صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

عزل مدیر کل آموزش و پرورش لرستان و مرثیه ای برای آن"   ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی "

سرانجام هشتم اسفند ۹۶ پس از کشمکش های طولانی تعدادی از نمایندگان استان و برخی دیگر ازصاحب منصبان، مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان، از سمتش کناره گیری کرد.

جناب آقای خدانظر دریگوند پس از ۱۴ ماه و یک روز منصبش را به سید احمد علی موسوی نیا ،سرپرست جدید ،سپرد.
در این جستار سر آن نداریم که از محاسن کاری و شخصیتی جناب دریگوند و یا محسنات سرپرست خلف ایشان سخن برانیم بلکه برآنیم  لختی قلم را از زاویه دیگری بچرخانیم.

آموزش و پرورش لرستان چونان بیماری است که سال هاست از درد مزمن "سیاست زدگی" رنج می برد.این درد در سال های استقرار دولتین جناب روحانی، به مرحله لاعلاج کشندگی رسیده است.

اغلب نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی انگار وظیفه ذاتی خود را "دخالت کردن"و یا سهم خواهی از این تن رنجور می خواهند. انگار امور دیگر وحیاتی تر را به فراموشی سپرده اند. از بام تا شام مدیران کل این سازمان را زیر فشار قرار می دهند.به جای این که یار شاطر مدیران کل باشند و خیرین را برای آبادانی مدارس دعوت نمایند،متاسفانه بعضی"بارخاطر"بوده اند و هستند.
برخی "دن کیشوت" وار صحن علنی مجلس را آوردگاهی برای نبرد با مدیران استان و شهرستان می دانند و می بینند.
رگ گردن را "به حجت قوی"می کنند وندای وامصیبتا سر می دهند!

هرروز بیرقی را بر می افراشند تا لشگریانی برای مقابله با مدیران لایق فراهم سازند بلکه"عیاری"گیرند و طرفه آن که مآلا مقصود آن ها سپردن مدیریت به حلقه های نزدیک انتخاباتی خویش است.

افق روشنی برای آموزش و پرورش لرستان و برون رفت از این دمل های چرکین سیاست زدگی، نمی بینم  آن چه در این کشمکش ها حلقه مفقوده است "آموزش"و بهبود کیفیت تحصیلی فرزندان این خاک و بوم است.نام به این نشان که سال های متوالی استان لرستان در کنکور و دروس نهایی در بین سه استان پایین جدول جا خوش کرده است.

رویکرد مدیریتی نوین در کشورهای توسعه یافته برپایه ی "امنیت شغلی" استوار است.

در کشور ما به ویژه لرستان مدیران دولتی عموما امنیت شغلی مستحکمی ندارند.خیل مدیرانی هستند که با آزمون و خطا از اموال عمومی تا به مرحله پختگی وکار آمدی نایل می شوند به دلایل مخالفت های سیاسی و بیشتر با مخالفت افراد غیر مسئول ناگزیرند غزل خدا حافظی را بسرایند!

بار ها خوانده ایم و شنیده ایم در کشور های پیشرفته ای نظیر ژاپن وآلمان بسیاری از مدیران در مسند های خود پیر می شوند و حتا می میرند.

قریب ۱۳۰ سال از پیدایش پدیده ی جذاب فوتبال می گذرد در آلمان به تعدادکمتر انگشتان دودست رئیس فدراسیون فوتبال آمده اند و رفته اند!

آخرین مدیر کل این کوی پرسنگلاخ جناب آقای خدانظر دریکوند بودند که هفتم دی ماه ۹۵ سکان این کشتی توفان زده را به دست گرفتند.

تلاش گسترده ای برای به ساحل رساندن کشتی آموزش از پس تلاطم ها به انجام رساندند. لیکن پس از فقط"چهارده"ماه مهار را از دست ایشان گرفتند.

در این ۱۴ ماه بحران آفرینان به جای کمک مشفقانه به پیشبرد آموزش و پرورش هر روز"مارهایی"از آستین درمی آوردند تا فضا را زهر آگین کنند. گاهی با تهمت "اباحی"گری و یا بزرگ نمایی یک اشتباه سهوی در چاپ یک کتاب غوغا سالاری می کردند.

در این اواخر هم وادار کردن مدیران معزول به ابقای غیر قانونی و تمرد از تصمیمات قانونی را به ارمغان آوردند.

عزل مدیر کل آموزش و پرورش لرستان و مرثیه ای برای آن


با اوصاف ذکر شده این جانب افق روشنی برای آموزش و پرورش لرستان و برون رفت از این دمل های چرکین سیاست زدگی، نمی بینم.

مدیر کل آینده باید بداند که ناخواسته به یک دوئل دعوت شده است ومع الاسف بیش ازآن که آموزش را مدیریت کند باید "نبرد"کند.هرچند باید"امیدوار"باشیم اما بپذیریم بازار مکاره سیاست بازان"پتیاره"است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی و داستان نویسی و داستان خوانی

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی و داستان نویسی و داستان خوانی برای دانش آموزان ابتدایی موجب  تقویت خلاقیت  و هم افزایي اجتماعی در فراسوی حقیقت کودکی است .
بسیاری از رنج های مدرن ما در یک تعین فرهنگی که مرتبط بودن همه چیزها را با همدیگر رد می کند ریشه دارد  این مهم در سال های ماضی در سایه نسخه های تجویزی پیک نوروزی  و شبيه آن فراموش شده بود .
اغلب صاحب نظران  تعلیم و تربیت اتفاق نظر دارند که فقر شادی و سلب آزادی  در كودكان موجب مرگ یادگیری و کور شدن خلاقیت مي شود .

در سال های گذشته  تعیین تکلیف اجباری به نام پیک نوروزی و مشق شب برای دانش آموزان ابتدایی مانع یادگیری مهارت های اجتماعی بود .
دستگاه تعلیم و تربیت پویا باید بدون نیاز به انجام تغییرات دایمی و بنیادی، در مسیر تغییرات سریع ملزم به داشتن راهبردهای انطباق پذیر و پاسخگو و کارا  باشد ؛ با اين ديدگاه، داستان گویی  روان خوانی و تقویت درک مطلب  دانش آموزان ابتدایی از سر میل و رغبت آرام آرام فاصله از رتبه تیمز و پرلز را هم  می تواند بهبود بخشد .


از طرفی سرعت رشد فن آوری در سیستم های مجازی با وجود مزایای فوق العاده اثربخش،کارکرد پنهانی نیز دارد که اوقات آموزش صرف حضور در تلگرام و سایت ها و شاید امور غیر اولویت دار می شود که موجب فاصله گرفتن با میراث کهن و ارزشمند قصه ها و روايت گري و و گوش جان سپردن به تجربه های داستان شده  است که حاوي پند و تجربه ارزشمند عاطفی و مهارت های شناختی و درک مطلب مي باشد که خالق امید ،شادی و مهارت گوش دادن است، به ویژه اگر از بزرگان خانواده  انتقال یابد باعث گرمی کانون خانواده و حرمت داری  خواهد شد.

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی

اعجاز زبان در سکوت پدیدار می شود . امیال، علایق ، آلام و آرزوها از عنفوان کودکی، نوجوانی در حقیقت  فراسوی تفسیر يعني تخیل که بنای تصورات خلاق است در داستان نويسي  تقويت و اوج می گیرد .
در ايده داستان گویی و داستان نویسی روایت های سرکوب شده زمان خودمان هم مثل معنویت گرایی ها احیا می شود و امکان شنیدن و دیدن که وجوهی از زندگی بامعنا است  و اکنون در زیر بار سنگین برنامه های تجاری ،سیاسی و اقتصادی زمانه سرکوب شده در تعلیم و تربیت جان تازه خواهد گرفت.


باور دارم بسیاری از رنج های مدرن ما در یک تعین فرهنگی که مرتبط بودن همه چیزها را با همدیگر رد می کند ریشه دارد .
رجعت به ادبیات ناب روایت گری و قصه گویی و داستان نویسی  علاوه بر ممانعت از سوء استفاده های تجاری از اوقات فراغت و شادی دانش آموزان ابتدایی باعث تحریک خلاقیت درونی و درک دقیق از جهان و فرهنگ صورت پذير خواهد شد .

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی

حتی می توان ادعا کرد  برگشت صحیح به داستان گویی و داستان نویسی وروایت گری و درک مطلب در ابتدایی به صورت آزاد در اوقات مقتضی كه امروز به بهانه حذف پیک نوروزی  طرح موضوع شده به نظر من با این تصمیم " یافتن خودمان به طرز کنجکاوانه درباره از دست دادن خودمان "صورت مي گيرد چون در این مسیر تحقق چند بعدی آرمان های بزرگ آموزشی از قبیل روان خوانی، ساده گویی، تخیل پروری و نشاط کودکی  با انتخاب آزاد همراه است که از منظر تعلیم و تربیت بالاترین امكانات برای کودکان نوجوانان فراهم مي شود.
از حیث فلسفی آگاهی به آگاهی تاریخی صورت می پذیرد و ترک خودبنیادی و تسلیم روش شناسی  شدن است .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در یکی از شبکه های اجتماعی نوشت: همه مطالبات معلمان - حق التدریس پیش از پایان سال پرداخت می شود.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش   خواجه عبدالله انصاری می گوید :

دلی که در آن سوز نیست دل نیست

دل افسرده غیر از آب و گِل نیست

ما دانش آموزان را با نظام آموزشی خود افسرده ساخته ایم . رأس ساعت معین در مدرسه حضور داشتن یا سرکلاس رفتن ، تدریس معلم را صُم بُکم عُمی شنیدن ، در زنگ سیاحت سه طبقه را پایین رفتن و سپس بالا آمدن در عرض 10 – 15 دقیقه و باز......

ما نشاط و شادی را از دانش آموزان برای راحتی خودمان ، مضایقه کرده ایم. زنگ های تفریح 10 – 15 دقیقه ای ، به کرّات در طی 12 سال تحصیل یادآور سربازخانه بودن مدارس کشورمان هست. دانش آموز در زمان کم چیزی بخورد یا سرویس بهداشتی برود یا محکوم به تداوم حفظیات درس برای تحویل به رأس هرم در زنگ بعدی گردد؟

  موسیقی گوش کردن لزوما به معنای مطربی نیست ، هدف بازیابی توان از دست رفته است هر دانش آموز 12 سال از بهترین شرایط سنی خود را در محلی بسر می برد که خاطرات خوشی در آینده برای او در آن رقم نمی خورد. 12 سالی که مساعدترین سن برای یادگیری دانش و مهارت و فنون است اما ما فقط به سوادآموزی بسنده می کنیم.

استفاده از هر دو واژه زنگ سیاحت یا تفریح در کشور ما ناصحیح است ، چون تفریح یعنی:

کاهش فشارعصبی .
حس شادی و بی خیالی.
به مسئولیت ها نیندیشیدن.
اختصاص زمانی برای خود.
انجام فعالیت های مسرت بخش.
و
سیاحت یعنی سیر و سفر و گردش .

حال به نظر شما معلم یا دانش آموز کدام یک از این فعالیت ها را برای رفع خستگی و تجدید قوای ذهنی و جسمی خود انجام می دهد؟ ما در زمان 10 – 15 دقیقه بین دو کلاس ، به کدام یک از این معانی سیاحت یا تفریح نائل می گردیم؟

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

چرا جای بازی و هنر و موسیقی در مدارس ما خالی است؟ چرا بهایی برای این بُعد فرهنگی در مدارس ما جهت ترویج و فراگیری و اثرگذاری آن داده نمی شود ؟

با توجه به افزایش مدارس یک شیفته می توان جذابیت برنامه ها را در مدارس طوری برنامه ریزی نمود که معلم و دانش آموز برای شنیدن صدای زنگ آخر و رفتن به منزل به کرّات ساعت خود را نگاه نکنند یا هنگام شنیدن صدای آن از مدرسه به بیرون خیز برندارند و یکدیگر را برای سبقت در بیرون رفتن از مدرسه هول ندهند.

شما دست اندرکاران امر آموزش کشور به چرایی این فرار از کلاس و مدرسه هیچ می اندیشید؟ به شادی آنان برای تعطیلی ناشی از بارش برف یا در سه دهه اخیر ناشی از آلودگی هوا؟

پاک کردن صورت مسأله به جای حل آن رویه عادی ما گردیده است. اما این راه کار نیست ، این پنهان کردن صورت زشت و کریه المنظر معضلات آموزشی است. آن دانش آموز نیز یاد می گیرد که ساده ترین و کوتاه ترین مسیر در برخورد با مشکلات ، ندید گرفتن آنهاست و این بدآموزی تبدیل به یک فرهنگ عمومی در لایه های پنهان جامعه می گردد. همان داستان تکراری گذاشتن تخته پاک کن لای دری که مشکل بسته شدن دارد. معلم جامعه ما به دانش آموز یاد می دهد که برای ادامه فعالیت کلاسی لازم است در بسته شود پس با گذاشته شدن پاک کن لای در ، به دانش آموزان یاد می دهد که دردهای بیشمار جامعه ما نیاز به مُسکن دارند نه درمان.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

زنگ سیاحت برای رفع خستگی و تجدید قواست نه برای افزایش استرس و برخورد معاون و معلم با دانش آموز یا بُدو بُدو کردن دانش آموز جهت انجام کارهایش . قبلا در نوشته ای در مورد نقش ورزش در مدارس ، از شهرداران تقاضا کرده بودم تا بخشی از وسایل ورزشی کم خطر پارک ها را به مدارس بیاورند و با نصب آنها در حیاط مدارس، کودکان و نوجوانان را به تحرک بیشتر وادارند تا هم سلامتی روحی – روانی آنان تضمین گردد و هم با تضاعف انرژی، امر آموزش تقویت گردد.  چرا جای بازی و هنر و موسیقی در مدارس ما خالی است؟

با افزایش زنگ سیاحت و با پخش موسیقی و فراهم سازی امکان تفریح و بازی کودکان و نوجوانان در مدارس ، رغبت آنان را برای حضور در مدارس بیفزاییم. موسیقی گوش کردن لزوما به معنای مطربی نیست ، هدف بازیابی توان از دست رفته است. لوازم ورزشی را فقط در زنگ ورزش در اختیار دانش آموزان قرار ندهیم ، اجازه تحرک و فعالیت به آنان بدهیم ، یا اگر هزینه نگه داری وسایل ورزشی برای تربیت بدنی گران تمام می شود حداقل اجازه دهیم خود دانش آموزان وسایل ورزشی بیاورند.

علاوه بر توجه به اهمیت این مسأله باید به امر تغذیه دانش آموزان و معلمین خصوصا در مناطق محروم نیز اندیشید. ما در توزیع شیر مدارس توفیق چشمگیری نداشتیم. دانش آموزان برخی از مناطق کشور از سوء تغذیه شدید رنج می برند.
از آنجایی که امر تغذیه در ساعات آموزشی برای بازیابی توانایی یادگیری دانش آموزان خیلی مهم است می توان بخشی از یارانه را برای مدارس محروم مناطق شهری و روستایی اختصاص داده و مواد غذایی مفید و مقوی مؤثر در بازیابی نیروی فکری و جسمی دانش آموزان تقدیم نمود تا شدت اثر سوء تغذیه ناشی از ناتوانی اقتصادی آنان را بدین طریق جبران کنیم.

خیلی از دانش آموزان عادت به صرف صبحانه ندارند یا برای به موقع رسیدن به مدرسه مجبور به حذف این وعده غذایی مهم می باشند. بدین طریق مشمولین هر سه علت یعنی فقر ، عادت به نخوردن صبحانه و وقت نکردن جهت میل آن ، پوشش داده می شوند. نیک می دانید که اثرات گرسنگی یا تغذیه نامناسب فقط بر سلامتی یا کوتاهی قد کودکان نیست بر کارآیی مغز آنان نیز اثرات منفی دارد. وظیفه اصلی مسئولین باید تغذیه روح و جسم کودکان در مدارس باشد.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

در کشور ژاپن در مدارس تمام مقاطع تحصیلی ، برای اطمینان از غذای سالم و متعادل دانش آموزان طبق یک منوی استاندارد که نه تنها توسط سرآشپزهای واجد شرایط بلکه توسط متخصصان مراقبت‌های بهداشتی نیز طراحی شده است ، برای وعده ناهار غذا پخته می‌شود. همه دانش‌آموزان همراه معلم در کلاس درس و روی میزهای استانداردی که با توجه به قد و قامت آنها طراحی شده ، ناهار می‌خورند . هدف از این اقدام ایجاد روابط مثبت میان معلم و دانش‌آموز است.
دانش‌آ‌موزان ژاپنی 8 ساعت در مدرسه حضور دارند ، اما جدا از آ‌ن حتی در تعطیلات آخر هفته یا تعطیلات اعیاد ملی و مذهبی ، مطالعه سر جای خود قرار دارد و آنها بر اساس برنامه آموزشی تدوین شده پیش می ‌روند.

دانش آموزان در کشور ژاپن با آموزش هنرهای سنتی که نیازمند دانش زبانی است ، ارزش و احترام زیادی برای هنرهای فرهنگی خود قائل می شوند. بودجه‌های هنگفتی صرف تجهیز مدارس به کتابخانه، آزمایشگاه، زمین بازی، وسایل ورزشی، استخر شنا، سالن نمایش، وسایل سمعی و بصیری و حتی گلخانه می‌شود. ***

و ما برعکس تمامی کشورها طی طریق کرده و به تقابل نقش معلم و دانش آموز با هر ابزار فیزیکی و غیر فیزیکی دامن می زنیم و همین فاصله بین آن دو را روز به روز بیشتر و بیشتر می کند.

مدرسه مکانی برای شکنجه دانش آموزان یا معلمان نیست.
مدرسه مکان خشم و غضب و اِعمال قدرت نیست.
مدرسه مکان خاطرات تلخ زندگی کودکان نیست.
مدرسه مکان ترویج اندوه و یأس و نومیدی نیست.
مدرسه دارالتأدیب نیست.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

مدرسه مکانی مقدس است که وظیفه آن تعلیم و تربیت نیروهای جوان برای جایگزینی نیروهای سالخورده و از کار افتاده است. مدارس کشور را دریابیم.

همه این موارد فقط در صورت تدوین برنامه ای نو و هدفمند در بطن نظام آموزشی ممکن می گردد و ضرورت اولیه این کار افزایش زنگ های سیاحت از 10– 15 دقیقه به حداقل 30 دقیقه می باشد. معلم و دانش آموز برای حضور منضبط در رأس ساعت معین در کلاس درس ، نیازمند بازیابی توان خویش هستند. مَخلص کلام آن که روند حاکم در مدارس به نفع آینده هیچ بخش کشور نیست. به خود آئیم و قدری تفکر کنیم.
 وظیفه اصلی مسئولین باید تغذیه روح و جسم کودکان در مدارس باشد  نظم و وقت شناسی برای حضور در کلاس درس و مدرسه هم برای دانش آموز و هم معلم ، وقتی ممکن می گردد که جذابیت های ساختار آموزشی ما کشش و گیرایی داشته باشد.
این نوشته ، هیچ نوع تناقضی با ضرورت تنظیم دقیق ساعت آموزشی از سوی مسئولین و حضور به موقع معلم در کلاس درس ندارد. بلکه در راستای اجرای درست همان هدف نگاشته شده است. ما دو اصل را باید رعایت کنیم:

1 - ساعت آموزشی ما بایستی واقعی باشد نه مجازی. دو ساعت آموزش مساوی است با دو ساعت آموزش نه 75 تا 85 دقیقه.
2 - آغاز حقیقی درس در رأس ساعت معین با حضور به موقع دانش آموز و معلم در کلاس ممکن می گردد.

نظیری قرنها پیش بیت زیر را سروده و به یادگار گذاشته است . زمانی که چوب فلک بود و جهل استاد برای تربیت. امروز معلم دیوان محبت هم بسراید چون شرایط دیگر فراهم نیست ، تلاش فردی او بی اثر یا کم اثر است. تحول اصلی باید در تارو پود مدارس کشور صورت بگیرد، امروز چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید .

در شعر زیر اگر اجازه داشتم که یقین ندارم ، به جای معلم ، مدرسه جایگزین می کردم ، چون بیشتر منظور نظرم در این نوشته ، مدرسه است.

محمد حسین نظیری نیشابوری می گوید:

درس معلم ار بود زمزمۀ محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

**آشنایی با آموزش و پرورش ژاپن ،کد خبر: ۱۳۲۶۴۹ - 96/10/20


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

گروه اخبار/ جمعی از معلمان حق التدریس آزاد با ارسال نامه ای به صدای معلم نسبت به فعال نبودن کد پرسنلی آنان در سامانه اسکان فرهنگیان انتقاد کرده اند .

« صدای معلم » منتظر پاسخ و اقدام مسئولان وزارت آموزش و پرورش است .

گروه استان ها و شهرستان ها/
در پی درج خبری با عنوان " سرقت ادبی فاحش در یک کنفرانس علمی تخصصی " ، « مجتبی احمدی ؛ رئیس دانشکده خبر اهواز » جوابیه ای برای صدای معلم ارسال کرد .
 
پاسخ رئیس دانشکده خبر اهواز به صدای معلم
 
 
 
 
 
 
 
 
مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران "صدای معلم"
 
با سلام و احترام
 
عطف به مطلب منتشر شده در آن رسانه محترم تحت عنوان ( سرقت ادبی فاحش در یک کنفرانس علمی تخصصی ) به استحضار می رساند اینجانب چه در مقام دبیر کمیته علمی و چه در مقام نویسنده یادداشت مندرج در ویژه نامه کنفرانس مذکورهیچ گونه ارتباطی با عوامل این کنفرانس نداشته و مطلب درج شده و همچنین عنوان"عضو کمیته علمی" بدون اطلاع اینجانب در ویژه‌نامه این کنفرانس منتشر شده است.
 
استحضار دارید دبیر علمی و اعضای کمیته علمی با حکم برگزارکنندگان و در یک فرایند اداری انتخاب می شوند که اینجانب هرگونه همکاری  با برگزارکنندگان کنفرانس در قالب دبیر علمی و یا نظایر آن را تکذیب می کنم .
 
لذا با توجه به اینکه اینجانب هرگونه کپی برداری و سرقت ادبی از اساتید و فرهیختگان را اقدامی غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرقانونی می دانم و در جایگاه سازمانی و علمی خود نیز بر این موضوع تاکید می نمایم، ضمن تکذیب و محکومیت این اقدام ، حق قانونی خود می‌دانم که از طریق مراجع ذیصلاح پیگیر سوء استفاده کنندگان از عنوان اینجانب و دانشکده باشم.
 
همچنین از آن رسانه انتظار دارد جایی که اعتبار وآبروی اشخاص در میان است قبل از اطمینان نسبت به صحت مطلب (حتی اگر فرستنده مطلب مخاطب رسانه باشد) نسبت به انتشار مطلب تامل بیشتری عنایت شود .
بنده عنوان سرقت ادبی که در آن رسانه منتشر شده را مصداق تخریب وجهه علمی و اجتماعی خود می دانم .
خواهشمند است طبق ماده 23 قانون مطبوعات کشور ، جهت تنویر افکار عمومی نسبت به انتشار این جوابیه اقدامات لازم را صورت دهید.
 
با تشکر 
مجتبی احمدی -رئیس دانشکده خبر اهواز
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های آموزش و پرورش لرستان

اصل مسلم حاکم در حوزه فرهنگ که همه صاحب نظران و اندیشمندان به آن  معتقدند،این است که تعلیم و تربیت یک امر سیاسی است و وظیفه آن آزاد سازی و رها سازی انسان از سلطه و جبرهای گوناگون است و تربیت شهروند دموکراتیک منتقد عدالت محور، هدف و رسالت این دانش و نهادهای متولی آن است و نیز پرورش ارزش های انسانی همچون نوع دوستی ، عدالت ورزی ،آزادی و رهایی ،پرورش حس استقلال فکری ،احترام به شخصیت افراد انسانی فارغ از رنگ ، پوست ، نژاد ، جنسیت وطبقات اجتماعی ،شجاعت اخلاقی و تفکر نقادی و....تنها در سایه وجود یک نظام تعلیم و تربیت مستقل ،سالم و با وجود و حضور مدیران شجاع ،متخصص ،دانشمند و معلمانی تحول خواه و روشنگر تحقق می یابد .


پیامد آن تبدیل  مدارس ما  به کشتارگاههای اندیشه و خلاقیت و پارکینگ های نگهداری کودکان  بوده است  و اما از جمله تهدیدات موجود در حوزه فرهنگ ،باید گفت مدتهاست که آموزش و پرورش در اقصی نقاط کشور اسیر حاشیه سازانی شده که منفعت خویش را در ویرانی فرهنگ ،اغتشاش الفبا ،قربانی نمودن کودکان معصوم ،تحقیر و حقارت طبقه فرهنگیان می دانند که متاسفانه این فرهنگ ستیزان  در رسیدن به آمال و اهداف خویش تا کنون موفق بوده اند .

از جمله استانها و مناطق محرومی که مورد تاخت و تاز کینه توزان و فرهنگ ستیزان قرار گرفته لرستان است و گواه صدق این مدعا کسب رتبه های پائین علمی طی 10 سال گذشته می باشد که عوامل و متغیرهای برون سازمانی زیادی در آن اثرگذار بوده است .
از جمله این متغیرها ،می توان به مداخله گسترده و فرا قانونی وکلای مجلس در عزل و نصب مدیران از راس سازمان تا خدمتگزاران مدارس اشاره کرد که با این مداخله گری ها به اهدافی چون  ایجاد تفرقه اندازی ،تحت نفوذ در آوردن ،بهره کشی از معلمان و تبدیل آنان به بردگان و عمله های ستادهای کاندیداتوری موفق بوده اند و البته پیامد آن تبدیل  مدارس ما  به کشتارگاههای اندیشه و خلاقیت و پارکینگ های نگهداری کودکان  بوده است .

دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های آموزش و پرورش لرستان

جناب بطحائی !
شک ندارم که از ملاقات و دیدارهای نمایندگان اصولگرای عضو جبهه پایداری ،جمنا و موتلفه  لرستان ،خصوصا نماینده محترم بخش رومشگان و حوزه های جعرافیایی اطراف آن جناب الهیار ملکشاهی و نیز برادررزمنده سید بزرگوار حاج حمیدکاظمی نماینده مردم محترم معمولان و.... برای مهمترین مطالبه دوران 4 ساله خدمت شان به مردم ،به ستوه آمده اید و هر از گاهی با اشاره به قدرت و حق قانونی "طرح سوال و استیضاح "در پی فوبیای عزل و ....و مجاب نمودن جنابعالی به تمکین از خواست فراقانونی خود می باشند . معیار و ترازوی سنجش  بررسی عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش کدامین ابزار است


ای کاش پاسخ به مطالبات آنان را به جلسه طرح پرسش و پاسخ در صحن علنی مجلس و یا نهایتا در جلسه استیضاح واگذار نمائید نه اینکه بدون استنادات و یا دلایل موجه، حضرتعالی را مجاب به صدور  فرمان قربانی کردن مدیران خویش و نیز کودکان معصوم لرستان  در در پیش پای آنان نمایند .


- آیا تا به حال از این حضرات آقایان در خصوص  دعدغه آموزش و نقاط ضعف علمی مدیریت آموزش و پرورش،  استدلالی خواسته اید ؟

-مستندات و مکتوبات مخالفت نمایندگان با مدیر کل آموزش و پرورش چیست ؟

-آیا نمایندگان اصولگرا علیرغم خواست مکرر جناب مدیر کل تا به حال نشستی با ایشان داشته اند ؟
-سطح مطالبات نمایندگان اصولگرا چه میزان بوده و تا چه حدی قانونی است ؟

دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های آموزش و پرورش لرستان

-معیار و ترازوی سنجش  بررسی عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش کدامین ابزار است ؟


"حق طرح سوال از وزیر یا ابزارهای سنجش و ارزیابی علمی عملکرد مدیران "این حق مدیر کل فرهیخته ،اندیشمند ، پاک دست و شجاع آموزش و پرورش لرستان است که مدیران ضعیف و ناتوان که فاقد دانش ،علم و تخصص و فرمانبرداران افراد حقیقی و یا حقوقی برون سازمانی آموزش و پرورش هستند را عزل و از شایستگان و متعهدان به قانون و فرزندان دولت تدبیر و امید به جای آنان به کار گیرند .

با آرزوی بهروزی و سعادت برای حضرتعالی و کلیه خدمتگزاران به نظام مقدس و مجریان حقیقی قانون اساسی جمهوری اسلامی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

هفته تربیت اسلامی و تلفیق پرورش و آموزش و آموزش ایدئولوژیک

یکشنبه ششم اسفند به مناسبت فرا رسیدن هفته تربیت اسلامی و سالروز تاسیس امور تربیتی نشست خبری با حضور « علیرضا کاظمی » معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش در وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید .
چون از مدرسه به این نشست می رفتم با تاخیر وارد شدم .
تعدادی از اصحاب رسانه در حال مشق نویسی از سخنان جناب معاون وزیر بودند .
زمان نشست 14 تا 30 / 15 اعلام شده بود .
با این که ساعت 15 / 15 را نشان می داد اما کاظمی همچنان تربیون در اختیارش بود و با شور و حرارت مطابق روال کار اکثریت مسئولان دیگر در حال دیکته کردن اعداد و ارقام در حوزه کاری خود بود.   .
شاید بهتر باشد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش نام این گونه نشست ها را به « جلسات سخنرانی » تغییر نام دهد .

هفته تربیت اسلامی و تلفیق پرورش و آموزش و آموزش ایدئولوژیک

قرار شد در 15 دقیقه اصحاب رسانه سوالات خود را مطرح کنند .
سوالات اکثرا کلیشه ای و تکراری و البته غیرچالشی و معاون وزیر هم از خداخواسته پاسخ هایی هم ردیف پرسش ها حواله مخاطبان می کرد .
با وجود آن که تعدادی از خبرنگاران از پیش نشست را ترک کرده بودند من نیز به جای آنان تقاضای زمانی کوتاه برای پرسش کردم .
اما مجری نشست گفت که مطابق برنامه نشست باید راس ساعت مقرر پایان یابد و پس از آن جناب آقای معاون وزیر در اختیار "رسانه ملی " خواهد بود .
مجری می گفت که پس از پایان نشست راس زمان مشخص شده اولویت با  رادیو و تلویزیون و  خبرگزاری ها  برای گفت و گوی اختصاصی خواهد بود .

هفته تربیت اسلامی و تلفیق پرورش و آموزش و آموزش ایدئولوژیک

این نخستین باری بود که آقای کاظمی را می دیدم و البته نخستین درس تربیتی از یک مقام متولی تربیت در آموزش و پرورش .


تفکیک جریان و فرآیند آموزش به دو مقوله " آموزش " و " پرورش " موجب شده است تا " معلم " از نقش " تربیتی " خود فاصله بگیرد  در پایان یکی از خبرنگاران  پرسشی را در مورد محتوای کتاب های کتابخانه مدارس و عدم مطابقت آن با نیازهای روز و مقتضیات سنی دانش آموزان مدرسه مطرح کرد اما معاون پرورشی و فرهنگی بدون تاخیر و حتی درنگ گفت که چنین چیزی نیست  و آن را انکار کرد .
من نسبت به صحبت های او اعتراض کردم و حق را به آن خبرنگار دادم و این واکنش موجب سکوت ایشان شد .


واقعیت آن است که در آموزش و پرورش تقریبا همه چیز در سطح یکدیگر هستند .
کوتوله گی مدیریت و سطح نازل دانش مدیریتی ، فقدان جسارت در اکثر اصحاب رسانه که کارمندگونه با چالش های آموزش و پرورش پرداخت می کنند و کارشان در نشست ها اکثرا قرائت پرسش های کلیشه ای و غیر ضرور است و جرات وارد شدن در بحث های چالشی با مسئولان را ندارند و البته مهم تر از این ها پایین بودن وحشتناک سطح سواد رسانه ای در بدنه معلمان است .


به این نتیجه منطقی  رسیده ام که اکثریت مسئولان آموزش و پرورش از این وضعیت رضایت دارند و دوست ندارند که این وضعیت به یک حالت غیرقابل پیش بینی و ناپایدار تغییر وضعیت دهد ....


«حسن روحانی» در مراسم اختتامیه سی و یکمین جشنواره بین المللی خوارزمی در سخنانی در این جشنواره پس از اهدای جوایز برگزیدگان سخنانی را ایراد کرد که در نوع خود بی نظیر و قابل تامل بود .
روحانی گفت :
" هرگونه تلاش برای تقسیم‌بندی علم محکوم به شکست است. اساساً اینکه شاخه‌ای از علم را به جنبه‌ای از دین وصل کنیم برای آن علم شأن و جایگاه ایجاد نمی‌کند و اگر آن را به دین وصل نکنیم هم چیزی از ارزش آن کم نخواهد شد.
 روحانی با اشاره به اینکه اسلام تأکید دارد که برای علم و دانش نمی‌توان مرز و محدودیت قایل شد، تصریح کرد: علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمی‌شود. عده‌ای در کشور ما سال‌ها وقت صرف کردند تا ریاضی و شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند.
رئیس جمهور خاطر نشان کرد: این عده حتی تلاش کردند، علوم را در دسته‌بندی‌های علوم مرتبط با دین و علوم ضددینی و یا علوم سنتی و جدید تقسیم‌بندی کنند و اصرار داشتند که نباید علوم جدید را بپذیریم و می‌گفتند ما هر چه از علم نیاز داریم می‌توانیم از حوزه‌های علمیه به دست بیاوریم و لذا نیازی به دانشگاه نداریم.
رئیس جمهور با بیان اینکه نسبت علم با دین، برمبنای اهداف هر علم تعیین می شود، خاطر نشان کرد: هرگونه تقسیم‌بندی درباره علم، غیر از این صحیح نیست، چنانکه تقسیم‌بندی علم به علوم سوسیالیستی و علوم بورژوازی نیز شکست خورد. تفاوت علوم اسلامی و غیراسلامی صرفاً در اهداف و نتایج این علوم است، نه خود علم.


دعوای آموزش و پرورش سال هاست که جریان دارد .
تفکیک جریان و فرآیند آموزش به دو مقوله " آموزش " و " پرورش " موجب شده است تا " معلم " از نقش " تربیتی " خود فاصله بگیرد .


« صدای معلم » پیش از این در یک نظرسنجی سوال کرده بود که آیا با حذف معاون پرورشی در مدارس موافقید ؟
5 / 69 درصد پاسخ دهندگان به این پرسش پاسخ مثبت داده بودند .
تاکنون به دلایل مختلف عملکرد این بخش  مورد آسیب شناسی و نقادی جدی قرار نگرفته است .
اما در امتداد سخنان رئیس جمهور می توان این پرسش جدی را مطرح کرد که آیا تربیت علم نیست ؟


آیا آموزش در کلیت خود می تواند مفهومی جهان شمول با تکیه بر مفاهیم مشترک انسانی البته با در نظر گرفتن تفاوت های فرهنگی داشته باشد ؟
آیا در جوامع توسعه یافته مثل ما آموزش را دو شقه می کنند ؟


با توجه به کمبود 34 هزار مشاور در نظام آموزشی در سال 96 آیا بهتر نیست که کفه نیروی انسانی در مدارس به این سمت سوق پیدا کرده و با بهره گرفتن از نیروی متخصص و آموزش های لازم ، نظام تربیت به وظایف اصلی خود در زمینه کاهش آسیب های اجتماعی عمل کند ؟


این تغییر رویکردها به فرآیند آموزش موجب خواهد شد تا معلمان نقش های اصلی خود را در مدارس بازیابی کنند و تربیت در مدار درست و منطقی آن قرار گیرد ." علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمی‌شود. عده‌ای در کشور ما سال‌ها وقت صرف کردند تا ریاضی و شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند "


به نظر می رسد گذشت 4 دهه برای راستی آزمایی فرضیه  های پیشنیان در مورد تاسیس نهاد تربیتی زمان کافی باشد .


پیوند دادن آموزش به ایدئولوژی علاوه بر قلب ماهیت تربیت موجب کاهش " بهره وری " در سازمان آموزش نیز گردیده است .
امتزاج غیرمنطقی این دو عنصر در ماهیت آموزش حتی موجب انحراف در " تربیت سیاسی " و " آموزش های شهروندی " به دانش آموزان شده و نگاه ابزاری به ماهیت انسان در جهت مقاصد سیاسی را موجب گردیده است .

به نظر می رسد مهم ترین عنصر مکمل در کنار موضوع آزمون زدایی برای تحقق " مدرسه شاد " همانا تلفیق دو عنصر " آموزش "  و " پرورش "  باشد.

مدیران و جریاناتی که از موضوع تلفیق حمایت کرده و مخالف جدی تفکیک دانش آموزان با حربه " آزمون " هستند چرا و اصولا وارد این مباحث نمی شوند ؟

چرا نظر خود را  در این مورد به طور شفاف و با عبارات علمی و حتی در سطح رئیس جمهور بیان نمی کنند ؟

مدیرانی مانند « حکیم زاده »  و... که دارای سواد آکادمیک هستند و ده ها مقاله علمی و پژوهشی در مورد ماهیت تربیت و جریان آموزش منتشر کرده اند چرا صادقانه و با تکیه بر وجدان علمی خود اساسا وارد این موضوعات نمی شوند و مواضعی مبهم ، محافظه کارانه و حتی " غیرکارشناسی " اتخاذ می کنند ؟

چقدر این سخنان « فاطمه مهاجرانی » منطقی و دارای جوهره " صداقت " است که تاکید می کند :

" مگر غیر از این است که ما در طول این سال ها بسیار آسیب دیده ایم  از منفعت طلبی های فردی .
مگر غیر از این است که من رئیس که به هر حال بالا دستی دارم و البته حفظ حرمت او بلاشک واجب است ...
مگر غیر از این است که من حرف کارشناسی ام را می خورم مبادا که من جایم را از دست بدهم ؟!

ما در جمع آوری نقاط قوت و ضعف تصمیات مان گیر داریم .
ما اگر یک بار " مدیریت دانش " را به معنای علمی آن پیاده سازی کرده بودیم امروز گرفتار این سعی و خطاها نبودیم... "

هفته تربیت اسلامی و تلفیق پرورش و آموزش و آموزش ایدئولوژیک

نهاد امور تربیتی در مقطعی با توجه به مقتضیات و نیازهای آن زمان شکل گرفت .
با توجه به تغییر شرایط و نیازها و نیز امکانات و ضرورت هم خوانی با نظام های پیشرفته و الزامات توسعه به نظر می رسد که باید در مفاهیم و نوع نگاه به نهادها تحولات جدی صورت گیرد .
این ضرورتی حتمی و گریزناپذیر است .

هفته تربیت اسلامی و تلفیق پرورش و آموزش و آموزش ایدئولوژیک

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ « صدای معلم » گفت و گوی تفصیلی را با « فاطمه مهاجرانی » سرپرست مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ( سمپاد ) انجام داد.

این گفت و گو به صورت کارشناسی و تخصصی به چالش های اخیر در مورد حذف آزمون های مدارس سمپاد و مساله " نخبگی "  پرداخته است .

بخش نخست این گفت و گو تقدیم شما می شود.

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور