اینک که به پایان عمر دولت یازدهم نزدیک می شویم، پیشنهاد وزرای واجد صالحیت از جمله برای تصدی مقام وزارت آموزش و پرورش برای عضویت در کابینه دولت دوازدهم، توجه اقشار مختلف را به خود جلب کرده است. اما معمای انتخاب وزیر آموزش و پرورش چیست؟
در واقع چه کسانی با چه معیارهایی کاندیداهای مناسبی برای تصدی این پست هستند؟
برای پاسخ به این سوالات، نگاهی به گذشته و حال وزارت در آموزش و پرورش می افکنیم و چالش می کنیم تا معیارهای توفیق در این جایگاه را روشن سازیم.
دو مشکل مهم مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش وزارت آموزش و پرورش ایران از بدو تاسیس تاکنون در مدیریت وزارتخانه با دو مشکل مهم مواجه بوده است:
عمر کوتاه وزارت ها و ابهام در معیارهای انتخابی برای تصدی مقام وزارت
الف – عمر کوتاه وزارت ها ؛ مشکل تاریخی و ریشه ناکامی های وزارت آموزش و پرورش از عمر وزارت آموزش و پرورش تا امروز 164 سال می گذرد و از آن زمان تاکنون 104 دوره وزارت طی شده است که 29 دوره مربوط به عصر قاجار، 67 دوره مربوط به عصر پهلوی، و 13 دوره مربوط به عصر جمهوری اسلامی است. اما چون برخی از وزرا در دوره های زمانی مختلف و طی چند نوبت این مسوولیت را برعهده گرفته اند، وزارت آموزش و پرورش تا امروز، 54 وزیر آموزش و پرورش به خود دیده است که اولین آن ها اعتضادالسلطنه یکی از پسران فتحعلی شاه و آخرین آنها دکتر دانش آشتیانی است.
با توجه به 104 دوره وزارت، میانگین تصدی پست وزارت برای هر وزیر ،از ابتدا تاکنون 5.1 سال بوده است. این میانگین در عصر قاجار برای هر وزیر ، 5.2 سال، در عصر پهلوی 10 ماه و در عصر جمهوری اسالمی 3 سال است.
مشاهده میانگین عمر یک و نیم ساله و حتی اوج آن عمر سه ساله وزارت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای وزارتخانه ای که اقتضای ماهیتش، برنامه ریزی های بلندمدت، سرمایه گذاری و صبوری بسیار در اجرای اصولی آنها برای نیل به محصولات تربیتی قابل قبول ست، یک ضعف ریشه ای است.
عمر کوتاه مدیریت ها موجب شده که وزارت آموزش و پرورش به جای برنامه بلند مدت، دچار ناکامی های بلند مدت باشد. در حالی که از سال 1360 ،تمامی دولت ها عمر هشت ساله داشته اند، اما میانگین سه ساله وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که هرکدام به طور متوسط دو الی سه وزیر آموزش و پرورش را تجربه کرده اند؛ و دولت حاضر نیز تاکنون دو وزیر آموزش و پرورش را تجربه کرده است و در واقع تنها دولت کارگزاران است که در طول هشت سال تنها از خدمات یک وزیر آموزش و پرورش- دکتر نجفی- بهره مند بوده است.
عمر کوتاه وزارت ها در کنار نفوذ عمیق بازی های سیاسی در آن، به ویژه در دو دهه گذشته، به شدت بر تضعیف این وزارتخانه در جوانب مختلف تاثیر گذارده است و مدارس را با بحران های جدی در اداره مدرسه، کیفیت و انگیزش نیروی انسانی و نیز مواجهه با مشکلات عمیق آموزشی و پرورشی دانش آموزان مواجه کرده است.
ب – ابهام در ویژگی های موثر وزیران آموزش و پرورش :
این موضوع را با بررسی ویژگی های وزیران آموزش و پرورش پس از انقالب اسلامی آغاز می کنیم. وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب به ترتیب عبارتند از:
دکترشکوهی( 10 ماه )
محمدعلی رجایی ( نزدیک به 6 ماه )
محمدجواد باهنر ( 1 سال ) ،
علی اکبر پرورش ( 4 سال )
سیدکاظم اکرمی ( 3 سال )
محمدعلی نجفی ( 9 سال )
حسین مظفر ( 4 سال )
مرتضی حاجی ( 4 سال )
محمود فرشیدی ( 2 سال )
علیرضا علی احمدی ( 2 سال )
حمیدرضا حاجی بابایی ( 4 سال )
علی اصغر فانی ( 3 سال )
فخرالدین دانش آشتیانی ( 10 ماه ).
