داستان « مدرسه» و نسبت آن با تعليم و تربيت، دانش آموز و معلم، داستان سراسر غم انگيزي است كه پاياني ندارد. سال هاست كه مديران بي انگيزه و نابلد در سوداي مقام و منصب و نه از روي علاقه و علم و تجربه بر مسند وزارت آموزش و پرورش نشستهاند و هركدام ردي سياه از خود بر روي پيكر مدرسه گذاشتند و رفتند و نه تنها رييس جمهوري بلكه هيچ نهاد مربوطي از شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجلس گرفته تا رسانهها بر اين عملكردهاي به شدت متناقض نظارتي ندارد. گويي آموزش و پرورش فرزند معلول و مريضي است كه در گوشهاي رها شده و فقط بايد به آن آب و غذا داد تا تلف نشود.
همين ده سال اخير و پنج وزير آن را معيار قرار دهيم، خواهيم ديد كه حتي دو وزير هم شبيه هم عمل نكردند.
فرشيدي طرفدار مدارس دولتي، علي احمدي هواخواه مدارس هييت امنايي، حاجي بابايي خواهان توسعه مدارس نمونه دولتي و استعدادهاي درخشان و ضد مدارس غيردولتي و مولد مدارس هوشمند و مجتمع آموزشي، فاني پشتيبان مدارس غيردولتي بود. دانش آشتياني هم كه خود را ملزم به كاهش مدارس استعدادهاي درخشان و نمونه دولتي مي داند.
در اين ميان چه كساني متضرر اند؟
اول و آخر از همه كودكان و نوجواناني كه نزديك به دو دهه از زندگي شان را روزانه هفت تا هشت ساعت در اين مدارس سپري ميكنند در حالي كه هيچ اختياري در انتخاب آن ندارند. ذهن هاي شفافي كه به واسطه اين تنوع و كثرت ناهمگون مدارس، درگير و دار آموزشهاي سراسر غلط آزمايشي، فرسوده ميشود. دانش آموزاني كه بين اشتباه مديران و ميل جبار والدين در انتخاب مدرسه و رشته تحصيلي، كودكيشان قرباني ميشود.
اما مقصر اصلي به نظر من مديران مياني هستند كه در اين وزارتخانه با ساز هر وزيري رقصيدند و به ميل تك تك آنها تغيير رنگ دادند بدون حتي يك مخالفت و انتقاد جزيي.
مديران ارشد امثال مهدي نويد ادهم در شوراي عالي آموزش و پرورش كه نزديك به دو دهه بر صندلي دبيري شورا نشسته و روزي از حاجي بابايي و توسعه مدارس تيزهوشان دفاع میکرد و امروز حامي سينه چاك دانش آشتياني، تعدد اين مدارس را به ضرر نظام آموزشي مي داند. افرادي همچون مجيد قدمي، معاون مدارس استثنايي كه او هم نزديك به دو دهه فعاليت در آموزش و پرورش به رنگ هر وزيري در آمد و نه تنها براي بچههاي معلول استثنايي كاري نكرد بلكه از سرانه تحصيلي آنها كاست يا حجه الاسلام بهرام محمديان، معاون پژوهش و برنامه ريزي آموزشي كه از منصوبان هميشگي اين معاونت است و كسي را ياراي تغيير او نيست حتي اگر امتحان خود را در تدوين ناميمون كتابهاي درسي پس داده باشد.
اين مديران و گعده سي چهل نفره يارانشان كساني هستند كه با آمد و شد هر وزيري ماندند و حداقل با مصوبات طبق ميل وزير جديد در شوراي عالي آموزش و پرورش تيشه به ريشه اين نهاد زدند.
کانال شب کویر
نظرات بینندگان
اگر کسی را از بدنه آموزش و پرورش هم تبدیل وضعیت کنند از قماش خودشان یا از خویشان ودوستان خودشان است.
باعث تاسف است.
چهره هایی که هیچ کدام غم آینده کشور و آینده نونهالان ایران را ندارند و فقط درد مقام و منصب خودشان را دارند.
آقای محمدیان ونوید ادهم و قدمی را که من وشما در راس امور قرار نداده ایم!
پس آب از سرچشمه گل آلود است.
متاسفم
متاسفم
متاسفم
برای خودم برای همکارانم برای تمام فرزندان ایران...
ایکاش مدیران آ. پ از سطح ستاد تا مدرسه را بررسی میکردید ببینید چند درصدشان بخاطر توانمندی و علم مدیریت وبدور از رانت سیاسی وپشتوانه به منصب رسیده اند و چه افراد توانمندی را منزوی کردند .
خدا به داد اموزش وپرورش برسه
دیگه فکر نکنم ژنرالی بتونه وضع انرا بهبود بده مگر انکه استقلالداشته باشدودرمقابل خواستهای نابجا باستد.که متاسفانه حفظ میز ریاست ارزش بیشتری دارد.
فردي علمي وداراي تجربه بالاي مديريتي واجرايي در سطوح مختلف و خود از بطن آموزش وپورش بوده و داراي قدرت مذاكره بالا + روابط عمومي بالا وتوانمند در گرفتن حق وحقوق
بطوريكه توانست بودجه معاونت تربيت بدني وسلامت را مستقل نموده ودو لايحعه بودجه را به تصويب برساند كه اين امر باعث افزايش اعتبارات آموزش وپرورش در سال 95 و96 شده است .