" اهمیت نیروی انسانی و بافت فکری آن از جنبه های دیگر این موضوع بیشتر است . ساختار فکری این نیرو باید پذیرفته باشد که خدمات متنوع اداری به نحو احسن لازمه حیات جمعی و ادامه حیات اجتماعی است و رعایت منافع اجتماع مقدم بر منافع افراد ، و به عبارت دیگر منافع افرادی که در یک جامعه زندگی می کنند در گرو رعایت منافع اجتماعی است .
تضمین منافع اجتماع در عین حال دربردارنده منافع افراد است ، یعنی تا زمانی که کارکنان جامعه « غیرت مسئولیت » در کار کردن ، و « اشتراک در منافع و اهداف ملی » نداشته باشند ، کارکرد جامعه دچار اختلالات جدی می شود .
آن چه از کارکرد ادارات ایران بر می آید وجود همان فرهنگ قبیلگی و روستایی است که بر آن حاکم است ، یعنی اگر چه در شکل و ظاهر صنعتی ادعای استمرار حیات دارد اما همانند جوامع صنعتی تقسیم کار اجتماعی و حفظ منافع مشترک در آن مد نظر نیست . این نوع فرهنگ با بوروکراسی که از مقوله جوامع صنعتی و اقتصاد رشد یافته است سنخیتی ندارد و در نتیجه مشکلات بسیار جدی ایجاد می کند ... " ( 1 )
سیدمحمد بطحایی هنوز یک سالگی وزارت خود را تجربه نکرده است که خبر استیضاحش را از رسانه ها می شنود .
این هم می تواند الگو و یا مدلی از ارتباط و یا گفتمان در جامعه توسعه نیافته ما باشد که افراد و جریان ها به جای آن که با هم و از نزدیک دیالوگ داشته باشند از طریق برخی رسانه ها از وضعیت و یا عملکرد خود نزد دیگران آگاه می شوند .
بارها گفته ام که جامعه ما تقریبا و در همه بخش ها ، گفت و گو بلد نیست و هنوز یاد نگرفته است که چگونه با هم حرف بزنند و یا به همدیگر گوش کنند .
نوع نگاه و فرهنگ سازمانی غالب و مهم تر از همه مناسبات ساختار اجازه نمی دهد که تا وزیری حرفه ای ، باسواد و برنامه ریز در راس این سازمان بزرگ قرار گیرد این مهارتی است که باید در " مدرسه " آموخته شود و البته بسیاری از معلمان ما هم خود از چنین مهارتی بی بهره اند ...
این برای باردوم است که استیضاح بطحایی رسانه ای می شود .
پیش تر و در آبان ماه 96 نیز خبرگزاری فارس خبر از استیضاح بطحایی داده بود .
محور عمده استیضاح وزیر آموزش و پرورش از سوی این خبرگزاری مخالف دولت ابقاء یا به کارگیری مدیران و نیروهای متهم در جریان سوء استفادههای صندوق ذخیره فرهنگیان در طول سالهای گذشته عنوان شده بود .
اما نتیجه آن مبهم ماند .
آن گونه که در خبر آمده است ( این جا ) ؛ این استیضاح دارای 15 محور بوده و به امضای 28 نماینده رسیده است .
تفاوت این است که نام استیضاح کنندگان برخلاف قبل منتشر نشده است .
نگاهی به کارنامه اکثر استیضاح کنندگان وزیر آموزش و پرورش و جایگاه آنان نزد افکار عمومی نشان می دهد که قاطبه معلمان بر حسب معمول این نوع کارها را از سر دلسوزی نمی دانند و احتمال سهم خواهی و... را در این موارد از نظر دور نمی دارند .
حتی وضعیت به گونه ای شده است که حتی اگر نماینده ای در حال حاضر با توجه به آن که انتخابات مجلس سال 98 در پیش است حرفی در مورد آموزش و پرورش و مطالبات معلمان بزند برداشت عمومی این است که آن نماینده فارغ از هر جریان سیاسی در حال تبلیغ خود برای آینده است .
این هشداری است که اعتماد و سرمایه اجتماعی به خط قرمز خود رسیده است و صد البته عملکرد ذی نفعان در این مساله کاملا موثر بوده است .
محور اول در مورد عدم اجرای سند تحول بنیادین ، کلی و شعاری است . " همگان به مشکلات و ضعف سیستم آموزشی کشور واقفیم و میدانیم که این سیستم نیاز به روشهای نوین و سازی دارد اما اینکه افرادی از درون سیستم که مسئولان مدیریتی میانی و کلان در حوزه آموزش و پرورش داشته باشند و امروز نیز به این روش منتقد باشند، جای سوال دارد... "
بطحایی خود اعلام کرده است که کم تر از 30 درصد سند در آموزش و پرورش اجرا شده است .
اگر از موارد متناقض و حتی متعارض سند شعار زده ای مانند سند تحول بنیادین فاکتور بگیریم بسیاری از کارشناسان عنوان می کنند که زیر ساخت های اجرای این سند در آموزش و پرورش فراهم نیست .
آیا نمایندگان استیضاح کننده تاکنون به صورت موردی تذکری در مورد عدم اجرای موارد مشخص در سند تحول بنیادین به وزیر داده اند ؟
مورد دوم در مورد عدم اجرای نظام رتبه بندی معلمان است .
مهم ترین مانع برای اجرای این مورد فقدان بودجه و اعتبار است .
زمانی که برای پرداخت پاداش بازنشستگان همین مجلس مجوز فروش املاک و اموال آموزش و پرورش را صادر می کند آیا این پرسش نباید مطرح شود که منابع پایدار برای تامین و اجرای نظام رتبه بندی معلمان از کجا باید تامین شوند ؟
آیا این نمایندگان غیر از " مدرسه فروشی " راهکار دیگری برای تامین منابع و حتی " کسری بودجه " ارائه کرده اند ؟
مواردی مانند " عدم دقت در کتب درسی " و " عدم پرداخت مطالبات فرهنگیان و بیتوجهی به مشکلات رفاهی آنان " دیگر خیلی تکراری و شعاری شده اند .
از نظر من ، برنامه بطحایی بیشتر حالت کلی و شعاری و فاقد مکانیسم و سازوکارهای دقیق و عملیاتی برای اجرا شدن است در سیستم متمرکز کنونی معلمان نقش موثری در تدوین کتب درسی ندارند .
حتی معلمان نسبت به محتوای ایدئولوژی برخی کتاب ها در حوزه علوم انسانی هم انتقاد دارند . ( این جا )
نمایندگان مجلس می توانستند به نقش کم رنگ معلمان در تدوین درست و علمی و به روز کتاب ها توسط معلمان و کارشناسان فن انتقاد کنند تا این که بخواهند نقش تمرکز را پر رنگ تر کنند .
نمایندگان مجلس به جای بیان مطالب کلی مانند عدم پرداخت مطالبات معلمان و... که زمانی برای این قشر جذاب بود باید به دنبال راهکارهای کارشناسی ، آبرومندانه و قابل حصول باشند .
مواردی مانند " عدم وجود ضابطه در انتخاب مدیران و عدول از قانون " و " ورود زود هنگام و خلاف قانون دانشگاه فرهنگیان به تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم و سوء استفاده از جایگاه " کلید واژه استیضاح هستند .
تجارب ، مشاهدات و گزارش ها نشان می دهند که نگاه و حتی فهم اکثریت نمایندگان مجلس به مقوله آموزش و پرورش در حد " عزل و نصب " هاست .
مهم ترین دلیل برای اثبات این مدعا آن است که نمایندگان استیضاح کننده حتی این موارد را احتمالا با کمیسیون آموزش که یک کمیسیون تخصصی است در میان نگذاشته اند و قرار است هفته آینده در کمیسیون آموزش مورد بررسی قرار گیرد .
در دور قبل نیز سخنگوی این کمیسیون از تصمیم نمایندگان و نیز اعلام استیضاح بی خبر بود .
این نمایندگان احتمالا شانی برای کمیسیون قائل نیستند و شاید تصمیم گرفته اند خود دست به کار شوند هر چند ممکن است آیین نامه داخلی مجلس این مجوز را برای آنان صادر کرده باشد .
قبلا هم به کرات بیان شده است که مدارس و معلمان از پایگاه های اصلی اجرای انتخابات هستند .
