در مورد جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی و ماهیت حقوقی مصوبات آن و نیز وظایف و کارکردهای آن چالش هایی در گذشته وجود داشته است .
با رد بعضی از مصوبات مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان، به دلیل مغایرت آن با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی این بحث اهمیت پیدا کرده است که با توجه به عدم ذکر شورای مذکور در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آیا این نهاد قانونی است؟
بر فرض که این نهاد قانونی باشد، آیا بر مصوبات آن اطلاق «قانون » می شود؟
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در طبقه بندی منابع حقوقی در چه رتبه ای قرار می گیرد؟
آیا از دیدگاه موازین حقوقی، شورای نگهبان می تواند مصوبه مجلس را به دلیل ناسازگاری آن با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تایید نکند؟ آیا مجلس شورای اسلامی، می تواند مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را نسخ کند؟
سؤالات ذکر شده، اساسی و کاربردی است و لازم است از دیدگاه حقوق مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ شایسته خود را بیابد .
یکی از زیر مجموعه های شورای عالی انقلاب فرهنگی موسسات هستند.ولی باید دید آیا موسساتی من جمله جهاد دانشگاهی و دارالقرآن ها و مکتب القرآن ها و دانشکده های غیرانتفاعی توانسته اند آن چیزی باشند که مدنظر بوده است.اتفاقا این شورا فیلترهایی را برایشان مهیا ساخته است که بتوانند در هر زمان راه در رو را داشته باشند و هر گاه در محکمه ای حاضر شدند خود را مبرا کنند.
مگر امکان دارد که کسی بتواند موسسات و آموزشگاه هایی را که با رانت خود را به مرحله ای رسانده اند که جزو مافیای کنکور و آزمون محسوب شوند به این راحتی به پله اول بکشاند؟!
به شورای عالی انقلاب فرهنگی برای نظارت بر دانشگاه های آزاد باید تبریک گفت.موفق بوده اید.اکثریت مسئولین کشور هم مدارک ارشد و دکتری را با تمام کیفیت گرفته اند !
چه کسی می تواند کانون قلم چی و جهاد دانشگاهی را محکوم کند؟
چه کسی می تواند مکتب القرآن ها را که در چند وجهه با مجوزهای گوناگون کار می کنند زیر سوال ببرد؟
تعهد نامه هایشان با شورای عالی انقلاب فرهنگی را چه کسی دیده است؟
وزیر آموزش و پرورش هم بهتر است پاسخ دهند که اگر بر حذف این آزمون ها پافشاری دارند چرا در مدارس باید هنوز دانش آموزان در آزمون ها شرکت کنند؟!
انسان عاقل فکرش در چاله های نقض قانون گیر می کند.
این توهم باطل و غلط را باید از سیستم حکومتی کشور حذف کنیم که اگر فضایل معنوی زیادی برای مجموعه ای بر سر زبان هاست دال بر افزایش اختیارات آن سیستم یا نهاد نیست.
یا مجلس شورای اسلامی باید قانون گذاری کند یا شورای عالی انقلاب فرهنگی.
یک کشور بهتر است یک مدیر کارآمد و موثر داشته باشد نه هزار مشاور !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
محمدحسین کفراشی رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش با اشاره به وظایف حراست، اظهار داشت: حراست از پرسنل، اسناد و دادههای فناوری و حفاظت از امکانات از جمله وظایف مسئولان حراست ادارات آموزش و پرورش است.
وی افزود: سال گذشته از لحاظ مالی، سال سختی بود اما با همه این سختیها، روحیه شادابی و نشاط در بین معلمان و دانشآموزان بود و امر تعلیم و تربیت بهنحو احسن و شایسته انجام شد.
کفراشی، نیروی انسانی را مرکز ثقل و توسعه پایدار کشور قلمداد کرد و ادامه داد: نیروی انسانی، بزرگترین سرمایه کشور است.
رئیس مرکز حراست آموزش و پرورش با اشاره به شعار امسال که حمایت از کالای ایرانی نام دارد، گفت: توسعه صنعت و حمایت از کالای ایرانی با برخورداری از نیروی انسانی متعهد و متدین محقق خواهد شد.
وی تأکید کرد: در آموزش و پرورش یک گنجینه داریم که نیروی انسانی است و با ارزشترین گنجینه نظام است که باید حفظ شود و آموزش و پرورش هم باید از نیروی متدین، متعهد و کارآمد برخوردار باشد؛ البته معلمان ما با دلسوزی و از روی صدق و خالصانه کار میکنند و برای ایجاد فضای بهتر برای معلم باید امنیت روانی ایجاد کنیم.
کفراشی اضافه کرد: اگر به دنبال منزلت و معیشت معلمان هستیم باید این امنیت را فراهم کنیم؛ معلمان دلسوز و نجیب هستند و اگر اعتراضی دارند، نجیبانه است و ما باید نجیبانه برخورد کنیم؛ معلمان ما ساختار شکن نیستند و اگر معلمان نگران هستند باید این نگرانی برطرف شود.
وی با بیان اینکه باید بهگونه ای رفتار کنیم که عملکرد ما موجب دلسردی افراد نشود، گفت: خرید اعتماد کار سخت و هزینهبر است و ما باید فضا را به گونهای ایجاد کنیم که حراست به جایگاه واقعی خود یعنی مشاور امین دست یابد و بتوانیم شجاعت را به معلمان انتقال دهیم و آنها نیز دانشآموزان شجاع پرورش دهند.
رئیس مرکز حراست آموزش و پرورش تصریح کرد: باید دانشآموزانی شاداب داشته باشیم؛ معلم شاداب داشته باشیم؛ معلمان باید حرف خود را بزنند و اگر انتقاد دارند، بپذیریم؛ ما سرمایهای با پنج هزار معلم شهید و ۳۶ هزار دانشآموز شهید داریم. حرمت معلم برای ما مهم است اگر مشکل معیشت دارند حرمت آنها را نشکنیم. ( خبرگزاری فارس )
پایان پیام/
گروه اخبار /
جناب آقای سید رازی طبیب
عضو محترم شورای نویسندگان صدای معلم
مصیبت وارده را به جناب عالی و خانواده محترم تسلیت گفته ، برای روح آن مرحوم طلب مغفرت و برای بازماندگان آن معزی صبر و بردباری آرزومندیم .
پایان پیام/
این روزها بسیار شلوغ و پر خبر است، آنقدر که شاید فراموش کنیم کشوری داریم پر از عطر عاشقی و دلبری شاعرانی که برخی از روزهای تقویم به نام آنها مزین شده است.
در حوزه سیاست خارجه حمله کشورهای آمریکا فرانسه و انگلستان به سوریه و نظرات مثبت و منفی سران سایر کشورها در صدر اخبار است.
در داخل کشور موضوعات اقتصادی و نرخ ارز و نوسانات مربوطه ، بحران آب و چندین ابر موضوع دیگر همگان را به خود مشغول کرده است آنقدر که حتی فرصتی برای شناخت رنگ سبز تازه و نازک درختان از سایر فصول برایمان باقی نمانده است.
در وزارت آموزش و پرورش نیز موضوعات عدیده ای نظیر برگزاری یا عدم برگزاری آزمون های استعداد درخشان و نمونه ، انتخاب مدیران و سایر مسائل و ... عرصه را بر تصمیم گیران و ذی نفعان تنگ کرده است .
از اینها که بگذریم مشغله های درون خانواده و درگیری معیشت و غم دارم و ندارم ، دیگر نه رمقی می ماند ونه فرصتی که به شعر و شاعری و تاریخ و روزهای تقویم نگاهی بیاندازیم و یادی کنیم از 25 فروردین و روز بزرگداشت عطار نیشابوری .
این روز را بهانه ای می دانم برای اینکه عرض ارادتی کنم به ساحت مبارک ادب و عرفان و مشک پر مشک عطار. او عطار بود یا عطر فروش ، متمول بود یا درویش ، با سر بریده دوید یا نه هیچ کدام چندان مهم نیست که اصالت عشق ناب عطار را زیر سوال ببرد و ذره ای از ارزش معلمی او در وادی های هفتگانه کم کند. مهم این است که او ما را تا منبع اصلی عطر هستی راهنمایی کرده است. او عطر عشق اصیل و الهی را در مشام عالم ریخته و تا زمانی که انسانی در جستجوی سیمرغ است می تواند از این رایحه مست شود و " هم او وی را رهبر آید " و دمی به خود بیاید که " هر شور و شری که در جهان است زان غمزه مست دلستان است "
عطار آدمی را آینه ای می داند که می توان جمال حضرت حق را او دید و بروز صفات آدمی را در همه هستی می بیند و می فرماید: " توآینه جمالی اویی و آینه تو همه جهان است". با این دیدگاه آدمی هرجه زیبا تر و داناتر شود بیشتر به خالق خود شبیه است و لذا دانایی نه تنها ابزار غرور و تکبر نیست بلکه ابزار خدایی شدن بیشتر است.
در ادامه همین دیدگاه جهان ساخته ما و اعمال ماست اگر خشونتی در دنیا صورت می گیرد باید به خود نهیب زد که در درون من چه میزان از این صفت وجود دارد، به فرمایش شمس تبریزی " همه عالم در یک کس است، تاتار در توست ، تاتار صفت قهر توست ". این نگاه به ما می گوید همه چیز درون آدمی است در درون ما خوبی و بدی به هم آمیخته است چندان که شاید خود نیز نتوانیم به راحتی آنها را از هم تمیز دهیم .این پیچیدگی و در هم تنیدگی صفات و طیف وار بودن آنهاست که کار را برای بنی بشر سخت می کند .
عطار با دیدی شگرف با تجربه ناب عاشقی دست ما را می گیرد و در دست شیخ صنعان گره می زند تا بدانیم که چنانچه لطف حق یاری کند، عشق زمینی پله ای است برای عشق حقیقی همان عشقی که مولانا می فرماید " عشق حقیقی است مجازی مگیر این دم شیر است به بازی مگیر " .
در قصه شیخ صنعان عطار تصویر زیبایی از خرد شدن معشوق زمینی را در برابر عاشق زمینی ترسیم می کند که در آن معشوق به تمام معنا عاشق را خوار و زبون می کند. او می داند که " کم عمارت کن که ویرانت کنم " می داند که باید خراب شود این روح ساخته شده از غرور و تکبر پیشوایی ، می داند که تا بت نفس را نشکسته ای نمی توانی صادقانه و بنده وار سر بر سجده بگذاری و لذا شیخی را که با مریدان عازم سفر است در دام دختر ترسا می اندازد و این معشوق بی رحم چندان بر روح عاشق خسته ، تازیانه ازمون می زند که دیگر هیچ " منی " برای شیخ نمی ماند.
این معشوق سنگین دل از پیر عاشق می خواهد که عشق خود را اثبات کند، بیچاره عاشق، بیچاره پیرمرد، عمری را در درس و بحث سپری کرده اما امروز به خاطر دختر ترسا بر بت سجده می کند، سالیانی قرآن خوانده و آن را عزیز داشته امروز به حکم او قرآن می سوزاند ، سالها فتوای حرمت شراب داده و ادله را تفسیر کرده، حالا در پیش مریدان خمر می نوشد، دیگر چیزی از ایمان وی نمانده که به داشتن یا نداشتن آن اقرار کند پس بانگ میزند که بی ایمانم و فریاد بر می آورد " خمر خوردم بت پرستیدم ز عشق کس ندیدست آن چه من دیدم ز عشق " و در نهایت وی را به خوکبانی می گمارد، دست آخر که تمام سنگینی و آلودگی روح شیخ در این مسیر تکانده شده است به مدد نفس پاک حضرت رسول شیخ از عشق دختر به عشق ناب الهی دل می دهد و عاشق آنی می شود که لایق اوست.
عطار معشوق حقیقی را بی نشان می بیند و معتقد است آنکه مجذوب است نباید به دنبال دیدن شدن باشد "محوی را محو باید " و به همین دلیل بی نشانی را برای معشوق بهتر می بیند تا قد علم کردن را: "در عشق چون یار بی نشان شو کان یار لطیف بی نشان است" . این پیر خردمند به خوبی می داند که آدمی در این جهان هزاران سر و سودا دارد و ذات پر طلب آدمی هر دم به سویی روان و دوان می شود و لذا ندا می دهد که " ما را سر بودن جهان نیست ما را سر یار مهربان است "
بادا که نگاه یار مهربان همیشه همراهمان باشد و عطر خوش عاشقی مشام روح مان را معطر سازد.
آقای وزیر
در پی اخباری مبنی بر مخالفت شما در ارتباط با افزایش 50 درصدی امتیازات فصل 10 لایحه مدیریت به عنوان یک دبیر با سابقه طولانی ذکر چند نکته را یادآوری کنم تا حجت را برشما تمام کرده باشم که اگر فردای قیامت از شما مطالبه حق و حقوق از دست رفته را نمودم شما در برابر من پاسخی نداشته باشید چرا که من به عنوان قطره ای از اقیانوس تعلیم و تربیت در برابر خداوند عادل متعال عرض می کنم که فقط تنها کاری که از دستم بر می آمد حجت تمام کردن برای ایشان بود و حال ای خداوند قادر و عادل و متعال هر جور می تواند داد ما مظلومان که در دنیا پناهی جز تو نداشتیم از ایشان بستان .
1- شما باید این اطلاع رسانی را قبل از درج در سایتها و روشنگری که آنها نمودند به عنوان بالاترین مقام ،اطلاع رسانی می کردید تا اکنون در مقام پاسخگویی و توجیه عملکرد ضعیف تان از طریق روابط عمومی بر نیایید و در مقابل عظمت فرهنگیان شرمنده نباشید .
2- شما باید به عنوان عضوی از دولت حداقل کاری که می بایست انجام می دادید عدم امضای صورت جلسه و ترک جلسه به عنوان اعتراض ،اقدام می کردید حتی اگر از طرف دولت توبیخ می شدید تا در برابر خدای خود شرمنده نباشید چون رضایت او بالاترین رضایت هاست و نیز در برابر ما فرهنگیان پاسخگوی عملکردتان باشید .
3- چرا شما بعد چند ماه حتی نامه ای در این خصوص مانند سایر وزرا به دولت ندادید ؟ اگر هست اطلاع رسانی کنید چراکه حداقل فایده ی درخواست شما مبنی بر افزایش 50 درصدی این بود که این بی عدالتی و ظلم پایدار که چند دهه است بر فرهنگیان عارض شده است از گردن شما ساقط می شد و در برابر خدای عادل متعال رضایت قلبی داشتید.
4- مگر افاضات انصاری در باره این موضوع نشنیدید که اجرای این قانون هیچ افزایش حقوقی را در پی ندارد !
ما که دسترسی به این آقایان ناعادل نداریم ؛ شما بایستی مطالبه گری کنید . در جلسه به ایشان بفرمایید اگر افزایش حقوقی در پی ندارد چرا برای فرهنگیان اجرا نمی کنید ؟
5- چرا شخص شما از ریاست جمهور تقاضای اجرای این قانون را مطالبه نمی کنید ؟ به اطلاع شما برسانم که شما در میان فرهنگیان به چه مشهور شدید ؟
اگر به خودتان زحمت بدهید یا روابط عمومی سری به سایت صدای معلم بزند متوجه خواهید شد .
6- مگر ما فرهنگیان گناه کردیم که جور نظام تعلیم و تربیت همین پرورش یافتگان بی انصاف را به دوش می کشیم ؟
چقدر منزلت ما با اطلاعیه های فروش های قسطی بر در دیوار شهر لگد مال شود فکر می کنید کاسبکاران فکر ما معلمان هستند یا از سر لطف می خواهند قدمی بردارند ؟
نه آقای وزیر به خاطر این است که در میان کارمندان جیبی خالی تر از فرهنگیان نیست !
7- چرا در جلسات گوشزد نمی کنید دولتی که الان سر کار است که نوبخت مطالبات فرهنگیان را گروگانگیری و انصاری با شدت هرچه تمام در برابر حداقل امتیازدادن مقاومت می کند با رای فرهنگیان و حمایت بیش از حد قدرت را به دست گرفت .
لازم به اطلاع تان برسانم که اکثرا از رای به دولت پشیمان شده اند و از ناعدالتی که در حق شان شده همه به خداپناه برده اند و این عاقبت خوشی را برا کسانی که ظلم و بی عدالتی را رقم زده اند ندارد.
در آیه ۱۶۵ سوره اعراف میخوانیم: «فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦٓ أَنجَيْنَا ٱلَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذْنَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ بِعَذَابٍۭ بَـِٔيسٍۭ بِمَا كَانُوا۟ يَفْسُقُونَ».
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید :
«الذلیل عندی عزیز حتی آخذالحق له والقوی عندی ضعیف حتی آخذالحق منه،رضینا عن الله قضاءه و سلمنا لله امره.»
«وایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه ولاقودن الظالم بخزا مته حتی اورده منهل الحق و ان کان کارها.»
بارالها ؛ تو خود شاهدی که آنچه از دستم برمی آمد انجام دادم شاید کوتاهی هم باشد .
بارالها؛ تنها پناه مظلومان تویی و تنها یاری رسان ایشان تویی و تنها دادخواه ایشان تویی.
یا ارحم راحمین
والعاقبه للمتقین
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
همهجا صحبت از گرانشدن دلار است. در شبکههای اجتماعی، عکس، کاریکاتور و طنزهای بسیاری منتشر شده و کار به جایی رسیده که در تاکسی، اتوبوس و مترو همه با حرارت درباره این گرانی حرف میزنند و تحلیل میکنند.
این نخستین بار نیست که این اتفاق رخ میدهد و پیش از این نیز گرانشدن دلار بازخوردهای بسیاری داشته است.
میتوان درک کرد که مسائل اقتصادی برای عموم مردم اهمیت ویژهای دارد. حتی آنها که در تمام زندگیشان یک صددلاری را نیز لمس نکردهاند هم به این قافله پیوستهاند و نگران هستند. آنها هم میدانند که تلاطم اقتصادی و گرانشدن یک ارز خارجی میتواند بر کوچکشدن سفرهشان اثر بگذارد.
اما چرا جامعه اینهمه سریع و شدید به گرانشدن دلار واکنش نشان میدهد، اما هشدارهای علنی و آشکار درباره بحران آب را نمیبیند، نمیشنود یا جدی نمیگیرد؟
بدون دلار میشود زنده ماند، اما بدون آب چطور؟
اگر آب جیرهبندی شود، چند مشت دلار لازم است تا یک بطری از آن را گیر آورد و نوشید؟
آیا هنوز بخش بزرگی از جامعه باور نکرده است ما در حال تجربهکردن یک شکست اقلیمی بزرگ هستیم و بحران آب میتواند زیستن در این سرزمین را غیرممکن کند؟
اگر فرونشستهای متعدد زمین، خشکشدن تالابها، کمشدن آب پشت سدها، افزایش ریزگردها و ... را باور نمیکنیم، استفاده روزافزون از پمپ آب در گوشهگوشه شهرها و کمشدن فشار آب در طبقات بالایی ساختمانها را هم نمیبینیم و باور نمیکنیم؟
رسانهها و فعالان اجتماعی در چند روز گذشته با دقتنظر بیمانندی افزایش لحظه به لحظه قیمت دلار را پیگیری کردهاند، اما چرا کاهش آب این حساسیت را ایجاد نمیکند؟
تلخ و دردناک است، اما اگر این روزها در خیابان فردوسی تهران برای خریدن دلار عدهای صف بستند، دیر نیست که بسیاری از ما برای خریدن آب صف ببندیم.
چرا این خطر را باور نمیکنیم؟ دلار زبان دارد و آب ندارد؟
بحران دلار را میتوان یکشبه و با یک دستور کنترل کرد، اما حل بحران آب کار یک شب و یک دستور و یک نفر نیست و عزمی ملی میطلبد. آیا این عزم وجود دارد؟
کانال فرارو