گروه اخبار/
شاید کمتر کسی بپذیرد با این ساخت و سازهای گسترده که در استان گلستان در چند سال گذشته که به همت اداره نوسازی استان گلستان و خیرین و در حال انجام بود، تعداد زیادی از مدارس حتی سقفی هم برای درس خواندن نداشته باشند.
به گفته مدیرکل آموزش و پرورش گلستان؛ هنوز 300 کلاس درس در استان گلستان باید ساخته شود تا مدارس تخریبی استان گلستان به صفر برسد.حال آنکه باز هم مدارسی با قدمت زیاد در استان وجود دارد و مدارس غیر انتفاعی با فضاهای کم آموزشی را نیز باید به آن اضافه کنیم.
در روزهای گذشته خبری از سوی خبرنگار پارلمانی مجلس شورای اسلامی به رسانه های استان گلستان ارسال شده بود؛ خبر و عکس هایی که حکایت از دردی بزرگ برای بیش از 650 دانش آموز داشت.
دانش آموزان مدرسه روستای رضا آباد در کلاسی که هنوز ساخته نشده بود و در ساختمانی که تنها حدود 25 درصد پیشرفت فیزیکی داشت جشن مبعث خود را برگزار کرده بودند.
تنها سه عکس گویای درد کهنه مدارس در استان گلستان به یکباره تیتر یک رسانه استان و کشور قرار گرفت.
به گفته "ابراهیم حاتمی" خبرنگار پارلمانی مجلس، در ابتدا به سراغ مدیر کل آموزش و پرورش می رود، ماجرای مدرسه را بازگوکرده و از وی درباره این مدرسه سوال می کند و ایشان نیز پاسخ می دهد که با شما تماس خواهم گرفت که با وجود پیگیری های فراوان تاکنون حاضر به پاسخ گویی نشده است.
با توجه به اینکه کودکان باید در بهترین مکان و در آرامش تحصیل کنند اما دانش آموزان این مدرسه باید در روزهای بارانی در سیل درس بخوانند، آبی که در کلاس ها جمع می شود را خالی کنند و از سرمای برف هم در امان نباشند.
در بسیاری اوقات وجود بوی نم فراوان و خطر ترجیح داده می شود ، کلاس های درس در خارج از آن محیط و در ساختمان نیمه کاره برگزار شود که اصلا زیبنده نیست.
مدیرکل نوسازی و تجهیز مدارس گلستان نیز در این باره گفت: در دوسال گذشته بودجه ای به مبلغ یک میلیارد و 500 میلون تومان اعتبار برای آن مصوب شده است اما باتوجه به مشکلات مالی تخصیص نقدینگی میسر نشده است و تنها 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.
وی افزود: این مدرسه با 12 کلاس درس حدود 30 سال قدمت دارد.
به گزارش کلاس بیست؛ با عنایت مدیرکل وسازی و تجهیز مدارس استان و ابراهیمی نماینده رامیان و آزادشهر تا حدود 80 درصد بنیاد برکت حضرت امام اقدام به اتمام این پروژه روستایی در امسال خواهد کرد.
محرومیت 650 دانش آموز روستایی مدرسه دو شیفته رضا آباد که از روستاهای اطراف هم برای تحصیل به این آن مراجعه می شود پیشتر در سایت باشگاه خبرنگاران جوان اطلاع رسانی شده بود اما در اولویت قرار نگرفت.
اسدا...صادق لو مدیر آموزش و پرورش رامیان در این باره گفت: ما تلاش های فراوانی را انجام دادیم که بتوانیم ساختمان های نیمه ساخته و فرسوده شهرستان را بازسازی کنیم.
وی ادامه داد: رایزنی های فراوانی با اداره کل نوسازی مدارس استان و استانداری شده است اما متاسفانه نتواستیم به این مهم برسیم.
صادق لو افزود: دانش آموزان از مدرسه قدیمی برای تحصیل استفاده می کنند.
این مقام مسئول با بیان اینکه ما مدرسه دیگری هم در شهر رامیان داریم (مدرسه شاهد) که آن هم به صورت نیمه ساخته متوقف شده استافزود: درخواست می کنیم خیرین، مسئولین و تمام دوست داران به آینده سازان این مرز و بوم بتوانند در ساخت آن مشارکت کنند تا این پروژه های آموزی در سال جدیدتحصیلی به بهره برداری برسند.
براساس این گزارش؛ مدرسه شاهد رامیان از بهمن 93 کلنگ زنی شده اما این پروژه آموزشی نیز تاکنون به اتمام نرسیده است؛همچنین بنای ساختمان برای ساخت مدرسه ای جدید در کنار مدرسه امام رضا(ع) رضا آباد در همان سال و با پیش بینی 5 میلیارد ریال اعتبار، حدود 25 درصد پیشرفت فیزیکی، متوقف شده است لذا نگاه خیرین به این گونه مدارس در استان که کم هم نیستند، ارزشی گرانقدر برای تربیت نسلی سرشار از شادی و نشاط خواهد بود .
تاکنون 18 مدرسه توسط خیرین در سطح روستاهای شهرستان رامیان ساخته شده است. ( شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کلاس بیست )
انتهای پیام/
گروه گزارش/
همان گونه که قبلا نیز قول دادیم ( این جا )؛ سعی صدای معلم بر این است که سخنان وزیر آموزش و پرورش را بدون هر گونه کم و کاست و فقط بر اساس اصول حرفه ای و رسانه ای منتشر کند.
در این قسمت بخش اول سخنان دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش که به مناسبت هفته معلم سال 1396 و با حضور نمایندگان رسانه ها کشور برگزار گردید تقدیم شما مخاطبان محترم صدای معلم می گردد
گروه احبار/ وزیر آموزش و پرورش گفت: در مراسم تجلیل از معلمان نمونه استان اصفهان، اظهار کرد: اهمیت بحث دانایی بر کسی پوشیده نیست و در روز بزرگداشت مقام معلم این مسئله بیشتر مطرح میشود. مسائل آموزش و پرورش نیازمند یک گفتمان ملی است و برای اینکه در مسیر درست حرکت کنیم باید به این گفتمان ملی برسیم.
بیشک ستون و شالوده اصلی نیروی انسانی در آموزش و پرورش را معلمان تشکیل میدهند و جایگاه، تعلیمات و منزلت اجتماعی آنان در میزان کارایی و تأثیرگذاریشان بسیار مهم خواهد بود. منزلت یا پایگاه اجتماعی، موقعیتی است که در ذهن آحاد جامعه درباره یک شغل یا جایگاه اجتماعی وجود دارد و در این بحث مقصود از منزلت معلم، احترامي است که افراد جامعه برای شغل معلمی قائل هستند.
یافتههای پژوهشی مبنی بر پایینبودن منزلت اجتماعی معلمان از نظر دانشآموزان، حاكي از وجود رابطه بین عوامل مادی، خصوصیات حرفهای و پایگاه اجتماعی معلمان است و وجود شواهدی مبنی بر اینکه مشغولان به تحصیل در مرکز تربیت معلم بهندرت اولین انتخاب شغلی خود را معلمی قرار میدهند.
در واقع برای رسیدن به جامعه ایدهآل و آرمانی نیاز داریم شأن و منزلت فرهنگیان را روزبهروز افزایش دهیم. افزایش منزلت فرهنگیان دو جنبه مادی و معنوی دارد؛ جنبه مادی برای رفع گلایه معلمان است که سالهای سال است حقوق آنها از بسیاری از کارمندان دولت پایینتر است. البته در دولت آقای هاشمی، آقاي خاتمي و آقای روحانی تغییراتی انجام شد و حقوق معلمان از ١٠٠ تا ٣٠٠ هزار تومان افزایش پیدا کرد؛ اما جامعه فرهنگیان هنوز گلایه دارند که از جهت تحصیلات با بسیاری از کارمندان دولت همرتبهایم؛ اما آنها امتیازاتی مانند حق مسکن، بیمه و... دارند که حقوق دریافتیشان در مجموع یک میلیون تومان بیشتر از معلمان است.
در این شرایط امیدواریم در دولت آینده آقای روحانی این چالشها برطرف و حل شود. اولین قدم برای افزایش جایگاه و منزلت معلمان، نوع نگاه برنامهریزان فرهنگی و اقتصادی کشور است، اگر برنامهریزان کشور به مسئله تعلیم و تربیت و متولی اصلی آن و به تخصیص بودجه به آموزش و پرورش، دید سرمایهگذاری بلندمدت و پربازده داشته باشند، میتوان ادعا کرد اولین و مهمترین قدم در راستای افزایش شأن معلمان برداشته شده است. در کنار این مسئله، دومین قدم برنامهریزی فرهنگی برای ارتقای جایگاه علم در جامعه و زدودن رنگ مدرکگرایی و مقدمهشدن علم برای کسب ثروت است. در کنار این فرهنگسازی باید در تثبیت و نهادینهکردن نگاه ارزشمند به مقام معلم در وجود افراد و آحاد جامعه برنامهریزی کرد. در همین میان تکریم انسانی معلمان ایجاب میکند که آنها در بهکارگرفتن افراد در سمتهای درونسازمانی مانند مدیر کل، رئیس منطقه و... شرکت داشته باشند و به خواست آنها اهمیت داده شود.
در واقع نمایندهای نباید در این فرآیند دخالت کند و معلمان باید بهصورت مستقیم برای این سمتها تصمیمگیری کنند. علاوه بر این رفتار مدیران کل و رؤسای مناطق و مدیران مدرسه با معلمان باید تکریمآمیز باشد. گاهی مدیری انتخاب میشود که رفتار مناسبی با معلمان ندارد و در کار آنها دخالت میکند که نباید به این شکل باشد و رفتار غلطی است.
در همین میان نباید با اعتراض و انتقاد معلمان برخورد شود؛ این مسئله در دوره احمدینژاد دفعات زیادی تکرار شد و بسیاری از معلمان به زندان رفتند. مسئله بعدی این است که معلمان موفق نباید از دید وزارت آموزش و پرورش دور بمانند و رؤسای مناطق باید به کارکرد معلمان آگاه باشند.
یکی از بحثهای مهم توسعه، توسعه نیروی انسانی است. در کتاب مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران نوشته دکتر عظیمی، شش نکته ذکر شده که نکته اول این است که معلمان باید نگرش علمی را به نسلهای بعدی منتقل کنند؛ به این معنی که در زمینه مسائل اجتماعی مانند جهان طبیعت علتها را بررسی کنند تا معلولها از بین برود.
در واقع معلمان باید تفکر علمی را به دانشآموزان آموزش دهند. نکته دوم آزادی تفکر و اندیشه است؛ اگر بخواهیم آموزش در توسعه، کارکرد مثبت داشته باشد، باید آزادی تفکر و اندیشه داشته باشیم. نکته سوم هم نگاه معقول به دنیاست؛ باید به زندگی نگاه خوب داشته باشیم.
روزنامه شرق
روز معلّم افتاده بود جمعه و بچّهها تصمیم گرفتند جشن روز معلّم را دو روز زودتر برگزار کنند. اوّلین سال تدریسم بود و اوّلین روز معلّم در مقام یک معلّم را در پیش داشتم. ششمیها تمام مقدّمات را فراهم کرده بودند. کیک خریده بودند. کلاس را آذینبندی کرده بودند. همه چیز آمادهی یک جشن ساده امّا زیبا بود. در میان سوت و کف بچّهها و زیر بارش برفِ شادی وارد کلاس شدم.
بعد از اینکه بچّهها کیک و شربتها را بین همکلاسیها توزیع کردند، یکییکی آمدند و با ادای احترام کادوها و شاخه گلهاشان را تحویل دادند. هولهولکی کادوها را ازشان گرفتم و روی میزم گذاشتم بعد پشت میزم نشستم. حرفهای معمولی تحویل بچّهها دادم و ازشان تشکّر کردم.
هنوز حرفم تمام نشده بود که چند نفر از بچّهها از من خواستند کادوها را باز کنم. اوّلش نپذیرفتم. کمی مِنّومِن کردم و طفره رفتم. بیشتر اصرار کردند. پذیرفتم. چند نفری برایم کتاب آورده بودند. خیلیها جوراب، زیر پیراهنی و رکابی آورده بودند. بعضیها هم تابلوهایی از آیات قرآن و اشعاری در ستایش مقام معلّم برایم آورده بودند. بسته به ارزش مادّی هدایا از بعضی بچّهها واکنشهای متفاوتی سر میزد. مثلاً وقتی کادوی محمّد، که سکّهی پارسیان یک گرمی بود، را نشان دادم هو کشیدند. لبخندی روی لبان من نشست و چشمهای محمّد از شادی خندیدند. کادوی مهدی را که باز کردم؛ امّا بچّهها زدند زیر خنده. او، که از شدّت علاقهی من به کتاب آگاه بود، مجموعه اشعار شاعری گمنام را برایم آورده بود. کتاب را که باز کردم، یک دانه تیغ تیز در لفافه از لای آن افتاد. رنگ و حالت چهرهام تغییر کرد. بچّهها خندیدند. مهدی هر چه تلاش کرد نتوانست دلشکستگیاش را پشت لبخندش پنهان کند. کتاب احتمالاً دستِ دوم بود و آن را لابد از یکشنبه بازار خریده بود. خودم را بابت پذیرفتن پیشنهاد بچّهها سرزنش کردم. کاش کادوها را در جمع باز نمیکردم. حسرت آن خطای ناخواسته تا اردیبهشت سال بعد همراهم بود. تصمیمم را گرفتم. دو هفته زودتر اعلام کردم هیچ کادویی را نمیپذیرم. نامههایی را که بچّهها پیش از آن برایم نوشته بودند در کلاس میخواندم تا تشویق شوند برایم نامهای بنویسند.
در این میان کسانی هم توصیهام را نادیده گرفته و کادویی برایم آوردهاند که با بیتفاوتی از آنها خواستهام کادوشان را روی میزم بگذارند و بنشینند. راستش دوست ندارم روز تقدیر از من به فخر فروختن دانشآموزی به دوستش آلوده گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مازندران