« ایوان ایلیچ »در عقاید خود که "مدرسه زدایی از جامعه" نام داشت مدارس را در پاسخ به کارکردهای دنیای نوین می دانست که انسان را هر روز و هر روز به مصرف بیشتر تشویق می کند.
مصرف بیشتر مستلزم تصاحب تکنولوژی و صنعتی شدن است و چه ابزاری بهتر از مدرسه و آموزش عالی جهت تصاحب این تکنولوژی .
حالا دور از درست بودن یا اشتباه بودن نظریات او که هنوز می توان بحث های زیادی را درباره آن مطرح کرد اما حالا اگر این مرحوم زنده بود احتمالا نهضت صدا و سیما زدایی و سینما زدایی را نیز راه اندازی می کرد .
صدا و سیما و سینمای ما از منظری به ضد تربیتی ترین رسانه های کشور بدل شده اند.
صدا و سیما هر روز مسابقه ای راه انداخته و مردم را تشویق می کند بر مصرف و مصرف و مصرف.صدا و سیمایی که قرار بود دانشگاه باشد.( یعنی چگونه باشد؟ شبیه دانشگاه های الان؟)
خانه های آن چنانی، کودکانی با موهای طلایی و چشمان آبی، مردان بور و خوش اندام و خانم هایی که لابد انواع عمل های زیبایی را روی صورت خود انجام داده اند.
خانواده بسیار خوشحال است و خانم خانه در انواع به روزترین دکورهای آشپزخانه غذا را می پزد و در رنگین ترین سفره ممکن اعضای خانواده و مهمان ها به صرف غذا مشغول می شوند یا در فضای سبز و باز همه در کنار هم و با خوشحالی تمام در حال صرف صبحانه هستند این ها همه از مشخصه های این آگهی ها در سیمای ماست.
نتیجه این گونه تبلیغات این می شود که نسل آینده این مملکت هر چه بیشتر تلاش می کند تا شبیه مردمان مغرب زمین شود با موهایی بور و چشمانی آبی و...
نتیجه آن می شود که توقعات نسل جدید نیز بالا می رود لابد حتما باید زندگی در خانه ای به این مساحت باشد و لوازم خانه با فلان برند خارجی باشد و...
نتیجه این نمایش مضحک این می شود که 19 میلیون حاشیه نشین این کشور باید بنشینند و هی غصه بخورند که این زندگیست که ما داریم و سرپرست خانواده نیز باید سر خود را هر روز به نشانه شرمندگی پایین بیندازد.
نتیجه آنکه امروز پذیرایی از مهمان و مراسم ها با تجملاتی ترین شکل ممکن برگزار می شود و یک به یک مهمان ها نیز معتقدند : یک مدل غذا بس بود، این ها اسراف هست و... اما هنگامی که نوبت به خودشان می رسد نمی توانند از چاهی که نهادهای فرهنگ ساز ما برای آنان کنده اند بگریزند.
در بسیاری از سریال ها تلویزیونی نیز نمی توان شغل خاصی را به بسیاری از شخصیت های داستان نسبت داد، این قضیه در فیلم های سینمایی کمدی اخیر سینمای ایران نیز شدت بیشتری پیدا می کند برای این امر می توانید رجوع کنید به دو فیلم سینمایی که اخیرا اکران شده اند "آینه بغل" با بازی محمدرضا گلزار و "دشمن زن" با بازی سام درخشانی
در آینه بغل محمدرضا گلزار که شخصیت اصلی داستان است یک سوپر میلیاردر است که در هیچ کجا نمی توان تصور کرد که چگونه این ثروت هنگفت را به دست آورده است، در مقابل او یک جوان پایین شهری با بازی جواد عزتی است(تقابل ثروت و فقر) که در یک گاراژ کار می کند و یک شب ماشین چند میلیاردی او را بر میدارد تا با نامزد خود دوری بزند و ...
زنان داستان نیز با آرایش و هیبتی خارج از عرف ظاهر می شوند تا لابد به جذابیت های جنسیتی داستان اضافه کنند.
در فیلم " دشمن زن" نیز که یک کمدی سطح نازل است نمی توان تصور کرد که شخصیت اول داستان که از زنان گریزان است،چگونه این ثروت را بدست آورده است او در نهایت عاشق دختری که متعلق به طبقه پایین جامعه است می شود( همان تقابل ثروت و فقر) و با او ازدواج می کند.
آرایش زنان نیز در این فیلم در وضع بدتری به سر می برد و از هیچ گونه شوخی جنسی و جنسیتی و خارج از عرف دریغ نمی گردد.
نتیجه به وجود آوردن این تصویرهای رنگارنگ ( حتی می توانید در پوستر بالا نیز نظاره گر باشید) آن است که باید پاسخی در برابر آن وجود داشته باشد وقتی بدین شکل افراطی چنین شخصیت هایی در فیلم و سریال به وجود می آیند شخصیت های واقعی در جامعه نیز به دنبال بر هم زدن ثروت هنگفت بر می آیند و چون موفق نشوند راه های دیگری را امتحان می کنند نتیجه آن می شود که کسی دیگر به فکر تولید و نان بازو خوردن نمی افتد . همه در فکر یک شبه پول دار شدن به وسیله دلالی و رانت و رابطه و لابد گرفتن ارز دولتی و عرضه کالا با ارز آزاد و گرفتن وام و پس ندادن آن بر می آیند.
همه در فکر آن هستند که شاید امشب بخت درب خانه آنها را بزند و به وسیله ستاره مربع و روبیکا و برنامه هایی از این دست که به قمارخانه ها بی شباهت نیستند پژوی 206 آلبالویی ( فراموش نکنید که رنگش آلبالوییست) را مال خود کنند.امروز صدا وسیما بیشتر از آنکه دانشگاه باشد و به دست عوامل دانشگاهی اداره شود به وسیله روبیکا اداره می گردد.
صدا و سیما و سینما اکنون به ضد تربیتی ترین رسانه های عصر ما بدل شده اند.ابزارهایی که بخش عظیمی از تغییر ذائقه نسل جدید را عهده دار شده اند؛ این طور نیست؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلام
خوشحالم که جوانان خوب و نکته سنجی مثل شما معلمان اینده ایران خواهند بود.
تبریک می گم بهتون.
موفق باشید.
آقای بزرگ نیا به مطالب مهمی اشاره کردید. سپاس