گروه رسانه/
قرار بود " فرهنگ امنیتی " به جای مانده از دولت های نهم و دهم جای خودش را به " امنیت فرهنگی " بدهد .
فانی و دانش آشتیانی تا حد قابل قبولی در این زمینه کارنامه موفقی داشتند اما شکایت علیه معلمان منتقد و رسانه در آذربایجان شرقی ، خوزستان ، قم ، البرز و... در وزارت سیدمحمد بطحایی ، پرسش های فراوانی را ایجاد کرده است و به تدریج دارد به یک " فرهنگ سازمانی " در نظام تعلیم و تربیت تبدیل می شود .
اخیرا هم علیه رسانه « صدای معلم » شکایت شده است.
اخیرا برخی از فعالان صنفی معلمان به هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش احضار شده اند ؛ چیزی که در وزارت فانی و دانش آشتیانی سابقه نداشته است .
بطحایی چه می کند ؟
چرا وزیر آموزش و پرورش در مورد این وقایع تلخ و قابل تامل سکوت کرده است ؟
چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و حداقل اعضای فراکسیون امید آن در برابر این مسائل حرفی نمی زنند ؟
تشکل هایی که نام " معلم " و " فرهنگیان " را با خود یدک می کشند قرار است در آینده چگونه از عملکرد خویش در برابر افکار عمومی دفاع کنند ؟
آیا برپایی چند نشست با بطحایی که برون داد و یا دستاورد خاصی برای جامعه معلمان نداشته است می تواند فلسفه وجودی آن ها را به اثبات برساند ؟
برگزاری نشست مخفیانه با " سعید جلیلی " بر اساس کدامین اصول و مانیفست مدنی و صنفی صورت گرفته است ؟
آیا قرار است آقای جلیلی مشکل آزادی بیان را در جامعه آموزش و پرورش حل کند ؟
« منشور حقوق شهروندی » مصوب توسط دولت تدبیر و امید تاکنون چه کاربرد و فایده ای در آموزش و پرورش و برای معلمان داشته است ؟
معاون رئیس جمهور و رییس سازمان اداری و استخدامی کشور می گوید: ( این جا )
" برخی کارگزاران، مدیران و کارکنان دولت به مفهوم حقوق شهروندی آشنا و مسلط نیستند .
آموزش حقوق شهروندی در نظام اداری به کارکنان بر اساس برنامه ای که از سوی سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ شده است باید در دستور کار مدیران باشد.
مردم باید مطالبه گری کنند و مدیران ملزم به پاسخ گویی هستند ... "
اما هنوز بسیاری از مدیران آموزش و پرورش پاسخ گو نبوده و یا خود را موظف به پاسخ گویی نمی دانند .
کسی هم آن ها را به این علت بازخواست نمی کند .
تاکنون سیدمحمد بطحایی نشست های مختلفی را با عنوان گفت و گو و ترویج فرهنگ گفت و گو و نقادی با دانش آموزان و اولیاء دانش آموزان برگزار کرده است .
اگر گفت و گو خوب است و راه گشا ؛ پس چرا زیرمجموعه مدیریتی ایشان وقعی به سخنان وزیر نمی گذارند و اولین و آخرین راه و مسیر را " شکایت " در مجامع قضایی دانسته و ادامه می دهند ؟
آیا قرار است در محافل و مجامع یک چیزی گفته شود اما در عمل چیز دیگری را شاهد باشیم ؟
مجموعه ای که نمی تواند در داخل خودش گفت و گو و نقد داشته باشد و همدیگر را تحمل نمی کنند ؛ قرار است چه چیزی را به دانش آموزان و جامعه آموزش دهند ؟
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد که با این مسائل واقع بینانه و صادقانه برخورد کرده و زمینه باروری و رشد حرفه ای معلمان را با نقادی و گفت و گو فراهم کند .
اگر بطحایی واقعا آن گونه که در نشست با مشاوران زنان در ادارات کل سراسر کشور در باشگاه فرهنگیان بیان کرد ( این جا ) "نوکر مدرسه " است و باور دارد که همه چیز روال طبیعی خود را طی کند باید در عمل آن را نشان دهد .
مجموعه ای که بخواهد دهان منتقدان را ببندد و یا جو ارعاب و تهدید را نهادینه کند پایدار و پویا نخواهد بود و فرجام خوبی نخواهد داشت .
« علیرضا هاشمی دبیر کل سابق سازمان معلمان ایران متن سخنان ایراد شده توسط خویش در نشست با " سعید جلیلی " را برای صدای معلم ارسال کرده است که از ایشان تشکر می شود .
سیاست زدگی ،ایدئولوژی زدگی و تمرکزگرایی دلایل اصلی ناکارآمدی آموزش و پرورش است .
سازمان معلمان ایران در راستای احترام به افکار عمومی و شفاف سازی و پیرو مصوبه شورای مرکزی و اعلام دبیرکل و سخنگوی این تشکل متن سخنان علیرضا هاشمی عضو و دبیرکل سابق و مشاور دبیرکل فعلی را که در دیدار تشکل ها با سعید جلیلی ایراد نموده بود را منتشر می کند و به زودی متن سخنان دو تن دیگر از نمایندگان سازمان در این دیدار را هم رسانه ای خواهد نمود.
متن کامل سخنان علیرضا هاشمی در دیدار تشکل ها با سعید جلیلی به این شرح است:
در شروع، وضعیت کلی آموزش و پرورش را می شود در یک بیت خلاصه کرد :
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
علت وجودی تشکل ها، نارضایتی از وضع موجود آموزش و پرورش است و البته تنوع و تفاوت در نگاه به نارضایتی ها و تحلیل آن باعث به وجود آمدن تشکل های متنوع معلمی شده است که قاعدتا روش های متفاوتی را هم در عمل دارند.
بحث من شامل توصیف و تبیین و تجویز خواهد بود.
در بخش توصیف، ناخشنودی و نارضایتی ما خودنمایی می کند. نیازهای اولیه معلمان (خوراک، پوشاک، مسکن، استراحت، تفریح ... ) که تحت عنوان نیازهای معیشتی می شناسیم برآورده نمی شود و معلمان برای جبران دست به فعالیتهای دیگری می زنند که زیبنده حرفه معلمی نیست!
معلمان دیگر شاد نیستند، امید در آنها کم رنگ است، بی معنایی تدریس و زندگی زنگ خطر است که باید به آنها توجه کرد.نیازهای فردی، اجتماعی مانند ثروت، قدرت، شهرت و احترام ... به شدت بی پاسخ مانده و حتی آموزش و پرورش نیازهای اجتماعی جامعه را هم جواب نمی دهد.
برونداد آموزش و پرورش، فارغ التحصیلان آن در مسیر توسعه، آزادی، عدالت قرار ندارند، بچه ها اهل گفت و گو، تحمل مخالف نبوده و برای زندگی اجتماعی آماده نمی شوند.
خلاصه آموزش و پرورش فقط هست ولی فراموش شده و فاقد کارکرد!
در تبیین و چرایی این وضعیت به علل و دلایل عمده اشاره می کنم.
اولین و اصلی ترین موضوع "سیاست زدگی" آموزش و پرورش است. به این معنی که قدرت سیاسی بر آن سیطره تام دارد. از عزل و نصب ها تا راهبردهای کلان و برنامه ریزش! این سیطره شایسته سالاری را حذف و ارادت را جایگزین کرده است.
تاثیر دیگر حاکمیتی دیدن آموزش و پرورش، ایدئولوژی زدگی آن است، روند علمی در این وزارتخانه با اختلال روبه روست.
علت دوم "تمرکز گرایی" شدید در این نهاد است، مشارکت گریز است، نه اولیاء، نه معلمان، نه دانش آموزان نقشی تاثیر گذار ندارند.اولیاء فقط به عنوان تامین کننده مالی مطرحند نه سیاست گذار و تعیین کننده خط مشی ها، دانش آموزان که اصلا دیده نمی شوند!
ما معلمان هم که با نگاه ابزاری به اجرایی کردن تصمیمات دعوت می شویم!- در این راستا مساله خصوصی سازی هم جالب است.
از نگاه ما خصوصی باید شامل مشارکت جامعه در کل فرایند آموزش و پرورش باشد هم در اهداف هم در خط مشی ها و سیاست گذاری ها، نه اینکه همه چیز در اختیار حاکمیت باشد و جامعه (خانواده) فقط پول (هزینه های مالی) آن را تامین کند.در قسمت تجویز و توصیه هم یک نکته بگویم.
کلید حل مشکلات "مشارکت" است، مشارکت در صفر تا صد مسائل آموزش و پرورش، نباید فقط خواستار حضور بود باید حضور به مشارکت واقعی تبدیل شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بعضی برای جنگ شعار میدهند
و خودشان از جاده شمال به جبهه میروند!!
برخی اعضای سازمان معلمان برخلاف آنچه شعار میدهند عمل میکنند...نمونه بارزش مسوولین کمیته حقوقی کمیته جوانان که سازمان راابزاری جهت ارتقای خود نموده اندو اگر کانون تربیت اسلامی هم به آنها این جایگاه ها را میداد همین مداحی ها را از دولت احمدی نژاد انجام میدادند!!
برگرفته از متن : "علت وجودی تشکل ها، نارضایتی از وضع موجود آموزش و پرورش است ".......
نظر زیر را در یاداشت اخیر انجمن اسلامی اصفهان در مورد مرخصی اجباری وزیر گذاشته ام :
وجود هر نوع تشکل در هر سازمانی ، فقط یک فعالیت مدنی نیست ، بلکه گواه وجود نقیصه ، ضعف ، حق کشی ، ظلم و نابرابری است. یک سازمان سالم با کارکرد مناسب خود، قدرت جلب رضایت تمامی افراد زیر مجموعه خود را دارد.
وقتی این مهم به بار نمی نشیند ما دنبال صنف و تشکل و......هستیم که اصولا به دلیل همان
کاستی ها موفق هم نیستند.
حسن روحانی در مقایسه با رییسی و.... پذیرفتنی تر است.
من از رای به روحانی هنوزهم دفاع می کنمومنافع ملی را در حمایت از این دولت می دانم.
این آزادی کم رنگ را قدر بدان وبنویس ،در تشکل های هم سو عضو شو وفعالیت کن ودولت بهتری را رقم بزن.