توسعه روزافزون دانش بشری و همراهی ما با جنبه های مثبت و منفی آن و مرسوم شدن شتابان استفاده های ناخوشایند از فرآیند تکنولوژی و رشد سریع آن،ما را از یک اصل حیاتی به دور داشته است. این پدیده ، عادات مفید کتاب خوانی و مطالعه را تحت الشعاع قرار داده است.
با تأملی در وضعیت مطالعه چند کشور می توان از جایگاه مطالعه در کشور آگاه شد. سرانه مطالعه در ایران که فقط با 5 کشور مقایسه گردیده است:
* ژاپن 90 دقیقه
* آمریکا 20 دقیقه
* انگلستان ، ترکیه و مالزی 55 دقیقه
و ایران : 2 دقیقه (بدون زمان خواندن قرآن، مفاتیح و روزنامه)
6 دقیقه (اگر زمان درس خواندن را هم به آن اضافه کنیم منبع :سایت خبری تحلیلی سیماب)
تیراژ کتاب در ایران در سالهای اخیر بسیار کاهش یافته است . در دهه 50 - 60 ، تیراژ کتاب 3000 نسخه بوده و در دهه 90 با وجود دو برابر شدن جمعیت به 500 نسخه رسیده است.
دلایل کاهش کتابخوانی یا نبود عادت مطالعه در بین آحاد جامعه
1 - عادت به فرهنگ شفاهی بین ایرانیان. تعداد کثیری از ما بهترین گوینده و بدترین شنونده هستیم. تصور ما بر آن است که ما بیشتر می دانیم و ما بهتر سخن می گوئیم یا باید ما فقط سخن بگوئیم.
2 - افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده ها و عدم وجود فرصت مناسب برای مطالعه آنان و درگیری های ذهنی و عملی افراد جامعه برای حل و فصل کاستی های زندگی.
3 - افزایش هزینه های انتشار کتاب با توجه به وضعیت اقتصادی عموم مردم ، که امکان خرید کتاب را به حداقل ممکن رسانیده است.
4 - از دیگر دلایل می توان عدم مطالعه والدین را نام برد. همه کودکان سرزمین ما الگوی مساعد و مناسبی برای عادت به مطالعه را نداشته اند. شاعر به نام معاصر، شهریار در خاطرات خود می گوید:
پدرم همیشه دیوان حافظ را مطالعه می کرد و من کودکی بیش نبودم که با کنجکاوی دیوان حافظ پدر را بدست گرفتم و تحت تأثیر او شعر سرودن را آغاز کردم.
5- رواج استفاده از فضاهای مجازی سایت ها و وبلاگ ها، که افراد را برای یافتن اطلاعات سلیقه ای خود با آزادی عمل بیشتر و سهولت دسترسی ، مجاب می سازد.
6- قفل بودن کتابخانه ها در مراکز آموزشی و عدم آموزش رسم امانت داری و عدم برقراری حس اعتماد در کودکان و نوجوانان و جوانان برای گرایش به امر مطالعه .
7 - عدم تفهیم معنای حقیقی اوقات فراغت و عدم راهنمایی برای گرایش به مطالعه بعنوان یک ترجیح توسط کودکان و نوجوانان و جوانان جهت پر کردن این اوقات.
8 - پُر نمودن اوقات دانش آموزان با محتوای کتب کمک آموزشی یا به اصطلاح کتب پیشرفته و معتاد نمودن آنان برای تست زنی حتی از دوران ابتدایی جهت شرکت در آزمونهای نمونه دولتی و تیزهوشان و کنکور. کتابخانه های شهر پر می گردد از پشت کنکوری ها برای مطالعه کتب درسی یا تست زنی ، خصوصا ماههای نزدیک به برقراری کنکور.
9- محلی نبودن کتابخانه ها و دور بودن کتابخانه های مرکزی شهرها، فرصت و امکان استفاده از کتب آن مراکز را برای کودکان و نوجوانان ، به حداقل می رساند.
10- تصور برخی بر این اصل است که کتب نیز همانند قرآن مجید فقط برای استفاده در مناسبت های خاص همانند شبهای قدر و سرخاک مرده و.... است. عدم ایجاد ضرورت مطالعه یا عدم آشنایی با رفرانس کتب برای پاسخیابی سئوالات بی جواب در جامعه ما.
11- اعتیاد و همسوئی افراد جامعه به خرید های مضاعف بدون توجه به نیاز حقیقی و حیاتی با افزایش فروشگاههای بزرگ شهروند یا رفاه یا هایپرمی و......
12 - افزایش دغدغه های اقتصادی مردم به دلیل شرایط نامساعد اوضاع معیشتی گروه های شغلی جهت پاسخگویی به خواسته ها و نیازهای خانوادگی با گرفتن انواع و اقسام وام های کم بهره یا با بهره بالا.
13 - عدم وجود فرهنگ عمومی مبنی بر هدیه دادن کتاب به یکدیگر در مناسبت های خاص زندگی فردی یا اجتماعی. مسئولین برای افراد فعال یا فرهیخته جامعه در هر گروه سنی یا شغلی کُتبی چون نهج البلاغه یا قرآن مجید هدیه می دهند. غافل از این که همه ما مسلمان هستیم و چندین جلد از آن را داریم. امید که هدایای رسمی و غیر رسمی ما به اشخاص با توجه به تخصص یا سنین آنان ، صورت بگیرد. به جای بردن شیرینی برای مناسبت ها که مضر است و قند خون و کلسترول افراد را افزایش می دهد ، می توان با انتخاب یک کتاب مفید و ارزشمند به فرهنگ کتابخوانی مساعدت نمود. خصوصا در جشن تولد کودکان و نوجوانان برای فرهنگ سازی این پدیده حیاتی یاری نمود.
عادت مثبت خرید کتاب و مطالعه آن توسط والدین ، حس کنجکاوی فرزندان را تحریک و آنان را بسوی کتاب راهنمایی می کند که در این خصوص دو نکته قابل ذکر است:
1 - گاه والدین کتب را برای تنظیم view و همرنگی آنها با دکوراسیون منزل ، خرید می نمایند و مثلا رنگ آبی یا سبز را با مبلمان یا پرده و.....هماهنگ می کنند، که بد آموزی دارد.
2 - گاه والدین برای مطالعه ، کودکان خود را مجبور می سازند یا اصلا متوجه نیستند که می توانند آنان را نیز تشویق به مطالعه نمایند، که هر دو حالت تأیید نمی گردد و اثرات سوء دارد.
به هر حال امر مطالعه کردن ، می تواند به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود اگر نیاز به آن توسط افراد احساس شود. در کودکان و دانش آموزان خود، عطش به مطالعه را بوجود آوریم و آنان را به اثر حیاتی مطالعه در روند زندگی آشنا سازیم .
با ایجاد جذابیت هایی چون دعوت اعضای خانواده یا دانش آموزان یک کلاس برای مطالعه و پرسش از یکدیگر راجع به آنچه که از خواندن کتاب استنباط کرده ایم، همانند یک گفت و گوی شیرین خانوادگی یا کلاسی ، که در پی آن احترام به برداشتها و نظرات یکدیگر را نیز یاد دهیم. برای ایجاد عادت خوشایند و مفید و ارزشمند ، باید پیوند عمیق عاطفی و انسانی با یکدیگر برقرار کنیم.
چرا ما برای خرید یک کالای مورد نیاز یا غیر ضروری منزل ، ماهها برنامه ریزی و هدف گذاری می نمائیم اما برای تبادل مفاهیم کتب مفید و ارزنده ، سرمایه گذاری زمانی و پولی نداریم؟ بعد هم بهانه می کنیم که وقت نداریم. شما را به خدا فقط یک روز خود را در ذهنتان مرور نمائید و ببینید چرا برای مطالعه وقت ندارید؟
خیلی از افراد قبل از خواب ، عادت به مطالعه در خلوت ترین ساعات شبانه روزی را دارند، این عادت مثبت را در فرزندانمان نیز به وجود آوریم. بالاخره از کانالهایی باید آغاز کرد. مهمترین کارکرد کتابخانه رفرنس به آنها برای پاسخ یابی است که باید فرهنگ آن را نیز در فرزندان خود به وجود آوریم تا با مراجعه پی در پی به تدریج با کتاب مأنوس گردند. همیشه لقمه آماده دهان فرزندانمان نگذاریم . آنان را با کشف شهود آشنا سازیم تا برای نیل به هدف ، تلاش کردن را بیاموزند.
معلمان نیز با حضور خود به همراهی دانش آموزان در کتابخانهء مدرسه ،می توانند از لحاظ تلقین مثبت یا همراهی با کتب ، آنان را به مطالعه تشویق نمایند. لازم است که گاه معلم درس خود را در فضای کتابخانه برگزار نماید و با طرح سئوالاتی آنان را تشویق به جستجوی پاسخ بنماید.
و اما کسانی که طی دوران تحصیل خود ، کتب گوناگون را در کُنج خانه خویش فراموش نموده اید، بیائید همه یا بخشی از آنها را به کتابخانه های شهر خود تقدیم دارید تا مراجعه کنندگان علاقمند شرایط دستیابی به کتب مورد نظر خویش را داشته باشند. کتاب نعمتی برای خاک خوردن در منازل ما نیست. داشتن کتب زیاد بدون مطالعه نیز نشانهء خرد و دانش هیچ فردی نیست.
و اما وظیفه مسئولین
1 - برقراری پایگاههای کتابخانه ای در محلات گوناگون شهری جهت دسترسی آسان به کتاب.
2 - پرداخت سوبسید برای انتشار کتاب و مناسب سازی قیمت کتب .
3 - قرار دادن کتب عمومی در مراکزی که نیاز به انتظار گاه خیلی زیادی هست چون فرودگاه ها ، ترمینال ها ، ایستگاه های قطار و حتی زندانها.
4 - عدم مانع تراشی برای ناشران جهت انتشار کتب مفید.
5 - جلوگیری از هر نوع اجحاف یا گرایشات در مراحل چاپ و انتشار کتب.
6 - برگزاری نمایشگاههای کتاب در هر استان به طور جداگانه جهت سهولت دسترسی.( نه فقط در تهران)
7 - اختصاص بخشی از واحدهای وقفی مردم به عنوان کتابخانه های محلی.
8 - ایجاد کتابخانه در مساجد و آزاد گذاشتن کودکان و نوجوانان و جوانان برای مطالعه در ساعات آزاد مسجد. بدین طریق آنان به دو چیز مثبت عادت می کنند:عادت به مطالعه و عادت به حضور در مسجد.
پندی عبرت آموز از راهزنان به امام محمد غزالی
از ابوحامد محمد غزالی شنيدم که می گفت: "در راه بازگشت از جرجان دچار عياران راهزن شديم. عياران هرچه را که باخود داشتيم گرفتند. من برای پس گرفتن تعليقه های (جزوه، يادداشت درسی) خود در پی عياران رفتم و اصرار ورزيدم. سردسته عياران چون اصرار مرا ديد گفت: "برگرد، و گرنه کشته خواهی شد" وی را گفتم:" ترا به آن کسی که از وی اميد امينی داری سوگند می دهم که تنها همان انبان تعليقه را به من باز پس دهيد؟ زيرا آنها چيزی نيست که شما را به کار آيد" عيار پرسيد که" تعليقه های تو چيست؟" گفتم: " در آن انبان يا دداشتها و دست نوشته هايی است که برای شنيدن و نوشتن و دانستنش رنج سفر و دشواريها برخويشتن هموار کرده ام." سردسته عياران خنده ای کرد و گفت: "چگونه به دانستن آنها ادعا می کنی، در حالی که چون از تو گرفته شد دانايی خود را از دست دادی و بی دانش شدی؟" آنگاه به يارانش اشارتی کرد و انبان مرا پس دادند."
منبع : مردان پارس بزرگان سرزمین پارس زندگی نامه امام محمد غزّالی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
برداشت مثبت و منفی آزاد