صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

انتقاد از حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس دهم و مطالبات معلمان

نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی گفت: آموزش و پرورش از لحاظ اهمیت در اولویت اول قرار دارد، اما بودجه آن در ردیف سیزدهم لایحه دولت است و از ۵ سال گذشته تاکنون سهم آموزش و پرورش از 6/ 15 درصد بودجه به زیر ۱۰ درصد رسیده است. آموزش و پرورش وضعیت خوبی ندارد. هر گونه نگاه سیاسی به آموزش و پرورش سم مهلک است. آموزش و پرورش اولین وزارتخانه و تأثیرگذارترین وزارتخانه به شمار می‌رود، اما بودجه آن در ردیف سیزدهم لایحه دولت قرار دارد. آموزش و پرورش ۱۴ هزار میلیارد تومان بدهی و کسری دارد.
وی افزود: در ابتدای مهرماه برای ساماندهی آموزش و پرورش احساس نگرانی می‌کنیم . ۵ سال قبل یک دروغ گفته شد که آموزش و پرورش ۱۵۰ هزار نیروی مازاد دارد و این دروغ باعث شد که دولت از آن سال تا به امروز برای نیروی انسانی ، دانشگاه فرهنگیان به آموزش و پرورش مساعدت نکند.
حاجی بابایی خاطر نشان کرد: امروز آموزش و پرورش با ۱۹۴ هزار کسری نیرو مواجه است. یک میلیون و ۷۰۰ هزار ساعت حق‌التدریس نیاز دارد. آموزش و پرورش نتوانسته است رضایت عمومی فرهنگیان را کسب کند. کسری سختی کار چه معنایی دارد. بعد هم در این باره به مجلس نوشته می‌شود که کمک کنید، این که نیاز به مصوبه مجلس ندارد. هیأت دولت باید مصوب کند تا سختی کار پرداخت شود ، تا حق سرپرستی خانم‌ های سرپرست خانوار به آن‌ها داده شود. " (1)

باید قبول داشت که آموزش و پرورش از سوی هیچ وزارتخانه ای و هیچ نقش سیاسی حمایت و همراهی نمی گردد که اهمیت آن اولویت اول کشور باشد   آموزش و پرورش اگر از نظر اهمیت در اولویت اول بود قدرمسلم بودجه آن هرگز در رتبه سیزدهم قرار نمی گرفت. کدام شاخص ها یا فاکتورها دال بر اولویت اول بودن آموزش و پرورش در این جامعه و دولت و مجلس هست ؟ در بین 18 وزارتخانه ، بعید می دانم آموزش و پرورش رتبه 13 داشته باشد :
*چون هیچ وزارتخانه ای ابتدا به ساکن در اولین روزهای شروع سال جدید دچار کسری بودجه نیست !
*چون هیچ وزارتخانه ای دیون پرداختی یک سال را به نام مطالبات ده ساله نزد خود نگه نداشته است .
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش نیروهای رهگذری غیرمتخصص باری به هر جهت ندارد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش بیمه بلاتکلیف پا در هوا ندارد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش در عدم پرداخت پاداش پایان خدمت سوء سابقه ندارد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش از دانش روز محروم و به طور سنتی اداره نمی گردد.
* چون هیچ وزارتخانه ای به اندازۀ آموزش و پرورش در عین دسترسی بر قلب و مغز کودکان این سرزمین در تربیت یا کاشت بذر مناسب در آن ناتوان نیست.
و.....
گفتید که : "هر گونه نگاه سیاسی به آموزش و پرورش سم مهلک هست ."
بزرگ ترین درد ما آموزش و پرورشی ها هم همین سم مهلکی است که ذکر می کنید. نَفَس معلم هم سیاسی شده ، تفکر دانش آموز سیاسی شده ، حق و حقوق اجتماعی مان هم سیاسی شده ، مدیران بالای سرمان هم خیلی بد سیاسی شده اند و به جز مدیریت نیروی انسانی در آن از همه چیز خبر هست. آموزش و پرورش هرگز مستقل نبوده است و همین وابستگی خصوصا در بُعد سیاسی روز به روز آن را ناتوان تر و محتاط تر ساخته است.

محافظه کاری و ترس در جای جای آموزش و پرورش در بین نیروهای صفی و ستادی آن کاملا مشهود است :
* سکوت پوشانندۀ خطا ها و لرزش ها برای حفظ و از دست ندادن موقعیت شغلی شاید به دلیل همان دَم حجله کشتن گربه در روز استخدام با گزینش ایدئولوژی - سیاسی ، یکی از دلایل اصلی این فرآیند از بین برندۀ خلاقیت ، اعتماد و شجاعت کاری است.
* مستقل نبودن وزیر در تصمیم گیری ها ، و نظارت شورای عالی آموزش و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی و امروز با ذره بین دیوان محاسبات بر ایجاد هر نوع تغییر یا حرکت رو به جلو ، امکان اخذ تصمیمات قاطع و شجاعانه را از وزیر سلب می نماید. مشورت یا همفکری درون سازمانی در آموزش و پرورش جایش را به اِعمال نظرات برون سازمانی داده است.

اصل 54 و 55 قانون اساسی :
اصل 54 قانون اساسی: ديوان محاسبات كشور مستقيما زير نظر مجلس شورای اسلامی می باشد. سازمان و اداره امور آن در تهران و مراكز استانها به موجب قانون تعيين خواهد شد.

انتقاد از حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس دهم و مطالبات معلمان

و اصل 55 قانون اساسی : ديوان محاسبات به كليه حساب‌های وزارتخانه‌ها، مؤسسات، شركت‌های دولتی و ساير دستگاههايی كه به نحوی از انحا از بودجه كل كشور استفاده می ‌كنند به ترتيبی كه قانون مقرّر می ‌دارد رسيدگی يا حسابرسی می نمايد كه هيچ هزينه‌ ای از اعتبارات مصوب تجاوز نكرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسيده باشد. ديوان محاسبات ، حساب‌ها و اسناد و مدارك مربوطه را برابر قانون جمع ‌آوری و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسليم می نمايد. اين گزارش بايد در دسترس عموم گذاشته شود. ( 2 )
گفتید که : " نیازی به مصوبه مجلس نیست ،هیئت دولت باید مصوب کند تا سختی کار پرداخت شود ، تا حق سرپرستی خانم‌های سرپرست خانوار به آن‌ها داده شود." اما چون دیوان محاسبات مستقیما زیر نظر مجلس عمل می نماید پس دقیقا وظیفه مجلس است و امروز برای کسورات بندهایی از حقوق فرهنگیان وزیر می گوید : بنده در اِعمال این کسورات نقشی نداشته ام و قرعه کار بر پای دیوان محاسبات انداخته می شود .
سئوالی ظریفی قابل طرح است و آن این که : اگر در گذشته وزرا و یا نمایندگان مجلس و یا..... برای افزایش حقوق فرهنگیان با دقت و به درستی و کارشناسانه عمل ننموده اند و عناوین من درآوردی غیر قانونی برای این افزایش قائل شده اند تقصیر امروز فرهنگیان چیست که به نام تبعیت از قانون ، آن موارد کسر می گردد؟ مواردی چون حق عائله مندی معلمان مجرد ، یعنی واضع این قانون درک نکرده است که عائله به خانواده ای گفته می شود که یک جوان با ازدواج آن را تشکیل می دهد و به خانوادۀ خود معلم اطلاق نمی گردد؟ یا غیر قانونی بودن بند سختی کار ؟

راستی چرا اضافه شدن این بند به ریز حقوق فرهنگیان ، قانونی نیست ؟ یعنی شغل ما جزو مشاغل ساده و آسان است ؟ بزرگ ترین سختی کار یک معلم محافظت در تمامی ابعاد از 40 - 30 دانش آموز در طی 4 - 8 ساعت تدریس روزانه است ، محاسبه سالانه آن بر عهده شما . شما که از سختی نگه داری و مراقبت از کودکان و نوجوانان امروزی مطلع هستید بماند کار شاق معلم برای کودکانی که دانش آموزان را فرزند خود می شمارند اما حقیقتا نیستند. اگر از بینی دانش آموزی خون آمده دل معلم لرزیده ، رنگ پریدگی و بی حالی دانش آموز در کلاس درس زیر پای معلم را سست کرده ، ما که هر دائم اورژانس فراناخواندۀ بالای سر فرزندان این مملکت بوده و هستیم حال سختی کار من معلم را زیر سئوال می برید ؟

سختی تدریس متون تخصصی طی 45 تا 80 دقیقه سرپا ایستادن معلم جهت اِشراف به تمامی دانش آموزان کلاس را چطور؟ از لحظه ورود به کلاس تکلم با دانش آموزانی که گاه هر کدام ساز خود را می نوازند و معلم به عنوان رهبر گروه سعی در به نظم درآوردن هر ساز ناکوک دارد. معلمی که هماهنگ کننده خواسته های صدها نقش دیگر بجز وزیر در کلاس است چگونه سختی کار نمی تواند داشته باشد؟ سال تحصیلی 76- 75 را حداقل خود بنده به خاطر دارم کلاس های 50 نفری دوره متوسطه را که 6 - 5 دانش آموز هم در طاقچه پنجره می نشستند و معلم کلاس را مدیریت می کرد! همه معلمان دوران سخت خدمت مناطق محروم خود را به خاطر دارند مگر آنانی که همسران خواص این جامعه از جمله استاندار و فرماندار و.... که مستقیم در شهر کلان خود و در مدرسه ای خاص و با سمتی خاص مشغول به خدمت بودند و هستند !
مگر طی این 5 سال بر تعداد معلمان افزوده نگردیده که به جای افزایش بودجه ، آن را کاهش داده اید ؟ ( از 15/6 درصد به زیر 10 درصد ) یعنی در این جامعه به جای افزایش بودجه بخش های تولیدی کشور جهت ایجاد اشتغال و افزایش تولید و رسیدن به رونق اقتصادی ، هر سال بر میزان بودجه و حقوق شاغلان تمامی بخش ها به جز آموزش و پرورش افزوده می شود اما مهم ترین بخش ایجاد توسعه یعنی آموزش و پرورش در تمامی ابعاد خود محروم و بی نصیب می ماند؟ آیا خود همین تصمیم ، عقلانی است؟ محافظه کاری و ترس در جای جای آموزش و پرورش در بین نیروهای صفی و ستادی آن کاملا مشهود است

گفتید که : دروغ 5 سال پیش مبنی بر 150 هزار نیروی مازاد آموزش و پرورش باعث عدم کمک دانشگاه فرهنگیان به آموزش و پرورش است ! یعنی فقط این دروغ (که دروغ مصلحت آمیز کمرشکن در آموزش و پرورش کم هم نیست ) باعث عدم تربیت نیروی انسانی مورد نیاز هست یا بی کفایتی و منجمد ماندن دانشگاه فرهنگیان در عدم انجام رسالت تربیت معلم طبق ساختار قبلی خود باعث رکود در جذب و آموزش معلمان برای تکمیل کلاس های خالی است ؟ آیا این شگرد برای جذب معلمانی با اسامی گوناگون خرید خدماتی یا حق التدریس و ..... جهت عدم ایجاد ردیف حقوق رسمی و پرداخت مبالغ کم حقوق که خیر ، دستمزد بدانها نمی باشد؟ بیکاری جوانان ، شغل معلمی را برای آنان جذاب و وسوسه انگیز می نماید با ترسیم آینده ای تثبیت شده که متأسفانه این هم سرابی بیش نیست !

انتقاد از حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس دهم و مطالبات معلمان

جناب آقای حاجی بابایی ،
واقع امر به عنوان رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شما هم در حد من نوعی فقط به بیان آلام و درد های فرهنگیان می نشینید . شما که سابقه فعالیت سیاسی در نقش های گوناگون را در این مملکت دارید بهتر از هر کس فراز و نشیب سیاست های قابل اِعمال و سیاست های مانع آنها را می شناسید . شما چرا بر لبۀ تیز تیغ بیان واقعیت ها حرکت می کنید.

آموزش و پرورش هرگز مستقل نبوده است   یقین رسالت نقش شما به عنوان وزیر اسبق و رئیس فعلی فراکسیون فرهنگیان مجلس که چند بار نیز عضو آن بوده اید بسیار بُرنده تر و اثر گذارتر از طرح مسأله باید باشد. اشکال عمدۀ جامعه ما همین است. وزیر هم از درد می گوید . شما هم ، کمیسیون آموزشی مجلس هم ، شورای عالی آموزش هم ، مجلس هم ، وکلا هم ، کارشناسان و متخصصان امر هم و من معلم هم ! در این جامعه خواجه حافظ شیرازی هم می داند مشکل یا مشکلات وزارتخانۀ آموزش و پرورش چیست ؟ اما دریغ از بیان راه حل یا جست و جوی آن یا درمان درد. بالاخره یکی در این نظام سیاسی باید نقش عمل کننده و نجات دهنده را بازی کند اما چه کسی ؟ آیا ماندن در دور باطل ندانم کاری یا طرح مداوم بودجه نیست امکانات نیست ، عمدی است و قصد پیچاندن بیشتر مسایل را دارید؟
همه ما امروز در حد مطالعه و پیگیری اخبار مجلس و وزارتخانه می فهمیم مشکلات چیست اما کلید حل همه این معماهای آزاردهنده دست کدامین امیر کبیر زمان است؟ بزرگانی چون امیر کبیر هوشیار و بیدار بودند و هر دائم در اندیشه نفوذ سیاسی انگلیس یا روسیه ، طرحی برای دفاع از سرزمین خود داشتند اما مسئولان امروز چرا هیچ کدام برای گام برداشتن دغدغه رفع مظلومیت فرهنگیان را به جان خود نمی خرند؟
امروز آموزش و پرورش به رأی مستقل و حمایت همه جانبه کل کشور نیازمند است . وزارتخانه ها مجموع حلقه های یک زنجیرند نه رشته های منفک . ما هنوز نگرش سیستمی در کل دولت نداریم چه رسد به وزارت آموزش و پرورش. هر وزارتخانه خرده نظامی از مجموع نظام اجتماعی کل دولت است که کارکرد هر کدام بر دیگری نتیجه و اثر مثبت یا منفی می تواند داشته باشد. رشد و توسعه در تمامی ابعاد خود نیازمند عملکرد سیستمی تمامی وزارتخانه به نفع کل دولت است.
باید قبول داشت که آموزش و پرورش از سوی هیچ وزارتخانه ای و هیچ نقش سیاسی حمایت و همراهی نمی گردد که اهمیت آن اولویت اول کشور باشد.


1 ) کد خبر: ۷۰۰۱۷۲ - ۷ مرداد ۱۳۹۷
2) کد خبر: ۴۵۳۸۹۷۹ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۲


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ رییس کل دادگستری استان یزد با تشریح آخرین وضعیت پرونده مرگ ۲ دانش آموز یزدی در اردوی گرجستان گفت: ابعاد مختلف پرونده شامل اعزام غیرقانونی، سودجویی، تحصیل مال نامشروع و عدم مراقبت از دانش آموزان است.

منتشرشده در دانش آموز

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

 چالش های خبرنگاری و خبرنگاران

دست کم از زمانی که انسان گوش هایش شنید و توانایی حرف زدن نیز در او پدیدار شد ، این قوا به او کمک نمود که به هر گوشه و کناری که رفت و آمد کرد  و آنچه دید و شنید را در مغزش ثبت و ضبط کند. کنجکاوی یکی از حس هایی است که در همه افراد وجود دارد.

آلبرت انیشتین یك بار درباره خودش گفته بود: « من هیچ استعداد به خصوصی ندارم، بلكه صرفاً با تمامی وجود كنجكاوم»

خبرنگاری باشیم که هر آن لازم شد ، از گفتن حقایقی که بیان کرده ایم ابایی احساس نکنیم  كنجكاوی نشانه ای است از شور و هیجان پنهان و وضعیتی ناخواسته و غیرارادی در مورد چیزی كه دور شدن از آن برای فرد بسیار دشوار است و به این دلیل  كه شخص نمی تواند به نحو دیگری عمل کند مگر تلاش برای یافتن جواب پرسشی كه ذهن او را مشغول كرده رفتار نماید، پس فرد برای چنین رفتاری فقط تا اندازه ای مسئول است. ما انسان ها با احساسی از كنجكاوی زیاد به دنیا می آییم و همگی برای كشف و شناختن جهان و وسعت بخشیدن آن براساس توانمندی هایمان تا آنجا که می توانیم از عهده آن برآییم آماده  شده ایم.

اشتیاق انسان برای آن دانشی كه كنجكاوی مادرزادی را به سوی فراتر رفتن از افق های معلوم تشویق می كند ،غیر قابل مهار باقی نمی ماند. كنجكاوی انسان سیری ناپذیر و ارضا نشدنی است و در تحقیقات علمی به طرزی تفكیك ناپذیر به پیش بینی ناپذیری نتایج چسبیده است. تحقیقات خودش جریانی بی پایان است، آن هم با مقصدی كه هیچ كس نمی تواند آن را به دقت تخمین بزند.

با زندگی اجتماعی مردم آموختند که می توانند از اطلاعات مغزهای یکدیگر هم استفاده کنند ، چه بسا با دهان به دهان کردن آنچه هر روز در روزمرگی خود می دیدند و می شنیدند برای هم از همه چیز گفته اند . نقل قول گفته ها و ناگفته ها از گذشته دور تا امروز ، نُقل محافل برای پر کردن زمان هایی ست که دور هم جمع می شدند و اکثرا چنان  با آب و تاب برای یکدیگر تعریف می کردند که داغی آن در همان لحظه چون خمیری که تازه به تنور خورده است طعم خاصی دارد!

 هنوز هم این ماجرا ادامه دارد فقط تکنولوژی آن تغییرات زیادی داشته است. البته بماند که دیگر تجمع بیش از دو نفر در هر مکان ممنوع است !

تا پیش از این سواد عمومی در حدی بود که نقالی و داستان پردازی از چهل کلاغ ها ، برای بازارگرمی در گفتمان محله نشین های پایین دست ، مناسب طبع همگان بود و چه بسا اغراق در انتقال در برخی امور بیش از حد چون تخیلات هزار و یک شب در هر شبانه روز تعریف می شد.

  همیشه روشنفکرانِ خودآموخته از فطرت و رنج و زحمت زمانه را ، دردِ  نادانی جماعت حاضر آزار می داده و می دهد که نباید تا به این حد ، از فقر فرهنگی مردم سوءاستفاده شود . لذا در پیکار آنند که در آگاهی احوال و افکار عمومی کوتاهی نشود . اما چه می شود کرد که جای عزلت ایشان در حبس رقم خورده است و خام را از طعم پخته خبر نخواهد بود. چنانچه حضور روزنامه و رسانه و اخیرا شبکه های مجازی ، انقلاب جدیدی محسوب می شود لیکن ملت ایران این دردها را به کجا ببرد و به که اظهار کند که هنوز در دانایی اکثریت مردمش ضعیف بوده است !

تاریخ هیچ گاه برای جامعه ما درس عبرت نشده است. سایه ننگین استعمار همیشه بر سر ما خواهد بود. چه آن زمان هایی که معاهده های شوم امضا می شد و چه هر زمان که افراد نالایق و بی کفایت خرقه ی آلوده از گناه خود را بر چوب لباس شانه های مردم آویزان می کردند و می کنند و چنان تشخیص خوب از بد را سخت کرده اند که زمام امور که از دست رفته است هیچ ،  بلکه فرار روح از تن نیز به واسطه ایجاد توهماتی که هر لحظه چون ارتشی از سم اسبیان ریش بلند و مو سپید کرده به آهنگی متوازن برای خواب این جماعت خسته و بَرده در چنگال زور و ظلم  ، نجواهای شیرینی می نوازد که عنقریب زوال سلطنت تعقل را آرام آرام چنان پیش می برد که نیاز به هیپنوتیزم هم ندارند . این همه وحشت از آن  بوده  و هست  که نکند با اعتنای خلق ، فرصت گرانبهای گریز از مرکز را با اعتماد معامله ای از چنگشان خارج کنند .برای همین است که اخبار سردرگم کننده و آب و تاب دار که هر چه پیاز داغش فزون یابد به لذت نزدیک تر ، جای قصه های  کهن را به نحوی گرفته است که مردم باورشان شده است که غیر از خودشان در حال حاضر هیچ احدالناسی وجود نداشته است. البته امروز آن هدفی که جغرافیای ذهن هیأت حاکمه سرسپرده در مقابل سیاست و اقتصاد در قلمرو گرفته اند،  بسیار الگو گرفته از همان نعمت قانون جنگل است . پس رفتار این چنین دور از ذهن نیست.

کشیدن ممکلت ایران ، در دایره  رشته های تلگرافی که با ممالک اروپا مربوط بشود ، هیچ جهت مخصوصی نداشته ، و هرگز چنین نیست و اراده مستقیمی هم وجود نداشته که برای ایران منبع عایدات سرشار شود. جز اینکه وضعیت جغرافیایی مملکت ایران  طوری بود که آن را به سعادت داشتن چنین مؤسسه سودمندی نائل گردانید.

هر گاه  مملکت ایران توانست اخبار تلگرافی ممالک دور را به نفع مردمش ترجمه کند و از حاکم گرفته تا برزگر و دهاتی به یک سان با هم مراوده کنند می شود گفت که سیم های تلگراف به خانه توسعه رفته است.

روزنامه ها 400 سال است که در سراسر جهان در حال شکل دادن به افکار عمومی هستند و هنوز جز شکل های محبوب و معتبر رسانه ای و عرصه اطلاع رسانی به حساب می آیند حفظ این موقعیت اصلی ترین چالش تولید کنندگان روزنامه ها است بر اساس یافته های تازه ترین پژوهش انجمن جهانی روزنامه ها که در زمینه فرایندهای روزانه ای صورت گرفته است تیموتی بالدوین (timothy Baldwin)  مدیر این انجمن می گوید : « امروز مدیران روزنامه ها بیش از همیشه این تمایل را از خود نشان می دهند تا با اتکا به نوآوری ها و استراتژی های متفاوت به جذب خوانندگانی بیشتر بپردازند. »

از نتایج یک بررسی ( survey)که در سه ماه مارچ ، اپریل و مه 2004 در 14 کشور به عمل آمده بود چنین بر می آید که مردم دهه اول قرن 21 خبر های فوری«اسپات نیوز» را از رادیو- تلویزیون ها به دست می آورند تا روزنامه ها. این رادیوها اینک در موبایل ، ساعت دستی و حتی در قلم تعبیه شده اند و بسیاری از این ابزارهای اطلاع رسانی به محض دریافت یک خبر نو ، فرد را متوجه آن می سازند. فروش تلویزیون های جیبی نیز در حال افزایش است. طبق این بررسی منبع دیگر موسسات جمع آوری اخبار و نظرات ( مقالات ) هستند که آنها را به سرعت برای مشتریان خود به ایمیل آنان ارسال می دارند. این مؤسسه ها که همان دفاتر بریده جراید هستند بر حسب تقاضای مشتریان اخبار و نظرات را شخصی می کنند و ارسال می دارند . بنابراین یک فرد هر آن از همه مطالبی که در طلب آنهاست و در رسانه های سراسر جهان انتشار یافته اند آگاه می شود.


در این گزارش چنین نتیجه گیری شده است که در شرایط قرن 21 مشتریان روزنامه ها کسانی هستند که طالب گزارش های تحلیلی ، مقالات ، نامه های مردم ، میزگردها، مصاحبه های خیابانی، کسب نظر پیرامون یک موضوع ، یک طرح و یک اقدام و گزارشات مربوط به جزئیات زندگی و فعالیت های جوامع شهری هستند.

بدین ترتیب مردم در قرن 21 از روزنامه همان را می خواهند که پدرانشان از مجله می خواستند. البته این نکته را از خاطر نبریم که نسل امروز در جریان نیستند که پدرانشان دقیقا چه می خواستند و به دنبال چه اهدافی بوده اند که امروز در پی نصیحتِ نرفتن به راه های رفته ی خود و دوری از عقب گردهای خویشند. همه فرار رو به جلو را به یکدیگر یاد داده اند.

زمانی سخن از گفت و گوی تمدن ها بود . به یقین ممالکی می توانند با هم گفت و گو داشته باشند که تمدن داشته باشند و ریشه ای برای دویدن در گذشته فرهنگی ! آیا در میان خود ملت هم گفت و گویی از تمدن ها می توان به مناظره گذاشت؟

اغلب گزارشگران فعال در جرگه ی خبرنگاری که همواره در پی یافتن جواب های منطقی و ابلاغ پیغام های پیچیده هستند ، با همه جرأت و جسارتی که در تجمعات هول انگیز باید داشته باشند  ، هنوز نتوانسته اند درمناظرات وطن فروشان و فدا کنندگان منافع ملت و کشور حضور چشمگیری داشته باشند. البته این به لطف جلوگیری مشاوران خیرخواه است که نکند مسأله ای حادث شود که بگویند اتفاقی افتاده است و اگر همگان بدانند دیگر سنگ بر روی سنگ بند نمی شود !

چالش های خبرنگاری و خبرنگاران

امروز اخبار همه جا هست. در هر لحظه و هر کجا هر شهروند صاحبِ حق شهروندی می تواند ، از ترقی و تکامل و یا ذلت و اسارت و نکبت خود خبر تهیه کند و به همه جا بفرستد. خسارت هنگفت این پدیده ارزنده علمی را مملکت ایران نمی تواند جبران کند . چیزی نیست که نه به مناقصه بگذارد و نه به مزایده. تنها راهش این است که با این موضوع منطقی برخورد کند.  همه کسانی که خود را مسئول مردم می دانند می بایست احساس تکلیف خود را در قبال ملت و کشور بالا ببرند وگرنه جلوی علم و صنعت را نمی توانند بگیرند. جملات خبری اگر بیان نشود ، اشکال دیگر جمله را نمی توان در شیشه نا آگاهی پنهان کرد.

در تمام مدارس کشور اگر دانش آموزان ما نمی توانند انشا ، نامه و گزارش بنویسند ولی می توانند از خانواده و  معلم و مدیر و کادر مدرسه بهره برداری خوب یا بد داشته باشند. همه دانش آموزان خبرنگارند. شاید خود خبر ندارند. تنها مشکلشان این است که تا کم تجربه اند به دنبال برداشت ها و گزارشات سالمند ولی تا پا به عرصه لیاقت و کاردانی می گذارند ، تصوراتشان اسیر نزدیکی ها و روابط شهریاران می شود. آن وقت است که اگر بالاجبار آنان را به جلسه با صاحب منصبان اقلیم توس  ببرند ، صدایی از آنان حتی به ضعف و حالت طوسی شدن از رخسارشان حاصل نمی شود که نلرزانید مردگان در خاک را که چون به درس مکتب حق ، از آنان برایمان تفسیر عشق کرده اند. نفرت خود از ذات اقدس الهی را ، در قلب های ساده ما نگنجانید.

چالش های خبرنگاری و خبرنگاران

چه سخت بگذرد بر نسلی که ندامت را سرلوحه خود کند و نیندیشد از احتیاج عقل بر همج رعاع که هر دم او را به قعر می کشد.

بی جهت نیست که ممالک پیشرفته از توفیقات خود در خصوص امتیازات ثبت شده می گویند و می نویسند و بدان فخر نیز می فروشند. مایه مباهات هم هست که خوشوقتی همه عالم را شاهدیم و چه استبدادی در قضاوت یک طرفه خود داریم که همواره در انتظار آن هستیم که  آزادی بیان و اندیشه برایمان باشد اما هیچ کس نمی تواند عقده از زبان خویش بگشاید و آن بگوید و بنویسد که در حصار افکار اوست.

 برخی خبرنگاران به جای خدمت به جامعه در اختیار افراد خاصی قرار گرفتند، از افرادی که برای کمک به جامعه قلم می‌زنند تقدیر می‌کنیم اما رسالت و استقلال خبرنگار این است که نباید موضع گیری کند و با یک تیر ، تمام اختلالات بینایی خود را  نشانه بگیرد . ممکن است چون برخی کشته شدگان خیطه خبرنگاری جان خود را هدف گرفته باشد. در شرایط قرن 21 مشتریان روزنامه ها کسانی هستند که طالب گزارش های تحلیلی ، مقالات ، نامه های مردم ، میزگردها، مصاحبه های خیابانی، کسب نظر پیرامون یک موضوع ، یک طرح و یک اقدام و گزارشات مربوط به جزئیات زندگی و فعالیت های جوامع شهری هستند

برخی خبرنگاران قلم‌شان را در خدمت گروه خاصی قرار می‌دهند . قلم نباید با پول معامله شود و عده‌ای رسانه ها را به چنگ خود گرفته اند به این خاطر که تنها به فکر خویشتند.  رسانه‌ها باید جامعه را به سمتی ببرند که مردم به سمت بدبختی نروند. آیا رسانه ملی در اختیار ملت است؟

خبرنگارانی که تازه وارد کار شده‌اند قلم سالم‌تری دارند و بدون حمایت از جناح خاصی می نویسند. امید است این افراد حریص چاکری خانه زاد ها  و نمک پروده آستان های مبارک این و آن نشوند.

خبرنگار همیشه حامل اخبار و گزارشات غم انگیز نیست. بلکه از اتفاقات خوب هم می گوید و می نویسد. اگر این روزها کمتر خبرهای خوش شنیده می شود ، مقصر خبرنگاران نیستند. شرایط غم انگیز است  یا باید کلا چیزی ننویسند یا هر آنچه هست را عنوان کنند.

دردنیای امروز مثنوی نوشته بر باد خواهیم شد ، اگر چنان بنویسیم و بگوییم که خواسته خواص باشد و عوام را سنگ زیرین قدم های بی زحمت خدم و حشم قشونی قرار دهیم که غلامشان چشم بد به ناموس دخت مهد علیا دارد. چنانچه اقلیت خبرنگاران اینگونه اند به پای همه ننویسیم.  بهتر است ملت شریف ایران انتطار خود را از رسانه ملی بالا ببرند چرا که برای آن هزینه می پردازند.  لااقل از چیزی که برای آن هزینه می کنند توقع بازدهی داشته باشند.

خبرنگاری باشیم که هر آن لازم شد ، از گفتن حقایقی که بیان کرده ایم ابایی احساس نکنیم.


 ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

صدای معلم :

پیش تر یادداشتی از « رضا نباتی » با عنوان :
" ... آيا مي دانيد بخش قرآن حوزه معاونت پرورشي با داشتن هزاران نفر كارشناس و مربي پرورشي با گسترده ترين فعاليت قرآني كشور ( زنگ قرآن مدارس ) به كلي بيگانه است؟! "
40 سؤال قرآني از وزير آموزش و پرورش ...  ( این جا ) منتشر گردید .

معلمی نقدی بر این یادداشت نوشته است .

ضمن تشکر عین آن منتشر می شود .

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

انتقاد به احمد حج فروش

خراسان رضوی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور