هدف اصلی این نوشتار نه زیر سؤال بردن تلاش های بی دریغ و ارزشمند قاطبه بدنه سالم و خدوم آموزش و پرورش بلکه توجه دادن مسؤولان امر به نقص و اشکال ساختاری در نظام گزینش فعلی ایران است. نگارنده در طول مدت قریب به بیست سال تدریس در مدارس، از نزدیک شاهد زحمات مسئولانه و دلسوزانه فرهنگیان بوده است و از اینکه عضو کوچکی از جامعه عظیم فرهنگیان ایران است به خود می بالد. اما این موضوع مانع از آن نمی شود که اشکالات و کاستی هایی را که در نظام تعلیم و تربیت کشور می بیند گوشزد کند.
متأسفانه هر گاه خبر اتفاق تأسف باری از این جنس در جامعه پخش می شود رسانه ها با پوشش خبری نامناسب موجب جریحه دار شدن وجدان جامعه و تشویش اذهان عمومی می شوند بی آنکه به ریشه یابی آن ها بپردازند. با این کار هم در حق معلمان و دانش آموزان ستم می کنند و هم به جایگاه آموزش و پرورش در اذهان عمومی جامعه لطمه می زنند.
نگارنده این نوشتار تلاش کرده با نگاهی همه جانبه به ریشه یابی این معضلات در مدارس بپردازد و برای پیش گیری از وقوع آن هاراه حل ارائه دهد تا با این کار به سهم خود هم از حیثیت معلم دفاع کرده باشد و هم به سالم سازی فضای تعلیم و تربیت در مدارس یاری رساند.
اخیراً تصاویری منتشر شده که در آن آموزگار جوانی در کلاس و در مقابل دیدگان دیگر دانش آموزان با آرامش تمام دو کودک دانش آموز را با سیلی های محکم می نوازد و بدتر آنکه این دو دانش آموز را وادار می کند با تمام توان به صورت یکدیگر سیلی بزنند و از آنها می خواهد به نوبت این کار را چندین بار و با شدتی که مورد رضایت او است تکرار کنند. گویا این آموزگار از شکنجه دادن کودکان لذت می برد یا به نوعی با این کار آب بر آتش شعله ور درون خود می ریزد.
وقوع این صحنه ی هولناک قبل از همه چیز حکایت از روان ناسالم و بیمار آن آموزگار دارد که باید بلافاصله از تدریس کنار گذاشته شود و جهت درمان به مراکز مربوطه و یا احیاناً به مراجع قضایی معرفی گردد.
اما نکته مهم دیگری که نباید مورد غفلت قرار گیرد نقش نظام گزینش معلمان در وقوع این حوادث است؛ حوادث دل خراش و تکان دهنده ای که وقوع شان در گوشه و کنار کشور ناکارآمدی نظام گزینش معلم در ایران را بیش از پیش آشکار می کند.
رویکرد نظام سنتی گزینش در ایران که تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه در اوایل پیروزی انقلاب شکل گرفته، ایدئولوژیک بوده، با رویکردهای علمی و تخصصی فاصله زیادی دارد.
در این سیستم با استفاده از روش های مصاحبه و تحقیق محلی و بدون اعتنا به شاخص های حرفه ای و ویژگی های شخصیتی مورد نیاز در پست های مورد تصدی، به گزینش داوطلبان اقدام می نمایند.
ما حاصل تحقیق محلی، در بهترین شرایط ،اطلاعات نه چندان دقیق و قابل مناقشه در باره نوع پوشش داوطلبان، میزان تقید آنها به مناسک دینی و مذهبی نظیر حضور در نماز جمعه، مساجد، راهپیمایی ها و نوع خلاق و رفتار آن ها از دید اهالی یک محل و بر اساس سلایق، برداشت ها و قضاوت های فردی است.
مؤلفه ی اصلی تعیین کننده ی میزان امتیاز یک داوطلب در یک مصاحبه حدوداً 15 دقیقه ای ،اظهارات و نمود ظاهری خود او و نوع پاسخ هایی است که به پرسش های کلیشه ای مصاحبه کنندگان ارائه می دهد. در این مصاحبه ها شاخص هایی نظیر اطلاعات عمومی سیاسی، اجتماعی و دینی، عضویت در پایگاه های بسیج، ایثار گری، مهارت در رو خوانی قرآن، پوشش ظاهری، و البته قدرت بیان و اعتماد به نفس فرد مورد توجه قرار می گیرند.
ملاک قرار دادن این مؤلفه ها و شاخص ها اگرچه مناسب است اما برای داشتن گزینشی علمی، صحیح و اطمینان آور کافی نیست.
تعلیم و تربیت نسل آینده یک کشور امری بس خطیر است و افرادی که برای این منظور انتخاب می شوند ضروری است خود تربیت درستی داشته، از سلامتی روحی و روانی بالایی برخوردار باشند.
از اینجا اهمیت توجه به صلاحیت حرفه ای و ویژگی های روان شناختی داوطلبان روشن می شود. اما در کمال ناباوری ، این مقوله ها جایگاهی در نظام گزینش فعلی ایران ندارند و ضروری است با تجدید نظر جدی در نظام گزینش داوطلبان تدریس در آموزش و پرورش، صلاحیت حرفه ای و ویژگی های روان شناختی و رفتاری آنان مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد.
این یک کار کاملاً علمی و تخصصی است و توسط روان شناسان و مشاوران و از طریق تست های دقیق علمی قابل انجام است بنابر این شرط تحقق آن ایجاد تغییرات اساسی درنظام گزینش معلم است و در این راستا لازم است متصدیان پست های هسته ی گزینش از میان افراد واجد شرایط حرفه ای و تخصصی لازم برای انجام وظایف محوله انتخاب شوند.
با توجه به اینکه آموزش و پرورش کادر آموزشی مورد نیاز خود را از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان جذب می کند پیشنهاد می شود در نحوه گزینش دانشجویان این دانشگاه تجدید نظر شود و گزینش یک مرحله ای، به گزینش دو مرحله ای یا مستمر تغییر یابد :
گزینش قبل از ورود به دانشگاه، گزینش در حین تحصیل و گزینش پس از اتمام تحصیل در دانشگاه. همچنین لازم است در گزینش آموزگاران و دبیران شاخص های حرفه ای و ویژگی های روان شناختی و رفتاری به عنوان شاخص های اصلی مورد توجه قرار گیرد.
تدریس در مدارس فی نفسه امری دشوار است اما ادعای گزافی نیست اگر بگوییم تدریس در اغلب مدارس ایران کاری بس شاق و طاقت فرسایی است. وضعیت دانش آموزان در مدارس ایران که نوعاً از مشکلات خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی و از همه مهمتر، تربیتی رنج می برند، شرایط نامناسب فیزیکی اغلب مدارس، تراکم بالای کلاس ها و درگیری های مکرر دانش آموزان و اولیای آنها با معلمان مؤید این ادعا است.
کار در چنین شرایطی موجب فرسایش اعصاب و روان آموزگاران و دبیران و ایجاد نارضایتی شغلی بالا در آن ها می شود. پایین بودن حقوق، اعمال تبعیض های ناروا و عدم حمایت های قانونی لازم را نیز باید بر این عوامل افزود. کار در چنین شرایط دشواری، نیازمند جذب افرادی با توانایی های حرفه ای و ویژگی های رفتاری و روان شناختی بالاتر از حد متوسط جامعه است.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کاش روزی زود معیشت و منزلت معلم خوب شود
انگار معلمان باید از سنگ باشند. یا باید آنقدر مسخ شده باشند تا مثل یک رباط بدون هیچ احساسی با تمام تحقیرها و کاستیها کار کرده و دم نیارند.
نکنه توام از اون معلمانی هستی که دوره ضمن خدمت گذروندن مدرک معادل گرفتن خدایی تحصیلاتتون منو کشته
وقتی افراد بالاجبار وارد شغل معلمی می شوند نتیجه همین می شود که معلم با اندک فشار روانی از کوره در می رود و هم به دانش آموز و هم به همه معلمان کشور ظلم می کند.
ولی سئوال اصلی این است با این وضعیت (حقوق پایین-منزلت پایین- تعداد زیاد دانش آموز- سیستم کهنه اداری و آموزشی و ...) آیا شخصی با علاقه و عشق معلمی را انتخاب خواهد کرد؟
سلام
این کلیپ واقعیت دارد و اتفاق افتاده است .
پایدار باشید .
برادر من شما بودی کلا فضا را امنیتی می کردی. شما خودت هم روزی دبیری به تجربه بودی و تجربه را به قیمت عمر گرانبها در همین نظام آموزشی آموختی لطفا برای بقیه نسخه نپیچ.
دبیران جدید از دبیران باسابقه ناتوانتر نیسند بلکه کم تجربه ترند. راستی شما در سالهای اول خطا و اشنباه نداشتی؟ من نداشتم؟ حالا باتجربه تر شده ام اما دوست عزیز شما هزگز در مدارس دارای ناهنجاری تدریس کردی؟؟ تنبیه نباید باشه چون به ضرر معلمه کسی هم دنبال اون نیست اما معلم هم حق و حقوقی داره خود شما ممکن بود با این نسخه ای که الان برای بقیه می پیچی در همون سالهای اولیه از آموزش و پرورش اخراج می شدی و دیگه نمی تونستی این تزهای درخشان را بدهی
چیزی که ما متاسفانه در آن مشکل داریم، آموزش است. آموزش در جاههایی مثل ضمن خدمت و دانشگاه فرهنگیان. خارج از شعار، واقعا معلمی توعی عشق می خواهد که شاید در بیشتر شغلها نباشد. من معلم باید دانش آموزم را دوست داشته باشم و الا یک جای کار خواهد لنگید. من در دوره تربیت معلم (20 سال پیش) این عشق را در وجود اساتیدم که همه شان معلمان معمولی ولی دلسوز مدارس بودند و لفظ دکتر و استاد را هم نداشتند دریافتم و آموختم. ما با انسانها سر و کار داریم. هر وقت سر کلاس عصبانی می شوم و وسوسه می شوم دانش آموز خاطی را بزنم هنوز هم سخن معلم و استادم در گوشم نهیبم می زند که تاثیر معلم پاک شدنی نیست چه خوب و چه بد. تصمیم عاقلانه تری می گیرم و بعد متوجه می شوم که چه خوب شد در عصبانیت تصمیم نگرفتم و خودم را کنترل کردم.
اگر در بقیه ارگان ها و وزارتخانه هم جهت استخدام اصول گزیش رعایت می شد شاهداین همه دزدی واختلاس نبودیم.
من حتی یادمه در گزینش ازم پرسیدن امام جمعه چین؟؟؟! کیه؟ اونم زمان اصلاحات و پیروزی آقای خاتمی در انتخابات. نمیدونم در دوران پیش از اون مسئولان گزینش چه سوالاتی مطرح می کردند؟
یک روز به بهانه هایی آبروی و حیثیت پزشکان و پرستاران ، روزی دیگر آبروی نویسندگان و روزنامه نگاران و بازیگران و ورزشکاران و ...
و امروز سرگرم بی حیثیت کردن پاک ترین طیف جامعه حاضر ، یعنی معلمان .
به هوش باشید و برحذر باشید از این جماعت کذاب