
همکاران ارجمندم از یادداشت تند و بیپروای نویسنده ناراحت نشوید چراکه واقعیات غیر از این نیست. قطعاً این روزها برای خرید مایحتاج خود به بازار مراجعه کردهاید و قیمتهای سرسامآور کالاهای اساسی علا رغم تبلیغات دروغین صدا و سیما بهکرات ما را دچار شکهای روزمره کرده است .
چندی پیش شاهد جلساتی برای افزایش حقوق کارگران بودیم و از اینکه سندیکای کارگری فعالانه در حال رایزنی با اولیای امور و تصمیم گیران هستند اما فرهنگیان نه خود اقداماتی انجام دادهاند و نه کانونهای صنفی که این روزها بیشتر سیاسیکاری میکنند (بهجای اینکه حداقل برای حفظ فلسفه وجودی اقدامی انجام دهند) و گاهی احساس میشود اگر بهجای حذف سختی کار فرهنگیان 10 تا 20 درصد هم از حقوق آنان کاسته شود آب از آب تکان نمیخورد ! انتظار میرود کانونهای صنفی سراسر کشور برای حفظ حداقل وجهه فلسفه وجودی خود دست از سیاسیکاری بردارند و بهجای استفاده ابزاری از کانون صنفی معلمان برای رسیدن به اهداف شخصی، موضع مشخصی در راستای بهبود وضعیت فعلی آموزش و پرورش بگیرند
تأسفبار است و شاید هم منتظر ناجی هستند تا از غیب ظهور کند و مشکلات و معضلاتشان را مرتفع کنند یا اینکه منتظرند تا فرد یا افرادی قربانی شوند تا سایرین با جنازههای قربانیان و زندانیان این صنف پله کانی برای رفع معضلات معیشتی مفری پیدا کنند و از سویی برنامهریزان در هیئت دولت و وزارتخانه و قانونگذاران در شورای ملی نیز سرخود را زیر برف کرده و یا به خواب خرگوشی فرورفتهاند.
نمیدانم این جماعت را چه شده و چه استحالهای در اوضاعواحوال آنان رخداده که دیگر دم نمیزنند و شاید هم معلمی شغل سوم و چهارم آنان است اما واقعیت این است که معلمان واقعی سخت در عذاب هستند و صورت خود و زن و فرزندانشان را باسیلی سرخ میکنند و به نظر میرسد دیگر از این قشر مستضعف کاری ساخته نیست و از وزیر انتظار میرود نام این وزارتخانه را به بنیاد مستضعفین تغییر نام دهد تا هم از انتظاراتمان کاسته شود و هم دست از ارتقای منزلت و معیشت برداریم و به حقوق بخور و نمیرمان قانع باشیم و خدا را شکر کنیم و دولتمردان را دعاگو باشیم.
آنچه بیان کردم واقعیات این روز فرهنگیان است که روز به روز وضعیت شان در حال احتضار است و با این اوضاع و احوال اقتصادی و اجتماعی باید منتظر روزهای از این بدتر هم باشند.
مهمترین معضل فرهنگیان در راستای دستیابی به اهداف و خواستههای خود فقر حقخواهی و مطالبه گری آنان است و دومین مسئله فقر همگرایی در راستای دستیابی به اهداف است و به نظر میرسد تا زمانی که فردگرایی فرهنگیان بر اتحاد و یکپارچگی آنان غلبه دارد نباید منتظر هیچگونه تغییری بود و از سویی همه خود را صاحب فکر و احسن میدانند اما نمیتوانند و یا نمیخواهند حداقل از قلم خود علیه بیداد بنویسند و علیرغم اینکه خود را صاحبقلم میدانند دست روی دست گذاشتهاند و گاهی دیده میشود حتی نویسندگان را نیز مأیوس میکنند که انسان را به یاد کاراکتر معروف ( گلام ) در کارتون محبوب گالیور با آن تن صدای مرموز و انرژی منفیاش که میگفت «من می دونستم ...کارمون تمام است» میاندازد.

به نظر میرسد اگر فرهنگیان دهه 60 و 70 بازنشسته شوند اوضاع فرهنگیان استخدام شده در دهه 80 و 90 که فوقالعاده حقخواه، عدالتطلب، تحولخواه و مطالبه گر هستند بهمانند سرنوشت دردناک و موهوم همصنفان خود در دهههای قبل که گریبان آنان را گرفته، دچار نشوند و ازاینروست که همکاران قدیمی از رفتارهای طلبکارانه آنان شاکی هستند و برای نیروهای جدید الستخدام ضربالمثل «غوره نشده مویز گشتی " میخوانند اما به نظر نویسنده باید برایشان این رباعی ملکالشعرای بهار را خواند:
چون آینه نور خیز گشتی، احسنت
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده مویز گشتی، احسنت
بنابراین انتظار میرود همکاران صاحبقلم و متفکر برای برونرفت از وضعیت موجود و بیعدالتی که در حق این صنف صاحب اندیشه روا داشته شده با همفکری و رایزنی با دوستان و همکاران و انتقال و انتشار مطالب در جهت بهبود وضعیت فعلی راهکارهای پیشنهادی خود را به اطلاع همکاران برسانند و از سویی انتظار میرود کانونهای صنفی سراسر کشور برای حفظ حداقل وجهه فلسفه وجودی خود دست از سیاسیکاری بردارند و بهجای استفاده ابزاری از کانون صنفی معلمان برای رسیدن به اهداف شخصی، موضع مشخصی در راستای بهبود وضعیت فعلی آموزش و پرورش بگیرند و همچنین نیرویها و معلمان جدید الاستخدام و جوان به جد در جهت تحول دستگاه فرسوده آموزش و پرورش فعلی دستبهکار شوند و مانند اسلاف خود در این دستگاه قربانی نشوند و نیز چراغ راه گذشتگان شوند.

نهایتاً از وزیر آموزش و پرورش خواسته میشود در صورت عدم توانایی برای بهبود وضعیت مالی مدارس و عدم توانایی اجرای دقیق و تمام و کمال نظام رتبهبندی معلمان، درخواست تغییر نام وزارتخانه آموزش و پرورش را به وزارت مستضعفان به هیئت دولت و مجلس تقدیم کند تا دستهای دراز شده بهسوی مردم و اولیاء برای ساخت مدارس و خودگردانی مدارس وجهه قانونی و موجه پیدا کند و فرهنگیان کنشگر نیز دست از مطالبه گری و حقخواهی در جهت بهبود اوضاع معیشتی و منزلتی بردارند و نهادهای ذیصلاح برای کمک به وزارت مستضعفان اقدامان لازم را مبذول دارند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مسعود پزشکیان روز جمعه در نشست یک روزه مشترک شورای معاونان اداره کل و مناطق و نواحی آموزش و پرورش آذربایجان شرقی با موضوع «سازه های نرم رهبری اثربخش»، اظهار داشت: اراده، انگیزه در کنار باور داشتن و فعل خواستن عامل اصلی موفقیت در انجام کارهای سخت است.
وی اضافه کرد: مشارکت عمومی، روابط بین بخشی، اجرای عدالت و تکنولوژی چهار اصل موفقیت در اجرای امور و طرح های دشوار آموزشی است.
پزشکیان ادامه داد: بودجه مساله اول کشور نیست، بلکه باور داشتن به هدف، انگیزه و جلب مشارکت مردمی عامل توسعه همه جانبه است.
وی گفت: وزارت آموزش و پرورش با ایجاد ایمان و باور قلبی در معلمان برای رسیدن به پیشرفت و توسعه می تواند عامل تحول در جامعه باشد.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه اگر به کارمان ایمان داشته باشیم، می توانیم بهترین باشیم، بیان کرد: معلمان و کارکنان آموزش و پرورش بدون توجه به دریافتی ها و حقوق اندک خود به شغل مقدس خود ایمان داشته باشند و راه تحول و پیشرفت جامعه را هموار کنند.
سرپرست سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نیز در این همایش گفت: معتمدترین افراد در میان مردم ایران معلمان هستند و این ارزش و جایگاه معلم را در جامعه نشان می دهد.
حیدر تورانی ادامه داد: معلمان با از خودگذشتگی در تعلیم تربیت دانش آموزان تلاش می کنند تا دانش آموزان آینده ساز تربیت کنند.
وی همچنین مهمترین 'سازه نرم برای رهبری اثربخش' را تغییر در نگرش دانست و افزود: در واقع نوع نگرش مناسب و داشتن برنامه ریزی توسعه ای، عامل موفقیت و تسهیل گر اجرای برنامه های آموزشی در نظام تعلیم و تربیت است.
معاون وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: تغییر نگرش، فرآیندی است که از دانش شروع و به رفتار گروهی ختم می شود و در واقع رفتارها عوض می شود و فرصت توسعه آموزشی پیش می آید.
تورانی همچنین بیان کرد: در سیستم آموزشی باید فرصت گفتمان و مناسبات فی مابین تقویت و در کنار شفافیت و پاسخگویی، مشارکت برانگیزانده شود.
استاندار آذربایجان شرقی نیز در این همایش گفت: سه هزار و 400 فرهنگی امسال در استان در حال بازنشستگی هستند و این در حالی است که تنها یکهزار نفر جایگزین خواهند شد.
مجید خدابخش بیان کرد: با برنامه ریزی های انجام شده هیچ کلاسی در آموزش و پرورش آذربایجان شرقی بدون معلم و دبیر نخواهد بود.
وی همچنین با اشاره به لزوم رعایت اصل «تعارض یا تضاد منافع» در آموزش و پرورش، گفت: نحوه ارایه مجوز و تاسیس مدارس غیرانتفاعی باید مورد بازنگری قرار گیرد تا ذینفعان در صدور مجوز حضور نداشته باشند.
خدابخش افزود: بر این اساس ارایه دهندگان مجوزهای لازم برای راه اندازی یا مجوز ارایه استحکام مدارس غیرانتفاعی باید خود مدرسه غیرانتفاعی نداشته باشند.
مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی نیز در این همایش گفت: تهیه و توزیع کتب درسی، ثبت نام دانش آموزان، صدور ابلاغ همکاران، سازماندهی نیرو، آرایش و آمادگی مدارس برای بازگشایی، برگزاری آیین های هفته دفاع مقدس و محرم از جمله اقدامات مهمی است که باید تاکنون انجام شده باشد.
جعفر پاشایی با بیان اینکه نیروی انسانی توانمند محور توسعه و تعالی آموزش و پرورش است، اظهار داشت: امسال شرایط این اداره کل به لحاظ کمیت نیروی انسانی خاص است.
وی ادامه داد: به رغم بازنشستگی تعدادی از همکاران فرهنگی به تعداد دانش آموزان استان 15 هزار نفر افزوده می شود.
پاشایی اضافه کرد: بر این اساس باید از تمام ظرفیت برای بهبود کیفیت آموزشی استفاده کنیم و در این میان نقش مشارکت عمومی انکار ناپذیر است.
وی تاکید کرد: کلاس، مدرسه و معلم خط مقدم فرهنگ کشور است و از تمام توان برای ارایه خدمات آموزشی استفاده خواهیم کرد تا کمبودی در تعلیم و تربیت دانش آموزان وجود نداشته باشد.
مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی ادامه داد: مشارکت عمومی رمز موفقیت در فرآیند تعلیم و تربیت و پایه اصلی مشارکت، آگاهی است.
امسال حدود 3 هزار و 400 معلم در آذربایجان شرقی بازنشسته می شوند.
آموزش و پرورش آذربایجان شرقی با 39 ناحیه و منطقه دارای 692 و 868 نفر دانش آموز شامل 329 هزار و 278 نفر دانش آموز دختر و 363 هزار و 590 نفر دانش آموز پسر است که زیر نظر 47 هزار کادر فرهنگی در هشت هزار و 77 مدرسه تحصیل می کنند و امسال 15 هزار دانش آموز به این تعداد افزوده می شود. ( ایرنا )
انتهای پیام /*
از ساعتی پیش که تصاویر حضور یادگارِ یادگارِ یادگارِ امام در جایگاه VIP مراسم سینهزنی هیئت خادمالرضای قم منتشر شده، خیلیها خیلی حرفها زدند. مثلاً خود سید احمد خمینی در جواب معترضان نوشته:”اگه واقعاً براتون سؤاله پاسخ میدم برادر عزیزم که اینجا قم است مراسم خادمالرضا. پایین جلسه همه سینه میزنند و اون بالا معممین مینشینند که لباسشون چون زیاده باعث گرمازدگی نشه و البته جایگاه ویژه هم هست و تمام روحانیون درجه یک و دوی قم شرکت میکنند و ...“
من کاری به کار این روحانی درجهی یک و ممتاز ندارم. فقط میخواهم بگویم :همکار عزیز، اگه این بار در مدرسه مراسمی برگزار کردیم بهتر است من و شما بهعنوان میزبانِ مراسم در کنار مهمانان بنشینیم نه در جایگاه ویژه.
اگر بچهها مجبورند روی زمین بنشینند درست نیست که ما روی صندلی بنشینیم. اگر بچهها نمیتونند به پشتی و دیوار تکیه بدهند درست نیست ما هم به پشتی و دیوار تکیه بدهیم.
اگر بچهها نمیتوانند چهارزانو بنشینند و مجبورند دو زانو بنشینند درست نیست ما چهارزانو بزنیم و راحت بنشینیم.
این جوری وضعیت بچهها را بهتر درک میکنیم و احتمالاً به آن ها حق میدهیم که گاهی حوصلهی بعضی از آن ها سر برود و کمی وول بخورند و پچپچ کنند.
چه بسا دفعهی بعد مراسم شادی یا عزا را کوتاهتر برگزار کنیم.

سال تحصیلی جدید از همین روزهای ابتدایی با کلی مراسم سوگواری شروع میشود .
اگر به رفتار این شازده پسر یا بانیان مراسم اعتراض داریم، که داریم، یه نگاهی به رفتار خودمان بندازیم.
اگر مثل من از توجیهات ایشان خوشتان نیامده در خلوت خودتان کلاه خودتان را قاضی کنید و توجیهات احتمالیتان را بسنجید.
بعد آن وقت ببینید آیا دلتان میآید بچهها از گرما عرق کنند ولی شما نه؟

* این متن پس از تبدیل از زبان محاوره ای به زبان رسمی و از گروه " عکس نگار " اقتباس گردیده است .

جستارگشایی:
برداشت عمومی از حذف کنکور آنست که هر کسی می تواند در هر رشته و شهری در دانشگاه مطلوب خود ثبت نام و ادامه تحصیل دهد.
در صورتی که این داستان نه منطقی است و نه عملی!

داستان اصلی کنکور چیست؟
کنکور کشمکشی بین وزارتین آموزش و پرورش، علوم و مجلس بوده و دو قطعه دیگر پازلِ کنکور خانواده های سرگردان و مافیای کنکور می باشد.
از دیرباز سازمان سنجش به عنوان بازوی اجرایی وزارت علوم، مدافع سرسخت کنکور فعلی است.
آموزش و پرورش نیز در کارگروه پنج نفره حذف کنکور، تنها با یک نماینده در تلاش است تا به جای برگزاری کنکور، سوابق تحصیلی را جایگزین انتخاب دانشجو نماید.
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم ناظر، واسط و بعضاً حامی یکی از طرفین کشتی کج بین آموزش و پرورش و وزارت علوم می باشد!
طبق قانون، وظیفه سنجش بر عهده آموزش و پرورش و وظیفه پذیرش در صلاحیت وزارت علوم می باشد.
وزارت علوم به واسطه سازمان سنجش هماره در حال شبهه افکنی در صحت و سقم سوابق تحصیلی دانش آموزان به بهانه استاندارد نبودن آزمون های نهایی آموزش و پرورش می باشد. مشوق اصلی این شبهه افکنی نیز صنعت و مافیای کنکور می باشد.
مصوبه مجلس؛ حذف کنکور تا سال نود:
در سال ۸۶ مجلس مصوب نمود تا سال ۹۰ به تدریج کنکور در شکل رایجش حذف و پذیرش دانشجو با رجوع به سوابق تحصیلی دانش آموزان صورت گیرد، ولی به دلایلی چند این مصوبه بایکوت شد. در سال ۹۲ مجلس مصوبه قبلی خود را اصلاح نموده و مقرر نمود تا کنکور ۹۸ هشتاد درصد گزینش دانشجو با مراجعه به سوابق تحصیلی داوطلبان صورت گیرد، ولی در کنکور ۹۷ سهم سوابق تحصیلی درصد نازلی را شامل بوده و در سال آتی نیز روش تست زنی حرف اول و آخر را در پذیرش داوطلبان خواهد زد.

موافقان و مخالفان کنکور:
کنکور به شکل فعلی موافقان و مخالفان سرسختی دارد. مخالفان کنکور معتقدند که به دلیل افزایش ظرفیت دانشگاهها، امکان پذیرش تمام داوطلبان موجود فراهم بوده و رقابت اصلی فقط در ده درصد رشته ها (گروه پزشکی، حقوق و...) می باشد. سیستم تست زنی به خاطر ده درصد، صددرصد داوطلبان را وارد گردونه رقابت و استرس نموده و همچنین باعث سطحی شدن آموزش می شود.
مرحوم پرویز شهریاری مترجم شهیر کتب ریاضی معتقد است تا زمانی که کنکور حالت تست زنی داشته باشد آموزش ریاضی به جایی نرسیده و باعث تنزل سطح آگاهی های عمومی جوانان شده و در نتیجه کنکور دانش مملکت را ویران می کند.
علی لاریجانی رییس مجلس عقیده دارد با انحلال سازمان سنجش بساط کنکور نیز به طور اتوماتیک برچیده خواهد شد.در مقابل، موافقان تداوم کنکور معتقدند که با وجود نواقصاتی در برگزاری کنکور فعلی، هنوز هیچ بدیل روشنی برای کنکور وجود ندارد.
منصور غلامی وزیر علوم در واکنش به سخنان لاریجانی می گوید:
برای حذف کنکور باید الگوی جدید پذیرش در دانشگاهها تعریف شود.از دیگر حامیان مانایی کنکور فعلی، سازمان سنجش می باشد.
فعالین صنعت کنکور نیز چون منتفع از وضعیت آشفته فعلی هستند به شدت بر طبل تداوم کنکور کوبیده و بازار ده هزار میلیارد تومانی مافیای کنکور را در انحصار خود نگه داشته اند.

اصالت کنکور یا سوابق تحصیلی؟
سازمان سنجش با تحلیل خاص خود (امنیت بالای کنکور، سلیقه ای بودن تصحیح اوراق امتحانات نهایی و احتمال لو رفتن و تقلب در امتحانات آموزش و پرورش) اصالت را به روش تست زنی فعلی داده و از پشتیبانی وزارت علوم و مافیای کنکور و برخی از نمایندگان مجلس برخوردار است.
در عوض آموزش و پرورش معتقد است که وظیفه وزارت علوم پذیرش دانشجوست نه سنجش وی.
تکلیف چیست؟
می توان داوطلبان پشت کنکور و رشته های دانشگاهها را در سه دسته افراز نمود:
رشته های کم متقاضی:
این رشته ها به دلیل مبهم بودن آتیه شغلی خواهان چندانی ندارند. رشته هایی مانند کشاورزی و علوم انسانی (به جز حقوق) طالبین چندانی نداشته لذا کنکور عملا در این دسته حذف شده می باشد.
2⃣ - رشته های پر متقاضی:
رشته های گروه پزشکی (پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی) و وکالت صرفا به دلیل آینده نسبتا روشن شغلی از رشته های پرطرفدار کنکورند. طبیعی است که حذف کنکور برای این گروه غیرممکن و غیرمنطقی است.
3⃣ باقی رشته ها:
سایر رشته های حدواسط، بخش معقولی از داوطلبان را در خود جای می دهند. در این گروه رقابت منطقی و منصفانه تر بوده و عملا دانش اموزان آماده تر گزینش می گردد.
حرف آخر:
برای حذف تدریجی کنکور باید تمهیدات لازم اندیشیده شود.
تعیین سقف زمانی بدون کار کارشناسی، در نظر نگرفتن ساختار فعلی، عدم لحاظ منابع و نیروهای انسانی و... در تصمیم گیری ها رفتن در باتلاق آزمون و خطاست.
می توان در مرحله اول رقابت در رشته های پرمتقاضی را به دست سازمان سنجش با ساز و کار کنکور فعلی داده و گزینش دانشجو در الباقی رشته ها را با رجوع به سوابق تحصیلی دانش آموزان به آموزش و پرورش احاله نمود.
به هر حال باید سیستم ارزشیابی شفاف، عدالت محور و پاسخگو باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، بخشنامه اخیر آموزش و پرورش مبنی بر تدریس اجباری مدیران و معاونان مدارس را موجب افت کیفی آموزش در مدارس دانست و خواستار اصلاح این بخشنامه شد .

مهر را با مهربانی آغاز کنیم
اول فصل پاییز یعنی مهرماه سرآغاز سال تحصیلی جدید در کشورماست. از نیمه دوم شهریورماه جنب و جوش ها و تحرک برای ثبت نام، خرید لوازم التحریر مورد نیاز، برنامه ریزی درسی و... شروع خواهدشد.
این یادداشت می خواهد که نکات قابل تأملی را به طیف هایی که درگیر مستقیم قضیه هستند یادآوری نماید؛ با سانسور، محدودیت، حذف و تبعیض و انکار راه به جای نمی برید. واقعیت ها را بگویید و صداقت هم در حل مشکلات داشته باشید
والدین دانش آموزان
اگر چه شرایط کاری به ویژه وضعیت نامساعد زندگی، خیل فرزندان فارغ التحصیل بیکار، بالا رفتن سن والدین ، سرخوردگی های کاری ، بی مهری ها، رانت های استخدامی و... شاید رونق نشاط برای آماده سازی بچه ها از لحاظ روانی و وضعیت ظاهری را از والدین گرفته باشد. علی رغم موارد مذکور شرایط سنی و موقعیت تحصیلی فرزندان نیاز مبرم به پشتیبانی و تقویت روحی شما والدین دارد. اگر چه ممکن است شرایط اقتصادی کمر همت و اراده پولادین پدر خانواده را در مقابل خواسته های فرزندانش خم نموده باشد.
ولی پدر نازنین!
آگاه باشید که هنوز شما قهرمان و پهلوان بدون رقیب فرزندان تان هستید. پس با ناله هایتان، رؤیاهایشان مخدوش نسازید. والدین متمول و دارای امکانات به شکرانه نعمتی که خداوند عطا فرموده است به وضعیت خانواده های که از برآورده نمودن خواسته های فرزندان شان ناتوان هستند نیم نگاهی داشته باشید. اگر چه امکانات و ثروت دارید امّا بدیهی ست که این موارد پایدار نیستند. فرزندان خود را به قناعت کردن برای روز مبادا عادت نمایید. مهربانی نمودن و دست گیری همسالانشان را آموزش دهید.از خرید لوازم بسیار فانتزی و اضافه بر نیاز خوداری نمایید.
بزرگوران ثروت پایدار جوانمردی، بلند همتی، تواضع و مهربانی است پس در کسب و توزیعش کوشا و مداوم باشید.

دانش آموزان
کمبود امکانات تحصیلی و آموزشی متناسب با خواسته ها و شرایط روز دنیا، رؤیت خیل فارغ التحصیلانی که متناسب با تحصیل خود شغلی را به دست نیاوردند، عدم ثبات در برنامه ریزی های آموزشی، عدم تناسب محتوی های آموزشی با خواسته ها و نیازهای جوانان و جامعه، آینده مبهم شغلی پس از فارغ التحصیلی، فرار مغزها، بی مهری ها، وعده های بی عمل مسؤولان ، حس ناامیدی و بی اعتمادی حاکم بر جامعه، زرق و برق های چشم گیر زود گذر، فرصت های کاذب برای اتلاف وقت و چندین مورد دیگر از جمله عوامل بازدارنده ای هستند که ممکن است انگیزه و نشاط برای مشغولیت قاطع شما دانش آموزان را به شغل و وظیفه اصلی تان که آموزش و تحصیل است ، بگیرند.
پس به اشتباهات اعتراف کنیم، خرد جمعی را ارج نهیم ، از برج عاج خود را عقل کل دانستن پایین بیاییم
امیدهای ملت و سرزمین مان!
با وجود همه این شرایط و عواملی که ذکر گردید اگر نگاهی به سیر تاریخی توسعه یافتگی کشورهای که اکنون پیشرفت نموده اند، بیندازیم به یقین معلوم خواهد شد که چنین ملت ها و کشورها مسیر اصلی پیشرفت خودشان ر ا در امر تحصیل و آموزش دیده اند. بسیاری از این کشورها حتی شرایط بدتر از ما هم تحمل نمودند.
پس واقع بینانه گام برداریم خسته نشویم و در دام ناامیدهای گسترده شده نیافتیم. راه نجات این ملت و سرزمین مسیری جز فراگیری علم، مهارت و صنعت ندارد. هستند کسانی که چشم دیدن پیشرفت شما ها را ندارند چون ماندگاری خود را در عقب ماندگی شما ها می بینند. پس به خاطر عشق و باور به سرنوشت خود و ملتتان با آغاز مهر تجدید پیمان همت نو را بنیان نهید. .
معلمان و استادان
شرایط نامساعد حقوقی، رفاهی، تبعیض، بی مهری ها، انتصاب های نالایق، برنامه های کلیشه ای و تکراری، بی انگیزگی دانش آموزان ،عدم همکاری والدین و مسؤولان و... همه ی این موارد بخشی از عوامل از رونق انداختن شور و نشاط تعلیم و تربیت هستند. بااین وجود راهکار چیست؟ آیا تسلیم شرایط موجود باید گشت؟ با درد دل کردن، بی علاقه بودن و عدم انگیزه می توان شرایط تغییر را داد؟
چطور می توان از دست سیکل معیوب طراحی شده رها گشت و برای تسلط بر این بی انگیزگی و بی برنامه ریزی بودن چه اقداماتی باید به صورت خود جوش و خود مدیریتی می توان انجام داد .
فرهیختگان و استادان دلسوز و متعهد!
شکی نیست که چالش های اشاره شده واقعیت موجود هستند و بر همه ما هم روشن است که متأسفانه اراده قاطع سیستماتیک برای رفع این موانع و مشکلات یا وجود ندارد یا اینکه بسیار ناتوان و بی رمق است.
متأسفانه بر همگان واضح و مبرهن است که مسؤولان تصمیم گیر و مجری، اراده قاطع برای تحول در وضع موجود به غیر از وعده های سر خرمن و شعارهای تکراری در ذات و توان شان نیست.
اکنون چشم امید آینده سازان این سرزمین به همت مضاعف، مستمر و ارائه راهکار، خلاقیت و مدیریت شما عزیزان دوخته شده است. تجربه تاریخی تمام کشورهای توسعه یافته و گذشته سرزمین خودمان نیز نشان داده است که نقطه اتکا و ثقل تحولات جوامع، معلمان، استادان و آموزش دهندگان بوده اند. اگر چه دست های، ناآگاهانه یا به عمد نخواهند که این موتور محرکه تحولات در جایگاه خود پا برجا،پیشرو و با نشاط و پر انرژی بماند امّا این قشر بی مدعا نشان داده که همواره پیشقراول فداکاری ، مقاوم در دوران بحران و سختی و الگو در کسب علم و نشر آن بوده و خواهد ماند.
مسیر سخت و طاقت فرساست به ویژه در شرایط کنونی ولی خارج از توان و همّت جمعی نیست.

مسؤولان و تصمیم گیران
نداشتن بودجه کافی و عدم همکاری و هماهنگی سایر دستگاه ها شاه بیت تکراری پاسخ مسؤولان در انباشته شدن مشکلات و مطالبات و حل نشدن آن ها در دستگاه عظیم و تأثیر گذار تعلیم و تربیت بوده است.
مسؤولان ذی ربط در امر تعلیم و تربیت قطعاً برایشان واضح شده است که وضعیت دستگاه تحت مدیریت شان اسفناک تر از این است که بتوان با همان شعارهای تکراری و امیدهای واهی سر پا نگاه داشت. روزی کاسه صبر و شرم و حیای قشر زحمت کش معلمان، توان و امید آینده سازان، مقاومت و خون دل خوردن والدین لبریز خواهد شد و به پایان خواهد رسید.
پس به اشتباهات اعتراف کنیم، خرد جمعی را ارج نهیم ، از برج عاج خود را عقل کل دانستن پایین بیاییم.
خودتان همدوش با همکاران، والدین، دانش آموزان به تلاش و همت جمعی بیفزایید.
با سانسور، محدودیت، حذف و تبعیض و انکار راه به جای نمی برید. واقعیت ها را بگویید و صداقت هم در حل مشکلات داشته باشید. داستان سرایی و حماسه گویی دیگر نه برای والدین، نه همکاران و نه دانش آموزان خریداری ندارد. قبل از طوفان موج ها و انعکاس ها را دریابید.
اگر همه این طیف ها به مسؤولیت و جایگاه خودشان آگاهی یابند و قدر فرصت ها را بدانند می توان گفت که مهر را با مهربانی آغاز نمودیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم - گروه گزارش/
یکشنبه 4 شهریور نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم با حضور خبرنگاران ، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و اداری در دبیرستان ماندگار البرز برگزار گردید .
در ابتدای این مراسم « سید محمد بطحایی » به دفاع از عملکرد یک ساله خود به عنوان " وزیر آموزش و پرورش " پرداخت .
در این نمایشگاه معاونت ها و دوایر ستادی هر یک جداگانه به ارائه کارنامه و عملکرد خود پرداختند .
در بخش های پیشین گفت و گوی دانش آموزان البرزی و صدای معلم در مورد عملکرد وزیر آموزش و پرورش ، پرسش و پاسخ با معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ، پرسش و پاسخ با رئیس آموزش و پرورش استثنایی ، متن کامل سخنان وزیر آموزش و پرورش و پرسش و پاسخ با رئیس دانشگاه فرهنگیان منتشر گردید .
در این قسمت پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم با « علی باقر زاده » منتشر می گردد .
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در این نشست رسانه ای حدود 15 دقیقه تاخیر داشت .
کل زمان پرسش و پاسخ یک ساعت بود .
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی 19 دقیقه سخنرانی کرد .
ساعت شروع نشست 30 / 10 بود و نشست در ساعت 23 / 11 پایان یافت .
با این که بر خلاف اکثر خبرنگاران که پرسشی در این زمینه نداشتند « صدای معلم » 10 پرسش را که ماحصل مکاتبات و گفت و گو با آموزش دهندگان سواد آموزی بود را تدارک دیده بود .
مجری این مراسم که آقای نجات بهرامی بود فقط اجازه طرح یک پرسش را داد .
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نه بابت تاخیر خود از حاضران عذرخواهی کرد و نه معاون رسانه ای چنین کاری را انجام داد.
این نشست 7 دقیقه زودتر از موعد مقرر هم به پایان رسید .
چند وقت پیش با اتومبیل از یکی از خیابان های شمال تهران می گذشتم که چشمم به ساختمان ویران یک مدرسه افتاد.
برای بنده که در مناطق مرزی و شهرهای دورافتاده تدریس و زندگی کرده ام دیدن مدارس کپری، چادری و حتی طویله ای جای تعجب ندارد، چه برسد به آن که نمای یک ساختمان قدیمی و ویران مرا دچار تعجب کند. تا این که کمی جلوتر چشمم به یک پاسگاه پلیس افتاد که ساختمان آن هم شبیه وضعیت نابه سامان ساختمان همان مدرسه بود.
دیدن این دو منظره در مجاورت هم مرا به فکر فرو برد و سوالات زیادی در مورد وظایف و کارکردهای این دو نهاد در ذهنم نقش بست.
به قول وینستون چرچیل نخست وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم:
«ما ساختمان ها را می سازیم و سپس ساختمان ها ما را می سازند».
چرا در کشور ما اغلب ساختمان های مدارس و پایگاههای پلیس همانند این دو ساختمانی که در مجاورت هم دیدم مورد توجه و لطف مسئولان نیستند؟! دیوارهای بلند و کدر، شیشه های پوشیده شده با رنگ های تیره، درهای آهنی بد ترکیب، نرده های نیزه شکل شبیه زندان و اغلب بدون سبزه و گل و گیاه!! مشخص است که کارکرد یکی تربیت انسان و کارکرد دیگری حفظ قانون است. آیا این دو کارکرد در جامعه ی ما چندان ارزشمند نیستند !؟

در ادامه ذهنم به مقایسه ی ساختمان مدرسه و پاسگاه پلیس و بقیه ی ادارات مشغول شد. هر چقدر به ذهنم فشار آوردم نتوانستم در ایران وضعیت ساختمان اداره ای را مثال بزنم یا تصور کنم که از ساختمان این دو فرسوده تر باشد.
آیا ما در تربیت انسان و حفظ قانون به پایان خط رسیده ایم ؟!
از اتاق ها، سردرها و سالن های مجلل برخی ادارات که بگذریم، دریغ از چند تا قوطی رنگ، چند گلدان در کلاس های درس، چند تا پنجره که آسمان را بتوان دید...
چند لحظه بعد با صدای بوق ماشین ها که در یک چهارراه شلوغ مثل کلاف سردرگم در هم گره خورده بودند به خودم آمدم. هر کس هر جور دلش می خواست رانندگی می کرد.

کمی آن طرف تر در گوشه ی میدان دو تا پلیس خسته، پشت به چهارراه با هم صحبت می کردند. و ذهن من همچنان درگیر این معما بود که:
آیا عدم رسیدگی به ساختمان مدارس و پاسگاه های پلیس علت یا علت های خاصی در جامعه ی ما دارد !!؟
کانال نوفهم گرایی در مطالعات برنامه درسی