صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مافیای آموزشی و یا تبلیغات وزیر

مسئولان وزارتخانه به جای استفاده از امکانات و ظرفیت  های قانونی و حقوقی و اداری وزارتخانه علیه موسسات آموزشی به قول خودشان مافیایی  فقط لفاظی می کنند.

در دیماه 96 با فکت های روشن و قابل پیگیری  مطلبی در صدای معلم در مورد تخلفات یکی از مشاوران قبلی جناب زرافشان معاون متوسطه ، به نام س.م. ح . ا نوشتم.( این جا )

مافیای آموزشی و یا تبلیغات وزیر

این شخص ، در قالب  هدایت تحصیلی و مشاوره برای کنکور و طراحی نرم افزار و سایت برای کنکور و طراحی نرم افزار های آزمون ساز و آزمون یار،با سوء استفاده از جایگاه خود در معاونت وزارتخانه اقدامات به قول آقایان "مافیایی" انجام می داد و علاوه بر آن مزاحمت هایی برای تعدادی از داوطلبان دختر ایجاد کرده بود...

جواب این مطلب خیلی سریع از طرف معاونت متوسطه از طریق روابط عمومی وزارتخانه ارسال و در صدای معلم منتشر شد . ( این جا ) .

در جوابیه آمده بود : "اولا  ایشان مشاور نبوده اند ... پست با نام مدیر کل در حوزه معاونت متوسطه را داشته و از سال 1386 و در زمان معاونت آقایان رهی و سحرخیز در معاونت متوسطه بوده اند. ثانیا از 1395 فرد دیگری جایگزین ایشان شدند....خاطر نشان می سازد پرونده ایشان در مراجع ذیربط در آموزش و پرورش تحت پیگیری می باشد ...."

من نمی دانم برای پیگیری تخلف یک مدیر ستادی چقدر زمان لازم است؟ به نظرم اراده ای برای پیگیری این پرونده شکل نگرفته و نمی گیرد. چرا ؟ چون مبارزه با مافیا در وزارتخانه حرف مفت است.

در جوابیه تشری هم به سایت صدای معلم زده بودند:

"انتظار می رود در انتشار گزارش های دریافتی، شئون اخلاقی افراد خصوصا دانش آموزان و جوانان و خانواده های ایشان را رعایت نمایند."
 
غرض از ذکر این خاطره این بود که حقیقتا شعارهای تند مدیران فعلی علیه مافیای آموزشی را باور ندارم.

بعد از انتشار جوابیه معاونت ،با این تصور که ممکن است آقای زرافشان به دلیل مشغله کاری مشاور سابق خود را فراموش کرده باشد،  تصویر مصاحبه این شخص همراه با عکس و تیتر درشت "مشاور معاون متوسطه" ،  برای آقای زرافشان فرستادم تا یادش بیاید...

دادن شعار انتزاعی علیه مافیا بادِ هواست ، مهم اقدامات عملی و قانونی آموزش و پرورش است. مثلا مجوز یک موسسه متخلف را لغو کنند و  یا به دادگاه بکشانند. یا اصلا تخلفات یکی از این موسسات را با سند و مدرک منتشر کنند.

ظاهرا همه چیز در حد جنگ لفظی است در نتیجه بعضی گمان می کنند که دعوا  دعوای زرگری بین شاخه های مافیا است تا حواس مردم و معلمان را از مسایل دیگر پرت کنند.

اینکه بگوییم گردش مالی یک موسسه فلان قدر است پس مافیا است نوعی عوام فریبی و استفاده از احساسات ضد سرمایه داری  مردم است. موسسات آموزشی از وزارت آموزش و پرورش مجوز گرفته اند و قرار بوده در چارچوب قانون عمل کنند و آموزش و پرورش هم بر کار آنها نظارت کند. حدی هم برای گردش مالی آنها تعیین نشده.

اگر گاج ، قلمچی ، مبتکران یا هر موسسه ای از قانون تخلف کرده باید متناسب با جرم جریمه ، مجازات یا تعطیل شود. اگر هم وزارتخانه وجود این گونه موسسات را به طور کلی مخلّ آموزش می داند و می خواهد خدمات آموزشی کلا در انحصار دولت باشد ، لایحه ای برای غیرقانونی کردن موسسات آزاد تهیه و به مجلس بفرستد. وزیر باید مجری و مطیع  قانون باشد . این شکل رازآلود مافیا مافیا گفتن ، در شان وزیر و معاونین وزیر نیست که قاعدتا باید حرفشان سنجیده باشد.

مافیای آموزشی و یا تبلیغات وزیر 

الان مدارس با کمبود معلم ، کمبود فضای آموزشی، کمبود مشاور و مربی بهداشت  ، کلاس های شلوغ ، بی انگیزگی معلمان ،پرداخت نشدن سرانه ، فساد مالی در مدیریت برخی مدارس دولتی ،  فقدان سیستم نظارت و ارزشیابی کارآمد و... روبه رو هستند. اما در این واویلا مشاوران رسانه ای بطحایی می کوشند از او چهره ای توئیتری با شعارهای روشنفکر پسند بسازند . نه بطحایی چنین ظرفیتی دارد و نه این توئیت ها و حرفهای قشنگ و خنده ها و حرکات دست و خمارکردن چشم و... به درد آموزش و پرورش می خورد.

شعارهای زیبای بطحایی غلط نیستند ، اما اجرای هر شعاری نیاز به زمینه ها و امکانات دارد. با این کتابهای درسی و این معلم های غمگین و خسته و این معاونت پرورشی و برنامه تربیت دینی و... طرح این حرفهای قشنگ در توئیتر و تلگرام یا نشانه بی اطلاعی از مدرسه است یا نوعی تقلب و کلاهبرداری از طریق پرت کردن حواس مخاطب.

کانال تلگرامی

منتشرشده در یادداشت

قسط بندی پاداش پایان خدمت معلمان و تبعیض

جوانی کجایی که یادت به خیر. بارها پیران دیارمان چنین گفته اند آن هم با آه و حسرت . وقتی خود جوان بودیم به آنان می خندیدیم و طعنه می زدیم اما گذر عمر ما را نیز به وادی حسرت جوانی رساند. کوشیدیم و کوشیدیم تا بهره خود را از این جامعه نامتقارن به دست آوریم. اما در این دیار تلاش و کوشش تنها معیار دست یازیدن به بهره های زندگی نیست. به ما گفتند : حق شما از میزان بهره های بسیار این جامعه یک بیست و پنجم حقوق و یک بیست و ششم پاداش برتران جامعه است. من سمبل خرد روزگاران ، در جامعه علم ستیز پول مدار ، مفهوم خرد را به یاد ندارم

آنان در رده های بالای شغلی یک عمر حتی بدون بازنشستگی تا آخر عمر و با سقف حقوق بالای 20- 50 میلیون تومان و یقین خیلی بیشتر ، زندگی درخور داشته اند و با دریافت پاداش آن را غنای بیشتر بخشیدند و ما هم با حداقل حقوق ماهانه و پاداش پایان خدمت می لنگیم و هم 50 ساله نشده کنارمان می گذارند ، حال ما زندگی خود را چگونه تأمین کنیم؟ هر دویمان عمر و جوانی سپری ساخته ایم محاسبه مفید و غیر مفید بودن آن ، پروردگار متعال را سزاست.

قدری جای تأمل دارد که بهای زندگی شما بسیار گران و تاوان زندگی ما بسیار ارزان است ! مهم اصل خدمت و عمری است که برای عمران و آبادی یا باروری علم و دانش کشور سپری شده است. تفاوت موقعیت شغلی باعث می گردد این مهم برای شما دو یا سه برابر شود نه 9 برابر یا 26 برابر.
شما پاداش خود را بلافاصله دریافت و سرمایه گذاری می کنید و با بیان جملۀ جادویی " نیاز مبرم به مدیریت شما هست " ، دوباره سر شغل قبلی خود برمی گردید ، یعنی یک فرصت طلایی برای بازیابی توان اقتصادی تان و ما هنوز بعد گذشت یک سال از تاریخ بازنشستگی با عدم دریافت پاداش پایان خدمت یک بیست و ششمی سهم شما ، امروز نغمه قسط بندی می شنویم و سه ماه تابستان قول رئیس سازمان برنامه و بودجه برای پرداخت آن است.

قسط بندی پاداش پایان خدمت معلمان و تبعیض

اگر بر فرض این مبلغ 99 میلیون تومان باشد ، در سه قسط می شود 33 میلیون تومان در هر ماه . برای ما که نیاز مبرم به هزینه کرد سرمایه سی سال خدمت مان هست چگونه آواز انتظار می خوانید ؟ قسط بندی پاداش پایان خدمت یعنی تجزیه کردن نتیجه تلاش معلمان . چرا دقت نمی کنید که نیاز یک معلم فقط خوراک و پوشاک نیست که برای رسیدن بدانها صبوری نماید ، نیاز ما خمیرمایه پاسخ دیگران به خواسته های ماست چون رهن یا اجاره واحد مسکونی ، یا پرداخت قسط اتومبیل و یا کالاهای سرمایه ای چون یخچال و لباسشویی و.... که برای جهزیه دخترمان تهیه نموده ایم ، یا مبلغ پیش خرید آپارتمان نقلی است در محله خراب آباد.

قسط بندی پاداش پایان خدمت معلمان و تبعیض

و دوباره یادش به خیر که افراد در این سرزمین زمانی که پا به سن می گذاشتند حرمت موی سفید او را نگه می داشتند و اگر صاحب آن معلم بود تعظیم ها و تکریم های بسیار صورت می گرفت. امروز شما با دادن کاسه چه کنم چه کنم به دستمان ما را از این نعمت معنوی نیز بی بهره ساخته اید. شما خود قضاوت کنید که اگر شغلی بُعد مادی و معنوی در خوری در یک جامعه پول مدار نداشته باشد تکلیف آن شغل رو به اضمحلال ارزشی چیست ؟ ما خود تلاش می نمائیم تا با چنگ زدن به تاروپودی باریک تر از مو یعنی نجابت و اخلاق و درایت و متانت و بزرگواری ، منزلت خویش را نگه داریم و یا بر عظمت آن بیفزائیم ، اما ما یک طرف قضیه هستیم و شما و کارکرد غیر پشتیبان تان طرف دیگر قضیه.

جامعه امروز بزرگترین آرمانش پول و پول پرستی است و تا آن را نداشته باشی ، دیده نمی شوی. اِعراب خود را از دست می دهی. هر چقدر هم حامل ارزش های اجتماعی باشی به دلیل برتری بیمارگونه مادیات بر همه چیز ، به حساب نمی آیی. ما موقعیت اجتماعی امروز خود را مدیون شمائیم که برعرش نشسته اید و از احوال بر فرش نشستگان غافلید.

" کوچکی‌نژاد نماینده مجلس بیان داشت : اکنون با مدیرانی مواجه ‌ایم که 700 الی 800 میلیون تومان پاداش پایان خدمت می‌گیرند، گفت: بسیاری از مدیران دولتی هستند که ماهانه 25 میلیون تومان حقوق می‌گیرند که ضربدر 30 سال اگر بکنیم به همین ارقام برای پاداش پایان خدمت شان می‌رسیم.
وی خاطرنشان کرد: ما در کمیسیون تلفیق حکمی را برای سال 97 صادر کردیم مبنی براینکه حداکثر دریافتی پاداش کارکنان باید هفت برابر حداقل حقوق باشد. یعنی اگر حداقل حقوق یک میلیون و 200 باشد ضربدر هفت حدود 9 میلیون تومان می‌شود که آن هم ضربدر 30 حدود 270 میلیون تومان می‌شود، یعنی حداکثر پاداشی که مدیران می‌توانند بگیرند زیر سقف 270 میلیون تومان است.
عضو کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 97 کل کشور گفت: پس این نگرانی نباید برای کارمندان رده‌ پایین‌تر وجود داشته باشد که ما پاداش پایان خدمت آنان را تقلیل داده‌ایم، چرا که کمیسیون تلفیق صرفاً پاداش مدیران و کارکنان رده بالا را کاهش داده است". ( 1 )

رئیس سازمان اداری استخدامی کشور گفت: پاداش پایان خدمت برای 30 روز حقوق 30 ماه پاداش است، حقوق و مزایای مستمر فرد هر چقدر باشد 30 برابر آن را در زمان بازنشستگی به عنوان پاداش دریافت می کنند" ( 2)

یعنی امروز من بازنشسته باور کنم که پاداش 800 میلیون تومانی عرش نشستگان به 270 میلیون تومان خواهد رسید ؟!

قسط بندی پاداش پایان خدمت معلمان و تبعیض

تفاوت در میزان حقوق و پاداش به افزایش تضاد طبقاتی در جامعه منتهی می شود. فرد شاغل بهره کافی از میزان تلاش سی ساله خود نمی برد و بر شدت نارضایتی در جامعه افزوده می شود. وقتی که بسیاری از مشاغل خصوصا معلمان حق جزئی از درآمد سرانه کشور دارند چگونه حس تعلق به جامعه داشته باشند؟
استثمار پدیده تلخ اوایل قرن نوزدهم در قاره ای کهن چون آفریقا ، امروز در قرن 21 برای ما رنگ و بویی دیگر دارد. چه فرقی می کند ، بهره کار ما نیز به خودمان تعلق ندارد.


من یک بازنشسته رنجور سرزمینی هستم که با دروغ و وعده های پوشالی 365 روز ، یک سال را سپری می سازم.
من محروم از هر نوع دلخوشی با بی نصیبی از کِشتۀ خویش ، امروز حاصلی برای برداشت ندارم.
من فراموش شده دَم دارم اما تضمینی برای باز دَم ندارم.
من محکوم به نیستی ، چند قدمی بیش با وادی فراموش شدگان ندارم.
من سمبل خرد روزگاران ، در جامعه علم ستیز پول مدار ، مفهوم خرد را به یاد ندارم.
من پرورش دهندۀ آینده سازان این سرزمین ، فردای درخشانی برای آنان نمی بینم.

ظاهرا پاداش پایان خدمت یک معلم است نه پاداش پایان عمر او، چون عمر به سر رسید و پاداش پایان خدمت به کف نرسید !
اینجا تنها قربانی معلم و زندگی او نیست ، اینجا ارزش های والای حُکما و اُدبا و مشاهیر کشور من در حال مُثله شدن است آنجا که سعدی شیرین سخن در حکایت اول گلستان گفته که بر طاق ایوان کاخ فریدون شاه نبشته بود:


  جهان ای برادر نماند به کس

دل اندر جهان آفرین بند و بس

مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت

که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

البته جناب سعدی شیرازی این ابیات را در ازمنه ای سروده اند که ارزش های والای انسانی ، پول و مال دنیا نبوده است و گر نه امروزه نحوۀ مُردن حضرات نیز برای خود حال و هوایی مجزا از افراد عادی جامعه دارد. از مراسم خاکسپاری تا محل دفن و تشریفات قبل موت و مراسم بعد آن ، فاصله دقیقا نجومی است .شاید اگر سعدی زنده بود مصرع آخر را چنین می سرود:
بر تخت مُردن بِه بر روی خاک

1 ) اقتصاد نیوز، سایت مرجع اقتصاد ایران ، کد خبر: ۱۹۸۱۰۴ ،۱۳۹۶/۱۰/۲۶
2 ) سایت مشرق ، کد خبر 829357 ، تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان
دوشنبه, 11 شهریور 1397 16:43

مدارس غیر انتفاعی آری یا نه ؟

آسیب شناسی مدارس غیرانتفاعی

هر ساله با اتمام فصل امتحانات خرداد ماه و با نزدیک شدن به شروع سال تحصیلی انتخاب مدرسه مناسب از مهم‌ترین دغدغه‌های والدین به حساب می‌آید. امروزه با توجه به اینکه نگاه دولت به بخش خصوصی پررنگ‌تر شده است، نقش مدارس غیرانتفاعی با هدف ارتقای سطح کمی و کیفی آموزش در نظام آموزش و پرورش نیز افزایش یافته و خانواده‌ها در این فکر هستند کدام مدرسه را برای تحصیل فرزندشان انتخاب کنند؛ مدارس دولتی یا مدارس غیر دولتی (غیر انتفاعی)!؟

البته طی سالیان اخیر نام این مدارس از عنوان "غیرانتفاعی" به "غیردولتی" تغییر یافته است چرا که خود مسوولان، هم اذعان دارند چنین عنوانی متناسب با عملکرد واقعی این مدارس نبوده و نیست. زیرا به طور قطع صاحبان سهام در این مدارس، از سرمایه‌گذاری خود سود می‌برند و دیگر عنوان "غیرانتفاعی" معقول به نظر نمی‌رسد.
والدینی که دغدغه تحصیل فرزندانشان را دارند با این تفکر به این مدارس مراجعه می کنند که مدارس غيردولتي زمان بيشتري را صرف آموزش مي‌كنند. برخی دیگر امکانات رفاهی، تفریحی، ورزشی و کمک‌درسی بیشتر در مدارس غیردولتی را دلیل انتخاب خود می دانند.