نگاهی به صحبت ها و نطق های موافقان و مخالفان در زمان رای اعتماد به بطحایی نشان می دهند که تقریبا هیچ نماینده ای برنامه ایشان را به صورت کارشناسی شده نقد نکرد و این در حالی بود که وزیر آموزش و پرورش از معدود نمایندگانی بود که رای بالایی آورد معلمان هم به خاطر جایگاهی که هنوز ته مانده ای از " مرجعیت اجتماعی " در ظرف آنان مانده است موقعیتی راهبردی و مهم برای نمایندگان جهت ابقا و کسب رای گروه های دیگر دارند .
البته این معادله یک سویه هم نیست .
کم نیستند معلمانی که برای کسب پست و جایگاه اداری در زمان انتخابات در رکاب این نمایندگان پا می زنند .
در واقع این معادله ای دو سویه است و در جامعه ای که " تحزب " و " تشکل " به معنای واقعی و علمی آن و به دور از روابط قبیله ای تعریف و تبیین نشده باشد این آسیب ها همچنان استمرار داشته و جامعه مدنی و دموکراتیک شکل نخواهد گرفت .
این معلمان در زمان انتخابات در ستادهای انتخاباتی فعالیت می کنند و طبیعی است که به خاطر این فعالیت متوقع شوند .
برخی اوقات هم که انتظارات این معلمان جامه عمل نمی پوشند عنوان می کنند که وزیر و یا سایر مسئولان به شعارهای داده شده پای بند نیستند و...
در حالی که اصل مهم برای معلمان باید " مطالبه گری " و " کنش گری غیر منفعت جویانه " با توجه به منافع ملی و مصالح آموزش باشد .
این معلمان حتی باید شعارهای این گونه نمایندگان را ثبت و در مراحل مختلف آن ها را طلب کنند .
آیا واقعا وضعیت چنین است ؟
سخن و رفتار این گونه معلمان را چگونه می توان تحلیل و نتیجه گیری کرد ؟
اما شگفتی من از بندی مانند " تضعبف دانشگاه فرهنگیان " است .
« حسین خنیفر " چهره ای محافظه کار و از جنس تفکری است که مایل به ابقا و استمرار تفکر ایدئولوژیک به جای اندیشه حرفه ای در حوزه آموزش است .
پرسش این است ؛ آیا بطحایی که خود خنیفر را پیشنهاد داده است درصدد تضعیف ایشان می باشد ؟
خنیفری که قرار است که ظرفیت دانشگاه فرهنگیان را فله ای افزایش دهد و به ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان ، " نگاه زاپاسی " دارد .
" عدم پذیرش مسئولیت و عذرخواهی بابت اتفاق شوم منطقه غرب تهران " و " فساد اخلاقی در مدارس به علت سوء مدیریت " مواردی هستند که به نظر می رسد ریشه در جاهای دیگری داشته باشند .
افرادی که وارد آموزش و پرورش می شوند از فیلتر " گزینش " رد می شوند .
« حراست " هم رفتار معلمان و کارکنان را بر اساس معیارهای خودش زیر نظر دارد .
اگر مشکلی در این زمینه وجود دارد باید به دنبال منشا و ریشه ها بود .
اگر فلسفه هسته های گزینش دچار تناقض و یا نقصان شده و با نیازهای روز همخوانی ندارد باید این ها مورد بررسی و بازخوانی در اهداف و فسلفه قرار گیرند .
اگر این نمایندگان واقعا دلسوز آموزش و پرورش و آینده این دستگاه هستند چرا عدم توجه به تاسیس " سازمان نظام معلمی " که اتفاقا از برنامه های وزیر هنگام ارائه برنامه به مجلس بوده است برجسته نشده است ؟
وقتی یک ابزار کند و یا ناکارآمد می شود راهش ادامه وضع موجود نیست ؛ گاهی باید ابزارها با نگاهی جدید و تحول گرا تعویض شوند .
نمایندگان مجلس باید مشخص کنند آقای بطحایی دقیقا به کدام یک از موارد برنامه ی خود پای بند نبوده است ؟
در زمان پیشنهاد آقای بطحایی از سوی رئیس جمهور به مجلس برنامه ایشان را در دو بخش بررسی و مورد نقد و تحلیل قرار دادم . ( این جا ) و ( این جا ) . « صدای معلم » تنها رسانه ای بود که در مورد مدارک « علی الهیار ترکمن » و « حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان » رمز گشایی کرد
نوشته بودم :
" بطحایی روز شنبه 21 مرداد ماه که برای پاسخ به پرسش های کمیسیون فرهنگی حضور یافته بود ( این جا ) زمانی که برحل مشکل و معضلات معیشتی معلمان تأکید کرده بود در پاسخ به پرسش طیبه سیاوشی شاه عنایتی در مورد این که منابع مالی این دو مسئله را از چه منبعی تأمین خواهد کرد ؛ سکوت می کند .
همچنین این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس خطاب به بطحایی چنین می گوید :
" متأسفانه در این نشست آقای بطحایی به این سوال پاسخ نداد که چرا با وجود 35 سال سابقه کاری در مدیریت کلان و میانی سیستم آموزشی کشور تغییراتی که بیان شد، در وزارت آموزش و پرورش اعمال نشد ولی امروز که بعد از 35 سال در رأس هرم قرار گرفتهاید، داعیهدار تغییر در سیستم هستید. "
و در جای دیگری تاکید می کند :
" همگان به مشکلات و ضعف سیستم آموزشی کشور واقفیم و میدانیم که این سیستم نیاز به روشهای نوین و سازی دارد اما اینکه افرادی از درون سیستم که مسئولان مدیریتی میانی و کلان در حوزه آموزش و پرورش داشته باشند و امروز نیز به این روش منتقد باشند، جای سوال دارد... "
" سیاست " و " ایدئولوژی " دستگاه تعلیم و تربیت را دچار استحاله و روزمرگی کرده است این گونه سخنان و وعده ها مصداق تمثیل واقعی " سنگ بزرگ علامت نزدن است " و نیز " آدرس غلط دادن " می باشد .
نگارنده سعی کرد تا فقط تعدادی از مفاد و مواد برنامه بطحایی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش را مورد نقد قرار دهد .
از نظر من ، برنامه بطحایی بیشتر حالت کلی و شعاری و فاقد مکانیسم و سازوکارهای دقیق و عملیاتی برای اجرا شدن است .
در این مورد صدای معلم حاضر است تا در مورد مفاد این برنامه با بطحایی مناظره داشته باشد .
در یک مقایسه تطبیقی برنامه دانش آشتیانی را بسیار علمی تر ، دقیق تر ، شفاف تر و به روز در مقایسه با برنامه بطحایی ارزیابی کرده و نمره می دهم .... "
نگاهی به صحبت ها و نطق های موافقان و مخالفان در زمان رای اعتماد به بطحایی نشان می دهند که تقریبا هیچ نماینده ای برنامه ایشان را به صورت کارشناسی شده نقد نکرد و این در حالی بود که وزیر آموزش و پرورش از معدود وزرایی بود که رای بالایی آورد .
هنوز جنجال نمایندگان مجلس در مورد مدرک « علی کردان » از اذهان مردم نرفته است . تجارب ، مشاهدات و گزارش ها نشان می دهند که نگاه و حتی فهم اکثریت نمایندگان مجلس به مقوله آموزش و پرورش در حد " عزل و نصب " هاست .
محمدرضا فاکر نماینده مجلس هشتم در نطق پیش از دستور گفت :
" نماینده نشدیم که هر طور دل ما خواست رای دهیم و آبروی نظام و کشور را بفروشیم و سرمایه ملت را تباه کنیم و پشت سر کسانی راه رویم که متهم به تقلب، نفاق، دزدی، جنایت، زنا و آدمکشی هستند و به نوعی سر خود کلاه بگذاریم و با همدیگر معامله کنیم تا قانع شویم. "
« صدای معلم » تنها رسانه ای بود که در مورد مدارک « علی الهیار ترکمن » و « حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان » رمز گشایی کرد . ( این جا ) و ( این جا ).
واکنش نمایندگان مجلس در این مورد چه بود ؟
این نمایندگان و حتی افرادی از فراکسیون امید به خود زحمت ندادند در این موارد سوالی از وزیر آموزش و پرورش کنند ؟
آیا این حساسیت ها فقط مال قبل بود و یا نوع مدرک فرق داشت ؟
عدم صداقت نمایندگان مجلس در این قضیه کاملا مشخص و شفاف شد .
باور من است که بسیاری از نمایندگان مجلس بیش از آن که به فکر مردم و مصالح جامعه باشند به فکر خود و آینده شغلی خویش هستند .
نوع نگاه و فرهنگ سازمانی غالب و مهم تر از همه مناسبات ساختار اجازه نمی دهد که تا وزیری حرفه ای ، باسواد و برنامه ریز در راس این سازمان بزرگ قرار گیرد .
نهادهای موازی این دستگاه نیز اجازه نمی دهند تا موضوع " آموزش " در مفهوم یک پارچه آن آن مورد بررسی و اجماع و اجرا قرار گیرد .
" سیاست " و " ایدئولوژی " دستگاه تعلیم و تربیت را دچار استحاله و روزمرگی کرده است .
با این تفاسیر خیلی فرق نمی کند که چه کسی وزیر آموزش و پرورش باشد .
( 1 )
جامعه شناسی نخبه کشی ؛ قائم مقام ، امیر کبیر ، مصدق ؛ تحلیل جامعه شناختی برخی از ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران ، علی رضا قلی – تهران : نشر نی ، 1377 ص 155
نظرات بینندگان
بدبختی شان در این است که همه - غیر از خودشان - را ضد انقلاب و کافر و ... می بینند و در دایره تصمیم گیری و برنامه ریزی راه نمی دهند. - برای همین هم ....
در یک آزمون ساده اعزام به خارج گفتند اگه به نتیجتون اعتراض دارین میتونید اعتراض کنید اما مطمئن باشید که هیچ جوابی نخواهید شنید.حالا می خواین به حقوقتون اعتراض کنین
خوبه اعتراض کنین اما مطمئن باشین که پشیزی به حقوقتون اضافه نمی شه...........
دوست عزیز
با نفرین کردن و لعنت و... مشکلی حل نمی شود .
به جای این ها باید عملکرد را نقد کرد و پرسشگری و کنش گری عقلانیت مدار را در جامعه نهادینه کرد .
پایدار باشید .
آقای محسن
درست است .
از اطلاع رسانی شما سپاسگزارم .
جالب است که چند بند را بعدا هر کسی خودش اضافه کرده است !
نامه از بس شلوغ است نمی شود اسامی و خواسته ها را به راحتی تفکیک کرد !
این ها عصاره فضایل ملت هستند !
پایدار باشید .
انشاا...استیضاح بطحایی عملیاتی بشه
دوست عزیز
ممنونم .
اما پیشنهادم این است یک بار دیگر با دقت و حوصله یادداشت مرا مطالعه فرمایید .
پایدار باشید .
همکار محترم
آقا/ خانم جان بزرگی
فکر می کنم شما غیر از این مطالبه دیگر کاری به سایر مشکلات و چالش های آموزش و پرورش ندارید .
البته شما قبلا فرموده بودید اگر همین خبر را به فارس ، تسنیم و... بدهید غوغایی خواهد شد !
قبلا هم توضیح دادم .
آموزش و پرورش بر اساس نیارهای خود نیرو پذیرش می کند و یا ارتقاء تحصیلات بر اساس نیارهای واقعی و عرفی این نهاد است .
تا جایی هم که می دانم درسی به این نام در مواد درسی مدارس وجود ندارد .
شاید بهتر بود قبل از انتخاب رشته و تحصیل از کارگزینی منطقه تان یک سوال می کردید !
پایدار باشید .
بابا تو مارو کشتی با این مدرک ارشد خودت. آسمان ابری میشه...برق قطع میشه...شما سریع میایی کامنت میزاری در مورد مدرکت!! ول کن دیگه بزرگوار...یا الله...پناه بر خدا....:)))
آقا / خانم حاج حسینی
آن دفعه جان بزرگی این دفعه حاج حسینی ؟!
آیا شفافیت و صداقت در آموزه های درسی که خوانده و مدرک گرفته اید جایگاهی دارد ؟
بنده بحث سیاسی نمی کنم .
شما که نباید تفتیش عقاید کنید برادر !
هر تفکر و اندیشه بشری قابل نقد است و بالا و پایین هم ندارد .
اتفاقا بنده در این رسانه بارها از عملکرد هیات های گزینش به صورت علمی و کارشناسی شده انتقاد کرده ام .
ار کسی هم ترسی ندارم و سخنی را که به آن اعتقاد داشته باشم می گویم .
شما در رشته ای مدرک گرفته اید و وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده است به این رشته نیازی ندارد .
آیا این به معنای مخالفت و یا ضدیت با اندیشه های امام خمینی است ؟
موضوع تدریس با رشته باید مرتبط باشد .
آیا این سخن نادرستی است ؟
انتقادی که بر شما وارد است این است که آیا مشکل آموزش و پرورش فقط در این مورد خلاصه می شود ؟
آیا اگر فرضا مشکل شما حل شد دیگر کاری به بحران های دیگر تعلیم و تربیت نخواهید داشت ؟
کمی واقع بین باشیم و منصف .
پایدار باشید .
جاییست که مردمانش
بجای حل مشکلات ،سعی میکنند تا
خودشان را به بهترین نحو با آن
تطبیق دهند !
دوست عزیز
1- برای بنده هویت مخاطبان مهم نیست و مهم همان محتوای مطالب است .
اما وقتی شما ابتدا یک هویت برای خود انتخاب می کنید و بعد آن را تغییر می دهید پیام دارد .
2- این جمله شماست :
" ... تنها پنجره ی انعکاس نظرات به گوش سنگین مسوولین بی دردمان همین صدای معلم عزیز است ... "
اگر واقعا بر اساس این دیدگاه فکر می کنید اصرار شما برای گذاشتن نظرات و مطالب چه بوده است وقتی که به قول شما مسئولان با دیدن این مطالب جری تر می شوند ؟
این که ما ایرانی ها وقتی که کارمان به یک جا می افتد زبان به مدح و ثنا می گشاییم و وقتی پاسخ منفی می شنویم 180 درجه تغییر موضع می دهیم نشان دهنده کدام مولفه فرهنگی است ؟
پایدار باشید .
1)هر نوع مطالبه گری در شرایطی که خلاء گفتمان مطالبه در میان همکاران فرهنگی شیوع دارد فی نفسه خوب است...و زیر سوال بردن مطالبه و اینکه چرا یک همکار مطالبه ی دیگری ندارد به نوعی تفتیش عقاید و دون شأن رسانه ی معقول و خردورز صدای معلم است البته تکثر مطالبات موضوع ارزشمندی است و هر شخصی ظرفیتی دارد و شاید همه ظرفیت های شما را ندارند.
2)اینکه خبرگزاری ها و رسانه های معلوم الحالی همچون فارس و تسنیم به این موضوع مطرح شده ی همکار دغدغه مندمان واکنش نشان نداده باشند اتفاقا مسوولیت رسانه ی مستقل و شفاف و حق گوی صدای معلم را سنگین تر می کند و سند دیگری بر این موضوع است که رسانه هایی همچون تسنیم و فارس فقط ادعای اندیشه های امام و رهبری را دارند...
همکار محترم
1- موضوع این یادداشت استیضاح آقای بطحایی و تحلیل آن است .
یک معلم باید بداند و به دیگران آموزش دهد تا همیشه در موضوع سخن بگوید .
2- تجارب من نشان می دهند که در جامعه ایرانی اکثریت افراد فقط بر اساس " منافع شخصی " عمل می کنند و باور ندارند که منافع فردی در گرو احصا و ارضای منافع و مصالح جمعی است .
3- صدای معلم رسانه انحصاری برای پی گیری مطالبات نیست و چنین شانی هم برای خودش قائل نیست .
بحث من تغییر موضع و چرخش ناگهانی افراد در مورد یک موضوع است و این برای یک معلم ناپسند است و یا اخلاق سازگار نیست .
شما هم بهتر است این مطالبه خود را با رسانه های دیگری مطرح کنید .
پایدار باشید .
4)فرمای شما مبنی بر اینکه چنین درسی با چنین عنوان وجود ندارد صحیح است اما واقعا برای مدیران ستادی سیستمی که شعارش پیروی از اندیشه های امام راحل و ...و...است چنین رشته ای غیرمرتبط است و یا بعنوان مثال درسی بعنوان علوم یسیاسی در مقاطع تحصیلی داریم که مدرکش درحکم همکاران اعمال می شود؟!!
1- بنده سخنگوی آموزش و پرورش نیستم و هیچ تعهدی هم در برابر رفتار آنان ندارم .
هر کس و یا مقامی باید پاسخ گوی عملکرد خود باشد .
بنده مولف کتاب های درسی هم نیستم تا در برابر معایب و کاستی های آن پاسخ گو باشم .
به عملکرد آنان هم انتقاد دارم و نوشته ام .
2- این که آموزش و پرورش رشته شما را غیرمرتبط تشخیص داده است احتمالا برای خود دلایلی دارند .
صدای معلم مطلبی در این مورد منتشر کرده است و وزارت آموزش و پرورش باید پاسخ گو باشد .
این رسانه به وظایف حرفه ای خود در این مورد عمل کرده است اما قرار نیست شما خود را از این رسانه " طلبکار " بدانید .
پایدار باشید .
مقدمه های غلط حقیر را می فرمودین تا اصلاح کنیم!!
این ثوابی عظیم و اخروی برای شما دارد و گوارایتان باد ...."چرا کنایه چرا متلک برادر !! مقصودم این بود سطحی نبینیم این موضوع را بلکه متوجه تناقض پشت این موضوع باشیم بالاخره ما نیاز به اندیشه های امام داریم یا نه؟!!
1- چرا شما دائما قصد دارید اشتباه خود را توجیه کنید .
شناسه شما با فرد قبلی یکسان بوده است و از یک سیستم صادر شده است .
آیا این را هم قبول ندارید ؟
اگر قرار بود شخصیت نویسنده برای من مطرح باشد نباید هیچ نوشته ای بدون مشخصات منتشر می شد .
اما برای این کار هم میان برهایی وجود دارد .
مهم محتوای مطلب است .
2- " ... ما پذیرفته ایم که در سیستمی فعالیت کنیم که مشحون از اندیشه های بنیانگذارش هست یا نه و اگر پذیرفته ایم این اقدامات دیگر توجیهی ندارد ... "
مطالب شما ارتباط و انسجام منطقی ندارند .
شما چند مقدمه غلط را کنار هم می گذارید و نتیجه مطلوب خود را بیرون می کشید !
پایدار باشید .
8)این بحث اصلا سیاسی نیست برادر...همه ی ما سیاست زده ایم!!اما بیایید بابحث از روی تعصب و دگم هم نداشته باشیم!!اگر هم حقیر تفتیش عقاید کرده ام همین جا عذرخواهی میکنم بله حق با شماست تفتیش عقاید کار همان تنگ نظرانی است که در گزینش و حراست و...و...آموزش و پرورش را به این روز انداخته اند!!
از میان این همه موضوعات و چالش های فراوان در تعلیم و تربیت فقط مطلب خانم حسینیان نظر شما را جلب کرده و غیرت شما را برانگیخته است ؟!
شما حتی ذیل مطالب دیگران طوری می نویسید و نتیجه گیری می کنید که فقط مشکل شما خود نمایی کند !
گویا در آموزش و پرورش فقط یک مشکل داریم و آن هم عدم اعمال مدرک با مشخصات موصوف در حکم کارگزینی است .
اگر اعمال مدرک و نتایج اقتصادی آن و تاثیر بر بازنشستگی و مولفه های دیگر اداری برای شما اهمیت ندارد ... پس خوشحال باشید که دریچه های معرفت را به سوی خود گشوده اید و سواد خود را ارتقاء داده اید .
این ثوابی عظیم و اخروی برای شما دارد و گوارایتان باد ....
پایدار باشید .
1 - ظاهرا آقای جان بزرگی همسر خانم حاج حسینی هستند.
2 - خود حضرت امام از طرفداران شدید و لا تجسسوا بودند.
3 - شما دو نفر با به چالش کشاندن مدیر سایت قصد به خطا انداختن ایشان یا مجبور ساختن ایشان به نوشتن یادداشتی در خصوص دلخواستۀ خودتان دارید.
4 - شما دو نفر حق مؤاخذه یا ارزشگذاری اعتقاد و باور هیچ فرد دیگری را اصلا برعهده ندارید.
5 - گاه برخی افراد با اصرار سمجانه خود باعث آزار و اذیت دیگران در این سایت می گردند. این سایت مُلک شخصی شما نیست، راست می گوئید و این قدر توانمندید از مراجع با صلاحیت اقدام کنید. ماشاء ا...
دست به قلم هم هستید اصلا یادداشتی در این خصوص بنویسید تا مدیر سایت درج نمایند بجای این هم نظر نوشتن.
ادامه دارد...
چرا توهم توطئه دارید؟!چرا فکر می کنید من و دیگران علیه مدیر سایت داریم کار می کنیم؟!
3)کی من مدعی ارزشگذاری اعتقاد و باور دیگران شده ام در باب این موضوع؟!!
4)من چگونه اسباب آزار و اذیت دیگران را در این سایت فراهم کرده ام انصاف برادر انصاف!!
2 - شما دارید بر اعتقاد مدیر سایت برچسب می زنید بعد می گوئید کدام ارزشگذاری ؟
3 - با خسته کردن ما باعث آزارمان می گردید. دردهای ما عمومی است نه انفرادی.
6 - وقتی یک نظام سیاسی یا آموزشی چیزی را صلاح نمی داند با تحکم سخن گفتن یا نوشتن علیه مدیر سایت به چه چیزی می خواهید برسید یا چه چیزی را می خواهید به اثبات برسانید؟
7 - برایتان خیلی متأسفیم که ره بجایی نمی برید اما تنها کارشناس ارشد نیستید که محروم از حقوق بایسته هستید. تمامی معلمان با تحصیلات بالای لیسانس در آموزش و پرورش مغبونند.
8 - بنده را محکوم به دفاع از مدیر سایت ننمائید که این سایت مختص تمامی فرهنگیان است و بنده هم یکی. دل آزار نباشید.
10 - با نوشته های شما بر ذیل این یادداشت ، از اصل مطلب فاصله نجومی گرفتیم.
11 - پیشنهاد می دهم تشریف ببرید و نوۀ حضرت امام را ملاقات نمائید تا شاید فرجی حاصل شود. انشا ا.....
موفق و مؤید باشید.
2)شما تجربیاتی دارید و حتما قابل احترام است و دیگران هم تجربیاتی دارند که بد نیسیت که مورد احترام قرار گیرد!!
3)همین جمله بوی انحصار می دهد:
"شما هم بهتر است این مطالبه خود را با رسانه های دیگری مطرح کنید"...
جان بزرگی ، حاج حسینی و....
اگر شما درست تربیت نشده اید تقصیر آقای پورسلیمان و صدای معلم چیست ؟
این همه رسانه و روزنامه و خبرگزاری و...
یعنی آقای پورسلیمان اختیار رسانه خودشان را هم ندارند و باید چیزی به شما بپردارند !
کدام رسانه اصلا این قدر شما را تحمل می کند و نظرات بی سر و ته شما را منتشر می کند ؟
مگر قرار است هر کسی مطالبه ای داشت صدای معلم آن را پی گیری کند و جواب بدهد ؟
این ها دیگر چه انتظاراتی است ؟
ایرانی ها در آزادی یا از این ور پشت بام می افتند و یا آن ور!
طرح دردمندی تان باعث آزار دیگران
می گردد. خودتان می گویید علت
مهمتر از معلول هست خوب صدای
معلم که نه علت است نه معلول!!!
از شدت ناراحتی غیرمنطقی
می نویسید. عزیزان ما را بجان یکدیگر
انداخته اند متوجه نیستید؟ ما معلمان
باید حامی و همراه هم باشیم نه علیه
هم. قدر این سایت را بیشتر از این
بدانیم. خدا کمک تان کند. برادری
فراموش نشود.
بلکه از داشتن همان نیمچه سواد روشنفکران و تحصیل کرده های ماست!
دكترشريعتی
کم سواد باید ترسید، چون می دانید آدمی وقتی از سواد کم اش را دارد مدعی است که همه چیز را می داند لذا نه به دنبال یادگیری بیشتر می رود و نه قبول می کند که شاید دیگران بیشتر از او می دانند همان داستان جهل مرکب.
لئو تولستوی
چون هر کس خود را کامل ترین موجود روی زمین
یا اشرف المخلوقات می داند. ما اصولا بدی را در
چشم دیگران می بینیم نه خود.