صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آسیب شناسی و مقایسه دانش آموزان مدارس دولتی با غیردولتی

انسان موجودی است که بر اساس ضمیر ناخودآگاه یا سرشت خویش ، از عدالت و برابری و مساوات لذت می برد. کودک حتی وقتی چند ماهه است از نگاه عادلانۀ والدین خود راضی است و کوچک ترین تفاوت یا تمایز مابین خود و خواهر یا برادر بزرگتر از خود را تحمل نمی کند. اصولا ما به این حس او حسادت می گوئیم و حتی برخی عمدا چنان رفتار می کنند که این حس در کودک برانگیخته گردد ظاهر از این حس کودک تصور خوشایندی در وجودشان نقش بسته می شود، اما این حس فقط برانگیخته شدن حسادت نیست ، نارضایتی او در رفتار ناعادلانه بزرگتر از خودش است. چرا مثلا به خواهرم چیزی خوردنی دادی اما به من نه ؟ مرا ندیدی یا نخواستی به من هم بدهی ؟ یک مثال بسیار ساده برای کودکی که دیده شدن و مورد محبت قرار گرفته شدن را دوست دارد. او با همین حس در فضای عادلانه یا تبعیض آمیز خانواده بزرگ می شود و وارد مدرسه می شود و همین حس را با قطاعی بزرگ تر و عمیق تر در خانۀ دوم خود یعنی مدرسه و یا جامعه نیز تجربه می کند. برای همین این کودک در پیش دبستانی و کلاس اول ابتدایی ، اصلا نمی تواند معلم خود را با سایر همکلاسی ها سهیم شود ، تا یکی به معلم نزدیک می شود او احساس می کند که از دایره سهم بری عقب مانده است و برای همین از جای خود بلند شده و به بهانه ای سوی معلم می رود ، او نمی خواهد سهم قانونی خود را از سوی معلم یعنی توجه او را از دست بدهد.

با توجه به این اصل مهم و حیاتی برای هر فرد از افراد یک جامعه ، ما می آییم و لایه های بی شماری از تفکیک ارزشی را بر قلب و مغز او تحمیل می نمائیم. این تمایز با سپرده شدن دورۀ پیش دبستانی به مدارس غیردولتی با زیربنایی از زخم شدید آغاز و تا کلاس دوازدهم ادامه می یابد.

حال شما تصور کنید که مفاهیمی چون عدالت و برابری آموزشی یا اقتصادی و حتی اجتماعی ، با چه ابعادی در ذهن این کودک ، روز به روز بزرگ و بزرگ تر می گردد ؟ او تا کوچک است علت این همه فاصله را نمی فهمد ، علت وجود مدارس خاص را ، علت دست چین شدن دانش آموزان را با معدل و یا طبقه اجتماعی شان را . اما او به تدریج بزرگ می شود و بی عدالتی را در خزانۀ لغات گسترش یافته خود ، سبک و سنگین می کند و می فهمد که دارایان مرتبتی مجزا از نداران در این جامعه دارند. درد این جداگزینی در کلاس درس در وجود او تبدیل به زخمی عمیق می گردد. واژه های عدالت و برابری در مَخیلۀ او رنگ می بازد و خشم و نفرت او نسبت به این بی عدالتی آشکار ، در هر سنی که پا می گذارد در او شدت و حدّت بیشتری می گیرد.

یک کلاس عادی همانند یک اجتماع به حضور و وجود تمامی توانایی ها و قابلیت ها نیازمند است. گویی شما افراد فقیر جامعه را به سرزمینی دیگر می فرستید یا هم به قتل می رسانید تا طبقه مرفه خودخواه خودبین به آسودگی و عاری از هر نوع تماسی با آرامش و آسایش به زندگی خویش بپردازند ( همانند جامعه کاستی هندوستان که ثروتمندان تا فردی از طبقه نجس را مشاهده می کنند روی برمی گردانند و از او دوری می جویند) .

وقتی در کلاس درس همه رقم دانش آموز کنار یکدیگر تحصیل نمی کنند رقابت و همدلی جای خود را به حسرت و نومیدی و بی تفاوتی در مدارس دولتی و حسادت و خودخواهی در مدارس غیر دولتی ، می دهد. یعنی دانش آموزان هر دو مدرسه از لحاظ جامعه پذیری یا درونی شدن ارزش ها برای آماده سازی جهت بر عهده گیری نقش های اجتماعی ، آسیب می بینند.

دانش آموز مدارس دولتی از لحاظ اخلاقیات و تلاش برای پیشرفت درسی و..... الگویی مناسب و قابل لمس برای خود ندارد، لذا او به طور اتومات هر روز ، ساعت معین به مدرسه می آید و می رود ، انگیزه یا هیجان قابل توصیفی برای حضور در مدرسه ندارد. قالب های خشک و سنتی و پادگانی مدرسه نیز بر این عدم میل و رغبت او دامن می زند.او به ناتوانی پدر خود در برآوردسازی نیازهایش می اندیشد و به این که تا کی از شنیدن یک بله برای طبیعی ترین خواسته هایش باید محروم باشد. بدترین و ناعادلانه ترین اصل برای یک پدر قادر نبودن در برآورد سازی نیازهای فرزندان و برای فرزند برخوردار نبودن از حداقل های زندگی است لذا دل مردگی و افسردگی در جریان روزمرگی بدون فردایی روشن و امیدوار کننده بر او مستولی می شود و برای همین گه گاهی حال با دلیل یا بی دلیل ، شاهد خودکشی و انتحار برخی دانش آموزان خصوصا در بین دختران هستیم ، تبعیض جنسی موجود در خانواده و اجتماع بر این مهم اثر تخریبی می گذارد. کاش می فهمیدید که نسل ما در چه سنی و از چه کانالی معنای واژۀ انتحار را فهمید و نوجوان و جوان امروز کی و چگونه می فهمد ؟ اگر به انتحار دانش آموزان خانواده های دارا اشاره می کنید باید گفت که توجه یا تأمین بیش از حد نیز باعث دلزدگی از زندگی می گردد ، برای همین همیشه مناسب ترین حال ، متعادل نگه داشتن توازن زندگی است.

آسیب شناسی و مقایسه دانش آموزان مدارس دولتی با غیردولتی

یک جامعه به طور طبیعی از مجموع افرادی تشکیل شده است که هر کس بر اساس تلاش یا برخورداری از موقعیت اجتماعی – اقتصادی ممتاز خانواده و یا براساس تبعیض و بی عدالتی ، در پایگاه اجتماعی متفاوتی قرار می گیرد. و ما با تمثیل پنج انگشت دست برابر نیست قصد داریم بگوئیم که این نابرابری امری طبیعی و خدادادی است لذا در جهت از بین بردن آن بیهوده قلم نفرسائید و یا دست به مبارزه و اعتراض و.... نزنید! ما در اینجا افراد را به قبول و تحمل قَدَر یا پیشانی نوشته شده فرا می خوانیم . حال ما چگونه می توانیم خانۀ دوم هر کودک این سرزمین را از نعمت طبیعی تفاوت ها یا گونه گونی ها ، محروم نگه داریم و مستبدانه به تفکیک آنان بپردازیم ؟!

همۀ کودکان وطن به صف !
*شغل پدر و یا مادر و یا هر دوی شما از طبقه خواص و ممتاز جامعه می باشد هر چند اوضاع درسی مناسبی ندارید باشد بیا این طرف !
*هم شغل والدین شما جزو دهک بالای جامعه هست و هم اوضاع آموزشی شما عالی است شما هم بیا این طرف !
*هر چند معلوم نیست بالاخره شغل پدر شما چیست اما برای ما مهم ثروتمند بودن شماست پس شما هم بیا این طرف !
*دخترم ، پسرم متأسفم با وجود این که دانش آموز ممتازی هستی اما شرمنده نمی توانیم شما را قبول کنیم چون ما به ساپورت مالی والدین تان شدیدا محتاجیم. شما به همراهی فقرای جامعه که سطح یادگیری ضعیفی هم دارند به صف واحدی بپیوندید.

هدف ما پیشرفت تحصیلی یا رساندن شما به مراتب عالی شغلی و تحصیلی نیست ، هدف ما نفع مالی از قِبل دارایان در طول مدت خدمت مان است که بتوانیم بهره هایی زیاد به عنوان توشۀ فردا ببریم. حال من چه تقصیری دارم که آموزش و پرورش قادر نیست اصل سی ام قانون اساسی را اجرا کند و به شما تحصیل رایگان و اجباری را تقدیم کند ، هر کس از آب گِل آلود بهره ها می برد من چرا خیر؟ در جامعه پول مدار، اندیشه و آیندۀ روشن و خدمت به بشریت و آینده سازی رنگ می بازد و اولویت اول پول پول می آورد بر کرسی می نشیند، چون منابع محدود است و خواسته ها نامحدود و سیری ناپذیر.

کودکی که از دوره پیش دبستانی ذره ذره جدا شدن از جمع را تجربه می کند وقتی به دوره متوسطه می رسد تبدیل به مخزنی از دیگ بخار می گردد که مساعد انفجار است. او در کلاس درس از هم سطح بی انگیزه تر از خودش چه چیز یاد بگیرد وقتی معلم حوصله یا ظرفیت توضیح چند باره درس را ندارد و والدین بیسواد و فقیر او نیز چنین توانی را ندارند یا قدرت به کارگیری معلم خصوصی را ، او در کلاس بدون دانش آموز زرنگ از چه کسی رفع اشکال کند یا به تقویت درس خود بپردازد ؟ پس بی خیال درس و یادگیری.

شما مسئولین هیچ تصور می کنید که چرا بحران های اخلاقی در مدارس زیاد شده و دیگر از دانش آموز دیروز که یا از اولیای مدرسه و معلم می ترسید و به آنان احترام می گذاشت و یا واقعا آنان را دوست داشت و به بهای اجتماعی آنان حرمت قائل می شد ، خبری در مدارس نیست ؟ و قتل و کتک زدن معلم و مدیر و معاون و دانش آموز عادی شده است ؟! چون همان الگو نیست. چون همان حالت متعادل در مدارس نیست. معلم یا معاون و مدیر چرا کتک می زند ؟ به همان علت . در فضایی که الگوی مناسب و خوشایند نیست بر آنان نیز فشار وارد می آید و کاسۀ صبرشان لبریز می شود. آنان هم دنبال ادب و حرمت قربانی شدۀ تفکیک دانش آموزان هستند. تا کی در تک سبب دانستن علت العلل مصایب امروز آموزش پرورش در لا به لای فضای مجازی از درک و استنباط واقعیت های تلخی که خودمان به وجود آورده ایم ، غافل خواهیم ماند؟ این که مدارس ما به تفکیک دانش آموزان می پردازد و عقده های ناگشودنی بسیاری بر آنان تحمیل می کند چه تقصیری بر فضای مجازی وارد است ؟

حال تصور نکنیم که در جبهۀ دیگر اوضاع مطلوب تر است. هر دو از عدم تعادل و عدم تأسی از جامعه بزرگ تر رنج می برند. فقط نوع رنجوری متفاوت است. دانش آموزان مدارس خاصی چون غیردولتی به همراهی والدین شان متوجه تفکیک نظام آموزشی هستند . آنان حس نژاد برتر هیتلر و نیچه را به خوبی درک کرده اند و برای همین از همه متوقع هستند که احترام کنید ، قدر نهید ، سرویس دهید ، خدمت بی امان بنمائید که شما با صفرهای پول پدرم این مدرسه را اداره می کنید. پدرم کارفرمای شماست پس به دختر یا پسر او نیز باید تسلیم باشید.

آری این مدرسه را ما دانش آموزان اداره می کنیم و شما فقط کسانی هستید که بزرگ ترید و محتوای کتب درسی را می دانید ! پس با تزاید اهمیت جایگاه دانش آموزانی چون ما که دو شرط رایگان و اجباری بودن آموزش در قانون اساسی نیز جویده شده است ، فقط کافی است ما را به دانشگاه های غیرانتفاعی هدایت نمائید ، نگران نباشید هر دائم آنچه لازم است را خواهیم داد فقط ما را از طبقۀ خاصی که در آن قرار گرفته ایم محافظت نمائید تا ما نیز متقابلا از شما حمایت مالی نمائیم.

حال چنین افراد را در نقش های پدر و مادری و یا پزشکی و مهندسی و مدیریت و ....در جای جای کشور برای فردا تصور کنید ، انسانهایی که از والدین خود و معلمین و ....هرگز نه نشینده اند چگونه ایفای نقش خواهند کرد؟ چگونه در همسایگی یا همراهی خود با یک فرد از طبقه متوسط و فقیر در پارک یا اداره و.... را تحمل خواهند کرد ؟ خودرأیی و خودخواهی و تمایز او از کودکی تا به امروز ، باور تافته جدا بافته را در تمامی وجود او تقویت می نماید.
برای همین در جامعه ما دهک پائین در نداری خود در قاعده هرم اجتماعی روز به روز ناتوان تر از برآوردسازی نیازهای اولیه خود دست و پا می زند و این چند تَن در دهک بالای جامعه به اشارت انگشتی صاحب هر نوع امتیاز برجسته و ممتاز جامعه هستند. برای آنان هیچ گاه گرانی و افزایش قیمت کالاهای اساسی و غیر اساسی تأثیر تضعیف کننده ای ندارد چون آنان همیشه قادرند و باور دارند که قادر هستند !این ثبات رأی و باور را شما به آنها القا نموده اید.

برای همین طرح های اقتصادی چون پرداخت نقدی یارانه ها و یا سهام عدالت به قاعدۀ فقیر جامعه ، فقر را از بین نبرد. چون طبقۀ ممتاز جامعه به پیروی از دورۀ ساسانی از تمامی امتیازات یک جامعه بهره مند هستند و برای آن نه خونی ریخته اند و نه جنگی کرده اند. این موقعیت ممتاز را در سایۀ تفکیک طبقاتی آموزشی و اقتصادی نظام آموزشی کشور بهره مند شده اند.

آری!

راست می گویند که تمامی لرزش ها و خطاهای امروز جامعه از سوی نظام آموزشی دیکته می شود. اگر به قضایا این چنین بنگریم این یک واقعیت اجتناب ناپذیر است اما آنجا که معلم را متهم به این گناه نابخشودنی بنمائید من معلم از حیثیت و جایگاه معلمان دفاع می کنم.
وزیر ، وکیل مجلس و.... شما در خودخواهی امروز جامعه و در بی عدالتی آموزشی که به بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی منجر گردیده است مقصرید ، چون عامل تفکیک سرشت طبیعی آموزش در مدارس با عناوین گوناگون از جمله مدارس غیرانتفاعی و....

شماها هستید. شما نشستید و به این جدائی سر از تن نظاره گر شدید و از عواقب آن هیچ واهمه نکردید. تفکیک دانش آموزان بر اساس معدل و طبقه اجتماعی یعنی تقویت بی عدالتی .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

تفکر انتقادی

نقل است که نقاشِ جوانی، کنار روخانه ای نشسته و نقاشی می کرد و رهگذاران بعد از تماشای نقاشی نقاش شروع می کردند به عیب و ایراد گرفتن. وقتی نقاش این موضوع را با استاد خود در میان گذاشت، استاد از او خواست که زین پس هر کس از نقاشی هایت ایراد گرفت، قلمت را در اختیارش بگذار تا ایرادات را اصلاح کند. بعد از ارائه این راه حل، دیگر احدی از نقاش ایرادی نگرفت.

آیا این داستان، برای-تان حکیمانه می نماید؟ لطفا کمی دقت کنید!

آیا هر کس نقص امری را متوجه شد، باید راه اصلاح آن یا علل پیدایشِ آن را نیز بداند؟ اگر نداند، سخن او راجع به نقص مورد اشاره اش، نادرست یا بی فایده است؟

برای مثال، قلب شما درد می گیرد و شما از این درد، پی به وجود عارضه ای می برید، اما نه نوع بیماری را می دانید و نه علل پیدایشِ بیماری را و نه راه درمان را؛ یا شما نزد پزشکِ متخصص می روید و نسخه او را آزمون می کنید و درد قلب شما درمان نمی شود و از این رو به صحتِ تشخیص و تدبیر پزشک-تان شک می کنید و می فهمید که او در تشخیص یا تمهیدِ راه درمان یا در هر دو اشتباه کرده است؛ اما خودتان از نوعِ عارضه قلبی یا علل پیدایش آن یا راه درمان آن اطلاع ندارید.

در فرضی دیگر، شما ممکن است، بدانید که نوعِ نقص و بیماری در قلبِ شما چیست، اما عللِ پیدایش و یا راه درمانِ آن را ندانید یا نوعِ نقص و بیماری و نیز علل پیدایشِ آن را بدانید، اما راه درمان را ندانید.در فرضِ بعدی، ممکن است هم در تشخیص نقص و بیماری و علل پیدایشِ بیماری دانا باشید و هم در تشخیصِ راه درمان، اما نیرو و امکانات و یا مهارتِ به فعلیت در آوردن آن دانایی را از عالم نظر به عالمِ عمل نداشته باشید. همچنین ممکن است شما نقصی که راه رفع اش را نمی دانید، بیان کنید و سخن-تان نیز صادق باشد و در وهله بعد، در ذهنِ فرد دیگری که آن نقص را تشخیص نمی داد، جرقه ای بزنید و او راه رفع اش را بیابد؛ لذا هم سخن-تان صادق باشد و هم با واسطه، مفید در خلقِ راه رفع.

تفکر انتقادی

به عبارتی، استاد قصه فوق الذکر، به شاگردش، شارلاتان-بازی و فساد و رکود و تباهی و انحطاط را آموخته و در اینجا، تنها چیزی که در مغزِ پوکِ او نبوده، حکمت است و متاسفانه فرهنگ و ذهن ما پُر است از خرافات و مهملات و اباطیل و اراجیف و آموزه های بررسی و نقد ناشده از این دست؛ چون فاقد توان تفکر و استدلال کردن در حد لازم هستیم.

منتقدینِ نقاشِ قصه ما نیز اگر شعور لازم را داشتند، به جای منفعل و مقهورِ این شارلاتان-بازی شدن، در پاسخ به آن نقاش جوان می گفتند:《 تو از ما در خصوصِ نقص هایِ نقاشی هایت مطالبه دلیل کن؛ ما وقتی در جایی، نقصی را می بینیم، تصوری اجمالی یا تفصیلی از وضعِ مطلوب داریم؛برای مثال، وقتی به نقاشی تو ایراد می گیریم که چرا بین سر و بدنِ انسانی که کشیده ای تناسب موجود نیست، تصوری از انسانِ واجد تناسب اندام داریم؛ اما ضرورتی ندارد که درستیِ نقد ما منوط به تواناییِ عملیِ ما در کشیدنِ نقاشیِ درست باشد》.

کانال تفکر انتقادی

منتشرشده در دیدگاه

گروه اخبار/ سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس درباره اینکه چرا هیچ یک از اعضای این کمیسیون به عنوان کمیسیون تخصصی حوزه آموزش و پرورش با طرح استیضاح بطحایی موافق نیستند، توضیح داد.

ضرورت مشاور در دوره ابتدایی آموزش و پرورش

پست مشاوره برای تمام مقاطع از ضروریات است اما دوره ابتدایی متفاوت تر و خاص تر از بقیه دوره های تحصیلی است و توجه به اهمیت حضور مشاوران دوره ابتدایی ضروری و حتمی است.
اولا" دانش آموزان و والدین در این دوره نسبت به مسائل مشاوره هیچ آگاه نیستند و متاسفانه مشاوره در این سنین فرهنگ سازی نشده است و دانش آموزان با مهارت ها و راهبردهای یادگیری صحیح آشنایی و آگاهی کافی ندارند و همچنین فاصله سنی زیاد بین دانش آموزان در نظام 6-3-3 ( پایه یکم تا ششم )- پایین آمدن سن بلوغ - بروز مسایل و مشکلات تربیتی و رفتاری، ، وجود آسیب های ناشی از تکنولوژی و شبکه های گسترده اجتماعی جامعه ، استعداد و آمادگی دانش آموزان برای یادگیری در این سنین - عدم آگاهی کافی در استفاده از تکنولوژی های روز دنیا و آسیب پذیر بودن دانش آموزان در این سنین و پیچیدگی زندگی مدرن و پرمخاطره قرن حاضر ، سلامت فکری و روانی و آینده ی دانش آموزان این دوره را با مخاطرات و در معرض آسیب جدی مواجه نموده است ، و مسائلی شایع چون افت تحصیلی و اختلالات روانی ورفتاری دانش آموزان و.... نیازمند کار تخصصی در حوزه مشاوره و راهنمایی هستند.

ضرورت مشاور در دوره ابتدایی آموزش و پرورش

هم چنین موکول کردن آگاهی بخشی ،پیگیری و آموزش این مسائل به سن بالاتر در متوسطه اول و دوم آسیب زا و براثر گذشت زمان تثبیت و جزیی از رفتار و شخصیت دانش آموز می گردد و کار هدایت و اصلاح و درمان و تغییر در فرد را پیچیده تر و دشوارتر می کند.
منطقی تر و علمی تر این است که مشاوره را از پایه و در سنین آغازین مدرسه (مقطع ابتدایی) شروع نماییم و آموزش لازم را دانش آموزان بیاموزیم و هم چنین مسائل و مشکلات را از همان ابتدا شناسایی و ریشه یابی و درمان کنیم.
لذا ضروری است معاونت محترم آموزش ابتدایی با هماهنگی کارشناسان فعال و دلسوز مشاوره در وزارت آموزش و پرورش با توجه به حساسیت این دوره سنی در این زمینه برای سال تحصیلی 97-98 برنامه و تدبیری بیندیشند و ساعاتی از موظفی مشاوران را به مدارس ابتدایی اختصاص بدهند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

انتقاد از اداره کل آموزش و پرورش تهران

با سلام و تشكر از مدير سايت صداي معلم به خاطر انعكاس و پيگيري مطالبات فرهنگيان 

دو سال پيش اداره كل آموزش و پرورش تهران طي مصوبه اي اعلام كرد فرهنگياني كه مدير مدرسه دولتي هستند و قصد تاسيس مدرسه غير دولتي دارند نمي توانند در همان منطقه اي كه شاغل هستند مدرسه تاسيس كنند و يا اينكه بايد از مديريت مدرسه دولتي استعفا بدهند. كاري به قانوني بودن يا نبودن اين مصوبه ندارم و به هر حال در منطقه ما آن را اجرا كردند ولي در منطقه 4 در همان موقع مديران و مدارسي با اين شرايط بودندكه هنوز هم در حال فعاليت دو گانه هستند و اخيرا" نيز مدارس ديگري ( كه منتسب به جريان سياسي خاصي مي باشند ) به اين مجموعه اضافه شده است .

اميدوارم با پيگيري موضوع ، جريانات پشت پرده عيان گردد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش - جمعه 26 مرداد 1397/

گزارش صدای معلم از استخر و سونای باشگاه فرهنگیان تهران و مراکز رفاهی آموزش و پرورش

شاید در پاییز 93 کم تر کسی خبر داشت که چرا استخر و سونای باشگاه فرهنگیان تهران بیش از یک ماه تعطیل شده است .

پی گیری های صدای معلم نشان می داد که این مجموعه فرهنگی به علت " عدم رعایت مسائل بهداشتی " توسط مقامات ذی صلاح تعطیل گردیده است . ( این جا )

گزارش صدای معلم از استخر و سونای باشگاه فرهنگیان تهران و مراکز رفاهی آموزش و پرورش

البته در سایر ایام هم این مجموعه از نقایص و کاستی های فراوانی رنج می برد .

«  آهنگری » به صدای معلم می گوید :

" یک هفته می گویند جکوزی تا اطلاع ثانوی تعطیل است ، یک روز می گویند سونای بخار و یا خشک خراب است ... انگار افزایش قیمت بلیت هم تاثیری روی کیفیت خدمات هم ندارد .

چه کسی باید پاسخ گوی این وضعیت باشد ؟ "

 معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای در سال 96 گفت که در بودجه آموزش و پرورش ردیفی به نام " رفاه معلم " پیش بینی نشده است .

اما به نظر می رسد مراکز رفاهی مانند خانه های معلم ، مراکز اسکان فرهنگیان و نیز این گونه مجموعه ها نیز به علت ضعف و ناکارآمدی در مدیریت نتوانسته اند حداقل رضایت معلمان را کسب کنند .

« فلاح دار " معلم بازنشسته منطقه 2 تهران به استخر نیل آموزش و پرورش منطقه 2 تهران می رود .

او ضمن گلایه و ابراز نارضایتی از کیفیت خدمات در این مجموعه به صدای معلم می گوید :

" چندی پیش قیمت بلیت 2 هزار تومان بود و یک دفعه آن را کردند 5000 تومان .

الان چند هفته است که مسئولان این استخر می گویند جکوزی خراب است ."

گزارش صدای معلم از استخر و سونای باشگاه فرهنگیان تهران و مراکز رفاهی آموزش و پرورش

یکی از مشکلات رایج در مراکز رفاهی آموزش و پرورش ترافیک زیاد در آن است .

کمبود این گونه مراکز در مقایسه با گستردگی و جمعیت بالای آموزش و پرورش در سراسر کشور که حدود یک میلیون و هشتصد هزار فرهنگی را شامل می شود موجب شده است تا کم تر فرهنگی هنگام مراجعت و یا خروج از این گونه مراکز رضایت خود را اعلام کند .

معلم بازنشسته ای که یک روز در میان به استخر و سونای باشگاه فرهنگیان مراجعه می کند می گوید :

" هر روز من در این جا به خصوص روزهای جمعه افراد غیرفرهنگی را می بینم .

معلمان ( شاغل و بازنشسته ) خود زیادند وقتی که این ها هم می آیند محیط استخر خیلی شلوغ می شود و برخی اوقات حتی باعث درگیری و تنش هایی هم می شود . "

او ضمن اعتراض به مدیریت ضعیف این مرکز  ادامه می دهد :

" مگر مسئولان مجموعه آمار ندارند ؟ مگر استخر و سونا ظرفیت مشخصی ندارد ؟

آیا در سایر نهادها و دستگاه ها هم وضعیت این گونه است ؟

این جا مال معلمان است و اولویت با آنان است . "

برخی اوقات شلوغی زیاد این مجموعه ها باعث درست شدن صف های طولانی می شود .

پیش از این چند صندلی و نیمکت را برای نشستن قرار داده بودند .

اما در حال حاضر جز یک نیمکت شکسته در کنار دیوار مجموعه چیز دیگری وجود ندارد .

برخی اوقات که شلوغ می شود تعدادی که عنوان می کنند کارت دارند بی صف وارد مجموعه می شوند و این موجب تنش می شود .

« یوسفی » در این مورد می گوید :

" این کارت ها برای مجموعه فایده دارد اما آیا هر کسی کارت گرفت باید بدون صف وارد مجموعه شود ؟

البته مسئولان استخر بیش از آن که به فکر معلمان باشند به فکر سود و منفعت خویش هستند . "

« مسعود ثقفی » مدیریت قبلی این مجموعه که در حال حاضر مسئولیت روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران را بر عهده دارد دیوارهایی را بین این مجموعه و نیز باشگاه فرهنگیان ایجاد کرد اما ایجاد این دیوارها علاوه بر هزینه های جنبی زیبایی و لطافت مجموعه را از بین برده است .

" یاور خانی " مدیر استخر و سونای باشگاه فرهنگیان در پاسخ به چرایی خرابی جکوزی به صدای معلم می گوید :

" لوله های به کار رفته در این جا خیلی قدیمی و مستهلک شده است .

برخی اوقات با اسید باز می شود اما برخی اوقات به علت غلظت زیاد املاح آب دیگر اسید هم کارساز نیست و مجبوریم آن را تعطیل کنیم . "

مدیر مجموعه در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد افرادی که کارت دارند و بدون صف وارد می شوند گفت که مجوزی برای این کار نیست و همه باید در صف بایستند .

او قول داد که این موضوع را پی گیری کند .

برخوردهای بد و یا غیرفرهنگی توسط عواملی همچون نگهبانی و حتی افراد شاغل در این مجموعه ها یکی دیگر از موضوعاتی است که در  آینده به آن پرداخته خواهد شد .

eskanseda5

پایان گزارش/

منتشرشده در گفت و شنود
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

تهوع شغلی

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه اخبار/ اولادقباد یکی دیگر از دلایل مقاومت‌ها در برابر حذف کنکور را برگزاری غیر ایمن امتحانات نهایی خواند و اضافه کرد: ظرف همین سال‎‌های اخیر ابهامات متعددی پیرامون نحوه برگزاری انتخابات نهایی مدارس مطرح شد که برخی از آن‌ها وارد بود.

هزینه سیگار و دخانیات در ایران و گردش مالی کتاب در ایران

* هر خانواده ایرانی به‌طور متوسط ١٣٣‌ هزار و ٤٠٢ تومان برای دخانیات مصرف می‌کند. اگر این رقم را در ٢٥‌ میلیون خانوار ایرانی ضرب کنیم، متوجه می‌شویم که ایرانی‌ها در یک‌سال بیشتر از ٣‌ هزار و ٣٣٥‌ میلیارد تومان برای دخانیات هزینه می‌کنند. اگر این رقم را برای هر روز به دست بیاوریم، متوجه می‌شویم براساس گزارش بانک مرکزی، ایرانی‌ها هر روز حدود ٩‌ میلیارد و ٢٦٤ ‌میلیون تومان برای سیگار و دخانیات مصرف می‌کنند.


* گردش مالی کتاب در ایران سالانه ٣‌ هزار‌ میلیارد تومان است که ٢‌ هزار و ٢٠٠‌ میلیارد تومان از گردش مالی انجام‌شده متعلق به کتاب‌های کنکور و کتاب‌های درسی است و در واقع گردش مالی کتاب‌های غیردرسی سالانه تنها ٨٠٠‌ میلیارد تومان است. این در حالی است که ایرانی‌ها سالانه حدود ٣‌ هزار و ٣٣٥‌ میلیارد تومان برای سیگار پول می‌پردازند. به این ترتیب، در آمار کلی بازار کتاب هم مردم کشور ما برای خرید کتاب کمتر از سیگارشان پول می‌دهند. اگر بخواهیم در یک نگاه منطقی‌تر آمار کتاب‌های کنکور و درسی را از این بازار حذف کنیم، متوجه می‌شویم در ایران ٤/١ برابر کتاب برای خرید سیگار پول پرداخته می‌شود.

هزینه سیگار و دخانیات در ایران و گردش مالی کتاب در ایران

*  همچنین سرانۀ کتاب برای هر کودک و نوجوان ایرانی تنها ٣‌هزار تومان در ‌سال است که اگر این رقم را با جمعیت ٢٠‌میلیون نفری کودک و نوجوان درنظر بگیریم، متوجه می‌شویم خانواده‌های ایرانی تنها ٦٠‌میلیارد تومان برای خرید کتاب برای بچه‌هایشان هزینه می‌کنند؛ این درحالی است که آنها ٥٥/٥ برابر برای خرید سیگار و دخانیات‌شان هزینه می‌کنند. ( فردا )

هزینه سیگار و دخانیات در ایران و گردش مالی کتاب در ایران

وضعیت رتبه بندی معلمان در سال 97

سيد‌محمد بطحايي وزير آموزش‌ و‌ پرورش در مراسم گراميداشت يکصدمين سالگرد تاسيس آموزش‌ و پرورش گناباد در جمع فرهنگيان اظهار داشت: «لايحه رتبه‌بندي معلمان آماده شده است اما به دليل مشکلات اقتصادي اخير، اجراي آن براي ما نگراني‌هايي ايجاد کرده است». اين اظهار نظر مبهم مي‌تواند بخشي از يک سناريوي محتمل براي اجرا نکردن طرح رتبه‌بندي معلمان يا اجراي ناقص آن باشد.

رتبه‌بندي معلمان بخشي از نظام سنجش صلاحيت‌هاي حرفه‌اي معلمان است که بر اساس اين طرح، با افزايش شايستگي‌ها و صلاحيت‌هاي حرفه‌اي معلمان در دو بخش «شايستگي‌هاي عمومي و مهارتي»، رتبه و درجه معلماني که شرايط لازم را از حيث سنوات خدمت و مدرک تحصيلي احراز کنند افزايش پيدا کرده و با توجه به رتبه احراز شده، مشمول افزايش درصدي از فوق‌العاده شغل خواهند شد. اجراي طرح رتبه‌بندي معلمان نه‌تنها مي‌تواند وضعيت معيشتي معلمان را بهبود بخشد بلکه در کيفيت آموزشي نيز اثرگذار است چراکه باعث ارتقاي کيفيت علمي معلمان خواهد شد.

دولت يازدهم در مهر 94 براي كاهش فاصله دريافتي معلمان با سايركاركنان دولت و ارتقاي عوامل انگيزشي و رفاهي معلمان «طرح رتبه‌بندي معلمان» را با اعتباري بالغ بر 1350 ميليارد تومان اجرا کرد. بر خلاف تمامي خبر‌سازي‌هاي رسانه‌اي، عملاً آنچه تحت عنوان نظام رتبه‌بندي معلمان اجرا شد با نظام رتبه‌بندي که پيشتر از آن صحبت مي‌شد و در سند تحول بنيادين نيز به آن اشاره شده بود، تفاوت بسياري داشت و طرحي که قرار بود موجب ارتقاي جايگاه معلمان و حل بسياري از مشکلات معيشتي آنان گردد نتوانست رضايت اکثريت معلمان را جلب نمايد.

 وضعیت رتبه بندی معلمان در سال 97 قرار بر اين بود که طرح رتبه‌بندي معلمان به صورت مرحله به مرحله (پلکاني) در سه فاز طي سال‌هاي 94، 95 و 96 اجرايي شود. اجراي فاز دوم رتبه بندي معلمان که قرار بود در فروردين 95 اجرايي شود به بهانه عدم توانايي مالي دولت به سال 96 حواله گرديد و در سال 96 هم به خاطر ضعف برنامه‌ريزي و عدم آمادگي وزارتخانه آموزش‌ و پرورش و دولت، عملاً اجراي طرح رتبه‌بندي متوقف گرديد تا قاطبه فرهنگيان از بي‌عدالتي‌ها و تبعيض‌هاي آشکاري که دانسته يا ندانسته نسبت به آنان اعمال مي‌شود ناراضي‌تر گردند.

اگرچه اجراي رتبه‌بندي معلمان در سند تحول بنيادين و ماده 63 قانون برنامه ششم به وضوح آمده است اما به نظر مي‌رسد اجراي طرح رتبه‌بندي معلمان در مهر 97، در هاله‌اي از ابهام قرار گرفته است و اجراي آن با اما و اگرهاي فراواني روبه روست. به گفته بطحايي قرار است لايحه رتبه‌بندي معلمان تا اواسط شهريور97 به دولت فرستاده شود و پس از تصويت آن در هيات دولت، براي «تصويب نهايي» به مجلس فرستاده شود.

اجراي طرح رتبه‌بندي معلمان با تنگناها و موانع بسياري رو به رو است. از يک سو طرح رتبه‌بندي معلمان پس از تهيه و تدوين در شوراي عالي آموزش‌ و پرورش، براي اجرايي شدن نيازمند تصويب دولت و مجلس است و از سوي ديگر در صورت تصويب «به موقع» لايحه رتبه‌بندي در مراجع ذي‌صلاح، تامين منابع مالي اين طرح هنوز کاملاً مشخص ‌نيست.

بر اساس سند تحول‌بنيادين اجراي «کامل» طرح رتبه‌بندي معلمان نيازمند مبلغ 8 هزار ميليارد تومان است که آن نيز منوط به تصويب مجلس‌ شوراي‌ اسلامي است که به نظر مي‌رسد با توجه به اختصاص 6 هزار ميليارد تومان در بودجه 97 آموزش‌ و‌ پرورش, عملا اجراي کامل آن امکان پذير نباشد چراکه آموزش‌ و‌ پرورش اعتبار لازم براي اجراي کامل رتبه‌بندي را ندارد.

وضعیت رتبه بندی معلمان در سال 97

شوربختانه به نظر مي رسد اراده‌اي جدي براي اجراي نظام رتبه‌بندي معلمان وجود ندارد و از اظهار نظر مبهم و غير شفاف بطحايي اين گونه استباط مي‌شود که دولت و وزارت آموزش‌ و پرورش به بهانه مشکلات اقتصادي اخير اجراي طرح رتبه‌بندي معلمان را به بعد حواله مي‌دهند !؟

تعبير گفته‌هاي دو پهلو و غير شفاف وزير هرچه باشد آن را مي توان نويد بخش روزهاي سخت‌تر اقتصادي براي فرهنگيان دانست.

اکنون اين سوال پيش مي‌آيد که « مقصر عدم برنامه‌ريزي درست و عدم آمادگي وزارت‌ آموزش‌ و پرورش و دولت براي اجراي بدون قيد و‌ شرط رتبه‌بندي کيست؟ آيا تاوان تمام بي تدبيري‌هاي اقتصادي دولت روحانی را بايد آموزش‌ و‌ پرورش به تنهايي بپردازد؟ »

اين‌روزها آموزش‌ و‌ پرورش با يک بحران عميق اقتصادي روبه روست.

متاسفانه در طول اين چهل‌سال دولت‌هاي مختلف با گرايش‌هاي متفاوت، نگاه واحدي به آموزش‌ و‌ پرورش داشته‌اند.

بدون ترديد چنين رويکردي به آموزش‌ و پرورش در بلند‌مدت اثرات مخربي بر جامعه بزرگ فرهنگيان و انگيزه آنان در پي خواهد داشت.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور