صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
گروه اخبار/ معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی با اعلام پیگیری پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 1396 گفت: روش‌هایی را جهت پرداخت این پاداش به دستگاه‌های مسئول پیشنهاد داده است.
 
پرداخت پاداش بازنشستگی سال 96

 علی الهیار ترکمن در مورد پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی سال 96، اظهار کرد:  تأمین اعتبار مورد نیاز برای پرداخت پاداش پایان خدمت سال 1396 یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های این معاونت است و با تلاش‌های انجام‌ شده در زمان تنظیم لایحه بودجه سال 1397 کل کشور، پیشنهاد تأمین آن از محل اعتبارات صندوق توسعه ملی به دولت ارائه و در تبصره 4 لایحه بودجه آورده شد، متأسفانه در فرآیند بررسی و تصویب لایحه بودجه در مجلس شورای اسلامی این پیشنهاد مورد تصویب قرار نگرفت و محل تأمین اعتبار پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 1396 از محل اعتبار بند (ز) تبصره (16) قانون بودجه یعنی اعتبار حاصل از یک درصد اعتبارات بانک‌های دولتی، شرکت‌های دولتی سود ده و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت تعیین شد.

وی در ادامه افزود: اگرچه سازوکار تعیین‌شده در قانون بودجه برای حصول این منابع به‌ صورت واریز ماهانه از سوی خزانه به‌حساب ردیف مندرج در قانون می‌باشد، اما این معاونت تلاش دارد با استفاده از ابزاری که در قوانین پیش‌بینی‌شده این اعتبار را به‌صورت یکجا دریافت و در وجه فرهنگیان بازنشسته پرداخت نماید، از این‌ رو پیشنهادهایی را به سازمان برنامه‌ و بودجه مطرح و پیگیری‌های لازم در دست اقدام است، اما بدیهی است که تحقق این موضوع، با توجه به حجم اعتبار موردنیاز که بالغ‌ بر 4000 میلیارد تومان است، مستلزم وجود نقدینگی و آمادگی خزانه‌داری کل کشور برای پرداخت آن می‌باشد، لذا این اطمینان داده می‌شود که همه همکاران در معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی این موضوع را در اولویت پی گیری دارند و تلاش می‌کنند در کوتاه‌ترین زمان ممکن این پاداش در اختیار بازنشستگان محترم سال 1396 قرار گیرد.

مرکز اطلاع‌ رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش‌ و پرورش

ضرورت تشکیل پارلمان معلمان در آموزش و پرورش  آموزش و پرورش برخلاف نهادهاي ديگر هم پر مسئله است و هم پر دامنه. اين دستگاه بزرگ براي حل آسان و بهتر مسائل، نيازمند همگرايي فراگير از صف تا ستاد است.

دليلي ندارد اين نهاد كه به تعداد اقليم، مناطق، قوميت و گويش‌ مسئله دارد اين همه را در چنبره برنامه‌ريزي شماري محدود منحصر نمايد. مسائل آموزش و پرورش برخلاف ديگر دستگاه‌هاي حاكميتي هم زياد است و هم نوپديد؛ چاره‌اي نيست كه سامانه‌هاي نيازشناسي كه ارتباطي پيوسته با فرهيختگان اين نهاد دارد مسائل را در قالب هندسه‌اي معكوس به ستاد منتقل و مورد تحليل قرار دهند.

آموزش و پرورش اگر بخواهد چابك، پيشرو و توانا در حل مسائل خود باشد بايد از قالب يك دستگاه اداري و اجرايي در آمده و به يك نهاد فرهنگي كه مشاكل و مسايل آن درون سيستمي شناسايي، تحليل و ارزيابي مي‌شود ، درآيد.

نبايد واقعيت‌هاي موجود را كه نشان از ناتواني و كم كارآمدي اين نهاد بوده و البته به دولتي خاص نیز محدود  نمي شود ناديده انگاشته و از كنار آن به راحتي گذشت.

آموزش و پرورش در زمينه مسائل آموزشي و به‌ ويژه تربيتي مشكلات مزمن زيادي دارد كه البته هر ساله بر شمار آن افزوده و چون ميراثی ناشایست وبال دولت‌هاي بعد مي‌شود.

افزون بر مشكلات عديده آموزشي در زمينه مسائل تربيتي نه حرف اقناعي هست و نه طرح اجرائي.

ايده و برنامه‌هاي ما همان است كه بود و همه كساني كه در قامت تصميم‌گيران راهي ساختمان علاقه مندان شدند در كسوت عناصر اجرايي و اداري عمر غالباً كوتاه اداري خود را صرف همان شيوه و روش اسلاف كردند و رفتند. برنامه‌سازي مبتني بر نيازهاي امروز و فرداي فرهنگي، تربيتي و مهارتي و اجراي هوشمندانه و با شهامت آن حلقه مفقوده اين بخش مهم آموزش و پرورش است.

ضرورت تشکیل پارلمان معلمان در آموزش و پرورش چه نيكوست اگر وزير محترم كه گام‌هاي مباركي در این مدت کوتاه در جهت حل مشکلات برداشته‌اند، براي برون رفت وبهبود اوضاع آموزشي به‌ويژه پرورشي و دسترسي آسان و به هنگام به مسائل آموزش و پرورش و فرصت‌سازي براي تصميم‌گيري درست و كارشناسي شده، طرح پارلمان معلمان را با هدف اصلاح نظام پیشین و به روز رسانی فرایند تصمیم سازی ها تأسيس نمايند. 

انتخاب عناصري آگاه، دلسوز، فعال و و با تجربه توسط معلمان مدرسه و تشكيل پارلمان معلمان شهر و متناظر آن با رقابت برترين‌هاي شهرستان‌ها و تشكيل پارلمان استاني و زمينه‌سازي براي حضور نخبگان و فرزانگان آموزش و پرورش استان‌ها در هيئت پارلمان ملي معلمان، فوايد و بركات زيادي را براي اين ابر نهاد تعليم و تربيت عمومي و رسمی رقم خواهد زد.

1ـ زمينه‌سازي براي شناخت بهترين منابع انساني مؤثر و كارآمد

2ـ فرصت‌سازي براي شناخت و جذب افراد كارآمد در آموزش و پرورش و فراهم کردن زمینه چرخش نخبگانی.

3ـ دسترسي آسان به مسائل آموزش و پرورش از كف كلاس، مدرسه تا شهر و استان و كشور با نگاه به اقتضائات و ضرورت‌ها

4ـ امكان تصميم‌سازي‌هاي منطقه‌اي و استاني

5ـ حذف و اصلاح برخي از ساختارهاي سنتي و غلط ارتباطي ستاد با صف

اعتمادافزايي و مشاركت‌پذيري در طرح‌ها و برنامه‌هاي ابلاغي

7ـ تسهيل زمينه‌سازي ارتباطي واقع بينانه با بدنه معلمان كشور

8ـ خارج كردن نهاد آموزش و پرورش از چنبره تصميم‌هاي درخلاء  و بيگانه با نيازهاي صف

9ـ فرصت‌سازي براي انجام اصلاحات اساسي و پايدار در آموزش و پرورش

10ـ فرصت‌سازي براي تأليف و توليد محتواهاي آموزشي و پرورشي متناسب با نيازهاي بومي

11ـ  مشاركت در نظارت و ارزشيابي ميداني برنامه‌هاي تجويزي

12ـ مهاجرت از برنامه‌ريزي‌های تهران محور، به بر برنامه‌ريزي‌هاي بوم محور

13ـ شناسايي و تشكيل بانك منابع عظيم نيروي انساني براي مأموريت‌هاي متناسب

اين اقدام كه جز برنامه‌هاي اجرايي و نظارتي محدود؛ بار مالي چنداني هم براي آموزش و پرورش نخواهد داشت. بروندادهايي قابل توجه را براي آموزش و پرورش كه بيش از هر دستگاه ديگري براي حل آسان و كم هزينه مسائل به عقل جمعي و راهكارهاي ميداني نياز دارد خواهد داشت.

برگزاري انتخابات پارلمان كه سالانه يك و حتي 2 يا سه سال يك بار انجام خواهد گرفت سودمندي هاي زيادي  را به ستاد و ادارات و به ويژه مديران صف و ستاد آموزش و پرورش رسانده و درآمدي خواهد بود براي تاسيس سازمان صنفي معلمان و زمينه اي  براي انجام دههاي ماموريت تكليفي قابل تفويض .

ضرورت تشکیل پارلمان معلمان در آموزش و پرورش

اين پارلمان برخلاف تجربه مجلس دانش‌آموزي كه محدود به چند نشست و برنامه نمادين شده و جز توقع‌تراشي حاصلي ندارد، مي‌تواند در قامت يك پارلمان كارآمد و مؤثر معلمان؛ بزرگ‌ترين نقش را در تصميم‌سازي ها و اعتباربخشي توليد برنامه‌های محتوائي، عملياتي، ميداني و مشاركت و نظارت در اجراي موفق برنامه‌ها ايفا نمايد.

تشكيل پارلمان اين امكان را فراهم خواهد ساخت تا از ستاد تا صف و از وزارتخانه تا كلاس و مدرسه حضور نمايندگان شورا در برنامه‌سازي و اصلاح و بهبود مسائل آموزش و پرورش محسوس و چشمگير شود.

پيداست دبيرخانه‌اي تحت نظر و نظارت وزير محترم آموزش و پرورش مي‌تواند هماهنگي اين پارلمان را كه سالي يك نشست ملي، استاني و منطقه اي خواهد داشت به‌عهده گيرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 29 ارديبهشت 1397 11:33

ضرب و جرح و رسالت آموزش و پرورش

خشونت در جامعه و رسالت و ماموریت آموزش و پرورش و معلمان

 کنار رودخانه اترک به او می‌رسند و دورش را می گیرند. دانش آموز دبیرستانی است. تنهاست و خیلی ترسیده. پدرگروه می‌گوید:کسی جلو نیاید. حلقه محاصره را بازتر کنید. بگذارید هر دو تنها دعوا کنند. باید نوه‌ام خودش تلافی کند. چند ضربه به سرو صورتش می‌خورد و می‌افتد. بلند می‌شود. صف جوان‌های قلدر را می‌شکند و از دیوارسیل‌بند، خود را به داخل رودخانه می‌اندازد. لنگ لنگان از آن طرف رودخانه بالا می‌آید. جوان‌ها می‌رسند. ناگزیز خود را به داخل تالار تشریفات می‌اندازد. عروسی است و داماد و همراهانش در راهرو ایستاده‌اند. پشت سر بقیه می‌رسند و سراسیمه می‌خواهند وارد تالار شوند. داماد جلو می‌آید، مشتی حواله‌اش می‌کنند و دهانش خونین می‌شود و بعد در یک لحظه ده‌ها نفر با مشت و لگد به جان هم می‌افتند. وقتی کودک و نوجوان روش فلسفی و انتقادی را در مدرسه می‌آموزد، به مرور می‌فهمد که صاحب حق است. با دیگران تفاوت دارد و باید برای دیگران حق قائل شود

در بازارچه پشت میدان سرو صداست. جلوتر که می‌آیم صدای شکستن چوب و چماق به گوش می‌رسد. درست است. چند جوان و نوجوان،گوشه خلوت بازارچه را گیر آورده و به سر و کله هم پریده‌اند. گویی مجلس عروسی است و این‌ها مشغول رقص چوب‌اند. با طیب خاطر و روح آرام، چوب است که نثار سر و  پا و کمر یکدیگر می‌کنند. بی‌آن که ذره‌ایی فکر کنند عاقبت کار چه می‌شود. یکی در این میانه داد می‌زند: مامورها آمدند. مثل برق و باد هرکس  به طرفی فرار می‌کند و من می‌بینم صورت‌‌های خونینی را که خنده و پوزخند جاهلانه به لب دارند و می‌شناسم از آن میان یکی دو نفری را که از نزدیکانند. ده دوازده سال درس خوانده و به اصطلاح خانواده‌دارند.قبلا چاقو، سینه و سر یکی از آن ها را چندین بار دریده است.

از میان مردمی که جمع شده اند یکی می‌گوید: مفت خورده‌اند و خوابیده اند؛ هار شده‌اند. دیگری: این ها پدر و مادر ندارند. تربیت نشده‌اند.

خشونت در جامعه و رسالت و ماموریت آموزش و پرورش و معلمان   و من اما چیزی دیگری می اندیشم. تنها در یک روزی که در شهرم بوده‌ام دو حادثه را دیده و شنیده‌ام. شاید چند دعوای دیگر هم در گوشه و کنار شهر اتفاق افتاده باشد، آیا همه این‌ها اتفاقی و طبیعی است؟

 به یاد دارم چهل سال پیش این طور دعواها  مرسوم بود. چرا که هنوز آموزش ها و تربیت های مدرسه متناسب با یافته‌های علمی و روانشناسی تازه نبود و یا شاید هم مبلغ دیه بی‌مقدار بود اما امروز چرا؟

باور دارم  اندیشمندان دنیای مدرن وقتی بسامد بالای چنین اتفاقاتی را در یک جامعه رصد کنند به یک نتیجه روشن خواهند رسید؛ آموزش و پرورش رسالت خود را به خوبی انجام نداده است.

مگر می‌شود دانش‌آموزی بیش از ده سال در کلاس و مدرسه حاضر باشد اما ارتباط اجتماعی را یاد نگرفته باشد، رفتار مدنی را نیاموزد و عقده ها و انرژهای دوران بلوغ و جوانی را به شکل منطقی تخلیه نکرده باشد؟

بیهوده نیست که دانشمندان علم تربیت می‌گویند: بچه‌ها را قبل از شانزده سالگی به ما بسپارید و نگران صلح و آرامش آینده نباشید.

بی‌شک در دنیای کنونی، سهم خانواده ها در تربیت کودکان بسیار کم‌تر از متولیان امر آموزش و پرورش است و کودکان و نوجوانان در این فضا بی‌تقصرند. به قول حافظ:

«چنانکه پرورشم می دهند می رویم».

 حال پرسش این است که وظیفه اصلی آموزش و پرورش چیست؟

قدر مسلم  مدرسه جای توصیه، تنبیه، تاکید، نصیحت، فشار و زور، استرس و آموختن اطلاعات  بیهوده و باری به هر جهت نیست. به جای این ها باید دانش‌آموز را درمیدان فرضیه ها، رفتارها و تجربه های سنجیده شده و لذت بخش قرار داد و باید قدرت او را گسترش داد و تنظیم کرد؛ قدرت اندیشیدن، آفریدن، به کاربستن و بخشیدن.

وقتی کودک و نوجوان بتواند همنوا با گروهی نغمه‌ایی را بنوازد و در نمایشی بازی کند، می‌فهمد سهمی از قدرت و انرژیش از دیگران است و می‌کوشد تعادل و تعامل بین خود و گروه را حفظ کند.

وقتی کودک و نوجوان مهارت نقاشی را می‌آموزد، می تواند بی‌آن که به حق و محدوده دیگران تجاوز کند، دنیای رنگین و مستقلی برای خود بسازد.

وقتی کودک و نوجوان مهارت نوشتن پیدا کند، قادر می شود همه توانایی ها و ناتوانی هایش را روی صفحه بیاورد. آن‌ها را از هم جدا کند، جرح و تعدیل کند و تغییر دهد.

 وقتی کودک و نوجوان روش فلسفی و انتقادی را در مدرسه می‌آموزد، به مرور می‌فهمد که صاحب حق است. با دیگران تفاوت دارد و باید برای دیگران حق قائل شود.

خشونت در جامعه و رسالت و ماموریت آموزش و پرورش و معلمان

  و وقتی کودک و نوجوان ورزش کند....

آری !

رسالت آموزش و پرورش بسیار سخت است اما پیچیده نیست. ساده هم نیست؛ مشکل آسان است.

کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان این مفهوم را تا حدودی معنی کرده‌اند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

شرایط ورود به مدارس سمپاد و برخی مدارس خاص در آموزش و پرورش

دیروز وزارت آموزش و پرورش در اطلاعیه‌ای نظر نهایی خود را درباره حذف مدارس سمپاد در پایه اول متوسطه اعلام کرد. بر اساس این اطلاعیه پذیرش دانش‌آموز در پایه هفتم مدارس استعدادهای درخشان از طریق سوابق تحصیلی و سنجش هوش و استعداد دانش‌آموختگان پایه ششم ابتدایی تعیین شده است. موضوعی که در ماه‌های گذشته مخالفان بسیاری داشته است چرا که عده‌ای معتقدند حذف آزمون مدارس سمپاد در پایه هفتم موجب فربه‌تر شدن مدارس غیر دولتی می‌شوند.آنها می‌گویند این تصمیم نه تنها کمکی به ایجاد نشاط و شادابی در مدارس نمی‌کند بلکه فضا را برای مدارس غیردولتی خاص و مطرح فراهم می‌کند و باعث می‌شود آنها برای سال تحصیلی جدید بسیاری از دانش‌آموزان نخبه و ممتاز را که وضعیت مالی مناسبی دارند، جذب کنند و بدین ترتیب دانش‌آموزان نخبه‌ای که توانایی مالی ندارند، استعدادشان در مدارس دولتی عادی هدر رود.
 در مقابل این دیدگاه مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز بر این نکته تأکید دارند که بر اساس تصمیم شورای عالی آموزش و پرورش برگزاری آزمون‌های تستی در دوره ابتدایی، استفاده از کتب کمک‌آموزشی و ورود مؤسساتی که به این بهانه وارد مدارس ابتدایی می‌شدند همگی ممنوع شده است. همچنین دیگر آزمون ورودی مدارس نمونه‌دولتی و تیزهوشان برگزارنخواهد شد.

عبدالرسول عمادی اعلام کرد: این وزارتخانه براساس مفاد سند تحول بنیادین و به‌منظور ایجاد نشاط و شادابی در مدارس و حذف عوامل آسیب‌زا و اضطراب‌آفرین، با اتخاذ رویکرد جلوگیری از آزمون‌های زاید و توسعه آزمون‌های پیشرفت تحصیلی درپایه‌های دوره ابتدایی و به‌منظور دور نگه داشتن مدارس و دانش‌آموزان این دوره از هجوم کتاب‌ها و جزوات کمک آموزشی برگزاری آزمون را به شکل تستی حذف کرده است.
وی در ادامه اظهار داشت‌: با توجه به اینکه دوره ابتدایی مهم‌ترین دوره تحصیلی از جهت توجه به ساحت‌های شش‌گانه تربیتی و تعلیم و تربیت متوازن مبتنی بر اهداف و مأموریت‌های نظام آموزشی تصریح شده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است، برای پذیرش دانش‌آموز در پایه هفتم مدارس استعدادهای درخشان از طریق سنجش هوش و استعداد دانش‌آموزان پایه ششم ابتدایی و ملاحظات سوابق تحصیلی آنها، در دهه سوم تیرماه اقدام به جذب دانش‌آموز در کلاس‌های پایه هفتم این مدارس خواهد کرد.


عمادی افزود: این نظام پذیرش که شیوه‌نامه آن ظرف هفته آینده به ادارات کل استان‌ها ابلاغ می‌شود از طریق سنجش هوش و استعداد داوطلبان و ملاحظه سوابق تحصیلی‌شان بدون آزمون‌های چند گزینه‌ای آموزشی نسبت به غربالگری آنان اقدام می‌کند و ظرفیت کلاس‌های هفتم این مدارس نیز پس از سنجش و انتخاب صاحبان هوش و استعداد برتر و تعیین تعداد دانش‌آموزان واجد شرایط مشخص خواهد شد.


رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش گفت: این نظام پذیرش مبتنی بر شناسایی دقیق استعداد و هوش دانش‌آموزان است و نیاز به شرکت در کلاس‌های آموزشی یا مهارت‌های تست‌زنی ندارد.


وی تأکید کرد: همان‌گونه که می‌دانیم مدارس نمونه دولتی از ابتدا با هدف تعلیم و تربیت ویژه دانش‌آموزان ممتاز مناطق محروم کشور تأسیس شد و برهمین اساس برای سال تحصیلی 98- 97 مدارس نمونه دولتی صرفاً در مناطق محروم کشور اقدام به پذیرش دانش‌آموز در پایه هفتم خواهند کرد و روش پذیرش دانش‌آموز برای پایه هفتم مدارس نمونه دولتی نیز بدون آزمون خواهد بود.


وی در ادامه افزود: مدارس نمونه دولتی فعال موجود در شهرهای بزرگ نیز در پایه‌های هشتم و نهم برنامه آموزشی خود را به روال گذشته ادامه می‌دهند اما برای پذیرش دانش‌آموز در پایه هفتم آنها آزمونی برگزار نخواهد شد.


رئیس مرکز سنجش آموزش و پرورش گفت:همان گونه که قبلاً تأکید شده است مدارس غیر دولتی نیز برای پذیرش دانش‌آموز در پایه‌های مختلف تحصیلی حق برگزاری آزمون ورودی نخواهند داشت و سازمان مدارس غیر دولتی بر فرآیند جذب دانش‌آموز در این مدارس برای جلوگیری از هرگونه تخلف احتمالی نظارت خواهد کرد.

عبدالرسول عمادی با اشاره به این نکته که دانش‌آموزان داوطلب ورود در پایه هفتم مدارس استعدادهای درخشان، تا نهایی شدن نحوه پذیرش در این مدارس، روال طبیعی ثبت‌نام در مدارس عادی دولتی یا غیردولتی مد نظر خود را طی کنند، اظهار داشت: در صورت موفقیت این دانش‌آموزان در فرآیند پذیرش مدارس استعدادهای درخشان، نسبت به ثبت‌نام و انتقال آنان به مدارس استعداد‌های درخشان اقدام می‌شود و خانواده‌ها از این رهگذر متضرر نخواهند شد.

روزنامه ایران

جایگاه معلم و معلمی پیش از انقلاب و پس از انقلاب

جایگاه " معلمان " در جامعه با " مرجعیت " آنان ارتباط مستقیمی دارد .
گروهی معلمان را دارای جایگاه بالا دانسته و بر این باورند که مردم به این " گروه اجتماعی " بیشترین اعتماد را دارند .
در نقطه مقابل برخی دیگر بر این باورند که معلمان از مرجعیت و جایگاه خود فاصله گرفته و حتی روند اعتماد اجتماعی نیز سیر نزولی داشته است .
  اگر بخواهیم یک مقایسه تطبیقی در مورد " جایگاه معلمان " قبل و بعد از انقلاب داشته باشیم تحقیق و یا پوهشی که بخواهد این دو را مورد مقایسه و سنجش قرار دهد در دسترس نیست . پس از انقلاب و دگرگونی وضعیت اجتماعی و باز تعریف نقش ها و مهم تر از آن پر رنگ شدن وجه " تعلیم و تربیت غیر رسمی " نسبت به " آموزش رسمی " این نقش  کم رنگ شد
حتی در مورد  وضعیت " مرجعیت اجتماعی معلمان " نیز پژوهشی صورت نگرفته است .
نظریه ای که البته حامیان بسیار زیادی در بین معلمان دارد بر این باور است که بین جایگاه معلمان و وضعیت معیشتی آنان رابطه مستقیمی وجود دارد .
این در حالی است که " معیشت " فقط یکی از پارامترهای تاثیرگذار بر جایگاه و مرجعیت معلمان است و عوامل دیگری نیز وجود دارند که البته در تحلیل ها کم تر به چشم می آیند .
برای اثبات این فرضیه می توان به کتاب " کند و کاو در مسائل تربیتی ایران " نوشته صمد بهرنگی اشاره کرد .


این کتاب که در سال 1348 به رشته تحریر درآمده است در مورد معلمان و وضعیت و جایگاه آنان چنین می گوید :
" ... تکه بزرگ این "قطعه گوشت مرده" فرهنگیان هستند. معلم یا اداری. قصد من شناختن و شناساندن زندگی این طبقه به طور کلی است. طبقه ای که کباده "مترقی ترین بودن" را می کشد و قصد آن دارد که نسل فردا را بار آورد که بتواند پا به پای موشک سازان "سبع السموات و الارض" را بپیماید و به کره های دیگر برسد. در اینجا فقط می پردازم به وقت بیکار و خارج از مدرسه و اداره. پیش از این دیدیم که سر کار چه رفتاری دارند.
با اجازه تان این "تکه بزرگ گوشت مرده" را زیر میکروسکوپ می گذارم و با هم تماشا می کنیم ...

جایگاه معلم و معلمی پیش از انقلاب و پس از انقلاب

بهرنگی در ادامه می نویسد :
" ... جهان بینی شان محدود است به چهار دیواری خانه و آغوش زن و بچه ( اگر داشته باشند ) و راهشان منحصر به راه اداره و مدرسه به خانه. "روز به روز بیشتر به مبانی استوار اخلاق که گذشتگان ما به وسیله گذشتگانشان به آنها مومن شده اند تمایل نشان می دهند. روز به روز بیشتر خود و خانواده خود را می فریبند."
سرگرمی ها یشان برای وقت کشی و تفنن است. وقت بیکاری به بطالت و تفنن می گذرد. نیروها صرف ارضای شکم و متعلقاتش می شود. و نتیجه همه این ها :

  آدم هایی سطحی و محافظه کار بار می آیند. کله شان مثل اعلای کاهدان می شود. به هر چیز مبتذل دل می بندند ( فیلم، موسیقی، کتاب، آدم، روزنامه و مجله و ...). سطح ذوقشان آن قدر پایین می آید که اگر قطعه موسیقی، فیلم یا کتابی حرفی و اندیشه ای داشته باشد و از ابتذال یک سانتی متر فاصله گرفته، درکش نمی کنند و خسته کننده می یابندش. تفکر نمی کنند و نمی توانند ... "


  شاید نخستین گام در این چرخه بازیابی هویت حرفه ای از طریق تاسیس نهادی مانند " سازمان نظام معلمی " باشد که البته به دلایل مختلف با یک غفلت تاریخی مواجه شده استمی توان به این گزاره مهم رسید که " معلم ایرانی " چه پیش از انقلاب که به نظر می رسد وضعیت معیشتی و اقتصادی بهتری با توجه به شد اقتصادی داشته است و چه پس از انقلاب که این رشد اقتصادی با فرود و فرازهای زیادی رو به رو بوده است واجد و یا حامل ویژگی های لازم  و کافی برای " مرجعیت اجتماعی " نبوده است .


چارلز سینگر گروه مرجع را چنین تعریف می کند : "گروه مرجع را می توان به عنوان گروه یا فردی تلقی نمود که شخص به هنگام ارزیابی، جهت‏ گیری و رفتار، تصوری را که از انتظارات و معیارهای وی یا آنها دارد به عنوان راهنما و الگو در نظر می‏ گیرد. همه انسانها نیاز دارند که رفتار خود و دیگران را زیر نظر داشته باشند. این نظارت نیاز به معیارهایی دارد که از گروه مرجع اخذ می شود. "


نکته مهم آن است که نقش معلم در پیش از انقلاب در " اقتدار سنتی " خلاصه می شد .
معلم قطب مهم نظام آموزشی و حاکم بلامنازع کلاس بود و دانش آموزان جرات قد برافراشتن و یا حتی انتقاد از این " نقش سنتی " را نداشتند .
مهم ترین ابزار کنترل معلم در کلاس " تبیبه " بود و قانون هم در بسیاری از موارد  از این وضعیت " یک سویه " حمایت می کرد .
اما پس از انقلاب و دگرگونی وضعیت اجتماعی و باز تعریف نقش ها و مهم تر از آن پر رنگ شدن وجه " تعلیم و تربیت غیر رسمی " نسبت به " آموزش رسمی " این نقش  کم رنگ شد .


معلم مانند سابق " داننده همه چیز " نبود و مهم تر از آن افول سطح معیشتی که مهم ترین و جه آن " چند شغله شدن معلمان " بود اقتدار سنتی معلم را به شت مورد تردید و چالش های اساسی قرار داد .
 معلمان هم زمان با این افول جایگاه نتوانستند موقعیت خود را در " افکار عمومی " جامعه بازتعریف کرده و یا " هویت صنفی – حرفه ای" برای خود تعریف کنند . جایگاه " معلمان " در جامعه با " مرجعیت " آنان ارتباط مستقیمی دارد


در این موازنه نیروهای اجتماعی ، " رسانه " می توانست ابزار مهم و راهبردی برای این پل ارتباطی باشد اما معلمان به دلایل مختلف که مهم ترین آن " ضعف سواد رسانه ای " بود نتوانستند جامعه را با نقش منحصر به فرد خود همراه کنند .
در این فرآیند معیوب تاکید معلمان بر احیای همان نقش سنتی با ابزارهای سنتی موجب فاصله گرفتن بیشتر از جامعه و حتی این رابطه برخی اوقات به " تقابل " نیز کشیده شد .
فقدان تشکل های پیش رو در درون آموزش و پرورش موجب شد تا " نگرش ابزاری " نسبت به آنان که در سراسر کشور گسترده بودند شکل بگیرد و متاسفانه این وضعیت تاکنون استمرار داشته است .

جایگاه معلم و معلمی پیش از انقلاب و پس از انقلاب

شاید نخستین گام در این چرخه بازیابی هویت حرفه ای از طریق تاسیس نهادی مانند " سازمان نظام معلمی " باشد که البته به دلایل مختلف با یک غفلت تاریخی مواجه شده است .

 

( این یادداشت در نشریه " اندیشه معلم " - دوره جدید - شماره 4 - اردیبهشت و خرداد- وابسته به معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی منتشر گردیده است . )

منتشرشده در یادداشت

اصلاح و دائمی کردن قانون مدیریت خدمات کشوری و وضعیت معلمان و آموزش و پرورش  خلاصه گزارش کارشناسی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در مورد لایحه اصلاح و دائمی نمودن قانون مدیریت خدمات کشوری جهت تصویب توسط هیئت دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است .
این خلاصه و اظهار نظر صرفا" به قسمت حقوق و دستمزد اشاره دارد.
به موجب بند" ح  " ماده 50 قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب 1389 برخی دستگاه ها از پرداخت های خارج از شمول قانون مدیریت خدمات کشوری برخوردارند.


در طول اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری در سال های 1390 و 1392 در زمان دولت دهم دستگاههای ذیل امتیازات حقوق و دستمزد کارکنان خود را افزایش دادند:  بند 3 تصویب نامه هیئت وزیران به شماره 10993/ت 50510 ه-مورخه  2 / 2 / 1394  در مورد اجرای مرحله دوم رتبه بندی معلمان علی رغم اختصاص مبلغ سی و پنج هزار میلیارد ریال برای سال 1395 هرگز اجرا نگردید
1.بانک های دولتی معادل صد در صد امتیاز حق شغل و سازمان بنادر و دریانوردی حداکثر معادل دویست درصد امتیاز حق شغل ؛ از افزایش برخوردار شده اند.


2. قوه قضائیه ؛ سازمانهای تابعه و وزارت دادگستری به موجب تصویب نامه هیئت وزیران به شماره  90/1740/م/ت105مورخه 28 / 10/ 1390 امتیازات حقوق و فوق العاده های مستمر و غیر مستمر مدیران و کارمندان خود را تا میزان پنجاه درصد افزایش داده اند.


- کارکنان برخی دستگاههای اجرائی تابع قانون مدیریت خدمات کشوری به موجب بند " الف " ماده  50 قانون برنامه پنجم توسعه از افزایش امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری بر اساس تصویب نامه شماره 65132/ت 48753 مورخه  20 / 3 / 1392 هیئت وزیران امتیازات حقوق و فوق العاده های مستمر و غیر مستمر مدیران و کارمندان خود را تا سی و پنج درصد افزایش داده است .
بر اساس اطلاعات به دست آمده نهاد ریاست جمهوری نیز با مجوز هیئت وزیران مشمول این افزایش امتیازات حقوق شده اند.


- وزارت نیرو نیز به موجب تصویب نامه شماره 104616/ت49412 ه – مورخه 10 / 5 /  1392 هیئت وزیران امتیازات حقوق کارمندان حوزه ستادی و زیرمجموعه دولتی تحت پوشش خود را به میزان بیست درصد افزایش داده است.


- سازمان های پزشکی قانونی کشور و انتقال خون ایران ؛ سازمان دامپزشکی و سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور امتیاز حق شغل و حق شاغل مدیران و کارمندان خود را افزایش داده اند.
لازم به ذکر ست که مصوبه هیئت وزیران پیرامون افزایش امتیازات حقوق کارکنان قوه قضائیه – سازمان های تابعه و وزارت دادگستری ممهور به مهر محرمانه است.

اصلاح و دائمی کردن قانون مدیریت خدمات کشوری و وضعیت معلمان و آموزش و پرورش

همان گونه که مشاهده می شود این لایحه از مشکلاتی همچون فقدان نظریه دولت در اداره بخش عمومی – ابهام در دایره شمول و قلمرو موضوعی قانون ؛ عدم توجه به بسترهای لازم برای اصلاحات اداری در کشور ؛ ضعف در ساختارهای متولی اداره خدمات کشوری نظیر سازمان اداری و استخدامی کشور- شورای عالی اداری و شورای توسعه مدیریت و برنامه ریزی – فقدان ضوابط و قواعد کلی برای کنترل رفتارهای مالی و اداری دستگاههای اجرائی – ضعف در ساماندهی مدیریت منابع انسانی و در نهایت اشکالات حقوقی نظیر مغایرت با اصول متعدد قانون اساسی رنج می برد که بایستی در بازنگری قانون و اعمال اصلاحات لازم در لایحه پیش رو مورد توجه قرار گیرد.


افزایش امتیازات حقوق کارمندان دستگاههای ذکر شده زمانی صورت گرفت و در حال حاضر نیز این بدعت ناپسند ادامه دارد که در مقابل اعتراض فرهنگیان مبنی بر وجود تبعیض در پرداختی کارکنان دولت ؛هم در دولت قبل و هم در دولت فعلی مسئولان امر معلمان را به صبر و خویشتن داری دعوت می کردند و محدودیت منابع دولت را دلیلی بر این مسئله عنوان می کردند؛ در حالی که اگر محدودیت منابع هست و یا در نتیجه تحریم های ظالمانه منابع دولت محدود است ؛ این محدودیت و تحریم ها فقط مختص نیروهای شاغل در وزارت آموزش و پرورش بوده است و سایر کارمندان دولت از این محدودیت منابع و تحریم ها کم و کاستی احساس نکردند! این در حالی است که بند 3 تصویب نامه هیئت وزیران به شماره 10993/ت 50510 ه-مورخه  2 / 2 / 1394  در مورد اجرای مرحله دوم رتبه بندی معلمان علی رغم اختصاص مبلغ سی و پنج هزار میلیارد ریال برای سال 1395 هرگز اجرا نگردید!

اصلاح و دائمی کردن قانون مدیریت خدمات کشوری و وضعیت معلمان و آموزش و پرورش

از جمع بندی مطالب بالا چنین می توان نتیجه گرفت که ضعف مدیریت در وزارت آموزش و پرورش چه در زمان های گذشته و حال علت بسیار مهم در پائین بودن دریافتی فرهنگیان با سایر کارمندان دولت است و با وجود سند تحول بنیادین آموزش وپرورش که با اجرای آن قسمتی از مشکلات معیشتی معلمان حل می شود مسئولان امر به دلایل مختلف تمایل چندانی به اجرای کامل این سند نشان نمی دهند!


مسئولان وزارت آموزش و پرورش  با وجود انجام مصاحبه های مختلف و شعارهاگونه مبنی بر رسیدگی به وضع معیشتی معلمان در عمل رغبتی برای حل این مشکلات ندارند و گواه این سخن نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستند که بارها به این موضوع اشاره کرده اند.


لازم است در لایحه اصلاح و دائمی کردن قانون مدیریت خدمات کشوری امتیازات مختلف جهت افزایش دریافتی معلمان آورده شود و اگر قرار است دریافتی معلمان را با سایر اقشار جامعه مقایسه کنیم این مقایسه باید بین معلم با هیئت علمی دانشگاههاو مراکز آموزش عالی دولتی باشد نه اینکه معلم را با کارمندان دیگر مقایسه کنیم چون معلم کارمند نیست معلم ؛ هر معلم می تواند کارمند باشد اما هر کارمندی نمی تواند معلم باشد.


در آخر این فرمایش مقام معظم رهبری را که در جمع معلمان سراسر کشور در اردیبهشت ماه سال 1394 به یاد داشته باشیم  که فرمودند:
معیشت معلمین یکی ازالزامات است ؛ علی رغم محدودیت ها و اشکالاتی که وجود دارد بایستی این بخش مورد توجه ویژه قرار بگیرد؛ این بایستی جزو مسائل درجه ی یک ؛ در مدیریت های دولتی و تصمیم گیری های دولتی باشد ؛ ما نکنیم ؛ دشمن سوء استفاده می کند.
دولت در تدوین لایحه جدید قانون مدیریت خدمات کشوری این فرمایش مقام معظم رهبری را مورد توجه قرار نداده! 

امیدواریم نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بررسی و تصویب این لایحه به این مهم توجه ویژه داشته باشند .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه  رسانه / موضوع برخورد نامناسب و خشونت آمیز با تجمعات مسالمت آمیز معلمان روز پنج شنبه بیستم اردیبهشت ماه با واکنش های متفاوتی رو به رو شد .

برخی از نمایندگان مجلس مانند « فاطمه سعیدی » و  « پروانه سلحشور » به صورت قاطع نسبت به آن واکنش نشان داده و از حق اعتراض معلمان گفتند . ( این جا ) و ( این جا )

وزیر آموزش و پرورش نیز از پی گیری های خود خبر داد اما اقدام این معلمان را دور از " انصاف و تدبیر " خواند .

« صدای معلم » در مطلبی موضع و تحلیل خود را اعلام کرد . ( این جا )

 « میرحمایت میرزاده » سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس این موضوع را از نگاهی دیگر مورد بازخوانی قرار داده است .

 شیوه جدید آموزش و پرورش برای خرید کتاب مدارس از نمایشگاه کتاب

بالاخره موافقت مدیر جلب شد و بخش‌نامه رسید و آخرین روز بازید از نمایشگاه سی و یکم بین‌المللی کتاب تهران سهم ما و یک گروه 30 نفره انتخاب شده از سه کلاس مهارتی «هنرستان رهبر انقلاب» در منطقه 15 آموزش و پرورش شهر تهران شد. بخش‌نامه‌ای که طبق آن از امسال و بر خلاف سال‌های پیشین، که به مدارس بُن کتاب می‌دادند، مدارس با یک معرفی‌نامه به نمایشگاه کتاب معرفی می‌شوند و آنها هم بعد از رویت دانش‌آموزان، یک لیست خالی چند صفحه‌ای شامل نام کتاب، نام ناشر و قیمت، تحویل نماینده مدرسه می‌دهند. مرحله بعدی، انتخاب کتاب‌ها توسط دانش‌آموزان و یا به کمک آنها و نوشتن آنها در لیست‌ مذکور است. لیست مذکور پس از جمع‌بندی، از ناشران خریداری و برای مدارس ارسال می‌شود. سقف خرید هر مدرسه نیز یک میلیون تومان تعیین شده است.

 

شروع کار ستادی از 10 صبح!

متاسفانه بعضی از اعضای کادر مدارس، گمان می‌کنند حالا که از جیب مدرسه هزینه نمی‌شود پس حکماً پول مفتی است و  بنابراین دلیلی برای دقت‌نظر در انتخاب کتاب‌ها وجود ندارد؛ هر چه بخرند سود کرده‌اند  بعضی محدودیت‌های ساعت‌های کارگاهی باعث شد لاجرم روز شنبه‌ای را انتخاب کنیم که توصیه شده بود در آن روز مدارس دخترانه از نمایشگاه بازدید کنند. اتوبوس کرایه‌ای ما با غرزدن‌های آشنای بعضی از راننده‌ها که می‌خواست جریمه ورود به طرح را نیز، علاوه بر دویست هزارتومان کرایه، از جیب مدرسه بپردازیم -و البته ما ندادیم- ساعت هشت و نیم صبح به پارکینگ شمالی مصلی رسید. برای لحظاتی زیرگذر متروی مصلی پرشد از همهمه‌ و سرو صدا و همخوانی‌های بامزه و البته بی‌‌معنی بچه‌های پر‌شر و شور و پرانرژی ما و  بعد از عبور از آن  و پایین رفتن از پله‌ها، رسیدیم به حیاط بزرگ مصلّی. مصلایی که مشخص نیست در چند صدمین سال برگزاری نمایشگاه کتاب، به بهره‌برداری کامل برسد و نوادگان ما همچنان، داربست‌ها را روی گنبد آن نبینند. سالن‌ها را از ساعت 10 صبح به روی بازدیدکنندگان باز می‌کردند! اینکه چرا نباید از 8 صبح و حتی 9 صبح شروع به کار کنند را نفهمیدیم! شاید بعضی تصمیمات خیلی به منطق نیاز نداشته باشد. سوال هم کنید به جز «ما چه می‌دانیم» نخواهید شنید. به جز ما بچه‌های چندین مدرسه دیگر هم در جاهای مختلف حیاط و زیر یک چادری که وسط حیاط برپا بود و نیز روی پله‌ها نشسته بودند و همه منتظر رسیدن این ساعت 10. ساده‌ترین کار این بود که در بخش‌نامه‌ای که به مدارس ارسال شده بود ساعت شروع به کار نمایشگاه ذکر می‌شد. لابد چه کار سختی و چه توقع نابجایی!

معرفی نامه‌ای از مدرسه همراهمان بود و دریغ از یک کیوسک و تابلوی راهنما که نوشته باشد مدارسی که معرفی‌نامه دریافت کتاب همراهشان هست به فلان جا مراجعه کنند. حتی کیوسک اطلاع‌رسانی دم در از هم موضوع بی‌اطلاع بود و حواله‌مان داد به ستاد اجرایی نمایشگاه، که آن هم کارکنانش از 10 صبح پاسخگو بودند. اگر منطق 10 صبح قبلی را فهمیده بودیم این یکی را هم لابد می‌فهمیدیم! شروع کار ستادی از 10 صبح!

 

از این 3 نشر شروع کنید!

بالاخره با پرس وجوی فراوان، به غرفه‌ای رسیدیم که معاونت پرورشی آموزش و پرورش روبه روی سالن ناشران کودک و پشت یک چادر بزرگ برپا کرده بود.چادری که مانع می‌شد به راحتی تابلوی آن را دید. مسئول معرفی به ما تاکید کرد که از غرفه ناشران کودک، وفقط از سه نشر خاص اجازه انتخاب دارید؛ آنها کتاب‌های مناسب بچه‌های شما را دارند. بماند که چندجلد کتاب نشر اولِ توصیه‌شده، در غرفه کوچکشان، بیشتر مخصوص نونهالان و دبستان  بود تا بچه‌های هنرستان و دبیرستان. البته هنگام تحویل لیست متوجه شدیم که ما رودست خوردیم و از همه ناشران می‌شد کتاب انتخاب کرد. به مسئولشان منتقل کردیم و همان شخص، با عوض‌کردن حرفش گفت که من گفتم از این سه نشر شروع کنید، نگفتم که فقط ازاین سه خرید کنید! چه دلیل منطقی محکمی! یعنی اگر از اینها شروع نمی‌کردیم چه اتفاق ناگواری رخ می‌داد به جز کم‌شدن حق کمسیون احتمالی! الله اعلم.  به‌هرحال چه دعوای زرگری بین خودشان بود یا اینکه حقیقتاً مسئول بالاتر پیگیر قضیه بود را نفهمیدیم و حس و حالش هم نبود لیست جدید بگیریم و دوباره برگردیم. ولی اعتراض ما منفعتش به بقیه رسید و باعث شد همان مسئول مافوق به همکارانش بگوید که حق ندارند اسم نشر خاصی را ببرند. فهمیدن این مطلب که آن مسئول معرفی به عمد اسم ناشران خاصی را می‌برد با یک نگاه ساده به چند لیست برگشتی قابل تشخیص بود. کار سختی نبود اگر که حرفش جدی بوده باشد. وضعیت مطالعه در کشور به صورت کلی، و در بین معلمان و دانش‌آموزان به صورت اخّص، به گونه‌ای نیست که از آن‌ها انتظار داشته باشیم کتاب‌های مناسب را حداقل بشناسند؛

شلوغی دو غرفه‌ از سه غرفه‌ی توصیه‌شده و حضور متراکم دانش‌آموزان و خلوتی غرفه‌های کناری درآنها نشان می‌داد عین توصیه‌ای که به ما شده بود به دیگران هم شده بود. سابقه مطبوعاتی من باعث شده کم و بیش کتاب‌ها را بشناسم و همین هم علتی شد که تکمیل لیست ما خیلی طول نکشد اما بقیه حقیقتاً کارشان سخت بود. در آن شلوغی این دو غرفه که پر از دانش‌آموز بود، انتخاب کتاب مناسب کار راحتی نبود. من البته نماینده‌های چند مدرسه را همراهم کردم و کتاب‌های مناسب‌تر را معرفی می‌کردم.

 

رئال مادرید در همه لیست‌ها!

این شیوه البته محاسنی دارد ولی بیشتر از محاسن، اشکالات آن است. با یک حساب سرانگشتی و تقریبی در 10 روز فعالیت نمایشگاه، اگر میانیگین روزی 50 مدرسه به نمایشگاه بیایند، مجموع خریدهای آن‌هادر پایان، 500 میلیون تومان است. این مقدار هزینه، البته برای مدارس عدد درشتی نیست ولی به نسبت بازار راکد کتاب، مبلغ خوبی است. اینکه دانش‌آموزان حق داشته باشند در انتخاب کتاب‌ها مشارکت کنند روی کاغذ ایده خوبی است اما در  حال حاضر و با این شکل نمایشگاه، عملاً نتایج مطلوبی به دنبال نخواهد داشت. اتفاق واقعی این است که لیست در دست یکی از معلمان یا معاونان مدرسه است و مشغول انتخاب و نوشتن؛ بچه‌ها هم اگر پیشنهادی بدهند، به وضعیت آن لحظه معلم یا معاون و نیز سلیقه‌ی او بستگی دارد که آن را وارد لیست کند یا خیر. جدا از اینکه اگر تعارف را کنار بگذاریم، وضعیت مطالعه در کشور به صورت کلی، و در بین معلمان و دانش‌آموزان به صورت اخّص، به گونه‌ای نیست که از آن‌ها انتظار داشته باشیم کتاب‌های مناسب را حداقل بشناسند؛ با خواندن حتی کاری نداریم. نتیجه این می‌شود که قضاوت‌ها صرفاً از روی طرح جلد و اسامی کتاب‌ها انجام می‌گیرد و نه حتی نام نویسنده‌ها و ناشران.

بودن کتابی با عنوان رئال مادرید و یک نقاشی فوتبالی روی آن، در تقریباً تمامی لیست‌هایی که دور و بر من بودند، البته که نمی‌شود حکم کلی صادر کرد ولی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. جدا از این اگر که حتی معلم یا معاون مدرسه، اهل مطالعه باشند و کتاب‌های مناسب سن دانش‌آموزان مقطع شان را بشناسند، در آن شلوغی نمایشگاه، نمی‌شود به راحتی تمرکز کرد. عموماً دو نفر از کادر مدرسه همراه چهل پنجاه نفر دانش‌آموز هستند.کاری پرمسوولیت و پر از استرس که حالا با انتخاب کتاب هم همراه شده باشد. نتیجه از قبل مشخص است؛ پُرکردن سرسری لیست.ضمن اینکه همین حضور و بهره‌بردن از سهمیه یک میلیون‌ تومانی نیز کاملاً به نظر مدیر مدرسه بستگی دارد. اگر مدیری این را نخواهد، عملاً دانش‌آموزان آن مدرسه سهمی از این بذل و بخشش نخواهند داشت.

 شیوه جدید آموزش و پرورش برای خرید کتاب مدارس از نمایشگاه کتاب

مگه پولشو دادیم!؟

راه‌حل منطقی تر این بود که با کمک متخصصان و کتاب‌شناسان، از چند ماه قبل ابتدا یک تحقیق میدانی روی ناشرانی که در حوزه کودک و نوجوان آثاری دارند انجام می‌گرفت، سپس با انتخاب عده‌ای متخصص لیستی از کتاب‌های مناسب برای هر مقطع تهیه می‌شد. آن لیست باید با کمک تعدادی دانش‌آموز کتاب‌خوان و اهل مطالعه غربال می‌شد و به یک لیست کوتاه‌تر می‌رسید. سپس آن لیست از چند ماه قبل به مدارس ارسال می‌شد تا آنها هم فرصتی برای بررسی هرچند تقریبی کتاب‌ها داشته باشند. ناشران و نویسندگان آثار انتخابی هم می‌توانستند در این فرصت، به معرفی بیشتر آثارشان، فی المثل با حضور در  مدارس و برپایی جشن کتاب و نظایر این بپردازند.

اتفاق بدتر این است که متاسفانه بعضی از اعضای کادر مدارس، گمان می‌کنند حالا که از جیب مدرسه هزینه نمی‌شود پس حکماً پول مفتی است و  بنابراین دلیلی برای دقت‌نظر در انتخاب کتاب‌ها وجود ندارد؛ هر چه بخرند سود کرده‌اند. این را اگر خودم نشنیده نبودم نمی‌گفتم، وقتی به نظرم معاون یک مدرسه به همکارش که لیست دست او بود می‌گفت: « از همین گوشه شروع کن تند بنویس که زودتر بریم، مگه پولشو دادیم! »

پیشنهاد دیگر این است که بخشی از این بودجه‌ی خرید کتاب، سهم دانش‌آموزان شهرستان‌ها  شود. می‌شود  منتخبی از دانش آموزان کتاب‌خوان و اهل مطالعه را، طی یک اردوی یک روزه برون استانی، برای بازدید از نمایشگاه آورد. این به عدالت نیز نزدیک‌تر است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور