صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش /

همان گونه که پیش تر نیز اشاره شد ( این جا ) نشست هم اندیشی تشکل های معلمان در محل انجمن اسلامی معلمان ایران برگزار گردید .

در این جا سعی می شود نظرات نماینده هر تشکل به صورت مشروح بیان شود .

در ابتدای نشست ، آقای مصلحی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران گفت :

چندی پیش در نشست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان خدمت آقای عارف بودیم و محورها و اولویت های برنامه های کاری مجلس آتی از نظر

شورای سیاست گذاری ارائه شد . قرار است این محورها در انتخابات توسط کاندیداها تبیین و اعلام شود.
اما متاسفانه نامی از معلمان و مطالبات آنان نبود !
ما اعتراض خود را بیان کردیم و آقای عارف فرمودند که شما پیشنهاد دهید .
آقای حاجی هم با نظر یکی از همکاران حاضر در جلسه و بنده دو بند پیشنهاد کردند که قرار شد بررسی و اضافه شود.
به نظر می رسد در رساندن پیام معلمان و ضرورت توجه به آن کم کاری شده و حساسیت های لازم در سطوح تصمیم سازی به وجود نیامده است .
پیشنهاد می کنم به اتفاق هم چند محور از مطالبات معلمان را تدوین و ارائه کنیم و با رایزنی های فشرده از نامزدهای معلم همفکر بخواهیم که روی آنها کار کنند  و حتی با آنان میثاق نامه امضا کنیم . از سوی دیگر از بین این افراد تشکیل « فراکسیون صنفی معلمان » را در دستور کار قرار دهیم.

*محمد روزبهانی از شاخه فرهنگیان اعتدال و توسعه :

مطالبه محوری یک اصل است و این که بخواهیم مطالبات را از طریق نمایندگان و تشکل ها پی گیری کنیم نتیجه ای ندارد .

این بار از زاویه دیگری وارد شویم .به جای این که مطالبه محور باشیم ، افرادی که می خواهند این مطالبات را پی گیری کنند روی آن ها تمرکز کنیم .

تشکل ها ائتلافی تشکیل دهند و تمام کاندیداهایی که در سراسر کشور فرهنگی هستند را شناسائی کرده و وارد رایزنی شوند .

یک لیستی از بین معلمان اطلاح طلبی که سرانجام تائید می شوند را را به جامعه فرهنگیان معرفی کنیم .

*ساوری  از مجمع فرهنگیان ایران اسلامی :

تا کی ما باید پله ای برای دیگران باشیم و یا برنامه ای را مطرح کنیم و تعدادی " چهره " به مجلس بروند .

این " چهره ها " کار خاصی برای معلمان انجام نخواهند داد .

نظر من این است که به صورت مستقل وارد انتخابات شویم .

مثلا کارگران فردی مانند " علیرضا محجوب " را دارند که واقعا برای آن ها کار می کند .

این فرد مطالبات کارگاران را مطرح و سپس پی گیری می کند .

ما در حال حاضر فاقد چهره هایی مانند ایشان برای جامعه معلمان هستیم .

البته ما نسبت به کارگران پتانسیل بالاتری داریم و تاثیرگذاری معلمان به مراتب بیشتر از کارگران است .

پیشنهاد مشخص من این است که از هر تشکلی 2 و یا 3 نفر معرفی شوند .

در مجموع یک لیستی در حدود 10 تا 15 نفر برای شهری مانند تهران بسته شود .

این تعداد می توانند برنامه های خود را حول مسائل صنفی معلمان تنظیم کنند .

مثلا این تعداد در بحث بودجه آموزش و پرورش می توانند به صورت تخصصی کار کنند .

چندی پیش سایت سخن معلم ، مطالبی را در مورد بودجه آموزش و پرورش و به صورت تخصصی و تطبیقی مطرح کرده بود که برای من خیلی جالب بود و می توان از آن الگو گرفت .

مثلا عده ای برای آموزش و پرورش بحث " درآمد زایی "را مطرح می کنند .

کار آموزش و پرورش درآمدزایی نیست . این جا محل تعلیم و تربیت است .

ما تجربه دخالت نهادها را در مباحث اقتصادی داریم . متاسفانه در حال حاضر مدارس و ادارات ما محل کاسبی برای عده ای و موسسات تجاری – آموزشی شده است و اصولا بحث آموزش تعطیل است !

* محمود ایمان زاده از کانون صنفی معلمان ایران ضمن تائید پیشنهادات آقایان روزبهانی و ساوری گفت :

این پیشنهاد خوبی است و منافع معلمان باید به صورت کلی دیده شود .

ما نسبت به کسانی که به مجلس می روند نمی توانیم بی تفاوت باشیم .

باید معلمانی به مجلس بروند که موظف به پی گیری مطالبات و حقوق حقه معلمان باشند نه این که بی تفاوت در مجلس بنشینند !

البته این اراده باید به صورت جدی و قوی در تشکل ها وجود داشته باشد و همه حمایت کنند .

حرکتی که اخیرا تشکل های معلمان در نشست با رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی انجام دادند حرکت خوب و قابل دفاعی بود و این می تواند نقطه شروع خوبی برای آینده باشد .

* رضاخواه از کانون صنفی معلمان ایران  :

حساسیت ها روی موضع کانون صنفی نسبت به موضوع انتخابات زیاد است و باید با دقت و جامع نگری نسبت به موضوع نگریسته شود .

نماینده سازمان معلمان ایران :

موضع ما نسبت به انتخابات کاملا شفاف و مشخص است .

ما مطالبات فرهنگیان و معلمان را در ظرفی بزرگ تر رصد و پی گیری می کنیم ، همان گونه که مطالبات معلمان را در حوزه معیشت و نیز فراتر از معیشت یعنی منزلت  می دانیم .

حرکت معلمان نیز ادامه حرکت جامعه و جریان اصلاح طلبی است و ما نیز خود را جزئی از این فرآیند می دانیم .

سازمان معلمان ایران بر خلاف نظر دوستان قائل به یک لیست مجزا و یا مستقل نیست و هر فهرستی که مورد تائید اصلاح طلبان و جریان اصلاح طلبی باشد مورد حمایت ما نیز قرار خواهد گرفت .

* « مدیر گروه سخن معلم »  آقای علی پورسلیمان در این نشست ضمن بیان این که دیدگاه هایش در این زمینه با دیگران قدری متفاوت است گفت :

سخن معلم در این زمینه قبلا استراتژی خودش را بیان کرده است . ( این جا )

من به سخنان آقای مصلحی در این زمینه استناد می کنم .این که در برنامه های راهبردی آن شورا نامی از آموزش و پرورش و معلمان نیامده است موجب تاسف است .

شاید آموزش و پرورش و معلمان در نگاه جناح های مختلف جایی ندارد و این نشان می دهد که آموزش و پرورش و معلمان در هیچ جا دیده نمی شوند !

این وضعیت و مساله باید آسیب شناسی شود .

چرا نمی خواهند قبول کنند که آموزش و پرورش محور توسعه پایدار است ؟

این نگاه ملی و عزم همگانی برای تغییر وضعیت موجود از کانال آموزش و پرورش و معلمان باید از کجا شروع شود ؟

قبلا در مقالات و یادداشت های خود به کرات اشاره کرده ام که ما در داخل آموزش و پرورش و حتی جامعه " بحران اعتماد " داریم .

تشکل ها باید قبل از بحث در مورد لیست ، فهرست و... باید در این مورد چاره ای بیندیشند .

آیا معلمان تشکل ها را به عنوان مدیریت هوشمند مطالبات معلمان پذیرفته اند ؟

ما در این مورد تجربه تلخی را در زمان مجلس هفتم توسط دو تشکل کانون صنفی معلمان ایران و سازمان معلمان ایران شاهد بوده ایم اما به نظر می رسد که هنوز تشکل ها از آن ماجرا درس های لازم را نگرفته اند .

معلمان دائما این پرسش را مطرح می کنند که این همه معلم در این 9 دوره به مجلس رفته اند اما تغییری در وضعیت آموزش و پرورش و معلمان رخ نداده است ؟

این ها باید توسط تشکل ها برای فرهنگیان و معلمان تعریف و تبیین شوند .

معلمان این سوال را مطرح می کنند که فرضا فراکسیون 100 نفره مجلس که یک سوم کل مجلس را شامل می شود برای آنان حداقل در این 4 سال اخیر چه کار و یا اقدام خاصی انجام داده است ؟

به نظر من ، در این مدت باقی مانده می توان رئوس برنامه ها و مطالبات را به صورت خلاصه ، کارشناسی شده و کاربردی در دو محور معیشت و منزلت برای جامعه معلمان کشور بیان کرد .

این گام اول در فرآیند اعتمادسازی است .

به باور من ، معلمان اگر بخواهند رای بدهند حتما به این برنامه ها و درجه وصول آن ها نگاه می کنند و بعد تصمیم گیری می کنند .

من به دوستان توصیه می کنم به نظرسنجی انجام شده در سخن معلم که هم اکنون نیز وجود دارد مراجعه کنند .

تاکنون بیش از 70 درصد فرهنگیان و معلمان مخالف ائتلاف تشکل های معلمان با احزاب سیاسی هستند .

البته من ادعا نمی کنم که این نظرسنجی فاقد اشکال است اما بیانگر واقعیت هایی است که باید تشکل ها به آن توجه کنند .

باید واقع بین بود و بر اساس نیازها و خواست های عمومی حرکت کرد .

اگر قرار است رایی از جامعه معلمان اخذ شود باید از راهش وارد شد .اگر می خواهیم از طریق " صنف " اعتماد سازی کنیم و معلمان را طرف تشکل ها جذب کنیم باید برنامه ارائه دهیم و سپس دقیقا آن ها را مو به مو پی گیری کنیم و به اطلاع فرهنگیان و معلمان برسانیم .

این که تصور کنیم همین که لیست تشکل های معلمان بدون طی این مراحل مانند نیازسنجی ، اولویت بندی ، برنامه ریزی و... بیرون بیاید و معلمان هم منتظر باشند و برای رای دادن هجوم ببرند کمی ساده کردن صورت مساله و سطحی انگاری است !

باید به جد به دنبال تشکیل " فراکسیون صنفی معلمان " در مجلس باشیم .

* آقای زمانی از مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ضمن تایید سخنان مدیر گروه سخن معلم و تاکید بر برنامه محوری گفت :

باید دید که اصولا مطالبات معلمان چیست . باید اولویت بندی شوند .

باید ببینیم که بر سر این اصول تفاهم داریم . نیاز به تدوین برنامه واقعا احساس می شود .

هر کس می خواهد خودش را به دیگران معرفی کند از کانال این برنامه باشد .

شاید فرهنگیان نسبت به این برنامه مطلع نباشند که بخواهند اقبالی به ما داشته باشند .

می توان از چهره هایی که در تعلیم و تربیت هستند در این موضوع بهره جست .

* آقای محمد داوری از روزنامه اعتماد :

به نظر می رسد این مسائل و بحث ها در شاخه فرهنگیان حزب ندای ایرانیان هم در حال پی گیری است .

در آن نشست مقرر شد که ستاد فرهنگیان ائتلاف اصلاح طلبان متشکل از تشکل های فرهنگی اصلاح طلب و شاخه های فرهنگیان احزاب اصلاح طلب تشکیل شود .

قرار شد این ائتلاف پی گیری و رایزنی کند که فرهنگیان را در فهرست بگنجاند .

به نظر می رسد این مسیر هم سو با اهداف همه این جمع است و اشتراکات ما را پوشش می دهد .

اگر در مجلس 290 نفری حتی 5 نفر از معلمان این گونه به مجلس بروند بازهم برای ما موفقیت است .

بنده هم نظر سازمان معلمان ایران را تائید و تاکید می کنم که این ساز جدایی و تفرقه زدن حتی به نفع مطالبات صنفی ما هم نیست .

آقای مصلحی در پایان گفت :

 به نظر من باید یک سری مطالبات را مطرح کنیم و انتظارات خود را به صورت کوتاه از مجلس آینده مطرح کنیم .
این می تواند کف مطالبات و اشتراکات تشکل ها باشد حتی برای آن هایی که نمی خواهند در این گونه فهرست ها مشارکتی داشته باشند .
ما می توانیم این گونه طرح کنیم که می خواهیم 5 نفر با رویکرد خاص نسبت به مطالبات جامعه فرهنگیان داشته باشیم نظیر الگویی که آقای علیرضا محجوب  با " ماموریت ویژه برای کارگران " در مجلس پیاده کرده و پی گیری می کند .
گام اول در رایزنی می تواند این باشد که مطالبات ما در برنامه ها قرار بگیرد و گام دوم این است که افراد معتمد ما در فهرست جای بگیرند .
البته بحث ما با اصلاح طلبان است .
ما حتی می توانیم ، پس از حصول توافق با اصلاح طلبان ، برای این لیست ستاد اختصاصی تشکیل دهیم .
این ها باید برنامه ریزی شوند . اگر این مساله محقق شود دیگر نیازچندانی به آمدن به خیابان و هزینه دادن و... نیز نخواهد بود .

 

نشست تشکل های معلمان با موضوع فرهنگیان مطالبات و انتخابات

نشست تشکل های معلمان با موضوع فرهنگیان مطالبات و انتخابات

نشست تشکل های معلمان با موضوع فرهنگیان مطالبات و انتخابات

پایان گزارش /


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در گفت و شنود

مدیریت مطالبات معلمان و نقش فراکسیون صنفی معلمان در مجلس  توسعه؛ به واقع فرآيند تحول همه جانبه و حرکت از یک مرحله تاریخی به مرحله ای جدید به منظور خلق ظرفيت هاي نو و تازه  و ارتقاء قابليت ها و توانايي هاي انساني، آموزشي، اقتصادي و ... است. تحقق چنین فرآیندی مستلزم تحول جوامع است. مطالعات و تجربيات بين المللي، مبين اين امر است که توسعه پايدار و همه جانبه، از بستر نيروي انساني می گذرد و پيش شرط رخداد و تداوم هر توسعه و تحولي، سرمايه  گذاري در نیروی انساني است که به منزله رکن و هسته اصلي و محوري هر جامعه ای قلمداد می شود.

آموزش و دانش، رکن اصلي توسعه و نظام آموزشي نیز گذرگاه رسیدن به دانش به شمار مي آيد.در حقیقت این دو بال توسعه یافتگی جوامع امروزی بوده است  و  بر اين اساس، بر خلاف پيشگامان نظريه توسعه که همواره بر اهميت ايجاد و گسترش منابع مادي و کالبدي تاکيد داشتند، امروزه، به لحاظ اهميت آموزش و پرورش در زندگي افراد و جوامع، از هزينه هاي آموزشي به عنوان يک سرمايه گذاري بنيادي ياد مي شود.

نظريه سرمايه انساني، ضمن تاکيد بر بهره ور بودن سرمايه گذاري در منابع انساني، استدلال مي کند که اين سرمايه گذاري ها، سبب افزايش ظرفيت و توان توليد و بهره وري افراد مي شود. از نقطه نظر اقتصادي، گرچه بازگشت سرمايه گذاري در نيروي انساني، اغلب مستلزم فرآيندي طولاني و بلند مدت است، ليکن بازدهي آن بسيار عميق و گسترده بوده و در تمام کنش هاي فردي و جمعي افراد آموزش ديده انعکاس مي يابد.

یکی از شاخصه های توسعه پایدار، درونی کردن مفهوم توسعه در نسل های جامعه است؛ از این رو سرمایه  گذاری و برنامه ریزی در آموزش و پرورش انسان هایی علم گرا، با مهارت، نظام مند، پژوهشگر و به بیان دیگر دارای انعطاف ذهنی و تحرک اندیشه، قادر خواهد بود فرآیند توسعه را در تمامی ابعاد جامعه گسترش داده و افراد جامعه را به عنوان اصلی ترین عوامل توسعه به بهترین شکل آموزش داده و به ارتقای کمی و کیفی جامعه کمک کند.

از منظر دیگر، آموزش باعث می شود که افراد در برابر تغییرات نه تنها مقاومت نکنند، بلکه به دلیل داشتن انعطاف پذیری لازم، استقبال نیز بنمایند؛ این پدیده خود از شاخصه  های مهم در رابطه با توسعه پایدار است.

اهمیت آموزش در مقوله توسعه پایدار به گونه  ای است که در مجامع بین المللی نیز به آن توجه بارزی می شود. به عنوان نمونه سازمان ملل از زمانی که مفهوم توسعه پایدار برای اولین بار در این سازمان مطرح گردید، به نقش آموزش در توسعه پایدار پرداخته و در این حوزه مطالعات، کنفرانس ها و همایش های متعددی را نیز برگزار نموده است.

متاسفانه با وجود اهمیت فوق العاده موضوع آموزش و پرورش و بالنتیجه عوامل آموزشی (یعنی معلمان) که ذکر آن در بالا رفت شواهد عملکردی مسئولین امر در کشور ما نشان می دهد آنها هنوز به اهمیت و ارزش بنیادین آموزش و پرورش اعتقاد نداشته و ندارند که تجلی حداقلی این عدم اعتقاد در بی تفاوتی به معیشت و شان و جایگاه معلمان کاملا نمایان است و از همین رو هرازگاهی با اعتراض معلمان به اشکال مختلف روبه رو  هستیم که البته از این حیث معلمان قابل مواخذه نبوده و نیستند چرا که تضییع آشکاری در حقوق مادی و معنوی آنها صورت گرفته و می گیرد.

از جمله مطالبات و دلایل اعتراض معلمان عبارتند از :

* حقوق پایین این شغل و عدم‌ رسیدگی مسئولان به معیشت این قشر

* درصد افزایش حقوق سالانه کمتر در مقایسه با دیگر کارمندان دولت

* نقایص خدمات بیمه ای و بیمه تکمیلی

* عدم برخورداری از مزایایی مشابه با مزایای دیگر کارمندان دولت

* نزول جدی شان و جایگاه معلمین با تغییر نظام و سیستم آموزشی کشور

بر این اساس ضرورت دارد مجلس شورای اسلامی به واسطه قدرت قانون گذاری خود ضمن انجام اصلاحات لازم در سیستم و ساختار آموزش و پروش کشور دولت را موظف به حل مشکلات ریز و درشت جامعه معلمان بنماید چرا که واقعیت آن است روند حاضر از رغبت و انگیزه معلمان جهت انجام فعالیت های آموزشی خود روز به روز کاسته  و چنان چه این روند به بی رغبتی و بی انگیزگی کامل برسد در ادامه ای نه چندان دور کشور تاوان سنگینی را خواهد پرداخت.

تاوانی که نسل های آینده؛ ما را نخواهند بخشید، به جرات می توان گفت نمی شود نقش مجلس را در این میان بی ارزش دانست ؛ چرا که همان طور که پیشتر هم گفتم مجلسیان می توانند با تحلیل و بررسی همه جانبه در صدد برون رفت از این مشکل هم دولت را یاری نمایند و هم در کاهش انگیزش های جامعه فرهنگی نقش به سزایی داشته باشند .

این روزها که جناح های سیاسی به اشکال مختلف در حال صف بندی هستند چقدر خوب می شد که یکی از صف های تشکیل شده در هزار توی سیاست بازی نمایندگان صف فرهنگیان باشد چیزی که در ادوار گذشته خلع آن به وضوح مشهود بوده است .

بوده و هستند که بسیاری ازنمایندگان با لباس معلمی به مجلس رفته اند و آن وقت سیاست مدار از مجلس بیرون آمده اند و این در حقیقت از ضعف علمکردی فرهنگیان می تواند ریشه بگیرد .

من منکر آن نیستم که فرهنگیان می توانند نقش به سزایی در سیاست های کلان جامعه داشته باشند اما اینکه فراکسیونی متشکل از معلمان که بتوانند بار مطالبات فرهنگیان را در مجلس به دوش بکشند واقعا خالی است .

و این خلاء همان چیزی است که رابط بین مجلس و فرهنگیان است .

لذا من گمان می کنم اگر معلمان به درستی تشخیص داده اند که توسعه پایدار نیاز به سرمایه گذاری انسانی است باید زمینه این مهم را نیز فراهم نمایند نه آنکه با منفعل عمل کردند و غیر سیاسی شدن خود را کاملا کنار بکشند .

در هر حال انتخابات پیش رو می تواند سهم بزرگی برای معلمان  بهمراه داشته باشد ، انتخاباتی که به قولی گفته می شود بیش از 12 هزار نفر در آن شرکت کرده اند .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

بی سوادی در میان طبقه تحصیل کرده جامعه ایران و پیامدها  گروه اخبار /

سیاوش شهریور در مراسم گرامی داشت سالروز تاسیس نهضت سوادآموزی که در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد، اظهارداشت: یکی از الزامات دنیای امروز داشتن یک مدرک تحصیلی است و در جامعه‌ای که در آن بیسواد باشد جامعه توسعه یافته و پیشرفته محسوب نمی‌شود. وی با ارائه آماری از رشد نگران کننده طلاق، اعتیاد، بالا رفتن سن ازدواج و بیسوادی در کشور پرداخت و گفت: با صراحت می‌گویم فوق لیسانس‌های امروز از تحصیل کرده‌های ششم قدیم بی سوادتر هستند.

مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران تصریح کرد: فوق لیسانس‌های ادبیات امروز از نوشتن یک نامه ساده و یک عریضه اداری عاجز هستند. شهریور ادامه داد: هم‌اکنون 70 درصد جوان‌ها در دانشگاه‌ها نماز نمی‌خوانند، زنگ انشای مدارس کجا رفت؟ دیپلمه‌های این مملکت یک حکایت ساده از شعبی حفظ نیستند و حتی لیسانس‌های جغرافی نمی‌توانند یک شهر از شهرهای خراسان یا فارس را نام ببرند.

وی با بیان اینکه بی‌سوادی این مملکت را دارد از پا در می‌آورد، اظهارداشت: اگر ماشینی ساخته شد که در جاده ترمزش عمل نکرد، سپرش از مواد نامرغوب ساخته شد و موتورش به موقع عمل نکرد از کارگر آن کارخانه ماشین‌سازی تا مدیران ارشد آن همه مقصر هستند.

مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران ادامه داد: اگر معلمی دانش‌آموزی را تربیت کرد و آن فرد در آینده نماینده مجلس و یا رئیس جمهور شد و بخشنامه‌ای را بدون آنکه موضوع آن را درک کند صادر کرد و تقوای لازم نداشته و دست درازی به بیت‌المال کند آن معلم هم در گناه وی شریک است.

شهریور بر ضرورت معرفی حداقل یک رمان به دانش آموزان در کلاس‌های درس تاکید کرد و گفت: زمانی در یکی از دبیرستان ها برای بازدید مراجعه کردم و متأسفانه هیچ کدام از دانش‌آموزان محمود دولت‌آبادی را نمی‌شناختند و نمی‌دانستند وی که لیاقت گرفتن نوبل ادبیات را دارد سال‌ها پشت دروازه تبعیض مانده است.

مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران با بیان اینکه باید یک نگاه جامع به بی‌سوادی شود، افزود: بی‌سوادی فقط به خواندن و نوشتن نیست بلکه نداشتن سواد زندگی و سواد گفت‌وگو جزئی از بی‌سوادی است چرا که هم‌اکنون مشاهده می‌کنیم برخی از سیاسیون و مراجع فکری ما نمی‌توانند صحیح با یکدیگر صحبت کنند.

وی با اشاره به ضرورت نگاهی نو به حوزه آموزش و پرورش گفت: جوان‌های امروزی معنای عشق را نمی‌دانند اما هوس را به خوبی شناخته‌اند و جوان امروز باید با ادبیات این سرزمین آشنا باشد چرا که سرشار از عشق است.

شهریور با بیان اینکه جامعه با سرعت سرسام‌آوری به سیاهچاله‌ای که من نام آن روزگار فاجعه می‌نامم در حال حرکت است، تصریح کرد: اگر امام زمان (عج) ظهور کند از ما سرباز نمی‌گیرد، باید به آموزش، به مطالعه و به موضوع سواد نگاه همه جانبه شود.

مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران در پایان سخنان خود با انتقاد از مدیر بی‌سوادی که در ساخت مسکن مهر سهیم بوده است، گفت: به صورت انبوه مسکن ساخته شده است اما برای مسجد، مدرسه، بیمارستان، سینما و کلانتری در این مجموعه خانه‌ها فکری نشده است و همین مسائل باعث آسیب‌های اجتماعی می‌شود.

بهار نیوز


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در آموزش نوین

ضرورت تجدید نظر در نظام گزینش وزارت آموزش و پرورش  هدف اصلی این نوشتار نه زیر سؤال بردن تلاش های بی دریغ و ارزشمند قاطبه بدنه سالم و خدوم آموزش و پرورش بلکه توجه دادن مسؤولان امر به نقص و اشکال ساختاری در نظام گزینش فعلی ایران است. نگارنده در طول مدت قریب به بیست سال تدریس در مدارس، از نزدیک شاهد زحمات مسئولانه و دلسوزانه  فرهنگیان بوده است و از اینکه عضو کوچکی از جامعه عظیم فرهنگیان ایران است به خود می بالد. اما این موضوع مانع از آن نمی شود که اشکالات و کاستی هایی را که در نظام تعلیم و تربیت کشور می بیند گوشزد کند.

متأسفانه هر گاه خبر اتفاق تأسف باری از این جنس در جامعه پخش می شود رسانه ها با پوشش خبری نامناسب موجب جریحه دار شدن وجدان جامعه و تشویش اذهان عمومی می شوند بی آنکه به ریشه یابی آن ها بپردازند. با این کار هم در حق معلمان و دانش آموزان ستم می کنند و هم به جایگاه آموزش و پرورش در اذهان عمومی جامعه لطمه می زنند.

نگارنده این نوشتار تلاش کرده با نگاهی همه جانبه به ریشه یابی این معضلات در مدارس بپردازد و برای پیش گیری از وقوع آن هاراه حل ارائه دهد تا با این کار به سهم خود هم از حیثیت معلم دفاع کرده باشد و هم به سالم سازی فضای تعلیم و تربیت در مدارس یاری رساند. 

اخیراً تصاویری منتشر شده که در آن آموزگار جوانی در کلاس و در مقابل دیدگان دیگر دانش آموزان با آرامش تمام دو کودک دانش آموز را با سیلی های محکم می نوازد و بدتر آنکه این دو دانش آموز را وادار می کند با تمام توان به صورت یکدیگر سیلی بزنند و از آنها می خواهد به نوبت این کار را چندین بار و با شدتی که مورد رضایت او است تکرار کنند. گویا این آموزگار از شکنجه دادن کودکان لذت می برد یا به نوعی با این کار آب بر آتش شعله ور درون خود می ریزد.

وقوع این صحنه ی هولناک قبل از همه چیز حکایت از روان ناسالم و بیمار آن آموزگار دارد که باید بلافاصله از تدریس کنار گذاشته شود و جهت درمان به مراکز مربوطه و یا احیاناً به مراجع قضایی معرفی گردد.

اما نکته مهم دیگری که نباید مورد غفلت قرار گیرد نقش نظام گزینش معلمان در وقوع این حوادث است؛ حوادث دل خراش و تکان دهنده ای که وقوع شان در گوشه و کنار کشور ناکارآمدی نظام گزینش معلم در ایران را بیش از پیش آشکار می کند.

رویکرد نظام سنتی گزینش در ایران که تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه در اوایل پیروزی انقلاب شکل گرفته، ایدئولوژیک بوده، با رویکردهای علمی و تخصصی فاصله زیادی دارد.

در این سیستم با استفاده از روش های مصاحبه و تحقیق محلی و بدون اعتنا به شاخص های حرفه ای و ویژگی های شخصیتی مورد نیاز در پست های مورد تصدی، به گزینش داوطلبان اقدام می نمایند.

ما حاصل تحقیق محلی، در بهترین شرایط ،اطلاعات نه چندان دقیق و قابل مناقشه در باره نوع پوشش داوطلبان، میزان تقید آنها به مناسک دینی و مذهبی نظیر حضور در نماز جمعه، مساجد، راهپیمایی ها و نوع خلاق و رفتار آن ها از دید اهالی یک محل و بر اساس سلایق، برداشت ها و قضاوت های فردی است.

مؤلفه ی اصلی تعیین کننده ی میزان امتیاز یک داوطلب در یک مصاحبه حدوداً 15 دقیقه ای ،اظهارات و نمود ظاهری خود او و نوع پاسخ هایی است که به پرسش های کلیشه ای مصاحبه کنندگان ارائه می دهد. در این مصاحبه ها شاخص هایی نظیر اطلاعات عمومی سیاسی، اجتماعی و دینی، عضویت در پایگاه های بسیج، ایثار گری، مهارت در رو خوانی قرآن، پوشش ظاهری، و البته قدرت بیان و اعتماد به نفس فرد مورد توجه قرار می گیرند.

ملاک قرار دادن این مؤلفه ها و شاخص ها اگرچه مناسب است اما برای داشتن گزینشی علمی، صحیح و اطمینان آور کافی نیست.

تعلیم و تربیت نسل آینده یک کشور امری بس خطیر است و افرادی که برای این منظور انتخاب می شوند ضروری است خود تربیت درستی داشته، از سلامتی روحی و روانی بالایی برخوردار باشند.

از اینجا اهمیت توجه به صلاحیت حرفه ای و ویژگی های روان شناختی داوطلبان روشن می شود. اما در کمال ناباوری ، این مقوله ها جایگاهی در نظام گزینش فعلی ایران ندارند و ضروری است با تجدید نظر جدی در نظام گزینش داوطلبان تدریس در آموزش و پرورش، صلاحیت حرفه ای و ویژگی های روان شناختی و رفتاری آنان مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد.

این یک کار کاملاً علمی و تخصصی است و توسط روان شناسان و مشاوران و از طریق تست های دقیق علمی قابل انجام است بنابر این شرط تحقق آن ایجاد تغییرات اساسی درنظام گزینش معلم است و در این راستا لازم است متصدیان پست های هسته ی گزینش از میان افراد واجد شرایط حرفه ای و تخصصی لازم برای انجام وظایف محوله انتخاب شوند.

با توجه به اینکه آموزش و پرورش کادر آموزشی مورد نیاز خود را از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان جذب می کند پیشنهاد می شود در نحوه گزینش دانشجویان این دانشگاه تجدید نظر شود و گزینش  یک مرحله ای، به گزینش دو مرحله ای یا مستمر تغییر یابد :

گزینش قبل از ورود به دانشگاه، گزینش در حین تحصیل و گزینش پس از اتمام تحصیل در دانشگاه. همچنین لازم است در گزینش آموزگاران و دبیران شاخص های حرفه ای و ویژگی های روان شناختی و رفتاری به عنوان شاخص های اصلی مورد توجه قرار گیرد.

تدریس در مدارس فی نفسه امری دشوار است اما ادعای گزافی نیست اگر بگوییم تدریس در اغلب مدارس ایران کاری بس شاق و طاقت فرسایی است. وضعیت دانش آموزان در مدارس ایران که نوعاً از مشکلات خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی و از همه مهمتر، تربیتی رنج می برند، شرایط نامناسب فیزیکی اغلب مدارس، تراکم بالای کلاس ها و درگیری های مکرر دانش آموزان و اولیای آنها با معلمان مؤید این ادعا است.

کار در چنین شرایطی موجب فرسایش اعصاب و روان آموزگاران و دبیران و ایجاد نارضایتی شغلی بالا در آن ها می شود. پایین بودن حقوق، اعمال تبعیض های ناروا و عدم حمایت های قانونی لازم را نیز باید بر این عوامل افزود. کار در چنین شرایط دشواری، نیازمند جذب افرادی با توانایی های حرفه ای و ویژگی های رفتاری و روان شناختی بالاتر از حد متوسط جامعه است.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

نشست تشکل های معلمان با موضوع فرهنگیان و مطالبات و انتخابات

امروز شنبه دوازدهم دی ماه نشست تشکل های معلمان در محل انجمن اسلامی معلمان ایران برگزار شد .

در این هم اندیشی نمایندگانی از تشکل های " انجمن اسلامی معلمان ایران " ، " سازمان معلمان ایران " ، " کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) ، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه حضور داشتند و به ارائه نظرات و دیدگاه های خویش پرداختند .

مشروح این گزارش به زودی منتشر خواهد گردید .

پایان پیام /


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گروه رسانه و تشکل / در ادامه سلسله مطالب " معرفی تشکل ها " این بار تشکل « جبهه متحد فرهنگیان » معرفی می گردد .

« گروه سخن معلم » آمادگی آن را دارد تا همه تشکل های قانونی کشور ازطریق این رسانه به معرفی خود و برنامه های خویش بپردازند .

اصول حرکت های صنفی مدنی معلمان و چند پیشنهاد برای رسیدن به یک مانیفست مشترک اجتماعی - صنفی برای معلمان   معلمی و تدریس در شکل کنونی اش، شغل و حرفه ای مدرن و همزاد با عصر نوین است. این شغل در ایران با تاسیسِ دارالفنون آغاز و به صورتِ رسمی و اداری از زمان پهلوی اول وارد ساختارِ اداری و دولتی ایران شد.  شکل و ساختار این شغل بر گرفته از اروپا و آمریکا بوده و با شکل سنتی تدریسِ هزار ساله کودکان و نوجوانان در ایران کاملاً  متفاوت می باشد.

ساختار آموزش و پرورش در ایران - حتی در مدارس غیر دولتی - از طرفی کاملاً وابسته به دولت و حکومت و تصمیمات آن می باشد و از سوی دیگر به خاطرِ به لحاظِ ماهیت آگاهی - بنیانِ آن معمولاً در  اصطکاک با تصمیماتِ رسمی می باشد. ویژگی منحصر به فردِ  این حرفه و شغل، تماس و ارتباطِ وسیع آن با قشر وسیعی از جامعه می باشد.  هر گونه تصمیم دولتی یا حرکتِ اجتماعی معلمان در این حیطه، تقریباً بر تمامی جامعه تاثیر گذار خواهد بود. این خصوصیتی است که تقریباَ با اطمینان می توان گفت که هیچ قشر و شغل و حرفه ای دارای آن نیست. ساختارِ چند وجهی و پیچیده این حرفه می طلبد که چه حکومت و چه فرهنگیان و معلمان در ارتباطی مدوام و سازنده  با هم قرار داشته باشند. دو طرف باید زبانِ هم دیگر را فهمیده و سعی در رفعِ سوء تفاهم های موجود داشته باشند.

دولت باید به معلمان به عنوانِ قشری موثر با نقشی حساس و سرنوشت ساز در سرنوشتِ کشور نگاه کند که ضعفِ آن ها ضعفِ جامعه و قوّتِ آن ها قوّت جامعه است. بدنه ی آموزش و پرورش کشور عموماً بدنه ای تحصیل کرده ،آگاه و دل سوز می باشند که می توانند مشاورانی امین برای دولت و ملت محسوب شوند.  ، نگاه  کار فرمایانه به معلمان، به عنوانِ کارمندانی حقوق بگیر غیر مولّد، علاوه بر آن که دور از واقعیت بوده، می تواند برای حال و آینده کشور بسیار خطرناک باشد.ن

گاه غالبِ معلمان نیز  به دولت به عنوانِ کار فرمایی ثروتمند، همه کاره و البته بی توجه به کارکنانِ خود است که فقط در شرایطی خاص و بالاجبار تغییراتی اندک در شرایط آن ها به وجود می آورد. این فضا البته تا حدِ زیادی ناشی از شکافِ تاریخی دولت - ملت و نقش تعیین کننده نفت به عنوان در آمدِ اصلی دولت ها، در کشورِ ماست. اما از معلمان ، به عنوانِ قشری آگاه و آگاهی بخش، انتظار آن است که  ضعف ها و کاستی های نظری و عملی خود را پذیرفته و با قبول واقعیتِ دولت و نقشِ تعیین کننده آن به خصوص در کشورهای در حالِ توسعه، سعی در ایجادِ دیالوگی سازنده  - که می تواند در مواردی منتقدانه هم باشد -   با ساختارهای حکومتی داشته باشند.

برای ایجادِ این ارتباط، شاید ایجاد پارلمانِ معلمان مفید باشد اما پیش از آن وجودِ کانون های صنفی معلمان با اسامی مختلف و به رسمیت شناختن وجودِ آن ها ( و نه لزوماً سخنِ آن ها ) از سوی حکومت، امری ضروری است که مانع غلبه یافتن فضایِ تند روی بر گفتمانِ معلمان خواهد شد. از دلِ این کانون ها و انجمن های مختلف، نمایندگانی پیدا خواهند شد که می توانند بنیانِ هر گونه مجمع یا پارلمانِ مشورتی -  صتفی معلمان را بنا نهند.

معلمان قشری وسیع با عقاید و افکارِ متفاوت و حتی متضاد می باشند. این نوشته تلاشی برای رسیدن به اصولی مشترک در بین تمامی معلمان است تا بر اساسِ این اصولِ مشترک، امکانِ رسیدن به اقداماتی مشترک را فراهم سازند.  

 

1. حرکتِ صنفی- شغلی معلمان ،حرکتی مصلحانه و اصلاح طلبانه است بدین معنی که معلمان - به عنوانِ معلم نه به عنوانِ فعالِ سیاسی - به دنبال براندازی نظامِ سیاسی یا حتی تغییرِ دولت ها نیستند. آن ها خود را دل سوز ِ نظامِ سیاسی کشورشان دانسته و بر این اساس خود را موظف به تذکرِ دائمِ کاستی ها و ضعف های موجود در حیطه کاری خود و تلاش برای اصلاح آن ها می دانند. حداکثر تلاشِ سیاسی آنان، راضی کردنِ دولت یا مجلس به برکناری یا استیضاح وزیر وقت یا پیش از آن، قانع یا وادار کردن نهادهای فوق برای مشورت خواستن از نهاد های معتبرِ صنفی در باره انتخابِ وزیری مناسب می باشد هر چند که به اعتقاد آن ها تلاش برای ایجادِ تحولاتِ ساختاری، بسیار مهم تر از تغییر افراد یا حتی دولت ها و نمایندگان مجلس می باشد. کُنش سیاسی آن ها در جهارچوب فعالیت های مسالمت آمیز و قانونی می باشد. گفت و گوی انتقادی، پیگیری و پشتکار، و در شرایطِ سخت، صبر و شکیبایی را وظیفه خود می دانند.

 

2. حرکتِ صنفی معلمان حرکتی گام به گام و حداقلی است. به این معنا که به دنبال رسیدن به اهدافِ واقعی و ملموس - و نه خیالی و بلند پروازانه -  و در یک فرآیند زمانی مناسب می باشد تا با تحلیلی جامع و علمی از امکانِ تحقق خواسته خود و محاسبه فایده و هزینه آن ، اطمینان نیابد؛  هرگز نیروی خود را صَرفِ تلاش برای دست یابی به آن نمی کند.

او می داند آن هایی که شتاب زده و در زمانی کوتاه به دنبال رسیدن به  همه  چیز می باشند در نهایت  به هیچ چیز نمی رسند و حاصلِ کارِ آن ها چیزی جز یاس و دل سردی نخواهد بود.

 

3. این حرکت دارای خط قرمزهایی است که تعدادی از آن ها مانند تعهد به حفظ تمامیت ارضی و استقلال و امنیت کشور، مربوط به اصولِ کلانِ ملی و تعدادی دیگر، مانند به رسمیت شناختن حقوقِ انسانی و کاری معلمان و تلاش برای ارتقاء کیفیت زندگی آنان، مربوط به اصول کلان گروهی و صنفی می باشد.

 

4. این حرکت، هیچ صنف یا گروه و طبقه ی شغلی را دشمن یا معارض خود نمی داند. آرزوی او رفاه تمامی شهروندان است و هیچ وقت، سرنوشتِ خود را جدا از سرنوشتِ دیگر هم وطنان خود نمی داند اما تمرکز او بر رفع تبعیض از قشرِ معلمان و ارتقاء جایگاه اجتماعی او قرار دارد. البته به طریقِ اوُلی، کادرهای اداری و سازمانی آموزش و پرورش را نه مزاحم که مدافع و همکار و همراه خود می داند.

 

5. این حرکت، حرکتی ایدئولوژیک، قومی، زبانی و جنسیتی نیست. هر معلمی با هر تفکر، عقیده و مذهبی و فارغ از قوم، زبان و جنسیتش می تواند در این حرکت، شرکت داشته باشد. هیچ معلمی نباید به خاطر عقاید و علایقِ مذهبی یا سیاسی یا تفاوت های هویتی اش از حقوق اجتماعی خود محروم گردد. دست آوردهای احتمالی این حرکت برای همه ی معلمان خواهد بود حتی برای معلمانی که با این حرکت مخالف یا دشمن بوده اند. این حرکت دفاع از حقوق حقه تمامی معلمان را وظیفه ی اصلی خود می داند.

 

6. حرکتِ اصلاح طلبانه معلمان برای بهبود در چهار زمینه اصلی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و اداری - شغلی به صورتِ متعادل و متوازن می باشد. اما ممکن است هر زمان، یکی از آن ها نیازمندِ توجه و تمرکز بیشتری باشد. شرایط،  زمینه ها و واقعیت ها، اولویت اولِ این حرکت را مشخص می کنند.

 

7. حرکت صنفی معلمان - بدون آن که داعیه و هدفِ کسبِ قدرت داشته باشد - سعی می کند در صورت لزوم و در شرایطِ مناسب از پتانسیل هایی چون انتخابات مجلس شورای اسلامی یا شوراهای شهر و روستا برای رساندن صدای خود به ساختِ قدرت و تشویق و ترغیبِ مقاماتِ اجرایی، تقنینی و قضایی، اهداف و خواست های خود را پی گیری کند.

بدیهی است که نمایندگانِ راه یافته به این گونه نهادها می توانند گرایش های سیاسی مختلف  و حتی متضاد داشته باشند اما آن ها از پیش پذیرفته اند در قبال دریافت حمایت جامعه فرهنگی، باید برای تامین اهداف آن ها نهایت استعداد و توان خود را بکار ببرند.

 

8. حرکتِ صنفی معلمان شرطِ حیاتِ خود را تعمیق فرهنگِ آشتی و گفت و گو، قدرتمند بودن نهاد های مدنیِ قانونی، و آزادبودنِ رسانه های همگانی قانونی می داند بنا بر این از هرگونه حرکت و اقدامِ مسالمت آمیزی که به تقویتِ موارد فوق یاری رساند حمایت و از هر گونه اقدامی که به جدایی و تفرقه، کینه توزی، خشونت،  تضعیف نهاد های مدنیِ قانونی و تحدید آزادی های مشروعِ منجر شود خود داری کرده و  با اِعمال این گونه رفتارها از سوی دیگران، به شدت مخالف بوده و در حدِ توانِ خود با آن مبارزه می کند.

 

9. حرکتِ صنفیِ معلمان حرکتی اخلاقی و عقلانی است. حرکتِ معلمان در هیچ شرایطی به خود  اجازه نمی دهد از این دو مرز عبور کند. اخلاق و عقلانیت هم در این جا در مفهومِ رایج و متداولِ آن ها در میانِ مردمانی که به عاقل بودن و اخلاقی بودن معروف هستند به کار رفته است؛ چون اگر بخواهیم وارد نزاع متکلمان، فیلسوفان و علمای اخلاق در باب این دو مفهوم ِ مهم شویم هیچ وقت به یک نتیجه مشترک نخواهیم رسید.

قدرِ مشترکِ نظریات مختلف در این دو باب، مانندِ اصلِ منطقی آزمون پذیری نظریات و یا اصولِ اخلاقی تسلیم به حقیقت و تلاش برای کاستنِ رنج دیگر انسان ها، می تواند ملاک عمل ما در این موارد قرار گیرند.

10. حرکت صنفی معلمان، حرکتی دموکراتیک در اصول، نخبه گرایانه در روش و توده گرایانه در اهداف است. به این معنی که این حرکت، بر اساس اصولِ دموکراتیک، تصمیم گیری کرده و به دنبالِ بیشترین و با دوام ترین سود برای بیشترین افراد در کم ترین  پروسه زمانی و با کم ترین هزینه اجتماعی می باشد اما در این راه هیچ گاه روی به حر کت های پوپولیستی و شعارهای عوام فریبانه نخواهد آورد و تدوینِ روش و منشِ خود را به عهده نخبگانی از خود خواهد گذاشت که بر اساس عقلِ جمعی و به دور از هیاهو های روز مره اقدام نمایند زیرا معتقد است معلمان مغز جامعه هستند نه بلند گوی آن.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

 مواضع کانون صنفی معلمان ایران در مورد انتخابات و تطبیق اساسنامه نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس بار دیگر این بحث را در بین فعالان کانون های صنفی مطرح کرده است که آیا کانون های صنفی معلمان مطابق اساسنامه مجاز به معرفی کاندیدا و ائتلاف با احزاب سیاسی و ارائه لیست انتخاباتی هستند؟

در ماده 1 اساسنامه کانون صنفی معلمان آمده است : "کانون صنفی معلمان ایران انجمنی است صنفی، علمی، یا صنفی تخصصی ، غیر سیاسی و غیر انتفاعی ..."

با این وجود در انتخابات مجلس هفتم در سال 86 شش نفر  از اعضای هیات مدیره کانون صنفی تهران به عنوان کاندیدا ثبت نام کردند .
 
در جواب این پرسش که کانون صنفی یک تشکل غیر سیاسی است ، چگونه اعضای هیات مدیره آن در انتخابات مجلس، که  رویدادی سیاسی است به عنوان کاندیدا ثبت نام کرده اند؟ آن شش نفر  گفتند که تنها به اعتبار شخصیت حقیقی خود در پروسه انتخابات وارد شده اند.

در واقع بین شخصیت حقیقی خود به عنوان یک شهروند و شخصیت حقوقی خود به عنوان عضو هیات مدیره کانون تفکیک قایل شدند.
 
 این استدلال از سوی برخی از اعضای هیات مدیره کانون پذیرفته و از سوی برخی پذیرفته نشد . در سال 86 تعدادی  از اعضای اصلی و علی البدل هیات مدیره و یکی از بازرسان کانون ، با اعلام تشکیل طیف صنفی کانون از آن جدا شدند.
 
رسول بداغی ، محمد خاکساری ، رییس زاده ترک ، حمید پوروثوق، عبدالرحمن ایران نژاد  و خانم ثریا دارابی از جمله اعضای گروه منشعب بودند.
 
این عده در سایت خود، افراد باقیمانده را طیف سیاسی – تجاری کانون نامیدند.
 
تجربه ورود اعضای هیات مدیره کانون به انتخابات آزمونی  پرهزینه و بی فایده بود . اولا همه اعضای هیات مدیره کانون رد صلاحیت شدند. ثانیا حمایت اعضای هیات مدیره از لیست سه نفره خارج از کانون،  هم نتیجه ای به بار نیاورد و ثالثا این اقدام در بین فعالان صنفی کانون  شکاف ایجاد کرد.

اخیرا یک فعال صنفی که نقش غیر رسمی سخنگوی کانون تهران را دارد، نوشت : "خطری که  این روزها کانون های صنفی را به شدت تهدید می کند،استفاده از اعتبار و نام کانون های صنفی برای مقاصد جناحی و انتخاباتی است ... براساس اساسنامه و ماهیت صنفی کانون ها ،هیچ کدام حق حضور در چنین مناسباتی را ندارند."
 
وی در ادامه هشدار داد که اعتباری که فرد در مسیر فعالیت های صنفی کسب کرده است نباید خرج هزینه های انتخاباتی شود.


 در ادامه مطلب خواهم گفت که هر چند اصل هشدار درست است، اما در شرایط فعلی  خطر واقعی این است که گرایش غالب در کانون ها با تحریم کنندگان انتخابات هم صدا شوند .

در واقع ، این اعلام خطر آدرس غلط دادن است. در واقع این اعلام خطر شعر فردوسی را تداعی می کند که گفت :

چو بهمن به زاولستان خواست شد/  چپ آوازه افکند و از راست شد. "
 
این سخن درستی است که کانون طبق اساسنامه نباید وارد فعالیت سیاسی شود و از طرفی انتخابات مجلس سیاسی ترین اتفاق کشور است .
 
اینکه افراد هیات مدیره برای خود دو شخصیت حقیقی و حقوقی قایل شوند ،در حوزه مسایل شخصی حرف درستی است. مثلا اعضای هیات مدیره می توانند در انتخابات به عنوان شهروند  شرکت کنند و به نامزد مورد علاقه خود رای بدهند،یا انتخابات را تحریم کنند.  اما ورود اعضای هیات مدیره به عنوان کاندیدا در انتخابات و شرکت در ائتلاف های سیاسی مادام که عضو هیات مدیره هستند و همچنین تبلیغات علیه شرکت در انتخابات ،  با ماهیت غیر سیاسی کانون مغایر است.
 
بدیهی است صحبت در مورد افراد هیات مدیره است و نه اعضای معمولی تشکل ها.
 
وقتی می گوییم کانون های صنفی و اعضای هیات مدیره این تشکل ها نمی توانند وارد پروسه انتخابات شوند ، آیا معنایش تحریم انتخابات و تشویق معلمان به عدم شرکت در انتخابات است؟

معلمان هم مانند دیگر اقشار ملت گرایش های سیاسی مختلفی دارند  و براساس گرایش سیاسی خود به فرد یا افردی از میان کاندیداها رای می دهند.
 
در میان معلمان افراد متمایل به اصولگرایان تندرو ، اصولگریان،اصلاح طلبان ، اعتدالی ها و... حضور دارند . حدود 20 تا 30 درصد معلمان هم به دلایل مختلف سیاسی ، عقیدتی و شخصی  در انتخابات شرکت نمی کنند.

به نظر می رسد میزان حضور معلمان در انتخابات تابع نُرم عمومی جامعه است و میزان مشارکت آنها بین 60 تا 70 درصد است. به عبارت دیگر ، معلمان هر چند مطالبات صنفی یکسانی دارند ، اما از نظر سیاسی متکثرند و در انتخابات بر اساس همین تکثر به افراد و لیست های مختلف رای می دهندیا اصلا در انتخابات شرکت نمی کنند.

 خطری که فعال صنفی در مورد استفاده از اعتبار و نام کانون های صنفی برای مقاصد جناحی و انتخاباتی مطرح کرده اند، در شرایط فعلی زمینه بروز ندارد.اعضای هیات مدیره کانون تهران و متحدان آن در شرایط سال 86 قرار ندارند.
هیات مدیره کانو نها در شرایطی نیستند که حتی اگر تمایل داشته باشند بتوانند کاندیدا معرفی کنند. ضمن این که گرایشی که امروز در کانون ها غالب است با سال 86 متفاوت است و  اصولا این گرایش حتی اگر اساسنامه هم اجازه بدهد تمایلی به حصور در انتخابات و اعتقادی به اثر بخشی آن ندارد.

به نظر من خطری که کانوها را تهدید می کند لغزیدن به سمت تحریم انتخابات است. روشن است که کانون ها چه به تنهایی و چه در قالب شورای هماهنگی، رسما  انتخابات را تحریم نمی کنند. اما نگاهی به تبلیغات فعالان متمایل به تشکل های صنفی در فضای مجازی به ویژه گروه های تلگرام نشان می دهد که عده ای از فعالان ، به طور غیر رسمی در صدد بی اعتبار کردن انتخابات و تشویق معلمان به عدم حضور در انتخابات هستند.

تبلیغ برای عدم حضور معلمان در انتخابات و بی اعتبار کردن انتخابات فعالیتی سیاسی همسنگ معرفی کاندیدا ها و حمایت از لیست های انتخاباتی است.

کانون تشکلی صنفی است و نباید لیست انتخاباتی بدهد ، یا وارد ائتلاف های سیاسی شود ، یا له و علیه نامزدها تبلیغ کند و یا انتخابات را تحریم کند و یا در ارگان های تبلیغاتی خود مانند گروه های تلگرام ، در صدد بی اعتبار کردن روند انتخابات برآید.

گروه های مجازی که توسط کانون اداره می شوند یا باید نسبت به روند انتخابات کاملا سکوت کنند یا اگر موضع انتخاباتی می گیرند  اعلام کنند که معلمان در موضع صنفی متحد ، اما در موضع سیاسی متکثرند و بر اساس تشخیص سیاسی خود عمل کنند.


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نقد عملکرد وزرای آموزش و پرورش از دوره اصلاحات تا فانی

بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات ، آقای مظفر جانشین آقای نجفی در آموزش و پرورش شدند . در آن زمان انتقادات زیادی بر عملکرد آقای نجفی و نظام جدید اجرایی ایشان بود . وجود پنجره های باز در برنامه درسی دانش آموزان در نظام ترمی واحدی و سیاست درهای باز در دبیرستان ها باعث شده بود که دانش آموزان دختر و پسر فرصت داشته باشند به پارک بروند ؛ چون ساعت درسی شان تکمیل نمی شد .

بلافاصله بعد از روی کار آمدن آقای مظفر که در دوره ریاست آقای هاشمی رقیب اصلی نجفی در بحث وزارت بود ، نظام ترمی واحدی را به سالی واحدی تبدیل کرد تا دانش آموزان با تکمیل ساعات درسی ساعت حضور مشخص و قابل کنترلی را در مدارس داشته باشند .

وزارت آقای مظفر 4 سال طول کشید و ایشان با پرهیز از دستکاری بیشتر نظام آموزشی توانست ایراد اساسی نظام طراحی شده در دوران نجفی را اصلاح کند و دانش آموزان را از مفسده های احتمالی در امان نگهدارد .

در زمان مظفر کلید تشکیل صنف معلمان هم زده شد و معلمان فرصت یافتند که انتقادات خود را در قالب صنف معلمان بیان کنند ؛ اگرچه به دلایل سیاسی بسیاری از کارشناسان و معلمان این جریان صنفی را وابسته به جناح سیاسی اصلاح طلب می دانستند . در زمینه معیشتی کار خاصی در دوره ایشان انجام نگرفت .

در دوره دوم ریاست اصلاحات بر کشور و عدم قبول مظفر از سوی مجلس قرار بود مرحوم علاقمندان به عنوان وزیر معرفی شوند اما ظاهرا ایشان شروطی داشتند که مورد قبول دولت واقع نشد و  در نهایت وزیر تعاون دوره اصلاحات مرتضی حاجی از نزدیکان دولت وزیر آموزش و پرورش شد گو اینکه در دوره ایشان آموزش و پرورش توسط علاقمندان و فانی اداره می شد  .

چون حاجی آموزش و پرورشی نبود اما اجرای طرح افزایش حقوق به صورت رتبه های ارشد و خبره و عالی در دوره ایشان به وقوع پیوست و در کل دوره ایشان سیاسی ترین دوره آموزش و پرورش بود .

بعد نوبت به فرشیدی رسید که در زمان دولت احمدی نژاد مدت کوتاهی زمام امور آموزش و پرورش را به دست گرفت . در دوره کوتاه ایشان هم کار برجسته ای دیده نشد تا نوبت به علی احمدی رسید که شبه مدل نجفی از آموزش عالی به آموزش و پرورش آمد .

در دوره ایشان شایع شد که کم کردن هزینه های آموزش و پرورش و تعدیل نیرو در دستور کار ایشان قرار دارد و حتی شایعه ها می گفتند ایشان در جهت حلال بودن حقوق معلمان در تابستان ها که معلمان تعطیل هستند به مراجع مراجعه کرده بودند تا شاید با فتوایی از حقوق معلمان صرفه جویی کند گو اینکه نامبرده موضوع را تکذیب کرده بود .

در دوران ایشان صرفا هدف کوچک کردن آموزش و پرورش و کم کردن هزینه ها و بودجه مد نظر بود . دورانی آرام و مثل دوره آقای فرشیدی کار برجسته ای انجام نگرفت و حال نوبت به حاجی بابایی رسید که مدت ها در مجلس سنگ معلمان را به سینه زده بود و وارد گودال آموزش و پرورش شد و از ابتدا به دنبال تغییرات آموزشی بود .

جدال بر سر پیش دانشگاهی یا سال چهارم مدت ها اذهان شنوندگان را گیج کرده بود  ، البته چندین کار خلاقانه مثل بیمه طلایی ایران یا بیمه کوپنی که مورد رضایت معلمان و حتی مراکز درمانی و مطب ها هم بود چون بیمه ایران مورد قبول این مراکز بود .

همچنین دفاع از مدیران مدارس و معلمان که دل شیر می خواست آن هم در رسانه ملی که معمولا وزرای دیگر یا مدیران و معلمان را محکوم می کردند و یا یکی به نعل و یکی به میخ می زدند .

البته نباید فراموش کرد که در زمان ایشان نفت به بالاترین قیمت فروخته می شد و بودجه خوبی در اختیار ایشان بود . او در اواخر دوره خود با دو افزایش 5 درصدی علاوه بر افزایش 20 درصدی حقوق که البته بعد از روی کار آمدن جناب فانی یکی از 5 درصدها از حقوق معلمان کسر شد و استخدام پیمانی صدها جوان جویای کار قصد ادامه کار در دوران روحانی را هم داشتند .

لحن پر طمطراق ایشان و شتاب و عجول بودن در امور با چاشنی دیکتاتور مابانه و بوروکرات باعث شد یکی از اشتباهات فاحش در دوران ایشان انجام شود .

اجرای نظام 633 که به دلیل شتاب زیاد و عدم برنامه ریزی کامل و کارشناسی نشده هم اکنون به یکی از معضلات آموزش و پرورش به خصوص در زمینه نیروی انسانی تبدیل شده است مضاف براینکه هزینه گزافی هم روی دست دولت گذاشت در حالی که می توانست به جای تغییر غیر ضروری نظام آموزشی که با کمی اصلاح می توانست به کار خود ادامه دهد  .

حاجی بابایی می توانست نسبت به افزایش معیشت معلمان اقدام کند .کار ناتمام ایشان رتبه بندی معلمان بود که با تغییرات فاحش در دستور کار فانی قرار دارد .

اما سرانجام نوبت به یکی از معاونین پر سابقه چند وزیر رسید تا سکان آموزش و پرورش را به عهده گیرد . البته آقای فانی در دولت احمدی نژاد مدتی سر پرست وزارت بود و حتی قصد بر این بود که فانی وزیر شود اما سرانجام فرشیدی وزیر شد .

در دوره فانی دولت با کسر درآمد و بودجه مواجه شده که هنوز هم ادامه دارد ...

اکثریت معلمان به علت های مختلف از وضعیت فعلی آموزش و پرورش راضی نیستند . مطالبات پرداخت نشده ، حقوق کم و تبعیض در اجرای نظام هماهنگ ، شرایط سخت کاری معلمان در مدارس به دلیل سخت گیری در سامان دهی نیرو ، ضعیف شدن بیمه های درمانی و....از عمده ترین دلایل نارضایتی معلمان است گواینکه این نارضایتی به اشکال مختلف در مورد سایر وزرا هم بوده است .

همه وزرا اولین کاری که کردند تغییر اتوبوسی نیرو های ستادی و اداری بود که در بسیاری از موارد به مدیریت مدارس هم می رسید که خود این موضوع در تصمیم گیری های خلق الساعه نیروهای تازه نفس که معمولا می خواهند خودی نشان دهند ضرباب جبران ناپذیری به ساختار مدرسه و آموزش و پرورش زده است .

هیچ کدام از وزرا به نحو شایسته برای معیشت معلمان کاری نکرده اند حتی در موقعی که نفت بالای 100 دلار در بشکه خریدار داشت .

شاید امروز آموزش وپرورش یکی از بدترین شرایط مالی دوران خویش را می گذراند و فانی قطعا تا حدودی مقصر است اما هنوز در دولت و مجلس این باور ایجاد نشده که اموزش و پرورش رکن توسعه هر کشوری است و باید از اولویت های اول تا سوم هر دولتی باشد که باید از نان شب زد و به آموزش و پرورش رسید تا آینده فرزندان این سرزمین بسیار بهتر از گذشته یا امروز باشد .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نقدی بر عملکرد وزیر تبلیغات حمیدرضا حاجی بابایی و برگشت دوباره او   حمیدرضا حاجی بابایی سال 74 به عنوان نماینده همدان وارد مجلس پنجم شد. به گفته بعضی منتقدان،  او که سابقه معلمی و مدیریت آموزش و پرورش همدان را درکارنامه اش داشت ، نمایندگی مجلس را سکوی پرشی برای رسیدن به پست وزارت آموزش و پرورش می دانست. رویای وزارت او  با روی کار آمدن اصلاح طلبان به تعویق افتاد. در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد هم پیشنهاد وزارت به او ندادند . برخی از منتقدان ، استیضاح فرشیدی و درگیری علی احمدی با مجلس را زیر سر حاجی بابایی می دانستند.
 
از بخت بد ، بعد از انتخابات مناقشه برانگیز 88 وزیر کابینه احمدی نژاد شد. کابینه ای متشکل از ورژن خاصی از اصول گرایان و رییس جمهوری جنجال برانگیز که آخر سر رو در روی حامیان اصول گرای خود ایستاد.
 
حاجی بابایی با 217 رای موافق که احتمالا بالاترین رای یک وزیر آموزش و پرورش بود روانه ساختمان قرنی شد.
 
در دفتر وزیر آموزش و پرورش عکس قاب گرفته وزرای پیشین روی دیوار نصب شده است .
 
حالا سهم فیزیکی حاجی بابایی در ساختمان قرنی عکسی است که به عنوان وزیر یازدهم بردیوار نصب شده است و برخی مدیران ارشد که که فعلا « جامه اعتدال » پوشیده اند اما  منتظرند که با تغییر جهت بادهای سیاسی دوباره دکمه انتهایی پیراهن خود را ببندند.

سهم معنوی حاجی بابایی نظام آموزشی 6-3-3 است و داستانی به نام هوشمندسازی مدارس که اگر دوسال دیگر مانده بود همه مدارس کشور را به سبک خودش هوشمند می کرد. در دوره حاجی بابایی سند ملی آموزش و پرورش سرانجام با تغییرات کلی در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. متن سند احتمالا به دلیل کیفیت مونتاژی آن ، فاقد استجکام و شفافیت یک متن حقوقی است و بخش عمده آن را مطالب تکراری ، مبهم و شعاری تشکیل می دهد.
 
بیمه تکمیلی موسوم به بیمه طلایی یکی از ابتکارهای خوب اما ناقص رفاهی وزیر سابق بود. اهمیت این بیمه در پرداخت بخشی از مبلغ حق بیمه توسط وزارتخانه است که تا منبع پایداری برای آن پیش بینی نشده بود.

تعطیلی روز پنجشنبه مدارس اقدامی بود که از حمایت  معلمان دوره ابتدایی و دانش آموزان تمام مقاطع برخوردار شد. شاید اگر می ماند برای خرید محبوبیت  یک روز دیگر هفته را هم تعطیل می کرد !

در مقایسه با دیگر وزرای آموزش و پرورش ، حاجی بابایی نه نمره بالاتری می گیرد و نه پایین تر. او یک وزیر معمولی بود. تفاوت حاجی بابایی با فرشیدی و علی احمدی این بود که قبل و بعد از وزارت ، انتظارات زیادی از خود ایجاد کرد، اما نتوانست تغییرات مطلوبی در آموزش و پرورش به وجود آورد.

حاجی بابایی این بود که گمان می کرد با انتخاب ادبیات تبلیغاتی – بازاری  و تعریف های بدون پشتوانه از مقام معلم و مرجعیت معلم و قله و این گونه فضاسازی های لفظی، می تواند روحیه شکسته معلمان را احیا و در آنها ایجاد انگیزه کند.
 
با این حال بخشی از معلمان همچنان نوستالوژی دوره حاجی بابایی و سیاست های پوپولیستی رییس دولت نهم و دهم  را در ذهن خود دارند اما جرات  تبلیغ آن را به دلیل آثار مخرب این دوره ندارند. اینک بار دیگر حاج بابایی از حوزه انتخابیه همدان برای مجلس دهم کاندیدا شده است و خود را در معرض رای مردم قرارداده است. او خواستار وحدت و اجماع اصولگرایان در برابر اصلاح طلبان است.

حاجی بابایی اکنون می کوشد حساب خود را از احمدی نژاد جدا کند تا برچسب  "انحرافی" نخورد، اما در عین حال هوای احمدی نژاد را هم دارد.

او طرفدار سیاست "نه سیخ بسوزد نه کباب" است و حاضر نیست احمدی نژاد را از جرگه اصولگرایان خارج کند. حاج بابایی با وجود اینکه دکترای الهیات و معارف اسلامی را در سال 77 از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده اما در سخنرانی و مصاحبه های خود از ادبیات عوامانه استفاده می کند و با زبان آکادمیک بیگانه است.

یک بار، در جمع معلمان کرج گفت که برای قبول وزارت دو شرط تعیین کرده بود. اولی مشورت با پدر و دومی تفال به دیوان حافظ . اما  به جای غزل، یک رباعی از حافظ خواند !

داستان گفت و گوی خصوصی حاجی بابایی با پدر، تحت عنوان "پدر دکمه ات را ببند" که تیتر روی جلد مجله پیوند از نشریات آموزش و پرورش با تیراژ 360 هزار شد، نشان داد که حاجی بابایی از امکانات وزارتخانه برای تبلیغ کیش شخصیت خود استفاده می کند.حاجی بابایی چهار دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرد ، عضو ثابت فراکسیون فرهنگیان بود. به هیات رییسه مجلس هم راه یافت و مدتی هم عضو کمیسیون امنیت ملی هم بود. اما معروف بود که رویایش نشستن بر صندلی وزارت  آموزش و پرورش است که از سال ها پیش برای آن برنامه ریزی کرده بود .  خودش می گفت که با عشق،  به آموزش و پرورش آمده است.


هر چه بود شاگرد شلوغ کلاس که معلم ها را به ستوه آورده بود ، مبصر کلاس شد !
 
حاج بابایی که سالها در جایگاه نمایندگی وزرا را به چالش کشیده بود  ، درسال 88  وارد کار اجرایی شد . او که تا دیروز پرسش گر بود حالا باید پاسخ گو می شد. حاجی بابایی هم مثل اکثر وزرای آموزش و پرورش با تیم خودش به وزارتخانه آمد. او اصول گرایی بدون عقبه حزبی و تشکیلاتی بود و شاید به همین دلیل به همشهری ها و هم منطقه ای هایش اعتماد کرد.
 
هر وقت تند می شد ته لهجه شیرین همدانیش بیرون می زد.  از سنقرکلیایی تا سریش آباد قروه و از آنجا تا روستای مریانج که حالا دیگر به شهر همدان پیوسته ، دوستان و آشنایان را فراخواند.
 
نیروهای ستادی گلایه می کردند  که اکثر پست های کلیدی وزارتخانه را به همشهریانش سپرده است . یکی از کارکنان ستادی با انداختن دانه های درشت تسبیحش تا 17 نام را برای من شمرد. حاجی بابایی هرجا هم که پست برای همشهری ها  کم آورد ، پست جدید خلق کرد.

در اسفند 88 طي حكمي جلال رحيمي برادر محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد را که آن زمان برو بیایی داشت و اهل سریش آباد بود را به سمت قائم مقام وزير در امور استان‌ها منصوب كرد .
 
مدتی بعد کیومرث هاشمی را قائم مقام وزیر در امور تربیت بدنی کرد. البته این انتصابات غیر قانونی نبود  و از اختیارات وزیر بود . حاجی بابایی که تا قبل از وزارت از منتقدان پرشور وزرای آموزش و پرورش بود بعد از چهار سال وزارت به نقش سابق خود برگشت. اما او امتحان خوبی پس نداد. حاج بابایی مدعی بود که آموزش و پرورش را مثل کف دستش می شناسد و هم درد را می داند و هم درمان را در کیف خود دارد. اما نتوانست در دوره وزارت خود بخشی از مشکلات وزارتخانه را حل کند.
 
او  به سیستم کارشناسی وزارتخانه  اعتنایی نداشت .بسیاری از کارشناسان مستقل و نیمه مستقل در این دوره منزوی شدند. میراث معنوی حاجی بابایی در دستگاه آموزش و پرورش چه بود؟ 

به نظر من شاخص ترین  ویژگی در مدیریت حاجی بابایی ، سر وصدا و آمیختن اطلاع رسانی با تبلیغات بود. حجم سخنرانی های حاجی بابایی در تلویزیون و در جلسات چند صد نفری تا چند هزار نفری فرهنگیان ، به اندازه چند وزیر آموزش و پرورش بود. او به مونولوگ خیلی علاقه داشت و زیر بار دیالوگ نمی رفت. در برابر پرسش های غافل گیرکننده خبرنگاران عصبانی می شد.
 
یک بار در جواب خبرنگاری که از افزایش حقوق معلمان سوال کرده بود، با عصبانیت  گفت : «خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند.. به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟». یکبار دیگر هم گفت : "با معلمان قرارداد اخلاقی دارم که اسم معلم را با پول نیاورم." منظورش این بود که در باره حقوق و مزایای معلمان حرف نمی زند.
یکی از ویژگی های حاجی بابایی ستایش های زبانی مبالغه آمیز  از معلمان بود. او بارها در سخنرانی هایش گفت که می خواهد دست معلمان را بگیرد و به قله ببرد.سخنان حماسی و غلو آمیز او در باره نقش معلم و جایگاه معلم و قله و... این تصور را ایجاد کرد که آقای حاجی بابایی در صدد راه انداختن حزب معلمان است. حاجی بابایی در دوره وزرای قبلی آموزش و پرورش بر سر آنها فریاد می کشید که اگر عرضه ندارید که حقوق معلمان را افزایش دهید ، استعفا کنید. بعد از وزیر شدن ،  این گمانه که احتمالا طرح  مطالبات معلمان و شعار افزایش حقوق در آن دوره  ابزار سیاسی برای رسیدن به پست وزارت بوده، در اذهان برخی از معلمان شکل رفت. 

ظاهرا در ادبیات وزیر ، تمجیدهای زبانی و گفتار درمانی جایگزین راه حل افزایش حقوق و مشکلات معیشتی معلمان شده بود .تمجید از مقام و جایگاه معلم عملی پسندیده است اما از حدی که بگذرد و به خصوص اگر با مبالغه همراه شود،  این تصور را ایجاد می کند که هدف گوینده پرت کردن حواس مخاطب از موضوع  دیگری است.


 واکنش وزیر به سوانح آموزش و پرورش الگوی معینی داشته است: "آمیزه ای از انکار و پرخاش."
 
در جریان آتش سوزی خوابگاه دبیرستانی در چاه بهار وزیر آموزش و پرورش با این مقدمه: "شما می‌توانید بگویید که هیچ هواپیمایی سقوط نکند؟" افزود: "همه توانمان را در خصوص پیشگیری به کار می گیریم، حالا ممکن است در خوابگاهی چند سیم روی هم قرار بگیرند و جرقه خورده باشد...".

در جریان سقوط اتوبوس حامل دانش آموزان و مرگ 26 دختر دانش آموز گفت: "بروید از مسئولش بپرسید". در حادثه آتش سوزی مدرسه شین آباد در واکنش به سوال خبرنگار مهر در خصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس با خنده گفت: «خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر می دادید مواظب مدرسه شین آباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمی داد.»


نحوه عذرخواهی وزیر در مجلس در رابطه با حادثه شین آباد  هم خبر ساز شد. وی گفت: «این که اگر واقعا وزیر آموزش و پرورش باید بیاد بگه من عذرخـواهی مـی‌کنم. من الان تا قیامت عذرخواهی می‌کنم هر اتفاقی بیفتد توی آموزش و پرورش.»

حالا حاجی بابایی می خواهد برگردد .

او در همدان هم مخالف دارد و هم موافق . هنوز هم لحن طلبکارانه خود را حفظ کرده است. هنوز هم به حمایت بخشی از معلمان دلگرم است. هنوز هم شعارهای معیشتی می دهد و هنوز هم می خواهد دست معلم را بگیرد و روی قله ببرد .

آیا باز هم بخشی از معلمان همدانی جذب این شعارها می شوند ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور