مواظب باشیم مدیران ستادی گروه های تلگرامی را تبدیل به روابط عمومی خود و شعبه ای از ستاد نکنند/ مدیران عادت کرده اند که از بالا معلمان را ببینند/ تصورشان این است که با چهار تا تعریف سر معلمان را شیره می مالند، اما پشت سر در باره معلمان جوک می گویند/ مدیران عادت به دیالوگ ندارند/ اغلب فضای مجازی را هم تریبونی یک طرفه مثل سالن های سخنرانی فرض کرده و علاقه مندند که به عنوان متکلم وحده برای معلمان روضه بخوانند/ با شرکت در گفت و گوی اختصاصی و غیر چالشی در فضای کنترل شده یکه تازی می کنند و مثل سخنرانی های کلیشه ای و رسمی ، هندوانه زیربغل معلمان می گذارند/ بدتر از همه اینکه برخی مدیران از این فضا برای شناسایی و تهدید معلمان منتقد استفاده می کنند و نقش مکمل پلیس فتا را بازی می کنند/ معلمی را دوست دارند که اگر سوال می کند سوال سخت نپرسد و مثلا نپرسد اگر تو ضد ایدئولوزی و طرفدار آموزش و پرورش عرفی (سکولار ) هستی در شورای معاونین وزارتخانه چه می کنی و با چه ترفندی به اینجا رسیده ای/ معلمی را دوست دارند که از گندکاری های حوزه مدیریتی آنها نپرسد و اجازه بدهد که کلی گویی کند/ مدیران ستادی می خواهند جامعه مدنی را هم ضمیمه ادارات خودشان بکنند/ معلم باید معیارها را بگوید و فریب این بازی های معطوف به منفعت را نخورد/ این توهین به معلم است که هرکس می خواهد پست بگیرد، چهار تا شعار الکی معیشتی بدهد و بگوید من سمج هستم و بودجه می گیرم و بین معلمان تقسیم می کنم/ اصلاح طلبی به معنای حل شدن در دولت همسو نیست/ پارسال زیرپای فانی را خالی کردند و حالا هم هر تشکل یا چند تشکل زیر پرچم یک مدیر رفته اند و کار در جامعه مدنی را رها کرده و مشغول لابی با نمایندگان مجلس و نجفی و جهانگیری و... شده اند
گروه اخبار/ تعدادی از دانشآموزان تهران از صبح امروز در اعتراض به لو رفتن سؤالات امتحانات نهایی مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع کردهاند.
عادت کردن به تفکر بزرگترین نیاز جامعه ی ماست/ متاسفانه مدت زیادی است که قدرت " اندیشیدن " از جامعه ی ما گرفته شده ،ایمان دارد اما اندیشه ندارد و ایمان بدون اندیشه به صورت یک تعصب کور است و اگر واقعیت آن ایمان یک حقیقت مسلم هم باشد ، وقتی وارد ذهن کسی می شود که ذهنش منجمد است ، آن حقیقت هم منجمد خواهد شد و خواهد مرد/ جامعه ی ما به خصوص جامعه ی مذهبی ما ،خیلی زیاد احتیاج به اندیشیدن و نفس اندیشیدن دارد و عادت کردن به اینکه بپرسد.چرا ؟ و هرچه می شنود بتواند اعتراض ،سئوال ، نقد ، ارزیابی و خوب و بد کند و بتواند به گوینده ی این سخن خطاب کند که :" دلیلش را بیاور و سند را نشان بده و منطق سخن و عقیده ات را برای من روشن کن"/ " وقتی ملتی به تفکر آغاز کرد ، هیچ قدرتی پیروزی او را نمی تواند سد کند."/ از سال تحصیلی 44-45 شریعتی تدریس در دانشگاه مشهد را آغاز می کند و تا 29 خرداد سال 56 به طور مداوم می گوید و می نویسد و اندیشه پردازی می کند/ شریعتی از نوجوانی وارد دانش سرای مقدماتی معلمان می شود و نقش دانشجویی - معلمی را تا پایان عمر حفظ می کند/ او خود بارها تاکید می کند که در نقش یک معلم و آموزگار از پیرامون خود می آموزد و الهام می گیرد و دانسته ها و اندوخته های خود را بازبان و قلم با دیگران به اشتراک می گذارد/ شریعتی به علت برخورداری از روحیه ی " مداقه گری ، قالب شکنی ، خروج از رسمیت های معمول تحمیلی و هنر ترکیب بندی ایرانی ، هرگونه دانشی که اخذ می کرد، بار دیگر آن را در کارخانه ی فکری خود مورد پردازش قرار می داد و از همین رو از قوه ی هاضمه ی خاصی در اخذ و پردازش مفاهیم داشت/ شریعتی از بازگشت به خویش ( شناخت هویت و ناخودآگاه قومی ،ملی و دینی ایرانیان ) و نه بازگشت به گذشته و ارتجاع و قرون به تاریخ سپرده شده و وانهادن تعقل و تفکر می گوید و از رویکرد به عصر مدرن ( تجربیات بشر امروز و راهکارهای جدید و بهره گیری در حل بحران های زمان) و نه سکوت و سکون و انجماد و تعطیلی پرسش گری و تجزیه و تحلیل در برابر انوار خیره کننده ی آن می گوید/ او یک پرسش گر خستگی ناپذیر بود/ هرکسی مسئول تعقل و تفکر است - که همه ی ما مسئول تعقل و تفکریم - نه تنها عالم و محقق/ کار ما ابلاغ "حقایق مسلم " نیست ، کار ما تفکر در حقایقی است که موظف به " تفکر " در آن هستیم و اندیشیدن و کوشش برای "فهم " هر چه بیشتر ، و هر "روز " بیشتر. "