به طور کلی در اغلب موارد والدین به کیفیت آموزشی مطلوب، وجود دبیران مجرب اشاره دارند. نکته مهم و نهفته در مدارس غیرانتفاعی تبلیغات هر روزه آنان در برابر رنگ بی‌لعاب مدارس دولتی است به گونه‌ای که نوعی چشم و هم‌چشمی برای خانواده‌ها در این زمینه ایجاد کرده تنها به این خاطر که عنوان مدرسه غیرانتفاعی در اذهان عمومی آبرومندانه‌تر و باکلاس تر به نظر می‌رسد! از سویی عدم حضور در این مدارس نوعی سرخوردگی از جانب فرزندان و والدین تلقی میشود که کم کم این مسئله می رود به یکی از چالش‌های اساسی اجتماعی و آموزشی تبدیل شود. این در شرایطی‌ست که وجود شهریه‌های بالای مدارس غیرانتفاعی فشار زیادی را بر این خانواده‌ها وارد می‌کند.
تقریبا یک میلیون و ۳۰۰ هزار دانش‌آموز از ۱۴ میلیون دانش آموز توسط مدارس غیرانتفاعی پوشش داده می‌شود.

آسیب شناسی مدارس غیرانتفاعی

طبق آمار هاي به دست آمده تقريبا بيش از ۱۱درصد مدارس كشور غيرانتفاعي هستند كه حدود   ۲۸ درصد از دانش آموزان مدارس غيرانتفاعي را فرزندان كارمندان، ۲۶درصد را فرزندان مشاغل آزاد، ۱۸ درصد را فرزندان فرهنگيان و ۱۲درصد را ساير اقشار، ۱۱درصد را اقشار كم درآمد، ۳درصد را تجار و ۳درصد را فرزندان دانشگاهيان تشكيل مي دهند. این مدارس هم کمک‌های دولتی می‌گیرند اما تمرکز آنها روی شهریه‌هاست.
مدارس غیر دولتی با این دیدگاه از مدارس دولتی جدا شدند که بتوانند در مقابل دریافت شهریه‌های گزاف از دانش‌آموزان، وظیفه‌ای سنگین‌تر در قبال آموزش و پرورش دانش‌آموزان آموزشگاه‌های خود داشته باشند. اما به راستی امروزه این موسسات تا چه میزان نسبت به اهداف عالی و مدون خود وفادار مانده‌اند و رسالت آموزشی خود را در قبال دانش‌آموزان به جای آورده‌اند؟
 آنچه پس از گذشت سه دهه از عملکرد این مدارس به خصوص در چند سال اخیر شاهد آن هستیم تبدیل شدن این مدارس به تجارتی سودآور است که دغدغه اصلی صاحبان آن نه آموزش بهتر و باکیفیت‌تر دانش آموزان بلکه تلاش در جهت جذب دانش آموزان بیشتر با ترفندهای مختلف برای کسب سود بیشتر است.
بر اساس "اصل ۳۰ قانون اساسی" که همه باید از تحصیلات رایگان و برابر بهره‌ ببرند ؛ وجود مدارس غیر دولتی، عدالت آموزشی برخورداری از تحصیلات رایگان و برابر  را زیر سوال می‌برد، در واقع این نکته را در اذهان ایجاد می‌کند که هر دانش‌آموزی پول بیشتری دارد در جای بهتری می تواند درس بخواند. در این مدارس به دانش آموزان به چشم منابع مالی نگریسته می‌شود که بایستی به هر طریق ممکن سعی در جذب آنها نمود و از سوی دیگر باید به هر طریقی از خروج این منابع مالی از مدرسه جلوگیری کرد.

موضوع قبولی صد درصد دانش آموزان ترفند دیگری است که این مدارس در تبلیغات پر زرق و برق خود از آن بهره می برند که اگر به واسطه کیفیت بالای آموزشی به دست می‌آمد جای بسی خوشحالی بود ولی افسوس که برخی از این مدارس معلمان را مجبور به ورقه نویسی برای دانش آموزان است و معلمین برای اینکه استاندارد پایین آموزش کلاس خود را پنهان کنند به ناچار نمراتی بالاتر از نمرات واقعی را در کارنامه دانش آموزان ثبت می کنند و هنگامی که دانش آموز در امتحانات نهایی کشوری شرکت می کند عمق فاجعه مشخص می شود.

براساس آمارهای ارائه شده نمرات دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی در امتحانات نهایی پایان دوره ابتدایی و متوسطه اول و دوم ۵ نمره پایین تر از نمرات دانش آموزان هم رده در مدارس دولتی است و این یک فاجعه است.
از نظر تربیتی و اخلاقی نیز گردانندگان این مدارس برای از دست ندادن دانش آموزان خود آزادی‌های بیشتری به دانش آموزان می‌دهند و نقش مهم تربیت اخلاق و رفتار دانش آموزان را در سودای رسیدن به پول بیشتر به کناری می‌نهند که نتیجه ی آن بروز وقایع تلخ نظیر اتفاق مدرسه معین تهران و نمونه هایی از این قبیل می شود و از سویی والدین به ‌هیچ‌ عنوان اجازه کوچک‌ترین برخوردی با خطاها و اقدامات نادرست فرزند خود را به معلمان و مدیران مدرسه نمی‌دهند.

آسیب شناسی مدارس غیرانتفاعی

طی سالیان گذشته بسیاری از مدارس غیردولتی در ساختمان هایی دایر شده اند که استانداردهای لازم فضای آموزشی، رفاهی و ورزشی و ... را ندارند. ساختمان های مسکونی و اداری تغییر کاربری داده و با تبدیل اتاقهای خواب به کلاس درس و با اخذ هزینه های کلان از والدین به امر آموزش فرزندان آنها می پردازند و در برخی موارد امکاناتی بسیار محدودتر از مدارس دولتی دارند.
دانش آموزان در مدارس به رشد اجتماعی، عقلانی، عاطفی، اقتصادی و ... دست می یابند. وقتی دانش آموزان در حیاط مدرسه بازی می کنند رشد اجتماعی و عاطفی در آنها درحال شکل گیری است. این در حالی است که محوطه حیاط برخی مدارس غیرانتفاعی ظرفیت هواخوری به تناسب تعداد دانش آموزان را هم ندارند چه برسد به اینکه دانش آموزان بخواهند در آن رفتارهای دانش آموزی خود را بروز دهند. علاوه بر رشد تک بعدی بچه ها در این مدارس مهم ترین بحث بچه های این نوع مدارس این است که تعطیلات را در کدام کشور سپری خواهند کرد و کدامیک گران ترین گوشی های تلفن همراه را دارند. برتری و محبوبیت در این فضاها که هرچه سریعتر باید اصلاح شود میزان ثروت والدین است!
استفاده از فرهنگیان بازنشسته و یا افرادی که برای حضور در کلاس‌ها دوره‌های ویژه ی معلمی را نگذرانده‌اند و نیز مبالغ کلان برای تبلیغات رنگارنگ از دیگر آسیب‌های مدارس غیرانتفاعی است که در کنار همه اینها به اختلاف طبقاتی دامن زده و حتی عدالت آموزشی را نیز زیر سوال می‌برد.
آنچه امروزه دنیا به آن اعتقاد دارد این است که هزینه در آموزش و پرورش کشور در حقیقت سرمایه گذاری در توسعه کشور است که در آینده ای نه چندان دور به کشور باز می گردد. مدارس غیردولتی که باهدف رقابت با مدارس دولتی تاسیس شده اند امروزه با تبدیل به بنگاه‌های اقتصادی به تهدیدی در امر آموزش تبدیل شده کالایی شدن آموزش را رقم زدند.

امید است مسئولان و سیاست گزاران عرصه ی تعلیم و تربیت هر چه زودتر به داد نظام آموزشی کشور برسند که تأخیر در مداوای این درد کشور را برای سال‌ها از قافله علم و توسعه عقب تر خواهد انداخت.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

تجمع آموزش دهندگان سوادآموزی در مقابل وزارت آموزش و پرورش

امروز دوشنبه 12 شهریور ماه تعدادی از آموزش دهندگان سواد آموزی که از نقاط مختلف کشور آمده بودند در برابر وزارت آموزش و پرورش  تجمع کردند .

این چندمین بار است که این آموزش دهندگان در برابر وزارت آموزش و پرورش دست به تجمع می زنند .

یکی از این تجمع کنندگان به صدای معلم گفت :

آموزش دهندگان سواد آموزی از نقاط مختلف کشور و به نمایندگی از همکارانشان در آن استان به این جا آمده و حرف شان این است که مصوبه 95 اجرایی شود .

مصوبه 95 در سال 95 باید اجرایی می شد که نشده است .

تجمع آموزش دهندگان سوادآموزی در مقابل وزارت آموزش و پرورش

صدای معلم :

در مورد این مصوبه توضیح دهید ؟

 

این مصوبه می گوید : مشمولین حق التدریس ، به جا مانده ها ، مربیان پیش دبستانی ، خرید خدمات آموزشی و آموزش دهندگان تجمیعی که تا قبل از سال 92 با نهضت همکاری داشته اند مشمول قانون حق التدریس می شوند .

این همه مدت که بچه های ما پشت درهای بسته مانده اند و می گویند که حق التدریس ها دارای کد 8 رقمی هستند و ما می گوییم آموزش دهندگان هم دارای کد 8 رقمی هستند که در همین وزارتخانه خاک می خورد .

ما این جا آمدیم تا از کد 8 رقمی خود رونمایی کنیم و مصوبه 95 .

باید اجرایی شود .

حداقل حق مسلم یک آموزش دهنده اجرای این مصوبه است .

قصد ما ایجاد جو و یا ناامنی در شرایط کنونی نیست اما باید قانون در هر شرایطی باید اجرا شود و خواست ما از وزیر محترم و رئیس جمهور توجه به این حداقل خواسته است .

آموزش دهنده دیگری در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد عملکرد رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در این موارد گرفت :

بنده از عملکرد ایشان راضی هستم و هر کاری خواسته ام انجام داده اند مثلا آقای باقرزاده طرح ما را در مجلس پی گیری کرده اند .

اما این سخن آموزش دهنده مورد تایید سایر افراد حاضر در تجمع قرار نگرفت .

تجمع کنندگان در برابر این پرسش صدای معلم که آیا همه آن ها از عملکرد رئیس سازمان نهضت سوادآموزی راضی هستند اکثریت به این پرسش پاسخ منفی دادند .

آن ها به این معترض اند که مسئولان این سازمان آمار دقیق نمی دهند .

آن ها در برابر خواسته وزارت آموزش و پرورش در مورد ارائه آمار دقیق " منفعلانه " عمل می کنند .

آموزش دهنده دیگری به صدای معلم گفت که ما از سازمان خودمان حمایت می خواهیم .

مسئولان نهضت عنوان می کنند که آمار تفکیک شده را به مراجع ذی ربط اعلام کرده و حمایت هم کرده اند .

تجمع آموزش دهندگان سوادآموزی در مقابل وزارت آموزش و پرورش

به وزارتخانه هم می گویند مستندات داریم .

ما جبهه گیری خاصی در این مورد نداریم و به هر حال مدافع ما بوده اند اما مخاطب ما آقای بطحایی است .

تجمع کنندگان در مورد این پرسش صدای معلم که آیا تاکنون با آن ها برخورد حراستی و یا امنیتی در مورد مطالبات شان شده است تاکید کردند که چنین امری صورت نگرفته است و برخورد مسئولان سازمان نهضت سوادآموزی محترمانه بوده است اما در جاهای دیگر به ما کم محلی می کنند و شان معلم بودن ما را رعایت نمی شود .

برخی از این تجمع کنندگان گفتند که کلاس 5 نفر از آن ها توسط سازمان نهضت سوادآموزی منحل شده است .

آموزش دهنده دیگر به صدای معلم گفت :

آقای چهاربند و آقای بطحایی به کرات اعلام کرده اند که هر کسی در آزمون استخدامی آزاد از مشمولین شرکت کند امتیاز دارد . ما هم شرکت کردیم و حد نصاب را هم آورده ایم و مصاحبه هم داده ایم اما هیچ کسی پاسخ گو نیست و در شرایط مساوی هیچ امتیازی قائل نیستند .

این در حالی است که ما در نهضت 7 تا 8 سال تجربه تدریس داریم .

آموزش دهنده دیگری گفت ما تاکید کردیم آموزش دهنده هستیم بعد نوشتند : " آموزشیار " !

خواهش ما این است که در عنوان از نام " آموزش دهنده " استفاده شود .

ما جزء این مصوبه 95 هستیم و هنوز هم بلاتکلیف هستیم .

آموزش دهنده دیگری به صدای معلم گفت :

از سال 67 به عنوان " جهادگر " در روستاهای ایلام ؛ دره شهر ، خرمشهر ( خودم بزرگ شده خرمشهر هستم  ) مشمول خدمت بودم چه به عنوان جهادگر و چه به عنوان آموزش دهنده .

تمام دوستان من همه رسمی شدند .

چرا من باید از آموزش دهنده به آموزشیار تبدیل شوم ؟

تجمع آموزش دهندگان سوادآموزی در مقابل وزارت آموزش و پرورش

از سال 90 به آموزش دهنده تبدیل شدم . چند بار برای کارم به وزارتخانه آمده ام ولی چرا هر سری که می خواستند ما را رسمی کنند هیچ گونه آماری در این مورد ندارند ؟

خیلی ها به جا مانده اند .

من جزء همین به جا مانده ها هستم .

اما الان بلاتکلیف هستم . مدارکم را از ایلام و خرمشهر آورده ام در اداره کارگزینی قرچک هستند اما دائما امروز و فردا می کنند .

نامه حق التدریسی از وزیر گرفته ام که مرا حق التدریسی کند در صورتی که شرایط را داشته باشم .

وقتی فعالیت کرده ام و از آموزشیار به آموزش دهنده تبدیل شده ام و از سال 90 دارم ادامه می دهم . چرا باید تکلیف من نباید مشخص باشد ؟

آموزش دهنده دیگری ضمن اشاره به برخوردهای نامناسب حراست به صدای معلم گفت :

همان است که همکاران گفتند .

خواسته ما اجرای مصوبه  95 است .

اگر ما صلاحیت نداشتیم چرا اجازه دادید تا 8 سال تدریس کنیم ؟

بعد از 8 سال که نباید آزمون بگیرند !

این تجمع تا حوالی ساعت 15 ادامه داشت .

افراد حاضر پس از ساعت ها تجمع زمانی که با بی اعتنایی مسئولان وزارت آموزش و پرورش رو به رو شدند اقدام به سر دادن شعار مانند " نهضتی بیدار است ، از تبعیض بیزار است " و.. نمودند .

از  مسئولانی  که در این تجمع برای پاسخ گویی حضور پیدا کردند آقای مشهدی عباسی مشاور رئیس سازمان نهضت سوادآموزی بود .

پایان گزارش/

منتشرشده در گفت و شنود
گروه اخبار/ وزیر آموزش و پرورش در جمع نمایندگان کانون های صنفی معلمان از سراسر کشور اظهار کرد: مشکلات معیشتی معلمان سبب شده تا اهداف آموزشی و تربیتی مدارس به درستی اجرا نشود و چهل سال است که برای حل مشکلات معیشتی و تبدیل کردن آموزش و پرورش به اولویت اصلی جامعه از یک مسیر رفته ایم و باید در راه های تکراری تجدید نظر کرد و تغییر مسیر داد.
 
دیدار بطحایی وزیر آموزش و پرورش و کانون های صنفی معلمان

سید محمد بطحایی در جمع نمایندگان کانون های صنفی معلمان سراسرکشور، با تشکر از نمایندگانی که از راه های دور آمده اند، اظهار کرد: من هم مانند شما معلم بوده ام و به جای اینکه من را وزیر خطاب کنید معلم خطاب کنید و مانند شما با مشکلات و مسایلی که معلمان در کلاس های درس و مدارس درگیر هستند در زمانی که سر کلاس بوده ام برخورد کرده ام و همه این مشکلات را می فهمم.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به مشکلاتی که این نمایندگان اظهار کرده بودند، گفت: در برخی مواردی که اشاره کردید توضیحاتی دارم که می توانم ارایه دهم تا در جریان پیگیری های وزارت آموزش و پرورش باشید و به قضاوت روشن تر از اتفاقاتی که می افتد، برسید.

وی در ادامه با توجه تعداد نیروهای آموزش و پرورش و بالا بودن سطح تحصیلات آن ها، وجود تشکل های صنفی و تخصصی را یک فرصت ارزشمند برای دستگاه آموزش و پرورش دانست و گفت: باید از ظرفیت تشکل ها برای حل مشکلات آموزش و پرورش استفاده کرد.

وی تصریح کرد: آموزش و پرورش، تشکل ها را تهدید نمی داند و از اولین روزهای حضورم به عنوان وزیر به دنبال ورود موثر تشکل ها در امور آموزش و پرورش بوده ام.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به مسایلی که در جلسه مطرح شد، افزود: مسایل با اهمیتی که امروز در این جلسه طرح شد را باید روزها و ساعت ها وقت می گذاشتیم و هزینه های زیادی را صرف می کریم تا به همین مطالب مطرح شده در این جلسه برسیم و همین مطلب نشان از اثر ثمر بخش حضور تشکل ها و اعلام نظرات و انتقادات آن ها دارد.

وی به مشکلات مطرح شده توسط کانون ها اشاره کرد و گفت: در مورد مجوزهای لازم کانون های صنفی معلمان  هر کمکی که بتوانم انجام می دهم تا این مجوزها صادر شود.

عضو کابینه دولت دوازدهم تصریح کرد: کانون های صنفی معلمان می توانند بازوی قوی برای وزارت آموزش و پرورش در توسعه عدالت آموزشی باشد و ما در مسائلی چون حذف آزمون ها، رقابت های فردی در دوره آموزش عمومی و تاکید بر ضرورت کسب مهارت های عمومی و گفت گو و مدارا به ظرفیت تشکل ها نیازمند هستیم و تشکل ها با گسترش این گفتمان می توانند به ما و کشور کمک کنند.

سید محمد بطحایی در ادامه افزود: بارها گفته ام که معلمی که مشکلات معیشتی داشته باشد نمی تواند اهداف تربیتی و آموزشی را به خوبی پیاده کند و ما چهل سال است که برای حل مشکلات معیشتی و تبدیل کردن آموزش و پرورش به اولویت  اصلی جامعه از یک مسیر رفته ایم و هنوز نتوانسته ایم به آنچه که هدف مان بوده است برسیم و در این مورد باید در راهکارهای تکراری تجدید نظر کرد و تغییر مسیر داد.

وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه ایمان دارم مشارکت معلمان لازمه حل مشکلات آموزش و پرورش است، اظهار کرد:  اولین قدم ها برای افزایش مشارکت را در انتخاب نمایندگان معلمان در صندوق ذخیره فرهنگیان، فرایند انتخاب و انتصاب مدیران،  ضرورت توجه به مدرسه و مدرسه محوری و تفویض اختیار به مدارس برداشته ایم و این موارد زمینه هایی است که مشارکت معلمان را در تصمیم گیری ها افزایش می دهد و در آینده سه نفر از مدیران مدارس در  شورای عالی آموزش و پرورش را به صورت انتخابی تعیین خواهیم کرد و درصدد هستیم تا در هر جایی که می توانیم با ورود معلمان به کارها و فعالیت ها،  مشارکت آن ها را  در امور آموزش و پرورش افزایش دهیم.

وی در ادامه گفت : با وزیر کشور صحبت هایی داشته ام که محل هایی مشخص شود تا معلمان جهت اعتراضاتشان در آن محل ها حضور پیدا کنند و تهدیدهایی که در این موارد وجود دارد کم شود و در استان ها هم به مدیران کل تاکید خواهم کرد تا با هماهنگی با استانداران چنین محل هایی را مشخص کنند.

در ادامه این جلسه نمایندگان کانون های صنفی معلمان در مواردی از جمله تشکل ها و تشکل یابی، ضرورت پیگیری امور معلمان بازداشت شده، نقد مدیریت آموزش و پرورش، مسایل حقوقی و رفاهی و مسایل کمی و کیفی آموزش و پرورش به طرح موضوع پرداختند که سرفصل های آن به اختصار به شرح زیر است :

*چنین جلساتی به صورت مکرر برگزار شود تا پس از طرح موضوعات و مشکلات راه حل ها ارائه شود، آسیب زا بودن کاهش بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی در طول ۵۰سال گذشته، مسئولانآموزش و پرورش را محور توسعه و پیشرفت کشور می دانند اما از طرفی برای رسیدن به این هدف گامی بر نمی دارند، هیچ منفعتی از حضور در کانون ها برای خود در نظر نگرفته ایم و خود را برای بروز مشکلات آماده کرده ایم اما با توجه به این نگاه هنوز از فعالیت های ما استقبال نمی شود، کانون های صنفی برای دفاع از حقوق فرهنگیان تشکیل و مجوزهای لازم را بین سال های ۷۷تا ۸۷از وزارت کشور گرفتند و این کانون ها دارای شناسنامه و اساسنامه مجوز از کمیسیون ماده ۱۰احزاب هستند، تمامی کانون های صنفی مجوز فعالیت دارند و انتخابات مجمع عمومی جدید را کانون ها انجام داده اند اما پروانه فعالیت هایشان توسط وزارت کشور تمدید نشده است، کانون ها رابطی بین بدنه فرهنگیان با مسئولان هستند و می توانند به انتقال افکار و نزدیک سازی این افکار کمک کنند و موجب کاهش تنش های اجتماعی شوند و در آسیب شناسی و ارائه راهکارها به مسئولان کمک کنند، توقف فعالیت ها کانون ها می تواند به انباشتگی مطالبات منجر شود و مشکلات را بهمن وار ایجاد کند و انتظار داریم تا ارتباط نزدیک تری بین تشکل های صنفی و مسئولان ایجاد شود، توقع داشتیم تا از کنش های صنفی حمایت شود و تمامی فعالیت های کانون ها بر اساس قانون اساسی بوده و این فعالیت های به صورت یک فرصت دیده شود که این اتفاق نیافتاد و علی رغم قبول دانشی نهادهای اجرایی بر ضرورت وجود تشکل های صنفی اما باور عملی به فعالیت های نهادهای مدنی نداشتیم و از این موضوع آسیب های زیادی دیدیم، کانون های صنفی تنها نهاد مدنی است که از همه قومیت ها و مذاهب مختلف و تفکرات سیاسی مختلف یکجا جمع شده اند و فقط به مناسبات صنفی می پردازند،  از ابتدا به دنبال مطالبات صنفی بوده ایم اما همواره این مطالبات را به مسایل سیاسی گره زده اند و زمینه های برخورد با این تشکل صنفی را فراهم کرده اند، ما خود را عضوی از مجموعه آموزش و پرورش می دانیم و اینجا را مامن و پناهگاه خود می بینیم.

برخی مسائل به دست وزیر آموزش و پرورش حل می شود و به دنبال حل مسائل خارق العاده نیستیم و از شما می خواهیم تا دولتمردان را به این نتیجه برسانید که تا وقتی معیشت معلم حل نشود مشکلات آموزش و پرورش حل نمی شود و از شما می خواهیم تا با تمرکز زیاد به حل مشکلات معیشتی معلمان توجه کنید و نمی توان بدون حل مشکلات معیشتی معلمان  سند تحول بنیادین و سایر موارد تحولی را اجرا کرد، آموزش و پرورش را از مدیران سیاسی و سیاست زده بزدایید که وجود این مدیران سبب ایجاد نقصان در مدیریت آموزشی شده است، نامه هایی که کانون های صنفی جهت پیگیری به ادارات می زنند به جای ارجاع به واحدهای مربوطه به حراست ها ارجاع می شود، برای روز جهانی معلم در ۱۳ مهر اجازه دهید تا این مراسم ها در ادارات برگزار شود و حراست ها و ادارات برخورد نکنند، از بانوان فقط به صورت ویترینی و تزیینی استفاده نشود. تلاش کنید تا سرانه آموزشی ما به سطح کشورهای منطقه برسد، معلم ها هیچ مزایایی ندارند و این حقوق ها کفاف زندگی آنها را نمی دهد و افزایش حقوق های ناچیز سال جاری و پس از آن  حذف سختی کار مشکلات معیشتی معلمان را با دشواری مواجه کرده است، از بیمه تکمیلی آتیه سازان به صورت گسترده معلمان ناراضی هستند و چهار ماه است که هزینه هایش را نداده است، تعداد نمایندگان معلمان که برای صندوق ذخیره انتخاب شدند خیلی کم هستند و حداقل از هر استان یک نماینده باشد تا امنیت این صندوق بیشتر شود، همه کارمندان دولت حقوق های مشابهی داشته باشند و اینکه کارمندان در سازمان پولدار تر می توانند تا ۷برابر معلمان حقوق دریافت کند تبعیض آمیز است، معاونت حقوقی در پیگیری مسایل حقوقی معلمان از جمله معلمان زندانی و تشکل ها پرکارتر شود، پولی شدن آموزش و مافیای جانبی آن شرایط تحصیل را برای خانواده ها سخت کرده است و مدارس به بهانه های مختلف از خانواده ها پول می گیرند و شان مدرسه را پایین می آورند و شرایط تحصیل کودکان را برای خانواده ها سخت می کنند، بومی گزینی دانشگاه ها باعث شده تا استان هایی که دانشگاه های کمتری دارند با وجود رتبه های خوب دانش آموزانشان، قبولی کمتری  در دانشگاه ها داشته باشند، سرانه فضای آموزشی یکی از شهرهای ایران نیم متر مربع است و نیاز است تا به این شهرها توجه بیشتری شود، دخالت نمایندگان مجلس در مناطق باعث مختل شدن مدیریت های آموزشی و رابطه ای شدن کارها می شود، در گزینش معلمان به همه چیز توجه می شود به جز مهارت های تخصصی.

در این نشست نمایندگانی از کانون های صنفی معلمان تهران، اصفهان، کردستان، همدان، خراسان شمالی، زنجان، لرستان، گیلان، آذربایجان شرقی و خوزستان حضور داشتند و پس از نشست با وزیر آموزش و پرورش با عادل عبدی مشاور وزیر وارد جلسه شدند.

شایان ذکر است، در ابتدای نشست نمایندگان کانون صنفی معلمان با وزیر آموزش و پرورش، عادل عبدی  با اشاره به قانون جدید احزاب اظهار کرد: در این قانون فعالیت های صنفی دیده نشده است و مشکلاتی برای صدور مجوز و تمدید پروانه های کانون های صنفی از جمله کانون های صنفی معلمان  به وجود آورده است و به همین دلیل در دو ماه گذشته نمایندگان مجلس طرحی دادند تا کانون های صنفی مجددا به ماده ۱۰ قانون احزاب برگردند و من هم در این مورد به کمیسیون تخصصی مجلس دعوت شدم و توضیحات لازم که چه مشکلاتی برای کانون های صنفی ایجاد شده است، را دادم که این طرح در کمیسیون مجلس تصویب شد و  به صحن مجلس فرستاده شده است و امیدواریم با تصویب این قانون مشکل صدور  مجوزها و تمدید پروانه های کانون های صنفی معلمان حل شود.

مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

گروه اخبار/ عضو هیات رئیسه مجلس از منتفی شدن طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش خبر داد و گفت: تمامی متقاضیان طرح استیضاح، امضای خود را پس گرفتند.

" عاقل را یک اشاره کافی است "

 

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

می گویند :

"یکی از شاهزادگانی که به سعدی شیرازی ارادت داشت، محرمانه از پرنس بانوی خویش به وی شکایت کرد که هرساله برای من سه قلوی دختر می‌آورد و از او علاج خواست .سعدی راه‌حلی نشان داد که پرنس بانو را سخت برآشفته کرد و فرمان داد وی را از شهر اخراج کنند.

شیخ بار سفر بست و زاد و توشه سفر را در یکتای خورجین و تای دیگر را خالی گذاشت .آن‌گاه خورجین را روی الاغ انداخت، ولی از هر طرف که خورجین را می‌انداخت، آن طرفی که پر بود، سنگینی می کرد و به زمین می‌افتاد. پرنس بانو که از پنجره کاخ این ماجرا را می‌نگریست، به سعدی بانگ زد و گفت: بار کج به خانه نمی رسد .

چرا وسایلت را مساوی در هردو طرف خورجین نمی گذاری تا تعادل برقرار شود و بارت به زمین نیفتد؟

سعدی گفت: از ترس شما؛ زیرا من هم جز آنچه شما گفته‌اید، نگفتم ولی شما امر کردی مرا از شهر بیرون کنند "

  

زمانی که یادداشت پیشین را در مورد استیضاح بطحایی می نوشتم ( این جا ) فکر نمی کردم که این استیضاح وصول شود 

در آن یادداشت به تحلیل محتوایی موارد مورد ادعای استیضاح کنندگان وزیر آموزش و پرورش پرداختم .در فضای داخلی آموزش و پرورش ما فرهنگ مطالبه گری و پرسشگری وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار کم رنگ است

ذکر این نکته مهم است که استیضاح و برکناری دو وزیر در فاصله زمانی بسیار کوتاه کم سابقه بوده است .

در کنار فشار افکار عمومی برای تغییر در وضعیت موجود که نوک پیکان بیشتر متوجه " وضعیت اقتصادی و معیشتی " است اما این حرکت نمایندگان مجلس هم که با جوهره " فرصت طلبی " و " عوام فریبی " آمیخته است به نظر می رسد نیم نگاهی هم به انتخابات سال 98 مجلس داشته باشد .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

اما نباید از ذکر این موضوع مهم غافل شد که نقد رفتارهای نمایندگان مجلس که بخش مهمی از آن ریشه در ساز و کارهای انتخاباتی و البته بیمار و ناقص در سپهر سیاسی - اجتماعی ایران دارد هرگز به معنای تایید عملکرد وزیر آموزش و پرورش حداقل در مورد عمل به برنامه های ارائه شده و نیز انتظارات معقول معلمان و ماموریت های آموزش و پرورش نیست . مدیرانی هم که در آموزش و پرورش مشغول فعالیت هستند اکثرا بیش از آن که نگران آینده این دستگاه و سرنوشت دانش آموزان و معلمان باشند مواظب " میز " خود هستند تا در هر شرایطی و به هر قیمتی آن را حفظ کنند

زمانی که بحث استیضاح فانی مطرح بود نوشتم : ( این جا )

" اگر فانی در این دوره از یک روابط عمومی قوی ، کارآمد و هوشمندی برخوردار بود می توانست تعامل بهتری با بدنه فرهنگیان و نیز رسانه های مستقل برقرار کند و بار منفی افکار عمومی علیه وی تعدیل می شد...

فانی همچون سایر وزرا سیاست ها و برنامه های خوبی را  قبل از تصدی مقام وزارت به جامعه و معلمان ارائه نمود ، اما افتادن در دام روزمرگی و فقدان یک تیم مدیریتی قوی ، علمی و دلسوز موجب شد تا به تدریج از برنامه های اعلام شده فاصله بگیرد و شکاف میان صف و ستاد تشدید شود  .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

 تشکل هایی هم که با صفات " صنفی " و یا " سیاسی " در درون آموزش و پرورش هستند اکثرا فاقد جایگاه و مقبولیت بین معلمان بوده و بیشتر جنبه نمایشی داشته و کارکرد انتخاباتی دارند شاید بهتر باشد وزیر آینده آموزش و پرورش در کنار برنامه ای که برای رای اعتماد به مجلس ارائه می کند یک تیم منسجم و همدل  را در کنار خود داشته باشد تا بتواند از عهده حرف ها و قول هایی که داده است برآید و دائما مجبور نباشد تا در راهروهای مجلس به دنبال قانع کردن نمایندگانی باشد که به صورت غیرواقعی و با ادبیات پوپولیستی در پی ارائه چهره دیگری به معلمان هستند و خود را دلسوز و ناجی معلمان معرفی می کنند.... "

زمانی که روحانی دانش آشتیانی را مجددا برای وزارت آموزش و پرورش معرفی نکرد در یادداشتی با عنوان :

" اشتباهات استراتژیک دانش آشتیانی ... سخنی با وزیر آموزش و پرورش دولت دوازدهم " به 5 مورد به صورت تحلیلی پرداختم . ( این جا )

به نظر می رسد بطحایی از تجارب دو وزیر ناکام قبلی نکاتی را متوجه شده است هر چند در راهبردها تغییر خاصی انجام نداده است .

یکی از نقاط قوت بطحایی تیم روابط عمومی ایشان است .

هر چند نقدهایی مطرح است اما در تعامل با رسانه های مستقل و آزاد نمره قابل قبولی می گیرد .

در وزارت فانی از ورود مدیر صدای معلم به نشست رسانه ای جلوگیری می شود و حتی عذرخواهی رسمی هم نمی شود .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

در وزارت دانش آشتیانی مدیر صدای معلم از مجلس دانش آموزی اخراج می شود و حتی وزیر به نامه مدیر این رسانه پاسخی نمی دهد .جمع کردن یک عده سالمند بی برنامه و بله قربان گو که حتی رسم گفت و گو و نقادی بلد نیستند بطحایی را در برابر این پرسش قرار خواهد داد که آیا همچون فانی و نیز سایر وزرای پیشین معتقد به " جامعه شمشادی " بوده و فراتر از خود را در " اتاق فکر " تحمل نمی کند ؟

از نقاط قوت دیگر وزارت بطحایی مرکز حراست و مدیریت نسبتا قابل قبول مدیریت آن یعنی کفراشی است .

اما از این دو که بگذریم بطحایی نیز مانند دو وزیر قبلی تیم کاری قابل قبول و منسجمی ندارد .

شاید یکی از نقاط ضعف عمده و غیر قابل اغماض بطحایی در عملکرد معاون حقوقی و امور مجلس نهفته باشد .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

از نظر من باسواد ترین ، مقبول ترین و نیز هوشمند ترین فرد باید در این سمت قرار گیرد .

به باور من فانی و بطحایی در این زمینه بسیار ضعیف بودند .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

بطحایی در آذرماه 95 پس از آن که  دانش آشتیانی وزیر شد در فاصله حدود یک ماه از معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش خداحافظی و  رئیس مرکز نظارت سازمان برنامه و بودجه و معاون نوبخت شد . ( این جا )

این مساله موجب شده است تا بطحایی نتواند در برابر سازمان برنامه و بودجه به صراحت و شفاف انتقاد کند و البته تحمیل علی الهیار ترکمن که پیش از تصدی معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی مسئولیت آموزش را در سازمان برنامه و بودجه بر عهده داشت باعث شده است حتی نتواند در مورد مدرک تحصیلی این فرد به اظهار نظری شفاف و صادقانه بپردازد و عملکرد ضعیف  الهیار ترکمن در بودجه 97  و نیز پرداخت مطالبات معلمان و نیز پاداش بازنشستگان وزارت بطحایی را در منظر افکار عمومی مساله دار کرده است .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

تحمیل علی الهیار ترکمن که پیش از تصدی معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی مسئولیت آموزش را در سازمان برنامه و بودجه بر عهده داشت باعث شده است حتی نتواند در مورد مدرک تحصیلی این فرد به اظهار نظری شفاف و صادقانه بپردازد در یک نمونه عیان کافی است به پرسش و پاسخ من و الهیار در نمایشگاه دستاوردهای یک ساله توجه کنید . ( این جا )

ایشان پرداخت سختی کار معلمان را غیرقانونی می داند اما آدرس درست و یا مطمئنی هم برای جبران تبعیض میان این قشر با سایر کارمندان هم نمی دهد .

به این سوال پاسخ نمی دهد که چرا باید معلمان از کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم محروم باشند ؟

او در قالب " آرزو " می گوید که باید قانون خاصی برای معلمان تدوین شود .

اگر الهیار واقعا صادق و دلسوز است نیازی نیست که قانون جدید برای معلمان تدوین کند .

همان قانون مدیریت خدمات کشوری را درست و کامل برای معلمان اجرا کند .

به عنوان مثال بند 5 از ماده 68 قانون مدیریت خدمات کشوری ( 1 )  را برای معلمان اجرا کند اما مشکل این جا است که مسئولان و مشخصا شورای توسعه مدیریت ؛ " معلمی " را به عنوان یک تخصص و یا مهارت با پیچیدگی های خاص خویش نگاه نمی کند .

الهیار همیشه خود را از دیگران طلبکار می داند .

بطحایی باید بداند که او وزیر آموزش و پرورش است و البته از دوستی با نوبخت و مماشات با الهیار ترکمن تاکنون برای معلمان آبی گرم نشده است .

اگر بطحایی بتواند 13 شهریور ماه از استیضاح رهایی پیدا کند و یا رای اعتماد مجدد نمایندگان را کسب کند و اگر در نظر دارد تا 4 سال وزارت پیشه کند بعید است با این تیمی که دارد بتواند موفق شود و به قول معروف :

" بار کج به منزل نمی رسد " .

درست است !

بطحایی باید رو در بایستی را کنار بگذارد به ویژه آن که در افکار عمومی معلمان " نوبخت " جایگاه و مقبولیتی ندارد و سکوت و یا توجیه ایشان در مورد مواضع و نیز عملکرد رئیس سازمان برنامه و بودجه ممکن است که در آینده سرنوشتی شبیه " فانی " را برای بطحایی نیز رقم بزند .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

بطحایی باید بداند که نمی تواند همه را راضی نگه دارد .

نتیجه طبیعی این رویه نارضایتی همه خواهد بود .

مهم تر از همه این ها ؛ جمع کردن یک عده سالمند بی برنامه و بله قربان گو که حتی رسم گفت و گو و نقادی بلد نیستند بطحایی را در برابر این پرسش قرار خواهد داد که آیا همچون فانی و نیز سایر وزرای پیشین معتقد به " جامعه شمشادی " بوده و فراتر از خود را در " اتاق فکر " تحمل نمی کند ؟

 اما از این مسائل که بگذریم چند نکته مهم و  استراتژیک را نباید از نظر دور داشت .

قبلا به این موضوع اشاره کرده ام و دوباره آن را یادآوری می کنم .

در فضای داخلی آموزش و پرورش ما فرهنگ مطالبه گری و پرسشگری وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار کم رنگ است .

شاید بتوان گفت که اکثریت معلمان در برابر موضوعات مهم و چالش برانگیز آموزش و پرورش " بی تفاوت " و یا " منفعل " هستند .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

" محافظه کاری " صفت عمومی و غالب برای اکثر معلمان است و البته برای توجیه وضعیت موجود هزار و یک بهانه می تراشند ....

معلمان ما خیلی با " رسانه " و " کارکردهای " آن آشنایی ندارند و  می توان گفت فاقد " سواد رسانه ای "هستند چه بسا دانش آموزان در این زمینه از آنان هم جلوتر باشند .

حوصله نوشتن و تحلیل موضوعات و مسائل را هم اکثرا ندارند .

تشکیلات قانونی منسجم و فراگیری مانند " سازمان نظام معلمی " ندارند که بخواهد با پایه گذاری " هویت معلمی " جایگاهی برای ارتقای منزلت آنان ایجاد کند .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

تحرکی هم در این زمینه از سوی آنان دیده نمی شود .

شاید عدم شناخت و مطالعه از این ساز و کار موجب بی تفاوتی و در برخی موارد دشمنی با آن گردیده است .

به نظر می رسد یکی از دلایلی که موجب شده است تا معلمی در عداد " مشاغل سخت " تعریف نشود و یا در زیر مجموعه مشاغل تخصصی با ضریب مربوطه تعریف نشود فقدان همین تشکیلات باشد .

تشکل هایی هم که با صفات " صنفی " و یا " سیاسی " در درون آموزش و پرورش هستند اکثرا فاقد جایگاه و مقبولیت بین معلمان بوده و بیشتر جنبه نمایشی داشته و کارکرد انتخاباتی دارند .

معلمان هم اکثرا اعتمادی به این تشکل ها ندارند .

به عنوان مثال با این که بیش از یک ماه از کلید خوردن استیضاح بطحایی در مجلس می گذرد تشکل هایی که دائما با وزیر نشست و جلسه و... می گذارند حتی یک تحلیل ساده در مورد این استیضاح به افکار عمومی ارائه نکرده اند .

این ها اکثرا در موضوعات مهم آموزش و پرورش " غایب " بزرگ هستند .

رسانه هایی که در حوزه " آموزش " فعالیت دارند خیلی حرفه ای و قوی نیستند .

این ها را می شود در نوع و محتوای پرسش های آنان در نشست های رسانه ای ارزیابی کرد و نمره داد .

قبلا هم گفته ام این رسانه ها خیلی آموزش و پرورش را جدی نمی گیرند و خبرنگاران آنان هم بیشتر حالت یک " کارمند " را دارند .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

حضورشان در نشست ها بیشتر صوری بوده و با یک و یا چند گزارش سطحی تمام می شود .

برخی اوقات هم که به نشست ها دیر می رسند و یا نمی آیند مطالب و گزارش های دیگران را کپی می کنند .

آنان هم مانند بسیاری از معلمان ما " کارمند " هستند و درگیر " روزمرگی " و به گونه ای باید " معیشت " تامین شود .

مدیرانی هم که در آموزش و پرورش مشغول فعالیت هستند اکثرا بیش از آن که نگران آینده این دستگاه و سرنوشت دانش آموزان و معلمان باشند مواظب " میز " خود هستند تا در هر شرایطی و به هر قیمتی آن را حفظ کنند .

وظیفه اکثر آنان در مدح و تملق مقامات بالاتر و شخص وزیر خلاصه می شود .

شرح حال نمایندگان مجلس هم گفته شد .

نگاه آنان به آموزش و پرورش از نوع " عزل و نصبی " است و اکثرا شناختی از آموزش و کارکردهای آنان ندارند و به آموزش و پرورش به عنوان " سازمان رای " می نگرند .

نقد عملکرد بطحایی و استیضاح وزیر آموزش و پرورش

کلید رمز آنان هم در اکثر استیضاح ها ؛  "عدم وجود ضابطه در انتخاب مدیران و عدول از قانون " است اما چند مساله دیگر را برای " جوری جنس " کنار آن می چینند .

حال کلاه خود را بالاتر بگذاریم و ببینیم و تحلیل کنیم :

آیا انتظار معجزه داریم ؟

با این اوصاف و با نگاهی که حاکمیت و جامعه به موضوع " آموزش " دارد اگر فردی در راس این وزارتخانه قرار گیرد چه باید کند ؟

 

( 1 )

5- فوق‌العاده شغل برای مشاغل تخصصی، متناسب با سطح تخصص و مهارتها ، پیچیدگی وظایف و مسؤولیت ها و شرایط بازار کار با پیشنهاد سازمان و تصویب هیأت وزیران برای مشاغل تا سطح کاردانی حداکثر (700) امتیاز و برای مشاغل همسطح کارشناسی حداکثر(1500) امتیاز وبرای مشاغل بالاتر حداکثر (2000) امتیاز تعیین می گردد.

منتشرشده در یادداشت

استیضاح بطحایی وزیر آموزش و پرورش و رفتارشناسی نمایندگان مجلس

قرار است روز سه‌شنبه ۱۳ شهریور ۹۷ در صحن علنی مجلس استیضاح وزیر آموزش‌ و پرورش برگزار شود.

شخص بنده در زمان رأی اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی رئیس‌جمهور به‌دقت تمام بندها و حرف حرف برنامه‌های نگاشته شده توسط دیگران برای وزیر را خواندم و در همان زمان عرض کردم که برنامه‌های وزیر کپی شده سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش است و هیچ ضمانت اجرایی ندارد و برنامه بدون ضمانت اجرایی یعنی هیچ و پوچ و آقای وزیر در دفاعیات خود برای این پست، به‌جای اتکا به داشته‌های خود پشت‌گرمی خود را به نوبخت اعلام کرد و ضمانت اجرایی این پشت‌گرمی را در آقای الهیار ترکمن می‌دید .

استیضاح بطحایی وزیر آموزش و پرورش و رفتارشناسی نمایندگان مجلس

سایر معاونین وی نیز که حلقه‌ای از بی‌برنامه‌ها  دور و بر وزیر را محاصره کرده بودند و میراث دار زمان آقای فانی بودند و صرفاً برای ماندن تلاش می‌کردند نه تلاش برای تحول و خدمت، نهایتاً بی‌برنامگی و آشفتگی به دوران بطحایی منتقل‌ شده که به کام معاونین و انصار پیشتاز که از ابقا در پست خود مطمئن و مسرور بودند.

این شو تبلیغاتی اگر برای فرهنگیان آب نداشته باشد برای نمایندگان نان دارد  مهم‌ترین خصیصه وزیر در وزارتخانه عدم استقلال رأی در تصمیم‌گیری و در خارج از وزارتخانه و مصيبت بزرگ‌تر این‌که بخش اقتصادي دولت او را قبول ندارند و این مورد از همان ابتدا در گفتارهای وزیر و متوسل شدن ایشان و وابستگی به نوبخت مشخص بود و نقادان دلسوز آموزش‌ و پرورش اخطار دادند و نشانه‌ها و دلایل دقیق و منطقی خود را نسبت به عدم توانایی وزیر پیشنهادی بیان کردند گویا گوش شنوایی برای شنیدن وجود نداشت و نمایندگان در بین احساسات پیروزمندانه انتخابات ریاست جمهوری رأی قاطعی به وزیر دادند بدون اینکه برنامه‌های ایشان را واکاوی و ضمانت اجرایی برنامه‌ها را بررسی کنند درصورتی‌که آقای وزير در حد و اندازه آموزش‌ و پرورش نبود و نیست و نبودش هم فرقي به حال آموزش‌ و پرورش نمی‌کند و همان برنامه ایده آلیستی را نیز برایش نوشتند تا رأی بیاورد و تا امروز می‌توان به‌جرئت اذعان کرد که یک‌قدم مثبت برنداشته که هیچ، حتی نتوانست در مقابل حذفیات حقوقی فرهنگیان هم ناله‌ای از سر استیصال سر دهد، عدم تخصیص بودجه برای سرانه مدارس، پشت پرده اردوگاه شهید باهنر، عدم برنامه برای مدارس تیزهوشان و آزمون سمپاد، ناکام ماندن سند تحول بنیادین، عدم اجرای نظام رتبه‌بندی و ... آنچه گفته شد جزئی بیش از خرابی‌های ایشان نیست و خبرها از اوضاع اسفبارتر به گوش می‌رسد که نوای تار آن در آینده به گوش خواهد رسید ؛ بنابراین عدم وجود وزیر، بهتر است و اگر این وزارتخانه يك سال وزير نداشته باشيد اتفاقي نمی‌افتد اما اگر يک وزير ضعيف سه سال سکان این وزارتخانه را در دست داشته باشد براي اين نهاد اساسی تعلیم و تربیت فاجعه می‌شود.

استیضاح بطحایی وزیر آموزش و پرورش و رفتارشناسی نمایندگان مجلس

ای‌کاش از همان اول آموزش‌ و پرورش وزير نداشت و در همان زمان در یادداشتی عرض کردم بگذار وزارتخانه بی وزیر باشد به‌جای آنکه یک آدم ضعيف بی‌زبان بیاورند و وزيرش كنند تا فريادهاي معلمين مظلوم خاموش شود و نااميدانه ادامه بدهند و اين برای آموزش‌ و پرورش فاجعه است.

بنابراین استیضاح وزیر حاشيه عليه متن است ؛ يك حاشيه ضعيف شهرستاني عليه متن قيام كرده كه نمی‌توانند كاري بكنند و در زمان استیضاح هم مواردی مانند نزدیکی شروع مدارس، مشکلات وزارتخانه، وااسفا های نبود وزیر برای دستگاه تعلیم و تربیت، مناسب نبودن زمان استیضاح و قس علی‌هذا ...

استیضاح بطحایی وزیر آموزش و پرورش و رفتارشناسی نمایندگان مجلس

قاطع عرض می‌کنم این شو تبلیغاتی اگر برای فرهنگیان آب نداشته باشد برای نمایندگان نان دارد و صدای عدالت‌طلبی و حق‌خواهی جامعه فرهنگی را خاموش یا کم‌رنگ خواهد کرد و نمایندگان نیز ظاهراً وظیفه نمایندگی را به نحو احسن انجام داده‌اند.

لذا تأکید می‌کنم نبود وزیر از بودنش خرابی‌های کمتری به بار خواهد آورد و در جلسه استیضاح پیش روی نیز وزیر ابقا می‌شود و تا یک سال دیگر که کارد به استخوان فرهنگیان و آموزش‌ و پرورش برسد و فریاد اعتراض و ناله ناکارایی و ناکارآمدی وزیر و دستگاه حاکم گوش فلک را کر کند .چرخ بر همین منوال کج دار و مریز خواهد چرخید و فرهنگیان باید دندان روی جگر بگذارند و دستگاه عریض و طویل تعلیم و تربیت باید منتظر باشد تا استیضاح در سال 98 منجر به عزل وزیر شود و در آن‌وقت نیز وزیر جدید تا بر مسند قدرت تکیه بزند و بر اوضاع‌ و احوال مسلط شود و برنامه‌هایش را اجرایی کند و اگر وزیر قابلی باشد نوبت انتخابات و تبلیغات می‌شود و بازهم قصه بی‌کلاه ماندن فرهنگیان و مشکلات آموزش‌ و پرورش و وعده‌ و وعیدهای جدید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور