از آغاز سال تحصیلی جدید تاکنون که قریب شش ماهی می گذرد .
بارها در رسانه ها و مطبوعات شاهد اخبار مربوط به تنبیه شدید دانش آموزان توسط اولیاء امور آموزشگاهی، اعم از معلم یا معاون مدرسه بودیم. هرچند در لابه لای اخبار نیز مواردی از برخورد خشن برخی دانش آموزان با معلمان نیز اطلاع رسانی شد که خود موضوع جداگانه ای است و چرایی آن یادداشت دیگری را می طلبد.
ایده نگارش این یادداشت از جملات یک پزشک فوق تخصص غدد داخلی گرفته شد که هنگام معاینه غده تیروئید نگارنده بیان کردند که یکی از مهمترین نشانه های کم کاری تیروئید «پرخاشگری و عصبانیت» است.
اگر پای صحبتهای معلمان بنشینیم، آنها که باسابقه تر هستند، کیفیت ادب و احترام دانش آموزان نسبت به معلمان را در حال حاضر بسیار پایین ارزیابی می کنند.
در کنار این موضوع، کیفیت معیشت معلمان است که از قرار معلوم با رضایت قشر معلمان همراه نیست. این دو عامل در کنار دهها موضوع پیرامونی، مثل امکانات آموزشگاه، مسیر طولانی و پر ترافیک ایاب و ذهاب معلمان و دانش آموزان از خانه به مدرسه، اختلافات موجود میان معلمان و مسئولان آموزشگاه، کلاسهای غیراستاندارد از نظر تعداد دانش آموز و امکانات کمک آموزشی، توقع اولیای دانشآموزان از نقش تربیتی مدرسه، انتظارات معلمان از مسئولان آموزش و پرورش در مورد مسائل رفاهی و بیمه ای و ... همه دست به دست هم می دهند تا طاقت یک معلم را در یک کلاس 35 نفره به یک چالش روزمره بکشاند.
از این رو ست که شاید به جرأت بتوان گفت که یک معلم در طول یک سال تحصیلی ممکن است بارها در مرز این چالشها قرار گیرد و با نصیحت، گذشت و خویشتنداری و یا عصبانیت، نهیب، پرخاشگری و جملات امری و یا اخراج دانش آموز از کلاس و معرفی آن به دفتر و در نهایت خواستن اولیاء دانش آموز، کنترل کلاس را حفظ کند.
حال اگر به بیماری کم کاری تیروئید توجه کنیم می بینیم که کم کاری غده تیروئید یک اختلال شایع است که اکثر افراد جامعه از علایم آن آگاه نیستند.
معلمان نیز با نوع کار پرمسئولیت خود بخشی از افراد جامعه هستند که ممکن است نسبت به این اختلال شایع آگاهی نداشته باشند، به خصوص همانطور که در ابتدای یادداشت بیان شد، یکی از مهمترین نشانههای کمکاری تیروئید «پرخاشگری و عصبانیت» است.
حال برای معلمی که احتمالاً با اختلال کم کاری غده تیروئید مواجه است و نسبت به آن آگاهی ندارد، چالش هر روزة مواجهه با 35 دانش آموز در کنار معضلات گفته شده ممکن است منجر به پرخاشگری هایی شود که نمونه هایی از آن را در خبرهای رسانهای و مطبوعاتی امسال شاهد بودیم.
غدة تیروئید که در ناحیه گردن قرار دارد، مسئول ترشح دو هورمون مهم T3 و T4 است. هورمونهای ترشح شده توسط تیروئید توسط جریان خون در سراسر بدن حرکت می کنند و وظایف مهمی چون متابولیسم بدن را کنترل می کنند. ضمن آنکه اختلالات مربوط به غده تیرویید با یک آزمایش ساده خون قابل تشخیص است و با داروهای هورمونی درمان می شود.
حاصل این یادداشت این پیشنهاد است که لازم است مشاغلی که با کودکان، نوجوانان و جوانان در محیط های آموزشگاهی سروکار دارند، به خصوص معلمان و معاونین آموزشی(ناظم ها) که بیش از 15 سال سابقه اینگونه مشاغل را دارند با توجه به سن خود سالی یک بار موظف به انجام این آزمایش خون ساده و بایگانی نتایج آن در پرونده اداریشان گردند تا با همین یک آزمایش ساده احتمال بروز پرخاشگری در این مشاغل حساس پیشگیری شود.
از آنجا که انجام این آزمایش نیاز به ناشتا بودن ندارد ذینفعان می توانند در هر زمان برای انجام این آزمایش اقدام کنند. ضمن آنکه اگر آموزش و پرورش با همه مشکلات خود به این مسایل نیز نیم نگاهی واقع بینانه داشته باشد، می تواند از طریق مراکز درمانی خود این آزمایش مختصر و مفید را برای اولیاء آموزشی به رایگان انجام دهد تا یک بُعد از سلامت جسمی معلمان خود را با رفتن به کلاس های درس و محیط های آموزشی در کنترل داشته باشد.
انسان شناسی و فرهنگ
دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهیدبهشتی در یادداشتی برای نوروز ۱۳۹۷، سی ویژگی یک شهروند مسوولیتشناس را توضیح داد.
در گذر گاهِ عابران سرِ راه.
بر دری ظاهراً عبادتگاه.
رِند مردی بنامِ عیسایی.
دور زد بیست و پنج سی تایی.
گَرد بر داشت رویِ چشم گذاشت.
غافل از اینکه دستشویی داشت.
چونکه همّت به ختمِ چرخش بست.
خِشتکش دید تا کمر خیس است.
پیش از آنکه کسی بر آشوبد.
کافرش خوانَد و بر او توپد.
داد زد گوش، ایهاالزّوار.
می کنم فاش من کنون اَسرار.
حکمتی هست بنده در کارم.
بسته بوده مسیرِ اِدرارم.
دورِ آ خر مرا چو سر برسید.
همچو فواره ناگهان بجهید!
این شفایی که دستِ غیبم داد.
بر من و بر شما مبارک باد.
ساعتی بعد دید شاهین اش.
لُخت بر رویِ اسبِ بی زین اش.
(شاهین)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وعده و وعید زیاده گردید و از وفای به عهد خبری نشد. یک سال دیگر را نیز با تمامی فراز و نشیب اش پشت سر گذاشتیم. ما شدیم اکثریت ندار و عده ای شدند اقلیت دارا. سهم ما از تمامی نعمات الهی که مسیر دریافتش از اراده شما مسئولین می گذرد روز به روز کمتر و کمتر گردید و اگر برکت روزی حلال مان نبود قطع یقین ما معلمان به همراهی اهل و عیال خود، مدتها پیش دارفانی را وداع گفته بودیم.
سالی دیگر پر از استرس و دلشوره و نگرانی و نومیدی نصیب ما معلمان شد و به جای یک سال واقعی ، خدا داند چند سال مجازی از عمرمان کم گردید. آخر می گویند خوشی و شادی و رفاه و رضایت از زندگی عمر آدمی را دراز و فلاکت و بدبختی و زانوی غم در بغل گرفتن ، طول عمر را کوتاه می سازد. هر چند ما خردمندان عرض زندگی طویلی داریم اما با خون جگر خوردن ، دیگر نفسی برای برآمدن نمانده است.
افزایش امید به زندگی یکی از شاخصهای رفاه اجتماعی به حساب میآید با وجود این زمانی میتوان ادعا کرد عمر بیشتر به معنای بالا رفتن سطح رفاه یک جامعه است که از سالهای طولانی بیماری افراد کاسته شود اما ما معلمان به دلیل اوضاع نامساعد زندگی هم طول عمرمان کم است و هم بیماری مان بیشتر خصوصا بعد دوران بازنشستگی.
معلمان شاغل و بازنشسته و خانواده های آنان از حیاتی ترین و ابتدایی ترین نیاز حیات بشری یعنی رفاه و آسایش محرومند.
نمایندگان مجلس شما به وقت انتخابات از معلم گرامی تر نمی یابید اما تا قدوم مبارک تان بر صحن مجلس وارد می شود اولین قشری را که فراموش می کنید معلمان هستند. گویی برای جابه جایی خود بر روی صندلی های راحت مجلس به چهار سال فرصت نیازمندید چون بسیاری از شماها طی این مدت هنوز خود را نمی یابید. شاید ایراد از صندلی هاست!! اما اعتقادم بر این است که اگر فرد بایسته و شایسته باشد او بر مضرات میز و صندلی مستولی می گردد نه برعکس. متأسفانه به جای حل و فصل مشکلات فرهنگیان یا معضلات آموزش و پرورش آنان نیز گویی برای ژست های مدیریتی آمده اند
از اول انقلاب وزرای زیادی پشت میز وزارت نشستند و برخاستند اما آب از آسیاب تکان نخورد. سیاست خرد وکلان آنها هیچ کدام در جهت نیل به توسعه پایدار آموزشی یا ایجاد بهبود اوضاع معیشیتی فرهنگیان نبود. گویی آنها آمدند فقط برای این که صندلی وزارت خالی نباشد. همه ما تجربه کرده ایم شرایطی را که برخی از افراد با آمدن خود محفل مهمانی را به شوق می آورند و همه در تکاپوی حرمت برمی آیند اما عده ای انگار نه انگار که از دعوت شدگان این مهمانی اند! خنثی و بی رنگ و بو.
متأسفانه به جای حل و فصل مشکلات فرهنگیان یا معضلات آموزش و پرورش آنان نیز گویی برای ژست های مدیریتی آمده اند. نه تحرکی ، نه حذف پارازیت های مزاحم و نه .... و مشکلات همچنان بر روی هم مربوط یا نامربوط انباشته شده اند.
اگر بگوییم انسانها برای سربلندی کشور شان فعالیت اقتصادی می نمایند تعارفی بیش نکرده ایم. انسانها برای کسب درآمد و رفع نیازهای زندگی خود تلاش می کنند که به تولید کالا و خدمات و در نهایت توسعه و پیشرفت کشور منجر می شود. سی سال و گاه کمتر یا بیشتر عمر یک شاغل، برای تأمین مایحتاج زندگی سپری می شود. تلاطم های شغلی یا عدم تأمین نیازها ، باعث خستگی روحی – جسمی او می گردد. رفاه و آسایش دو مقوله ای است که هر فردی در تمامی سنین بدانها نیازمند است ، چه ایام اشتغال و چه دوران بازنشستگی، او انسانی است که به حقوق انسانی محتاج است ، ما معلمان چرا رنگ و بویی از این حقوق نمی بینیم ؟ ما چه زمانی بدون دغدغه ریال جیب مان از امروز تا سی روز یک ماه را در آسایش و رفاه و اطمینان خاطر خواهیم گذراند؟!!
اگر تعداد جمعیت فرهنگیان را ضربدر عدد 3/3 کنیم ( بُعد خانوار در ایران در سرشماری سال 95 ، 3/3 نفر بوده است) درصد افراد نابرخوردار از رفاه و آسایش خانواده های آنان رقم قابل توجهی خواهد بود.
راستی ما برای کدام هدف یا انگیزه از خود گذشتگی داشته باشیم؟! فقط بر پاشنه وجدان و تعهد شغلی که نمی توان کار کرد یا این دو به تنهایی زیربنای فعالیت اجتماعی – اقتصادی هیچ کشوری نیست. با ترس از عذاب خدا و جهنم که نمی توان معلم خوب شد. معلم خوب بودن هم برای خود آدابی دارد که تأمین معیشیت در خور انسانی او یک فاکتور هست. ایمان بازدارنده آدمی از شر پلیدی هاست اما طیق فرمایش امام جعفر صادق "ع" مراقب باشید که فقر منجر به کُفر نگردد.
جناب وزیر
ما چرا مجبور هستیم روند بیمار و فلج گونه نامتقن فعلی وزارت آموزش و پرورش را ابدالدهر ادامه دهیم؟! در هنر باغبانی یا کشاورزی اگر علف هرز یا آفات دفع نگردد دیگر حاصلی برای مصرف باقی نمی ماند. چرا وزارت آموزش و پرورش را با تمامی کاستی ها و ضعف هایش اصرار داریم تا سر پا نگه داریم؟! بیمار فردی است که با معالجه و درمان و استراحت بهبود یافته و در واقع recovery می شود ، این وزارتخانه پیر و فرسوده هم واقعا به recovery نیازمند است. آموزش و پرورش امروز نیازمند جوانه زدن است باید با کاشت نهالی جوانتر ، طراوت و شادابی را به کالبد مستهلک آن ارمغان بخشیم و این ممکن نیست مگر در سایه قبول این واقعیت که :
اگر فرد بایسته و شایسته باشد او بر مضرات میز و صندلی مستولی می گردد نه برعکس قبلا یکبار دیگر نیز در هشتم شهریور 96 نوشته بودم که اگر ما را به فرزندی خویش قبول ندارید یا فرزندی ما ، مایه ی ذلت شماست (که چون ما فرزندانی خردمند ناتوان در برآورده ساختن نیازهای اولیۀ حیات بشری دارید) بفرمایید تا همگی به فرزند خواندگی حداقل وزرات انرژی درآئیم تا از سرمایه های نجومی کشور در آن وزراتخانه توشه ی دنیوی و اخروی ببریم. لذا آموزش و پرورش را یا در آموزش عالی ادغام و یا به وزارت نفت و انرژی واگذار نمائیم تا حداقل از امکانات سرمایه گذاری آن جهت بهبود اوضاع معیشیتی فرهنگیان و اصلاح ساختار نظام آموزشی استفاده بهینه نمائیم ، چون کمک و حمایت وزارتخانه های دیگر با موجودیت این وزارتخانه غیر ممکن است اما در صورت ادغام یا واگذاری مجبور به انجام وظیفه اند.
اگر آموزش عالی را تأیید اما بر وزارت نفت و انرژی ایراد می گیرید که چه ربطی دارد باید گفت هیچ کشوری به تنهایی آموزش و پرورش کشور خود را اداره نمی نماید و ما نیز بهتر است از پتانسیل های مالی کشور استفاده لازم را به عمل آوریم. در این هنگامه تولدی نو برای آموزش و پرورش شکل خواهد گرفت که چارچوب یا زیربنای آن تا ثریا دیگر کج نخواهد رفت. آموزش و پرورش ما نیاز به ظهور و تازگی ایده ها و اندیشه ها و ساختار و بافت آموزشی دارد .
امسال نیز با غفلت های بسیار گذشت ، طبق معمول سخن زیاد گفته شد اما عمل فوق العاده کم بود. ما باید مبنای فرهنگ خود را از حرف به عمل تبدیل سازیم و گر نه سالهای دیگر نیز همچنان بی حاصل خواهند آمد و بی نتیجه پایان خواهند یافت.
به قول سعدی :
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
درخت تنومند آموزش و پرورش پیر و فرسوده گردیده است و امروز زمان کاشت نهالی جوان و شاداب به جای آن است. امیدوارم از ابتدای سال 97 شاهد تحولات عملی مفیدی در تمامی ابعاد وزارت آموزش و پرورش باشیم.
به امید روزهای بهتر .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یک از محورهای 17 گانه توسعه پایدار تامین امنیت غذایی جوامع و مبارزه با گرسنگی از طریق کشاورزی پایدار است. امروزه پس از تجربه دو مدل کشاورزی معیشتی و صنعتی ، کشاورزی پایدار به عنوان مدل مرجحی برای تامین امنیت غذایی جوامع مورد توجه قرار گرفته است.
امنیت غذایی یک جامعه به این معنی است که مردم در تمامی اوقات امکان دسترسی به غذای کافی جهت داشتن یک زندگی سالم را داشته باشند.از آن جایی که ناامنی غذایی یکی از بنیادی ترین سدها توسعه نیافتگی در جوامع می باشد،حذف گرسنگی و مبارزه با سوء تغذیه جایگاه مهمی در برنامه های توسعه ای هر کشور دارد.در جهان 870 میلیون گرسنه وجود دارد که بیشتر آن ها در آسیا و افریقا هستند.
زنان در همه جهان در تولید،فراوری و مصرف مواد غذایی به صور گوناگون مشارکت دارند اما توانمندی آنها در دست یابی به امنیت غذایی جوامع از حلقه های مفقوده برنامه ریزی های توسعه ای است.در این میان نقش زنان روستایی در تضمین امنیت غذایی جوامع انسانی به جهت تولید 40 درصد از محصولات کشاورزی توسط آنان بسیار حائز اهمیت است. از این منظر تاکید بر توانمندسازی زنان روستایی جهت بالا بردن قدرت سازندگی و خلاقیت آنها یکی از عناصر توسعه ای مهم است.
پیامد این روند سبب خواهد شد که زنان روستایی به عاملانی اثربخش برای ایجاد تغییر تبدیل شوند.
علاوه بر این زنان روستایی در مواقع بحرانی - نظیر خشکسالی که مردان به شهر مهاجرت می کنند- نقش کلیدی در تضمین امنیت غذایی جوامع ایفا می کنند. با وجود همه این ها در راهبردهای توسعه ای چون مردان تولید کنندگان صرف محصولات کشاورزی لحاظ می شوند ، توانایی زنان روستایی مورد غفلت برنامه ریزان قرار می گیرد. در نتیجه امکانات توزیع شده براساس برنامه های توسعه ای ،به دست زنان روستایی نمی رسد. این نگرش اثری کاملا منفی در تامین امنیت غذایی جوامع در بر دارد.لذا هر کشوری برای اینکه امنیت غذایی خود را در دنیای پرمخاطره امروز تضمین کند،باید در سه سطح اقتصادی،اجتماعی، روانشناختی مبادرت به توانمندسازی زنان روستایی کند.
بستر سازی دولت برای کارآفرینی و اشتغال زنان روستایی موجب توسعه توانایی اقتصادی آنها و تضمین امنیت غذایی جامعه خواهد شد.حمایت سازمان های دولتی و غیر دولتی در آموزش و راه اندازی کارگاه های تولیدی مانند قالی بافی،صنایع دستی بومی هر منطقه،پرورش قارچ ، پرواربندی، عرق گیری از گیاهان دارویی و سنتی....را می توان از جمله این اقدامات دانست.
پژوهش ها نشان می دهند کنترل مادر خانوار بر منابع مالی و تولیدی خانوار، فعالیت اقتصادی غیر زراعی زنان خانوار، عضویت زنان روستایی در تعاونی ها از آن جایی که منجر به توانمندی اقتصادی زنان روستایی می شوند نقش مثبتی در تامین امنیت غذایی جامعه خواهند داشت.
توسعه توانمندی های اجتماعی زنان روستایی هم بی شک پشتوانه آتی مهم در تضمین امنیت غذایی جامعه است. به کارگیری محرک ها و مشوق های دولتی و غیر دولتی که منجر به عضویت زنان روستایی در تعاونی ها ،صندوق های اعتباری خرد،انواع انجمن ها و تشکل ها با رویکرد زیست محیطی، بهداشتی، آموزش مهارت های زندگی...شیوه هایی هستند که موجب توسعه توانمندی زنان روستایی خواهد شد.
و نهایتا با به کارگیری فعالیت های متناسب با فرهنگ بومی و خواسته های زنان روستایی می توان اعتماد به نفس و قدرت تصمیم سازی و تصمیم گیری آنها را تقویت کرد و به این ترتیب توانمندی روانی آنها در را در جهت تضمین امنیت غذایی جوامع توسعه داد.
امید است در دولت دوازدهم ،تدبیر متولیان امر سبب ساز بهره گیری از ظرفیت عظیم جامعه زنان روستایی در تضمین امنیت غذایی ایران عزیز شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سوره ابراهیم
24
رسول ام بدانی چگونه خدا
درختی چه زیبا مثل روح را
که تن ریشه را در زمین استوار
همان شاخ و برگش به بالا قرار
زمین آسمانی سماع آسمان
چو جان پاک آید برقصد همان
25
درختی چه زیبا به اذن خدا
که اثمار دارد ملّون به ما
که هر وقت دارد ثمر مؤمنان
تمامی ندارد خدایی بدان
که چون جان پاکی به ایمان به علم
به دانش معارف نکو بوده حلم
بخود دیگران هم چه نعمت دهد
درختی چه زیبا سعادت دهد
شما را مثل زد خداوندگار
که ایمان هر کس درختی شمار
26
بدان روح فاسد به کفری مثل
درخت پلیدی بدان ما حصل
که ریشه به قلب زمین لا فرو
بیفتد به روی زمین رو به رو
بقایی ندارد ثباتی همین
که محکم نباشد به روی زمین
سوره حجر
19
بگسترده این پهن دشت زمین
نهاده چه کوهی فراوان همین
به رویانده در خود نباتی گیاه
به حکمت ببین با عنایت نگاه
سوره نحل
10
همان مهربانی که آب آسمان
فرو شد زمین تا بنوشند شان
بنوشی بنوشان طبیعت سرا
طبیعت سرایی است محبوب ما
درختان ببینی چه سرسبز دل
که از دل طبیعت برون شد ز گِل
چه الوان ثمر داردش بر شما
چه سرسبز برگی به بویش هوا
11
زمین شد زراعی به آبی روان
که او خالقی دان که روزی رسان
درختان انگور و زیتون عنب
ببینی چه سرسبز باشد به تب
حرارت مناسب طبیعت سرشت
طبیعت به دامان ببین چون بهشت
چو دانا طبیعت نگر شد ولی
چه آیت بدیدش که قدرت غنی
خردمند بینی طبیعت نگر
به انگشت ماندش طبایع گهر
چه گنجی نهان آشکارا نگار
در انسان ببینی که انسان بهار
تفکّر به اندیشه سازی ولی
بکن شکر نعمت تو صاحبدلی
67
شما را حلالی نکو باشدش
که آن سان نباشد که شکر آورش
خردمند را آیتی آشکار
که یک رهنمودی است از کردگار
درختان انگور و خرما ببین
ز آبش بنوشی چه شیرین همین
68
به زنبور شیرین خدا وحی کرد
که محصول باشد چه شیرین چو شهد
که مسکن گزیند به کوهی درخت
رفیع سقف هایی به منزل نشست
69
ز گل های خوشبو درختان بار
طعامی بگیرند چه شیرین نگار
بپویند شان راه را در مسیر
برون آورند از شکوفه عصیر
مُلوّن ببینی تو شهدآب را
چه نافع شود مردمان را شفا
که این کار نیز آیتی از خدا
تفکر کنان را بباشد ثنا
سوره اسرا
60
رسول ام به یاد آر آن لحظه را
بگفتیم ما بر شما ماجرا
که آگاه خالق به احوال ما
به افعال مردم به اعمال ما
بدادیم رویا تو را ای رسول
که سنجش شود مردمان حق قبول
درختی که ذکرش به لعن در قرآن
امیه وآلش ستم پیشگان
همان ظالمان جهان در زمین
به نفرین قرآن تو مصداق بین
به ذکر همین آیه های عظیم
هدایت کنیمش به سوی حکیم
ولی حیف آنان که طاغی شدند
در انکارشان سخت یاغی شدند
سوره مریم
25
به او گفته شد شاخه ای را تکان
رطب تازه دارد بیفتد همان
تناول کنی سیر گردی همان
چه نعمت تو را می دهد آسمان
26
رطب را تناول ز آبی بنوش
به عیسی نگاهی بکن رو بپوش
چو مردم ببینی به ایما بگو
سکوتی بکن نذر خالق نکو
که تا روزه داری نگویی سخن
چه یک فرد باشد و یا انجمن
سوره حج
18
بصیرت نداری ببینی تو خلق
که هستی خدا را عبادت به حق
زمین آسمان ماه و خورشید وکوه
درختان و انجم به چشمک شکوه
تو جنبنده بینی و آدم بسی
به طاعت سجودی خدا را ولی
گروهی که عاصی به پروردگار
عذابی ببینند از کردگار
خدا هر که را کرد خوار و ذلیل
کسی را نباشد عزیزش خلیل
مشیت تعلق پذیرد دلا
خدا دوست دارد طبیعت سرا
سوره نور
35
خدا نور بخش زمین آسمان
که نورش چراغی بدان در عیان
درون شیشه ای دان درخشان نظر
که گویی چو انجم به نوری ثمر
که چون دُر درخشد به هنگام شب
محیطی کند روشنایی ز رب
درختی مبارک که زیتون نام
نه غربی نه شرقی ببینی تمام
فروزان کند کل هستی بدان
که خود سوز باشد نه زیتی در آن
که آن نور حق پرتوش نور عرف
خدا هر که را خواهدش داده شرف
هدایت کند خالقی مهربان
به نوری که اشراق باشد همان
به مؤمن مثل های خالق رسد
به هر فرد خالق منافق رسد
هدایت کند مؤمنش را خدا
به راهی کشاند در آنجا ثنا
خدا واحدی مطلق است ای بشر
که دانای مطلق به پاکی هنر
لیاقت هنر آمدش معرفت
تو را در هدایت دهد منزلت
مثل های خالق چنین گفته شد
صراطی که پیموده ای دیده شد
سوره نمل
60
زمین آسمان هر چه ما بین آن
ز فرشی گذر تا رسی عرشیان
به هستی نهان آشکارا بدان
چه قدرت خداوند دارد زمان
ا ز آن توده ابری فرستد نمی
شود قطره ای تا برآید زَمی
به نم نم ببین قطره باران دلا
طبیعت به سبزینه الوان صفا
درختان ببینی به باغی دمن
چه نخلی و سروی به پایش چمن
تمامی ببین قدرت از آن خدا
که هر ذره جنبد بگوید ثنا
بدان کائنات از خدا گشت پدید
که هر چیز هستی خدا آفرید
ولی حیف آن مشرکان کافران
جهالت گزیدند شان هر زمان
سوره یس
تو قدرت خدا را ببین آتشی
که از تَر درختی چه شعله بسی
شما را ثمرها دهد ای بشر
تَری همچو خشکی بسوزد به بَر
سوره رحمن
6
زمین را درختان سما را نجوم
به طاعت رکوعی سجودی عموم
46
هر آن کس که تقوا دلی پیشه کرد
بشارت به انذار را حرفه کرد
دو باغ بهشتی برایش عیان
چه پاداش حُسنی ز خالق جهان
47
کدامین نعمت به تکذیب هان
مرا زود گویید ای راهیان
48
چه انواع نعمت در آن باغ ها
برایت دهندت تو را ای دلا
68
درختان ببینی به خرما انار
چنان شهد و شیرین تناول نگار
واقعه
23
به مانند دُری چه مکنون درشت
چو سروی به قامت چه زیبا درست
28
که در سایه ای از درختی که سدر
که محصول بی خار دادش سپهر
29
درختان پر برگ چون سایبان
صفایی به زیرش شوی شادمان
30
درختان ببینی تنومند بلند
صفا در طبیعت چه نعمت چو قند
71
شما آتشی را که روشن نظر
نگاهی اگر چه بباشد خطر
72
شما آفریدید جنگل درخت
چه انواع نعمت به هستی چه سخت
و یا خالق هر چه هستی خدا
طبیعت نگر ذکر گوید ثنا
سوره دهر
12
چه پاداش کامل بر ایثارشان
بهشتی لباسی حریری همان
چه باغی مصفا چه الوان حریر
سرا پرده هایی مُزیّن سریر
13
زنند تکیه بر تخت هایی روان
نه مهری که سوزان نه سرما در آن
14
درختان سر سبز چون سایبان
چه نعمت فراوان در اطراف مان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ « صدای معلم » گفت و گوی تفصیلی را با « فاطمه مهاجرانی » سرپرست مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ( سمپاد ) شنبه 5 اسفند ماه انجام داد.
این گفت و گو به صورت کارشناسی و تخصصی به چالش های اخیر در مورد حذف آزمون های مدارس سمپاد و مساله " نخبگی " پرداخته است .
بخش سوم این گفت و گو تقدیم شما می شود.
مدتها است که وزارت آموزش و پرورش انواع و اقسام برنامهها را اجرا میکند تا کمترین مسئولیت و هزینه را در مدیریت مدارس بر عهده بگیرد.
اجرای برنامههایی مانند برون سپاری مدارس، اداره مدارس به سبک خودگردان، ارائه تسهیلات مختلف به مدارس غیر انتفاعی و… همگی از جمله برنامههای اولویتدار آموزش و پرورش هستند. در حالی که به اعتقاد کارشناسان این اقدامات میتواند ضربههای جبراننشدنی به سیستم آموزشی و در نهایت جامعه وارد کند.
رضا امیدی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یکی از کسانی است که در این مورد هشدار میدهد. او درباره عواقب مسلط شدن گفتمان خصوصی سازی آموزش، به اعتمادآنلاین میگوید: «با وجود اینکه مطالعات محدودی در ایران در این زمینه انجام شده اما همین مطالعات در کنار مطالعات گستردهای که در مجامع بین المللی مطرح میشوند، نشان میدهند که یکی از بدترین پیامدهای خصوصیسازی آموزش افت تحرک طبقاتی است.»
گزارشهای جهانی نشان میدهد که میانگین نمره درسی و سطح تحصیلی دانش آموزان در مدارس غیر دولتی پایینتر از دانش آموزان بخش دولتی است امیدی ادامه میدهد: «یکی از اصلیترین شاخصهای توسعه یافتگی این است که طبقات پایین جامعه امکان تحرک داشته باشند و یکی از عوامل تحرک بهره مندی از آموزش با کیفیت است اما وقتی آموزش را مخصوصاً در ردههای پایینتر از دانشگاه به سمت خصوصی شدن ببریم طبقات ضعیف از آموزش با کیفیت بهره نمیبرند و در نتیجه امکان ورود به دانشگاههای برتر و بعد کسب مشاغل خوب را از دست میدهند. آنها مجبور میشوند در همان طبقهای که در آن به دنیا آمدهاند بمانند و طبقات بالاتر با استفاده از آموزش با کیفیت و تحصیل در رشتههای خوب در دانشگاههای خوب به مشاغل پردرآمد هم دست پیدا کنند. به این ترتیب شکاف طبقاتی بیشتر میشود. در حالی که دولت باید زمینه را برای تحرک طبقاتی فراهم کند.»
او توضیح میدهد که آموزش و پرورش ایران تا چه به دنبال خصوصیسازی است. او میگوید: «برخی می گویند که آموزش و پرورش تعداد زیادی مدرسه دولتی را نگه میدارد و تعدادی هم مجوز فعالیت مدرسه غیردولتی با امکانات ویژه صادر میکند تا عدهای خاص فرزندانشان را به این مدارس بفرستند. این حرف درستی نیست چون ما میبینیم که رفتار آموزش و پرورش کشور نشان میدهد که فعالیت مدارس غیردولتی در اولویت است و این وزارت خانه تا جایی که بتواند برای توسعه آنها تلاش میکند. در تمام برنامههای توسعه بعد از انقلاب نسبت دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی به دانش آموزان مدارس دولتی، یکی از فاکتورهای توسعه یافتگی بوده یعنی برنامه نویسان ما بالا رفتن تعداد مدارس این چنینی را یکی از نشانههای توسعه قلمداد میکنند در حالی که چنین نیست و دقیقاً برعکس این است.»
امیدی ادامه میدهد: «اگر تا کنون سهم مدارس غیردولتی کنترل شده به دلیل وضعیت اقتصادی مردم است یعنی تعداد کسانی که با هر ضرب و زوری شده میتوانند بچهشان را به این مدارس بفرستند بیشتر از این نیست و اقتصاد مردم تاب افزایش سهم آموزش خصوصی را ندارد وگرنه تعدیل تعداد مدارس غیردولتی ربطی به سیاستهای آموزش و پرورش ندارد.»
او برنامههای مختلف سیستم آموزشی ایران را در جهت خصوصیسازی آموزش میداند و میگوید: «هدایت آموزش کشور به سمت خصوصی سازی فقط به صدور مجوز برای تأسیس مدارس غیرانتفاعی محدود نمیشود بلکه ما شاهد اقدامات دیگری هم هستیم مانند اجرای سیستم خرید خدمت، به این صورت که آموزش و پرورش یک مدرسه کامل را به همراه دانش آموزانش به دست بخش خصوصی میسپارد و بعد برای هر دانش آموزی مبلغی هم به گردانندگان میپردازد. در این شرایط دیگر مشخص نیست که این مدارس با چه کیفیتی به دانش آموزان خدمات آموزشی میدهد و چقدر تلاش میکند که بیشتری سود برایش باقی بماند. یک اقدام دیگری که صورت میگیرد و من نمونهاش را در هیچ کجای جهان ندیدهام تجاریسازی بخشی از عرصه مدرسه برای درآمدزایی است.»
او ادامه میدهد: «به طور کلی میتوان گفت که آموزش و پرورش انواع و اقسام سازکارها را انجام میدهد تا مسئولیت کمتری نسبت به دانش آموزان متوجه دولت باشد. اخیراً هم تصویب قانون حمایت از توسعه مدارس غیر دولتی را شاهد بودیم.» رفتار آموزش و پرورش کشور نشان میدهد که فعالیت مدارس غیردولتی در اولویت است و این وزارت خانه تا جایی که بتواند برای توسعه آنها تلاش میکند
امیدی افت تحصیلی دانش عمومی در دانش آموزان را یکی دیگر از پیامدهای خصوصی سازی آموزش میداند و میگوید: «گزارشهای جهانی نشان میدهد که میانگین نمره درسی و سطح تحصیلی دانش آموزان در مدارس غیر دولتی پایینتر از دانش آموزان بخش دولتی است. این را در کشور خودمان هم میتوانیم ببینیم. بنابر گفته یکی از مدیران آموزش و پرورش، نتایج مقایسه نمرات امتحانات نهایی نشان میدهد که دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی کیفیت آموزشی پایینتری دریافت کردهاند یا اساساً ملزم به درس خواندن نشدهاند.»
به اعتقاد امیدی خصوصی سازی آموزش یکی از بسترهای استفاده از انواع رانتها است. او می گوید: «اگر مدیران مدارس غیر انتفاعی که این روزها با عنوان لاکچری فعالیت میکنند، بررسی کنید میبینید از افراد معمولی جامعه نیستند و ارتباطاتی داشتهاند. این را در سایر بخشهایی که دولت تصمیم به خصوصی سازی در آنها گرفته هم میبینیم. این موضوع در نهایت موجب تعارض در منافع و مسئولیتها میشود و دودش به طور مستقیم به چشم دانش آموزان میرود.
شبکه جامعهشناسی علامه
سامانه پیامک و پی وی افراد متخلف مشخص شد/ بعضی از کاندیداهای راه یافته به دور دوم کمتر از 500 رای کسب کرده اند/ تخلف برخی از مدیران مناطق و سوء استفاده از دسترسی به اطلاعات پرسنل، شکاف اداره – مدرسه را فعال تر کرد/ اغلب کاندیداها حضور در هیات امنای صندوق را یک شغل آب و نان دار تصور می کنند/ تخلف مدیران متخلف مناطق خیانت در امانت و استفاده از اطلاعات پرسنل برای مقاصد شخصی است و باید به هیات تخلفات اداری معرفی شوند/ انتخابات چه بزرگ و چه کوچک بدون وجود ناظرِمستقلِ از مجری بی معنا است/ مبلغ و جزییات قرارداد با شرکت مجری فنی یعنی پارس فن آوران مبتکر (PFM) اعلام نشده است/ شرکت پیمانکار یکی از تخصص های فنی خود را امنیت اطلاعات و ارتباطات اعلام کرده است/ آموزش و پرورش باید از این شرکت شکایت کند و از آن خسارت بگیرد/ در سایت شرکت اسامی مدیر عامل و هیات مدیره موجود نیست/ بابت حضور در جلسات به اعضای هیات امنا (جز وزیر ) حق حضور تعلق می گیرد و حق حضور را وزیر به عنوان رییس هیات امنا تعیین می کند/ مرتضی حاجی می گوید که چیزی از سود صندوق به هیات امنا نمی رسد.او مظفر را به عنوان شاهد معرفی می کند/ برخلاف اطلاعات منتشر شده توسط مجموعه آقای حصیری موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در دفتر ثبت شرکتها ثبت نشده است/ در اساسنامه صندوق رکنی به نام مجمع عمومی پیش بینی نشده است و هیات امنا همان جایگاه مجمع عمومی را دارد/ هیات امنا اختیار تعیین مدیرعامل و اعضای هیات مدیره و حسابرس مستقل و بازرس صندوق و برکناری آنها را دارد/ بطحایی گفت که هیات امنا صرفا نقش سیاستگذاری دارد و سالی یک بار تشکیل جلسه میدهد و صورتهای مالی و گزارش حسابرسی را تشریح و تصویب میکند / بطحایی گفت : "بر اساس قانون تجارت هیات امنا حق دخالت در وظایف هیات مدیره را ندارد/ بطحایی گفت : هیات امنا نمیتواند بگوید فلان قرارداد مالی بسته شود یا نشود یا فلان مبلغ پرداخت نشود" / مرتضی حاجی گفت: "اعضای هیات امنا به تنهایی هیچ اختیاری ندارند و فقط می توانند در جلسات اظهار نظر کنند."/ به گفته حاجی هیات امنا نمیتوانند در تصمیمات جزیی مثلا در مورد یک شرکت خاص و یا در مورد نقل و انتقالات در بانکها و شرکتهای زیر مجموعهی صندوق ذخیره دخالت کنند/ حسابرس مستقل وظیفه بررسی صحت اسناد مالی و حسابداری و انطباق آنها با اصول حسابداری و موارد قانونی را بر عهده دارد/ مرتضی حاجی : "هیات امنا اختیار انتخاب اعضای هیات مدیره را دارد ولی وقتی که هیات مدیره را انتخاب کرد دیگر در کار هیات مدیره دخالتی ندارد مگر در جلسات رسیدگی به عملکرد سال مالی قبلی و تدوین و تصویب بودجه سال بعد"/ وارد کردن دو عضو معلم به هیات امنا و یک بازرس تشریفاتی به منظور اعتبار بخشیدن به صندوق ذخیره صورت می گیرد/ اداری ها را کنار می زنند و دو معلم را وارد باتلاق صندوق می کنند / افراد حقیقی عضو هیات امنا برای سیاستگذاری نیاز به تخصص و تجربه اقتصادی در سطح راهبردی دارند/ معلوم نیست برای منتخبان که مدیر مدرسه و معلم و کارمند حسابداری و رفاه معلم مناطق هستند چه دوره هایی و کجا قرار است برگزار شود/ فرض کنیم هر 5 یا 7 عضو حقیقی هیات امنا را به قید قرعه از میان معلمان انتخاب کنند. آنها با این صندوق چه می توانند بکنند/ اگر قصد خدمت دارید به جای کرد زنگنه و مدیران بانکی و وزرای قبلی یا معلمان ساده مدرسه، 5 اقتصاددان مستقل از دولت را به هیات امنا دعوت کنید/ کنترل صندوق از دست همه از نماینده مجلس تا وزیر آموزش و پرورش در رفته است حتی مدیرعامل هم بر همه امور صندوق اشراف ندارد/ موسسه صندوق با این شاکله و ساختار مستعد فساد و بی انضباطی مالی است/ خیلی فرقی نمی کند که چه کسی رییس هیات امنا و چه کسانی عضو هیات امنا و مدیرعامل باشند/ صندوق ذخیره فرهنگیان بازمانده ای از دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی است/ بر اساس یک درک غلط قرار بود دستگاه های دولتی و غیر دولتی وارد فعالیتهایی اقتصادی مستقیم و غیر مستقیم بشوندو برای کارکنان خود درآمدزایی کنند/ این سیاست منبع رانت و فساد در اقتصادشد / عده ای با عدد و رقم حساب کرده اند که پولشان را هرجا گذاشته بودند، سودش از صندوق بیشتر بود/ صندوق ذخیره را پس از بازستاندن پولهای برباد رفته و به قول آقایان " معوقات مشکوک الوصول " طبق ماده 24 اساسنامه منحل کنید و سرمایه اعضا را به آنها برگردانید/ این باتلاق استعداد این را دارد که هر مدیرعامل ، وزیر و نماینده اعضا را در خود فرو برد/ سهم پرداختی دولت به صندوق را هم صرف تقویت بیمه درمانی فرهنگیان کنید
ما معلمان همواره به دور از بازی های سیاسی به مسئولین اعتماد داشته ایم . بارها چوب این اعتماد را خورده ایم ولی باز در برهه ای دیگر به همان فرد و جریان یا به کس و جریان دیگری اعتماد کردیم و رویمان نشد بگوییم آیا به وعده ای قبلی عمل کرده اید که به این راحتی امروز وعده جدید می دهید ؟
در باب وعده های جدیدی که هر روز و هروقت می شنویم و می بینیم باز هم حکایت سالهای قبل پابرجاست .
اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری ، مرحله بعدی رتبه بندی معلمان ، قانون نظام معلمی و اجرای برخی از موارد قانون خدمات کشوری با رای دیوان عدالت و ... ... همه وعده هایی هستند که هر روز می شنویم و جامعه را بیش از پیش از فرهنگیان طلب کار تر می بینیم و هرجایی می رسیم مردم می پرسند که شما چقدر می گیرید که مطالبات شما تمامی ندارد و هر روز از دولت دریافتی دارید و هرروز قانونی برای افزایش حقوق شما وضع می شود ؟ !در حالی که هیچ کدام از این وعده ها و قوانین عملی نمی شود و اگر قرار بر اجرا شدن بود باید سالها قبل به طور کامل اجرایی می شدند و قانون جدیدی نیاز نداریم . در سالهای قبل حتی قوانین موجود وقتی به آموزش و پرورش رسیده اند به کلی تعطیل شده اند و یا دور زده شده اند !
ولی باز هم ما فرهنگیان ساده دل نمی پرسیم که وقتی مطالبات قانونی مان که سالها خاک خورده اند، پرداخت نمی شود چه امیدی به گشایش های مالی جدید هست؟
تمام مطالباتی که هرکدام از ما فرهنگیان داریم و در طی سالهای متمادی جمع شده است ، در بیشترین حد خود در حد چند میلیون تومان است که برایش خواب ها می بینیم و و چه وعده هایی که به خانواده و طلب کاران و ... نداده ایم . غافل از اینکه این مطالبات فقط تفاوت دریافتی یک ماه ما با برخی از کارمندان سوگلی دولت است !
حال با این اوصاف باور کنیم که این همه وعده شما جامه عمل خواهد پوشید؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید