در اقدامی بی سابقه نمایندگان مجلس قصد دارند دوباره وزیر آموزش و پرورش را استیضاح نمایند؛ البته اکثر وزرای آموزش و پرورش طعم استیضاح را چشیده اند اما نه دو مرتبه با فاصله کم که ظاهرا اگر استیضاح صورت گیرد جناب فانی رکورد شکن خواهد بود .
آیا باید وزیر آموزش و پرورش را استیضاح کرد ؟
مطالبات معلمان از یک طرف و بدهی های آموزش و پرورش به دبیران و بازنشستگان و حتی به مدارس کشور از طرف دیگر ، نارضایتی معلمان از شرایط کاری خود و حقوق ناچیز و عدم اجرای مصوبات قانون خدمات کشوری و افزابش حقوق بدون در نظر گرفتن نرخ تورم در سال های اخیر وزیر آموزش و پرورش را زیر سوال برده است .
قطعا وزیر آموزش و پرورش در بعضی از موارد می توانست با برخورد قاطع تر و اصولی تر و مقاومت و پافشاری بیشتر برخی از مطالبات را زودتر پرداخت کند ؛ اما نداشتن بودجه کافی و لازم برای آموزش و پرورش تنها به وزیر بر نمی گردد که علت اصلی در خواست استیضاح اعلام شده است .
تیم اقتصادی دولت و مجلس و کمیسیون های آن موظف بوده و هستند که در هنگام ارائه بودجه از سوی دولت دقیقا بررسی کرده و میزان واقعی و مورد نیاز آموزش و پرورش را را اصلاح کنند .
اگر اعتبار باشد و وزیری پرداخت نکرد استیضاح اجتناب ناپذیر است اما وقتی اعتبار کافی نیست تغییر وزیر چه دردی را دوا خواهد کرد ؟
ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است .
اکنون بودجه 95 در راه مجلس است .
به جای استیضاح وزیر ، بودجه کافی بدهید و تمام مطالبات جدید و قدیمی را لحاظ کنید ؛ بعد هم کنترل کنید که درست و دقیق پرداخت شود .
مشکل به راحتی حل می شود .
اگر دولت اصرار دارد که آموزش و پرورش با بودجه ناکافی بسته شود شما نمایندگان نپذیرید و مقاومت کنید .
به جای استیضاح وزیر حق و حقوق معلمان را بدهید .
شما به خوبی می دانید استیضاح وزیر نمایشی و سیاسی است و رای نمی آورد و اگر هم رای بیاورد یکی از معاونین ایشان سرپرست می شود و تغییری اساسی در پرداخت معوقات معلمان رخ نخواهد داد...
چون مشکل اصلی کمبود اعتبار است !
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار / نماینده مردم دشتستان در مجلس گفت: نمایندگان به انجام نشدن تعهدات وزیر آموزش و پرورش اعتراض کردند و درخواست استیضاح دوباره وزیر آموزش و پرورش را داشتند.
گروه رسانه و تشکل /
در حاشیه برگزاری مجمع عمومی سازمان معلمان ایران ، لازم دانستیم مطالب و موضوعاتی را با شما همکاران و دوستان در میان بگذاریم :
بیش از دو سال پیش و به دلیل پاره ای مشکلات که مهم ترین آن به " تفاوت دیدگاه ها " بر می گشت تصمیم گرفتیم تا " سخن معلم " که زمانی ارگان و پایگاه خبری – تحلیلی سازمان معلمان ایران بود جدا شده و یک رسانه مستقل و پایگاهی برای انعکاس مشکلات و مسائل همکاران و فرهنگیان فارغ از خط کشی و جناح بندی های موجود جامعه شود .
تحلیل ما بر این بوده و هست که ارگان یک حزب ( سیاسی ) بر اساس دیدگاه ها و نیز اساسنامه و مرامنامه خویش فعالیت می کند ( این وضعیت البته طبیعی و قابل احترام است ) و ما نمی توانستیم استمرار این رویه را در سخن معلم تئوریزه و سپس نهادینه کنیم .
با این حال همواره سعی ما بر این بوده است تا اخبار و مواضع همه تشکل های فرهنگیان در این جا منتشر شود .
" دغدغه ی دوستان ما نیز در تشکل " سازمان معلمان ایران " همواره مشکلات و مطالبات فرهنگیان و معلمان بوده و ما در این جا از تلاش ها و مساعی تک تک آن ها تشکر و قدردانی می کنیم . "
« گروه سخن معلم » کماکان هم چون گذشته آمادگی خود را برای انعکاس دیدگاه ها ، مواضع و بیانیه های تشکل هایی که در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواضع نظام فعالیت می کنند اعلام می دارد .
« گروه سخن معلم » اخیرا در مورد برگزاری مجمع عمومی سازمان معلمان ایران نامه ای را خطاب به وزارت کشور منتشر نمود که تاکنون پاسخی به آن داده نشده است . ( این جا )
این نامه در چارچوب سیاست های این رسانه و نیز تقویت تشکل های معلمی برای حضور همه افراد و دیدگاه ها در چارچوب پذیرفته شده و فعالیت های قانونی و مسالمت آمیز نگارش گردیده است .
به نظر می رسد دوستان ما « مسیر » دیگری را برای پی گیری و ادامه طریق انتخاب کرده اند که ما برای آن ها آرزوی موفقیت و سربلندی داریم .
پایان پیام /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
کلمات عنوان مطلب ، هر کدام نیازمند بحث مبسوط و مطولی است که در این مقوله نگنجد ؛ خلاصه تقدیم می گردد تا بلکه به راه حل هایی برسیم.
(جامعه و آموختن): حکایت از این دارد که جامعه نیازهایی متنوع دارد، ولی احساس آن نیازها هریک ، پاسخ خاص دارد. اهم آنها با توجه بحث ما تحریک حسی به نام یادگیری می باشد و یادگیری از دیرپاترین امور انسانی می باشد که از صید غذا برای بقا تا کنون که عصر فرا صنعت است، همیشه دغدغه عام بوده و البته هر جامعه ای پیشرفته تر بوده که عصب یادگیری تحریک شده تر داشته و پاسخ مناسب برای رفع نیاز یاد گرفتن را دریافت نموده است.
مثلا جامعه ای پخت نانش ، شیوه زراعت ماقبل دهقانی اش، یا روش های تولید عقب مانده اش، شیوه یادگیری نا کارآمد نهاد های آموزشی و دینی اش و.... همگی حاکی از ناکارمدی جامعه می باشد . این جوامع سر زنده نیستند بلکه بوی حلوای الرحمنش مشام را آزرده می کند، پس همت این مردم باید تحریک تعصب یاد گرفتن که اوجب واجبات و حتی واجب تر از نان شب آنها می باشد.
( ایران و آموختن ): ایران در قیاس با اطراف ، صبغه تمدنی و استقلال تاریخی و هجوم اقوام و قبایلی را تجربه کرده و شاید بقای موثر ایران در حوادث تاریخی روش بهتر آموزش آن ها ، صرف نظر از فترت و رکود و چندین قرن سکوت بوده باشد، ولی به لحاظ اثر تمدن ساز و نهادهای قدرت مستقل در طول تاریخ و محل خاص جغرافیایی و منابع ایران ، ما را واقف به یادگرفتن ،چه در طول تاریخ و چه زمان حاضر که مرزهای جغرافیایی ،فرهنگی ،ارتباطی و اقتصادی درهم تنیده تر شده می کند و تعلل در اهمیت یادگیری در زمان بارش اطلاعات عصر حاضر ممکن ما را به ورطه نابودی هویتی تاریخی سوق دهد ؛ چنین مباد.
(فرآیند و آموختن) : فرآیند امری مقطعی نیست ؛ به قول عوام خم رنگرزی نیست، کیفیت آموختن یک کالا نیست که قابل معامله باشد و قابل جعل باشد ، فرآیند در آموزش، طی شدن مراحلی است و یک نوع « شدن » است قابل مقایسه با هیچ چیز نیست .
از آثارش می توان فهمید که آموزش طی شده یا نه ، آموختن و فرآیند آن هم راه است، هم رهرو است و هم مسیر طولانی است . آثار یادگرفتن راه در افزایش اعتماد مردم ، در سلوک زندگی ، درکم شدن پرونده های دادگاه، در بهره وری اقتصاد ، در کم شدن طلاق و اعتیاد ،درکم شدن عسس، دادگاه و قاضی که به حبس عوامل آموزش جامعه دست درازی کند، قابل مشاهده است.
آموزش و فرآیند آن توجه آحاد جامعه را می طلبد ، همگی درگیر و متاثر از آموختن هستند، پس بودجه اش به جای ستاد باید در صف آموختن دقیق و موثر هزینه شود.
وظایف تدارکات ستادی را واگذار به هر نهاد کنند ، ولی صف آموزش قابلیت است و قابل معامله واگذاری نیست ،چون کالا نیست که از روند های درست و نادرست حاصل شود.آموزش صفتی است که قرار است ذاتی شود.
( آموزش راه آموختن و یاد دادن ) :
تفاوت انسان و سایر موجودات در کیفیت یادگیری است و تفاوت ما در کشاکش یاد گرفتن بارز می شود، جامعه ایرانی در قیاس با سایرین با ترازوی آموزش قابل ارزیابی است و اگر این لنگ باشد ،تا به روز حشر وضع زراعت ،پیشا دهقانی و سایر امور نیز بر این منوال ؛ که مباد.
در امر دانایی باید بیاموزیم که چگونه یاد بگیریم و به فرآیندهای آن دست یابیم ، راه آن نصب العین صغار و کبار ما باشد و این نیز شعار جهان انسانیت است.
موانع آموزش و دو نگاه به آن
(نگاه از برون): بی اغراق شاید مهمترین مشکل نوع تلقی است که بیرون از جامعه آموزشی به آن تحمیل شده که باعث انفعال و بی انگیزه شدن و حاکم شدن یاس و نداشتن برنامه های به روزشده جهت معضلات آموزش شده است و اگر هم مشورتی را بگیرند اولا صوری است ، ثانیا اکثرا از افراد ستادی و کسانی است که نگاه شان ٱمر و ماموری است و نقش هستی بخشی، در آموزش ندارند مورد مشاوره قرار می گیرند.
نگاه از بیرون معطوف به روندهای اداری و جریان های متحجر سیاسی و به شدت محافظه کار و غیر کارآمد و دریافت درستی از امر آموزش و مشکلات و راه حل های آن ندارد . بیشتر جهت اداء تکلیف و نه اداء حق به آموزش می پردازد و گویا قرار نبوده خروجی آموزشی ایران آدم های فکوری باشند، چون به غلط فکر ،نیروی خلاق و آفریننده را مانع جریان حیات خود تلقی می کند؛ درصورتی که یک انسان خلاق و پرورش یافته مانع هیچ کس نیست ،بلکه چون هستنده شده ،به همه هستی بخشی می کند ، ازجمله به هرنیروی ناکارآمد.
یک نیروی معطوف به قدرت مافوق مثل یک نظامی پادگان ، به معلم و شاگرد و امر پیچیده آموزش نگاه می کند و ظاهربین و قشری می باشد و بعد از چند دهه آموزش مثلا به چپ چپ و به راست راست ، سر صف دانش آموزان معصوم ملت را شق القمر آموزشی این جریان تلقی می کند.
« تلقی برون گرا » نمی خواهد شفافیت در بودجه کلانی که از طرف دولت و مردم پرداخت می شود وجود داشته باشد.
معلوم نیست گردش مالی کارتال های مدارس غیر انتفاعی و آموزشگاه های خصوصی ،دریافت های مدارس دولتی و کلاس های کنکور و کتاب های کمک آموزشی و... معلوم گردد که آموزش جمعا چه کسری از تولید ناخالص ملت را شامل می شود و در مقایسه سایر بلاد چه خروجی برای ملت دارد.
بدیهی است که هر کدام از این نیروهای برون گرا ازنمط پول های بی حساب کتاب کلاه کلانی را سهیمند درحالی که دودش به چشم فرزندان این جماعت جاهل هم عن قریب خواهد رفت .
(نگاه درون گرا): این تلقی اگر تقویت شود حتما ثمر بخش خواهد بود چون درگیرترین عامل آموزشی، جمعیت عظیم معلمان می باشد ؛ مهمترین نقطه اثر اموزشی توسط معلمین اعمال می گردد ؛ به شرطی که در کیفی شدن این جمع سرمایه گذاری لازم انجام شود.
برای این مهم در بندها و تبصره های برنامه های مصوب این موارد لحاظ گردد :
الف ) شفافیت در منابع مالی ،انسانی ، آماری از سایر موارد
بودجه مصوب چند درصد از تولید ناخالص ملی است و در مقایسه با سایرین چه وضعی دارد و چه تعداد نیروی اداری در مقایسه تعداد معلم وجود دارد. درصد هزینه برای هر دو رسته معلوم شود و با تحلیل آمار معلوم شود پرداختی هر رسته چه اثری بر کیفیت فرآیند آموزشی دارد.
ب ) گردش مالی مدارس غیر انتفاعی، موسسات و آموزشگاه ها و کتاب های کمک درسی غیر دولتی و دریافت های مدارس دولتی را به علت اینکه درچرخه آموزشی کشور بوده از نظر پوشش دانش آموزی و سهام داران و ذی نفوذان ستادی و اثر بخشی آنها در روند کیفیت بخشی و کارآمدی و ایجاد تله های فقر فرهنگی و نقش چنین نهادهای غیر دولتی در گلخانه ای شدن روندآموزشی و اصلاح ژنتیکی نژاد نهاد آموزشی کشور که مزید بر تله اقتصادی حاکم بر روابط ،تله گسترده فرهنگی نیز شده را خواهشا مورد تحلیل آماری قرار داده و نتایج شفاف را به حضور کل جامعه و خصوصا جامعه فرهنگی رسانده تا به روشی درون زا را معضلات مورد مداقه قرارگیرد.
شاید از روند کالایی شدن کیفیت آموزش کشور جلوگیری شود و از راه شکست خورده نو محافظه کاران لیبرال جهانی عبرت گردد.
ج) در ضمن قابل تذکر است که معلوم گردد میزان نقش و کمک نهادهایی چون شهرداری های کشور و خصوصا تهران و سازمان تامین اجتماعی و نهادهای خیریه ای و نظامی و بنیادها و کارتل های اقتصادی غیر دولتی از راه پرداخت های مالیاتی و عوارض گمرکی و وسایر عوارض قانونی در روند آموزش کشور شفاف و به اطلاع بافت موثر در آموزش رسانده تا برنامه ریزی مناسب انجام گردد.
د ) شفافیت در نهادهای عام المنفعه وابسته به آموزش و پرورش مثل تعاونی های مسکن و مصرف و سازمان های رفاهی خدماتی و صندوق های قرض الحسنه و ذخیره فرهنگیان شامل شفافیت در نحوه اداره کنندگان و گردش و جابه جایی هیات مدیره آنها که گذشته حاکی از تبانی ها و تباهی همان نهادهای برون گرا و معطوف به قدرت بوده ؛ ناکارآمدی چنین نگاهی اظهر من الشمس است و مهمتر گزارش های دوره ای شفاف مالی از تمام گردش های مالی اعم از سود و زیان و دریافتی تمام آحاد دست اندرکار و منسوبین و منصوبین نهادهای مذکور باعث تشویق معلمین و مودت و اثر گذاری مثبت درامر مهم یادگیری درتمام سطوح جامعه خواهد داشت.
ه ) احیاء واحدآمار و بودجه به نحوی که تمام اطلاعات آماری و تحلیل های آماری منابع بودجه و نحوه هزینه کرد و مقایسه آماری شفاف با سایر نهادهای دولتی و غیر دولتی و مقایسه آن با سایر جوامع پیشرفته به صورت آنلاین در دسترس باشد و از موثرین درون سیستم آموزش و پرورش در تحلیل آماری جهت بهبود تشکیلات و روش ها جهت مستشاری به کارگیرند.
الیس به الصبح قریب.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اصطلاحا "رياضيات با شهود محض سروكار دارد و علوم تجربي با شهود تجربي و آزمایشگاهی. شهود محض از پيش در ذهن انسان نهاده شده است و هر كس ميتواند آن را بدون مراجعه به جهان خارج از ذهن تصور كند. هركسي در ذهن خود تصوري از دايره، مستطيل، عدد 5 و عمل جمع و تفريق دارد و بنابراين موضوعات علوم رياضي در ذهن هركس به خودي خود موجودند.
اما موضوعات علوم تجربي، موضوعاتي خارج از ذهن انسان هستند و براي شناخت آنها لزوما" بايد از آنها تجربه حسي و آزمايشگاهي داشت.
بنابراين علوم تجربي و علوم رياضي از دو حيث با يكديگر متمايز ميشوند:
الف- از حيث موضوع (به تبع موضوع )
ب- از حيث روش
علوم رياضي به تبع اينكه روشي عقلي دارند، معمولا" يقينآورتر هستند.
اما در اين ميان تكليف علوم انساني چيست؟
همواره 3 سوال مهم در مورد علوم انساني مطرح است:
1- موضوع علوم انساني چيست ؟
2- روش علوم انساني چيست ؟
3- اهميت علوم انساني چيست ؟
علوم انساني در اواخر قرن نوزدهم در جوامع غربي دچار بحران شديدي شد، چون در آن زمان، علوم تجربي به شدت در حال پيشرفت بودند و داراي منافع بسيار زيادي تلقي ميشدند. تا آن زمان هنوز جنگهاي جهاني اول و دوم اتفاق نيفتاده بود و بنابراين اثرات مخرب علم و تكنولوژي جديد بر زندگي انسان، ( نمونه آن بمباران هستهاي دو شهر ژاپن ) هنوز آشكار نشده بود و صرفا" مزاياي علم تجربي مدرن مثل پزشکی مورد توجه واقع ميشد.
در اين ميان علوم انساني علومي بدون فايده و بدون دقت تلقي ميشد ؛ چرا که هيچ تعريف مشخصي نيز از اين علوم وجود نداشت و معمولا اين علوم را با مصاديق آن (فلسفه و تاريخ ) ميشناختند ، نه موضوع اين علوم مشخص بود،نه روش و نه اهميت آن.
امروزه علوم انسانی به دستهای از علوم اطلاق میشود که به موضوعاتی چون جامعه، فرهنگ، زبان، رفتار انسان، روان، فهم و اندیشهٔ افراد می پردازد. جامعه شناسی، روان شناسی، زبان شناسی، مدیریت، اقتصاد، هنر، علوم سیاسی و تاریخ چند نمونه از رشتههای علوم انسانیاند.
علوم انسانی در حال حاضر دارای دو پارادایم اصلی است. یکی پارادایم "علوم انسانی مدرن" و دوم "علوم انسانی جدید یا پست مدرن"هم خوانده میشود.
در"علوم انسانی جدید" با روشهای عموماً تحلیلی، انتقادی و تفکری - تعمقی امور انسانی را مطالعه میکنند و روش بررسی موضوعات و پژوهش پیرامون آنها بیشتر با روش مشاهدهٔ غیر مستقیم است.
در عین حال بسیاری از شاخه های علوم انسانی چون مدیریت، اقتصاد، حسابداری، جغرافیا و روان شناسی برای تجزیه و تحلیل از برخی علوم غیرانسانی همچون ریاضیات کاربردی (در مدیریت)، آمار کاربردی و تحلیل رگرسیون (اقتصاد و روان شناسی)، GIS و سیستم های راداری و سنجش از دور (در جغرافیا )، تعیین نیمه عمرمواد (باستان شناسی) و سایر روش های تجربی استفاده می کنند.
علوم انساني همچون رياضيات به محاسبه و اندازهگيري نميپردازد ، اما اهمیت و كار علوم انساني « فهم »، درک و « توصيف » است. بنابراين علوم انساني از دو جهت با علوم تجربي تفاوت دارد:
از جهت موضوع ( موضوع علوم تجربي اشياء طبيعي است و موضوع علوم انساني چيزهايي است كه انسان آنها را ساخته است مثل جامعه، رفتارها، تاریخ ) و دیگری از جهت روش ( روش علوم تجربي، تجربي و آزمايشگاهي است و روش علوم انساني فهم و تولید فکر و توصيف خود موضوع است).
به عنوان مثال فهم و توصيف علوم تجربی یا كامپيوتر و به طور كلي محصولات تكنولوژي در چارچوب رشتههايي مثل فلسفه تكنولوژي و در زير مجموعه علوم انساني مطرح ميشود.
مثلا"علوم انسانی کاربرد چاقو و دینامیت را مشخص می کند.
ما در كنار اهميت دادن به علم تجربي و تكنولوژي، نبايد از فهم اين پديدهها غافل باشيم و از علوم انسانی جدید عقب بمانیم.
نفوذ استبداد، استعمار، افراط و تفریط، خشونت و...به دلیل ضعف در علوم انسانی است.
با این تفاسیر ، علوم انسانی منشاء تحول، نوسازی و توسعه بوده و به زندگی هدف و معنا می دهد و در فرآیند توسعه مقدم بر علوم ریاضی و تجربی است.
به دلیل سرمایه گذاری اندک در علوم انسانی تقریبا"همه منابع درسی دوره های عالی علوم انسانی در دانشگاه ها از منابع خارجی است.
باید واحدهای درسی علوم انسانی مثل اقتصاد، حقوق، روان شناسی عمومی، مدیریت، جامعه شناسی و... به عنوان دروس عمومی در دانشگاه ها و حوزه های علمیه تدریس شود، باید توجه داشت که مبانی، اصول و تئوری های علوم انسانی همچون علوم ریاضی و تجربی در همه دنیا یکی است و بومی کردن علوم انسانی بی معناست.
باید مراکز تحقیقاتی و پژوهشی به دور از سیاست زدگی برای تولید علم درحوزه علوم انسانی فعال شوند و از تجربیات سایر کشورها نیز بهره گیرند ؛ در آمریکا 25000 مرکز تحقیقاتی و در ژاپن 5000 مرکز مستقل از حکومت آزادانه به کار پژوهشی علوم انسانی می پردازند.
دستگاه های دولتی نیز برای استخدام و ایجاد اشتغال برای فارغ التحصیلان علوم انسانی اقدام نمایند.
یک ذهنیت غلط در برخی افراد هست که فکر می کنند دانش آموزان و دانشجویان رشته علوم انسانی از اقشار ضعیف و تنبل جامعه هستند.
حذف یا محدودکردن علوم انسانی مدرن و جدید از آموزش و پرورش عقب ماندگی کشور را تشدید خواهد نمود.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
" مسعود کردپور " دبیر آموزش و پرورش و خبرنگار که از حدود سه سال پیش در زندان های ارومیه و مهاباد تحمل حبس می کرد از زندان آزاد شد .
وی طی سه جلسه دادگاهی در سال 92 در دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به سه سال حبس محکوم گردیده بود که این حکم بعد از تایید در دادگاه تجدید نظر در آذر ماه سال 93 از طرف دیوان عالی کشور بر اساس بند 6 ماده 272 ائین دادرسی کیفری نقض گردید و به شعبه هم عرض ارسال گردید که از طرف شعبه هم عرض نیز مجددا با حکم اصراری حکم اولیه تائید گردید .
نامبرده نهایتن بعد از تحمل سه سال حبس از زندان آزاد شد.
در حال حاضر ، علیرضا هاشمی سنجانی ، دبیر کل سازمان معلمان ایران ؛ علی اکبر باغانی ، نائب رئیس کانون صنفی معلمان ایران ؛ اسماعیل عبدی ، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران ؛ محمود بهشتی لنگرودی و رسول بداقی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران در زندان به سر می برند.
پایان پیام /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
یکی از مشکلات غالب در تشکل های معلمان فقدان " اتاق فکر " است .تقریبا همه تشکل ها دارای یک شورای مرکزی و یا هیات مدیره هستند که اکثرا تصمیمات در آن گرفته می شود .
نوع روابط و چینش معادلات معمولا به صورتی است که دبیر کل و یا رئیس تشکل حرف اول و آخر را می زند .
با این که در اساسنامه همه تشکل ها گسترش تشکل و ارتباط به صورت عمودی و افقی پیش بینی شده است اما به علت همان فقدان اتاق فکر که اشاره شد " گردش فکر " میان بخش های مختلف تشکل مشاهده نمی شود .
تقریبا همه تشکل ها سطح فعالیت خود را در سطح کشور معرفی می کنند اما این تقسیم بندی معمولا اسمی است و مواضع و راهبردها توسط یک نفر و یا عده معدودی اتخاذ می شود .
تشکل ها معمولا فاقد یک راهبرد و برنامه مشخص برای آینده هستند و بیشتر تصمیمات آن ها بر اساس روزمرگی و وقایع روزانه تنظیم می شود .
فقدان اتاق فکر و نیز درهم تنیدگی برخی تشکل ها با جریان های " قدرت " و در سوی مخالف ، عدم شکل گیری الگوی گفت و گو میان سطوح مختلف میان اعضای تشکل و نیز بدنه فرهنگیان و معلمان باعث شده است که بسیاری از این تشکل ها حتی در برابر وقایع مهم و چالش برانگیز نیز واکنشی نشان ندهند .
شاید لازم باشد در این میان به نمونه هایی اشاره شود .
* در قضیه " محسن خشخاشی " متاسفانه حتی تا چند روز پس از این واقعه تلخ ، تشکل های صنفی معلمان موضعی در این مورد نداشتند و حتی خبر آن را نیز در رسانه و یا سایت خود منتشر نکردند !
*در ماجرای ضرب وشتم دبیر ریاضی منطقه 14 تهران ( ابوالفضل هنانیان ) با این که انعکاس وسیعی در رسانه های داخلی و خارجی داشت اما مورد توجه و نظر هیچ یک از تشکل های معلمان چه صنفی و چه سیاسی قرار نگرفت !
*در خبر مربوط به حذف رشته علوم انسانی از مدارس دولتی ، علی رغم وسعت انتشار خبر و واکنش ، هیچ یک از تشکل ها موضعی اعلام نکردند .
*در ماجرای حمله به دبستان عبود بیضا در استان فارس که طی آن آموزگاران این دبستان مورد حمله و ضرب و شتم تعدادی از اولیاء دانش آموزان قرار گرفتند ، سکوت بر تشکل های فرهنگیان حاکم بود !
*حتی در موارد مهمی مانند استیضاح وزیر آموزش و پرورش ، بودجه آموزش و پرورش ، رتبه بندی معلمان و... نیز مواضع مشخصی از تشکل ها مشاهده نشده است .
نگاهی به روند رخدادها و وقایع در درون آموزش و پرورش و جامعه معلمان نشان می دهد که تشکل های مختلف معلمان از مشکلات و مسائل بدنه دور هستند و برنامه ای برای تحلیل و تعلیل مشکلات و پاسخ گو نمودن مسئولان و دست اندرکاران امر ندارند .
اتخاذ موضع " خنثی " و یا " بی تفاوتی " نسبت به مطالبات آموزش و پرورش در سطوح و لایه های مختلف آن موجب شده است که آنان در میان افکار عمومی معلمان جایگاهی نداشته و از سوی معلمان خیلی جدی گرفته نشوند .
تشکلی که نتواند همراه و هم زمان با مطالبات آموزش و پرورش و معلمان حرکت کند و نسبت به مسائل مهم و راهبردی بی تفاوت باشد قطعا نخواهد نتوانست میان آنان جریان ساز باشد .
تشکل های معلمان باید ضربان مطالبات معلمان را داشته باشند و متناسب با آهنگ تغییرات و صرب آهنگ آن واکنشی در خور داشته باشند .
این همراهی و هم سویی با افکار عمومی معلمان خواهد توانست آنان را در معادلات و معدلات تغییر تثبیت کند و تشکل های معلمان در این فرمول می توانند " جریان ساز " باشند .
حرکت و طراحی برنامه بر اساس آهنگ تغییرات و تحلیل منطقی قضایا و بردار آن حتی می تواند قدرت و توان مقابله با افکار عمومی را نیز به آنان بدهد که متاسفانه هیچ یک از تشکل های معلمان در حال حاضر قادر به ایفای نقش خود در این مرحله عالی و مهم نیستند .
هر چند یادآوری این نکته مهم است که تشکل ها در صورت اتخاذ این ویژگی ها می توانند " گفتمان ساز " باشند و به کاهش و تعدیل بحران " اعتماد " میان " صف " و " ستاد " کمک نمایند .
فقدان طراحی یک مدل مناسب و مقتضی برای ارتباط منطقی و دو سویه میان کادر رهبری یک تشکل با بدنه موجب شده است تا آنان از وقایع درون فرهنگیان و آموزش و پرورش دچار گسست شده و یک " تاخر فازی " میان آن دو ایجاد شود .
بروز این حالت موجب می شود که برخی تشکل ها که مهم ترین آن " کانون های صنفی معلمان " هستند برای پر کردن این شکاف و یا گسست کاملا خود را شبیه بدنه و مطالبات آنان نمایند ؛ این در حالی است که اصولا تشکل ها وظیفه پالایش ، کارشناسی کردن مطالبات براساس واقعیات و شرایط و تقسیم بندی آنان بر اساس اولویت ها را دارند و از نظر مباحث تشکیلاتی باید نقش " حد واسط " میان دولت و ملت ( معلمان ) را ایفا کنند .
وجود چنین آسیب هایی در این گونه تشکل ها موجب شده است که آنان در پوپولیسم رایج میان برخی جریانات و به عنوان مثال فرهنگ شفاهی و ضد پژوهش محور رایج میان معلمان حل شده و حتی تندتر از آنان به بیان خواسته ها و مطالبات بپردازند .
ایفای چنین نقش هایی در تشکل ها شاید بتواند به « محبوبیت »آن تشکل کمک کند اما تاثیری در فرآیند " مقبولیت " نداشته و نخواهند نتوانست موجد یک جریان در تحولات و تغییرات مثبت باشند .
دیده شدن تشکل های معلمان از سوی دولت ، معلمان و مهم از آن جامعه نیاز به طراحی یک " تئوری " و " برنامه " برای اداره تشکیلات دارد .
توان تاثیرگذاری تشکل ها با میزان ورود ، حضور و ماندگاری نیروهای متفکر ، نخبه و باانگیزه ارتباط مستقیم دارد .
افرادی با ویژگی های ذکر شده باید بتوانند در اتاق فکر و یا شورای سیاست گذاری تشکل حضور داشته و آهنگ ( ریتم ) حرکت و موضع گیری شورای مرکزی و یا هیات مدیره آن تشکل را تنظیم کنند.
هر چند هنوز هم در جامعه ما مدلی برای گفت و گو میان نخبگان حتی در سطوح هم عرض هم مشاهده نمی شود که البته باید این وضعیت تعدیل شود .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار / متن کامل لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه را که از سوی سازمان مدیریت به دولت ارائه شده و در حال بررسی است، منتشر شد.در این لایحه ۵ وزارتخانه نیرو، نفت، اقتصاد، جهاد کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت دستخوش تغییر ساختار شدهاند.
ستاد برنامه ششم پیشتر جزئیات لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه را مصوب کرده و سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز پیش نویس این لایحه را برای تصویب نهایی در اختیار دولت قرار داده است که هم اکنون در حال بررسی و نهایی شدن جهت ارائه به مجلس شورای اسلامی است.
پانزدهم آذر ماه ، مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران ، در یک مصاحبه از تشکیل رشته علوم انسانی در مدارس فرهنگ خبر داد . بازتاب این مصاحبه به شکل های مختلفی در رسانه ها منعکس گردید . بعضی از رسانه ها نتایجی چون حذف رشته علوم انسانی یا ممنوعیت این رشته در مدارس دولتی را برداشت کردند . ( ثبت نام در رشته علوم انسانی در مدارس عادی ممنوع شد - خبر آنلاین 15/ 9/ 94 )
برداشت های متفاوت باعث گردید که مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران ، در یادداشتی ، جهت تنویر افکار عمومی ، موضوع را با دقّت بیشتری بیان کند . یادداشت اسفندیار چهار بند با عناوین زیر در سایت های خبری منعکس گردید :
1- مدارس دولتی فرهنگ با مشارکت های فرهنگی اداره می شود . (خبرگزاری ایرنا 18 /9/ 94 )
2- مدارس دولتی فرهنگ ، پولی نیست . ( خبرگزاری فارس – 18/9 /94 )
3- علوم انسانی همچنان در تعدادی از مدارس دولتی ارائه می شود . (خبرگزاری تسنیم 18 / 9 / 94 )
در این مجال هدف ارزیابی این تحلیل ها نیست . صرف نظر از برداشت های رسانه ها و تحلیل های کارشناسان فرهنگی ، آنچه در این واکنش ها قابل تامّل است ، میزان اعتماد مردم به عملکرد یک سازمان است .
واقعیت این است که در این مجموعه آن قدر تصمیمات شتاب زده و بدون مقدمه صورت می گیرد که به هر گونه تغییر و تحوّل بدبین شده ایم . آن قدر با کارهای بی برنامه مواجه می شویم که نمی توانیم از یک مصاحبه کوتاه به این سادگی بگذریم . شتاب زدگی ها در تغییر نظام آموزشی ، تغییرات کتاب های درسی و شیوه قبولی و مردودی از این نمونه هاست .
مشکلاتی ناشی از شتاب زدگی ها ، علاوه بر رنج و مرارتی که بر آموزگاران تحمیل می کند ، در نهایت به ضرر دانش آموزان هم منجر می شود . بدیهی است تغییر و تحوّل ، یک امر اجتناب ناپذیر و نشان از پویایی یک جامعه است . تحوّلات نظام آموزشی نیز متناسب با تحوّلات اجتماعی ، یک ضرورت است .
در کشورهای پیشرفته هم این تحولات رخ می دهد اما هر تحوّلی به برنامه ریزی صحیح و کارشناسی نیاز دارد . متاسفانه در این سازمان اغلب برنامه ها تا دقیقه نود نامعلوم است .
مثال های زیر نمونه هایی از شتاب زدگی هاست :
* برای ایجاد پایه ششم ابتدایی ، نیاز به تغییرات بنیادی در پایه های اول تا پنجم بود که شرایط برای ایجاد پایه جدید فراهم شود . همان گونه که شاهد بودیم ، این کار بدون تمهیداتی صورت گرفت و پس از تشکیل پایه ششم تازه کتاب های ابتدایی به ترتیب هر سال یک پایه تغییر یافت . اکنون این تغییر به پایه پنجم رسیده است .
* تدریس یک کتاب جدید ، مستلزم ایجاد دوره های ضمن خدمت برای آموزگاران قبل از شروع سال تحصیلی است . متاسفانه کتاب های جدید در اواسط یا اواخر تابستان رونمایی می شود و معلمان در حالی که از محتوای کتاب و ضعف های آن آگاهی لازم را کسب نکرده اند ، مجبور به تدریس آن هستند و شاهد بودیم که گاه معلمان دوره ضمن خدمتی را طی می کردند که هنوز کتاب در دسترس نبود .
* حذف مردودی - راه حل هر مشکلی هم که باشد – موجب انتقال دانش آموز ضعیف از یک پایه به پایه بالاتر می شود و سال آینده آموزگاری که به دلیل حجم کتاب های درسی ، با کمبود وقت روبه روست ، مجبور شود دروس سال گذشته را هم تدریس کند .
* با تغییر نظام آموزشی و حذف پایه اوّل دبیرستان ، دبیران متوسطه دوم در آغاز سال تحصیل 95-94 با کمبود ساعت مواجه شدند و تعدادی از دبیران بدون هیچ آموزشی به مقطع ابتدایی منتقل شدند . دبیرانی که سال ها در متوسطه تدریس کرده اند و از محتوای کتاب های ابتدایی و تدریس در این مقطع هیچ اطلاعی نداشتند ، به کلاس های ابتدایی روانه شدند .
اگر برنامه ریزی صحیحی در این وزارت خانه حاکم بود از دو سه سال قبل ، دوره آموزشی کتاب های ابتدایی برای دبیران متوسطه برگزار می شد تا در این شرایط ویژه – که قابل پیش بینی هم بود - از دبیران آموزش دیده استفاده شود .
بدیهی است که دود این برنامه های نسنجیده به چشم دانش آموزان می رود . شگفت آنکه در همین شرایط ، پست هایی چون معاون فن آوری و کتابدار از بعضی مدارس متوسطه حذف گردید و ساعات پژوهش سراها کاهش یافت . در حالی که این پست ها می توانست تا حدودی کمبود ساعت دبیران را جبران کند .
برنامه ریزی های ناسنجیده حتی به مسابقات فرهنگی دانش آموزی هم سرایت کرده است . بخشنامه های معاونت پرورشی برای شرکت دانش آموزان در مسابقات هنری بی وقفه می رسد و معلوم نیست مربیان پرورشی با چه سرعتی می توانند دانش آموزان را برای مسابقات گوناگونی چون کتابخوانی ، سرود ، نمایش ، قصه گویی ، احکام و.... آماده کنند و عجیب تر اینکه اغلب بخشنامه ها زمانی به دست معاون پرورشی می رسد که تا یایان مهلت ، زمان اندکی باقیست !
و باز هم عجیب تر آنکه حجم بیشتر کار برای اواخر آذرماه تا اواسط دیماه تعیین می شود . یعنی زمانی که دانش آموزان با امتحانات مستمر و پایانی درگیر هستند .
کارهایی که در حوزه آموزش انجام می پذیرد ، تاثیرات خود را در کوتاه مدت نشان نمی دهد و یک دهه یا بیش از آن لازم است تا نتایج برنامه های ناسنجیده را ببینیم . به همین دلیل ، معمولا مسئولان اجرایی پاسخگوی تصمیمات خود نخواهند بود و هزینه سنگین اشتباهات آنها از جیب مردم پرداخت می شود .
این وضعیت در بسیاری از موضوعات فرهنگی ، آموزشی و اقتصادی رخ می دهد . نوجوانان امروز عواقب این تصمیمات شتاب زده را در آینده متحمل خواهند شد .
اینکه یک مصاحبه کوتاه در مورد رشته علوم انسانی این چنین مورد نقد قرار می گیرد ، دور از انتظار نیست . تجربه به ما نشان داده است ، هر تحولی که در جامعه قرارست شکل گیرد ابتدا زمزمه هایی بین مردم رایج می شود و شایعاتی بر سر زبان ها می افتد تا به تدریج آن موضوع جامه ی عمل بپوشد . این وضعیت را در ارتباط با مسائل سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی بارها تجربه کرده ایم .
در مورد تغییرات رشته های علوم انسانی در دانشگاه ها مدت هاست بحث ها و تحلیل های متفاوتی ارائه می شود ، حذف تعدادی از رشته ها و بازنگری تعدادی از کتاب های این رشته نیز صورت گرفته است . از این رو اکنون که از جداکردن این رشته تحت عنوان « مدارس فرهنگ » سخن به میان می آید ، همان تحلیل ها دوباره اوج می گیرد و هر کسی از ظن خود تفسیر می کند .
واقعیت این است که گرایش به رشته های علوم انسانی سال هاست با اقبال کمتری نسبت به رشته های ریاضی و تجربی روبه روست . متاسفانه ذهنیت غالب به گونه ای است که دانش آموزان معدل بالا و مستعد کمتر به این رشته رو می آورند .
بازار پزشکی ، مهندسی و رشته های وابسته به آنها همچنان داغ است . گاه دانش آموزان به اجبارِ خانواده ها ، به رشته تجربی هدایت می شوند و چه بسیار والدینی که بعد از دو سال اُفت تحصیلی شدید در دروس علوم پایه تازه متقاعد می شوند که فرزندشان تغییر رشته بدهد و این تصمیم گیری ها ، هزینه سنگینی هم برای نوجوان و هم برای نظام آموزشی دارد .
آنچه اکنون در کتاب های علوم انسانی می بینیم ، حجم زیادی از محفوظات است که هم دبیر و هم دانش آموزان را کلافه می کند ( مراجعه شود به کتاب های تاریخ ادبیّات سال دوم و سوم انسانی و ادبیات تخصصی سوم انسانی و عروض و قافیه سال چهارم بخش نقد ادبی ) محدودیت در انتخاب رشته های دانشگاهی و دست یابی دشوار به شغل هم از عوامل رکود این رشته می باشد . هر چند که بیکاری برای فارغ التحصیلان اغلب رشته ها وجود دارد اما فارغ التحصیلان علوم انسانی چون توانایی مهارت های فنی یا تجربی را در خود نمی بینند ، راه یابی به بازار کار را دشوارتر پیش بینی می کنند .
از طرفی آمیختگی بعضی مواد درسی این رشته با طعم غلیظ اعتقادی و سیاسی ، با سلیقه نوجوانان سازگاری چندانی ندارد و تصوّر می کنند برای ورود به بعضی از رشته ها ناگزیر باید به دروس دشوار حوزوی و درس عربی مجهز گردند . ( بر اساس اظهارات خود دانش آموزان )
سال هاست ورود به مدارس خاص - استعدادهای درخشان و نمونه دولتی - با آزمون ورودی صورت می پذیرد . معمولا این مدارس فقط رشته تجربی و ریاضی دارند و از علوم انسانی در این مدارس استقبالی نشده است . اینکه جدا سازی مدارس خاص چه مزایا یا ضعف هایی دارد مورد بحث نیست اما آنچه مسلم است ، در نظام آموزشی فعلی برای ورود به رشته انسانی اولویت هایی پیش بینی نشده است و هر کس در رشته های دیگر نمره لازم را کسب نکرد ، به این رشته یا کار و دانش هدایت می شود .
تمام این شرایط باعث ایجاد ذهنیت منفی به این رشته گردیده تا آن جا که در سال های اخیر تعداد متقاضیان این رشته به طور چشم گیری کاهش یافته است . در هر صورت هدف از تفکیک علوم انسانی اگر توانمند کردن این رشته و هدایت افراد مستعد به این حوزه باشد ، جای تقدیر دارد اما :
اگر هدف تربیت نسلی است که به طور ویژه تحت تاثیر آموزه های ایدئولوژیک آموزش ببینند و در نهایت به همان جایی برسیم که به حذف تعدادی از رشته های علوم انسانی دانشگاهی رسیده ایم و دانش آموزان را صرفا به منظور تقویت باورهای ایدئولوژیک و سیاسی تربیت کنیم و کتاب های درسی این رشته را به بولتن سیاسی تبدیل نماییم ، در آن صورت خدمتی به فرهنگ نکرده ایم .
مجزا کردن بخشی از مدارس علوم انسانی اگر با تصمیماتی شتاب زده و غیر کارشناسی باشد و نهایتا به انزوای متقاضیان این رشته ختم شود ، وضعیت علوم انسانی را از وضع موجود بدتر خواهد کرد .
روی دیگر سکه این است که اختصاص مدارس ویژه برای متقاضیان این رشته و پذیرش دانش آموزان معدل بالا شاید از جهاتی ایجاد انگیزه کند و نگاه عمومی را نسبت به علوم انسانی تغییر دهد ؛ البته جای تامل هم دارد بسیاری از دانش آموزان معدل بالا علاقه ای به انتخاب این رشته ندارند و خود را همچنان برای پزشکی و مهندسی آماده کرده اند .
« تغییر نگرش » باید در طول سال های تحصیل به تدریج ایجاد شود ؛ این نگرش را نمی توان به طور ناگهانی در سال نهم ایجاد کرد .
از طرفی در مناطق محروم و حاشیه هنوز مدارس نمونه دولتی و مجهز تاسیس نشده که بتوان رشته انسانی را با آن شرایط در آن جا ایجاد کرد . بسیاری از خانواده ها قادر به پرداخت هزینه های مدارس خاص نیستند . در شهرهای بزرگ نیز مسافت های طولانی مانع از حضور در بعضی مدارس خواهد بود . حمایت از این رشته و ایجاد امکانات برای متقاضیان آن ، لزوما با جدایی فیزیکی مدارس فرهنگ از سایر مدارس حاصل نمی شود . چه بسا حضور توانمند دانش آموزان رشته علوم انسانی و موفقیت های چشم گیر آنان در کنار دیگر رشته ها ، زمینه هدایت و ترغیب نوجوانان را به علوم انسانی فراهم کند . در هر صورت این تصمیم باید با توجه به شرایط هر منطقه اجرا شود . اگر شرایط تفکیک و غیر تفکیک ارزیابی و مقایسه شوند و کارشناسی دقیق انجام شود ، آن گاه می توان راجع به اجرایی کردن یا عدم آن تصمیمات مناسبی گرفت .
تقویت علوم انسانی و هدایت دانش آموزان به این رشته ، نیاز به تغییر نگرش عمومی جامعه دارد . ایجاد تغییر نیز مستلزم فرهنگ سازی است . سال های گذشته ، دانش آموزان از رشته های فنی و حرفه ای استقبال چندانی نمی کردند امروزه در بین نوجوانان ، تمایل ورود به این رشته ها بیش از پیش شده است . در حالی که اغلب فارغ التحصیلان دانشگاه ها ، سال ها در جست و جوی کار هستند ، فارغ التحصیلان هنرستان های فنی و حرفه ای به دلیل کسب مهارت های فنی ، زودتر جذب بازار کار می شوند . بدیهی است یافتن شغل مناسب ، در میزان استقبال از یک رشته نقش مهمی دارد .
در مورد بهبود رشته های علوم انسانی نیز به کار فرهنگی نیاز داریم . اعتبار بخشیدن به دانش آموزان این رشته ، تعدیل محتوای کتاب های درسی ، ارائه الگوهای موفق از فارغ التحصیلان این رشته ، مهیا کردن بازارکار برای آنان ، گسترش فعالیت های پژوهشی مختص این رشته در مدارس و دانشگاه ها و استفاده از رسانه ها برای معرفی رشته انسانی می تواند تاثیرگذار باشد . در انتقال بسیاری از مفاهیم ، زبان هنر تاثیر گذارتر از زبان غیرهنری است . با کمک ابزارهایی چون ساخت فیلم و سریال ، اجرای نمایش و فیلم های مستند می توان الگوهایی موفق از شخصیت هایی در حوزه علوم انسانی معرفی کرد که در بیان اهداف فرهنگی مؤثر باشند .
حال باید دید مسئولین و کارشناسان نظام آموزشی کشور ، برای تقویت علوم انسانی چه برنامه هایی در دست اجرا دارند و محتوای مصاحبه مذکور تا چه حد عملی خواهد شد . همچنین باید دید سایر ارکان نظام آموزشی چون معلمان و مشاوران چگونه می توانند از گسترش رشته علوم انسانی حمایت می کند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
معاونت محترم سیاسی وزارت کشور
با سلام
همان گونه که مستحضرید مجمع عمومی سازمان معلمان ایران پس از طی یک وقفه تقریبا ده ساله ( مقارن با دولت های نهم و دهم که فعالیت های این نهاد مدنی تقریبا رو به تعطیلی نهاد ) با مساعدت آن مقام محترم در دولت تدبیر و امید در حال برگزاری است . ( این جا )
متاسفانه به علت فضای عمومی و انقباضی آن دوره تعدادی از اعضای شورای مرکزی این تشکل در آن زمان توسط آن واحد " رد صلاحیت " گردیدند .
این اعلام " مستند و مکتوب " نبوده و همواره مورد اعتراض همکاران ما بوده است .
مستدعی است با توجه به مشی دولت تدبیر و امید و نیز سخنان آقای دکتر روحانی که در موضع تقویت و تائید نهادهای مدنی و مستقل است در این مساله تجدید نظر شده تا این تشکل بتواند با تعامل و هم اندیشی هم چنان پی گیر حقوق و مطالبات صنفی و مدنی فرهنگیان و معلمان باشد .
پایان پیام /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .