فخرالدین احمدی دانش آشتیانی در حاشیه گردهمایی مدیران کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و معاونین آموزش ابتدایی درباره حضورش در کابینه دوزادهم گفت: "به آقای دکتر روحانی دلایلم را گفتهام که به چه علت در کابینه دوازدهم حضور نخواهم داشت." . حرفهای دانش آشتیانی در شرایطی بیان می شود که از اردیبهشت ماه معلوم بود که دانش بر سر انفعال مدیران وزارتخانه در موضوع سند 2030 و ضربه ای که از ناحیه محموله ویلای لواسان به روحانی خورد که دانش آشتیانی از چشم روحانی افتاده است. در فضای داخلی آموزش و پرورش هم 6 تشکل سیاسی از 8 تشکل که در آذرماه 95 دانش را سرکار آوردند از او قطع امید کردند و نشان داد که در سیاست پیمان ابدی وجود ندارد.
آخرین ضربه سه شنبه 27 تیرماه در جلسه شورای سیاست گذاری ستاد انتخاباتی فرهنگیان به او وارد شد. جمع 26 نفروه ای که اکثریت آن را مدیران ستادی تشکیل می دادند با اینکه نام دانش هم در فهرست 14 نفره کاندیداها بود به گزینه هایی غیر از دانش رای دادند. دانش در روزهای پس از انتخابات نومید و افسرده بود و از همه سمت بی وفایی دید. حتی محمدعلی نجفی که او را برای قبول پست وزارت در آبان 95 تشویق کرده و برنامه او را نوشته بود ، در شرایط پسا انتخابات از دانش روی برگرداند. مانور صدور حکم عضویت نجفی در هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان هم کارساز نشد. هر چند هواداران دانش مدتی روی این انتصاب به عنوان علامتی از حمایت نجفی از ادامه وزارت دانش در دولت دوازدهم تمرکز کردند.
معلوم نیست دانش به رئیس جمهور چه گفته است. اما او چند روز پیش در ملاقات با اعضای یکی از تشکل های حامی خود گلایه هایی را مطرح کرده بود. دانش گفته است که عزمی برای تغییر و تحول ذر آموزش و پرورش در دولت یازدهم ندیده است. اما مشکل فقط در عزم دولت خلاصه نمی شود . دانش می گوید: "برای کاهش تصدی از وزارتخانه شروع کردیم آخر اسفند بخشنامه تفویض اختیار را به استانها دادیم و هنوز درگیر هستیم ،مجموعه ستاد موافق این مساله نیست و بعضی از معاونت ها و مدیریت ها مقاومت می کنند" به نظر می رسد مشکل اصلی دانش این بوده که در راس یک مجموعه متضاد و ناهماهنگ قرار گرفته و معاونت ها و مدیریت ها حرف او را نمی خوانند و هرکس خر خود را می راند.
من قبلا نوشتم که حداقل نیمی از اعضای شورای 30 نفری معاونان خود را شایسته تر از دانش آشتیانی برای اداره وزارت می دانند.
اختلاف بین دستیاران و نزدیکان دانش آفتی بود که اقتدار او را به عنوان وزیر نابود کرد. ستاد آموزش و پرورش دانش را در خود حل و هضم کرد. همه از اختلاف بین تیم مجتبی زینی وند مدیرکل دفتر وزارتی و تیم علیرضا جدایی خبر دارند. دانش نتوانست در مدت 10 ماه این مساله را حل کند. کسی مثل عمادی خود را باسوادتر و با تجربه تر از دانش می دانست و اتوریته اداری وزیر را قبول نداشت و علنی هم گفت که مغز متفکر وزیر او ست.
خانم حکیم زاده که برکشیده دانش بود با استفاده از ضعف دانش و به کمک یک خبرنگار (سیفی ) خود را به عنوان آلترناتیو دانش در میان معلمان مطرح کرد. قدیمی ترها مثل نوید ادهم هم دانش را یک غریبه ناوارد و موقتی می دانستند. تشکل طرفدار دانش از او به عنوان " وزیر محجوب " یاد کرده است. ریاست بر یک تیم نامنسجم و حتی بالاتر از آن تیم متضاد نشانه حجب نیست، بلکه نشانه ضعف است.
تشکل طرفدار دانش نکته جالبی را از زبان او بیان می کند : " در حالی که معلمان برای بازنشستگی روز شماری می کنند مدیران ستادی با معدل بالای 30 سال سابقه خدمت، بازنشسته نمی شوند. چنین ستاد فرتوتی نمی تواند تحول آفرین و چابک باشد . البته برخی بخش ها را هم که نمی شود رفت سراغشان و تغییر داد." حرف درستی است. اما چرا وزیر از اختیار خود برای باز نشسته کردن افراد فرتوت چسبیده به صندلی ریاست استفاده نکرد ؟
این نشانه قوت وزیر نیست و تنها یک وزیر ضعیف مدیران فرتوتی که ازسن بازنشستگی گذشته اند و مخالف تغییر و تحول اند را نگه می دارد و در آخرین روزهای حضور خود در مقام وزارت از آنها انتقاد می کند. حالا دیگر چه فایده دارد ؟ وزیری که برای تغییر آمده بود نا امید و افسرده در حال رفتن است . آن فرتوت هایی که سن شان از بازنشستگی گذشته و مخالف تغییرند سرجای خود نشسته اند !
تقریبا همه وزرای آموزش و پرورش با تلخ کامی و کوله باری از ناکامی ها صندلی وزارت را ترک کردند.
مرتضی حاجی را در روزهای آخر وزارتش در دفترش دیدم. امیدی به اصلاح این سیستم نداشت و می گفت : " اگر دست من باشد آموزش و پرورش جدیدی مستقل از این آموزش و پرورش تاسیس می کنم." قبل از او مظفر هم شکست خورده ساختمان قرنی را ترک کرد. فرشیدی در سال 84 با شعار " مدرسه زندگی " آمد و حدود 25 ماه با دوام آورد. با بزرگترین تجمعات اعتراضی معلمان مواجه شد . در سال 85 سالی که به نام پیامبر اعظم مزین بود فرشیدی به عنوان وزیر آموزش و پرورش وقت از توهین به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) در آزمون ضمن خدمت فرهنگیان استان تهران عذرخواهی كرد.
ثمره هاشمی یار غار احمدی نژاد اوایل آذر 86 در جلسهای با فرشیدی، از تصمیم احمدینژاد برای تغییر او خبر داد و از او خواست استعفا دهد. استعفای ناگهانی فرشیدی در حالی اعلام شد که 7 ماه پیش از آن و در جریان استیضاح فرشیدی در مجلس هفتم، محمود احمدینژاد در برابر نمایندگان مجلس به شدت از عملکرد این وزیر خود دفاع کرده بود. فرشیدی هم به مدیریت مجتمع غیر انتفاعی معلم در خیابان دریا در شهرک غرب برگشت. فرشیدی با تیمی از بازنشستگان سالهای دور آموزش و پرورش به ستاد آمده بود و تقریبا مدیریت آموزش و پرورش را شخم زد. اما آخر سر ناکام از آموزش و پرورش رفت و جمع بندی 25 ماه تجربه وزارتش این بود که آموزش و پرورش باید از دولت منفک و زیر نظر نهاد ولایت فقیه اداره شود.
احمدی نژاد ، علیرضا علی احمدی رییس دانشگاه پیام نور را جانشین فرشیدی کرد. او تا پایان دولت اول احمدی نژاد وزیر آموزش و پرورش ماند. علی احمدی بر سر استخدام نیروهای حق التدریسی، مربیان آموزشیار نهضت سوادآموزی، حق التدریس های نهضت سواد آموزی، نیروهای شاغل شرکتی، قراردادی های کار معین، قرارداد ی های حجمی، قرارداد ی های خدماتی، قراردادی های انجمن اولیا و مربیان، قرارداد های هیئت امنای مدارس هیئت امنایی، کارورز های معرفی شده از سوی بنیاد شهید برای اشتغال در آموزش و پرورش، نیروهای همکار فی سبیل الله و جهادی، معلمان و کارکنان شاغل مدارس غیر انتفاعی و غیر دولتیبا مجلس درگیر بود. نمایندگان مجلس برای خرید محبوبیت و ایجاد کار برای طرفداران خود دیواری کوتاه تر از آموزش و پرورش سراغ ندارند . علی احمدی برخلاف جانشین خود در دولت دهم تا آخر بر سر اصول خود ایستاد.
مجلس هشتم به حاجی بابایی در دولت دوم احمدی نژاد بالاترین رای را داد. حاجی بابایی که منتقد همه وزرای آموزش و پرورش بود ، تیم همدانی ها را وارد ستاد کرد و هر جا که پُست برای همشهری ها کم آورد آن را خلق کرد. مثلا برادر محمدرضا رحیمی (جلال رحیمی سریش آبادی ) را به عنوان قائم مقام وزیر در امور استان ها نصب کرد. حاجی بابایی، ذهن معلمان را هدف گرفته بود و تقریبا هفته ای دوبار در جمع چند صد نفره معلمان سخنرانی می کرد و معلمان را به قله می برد. او در دوره وزارتش رکورد سخنرانی یک وزیر را شکست. با اینکه عنوان دکتری داشت اما حرفهایش عوامانه و غیر آکادمیک بود. از اقدامات افتضاح او افطاری معلمان با هزینه ادارات و چاشنی تبلیغات برای وزیر بود. در تضاد با وعده های رفاهی حاجی بابایی، سیاست های اقتصادی احمدی نژاد در دوسال آخر و تورم 40-50 درصدی سفره معلمان کوچکتر و معلمان را فقیرتر کرد.
علی اصغر فانی را تشکل ها آوردند همین 7-8 تشکلی که این روزها میدان دار هستند. فانی انتخاب اول انجمن اسلامی معلمان بود. فانی مثل بسیاری از افزاد آکادمیک فاقد قاطعیت در تصمیم گیری بود، هر چند 5 سیاست اعلامی او دقیقا سیاست های دولت روحانی بود اما در اجرا کامیاب نبود.
در سومین سال وزارت او موجی سیاسی علیه او برخاست. این موج را در فروردین 95 محمدعلی نجفی در گفت و گو با آفتاب یزد راه انداخت. انتقادها در نیمه دوم سال افزایش یافت. نهایتا همان تشکل هایی که فانی را آورده بودند در گوش اسحق جهانگیری معاون اول رییس جمهور و محمدرضا عارف رییس فراکسیون امید مجلس خواندندکه معلمها از فانی ناراضی هستند و اگر دولت اعتدال می خواهد انتخابات را ببرد باید فانی را عوض کند. معلوم نشد که فانی استعفا داد یا برکنار شد. همان موجی که فانی را برکنار کرد با مدیریت محمدعلی نجفی دانش آشتیانی را آورد. فانی هم مثل وزرای قبلی خسته و نومید و دلخور صندلی وزارت را گذاشت و رفت.
اگر قاعده بازی را تغییر ندهیم ، سرنوشت وزیر بعدی هم شبیه وزرای 20 سال اخیر خواهد بود. مدیران قوی و استراتژیک که به آینده خود می اندیشند ، پُست وزارت آموزش و پرورش را قبول نخواهند کرد. اما مدیران میانی که رسیدن به وزارت را برای خود یک اوج می دانند برای قبول پست وزارت صف کشیده اند. سرنوشت آنها چیزی شبیه وزرای قبلی است.
دوستی به شوخی می گفت : فلانی وزیر بشه خوبه . خوش تیپه ، وزارت ما که قرار نیست درست بشه . پس وزیر جوان و خوش تیپ بهتر از هیچی هست . من هم در جوابش نوشتم : "حالا که این جوریه به نظرم یه خانم وزیر بشه بهتره . حداقل یک تابو شکنی میشه."
من مطئنم هر وزیری که قاعده بازی را تغییر ندهد توسط همین روابط ناسالم در ستاد شهید می شود. قاعده بازی را باید تغییر داد. در یادداشت بعدی می نویسم که وزیر چگونه می تواند قواعد بازی را عوض کند و از زیر سایه باندهای اداری خارج شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
لااقل اینجوری دولت بنفش پز میده که یک زن وزیر در کابینه داریم.
بنظرمن مهم توانایی شخص وزیر است مگه امثال نجفی و نوبخت که میگند زنرال از اول زنرال بودند اونا هم با سرباز صفر شروع کردند پس چه دونفر باقیمانده موردنظر روحانی یا دونفر مورد نظر تشکلهای اصلاح طلب فرهنگی یا خانم مولاوردی و خانم سعیدی فقط کارایی و حامی معلمان و مشکلات مدرسه و معلم بودن مهمه و انتخاب معاونانش از بین توانمندان اصلاح طلب معتدل
مشكل اول آموزش و پرورش خود دولت است ، كه آموزش و پرورش براش اولويت ندارد. فرض وزير چه زن چه مرد توانست مجلس را هم قانع كند وقتي دولت پولي را كه صرف آ.پ مي كن مصرفي مي داند خوب معلوم است وضع موجود بدتر خواهد شد.
کسی می شناسه؟میگن گزینه محتمل وزارته
خخخخخ
من نفهمیدم این آقا تو این چند ماه چکار کرد و چه برنامه ای داشت. یعنی آموزش و پرورش طوری تنزل کرده که به پای سازمان تبلیغات اسلامی و خانه شکوفه ها هم نمی رسه.
قاعده بازی را باید تغییر داد.
آموزش و پرورش به تغییر نیاز ندارد بلکه به انقلاب نیاز دارد.
آموزش و پرورش باید زیر و رو شود. دگرگون شود. دگرگونی اساسی و زیربنایی... تحول عظیم ساختاری و کارکردی...
بعید میدانم با تغییر قاعده بازی کار آموزش و پرورش درست شود.
احسنت
ازماست که برماست
1.جلب نظر بیش از 50 درصدی معلمان که خانم هستند
2.پوشش ضعف نگاه دولت به آموزش و پرورش زیرا 2 سال وزیر وقت میخواهد بعد از دوسال هم تمام ضعفها به پای زن بودن وزیر نوشته میشود و تا اخر دولت 12 روی ان نقد و نظر داده میشود
3.نیاز تحول در نگاه به ا.پ تنها در تحول در انتخاب وزیر معلمان را قانع سازد