مردی :
من دستاوردی نمی بینم .
صدای معلم :
چرا دستاوردی نمی بینید ؟
مردی :
دستاورد ما باید باشیم اما معلوم نیست ما باید به کجا برسیم آن هم با این آموزشی که می بینیم . ( این جا )
از روز یکشنبه 4 شهریور نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم با حضور خبرنگاران ، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و اداری در دبیرستان ماندگار البرز برگزار گردید .
نمی شود دائما از معلمان تعریف کرد اما در عمل برای آنان هویتی قائل نشد در ابتدای این مراسم « سید محمد بطحایی » به دفاع از عملکرد یک ساله خود به عنوان " وزیر آموزش و پرورش " پرداخت .
در این نمایشگاه معاونت ها و دوایر ستادی هر یک جداگانه به ارائه کارنامه و عملکرد خود پرداختند .
در این یادداشت نگاهی انتقادی به محتوای سخنان وزیر آموزش و پرورش و نیز جریان کلی این نمایشگاه خواهم داشت .
در مراسم آغازین این نمایشگاه بطحایی نیز مانند همه روسا و مقامات بر سبیل مرسوم و عادت مالوف حدود 34 دقیقه سخنرانی کرد .
با وجود آن که از اصحاب رسانه در ساعت 45 / 7 صبح برای حضور در این مراسم دعوت به عمل آمده بود اما وزیر آموزش و پرورش با تاخیر بیش از یک ساعت در این مراسم حضور یافت .
به نظر می رسد " حضور با تاخیر " یکی از آیتم ها و نمادهای مشخص در " مدیریت ایرانی " است و البته تقریبا همه شورای معاونین وزارتخانه که در نشست های رسانه ای حضور پیدا می کردند " تاخیر " داشتند و از همه این ها بدتر این که بابت تاخیر به هیچ عنوان " عذرخواهی " نمی کردند .
شاید حضور تاخیری که در کشورهای توسعه یافته یک امتیاز منفی و نوعی بی احترامی به مخاطبان به شمار می آید برای مدیران و مقامات ما یک نوع " پرستیژ " به ارمغان می آورد و شاید تداعی این مفهوم که این رئیس خیلی سرش شلوغ است و متقاضی های فراوان برای " هم صحبت شدن " و بدبختانه این که جامعه ایرانی هم با این " نرم های بی سر و ته و من درآوردی" سازگار شده است .
زمانی که « علی باقرزاده » رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در نشست رسانه ای شرکت کرد حدود 15 دقیقه تاخیر داشت .
کل زمان پرسش و پاسخ یک ساعت بود . اگر از نظر وزیر آموزش و پرورش گفت و گو و تعامل خوب است پس به این پرسش پاسخ دهد چرا با وجود گذشت بیش از 10 ماه در مورد درخواست این رسانه برای نشست و گفت و گو هنوز به درخواست صدای معلم پاسخی داده نشده است ؟
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی 19 دقیقه سخنرانی کرد .
ساعت شروع نشست 30 / 10 بود و نشست در ساعت 23 / 11 پایان یافت .
با این که بر خلاف سایر خبرنگاران که پرسشی در این زمینه نداشتند اما من چند پرسش را قبلا آماده کرده بودم .
مجری این مراسم که آقای نجات بهرامی است فقط اجازه طرح دو پرسش را داد .
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نه بابت تاخیر خود از حاضران عذرخواهی کرد و نه معاون رسانه ای چنین کاری را انجام داد انگار که از دیگران طلبکار هم بودند .
این نشست 7 دقیقه هم زودتر به پایان رسید .
علی رغم اصرار من برای طرح پرسش متاسفانه به این درخواست توجهی نشد و با این که به مسئول هماهنگی سوالات اعلام کرده بودم که سوالات آماده دارم اما در این مراسم میکروفون را بین خبرنگاران می چرخاند تا شاید فردی بتواند حتی به "زور " پرسشی را مطرح کند .
حرف هایی که بطحایی در این مراسم زد در کل تکراری و کلیشه ای بود .
« صدای معلم » بر خلاف رسانه های دیگر متن کامل این سخنرانی را منتشر کرد . ( این جا )
موضوعاتی مانند : سند تحول بنیادین ، حذف آزمون ها ، اصلاح تکالیف در دوره ابتدایی ، نظام انتخاب و انتصاب مدیران ، سنجش صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس ، کنکور و دست آخر وضعیت معلمان مهم ترین رئوس سخنرانی 34 دقیقه ای وزیر آموزش و پرورش بودند .
تصور من این بود که وزیر آموزش و پرورش پس از پایان سخنرانی اش پاسخ گوی پرسش های خبرنگاران باشد اما پس از یک مکث چند دقیقه ای و پس از حضور رئیس مجمع خیرین مدرسه ساز سالن را ترک کرد .
آیا خبرنگاران و اصحاب رسانه آمده بودند تا حرف های تکراری آقای بطحایی را گزارش کنند ؟
با این که در اکثر کشورها به ویژه توسعه یافته مسئولان و مقامات به راحتی بین مردم حضور پیدا می کنند و حتی با مردم عکس می گیرند اما این جا حتی یک مقام هر چند دون پایه با دیوار امنیتی و حفاظی از جمعیتی احاطه می شود که برای آن مقام کار می کنند .
این گونه نمایش ها می تواند حامل این پیام باشد که این فرد یک آدم معمولی نیست و با شما فرق می کند و درصدد القای نوعی " حس مهم بودن " به مخاطب است .
اکثریت مسئولان در این سیستم چنین نقشی را ایفا می کنند .
موضوع مبارزه با مافیای آزمون بارها توسط بطحایی بیان شده است . عمل و کنش یک مسئول بارها و بارها تاثیرگذارتر و ماندگارتر از حرف های همیشگی در حافظه جمعی و تاریخی خواهد بود و البته محرکی برای گفتمان سازی و در جا نزدن ...
بطحایی می گوید :
" حذف آزمون ها یکی از مهمترین مواردی بود که ما برای این موضوع شروع کردیم . ما برای این که تغییری را در محتوا آغاز بکنیم و با تعهدات بیشتری ادامه بدهیم باید موانعی را برطرف می کردیم. یکی از مهمترین موانعی که بر حوزه کیفیت آموزش و پرورش سیطره انداخته است و آن چیزی است که تحت عنوان سیطره آموزش و پرورش از آن نام می بریم که پرورش و فعالیت حوزه های تربیتی را کاملا به حاشیه برده و بخش عمده ای از برنامه های آموزشی و پرورشی ما را به خودش اختصاص داده است. این موانع را باید کنارمی زدیم و کنار بزنیم و با این هدف و با این فلسفه حذف آزمون ها در دستور کار قرار گرفت.
چالش های خیلی جدی را دوستان من تحمل کردند فشارهای خیلی زیادی را تحمل کردند و همچنان این فشارها دارد نظام آموزش و پرورش ما و دست اندکاران آموزش و پرورش را آزار می دهد....
باید مقاومت کنیم چون معتقدیم آن چیزی که فعالیت های تربیتی و پرورشی ما را تحت شعاع خودش قرار داده در نتیجه بچه های ما و خروجی های آموزش و پرورش را با آن چه که مورد انتظار جامعه است بین آنها فاصله ایجاد کرده این مسائل را باید برطرف کنیم...
تنها کتابی که معتبر است و باید مورد تاکید قرار بگیرد کتابی است که به عنوان کتب درسی در مدارس دارد توزیع می شود . ما در مدارسمان به کتاب های دیگری نیاز نداریم...."
این گونه سخنان برای کسی که در محیط و جریان آموزش نیست ممکن است هیجان برانگیز و حتی تحسین برانگیز باشد اما حداقل برای کسی که سال ها در این سیستم معلمی کرده است می داند که پایه و مبنای درست و منطقی ندارد و یا حداقل عملی پشت سر حرف ها نیست .
آیا بطحایی نمی داند که کتاب های کمک آموزشی همه از سازمان زیر دست ایشان یعنی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مجوز می گیرند ؟
پیش تر در یادداشتی با عنوان " وزارت آموزش و پرورش ، مافیای کنکور و تبلیغات ؟! " (این جا ) به برخی مواد قانونی اشاره کردم .
نوشتم :
" در اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش اشاره شده است که بسیاری از تبلیغات موسسات کنکور در رسانه ملی، فاقد مجوز وزارت آموزش و پرورش است اما به صورت مصداقی به نام این موسسات اشاره نشده است . اگر گفت و گو خوب و کارساز است چرا وزیر آموزش و پرورش سایر مسئولان به ویژه نهادهای امنیتی را قانع نمی کند که تاسیس « سازمان نظام معلمی » خطری ندارد و یک " ریسک " برای حاکمیتی بودن این دستگاه محسوب نمی شود و می تواند با پایه گذاری هویت معلمی به توسعه واقعی و همه جانبه کشور کمک کند ؟
نخستین پرسش آن است که این رو دربایستی با این موسسات آموزشی – تجاری به کدامین دلیل صورت می گیرد ؟
وزیر آموزش و پرورش قبلا در نامه ای به رئیس سازمان صدا و سیما در این مورد هشدار داده است اما به نظر می رسد که سمبه این موسسات پر زورتر و عطش صدا و سیما که از بودجه عمومی ارتزاق می کند و مطابق بودجه 97 در رده " موسسات زیادن ده " طبقه بندی شده است سیری ناپذیر است .
دومین پرسش آن است که تبلیغات بدون مجوز مراجع ذی صلاح آیا مطابق قانون مصداق " کلاهبردای " نیست ؟ ضمن آن که در نظری گفته است این موسسات به برخی رتبه های تک رقمی کنکور پیشنهاد پرداخت پول داده اند.
سومین پرسش آن است که آیا وزارت آموزش و پرورش به غیر از نامه نگاری تاکنون اقدام حقوقی خاصی در این مورد انجام داده است ؟"
اگر زور وزارت آموزش و پرورش به این مافیای کنکور که دست در دست صدا و سیما دارد نمی رسد و گویا نامه ی وزیر آموزش و پرورش هم برایشان اهمیتی ندارد چرا حداقل به بخشنامه خودش عمل نمی کند ؟"
واقعا متوجه منظور وزیر آموزش و پرورش از به کار بردن واژه " مقاومت " نمی شوم .
آیا بطحایی تصور می کند اگر یک موضوع بدون مبنای تئوریک را بارها و بارها در رسانه ها و افکار عمومی تکرار کند دست به عمل " فرهنگ سازی " زده است و رفتار فردی و جمعی را تغییر را داده است ؟ " حضور با تاخیر " یکی از آیتم ها و نمادهای مشخص در " مدیریت ایرانی " است و البته تقریبا همه شورای معاونین وزارتخانه که در نشست های رسانه ای حضور پیدا می کردند " تاخیر " داشتند و از همه این ها بدتر این که بابت تاخیر به هیچ عنوان " عذرخواهی " نمی کردند
آیا او نمی داند این همه شعار دادن بدون آن که به افکار عمومی پاسخ گو باشد نتیجه ای جز دلزدگی و حتی نفرت در افکار عمومی به ویژه " معلمان " نخواهد داشت ؟
مهم ترین دلیل و مدعا برای اثبات این فرضیه همان اعترافی است که بطحایی می کند :
" ... این را می دانیم اما گاهی اوقات گفتن و به زبان آوردن و دائما تکرار کردن یک موضوع باعث می شود که همه مسائل دیگر تحت الشعاع آن موضوع قرار بگیرد کما اینکه این تا به حال اتفاق افتاده است."
یکی از موضوعات قابل توجه که همیشه به عنوان یک " سیاست " از سوی وزرای آموزش و پرورش دنبال می شده است همان " رسانه ای کردن مطالبات معلمان " بوده است که البته همیشه هم با انتقاد این قشر رو به رو بوده است .
بطحایی می گوید :
" وقتی درباره معیشت معلم صحبت های بسیار زیاد کردیم در برابرش قدم های کمی توانستیم برداریم و گفتنی ها و گفته ها و حرف ها و شعارهای زبانی خیلی بیشتر از آن چیزی بوده که عمل کرده است. این مقوله از آن مقوله هایی است که دوستان عزیز من باید مصرانه به دنبالش باشیم اما نباید مدام به زبان بیاوریم و مدام نباید بگوییم، حال آن که معلمین عزیز هم به من تذکر می دهند و به دوستانم توجه می دهند که چرا شما مقوله هایی مثل پرداخت دیون را مرتبا تکرار می کنید. من در یک جلسه ای عرض کردم یکی از دلایل آن این است که معلمین عزیز ما از ما مطالبه می کنند می گویند شما بگویید که چه اتفاقی دارد می افتد؟ "
به نظرم این نهایت پوپولیسمی است که می تواند از زبان یک مسئول ساطع شود .
بطحایی گناه رسانه ای کردن مطالبات معلمان را متوجه خود معلمان می کند اما توضیح نمی دهد که اگر مطالبات معلمان بر اساس تعهداتی که خود این وزارتخانه داده است و مانند آن در سایر دستگاه ها اعمال می شود و کسی هم خبر دار نمی شود " سر موقع " ایفاد گردد دیگر چه نیازی به این همه اطاله کلام خواهد بود ؟
اگر بودجه آموزش و پرورش و کسری آن یک جا دیده شود و بر اساس عملکرد تصویب شود و نیازها در آن به صورت " واقعی " دیده شود دیگر چه نیازی است که معلمان در جایگاه " متهم " قرار گیرند و بابت پرداخت هم منتی بر آنان تحمیل گردد ؟
البته شاید پرداخت قطره ای مطالبات ، معوقات و... نوعی مشغولیت برای مسئولان این وزارتخانه و نیز خوراک برای رسانه ها فراهم کند و در منظر افکار عمومی حتی به کارنامه و عملکرد نیز منسوب گردد .
بطحایی در پایان سخنانش چنین نتیجه گیری می کند :
" جامعه ذینفعان ما در آموزش و پرورش بسیار گسترده است. یکی از مهمترین دستاوردهایی که خوشبختانه به لطف خداوند و تلاش شما همکارانم زیر ساختش آماده شده ایجاد یک بستر مناسب برای تعامل و گفت و گو کردن با جامعه ذینفعان است. این بستر آماده شده و بخشی از آن رونمایی شده و بخشی از آن هم همین روزها آماده می شود فکر می کنم در همین هفته دولت رونمای اش انجام بشود و ما بتوانیم از طریق این بستر مناسب ارتباطی و تعاملی گفت و گو های دو طرفه با جامعه ذینفعانمان به راحتی انجام بدهیم . حرف های خودمان را بزنیم و حرف های جامعه ذینفعانمان را بشنویم. این بستر بسیار مناسب می تواند بسیاری از سوءتفاهمات را برطرف کند ... "
اگر از نظر وزیر آموزش و پرورش گفت و گو و تعامل خوب است پس به این پرسش پاسخ دهد چرا با وجود گذشت بیش از 10 ماه در مورد درخواست این رسانه برای نشست و گفت و گو هنوز به درخواست صدای معلم پاسخی داده نشده است ؟
آیا بطحایی نیز مانند وزرای قبل از خود از گفت و گو با صدای معلم واهمه ای دارد ؟
چرا بطحایی زمانی که در وزارت فانی معاون پشتیبانی و توسعه مدیریت بود گفت و گو می کرد اما الان نه ؟
اگر گفت و گو خوب و کارساز است چرا وزیر آموزش و پرورش پیش از حذف و یا کاهش فوق العاده سختی معلمان ( این جا ) با دیوان محاسبات وارد گفت و گو و تعامل نشد و اختیار خود را به دست معاون پشتیبانی اش داد که درک درست و واقع بینانه ای از بودجه آموزش و پرورش ندارد و دنبال قانون خاص برای معلمان می گردد .
قانونی که حتی پس از حدود یک دهه از تصویب آن بسیاری از موارد قانونی فقط به خاطر فقدان و یا کمبود اعتبارات و بودجه برای معلمان اجرا نشده است .
واقعا در سایه دیده نشدن واقعی معلمان و دستگاه آموزش و پرورش در ساختار بودجه و نداشتن اهمیت نقش آن برای مسئولان چه فرقی می کند " قانون عام " برای معلمان ساری و جاری باشد و یا " قانون خاص " .
قانون مدیریت خدمات کشوری که اگر معلمان هم از آن خارج شوند دیگر شمولیت و حتی موضوعیت خود را از دست خواهد داد .
اگر گفت و گو کار ساز است پس چرا وزیر آموزش و پرورش نمی تواند هیات دولت را قانع کند که معلمان هم مانند سایر کارکنان حق دارند از کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم برخوردار شوند ؟
اگر گفت و گو خوب است چرا بند 5 از ماده 68 قانون مدیریت خدمات کشوری ( 1 ) را برای معلمان اجرا نمی کند تا شورای توسعه مدیریت را قانع کند که " معلمی " را به عنوان یک تخصص و یا مهارت با پیچیدگی های خاص خویش نگاه کند .
و اگر گفت و گو خوب و کارساز است چرا وزیر آموزش و پرورش سایر مسئولان به ویژه نهادهای امنیتی را قانع نمی کند که تاسیس « سازمان نظام معلمی » خطری ندارد و یک " ریسک " برای حاکمیتی بودن این دستگاه محسوب نمی شود و می تواند با پایه گذاری هویت معلمی به توسعه واقعی و همه جانبه کشور کمک کند ؟ آیا بطحایی تصور می کند اگر یک موضوع بدون مبنای تئوریک را بارها و بارها در رسانه ها و افکار عمومی تکرار کند دست به عمل " فرهنگ سازی " زده است و رفتار فردی و جمعی را تغییر را داده است ؟
نمی شود دائما از معلمان تعریف کرد اما در عمل برای آنان هویتی قائل نشد .
آقای بطحایی باید بداند که تربیون های یک طرفه به پایان رسیده است .
تعامل و گفت و گو این نیست که وزیر آموزش و پرورش هر روز و هر ساعت در یک نشست حضور پیدا کند و حرف های تکراری و شعاری تحویل مخاطبان بدهد و اسمش را بگذارد :
" مقاومت برای فرهنگ سازی و نهادینه شدن یک گفتمان " .
در عصر ارتباطات خیلی نیازی به حرف و شعار و سخنرانی نیست .
عمل و کنش یک مسئول بارها و بارها تاثیرگذارتر و ماندگارتر از حرف های همیشگی در حافظه جمعی و تاریخی خواهد بود و البته محرکی برای گفتمان سازی و در جا نزدن ...
( 1 )
فوقالعاده شغل برای مشاغل تخصصی، متناسب با سطح تخصص و مهارتها ، پیچیدگی وظایف و مسؤولیتها و شرایط بازار کار با پیشنهاد سازمان و تصویب هیأت وزیران برای مشاغل تا سطح کاردانی حداکثر (700) امتیاز و برای مشاغل همسطح کارشناسی حداکثر (1500) امتیاز وبرای مشاغل بالاتر حداکثر (2000) امتیاز تعیین می گردد.. این فوق العاده با رعایت تبصره این ماده قابل پرداخت می باشد.
نظرات بینندگان
کلا باید مسئولین بی نظم و خلف وعده دار و بی تعهد را ریخت بیرون. این همه میرند خارج کشور و میان یکم این حسن ها را ازشون یاد بگیرند.
اونجا میرند چی می بینند یا چکار می کنند که وقتی میان از روزهای قبلشونم بدتر میشن؟!
دست و پاشونو گم می کنند وقتی ازشون سوال پرسیده میشه.یا اونقدر جسور شدند که فحاشی می کنند.
آموزش و پرورش به گفته آقای لاشکی نماینده آستارا وقتی فرهنگیان سالمی نداشته باشد جامعه سالمی ندارد. از بالا بگیرید بیایید پایین.
وزیر و معاونانش این چنینند.
چه بار بیاید در مدارس که بشود جامعه خود بیندیشید.
نمایندگان محلس را باید در سالن غذاخوری ببینید نه در صحن.
این ها فرزندان این مملکت بودند که زیر دست معلمان درس خواندند و شدند نماینده؟!
پس باید گفت وای به حال نسل بعد
ایران خودش داره به دست خودش آرام آرام از صحنه روزگار حذف میشه.
تو حالت احتظار اگه دری وری میگه جهانیان به بزرگی خودشان ببخشند.
دوست عزیز
در مورد بخشی از نظر شما که گفته اید :
" این ها فرزندان این مملکت بودند که زیر دست معلمان درس خواندند و شدند نماینده؟! "
بارو من این است که اگر معلمان به ارزش و اهمیت کار خود کاملا واقف بودند و انرژی کامل برای " تغییر " مصروف می کردند شاید وضعیت طور دیگری یود ....
در این سیستم نه خانواده متاعی برای ارائه جهت تربیت فرزندان دارد و نه مدرسه به کارکرد خودش درست عمل می کند .
پایدار باشید .
خانم پروانه
از لطف شما سپاسگزارم .
البته باید توجه کرد که :
این گوش های مفت نباید به آسانی در برابر این فضا سکوت کنند .
اگر هر معلمی در چنین فضایی برخیزد و محترمانه و منطقی نظرش را مطرح کند دیگر هر مسئولی به خود اجازه نمی دهد تا این چنین وقت گران بهای دیگران را بگیرد !
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
1-آقای هاشمی سنجانی در سازمان معلمان نقشی ندارد و دیگر دبیر کل نیست .
2-آیا شما علم غیب دارید ؟
آیا تاکنون حتی یک بار طرح سازمان نظام معلمی را که در همین رسانه به طور کامل منتشر شده است را با دقت مطالعه کرده اید ؟
3- بنده هم مانند شما نقدهای جدی نسبت به این تشکل ها دارم اما مثل شما همه چیز را سیاه و سفید نمی بینم .
4- بنده همین رسانه را درست اداره کنم وظیفه خود را انجام داده ام .
از این که این همه در مورد من نگران هستید تشکر می کنم !
پایدار باشید .
همکار محترم
ممنونم .
در این سیستم و با این ساز و کار انتخاب نماینده مجلس و نیز وزیر خیلی نباید دنبال آمدن وزیر دردکشیده بود !
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
خیلی نگران نباش !
یاداداشت بعدی من در مورد آقای حاجی بابایی است !
پایدار باشید .
سلام
شما از بردن اسمتونم وهم دارید
چراغ خاموش میای میری
اون وقت در لوای کی میخواهید بگذارید یا نگذارید ؟
شما کدخدای کدام ده هستید؟
تمام تاریخ معاصر ایران در این یک جمله شاملو خلاصه شده:
«سخت است فهماندن چیزی به کسی که بابت نفهمیدنش پول میگیرد»
به تعبیر دیگر وقتی شکم ها پر از حرام شد، گوش ها نمی شنود.
من زندگى خلاف جريان را انتخاب کردم،
نه فقط به خاطر اينکه
جريان عادى حالم رو بهم مىزنه،
بيشتر به اين دليل که منطق جريان برام زير سواله...
حتى مطمئن نيستم که اين جريان،
اصلا وجود داشته باشه،
چرا بايد خودم رو به چرخ زنجير کنم
وقتى خود چرخ يک وسيله است،
يک اختراع
يک روياى عمومى براى به بردگى کشيدن ما...!
برای آموزش و پرورش این کشور 12 سال دیگر آینده وجود دارد الان نه
بطحایی عضوی از دولت ناکارآمد است
چه پاسخی دارد جز پاسخ های تکراری
سرنوشت کشور دردست نا اهلان وغیر متخصص ترین افراد است امیدوارم کشور ویران تر از این حد نشود
آقای شهاب
ممنونم .
به نظرم ناکارآمدی متغیری است که به عوامل مختلف و متعدیی وایستگی دارد .
زمانی که فرضا رئیس یک دولت نتواند فرد مورد نظرش را انتخاب کند و یا تحمیل شود .... خیلی نمی شود حکم کلی و قاطع در مورد آن صادر کرد .
همین طور فرهنگ مطالبه گری و پرسشگری در جامعه ...
پایدار باشید .
دوست عزیز بازنشسته
البته من مثل شما فکر نمی کنم و چیزی را که به آن اعتقاد داشته باشم می گویم .
با این حال اگر مصداق و یا سندی در این زمینه دارید ارائه فرمایید .
مشکل در نقد و نقادی من و یا بقیه نیست !
مشکل در نظام مدیریتی و کسانی است که برای آن تصمیم گیری و تصمیم سازی می کنند .
کار رسانه نرم سازی و تغییر افکار عمومی برای آمادگی تغییرات است و البته فرآیندی زمان بر است ...
پایدار باشید .
آقای پور سلیمان جدیدترین نمونه ، آقای سیف است که بعنوان مشاور رئیس جمهور معرفی شدند
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی
آقای یعقوبی
سپاسگزارم .
قطعا همین طور است .
پایدار باشید .
آقای بطحایی ؛ صدای آنچه انجام نمی دهی از آنچه انجام می دهی بلندتر است
آقا / خانم کاشانی
ممنون می شوم اگر در این زمینه گزارش کاملی را برای صدای معلم مرقوم فرمایید .
پایدار باشید .