گروه اخبار /
این نظرسنجی توسط خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در دو مرحله ( بهار و تابستان ) 1394 و با فاصله زمانی 3 ماهه (پایان هر فصل ) در تهران و 30 مرکز استان، انجام شده است
بر پایه نتایج به دست آمده ، رضایت مردم از عملکرد دولت یازدهم در سه ماهه دوم سال افزایش 11.6 درصدی داشته است. این درحالیست که در فصل گذشته 62.2 درصد شهروندان ایرانی از عملکرد دولت ابراز رضایت کرده اند.
مطابق این نظرسنجی 69 درصد مردم معتقدند ارزش ها توسط دولت یازدهم حفظ و رعایت شده و 59.3 درصد هم اعلام کرده اند که انتظارات آنان توسط دولت برآورده شده است .
همچنین 56.4 درصد مردم اعتقاد دارند دولت در حوزه تلاش برای رفع نیازهای کشور موفق بوده است .
بر پایه این اطلاعات، میزان رضایت مردم از عملکرد دولت در حوزه تلاش برای رفع نیازهای کشور ازجمله مهار تورم و گرانی ( با رشد 8.3 درصدی)، رفع تحریم ها( با رشد 18.2 درصدی)، برقراری امنیت ( با رشد 4.9 درصدی)، رسیدگی به وضعیت بیمه ( با رشد 4.3 درصدی)، دارو ( با رشد 14.4 درصدی) و خدمات بیمارستانی ( با رشد 0.4 درصدی) و همچنین عملکرد دولت در بهبود رابطه با کشورهای منطقه و همسایه ( با رشد 13.8 درصدی) و بهبود رابطه با دولت های غربی و آمریکا ( با رشد 14.3 درصدی) نسبت به فصل گذشته روبرو است.
رضایت مندی مردم از عملکرد دولت در زمینه انتظارات شهروندان نیز نسبت به سه ماه گذشته (بهار 94) با افزایش مواجه است . به طوری که عملکرد دولت در مباحث دفاع از حقوق هسته ای رشد 11.4 درصدی و کمک به پیشرفت علمی کشور رشد 6.3 درصدی را نشان می دهد. در سایر مباحث نیز میانگین رشد 5 درصدی وجود دارد.
عملکرد دولت در حفظ ارزش هایی همچون حفظ منزلت واقعی ایران در جهان از رشد 16.6 درصدی ، حفظ هویت ایرانی از رشد 13.8 درصدی و مقتدر بودن از رشد 13.1 درصدی، نسبت به خرداد ماه برخوردار بوده است.
در تمامی حوزه های بررسی عملکرد دولت در شش ماهه اول سال جاری میانگین بالای 50 درصد نمره به ثبت رسیده است . در حوزه مسایل اقتصادی مردم 52.7 درصد از کل نمره میانگین، در حوزه مسایل اجتماعی 59 درصد از کل نمره میانگین، در حوزه مسایل سیاسی 67.5 درصد از کل نمره میانگین و در حوزه مسایل فرهنگی 64.7 درصد کل نمره میانگین را به این موضوع ها اختصاص داده اند. بر پایه این نتایج، عملکرد دولت در موضوعات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با افزایش رضایتمندی بین 3.2 تا 4.3 درصدی مواجه است.
نتایج این نظرسنجی نشان داد؛ 73.4 درصد مردم نسبت به آینده امیدوارند و به برنامه های دولت خوش بین هستند. این میزان نسبت به فصل گذشته 11.4 درصد رشد را نشان می دهد.
همچنین 66.1 درصد مردم ایران پیرامون چشم اندار آینده ایران نظر خوش بینانه ای دارند، این رقم در مقایسه با فصل بهار با رشد 11.4 درصدی روبرو است.
بر پایه همین اطلاعات، شهرهای بوشهر با 93.2 درصد، ایلام با 91.6 درصد، بیرجند با 84.7 درصد، سنندج با 83.4 درصد،بجنورد با 82.8 درصد و اهواز با 82.6 درصد امیدوارترین شهرها نسبت به آینده ایران هستند.
این نظرسنجی به روش تصادفی و متناسب با جمعیت هر مرکز استان صورت گرفت و هدف اصلی آن مقایسه و سنجش میزان رضایت مندی شهروندان از عملکرد دولت یازدهم در شش ماه اول سال است.
ایرنا با روی کار آمدن دولت یازدهم با هدف سنجش میزان رضایت مندی شهروندان از عملکرد دولت و رییس جمهوری اقدام به نظرسنجی های دوره ای کرده است.
گروه نظرسنجی
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
بر اساس اصل 175 قانون اساسی تکلیف و رسالت رسانه ملی صدا و سیما به روشنی معین است. در این اصل مهم چنین آمده است: « در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد...». اما این رسالت قانونی در خصوص معلمان عمدا یا سهوا به فراموشی سپرده شده و یا مغفول مانده است.این قشر فراموش شده علاوه بر اینکه زیرِ زیرِ خط فقر وفرق معیشتی و توجه مسئولان قرار دارند، از سوی دیگر نیز زیر خط فقر و فرق رسانه ای در حال فنا و جان دادن هستند.
بدون شک تاثیر و نفوذ پذیری رادیو و تلویزیون بیش از هر رسانه دیگری بر افکار، فرهنگ و الگوسازی مدنی و رفتاری، در تنزل و یا تزاید اقبال عمومی به فرد یا قشر خاصی و نیز مقابله با فرهنگ های مهاجم دشمن، بسیار نقش آفرین و حائز اهمیت است.
صدا و سیما قاب شیشه ای جذابیست که افراد جامعه را از هر طیف و سن و سالی به سوی خود می کشاند. براساس همین اصل اساسی مهم است که رسانه ملی باید در آزادی بیان و نشر افکار با رعایت آداب اسلامی و مصالح کشور قدم بردارد و سعی نماید تا در ایفای رسالت ملی و قانونی خود که برقراری عدالت رسانه ای و پرهیز از تبعیض و قشربندی درجامعه است خوب نقش آفرینی کند و برای انعکاس نقطه قوت ها و ضعف ها و دیدگاه های افراد و اقشار مختلف جامعه منصفانه عمل کند .
در این راستا افکار عمومی می تواند بهترین قاضی و داور باشد و درصدد تحمیل و القای نظر و فکر شخص یا گروه و حزب و قشر خاصی نباشد.همچنین باید بستر مناسبی برای بازار سالم نقادی و اظهارنظرهای منصفانه و مشفقانه آحاد مردم از هر صنف و طیفی فراهم نماید.
با این وجود لازم است که رسانه ملی فارغ از هر قوم و قبیله و حزب باشد، همان گونه که رهبری، رهبر و ولی همه و متعلق به آحاد جامعه، هم از غنی و فقیر و هم دارا و ندار است، صدا وسیما نیز جز برای همه نظام و ملت برای گروه خاصی نیست. لذا به همین خاطر است که از سه قوای مقننه و مجریه و قضائیه مجزا گشته و زیر نظر رهبری در آمده است. از جمله لوازم این استقلال و عدم وابستگی و دلبستگی تامین منابع انسانی خود از حیث بی طرفی و بی غرضی از یک سو و نیز شورایی که ناظر بر آن تعیین می شود ظرافت و دقت نمود تا افراد تنگ نظر، قوم گرا و حزبی نفوذ نکنند.
رسانه ملی که تحت امر رهبریست دانشگاه ملی است باید آن گونه باشد که در گاهش به روی تمام اقشار جامعه باز باشد. در برنامه سازی ها و خبرسازی ها این گونه نباشد که صرفا داراها و یقه سفیدها و یا قشر خاصی مثل فوتبالیست ها یا هنرمندان و یا پزشکان و برخی نهادهای کشوری و لشکری سهام دار خصوصی و اصلی رسانه باشند و خود را صاحب اختیار و زبان گویای ندارها و سایر افراد جامعه تلقی کنند.
رسانه ملی یک سفره ملی برای تمام ملت و مردم است که باید همه از آن به اندازه ی خود سهم ببرند.
رسالت رسانه ایجاد ارتباط دوسویه میان مردم و مسئولان حکومت است. اما هر آنچه در افکار عمومی به نظر می رسد بیشتر رسانه ی تک بعدی و خصوصی و برای قشری خاص مبدل شده و اینکه بیشتر در نقش روابط عمومی نهادهای کشوری و لشکری ظاهر شده است و در خصوص نقش ملی خود و ملت هر آنچه میل و خوش آیند مدیران و نهادها باشد ضبط و منتشر می شود.
بدون شک این اقدام موجب شکاف و بی اعتمادی مخاطبین به رسانه و مدیران خواهد شد و عموم مخاطبین که سرمایه اصلی نظام و رسانه است را از دست خواهد داد و ناخودآگاه جوان و نوجوان و قشر عظیمی را به سمت رسانه های منحرف و کذاب و معاند بیگانه هدایت می کند.
از مهمترین قشر های اثر گذار فرهنگ و نسل آینده معلمین هستند که علی رغم توصیه های مکرر رهبر معظم انقلاب در رسانه ملی در مقایسه با سایر اقشار برند و مارک دار جامعه همان گونه که از فقر و فرق مالی و معیشتی رنج می برند، زیر خط فقر و فرق رسانه ای نیز بوده و هیچ کرسی رسانه ای ندارند.
کافیست جمع دقایق و ساعات تهیه برنامه برای اقشار خاص مثل فوتبال و فوتبالیست های میلیاردی و حواشی غیر اخلاقی آن و موضوعات پزشکی و حواشی آن و موضوعاتی از جنس اقتصادی و سیاسی و پلیسی را با موضوع معلمان و بیان مشکلاتشان مقایسه و ارزیابی نمود.
نتیجه آن می شود که سهم معلمان در رسانه ملی هیچ به 100 است و معلمان صرفا در شعار دیده می شوند اما نه در اراده مسئولان عملی دیده شده و نه سهمی در رسانه دارند.
بدون شک مهمترین و اصلی ترین مخاطب صدا و سیما یک میلیون معلم به همراه 13میلیون کودک و دانش آموز جوان و نوجوان و خانواده میلیونی آنهاست.
با توجه به آخرین آمار اعلامی ، حدود 75 درصد خانواده های تهرانی از ماهواره استفاده می کنند چرا و به چه علت ؛ جواب را باید از مدیران رسانه ملی پرسید. بنابراین اعتماد سازی و عدالت رسانه ای مهمترین اصل یک رسانه و حیات آن تلقی می شود.
با توجه به رشد قابل تقدیر وتلاش دست اندرکاران صدا وسیما در توسعه شبکه های مختلف می بینیم که کودکان ، ورزشکاران، بازاریان و صنعتگران، پزشکان ، پلیس و قاطبه اقشار و نهادهای گوناگون کشوری و لشکری و عموم مردم شبکه و برنامه ویژه به خود دارند و چه بسا در شبکه های غیر تخصصی نیز برنامه سازان و مدیران شبکه ها توجه ویژه به موضوعات ورزشی و اقتصادی و پزشکی داشته و برنامه های متعددی تهیه و پخش می کنند در حالی که قشر بی رسانه معلمان در میلیون ها ثانیه برنامه سازی رسانه ملی هیچ سهمی به خود اختصاص نداده است.
آیا این کوتاهی و قصور متوجه سستی خود معلمان است یا به مسئولان آموزش و پرورش و نوع مدیریت آنها بستگی دارد ؟ و یا اینکه مدیران و تهیه کنندگان صدا و سیما انگیزه و اراده ای انقلابی براساس سفارش و رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب و نیز بر اساس رسالت بی طرفی و ملی درخود نمی بینند.
با توجه به مجموعه های ده ها و صدها قسمتی مثل خندوانه، ماه عسل و سایر برنامه های پر مخاطب اجتماعی و علمی و سیاسی به وضوح دید می شود که معلم سهم و حق حضور در چنین برنامه هایی ندارد و شعله « معلم هراسی و انزوای معلمان » روز به روز بیشتر می شود.
بنابراین می توان به صراحت گفت که تیر تبعیض رسانه بر قلب معلمان نشسته وجوهره و اکسیر ارزش گذاری به مقام و منزلت این قشرکه همانا دیده شدن و داشتن کرسی دائم رسانه ایست مغفول مانده.
شایان ذکر است که اگر معلم هویت رسانه ای ندارد لااقل به تخریب و تضعیف او دامن زده نشود.
رسانه ملی عمل به سخنان رهبری را نصب العین کارها و رسالت خود قراردهد زیرا مرگ هویت رسانه ای معلم، مرگ توسعه وپویایی جامعه را رقم خواهد زد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بر شط شراب عشق و حماسه و ایثار و مستی وادی عرفان و ملکوت و بر کرانه ی ایمان و شکوه دلدادگی و بر ساحل نجات بشریت از غرقاب فنا و یاس و درماندگی و طوفان بنیادبرافکن روزگاران، این حسین (ع) است که استوار و مقاوم ایستاده و با تمسک به ایمان و اراده و همت و هجرتی سبز و جهادی سترگ و شهادتی سرخ فام، تمامی انسان ها را و بالاخص بردگان و شلاق خوردگان و پابرهنگان و تشنگان آزادی و آزادگی را به اکتساب معرفتی عمیق و گسترده و جهاد و مبارزه علیه سیاهی و ظلم و استبداد و استعمار و استثمار از ناحیه ی طاغوت ها و ابرجنایتکاران و ابرقدرت ها همان ابولهب ها و ابوسفیان ها و معاویه ها و یزیدهای زمانه فرا می خواند.
حسین (ع) وارث آدم است و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و آخرین سفیر پاک الهی، احمد مرسل (ص) و علی مرتضی (ع) در جمیع سجایا و خصائل والای الهی، انسانی و عدالت و قسط و حریت.
حسین همان ثارالله که در جان و کالبد هستی و زمان و آسمان و زمین و قلب تاریخ جاری و ساری است. همو که خدای سبحان در کتاب مبین، نفس مطمئنه اش نامید و وی را به جنت اعلا و برین خود و در سلک عباد خاصش قرار داد و پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) وی را از ذات و ماهیت و هویت خویش و خویشتن را نیز از حسین، این آزاد مرد و فداکار و هماره جاوید دهر نامید.
تعجب ندارد که محمد مصطفی (ص) حضرت سیدالشهداء امام حسین (ع) را چراغ فرزندان و تابناک هدایت در کشتی نجات اش نامید. آن هنگام که فریبکاران و دغل بازان و تمامیت خواهان و حیوان سیرتان و انسان نمایان زمانه و منادیان اهریمن و پاسبانان حریم کفر و شرک و نفاق و پلشتی و ظلم و بیداد و فساد و تباهی بر اریکه ی قدرت شیطانی تکیه زده و بیت المال را به تاراج و یغما برده و دین و مذهب و انسانیت و حریت را به بازی گرفته و دست از پا درازتر آن امام را نیز به سازش و بیعت و بردگی تن و روان فراخواندند؛ آن حسین عزیز و فرزند پاک و فرهیخته ی رسول و ولی خدا و جگرگوشه ی بتول عذرا (ع) با زبانی گویا و قامتی افراشته و همتی بی نظیر و غیرتی بی دلیل به پهنه ی هستی و به اوزان تاریخ، قهرمانانه و شجاعانه فریاد برآورد که هرگز! هرگز! ذلت از ما خاندان عترت رسول به دور است :
زیر بار ستم نمی کنم زندگی جان فدا می کنم در ره آزادگی
و باز فرمود: وقتی مردم زمامداری همچون یزید پلید جرثومه ی فساد و گناه داشته باشند و مبتلا به چنان حاکم ستمگری گردند، بایستی فاتحه ی اسلام را خواند! سیاست بازان و مصلحت گرایان و تجارت پیشگان و نان به نرخ روزخوران و بوقلمون صفتان و حتی شخصیت هایی سالم و صالح اما فاقد بینش ژرف و امام شناسی در بعد وسیع و قاعدین زمانه چه بسا از روی خیرخواهی و دلسوزی حسین بزرگ رسید و سالار شهیدان و اسوه ی مقاومت و ایمان و شهادت و تندیس صداقت و تقوی و جهاد را به سکوت و مماشات و یا فرار و مخفی شدن و جان به سالم بردن و در گوشه ای خزیدن توصیه و دعوت می نمودند و شاید هرگز به این موضوع پی برده بودند که حسین، این آموزگار جهاد و هجرت و شهادت، قطعا با علم امامت خویش، به فلسفه و مسیر و پایان آن راه سترگ و خونین و شهادت حتمی و قطعی خویش واقف بود و صد البته و عقلا و منطقا و متعارفا، علی رغم عشق و علم به شهادت وظیفه و تکلیف شرعی، انسانی و تاریخی و وجدانی داشتند تا مسیر طبیعی و عرف را نیز طی نموده از جد و جهد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و جهاد و عدالت خواهی و آزادی خواهی و روشنگری و تحقق آمال و برنامه ی گسترده و جدی فرهنگی غافل نباشند و به قولی سعی و تلاش وافر خود را به منصه ی ظهور و به روز برسانند و از دست بر روی دست گذاشتن و تسلیم کور قضا و قدرشدن و فراهم نمودن زمینه برای ستم و بیداد و فساد و تباهی دشمنان غدار و مکار جدا پرهیز نمایند!
به همین منظور و در همین چارچوب می بینیم آن حضرت چه از طریق نگارش نامه های شجاعانه و جسورانه و منطقی و نصایح کوبنده و آگاهی بخش به معاویه و سایرین اعم از دوستان و دشمنان و چه با ایراد خطابه و وعظ و هشدارهای به جا و عبرت آموز و هجرت و جهاد و گفت و گو و افشاگری ها و صحبت با حر، زهیر و حتی عمربن سعد و حرکت های منزل به منزل و سخنرانی در بین راه و شب عاشورا و حتی ظهر عاشورا و نصیحت های مشفقانه و تلاش در جهت آگاه و روشن نمودن غافلان و بازی خوردگان و .... نهضت و قیام و انقلاب الهی انسانی و تاریخی خود را ادامه داده و بدان غنا می بخشد و هرگز از تشکیل حکومت خداپسندانه و عادلانه و انسان مدارانه و سعی در امحاء ظلم و ستم و غارتگران و اجحاف گران و خون آشامان ناامید نمی گردد، تا تمامی انسان های تاریخ و آیندگان این گونه فکر و گمان نبرند که قیام و حرکت حسین، یک استثناء و آسمانی منهای زمین و بدون الگو و مدل پذیری و ایستا و بدون تداوم بوده و صرفا یک راز و رموز قراردادی فقط میان حسین و خدا بوده و بس!!؟ و هرگز این قیام و جهاد و شهادت تداوم نیافته و کسی نمی تواند و یا حق ندارد همچون او دست به قیام و جهاد بزند!!؟
والعیاذبالله، تمامی حکام حتی ظالمان و بدکاران و بداندیشان و ستمگران، اولی الامر و واجب الاطاعه و نمایندگان خدا و فرشتگان آسمانی هستند!؟ برخی از نویسندگان و محققان و دانشمندان برجسته مسلمان و غیرمسلمان را عقیده بر آن است که بر اساس « اصل و قاعده ی بداء » چه بسا اگر زمانه و مردم را ظرفیت و لیاقت و قابلیت لازمه می بود و در سقیفه ی آن اتفاق غلط و بدعت رخ نمی داد و حق به حقدار می رسید و پس از ارتحال پیامبر بزرگ اسلام (ص) مردم از علم و ایمان سرشار و معارف و اندیشه های ناب مولا علی (ع) و دولت و حکومت حق و عدالت گونه و قضاوت ها و حکمرانی آن یگانه ی دهر بهره مند می گشتند و یا اگر نامه نگاری کوفیان به حسین (ع) صرف احساسی و مقطعی و بلهوسانه نمی بود و مسلم بن عقیل (ع) در ماموریت خویش پیروز می گشت و یا اثری از یزید و یزیدیان فاسق و پلید در میان نبود و حسین (ع) به شهادت نمی رسید، قطعا و یقینا یک نظام و حکومت سراسر پاک و ناب و حکمت آمیز و عدالت گونه و انسانی و الهی استقرار می یافت و مردم حجاز و به ویژه مدینة النبی و سرتاسر جهان اسلام و حتی بشریت در آن زمان و تا مدت ها از فیض وجود امام و مسلک و مکتب و حکمت و عدالت و علوم فراوان ایشان کمال بهره را می بردند.
محققین و پژوهشگرانی را نیز عقیده و نظر چنین است که با تمامی این تفاصیل و اوصاف و سعی و تلاش و جدیت امام و یاران صدیق و پاک او از آن جا که در عصر نتوانستن ها و ناجوانمردی دشمن و دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی اهریمنان و خودخواهان،بزرگترین حربه ی موثر علیه ناجوانمردان و قدرت طلبان بنی امیه و امثال ایشان شهادت و خون و ایثار می باشد، لذا در فرجام و انتهای کار ، حسین شهادت مظلومانه اما غرورانه و مفتخرانه را برگزید.
در کارنامه ی درخشان قیام حسینی و مانفیست و منشور نهضت مکتبی و انسان ساز و ظلم برانداز اباعبدالله الحسین (ع) ، ترس و مماشات و تن به بردگی دادن و زمام روح و عقل را به طاغوت و اهریمن سپردن، کوچکترین جایگاهی ندارد. امام حسین (ع) در توضیح و تشریح فلسفه و علل قیام خویش می فرمایند: قیام و نهضت من برای در دست گرفتن قدرت صرف و شرارت و خوش گذرانی و بر گرده ی مردم سوار شدن و ایجاد مفسده و بی عدالتی ها نیست، بلکه نهضت و قیام من برای روشنگری و اصلاح در میان مردم و دین جدم رسول خدا و امر به معروف و نیکی ها و برحذر داشتن مردم از زشتی ها و امور غیر انسانی و ضد الهی و عمل به راه و روش پیامبر (ص) و علی (ع) و زنده کردن دین خدا و رسول الهی می باشد.
این چنین است که "کورت فریشلر" آلمانی، حادثه ی عاشورا و فداکاری و جانبازی حسین (ع) را یک امر بی بدیل و بی نظیر و بزرگترین و با عظمت ترین حادثه ی تاریخ بشری قلمداد می نماید.
وقتی آن حضرت در شب تاریخی و به یاد ماندنی و عجیب عاشورا، آن سخنرانی و خطابه محیرالعقول و با ارزش را ایراد می فرماید مبنی بر اینکه ای یاران و خاندان من، اینها یعنی ظالمان و خونریزان، تنها با من حسین کار دارند و شما می توانید و آزادید از شب به عنوان یک راهوار بهره جسته و جان خود را بردارید و بروید و من بیعت از دوش شما برداشتم!
عشاق طریقت عشق، سر از پا نشناخته و جملگی جانبازی و شهادت در رکاب مولایشان را پذیرا گشته و حتی طالب کشته شدن در هزار مرتبه را صدا می دهند و حضرت عباس قمربنی هاشم، آن پرچم دار بزرگ قافله کربلا و عملدار باوفا و مطیع امام (ع) زنده ماندن بدون امام حسین را بی معنی و به دور از انصاف و انسانیت و رادمردی می داند! و آن هنگام که کودکان تشنه، طاقت از کف می دهند و ناله آنان به عرش می رسد و آسمانیان به گریه افتاده و جهان در برابرشان تیره و تار می گردد، مشک برداشته و روانه ی شطّ فرات می گردد و آن قدر جسارت و شجاعت و جدّیت و فداکاری از خویشتن نشان می دهد که دشمنان همچون روبهان از ترس شیر ژیان، منهزم و فراری می گردند و با آن که به آب روان و زلال دست می یابد، به احترام امام خویش و به علامت هم نوائی و هم دردی با تشنه لبان کربلا و خیمه ها، آب در کف را بر آب می نهد و مشک را پرنموده و به سمت خیمه کودکان به راه می افتد و با آن که نامردان و ناجوانمردان پست و فرمایه، دست های آن جوانمرد و فدارکار و شجاع بی نظیر تاریخ را قطع می نمایند امّا به امید و عشق رساندن آب به بچه ها، نهایت تلاش خود را می نماید و دشمنان که عرضه و قدرت رویاروئی با آن عزیز را نداشتند، ناجوانمردانه و غافل گیرانه به ایشان حمله ور می شوند و علاوه بر قطع دستان عباس دلاور و ماه بنی هاشم، عمود سنگین و آهنین بر فرق سرش فرود می آورند و ندا در می دهد که ای بردار ... برادرت را دریاب!
امام که به سان یک باز شکاری و با سرعت تمام ،خویش را بر بالین حضرت ابوالفضل العباس (ع) می رساند افسوس می خورد که دیگر کاری از دستش برنیامده و می فرمایند: ای عباس با شهادت تو کمرم شکست و رشته امید و چاره ام پاره گشت!
یا با چهره درخشان و باعظمت و وقار حضرت علی اکبر(ع) روبه رو می شویم که بنا بر فرمایش، حسین بن علی(ع) دیدن روی او وقامتش، آن حضرت را به یاد پیامبر اسلام (ص) می انداخت!، حضرت علی اکبر(ع) نیز در چندین نوبت آن هم با زبان تشنه و کلاه خود و لباس رزم سنگین و طاقت فرسا، ظالمان معروف و دهشتناکی از جبهه یزید و شمر و ابن زیاد را دلاورانه و شجاعانه به قتل رساند و به جهنم ابدی واصل گردانید.
امام حسین(ع) می فرمود: علی اکبر از حیث اندام و خلقت و خلق و خوی و منطق و عقل و بیان، شبیه ترین فرد به رسول خدا (ص) می باشد.
آری !
قیام حسین و کربلای معلّی و عاشورای سرخ حسین (ع) و یاران و خاندان پاک و شجاع و مومن و راسخ نمونه اش، همچون خورشید تابنده و فروزان بر تارک تاریخ و هر زمان و هر مکان می درخشد و همچون الگو و مدلی راستین و همیشگی و تاریخی فرا روی انسان ها قراردارد.
شناخت چنین امام و قیامی و حرکت در مسیر نورانی و مقدس امام حسین و یاران صدیق و بزرگوار ایشان با هدف و انگیزه حقیقی مبارزه با پلیدی ها و بی عدالتی ها و ظلم استکبار و ایادی منطقه ای و جهانی اش که مصداق بارز و عینی یزیدیان و مروانیان و آل زیاد ملعون می باشند و نیز اشک توأم با عشق و معرفت و تاثیرگذار و عرفانی، بسی افتخار و هنر و سرمایه ای سترگ و پایدار در دنیا و آخرت می باشد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
فقط كافي است در محفل و مجلسي حضور داشته باشيد؛ خواهيد ديد كه اغلب افراد براي اينكه موضوعي براي صحبت پيدا كنند به بررسي اتفاقات در حوزههاي گوناگون ميپردازند. اينكه در جامعه همه از سواد نسبي براي درك اتفاقات جامعه برخوردارهستند مطلوب است، اما اينكه تحليلهاي موجود به چه ميزان كارشناسي يا حاصل كج فهميهاي افراد غيرمتخصص است جاي تامل دارد و ميتواند زمينهساز بروز مشكلات گوناگون شود. ميگويند: «همهچيز را همگان دانند.» اما به نظر ميرسد گاهي در جامعه ما از اين جمله چنين برداشت ميشود كه همه، همهچيز را ميدانند!
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
اگر یک روز به رانندگی در خیابانهای یک شهر بپردازید، بدون تردید پی میبرید که خیلی از موتورسوارها، زامبی هستند.
همه آنها نه، اما بیشترشان زامبی هستند.
مهم نیست که دانشجو باشیم، بازاری، کارمند یا استاد دانشگاه... در هر حال خیلی از ما وقتی موتورسیکلت سوار میشویم، مانند زامبیها میرانیم تا زودتر به مقصد برسیم.
موتورسوارهای زامبی، هر روز اعصاب بسیاری از رانندگان را خرد میکنند و برایشان دردسر میسازند.
کدام راننده در ایران میتواند بگوید که موتورسوارها تاکنون برایش مشکلی ایجاد نکردهاند؟
آنها به هیچ قانون و مقرراتی اهمیت نمیدهند و مانند اسبسواری که در حال عبور از دشت و جنگل است، آزادانه در هر جای خیابان و بزرگراه و کوچه و پیادهرو تردد میکنند.
موتورسوارهایی که کاسکت ندارند و بعد از وقوع تصادف کشته میشوند و خانواده و فامیل و اطرافیان خودشان و کسی با آنها تصادف کرده را بدبخت میکنند، زامبی هستند.
موتورسواری که مسیر خیابان را خلف جهت طی میکند و از چراغ قرمز تقاطع رد میشود، یک زامبی است.
زامبی، انسانی است که به جان خودش و دیگران اهمیتی نمیدهد.
چند درصد از موتورسوارهایی که در شهر میبینید، به جان خودشان و دیگران اهمیت میدهند؟ بیشتر آنها زامبی هستند.
فرق موتورسوارهای خطرساز و متخلف، با داعشیهایی که جان انسانها را میگیرند، در چیست؟
کسی که برای جان خودش ارزشی قایل نیست، جان و سلامتی شما را هم به رسمیت نمیشناسد، پس آن را به خطر میاندازد.
کسانی که قانون را تحت فشار قرار دادهاند تا نتواند موتورسیکلتهای متخلف را کنترل کند، خودشان از همان زامبیها موتورسوار هستند.
ما بین میلیاردها مگس سفید پخش در هوا نفس میکشیم، از داخل تونلی تردد میکنیم که در برابر آب و حریق ایمن نیست، ساکن شهری هستیم که درختهایش را قطع میکنند تا برج بسازند و هر روز موتورسواران زندگی مردم را نابود میکنند، اما همه این موضوعات را کنار گذاشتیم و تلاش میکنیم تا امین حیایی از خندوانه حذف شود.
اگر یک روز لیست کسانی که از بابت واردات قطعات یدکی موتورسیکلتهای آشغال سبک نفع میبرند، منتشر شود، آن هنگام میفهمیم که چقدر خاک بر سرمان بوده و خبر نداشتیم.
هر بلایی سرمان میآید، حقمان است.
ما خودمان هستیم که هر روز این همه بلا سر خودمان میآوریم، ولی آخرش دولت را مقصر میدانیم. بهارستان هم خودش را قاطی این ماجراها نمیکند...
فیس بوک
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
مجلس دهم با توجه به عملکرد ضعیف و پرسش برانگیز مجلس نهم مورد توجه اقشار و طبقات مختلف اجتماعی قرار گرفته است .
آن چه مهم است این است که زنان ایرانی با توجه به جمعیت آماری شان وزن چندانی در دوره های اول تا نهم نداشته اند .
فازغ از دلایل احتمالی این مساله ، فاطمه راکعی نماینده مجلس در دوره ششم و دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نو انديش در اظهاراتی گفته است که اراده ما بر ورود یکصد خانم به مجلس است . ( 1 )
از سوی دیگر ، آخرین آمار ارائه شده حاکی از هزینه 10 تریلیونی زنان ایرانی برای آرایش است . ( 2 )
اگرچه رابطه معناداری ممکن است میان این دو وجود نداشته باشد اما این گزاره محتمل است که پرداختن خارج از عرف و منطق به ظواهر ، انسان را از تامل در واقعیات و درون باز می دارد .
این گونه هزینه ها با توجه به سرانه بسیار پائین مطالعه و نیز هزینه ای که خرید کتاب در سبد خانوار ایرانی دارد نیز بی تاثیر در وضعیت موجود نیست .
شما چه فکر می کنید ؟
گروه اخبار /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
مقدمه و بیان مساله
کمال انسان در نظام تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی و حیات طیبه است . این هدف غایی از طریق اهداف زیر قابل دسترس می شود:
1) اهداف اعتقادی، 2) اهداف اخلاقی، 3) اهدف علمی آموزشی 4) فرهنگی هنری 5) اهداف اجتماعی، 6) اهداف زیستی ، 7) اهداف سیاسی، اهداف اقتصادی. و اهداف فوق با ریزمجموعه اهداف در دوره های تحصیلی و کتب درسی خود را نشان می دهند، چنانچه مشاهده می شود یکی از اهداف کلی نظام آموزش و پرورش هدف سیاسی و به تبع آن تربیت سیاسی می باشد.
اما باید ابتدا پرسید تربیت سیاسی چیست و چه راهکار های عملی برای تربیت سیاسی و اجتماعی وجود دارد؟
سخن گفتن دربارة" تربیت سیاسی " از دشواری مضاعفی برخوردار است؛ به این دلیل که تربیت انسان در دنیای معاصر، امری بسیار دشوار و پیچیده است. دنیای امروز دنیایی است که انسان در بند دام های بسیاری گرفتار آمده و تکنولوژی که بنا بود انسان را به پیشرفت برساند، او را به "شیء شدگی " ،" هبوط " و " اخلاد در زمین " رسانده است.
هستی پر رمز و راز که در دنیای قدیم، آدمی، با آن همنوا و همساز بود به دنیای بی رمز و راز تبدیل شده است. رها شدن انسان از دام های تودرتوی روزگار ما و شناخت عظمت درونی خویش و دریافت جایگاه خود در هستی به عنوان خلیفةالله ( انا جعلناک فی الارض خلیفة ) و رهسپار شدن به سمت مبدأ و منتهای خود ( انا لله و انا الیه راجعون ) از درون مایه های تربیت دینی است که ره یافتن بدان بسیار دشوار و پیچیده گردیده است.
از سوی دیگر، شناخت قدرت و شبکه بسیار وسیع آن که تمامی شئون انسان را در برگرفته است و مواجهه آگاهانه با نظام های بسیار پیچیده قدرت، از امور سرمقاله بسیار مهمی است که سیاست ورزی و تربیت سیاسی ناظر به آن ها است.
ارتباط نظام تربیتی با نظام و عناصر نهاد سیاسی، از دیر زمان مورد توجه بوده و بسیاری از صاحب نظران رابطة میان مقوله ای این دو بخش، اشاره كرده اند و پیوند تنگاتنگ نهادهای آموزشی و قدرت را، مورد تأكید قرار داده اند. از جمله « ارسطو » اظهار می كند:« در میان تمام چیزهایی كه بیان كرده ام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است كه جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیزـ حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود ـ در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت كه به وسیلة آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند.» ( فلسفهً آمورش و پرورش، فیلیپ جِی اسمیت، سعید بهشتی، ص59)
تأكید « ارسطو » بر ضرورت تجانس و سازگاری نظام آموزشی با نهاد حكومت، بی جهت نبود. تجربة حكومت های یونانی، این جمع بندی را در فرادید وی نهاد كه ثبات اجتماعی ـ سیاسی، از طریق نهادهای آموزشی، پدید می آید. حكومت ها و قوانین اجتماعی، در ارتباطی فعال با نظام آموزشی می زیند و امكان ادامه بقا می یابند به مرور و با حضور عصر تغییر و تحول، نقش نهادهای آموزشی در تغییرات سیاسی ـ اجتماعی نیز، مورد تأكید قرار گرفت. در این بازیافت ها، روشن شد كه دورة تحول نیز جز با تغییرات در نظام آموزشی، ممكن نخواهد بود. در این نگاه، نقش آموزش و پرورش نه در ثبات، بلكه در تغییرات سیاسی ـ اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفت و رابطه های آن دو، فحص و كنكاش گردید.
به نوشته برخی از مؤلفان: «نظام آموزش و پرورش یكی از كارگزاران مسؤول در فراگرد پرورش سیاسی است. محققان... همبستگی های مثبتی بین آموزش و پرورش و آگاهی و مشاركت سیاسی مشاهده كرده و نتیجه گرفته اند كه برخورداری از تحصیلات رسمی بالاترین تأثیر را بر نگرش های سیاسی دارد و هیچ متغیر دیگری در تعیین نگرش های سیاسی، با متغیر آموزش و پرورش قابل مقایسه نیست»( جامعه شناسی آموزش و پرورش، دكتر علی علاقه بند، ص74)
مفهوم تربیت سیاسی :
تکیه گاه دعوت اسلامی، تربیت است، اسلام آیین تربیت و سازندگی است.کتاب نهج البلاغه، که حاوي سخنان امام علی(ع) است از منابع اساسی در این زمینه است. هدف تربیت سیاسی در اسلام و نهج البلاغه، تربیت عموم مردم و کارگزاران حکومتی بر اساس معیارها و اصول اخلاقی است؛ همچنین هدف، تربیت شهروندانی است که وظایف سیاسی و دینی خود را بشناسند و به آن پای بند باشند و تربیت کارگزارانی که مهارت تدبیر جامعه را بر اساس آموزه هاي دین اسلام به دست آورند و آن را اجرا کنند؛ زیرا یکی از مسائل مهم و مورد توجه هر نظام سیاسی، چگونگی عملکرد کارگزاران است به گونه اي که رفتار درست و سنجیده آنان در استحکام پایه هاي نظام نقشی شایسته داشته باشد.
تربیت سیاسی یعنی شكوفاسازی استعدادهای مدیریتی و سیاسی فرد همراه با پرورش ارزش های انسانی و وجدانی اوست.به دیگر سخن، تربیت سیاسی یعنی پرورش انسان هایی آگاه، شایسته و متعهد. انسان هایی كه خود را در برابر خدا و خلق خدا، مسؤول بدانند و در اداره و سامان دهی منطقه مأموریت خود و دیگر عرصه های سیاسی، درونی (همانند روابط با مردم و رعایت حقوق آنان) و بیرونی (مسایل جهانی و بین المللی ...) به وظایف و مسؤولیتهای خود عمل كنند.
"تربیت سیاسی" یعنی پرورش و شکوفاسازی استعدادهایی که مربوط به بعد سیاسی انسان و ویژگی عمومی او، یعنی قدرت است. تا از این راه، متربی ضمن فهم روابط قدرت و پیچیدگی نظام های سیاسی در درون شبکه وسیع قدرت، آگاهانه و فعال، عمل نماید.
اركان تربیت سیاسی :
در پرورش سیاسی، برسه عنصر اصلی تأكید شده است.
1) شناخت: شخص دربارة نظام سیاسی چه می داند و چه اعتقادی دارد؟
2) احساس: شخص چه احساسی نسبت به نظام دارد؟ (شامل وظیفه شناسی، وفاداری، حس تعهدات شهروندی و ...) .نظام های سیاسی ـ حتی عقلانی ترین آنها ـ به احساساتی ویژه در شهروندان خویش، نیازمندند. احساسی كه بتواند رابطة شناختی ـ معرفتی را، تعمیق بخشد، پایدار كند و یا حداقل در استواری آن مدد رساند. در این میان نظام های انقلابی، به این نكته وابسته ترند .
این نظام ها، از یك سو داعیة تغییر و دگرگونی را دارند و از سوی دیگر پس از پیروزی، به تثبیت و تحكیم موقعیت خویش در برابر بازمانده های رژیم قبل از انقلاب ـ و نیز داعیه داران جدید ـ سخت محتاجند. تركیب دو عنصر تغییر و علاقه به ثبات در نظام های انقلابی، ایجاب می كند كه احساسی متناسب پدید آید تا بتواند شهروندان انقلابی را، در عین شور و اشتیاق به تحول و دگرگونی، به حفظ و تحكیم اساس نظام انقلابی، وفادار نگاه دارد. و این نكته خود از پیچیدگی های دورة گذار انقلاب هاست.
دوره ای كه اگر كارگزاران و رهبران انقلاب در تلفیق معرفت و احساس متناسب با این دوره، كوتاهی ورزند یا روحیة تغییر و تحول خواهی، چون سیلاب بنیان برانداز، خود نظام سیاسی انقلابی را درهم خواهد ریخت و یا به سرعت عناصر تغییرخواهانه نهضت، به ركود می انجامد و سرخوردگی سیاسی را در جامعه انقلابی پدید خواهد آورد.
3) حس شایستگی سیاسی: نقش شخص در نظام سیاسی چیست؟ و چه می تواند باشد؟ تربیت سیاسی، علاوه بر دو ركن شناخت و احساس سیاسی، نیازمند تعیین جایگاه فرد در نظام سیاسی است. شخص و موقعیت او در نظام، بایستی تفسیر شود، قابلیت های خویش را پیدا كند و به درستی دریابد كه چه كارهائی در توان و در مسؤولیت اوست.
عوامل تربیت سیاسی :
جامعه پذیری سیاسی چون دیگر اشكال و چهره های جامعه پذیری، در یك پروسه و جریان مستمر شكل می گیرد. عوامل مختلف ـ با سهم های متفاوت ـ در شكل گیری شخصیت سیاسی فرد، مؤثرند. بی تردید، برای یك نظام سیاسی، این نكته حائز اهمیت است كه از عوامل مؤثر، سود جوید تا بتواند شخصیت سیاسی شهروندان را متناسب با نیازها و آرمان های سیاسی نظام، شكل دهد. برخی از جامعه شناسان، عوامل شكل گیری شخصیت سیاسی فرد را، به دو دسته تقسیم كرده اند.
دسته نخستین عوامل اولیه جامعه پذیری سیاسی است كه در این بخش، تماس های نزدیك و چهره به چهره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را محقق می كند. عواملی چون خانواده، گروه همسال و ... در این بخش می گنجند.
دسته دوم، عواملی كه تماس های چهره به چهره و نزدیك، نقش چندانی در آن ندارند. عواملی مانند: مدرسه، احزاب، اتحادیه ها، رسانه های گروهی و ...( توسعه سیاسی و تحول اداری، دكتر عبدالعلی قوام، ص76 به بعد).
ما در این بخش، به بررسی نقطه نظرات امام راحل در چگونگی این عوامل در شكل گیری شخصیت سیاسی افراد، خواهیم پرداخت و در حد توان و فرصت، دیدگاه های ایشان را در هر مقوله، باز خواهیم گفت.
عوامل اولیه جامعه پذیری سیاسی :
همان گونه كه در سطور پیشین، ملاحظه شد، عواملی چون خانواده، گروه های همسال در زمره عوامل اولیه جامعه پذیری به طور مطلق و جامعه پذیری سیاسی ـ به گونه اخص ـ شناخته شده اند.
نقش خانواده در شكل گیری شخصیت سیاسی: در كاركردهای نهاد خانواده، نكات مختلفی چون كاركرد تولید، آموزش حرفه و فن، تعلیم و تربیت و ... ذكر گردیده است. در این میان به نقش «خانواده» در پرورش سیاسی، توجه كمتری مبذول شده است، اما كم و بیش تذكرات و دیدگاه هائی در این زمینه، ارائه گردیده است. از جمله:«تجربیات اولیه در مشاركت در تصمیم گیری خانواده، می تواند فهم كودك را در مورد صلاحیت سیاسی افزایش دهد و موجب مهارت وی در امور سیاسی شود. این مشاركت ها و كسب مهارت ها زمینه شركت فعال فرد به هنگام بزرگسالی در نظام سیاسی خواهد شد.
« بری استیسری » از جمله صاحب نظرانی است كه اعتقاد دارند در خانواده ای كه درباره مسائل آزادانه بحث می كنند، نوعی جامعه پذیری سیاسی شكل می گیرد كه كودكان را به فراگیری شایستگی سیاسی و تعهدات مربوط به آن توانا می سازد»( همان مدرك، ص78)
در این میان، دو نكته یاد كردنی تر می نماید: اولاً تأثیری كه نهاد خانواده در تربیت فرزندانی شجاع، مستقل و متعهد داشته و دارد.
ثانیاً: عناصر اصلی نهاد خانواده یعنی زن و مرد، در گرایش ها وایده های سیاسی و نیز ثبات آن گرایش ها و ایده ها، نقش اساسی دارند.
عوامل ثانوی جامعه پذیری سیاسی : در عوامل ثانوی ـ و غیر چهره به چهره ـ پرورش سیاسی، مراكز مختلفی سهیم هستند. در میان این عوامل، نقش مراكز ذیل مهم تر می نمایند:
الف). مدارس و مؤسسات آموزشی؛ ب). رسانه های گروهی؛ ج) مساجد و مؤسسات دینی.
اصول و روش های تربیت سیاسی:
مهمترین اصول تربیت سیاسی بر مبناي نهج البلاغه، عبارت است از: صداقت، مسئولیت سیاسی، شایسته سالاري، حق مداري، وفاي به عهد، مدارا، ظلم ستیزي و وحدت.
حضرت علی (ع) روش هاي مختلفی را در تربیت سیاسی به کار گرفته است. فرمان هاي امام به کارگزاران ارشد حکومتی که خود رهبري آنها را به عهده داشته اند، شامل شیوه هاي گوناگون تربیت سیاسی افراد بوده که عبارت است از: روش گفت و گو و همنشینی با عالمان، محبت، تشویق و تنبیه، نظارت و امانتداري.
لذا مهمترین روش هاي تربیت سیاسی بر مبناي نهج البلاغه عبارت است از: گفت وگو و همنشینی با عالمان، محبت، تشویق و تنبیه، نظارت و امانت داري.
آسیب ها و موانع از دیدگاه نگارنده (بابلی ):
گفتمان کم خانواده ها در فضای صمیمی و خانوادگی
کم شدن رفت و آمدها ی خانوادگی و فامیلی
حاکم شدن روش های غلط تربیتی و آموزشی هم در مدارس و هم فضای خانواده
تعریف غلط از تربیت و آموزش
حاکم شدن فضای فن آوری به جای فضای گفت مان
کم رنگ شدن فضای مطالعات جامعه شناسانه بر سیستم های آموزش رسمی و غیررسمی کشور
عدم توجه به ادبیات دینی و باستانی در عمل
راه کارها: از دیدگاه نگارنده( بابلی ):
اهمیت به بحث روشن سازی خانواده ها در این زمینه
روی آوری مدارس به شیوه های فعال در آموزش
کم رنگ کردن فضای حفظ و آموزش های رقابتی و جایگزینی فعالیت های گروهی
استفاده بیشتر از فنونی "همانند بارش مغزی و روش حل مساله " هم در خانواده و هم در مدارس
آشنا کردن کودکان ، نوجوانان و خانواده ها با فضای تاریخی ،سیاسی و فرهنگی جوامع بخصوص جامعه ملی .
دادن آزادی های مدنی بیشتر به قشر دانشگاهی و فرهنگی
و...
خلاصه:
چرخش موضوع سياست از تربيت به قدرت، باعث شده كه قدرت سياسى جايگزين تربيت سياسى گردد. بنابراين همان گونه كه در دوره مدرن، قدرت به عنوان موضوع محورى، جايگزين تربيت در مباحث سياسى شده است تربيت سياسى نيز اهميت و جايگاه خود را از دست داده و قدرت سياسى جايگزين آن شده است.
به عبارت ديگر در گذشته تربيت به عنوان موضوع محورى سياست مطرح بوده است اما امروز، تربيت سياسى از يك سو اهميت گذشته خود را از دست داده است و از سوى ديگر، دچار استحاله معنايى شده است؛ امروزه تربيت سياسى عمدتاً در محدوده معناى جامعه شناختى قرار دارد و مبتنى بر مباحث جامعه پذيرى سياسى است.
در اين معنا، شاخصه هايى براى تربيت سياسى بيان م ىشود كه نوعاً به معناى پذيرش ظاهرى و تثبیت تدريجى اصول و قواعد سياسى مندرج در قوانين مصوب بشرى است؛ به گونه اى كه فرد بتواند در فرآيند مشاركت سياسى، نقش بيش ترى ايفا نمايد. در حالى كه تربيت سياسى در معناى فضيلت مدارانه، به پرورش معنوى و باطنى انسان هاى آزاد و با اراده نظر دارد كه نه تنها تأثير به سزاىي در ساماندهى زندگى اجتماعى اين جهان او دارد بلكه به هدفى والاتر چشم دوخته است كه همان فراهم سازى مصالح و نيل به سعادت آن جهانى است.
بنابراين، در تربيت سياسى فضيلت مدارانه شاخصه هايى مورد بحث قرار مى گيرد كه بتواند رسيدن به چنين هدفى را فراهم سازد؛ در حالى كه در دانش سياسى رايج امروز، تربيت سياسى بدين معنا چندان جايگاهى ندارد.
* کارشناس پژوهش های استراتژیک شورای عالی آموزش و پرورش
منـابـع
-راه تربیت: فصل نامه اي در عرصه ي فرهنگ و تربيت اسلامي سال دوم/شماره پنجم/تابستان.
- صالحی، سید عباس . تربیت سیاسی.مجله حضور>شماره45 ،
- مزینانی، محمد صادق. مقاله روشهاي تربيت سياسي كارگزاران از منظر امير المؤمنين علي (ع) ،
- اسمیت ، جی . فلسفهً آمورش و پرورش، فیلیپ جِی اسمیت، ترجمه سعید بهشتی، ص59
بهشتی؛ سعید و مسعودیان پریسا؛1391. بررسی اهداف و اصول و روشهاي تربیت سیاسی بر مبناي نهج البلاغه؛7 - 25 : پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال بیستم، دوره جدید، شماره 17 ، زمستان 1391
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
فرهنگيان بازنشسته ، فرهنگيان فرهيخته ، ايجاد عزم ملي ، تنها راهˏ رفع چالش هاي آموزش و پرورش است .
تشکل هاي مدني و فرهيختگان ، پويش ( کمپين ) عزم ملي را آغاز کنيد .
حساب تعداد تجمعات فرهنگيان فرهيخته شاغل و فرهيختگان بازنشسته از دست معلمان در رفته چه برسد به آن که مسئولان بدانند طي يک سال گذشته چند بار فرهنگيان شاغل و چند بار بازنشستگان فرهيخته تجمع کرده اند !
به نظر مي رسد که برخي از فرهنگيان در تجمعات ، دوستان خود را بيشتر از اقوام ، آشنايان و فاميل خود ملاقات مي کنند !
اين روند سريال تجمعات شايد به گونه اي عادت شده است ؟!
فرهنگيان فرهيخته و تشکل هاي مدني نيک مي دانند که راه مختلفي براي طرح خواسته هاي به حق معلمان وجود دارد :
1. طرح چالش ها و راهکار ها در رسانه ها
2. طرح چالش ها و راهکارها در کميسيون هاي شوراي عالي آموزش و پرورش
3. طرح چالش ها و راهکارها در کميسيون هاي تخصصي مجلس شوراي اسلامي
4. طرح چالش ها و راهکارها در نشست با دکتر نوبخت و ...
5. طرح چالش ها و راهکارها درنشست با مسئولين آموزش و پرورش
و...
وقتي نمايندگان تشکل هاي مدني با مسئولان آموزش و پرورش ، سخنگوي دولت و رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي و... وارد مذاکره شده اند و آقاي نوبخت به صراحت بيان فرموده اند که فرهنگيان فرهيخته و تشکل هاي مدني معلمان تلاش کنند تا در برنامه ششم توسعه ي نقش آموزش و پرورش پر رنگ تر شود .
وقتي نوبخت در جلسات قبلي بيان کرده است :
" هزار نيروي متخصص سازمان مديريت و برنامه ريزي در سرتاسر کشور در خدمت معلمان و تشکل هاي مدني معلمان هستند .
وقتي نوبخت در آخرين جلسه يا سومين نشست با نمايندگان تشکل هاي مدني معلمان ( روز شنبه اول هفته مورخ 18 مهر ماه جاري ) به دو تن از کارشناسان سازمان مديريت و برنامه ريزي مأموريت مي دهد تا با مشارکت نمايندگان تشکل هاي معلمي ، ساختاري براي دريافت و تدوين نظرات بدنه معلمان براي ارائه راهکارهاي مناسب جهت حل مسائل آموزش و پرورش از طريق برنامه ششم توسعه مطرح نمايند .
معاون رئيس جمهور در اين نشست وعده داد، نتايج اين نشست ها را به رئيس جمهور و وزير آموزش و پرورش منتقل کند و از کانال دولت به طور رسمي و قانوني پيگيري نمايند تا در اين فرآيند ، تدابيري انديشه شود که مسايل آموزش و پرورش در مسير حل شدن قرار گيرد . " ( 1 )
... جامعه فرهيختگان بازنشسته روز آخر همين هفته ( پنجشنبه 23 مهر ماه ) تجمع مي نمايند !
آيا وقت آن نرسيده است که معلمان و تشکل هاي مدني معلمان از فاز سريال تجمع خارج شوند و وارد فاز کار کارشناسي و تعامل با مسئولان شوند ؟
پرسش اين است :
چرا الگوي بسيار موفقˏ نشست جمعي از کارشناسان و فعالان حوزه آموزش و پرورش با دکتر محمد ستاري فر را تکرار نکنيم ؟
دکتر ستاري فر( رئيس سابق سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور) گفت :
" مسايل آموزش و پرورش ، مسائل آموزش و پرورش نيست بلکه فرا وزارتخانه اي است و حتي بايد گفت فراتر از دولت بايد براي آن چاره انديشي شود ؛ به جرأت مي توانم بگويم تاکنون در عمل آموزش و پرورش در اولويت هيچ کدام از دولت ها قرار نداشته است .مسائل آموزش و پرورش فراتر از فاني و يا دولت است و بايد به يک عزم ملي و دغدغه عمومي تبديل شود.
به نظر من ، اگر تمام بودجه کشور را هم به آموزش و پرورش اختصاص دهيم ، مشکلات آن حل نمي شود و تا زماني که اين ساختار عظيم و سنگين ستاد وجود دارد اين مسايل همچنان باقي خواهد ماند . من باور دارم که ريشه مشکلات آموزش و پرورش مديريتي و ساختاري است .
نسبت نيروي هاي ستادي به نيروهاي صف وحشتناک است . بايد يک ستاد چابک با وظايف فقط نظارتي تدوين کرد ، بقيه اختيارات را هم به مدارس داده( مدرسه محوري ) ، بودجه را هم مستقيم در اختيار مدير مدرسه قرار داد آن وقت از او کار کيفي طلبيد . "
پرسش اساسي آن است که :
1. چگونه عزم ملي براي رفع چالش هاي آموزش و پرورش ايجاد مي شود ؟
2. چرا مدرسه محوري اولين اولويت براي رفع چالش هاي آموزش و پرورش است ؟
براي پاسخ به اين دو سوال کليدي ، چند سوال جانبي را بايد پاسخ داد .
1. آيا مدرسه محوري يک بحث انتزاعي و جديد است يا راهکار قانوني دارد که فراموش شده است ؟
2. آيا عزم ملي در خلاء ايجاد مي شود ؟
3. نقش تشکل هاي مدني معلمان و فرهنگيان فرهيخته در ايجاد عزم ملي چيست ؟
4. نقش رسانه ها و فرهنگيان فرهيخته در ايجاد عزم ملي چيست ؟
5. نقش اولياء دانش آموز و فرهيختگان جامعه در ايجاد عزم ملي چيست ؟
6. راهکار هاي قانوني ايجاد عزم ملي چيست ؟
و...
بنده در حد بضاعت خود و به جهت طولاني نشدن اين مقال به سوال اول با استناد به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش پاسخ مي دهم ، اميد است تشکل هاي مدني معلمان و فرهيختگان فرهنگي به سوالات ديگر پاسخ دهند تا دست در دست يکديگر پويش ( کمپين ) عزم ملي براي رفع چالش هاي آموزش و پرورش را آغاز کنيم .
درفصل هفتم سند تحول بنيادين در آموزش و پرورش آمده است : ( 2 )
راهکار 6ـ1ـ گسترش و تنوع دادن به حرف و مهارت های مورد نیاز جامعه و تعلیم متناسب و برنامه ریزی شده آن در همه دوره های تحصیلی و برای همه دانش آموزان
راهکار 7ـ2ـ استانداردسازی و تدوین شاخص های کیفی برای ارزیابی فعالیت های فرهنگی و تربیتی مدارس
راهکار 1ـ 6ـ ایجاد، توسعه و غنی سازی واحد اطلاعات و منابع آموزش و پرورش در سطح مدرسه ( از قبیل کتابخانه، آزمایشگاه و کارگاه، شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات
راهکار 1ـ7ـ فراهم آوردن زمینه های لازم برای نقش آفرینی مدرسه به عنوان کانون کسب تجربیات تربیتی محله و جلوهای از جامعه اسلامی و حیات طیبه با تفویض اختیار و مسئولیت به آن و استانداردسازی تمام مؤلفه ها و عوامل درون مدرسه ای
راهکار ٦ـ ٨ـ تقویت شایستگی های حرفه ای و اعتقادی مدیران و معلمان و فراهم آوردن سازوکارهای اجرایی برای مشارکت فعال و مؤثر ایشان در برنامه های تربیتی و فعالیت های پرورشی مدارس
راهکار ٢ـ١٣ـ افزایش کارآمدی شوراهای درون مدرسه( مانند شورای معلمان و شورای دانش آموزان) با تفویض برخی از اختیارات اداره و مدرسه به آنان و فراهم آوردن زمینه مشارکت بیشتر ایشان در فرآیند تعلیم و تربیت مدرسه
منابع :
( 1 ) سخن معلم
( 2 ) سند تحول بنيادين در آموزش و پرورش آذرماه 1390( سند مشهد مقدس )
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .