سه شنبه هفدهم مرداد ماه آقای روحانی به احتمال زیاد لیست وزرای پیشنهادی کابینه خود را تقدیم مجلس شورای اسلامی می کند .
در این لیست آقای دانش آشتیانی حضور نخواهد داشت .
چه اتفاقاتی رخ داد که علی رغم حمایت افرادی چون محمد علی نجفی ، برخی وزرای اسبق آموزش و پرورش ، تشکل های فرهنگیان اصلاح طلب و تعدادی از نمایندگان مجلس مورد غضب روحانی واقع شد و قرار است فرد دیگری به مجلس معرفی شود .
چه شد که تقریبا به جز معدودی از وی رو برگرداندند و ایشان هم به یکی از وزرای نامحبوب در لیست بلند بالای وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی اضافه گردید ؟
می توان به عوامل مختلفی در شکل گیری این وضعیت اشاره کرد اما اختصارا به تعدادی از آن ها اشاره می کنم .
شاید مهم ترین و بی بدیل ترین موضوع به عامل " قدرت " بر می گردد .
در مباحث " رفتار سازمانی " ؛ « قدرت » یکی از عوامل مهم مهم برای عامل " تغییر " برمی گردد .
طبق تعریف ؛ « قدرت » عبارت است از توان بالقوه ای که الف دارد تا بر رفتار ب اثر گذارد ؛ به گونه ای که ب را وا می دارد تا کاری را انجام دهد ( که اگر غیر از این بود چنین نمی کرد ) . ( 1 )
پایگاه های قدرت
منشا قدرت کجاست ؟ آن چیست که یک فرد یا یک گروه می تواند در سایه وجودش بر دیگران اعمال نفوذ کند ؟
دو پژوهشگر به نام های فرنچ و ریون برای نخستین بار به این پرسش ها پاسخ دادند و پنج پایگاه قدرت برشمردند .
از دیدگاه آنان پنج پایگاه قدرت عبارت اند از :
قدرت مبتنی بر زور ، قدرت مبتنی بر پاداش ، قدرت مبتنی بر تخصص ، قدرت قانونی ( مشروع ) و قدرت الگویی .
از نظر نگارنده در نظام آموزشی ایران « قدرت مبتنی بر قانون » آن گونه که لازم است توسط وزرای آموزش و پرورش مورد استفاده قرار نگرفته است .
لازم است این نوع قدرت تعریف شود :
" در سازمان ها و گروه های رسمی ، احتمالا ساختار سازمانی آشکارترین مسیری است که فرد بدان وسیله می تواند به پایگاه قدرت دست یابد . این قدرت را قدرت قانونی ( مشروع ) می نامند و آن نمایان گر قدرتی است که شخص در سایه پست یا مقام سازمانی ( در سلسله مراتب و اختیارات رسمی سازمان ) به دست می آورد . ( 3 )
حال پرسش اساسی این است که آیا آقای دانش آشتیانی از تمام اختیارات که قانون به ایشان داده است در مسیرش استفاده کرده است ؟
چنان چه مدیری نتواند از این پایگاه قدرت به صورت کامل و به جا استفاده کند خروجی این وضعیت فربه شدن غیرعادی " سازمان غیررسمی "و تضاد با اهداف آن سازمان خواهد بود .
و آن چه در آخر عاید سازمان می شود بی اعتمادی و متهم شدن مدیر سازمان به " ناکارآمدی " خواهد بود .
در این جا لازم است به مواردی اشاره گردد .
« سازمان معلمان ایران » در بیانیه ای چنین مطرح کرد ( این جا ) :
" دانش از مسیر مقاوم تغییر می گوید : "برای کاهش تصدی از وزارتخانه شروع کردیم . آخر اسفند بخشنامه تفویض اختیار را به استان ها دادیم و هنوز درگیر هستیم . مجموعه ستاد موافق این مساله نیست و بعضی از معاونت ها و مدیریت ها مقاومت می کنند"
در حالی که معلمان برای بازنشستگی روز شماری می کنند مدیران ستادی با معدل بالای 30 سال سابقه خدمت، بازنشسته نمی شوند ! چنین ستاد فرتوتی نمی تواند تحول آفرین و چابک باشد . البته برخی بخش ها را هم که نمی شود رفت سراغ شان و تغییر داد ... "
در واقع وزیر آموزش و پرورش اذعان کرده است که قادر به استفاده از اختیارات قانونی خود برای تغییر مدیران ستادی که در مقابل " تغییر " مقاومت می کنند نبوده است .
نکته مهم آن است که آقای دانش هیچ گونه اشاره ای به این افراد ، پایگاه آنان و در مجموع شناسنامه و عملکرد آنان نمی کند و از آن رد می شود .
اگر وزیر آموزش و پرورش جرات و یا جسارت این " افشاسازی قانونی " را نداشته باشد به تدریج این رویه به یک " نرم سازمانی " تبدیل می شود و وزرای بعد هم این چرخه معیوب را به عنوان یک " قانون نانوشته " پنداشته و این دور باطل تا ابدالدهر تکرار خواهد شد .
وزیر آینده آموزش و پرورش باید بتواند هوشمندانه و بدون هر گونه باج دادن و امتیاز دادن از منابع قانونی قدرت خود استفاده کند .
2- یکی دیگر از مباحث مهم و راهبردی در سازمان ، موضوع " ارتباطات " است .
« هرسی و بلانچارد » در کتاب " مدیریت رفتار سازمانی " چنین می گویند : ( 4 )
" سه شایستگی لازم در نفوذ کردن را برشمردیم :
1- تشخیص : توانایی درک موقعیتی که قصد نفوذ در آن را دارید .
2- تطابق : توانایی تطابق رفتار خود ... و دیگر اموری که بر آن ها کنترل دارید – با احتمالات اتفاقی مربوط به اوضاع .
3- برقراری ارتباط : توانایی فرستادن پیام به گونه ای که مردم بتوانند به آسانی آن را بفهمند و بپذیرند . "
البته این نویسندگان در مدل ارتباطی خود ، " برقراری ارتباط همراه با همدلی " را پیشنهاد می دهند .
یکی از مباحث کهنه و ریشه دار در آموزش و پرورش فاصله " ستاد و صف " بوده است .
تقریبا هیچ وزیری تاکنون قادر به پر کردن این شکاف و یا ترمیم آن نبوده است .
وزیران آموزش و پرورش نتوانسته اند به یک " زبان مشترک " توام با همدلی برای همراه کردن ذی نفعان سازمان با برنامه های خود دست پیدا کنند و این چرخه معیوب فربه تر شده است .
ارتباط اکثر وزیران آموزش و پرورش غالبا در این مدل ها خلاصه شده است :
1- جمع کردن معلمان در یک سالن و ارائه سخنرانی مانند کارهایی که آقای حاجی بابایی انجام می داد .
2- سرکشی به برخی مدارس به صورت انتخابی و نه تصادفی و نشستن پشت نیمکت دانش آموزان و یا صحبت با برخی معلمان و انعکاس گزینشی این گونه نشست ها در منابع رسمی .
3- ارتباط با مدیران میانی و نهایتا تحتانی و ارائه سخنرانی های کلیشه ای و تکراری .
می توان گفت که همه وزیران آموزش و پرورش فاقد یک " مدل ارتباطی موثر و به روز " برای ارتباط اثربخش با ذی نفعان آموزش و پرورش بوده اند و اکثریت کانال ها و مجاری ارتباطی از نوع " رسمی " بوده اند .
متاسفانه " روابط عمومی " وزارت آموزش و پرورش نیز اکثرا نقش یک " تبلیغاتچی و یا بوقچی " را ایفا کرده اند و نتوانسته اند پل ارتباطی موثری برای تعریف و تبیین یک " ارتباط اثربخش " در سازمان باشند .
به عنوان مثال ؛ وزیر آموزش و پرورش در شورای تقریبا 30 نفره خود 11 معاون دارد .
برخی از بخش ها مانند سازمان آموزش و پرورش استثنایی که فقط 130 هزار دانش آموز را در سراسر کشور پوشش می دهد و یا بخش " مدارس غیردولتی " که حدود 10 تا 15 درصد مدارس کل کشور را پوشش می دهند در چارت سازمانی در سطح " معاونت " تعریف شده اند اما بخش روابط عمومی که با یک میلیون معلم ، 13 میلیون دانش آموز و در نهایت حداقل با 40 میلیون مخاطی در کشور تماس مستقیم دارد در حد یک " اداره کل " تعریف شده است .
طبیعی است که به لحاظ اقتدار سازمانی برخی بخش ها به آن ترتیب اثر چندانی ندهند و به آن پاسخ گو نباشند .
البته فردی که در راس روابط عمومی قرار می گیرد نیز باید واجد صفات و ویژگی های یک مدیر روابط عمومی تمانم عیار باشد و فرصت و انگیزه کافی برای پرداختن به وظایف سازمانی خویش را داشته باشد .
از نظر نگارنده ، وزارت آموزش و پرورش تاکنون یک مدیر روابط عمومی به معنای درست ، کامل و علمی نداشته است .
دانش آشتیانی در این مقوله چنین گفت :
" در راه احیاء و چابک سازی آموزش و پرورش و ارتقاء منزلت و نشاط جامعه معلمان، تلاش کنم و با گشودن درب های این وزارتخانه به روی ذی نفعان، اندیشمندان، صاحب نظران و معلمان، ضمن بسط فرهنگ مشارکت جویی و مشارکت پذیری گفت و گوهای میان همه ذی ربطان و ذی نفعان نظام تعلیم و تربیت را توسعه دهم. "
اما آیا توانست به این وعده ها عمل کند ؟
3- لزوما وزیر آموزش و پرورش نباید متخصص و همه چیز دان در همه موضوعات و آیتم ها باشد اگر چه باید درک درستی از تعلیم و تربیت و معنای امروزی آن داشته باشد و به آن باور هم داشته باشد .
همیشه با انبوه مشاورانی در آموزش و پرورش رو به رو بوده ایم که بیشتر نقش سیاهی لشگر داشته و کاری جز تعریف و تملق و ارائه گزارش های غیرواقعی به وزیر نداشته اند .
وضعیت به گونه ای شده است مشاور عالی فعلی آموزش و پرورش که باید ارتباط چهره به چهره و مستقیم با ذی نفعان داشته باشد برای خود حداقل دو منشی قرار داده است !
یک مدیر موفق باید مشاوران زبده ، کارشناس و جسور داشته باشد و وزیر آموزش و پرورش هم باید تحمل شنیدن و هضم نظرات مخالف را داشته باشد .
مدیران موفق مشاوران زبده و ماهر و مسلط به اوضاعی دارند اما به نظر می رسد در آموزش و پرورش ما هر فردی که پست برایش پیدا نشود او را به پست " مشاور " می گمارند !
نقل است که: "شاه عباس صفوی" "رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیانها به جای تنباکو، از سرگین اسب استفاده کنند. میهمانها مشغول کشیدن قلیان شدند! و دود و بوی پهنِ اسب فضا را پر کرد، اما رجال مملکت از بیم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با رضایت دودش را به هوا ميدادند!
شاه که دید کسی اعتراضی ندارد رو به آنها کرده و گفت: سرقلیانها با بهترین تنباکو پر شدهاند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است. در این هنگام همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند: به راستی تنباکویی بهتر ازاین نمیتوان یافت.
شاه به رئیس نگهبانان دربار که پکهاي عمیق به قلیان میزد گفت: تنباکویش چطور است؟ رئیس نگهبانان گفت: به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان میکشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیدهام!
شاه با تحقیر به آنها نگاهی کرد و گفت: مردهشویتان ببرد که به خاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشی و بَه بَه و چَه چَه کنید."
4- یکی دیگر از اشتباهات مهم و راهبردی دانش آشتیانی خلط دو گفتمان ساری در آموزش و پرورش و استحاله در دیگری به امید جلب اعتماد عمومی فرهنگیان بود .
دانش آشتیانی بارها گلایه کرده بود که خبرنگاران دائما از معیشت و مطالبات آنان سوال پرسش می کنند و کاری به مسائل دیگر این وزارتخانه ندارند .
در ماه های پایانی وزارت دانش تصور می کرد که با تزریق حداقل یازده هزار میلیارد تومان برای تسویه بدهی و مطالبات می تواند نظر مثبت معلمان را جلب کند .
اما این پیش بینی محقق نشد و محاسبات غلط از آب درآمد و به نظر نمی رسد جز معدودی از رفتن ایشان ناراحت باشند .
دانش آشتیانی در برابر اجرای برنامه ها در فاز کوتاه مدت نمره قابل قبولی نمی گیرد .
وزیر آموزش و پرورش آینده نیازی نیست که فهرست بلند بالایی برای " برنامه " بچیند .
وزیر آینده باید حرفی بزند و قولی بدهد که قادر به اجرای کامل آن باشد وگرنه اعتماد و سرمایه عمومی را از دست خواهد داد .
برخی تصور می کنند که وزیر آموزش و پرورش باید از طرق سخنرانی و ... گفتمان سازی کند .
به نظر می رسد " گفتمان سازی " فرآیندی است که کنش گران و فعالان عرصه تشکل و رسانه باید به آن بپردازند و البته در حال حاضر از این کارکرد تهی شده اند .
وزیر آموزش و پرورش باید بیش از حرف به عمل توجه داشته باشد .
زمانی که فانی سرپرست بود گفت که در صورت وزیر شدن معاونت اقتصادی در آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد .
اما پس رای اعتماد و حتی تا قبل از استعفا فانی به این وعده اش عمل نکرد .
صدای معلم هر چقدر از ایشان پرسش کرد اما پاسخی نشنید .
دانش آشتیانی هم وعده های فراوانی دارد . یکی از برنامه های کوتاه مدتش تاسیس " سازمان نظام معلمی " بود .
اما هنوز خبری نیست و با علی رغم پی گیری های فراوان صدای معلم پاسخی نداده است . ( این جا )
این که یک مقام مسئول وعده بدهد اما عمل نکند تنها نتیجه اش " بی اعتمادی " و " سوزاندن سرمایه اجتماعی " خواهد بود ؛ چیزی که البته در کشور ما یک فرهنگ و رسم شده است !
5- یکی از موضوعات مهم در حوزه آموزش و پرورش بحث " تشکل ها " است .
تشکل ها به صورت سیستماتیک و ضابطه مند از زمان وزارت مرتضی حاجی جایگاهی در نظام اداری آموزش و پرورش پیدا کردند .
پست " مشاور وزیر در امور تشکل ها " ایجاد شد.
در دولت های نهم و دهم این جایگاه تعطیل شد اما پس از آن مجددا فعال شد .
در یادداشت پیشین ( این جا ) تاکید کردم که در حال حاضر تقریبا همه تشکل های موجود در آموزش و پرورش خود بخشی از " صورت مساله " شده اند .
این تشکل ها به جای آن که به فکر تصحیح سیستم و گرفتن خطاهای آن و ارائه راهکار کارشناسی باشند عمدتا در فاز لابی گری و سهم خواهی وارد شده اند .
بسیاری از آنان علنا اعلام می کنند که ما حزب هستیم و کارکردمان تصاحب قدرت است .
اما صحبت از هدف غایی نمی کنند و فراموش کرده اند که فلسفه تشکیل این گونه نهادها برای حرکت از سوی " جامعه توده ای " به " جامعه مدنی " باید باشد .
از سوی دیگر و با گسترش شبکه های مجازی و رسانه ها و عطش معلمان برای استفاده از فضای رسانه موجب شده است تا کفه به سوی جایگاه " رسانه " سنگینی کند .
نکته جالب آن است که در حال حاضر تقریبا همه روزنامه ها و خبرگزاری ها بخش " آموزش و پرورش " را ایجاد کرده اند .
« صدای معلم » نیز به صورت اختصاصی و تخصصی روی مسائل آموزش و پرورش کار می کند .
قبلا هم گفته ام و تاکید می کنم هنر یک مدیر موفق در ارتباط موثر و همدلانه با افکار عمومی است .
رسانه ها هر یک بخشی از افکار عمومی جامعه را نمایندگی می کنند .
وزیر آموزش و پرورش می تواند با ایجاد جایگاه " مشاور رسانه " این ارتباط را قانونی و نظام مند کند .
رسانه ها به فراخور خویش مطالبات افکار عمومی را به مسئولان ارائه می کنند .
دانش آشتیانی در این مورد و قبل از رای اعتماد چنین گفت :
" اینجانب مصمم هستم با ایجاد سامانه ی ارتباطات مردمی و طراحی مکانیسمی موثر برای ارتباطات سریع تر با مخاطبان و همچنین با ایجاد اتاق فکر از میان صاحب نظران و پیش کسوتان تعلیم و تربیت و اندیشمندان، پیام های انتقادی به طرح ها و برنامه های این وزارتخانه را بشنوم و با شفاف سازی روال ها و رویه ها، دسترسی آزاد به اطلاعات و اسناد برای پژوهشگران و متقاضیان، این اطلاعات را وفق قانون فراهم آورم."
مشکل ما این است که افراد تا قبل از تصاحب قدرت حرف های قشنگی می زنند و ایده های خوبی می دهند اما پس از تصاحب مقام همه چیز فراموش می شود و حتی به نامه های یک رسانه مستقل معلمی مانند صدای معلم هم پاسخ نمی دهند ! ( این جا )
6- بارها روی تشکیل سازمان نظام معلمی تاکید کرده ام .
متاسفانه بسیاری چه در میان معلمان و چه در میان مسئولان تصور درست و یا جامعی از کارکرد این نهاد پیشرو ندارند .
برای این نهاد مدنی می توان کارکردهای مختلفی تعریف و تبیین کرد .
وقتی که نظام معلمی در یک ساختار از پایین به بالا و با مشارکت گسترده ، شفاف و قانون مند معلمان شکل می گیرد می توان ادعا کرد که این نهاد در صورت تاسیس افکار عمومی معلمان را نمایندگی می کند .
هر چهار سال بحث تعیین وزیر آموزش و پرورش مطرح می شود .
جناح های سیاسی هر یک از منظر خویش و برای آن که آینده سیاسی خود را تضمین کنند وارد این بازی می شوند .
تشکل ها و احزاب نیز مطابق عادت مالوف وارد پروسه سهم خواهی می شوند ...
آن چه که عاید و سهم معلمان از این کشاکش ها ، درگیری ها و ضایع کردن ها می شود به احتمال زیاد یک " وزیر خنثی ، بی تحرک و غیرپاسخ گو " است.
با این وضعیت میزان اعتماد و امید معلمان به عنوان یکی از ارکان مهم دستگاه تعلیم و تربیت به اصلاح سیستم رو به روز کاهش می یابد .
سازمان نظام معلمی به عنوان یک نهاد مرجع و تخصصی می تواند نظر خویش را در این مورد تسلیم نماید .
در صورت تشکیل سازمان نظام معلمی حتی میزان دخالت های غیرتخصصی و غیرقانونی از منابع مختلف به حداقل خواهد رسید .
وزیر آموزش و پرورش آینده واقعا مهم ترین اولویتش باید تاسیس و تثبیت درست ، علمی و منطقی این نهاد معلمی باشد .
و اما سخن آخر :
چالش های آموزش و پرورش در کشور توسعه نیافته ما فراوان است و بنده سعی کردم به برخی از آن ها اشاره کرده و راهکار ارائه کنم .
حل مشکلات این دستگاه مهم با مشارکت همه ذی نفعان آن به ویژه معلمان میسر است .
تجارب و عقل ما می گوید اگر چهره هایی مانند زرافشان و مدیرانی که سال ها در دایره بسته مدیران آزمون خود را داده اند ؛ وزیر آموزش و پرورش شوند در بهترین حالت ممکن فقط وضعیت موجود حفظ خواهد شد و هر گونه حرکت ایشان با مقاومت بدنه آموزش و پرورش رو به رو شده و طولی نخواهد کشید که به چهره ای منفور نزد معلمان تبدیل خواهد شد همان گونه که فانی این مسیر پرهزینه را طی کرد ....
اما اگر مسئولان ، برنامه ریزان و تصمیم گیران نیم نگاهی به آینده داشته و همه چیز را از دریچه " سیاست " تفسیر نکنند و به مصالح معلمان و جامعه توجه کنند شاید بتوان امید به اصلاح سیستم و خروج از این دور و تسلسل باطل داشت .
در این حالت دیگر وزیر آموزش و پرورش نیز به احتمال زیاد مطمئن است که پس از چند ماه فعالیت به چهره ی منفور و مطرود معلمان بدل نخواهد شد !
من آنچه شرط بلاغ است گفتم
تو خواه پند گیر خواه ملال
منابع :
( 1 ) استیفن پی. رابینز . مترجمان : دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی . رفتار سازمانی ( مفاهیم ، نظریه ها ، کاربردها ) جلد دوم .دفتر پژوهش های فرهنگی . 1377 . ص 720 – 719
( 2 ) ( همان منبع )
( 3 ) ( همان منبع ص 725 )
( 4 ) پاول هرسی ، کنث ایچ بلانچارد . ترجمه دکتر قاسم کبیری . مدیریت رفتار سازمانی ( استفاده از منابع سازمانی ) انتشارات جهاد دانشگاهی . پاییز 1373 – ص 424
نظرات بینندگان
البته من بعید می دانم دولت به دنبال بهبود و تغییر مثبت در آ . پ باشد .
دوست عزیز
آقا / خانم دبیر
با شما در مورد مافیای مدیران چرخشی موافقم .
اما باید مطالبه گری کرد .
خیلی ها فقط دیدند که آقای زرافشان قرار است معرفی شود منفعل شده و حتی از در تملق و چاپلوسی برآمدند !
این صدای معلم بود که تاکنون شجاعانه و قاطعانه به روشنگری پرداخته و مرعوب نشده است و معیارش برای وزارت کارآمدی است .
کنش گری مانند بازی فوتبال است .
تا دقایق اضافی هم باید مبارزه کرد .
پایدار باشید .
دوست عزیز شهروند
از نظر بنده آقای زرافشان مدیر ضعیفی است و باید بابت عملکرد خود به افکار عمومی پاسخ گو باشد نه این که برای وزارت خیز بردارد .
پایدار باشید .
دوست عزیز
آقای شهاب
ممنونم .
مطالبه گری یعنی همین که دلسرد نشویم و به دنبال گزینه مناسب برای تصدی وزارت باشیم و البته بعد از آن هم رها نکنیم .
پایدار باشید .
دوست عزیز
باران
به نظر من این معلول کنش گری معلمان بود .
دولت آقای روحانی هم برخاسته از رای ملت است و به نظر مردم احترام گذاشت .
در مورد گزینه شما چیزی نشنیده ام .
پایدار باشید .
دوست عزیز
معلم امیدوار
از لطف شما سپاسگزارم .
حتی بعد از تعیین وزیر هم نباید به خانه ها رفت .
کنش گری باید همیشه باشد و تعطیل بردار نیست .
پایدار باشید .
تا زمانیکه مانند وزارت علوم این اتفاق نیافتد، هیچ تغییر مثبتی برای نعلمان متصور نیست.
همچنین در تایید همکار محترم جناب پور سلیمان اگر سازمان نظام معلمی به نتیجه میرسید، خیلی از مسائل حل میشد، ولی باز هم این بدنه مدیران واپسگرا و مفلوج جلوی اجرای آن را گرفتند.
دوست عزیز
باید روی مدل شما فکر کرد .
ممکن است این جا پاسخ گو و یا کارآمد نباشد .
به نظرم و به عنوان عضو کارگروه سازمان نظام معلمی فکر می کنم اراده ای محکم برای بایکوت کردن آن وجود دارد ....
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
این گونه قضاوت کردن و سخن راندن در شان معلمان و نیز زنان فرهیخته جامعه ما نیست .
پایدار باشید .
دعا کنید
باید منتظر باشیم تا سازمان س پ ا ه و ا ط ل ا عات یکی که خوب باده معلمان و دانش امزان را خر کنه و بکشه چای صندوق و از جیب اولیا پول بکشه را انتخاب کنه
با تشکر از اقا ی پورسلیمان .زنده باد
خانم آرزو
ممنونم .
پایدار باشید .
میگن دادگاه هم رأی بر قانونی بودن و برائت از تخلف داده است.
عجب میگن معاون اول رئیس جمهور عالیجناب جهانگیری هم افاضه فرمودند و گفتند آن دختر خانوم یک فوق لیسانسی داشته برای خودش کاری پیدا کرده آیا اشکالی داشته؟
عجب!! قانون، دادگاه، رئیس جمهور، وزیر و ... برای افراد دیگه ای که کوچکترین رزومه و قابلیتشون داشتن چند فوق لیسانس هست چه تمهیداتی گذاشته؟؟!!
مسلم است ندادن کارنامه در سال 89 و معرفی نکردن به مصاحبه در سال 96