وزارتخانه است که تا منبع پایداری برای آن پیش بینی نشده بود.
تعطیلی روز پنجشنبه مدارس اقدامی بود که از حمایت معلمان دوره ابتدایی و دانش آموزان تمام مقاطع برخوردار شد. شاید اگر می ماند برای خرید محبوبیت یک روز دیگر هفته را هم تعطیل می کرد !
در مقایسه با دیگر وزرای آموزش و پرورش ، حاجی بابایی نه نمره بالاتری می گیرد و نه پایین تر. او یک وزیر معمولی بود. تفاوت حاجی بابایی با فرشیدی و علی احمدی این بود که قبل و بعد از وزارت ، انتظارات زیادی از خود ایجاد کرد، اما نتوانست تغییرات مطلوبی در آموزش و پرورش به وجود آورد.
حاجی بابایی این بود که گمان می کرد با انتخاب ادبیات تبلیغاتی – بازاری و تعریف های بدون پشتوانه از مقام معلم و مرجعیت معلم و قله و این گونه فضاسازی های لفظی، می تواند روحیه شکسته معلمان را احیا و در آنها ایجاد انگیزه کند.
با این حال بخشی از معلمان همچنان نوستالوژی دوره حاجی بابایی و سیاست های پوپولیستی رییس دولت نهم و دهم را در ذهن خود دارند اما جرات تبلیغ آن را به دلیل آثار مخرب این دوره ندارند. اینک بار دیگر حاج بابایی از حوزه انتخابیه همدان برای مجلس دهم کاندیدا شده است و خود را در معرض رای مردم قرارداده است. او خواستار وحدت و اجماع اصولگرایان در برابر اصلاح طلبان است.
حاجی بابایی اکنون می کوشد حساب خود را از احمدی نژاد جدا کند تا برچسب "انحرافی" نخورد، اما در عین حال هوای احمدی نژاد را هم دارد.
او طرفدار سیاست "نه سیخ بسوزد نه کباب" است و حاضر نیست احمدی نژاد را از جرگه اصولگرایان خارج کند. حاج بابایی با وجود اینکه دکترای الهیات و معارف اسلامی را در سال 77 از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده اما در سخنرانی و مصاحبه های خود از ادبیات عوامانه استفاده می کند و با زبان آکادمیک بیگانه است.
یک بار، در جمع معلمان کرج گفت که برای قبول وزارت دو شرط تعیین کرده بود. اولی مشورت با پدر و دومی تفال به دیوان حافظ . اما به جای غزل، یک رباعی از حافظ خواند !
داستان گفت و گوی خصوصی حاجی بابایی با پدر، تحت عنوان "پدر دکمه ات را ببند" که تیتر روی جلد مجله پیوند از نشریات آموزش و پرورش با تیراژ 360 هزار شد، نشان داد که حاجی بابایی از امکانات وزارتخانه برای تبلیغ کیش شخصیت خود استفاده می کند.حاجی بابایی چهار دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرد ، عضو ثابت فراکسیون فرهنگیان بود. به هیات رییسه مجلس هم راه یافت و مدتی هم عضو کمیسیون امنیت ملی هم بود. اما معروف بود که رویایش نشستن بر صندلی وزارت آموزش و پرورش است که از سال ها پیش برای آن برنامه ریزی کرده بود . خودش می گفت که با عشق، به آموزش و پرورش آمده است.
هر چه بود شاگرد شلوغ کلاس که معلم ها را به ستوه آورده بود ، مبصر کلاس شد !
حاج بابایی که سالها در جایگاه نمایندگی وزرا را به چالش کشیده بود ، درسال 88 وارد کار اجرایی شد . او که تا دیروز پرسش گر بود حالا باید پاسخ گو می شد. حاجی بابایی هم مثل اکثر وزرای آموزش و پرورش با تیم خودش به وزارتخانه آمد. او اصول گرایی بدون عقبه حزبی و تشکیلاتی بود و شاید به همین دلیل به همشهری ها و هم منطقه ای هایش اعتماد کرد.
هر وقت تند می شد ته لهجه شیرین همدانیش بیرون می زد. از سنقرکلیایی تا سریش آباد قروه و از آنجا تا روستای مریانج که حالا دیگر به شهر همدان پیوسته ، دوستان و آشنایان را فراخواند.
نیروهای ستادی گلایه می کردند که اکثر پست های کلیدی وزارتخانه را به همشهریانش سپرده است . یکی از کارکنان ستادی با انداختن دانه های درشت تسبیحش تا 17 نام را برای من شمرد. حاجی بابایی هرجا هم که پست برای همشهری ها کم آورد ، پست جدید خلق کرد.
در اسفند 88 طي حكمي جلال رحيمي برادر محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد را که آن زمان برو بیایی داشت و اهل سریش آباد بود را به سمت قائم مقام وزير در امور استانها منصوب كرد .
مدتی بعد کیومرث هاشمی را قائم مقام وزیر در امور تربیت بدنی کرد. البته این انتصابات غیر قانونی نبود و از اختیارات وزیر بود . حاجی بابایی که تا قبل از وزارت از منتقدان پرشور وزرای آموزش و پرورش بود بعد از چهار سال وزارت به نقش سابق خود برگشت. اما او امتحان خوبی پس نداد. حاج بابایی مدعی بود که آموزش و پرورش را مثل کف دستش می شناسد و هم درد را می داند و هم درمان را در کیف خود دارد. اما نتوانست در دوره وزارت خود بخشی از مشکلات وزارتخانه را حل کند.
او به سیستم کارشناسی وزارتخانه اعتنایی نداشت .بسیاری از کارشناسان مستقل و نیمه مستقل در این دوره منزوی شدند. میراث معنوی حاجی بابایی در دستگاه آموزش و پرورش چه بود؟
به نظر من شاخص ترین ویژگی در مدیریت حاجی بابایی ، سر وصدا و آمیختن اطلاع رسانی با تبلیغات بود. حجم سخنرانی های حاجی بابایی در تلویزیون و در جلسات چند صد نفری تا چند هزار نفری فرهنگیان ، به اندازه چند وزیر آموزش و پرورش بود. او به مونولوگ خیلی علاقه داشت و زیر بار دیالوگ نمی رفت. در برابر پرسش های غافل گیرکننده خبرنگاران عصبانی می شد.
یک بار در جواب خبرنگاری که از افزایش حقوق معلمان سوال کرده بود، با عصبانیت گفت : «خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند.. به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟». یکبار دیگر هم گفت : "با معلمان قرارداد اخلاقی دارم که اسم معلم را با پول نیاورم." منظورش این بود که در باره حقوق و مزایای معلمان حرف نمی زند.
یکی از ویژگی های حاجی بابایی ستایش های زبانی مبالغه آمیز از معلمان بود. او بارها در سخنرانی هایش گفت که می خواهد دست معلمان را بگیرد و به قله ببرد.سخنان حماسی و غلو آمیز او در باره نقش معلم و جایگاه معلم و قله و... این تصور را ایجاد کرد که آقای حاجی بابایی در صدد راه انداختن حزب معلمان است. حاجی بابایی در دوره وزرای قبلی آموزش و پرورش بر سر آنها فریاد می کشید که اگر عرضه ندارید که حقوق معلمان را افزایش دهید ، استعفا کنید. بعد از وزیر شدن ، این گمانه که احتمالا طرح مطالبات معلمان و شعار افزایش حقوق در آن دوره ابزار سیاسی برای رسیدن به پست وزارت بوده، در اذهان برخی از معلمان شکل رفت.
ظاهرا در ادبیات وزیر ، تمجیدهای زبانی و گفتار درمانی جایگزین راه حل افزایش حقوق و مشکلات معیشتی معلمان شده بود .تمجید از مقام و جایگاه معلم عملی پسندیده است اما از حدی که بگذرد و به خصوص اگر با مبالغه همراه شود، این تصور را ایجاد می کند که هدف گوینده پرت کردن حواس مخاطب از موضوع دیگری است.
واکنش وزیر به سوانح آموزش و پرورش الگوی معینی داشته است: "آمیزه ای از انکار و پرخاش."
در جریان آتش سوزی خوابگاه دبیرستانی در چاه بهار وزیر آموزش و پرورش با این مقدمه: "شما میتوانید بگویید که هیچ هواپیمایی سقوط نکند؟" افزود: "همه توانمان را در خصوص پیشگیری به کار می گیریم، حالا ممکن است در خوابگاهی چند سیم روی هم قرار بگیرند و جرقه خورده باشد...".
در جریان سقوط اتوبوس حامل دانش آموزان و مرگ 26 دختر دانش آموز گفت: "بروید از مسئولش بپرسید". در حادثه آتش سوزی مدرسه شین آباد در واکنش به سوال خبرنگار مهر در خصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس با خنده گفت: «خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر می دادید مواظب مدرسه شین آباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمی داد.»
نحوه عذرخواهی وزیر در مجلس در رابطه با حادثه شین آباد هم خبر ساز شد. وی گفت: «این که اگر واقعا وزیر آموزش و پرورش باید بیاد بگه من عذرخـواهی مـیکنم. من الان تا قیامت عذرخواهی میکنم هر اتفاقی بیفتد توی آموزش و پرورش.»
حالا حاجی بابایی می خواهد برگردد .
او در همدان هم مخالف دارد و هم موافق . هنوز هم لحن طلبکارانه خود را حفظ کرده است. هنوز هم به حمایت بخشی از معلمان دلگرم است. هنوز هم شعارهای معیشتی می دهد و هنوز هم می خواهد دست معلم را بگیرد و روی قله ببرد .
آیا باز هم بخشی از معلمان همدانی جذب این شعارها می شوند ؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ایشان البته وزیر قدرتمندی بودند. با اراده و مصمم بودند، به مسائل رفاهی معلمان توجه کردند و قدرت چانه زنی خوبی در رده های بالا داشتند. به هر حال هنوز هم ایده آل بسیاری از معلمان آقای حاج بابایی است.
اگر هر وزیری دل به وزیری نبندد و خود را مستظهر به پشتیبانی یک میلیون معلم بداند، می تواند خیلی کارها بکند و در دل همه ماندگار شود. معلمان زیاده طلب نیستند. آنها می خواهند مثل کارمندان دیگر کشور پاداش بازنشستگیان را همان ماه اول بگیرند، نه بعد از یک و نیم سال که تورم پولشان را بی ارزش کند. این یک خواسته بدیهی و اولیه است که جا دارد هر وزیر آموزش و پرورشی که نتواند این خواسته اولیه را برآورده سازد، استعفا دهد تا نام نیکی از خود به جا بگذارد.
حاجی بابایی در دوران کوتاه وزارتش اقدامات خوبی مانند افزایش فوق العاده شغل معلمان ، تنظیم سند تحول ، تعیین تکلیف بخش بزرگی از حق التدریس هاو . . . انجام داد ولی هیچ یک را در بوق و کرنا نکرد .در کنارش قبول که اشتباهاتی هم داشت .
آ.پ ارث پدری هیچ وزیر و رئیس جمهوری نیست باید یک نگاه بالا دستی برای آموزش و پرورش باشد نه اینکه هر وزیری شب با زنش مشورت کرد صبحش یک نقشه جدید برای کل جامعه دانش آموزی و فرهنگی و کل خانواده ها بکشه. اصول کلی غیر قابل تغییر باشد چقدر تغییرات بی ثمر هزینه هزاران ساعت کار کارشناسی آبکی چه بود چه شد چه هست همه هیچ تغییرات مثل نظام اموزشی یا طرح مسخره یک روز با کتاب یا هزاران نقشه آبکی برای معلمان داشتند از طرح حاجی گرفته تا طرح فانی ارزشیابی ازمونی معلمان .کوچکترین تغییر در آ.پ باید نیازمند تایید سه قوه باشد نه هر ننه قمری که آمد همه را بدبخت کند از معلمان گرفته تا دانش آموزان و خانواده ها.ضمنا تعطیل کردن پنج شنبه ها کار درستی بود بخاطر همکاران ابتدایی و دانش آموزان و خانواده ها
طی ده سال اخیر بیشتر از 300 تغییر در آ.پ داشتیم که بیشتر از 99 درشد به بایگانی پیوست
هر تغییری ابتدا باید توسط معلمان مدارس کل کشور ارزیابی شود کاری بسیار ساده محول کردن امور به افرادی که واقعا در کار درگیر هستند نه کسی که 30 سال یا حتی 3 سال است که سر کلاس نرفته مشکلات مدارس باید با مشورت معلمان و تایید سران کشور حل شود وزیر فقط مجری باشد و توان تغییرات ش بسیار جزیی باشد.
کلید تصمیمات این خانه باید به صاحبان اصلیش تحویل شود یعنی ما معلمان
مشکلات حال حاضر مدارس :عدم وجود کلاس درس مجهز بجز در مناطق مرفه نشین، تعداد زیاد و غیر استاندارد دانش آموز در هر کلاس، دستمزد بسیار پایین معلمان، نگاه 100% غلط مصرفی بودن آ.پ در بین مسولان، عدم ارتباط همکاری خانواده ها با مدارس،حجم بالای کتاب های درسی ، بی ارزش شدن درس خواندن ، قبولی هاو...
استاد گرامي جناب آقاي عبدالهي
با چه توانمندي عملکرد 4 ساله آقاي دکتر حاجي بابايي را بدرستي به تصوير کشيديد . تصويري که نه سياه و نه سفيد بلکه عين واقعيت بود .
متأسفانه هنوز جامعه ما ظرفيت و پتانسيل عوام فريبي را دارد . قطعأ بحث هاي اقناعي قلم بدستاني چون شما استاد بزرگوار بسيار موثر مي باشد .
اميد است در اسفند 94 فرهنگيان فرهيخته با تکيه به تجارب ارزشمند گذشته خود با آگاهي بيشتر از پيش با حضور حداکثري حماسه آفريني نمايند .
در پايان برخود واجب مي دانم که مجددأ از احساس مسئوليت شما نسبت به جامعه فرهنگي صميمانه سپاسگزار باشم .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
جان هر کی که دوستش دارید به حاجی بابایی رای ندهید!!!!!
1- عنوان كردي كه یکی از ویژگی های حاجی بابایی ستایش های زبانی مبالغه آمیز از معلمان بود.
خوب مگر بد است وزيري در ستايش معلمان حرف بزند و از انها تعريف و تمجيد نمايد اين ادبيات حاجي بابايي بود اما ادبيات دوست شما فاني چيست ايشان معلمان را موجدات اضافه و بي سواد و مازاد و ناكارامد مي داند كه بايد اخراج شوند و معلمان دويست هزار توماني جاي آنها را بگيرند كدام ادبيات را مي پسنديد ادبيات فاني يا ادبيات حاجي بابايي ؟2
-
حاجي بابايي طرح افزايش حقوق معلمين بر اساس حقوق دانشگاه را ارائه داد كه با مخالفت نمايندگان اصلاح طلب مجلس مواجه گرديد و با مخالفت نمايندگان و با پايان دوران طلايي وزارت خود نتوانست به مرحله اجرا در اورد
بنده سنگ هیچ کسی را به سینه نمی زنم و طرفدار شخص خاصی نیستم چون تمام افرادی که در دو دهه ی اخیر به این مقام رسیدند هرگز نتوانستند حتی بخشی از مشکلات مزمن نظام آموزشی کشور یا فرهنگیان را التیام بخشند .
البته نباید از نظر دور داشت که در این مدت فوق الذکر بی توجهی دولت ها و مجلس ها در ادوار پیاپی نیز بسیاری از انرژی ها و انگیزه ها و احیانا برنامه ها را نیز به فراموشی و خاموشی سپرده است .
جناب حاجی بابایی نیز بهتر است کلاهشان را قاضی کنند و ببینند در دوره بالاترین درآمدهای نفتی و ثروت چند صد میلیارد دلاری کشور در جایگاه وزیر چقدر توانسته اند از زخم های کاری فرهنگیان و تبعیض ها بکاهند و نظر ریاست جمهور و هیئت وزیران وقت را به رفع مشکلات این مجموعه جلب کنند که حالا دوباره از این مجموعه طلب رای نمایند ؟؟؟
بنده تعجب می کنم سرتاسر این نوشته نگارنده این بنده خدا را کوبیده دوست عزیز نقد اینجوری نیست .
شما به سند تحول هم حمله کردی این سند البته قابل نقد هست زیرا بسیار آرمانی است اما چارچوب و مبانی علمی و فلسفی مشخص و محکمی دارد جمعی از نخبگان و صاحبنظران و اساتید سالخورده حوزه تربیت در دانشگاه و حوزه علمیه این سند را نوشته اند تورابه خدا در اظهاراتتان کمی بیشتر انصاف را رعایت نمایید.
به نظر شخص بنده آقای حاجی بابایی ارزشش را دارد که بعنوان رهبر جنبش معلمین در مجلس آتی در نظر گرفته شود ما ایشان را داریم آنگاه شما می روید با محجوب مصاحبه می کنید آقای محجوب چند کلاس را تا به حال اداره کرده ایشان از جنس معلم نیست که درد معلم را بداند .
یک مقدار حساب شده تر بنویسید فکر کنید بعد عمل کنید.
حاجی بابایی با تعطیلی کردن پنج شنبه لطمات بسیاری به معلم-دانشجوها وارد کرد و همیتطور معلمهایی که چشم به چندرغاز حق التدریس پنج شنبه داشتند
حاجی بابایی هیچ وقت معلمی نکرده و در بدو استخدام در آپ به اداره رفته و خیلی زود به ریاست آن در شهرستان خود رسید.
در حالی که اینروزها همه از فانی انتقاد می کنند (که البته بجا و بحق است)ولی متاسفم که آ.پ وزیری مثل حاجی بابایی داشته که آثار مخرب و ویرانگری هایش غیر قابل جبران بوده است.
حالا چرا قرعه به نام آقای حاج بابایی خورده ?!
چرا در وصف سایر وزرا قلم فرسایی نمیشود.
نتیجه آن چند سال بعد و هنگام سامان دهی نیروها خودش را نشان داد .
واقعا نتیجه این ساختار برای معلمان و آموزش و پرورش چه بود ؟
چه فایده ای برای معلمان داشت ؟
مگر می شود پذیرفت که یک دانش آموز 12 و یا 13 ساله در کنار یک دانش آموز 6 و یا 7 ساله قرار گیرد ؟
آیا این مشکل آفرین نیست ؟
از سوی دیگر تعطیلی پنجشنبه ها موجب شد که زنگ چهارم به مدارس تحمیل شود .
و یا در مورد بیمه طلایی که دائم در بوق و کرنا می کنند .
حاجی بابایی چون می دانست دور بعد وزیر نیست کلی بدهی برای وزیر بعد تراشید !
حداقل 400 میلیارد تومان بدهی !
در ماجرای دانشگاه فرهنگیان :
بر خلاف اساسنامه تصویب کرد که 42 درصد از حقوق و مزایای دانشجو معلمان کم نشود .
او می دانست که این خلاف اساسنامه است و می دانست که دانشگاه فرهنگیان حداقل 50 درصد کسری بودجه دارد ...
چون می خواست برای خودش سرمایه اجتماعی کاذب ایجاد کند و فکر آینده خودش را کرده بود !
او دلسوز معلمان نبود و نیست .
یکی از شروط مهم هر پژوهش, تحقیق و مقاله ای, رعایت انصاف است.
من تعجب می کنم که چرا حاجی بابایی را با فانی مقایسه می کنند ؟
چرا او را با نجفی مقایسه نمی کنند ؟
چرا با دکتر شکوهی مقایسه نمی کنند ؟
پیشنهاد من به معلمان همدان و تشکل ها به ویژه کانون صنفی همدان این است که این یادداشت را تکثیر و در اختیار معلمان قرار دهند .
باید ثابت کنیم که ما معلمان فریب پوپولیسم را نمی خوریم .
کسی نمی تواند سر ما معلمان کلاه بگذارد .
به محض شنیدن این که از معلمان زندانی هستیم به دفتر و حراست دستور دارد که ما را بیرون کنند !
هنوز حرف های ایشان در اسفند 85 وقتی که با معلمان حرف می زد در گوشم طنین نواز است ...
اگر از این ضعف آقای صرف نظر کنیم آیشان انسانی صادق و فارغ از روزمرگی و پوپولیسم هستند. شاید ایشان در دوران آقای احمدی نژاد که گشایش اقتصادی بهتری حاکم بود می توانستند وزیر ایده آلی باشند و برنامه های درازمدت خود را بهتر عملی کنند. وزیر قبلی می خواست نتایج کارهایش را یک سال بعد به نمایش بگذارد، در حالی که نتایج برنامه ها در آموزش و پرورش ممکن است 10 سال بعد به بار بنشیند. شتاب زدگی و عوام گرایی در آموزش و پرورش مانند زهر است.
بهتر است براي ما جك تعريف نكني اصول تفكر اصلاح طلبي و كارگزاري بر مبناي خصوصي سازي و حمايت از قشر مرفه و سرمايه دار و له كردن قشر ضعيف ريخته شده است دولت روحاني كه شما شيفته آن هستي در روز معلم عنوان كرد كه بايد مدارس به بخش خصوصي واگذار شود تا موجب صرفه جويي در هزينه ها شود درست است كه در دوئران حاجي بابايي تنوع مدارسزياد بود اما مالكيت اين مدارس بر عهده دولت بوده و اين مدارس حق استخدام معلمان خارج از سيستم و از بيرون به صورت حق التدريس را نداشتند
دوست عزیز
همکاری جناب عبداللهی با گروه سخن معلم افتخاری بس بزرگ است و ما از ایشان بابت یادداشت های روشنگرانه صمیمانه سپاسگزاریم .
پایدار باشید .
روحانی عادت دارد فقط پشت سر احمدی نژاد حرف بزند اما جرات رویارویی با وی را ندارد همین دکتر ترکان جنابعالی در برنامه پایش .... تا سوالات چالشی نپرسد تمام اعضای دولت دروغگو و ترسو هستند که جرات بیان ادعای خود در برابر احمدی نژاد و وزیران به قول خودشان دزد را ندارند
کاش طوری برخورد کنیم که حداقل آب به آسیاب کوبندگان معلم نریزیم!!
با این اوصاف در صد سال آینده هم حق معلمان محقق نمیشود!!!