انتخاب این 13 نفر در دولت های مختلف بر اساس چه معیارهایی صورت گرفته است؟ و دستاوردهای دوره وزارت ایشان تا چه حد قرین تاثیر و توفیق بوده است.
ب - 1 -معیارهای انتخاب وزیر آموزش و پرورش در دولت ها :
از بررسی ویژگی های وزیران انتخابی این گونه به نظر می رسد که معیارهای انتخاب به دو دسته قابل تقسیم هستند؛ معیارهای مشترک و معیارهای متمایز
ب – 1-1 -معیارهای مشترک: در معیارهای مشترک، اعتقادات مذهبی و سوابق سیاسی – انقلابی مورد توجه بوده است. اما البته هر قدر از سال های اول انقلاب فاصله می گیریم، سوابق انقلابی و مبارزاتی کم رنگ تر اما اعتقادات مذهبی و مواضع سیاسی معیار پررنگ تری می شود.
ب – 1 -2 -معیارهای متمایز: در معیارهای متمایز، توجه به سوابق کاری، تخصص و تحصیلات قابل تشخیص است. بر اساس این معیارها سه گروه در میان شخصیت هایی که متصدی پست وزارت آموزش و پرورش بوده اند، قابل تشخیص است:
گروه اول- کسانی که پیش از تصدی پست وزارت تحصیلات عالی در سطح دکتری داشته و عضو هیات علمی یک دانشگاه معتبر بوده اند و به دلیل پیشینه فرهنگی خود به مقام وزارت آموزش و پرورش انتخاب شدند. در این گروه 4 نفر از وزرا جای می گیرند: دکتر شکوهی، محمدعلی نجفی( بدون دفاع از رساله دکتری ) ، دکتر علی احمدی و دکتر دانش آشتیانی.
دکتر شکوهی تنها وزیر آموزش و پرورش است که علاوه بر تجربیات معلمی یک متخصص تراز اول تعلیم و تربیت نیز بوده است.
گروه دوم- کسانی که پیش از تصدی مقام وزارت آموزش و پرورش دارای تحصیلات عالی و برحی دارای درجه دکتری نیز بودند، اما دانشگاهی نبودند؛ بلکه به دلیل سابقه اشتغال طولانی در وزارت آموزش و پرورش و داشتن مسئولیت هایی در حیطه فعالیت شان از پیش از انقالب اسلامی به مقام وزارت آموزش و پرورش انتخاب شدند. درباره این گروه سوابق انقلابی و مذهبی ایشان نیز عامل بسیار مهمی بوده است. در این گروه این افراد جای می گیرند: محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، سید کاظم اکرمی، علی اصغر فانی
گروه سوم - کسانی که برخی دارای تحصیلات عالی و سابقه اشتغال در وزارت آموزش و پرورش – در سطوح میانی یا در سطح مدرسه به ویژه پس از انقلاب اسلامی بودند و با توجه به سوابق شغلی، اعتقادات مذهبی و مواضع سیاسی به وزارت آموزش و پرورش انتخاب شدند. در این گروه علی اکبر پرورش، حسین مظفر، مرتضی حاجی، محمود فرشیدی و حمید رضا حاجی بابایی جای می گیرند.
ب - 2 - دستاوردها و موفقیت های وزیران آموزش و پرورش :
در چالش برای بررسی دستاوردهای هر یک وزیران اموزش و پرورش دو نکته مهم خود را می نمایاند: نخست آن که، اصول ارزیابی روشنی از دستاوردهای دوره وزارت هر یک از وزرا انجام نشده و یا منتشر نشده است. بنابر این اظهار نظر دقیق و مبتنی بر یافته های پژوهشی دراین باره چندان امکان پذیر نیست. اما در هر ارزیابی هر چند مجمل باید به این موضوع توجه داشت که وزیرانی که از سال 1359 تا 1367 ،در دوره جنگ سکان این وزاتخانه را برعهده گرفتند، فشار بسیاری را تحمل می کردند و به سختی توانستند تا با چند شیقته کردن مدارس، مشکل دانش آموزان مهاجر مناطق جنگی، دایر نگاه داشتن مدارس شهرهای دچار آشوب های دهه اول انقلاب، ادامه تحصیل دانش آموزان بسیجی در جبهه ها، جبران کمبود ناشی از حضور و شهادت معلمان در جبهه های جنگ و بالاخره افزایش ناگهانی جمعیت دانش آموزی تا نوزده میلیون نفر را کنترل کنند.
باهنر، پرورش و اکرمی سه وزیر دوره جنگ هستند و فانی نیز در برنامه ریزی و اجرا معاونت اکرمی را برعهده داشت. می توان اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد را دوره اول چالش برای اصلاحات جدی در نظام آموزشی دانست که تماما در دوره وزارت نجفی است .
متاسفانه پس از 20 سال به جز اظهار نظرهای شخصی، کمتر ارزیابی دقیقی درباره لزوم این اقدامات و نتایج و تاثیرات آن ها انجام شده است. اما این گونه به نظر می رسد که از نظر بسیاری از آحاد فرهنگیان، دوره وزارت نجفی قابل قبول تر بوده و نگاه مثبت شان را با تایید و حمایت از وی در جلسات مختلف یا بیانیه ها ابراز داشته اند.
اما دوازده سال گذشته ( دولت های نهم، دهم و یازدهم ) با تجربه 5 وزیر و در جست و جوی ششمین وزیر که تهیه سند تحول بنیادین نظام آموزشی را نیز در کارنامه اش دارد، ناگوارترین دوره وزارت آموزش و پرورش بوده است که بر عملکرد مدارس و شرایط آموزشی و تربیتی دانش آموزان نیز تاثیراتی عمیق برجای نهاده است و مدرسه را به یکی از ضعیف ترین و غیر قابل اعتمادترین نهادها از منظر رسانه ها ، مقامات، کارشناسان و والدین تبدیل کرده است.
دوم آن که، یافتن ارتباط میان تحصیلات، سوابق و مواضع اعتقادی و سیاسی وزیران و میزان موفقیت یا ناکامی ایشان چندان میسر نیست. تنها می توان گفت که گروه سوم، از توفیق کمتری در دوره وزارت برخوردار بوده است. وزارت علی اکبر پرورش در دوره جنگ بود و بی شک برای رفع مشکلات ناشی از جنگ چالش کرد؛ اما اقدامات حاجی بابایی در تغییر یکباره نظام تحصیلی، افزودن یک پایه به دوره ابتدایی، به عنوان اجرای سند تحول، بدون توجه به اصول تحول در اجرای آزمایشی برنامه، برآورد زمان، نیروی انسانی و امکانات مورد نیاز و روش های غیر اصولی برای تامین آن ها، شرایط بسیار دشواری بر آموزش و پرورش تحمیل کرد که هنوز قامت مدارس از فشار آن راست نشده است.
- در میان گروه دوم، مدت وزارت رجایی کوتاه و وزارت باهنر نیز یک سال بود. باهنر بنیان گذار نهاد امور تربیتی محسوب می شود اما نتوانست در برنامه ریزی و تداوم آن ایفای نقش کند. امور تربیتی همانند سایر بخش های وزارتخانه فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده و توفیق آن در تربیت دینی دانش آموزان بسیار چالش برانگیز بوده است.
اما اکرمی را می توان در عبور وزارتخانه از بحران های دوره جنگ که در سال های آخر آن شدیدتر شده بود، قرین توفیق دانست.
- در میان گروه اول نام محمدعلی نجفی درخشش بیشتری دارد. در حالی که وی متخصص تعلیم و تربیت نبود، و پیشینه کار در وزارت آموزش و پرورش نیز نداشت. دکتر شکوهی خیلی زود استعفا داد و فانی که همکاری موثر برای اکرمی بود، در دوره وزارتش در دولت یازدهم، در تالش برای گذار وزارتخانه از بحرانی که اینک گرفتار آن است، چندان موفق نبود. هرچند شاید اصلا چنین انتظاری واقع بینانه نیز نباشد.
جمع بندی:
پس معیار موفقیت یک وزیر آموزش و پرورش در کشور ما چیست؟
اولین یافته آن است که هیچ معیار مطلق یا نسبتا روشنی در این باره وجود ندارد. بنابر این نه می توان لزوما یک دانشگاهی متخصص تعلیم و تربیت یا دارای پست های مهم اداری را واجد شرایط دانست؛ و نه یک نیروی با سابقه مدیریتی در بخش های مختلف وزارت آموزش و پرورش را به دلیل آشنایی با مشکلات و شرایط آموزش و پرورش لزوما دارای اولویت خواند. شاید نگاهی به وزارتخانه های موفق تر و وزرای ایشان بتواند به یافتن پاسخ این سوال کمک کند.
وزارتخانه های بهداشت و آموزش پزشکی، خارجه و نفت وزارتخانه های موفق دولت یازدهم محسوب می شوند. وزیران موفق این وزارتخانه ها، دکتر قاضی زاده هاشمی، دکتر ظریف و زنگنه ، به موازات و شاید حتی بیشتر از تخصص شان، با برخورداری از شخصیت قوی، دارای اقتدار ، گشودگی در مواجهه با دیگران و قدرت خویشتن داری و استقلال بارز در اندیشه و عمل شان را بارها نمایانده اند و این کلید مهم توفیق ایشان بوده است.
در واقع به جرات می توان گفت که چنین افرادی در هر موقعیت کاری به دلیل قابلیت های فردی خود می توانند تاثیر گذار و در تغییر شرایط موفق باشند. ضمن احترام به تمامی وزیران آموزش و پرورش، سوابق، تحصیلات و تالش های ایشان، اما متاسفانه وزارت آموزش و پرورش کمتر مدیرانی این گونه به خود دیده است زیرا هرگز در هیچ دولتی – با هر نگرش و موضع گیری سیاسی- جزء وزارتخانه های مهم و دارای اولویت اول نبوده است. به همین دلیل نیز هرگز از میان نیروهای تراز اول تیم دولت، کسی برای تصدی آن انتخاب نشده است و گاه حتی در ارزش گذاری، برای یک شخصیت، « کم » محسوب شده است. گاهی نیز نحوه مواجهه مجلس در جریان رای اعتماد به کابینه، این مشکل را تشدید کرده است.
وزارت آموزش و پرورش کمتر از وزیری بهره مند بوده است که بتواند بودجه ای در خور نیازها و اهمیت تعلیم و تربیت و ماموریت مدرسه را از دولت بگیرد. در صحنه فعالیت های جدی و تعیین کننده دولت ها چهره تاثیر گذار باشد و بالاخره در داخل وزارتخانه از افتادن در دام های عنکبوتی متعدد سازمان بیمار و ضعیف شده وزارتخانه بگریزد و به طور جدی اقدام برای درمان بیماری های اصلی وزارتخانه را هدف قرار دهد و دوره وزارتی طولانی تر داشته باشد.
وقتی سوابق نجفی را بررسی و رای اول او را برای تصدی مقام شهرداری تهران در شورای شهر در نظر آوریم، می توان گفت که وی واجد درجاتی از از این ویژگی ها بوده و توفیق او در اجرایی کردن برنامه هایش با این قابلیت ها پیوند داشته است.
نتیجه گیری بحث :
سه معیار قابل پیشنهاد برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش :
بنابر این پیشنهاد من آن است که به سه معیار به ترتیب اولویت در پیشنهاد کاندیدای وزارت به دولت توجه کنیم:
1 .قوت شخصیت و هنر مدیریت : وزارتخانه به شخصیتی دارای اقتدار و استقلال اندیشه و هشیار نیاز دارد که پیشینه مدیریتی موثر در سطوح بالایی وزاتخانه ها یا سازمان های دولتی داشته باشد.
2 .دارای تحصیلات عالی در سطح دکتری از یک دانشگاه معتبر باشد ؛ اما دکترایش را همزمان با اشتغال در چندین مسوولیت دولتی و خصوصی و عضویت در چندین شورا و ... اخذ نکرده باشد که برای ما دانشگاهیان نحوه تحصیل و اتمام دوره دکتری در چنین شرایطی از نظر کیفی مورد تردید است و نمی تواند شاهدی بر بنیان علمی قوی باشد. در حالی که این بنیان علمی برای داشتن نگاهی عمیق و همه جانبه مورد نیاز است.
3 .دارای پیشینه موثر اما طولانی و نه کوتاه مدت در حوزه امور آموزشی به ویژه در وزارت آموزش و پرورش باشد.
در واقع ؛ معیار اول در انتخاب وزیر مناسب برای آموزش و پرورش در حکم امر واجب ، معیار دوم در حکم امر احتیاط واجب و معیار سوم در حکم امر مستحب است.
لطفا چندان به دنبال متخصص تعلیم و تربیت و افراد با سابقه آموزش و پرورش نباشید، زیرا ضعف مطالعات و تخصص را مشاوران کارآمد می توانند جبران کنند، بلکه به دنبال فردی با شخصیتی قوی و مقتدر باشید که برای آموزش و پرورش ارزش ذاتی قائل باشد و قدرت مبارزه و احقاق حقوق فراموش شده آن را در دولت داشته باشد.
بی شک در چنین شخصیتی، این قدرت وجودی با میزان تحصیلات و دانایی گره خورده است و هرگاه چنین فردی واجد سوابق مدیریتی بلندمدت در وزارت آموزش و پرورش یا بخش های آموزشی دیگر باشد، می توان به موفقیت آن خوش بینانه نگریست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حق التدریس دبیران رسمی ماههاست مونده این ماه هم که هنوز حقوقها پرداخت نشده!!! خدا از باعث و بانیش نگذره انشاا...
وزیر بهداشت: پرادو زود چپ می کرد پورشه خریدم!
وزیر یعنی این اقا بدون نیاز به تملق و چاپلوسی باج /قلدر و مطالبه گر در برابر هر رسانه
اما خب ما ک میدونیم دولت ارزشی برا اموزش پرورش قائل نیست و توقع معرفی یک ژنرال برای این وزرات خونه نمیره
باز هم یک مهره بی انرژی و راکت مث فانی معرفی میشه ک فقط باشه چون وزیر اگه نباشه هم هیج اتفاقی نمیوفته...
مردی که اندامی چنان هرکول دارد/ دردست خود چوبی چنان شش لول دارد
نامش معلم، شهرتش یک شمع سوزان/ یک متر و هشتاد و سه سانتی طول دارد
از بس که تدریس خصوصی کرده آقا/ در بانک ملی بی نهایت پول دارد
او مالک مشتی زمین زیر کشت است/ در مزرعه هشتاد تن محصول دارد
حتی یکی می گفت: ویلای قشنگی/ در بهترین جاهای استانبول دارد
جان داد زیر سیلی اش یک دانش آموز/ دستی شبیه دست های غول دارد
برق سه فازی در نگاه خشمگینش/ هم فاز دارد چشم او هم نول دارد
گفتی بیان کن حالتش را می نویسم/ میشی که قصد خوردن شنگول دارد
طومار شاگردان علیه یک معلم/ از لار تا آنسوی تهران طول دارد
شعری نوشتم تا بخندانم شما را/ اشعار من یک حالت مجهول دارد
بشنو حقیقت را در این کشور معلم/ دفترچه های قسط پشت كول دارد
عبدالرضا مفتوحي شاعر شناخته شده لارستاني و عضو انجمن شعر آفتاب لار
خخخخخخخخ
ماوزیری مقتدر و با اعتماد بنفس میخواهیم همراه بودجه کافی
پس از مدتها گفتگوهای بی حاصل در خصوص وزیر مطلب وزین و علمی شما باعث دلگرمی ما کوشندگان تعلیم و تربیت است .
بسیار خوب و عالی تبیین مساله فرمودید .
تشکر بسیار
اینها همه اب در هاون کوبیدنه
فردي علمي وداراي تجربه بالاي مديريتي واجرايي در سطوح مختلف و خود از بطن آموزش وپورش بوده و داراي قدرت مذاكره بالا + روابط عمومي بالا وتوانمند در گرفتن حق وحقوق
بطوريكه توانست بودجه معاونت تربيت بدني وسلامت را مستقل نموده ودو لايحعه بودجه را به تصويب برساند كه اين امر باعث افزايش اعتبارات آموزش وپرورش در سال 95 و96 شده است .