اندر حکایت پاسخ های حکیمانه وزیر به معلمان
حکایت کرده اند که فانی ، آن وزیر دولت روحانی ، آن معدن رازهای نهانی ، آن ساکن وزارتخانه از دوران جوانی ، در جمع معلّمان نزول اجلال فرموده ، و پاسخگوی سؤالات آنان بوده ، یکی او را پرسید: ای وزیر گُل و ای دانای کُل ، حقوقم کم است و کمرم زیر بار مشکلات خم ، از شما تقاضای درمان دارم و مرهم .
وزیر دستی بر ریش خویش کشید و گفت:معلّمی شغل انبیاست و پاداش آن با خداست . پول ، چرک کف دست است و آرزوی انسان های پست .به جای این همه شکایت ، صبر داشته باش و قناعت ، خود به خود مشکلت حل خواهد شد .
دیگری او را پرسید : ای وزیر با کفایت و ای دکتر با درایت !
سبب چیست که حقّ الزّحمه مان را دیر دهند و در حدّ بخور و نمیر فی المثل مزد مهر و آبان را در ماه تیر دهند مگر نه آن که مزد کارگر قبل از خشک شدن عرقش باید پرداخت شود ؟
وزیر بادی به غبغب انداخت و گفت : اوّلأ ، آن حدیث مربوط به کارگر است و باربر و نه معلّم ، ثانیأ شما که برنداشته اید سنگین تر از گچ و مداد و ورق ، کِی بدن هایتان نموده است عرق که بخواهیم سر موعد حقوق تان را بدهیم .
دیگری او را پرسید : ای وزیر لایق و ای داننده ی دقایق ، سبب چیست که جدیدا مزدمان را درصدی می دهند و با هزار نکبت و بدی ؟
ایشان اندکی مکث کردند و گفتند : معلّمان قلب هایشان ضعیف است و بدن هایشان بیمار و نحیف ، ترسیم اگر مطالبات شان را یک جا و کامل بدهیم و با رغبت و از ته دل، با دیدن آن همه پول ، قلب هایشان از شدّت شعف و شادمانی از حرکت باز ماند و غزل خداحافظی را بخواند .
دیگری او را پرسید : ایّها الوزیر! چرا با آن که در روز دهم اسفند عدّه ی بی شماری از معلّمان تجمّع سکوت کردند و توپ را به درون زمین شما شوت، خم به ابروی تان ننشست و قلب مبارک تان نشکست ؟
ایشان پس از اندکی تأمّل فرمودند : از قدیم گفته شده است در حدیث و روایت ، که سکوت هست نشانه ی رضایت ، ما را گمان بر آن شد که شما خواسته اید با زبان بی زبانی ، اظهار رضایت کنید و شادمانی .
دیگری او را پرسید : ای وزیر فرهیخته که تمام ذرّات وجودت با وزارت درآمیخته ، سی و شش سال است که در وزارتخانه ای ، حاصل کار تو نیست به جز ویرانه ای ، سبب چیست ؟ ایشان فرمودند : نام من فانی است به معنای نابود کننده و فنا کننده ، من مناسب نامم ، به وظیفه ام عمل کردم و خود را انگشت نما و ضرب المثل کردم ، دیگر از من چه توقّعی دارید ؟
دیگری او را پرسید : ای وزیر دانا و ای مدیر توانا ، سبب چیست که هر گاه معلّمان ، تحصّن و تجمّع و اعتراض می کنند بلافاصله حقوق دیگر کارمندان افزوده گردد و بیشتر از آنچه بوده گردد، فی المثل بعد از تجمّع اعتراضی سنه ی 1385 طرفة العینی حقوق برادران سپاهی اضاف شد و خبرش تا کوه قاف و ایضا در اسفند سنه ی 1393 پس از تجمّع عظیم اعتراض معلّمان فی الفور حقوق بانکیان افزون شد و چهره هاشان شادمان و گلگون ؟
وزیر در بحر تفکّر فرو رفت و پس از مکثی طولانی گفت : این از الطاف خدا به شماست که شما را بانی کار خیر قرار داده و وسیله ای برای رفع مشکلات غیر، پس خدا ی را شکر کنید .
دیگری او را پرسید : ای دریای علم و ای مظهر صبر و حلم ، وقتی در بلاد دیگر مسئولی نتواند از پس مشکلات اداره ی متبوعش برآید کنار می رود تا کسی از او بهتر آید ، ناتوانی اش را مایه ی ننگ و عار می داند و خود را مستوجب خودکشی و دار، سبب چیست که در ایران این گونه نیست ؟
وزیر اندکی اخم کرد و گفت : عمل آن ها سوسول بازی و قرتی بازی است ؛ ما که مثل آن ها ضعیف نیستیم . در ایران ما هر مسئولی تا زمانی که نفس می کشد از پست و مقام خویش پا پس نمی کشد . ما بیدی نیستیم که از باد اعتراض ها بلرزیم و از تجمّع سکوت بترسیم .
دیگری او را پرسید : ای ولیّ نعمت و ای عاشق خدمت ، سبب چیست که مطالبات و معوّقات ما را در بوق و کرنا می کنید و ما را مضحکه ی پیر و برنا ؟ برای پرداختش تاریخ و قرار مدار می گذارید امّا دروغ از آب در آمده و همه را سر کار می گذارید.
وزیر اندکی روی ترش کرد و گفت : دیدیم مملکت حساب و کتاب ندارد و معلّم محلّی از اعراب ، اگر به شما وعده و وعید دادیم و قول پرداخت شب عید دادیم ، خواستیم شما را دعوت به آرامش کنیم و خشم شما را فروکش ، امّا به شما قول شرف می دهم که طلب تان سوخت و سوز دارد ولی دیر و زود ندارد خاطرتان جمع باشد .
حاضران از آن همه حاضر جوابی و پاسخ های درست و حسابی ، انگشت حیرت به دندان گزیده ، خدای را به داشتن چنین وزیری سپاس کرده و عمر دراز بر وزارت او از خدای التماس کرده ...!
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
حجتالاسلام سیدمهدی موسوینژاد نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت: طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش امروز به حجتالاسلام سیدمحمدحسن ابوترابیفرد نائبرئیس مجلس شورای اسلامی تحویل داده شد.
وی افزود: این استیضاح که به امضای 40 نفر از نمایندگان رسیده به دلیل عدم عمل به تعهدات در قبال فرهنگیان و بخشهای آموزشی و همچنین ترک تحصیل تعدادی از دانشآموزان تهیه شده است.
انتهای پیام/
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
آموزش و پرورش اعلام کرد: از سال آینده مدارس دولتی رشته علوم انسانی نخواهند داشت و درتهران تنها ١٢ مدرسه فرهنگ دانشآموزان این رشته را ثبتنام میکنند. با حدف رشته علوم انسانی محدودیتهای زیادی در انتظار بچهها و خانوادههای آنهاست و این چیزی نیست که مسئولان آموزشوپرورش از آن بی خبر باشند و دقیقا به همین دلیل است که مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران دیروز به خانوادهها هشدار داد که: «خانوادهها بدانند که ورود به رشتههای ادبیات انسانی دیگر برای دانشآموزان سهل و ساده نیست.»
«اسفندیار چهاربند»، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در نشست خبری دیروز از تصمیمگیری تازه آموزشوپرورش برای حذف علوم انسانی از مدارس دولتی خبر داد و گفت: «براساس تصمیمگیریهای جدید در ورود به رشته علوم انسانی محدودیتهایی خواهیم داشت و در سال تحصیلی ٩٦- ٩٥ هیچ مدرسه دولتی عادی نمیتواند دانشآموزان را در رشته ادبیات و علوم انسانی ثبتنام کند.»
او در پاسخ به اینکه سرنوشت بچههایی که علاقهمند هستند، علوم انسانی بخوانند از سال آینده چه خواهد شد، گفت: «دانشآموزان مستعد باید درمدارس فرهنگ این رشته را بخوانند البته ما تلاش میکنیم مدارس فرهنگ را توسعه بدهیم. اکنون تعداد ۱۲ مدرسه فرهنگ وجود دارد که درتلاشیم تا سال آینده ۲۴ مدرسه فرهنگ جدید راهاندازی کنیم.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش خطاب به خانوادهها گفت: «هماکنون به خانوادهها اطلاعرسانی و اعلام میکنیم که ورود به رشتههای ادبیات انسانی دیگر برای دانشآموزان سهل و ساده نیست و برهمین اساس تنها استعدادهای برتر میتوانند در این رشته تحصیل کنند.»
دیروز البته مدیرکل آموزشوپرورش تهران در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره چرایی حذف رشته علوم انسانی از رشتههای دانشگاهی، گفته است که هدف آموزشوپرورش کیفیسازی رشته علوم انسانی است: «در سند تحول بنیادین وزارت آموزش و پرورش، ارتقای کیفی رشته علوم انسانی آمده است و اگر رشد کمی داشته باشیم و هرکسی از هرجا ماند، به رشته انسانی ورود پیدا کند، اینگونه به ارتقای کیفی و جایگاه و منزلتی که علوم انسانی داشته باشد، دست نمییابیم. در رویکرد کیفی، استعدادهای برتر شناسایی میشوند و در رشته علوم انسانی جذب خواهند شد.»
علوم انسانی را به بنبست رساندهاند
برخی معتقدند این اتفاق برای رشته علوم انسانی در دبیرستانهای ایران از نگاهی دیگر میتواند بخشی از برنامه محدودکردن علوم انسانی درکشور باشد. برنامهای که در سالهای اخیر در دانشگاهها و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال شده و حالا خبرهای تازه نشان میدهد که دامنه محدودسازی آن به مدارس هم کشیده شده است.
«صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه تهران معتقد است تصمیمی که وزارت آموزشوپرورش در این زمینه گرفته، نشاندهنده بنبست علوم انسانی در ایران است و درواقع علوم انسانی را به بنبست کشاندهاند.
او میگوید: «مشکل اساسی این است که در ایران به علوم انسانی بهعنوان ابزاری برای انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه میشود و نه برای فهم جامعه، فهم تاریخ و فهم انسان. نگاه بیطرفانه به این دانش وجود ندارد و هرچه هست، نگاه ایدئولوژیک است.
از آنجا که در این زمینه توفیقی حاصل نشده، بنابراین علوم انسانی را ناکارآمد دیده و علوم انسانی هم در این شرایط دچار بحران عمیقی شده است.» زیباکلام ادامه داد: «از یکسو آموزشوپرورش میخواهد علوم انسانی را به کلی جمع کند، ازسوی دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهد علوم انسانی را اسلامی کند و درهمین احوال سند تغییر بنیادی علوم انسانی تهیه میشود، همه اینها نشاندهنده شکست تلاشهای نظام آموزشی ایران در بهرهگیری از علوم انسانی است و این راهکار حذفی اعلام به بنبست رسیدن در این زمینه است.»
زیباکلام افزود: «همه ما میدانیم اگر آموزش و پرورش احساس میکرد که از علوم انسانی نتیجه گرفته و موفق هستند و فارغالتحصیلان روزبهروز به خواسته آنها نزدیک میشوند، این رشته را حذف نمیکرد.»
به گفته زیباکلام، حذف علوم انسانی از دبیرستانها درواقع مقدمهای برای حذف تدریجی آن در دانشگاهها در سالهای آینده است. البته او این اقدام را تصمیمی شتاب زده میداند که پیامدهای اجتماعی آن در سالهای آینده روشن میشود: «متاسفانه یکی از روشهای نامعقول درجامعه ما این است که در آموزش و پرورش تصمیمات سریع گرفته میشود، مثلا تصمیم گرفته میشود پیشدانشگاهی حذف شود و چند سال بعد تصمیم میگیرند، راهنمایی را جمع کنند و دوباره مشخص میشود که این تصمیم درست نبوده است. حالا حذف علوم انسانی از دبیرستانهای دولتی هم، متاسفانه و بدبختانه یک تصمیم شتابزده و ناپخته است. بدون اینکه با دانشگاهیان و صاحبنظران مطرح شده باشد، این تصمیم را گرفتند و چند سال بعد مشخص خواهد شد که این تصمیم چقدر غلط بوده و کسانی که علاقهمند به علوم انسانی هستند، قربانیان این تصمیم میشوند.»
حق انتخاب از دانشآموزان گرفته میشود
جدا از فشاری که در سالهای اخیر از ناحیه نگاه سیاسی به این حوزه علمی متحمل شده، تصمیم تازه آموزش و پرورش برای حذف این رشته از دبیرستانهای دولتی پیامدهای آموزشی و تحصیلی برای دانشآموزان دارد.
«محمدرضا نیکنژاد»، آموزگار و کارشناس آموزش و پرورش معتقد است که این تصمیم پیامدهای منفی فراوانی خواهد داشت و مهمترین مشکل، گرفتن حق انتخاب از دانشآموزان است. او گفت: «به نظر میآید این سیاست کلی دولت در بخش آموزش است که آموزش را به صورت پولی دربیاورد. مدارس فرهنگ، غیرانتفاعی هستند و به دنبال خود هزینههای بسیار زیادی را خواهند داشت علاوه بر آن به علت گستردگی مناطق خانوادهها متحمل هزینه ایاب و ذهاب برای فرزندشان میشوند و شهروندانی که به علت این تصمیم اجباری نتوانند هزینهها را پرداخت کنند، ناگزیر باید از تحصیل در رشته مورد علاقهشان چشمپوشی کنند. دقیقا به همین دلیل است که به نظر میآید این تصمیم را میتوان مغایر با قانون اساسی دانست و از این منظر به آن انتقاد کرد که حق آزادی شهروندان را سلب کرده است. به هر دلیلی که دانشآموز بخواهد در رشته علوم انسانی تحصیل کند، دولت حق ندارد که مانع حق شهروندی او شود.»
به گفته نیکنژاد، مدارس غیرانتفاعی دستکم هزینههای ١٠ تا ١٥میلیون تومانی دارند و بعید است هر خانوادهای از پس این هزینهها بربیاید.این کارشناس آموزشوپرورش با انتقاد از حذف رشته علوم انسانی و ادبیات در مدارس دولتی، به مشکلات دیگر این تصمیم اشاره کرد، ازجمله اینکه: «شاید داوطلبان رشته انسانی در منطقهای ٦٠٠نفر باشند اما گنجایش مدرسه فرهنگ آن منطقه ٤٠٠نفر باشد، تکلیف ٢٠٠ دانشآموز علاقهمند دیگر چه خواهد شد؟ با وضعیت نابسامانی که هماکنون در زمینه رشتههای انسانی درحوزه آموزش عالی هم برقرار است، این تصمیم اخیر مشکلات تازهای هم میتواند ایجاد کند که بخش عمدهای از آنها هنوز مشخص نیست و پس از اجرا روشن میشود.»
روزنامه شهروند
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
با فرا رسیدن ۱۶ آذرماه و سالگرد شهادت سه آذر اهورایی، شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا موج انبوه پیام های تبریک به دانشجویان شروع شده.
۱۶ آذر نماد آزادی خواهی، آرمان گرایی و مطالبه گری جنبش دانشجویی در ایران است و تبریک گفتن این روز به دانشجو نه برای اشتغال به تحصیل آنان در دانشگاه که برای داشتن خصایص منحصر به فردی که نیروی محرکه ی تحول و پیشرفت در جامعه محسوب می شود.
زمینه ی تحول در جامعه آرمان گرایی و مطالبه گری دانشجوست و زمینه ی تعالی این روحیه ی وجود آزادی بیان و اندیشه در دانشگاه.
اما متاسفانه در دانشگاه فرهنگیان در چندسالی که از تولدش می گذرد اثری از تربیت دانشجوی منتقد و آرمان گرا نمی بینیم و مسئولین امر به دلیل وجود مشکلات متعدد در این دانشگاه ترجیح می دهند دانشجویانی محافظه کار تربیت کنند.
متاسفانه وجود فضای یاس و ناامیدی و ترس کاذب و گاهی حقیقی از محدودیت های گزینشی و...در کنار نبود تریبون و امکانات لازم برای همه ی تفکرات و سلیقه ها در دانشگاه فرهنگیان باعث شده خبری از روحیه ی دانشجویی در این دانشگاه نباشد.
توقع بی جایی است که از دانشگاهی که دانشجویانش هنوز از حقوق اولیه ی خود آگاه نشدند، دانشجویانی که هنوز امکانات اولیه ی آموزشی و رفاهی را در حد مطلوب ندارند، دانشجویانی که در برخی پردیس ها در محیط خوابگاه زیر چشم دوربین های مداربسته هستند،دانشجویانی که همیشه به سمت سکوت و محافظه کاری سوق داده شدند و...توقع آرمان گرایی و تحول خواهی داشت.
امروز که گویا بسیاری از مسئولین منویات رهبری درمورد این دانشگاه مهم در کشور را فراموش کرده و حتی گویا شورای عالی انقلاب فرهنگی این دانشگاه را از یاد برده و ماه هاست وضعیت مدیریت این دانشگاه را بلاتکلیف گذاشته، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شرم دارند از شنیدن تبریک روز دانشجو.
امروز ما از مسئولین توقع شنیدن تبریک نداریم توقع داریم اول این محیط را دانشگاه کنند تا ما خود دانشجو شویم.
لذا به طور جد خواستار تحول ساختار آموزشی، شکستن تک صدایی در بخش فرهنگی، ایجاد حاشیه ی امن برای دانشجوی مطالبه گر و افزایش کیفیت امکانات صنفی و رفاهی، ایجاد تحول در نگرش بخش های فرهنگی دانشگاه و ...هستیم تا دانشگاهی مطابق انتظارات دانشجو و سفارشات رهبر معظم انقلاب ساخته شود ؛ آن گاه می بینید چگونه استعدادهای بالقوه ایی که در این دانشگاه بزرگ و پرجمعیت خاک می خورند شکوفا شده و تحولی بنیادین در دانشگاه فرهنگیان و به تبع آن در آموزش و پرورش و جامعه ی ایران اسلامی را شاهد خواهیم بود.
و من الله توفیق
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
فعال سیاسی پیش از آن که افکار خود را جمع و جور و به مردم ارایه کند و همه او را بشناسند با فعالان رسانه سروکار داشته است.مصاحبه ها ، گفت و گوها ، میزگردها ، مناظره ها ، گزارش ها و برنامه های رسانه ای در انسان ها عمق به وجود می آورند.
فعالان سیاسی با توجه به زمینه های قوی تر فکری ، در این آزمون های رسانه ای که ساخته و پرداخته فعالان رسانه هستند و آن ها ، شاگردان این آزمون ها محسوب می شوند به درجه بالاتری در مقایسه با سایرین دست می یابند و آن مرجعیت سیاسی بخشی از مردم است.
فعالان رسانه در حوزه سیاست ، السابقون السابقون هستند. این که چرا شاگردان از استادان در ظاهر پیش افتاده اند و استادان مقرب نیستند دلایل متعددی دارد:
اول ، رابطه استاد و شاگردی در شرایط ناپایدار فرهنگی و کمرنگ شدن پاره ای از ارزش ها در کشور دیگر همانند گذشته رعایت نمی شود.
دوم ، حکایت کوزه گر است که از کوزه شکسته آب می خورد. فعالان رسانه ، نقش نخبگان فکری جامعه را دارند و یکی از اصلی ترین گروه های مرجع مردم هستند اما در گفت و گوها ، گزارش ها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی به عنوان فعال رسانه کمتر حضور دارند و بهتر بگویم دعوت نمی شوند. در حالی که در کشورهای توسعه یافته ، سرآمدان رسانه از مطرح ترین و تاثیرگذارترین سیاست مداران آن جوامع به شمار می روند.
سوم ، فعالان رسانه از تشکل های قوی سیاسی بی بهره هستند و فقط تعدادی تشکل صنفی دارند که اغلب فراگیری و جامعیت لازم را هم ندارند.
چهارم ، آن دسته اندک از فعالان رسانه که به مقامات سیاسی بالایی می رسند خانه محل پرورش خود را برای همیشه ترک می کنند و با این که حتی نویسنده رسانه باقی می مانند و کم یا زیاد می نویسند اما اغلب از عنوان فعال رسانه دیگر استفاده نمی کنند.
پنجم ، فعالان سیاسی بیشتر جلوی دوربین ها و فعالان رسانه در تحریریه ها و پشت صحنه ها هستند. تنها جایی که می تواند توازن لازم را بین این دو برقرار سازد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.
دعوت از فعالان رسانه در برنامه های متنوع رادیویی و تلویزیونی می تواند به بازتعریف جایگاه این عزیزان کمک نماید.
بی شک ، جامعه ای موفق است که بتواند از تمامی سرمایه های اجتماعی خود به خوبی استفاده کند.
ششم ، براساس یک تقسیم بندی از رسانه های غیردولتی عام و آن هایی که از بودجه عمومی استفاده نمی کنند رسانه ها در ایران در سه گروه رسانه های حزبی ، شبه حزبی و مستقل قرار می گیرند. اکثریت قریب به اتفاق رسانه ها در گروه سوم هستند.
فعالان رسانه در احزاب ، شخصیت حزبی دارند و عنوان فعال رسانه را به کار نمی برند.
فعالان رسانه های مستقل ، فعالان حقیقی هستند.رسانه های قلیل شبه حزبی که نه در ساختار احزاب فعالیت می کنند و نه به استانداردهای رایج رسانه وفادار مانده اند متعلق به اشخاص خارج از حوزه رسانه هستند و فعالان این رسانه ها فقط در یک رابطه سلسله مراتبی با اشخاص بالاتر قرار دارند و شخصیت حرفه ای و حقیقی آن ها به عنوان فعال رسانه اغلب دیده نمی شود.
هفتم ، بت ها و طاغوت های زمانه و اربابان زر و زور و تزویر بوسیله رسانه های شبه حزبی ساخته می شوند و بت شکنی و پیروی از نظام ولایی کار اصلی فعالان رسانه های مستقل است.
کمپین مجلس مستقل آینده نشان داد که فعالان رسانه های مستقل و مردم ، فراتر از ظرفیت چپ و راست سیاسی می خواهند از تمامی نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه استفاده شود و فراگیری این کمپین در نواحی و مناطق مختلف کشور بهترین دلیل این خواسته عمومی است.
هشتم ، رسانه ، هنر و فعال رسانه ، هنرمند است. شروع خلق یک اثر هنری ناب از عالم بالاست و هنرمند واسطه فیض است.فعالان رسانه مانند آن دسته از هنرمندانی که بر روی صحنه می روند و با تماشاچی نفس به نفس هستند در عرصه های اجتماعی و سیاسی با مردم چنین رابطه ای دارند و هنرنمایی می کنند.
هنرمند رسانه برای آگاهی بخشی به مردم ، اقناع مخاطبان ، تنویر افکار عمومی ، ترسیم افق های روشن ، ترویج ارزش های نظام سیاسی و انتقال زیبایی های آن به نسل های آینده از اعتبار و منزلت هنری و اجتماعی بالایی برخوردار است. فعال سیاسی در آزمون های رسانه ، ساخته و آبدیده می شود اما جنس کار او ماهیت سیاسی دارد و از دربرگیرندگی و جامعیت کمتری برخوردار است و به اندازه توفیق در این آزمون ها و کسب موفقیت های عملی و تداوم این راه ، به مرجعیت سیاسی بخشی از مردم دست می یابد.فعال سیاسی از جانبداری ها و گروه بندی های خاصی پیروی می کند لیکن ظرف وجودی هنرمندان رسانه از سیاست متعالی و مستقل لبریز است و مردم از آن سیراب می شوند.
سیاستمدار خوب و بد در میدان عمل شناخته می شود. فعالان رسانه ،خوشبوکننده های ناگزیر جامعه هستند. اثر برخی بوهای بد منتشره در عرصه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی با هنر این ها برای مخاطب عام قابل تحمل تر می شود. باوجود اقتصاد ضعیف رسانه های مستقل و تفاوت نجومی درآمدهای برخی فعالان سیاسی با هنرمندان این رسانه ها ، آینده نگری مثبت و اعتماد عمومی و امیدواری در جامعه با توان فکری و ایمان قوی این هنرمندان و دلسوزان رسانه های مرکز و محلی در سراسر کشور است که فزونی می یابد.
من معتقدم فعالان رسانه با نقش آفرینی های راهبردی می توانند مقام استادی خود را بازیابند. یکی از این کارهای بزرگ ، فراگیرسازی کمپین مجلس مستقل آینده و دعوت مردم به توزیع مجدد قدرت سیاسی و انتخاب بهترین نمایندگان ملت فراتر از اسامی تکراری و چپ و راست سیاسی بوده که راه جدیدی را فراروی فعالان رسانه ، رسانه های مستقل ، مخاطبان کلیدی ، نخبگان سیاسی و مردم ایران اسلامی گشوده است.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
علي مطهری در تذکري به وزیر دادگستری، علت ادامه بازداشت برخی از اعضای کانون صنفی معلمان را جويا شد.
اين نماينده تهران در تذکر به وزیر خارجه هم علت عدم واکنش مناسب وزارت خارجه نسبت به برخورد خشونت آمیز دولت آذربایجان با گروه های اسلامی را مورد سوال قرار داده بود.
خبرآنلاين
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
انتخابات مجلس نزدیک است و قرار است که از 4 دی ماه کاندیداها با مدارک لازم ثبت نام کنند و وارد مجلس شوند و هر کدام دغدغه هایی دارند . کسانی که 4 سال بر اریکه نمایندگی مجلس و مردم تکیه زده اند و به مواهب بی شمار آن عادت کرده اند در فکر هستند که چگونه جایگاه خود را 4 سال دیگر حفظ کنند و تازه واردها یا نمایندگان قبلی که در 4 سال اخیر دست شان از این مواهب نمایندگی بی بهره مانده در تلاش گرفتن جایگاه قدیمی ها در مجلس هستند .
حتی بسیاری از مسوولین اجرایی کشور هم نماینده بودن را به کار اجرایی پر درآمدشان ترجیح می دهند چون دردسر کارهای اجرایی امروزه و با این شرایط بر کسی پوشیده نیست .
در مجلس هم کار کمتر و هم انتقاد از دولت ها و رای دادن به لوایح و حتی رای اعتماد به وزرا و استفاده از نمایندگی برای سایر امور لازم کاری بس کم دردسرتر است و حتی پر فایده تر است .
اگر درست به یادم مانده باشد در مدرسه دبیری داشتیم که در یک دوره هوس نمایندگی کرد و می گفت وام هم می دهند . بیشتر به خاطر وام بود که خود را کاندیدا کرد و حتی یک بار به تمام مدرسه نان و کباب داد تا از روش های مرسوم هم استفاده کند .
بعد از انتخابات می گفت وامی نداده اند !
مدتی او را ندیدیم ...
چند سال بعد فهمیدیم که به علت کشیدن چک که نتوانست پاس کند مدتی هم به زندان رفت !
رویای نماینده شدن برای همه افراد خوش یمن نیست .
یا همکار دیگر وقتی صلاحیتش تایید شد می گفت پس چرا سال گذشته مرا مدیر مدرسه نکردند !
من از همه با صلاحیت ترم و این هم مدرکش !
چند روز بعد تراکت تبلیغش را دیدیم . اول خیلی ترسیدیم . فکر کردیم به رحمت خدا رفته ! اما چند لحظه بعد فهمیدیم تراکت انتخاباتی اش است !
به خاطر بی پولی تراکت مثل آگهی فوت به نظر می رسید !
همکاران زیادی را دیده ام که حتی برای خود ستاد هم درست کردند و جالب اینکه خیلی هم امیدوار بودند که رای می آورند و به مجلس می روند و در مدت انتخابات خود را مثل یک نماینده مجلس واقعی می دیدند و عرش را سیر می کردند و در کلاس میان دانش آموزان کاندیداتوری خود را تبلیغ می کردند و حتی تراکت های خود را به دانش آموزان می دادند که پخش کنند و هیچ کس هم دست رد بر سینه این همکاران نمی زد اما لبخندهای تلخ همکاران دیگر ناشی از آن بود که معلمی که از کلاس و این حقوق ناچیز به تنگ آمده ، رویای نماینده شدن را در سر می پروراند تا خود را از تنگنا ای مالی و کلاسی خلاص کرده ؛ دمی در مجلس بیاساید !
شنیده ام در برخی از کشورها ، نمایندگی مجلس حقوق و درآمدی خاص ندارد و حتی هزینه پذیرایی نیز بر عهده نمایندگان مجلس است !
کاش در ایران اسلامی هم همین طور بود و نمایندگان مردم رایگان و برای خدا کار می کردند تا هزینه های سنگین مجلس خرج امور ضروری کشور شود .
حال ناگهان من هم تصمیم گرفته ام نماینده مجلس شوم .
البته خودم هم خنده ام می گیرد .
اما اگر نماینده شوم اولین نطقم در مجلس این کلمات است که نمایندگان نباید حقوق بگیرند و ناهار و پذیرایی را از جیب خودشان بدهند .
جلسه ماهی یک یا دو بار بیشتر نباشد و شهرسنانی ها می آیند و فردا به شهر خود بازگردند .
اجازه بدهید هزینه های گزاف مجلس خرج مردم محروم همین کشور شود .
آیا به نظر شما کاندیدا بشوم یا نه ؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
۱. تحول و اصلاح آموزش و پرورش الزاماتی دارد که در این مجال به چند مورد آن اشاره میشود. اکنون در کشور ما میان دو نهاد مهم و تأثیرگذار تعلیم و تربیت یعنی نهاد خانواده و دولت در اهداف، با وجود بعضی همپوشانیها، تعارضهای اساسی وجود دارد. خط قرمز خانواده، آینده تحصیلی و شغلی فرزندش است و خط قرمز دولت سياست رسمي آن است.
در سال جاری دولت ۲۵ هزار میلیارد تومان در آموزش و پرورش برای اهدافی هزینه میکند. خانواده هم چیزی در همین حدود برای اهدافی دیگر هزینه میکند. این تعارض سبب شده که هم سرمایههای مادی کشور هدر رود هم سرمایههای معنوی که مهمترین آن، ضایعکردن استعداد و خلاقیت و روان میلیونها فرزند این دیار است.
امروزه هزینههایی که خانواده در مدارس غیرانتفاعی، مؤسسات کنکور و زبان و کامپیوتر و کلاسهای خصوصی و کتابهای کمکآموزشی و غیره میکند اگر بیشتر از هزینهای که دولت در آموزش و پرورش میکند نباشد کمتر نیست. جملگی هزینههای خانواده هم تقریبا برای آینده شغلی فرزندش است و قبولی در کنکور. تعارض اهداف خانواده و دولت باعث شده که برای مؤسسات کنکور فرصتسازی شود.
اکنون این مؤسسات از دوره ابتدایی تا کنکور دکترا فعالیت گسترده دارند و حتی افزون بر آگهیهای فراوان تبلیغاتی، برنامههای صداوسیما را خریدهاند. فراموش نمیکنم که در تاریخ ٢٠ آبان امسال ساعت شش عصر دیدم کانالهای یک و دو و سه و آموزش درس کنکور داشتند و چهار مؤسسه کنکور برنامههای خود را با تبلیغات فراوان و هیجانانگیز ارائه میدادند.
اکنون رانتی که در حاشیه مؤسسات معروف کنکور پدید آمده بهمراتب بیشتر از آن پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی است.
وزارت آموزش و پرورش امروز در حاشیه آن مؤسسات کنکور قرار گرفته و اینهمه سروصدا و تبلیغات پیرامون کنکور برای ورود به دانشگاههای معروف است. ظرفیت این دانشگاهها هم محدود است و چه یک مؤسسه کنکور در کشور باشد چه دهتا یا صدتا، این مؤسسات ظرفیت دانشگاهها را بالا نمیبرند بلکه با تبلیغات خود فقط رقابت کنکور را تشدید میکنند.
شایسته است دولت تکلیف خود را با کنکور و مؤسسات پیرامون آن روشن کند. اگر کنکور، اصل است چنانکه در تلویزیون جمهوری اسلامی هرروز تبلیغ میشود پس درِ آموزش و پرورش را ببندید و شرط دیپلم را برای ورود به دانشگاه بردارید و تعلیموتربیت کشور را به مؤسسات کنکور بسپارید؛ اگر تعلیم و تربیت در مدرسه اصل است، پس چرا برای کنکور فکری نمیشود یا لااقل در رسانه ملی درباره کنکور و آسیبهای آن کار نمیشود، نه تبلیغات گسترده پیرامون آن.
آیا رسانه ملی ما تا کنون یکصدم زمان پخش آگهیهای کنکور، به آسیبهای کنکور پرداخته است؟
البته در رسانه ملی ما اساسا تکلیف ارزشها روشن نیست. ازیکسو میگویند اقتصاد مقاومتی، از دیگر سو از صبح تا شب با آگهیهای بازرگانی مردم را به مصرفگرایی بیشتر تشویق میکنند. ازیکطرف یک دکتر تغذیه دارد در یک برنامه از مضرات خوردن تنقلاتی مثل چیپس و پفک یا نوشابه میگوید ازطرفدیگر وسط همان برنامه آگهی بازرگانی همان تنقلات پخش میشود.
نمیدانم مسئولان اصلا تلویزیون تماشا میکنند یا نه؟
شبکههای عمومی و ملی کشورهای سکولار و غیردینی یا اصلا آگهی بازرگانی پخش نمیکنند یا دقایق محدود، حق پخش دارند. بهعنوانمثال شبکه ZDF آلمان فقط میتواند روزی ٢٠ دقیقه آگهی بازرگانی پخش کند آن هم نه در زمانهای پربیننده و رسالت اصلیاش اشاعه و تبلیغ فرهنگ آلمانی است. در کشور ما که اسلامی است و برای برپایی این نظام، آن همه ایثارگری شده و خونهای پاک ریخته شده در عمل میبینیم که تلویزیون آن دوشنبهبازار و سهشنبهبازار شده و آگهیهای بازرگانی آن بیحساب و کتاب است و اینهمه مردم را به اجناس لوکس و مصرفی تشویق میکند.
باری با هزینههایی که خانواده سالانه فقط برای کنکور میکند میتوان چند دانشگاه بزرگ و مادر مثل دانشگاه تهران و شریف ساخت. گویا ما در نابودی سرمایههای مادی و معنوی خود استادیم.
غرض اینکه اکنون میان خانواده و دولت از جهت اهداف تربیتی شکاف بزرگی وجود دارد و این باعث شده که سرمایههای مادی و معنوی کشوری در این کشاکش، سایش و فرسایش پیدا کند.
تا آنجا که من اطلاع دارم در هیچ کشور دیگری چنین شکافی وجود ندارد. برای پرکردن این شکاف دولت نقش و مسئولیت بیشتری دارد چراکه سیاستگذار و برنامهریز است. دولت باید بهنحو آگاهانه و مسئولانه در اهداف آموزش و پرورش تجدیدنظر کند و اهداف واقعبینانه و شدنی را سرلوحه کار خود قرار دهد و با خانواده وارد گفتوگو و تعامل شود و از رهگذر این گفتوگو ازیکطرف تا آنجا که امکان دارد اهداف خود را با اهداف خانواده همسو کند مثل آموزش زبان و کامپیوتر در سطحی که خانواده انتظار دارد و ازطرف دیگر اذهان پدران و مادران را هم نسبت به منطق تعلیم و تربیت، هم نسبت به آسیبهای نمرهمحوری و کنکورمحوری و مدرک محوری روشن کند.
ضمن اینکه باید دغدغه خانواده را نسبت به آینده شغلی فرزندش ملاحظه کرد اما باید صادقانه با خانواده وارد گفتوگو شد و به آن گفت در کشور چه یک مؤسسه کنکور وجود داشته باشد چه هزارتا، به ظرفیت دانشگاه شریف یا تهران چیزی اضافه نمیشود.
باید به خانواده گفت اگر میخواهی فرزندت در کنکور قبول شود باید تفریحات سالم و نشاط و شخصیت نیرومندی داشته باشد. لازم است علاوه بر مدرک تحصیلی مهارتها و درسهای زندگی را هم بداند و اخلاقی و مسئولیتپذیر باشد.
باید به خانواده گفت شما حق دارید دغدغه آینده شغلی فرزند خویش را داشته باشید و برای او هر کاری که میتوانید انجام دهید اما اخلاقا حق ندارید او را زیر چرخ نمره و امتحان و کنکور افسرده و پریشان و نابود کنید. اکنون مؤسسات کنکور دست گذاشتهاند روی نبض خانواده و با بداخلاقی تمام هم هزینه خانواده را میبلعند هم استعداد فرزندان این دیار را ضایع میکنند و دولت و بهخصوص رسانه ملی بهجای روشنگری، با آنان خواسته يا ناخواسته همراهي ميكنند.
واقعا چه ضرورتی دارد فرزندان ما از دوره ابتدایی وارد رقابت فرساینده کنکور شوند. تبلیغات این مؤسسات تا آنجا بالا گرفته که حتی نخبهترین دانشجویان این کشور که در دانشگاه شریف و تهران و امیرکبیر در حال تحصیلاند در مقابل این مؤسسات منفعل شوند و در کنکورهای فوقلیسانس و دکترای آنها مکرر شرکت کنند. اگر یک دانشجوی نخبه نتواند برای آینده تحصیل خود برنامهریزی کند و منفعل باشد و دیگران برای او برنامهریزی کنند، چگونه میتواند برای فردای این کشور با ذهن فعال و خلاق، برنامهریزی کند و چگونه فردا میتواند برای مشکلات زندگی خود برنامهریزی کند و با شکیبایی آنها را مدیریت کند.
از این بدتر، وقتی شکافی بزرگ میان اهداف خانواده و دولت باشد و دولت بهصورت یکسویه و آمرانه اینهمه بر اهداف خود اصرار ورزد، آنوقت حتی معاونان و کارشناسان ارشد آموزشوپرورش میبایست صبح در وزارتخانه حضور پیدا کنند و از گفتمان رسمي دم بزنند و بهخاطر مناسبات شغلی خود، خود را همراه و همسو با دولت نشان دهند و عصر بروند بچههای خود را در مؤسسات زبان و کامپیوتر و کنکور ثبتنام کنند.
۲. ضروری است ما بهعنوان کارشناس یا تئوریپرداز در حوزه تعلیموتربیت این رسالت را آگاهانه بهدوش بگیریم و صادقانه و مجدانه با دولت وارد گفتوگو شویم. مسئله سرنوشت میلیونها انسان آسیبپذیر و بیپناه است که بهخاطر نگاه نادرست دولت و خانواده و اهداف متعارضشان در معرض آسیباند. دولت با نگاه خاص خود آموزش و پرورش را زمینگیر کرده و خانواده با نگاه کنکورمحور و مدرکمحور خود فرزندش را به بند کشیده و هر دو به منطق تعلیم و تربیت توجه ندارند. دولت میخواهد در آموزش و پرورش هم سیاستگذاری و برنامهریزی کند هم مدیریت و تصدیگری؛ میخواهد صد هزار مدرسه را تابع یک الگویی که از مرکز صادر میشود اداره کند. میخواهد میلیونها جوان هم دانشمند و اندیشمند شوند هم تابع سياستهاي آن. میخواهد با نمره و امتحان و اکراه و اجبار آموزههای مختلف را در مدارس آموزش دهد و به آسیبهای آن کمتر توجه دارد. به قول مولانا:
نور باقی پهلوی دنیای دون
شیر صافی پهلوی جوهای خون
چون در او گامی زنی بیاحتیاط
شیر تو خون میشود از اختلاط
آموزههای دینی و معنوی، فضای مقدس و روحانی میطلبد معلم و مربی اخلاقی و معنوی میخواهد. در آموزش و پرورش رسمی باید این فضاها را به وجود آورد. اگر دولت ما فقط به این یک مسئله عمیقا توجه کند که آیات شریفه قرآن را با نمره و امتحان نمیتوان و نباید آموزش داد آنگاه راه این گفتوگو باز میشود. ما بهعنوان کارشناس باید با دولت چهرهبهچهره شویم و این مسائل را صادقانه بگوییم و نهراسیم، نه اینکه ظاهرسازی کنیم و آدرس غلط بدهیم. سالها است که بعضی از دوستان کارشناس ما که ازقضا ارتباط وثیق و محکمی هم با دولتها دارند، دائما دارند آدرس غلط میدهند و دولت هم ظاهرا یکبار از ایشان نمیپرسند که چرا آنچه میگویید در عمل رخ نمیدهد.
۳. سالهاي بعد از انقلاب، با وجود اینکه دولتها در اهمیت آموزش و پرورش و جایگاه مقام معلمان سخن گفته و شعارهای زیادی دادهاند اما در عمل تقریبا در هیچ دولتی مشکلات و مسائل آموزش و پرورش مسئله اول یا دوم و حتی سوم یا چهارم نبوده ، فقط در دولت سازندگی شخص وزیر، جناب دکتر نجفی، مدیری قوی و توانا و لایقی بود و به نظرم قویترین وزیر آن دولت بودند و بههمینخاطر توانستند کارهای مفیدی در آموزش و پرورش انجام دهند.
در دولت اصلاحات هم وزرای آموزش و پرورش قوی نبودند و در دولت بعد از اصلاحات هم که مسئله لایدرک و لایوصف است و به آموزش و پرورش و بهخصوص به ساختارش آسیبهای جبرانناپذیری وارد شد.
در دولت فعلی هم ظاهرا تا کنون مشکلات و مسائل آموزش و پرورش اولویت نداشته است.
در ملاقات حضوری که سه، چهار سال پیش با رئيس دولت اصلاحات دست داد به جناب ایشان بهصراحت گفتم اگر از مشروطه بهاینسو در یک دولت میبایست پرداختن به مسائل آموزش و پرورش در صدر دولت قرار میگرفت دولت شما بود که چنین نشد. ؛ چراکه از ايشان انتظار میرفت مسائل فرهنگی و آموزشی در صدر دولتش قرار گیرد نه رئیس دولت بعدی.
بهطور کلی در کشور ما همواره مسائل سیاسی اولویت داشته و در صدر قرار گرفته است. در این فضا مسائل فرهنگی و آموزشی یا نادیده گرفته میشود یا در فرودست قرار میگیرد.
اكنون سیزده چهارده میلیون دانشآموز با اعمال شاقه و برای نمره و دیکته و امتحان و کنکور هرروزه تحت فشار و استرساند و هیچ مکانیسم دفاعی هم ندارند بهخصوص در دوره ابتدایی.
ولی کمتر مشاهده شده که اندیشمندان و روشنفکران و گروههای سیاسی اصلا چنین مسائلی برایشان مسئله باشد و به آن بپردازند. حتی سیاستزدگی بیش و کم در گفتمان روشنفکران ما هم پررنگ است؛ بنابراین شایسته است روی این مسئله بیشتر کار شود که اولا برای دولت مردان و گروههای سیاسی و اندیشمندان مشکلات و مسائل اصلی آموزش و پرورش مسئله شود؛ ثانیا لازم است از زاویه فرهنگ و آموزش به آن مسائل پرداخت نه سیاست؛ یعنی شیفت کرد از اصالت سیاست به اصالت فرهنگ. چراکه وقتی سیاست در فرهنگ و آموزش دخالت کند اوضاع رو به وخامت مینهد.
۴. برای تحول و اصلاح آموزشوپرورش دستکم دو کار ضروری است. نخست اینکه تحول و اصلاح آموزش و پرورش نیاز به یک نهضت روشنگری فراگیر دارد. اکنون اغلب نسبت به منطق تعلیموتربیت، جهل مرکب داریم؛ یعنی نمیدانیم که تربیت چیست اما تصور میکنیم که میدانیم.
بر همه ما فرض است که مجدانه بکوشیم تا از این جهل مرکب به جهل بسیط گذر کنیم یعنی بدانیم که نمیدانیم تربیت چیست. کلید تحولات آینده آموزش و پرورش در این گذروگذار است. اگر از این گذر مسئولانه و آگاهانه عبور کنیم آنگاه دیگر دولت با نگاه آمرانه آموزش و پرورش را اداره نخواهد کرد.
خانواده افزون بر مدرک تحصیلی فرزندش، به تربیت اخلاقی و مسئولیتپذیری او نیز همت میگمارد، معلمان و مربیان نگاه انسانیتر به تربیت خواهند کرد، میان نهاد دولت و خانواده بهطور طبیعی همسویی و تعامل به وجود خواهد آمد و تربیت انسانی خلاق و نقاد و اخلاقی هدف نهایی خانه و مدرسه میشود؛ بچهها دیگر در خانه و مدرسه برای نمره و امتحان زیر فشار و استرس قرار نخواهند گرفت و محیط تربیت در خانه و مدرسه شوقانگیز و بانشاط میشود. برای اینکه کلیگویی نکرده باشم به یک مورد اشاره میکنم و میگذرم.
اکنون در دوره ابتدایی درس دیکته وجود دارد و هرساله ارزشیابی هم میشود. این درس به بچهها فشار و استرس وارد میکند. بچهها درس را امروز میخوانند و شب باید مشق آن را بنویسند و فردا دیکته آن را. دیکته در آن زمان برای بچهها تکلیف دشواری است ولو واژهها به نظر ساده باشند؛ واژههایی مثل کتاب و مدرسه و باران و نان و مادر و قلم و دفتر و انار و سیب. چراکه بچهها در حال یادگیری و تلوتلوخوردن هستند و ذهنیت درست و شفافی از نوشتن و واژهها ندارند بهخصوص که ساختار زبان فارسی هم پیچیده است. اگر ما فرآیند تحصیل را دستکم یک دوره ٥ یا ٩ یا ١٢ساله در نظر بگیریم طبیعی است که بچهها اکثر واژهها را بهمرور زمان فرامیگیرند و دیگر نیازی نیست که واژهها را امروز درس بدهیم و فردا دیکته بگوییم که این فرآیند منجر به فشار و استرس میشود و فشار و استرس اساسا قدرت یادگیری را پایین میآورد و بیجهت بچه و خانواده و معلم را درگیر خود میکند؛ اما در خصوص واژههای نادر که در نوشتن آنها باید بیشتر دقت کرد مثل قریب و غریب و یا صواب و ثواب یا خوار و خار میتوان در پایان هر دوره تحصیلی جداگانه آموزش داد؛ اما از این مهمتر میتوان بهجای درس دیکته، خواندن داستان و رمان را توصیه کرد؛ یعنی در دوره ابتدایی و راهنمایی بچهها دویست، سیصد داستان کوتاه بخوانند؛ آنوقت هم با علاقه و نشاط درس خواندهاند هم مشکل دیکتهشان حل شده و کیست که نداند با خواندن داستان و رمان ذهن بچهها خلاق میشود و انشای آنها خوب میشود و حس زیباییشناسیشان پرورش پیدا میکند. یا بهجای مشق شب، هنر خطاطی را فرابگیرند، یعنی هر شب یک بیت شعر را زیبا بنویسند که هم خطشان زیبا شود هم یک هنر اصیل را فرابگیرند و خط خوش به انضباط فکری بچهها نیز کمک میکند.
دوم اینکه افزون بر یک نهضت روشنگری، ما نیاز به یک نهضت اخلاقی داریم. امروزه به دلایل بسیار که بحث از آن فرصت دیگری را میطلبد، جامعه ما گرفتار مسائل و چالشهای اخلاقی شده، آمار ناهنجاریهای اجتماعی این را میگوید. جامعه ما تا آنجا گرفتار مسائل بغرنج اخلاقی شده که امروزه آمار و اخبار اختلاسها و رانتخواریهای درشت، گویا موضوعی معمول و طبیعی شده و دیگر حساسیتزا و تکاندهنده نیست.
این مسئله نیاز به بررسی و تحلیل دارد که چرا ازیکسو آن همه در مدرسه و دانشگاه و صداوسیما و ادارات و ارگانها، تعلیم و تبلیغ آموزههای دینی داریم و ازدیگرسو جامعه تا این اندازه گرفتار مسائل و ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی شده است. این موضوع از زوایای گوناگون قابل بررسی و تحلیل است.
بنده ۲۷ سال است که در این دیار دانشجوی فلسفهام؛ چه بسیار دیدهام که استادان فلسفه خلوت و جلوتشان متفاوت است؛ در جلسه غیررسمی و خصوصی، عمیقترین نقد و تحلیلها را به وضع موجود دارند اما در تریبون رسمی چیز دیگری میگویند.
این دوگانگی و دوگانهزیستن باید برای دولت مردان ما هشداردهنده باشد. وقتی استادان فلسفه که باید نماینده عقل و خردورزی و تحریر حقیقت و آزاداندیشی باشند اینگونه تن به دوگانگی میدهند از دیگران چه انتظاری میتوان داشت؟
در چنين فضایي نمیتوان تولید علم و اندیشه داشت.
اساسا دانشگاه بدون استقلال علمی و فکری دانشگاه نیست. شایسته است سرنوشت کرسیهای آزاداندیشی بررسی و تحلیل شود.
به نظر میرسد بدون اخلاق نه کار فرهنگ و آموزش به سامان میرسد نه کار اقتصاد و سیاست و قانون. برای اینکه اخلاق و اخلاقیزیستن در جامعه ما احیا شود و استقرار یابد ما مجدانه باید به دنبال پارادایم و الگوی اخلاقی جدیدی باشیم.
به نظرم باید الگوی اخلاقی ما در خانه و مدرسه تغییر کند. در تعلیم و تربیت شایسته است که از عامترین و جهانیترین اصول اخلاقی شروع کنیم که به نظر میرسد قاعده زرین اخلاق است؛ یعنی با دیگران چنان رفتار کن که خوش داری با تو رفتار شود؛ و بعد ارزشهای اخلاقی اسلام و جمهوری اسلامی را آموزش داد؛ یا در استخدام و گزینش نیرو نخست ارزشهای انسانی و وجدان کار و تخصص و اعتقاد به اسلام را لحاظ کنیم و سپس موارد ديگر را.
روزنامه شرق
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
پیرو اطلاعیه قبلی سازمان معلمان ایران ( این جا ) در مورد برگزاری مجمع عمومی و نیز انتخابات شورای مرکزی به اطلاع می رساند :
افراد زیر منحصرا می توانند کاندیدای شورای مرکزی در دوره جدید شوند :
1- اعضای شورای مرکزی دوره قبلی
2- منتخبان اعضای شوراهای مناطق دوره قبلی
3- اعضای کمیته های مرکزی سازمان معلمان ایران
سایر همکاران و فرهنگیان گرامی می توانند مشخصات خود را جهت عضویت در « شورای منطقه و یا ناحیه آموزشی » برای ما ارسال فرمایند .
مهلت ارسال درخواست برای کاندیداتوری در انتخابات شورای مرکزی و نیز عضویت در شوراهای مناطق حداکثر تا پایان روز چهارشنبه 18 / 9 / 94 می باشد .
کمیته تشکیلات و برنامه ریزی سازمان معلمان ایران
فرم عضویت :
« فرم تقاضای عضویت »
مسوول محترم کمیته تشکیلات و برنامه ریزی
اینجانب ............. فرزند ........... به شماره شناسنامه ............... کدملی..................... کدپرسنلی.............. مدرک تحصیلی.............. رشته ................. فرهنگی شاغل/ بازنشسته منطقه/ شهرستان ..............................تقاضای عضویت در آن تشکل را دارم.
اینجانب اساسنامه و مرامنامه آن تشکل را مطالعه نموده و خود را متعهد و ملزم به رعایت آن و پرداخت حق عضویت می دانم .
امیدوارم بتوانم در راستای اعتلای جامعه مدنی ، پیشبرد اهداف اصلاحی ، تحقق تحول در مسیر مطالبات مدنی و دمکراتیک ، ارتقای نظام آموزشی کشور ، ایفای حقوق والدین و دانش آموزان و تحقق اهداف صنفی جامعه معلمان ٬در کنار سایر اعضای آن تشکل مفید و موثر باشم.
درضمن بانوان و آقایان :
۱- .............
۲-..............
۳...............
از اعضای آن تشکل معرف اینجانب می باشند.
تاریخ
امضا
تلفن..............
ایمیل.............
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
روز جمعه نامه ی کیومرث ملکی ، مسئول سابق حسابداری آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت خطاب به وزیر آموزش و پرورش در سخن معلم منتشر گردید که در آن به فرآیند برکناری خود اعتراض نموده بود . ( این جاین جا )
در مقدمه این نامه از سوی سخن معلم چنین آورده شده بود :
" اخباری که بعضا از اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان به ما می رسد خوشایند و یا مطلوب نیست .
« گروه سخن معلم » ضمن درخواست از وزیر آموزش و پرورش برای توجه بیشتر به مشکلات این استان ، آمادگی خود را برای پاسخ مسئولان این اداره کل اعلام می دارد ."
امروز شنبه چهاردهم آذرماه ، « حجت اله مومنی » مدیریت آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت جای خود را به « حسن رضا برخورداری » داد.
« گروه سخن معلم » ضمن تشکر از وزیر آموزش و پرورش به جهت توجه به افکار عمومی فرهنگیان و معلمان و نیز آرزوی موفقیت برای مدیریت جدید آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت امیدوار است که دغدغه اصلی توجه به آموزش و مشکلات فرهنگیان باشد و این تغییرات گامی در جهت بهسازی مدیریت ها و اعتماد سازی در بدنه معلمان باشد .
پایان پیام /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .