صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

افکار و اندیشه های صمد بهرنگی  مرحوم صمد بهرنگی از جمله چهره های شاخص و ارزنده ای است که در دوران سیاه و خفقان ستم شاهی به ویژه در دهه های سی و چهل در عرصه ی فرهنگ و ادب و قصه نویسی و نقد و ارزیابی و مبارزه ی فرهنگی با سیاهی ها و ظلم و بی عدالتی طاغوت و استبداد و استعمار، خوش درخشید و نقش به سزایی را ایفاء نمود.

بهرنگی با نام های مستعار گوناگون منجمله « چنگیز مرآتی، صاد.، بهرنگ » پیرامون موضوعات حاد و مهم فرهنگی، ادبی، شعر، سینما، تئاتر و غیره ، مطالب تحقیقی و مدققانه و منتقدانه به رشته ی تحریر درآورد.

« کوراغلو »، « کچل کفترباز » و « ماهی سیاه کوچولوی » او و سایر نوشته ها و تکلمه هایش سراسر، درد و رنج و غصه و محنت و فقر و فاصله و نیز مبارزه با فئودالیته، سرواژی، ماشینیسم افراطی، بهره کشی و لوس و ننربازی و تحمیل اشرافیت را به تصویر کشیده و از دست شعر او و نویسندگان دربار، بی حال و بی عار، خودفروخته ، اشراف زده و آهسته برو، آهسته بیا .... و قرص مسکن و خواب آور و تحمیق توده ها، سخت نالید و پته ی همگی را به روی آب ریخت.

زرخریده ها و تن پروران و دستگاه ظلم و اجحاف پهلوی و ساواک نتوانستند در برابرش مقاومت کنند ، سرانجام با بایکوت وی و بی لطفی به آثار نادرش و دسیسه ای نهایی او را در رود ارس خفه و به شهادت رساندند.

از همه ی اینها بدتر و دردناک تر این که، او را مخرب، ناراحت و کمونیست و ضد مذهب معرفی و آگراندیسمان کردند! و حال آن که چکامه و  مقتل گونه ای از صمد به جا مانده که در رثای حقانیت و مظلومیت و شهادت غریبانه ی امام حسین (ع) به خانه ی قلم کشیده شده و چنان خونبارش از چشم و دل بهرنگی فقید تراویده است.

قهرمان مقاله ی ما، شهید « صمد بهرنگی » در ارزیابی و تحلیل و تفسیر و تاویل مشروطه و قبل و بعد آن به سعی و تلاش پرداخت و از جوزمستفرنگ ها و انقلابی نمایان سر در آخور انگلستان و چوخ بختیاری ها و به اصطلاح بوقلمون صفتان و دیوهای در چهره پری نوشت و به زحمات ستارخان و باقرخان و دو سید بزرگوار سید عبدالله بهبهانی و طباطبایی و ثقة الاسلام و شهادت مظلومانه ی آنان اشاره نمود و از میوه چینان انقلاب و نهضت مشروطه و پس از آن سخت نالید انتقاد نمود.

از نوشته های اوست که « .... باید دانست که محمد علی میرزا از همان ولیعهدی صددرصد آلت دست دولت تزاری روس بود و شاپشال معلم روسی او، او را چون عروسک خیمه شب بازی در دست می چرخاند. » پیرامون عوام فریبی های آن مستبد و جانی بالفطره چنین یاد می کند « ولیعهد با این همه ظلم و فساد کاری سخت تظاهر به دین داری می کرد. روز عاشورای محرم تکیه بر پا می کرد و شب عاشورا پابرهنه به کوچه ها می افتاد و چنان که رسم مردم تبریز است در چهل و یک مسجد شمع روشن می کرد و مرتب کتاب های دینی به چاپ می رساند.»

صمد بهرنگی چگونه مخالف مذهب و به اصطلاح کمونیست بود که نام هشتمین امام معصوم حضرت ثامن الحجج را با ادب و احترام تمام و اخلاص و صداقت ادا می نماید و در بررسی و ارزیابی سیر علم و دین و دانش و حکمت در جهان به دوران شکوفایی علم و تحقیق و اندیشه و فکر اسلام و مسلمانان و تاثیرگذاری به اروپا و رنسانس پرداخته و همه جا افسوس می خورد و از درد به خود می پیچد که چرا چرخه ی علم و ترقی مسلمین متوقف گشت و اروپا گوی سبقت را ربود و حاصل مبارزه با انگیزیسیون و تفتیش عقاید عصر قرون وسطی و اسکولاستیک، استعمار آمریکا و اروپائیان و صهیونیست ها و حزب نازی آلمان و تزاریسم و خاندان رومانف و تزارها و وطن فروشان و روشنفکرنمایان و غرب گرایان و حکومت شاهنشاهی شد!؟

آنچه صمد را آزار می داد و بدان انتقاد می کرد وجود خرافات، طالع بینی، سحر و جادو  در اروپا و در میان مردم و سوزاندن امثال برونو و قتل گالیله و با گیوتین به جان آزادگان و مبارزان و نواندیشان و انقلابیون افتادن بود.

بهرنگی به کتاب ارزشمند تاریخ آزادی فکری و نظرات پیرروسو و دیگران اشاره می نمود و از قول پرفسور آلبرت بایر استاد دانشگاه پاریس می نویسد: « دادگاه تفتیش عقاید ( وابسته به کلیسای رم ) برای اقرار گرفتن از متهمین به شکنجه های مرگ باری دست می زد. آنها را بر ورقه های سیم خاردار می خواباند یا آنها را آن قدر از ارتفاع بلند به زمین ساقط می کرد که از بین بروند... حتی کودکان را وادار به شهادت علیه پدر و مادر خود می کردند.....»

مرحوم بهرنگی از دست ادبیات چی های قلابی و تحریف گر و بی عار و درد، سخت عاصی بود " فلان شاعر که دو سه روزی بیشتر نیست در خط شعر افتاده و هرگز در پیچ و خم چرخ سپهر گردون چنان که افتد و دانی گرفتار نیامده، یک دفعه می بینی که تریاکی از آب درآمده و روز و شبش در میخانه ها می گذرد، که چه ؟ یعنی :

ای جماعت هنر نشناس و عاصی، بدانید و آگاه باشید که من شاعر خیلی روشنفکری هستم و دارم از یاس و حرمان و شکست منفجر می شوم. عرق می خورم و تریاک می کشم که منفجر نشوم. شما باید قدر بی قدر مرا بدانید که قلبم از گل نازک تر است و زود قهر می کنم."

بهرنگی در مورد ادبیات کودکان، کلی حرف دارد و می نویسد:

« دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بی برو برگرد، نظافت دست و پا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرف شنوی از بزرگان ، سر و صدا نکردن در حضور مهمان، سحر خیز باش تا کامروا باشی، بخند تا دنیا به رویت بخندد، دستگیری از بینوایان به سبک و سیاق بنگاه های خیریه و مسائلی از این قبیل که نتیجه ی کلی و نهایی همه ی این ها بی خبر ماندن کودکان از مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است. چرا باید در حالی که برادر بزرگ دلش برای یک نفس آزاد و یک دم هوای تمیز لک زده کودک را در پیله ای از خوشبختی و شادی و امید بی اساس خفه کنیم؟

بچه را باید از عوامل امیدوارکننده ی الکی و سست بنیاد ناامید کرد و بعد امید دگرگونه ای بر پایه ی شناخت واقعیت های اجتماعی و مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت. آیا کودک غیر از یاد گرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرف شنوی از آموزگار (کدام آموزگار ؟) و ادب (کدام ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقه ی غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟) چیز دیگری لازم ندارد؟

آیا نباید به کودک بگوییم که در مملکت تو هستند بچه هایی که رنگ گوشت و حتی پنیر را ماه به ماه و سال به سال نمی بینند؟ چرا که عده ی قلیلی دلشان می خواهد همیشه غاز سرخ شده در شراب سر سفره شان باشد.

آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه اند و چرا گرسنه شده اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تحول و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم؟ چرا باید بچه های شسته رفته و بی لک و پیس و بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم؟ چرا می گوییم دروغ گویی بد است؟ چرا می گوییم دزدی بد است؟ چرا می گوییم اطاعت از پدر و مادر پسندیده است؟

چرا نمی آییم ریشه های پیدایش و رواج و رشد دروغگویی و دزدی را برای بچه ها روشن کنیم؟

کودکان را می آموزیم که راستگو باشند در حالی که زمان، زمانی است که چشم راست به چشم چپ دروغ می گوید و برادر از برادر در شک است و اگر راست آن را در دل دارد بر زبان بیاورد، چه بسا که از بعضی درد سرها رهایی نخواهد داشت.

آیا اطاعت از آموزگار و پدر و مادری ناباب و نفس پرست که هدف شان فقط راحت زیستن و هر چه بیشتر بی دردسر روزگار گذراندن و هر چه بیشتر پول در آوردن است، کار پسندیده ای است ؟

چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ می کنیم و هرگز نمی گوییم که چگونه آن یکی بینوا شد و این یکی توانگر که سینه جلو دهد  و سهم بسیار ناچیزی از ثروت خود را به آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدم های بیچاره و بدبختی مثل تو دستگیری می کنم، البته این هم محض رضای خداست و الا تو خودت آدم نیستی !

بهرنگی معتقد بود که «.... باید جهان بینی علمی و دقیقی به بچه داد، معیاری به او داد که بتواند مسائل گوناگون اخلاقی و اجتماعی را در شرایط و موقعیت های دگرگون شونده ی دائمی و گوناگون اجتماعی ارزیابی کند....»

در پایان شایسته و بایسته است متذکر این نکته شویم که با عنایت به اشراف و جامعیت تاریخی، فکری و فرهنگی و هنری جناب بهرنگی، دست اندرکاران امور فرهنگی و هنری و ادبی کشور به ویژه آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران، از یادداشت ها و نظرات و پیشنهادات مفید و ارزنده ی آن زنده یاد در منشور مانفیست های راهبردی و به خصوص ادبیات و فرهنگ و تمدن کمال بهره برداری را نموده و از آن باقیات صالحات و میراث ادبی و حتی اجتماعی سیاسی مرحوم صمد بهرنگی، خوشه چیده و نگذارند آن تجربیات که با خون دل و جان وی فراهم و انباشته شده و به یادگار مانده در کنار جسد او در خاک پوسیده گردد.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در آموزش نوین

رفتارشناسی مردم ایران و جامعه آن ما را به اصلی نانوشته و البته اسف بار می رساند :

" اگر 100 تا خوبی کنی و یک بدی ؛ مردم آن یک بدی را می بینند و اگر 100 تا بدی کنی و یک خوبی ، مردم ما  " آن یک خوبی " را می بینند ؟!

آیا ناسپاسی و قدرناشناسی ، فرهنگی رایج در میان مردم ما شده است ؟

چه زمانی عذرخواهی و فرهنگ پذیرش عذرخواهی در میان ما نهادینه می شود ؟

فراموش نکنیم راه پر سنگلاخ دموکراسی و  رسیدن به یک جامعه سالم ار همین مسائل به ظاهر ساده می گذرد ...

یادداشتی از  « مهران مدیری »  تقدیم شما می شود .

منتشرشده در یادداشت

حکایت تکراری حوادث راهیان نور  گروه اخبار /

مدیر روابط عمومی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شیراز گفت: اتوبوس کاروان راهیان نور دانش آموزان دختر که از کرمان عازم منطقه شلمچه خوزستان بود، در کمربندی شیراز واژگون شد. 
 
حسن ایزدی سه شنبه بیان کرد: این اتوبوس حامل 44 نفر از معلمان و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان بود که ساعت یک و 27 دقیقه بامداد سه شنبه بر اثر برخورد با گاردریل کنار جاده در کمربندی احمدآباد شیراز واژگون شد.

اوادامه داد: بر اثر این برخورد، 8 نفر از دانش آموزان دچار جراحت سطحی شدند که به اورژانس و بیمارستان منتقل و مداوا شدند. 

ایزدی گفت: نیروهای آتش نشانی عملیات انتقال اتوبوس به کنار جاده و خروج دانش آموزان از اتوبوس و اسکان این افراد را انجام دادند. 

تیم های تخصصی از هلال احمر نیز در زمینه امداد و کمک به حادثه دیدگان اقدام کردند. 

همچنین نیروی انتظامی فارس در مطلب ارسالی خود اعلام کرد: این اتوبوس به دلیل تخطی از سرعت مطمئنه واژگون شد. 

آخرین پیگیری ها حاکی است وضعیت عمومی این حادثه دیدگان مساعد است و در محل شبکه بهداشت انقلاب شیراز اسکان داده شدند.

ایرنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دانش آموز
چهارشنبه, 19 آبان 1394 18:20

برنامه فیتیله و وظیفه فرهنگیان

برنامه فیتیله و انفعال فرهنگیان و معلمان  در ابتدا قابل ذکر که نگارنده زاده آذربایجان شرقی است و معلم در یکی از شهرهای این استان ترک نشین و ساکن تبریز ؛ پس توهینی که معترضین مدعی وقوع آن شده اند شامل او نیز می تواند بشود . این نکته را به خوبی می توان مشاهده کرد و با صدای بلند آن را بیان کرد در ادوار گذشته همان گونه که تبریز برای مشکلات سیستان گریسته است ، لرستان در بمباران  تبریز راحت ننشسته  است ؛ همان طور که مردم آذربایجان در حادثه ی اسید پاشی اصفهان به سوگ نشست مطمئنا خوزستان نیز از خشک شدن دریاچه ی اورمیه در خود شکست .

همان طور که تبریز از زلزله ی بم به خود نالید ، خراسان از داشتن تبریزی آزادی خواه به خود بالید ؛ همان دم که تبریز به شاعران و ابنای شیراز مفتخر است تهران به شعرهای شاعر تبریز مزین است ...

قطع و یقین توهینی که معترضین مدعی اند به ترک ها شده است نه فقط ترک ها را آزرده کرده بلکه من به باور اکثریت مردم هر انسان آزاده ای از خلیج نیلگون همیشه فارس تا دریای بزرگ که خزر قلبش برای ایران می تپد و دغدغه کرامت انسان را دارد را سخت آزرده کرده است  ؛ هر کس با روش و زبان خویش اعتراض به این مساله را نشان می دهد .

در اینجا چند نکته را می توان در مورد نحوه ی اعتراض ذکر کرد .

با توجه به تجربیات تاریخی و موارد بسیار که می توان بیان کرد می توان مدعی شد هر گونه روش اعتراض به یک توهین و کار ضد فرهنگی باید از جنس « فرهنگ » و آرام باشد  .

تاریخ نشان داده است اعتراض هایی که مبتنی بر خشونت باشند بیشتر از آن موجب توجه و رفع مشکل مورد اعتراض شود موجبات بهره برداری و منفعت گروه های دیگر از هر طیف را فراهم خواهد نمود و افراد و گروه هایی به اسم معترض یا هر اسمی در پی رسیدن به اهداف خود خواهند بود  !

قطعا در محیط طوفان زا و غبار آلود بخش بزرگی از خشونت موجود در اعتراض می تواند دامن معترضین راستین و عام را نیز بگیرد . از سویی عمل برخی از افراد برای کمک کردن ناشیانه به افرادی که معترضین آنها را مقصر می دانند موجب تحریک بیشتر احساسات معترضین خواهد شد .

نکته ی دیگر آنکه وقوع این اعتراضات نشان می دهد مشکلاتی در این زمینه و در بطن جامعه وجود دارد که در زمان های مختلف و به بهانه های  گوناگون به صورت اعتراضات این چنیی نمود پیدا می کند پس باید به فکر چاره جویی و حل اساسی این مشکلات که ریشه های این نوع اعتراضات می باشد بود.

فارغ از نقش آموزش و پرورش که می تواند نقش بزرگی در حل ریشه ای این مشکلات داشته باشد که مجال پرداختن به آن در این نوشته ی کوتاه نیست می توان بررسی کرد نقش و وظیفه ی معلمان به عنوان بخش بزرگی از ارکان فرهنگی کشور هنگام وقوع این اعتراضات احساسی چیست .
معلمان به عنوان بخش بزرگ و تاثیر گذار بین اقشار جامعه که همواره بین مردم بوده و توان تاثیر گذاری داشته و دارند می توانند با موازنه ی معادله ی احساس و منطق اعتراضات و هدایت اعتراضات به سمت منطق کمک شایانی به جامعه بکنند و با انجام اعتراض های منطقی و پرهیز از اعتراضات مبتنی بر احساسات و خشونت می توانند الگوی خوبی برای عامه ی معترضین باشند .

معلمان به عنوان قشر فرهنگی و فرهیخته ی جامعه نباید در مقابل رویه و رفتارهای غلط عامه ی جامعه منفعل باشند و باید به جای دامن زدن به این مسایل از هر سو که باشد به جامعه این پیام را بدهند که توهین و خشونت از هر فرد و گروه که باشد نکوهیده است و قطعا به زیان کل جامعه و افراد آن جامعه است.

معلمان باید راه های نوین و آرامی را برای بیان اعتراض پیش چشم جامعه و معترضین بگشایند تا این گونه نقش خود را در برقراری آرامش در جامعه ایفا کنند و گفت و گوی انتقادی و اعتراضی را در جامعه و بین اقشار مختلف  نهادینه کنند.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

ممنوع‌کردن اینترنت درمدارس  گروه اخبار /

در سال‌های اخیر ضریب نفوذ اینترنت در کشور رشد قابل توجهی داشته است، به‌طوری که براساس آخرین آمار رسمی که از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام شده، ضریب نفوذ اینترنت به 82 درصد در کشور رسیده است. این در حالی است که آموزش و پرورش نیز چندی است به فکر استفاده از این ابزار ارتباطی افتاده و با رونمایی از طرح تبلت دانش‌آموزی سعی دارد به دهکده جهانی بپیوندد.
به گفته یکی از مقامات آموزش و پرورش تهران، در حال حاضر 25 مدرسه در تهران زیر نظر طرح استفاده از تبلت دانش‌آموزی هستند که این طرح در سال‌های آینده بعد از انجام دادن کارهای تحقیقاتی، گسترش داده می‌شود.
اسفندیار چهاربند، مدیرکل آموزش و پرورش تهران دیروز در جریان بازدید از غرفه روزنامه «فرهیختگان» در بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات گفت: «باید فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت را در مدارس به وجود آورد نه اینکه فضا را محدود کنیم و اجازه استفاده از اینترنت را ندهیم.

به هر حال عصر اینترنت است و محدود کردن دانش‌آموزان کار صحیحی نیست.» او با تاکید بر اینکه در مورد استفاده دانش‌آموزان از گوشی و تبلت مشکلی نداریم، گفت: «در سال‌های آینده قطعا استفاده کردن از تبلت و گوشی برای دانش‌آموزان آزاد می‌شود، اما این طرح نیاز به بررسی و تحقیق دارد و نباید به یک‌باره و بدون تحقیق انجام شود.» چهاربند همچنین در بخش دیگری از صحبت‌هایش ادعای وجود دانش‌آموز معتاد در مدارس تهران را رد کرد و گفت: «تا امروز هیچ آماری در مورد دانش‌آموزان معتاد به ما داده نشده است، اینکه برخی در جایی می‌گویند مدارس تهران دانش‌آموز معتاد دارد، صحت ندارد.»
او تاکید کرد: «اینکه در جایی فردی در سن مدرسه مواد مخدر مصرف می‌کند نشان‌دهنده این نیست که آن فرد دانش‌آموز است زیرا بسیاری از افرادی که مصرف‌کننده مواد در سن کم هستند به مدرسه نمی‌روند.»
البته چهاربند اعتیاد به سیگار برخی دانش‌آموزان را منکر نشد اما این نکته را هم گفت که اگر دانش‌آموزی سیگار می‌کشد یا به صورت تفننی مواد مصرف می‌کند، دلیل بر این نیست که او معتاد است. صحبت‌های مدیر کل آموزش و پرورش تهران در حالی مطرح شد که برخی از رسانه‌ها از وجود دانش‌آموزان معتاد در مدارس خبر داده بودند.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دانش آموز

گروه اخبار / رییس جمهوری در مراسم گشایش نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها، القای امید در جامعه را وظیفه همه رسانه ها در فضای پسا تحریم دانست و تصریح کرد: یاس آفرینی و سلب اعتماد مردم، عملی ضد انقلابی است و مطبوعات باید مظهر اعتدال و عقلانیت و دوری از افراط باشند.

فرآیند نهادسازی و مدنیت در آموزش و پرورش و جایگاه دانش آموز

13 آبان به عنوان یک روز تاریخی و یک نقطه عطف یادآور حوادث و وقایع مهمی در تاریخ انقلاب اسلامی است .

ابن روز با این که " روز دانش آموز " نامیده شده است اما به نظر می رسد دانش آموزان به عنوان یکی از ارکان نظام آموزشی نقش چندانی حتی در برگزاری آن ندارند .

البته این وضعیت  مختص به این روز نیست و می تواند قابل تعمیم به سایر سطوح و نقش های دیگر در درون نظام آموزشی هم باشد .

شاید در میان انواع وجوه و ابعاد در نظام آموزشی که برای دانش آموز متصور است ، فراموش شده ترین نقش می تواند همان " تربیت سیاسی " باشد .

در این جا منظور ما از تربیت سیاسی ؛  سیاسی بازی ، سیاسی کاری و یا نگاه ابزاری به دانش آموز جهت نیل به برخی اغراض و یا اهداف سیاسی نیست .

تربیت سیاسی ناظر بر طراحی سازوکار و برنامه ای است که مهم ترین وجه آن « تربیت شهروند » و پرورش « تفکر انتقادی  » است .

شاید در نظام آموزشی ما که مهم ترین کارکردش " حافظه محوری " و عدم توجه به پردازش مهارت های زندگی است این مفاهیم کمی نامانوس و یا غیرملموس به نظر برسند .

دانش آموز به عنوان یک " کلیت انسانی " دارای کرامت و هویت است و هیچ گاه نباید به عنوان یک ابزار که قابل هدایت به هر جهت و یا کارکردی است نگریسته شود .

یک جامعه توسعه یافته و پایدار محل بروز رفتارهای مدنی است .

پیامدها و یا نتایج طبیعی این روند می تواند مسووليت‌پذيری، قانون مداری، نقدپذيری، انتقادگری، پاسخ گويي، پرسش گري و اعتماد باشد .

چنان چه بروز این رفتارها در جامعه ما کم رنگ و حتی بی رنگ مشاهده می شود باید به خاستگاه رفتارهای مدنی که " مدرسه " است پرداخت و جست و جوی ریشه و یا منشا عدم بروز رفتارهای مدنی خارج از چارچوب " مدرسه و خانه " بیراهه رفتن و یا دادن آدرس های اشتباه است .

 

دانش آموز ؛ نهادهای دانش آموزی و حلقه مفقوده

یکی از مهم ترین ضعف های نظام آموزشی ما ، نپرداختن به مهارت های زندگی جمعی و تمرین " با هم زیستن " است .

در نظام آموزش و پرورش نهادهایی با نام " دانش آموز " شکل گرفته اند . نهادهایی مانند بسیج دانش آموزی ، سازمان دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های  اسلامی دانش آموزان ، شورای دانش آموزی در مدرسه و نیز مجلس دانش آموزی .

با وجود این همه نهاد که مخاطب اصلی و عمده آن دانش آموزان هستند اما کم تر شاهد رفتارهای گروهی و نظام مند در دانش آموزان هستیم .

می توان این فرضیه و یا گزاره قوی را مطرح ساخت که « نهادسازی  » در آموزش و پرورش و حداقل در مورد دانش آموزان به درستی تعریف و یا تبیین نشده است .

با وجود داشتن تاریخچه ای قابل توجه در شکل گیری این نهادها ، مسئولان و حتی کادر مدرسه و معلمان خیلی دانش آموز و نهادهای دانش آموزی را جدی نمی گیرند .

استمرار این بی اعتنایی به نقش ها و کارکرد نقش ها در مدرسه و در نظام آموزشی موجب شده است که  جامعه ما تابع رفتارهای گروهی و نظام مند نباشد و غالب بودن رفتارهای فردی بر نقش های اجتماعی ، جامعه  ما را تبدیل به " توده ای غیر قابل پیش بینی و احساسی "  کرده است که همه چیز آن در دقیقه آخر مشخص می شود !

اگر نهادسازی در جامعه ما ضعیف است و افراد رغبت و یا انگیزه ای برای رعایت " اصل مشارکت " در خود احساس نمی کنند باید ریشه این رفتارها را در درون مدرسه و نیز  تعامل آن با نهاد " خانواده " جست و جو کرد .

نخستین اتفاقی که باید بیفتد این است که این گونه مفاهیم باید از نو " بازتعریف " شوند .

در نظام آموزشی ما ، تربیت سیاسی از طریق بخشنامه و یا دستور العمل های اداری  و یک شبه اتفاق نمی افتد .

مهم آن است که معلمان خود این مسائل و ضرورت آن را فهمیده و به ضرورت کاربست آن جهت رسیدن به یک جامعه پایدار  باور داشته باشند .

بدون همکاری معلمان تحول خاصی در وضعیت موجود رخ نمی دهد .

برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی در مدارس نباید حالت فرمایشی داشته و فقط به چشم « اجرای یک بخشنامه اداری » و یا « رفع تکلیف » به آن نگریسته شود .

مهم ترین کار می تواند زمینه سازی و بستر سازی برای مشارکت مستمر و مسئولانه دانش آموزان برای پذیرفتن درست و کاربست نقش ها باشد .

لازم است که در مورد این گونه مسائل در مدرسه « فرهنگ سازی » صورت بگیرد و کادر مدرسه و معلمان این انتخابات و مشارکت در امور را جدی بگیرند .

مهم ترین عاملی که به نظر می رسد در برابر این گونه تغییرات مقاومت می کند ذهنیت " کاهش اقتدار مدرسه و معلمان در برابر قدرت گرفتن نهادهای دانش آموزی " است .

این اصل منطقی را باید بپذیریم که تحقق منافع دانش آموز  و معلم و در مقیاس کلان نظام آموزشی نه در عرض یکدیگر که تابع یک " رابطه طولی " است .

 

تمکین دانش آموزان به قانون مداری و رعایت قواعد و کارهای جمعی می تواند امر آموزش را برای معلمان تسهیل و حتی تسریع نماید ضمن آن که  می تواند الگویی برای نهادسازی در آینده و در مورد سایر نقش های اجتماعی نیز باشد .

 

نباید فراموش کرد که این گونه سازو کارها تمرین دموکراسی وزندگی جمعی است و « مسئولیت پذیری » در فرآیند انتخاب ساخته و پرداخته می شود .

" منشور حقوق دانش آموزی " که قبلا مصوب شده است باید بدون ترس از تبعات احتمالی آن و با برنامه ریزی و توجیه همه عوامل به دانش آموزان آموزش داده شود .

دانش آموزان باید با نهادهایی مانند مجلس دانش آموزی و کارکرد آن آشنا شده و با هم بودن را به عنوان یک " فرصت " بنگرند .

تعامل نهادهای مختلف دانش آموزی  - انتخابی و انتصابی –  در کنار همراهی با دو نهاد خانواده و مدرسه در مسیر ساختن " انسان مسئول  می تواند جامعه  ما را از انواع آسیب هایی که آن را احاطه نموده است و هزینه های مختلفی را بر آحاد جامعه تحمیل می کند برهاند .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دیدگاه

نگاهی انتقادی به نقش هاو کارکردها13 آبان و عنصر فراموش شده تعلیم و تربیت  13 آبان تجلي 3 رويداد مهم در تاريخ كشور است . تبعيد بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران ، تسخير سفارت آمريكا و روز دانش آموز كه غالبا در تريبون هاي رسمي نقش دانش آموزان در پيروزي انقلاب اسلامي تحت الشعاع دو مساله ديگر قرار مي گيرد و به آن توجهي نمي شود .

من به عنوان يك معلم و ديگر متوليان آموزش و پرورش به خاطر بسياري از اشتباهات مان گناه كاريم !

اما بدترين جنايت ما ،‌رها كردن دانش آموزان به حال خود و غفلت از اين استعدادهاي بي بديل است .

دانش آموز ، امروز را مي فهمد و در زمان حال زندگي مي كند .....


سازمان هاي جهاني تعليم و تربيت از جمله يونسكو معتقدند كه يادگيري امروز ( قرن بيست و يكم ) بر 4 ستون استوار است :

1- يادگيري چگونه آموختن
2- يادگيري چكونه انجام دادن
3- يادگيري چگونه زيستن
4- يادگيري چگونه با هم زيستن

نگاهي به آموزش و پرورش دولتي و محافظه كار كشورمان نشان مي دهد هنوز با اين ملاك ها فاصله زيادي داريم و تا رسيدن به وضع مطلوب بايد صبورانه اميدوار باشيم .

در اعلاميه حقوق بشر و پس از آن اعلاميه حقوق كودك ( كنوانسيون حقوق كودك افراد زير 18 سال را كودك تعريف مي كند ) به زوايايي پرداخته شده كه متاسفانه در آموزش و پرورش ما غايب بوده و توجه به آن ها خالي از لطف نيست !

ايران از امضا كنندگان هردو اعلاميه مي باشد .

دانش آموز در فرآيند تحصيل و تربيت در محيط مدرسه و در دوره هاي مختلف تحصيلي از حقوق انساني و دانش آموزي برخوردار است و بايد زمينه ها و بسترهاي مناسبي فراهم گردد تا او بتواند هم با حقوق خود آشنا شود و هم از آن بهرمند گردد .

" حق آزادي فكر و عقيده " ، " حق آزادي بيان " ، " حق اظهار نظر درباره مسائل آموزش و پرورش "،"حق انتقاد از نارسايي ها و بي عدالتي هاي آموزش و پرورش " ، " حق آزادي تشكيل اجتماعات " و... حقوقي هستند كه اگر رعايت شوند دلبستگي دانش آموزان به تحصيل و محيط آموزش افزايش مي يابد .

اگر حقوق دانش آموز رعايت شود وي براي انجام مسئوليت هاي خود مسئولانه و آگاهانه تر تلاش مي كند ، متاسفانه آن چه در شرايط فعلي در مدارس مي گذرد عموما " تكليف " است ، اولياي مدرسه تنها از انتظارات خود سخن مي گويند و نه تنها حقوق را فراموش مي كنند كه در اكثر مواقع انتظارات فراتر از توان دانش آموزان را با چاشني قدرت مطالبه مي نمايند !

نهادهاي دانش آموزي موجود مانند انجمن هاي اسلامي ، بسيج دانش آموزي ، شوراي دانش آموزي ، مجلس دانش آموزي و... تمامآ دولتي بوده و سازوكارهاي حاكم بر انان توسط مقامات وزارتي تعيين مي گردد ، هيچ راهي براي متشكل شدن دانش آموزان در تشكل هايي كه خود آن ها را تعريف مي كنند وجود ندارد و آن ها ابزارهايي هستند كه با برنامه ريزي هاي مقامات ذيربط ؛ امروزي را تجربه مي كنند كه خود در شكل گيري آن ها هيچ نقشي نداشته اند .

آموزش و پرورش بايد در جهت خودآفرينندگي دانش آموزان حركت نمايد و اهداف زير را سرلوحه برنامه هاي خويش قرار دهد :

 

1- تربيت شهروندان انتقادي
2- تاكيد بر گفتمان سازنده دانش و علم
3- بها دادن به دانش آموزان توليد كننده و نيز مصرف كننده دانش ، نه صرفا داننده ی آن
4- تاكيد بر تفاوت به عنوان يك هدف تربيتي

 

در آموزش و پرورش بايستي به جاي تربيت « شهروندان خوب و مطيع » ، بايد به تربيت « شهروندان مسئول و منتقد » همت گمارده شود .

روشن ترين تصويري كه از مدارس مطلوب و مد نظر خويش مي توان ارائه كرد اين است كه مدرسه در زمان حال قرار داشته و نبايد آن را در گذشته قرار داد يا چون پروژه اي براي آينده در نظر گرفت ؛ چنين مدرسه اي خود را نيز سوال مي برد و در اين مدرسه عامل وحدت كارهاي مشترك است نه سنت و هنجارهاي مشترك !

ضمن گرامي داشت " روز دانش آموز " استفاده ابزاري از دانش آموزان را در جهت اهداف غيرآموزشي و صاحبان قدرت مغاير با شان و كرامت انساني مي دانم و مصرانه از مسئولان مي خواهم زمينه شكل گيري تشكل هاي « غيروابسته  » را در محيط آموزش و پرورش فراهم كنند و در كنار آن بستر " تعامل " با تشكل هاي مستقل معلمي را نيز فراهم نمايند .

روزنامه آرمان


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دیدگاه

طنز معلمی برای تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان لرستان  پس از ماراتن نفس گیر هسته ای ، بالاخره با دیپلماسی فعال دکتر ظریف ،پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران ختم به خیر شد و به روال عادی خود برگشت ،اما گویا پرونده ۱۲ساله تعاونی مصرف فرهنگیان نورآباد همچنان لاینحل مانده است و قرار نیست به این زودی ها برای آن پایان خوشی متصور شد!

در پرونده هسته ای ایران، اراده ی شش کشور به اضافه ایران بر این بود که مسئله را با گفت و گو حل و فصل کنند، اما در پرونده ی تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان، کسی حاضر به گفت و گو در این زمینه برای حل مشکلات ۲۵۰۰نفر از کارکنان آموزش و پرورش نیست .

کسی مسئولیت را نمی پذیرد که بخواهد آن را حل کند ؛ انگار تعاونی مصرف اصلا  وجود نداشته است،نه اداره تعاون حاضر به پیگیری است نه اداره آموزش و پرورش ورود پیدا می کند.
نقطه مشترک این دو پرونده « برجام و تعاونی مصرف »  نحوه ی کارکرد آنهاست ؛ جدای از مسائل فنی و تخصصی در مسئله هسته ای ایران نگرانی کشورهای غربی از غنی سازی بیشتر ایران در سایت فردو قم و افزایش تعداد سانتریفیوژها بود و در مسئله تعاونی مصرف فرهنگیان هم، بحث برسر فنا سازی اموال فرهنگیان مطرح است که یک شبه تمام اقلام و کالاهای آن به فنا رفت ( من همیشه غنا را با فنا اشتباه می گیرم! ) 

جالب اینجاست که در مسئله هسته ای ایران ،کشورهای غربی کوچکترین جابه جایی در سایت ها را رصد می کردند و به آقای آمانو گزارش می دادند ،اما در موضوع تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان ،قوی ترین ردیاب ها هم نتوانسته اند ردی از اقلام غیب شده را ردیابی کنند.

جل الخالق!
حتی از مدیرکل انرژی هسته ای در سفری که اخیرا به تهران داشتند مدد خواستیم که شاید چاره ای برای این اقلام گم شده پیدا کند ؛ ایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردند و اظهار داشتند که ماهواره های ریزبین  آنها نیز چیزی را ثبت نکرده اند ، به ناچار به سراغ اتحادیه تعاونی های کشور رفتیم  و موضوع را پیگیر شدیم که چیزی نمانده بود به جرم بدهکاری یکصدو بیست میلیونی تعاونی مصرف فرهنگیان نورآباد بازداشت شویم که با کلی خواهش، و تمنا و توضیح این مطلب که ما خودمان شاکی هستیم گذشت فرمودند.
خلاصه این دو پرونده قرابت عجیبی با هم دارند زیرا در هر دو پرونده بحث تضییع حقوق مردم و واژه #تحریم#مطرح است ،تحریم های ظالمانه هسته ای که مبرهن و آشکار و بر همه عیان است و تحریم های تعاونی مصرف فرهنگیان دلفان نیز بر هیچ معلم دلفانی پوشیده نیست چرا که فرهنگیان دلفان بیش از ۱۲سال است در تحریم استفاده از تعاونی  مصرفی هستند که با سرمایه و اندوخته ایشان قدبرافراشته بود و زمانی در بین تعاونی های استان حرفی برای گفتن داشت، اما متاسفانه سال هاست سرمایه اش به تاراج رفته و کسی جوابگو نیست  .


حال با تعاریف فوق، چند راه حل پیش روی فرهنگیان دلفان می باشد:
۱- به سراغ تیم مذاکره کننده برویم و از ایشان درخواست نماییم  مسئولیت این پرونده را عهده بگیرند که با توجه به حاضر نبودن طرف مقابل به گفت و گو، این مسئله منتفی می باشد.
۲ - پرونده را به شورای امنیت بفرستیم که با توجه به لابیگری طرف مقابل از این مسئله هم سودی نخواهیم برد.
۳ - اصلا بی خیال پرونده تعاونی مصرف فرهنگیان شویم ولی یادمان نرود که تعاونی مصرف به اتحادیه تعاونی های کشور بدهکار است و قصد چشم پوشی  هم ندارد و مانده مطالبات  اتحادیه تعاونی مصرف را باید پرداخت نماییم.

۴ - گرفتن یک کد جدید تعاونی مصرف با برگزاری مجمع عمومی  و یا پی گیری مطالبات تعاونی قبلی از طریق یک وکیل زبده حقوقی

حال با تشریح اوضاع انتخاب با شما فرهنگیان عزیز است !

لکنا


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 12 آبان 1394 16:30

سیزده آبان به روایتی دیگر

13 آبان از زاویه ای دیگر و حق اعتراض دانش آموز  سیزده آبان در تاریخ انقلاب اسلامی یکی از روزهای پرخاطره همراه با حوادث تلخ و شیرین بوده است و همچنان می‌تواند پیام‌های آزادی و استقلال و مردم‌سالاری را نوید دهد. یکی از مناسبت‌های این روز « روز دانش‌آموز » است. سیزده آبان ٥٧، گروهی از دانش‌آموزان در اعتراض به رفتار حکومت مستبد شاه، تظاهرات و راه‌پیمایی کردند و رژیم، تظاهرات مسالمت‌آمیز آنان را به خاک و خون کشید و در نتیجه، ٥٦ نفر از آنان شهید و ده‌ها نفر مجروح شدند. ابعاد خشونت به حدی بود که وزیر وقت آموزش عالی با توجه به اینکه این حادثه در محوطه دانشگاه تهران رخ داده بود، به همراه رئیس دانشگاه تهران استعفا دادند و امام خمینی(ره) در پیامی ابراز همدردی خود را اعلام کردند.  

تقارن این روز با مناسبت‌های دیگر موجب شده است مناسبت روز دانش‌آموز از فلسفه وجودی خود فاصله بگیرد.

به ‌نظر می‌رسد اینک با گذشت بیش از سه دهه از این واقعه تاریخی جا دارد از منظری دیگر سیزده آبان روایت شود. اگر اعتراض دانش‌آموزان را ابراز حق حضور آنان در فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی بدانیم، اگر احساس مسئولیت اجتماعی دانش‌آموزان را یک وظیفه دینی و انقلابی و صنفی بنامیم، اگر مشارکت و حضور آگاهانه آنان را نه یک وظیفه، بلکه یک حق بدانیم، جا دارد بر این معنی تأکید شود که دانش‌آموزان همچون سایر اقشار جامعه در کنار تکالیف از حقوقی هم برخوردارند که حق اعتراض، حق پرسشگری، حق اظهارنظر، حق انتخاب، حقوق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، از جمله حقوق آنان است و حتی امروزه صاحب‌نظران تعلیم‌وتربیت بر این عقیده‌اند که یادگیری، یک امر تعاملی و دوطرفه و فعالیتی است که بدون مشارکت و مسئولیت‌پذیری یادگیرنده اهداف آن محقق نخواهد شد.

در نتیجه، حقوق آموزشی و اعلام نظر و مشارکت در فرآیند برنامه‌های آموزشی و علمی از حقوق مسلم و اولیه آنان است. یکی از رویکردها در نظام آموزش و پرورش در سال‌های گذشته، تکلیف‌مداردیدن دانش‌آموزان بدون توجه به حقوق آنان بوده است.

درعین‌حال یکی از رویکردهای پسندیده‌ای که در برخی از دوره‌های مدیریت در آموزش ‌و پرورش اهتمام جدی بر آن داشته‌اند، به‌رسمیت‌شناختن حقوق دانش‌آموزان و برجسته‌کردن نقش و مسئولیت آنان در محیط آموزش و پرورش و فرآیند تعلیم‌وتربیت است؛ تاجایی‌که شورای‌عالی آموزش و پرورش منشور حقوق و تکالیف دانش‌آموزان را تأیید کرده است و این باور و رویکرد نشاط و شادابی را در میان دانش‌آموزان و افزایش پویایی را در محیط‌های مدارس و آموزش و پرورش به همراه داشته است.

به‌رسمیت‌شناختن حقوق دانش‌آموزان در مدارس مستلزم زمینه‌سازی برای مشارکت و مسئولیت‌پذیری و تمرین توانایی و عمل‌کردن به دانسته‌ها و آگاهی‌هاست؛ موضعی که آموزش و پرورش در دو دهه گذشته با تشکیل و فعال‌کردن شوراهای دانش‌آموزی در مدارس، تشکیل مجلس دانش‌آموزی و تأسیس سازمان دانش‌آموزی، بسترهای حقوقی و اجتماعی آن را فراهم کرده است و این روزها با برگزاری انتخابات شوراهای دانش‌آموزی در مدارس، بر استمرار این رویکرد تأکید می‌شود. گرچه در بسیاری از مقاطع فرم بر محتوا پیشی گرفته است؛ اما اهتمام مستمر بر هویت‌یابی این مجموعه‌ها خود بیانگر درکی عمیق از تحولات پیش‌روست.

رئیس‌جمهور روحانی سال گذشته در ابتدای سال تحصیلی این مهم را به ‌عنوان منشور آموزش و پرورش بیان کرد. وی در بیانی تفصیلی نکات مهمی را مطرح کرد؛ از جمله اینکه مدیریت آموزش ‌و پرورش باید به‌جد برای آشناکردن دانش‌آموزان با حقوقشان اقدام کند یا قانون‌مداری باید از مدارس آغاز شود و دانش‌آموزان از حقوق و تکالیف خود آگاه باشند. وی همچنین ضمن تأکید بر تأمین امنیت روانی و جسمی دانش‌آموزان می‌گوید همه دانش‌آموزان از کلاس اول دبستان تا پایان دوره متوسطه باید اطمینان داشته باشند که در مدرسه امنیت جسمی و روحی خواهند داشت.

هیچ معلم و مدیری نباید به خود اجازه دهد به دانش‌آموزی توهین کند یا با لحن و کلام درشت با او سخن بگوید؛ اهانت به دانش‌آموزان، اهانت به کل ملت ایران است؛ چراکه دانش‌آموزان، فرزندان این مرزوبوم هستند.

وی سپس به موضوع مهم به‌رسمیت‌شناختن حق اعتراض دانش‌آموزان می‌پردازد و می‌گوید: دانش‌آموزان باید با حق اعتراض خود در مدارس آشنا شوند و بدانند اگر اعتراض به معلم تأثیری نداشت، می‌توانند این اعتراض را به مدیر منتقل کنند و اگر این کار نیز مؤثر نبود، می‌توانند اعتراض خود را در مناطق آموزش ‌و پرورش دنبال کنند.

دکتر روحانی آشنایی با حق اعتراض را بسیار مهم توصیف و تصریح کرد: آشنایی با حق اعتراض و برخورداری از آن، آغاز شکوفایی کرامت و عظمت انسان است و آشنایی و برخورداری از آن باید از مدارس شروع شود و این موضوع می‌تواند مدارس را به سمت قانون‌مداری سوق دهد.

پرواضح است از این عبارت می‌توان این نتیجه را نیز گرفت که این حق پیشاپیش برای معلمان هم مفروض است زیرا موفقیت دانش‌آموزان در برخورداری از حق اعتراض، مستلزم به‌رسمیت‌شناختن حق اعتراض معلمان است؛ بنابراین سیزده آبان و روز دانش‌آموز، حاوی پیام مهم دیگری نیز است؛ اینکه ما باید دانش‌آموزان را، که نوجوانان و جوانان و امیدهای آینده این کشور هستند، به ‌درستی ببینیم و شخصیت، منزلت، افکار، آرا، انتظارات و درخواست‌های آنان را به رسمیت بشناسیم.

انسان موجود آزادی است و به ‌واسطه داشتن اختیار و اراده، برخوردار از حقوقی آگاهانه و الهی است؛ به‌همین‌دلیل نیز تکالیفی در عالم هستی دارد. اینجانب به دلیل مسئولیتی که در آموزش ‌و پرورش و سازمان ملی جوانان داشتم، همیشه با این چالش مواجه بوده‌ام که از دید برخی از مسئولان، نوجوانان و جوانان کشور ما فقط تکلیف دارند و به‌رسمیت‌شناختن حقوق آنان به منزله متوقع‌کردن آنان یا بعضا به تعبیر برخی از آنان، پرروکردن جوانان و دانش‌آموزان است. غافل از اینکه، چه از نظر تربیتی و چه از نظر آموزشی و اجتماعی، موفقیت‌ها آنگاه با توفیق همراه خواهد بود که مربیان با شناخت و آگاهی تکالیف خود را انجام دهند.

روزنامه شرق


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور