گروه اخبار /
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در همایش استحکام ساخت درونی قدرت در دانشگاه عالی دفاع ملی با اشاره به مشکلات بخش اقتصادی کشور و چالشهای این حوزه گفت: «در یک ارزیابی کلی رشد متوسط ما ۳ درصد، نرخ بیکاری ۱۲ درصد و نرخ تورم حدود ۲۰ درصد بوده است. این آمار نشان میدهد ما هم مشکل ساختاری داریم و هم مشکل مدیریتی.
این رشد اقتصادی برای ما جالب نیست و ما نمیتوانیم بگوییم ساختار قدرت ما بسیار قوی ولی اقتصاد ما ناتوان است. لاریجانی همچنین با بیان اینکه اقتصاد ما باید مولد، درونزا و برونگرا باشد و ثروت ملی تولید کند، تاکید کرد: موانعی برای رشد اقتصادی ما وجود دارد. یک مانع گرایشهای سوسیالیستی است که ما نمیتوانیم از آن فرار کنیم.
سیاستهای اصل ۴۴ چگونه اجرا شد؟ قرار بود رقابت واقعی به وجود آید، ولی این گونه نشد. مشکل دیگر ما وضعیت بوروکراسی است که یک دولتی زیر بار تعدیل آن نمیرود. او با بیان اینکه ما حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پروژه کلنگزنی در کشور داریم که کار اشتباهی بود، افزود: «شکل دیگر ما در تعهدات دولت به بخش خصوصی است.
وی با بیان اینکه باید دولت کوچک شود تا هزینهها کاهش یابد، افزود: استخدام ۵۰۰ هزار نفر در دولت قبل کار اشتباه و خلاف قانون بود.
به گفته رئیس مجلس اگر تشکیلات دموکراتیک وجود نداشته باشد، عدهای با حرفهایی رای میآورند و بدون عملیاتی کردن آنها کنارمیروند، اما اگر تشکیلات وجود داشته باشد، آن تشکیلات آبروی خود را با حرفهای پوپولیستی نمیبرد.
ایسنا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
همواره با دو پرسش اساسی مواجه بوده ایم :
1-چرا معلمان در کار صنفی اطاعت و یا حرف شنوی ندارند ؟
2-چرا معلمان و فعالان آن ها در کار صنفی ، گرایش های سیاسی خود را بیرون در نمی گذارند ؟
شاید کنکاش و پاسخ به دو پرسش بالا بتواند تا حد زیادی ما را در فقدان یک« اتحادیه صنفی قدرت مند » یاری دهد .
پی گیری مطالبات صنفی و مدنی به صورت مشخص و یا نظام مند از سال 1380 شروع گردید .
نگاهی به وضعیت و نیز شکل حضور معلمان در اعتراضات نشان می دهد که این " گروه مرجع " در پی گیری مطالبات صنفی تابع قواعد و فرمول های مبارزات صنفی نیستند .
اعتراض آنان در مورد مطالبات و در محدوده مدرسه به زنگ تفریح ( صبحانه ) خلاصه می شود .
معلمان حتی از شورای معلمان و اختیارات قانونی آن جهت پی گیری مطالبات درون مدرسه ای نیز استفاده نمی کنند و برگزاری آن فقط در حد یک مراسم اداری و تنظیم صورت جلسه پایان می یابد .
آنان در جلسات شورای معلمان نیز به صورت جدی ، هدف مند و شفاف وارد مسائل و مشکلات نمی شوند و سطح گفت و گو ها معمولا در یک حد مشخص و قابل پیش بینی می ماند .
تجارب و شواهد نشان می دهد تا زمانی که ثبات شغلی یک معلم ازسوی عوامل دیگر مانند مدیر ، اداره و... مورد تهدید قرار نگیرد آنان سعی می کنند که خود را موافق وضع موجود نشان دهند و حتی در برابر مشکلات سایر همکاران خود موضع جدی نگیرند .
در واقع ، « همبستگی صنفی » که خاستگاه و ممارست آن باید از مدرسه آغاز شود عملا شکل نمی گیرد و این درست بر عکس جامعه کارگران است که این همبستگی در همه سطوح و در حد بالایی مشاهده می شود .
در شکل اعتراضات بیرونی این وضعیت شکل وارونه به خود می گیرد ؛ هر چند درصد بالایی از جامعه معلمان ترجیح می دهند که به دلایل گوناگون از وارد شدن در این وضعیت ها اجتناب کنند و تنها اخبار مربوط به آن را پی گیری کنند .
گروهی از معلمان نیز که اکثرا به دعوت تشکل ها در این اعتراضات حضور می یابند نیز چندان تابع قواعد و یا مبارزات صنفی نیستند .
معلمانی که تا دیروز راهبرد " سکوت " و یا " انزوا " را برگزیده بودند اکنون بسیار جلوتر از تشکل های معلمان خواهان اعاده حقوق و احیای مطالبات خود می شوند .
حتی در مرحله اعزام نماینده و انجام مذاکره و گفت و گو بین نمایندگان تشکل ها و دولت نیز معلمان آن را نوعی " مدیریت زمان " و " خرید وقت " تلقی کرده و بعضا فعالان تشکل ها را متهم به مسامحه ، سازش و... می کنند .
در واقع ، آنان برای یک بار و آخرین بار می خواهند تکلیف همه چیز را مشخص کنند .
این در حالی است که مطالبات صنفی باید محدود و کارشناسی شده باشد و بیان آن ها باید تدریجی باشد .
شکل گیری این وضعیت حتی بر روی رفتار فعالان تشکل ها تاثیر گذاشته و در کنار فقدان تئوری و یا برنامه برای پیش برد وضعیت توسط تشکل ها ، آنان را در آینده در موقعیت های « چالش برانگیز و هزینه زا » قرار می دهد .
درست برعکس جامعه کارگران که « اطاعت صنفی » و « حرف شنوی تشکیلاتی » در حد قابل قبولی وجود دارد و این رفتار تشکیلاتی کارگران در برابر نمایندگان خود و براساس سلسله مراتب ، قدرت چانه زنی و توان مذاکره آنان را به صورت تصاعدی افزایش می دهد .
در تحلیل این پدیده ، برخی به ویژگی های رفتای معلمان اشاره می کنند و این که آنان همواره سعی می کنند خود را در موقعیت های هم سطح و برابر ببینند و هر یک از معلمان خود را صاحب تشخیص و در مقام تصمیم گیری بدانند .
نتیجه نهایی این وضعیت به این جا ختم می شود که مسئولان نیز هیچ گاه تشکل های معلمان و فعالان آنان را جدی نگیرند و در نهایت " نگاه ابزاری و منفعت طلبانه " به پتانسیل آنان در بدنه معلمان داشته باشند .
و اما نکته مهم دیگر آن است که معلمان هیچ گاه سعی نمی کنند مرزی میان " صنف " و " سیاست " قائل باشند .
این وضعیت در تشکل های معلمان پر رنگ تر است . حتی بیان مواضع صنفی نیز تابعی از دیدگاه های سیاسی می شود و از این جاست که « افتراق صنفی » آغاز می شود .
شاید مهم ترین دلیلی که می توان برای این وضعیت ارائه نمود آن است که هنوز تعریف مشخص و واحدی از " صنف " در آموزش و پرورش و میان معلمان و توسط تشکل های معلمان ارائه نشده است .
هنوز تشکل های معلمان با دیدگاه های مختلف سیاسی نتوانسته اند بر اساس منافع صنفی به " حداقل " ها برسند .
شاید تدوین یک " منشور صنفی " که دربرگیرنده مطالبات معلمان در سه ضلع " معیشت ، منزلت و معرفت " باشد بتواند دیدگاه های آنان را به یکدیگر نزدیک نماید .
به علت فقدان یک " منشور صنفی " جامع نیز هر فرد و یا تشکلی برای خود و دیگران فرآیندی از مبارزات صنفی را ترسیم می کند .
این در حالی است که در پیشنهاد این گونه روش ها معمولا توجهی به واقعیت ها ، شرایط و حتی پارامترهای فرهنگی جامعه مرجع نمی شود و اتخاذ این " روش های چندگانه " و " شدت افتراق " معلمان را نهایتا نسبت به اصل مساله بی تفاوت و یا خنثی می کند .
نتیجه منطقی فقدان هم گرایی در تعریف و تبیین مطالبات معلمان توسط تشکل ها این می شود که هر گونه اعتراض در مورد " صنف " با گرایش های سیاسی و تسویه های جناحی گره خورده و مطالبات معلمان در سطوح مختلف برای جامعه ناشناخته و مبهم باقی می ماند .
چه بسا در سایه حضور کم رنگ و بی رمق معلمان در عرصه " رسانه " ، آنان و تشکل های معلمان متهم به زیاده خواهی و ... نیز بشوند !
آیا معلمان و تشکل های آنان می توانند مانند سایر گروه ها به ویژه کارگران ، حول موضوع صنف به گفت و گو پرداخته و مطالبات خود را در یک فرآیند منطقی و کارشناسی و بر اساس فرمول " حل مساله " به گوش فرادستان و حاکمیت برسانند ؟
به نظر می رسد تشکل های معلمان قبل از طرح مطالبات و عرضه آن به جامعه و دولت باید در درون خود و نیز روابط میان گروهی و میان تشکلی به یک مدل گفت و گوی سازنده و موثر با رویکرد انتقادی دست یازند .
این نخستین گام برای طرح مساله در حوزه آموزش و پرورش خواهد بود .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
در روز پنجشنبه به تاریخ 28 آبان 1394 اولین مجمع انجمن اسلامی معلمان ایران در استان زنجان با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد .
در این جلسه تنی چند از اعضای انجمن از شهرستان ها و مناطق زنجان، سلطانیه، خدابنده، ابهر، زنجانرود حضور داشتند .
همچنین برخی از مسئولان تشکل های سیاسی استان شامل حزب اعتماد ملی، حزب همبستگی، حزب ندای ایرانیان، حزب اراده ملت، انجمن اسلامی مهندسان انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، خانه کارگر، مجمع زنان اصلاح طلب، مجمع متخصصین و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی حضور داشتند.
در ابتدا آقای کاظم خرازی رییس شورای هماهنگی استان گزارشی از فرآیند تشکیل ، توسعه، عملکرد و مواضع انجمن در استان ارائه نمودند .
در ادامه ، آقای مهندس عزت الله عباسی نایب رییس دبیرکل انجمن به تشریح تاریخچه و دیدگاه های انجمن در سطح ملی پرداخته و از زحمات شورای هماهنگی استان قدردانی نمودند.
پس از آن با استقرار هیات رییسه سنی مجمع رسمیت یافت .
در ادامه کاندیداهای عضویت در شورای هماهنگی استان به معرفی خود پرداختند و سپس با توزیع برگه های رای انتخابات به عمل آمد .
با شمارش آرا اعضای اصلی به شرح زیر اعلام شدند :
1- آقای کاظم خرازی
2- آقای رجب علی کریمی
3- آقای ابوالحسن مرتضوی
4- آقای جلیل شامی
5- آقای تقی عمرانی
6- آقای محمد فاتحی نژاد
7- خانم نسرین مولایی
8- آقای علی امینی
9- آقای علی اسدی
10- آقای علی اکبر حکیمی نیا
11- آقای حجت الله عباسی
اعضای علی البدل :
1- آقای علی الله رفیعی
2- آقای حجت الله فتحی
3- آقای جلیل طاهری
4- آقای جعفر ایثاربخش
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار / ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه شماره ۴ خود زمان آغاز ثبت نام از داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان رهبری،پنجشنبه ۲۶ آذرماه و داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی را شنبه ۲۸ آذر ۹۴ اعلام کرد.
روزهایی که مردم برای خرید روزنامه صف میکشیدند و بعضی از روزنامهها ساعت 10 صبح روی دکهها نایاب بود، دیگر رویای روزنامهها شده است؛ رویایی که گویا باید فراموش کرد.
رسانههایی را که هدف از راهاندازیشان چیزی جز رسالت رسانه است کنار میگذاریم؛ اما روزنامههایی که مسئولیتی در قبال جامعه به دوش خود متصورند چرا دیگر خواننده ندارند؟
استادان روزنامهنگاری میگویند روزنامهها با وجود سایتهای خبری و خبرگزاریها، باید به سمت تحلیل خبر حرکت کنند و یکی از دلایل عقبماندن رسانه از مخاطب، کمبودن تحلیل در روزنامههاست.
کوتاه شدن تکستهای خبری و کمتحمل شدن مخاطب برای خواندن مطالب بلند و هزار و یک دلیل دیگر، برای بیرغبتی مردم به خواندن روزنامهها ردیف شده است؛ اما در کشورهایی که رسانه قدمتی طولانیتر دارد، برای همه این مشکلات راهحلهایی در نظر گرفته شده است تا روزنامهها همچنان مخاطب خود را داشته باشند.
پس برای پیدا کردن دلیل بیرغبتی مخاطب به روزنامهها، باید در جایی دیگر بهدنبال دلیلی فراتر گشت. برخی در سالهای گذشته کار خبر را رها کردند و برخی نیز ترجیح دادند محل دیگری را برای زندگی و کار برگزینند. برای درک مسائل مربوط به رسانه، پذیرفتن شرایط ناهموار کار رسانهای و عملکرد حرفهای با وجود موانع متعدد، نیاز به تجربه است؛ تجربهای که شاید چند سال قبل نزد دبیران و سردبیران روزنامهها بیشتر از حال بود. حالا حاملان آن تجربهها یا نیستند یا اگر هستند فضایی برای حضور ندارند یا به هر دلیلی کاری دیگر را انتخاب کردهاند. البته این را هم باید افزود که فضا برای کار رسانهای حرفهای تغییر چشمگیری با سالهای گذشته نکرده است و اهالی رسانه نیز انگیزه چندانی برای حضوری متفاوت نداشتهاند. اما با این وجود دلیل اصلی را باید در همان خلأ تجربه جستوجو کرد.
در این خلأ، مدیران رسانه ناچارند از نیروهایی کمتجربهتر چون ما برای تحریریه استفاده کنند؛ نیروهایی که تجربه کافی برای درک مخاطب، شناخت شرایط رسانهای و نقش شبکههای اجتماعی و... ندارند و به عبارتی، به پختگی کامل برای خلاقیت و به تبع آن، جذب مخاطب برای رسانههایشان نرسیدهاند.
مجلاتی که با سردبیری یک خبرنگار با تجربه سه چهارساله منتشر میشوند و روزنامه صاحبنامی که مسئولیت برخی صفحات آن به عهده خبرنگارانی با تجربه اندک گذاشته میشود، هم امکان کسب تجربه را از خبرنگاری که چند سال دیگر باید خبرنگاری کند، میگیرند و هم رسانه را از خلاقیت در صفحات نشریه محروم میکنند و درنهایت، مخاطب است که با بیاعتنایی از کنار مجله یا روزنامه میگذرد و شبکههای اجتماعی و گاه سایتهای خبری را به مطبوعه ترجیح میدهد.
شاید تلنگری به فضای نهچندان مطلوب رسانهای از سوی دولت و تلاش برای تغییر نگاهها به رسانه، پس از پایان مذاکرات هستهای، باتجربهها را وارد کار کند و این باتجربهها، مخاطب را با خواندن نشریات مکتوب تشویق کنند؛ البته اگر جایی برای بازگشت مانده باشد.
روزنامه فرهیختگان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
از بانك آمده اما قرار است باز هم به آنجا برود. يكي از دوستانش را با هزار بدبختي راضي كرده با او به بانك بيايد و ضامنش شود تا بتواند وام 20 ميليون توماني بگيرد. ازخوشحالي روي پا بند نميشود، از اينكه توانسته مدير شعبه بانك را توجيه كند كه به عنوان كارآفرين اين وام را طي پنج سال و هر ماه مبلغ 550 هزار تومان به او بدهد. هركس نداند و او را در اين حال ببيند تصور ميكند بليتش برنده شده يا پول كلاني پيدا كرده است، اما واقعيت اين است كه او بعد از پنج سال بايد دو برابر اين مبلغ يعني 40 ميليون تومان را به بانك پس بدهد. شايد در ظاهر اصلا عادلانه نباشد، اما واقعيت همين است. 26 بانك و موسسه خصوصي و دولتي در ايران به افراد از دو ميليون تومان به بالا وام ميدهند، در حالي كه همه اين بانكها و موسسات مبلغي بيش از دو سوم مبلغ وام را پس ميگيرند. با وجود اين، تمناي وام گرفتن و زندگي قسطي در بعضيها به هيچوجه كم رنگ نميشود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
رسانهها اعم از مجازی، تصویری یا مکتوب از اصلیترین ارکان یک جامعۀ دموکراتیک هستند. از سوی دیگر بدون وجود احزاب، تشکلها، انجمنها و ان. جی. او. ها پدید آمدن یک جامعۀ مردمسالار تصورناپذیر است.
رسانهها و تشکلها در جوامع مدرن کارکردهای فراوان و گوناگونی دارند. یکی از مهمترین این کارکردها انعکاس خواستهها و مطالبات گروه های مختلف مردم به مدیران و طبقۀ حاکم است.
در ساده ترین شکل دموکراسی که میتوان آن را دموکراسی مستقیم نامید، هر فرد جامعه در هر سطحی از آگاهی و سواد، طبقۀ اجتماعی، صنف و در هر ردهای از مسئولیت که باشد، میتواند با مراجعۀ مستقیم و گفت و گوی رودررو با حاکمان و با به خدمت گرفتن عبارات و معلوماتی در حد فهم و مهارت خود، به طرح خواستههایش بپردازد و انتظار دریافت پاسخی در سطح درک خود داشته باشد. این نوع مطالبه گری در جوامع کوچکی مانند یک روستا یا شرکتی کوچک، شدنی و مفید است اما در جوامع بزرگ به دلایلی این روش ممکن و میسر نیست:
- مدیران ارشد، وقت و زمان کافی برای شنیدن سخن مراجعه کنندگان و پاسخگویی به آنان را ندارند.
- حیطههای مطالبات بسیار متنوع است و هر مدیر از نظر تخصصی قدرت و توان درک همه مسائل و مطالبات و پاسخ گویی به آنها را ندارد.
-به دلیل محدودیت امکانات جامعه، برنامهها بر اساس اولویتبندی اجرا میشوند و برخی از مطالبات در این اولویتها نمیگنجند و توجیه این اولویتبندی برای تکتک افراد بسیار دشوار است.
- عامۀ مردم عامیانه به طرح مسائل میپردازند اما زبان مدیران تخصصی و کارشناسی است و برای بسیاری از مراجعه کنندگان قابلدرک نیست و برخی دلایل دیگر.
در جوامع دموکراتیک، رسانهها و تشکلها واسطهای میشوند تا حجم بالایی از مطالبات و انتقادات گروه های مختلف در قالب مقالات، اخبار و طرح دیدگاهها بهصورت طبقهبندیشده و با زبانی دقیق و کارشناسانه - که با آخرین یافتههای پژوهشی و آمار و ارقام موثق پشتیبانی میشود- انعکاس داده شود؛ متقابلاً نظریات مدیران نیز با زبانی ساده برای مخاطبان تشریح میگردد.
این کارکرد مشترک باعث می شود تا اغلب تشکلها برای خود رسانهای بهصورت شبکههای رادیویی یا تلویزیونی و یا نشریهای بهصورت روزنامه یا مجله و جدیداً در فضای الکترونیک، سایت یا شبکۀ اجتماعی فراهم کنند.
رسانهها نیز اغلب ارگان یک حزب هستند یا برای تأمین محتوای موردنیاز خود از چهرههای شناختهشدۀ تشکلها بهره می گیرند.
در جوامع شبه دموکراتیک که صرفاً شکل ظاهری آزادی بیان و اندیشه در آنها جاری است، حاکمان، تحزب، وابستگی به تشکلها و سیاسی بودن را منفی میشمارند؛ رسانههای مطلوب آنان یا مبلّغ سیاستهای رسمی هستند یا صرفاً جنبۀ سرگرمی دارند و حاکمیت به حضور جدی و نقادانۀ رسانهها و تشکلها اقبالی ندارد.
در این جوامع ، مدیران ترجیح میدهند مطالبات بهصورت پراکنده، غیرکارشناسانه و با عبارات عامیانه طرح شوند.
واضح است که در چنین شرایطی میتوان مطالبه گر را با ارائۀ دلایل و مستندات و آمار و ارقامی که بهصورت انحصاری در اختیار مدیران است، در جای خود نشاند و برخی عبارات را نیز توهین قلمدادکرد و مستمسک برخوردهای قضایی قرار داد؛ البته فرد معترض و منتقد علاوه بر اینکه خود، آگاهیهای حقوقی لازم را ندارد، از هیچ حمایتی نیز برخوردار نیست.
حال آنکه مسئولان تشکلها و مطبوعات همان مطالبات را اغلب با رعایت اولویت های جامعه، در نظر داشتن اصول حقوقی و با پشتوانۀ مطالعات، آمار و یافتههای علمی و پژوهشی طرح می کنند و بهآسانی نمی توان آنها را نادیده گرفت، در تله های قضایی انداخت و به آنها پاسخهای سطحی داد. در ضمن آنان معمولاً از سوی واحدهای حقوقی تشکل یا رسانه حمایت میشوند.
موارد مطرحشده صرفاً گوشهای از ضرورت وجودی تشکلها و رسانهها در جوامع امروزی هستند. هر فرد جامعه باید در این زمینه آموزشهای لازم را ببیند و از ظرفیتهای تشکل ها و رسانه ها در طرح و پیگیری مسائل مختلف صنفی و اجتماعی بهره گیرد، به ویژه معلمان که خود سرچشمههای فرهنگی، معرفتی و ایجادکنندگان مهارتهای فردی و مدنی جامعه هستند، در این خصوص هم نقش بیبدیلی دارند.
از آنجا که « اندیشۀ هیچ جامعهای از اندیشۀ معلمانش فراتر نمیرود » ؛ اگر در میان معلمان یک جامعه، خواندن روزنامه و مجله به فرهنگ رایج بدل نشده باشد، بهرهگیری مؤثر و روشمند از رسانهها برای طرح دیدگاهها و پیگیری حقوق و مطالبات رواج نیافته باشد، ضرورت ایجاد تشکل و مهارت فعالیت در قالب گروههای صنفی و مدنی درک نشده باشد و تشکلهای معلمان ناشناخته و کم عضو باشند، آیا میتوان انتظار داشت نسل آینده از این دو دستاورد دنیای مدرن بهره گیرد؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
به اطلاع اعضای محترم سازمان معلمان ایران می رساند :
مطابق نامه وزارت کشور به شماره 86106 و به تاریخ 31 / 6 / 1394 مقرر شده است تا مجمع عمومی این سازمان وفق اساسنامه جهت انتخاب اعضای شورای مرکزی برگزار گردد .
در این راستا ، این مجمع روز سه شنبه 24 آذر 1394 ساعت 15 الي 17 برگزار می شود.
دستورات جلسه مجمع عمومی سازمان معلمان ایران :
1- گزارش کمیته ها
2- بررسی و تصویب اساسنامه جدید
3- انتخاب ارکان سازمان
مکان برگزاری مجمع متعاقبا اعلام می شود .
پایان پیام /
اساسنامه و مرامنامه سازمان معلمان ایران :
فصل اول- کلیات
ماده 1 – نام :سازمان معلمان ایران که در این اساسنامه به اختصار سازمان نامیده می شود.
ماده 2 – محل فعالیت:کلیه استان ها و شهرستان ها که منطقه یا ناحیه آموزش و پرورش دارد.
تبصره : دفتر مرکزی سازمان در تهران می باشد.
ماده 3 – الف) تعریف : سازمان معلمان سازمانی است غیر دولتی، مستقل، صنفی- سیاسی، غیر انتفاعی، آرمانگرا و مشارکت جو که منطبق با اساس نامه و مرامنامه خود فعالیت خواهد نمود.
ب) هدف: ایجاد زمینه مناسب جهت مشارکت واقعی فرهنگیان در عرصه های صنفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آموزش و پرورش که منجر به ارتقاء شان و منزلت معلم در جامعه و دخالت مستقیم آنان در ایجاد آموزش و پرورشی پویا و فعال، مبتنی بر اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران گردد.
فصل دوم – ارکان سازمان
ماده 4 – ارکان سازمان عبارتند از :
1- مجمع نمایندگان 2- شورای مرکزی 3- دبیر کل 4- هیات داوری 5- هیات اجرایی 6- کمیته 7- منطقه 8 – مدرسه
ماده 5 – مجمع نمایندگان :
مجمع نمایندگان عالی ترین رکن سازمان است که حداقل سالی یک بار تشکیل می شود.اعضاء شرکت کننده در مجمع نمایندگان عبارتند از : دبیر کل، اعضاء شورای مرکزی، اعضاء هیات داوری، اعضاء هیات اجرایی، روسای شورای مناطق، نمایندگان کمیته ها در مرکز، نمایندگان شورای مناطق.
تبصره 1: مجمع نمایندگان به طور فوق العاده، در مواقع ضروری، با تصویب شورای مرکزی تشکیل می گردد.
تبصره 2: آیین نامه زمان و نحوه تشکیل و اداره مجمع فوق العاده نمایندگان به تصویب مجمع نمایندگان می رسد. اولین مجمع نمایندگان توسط هیات رئیسه ای مرکب از یک رئیس، دو نایب رئیس و یک منشی که توسط اعضاء انتخاب می شوند، اداره خواهد شد.
تبصره 3: تعداد نمایندگان هر کمیته و نمایندگان مناطق به شرح زیر است:
الف) تعداد پنج نفر از هر کمیته مرکز به انتخاب اعضاء آن.
ب) تعداد افراد شرکت کننده از هر منطقه در مجمع نمایندگان با توجه به تعداد اعضاء هر منطقه و میزان فعالیت آنان مطابق آیین نامه ای با پیشنهاد کمیته تشکیلات و تصویب شورای مرکزی تعیین می گردد.
ماده 6 – وظایف و اختیارات مجمع نمایندگان:
تصویب و اصلاح مرامنامه، اساسنامه و آیین نامه نحوه تشکیل و اداره مجمع نمایندگان.
تصویب راهبردها و برنامه های سازمان به پیشنهاد شورای مرکزی.
عزل و نصب استعفای اعضای شورای مرکزی، هیات داوری و دبیر کل.
صدور قطعنامه.
بررسی گزارش عملکرد سالیانه دبیر کل، شورای مرکزی و هیات داوری.
انحلال سازمان و انتخاب هیات تصفیه به پیشنهاد شورای مرکزی.
تبصره 1 : اعتبارنامه دبیر کل توسط هیات رئیسه مجمع نمایندگان صادر می گردد.
تبصره 2: مصوبات مجمع نمایندگان توسط هیات رئیسه جهت اجرا به دبیر کل ابلاغ می شود.
ماده 7 - جلسات مجمع نمایندگان:
جلسات مجمع نمایندگان با حضور دو سوم اعضاء رسمیت یافته و مصوبات آن با رای اکثریت مطلق اعضای حاضر در جلسه اعتبار خواهد یافت. هیات اجرایی موظف است حداقل یک ماه قبل از برگزاری مجمع نمایندگان تاریخ تشکیل و دستور جلسه آن را به مسئولین و اعضاء مجمع نمایندگان اطلاع دهد.
تبصره 1 : در صورتی که مجمع نمایندگان به علل پیش بینی نشده و یا شرایط اضطراری تشکیل نگردد و یا به علت عدم رسیدن به حد نصاب، رسمیت پیدا نکند.هیات اجرایی سازمان موظف به دعوت و تشکیل مجمع نمایندگان دراولین فرصت خواهد بود که در این صورت با حضور اکثریت مطلق اعضاء رسمیت خواهد یافت.
تبصره 2: تصمیمات مجمع نمایندگان در مورد تصویب یا اصلاح مواد مرامنامه، اساسنامه و یا انحلال تشکیلات با رای حداقل سه پنجم کل اعضای مجمع نمایندگان معتبر خواهد بود.
ماده 8- شورای مرکزی:
شورای مرکزی پس از مجمع نمایندگان، عالی ترین رکن سازمان است و مسئولیت هدایت و پیشبرد اهداف سازمان را بر عهده دارد و در کلیه امور مربوط به فعالیت های سازمان در برابر مجمع نمایندگان مسئول است.
ماده 9- اعضای شورای مرکزی:
تعداد اعضای شورای مرکزی بیست و پنج نفر عضو اصلی و پنج نفر عضو علی البدل می باشد که با رای مستقیم و مخفی اعضای مجمع نمایندگان و از میان آنها برای مدت دو سال انتخاب می شوند.
تبصره: هر یک از اعضای شورای مرکزی مجاز به حضور در جلسات هیات اجرایی، کمیته ها و شورای مناطق بدون حق رای می باشد.
ماده 10- جلسات شورای مرکزی:
جلسات شورای مرکزی به طور عادی حداقل ماهی یک بار تشکیل می گردد و نحوه تشکیل، اداره و اتخاذ تصمیمات آن برابر آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب شورا می رسد.
ماده 11- وظایف و اختیارات شورای مرکزی:
پی گیری مصوبات مجمع نمایندگان و نظارت بر حسن اجرای آن.
هدایت کلیه فعالیت های سازمان. تایید اعضایی که از سوی دبیر کل برای عضویت در هیات اجرایی پیشنهاد می شوند.
عزل و قبول استعفای آن تعداد از اعضای هیات اجرایی که بر عهده این شورا است.
تصویب بودجه سازمان.
تدوین راهبردها، خط مشی ها و برنامه ها و پیشنهاد اصلاح مرامنامه و اساسنامه و نیز پیشنهاد انحلال سازمان و تهیه سایر دستورات جلسه برای ارایه به مجمع نمایندگان.
ارایه گزارش عملکرد سالانه ارکان مختلف سازمان بر اساس گزارش ارایه شده توسط دبیر کل به شورا.
تصویب تاسیس مناطق و کمیته های سازمان و تعیین حدود اختیارات آنها بنا به پیشنهاد دبیر کل.
بررسی و اظهار نظر در مورد گزارش های ماهانه هیات اجرایی.
تفسیر و اعلام نظر درباره مرامنامه، اساسنامه و مصوبات مجمع نمایندگان در مواردی که دارای ابهام بوده و یا مورد اختلاف ارکان سازمان باشد.
تصویب آیین نامه هایی که مطابق اساسنامه به عهده شورای مرکزی است.
تبصره: شورای مرکزی موظف است بعد از انتخاب شدن توسط مجمع نمایندگان بلافاصله تشکیل جلسه داده و از بین اعضاء خود حداقل دو نفر را برای احراز سمت دبیر کلی سازمان به مجمع نمایندگان پیشنهاد نماید. روش کار برابر آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب شورای مرکزی می رسد.
ماده 12- دبیر کل:
دبیر کل بالاترین مقام اجرایی سازمان بوده و ریاست شورای مرکزی را به عهده دارد و برای مدت دو سال انتخاب می شود.
وظایف دبیر کل به شرح زیر است:
اداره جلسات شورای مرکزی.
ابلاغ مصوبات مجمع نمایندگان و شورای مرکزی به ارکان سازمان جهت اجرا و پی گیری و نظارت بر حسن اجرای آنها. اعلام دیدگاه ها و مواضع سازمان در زمینه های گوناگون و پاسخگویی در قبال آنها.
پیشنهاد خط مشی ها، راهبردها، برنامه ها، اصلاح مرامنامه، اساسنامه و انحلال سازمان به شورای مرکزی.
تهیه دستور جلسات شورای مرکزی.
ارایه گزارش سالیانه ارکان مختلف سازمان به شورای مرکزی.
پیشنهاد تاسیس مناطق و کمیته های جدید و حدود اختیارات آنها به شورای مرکزی.
صدور احکام کلیه مسئولین و اعضای ارکانی که تعیین و نصب آنها بر عهده مجمع نمایندگان یا شورای مرکزی است.
دبیر کل باید حداقل هر سال یکبار با شورای مناطق جهت تبادل نظر و ارایه گزارش عملکرد به شورای مرکزی جلسه داشته باشد.
پیشنهاد افرادی جهت عضویت در هیات اجرایی به شورای مرکزی.
تبصره 1: در مواقع ضروری هیات اجرایی با حضور و به ریاست دبیر کل تشکیل می شود.
تبصره 2: دبیر کل از بین اعضاء شورای مرکزی، دو نفر را به عنوان معاونین خود به شورای مرکزی معرفی می کند، تا زیر نظر وی انجام وظیفه نمایند. حدود اختیارات آنها توسط دبیر کل تعیین می گردد.
تبصره 3 : در صورت پیشنهاد دبیر کل و تصویب شورای مرکزی، یک سخنگو از بین اعضاء شورای مرکزی سازمان انتخاب می شود.
تشکیل مجمع نمایندگان، بدین ترتیب که کلیه اعضاء سازمان بنا به دعوت دبیر کل در گردهمایی سالانه اعضاء شرکت کرده و توسط دبیر کل و مسئولین زیربط از نزدیک در جریان فعالیت های سازمان قرار می گیرند.
تبصره: زمان و نحوه تشکیل و دستور جلسه مجمع نمایندگان توسط دبیر کل تعیین می گردد.
ماده 13- هیات داوری:
هیات داوری شامل پنج نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل بوده و برای مدت دو سال و با رای مخفی توسط مجمع نمایندگان انتخاب می شوند.
تبصره: دبیر کل، رئیس هیات اجرایی، مسئولین کمیته ها در مرکز نمی توانند به عضویت در هیات داوری انتخاب شوند.
ماده 14- وظایف و اختیارات هیات داوری:
دریافت و رسیدگی به شکایات و گزارش های مربوط به تخلفات اعضاء و سازمان و صدور حکم مقتضی. دریافت و رسیدگی به شکایات و گزارش های مربوط به تخلفات ارکان سازمان و صدور حکم مقتضی.
ماده 15 – احکام هیات داوری:
احکام هیات داوری برای کلیه ارکان و اعضاء سازمان لازم الاجرا می باشد.
تبصره 1: در مورد دبیر کل، شورای مرکزی و اعضای آن، هیات داوری تنها نظر خود را به مجمع نمایندگان اعلام خواهد داشت و تصمیم گیری با مجمع نمایندگان خواهد بود. در مورد هیات اجرایی و اعضاء آن نیز، هیات داوری نظر خود را به شورای مرکزی اعلام خواهد نمود. در صورت عدم پذیرش این نظر از طرف شورای مرکزی موضوع جهت اتخاذ تصمیم به مجمع نمایندگان ارجاع خواهد شد.
تبصره 2 : چگونگی ادارات جلسات هیات داوری و نحوه رسیدگی به تخلفات اعضاء و ارکان سازمان بر اساس آیین نامه هایی خواهد بود که به تصویب جلسه مشترک هیات داوری و شورای مرکزی می رسد.
ماده 16- هیات اجرایی:
هیات اجرایی عبارتند از رئیس و یک نفر نایب رئیس و روسای کمیته ها که با پیشنهاد دبیر کل و تصویب شورای مرکزی برای مدت دو سال انتخاب می شوند.
تبصره: انتخاب اعضای هیات اجرایی برای دوره های بعد بلامانع است.
ماده 17- وظایف و اختیارات هیات اجرایی:
اجرای مصوبات شورای مرکزی و هیات داوری.
تشکیل کمیته هاو مناطق پس از تصویب شورای مرکزی.
نظارت بر حسن جریان کلیه فعالیت های اجرایی سازمان.
ایجاد هماهنگی میان ارکان زیر مجموعه هیات اجرایی.
ارایه پیشنهاد به دبیر کل به منظور اداره بهتر سازمان و واحدهای وابسته به آن.
ارزیابی و نظارت بر عملکرد کمیته ها و مناطق و ارایه گزارش ادواری به دبیر کل.
پیشنهاد برنامه ها و آیین نامه های داخلی هر یک از کمیته ها و مناطق به دبیر کل.
دعوت از اعضاء مجمع نمایندگان و تشکیل آن بر اساس مصوبات شورای مرکزی.
انتشار و توزیع ارگان رسمی سازمان.
تبصره 1: رئیس هیات اجرایی، مسئول اداره جلسات هیات اجرایی و ایجاد هماهنگی در تهیه و اجرای برنامه کار کمیته ها و پی گیری و نظارت بر حسن اجرای آنها است. مسئولین کمیته ها زیر نظر مستقیم رئیس هیات اجرایی انجام وظیفه می نمایند. تبصره 2: تعداد جلسات و چگونگی اداره آنها و نحوه انجام فعالیت های مربوط به هیات اجرایی مطابق آیین نامه ای است که به تصویب شورای مرکزی می رسد.
تبصره 3 : دبیرخانه(مسئول فعالیت های اداری و پشتیبانی سازمان) زیر نظر هیات اجرایی و برابر آیین نامه ای که به تصویب هیات اجرایی می رسد، تشکیل شده و فعالیت می کند.
ماده 18- کمیته های سازمان عبارتند از: 1- کمیته تشکیلات و امور مناطق 2- کمیته آموزش اعضاء 3- کمیته پشتیبانی 4- کمیته طرح و برنامه 5- کمیته اطلاع رسانی
تبصره 1: ایجاد کمیته های جدید و یا ادغام و انحلال آنها با پیشنهاد کمیته تشکیلات و تایید هیات اجرایی و تصویب شورای مرکزی امکان پذیر است.
تبصره 2: هر یک از کمیته های سازمان متشکل از حداقل هفت و حداکثر یازده نفر عضو می باشد که با پیشنهاد رئیس کمیته و تایید کمیته تشکیلات و تصویب هیات اجرایی انتخاب و اعضای کمیته تشکیلات مستقیما توسط هیات اجرایی تعیین می شوند. تبصره 3: کمیته ها می توانند بعد از تایید کمیته تشکیلات از اعضای سازمان به عنوان مشاور یا همکار بدون حق رای استفاده نمایند.
تبصره 4: کلیه آیین نامه ها توسط کمیته تشکیلات تهیه و توسط مرجع تعیین شده در اساسنامه تصویب می شوند.
تبصره 5: شرح وظایف کمیته های سازمان توسط کمیته تشکیلات تهیه و پس از تایید هیات اجرایی به تصویب شورای مرکزی می رسد.
ماده 19- منطقه:
منطقه یکی از ارکان سازمان می باشد و توسط شورای منطقه که به صورت مستقیم توسط اعضاء سازمان در آن منطقه انتخاب شده و با حکم دبیر کل منصوب می شوند، اداره می شود. هیات رئیسه شورای منطقه متشکل از رئیس، نایب رئیس و دبیر، با رای مخفی اعضای شورای منطقه انتخاب شده و پس از تایید هیات اجرایی با حکم دبیر کل فعالیت می کنند. مسئولان کمیته های مناطق، توسط شورای هر منطقه و از میان اعضاء شورا انتخاب شده و با حکم رئیس شورای منطقه منصوب می شوند.
تبصره 1: وظایف و اختیارات اعضای شورای مناطق و هیات رئیسه مناطق بر اساس آیین نامه ای با پیشنهاد هیات اجرایی و تصویب شورای مرکزی خواهد بود.
تبصره 2: در تقسیم بندی مناطق برابر با تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در هر شهر و محدوده ای که اداره ناحیه یا منطقه مستقل وجود دارد یک منطقه سازمان خواهد بود.
تبصره 3: به منظور تحت پوشش قرار دادن فرهنگیان شاغل در مراکز تربیت معلم و اداره کل استان ها و نیز شاغلین در حوزه وزارتی در تهران، منطقه اداره کل- مرکز تربیت معلم و منطقه حوزه وزارتی برای این افراد تعریف خواهد شد. نحوه انتخاب اعضای شورای این مناطق بر اساس آیین نامه ای است که به تصویب شورای مرکزی می رسد.
تبصره 4: تشکیل کمیته ها در مناطق به صورت متناظر با مرکز الزامی نیست.
تبصره 5: اعضاء کمیته های مناطق توسط مسئولان کمیته ها و از میان اعضاء سازمان در آن منطقه انتخاب می شوند. تبصره 6: روسای شوراهای مناطق و مسئولین کمیته های مربوطه موظفند حداقل هر شش ماه یکبار برای اعضای خود در مدارس تشکیل جلسه داده ضمن تبادل نظر آنان را در جریان عملکرد خود قرار دهند.
تبصره 7: در صورتی که در منطقه ای سازمان تشکیل نشده باشد افرادی که مایل به عضویت در سازمان باشند با نظر کمیته تشکیلات مرکز به مناطق مورد درخواست معرفی خواهند شد.
ماده 20- مدرسه:
مدرسه اولین رکن سازمان است. هر مدرسه حداقل از یک عضو تشکیل می گردد که دارای حداقل یک نماینده در منطقه خواهد بود.
تبصره 1: نحوه تعیین نماینده یا نمایندگان مدرسه و کارکنان منطقه نحوه ارتباط آنها با منطقه مربوطه بر اساس آیین نامه ای که به تصویب شورای مرکزی خواهد رسید، مشخص خواهد شد.
تبصره 2: هر یک از ادارات آموزش و پرورش نیز در این سازمان یک مدرسه شناخته می شوند.
فصل سوم- عضویت
ماده 21- عضویت:
شرایط عضویت در سازمان عبارتند از: کارکنان آموزش و پرورش.
التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تقید به فعالیت در چارچوب قانون.
پذیرش مرامنامه، اساسنامه و تقید به انجام فعالیت در چارچوب مصوبات سازمان.
تبصره 1: پذیرش کلیه رده های همکاری با سازمان بر اساس آیین نامه ای که به تصویب شورای مرکزی می رسد، بر عهده کمیته تشکیلات است.
تبصره 2: تغییر مدرسه و منطقه فعالیت افراد موجب لغو عضویت افراد نمی گردد، چگونگی آن بر اساس آیین نامه ای که به تصویب هیات اجرایی می رسد، خواهد بود.
تبصره 3: عضویت در احزاب و تشکیلات سیاسی، مانع عضویت در سازمان نمی شود.
تبصره 4: کلیه نیروهای رسمی، حق التدریس و بازنشسته جزء کارکنان آموزش و پرورش تلقی می شوند.
تبصره 5: نیروهای حق التدریس نمی توانند به عنوان نماینده مدرسه و عضو شورای منطقه انتخاب شوند.
ماده 22- خاتمه عضویت:
هر یک از موارد زیر موجب خاتمه فعالیت عضو در سازمان می گردد: استعفای عضو.
نقض شرایط عضویت و تخطی از انجام وظایف تشکیلاتی.
تبصره: لغو عضویت با پیشنهاد کمیته تشکیلات و تایید هیات اجرایی و با تصویب هیات داوری، امکان پذیر می باشد.( این اقدام بر اساس آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب شورای مرکزی می رسد) در مورد اشخاصی که با حکم دبیر کل منصوب شده اند، مصوبه هیات داوری باید به تصویب شورای مرکزی برسد.
فصل چهارم- امور مالی
ماده 23- درآمد سازمان:
درآمد سازمان از طریق دریافت حق عضویت، هدایا و کمک های مردمی و درآمد حاصل از فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و موسسات وابسته مورد تصویب شورای مرکزی تامین می گردد.
ماده 24- ثبت اسناد ملی:
درآمد و هزینه های سازمان در دفاتر قانونی ثبت و بیلان آن در پایان هر سال مالی برای بررسی به کمیسیون ماده 10 قانون احزاب ارایه می شود.
ماده 25- امضاء اسناد تعهدآور:
مسئولیت انجام هزینه در سازمان برابر با مصوبات شورای مرکزی با دبیرکل می باشد که می تواند به افراد دیگر تفویض نماید و اسناد مالی و تعهدآور در مرکز به امضای رئیس کمیته پشتیبانی می رسد. مسئولیت امضای اسناد مالی و تعهدآور در مناطق طبق آیین نامه ای است که به تصویب هیات اجرایی می رسد.
تبصره: رئیس هیات اجرایی و رئیس کمیته پشتیبانی می توانند اختیارات خود را به افراد دیگری تفویض نمایند.
ماده 26- انحلال: در صورت انحلال سازمان، هیات تصفیه از طرف مجمع نمایندگان نسبت به تعیین تکلیف اموال و مایملک انحلال و انجام سایر اقدامات قانونی، اقدام نموده و ظرف حداکثر شش ماه گزارش کار خود را به کمیسیون موضوع ماده 10 قانون احزاب ارسال می دارد.
فصل پنجم – سایر موارد
ماده 27- نوع فعالیت:
سازمان کلیه فعالیت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سازمان باید به گونه ای باشد که جنبه صنفی و فرهنگی سازمان تحت الشعاع قرار نگیرد.
ماده 28- فعالیت سازمان تا قبل از تشکیل اولین مجمع نمایندگان:
سازمان تا تشکیل اولین مجمع نمایندگان و حداکثر یکسال، توسط هیات موسس اداره می شود و وظایف و اختیارات مجمع نمایندگان موقتا به عهده این هیات می باشد. هیات موسس می تواند به منظور پی گیری وظایف خود، نسبت به تشکیل شورای مرکزی موقت اقدام نماید.
تبصره: هیات موسس نمایندگانی را برای انجام امور ثبت قانونی سازمان تعیین خواهد نمود. این افراد به عنوان موسسین قانونی سازمان عمل خواهند کرد.
ماده 29- شرایط احراز مسئولیت های تشکیلاتی:
احراز مسئولیت های تشکیلاتی به وسیله آیین نامه ای تعیین می گردد که به تایید هیات اجرایی و تصویب شورای مرکزی می رسد.
ماده 30- اعضای علی البدل:
اعضای علی البدل ارکان مختلف سازمان در صورت فوت، استعفا، عزل و معذوریت هر کدام از اعضاء به ترتیب الویت، انتخاب و منصوب می شوند.
تبصره: حضور اعضای علی البدل در جلسات رکن مربوطه بدون حق رای بلامانع است.
این اساسنامه در پنج فصل و سی ماده و 42 تبصره در تاریخ 22 / 8 / 1380 به تصویب مجمع نمایندگان رسید و از این پس به عنوان اساسنامه تشکیلات لازم الاجرا خواهد بود.
مرام نامه سازمان معلمان ایران
حمد و سپاس بی حد مربی جهانیان را که به لطف رحمانی خویش آدمی را علم اسماء آموخت و او را مقام مسجودی فرشتگان ارزانی داشت و پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا میثاق الست بگزارند و نعمت فراموش کرده را به یاد آرند و با آموزش کتاب و حکمت و نشان دادن دلایل واضح و روشن برای برپایی قسط و عدل بپاخیزند. اینک برای دست یابی به این منظور و تحقق عدالت اجتماعی و بسط قسط و توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ضرورت بازنگری آموزش و پرورش در این دوران رخ می نماید تا زمینه و مجالی برای تربیت انسان طراز مکتب ایجاد شود هر چند که تعلیم و تربیت در هر دوره از تاریخ تمدن بشری بر اساس انتظارات اجتماعی، مذهبی و ... آن دوره هدفی خاص را دنبال کرده و بر همین اساس نمی توان از تعلیم و تربیت امروز همان انتظار را داشت که در قبل بوده است زیرا تعلیم و تربیت دیروز که با نهضت رنسانس در اروپا آغاز شد و تا به امروز بر جوامع غربی و شرقی سایه افکند، فرهنگ و ساختار ویژه خود را همچنان به مشخصه هایی چون انسان محوری به جای خدا محوری و خردورزی با انقطاع از عالم غیب و حاکمیت عقلانیت ابزاری و تجربی حفظ نموده و در نهایت انسان هایی مسخ شده و تک بعدی به جامعه بشری تحویل داده است.
بدیهی است جوامع شرقی به خصوص جوامع اسلامی، به دلیل همان تفاوت های بنیادین فرهنگی و ساختاری که با جوامع غربی دارند نمی توانند آموزش و پرورشی غیر دینی، آنچنان که دوره جدید با ویژگی های غربی اش اقتضاء می کند، داشته باشند و اگر دچار خودباختگی و بی هویتی نشده باشند، باید بتوانند آموزش و پرورشی دینی و متفاوت با آنچه در غرب وجود دارد، به وجود آورند. بر همین اساس بود که وقتی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (قدس سره) به پیروزی رسید و نظام اسلامی مستقر شد، آموزش و پرورش با نگاهی متفاوت به انسان و مناسبات اجتماعی و فرهنگی آن شکل گرفت و به جای تکیه بر انفکاک و جدایی علم از دین و معنویت، بر آشتی برقرار کردن میان آن دو همت گماشت، تا در نهایت انسانی خداگونه در راستای نیازهای مختلف فردی و اجتماعی آحاد جامعه تربیت کند. در این دیدگاه جدید، آموزش و پرورش از چنان جایگاه بلند و رفیعی برخوردار است که بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، امام خمینی(قدس سره) اصلاح مملکت را منوط به اصلاح فرهنگ و آموزش و پرورش دانسته و معلمان را کلیددار سعادت ملت معرفی کرد و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) نیز در تبیین جایگاه و نقش معلم فرمودند:" دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند... اگر معلم خوب نداشته باشیم، در آینده پدران و مادران، جوانان، رزم آوران خوب و نیروهای انسانی زبده و کارآمد نخواهیم داشت."
حال اگر انتظار داریم آموزش و پرورش، بر اساس چنین دیدگاهی، وظایف خطیری چون مبارزه با فقر فرهنگی، تحقق عدالت آموزشی، تربیت انسان هایی شایسته و کارآمد، تثبیت ارزش ها و باورهای دینی و انقلابی، مبارزه با خودباختگی و بی هویتی و ... را در فضای جدید ناشی از حماسه شریف دوم خرداد در قالب نهادینه کردن مشارکت های مردمی در حوزه های فرهنگی و آموزشی و نیز کمک به روند قانونگرایی و قانون مداری، نقد طلبی و نقدپذیری، گسترش فرهنگ تعامل و گفتگو، احترام به ارزش ها و اندیشه های دیگران،پرهیز از خشونت گرایی و مدارا ستیزی و ... را جامه عمل بپوشاند، ناگزیریم بیش از هر زمان دیگر بر نقش معلمان و مربیان، تاکید کرده و برای حفظ و ارتقاء جایگاه و منزلت آنان تلاشی گسترده مصروف داشته و با فراهم سازی امکان حضور فعال و خودجوش این قشر عظیم و تاثیرگذار و استفاده از توانایی های آنان در تمامی صحنه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در زمینه بهسازی و تکامل مادی و معنوی جامعه گام های اساسی برداریم. حال با توجه به نکات مزبور و نیز نیاز شدید آموزش و پرورش به ایجاد تشکیلاتی منسجم، قانونمند و پویا بتواند با برنامه ریزی صحیح و نظارت دقیق، زمینه مشارکت و حضور اجتماعی معلمان و فرهنگیان را فراهم سازد، باعث شد تا " سازمان معلمان ایران" با اتکال به خداوند متعال در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاسیس شود. به این ترتیب، سازمان مصمم است تا با استفاده مطلوب و بهینه از اندیشه ها و خلاقیت های فرهنگیان و معلمان عزیز، در جهت وصول به اهداف کلی و اصلی زیر تلاش کند:
نقد و بررسی جریان رسمی و غیر رسمی آموزش و پرورش کشور با تشکیل کمیته های تخصصی مربوطه و ارایه طرح ها و پیشنهادهای مناسب
-ایجاد زمینه های مناسب جهت فعالیت های پژوهشی و تحقیقاتی با عنایت به نیازهای شغلی و مسایل آموزش و پرورش
- تلاش در جهت تحکیم و ارتقای منزلت اجتماعی فرهنگیان
- دفاع منطقی و مجدانه از حقوق صنفی معلمان در چارچوب قانون، در جهت افزایش تسهیلات معیشتی و رفاهی ایشان
- همفکری و مشورت با مسئولان امر و ارایه راهکارهای مناسب در جهت رشد و حرفه ای و تخصصی معلمان، همگام با پیشرفت های علمی و فنی در عرصه تعلیم و تربیت- برنامه ریزی در جهت رشد و توسعه آگاهی های دینی، اجتماعی، فرهنگی و شغلی معلمان
-تبیین جایگاه واقعی تعلیم و تربیت در جامعه به منظور جلب حمایت و مشارکت ملی
- نهادینه کردن باورهای دینی و ملی فرهنگیان با توجه به گستره تعامل آنها با اقشار مختلف جامعه، به خصوص دانش آموزان آینده ساز به منظور فرهنگ سازی
- زمینه سازی مناسب جهت حضور فعال و گسترده فرهنگیان در عرصه های سیاسی و اجتماعی، از جمله شرکت در انتخابات به منظور انتخاب افراد صالح و آگاه به مسایل آموزش و پرورش و مشکلات فرهنگیان
- معرفی نمایندگان معلمان به منظور تحقق اهداف سازمان معلمان ایران در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر.
این مرام نامه با یک مقدمه و 10 بند در تاریخ22 / 8 / 80 به تصویب مجمع نمایندگان رسید و از این پس به عنوان مرام نامه تشکیلات لازم الاجرا خواهد بود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
بررسیها نشان میدهند در برهههایی از زمان، بسیاری از تصمیمگیریها، طرحها و برنامههای اجرایی سازمانها و وزارتخانههای کشور، به جای ابتنا بر یافتههای علمی، پژوهشی و مطالعات و بررسیهای عمیق ، تنها بر قضاوتهای شهودی، ایمانی و سلایق مدیران و کارشناسان استوار بوده است.
شواهد نیز حاکی است اغلب مدیران عالی و آنانی که در رفاقت و در همگرایی سیاسی و حزبی با آنان زبان زد بودهاند و متأسفانه از کارآمدی و توانمندیهای بالایی برخوردار نبوده و بدتر از همه این که برای حفظ موقعیت خویش، تظاهر به اطاعت کرده و ریاکارانه با مافوق خویش همصدا میشدند، بر مسند امور تکیه زدند.
البته اگر از انصاف نگذریم، میتوان برخی از آنان را « کارشناس » نامید، اما کمتر ویژگیهای یک « فرد استراتژیست » را داشته و یا دارند.
این در حالی است که وزارتخانهها و سازمانهای ما بيش از گذشته به نیروهای استراتژيست نياز دارند ، چرا که استراتژيستها به جهت برخورداری از بلند نظری و ادراکات روشن، قادر خواهند بود با ارائه استراتژيها و سیاستهاي كلان و درک و تبیین بهتر چالشها، تصميمسازيها و تصمیمگیریها را سهلتر و موفقتر اخذ، مهندسي و مدیریت كنند.
به عنوان مثال درک و کاربست اندیشههای: « كاستن به جاي افزودن، نگاه به داشتهها تا نداشتهها، تفريق و كاستن موانع به جاي تزريق منابع، کلنگری و جزنگری توأمان، تفوق دریافت نظرات بر ابلاغ نظرات و ...»"به مثابه « استراتژیهای کلان»، و غلبه و فایق آمدن بر:« تقابل انتظارات با اختيارات و امكانات، فهم و دریافت رويكرد فرآيندمداري و نتيجهگرايي به جاي رويكرد دروندادمداري و فربگي دروندادها، نياز به چابك شدن ساختار و تمايل و اصرار مديران به افزايش وظايف، تصورنوآوری از افزایش وظايف جدید به زیردستان، لزوم حركت اعتدالي در مقابل اصرار بر تندرويها و تعجیل در انجام امور، لزوم قالبشكني در عادتهاي كهنه در مقابل اصرار بر حفظ سنتهاو روشهای معمول، لزوم داشتن فهم مشترك و همگن در مقابل عادت به خودرأيي، ضرورت در شنيدن در برابر پرحرفي، لزوم حركت اعتدالي در مقابل اصرار بر تندرويها ،لزوم داشتن فهم مشترك و همگن در مقابل عادت به خودرأيي، عادت به درفشار و در تهديد كار كردن به جاي كار در شرايط آرام و غيرتهديدآميز، لزوم ماليات دادن در مقابل فرهنگ ماليات گريزي،لزوم برخورداري از اقتصاد مقاومتي قوي در مقابل توان مديريت اجرايي و قضايي ضعيف، حجم و انبوه گفتهها در مقابل قلت عمل، لزوم توجه به رعايت قانون در مقابل فرهنگ قانونگريزي در مردم بهویژه مسئولان، ضرورت احساس مسئوليت شخصي مردم در مقابل اخلاقگريزي برخي مديران و مسئولان ارشدو...»به مثابه« چالش ها»،حتی از عهدۀ يك كارشناس برجسته نيز بر نميآيد و نیازمند استراتژیستهای قوی و متبحر است.
این در حالی است که سالهاست برخي نيروهاي بازمانده از تغییر و نوآوری، که شايستگي تصدي پستهاي كليدي را نداشتهاند، تنها به دلایل مختلف از جمله رسوخ در دایرۀ افکار و سلایق مدیران عالی و نه شایستگیها و لیاقتهای شان، بر مسند امور نشسته و به غلط استراتژيست لقب يافتند.
در حالی که آنان استراتجيكاند (یعنی صرفاً ادای استراتژیستها را در میآورند) نه استراتژيست، و متأسفانه به خطا در جایگاه استراتژيست از آنان مشورت گرفته شده و تصمیماتشان را به کار بستهاند .
و اما 3 توصیه برای چرخش از نگاه استراتجیک به استراتژیک :
1. اعتراف به نارسايي در عملكرد و بازده از سوی مدیران عالی: يعني بپذيريم از گذشته تا به حال نسبت به آنچه در این مقال تحریر شده است، اشتباهات فاحشي داشتهايم و بايد آنها را جبران كنيم.
2. حواسمان باشد كه ابلاغ مدیریتی به عقل و شعورمان نمی افزاید، بلکه مسئوليت، اختيار و قدرتمان را افزون ميكند: مديران ارشد و عالي در هر كسوت و مقامي كه هستند، نباید فكر کنند با دريافت ابلاغ و يا انتخاب از سوي چند نفر، عقلمان زیاد شده است. آنچه افزون شده اختيار و مسئوليت ماست نه عقل ما، و لذا بيش از گذشته نيازمند مشورت با ديگرانیم.
3. نهنگ را در اقيانوس شكار میكنند، نه در جوي آب: در دايرۀ كوچک مانور نكنيم، اقیانوسی باشیم به عمق دلها و میدان را براي حضور همه مهيا كنيم.
دريادل باشیم و در وسعت اقيانوس بنگريم و فراموش نكنيم كه نهنگها را در اقيانوس شكار ميكنند نه در جوي آب.
در این عرصه نگرشی، افراد بزرگ گردمان جمع ميشوند و ما فرصت خواهیم یافت از بهترينها استفاده كنيم.
اینجاست كه استراتژيستها دورمان حلقه زده و استراتجيكها محو خواهند شد.
* آقای دکتر حیدر تورانی در زمان وزارت آقای دکتر نجفی ، رئیس آموزش و پرورش منطقه 5 به مدت 8 سال و پس از آن رئیس آموزش و پرورش منطقه 10 به مدت 3 سال بود.
وی در سال 1378 به سازمان پژوهش آمده و در سمت های گوناگون اداری و پژوهشی تلاش کرده است.
ایشان همچنین سردبیر محله « رشد مدیریت مدرسه » می باشند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
یادداشتی از دوست خوب و محترم جناب آقای « دکتر رضا نهضت » که در گروه های مجازی منتشر شد ( 1 ) موجب شد تا برخی از اعضای تشکل های معلمان که عمده ترین آن ها " اعضای کانون صنفی معلمان ایران " بودند انتقادات تند و بعضا " پرخاشگرانه " ای را متوجه ایشان نمایند .
این یاداشت در پی دفاع و یا تائید محتوای مطالب نگارش گردیده توسط ایشان نیست بلکه پاسخ به برخی دغدغه ها و پرسش ها است که در مواضع و موقعیت های مختلف بیان شده است اما متاسفانه بازخورد و یا پاسخ مناسبی نیافته است .
همگان مستحضرند که " تحزب " و " تشکل " در فرهنگ جامعه مردم ایران آن گونه لازم است تعریف و یا تبیین نشده و معیار تصمیم گیری در رفتارهای جمعی غالبا بر اساس محاسبه هزینه و فایده در حوزه های شخصی و یا خصوصی صورت می گیرد .
لازمه فعالیت اثربخش در فعالیت های گروهی و جمعی پذیرش تکثر و تحمل عقاید و یا آراء مختلف است .
تجربه حدود دو دهه فعالیت مستمر و پی گیر نگارنده در تشکل ها این گزاره را به اثبات رسانده است که برآیند فعالیت تشکل های معلمان تابع فرمول " هم افزایی " نیست و انرژی افراد پس از ورود به تشکل تحلیل رفته و افراد از فعالیت هایی این چنین که در مرتبه بالاتری از سطح نیارهای فیزیولوژیک صورت می گیرد رضایت درونی ندارند .
در واقع به علت فقدان عنصر « آموزش » در طول زندگی و نیز عادت نداشتن به کار گروهی و جمعی که مهم ترین عامل به عدم کسب مهارت های اولیه در این زمینه و در محیط خانواده و مدرسه بر می گردد موجب شده است تا انرژی و توان افراد در یک تشکل حداکثر معطوف به خنثی کردن یکدیگر و این که " چه کسی برتر و یا بهتر است " شود .
مهم ترین عامل در بحث " هم افزایی " یک تشکل ، تعریف و نیز تبیین " برنامه " برای آن مجموعه است .
برنامه بر اساس " هدف " طراحی می شود و سایر اجزای برنامه مانند روش ها ، ابزار ، امکانات ، محدودیت ها و... باید در آن دیده شود .
رفتارشناسی تشکل های معلمان نشان می دهد که اکثریت این تشکل ها فاقد استراتژی و حتی برنامه هستند .
نتیجه منطقی و البته طبیعی فقدان برنامه در یک تشکل ، رفتار بر اساس " روزمرگی " و " پیش آیندها " خواهد بود و این در نهایت موجب " خنثی شدن " فعالیت آن مجموعه و کاهش شدید در فاکتور تاثیر گذاری در جامعه مرجع و یا افکار عمومی خواهد بود .
لازمه پویایی یک گروه و یا تشکل برقراری ارتباط ارگانیک و دو سویه با متن جامعه تعریف شده است .
تشکل های معلمان با این که سابقه نسبتا طولانی در فعالیت دارند اما به نظر می رسد که ارتباط چندانی با متن معلمان ندارند .
آنان بیشتر بر اساس یافته ها و استنباط های ذهنی و یا فرضی خویش تصمیم می گیرند تا بر اساس واقعیت های موجود .
شاید مهم ترین عاملی که موجب تولید این شرایط شده است فقدان یک « رسانه موثر و توان مند » برای ارتباط گیری با افکار عمومی است .
همان گونه که اشاره گردید یکی از عوامل موثر در کاهش هم افزایی تشکل ها فقدان تفکر نقادی در مجموعه است .
اعضای تشکل ها میانه چندانی با این مفهوم بنیادین ندارند .
آنان عادت کرده اند تا می توانند از دیگران ( وزارت آموزش و پرورش و... ) انتقاد کنند اما همین که فردی ( حقیقی و یا حقوقی ) از آن ها انتقاد می کند برآشفته شده و زمین و زمان را به هم بدوزند !
به محض آن که یک فرد چه از داخل مجموعه و یا حتی بیرون از آن شروع به انتقاد از عملکرد و یا رفتار آن تشکل می کند آن ها این « آسیب شناسی » را « آسیب رسانی » فرض کرده و هر گونه انتقاد از این تشکل را مساوی با تضعیف و یا تخریب آن می پندارند و مصرا و پیاپی از دیگران می خواهند که مراقب و مواظب اتحاد بین فرهنگیان و معلمان باشند و با طرح مسائل تفرقه برانگیز و نیز تشتت آفرین بهانه به دست دشمنان و بدخواهان ندهند !
این در حالی است که این فعالان تشکل ها تاکنون و حتی با اتخاذ چنین رویه ای نتوانسته اند " همبستگی صنفی " را در داخل مجموعه آموزش و پرورش و در فرهنگ سازمانی معلمان حتی تعریف نموده و به یک گفتمان سازنده و موثر در لایه های آموزش و پرورش تبدیل کنند .
کسانی که به راحتی از دیگران انتقاد می کنند ، اجازه نقد شدن عملکرد و یا رویکرد خود را به هیچ وجه به دیگران نمی دهند !
دلیل این گزاره چیست ؟
نگاهی به محتوا و مضمون افراد آن تشکل که به فرد " منتقد " حمله می کنند بیش از آن که ناظر بر محتوای مطالب و یا ادعاها باشد در نقد شخصیت و یا عمدتا در " نیت شناسی " و " نیت خوانی " خلاصه می گردد .
این را باید پذیرفت ، کسی که از نقد می هراسد و به محض شنیدن نظرات مخالف دست پاچه می شود اصولا نباید وارد حوزه و فرآیند نقادی شود .
چه بسا فایده سکوت این افراد بیش از فریادهایشان برای جامعه باشد .
بروز و ظهور چنین رفتارهای ناپخته ، کودکانه و خشونت آمیز موجب شده است که تشکل های معلمان نفوذی بر افکار عمومی نداشته و تاثیرگذاری آنان به حداقل برسد .
تشکل ها و اعضای آن ها باید یاد بگیرند که چگونه یکدیگر را نقد کنند .
آنان باید ابتدا فن گفت و گو و مذاکره را یاد بگیرند .
آنان باید در مقابل عقاید مخالف آستانه تحمل خود را بالا ببرند و این را به یک فرهنگ در میان معلمان تبدیل کنند .
می توان اشتباه کرد اما باید شجاعت اعتراف به اشتباه نیز در افراد یک تشکل وجود داشته باشد .
این اصل منطقی را باید پذیرفت که " انتقاد " نه تنها باعث تضعیف فرد و یا مجموعه نمی شود بلکه با نشان دادن نقاط ضعف و نیز تاکید بر نکات مثبت موجب بالندگی و پویایی بیشتر مجموعه می شود .
اگر تشکل های معلمان قصد دارند که بر افکار معلمان تاثیرگذار بوده و نقش " الگو " را ایفا کنند ابتدا باید آن را از خود شروع کنند .
بحث آسیب شناسی تشکل های معلمان فرآیند طولانی و پیچیده ای است و در مورد سایر ابعاد آن در آینده بیشتر خواهیم پرداخت .
( 1 )
منِ رضا نهضت، معلمی هستم که دوست دارم حقوق مکفی و نسبتا خوبی داشته باشم. بدم هم نمی آید اگر فرصتی شد، بتوان پستی بگیرم ؛ کمترین پستش، البته مدیریت مدرسه است.
دوستی، به من می گوید، تشکل های صنفی ای وجود دارند که می توانند شما را در این اهداف نسبتا مشروع تان، کمک کنند. می روم به تشکل هایی که الان وجود دارند سر می زنم.
اول به « کانون صنفی معلمان » مراجعه می کنم که گفته می شود کاری به سیاست ندارند و فقط به فکر منافع صنفی است. چند وقتی با آنها کار می کنم. می بینم از این مجموعه چهار، پنج نفر زندان افتاده اند .
سایر افرادش زیر فشار مجموعه حراست هستند . داشتن پست مدیریت گویا برایشان به سان فحش و ناسزا است . چانه زنی با مسئولان را افتادن به دام کارهای سیاسی تلقی می کنند و جالب این که تندترین سخنان که کاملا رنگ و بوی سیاسی دارد بر زبان مسولینش جاری شده است.
دیگر مسولین کانون، نه تنها در برابر این شعارهای تند و ساختار شکن موضع نمی گیرند، چه بسا سکوت هم می کنند.
با خود می گویم مگر قرار نبود فقط کار صنفی بکنند ؟
مگر آن ها مجوز ندارند؟
چرا به من تازه عضو نمی گویند که تجمع خیابانی مطابق با قانون وزارت کشور، خلاف قانون است و فقط برای تحریک من برای حضور در تجمعات به اصل 27 قانون اساسی استناد می کنند؟
خوب عقل معاش به من می گوید، با این مجموعه کار کردن، هیچ سود و منفعتی برایت ندارد.
لاجرم از همکاری با آن دست می کشم. البته دیگر دوستان احتمالا برای موجه کردن کارهایشان، اگر مذهبی باشند، امام حسین را مثال می آورند و برای تحریک من و امثال من خودشان را جای امام حسین می نشانند و دولت و حاکمیت را، شمر ملعون و تکلیف امثال من که در این وسط ساکت می مانیم دیگر از نظر ایشان معلوم است.
اگر هم مذهبی نباشند، سعی می کنند وجه دیگری برای تحریک من جور کنند. با خود می اندیشم من فقط قرار بود برای دفاع از حقوقم با این مجموعه همکاری کنم؛ چرا باید به زندان بیفتم، جرا باید از بسیاری از مواهب محروم شوم؟
لذا مانند منی ، اگر اخلاق باشد از این مجموعه جدا می شود، و اگر غیر اخلاقی، سعی در تحریک افراد دیگر دارد تا با تحریک آنان و هزینه دادن آنان، شاید به نانی برسند و متاسفانه بسیاری از ما این گونه عمل می کنیم !
تحریک دیگران برای رسیدن به نان و نوایی و شاید برای رسیدن به هدف های غیر مشروع مان ...
می روم سراغ « مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » .
به من گفتند این مجموعه قدرت تشکیلاتی قوی ای دارد. می روم سر می زنم تا اطلاعاتی از آنها پیدا کنم.
مهمترین فرد این مجموعه البته جناب فرج کمیجانی است.می روم اساس نامه را مطالعه می کنم، خوب اساس نامه نسبتا خوبی است اما همچنان سوال می تواند باشد که در صورتی که بین کارهای صنفی و سیاسی تزاحم پیش آمد، این مجموعه جانب کدام طرف را می گیرد. بیشتر تحقیق می کنم تا ببینم این مجموعه چقدر درباره برنامه آموزش و پرورش نظر دارد؟
بیشتر می خوانم ...
حداقل در مواضع دبیر کل محترم شان می بینم که بیشتر مسئله ایشان سیاست است.خوب من رضا نهضت ترسو با خود می گویم سیاست که پدر و مادر ندارد، شاید بتوانم به مدد این مجموعه پستی در وزارت خانه بگیرم ؛ اما در که همیشه به یک پاشنه نمی چرخد ؛ اگر دور برگردد من بیچاره ام.
لذا عطای پست را می زنم و بی خیال می شوم.مهم تر این که اصلا برنامه مشخصی در این محموعه نسبتا بزرگ نمی بینم؛ هر چه هست تایید دولت است، هر چه دولت منتسب به اصلاحات و اعتدال می کنند ، گل و بلبل است، لذا از خیر مجمع فرهنگیان نیز می گذرم.
من رضا نهضت، سازمان معلمانی ها را نسبتا می شناسم . حداقل از سال 80 جناب هاشمی، مرد، نقی یی، داوری و پورسلیمان را می شناختم . چند باری هم به من لطف داشتند و به ملاقاتم آمده اند.خوب بهتر است به این مجموعه ملحق شوم ، به خصوص که به دولت هم نزدیک اند.
می روم ببینم می توانم مطالبی از آنها پیدا کنم ؟
خوب سایتی که ندارند. دبیر کل محترم و عزیز هم که متاسفانه در زندانند. مواضع آن ها را از کجا بدانم؟
بیشتر می خوانم.می بینم این مجموعه عزیز حتی نمی تواند از دو عضو اصلی سازمان خودش دفاع کند، پس چطور می تواند به من تازه وارد که می خواهم یک عضو ساده باشم کمک کند ؟
محمد داوری بیش از یک سال است که سر کلاس نمی رود و رایزنی ها هم گویا تا کنون بی فایده بوده و پورسلیمان هم که با کسر از حقوق مواجه شده است.
به قول معروف کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی !
وقتی دوستان عزیز سازمان نمی توانند برای دو عضو موثر و مفید خود کار در خوری انجام دهند، چطور می توانند مشکلات معلمان را بیان کنند ؟
البته مشکل مجمع نیز در دوستان سازمان وجود دارد و این که گویا هر کاری که این وزیر می کند خوب است و باید از آن دفاع کرد.
خوب است هم دوستان مجمع و سازمان بفزمایند چه برنامه و نظری در باره سیاست های 5 گانه فانی داشته اند؟
به همین دلیل بی خیال سازمان می شوم...
خوب « انجمن اسلامی معلمان » هنوز مانده است .
این ها نزدیک به دولت اند ،که اصلا تندتر از دولت اند، چون منتسب به جناح چپ سابق و اصلاح طلبان امروزند.
بیانیه اشان را در سال گذشته در مجمع عمومی شان می خوانم.می بینم بعد از کلی صغری و کبری کردن و سخن گفتن از سه ثلاثه محصوره و درخواست آزادی ایشان، که البته در خواست به جا و خوبی است، در آخر بیانیه شان از آموزش و پرورش همم سخنی گفته اند .
گویی برای خالی نبودن عریضه !
عکس های مجمع را می بینم.همه از بزرگان چپی سابق و اصلاحاتی های جدیدند، دکتر حبیبی ( استاد خودم ) ، علی محمد حضرتی، رهامی و...خوب باشد اشکال ندارد، ولی خوب برنامه های آموزش و پرورش در این جا کجا قرار دارد؟
صنف من کجاست؟
حقوق من چه می شود ؟
لذا قید انجمن اسلامی را هم می زنم. اگر چه ممکن است که با پیوستن به این مجموعه در این دولت به پست و مقامی هم برسم، اما دغدغه های خودم چه می شود؟
کجا نفیا و اثباتا درباره برنامه های فانی و مجموعه ایشان سخن گفته اند؟ حوصله سیاست را هم ندارم، لذا بی خیال این مجموعه می شوم.
خوب دیگر کدام تشکل مانده است ؟
می روم سراغ « کانون تربیت اسلامی » یعنی محمود فرشیدی . قوی ترین و منسجم ترین تشکلی که در کشور می شناسم.
ارتباط خوب با نهادهای قدرت، پشتوانه مالی قوی، حمایت روحانیان و بازار از عوامل قوت این تشکل است. در مورد برنامه های آموزش و پرورش هم نفیا و اثباتا فراون نظر می دهند، اما چه می توان کرد که کلا با برنامه های آنها مشکل دارم و مورد پسندم نیست، لذا به این مجموعه هم نمی روم.
خوب چه کنم ؟
یا بی اخلاقی می کنم ، مدام غر می زنم ، ناله می کنم و تحریک سایر معلمان می کنم تا بتوان بدون هزینه شاید اندکی حقوقم زیاد شود و یا سعی می کنم مثل جناب پورسلیمان در سخن معلم کاری که به نظرم درست است را انجام دهم، یا نه کلا بی خیال می شوم و مثل بسیاری از معلمان، که دارند زندگی می کنند زندگی خواهم کرد...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .