گروه رسانه/
واقعه آزار جنسی دانش آموزان در مدرسه ای در غرب تهران واکنش های متفاوتی را به دنبال داشته است .
همکاران و مخاطبان هر یک مساله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده اند.
« صدای معلم » ضمن تشکر از این دوستان از سایر معلمان و کارشناسان دعوت می کند تا این موضوع را مورد تحلیل و بررسی بیشتر قرار داده و راهکار کارشناسی را نیز ضمیمه آن کنند .
بدیهی است نظرات و دیدگاه های این دوستان محترم الزاما مورد تایید این رسانه نمی تواند باشد .
انسانها به عنوان موجودات اجتماعی مجبور به زندگی با جمع هستند. اگر خوب دقت کنیم در روابط یا تعامل اجتماعی افراد با یکدیگر وقتی ناآشنایند هیچ نوع برخورد فیزیکی وجود ندارد . هر روز از کنار صدها و گاه هزاران فرد دیگر بیگانه می گذریم بدون هر نوع تماس فیزیکی یا حتی نگاهی. گاه به عمد یا غیر عمد برخورد جسمی دو همجنس یا ناهمجنس صورت می گیرد و شدت آن برخی اوقات به قدری است که فرد ضربه خورده با عصبانیت و گاه با کلمات ناخوشایند او را مورد عتاب خود قرار می دهد و گاه با اطمینان از غیرعمدی بودن این برخورد حال از ناحیه کتف یا سر و یا گذاشته شدن پا بر روی پایش در اتوبوس شهری یا مترو ، نجیبانه سکوت می کند.
ما انسانها ظاهرا یک آزادی دائمی با خود داریم و از آن بی خبریم . " آزادی حریم تن " .
به جز شرایط آشنایی نزدیک یا دور ، هیچ دو انسانی حتی مجبور نیستند به یکدیگر دست بدهند یا روبوسی کنند یا همدیگر را در آغوش کشند. پس شرط اجازت لمس تن بدن دیگری آشنایی دور یا نزدیک است. آشنایی تنها کلید مجوز ارتباط با حریم تن آدمی است و گر نه به واسطه همان آزادی تن ، احدی حق لمس یا ورود بدان را ندارد.
ما در این ماجرای شنیع و قبیح آزار جنسی گروهی از دانش آموزان دبیرستان پسرانه در یک مجتمع آموزشی غیرانتفاعی در منطقه 2 تهران ، این حریم تن را شکستیم اما به واسطه آشنایی . یعنی به شرط دخالت رابطه مربی و دانش آموز. در یک مدرسه فقط معلم ، مربی و تعلیم و تربیت دهنده نیست ، تمامی عوامل موجود در یک مدرسه از مدیر تا معاون و از معلم تا دبیر ورزشی و پرورشی و حتی خدمتگزار یک مدرسه می تواند بر روی دانش آموزان اثرات مفید یا تخریبی آموزشی و تربیتی داشته باشند.
پس در اینجا به حریم تن نوجوانانی که به تمامی عوامل مدرسه توسط والدین آنها و توسط جامعه اعتماد ورزیده و بدانها سپرده شده است تعدی و تجاوزی صورت گرفته است. یعنی این تعدی به شکسته شدن " حریم تن و آزادی آن " و به تزلزل " اعتماد " اولیا و دانش آموزان به نظام آموزشی و جامعه نیز بوده است.
کسی نیست که نسبت به امانات سپرده شده خود به عنوان کالا به دیگران در صورت تخریب یا آسیب دیدن ، عصبانی نگردد. وقتی که لباس خود را برای شست و شو به خشکشوئی محل زندگی خود می دهید و آن تکه لباس عزیزتر از جان شما یا گم می شود و یا آسیب جدی می بیند چه حالی پیدا می کنید ؟
یا زمانی که اتومبیل خود را برای تعمیر یا تعویض قطعه ای به تعمیرکار آشنا یا ناآشنا می سپارید و اتومبیل شما آسیب حتی بیشتر از قبل می بیند یا قطعه اصلی برداشته شده و با قطعه چینی جایگزین می شود واکنش ما چه خواهد بود؟ آستانه تحمل ما چقدر خواهد بود ؟ چند روز قادر نخواهیم بود تا بر شدت عصبانیت و ناراحتی خود چیره شویم؟ چند روز بر زمین و آسمان ناسزا خواهیم گفت؟ در واقع اینجا چیزی که برای ما قداست دارد آسیب دیده است و آن " اعتماد " است . ما برای اعتماد و اطمینان خود و صدمه دیده شدن آن عصبانی هستیم و خود را در این خصوص گول خورده یا مغبون حس می کنیم . خصوصا اگر سطح سواد و شغل ما نسبت به آن افراد حداقل از نظر خودمان برتر باشد شدت تحمل این بدعهدی سخت تر خواهد بود. حال به شدت و عمق فاجعه بیندیشید که این امانت کالا نیست و موجود انسانی است آن هم در سنین آسیب پذیری و ناتوانی .
ویژگی های " بیماران پدوفیلیا "
"پدوفیلیا یک انحراف جنسی و یک اختلال روانی است که در آن فرد از لحاظ جنسی جذب کودکان می شود و می توان گفت این نوع جذب شدن غیر طبیعی و غیر عادی است. پدوفیلی با خیال پردازی ها و یا فعالیت های جنسی با کودکان قبل از سن بلوغ ، مشخص می شود. مبتلایان به پدوفیلی در اکثر مواقع مردان بوده و به هر دو جنس دختر و پسر جذب می شوند، لازم به ذکر است فرد پدوفیلی با بزرگسالان غیر همجنس خود نیز به خوبی رابطه برقرار می کند. افراد پدوفیلی معمولا خودشان را این طور توجیه می کنند که کارشان در راستای کمک به کودکان قربانی بوده است و در همین راستا ممکن است به خود بگویند که به پروسه رشد کودک کمک کرده اند و یا کودک قربانی از عمل آنها لذت برده است. با این حال دائما به قربانیان شان تأکید می کنند که چیزی به والدین و نزدیکان خود نگویند. آمار ۲۰ درصدی آزار جنسی کودکان در آمریکا، پدوفیلیا را تبدیل به شایع ترین انحرافات جنسی کرده است. متجاوزان در اکثر موارد فامیل، خویشاوندان و کسانی بوده اند که با خانواده کودک ارتباط نسبتا نزدیکی داشته اند. اشکال مختلف رفتارهای مرتبط با پدوفیلیا می تواند از صرفا نگاه کردن به کودک تا درآوردن لباس و لمس وی را شامل شود. مطالعات نشان داده اند که کودکانی که مورد غفلت والدین شان قرار می گیرند و یا تنها هستند بیشتر در معرض خطر آزار یک فرد پدوفیلی قرار دارند."
افرادی که با روان درمانی می توانند درمان شوند اما شناسایی آنها دشوار است. مسئولین آموزش و پرورش اشاره به آموزش های خود مراقبتی کرده اند اما آن را تعریف ننموده اند. آیا خود مراقبتی یعنی سپری کردن دوره های ورزش رزمی یا بوکس ؟ خودمراقبتی یعنی آشنا و آگاه کردن کودکان و نوجوانان به مسایل جسمی یا جنسی ؟
بدون تعارف نوجوانان امروزی در سایه ورود آزادانه و بدون حد و مرز به فضای مجازی به اندازه کافی اطلاعاتی در خصوص مسایل جنسی دارند و همانند 30 – 50 سال پیش نیست که او با دنیایی از سئوالات مربوط به این مسایل تنها یا کلافه بماند. پس حداقل مشکل عمومی امروز این ناآگاهی نیست .
به نظر می رسد مشکل ندانستن و غفلت از محدودۀ " حرمت تن " است. مشکل ، ندادن آگاهی ما به او برای اجازه ندادن دیگری برای ورود به این تن است. دیگری هر کس به جز والدین . آشنا و ناآشنای نزدیک یا دور . ما باید به کودکان خود همین نکته ساده را آموزش دهیم : دخترم ، پسرم به جز خودت و پدر و مادرت هیچ کس حق ندارد لباس تو را در آورد یا به بدن تو دست زند . آخه چرا ؟ چون ممکن است به تو آسیبی برساند و باعث ناراحتی تو و ما شود. همانند قصه از دست بیگانه هیچ وقت خوراکی نگیر و نخور. همه والدین این جمله ساده را آموزش می دهند و اغلب کودکان در رعایت آن جدی هستند. اگر کسی چنین کرد حتما بیا به ما بگو . نترس ما تو را دوست داریم و نمی خواهیم صدمه ای ببینی.
این هم آموزش خود مراقبتی بدون هزینه و دردسر. اما موضوع بدین سادگی نیست. قدر مسلم پنهان کاری ما یا تابو دانستن گفت و گوی بدون پرده ما با فرزندان نسبت به درک و فهم سن شان در خصوص برخی مسایل یا واقعیت های زندگی نیز به ضرر او و ما و جامعه تمام می شود. اما فضای مجازی این تابو را در هم شکسته و فقط به همراهی والدین نیاز دارد تا او در آن فضا سردرگم نگردد چون مسایل جنسی ارتباط نزدیکی با مسایل روحی – روانی فرد دارد و هر نوع برداشت غلط می تواند حتی موجب مبتلا شدن فرزند خود ما به بیماری پدوفیلیا گردد.
چند نکته ساده اما مهم برای حفظ امنیت کودکان و نوجوانان توسط والدین:
1 - آموزش " حرمت تن " به فرزندان برای هوشیاری آنان.
2 - همراهی والدین با کودک و فرزند در حال رشد و ورود به بلوغ .
3 - ابلاغ عدم اعتماد به هر کسی به جز والدین در هر نوع ارتباط فیزیکی برای کودکان و نوجوانان.
4 - آموزش رفتارهایی چون جیغ زدن ، گاز گرفتن ، لگد زدن به کودکان و نوجوانان در صورت هر نوع تعدی .
5 - دقت و تأمل و نظارت والدین بر سلامتی روح و جسم فرزندان در تمامی سنین رشد با مشاوره گرفتن از کارشناسان امر جهت کنترل احتمال وجود چنین بیماری . باید واقع بین بود. واقع بینی با تعصب و خود انکاری متفاوت است.
6 - دوستی و صمیمیت والدین با فرزندان برای طرح مسایل خود جهت عدم پنهان کاری چنین رخدادهایی و ممانعت از برخورد تند یا غیرمنطقی خود با فرزندان که منجر به ایجاد ترس در آنان برای گفتگو می گردد.
عمق فاجعه قابل پیش بینی نیست ، شخص مبتلا به این بیماری قابل تصور و شناسایی نیست و از هر کس و در هر جایی احتمال وقوع چنین آسیبی وجود دارد لذا صمیمیت والدین با فرزندان و همراهی آنان در تمامی سنین آسیب پذیری ، حداقل تا 18 سالگی ، از وظایف خطیر آنان است . هر کودک و نوجوانی می تواند قربانی باشد اما در این بین ایجاد حس هوشیاری و آگاهی در کودک و نوجوان دو زاویه احتیاطی برای در امان بودن آنان است.
چند نکته ساده اما مهم برای حفظ امنیت کودکان و نوجوانان توسط آموزش و پرورش :
1 - دادن اطلاعات درست و آموزش الفبای حرمت تن .
2 - آموزش اولیای مدرسه برای هوشیاری و دقت نظر به مسایل و رفتارهای مشکوک و حساس در کلاس درس یا محوطه مدرسه .
3 - هنگام جذب معلم با هر عنوان آزد ، رسمی و..... و تمامی کادر برای نظام آموزشی ، حتما غربالگری سلامتی روحی – روانی توسط کارشناسان امر بعمل آید.
4 - پنهان کاری رفتارهای نامطلوب اجتماعی در مدرسه از معلمان و دانش آموزان به تشدید آن رفتارها منجر می شود .
5 - استفاده از امکانات سمعی – بصری مدارس در ساعات کمک آموزشی برای تنویر افکار کودکان و نوجوانان با فیلم ها و کارتن ها و..... در مورد شرایط تعامل اجتماعی صحیح و سالم که حدود آنها را ارزش ها و هنجارهای جامعه مشخص می کند. یک جلسه مفید و پرمحتوا می تواند برای تحقق این مهم کافی باشد.
رسالت آگاهی و روشن ضمیری در جامعه به طور زیربنایی بر عهده دو نهاد خانواده و مدرسه هست اما رسانه های جمعی ، نیروهای امنیتی و پلیس و حتی رانندگان وسایل نقلیه عمومی ، کسبه و مغازه داران محلی و..... هم باید هوشیار و مسئول باشند. تأمین سلامتی روحی و روانی و جسمی کودکان هر جامعه ای وظیفه همه بزرگترها با هر عنوانی و در هر جایگاهی است.
عمق فاجعه اخیر :
تا حال در اخبار و اطلاعات به تجاوز فرد مبتلا به بیماری پدوفیلیایی به کودک و آن هم شاید فقط برای یک کودک که منجر به قتل او می شد ، شنیده بودیم ، از افراد کم سواد کاسب ( دارای کسب و در آمد ) محله. اما امروز این اتفاق در یک دبیرستان برای گروه سنی 12 – 14 ساله اتفاق افتاده است آن هم برای 16 نفر! آزاد بودن نیرو شاید فقط یک تصادف احتمالی است و نمی توان قائل به فاسد بودن تمامی نیروهای آزاد آموزش و پرورش گردید، اما معاون یا ناظم بودن او به عنوان فردی که باید بیشتر از معلم مراقب سلامتی دانش آموزان باشد فاجعه بزرگی است. اعتماد مدیر برای این معاون در بردن به اردوهایی به تکثر آنها نیز شک نکرده است جای تأمل دارد.
به نظر من تمامی همکاران این فرد مقصرند ، چطور می شود در یک محیط کار آموزشی سره از ناسره را نشناسیم ؟ نمی خواهم بگویم اخلاق در مدارس ما مرده است چون او یک بیمار روانی است و شاید احتمال وقوع چنین پدیده ای تأسف بار یک به میلیون باشد اما برای همین احتمال ضعیف نیز باید همگی هوشیار باشیم نه فقط کودکان.
آزادی فعلی جذب نیرو در مدارس غیرانتفاعی به هر بهایی ، بد نیست زیر ذره بین آموزش و پرورش قرار گیرد و با ایجاد محدویت برای ورود نیرو ، کنترل و نظارت خود را تعمیق بیشتری دهد.
فراموش نکنیم فرزند هر کسی می تواند قربانی چنین فجایع اخلاقی – انسانی باشد و کس یا آشنای هر کس مبتلا به چنین بیماری . لذا برای هر دو جبهه قضاوت معقولانه ای داشته باشیم. و یادمان نرود که این بیمار روانی متجاوز به حریم 16 نوجوان دارای همسر و فرزند 3 ساله است.
احتمال وقوع چنین فجایع در هر جامعه و در هر شرایطی وجود دارد و مجرم در هر حال مجرم است اما دولت برای شناسایی و غربالگرایی این بیماران در سراسر کشور هنگام استخدام و ازدواج ، همانند بررسی سوءپیشنه و اعتیاد، توسط کارشناسان روانکاو به صورت تخصصی بررسی های احتمالی چنین بیماری را انجام دهد و با شناسایی آنها را تحت درمان قرار دهد. بدین طریق تعداد بیماران غیر قابل دسترسی به حداقل می رسد.
به عنوان یک معلم برای چنین حادثه تلخ شرمسارم.
منبع : psychologytoday .webmed.com - سایت اخبار روانشناسی - ترجمه تیم تخصصی سایک نیوز - آبان 1395 .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
حال پر اضطراب را دور ز خود کنم ولی
تا که رها ز سوز دل رنج حیات یک دمی
اهل نصیحتی شنو پند بگویمت گران
تا که خودی رها ز تن جلوه حیات دنیوی
شوق وصال می رسد لحظه به هجر کن نظر
با نظری تو را بصر جذب به سمت اُخروی
عاشق دل شکسته ام همچو پرنده ای دلا
خسته چنان گریز پا دور ز خلق منزوی
ای که چو سرو قامتی بید صفت خمیده ای
مشعل آفتاب بین از رخ هر پریوشی
بادیه را رها کنی شهر نشین شوی ولی
منتظران در انتظار عدل جهان گستری
نیک نگر عتاب لا خلوتیان جلوتی
مشعل آفتاب را هر جهتی که رویتی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دگماتیسم (Dogmatism) به معنی پافشاری بر درستی یک مطلب (مفهوم و عقیده) به شکلی تعصبآمیز و بدون ارائه دلایل معتبر و کافی است. واژهی دگما ([1]Dogma) به یک سیستم مکتبی عقاید اشاره میکند که برآمده از باورهای دینی یا ایدئولوژی یک سازمان خاص است. این اصول غیرقابل بازنگری و تجدیدنظر بوده و احکام کلی و قطعی صادر میکنند که پذیرش آنها از سوی پیروان براساس ارائه سند منطقی و عقلی نیست .
نگاه انتقادی به مقوله آموزش در مدارس ایران نشان می دهد آئین نامه های آموزش و پرورش سالهاست در نقطه صفر، بی حرکت مانده است . آنچه در مدارس می آموزیم نیاز اصلی دانش آموزان نیست.
درحوزه پرورش کار به مراتب دشوارتر است و در عین حال دانش آموزان از برنامه های کلیشه ای و تکراری خسته اند. در حالی که می توانستیم به بهانه کلاس های پرورشی آنچه را که لازم است دانش آموزان درخصوص مسائل تربیتی بدانند آموزش دهیم.
"آموزش مراقبت از خود" یکی از چندین مباحث مهم در حیطه تربیت است که در نظام تعلیم و تربیت مغفول مانده است .
چندی پیش حواشی مربوط به سند ۲۰۳۰ موجب شد به طورکلی سند ۲۰۳۰ کنار گذاشته شود. نگاه انتقادی به مقوله آموزش در مدارس ایران نشان می دهد آئین نامه های آموزش و پرورش سالهاست در نقطه صفر، بی حرکت مانده است . آنچه در مدارس می آموزیم نیاز اصلی دانش آموزان نیست
اغلب کارشناسان معتقد بودند :
آموزش مراقبت از بدن خود ،چیزی نیست که آن را نادیده انگاشت . در دوسال اخیر موارد کودک آزاری در مدارس چنان شدت یافته است که جای نگرانی است آخرین آن موضوع تعرض جنسی در یکی از مدارس منطقه دو تهران است .
آنچه مایه تاسف است ، شنیدن این حقیقت تلخ بود که متهم اصلی معاون مدرسه است.
در بحبوحه این حادثه اظهارنظرهای مختلفی می شنویم از جمله اینکه:
پروانه سلحشوری، در گفت وگو با انتخاب:
دستور پیگیری ماجرای تعرض به دانش_آموزان ، قطعا دیر صادر شده؛ باید همان زمان که مطلع شدند، آن را پیگیری میکردند _ باید دید چگونه توانستهاند چنین فردی را از فیلترهای سخت گزینش آموزش و پرورش، عبور دهند _ایشان در جملات پایانی خود به نکته ظریفی اشاره می کنند:
چگونه چنین فردی توانسته است از فیلتر سخت گزینش آموزش و پرورش عبور کند؟
باید به این نکته اشاره کرد که فیلتر آموزش و پرورش صلاحیت های حرفه ای را گزینش نمی کند .
در استخدام نیروهای جدید آنچه ملاک است ؛ حفظ ظواهر و شئونات پذیرفته شده در سیستم گزینش است.
تاکنون کسی نشنیده است که در استخدام نیروهای جدید تست روانشناسی گرفته باشند.
درحقیقت چنان در پیله دگماتیسم پیچیده ایم که از بدیهیات آموزشی دور مانده ایم.
در استخدام نیروهای جدید آنچه ملاک است ؛ حفظ ظواهر و شئونات پذیرفته شده در سیستم گزینش است اگرچه امروز نوک پیکان منتقدان به سوی وزیر آموزش و پرورش است به عنوان مثال خانم کولایی در صفحه توئیتر خود نوشت:
جناب وزیر، استعفا کنید. به خاطر همه کوتاهی هایی که نظام آموزش و پرورش در آموزش های جنسی و مراقبت های جنسی کودکان و نوجوانان داشته و دارد...(الهه کولایی)
اما مشکل تعرض به دانش آموزان با استعفای وزیر حل نمی شود.
مشکل اصلی پافشاری برسر عقایدی است که بابت آن دگم اندیشی ها امروز باید شاهد چنین واقع تلخ و شرم آوری باشیم.
آنچه اغلب کارشناسان برآن اتفاق دارند ؛" آموزش های جنسیتی جهت محافظت از اندام خود" است .این آموزش ها باید در مقاطع مختلف تحصیلی صورت پذیرد.
بی گمان تا چندی جامعه و شبکه های اجتماعی تحت تاثیر این اتفاق ملتهب و شاهد اظهارنظرهای کارشناسی و غیرکارشناسی خواهد بود و مجدد صورت مساله تا بروز مسئله بعدی پاک می شود این دور تسلسل سالهاست گریبان آموزش و پرورش را گرفته است .
از ستایش تا آتنا و.. امروز تعرض گروهی در محیط مدرسه این اتفاقات را نادیده نگیریم .آنچه بیش از مجازات متهم، مهم است تغییر رویکرد نظام آموزش و پرورش به مقوله های این چنینی است پیله ی تنگ آموزش های سنتی در نظام تعلیم و تربیت پاسخگوی نیاز امروز دانش آموزان نیست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
واقعه ی تعرض معاون پرورشی دبیرستانی به دانش آموزان در تهران ، بار دیگر جامعه و افکار عمومی را متوجه نقصان و تهدید ی کرد که سالهاست در گوشه و کنار میهنمان تکرار می شود ، و جامعه و دستگاه های مسئول بر اثر غلیان احساس و هیجان عکس العملی گذرا و کوتاه مدت از خود بروز می دهند و بار دیگر جامعه به تعطیلات می رود تا حادثه ای دیگر.
نقصان تفکر سیستمی در ایران :
علت تکرار و استمرار این نوع حوادث یا جنایات در این است که نوع حکمرانی در جامعه ی ایرانی نه بر اصلاح و قوام سیستم که بر اصلاح یا مجازات افراد متمرکز شده و از این رو پس از برخورد موردی و مصداقی با نقصان ها ، بار دیگر از جای دیگری زخم ها سر باز می زند و این درجازدگی تکرار و تکرار می شود .
وزارت آموزش و پرورش نیازمند یک عزم و جسارت تعالی بخش دارد تا این بار با درس آموزی از این حادثه به یک اجماع و تصمیم کاربردی و راهبردی ورود کند و ضرورت آموزش " خود مراقبتی " را با عزم ملی وارد کتب درسی و تدریس در مدارس کند و به رسالت نهاد آموزش و پرورش در " خود ایمن سازی " فرزندان ایران جامه ی عمل بپوشاند . تعلل یا تهدید و ارعاب اقلیتی بهانه جو را کنار بگذارد و در ایجاد یک جامعه ی سالم با فرزندانی سالم و برخوردار از دانش زیستن در واقعیت های زندگی را در دستور کار خود قرار دهد .
باورهای دینی ایرانیان نیز انتظار تحقق جامعه ی اخلاقی را از سیستم آموزشی و متولیان فرهنگی کشور دارد و به قطع و یقین توانایی و مهارت اصل حیاتی خودمراقبتی یکی از اصول بنیادین در نهاد آموزش و پرورش هر کشوری می باشد .
ضرورت دارد نهادهای صنفی و مدنی ، افکار عمومی و خانواده ها این بار به مسکن ها و درمان های آنی و خشمگینانه بسنده نکنند و تدریس و آموزش " خودمراقبتی " را به یک مطالبه ی ملی و ضروری و اجتناب ناپذیر بدل کنند ، و برای یک بار هم شده با یک تفکر و مکانیسم سیستمی به مقابله با چالش ها و چاره جویی و درمان آنها بپردازند .
مثلث نهاد آموزش و پرورش ، نهادهای صنفی - رسانه ای و مدنی ، و آموزگاران نباید با فروکش کردن احساسات و تنبیه و مجازات فرد خاطی ، مسئولیت و رسالت خود را پایان یافته تلقی کنند ، بلکه با پی گیری مستمر این مطالبه ی ملی ، تا حصول به یک فرجام پایدار و روشمند ، بر دیدگاه علمی ، خردپسند و آزمون شده ی خود پای فشاری کنند .
بزرگترین آفت در نظام تعلیم و تربیت ایران عقب نشینی یا مرعوب شدن در مقابل هتاکان ، عیب جویان ، کج اندیشان و در غلطیدن به پوپولیسم و سپردن امور به دفع وقت و زمان و تن دادن به روزمرگی و گذران لحظات است .
وزیر و ستاد فرماندهی وزارتخانه با یاری گرفتن از کارشناسان حوزه ی جامعه شناسی ، روان شناسی ، جرم شناسی و متخصصان تعلیم و تربیت به اقناع دیگر بخش های تصمیم گیر همت گمارد و گام ارزنده ای را جهت ریل گذاری سلامت جسمانی و روانی دانش آموزان ایرانی و آینده ی کشور بردارد .
بی شک خانواده های ایرانی و اصحاب رسانه و نهادهای مدنی و صنفی از این تصمیم خطیر حمایت خواهند کرد و وزارت آموزش و پرورش کارنامه ی قابل قبول و کامیابی در بعد تربیت و پرورش در این برهه ی زمانی برای خود ثبت خواهند کرد .
مهارت " خودمراقبتی " دیگر مطالبه ای فانتزی ، تفننی یا طبقاتی نیست بلکه دیگر مطالبه ای ملی و همگانی می باشد که نهاد خانواده ، نهاد تعلیم و تربیت و نهادهای مدنی باید آن را به فرجام برسانند .
( کلیپ آموزشی را ببینید و به دیگران معرفی کنید )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
در ارتباط با آزار جنسی دانش آموزان در مدرسه ای در غرب تهران ؛ « فاطمه سعیدی » توئیتی را ارسال کرده است .
پایان پیام/