آموزش حق مسلم و اجتماعی هر فرد است. در هر قلمرو سرزمینی برای انتقال ارزش ها ، رفتارها ، گرایش ها ، دانش ها و مهارت ها به نسل های بعدی باید کوشید تا جامعه به حیات و بقای خود ادامه دهد که این وظیفه مهم بر عهدۀ آموزش و پرورش است. نفس وجود آموزش در یک کشور پدیده ای کافی نیست و شرط لازم برای پویایی و توسعه آن توجه به کیفیت و نحوۀ آموزش افراد است.
آموزش و پرورش از نگاه جامعه شناسان
آگوست كنت (1798 – 1857) واضع یا پدر علم جامعه شناسی ، آموزش و پرورش را به منزله تهذيب و تزكيه آدمی می دانست.
اسپنسر (1820–1903) غايت آموزش و پرورش را تدارك و تأمين زندگی بهتر برای فرد در جامعه می دانست.
از نظر اميل دوركيم (1858 – 1917) آموزش و پرورش فعاليتی است كه نسل بالغ در بارۀ سنی كه هنوز برای حيات اجتماعی نارس است به جای میآورد و موضوع اين فعاليت عبارت است از برانگيختن و پروردن افكار و معانی و شرايط معنوی و مادی كه مقتضيات حيات در جامعه سياسی و محيط خصوصی است كه طفل برای زندگانی در آن ، آماده می شود.
مانهايم (1893 – 1947) بر نقش سازنده آموزش و پرورش به عنوان يك فراگرد اجتماعی آگاهانه تأكيد كرده و آن را فی نفسه تكنيك و وسيله ای برای كنترل اجتماعی ، بازسازی و نوسازی جامعه می داند كه در صورت استفاده آگاهانه و برنامه ریزی شده می تواند به ايجاد انسجام و يگانگی اجتماعی مدد رساند. (1)
آموزش و پرورش به عنوان متولی این مهم فراز و نشیب های بسیاری در کشور ما طی 40 سال پشت سر گذاشته است که در این مقال فقط به نقد و بررسی عزم جدّی آموزش و پرورش برای توسعه مدارس غیردولتی پرداخته می شود:
مجتبی زینی وند رئیس سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکتهای مردمی آموزش و پرورش گفت : وزارت آموزش و پرورش برای توسعه مدارس غیردولتی عزم جدّی دارد. قرار است کار گروهی برای شناسایی زمینهای آموزشی و جلوگیری از تغییر کاربری آنها در استان ها با عضویت معاونت عمرانی استانداری، آموزش و پرورش، راه و شهرسازی، شهرداران و فرمانداران تشکیل شود . در برخی استان ها، زمینهای آموزشی به کاربریهای غیر از آن اختصاص داده شده بودند که باز پس گرفته شدند. طبق برنامه ششم توسعه، تعداد مدارس غیردولتی در استان ها باید به ۱۲ درصد کل مدارس برسد. " (2)
به گزارش شبکه علمی ثریا مجتبی زینی وند رئیس سازمان مدارس غیردولتی و مشارکتهای مردمی وزارت آموزش و پرورش در باره اعتراض برخی معلمان مدارس غیردولتی به عدم استخدام آنها در وزارت آموزش و پرورش ، اظهار کرد: فعالیت در مدارس غیردولتی هیچ حقی برای استخدام در آموزش و پرورش ایجاد نمیکند. تمام کسانی که در مدارس غیردولتی به کار گرفته میشوند بر اساس ضوابط و دستورالعمل فعالیت در مدارس غیردولتی جذب میشوند و هیچ رابطه استخدامی با وزارت آموزش و پرورش ایجاد نمیشود. البته مدارس غیردولتی موظف هستند بر اساس دستورالعمل حقوق و دستمزد وزارت کار ، آنها را بیمه کنند . (3)
این دو پارگراف تلخیصی است از دو گفت , گوی متفاوت و دو تصمیم یا نظر مهم ، هم برای تعیین نوع سرنوشت مدارس کشور و هم برای آنانی که در مدارس غیردولتی مشغول به تدریس هستند.
1 - وقتی وزیر آموزش و پرورش خبر حذف مدارس تیزهوشان را قبل اتمام سال 96 اعلام کردند اکثر کارشناسان و معلمان این تصمیم را حمایت ضمنی از رواج مدارس غیردولتی یا غیرانتفاعی یا عین انتفاعی دانستند. البته با تغییر نام این نوع مدارس ، واقعیت آموزش پولی آن را نمی توان انکار نمود. این نوع مدارس درست در خلاف جهت قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان عمل می نمایند و گه گاهی با نام های با مسمایی چون مشارکت مردم ، سعی در اختیاری قلمداد کردن همراهی مردم دارند. اگر به دهه 40 – 50 برگردیم تصور می کنید با بعد خانوار 5- 8 نفری که اغلب خانواده ها 4 تا 6 فرزند داشتند این نوع مدارس مشتری داشت یا باز خانواده ها راضی به مشارکت مالی خود در آموزش فرزندان خود بودند؟ پس امروز تک فرزند بودن اکثر خانواده ها یا حداقل دو فرزند داشتن آنها فاکتوری ممتاز و مساعد برای وزارت آموزش و پرورش در جهت سرمایه گذاری خانواده ها برای تأمین آیندۀ فرزندانشان می باشد.
2 - والدین فقط می خواهند فرزندشان مورد توجه معلم و اولیای مدرسه باشد چون در مدارس دولتی فرزند او در لابه لای اقشار گوناگون طبقات اجتماعی گم می گردد. آنان آنچنان به این مهم دلبسته اند که غیر استاندارد بودن فضای آموزشی در مدارس غیردولتی را نادیده می گیرند یا اصلا بدان نمی اندیشند. این نوع مدارس کارکردی مجزا از مدارس دولتی هم برای جذابیت بیشتر ندارند. فقط چون دانش آموزان شهریه می پردازند شدیدا توسط اولیای چنین مدارسی مورد توجهند تا حدی که با اسامی کوچک خود مورد خطاب قرار می گیرند ، یک رابطۀ ظاهرا صمیمی اما در واقع هر دو در پی تأمین منافع خود.
3 - چشم هم چشمی خانواده ها باعث میل به ثبت نام در چنین مدارسی می گردد و صد البته شگردهای برخی مدیران و مؤسسان ، همانند شهرت برخی پزشکان در دادن وقت شش ماه بعد است که عده ای ظاهر بین تصور می کنند این مهم نتیجۀ حاذق بودن پزشک است در حالی که این حرکتی ریسک آمیز از سوی برخی پزشکان در جذب بیماران زیاد و پولدار است. در حالی که فضای آموزشی اکثر مدارس دولتی استاندارد و مناسب آموزش است و خیلی از مدارس بازسازی شده و نوسازند یا توسط خیّرین مدرسه ساز احداث شده اند . معلمان آن مجرب و سابقه تدریس مفیدی دارند و از کانال های معقولی جهت کسب مهارت و تخصص عبور کرده اند.
4 - دستچین کردن میوه همیشه به کار ثروتمندان می آید چون آنان توانایی پرداخت مبلغ زیاد برای ابتیاع میوۀ سالم و زیبا و درشت را دارند. همانند دستچین کردن معدل بالای دانش آموزان پولدار . یعنی برای ثبت نام در این مدارس هم باید پولدار باشی و هم معدل بالایی داشته باشی. تا حال چنین مدرسه ای دانش آموزان معدل 10 تا 14 را ثبت نام نکرده اند که بعد با تلاش مضاعف خود آنان را به پیشرفت تحصیلی ارزشمندی هدایت نمایند. حتی برای جذب معدل 18 مُردّدند. پس نقش این مدارس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چیست ؟ چنین دانش آموزانی با حضور خود در کلاس های مدارس دولتی سر منشاء رقابت و پیشرفت تحصیلی خواهند بود. حقیقتا درک یک مساله ساده و شفاف یعنی این همه دشوار است. نظمی برخاسته از همراهی تمامی درختان کوچک و بزرگ ، حیوانات ریز و درشت و تمامی آنچه که در دل طبیعت کنار هم قرار دارند و..... حتی سَمّ برخی از حیوانات چون عقرب و مار برای امر داروسازی یا تولید پادزهر استفاده می شود. یعنی حیوان یا گیاه مضرّری نداریم همگی اثر و نتیجه ای بر نظام جهان هستی دارند. پس ما به اقتضای کدام پیش شرط عقلی اجازۀ دسته بندی دانش آموزان بر اساس معدل در 18 نوع مدرسه خصوصا در مدارس غیردولتی را به خود می دهیم ؟ حتما باید معلم باشید تا درد را احساس کنید و یا حتما باید مسئول باشید تا واقعیت را انکار کنید؟!!
5 - به جز تأمین پشتوانۀ مالی برای وزارت آموزش و پرورش و حتی تأمین کمبود نیروی انسانی جهت امر تدریس ، هیچ انگیزۀ دیگری ماورای ترویج مدارس غیردولتی وجود ندارد. در واقع دولت و مجلس با رواج این نوع مدارس بر دو قصور و کوتاهی خود سرپوش رضایت آمیزی گذاشته اند که در آن هم کمبود بودجه و هم نیروی انسانی که در تربیت آن کوتاهی جبران ناپذیری صورت گرفته پاسخ داده می شود و همچنین به ایجاد میل و گرایش والدین در خودخواهی آموزشی فرزندان ، نیز بدین طریق پاسخ داده می شود. میل جنون آمیز و کپی شدۀ والدین در انتخاب این نوع مدارس ، اشتیاق مسئولان را جهت ترویج چنین مدارسی بیشتر وسوسه می نماید. اما همه پول دار نیستند. شاید همه فرزند با معدل 19 و 20 داشته باشند اما همه پول ندارند ، همه سواد ندارند ، همه از افراد برجسته جامعه نیستند ، پس اعتراف کنید که مدارس خاص برای اقشار خاص جامعه هست و بس . یعنی ترویج بی عدالتی آموزشی و نابرابری اقتصادی و تبعیض آشکار. بدتر از هر چیز مؤسس بودن عده ای از مسئولان کشوری برای ترویج چنین مدارسی ، درد مردم محروم را می افزاید. نظام آموزشی فعلی ما با طبقاتی بودن امر آموزش در دوره ساسانی چه وجه مشترک و تمایزی دارد ؟!!! باید در مقالی دیگر به بررسی آن پرداخت.
6 - دریافت شهریه اضافه برای فعالیت های تابستانی و فوق برنامه ها منبع درآمد پُر مایه ای برای مدیران و مؤسسان چنین مدارسی است. روندی که آموزش و پرورش بدان اجازه می دهد. یعنی همان داستان تکراری عدم تدریس معلم در کلاس و کشاندن دانش آموز برای کلاس های فوق برنامه جهت کسب منفعت بیشتر.
7 - عدم توانایی در کنترل و نظارت همه جانبه آموزش و پرورش بر فعالیت های مدارس غیردولتی باعث سودجویی های غیرقانونی از اولیای دانش آموزان می گردد. در این باره مصداق زیر به عنوان نمونه آورده می شود:
خبرنگار خبرگزاری شبستان : " مدرسه پیش دبستانی و ابتدایی پسرانه ای در منطقه 3 تهران وجود دارد که برای ثبت نام در دوره ابتدایی بیش از 11 میلیون تومان از والدین بدون هزینه غذا و سرویس دریافت می کند. این هزینه را زمانی نیز اعلام کرده است که هنوز الگوی شهریه از سوی سازمان مدارس غیردولتی اعلام نشده بود. حال که ۱۵ درصد به شهریه ها اضافه شده است مطمئنا این مدرسه شهریه خود را نیز بالا می برد.
مسئول ثبت نام این مدرسه می گوید : ساعت حضور دانش آموزان از هشت صبح تا 12 است و در برخی از روزها تا ساعت 14 نیز در مدرسه هستند. کلاس های فوق برنامه به صورت اجباری است و حتما باید شرکت کنند. کلاس های فوق برنامه در این مدرسه برگزار می شود که یکی از این کلاس ها آموزش زبان برای دانش آموزان ابتدایی است! عنوان این مدرسه تیزهوشان است و آموزش محبت آميز یا زبان زرافه ای ( قلب ) محور فعاليت آموزشی این مدرسه محبت آميز است !
رئیس سازمان مدارس غیردولتی به خبرنگار شبستان می گوید: مدارس غیردولتی موظف به رعایت الگوی شهریه هستند. مدرسه تیزهوشان غیردولتی نداریم ، این موضوع را بررسی خواهیم کرد. وی تأکید کرد: امسال با افرادی که انحراف از قانون داشته باشند قطعا برخورد خواهیم کرد. اگر مدارسی نیز شهریه اضافی دریافت می کنند اهالی رسانه به ما اعلام کنند . زینی وند بیان می کند : شهریه مدارس غیردولتی به غیر از پایه دوازدهم به 10 میلیون تومان نمی رسد. جدا از رقم شهریه ، فعالیت های تابستانی 10 درصد، فوق برنامه غیردرسی 15 درصد در نظر گرفته شده است، به عبارتی 25 درصد به این شهریه اضافه می شود. " ( 4) به جز تأمین پشتوانۀ مالی برای وزارت آموزش و پرورش و حتی تأمین کمبود نیروی انسانی جهت امر تدریس ، هیچ انگیزۀ دیگری ماورای ترویج مدارس غیردولتی وجود ندارد
8 - باید قبول کرد که یکه تازی و ترک تازی عرصۀ مدارس غیردولتی به همان دلیل عزیز آموزش و پرورش بودن ، حد و حدودی ندارد. نه از لحاظ مالی و نه از لحاظ فرهنگی و اخلاقی. به جای تعلیم و تربیت دانش آموزان آینده ساز عده ای خودخواه لوس مدعی پرورش می یابند که تعادل زندگی اجتماعی را نیز بر هم می زنند. این افراد با این روحیه فردا سنگردار مشاغل گوناگون در جامعه و پدران و مادران آینده فرزندان این سرزمین هستند. به نظر شما هویت و ماهیت آنان چگونه خواهد بود ؟
9 - معلمان این نوع مدارس یا از بین بازنشستگان آموزش و پرورش هستند که به علت کهولت سن شادابی و نشاط و توان لازم برای امر آموزش را ندارند، خصوصا برای کودکان که تحمل آنان با فاصله دو نسل بسیار دشوار است و یا از بین نیروهای آزادی است که جذب می شوند ، شاید تحصیل کرده و حتی خیلی هم باسواد باشند اما یا برای شغل معلمی خلق نشده اند و یا با فنون و مهارت تدریس نا آشنایند. اداره کنندۀ واقعی آموزش و پرورش ، معلمان هستند و وقتی تربیت و انتخاب آنان اصلح نباشد طبیعی است که از نظام آموزشی پویا و رو به توسعه پایدار هم خبری نخواهد بود.
10- اگر این نوع مدارس به تقلید از کشورهای پیشرفته جهان ترویج یافته اند ، باید فراموش نکنیم که در آنجا تضاد طبقاتی و نابرابری آموزشی حاکم نبوده اما در کشور ما هر دو با شدت هر چه تمام حاکمیت دارد. شکاف طبقاتی در لایه های گوناگون جامعه در دو بعد اقتصادی و فرهنگی به محرومیت آحاد مردم منجرمی شود. بهره مندی آموزشی در این جامعه به شرط بهره مندی اقتصادی ممکن می گردد لذا فقر آموزشی رونق می یابد. از دلایل موجودیت چنین مدارسی در کشورهای پیشرفته مشارکت مردم در آموزش بوده اما در جامعه ما فقط انداختن بار سنگین بُعد مالی امر آموزش بر دوش مردم هست لذا ما با این نیت هرگز به بهبود کیفیت آموزشی دست نخواهیم یافت.
11- روزی روزگاری به تبعیت از سرشت حقیقی این نوع مدارس به غیرانتفاعی مشهور بود اما مزاح تؤام با جدّیت مردم در تلقی عین انتفاعی به آن ، مسئولین را وادار به تغییر نام آن مدارس به غیردولتی نمود و امروز عنوان سازمان علاوه بر رئیس مدارس غیردولتی بر توسعۀ مشارکت های مردمی نیز علنا اشاره دارد. اما جناب رئیس معنای مشارکت های مردمی فقط در حیطه مالی باقی نمی ماند. بلکه به استفاده از توانایی های شغلی یا حرفه ای والدین جهت پیشبرد امر آموزشی نیز اطلاق می گردد. همفکری خواستن از آنها در حل مشکلات رفتاری یا اخلاقی دانش آموزان ، تصمیم گیری بر ضرورت یا عدم ضرورت تشکیل کلاس های فوق برنامه و..... از آن جمله است. ما که در نظام آموزشی عادت داریم تا همه چیز را به اولیا دیکته کنیم و اَزبر تحویل دهیم ، یعنی اصولا آنان عادت به همراهی و همفکری ندارند و هر دو از این شرایط راضی هستیم.
12 - عین گفتۀ رئیس سازمان مدارس غیر دولتی : " فعالیت در مدارس غیردولتی هیچ حقی برای استخدام در آموزش و پرورش ایجاد نمی کند ."
فاکتور امیدوارکننده برای این سازمان وجود هر دائم داوطلب بیکار از همه جا رانده شدۀ مطمئن برای در اختیار گرفتن نیروی مورد نیاز برای امر تدریس یا تصدی هر عنوانی دیگر همانند یک مدرسه معمولی است. الان یکی از بزرگ ترین مشکلات آموزش و پرورش اعتراض جوانان به این وزارتخانه است که با امیدواری سالها در این نوع مدارس مشغول به تدریس اند اما به حساب نمی آیند. هر چند به طور شفاف اعلام می کنید که چنین امتیازی برای آنان هنگام به کارگیری قائل نشده اید اما :
اولا : انسانها با امیدواری زنده اند .
ثانیا : بهترین دوران عمر آنان یعنی عُنفوان جوانی در ورود به این مدارس سپری شده است و خیلی از آنها اکنون سن اشتغال دولتی را از دست داده اند، چون هر سال تحصیلی از نظر آنان یک سال سابقه خدمت است.
ثالثا : گفتید که : " مدارس غیردولتی موظف هستند بر اساس دستورالعمل حقوق و دستمزد وزارت کار ، آنها را بیمه کنند." نمی دانم چند تن به چنین حقی دست می یابند چون اصولا بیمه شدن یعنی محاسبه سابقه کار.
13- سوء استفاده تجاری مدارس غیردولتی از تشویق دانش آموزان به قبولی از مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی جهت اجرای هر نوع فوق برنامۀ فشردۀ خارج از حد توانایی دانش آموزان در ادامه ساعت مقرّر و استاندارد آموزشی . از مفاخر ارزشمند و بزرگنمایی نابخردانۀ این مدارس تبلیغات اسمی و رقمی تعداد دانش آموزان قبول شدۀ هر ساله در این دو نوع مدارس می باشد که بَنر نصب شده بر دیوار این مدارس گاه از طول دیوار خود مدرسه درازتر است.
14 - نحوۀ برگزاری امتحانات برخی از این مدارس نیز جای چکش کاری دارد. اثبات گفتۀ بدون سند و مدرک دشوار است اما سالها سرگروه آموزشی بوده ام و حق دارم تا دیده ها را از جلسات امتحانی با هم نویسی یا رونویسی حتی گاه بدون حضور مراقب امتحانی یا غفلت عمدی او در جلسه که امنیت امتحانات را زیر سئوال می برد ذکر کنم . تأیید یا رد این بند را حواله می کنم به تجارب شخصی همکاران و حتی دانش آموزانی که علاقمند به مطالعه در این سایت هستند.
15 - رئیس سازمان مدارس غیردولتی : " قرار است کار گروهی برای شناسایی زمینهای آموزشی و جلوگیری از تغییر کاربری آنها در استانها با عضویت معاونت عمرانی استانداری ، آموزش و پرورش ، راه و شهرسازی، شهرداران و فرمانداران تشکیل شود. 12 درصد کل مدارس هر استان باید مختص به مدارس غیر دولتی باشد."
اما بنا به دلایل اقتصادی یا فرهنگی برخی استانها تعداد بیشتر و برخی کمترین مدارس غیردولتی را خواهند داشت. خیلی از استان های ما دچار فقر و محرومیت شدید اقتصادی و فرهنگی هستند که ترک تحصیل یا عدم جذب جمعیت لازم التعلیم از معضلات بدیهی آنهاست چون سیستان و بلوچستان. پس چه اصراری به تبعیت از این 12 درصد کل مدارس هر استان هست ؟
بوی نوعی تثبیت دائمی قدرت برای این نوع مدارس احساس می شود ، یعنی ظاهرا از این به بعد قصد دارند به جای اجارۀ خانه ها برای تشکیل این نوع مدارس ، اقدام به ساخت مدارسی برای این سازمان نمایند که یقین باعث افزایش قدرت موجودیت این نوع مدارس و تجاری سازی آن خواهد شد. لابد برای این تصمیم نیز قرار است چند مدیر و مدیر کل و کارشناس حقوقی و..... جذب شوند و بر قطاع پرسنلی این نوع مدارس به طور روز افزون اضافه گردد.
جمع بندی :
با این تفاسیر امیدی به یکسان آموزشی در این کشور وجود ندارد. ظاهرا در این جامعه هر نهاد و سازمان اجازه دارد تا برای خود چارچوب اقتدار و ثبات بسازد که ستون های آن بیت المال و یا سرمایه های فردی افراد است. کسی در این جامعه قصد شنا در خلاف جهت مسیر آب را ندارد. دیگر کسی به شفافیت و زلالی عمل به نفع عموم مردم اعتقاد ندارد.
امروز عزم جدّی جناب آقای زینی وند در توسعه مدارس غیردولتی به عنوان رئیس سازمان این نوع مدارس ، اعلام آمادگی است برای مجلس و وزارت آموزش و پرورش و دولت که هیچ نگران نباشید با خرید زمین های مناسب آموزش در سراسر کشور به تدریج در طی سال های آتی که زیاد هم دور نیست آموزش و پرورش کل کشور تحت پوشش چنین مدارسی در خواهد آمد و مدارس دولتی در آن مستحیل خواهند شد. یک کودتایی بدون خونریزی و اعتراض .
1 ) علاقه بند، علی ؛ جامعه شناسی آموزش و پرورش ، تهران نشر روان ، چاپ سی و دوم 1382.
2) کد خبر : 735962 - 10 مرداد ۱۳۹۷ .
3) کد خبر : 23153 - 3 مرداد 1397 .
4) کد خبر : 707993 - 8 خرداد 1397 .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سید محمد بطحایی با اشاره به نامه ۱۷۰ نماینده خطاب به وزیر علوم درباره لزوم بازنگری در محاسبه نمره معدل در کنکور، گفت: نمایندگان در نامه ارسالی خواستار بررسی مجدد و بازنگری این موضوع شدند بنابراین باید در جلسهای خدمت نمایندگان محترم رسیده و مبنای این کار را مجددا توضیح دهیم.
وی افزود: اگر بنا باشد کنکور به تدریج حذف شود چارهای جز این نیست که درصد امتیاز سوابق تحصیلی را قطعی کرده و به تدریج میزان آن را افزایش دهیم در غیر این صورت باید از نظر قبلی عدول کرده و بگوییم کنکور بماند؛ راه دیگری جز تاثیر قطعی سوابق تحصیلی در کنکور نداریم.
حذف کنکور مستلزم تاثیر پیشینه تحصیلی افراد در نتیجه آزمون است
وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: در صورتی که قصد حذف کنکور است باید پیشینه تحصیلی افراد را در نتیجه این آزمون دخالت دهیم اما تاثیرگذاری سوابق تحصیلی باید براساس منطق علمی قوی باشد؛ منطق علمی قوی باید درست باشد و این اشکال وارد است و بایستی در سالهای آینده مشکلات اصلاح شده و سوابق تحصیلی جانشین کنکور شود./
خبرگزاری خانه ملت
پایان پیام
صدای معلم - گروه استان ها و شهرستان ها/
اننشار یادداشت « احمد حج فروش «در صدای معلم » با عنوان :
" 170 نماینده مجلس در تله مافیای کنکور ؟!
شورای سنجش با تصویب تأثیر قطعی 60 درصدی سابقه تحصیلی، نمایندگان را از دام مافیا نجات دهد ! ( این جا ) واکنش های متفاوت و فراوانی داشته است .
ضمن تشکر ؛ « علی " دانش آموز تبریزی نقدی بر آن نگاشته است .
مدیران آموزش و پرورش از 17 سال پیش الکی وعده برگزاری جشن کپرزدایی در سال بعد را دادند اما این وعده محقق نشد/ کپر نشینی، شیوه تطابق زندگی مردم با شرایط خاص اقلیمی و آب و هوایی مناطقی از جنوب کشور است/ مدرسه کپری را با ساختمانی مدرن دارای چیلر یا کولرگازی عوض نمی کنند جایگزین مدارس کپری کوره گداخته ای به نام کانکس آهنی است/ من در سال 86 نوشتم مدارس کپری ایراد ندارد و جایگزین کردن مدارس کپری با کانکس غلط است/ معلم خوب و با انگیزه، برنامه درسی مناسب، و وسایل کمک آموزشی، بسیار مهم تر و موثرتر از ساختمان مدرسه و حتی میز و نیمکت است/ نگاه مهندسی به مسایل اجتماعی فاجعه می آفریند مثل نگاه مهندسی به توسعه کشاورزی از طریق سد سازی / منتقدان آموزش و پرورش نباید صرفا با نگاه مهندسی مسایل این وزارتخانه را ببینند/ مدیران بی عرضه از اینکه ما عکس مدارس مخروبه را منتشر کنیم خوشحال می شوند و می گویند بودجه نداریم که مدارس را نوسازی کنیم/ حذف کپرنشینی و چادرنشینی تنها در سایه توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور به خصوص در مناطق روستایی و ایل نشین حاصل می شود/ نخست باید شیوه معیشت و رفاه مردم تغییر کند. طبعا با تغییر شیوه معیشت و مسکن روستاییان ، مدارس کپری هم برچیده می شوند/ روستاهای کم جمعیت و پراکنده سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان به دلیل تغییرات اقلیمی شانسی برای بقا ندارند و احتمالا تا چند سال آینده به دلیل بی آبی خالی از سکنه می شوند/ خوشبختانه سازمان نوسازی مدارس ، ادعای کپرزدایی و جایگزین کردن کپر با کانکس را پشت سر گذاشته است/ منتقدان هم نگاهشان را به مساله تغییر دهند و وجود مدارس کپری را توی سر آموزش و پرورش نزنند/ داستان گاو زرد بهمن بیگی را بخوانید تا دریابید که مدرسه فقط ساختمان نیست و توسعه بدون توجه به فرهنگ و معیشت مردم فاجعه می آفریند/ خوشبختانهمدیران سازمان نوسازی متوجه اشتباه اسلاف خود شده اند/ ساخت کلاس های توپی و گدام در سیستان و بلوچستان سال گذشته به صورت پایلوت اجرا شده و حالا قرار است در مقیاس بزرگتری اجرا شود/ هزینه ساخت یک کلاس توپی 35 متری حدود 30 میلیون تومان است و کلاس دارای سرویس بهداشتی و آبخوری هم هست/ سازه کلاس به شکل کپر و چادر است اما بدنه و فونداسیون آن فلزی و مقاوم است/ با توجه به تحولات جمعیتی احتمالا این مدارس مناسب ترین شیوه تامین فضای آموزشی با هزینه کم است.
مفهوم نقد:
واژه (نقد) از واژه های کهن عربی است که وارد زبان فارسی شده و با همه اجزای زبانی و فرهنگی ما گره خورده است. امروزه این واژه و مشتقات آن در علوم مختلف نیز جای گرفته است ؛ ظاهرا واژه نقد از حدود هزار سال پیش مورد استفاده فارسی زبانان بوده است. مرحوم دهخدا ذیل وازه نقد، جمله ای را از تاریخ سیستان در باره قحط سالی و گران شدن قیمتها نقل می کند که گواه ادعای ماست:( در این سال، نرخها عزیز شد؛ گندم به دویست درم نقد شد و جو به صد وهشتاد درم.) 1- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ج 13، ص 20032.
معانی نقد در عربی:
واژه نقد در عربی معانی گوناگون دارد از جمله: داد و ستد درهم؛ نوک زدن پرندگان به چیزی و سوراخ کردن آن؛ نیش زدن مار؛ ضربه زدن به چیزی با سر انگشت، نوعی گوسفند زشت رو با دست و پای کوتاه که چوپان آنها نیز نقاد نامیده می شود؛ وجه رایج و پول؛ ارزیابی و جدا کردن سره از ناسره آن؛ خرده گیری و عیب جویی، مناقشه و مته به خشخاش گذاشتن؛ سخن سنجی، ارزیابی و نشان دادن ضعف و قوت سخن به وژه شعر.
معانی نقد در زبان فارسی :
در میان فارسی زبانان نیز معانی گوناگونی در باره نقد آمده که مهم ترین آن عبارتند از: حاضر، آماده و موجود؛ در برابر نسیه؛ فعلا و هم اکنون؛ شناخت سره و ناسره ، وجه رایج یا بازشناسی زر و سیم از تقلبی؛ خردگیری، داوری و ارزیابی نکته سنجانه. امروزه نقد به مفهوم آخر مورد استفاده بسیاری در حوزه های گوناگون شده است. در همین رابطه رشته های گوناگونی هم پدیدآمد؛ رشته هایی چون نقد ادبی، نقد تاریخی و نقد فلسفی. در جمع بندی آن چیزی که در مورد واژه و مفهوم نقد می توان بیان کرد این است که نقد یعنی :
ارزیابی خرده گیرانه در باره کسی یا چیزی به گونه ای که هم نقاط منفی و هم نقاط مثبت مورد بررسی قرار گیرد.
هر ناقدی بر اساس معیارهای دست به انتقاد کردن می زند. باید این معیارها مشخص و معلوم باشد. به بیان دیگر نقد او باید با دلیل و مدرک باشد
عناصر نقد:
نقد، حداقل دارای دو عنصر است و بی این دو، ما چیزی به نام نقد نخواهیم داشت. این دو عنصر عبارت است از : داوری و خرده گیری. به عنوان مثال زمانی که ما می خواهیم در مورد عملکرد مسوولین نقدی داشته باشیم، باید نقاط مثبت او را در نظر گرفته و در مورد آن داوری صحیحی داشته باشیم و در عین حال نقاط ضعف او را برای از بین رفتن آن گوشزد کنیم.اگر فقط نکات مثبت را بگوییم ، به کار ما نقد نمی گویند، بلکه آن تعریف و تمجید است، مگر آنکه به دنبال عیب او رفته باشیم و چیزی پیدا نکرده باشیم. ما در نقد کردن باید نقاط ضعف آن فرد را در رفتار یا گفتاری که داشته مورد توجه قرار داده و به هیچ عنوان نباید به شخصیت و یا کلیه صفات او بی احترامی و توهین نماییم که از اخلاق نقد به دور است.
نقد گریزی:
ما غالبا نقد را به حق می دانیم، اما از آن می هراسیم. از این جهت می توان نقد را با مرگ نیز مقایسه کرد؛ به آن معنی که شتر مرگ در خانه همه زانو می زند، اما آن فرد ترجیح می دهد که آن کس نباشد.چرا ما از نقد گریزانیم، چون نقد تصوری را که ما از خودمان داریم ویران می کند .هر کس از خود تصوری دارد که روانشناسان از آن به (خود انگاره) یا ( خود پنداره) یاد می کنند. البته چون ما در نقد کل شخصیت فرد و اعتبار او را زیر سوال می بریم افراد از نقد فرار می کنند. در قرآن کریم که بزرگترین کتاب تربیتی جهان است به ما دستور می دهد که برای نقد کردن باید آن رفتار را مورد بررسی قرار دهید و نه کل شخصیت افراد را. در سوره شعراءآیه 216 خطاب به پیامبر اکرم(ص) آمده است:( فان عصوک فقل انی بری مما تعملون ؛ پس چون تو را نافرمانی کردند، بگو که از کردارتان بیزارم.) در اینجا خداوند به پیامبر نمی گوید که از افراد نافرمان بیزار باشد، بلکه فرمان می دهد تا از کردارشان بیزاری بجویید.این فرمان درس بزرگی است برای ما که می توانیم رفتار و عقاید کسانی را نپذیریم و به آن رفتار یا عقاید نقد داشته باشیم، اما در عین حال همان فرد را دوست داشته باشیم.
مکانیسمهای دفاعی در برابر نقد: ناقد نخست باید به لحاظ اخلاقی صلاحیت نقد را به دست آورد، و دوم آنکه با روح انسانی و ظرایف آن آشنا باشد تا بتواند نقدش را به درستی بیان کند
هراس از نقد موجب فعال شدن سیستم دفاعی روانی ما می شود؛ به این مفهوم که چون ما دچار ( خودپنداره) هستیم تلاش می کنیم که در برابر آ ن مقاومت می کنیم که در روانشناسی به آن مکانیسم دفاعی گفته می شود.
رایج ترین مکانیسم دفاعی عبارتند از:
1- انکار: در چنین حالتی فرد اصل انتقاد را انکار می کند و در چنین شرایطی راه گفت و گو با دیگران رابر خود می بندد و در عین حال از شناخت مشکل خود باز می ماند.
2- انگیزه خوانی ناقد: زمانی که فردی دلسوز در مورد رفتار شما نظر خود را بیان می کند به او تهمت می زنیدکه شما قصد و غرضی دارید.
3- تحقیر منتقد: زمانی که فردی از شما انتقاد می کند شما به جای پاسخ به او تهمت زده و شخصیت او و عقایدش را مورد حمله قرار می دهی. مثلا می گویی که اسلام تو ، اسلام آمریکایی است.
4- دلیل تراشی: در چنین حالتی فردی که مورد انتقاد قرار می گیرد برای کار خود دلیلی را ارئه می دهد که البته منطقی نیست.
کوچک جلوه دادن انتقاد:
فرد در چنین خالتی انتقاد را می پذیرد، اما می گوید که این چیز زیاد مهمی نیست و تلاش می کند که ان را بی اهمیت نشان دهد. البته مکانسیم های دیگری از جمله گریز و بازگشت، فرافکنی مقصر دانستن دیگران و بازخواست اخلاقی هم هست که به دلیل طولانی شدن مطلب از بیان آنها خودداری می کنم. نقدی اگر بیجا بود باید با روشی پیامبر گونه با آن برخورد کرد. نباید زبان توهین و افترا داشته باشیم و از قرآن یاد می گیریم که در برابر دشنام مخالفان باید با نرمی با انها روبرو شویم. قرآن در سوره فصلت آیه 34 در این رابطه به ما دستور می دهد:( لا تستوی الحسنه و لاالسیئه. ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم، خوبی و بدی برابر نیستند. همواره به نیکوترین وجه پاسخ ده تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد.)
اگر ما می خواهیم رفتار کسی را نقد کنیم، لازم نیست که از زبان طنزآلود و تمسخر آمیز استفاده کنیم و با بازیهای زبانی حریف را مرعوب خویش سازیم. در نقد باید ادیبانه سخن گفت و با صراحت و شفافیت و صادقانه انتقادات خود را مطرح کرد
نقد سازنده و ویرانگر:
یکی از مطالبی که در رابطه با نقد مطرح می شود این است که نقد باید سازنده باشد. در حالی که این امری غیر عقلانی است. چون ما معیاری برای سازنده بودن نقد و یا سازنده نبودن آن نداریم. نقد به معنی خرده گیری و عیب جویی است. بنابر این این تقسیم بندی ناپذیرفتنی است. هر نقدی می تواند سازنده باشد اگر بر اساس عقل و اخلاق صورت گیرد. ملاک در انتقاد کردن توجه به عقل و اخلاق است. یعنی ما باید تلاش کنیم که بر اساس عقل، استدلال عقلی و منطقی و بعد با رعایت مسائل اخلاقی رفتار فرد را نقد کنیم. بنابر این ما نقد سازنده و غیر سازنده نداریم. در همین رابطه برخی می گویند نقدی ارزش دارد که با راه حل همراه باشد. این هم دلیل موجه ای ندارد. ممکن است فردی مشکلی را در جای دیده و به مسئولی تذکر دهد، اما برای آ ن راه حلی نداشته باشد.
نقد و تخصص:
از ایراداتی که بر نقد کردن می گیرند این است که فرد تخصص لازم در مورد نقد یاد شده ندارد و بنابر این نقد او مردود است. این افراد معتقدند که نقد فقط مخصوص افراد متخصص است و کسی که تخصص کافی در آن را ندارد نباید نسبت به آن حرفی بزند.این امر بدیهی است که از نظر اخلاقی اگر کسی در باره مطلبی اطلاعی از آن ندارد داوری کند درست نیست، اما نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که اگر که نقد او صحیح است باید آن را بپذیرد. اگر بپذیریم که فقط باید متخصصان نقد کنند با سوالی مواجه خواهیم شد که که چه کسی صلاحیت او را باید تایید کند. زیرا هر شخصی که مورد نقد قرار می گیرد می تواند ادعا کند که فرد ناقد صلاحیت علمی لازم را ندارد. بنابر این باید این حقیقت را بپذیریم که برای نقد کردن یک مسئله ای احتیاج به تخصص نیست. بلکه همانگونه که قبلا گفتیم نقد کردن باید بر اساس عقل و و رفتار اخلاقی باشد. و فردی که سخن منتقد را می شنود نیز بر اساس عقل و اخلاق آنرا مورد ارزیابی قرار داده و حقیقت را بپذیرد.
باید این مطلب را بپذیریم وقتی هر نقدی را از هر کس پذیرفتیم و مورد ارزیابی قرار دادیم و پاسخی درست و منطقی را در آن مورد ارائه دادیم افرادی که بدون دلیل نقد کردند رسوا می شوند. باید شرایط نقد کردن را برای تمام افراد فراهم کرده و از آن استقبال کنیم. در جامعه ای که همه افراد حق نقد کردن داشته باشند آن جامعه به رشد و شکوفایی رسیده و زمینه فساد و تباهی در آن کاهش می یابد.
کار کرد نقد:
نقد موجب تعالی فرد و جامعه خواهد شد. رسول اکرم(ص) در این مورد فرمود: ( المومن مرآه المومن؛ مومن آیینه مومن است) ملا فیض کاشانی در شرح این حدیث می گوید:( همانگونه که با ایستادن در برابر آیینه به عیبهای آشکار صورت گرفته خود پی می بریم، برادر مومن ما آیینه ای است که عیبهای ما را نشان می دهد؛ عیبهایی که به تنهایی نمی توانیم آن ها را ببینیم.
بنابر این می توان نقد را آیینه ای دانست که ما را به خودمان نشان می دهد و همچنین از نگرش مردم نسبت به خودمان باخبر می سازد. همان طور که آیینه تنها عیب ها را نشان نمی دهد، بلکه نقاط قوت و زیبایی های ما را هم منعکس می کند،نقد نیز نگرش دیگران را در باره ما باز می تاباند.این نگرش، گاه نگرش مثبت است و گاهی منفی، اما برای اینکه از آیینه نقد به خوبی استفاده کنیم ، باید در برابر انتقادها بازخورد و باز تاب مناسبی از خود نشان دهیم؛ بدان گونه که دیگران برای نشان دادن ابعاد وجودی ما- که از آنها غافلیم ، علاقه مند گردند.
اصول اخلاقی نقد :
1- خود را مقدم داشتن: اولین شرط نقاد که فرد نقاد آن است که اول خود آن نقدی را که می خواهد در مورد شخصی مطرح کند از خود دورکند. مثلا اگر به کسی می گویی که این نوشته تو تشویش اذهان عمومی است و یا تضعیف نظام، آیا خودش مطلبی را نوشته که مصداق این امر باشد یا خیر؟ امام علی (ع) در این مورد می فرماید: بزرگترین عیب آن است که چیزی را عیب بدانی که مانندش در تو وجود دارد.نهج البلاغه،حکمت 353.
امام صادق (ع)نیز در این مورد می فرماید: سودمندترین چیز برای انسان آن است که به عیب خویش، بر مردم پیشی گیرد. کلینی، محمد بن یعقوب ، الکافی، ج8، ص 243.
2- استفاده از زبان مناسب: برای اینکه یک نقد اثر خود را داشته باشد باید با زبان مناسب و در کمال ادب و احترام مطرح شود. زبان و بیان هر مطلبی نشانه شخصیت انسان است.
مولانا این حقیقت را چنین بیان می کند:
آدمی مخفی است در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
چون که بادی پرده را در هم کشید
سر صحن خانه شد برما پدید
کندر آن خانه گهر یا گندم است؟
گنج زر یا جمله مار و کژدم ست
مثنوی، ج2، ص 44.
زبان فقط گفتار نیست، بلکه زبان نوشتار نیز نوعی رفتار فرد را نشان می دهد.
برای اینکه زبان نوشتاری ما مناسب باشد باید چند مطلب را در نظر داشته باشیم :
الف: پرهیز از به کار بردن دشنام؛ دشنامها بسیار گوناگون است، با این همه، آنها را به راحتی می توان در نقد مشاهده کرد. آنها که به جای نقد از دشنام و تهمت زدن با هر نیتی استفاده می کنند رعایت این اصل مهم را در نقد نمی نمایند.
ب- پرهیز از کلمات تحقیر آمیز و تعبیرات کنایی؛ به کار بردن تعبیرات گزنده نیز هر چند دشنام نباشد، همان نتایج را به بار می اورد. در نقد باید ملاحظه این موارد را نمود. قرآن می فرماید که انسانها کرامت دارند و نباید به بهانه نقد افکار و اندیشه هایشان با تحقیر و کنایه زدن کرامت آنها را خدشه دار نماییم.
ج- پرهیز از طنز ؛ عرصه نقد، عرصه لطیفه گویی یا فکاهه نویسی و دست انداختن کسی نیست. اگر ما می خواهیم رفتار کسی را نقد کنیم، لازم نیست که از زبان طنزآلود و تمسخر آمیز استفاده کنیم و با بازیهای زبانی حریف را مرعوب خویش سازیم. در نقد باید ادیبانه سخن گفت و با صراحت و شفافیت و صادقانه انتقادات خود را مطرح کرد.
3- مهار انگیزه ها: باید در نقد انگیزه های خود را در مورد افراد کنترل کنیم. البته کشف انگیزه های افراد بسیار مشکل است، اما خود ناقد باید مراقب باشد که در نقد چه انگیزه ای دارد؟ آیا به دنبال رفع نقطه ضعف فرد است یا به دنبال از بین بردن شخصیت او؟ به تعبیر قرآن کریم:پ
( بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره) بلکه انسان خویشتن خویش را نیک می شناسد، هر چند به زبان عذرها آورد.) قیامت، آیه 14 و 15. در تاریخ فراوان افرادی را داریم که با انگیزه هایی نادرست دست خود را به نقادی دیگران آلوده اند، اما با افراط ورزیهای خود، بدون بهره چندانی به سزای عمل خود رسیده اند.به عنوان مثال ؛ در تاریخ ادبیات یونان از ناقدی به نام زوئیلوس نام می برند که ناجوانمردانه به نقد اشعار هومر، شاعر بزرگ باستانی یونان می پرداخت و در این راه هیچ پروایی نداشت. این بی محابایی در نقد و در نظر نگرفتن اصول و ضوابط مقبول در نقد ادبی، پیامد شومی را برای او در پی داشت. به روایتی بطلمیوس فیلادلف به همین جرم او را به قتل رساند ، اما در روایتی دیگر، او خود را از بیم نفرت مردم به دریا افکند و کشته شد.
استاد عبدلحسین زرین کوب در این مورد می گوید:( انتقادهایی که زوئیلوس بر هومر وارد می کرد، چنان سخت و تند و زننده بود که موجب نفرت و انزجار عامه گشت؛ سخنانش را چون تازیانه و صاعقه ای که بر سر هومر فرود آید، تلقی کردند و او را تازیانه هومر لقب دادند.) زرین کوب، عبدالحسین، نقد ادبی، ص 301.
در نقد باید حداقل جوانمردی، اخلاق و انصاف را در نظر داشت، که اگر این کار انجام نشود، ما با یک دغل و یک ناقد قلب سرو کار خواهیم داشت.
4- انتخاب زمان و مکان مناسب: ناقد باید این هنر را داشته باشد که نقد خود را در زمان و مکان مناسب ارائه نماید. این کار البته بسیار دشوار است و کمتر ناقدی در این امر موفق می شود. زمانی که خانمی تا همسرش به خانه می آید شروع به انتقاد کردن از او می پردازد ، درحقیقت شرایط و زمان مناسب را در نظر نگرفته است. اگر چه مطالباتش به حق باشد باید در زمان مناسب آنرا بیان نماید. از این نمونه ها در جامعه ما فراوان است. علت آن نیز ویژگیهای انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است و در هنگام خشم و عصبانی گاه کلماتی را بر زبان یا نوشته خود می آورد که در حالت عادی ممکن است آنرا مرتکب نشود.
5- تفکیک رفتار از فرد: هنگامی که از کسی انتقاد داریم، معنایش این است که ما از رفتاری یا اعتقادی خاص انتقاد داریم و در پی اصلاح آن رفتار یا اعتقاد هستیم. بنابر این نباید به صرف انتقاد از یک رفتار کل شخصیت فرد را مورد تهاجم قرار دهیم. خداوند کریم این مطلب را به پیامبرش تعلیم می دهد:(فان عصوک فقل انی بریء مما تعلمون؛) شعراء، آیه 216. ای پیامبر اگر بر تو عصیان ورزیدند، بگو من از کار های شما بیزارم. از گاندی نیز نقل شده که می گفت:( من از جرم متنفرم نه از مجرم).
6- پرهیز از کلی گویی: در مقام نقد باید مراقب باشیم که از کلی گویی به خصوص آنجا که با شخص مورد انتقاد ارتباط دارد، بپرهیزیم؛ زیرا این کار، هم ممکن است دروغ باشد و هم شخص را به حالت تدافعی بکشاند؛ تا جایی که اصل نقد شما را نیز منکر شود. به عنوان مثال اگر دوست شما سه بار سر قرار حاضر نشده باشد به او می گوییم تو همیشه دیر می آیی. در حالی که به صرف سه بار دیر آمدن نمی توان او را به همیشه دیر آمدن متهم کرد.چنان به استفاده از کلمات کلی؛ مانند همیشه، همه جا، همه، هرگز و... خو کرده ایم که بدون آنها احساس می کنیم که گفته ها و نوشته های ما اثری ندارد
7- تعیین معیارها: هر ناقدی بر اساس معیارهای دست به انتقاد کردن می زند. باید این معیارها مشخص و معلوم باشد. به بیان دیگر نقد او باید با دلیل و مدرک باشد. برای مثال اگر می خواهیم بگوییم که این معنای لغتی را که شما در نوشته خود آوردی غلط است، باید سند آن را هم نقل کنیم که مثلا در لغت نامه دهخدا این لغت این گونه معنی شده است. حال اگر شخص مورد نقد این سخن را نپذیرفت، درستی یا نادرستی ناقد را به سادگی می توان دریافت.
8- هدف گذاری: اگر ناقد در پی اصلاح شخص مورد نقد می باشد و برای خود مسوولیتی اخلاقی قائل است، باید از پیش اهداف خود را مشخص کند و طی نقد از آنها فراتر نرود. به عنوان مثال زمانی که ما نقدی را در مورد رفتار فردی بیان کرده یا آنرا به رشته تحریر در می آوریم، اما او به جای پاسخ مناسب ، جواب تندی به ما می دهد باید مشخص کنیم که باید این کار را ادامه دهیم یا در این مورد سکوت کنیم.
9- همدلی: ناقد باید شرایط مورد نقد را درک کند و شخصیت افراد را در نظر گرفته و به انها حسن ظن داشته باشند. همانطور که معرفت مراتبی دارد، صاحبان معرفت هم چنین اند. امام صادق (ع) در مورد مردم چنین می فرمود:(اگر مردم می دانستند که خداوند تبارک و تعالی ایم مردم را چگونه آفرید، هیچ کس دیگری را ملامت نمی کرد.) حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص162 به نقل از اخلاق نقد، ص 150 . توجه به این نکته، ناقد را به همدلی با شخص مورد نقد می کشاند و در او صفتی پدید می اورد که معصومان از آن به رفق و مدارا نام می برند. ناقد مثل یک دوست است و باید دوستانه رفتار کند و باید این حقیقت را درک کنیم که لازمه (درستگویی) ( درشتگویی) نیست.
این صفاتی که برای ناقد نقل شده در حقیقت به دو اصل باز می گردد: یکی پاکی ضمیر ناقد، و دیگری استفاده از شیوه های مناسب.
به تعبیر دیگر، ناقد نخست باید به لحاظ اخلاقی صلاحیت نقد را به دست آورد، و دوم آنکه با روح انسانی و ظرایف آن آشنا باشد تا بتواند نقدش را به درستی بیان کند.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
آقای الهیار ترکمن معاون پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش خودش را از ماجرای اردوگاه باهنر کنار کشیده و تمایل زیادی به پاسخگویی در این زمینه ندارد. برعکس آقای منصور مجاوری مشاور اقتصادی آقای بطحایی که گفته می شود در جریان اجاره به شرط تملیک اردوگاه، نماینده آموزش و پرورش بوده و الان هم رقیب الهیار ترکمن است ، سعی می کند تصویر خوش بینانه ای از ماجرا ارائه دهد و بگوید همه چیز خوب است و آسمان آبی است و اردوگاه مشکلی ندارد. پیشنهاد می کنم آقای مجاوری حکایت "خر برفت" مثنوی معنوی مولانا را یک بار دیگر بخواند.
* مجاوری در تازه ترین اظهار نظر خود 21 مرداد 97 در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان گفته است : " عرصه اردوگاه باهنر با نظر کارشناسان دادگستری قیمت گذاری شده و براساس مصوبه قانونی و ... چهار هزار میلیارد تومان تامین منابع شد." وی ادامه داد: "آموزش و پرورش هیچ گونه بدهکاری به کسی ندارد ... دولت خودش بدهکار است. طی 2 سال گذشته اقساط را پرداخت کرده است و می توانیم امیدواریم باشیم که 2 سال آینده هم پرداخت اقساط به موقع باشد."
* کم کم قضایا از مِه بیرون می آید ؛ آموزش و پرورش برای پرداخت پاداش بازنشستگان در آستانه انتخابات 96 ، در قالب اجاره به شرط تملیک مبلغ 4 هزار میلیارد وام گرفته و سود این وام 1600 میلیارد تومان است. اصل و سود می شود . 5.8 هزار میلیارد تومان. سر رسید قسط ها هر شش ماه یک بار است در خرداد و آذر . سازمان برنامه و بودجه چهار قسط را پرداخت کرده است. 4 قسط 700 میلیارد تومانی پرداخت نشده. اگر سازمان برنامه طی دو سال آینده 2 هزار و 800 میلیارد تومان اقساط باقیمانده را بپردازد ، ملک دوباره به آموزش و پرورش بر می گردد.
وضع مالی دولت را همه می دانیم. اگر سازمان برنامه، بقیه اقساط را نپردازد یا دیر بپردازد ، زمین اردوگاه (عرصه ) به طور اتوماتیک به شرکت طرف قرارداد منتقل می شود. این کاری که آقای مجاوری و مدیران وقت در اسفند 95 انجام دادند ایجاد یک بدعت خطرناک در آموزش و پرورش بود . مثل این می ماند که دولت برای جبران کسری بودجه مناطقی از خاک کشور را بفروشد یا به خارجی ها اجاره بدهد. آموزش و پرورش غیر از زمین و ساختمان دارایی دیگری ندارد.
آقای مجاوری می گوید : " دولت به هیچ عنوان قصد ندارد اردوگاه را در اختیار کسی قرار دهد و این اردوگاه طبق قراردادی وثیقه قرار گرفته است و در تاریخ مقرر این اقساط به پایان می رسد و نگرانی وجود ندارد." در یک قرارداد باید گپ حقوقی بزنیم. آقای مجاوری که فعلا فاقد سمت اجرایی است از چه جایگاهی از طرف دولت حرف می زند ؟ این حرفها را باید نوبخت بگوید. مجاوری از کجا مطمئن شده که دولت اقساط دو سال آینده را سر موقع پرداخت می کند؟ علم غیب دارد؟
به نظرم اگر افکار عمومی حساس نشود ، دولتی که خزانه اش خالی است و هزار درد بی درمان دارد به اردوگاه باهنر فکر نمی کند.
آقای مجاوری گفته است : " اردوگاه هم اکنون در اختیار آموزش و پرورش است." حرف آقای مجاوری درست است. فقط عرصه ملک (زمین 49 هکتاری ) به شرکت وام دهنده در قالب عقد اجاره به شرط تملیک منتقل شده است. اعیان آن (ساختمان ها ) متعلق به آموزش و پرورش و در اختیار این وزارتخانه است . اما این دلیل مالکیت بر تمام اردوگاه نیست. عرصه واگذارشده است. اگر اقساط سر موقع پرداخت نشود عرصه 49 هکتاری ملک به آموزش و پرورش بر نمی گردد و ساخت و ساز در زمین های اردوگاه آغاز می شود.
دو سال آینده و در شرایط تحریم اولویت های دولت تغییر می کند. دو هزار میلیارد و 800 میلیون تومان باقیمانده مبلغ کمی نیست. اگر دولت این مبلغ را به هر دلیلی نپردازد یا دیر پرداخت کند ، شرکت طرف قرار داد می تواند سند قطعی عرصه اردوگاه شهید باهنر را به نام خود بزند. آبها که از آسیاب افتاد و دولت عوض شد شرکت قد علم می کند که 50 هکتار زمین اردوگاه مال من است و چندین ساختمان ( اعیان ) مال شما و بیایید مصالحه کنیم.
در یک توافق بخش هایی از اردوگاه در دست آموزش و پرورش می ماند اما قسمت اعظم اردوگاه از کف می رود . آن موقع نه مجاوری هست و نه دانش و نه بطحایی و نه ترکمن .
کانال تلگرامی
حذف طرح های وزارتی در مدارس ، مانوری برای تمرین عمل به شعار مدرسه محوری است . اهتمام وزیر محترم برای اعتماد به مدرسه و به رسمیت شناختن استقلال مدارس از نظر مرجعیت تشخیص ، تصمیم و عمل در چارچوب قانون ، نوید خوبی است .
بهترین شروع برای تمرین مدرسه محوری ، حذف طرح های زائد کشوری است . شروع این اقدام از وزارتخانه ، علاوه بر گام عملی در جهت تحقق این شعار ، مجوز و مشوقی برای استمرار آن در ادارات کل و ادارات مناطق خواهد بود .تقریبا هیچ مدرسه ای نیست که وارد آن شوید و به خاطر طرح هایی که بدون در نظر گرفتن محدودیت زمان و امکانات اندک برخی مدارس و همچنین نادیده انگاشتن اقتضای شرایط هر مدرسه ابلاغ شده است ، شکایت همکاران محترم را در این خصوص نشنوید .
حقیقت این است که مدیران مدارس در میان انبوهی از بخشنامه ها و دستورالعمل ها غرق شده اند و بسیاری از بخشنامه ها را بدون اینکه فرصت کافی برای پی بردن به ضرورت اولویت آنها را داشته باشند ، تنها برای انجام وظیفه سازمانی خود پاسخ می دهند .
مدیر مدرسه ، مجری تمام بایدها و نبایدهایی است که از طرف بخشهای مختلف سیستم اداری و بعضا با نگاهی بخشی نگر و غیر ضروری به او ابلاغ می شود و طبیعی است که انتظار نگاه عمیق به هر یک از این ها از طرف مدیران مدارس ، انتظار منصفانه ای نیست . اگر این حجم کار را در کنار تدریس حداقل ۴ ساعته مدیران ، به دلیل کمبود شدید نیروی انسانی و بقیه فعالیتهای وقتگیر مدرسه از قبیل سامان بخشیدن به امور مالی با توجه به تنگناهای سرانه ای بگذاریم ، درخواهیم یافت که محدودیت منابع انسانی و مالی ، شرایطی را به وجود آورده است که اولویت های مدرسه امروز را متفاوت از مدرسه دیروز نموده و مدیر مدرسه امروز را مشغول تر از هر زمان دیگری ساخته است .
برخی بخشنامه ها گویی تقویم اجرایی تکراری برای هر سال تحصیلی است که فقط تاریخ آن در هر سال عوض می شود . بعضی بخشنامه ها نیز تکرار قوانین و آیین نامه های موجود و یا قسمتی از شرح وظایف بدیهی کارکنان مدرسه است . اما طرح های مختلف وزارتخانه ، ادارات کل و ادارات آموزش و پرورش حکایت دیگری است . گویی همگان ، طرح خود را ضروری ترین موضوع آموزش و پرورش می دانند و اجرای آن را اولویت مدارس می پندارند .
سوال اساسی در مورد این طرح ها این است که کجای کار آموزش و پرورش دچار اشکال است که ارائه این طرح ها برای جبران آن ارائه می شود ؟ اگر این طرح ها ، خلا یا اشکالی که احتمالا در ساختار یا محتوای آموزشی کشور مغفول مانده را جبران می کند ، چرا اصل موضوع اصلاح نمی شود که پرداختن بدان ، جزو شرح وظایف سازمانی کارکنان مدرسه قرار گیرد ؟ حذف طرح های وزارتی در مدارس ، مانوری برای تمرین عمل به شعار مدرسه محوری است
آیا صدور این حجم از بخشنامه های لازم الاجرا و تعدد طرح های مختلف ، نافی اصول اولیه مدیریت از نظر لزوم تناسب مسئولیت و اختیار نیست ؟
آموزش و پرورش ایران ، نظام متمرکزی دارد . اشکال تولید کتب درسی به طور متمرکز برای نقاط مختلف کشور ، در خصوص تهیه طرح های متمرکز برای تمام مدارس کشور نیز وارد است . آیا مدیران و معلمان ، اختیار اجتهاد در مورد ضرورت اجرای این طرح ها را در مدرسه خود دارند ؟
به گفته وزیر محترم ، آموزش و پرورش نیازمند فهم مشترک در خصوص مسائل آموزش و پرورش در سطوح مختلف کارکنان ، از مدرسه تا وزارتخانه است .
به نظر می رسد تلاش برای ایجاد چنین تفاهمی ، بیشتر باید در حوزه ستادی و ادارات کل و ادارات مناطق و برای درک شرایط متنوع مدارس صورت گیرد ، چرا که تمامی کارکنان آموزش و پرورش در بیرون مدرسه ، نقش پشتیبانی و حمایت از فعالیتی را به عهده دارند که در مدرسه اتفاق می افتد و در چنین شرایطی بهتر است ، فرمانده خط مقدم آموزش و پرورش را مدیر مدرسه بدانیم و به او و تشخیص اش اعتماد کنیم . اجازه دهیم او و همکارانش بنا به اقتضای شرایط مدرسه شان طرح های احتمالی لازم را در مدرسه تهیه و اجرا کنند . ضرورت پرداختن به ارتقاء کیفیت مدیران مدارس ، هم در برنامه های جناب فانی و هم در برنامه های جناب بطحایی بوده است . بهتر است این مسیر به شیوه ای نو پیموده شود و سیستم اداری برای ایجاد شرایط استقلال عمل برای مدیران در چارچوب قانون و اعتماد به ظرفیت علمی و شناخت بومی مدیر از مدرسه خویش ، طرح های خود را به او تحمیل نکند .
باید پذیرفت که هر مدرسه ، صحنه منحصر به فردی از شرایط متنوع جامعه است که کارکنان آن بیش از آنکه نیازمند طرح های سیستم اداری باشند ، نیازمند اعتماد همراه با نظارت آن هستند .
شاید ترک ارائه طرح ، برای دوره اندکی برای سیستم اداری سخت و دشوار باشد ، اما با کمی تمرین چنین عادت نامبارکی ترک می شود و همگی به آن عادت خواهیم کرد . مدرسه محوری را با اجرای « طرح حذف طرح ها » شروع کنیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزير آموزش و پرورش در بهمن سال گذشته طرح حذف مدارس خاص و در راس همه، مدارس سمپاد را در صدر برنامههاي اين وزارتخانه قرار داد. او نخستينبار در توييتر خود نوشته بود:
«با فشار آزمونهاي مداوم، فرصت كودكي و تمرين مهارتهاي لذت بخش زندگي را از كودكان گرفتهايم. گام نخست را برداشتيم. دانشآموزان ابتدايي از آماده شدن براي آزمونهاي تيزهوشان، نمونه دولتي و مدارس خاص رها شدند.»
ناتواني آشكار وزارت آموزش و پرورش در اجراي مصوبه اصول ١٦ گانه حاكم بر ارزشيابي پيشرفت تحصيلي و مقابله با مافياي ثروت و دلالان موسسات آموزشي، شوربختانه دانشآموزان پايه ششم متقاضي مدارس بيريشه ايزولهساز تيزهوشان، كه زيست طبيعي را از كودكانمان گرفته، از «چاله» درآورد و ناباورانه به «چاه» انداخت. اين يعني آموزش و پرورش، نميتواند (به هر دليلي ميدانستيم كه ميخواستند) خواستهاي تا اين مايه درون خانوادگي را مديريت كند؛ هرچند ادعا كردند در اجراي هر برنامهاي، توجيه علمي داشتن و پژوهشمحوري ملاك عمل قرار ميگيرد .
چه كسي نميداند كه آزمون ريوني (جدول پيش رونده ريون) كه از سال ١٩٣٨ ميلادي و با تجديد نظر مجدد آن در سال ١٩۴٨ براي سنجش هوش عمومي افراد بالاي پنج سال پيريزي شده امروزه به دلايل مختلف از جمله اينكه نميتواند برجستگيهاي هوش تحليلي، تجربي و تحصيلي را در كودكان بنماياند و همچنين اصل آن با جواب، در دسترس همه هست و... فاقد روايي و نيز به دليل عدم بررسيهاي هنجاريابي متناوب، براي گروه سني دوره ابتدايي و ... فاقد اعتبار است.
برگزاري اين آزمون با اين محتوا در حالي اتفاق افتاد كه ما كارشناسان تعليم و تربيت، در سايهسار مصوبه بايسته پيشين حذف آزمون مدارس تيزهوشان و نمونه دولتي، چشم به اقدامي تكميلي يعني حذف امتحان هماهنگ پايه ششم دوخته بوديم؛ امتحاني كه با مباني سنجش براي يادگيري، بيگانه است و با روح سنجش فرآيندي در تضاد و تنها هزينههاي مادي و زماني و رواني بسياري بر مدارس و مناطق و استانها تحميل ميكند و... ديدم قوز بالاقوز ديگري به نام آزمون ريون در ديواركشي و جداسازي دانشآموزان بينواي پايه ششم كه قربانيان تاجران آموزشي شدهاند، فرا نگاهمان قد افراشت.
البته چنين اتفاقاتي از پيش يعني وقتي يكي در راس هرم وزارت در پاسخ به اين پرسش كه چگونه قرار است سوابق تحصيلي دانشآموزان پايه ششم كه براساس ارزشيابي توصيفي است، لحاظ شود، گفت: دانشآموزان با رتبه «عالي» ميتوانند در اين آزمون شركت كنند؛ در حالي كه ما رتبهاي به نام عالي در دوره ابتدايي نداريم، قابل پيشبيني بود.
در پايان انتظار ميرود حالا كه چنين مدارس و آزمونهايي همچنان خواهند بود، آموزش و پرورش حداقل ضمن آموزش حرفهاي به معلم و تغيير و تحول در پرسنل، در جهت پيادهسازي انگارههاي ارزشيابي كيفي توصيفي در دبستان و ايجاد فضاي تعليم و تربيتي سرشار از انگيزههاي رشد، آستين همت بالا بزند.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار/ سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی معتقد است بها و ارزشی که به رتبههای برتر کنکور داده میشود با نظریهای که کنکور را آسیب میداند، مغایر است.