امروزه ایجاد بسترهای مناسب برای کارکنان دستگاههای اجرایی و اداری یکي از مهمترین دغدغههایي است که مديران کارآمد دنبال می کنند تا با حاکمیت ارتباطات انسانی شرایطی را فراهم کنند تا کارکنان با حس مسئوليت و تعهد کامل به مسائل جامعه و حرفة خود، اصول اخلاقي حاکم بر شغل و حرفة خود را رعايت کنند.
ضرورت گسترش اخلاق حرفه ای تا بدان جاست که در غرب سكولار هم ، در دانشهاي مربوط به مديريت و سازمان، شاخهاي با عنوان اخلاق حرفهاي وجود دارد.
در جهان صنعتی هم که مادی گرایی و سود طلبی رواج یافته است ؛ بسياري از کشورها به اين بلوغ رسيدهاند که بياعتنايي به مسائل اخلاقي و فرار از مسئوليتها و تعهدات اجتماعي، نتیجه ی جز رکود ، ایستایی و زیان در برندارد . آیا در منشور اخلاقی روابط عمومی نباید به صداقت، وجدان کاری، حفظ و تلاش برای تعالی ارزشهای سازمانی و رعایت حقوق مردم و مخاطبان و پرهیز از جعل واقعیت همت گماشت ؟
با توجه به جایگاه روابط عمومی به عنوان نقش رابط در برقراری ارتباط میان مدیران با کارکنان و افکار عمومی رعایت اخلاقی حرفه ای بیش از هر واحد دیگری در این جایگاه احساس می شود .
باید پذیرفت که رعایت اخلاق برای روابط عمومی جنبه حیاتی دارد؛ چرا که یک روابط عمومی کارآمد برای حفاظت سلامت روانی حرفهای خود ناگزیر از رعایت اصول اخلاقی و تدوین آییننامههای رفتاری در روابط عمومی است.
تردیدی نیست که پای بندی به اخلاق در روابط عمومی می تواند به جلب اعتماد مخاطبان به سازمان و یا عدم اعتماد آنان و بی اعتباری مجموعه منجر شود ،زیرا درمناسبات انسانی ،اخلاق بسیار مهم و تعیین کننده است .
آنچه مسلم است ، بين اخلاق به عنوان يك شاخص و معيار انساني با نوع ماهيت و فعاليتهاي روابط عمومي رابطهاي بسيار نزديك و تنگاتنگ وجود دارد.
در واقع روابط عمومي بدون اخلاق معنا و مفهوم واقعي خود را نخواهد داشت چرا كه اساس ارتباط و رابطه انساني و پايداري آن بين يك سازمان و مخاطبانش را صداقت و ايجاد اعتماد متقابل تشكيل ميدهد و روابط عمومي چيزي جز اين نيست ؛ به عبارت ديگر روابط عمومي زماني در مسير صحيح خود حركت ميكند كه در جريان دوسويه ارتباط بين سازمان و مخاطبان مهمترين اصل كه همانا معيارهاي اخلاقي است رابه درستي رعايت کند و اگر در این چرخه عوامل دیگری مانند عوام فریبی ، دروغگویی ، اطلاعات کذب ؛ تعرض به حریم خصوصی افراد ؛ تطمیع و تهدید افراد ، پرونده سازی و ..... فرصت بروز و ظهور پیدا کند ؛نتیجه ای جز سلب اعتماد کارکنان ، افکار عمومی و فرسایش دستگاه در بر نخواهد داشت .
چند روز پیش بود که یکی از دوستان حراست تماس گرفت و با کمال احترام خواست به واحد حراست مراجعه کنم تا به صورت رودررو مسائلی را مطرح نماید . از اشاراتی که داشت متوجه شدم که روابط عمومی به اطلاعات شخصی من دسترسی داشته و توانسته با سوء استفاده از حریم شخصی من مستنداتی را علیه خودم تهیه کند .
هفتم فروردین ماه سال جاری بود که سرپرست معزول اداره کل آموزش و پرورش لرستان در اقدامی خلاف عرف اداری بدون هیچ گونه مراسم تودیع و معارفه ای سرپرست اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی را منصوب کرد و من هم که مسئولیت اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی را در آن زمان برعهده داشتم حتی فرصت نکردم تا ایمیل و تلگرامم را که بر روی سیستم رایانه ام نصب بود و از آن برای امور اداری مانند دریافت تصاویر مراسمات برای تنظیم اخبار و یا ارسال اطلاعات به مرکز اطلاع رسانی وزارت استفاده می کردم ؛ حذف کنم .
گرچه روز بعد تلفنی از همکاران خواستم که اطلاعات شخصی من را از روی سیستم حذف کنند و باور هم نمی کردم که بخواهند از این حریم خصوصی سوء استفاده کنند .
با وجودی که سرپرست جدید اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی در دوره دبیرستان دانش آموز خودم بود و بعد از آن هم در دوره خدمت در روابط عمومی به عنوان کارشناس این حوزه از حمایت های من برخوردار بود ، این اطمینان را داشتم که به حریم شخصی من ورود نخواهد کرد و از حذف اطلاعات شخصی بر روی سیستم اداری مطمئن بودم . اما تماس همکار اداری این تلنگر را در من زنده کرد که به تنظیمات تلگرام و ایمیل خود سری بزنم .
با کمال تاسف مشاهده کردم که در این مدت افراد دیگری از طریق سیستم های تبلت و رایانه اداری به تلگرام و ایمیل من دسترسی داشته اند .
وقتی به حراست مراجعه کردم ؛ کپی صفحات مختلفی از فضاهای مجازی و رسانه های دیداری را مشاهده کردم که دست نوشته هایی هم در ذیل آنها وجود داشت که مرا متهم به جوسازی و تخریب دستگاه تعلیم و تربیت کرده بود . در نگاه اول دست خط مسئول روابط عمومی را تشخیص دادم .
برایم خیلی گران بود که بپذیرم دانش آموز و کارشناس دیروزم بخواهد با دستاویز کردن نکات غیر اخلاقی و غیر حرفه ای مرا در مظان اتهام قرار دهد و اینچنین راحت و آسوده به صحنه سازی بپردازد . اما این حضور لااقل این سود را داشت تا همکاران اداری متوجه حقایقی شوند که مسئول جدید با وارونه جلوه دادن آنها سعی داشته ناکامی و عدم توفیق خود را به مسئول پیشین ربط دهد .
در حالی که تعرض به حریم شخصی افراد جرم محسوب می شود متاسفانه مسئول روابط عمومی با دسترسی به اکانت شخصی من و کپی انتقادات در تلگرام شخصی آنها را علیه خودم مستندسازی کرده بود .
آیا عجیب نیست در حالی که آموزش و پرورش حاکمیت امنیت فرهنگی را یکی از سیاست های راهبردی خود معرفی می کند ، در زیر مجموعه این وزارتخانه روابط عمومی به دنبال امنیتی کردن دستگاه باشد و با تجاوز به حریم خصوصی افراد و پرونده سازی در وادی دیگری و بر خلاف اندیشه و راهبرد دستگاه حرکت کند ؟
مگر نه این است که پای بندی فعالان روابطعمومی به اخلاق حرفهای از مهمترین ویژگیهای یک مدیر روابطعمومی حرفهای است ؟
آیا در منشور اخلاقی روابط عمومی نباید به صداقت، وجدان کاری، حفظ و تلاش برای تعالی ارزشهای سازمانی و رعایت حقوق مردم و مخاطبان و پرهیز از جعل واقعیت همت گماشت ؟
گرچه یقین دارم این روابط عمومی با این رویه و راهبرد نمی تواند به عنوان امین معلمان زبان گویای آنان و مدافع حقوق آنان باشد و در راستای تکریم معلم گام بردارد ؛ اما تعجب است که چگونه مدیران با وقوف به حقوق انسانها و احترام به حریم شخصی ،اجازه می دهند تا در سازمان تحت مدیریت آنها افرادی با اعمال خلاف عرف و قانون به حریم خصوصی افراد تعرض کنند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سیستم آموزشی کشور از ابتدا تا کنون با مسائل و بعضا بحران هایی روبه رو بوده است که حل نشدن آنها ضربه هایی جدی به بدنه و روح این سیستم معلول وارد کرده است . مسئولان مربوطه به جای آسیب شناسی و جست و جوی راه حل برای مشکلات، بیشتر در حال تحمیل نظرات خود بر این سیستم بوده اند ، نظراتی که شاید افراد موجود در سیستم از دانش آموز تا هیئت امنای مدارس به آنها حداقل نقد داشته و دارند!
امروز در این سیستم که مشکلات مختلفی گریبان آن را گرفته است حق معلم، از گرفتن حقوق ماهیانه در عمل فراتر نمی رود و وظیفه ی دانش آموز، بیشتر ساکت بودن و رفت و آمد منظم به مدرسه است تا یادگیری گفت و گو و مهارت های ارتباطی و... !
والدین هم می بایست پیگیر درس و مشق فرزندان خود باشند تا خدایی نکرده از بچه های همسایه و اقوام ! عقب نمانند.
در مدارس هیئت امنایی هم اگر افراد هیئت امنا با مدیر آموزش و پرورش به اختلاف نظر برسند به جای گفت و گو و رسیدن به راه حلی منسجم به نفع دانش آموزان، این مسائل به قومیت ، جنسیت و اختلافات جغرافیایی گره زده می شود و گستردگی این اختلافات موجب مشکلات بیشتر می شود!
انگار مدیریت فرایند مدار و برنامه محور در سیستم آموزشی به رویایی خنده دار بدل شده است! ما در این شرایط پیچیده به شدت به شخصیت و سیاستی دموکرات، مشارکت جو ، خوشبین و امیدوار به آینده ی این سیستم نیاز داریم
این ها همه ناشی از بحران هایی است که در عمق جان این سیستم نفوذ کرده و کم کم مثل موریانه انگیزه را از این سیستم را می گیرد.
امروز در عرصه ی بین المللی مدیریت در یک مقام و در یک میز و صندلی خلاصه نشده است بلکه در جهان امروز مدیریت یعنی رهبری تغییر! (پروژه ی مدیریت موفقISSPP -2000 تا 2006).
آیا نگاه به مدیریت در این سیستم به عنوان رهبری تغییر است یا تغییر رهبری؟!
در این پروژه ی عظیم مدیران موفق کسانی هستند که :
1. موجب موفقیت دانش آموزان مدرسه فراتر از آزمون های ملی و ایالتی شده اند.
2. ارزیابی شهرت این مدیران از طریق مشورت با مدیران دیگر و بازرسی صورت گرفته است.
3. شهرت موفقیت مدرسه از طریق موفقیت در آزمون های خاص مشخص می شود.(توبین،2015)
مسئله ی محتوای ایدئولوژیک در منابع درسی موجب بحران عدم نقد پذیری، عدم تحقیق و نگاه غیر علمی به مشکلات کشور در همه ی سطوح این سیستم شده است!
مدیران موفق در این برنامه کسانی هستند که قادر به سازگاری با شرایط داخلی و خارجی باشند و برنامه ای جهت هدایت استراتژیک برای رسیدن به اهداف اخلاقی و معنوی را داشته باشند.
امروز به عینه می بینیم که اختلاف نظر و دیدگاه در سطوح مدیریتی ناشی از بازی های سیاسی ، لجبازی شخصی و تحمیل نظرات خود بر دیگران است .
عزیزان، نگاهی فارغ از سیاست ، قومیت و مذهب به آموزش و پرورش بیندازید تا ببینید بحران آن فقط کمبود بودجه نیست!
مسئله ی ناامیدی از تغییر موجب بحران هایی از قبیل جذب معلمان ضعیف ، انتصاب مدیران سیاسی و تربیت دانش آموزان ناکارآمد شده است!
مسئله ی محتوای ایدئولوژیک در منابع درسی موجب بحران عدم نقد پذیری، عدم تحقیق و نگاه غیر علمی به مشکلات کشور در همه ی سطوح این سیستم شده است!
مسئله ی بدبینی موجب نگاه امنیتی ، افسردگی و خمودگی نسبت به برنامه های جدید در بین معلمان و به تبع آن دانش آموزان شده است!
امروز همین بدبینی موجبات عدم مسئولیت پذیری را فراهم کرده است در حالی که طبق تحقیقات ؛ خوشبینی موجب تحریک ایجاد تغییر و به تبع آن مسئولیت پذیری خواهد شد.(سلیگمن-2006)
مسئله ی بی عدالتی در امکانات آموزشی موجب سربرآوردن موسسات قارچی به صورت بنگاه های تجاری در سطح و عمق این سیستم شده است و موجبات رشد آزمون ها و کنکور در این مملکت را فراهم آورده است! و چندین بحران و مسئله ی دیگر که انرژی سیستم و اعضای آن را کاملا خواهد گرفت.
حال به راحتی می بینیم که جای مسئله های بالا به راحتی با بحران ها می تواند عوض شود و بحران ها مسئله ای شوند که موجب چرخه ای از مسئله / بحران می شوند و این دور باطل تا آمدن رهبر تغییر ادامه یابد.
امروز مسئله ی عدم جرات ورزی در کل سیستم موجب بحران عدم قطعیت شده است که آن هم به نوبه ی خود میدان اختلاف نظر و سلیقه را تبدیل به جبهه ی جنگ و دعوا کرده است.
مشکل ما در آموزش و پرورش شخصی نیست بلکه شخصیتی است ، سیاسی نیست بلکه سیاستی است.
ما در این شرایط پیچیده به شدت به شخصیت و سیاستی دموکرات، مشارکت جو ، خوشبین و امیدوار به آینده ی این سیستم نیاز داریم . سیستمی که نمی خواهد خرج دانش آموزی کند که فرداها از او ذیل عنوان فرار مغزها یاد کند! دانش آموزی که آن قدر مهارت یاد گرفته است که به خاطر عدم قبولی در آزمون ها دست به خودزنی و خودکشی نزند!
دانش آموزی که برایش وطن پرستی به معنای تلاش برای تحلیل و حل مشکلات باشد نه مبارزه با دیدگاه دیگران و پافشاری بر منافع شخصی در مقابل منافع ملی! دانش آموزی که اختلاف دیدگاه با دیگران را کینه و دشمنی معنا نکند و دانش آموزی که در آینده در مقابل قانون از واژه ی " دلم می خواهد!!" و " به من چه!" استفاده نکند...
منابع :
کتاب از بدبینی به خوشبینی نوشته ی مارتین سلیگمن سال ترجمه مهدی قراچه داغی--1397 نشر پیکان
پروژه ی مدیریت موفق 2006
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه زیر توسط یکی از شهروندان فولادشهر اصفهان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
علی رغم انتشار نامه های قابل توجه از آموزش و پرورش اصفهان این اداره تاکنون نسبت به مطالبات مطروحه پاسخ گو نبوده است .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
شنبه 31 شهریور نشست ویژه خبری وزير محترم آموزش و پرورش به مناسبت آغاز سال تحصیلی و اعلام اهم برنامههای سال جدید با حضور خبرنگاران در مدرسه تاریخی و ماندگار " دارالفنون " برگزار شد .
در این نشست سید محمد بطحایی 53 دقیقه به ارائه عملکرد و دستاوردهای خود در یک سال اخیر پرداخت .
سپس خبرنگاران به ترتیب ثبت نام در برگه ورود به طرح پرسش های خود پرداختند .
« صدای معلم » نیز در این نشست پرسش های را مطرح کرد که به همراه پاسخ های وزیر آموزش و پرورش منتشر می گردد .
" مشق شب از تکالیف دانش آموزان حذف می شود "
تهران -ایرنا- معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: در سال تحصیلی جدید مشق شب از تکالیف دانش آموزان اول تا سوم ابتدایی حذف و مهارت آموزی جایگزین آن می شود.
رضوان حکیم زاده روز چهارشنبه 28 شهریور 1397در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا افزود: پژوهش ها نشان می دهد رونویسی و مشق شب تاثیر زیادی در یادگیری ندارد و برعکس به یک برنامه تنش زا بین بچّه ها و والدین تبدیل شده است.
وی ادامه داد: این برنامه در مرحله نخست، در کلاس هایی که تراکم 16 تا 25 دانش آموز دارند اجرا خواهد شد، به این نحو که بچه ها قرار است تکالیف خود را در مدرسه زیر نظر معلمان انجام دهند و ساعت های بیرون از مدرسه را صرف مهارت آموزی کنند. گمان نمی کنم نیروهای تازه کار در بسته های حمایتی و دانشجو معلم ها و تمام کسانی که به نوعی سال اول تدریس شان امسال هست از پس این کار به خوبی برآیند. البته به صرف آنکه مدارس که چون پاساژ کاسبان شده است قلق بازار را خوب یاد گرفته اند ، همان اندازه که پول می گیرند کار می کنند.
وی با بیان اینکه اکنون این برنامه مراحل پایانی را طی می کند و تا قبل از مهرماه به سراسر کشور ابلاغ خواهد شد، گفت: برنامه حذف مشق شب و جایگزینی تکالیف مهارت محور در سال های آینده به دیگر مدارس نیز تعمیم داده خواهد شد زیرا این برنامه مبتنی بر رویکردهای جدید تعلیم و تربیت در دوره ابتدایی است به این نحو که بچه ها فعالیت های یاددهی و یادگیری را تا جایی که مربوط به کلاس های درس می شود در مدرسه انجام داده و بیرون از مدرسه فعالیت های مکمل و مبتنی بر مهارت داشته باشند.
معاون وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: در این رابطه چارچوبی تهیه شده که در برگیرنده مهارت های مورد نظر در سند برنامه درسی ملی همچون انضباط اجتماعی، مسئولیت پذیری، حفظ محیط زیست، آموزش شهروندی، استفاده درست از منابع است و معلمان می توانند متناسب با این مهارت ها همراه با خلاقیت های خود برنامه ها را دنبال کنند.
حکیم زاده بیان داشت: در این برنامه ها به عنوان مثال دانش آموز می تواند همراه خانواده خود یک روز خرید روزانه منزل را انجام داده و حساب ها و پرداخت ها را اداره کند تا هم مفاهیم ریاضی را تمرین کند و هم با مفاهیم مدیریت مالی آشنا شود.
وی ادامه داد: همچنین در زمینه حفظ محیط زیست، برای دانش آموز می توان در مسیر مدرسه تا خانه مشاهدات، یادداشت ها و بازگو کردن مواردی که می تواند محیط زیست را تهدید کند در نظر گرفت و در رابطه با بحث انضباط و مسئولیت پذیری تکلیف یک دانش آموز می تواند این باشد که کتاب ها و وسایل اتاق خود را منظم کند.
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اضافه کرد: استان ها نیز نمونه های متنوعی از برنامه های مهارت محور را ارائه کرده اند که برای اجرایی کردن آنها، این معاونت چارچوب ها را مشخص کرده و در اختیار استان ها قرار می دهد.
به گفته حکیم زاده برای پایه های 4، 5 و 6 و دوره اول متوسطه نیز برنامه ویژه مدرسه یا بوم در سال تحصلی جدید در نظر گرفته شده به این نحو که 2 ساعت از زمان رسمی آموزش در هفته به برنامه ای که مدرسه برای دانش آموزان در نظر می گیرد، اختصاص داده می شود.
وی یادآورشد: در این شرایط حجم کتاب های درسی به صلاحدید معلم ممکن است کاهش یابد تا برنامه ویژه جایگزین شود همچنین با نظارت مدیر و شورای مدرسه و با استفاده از ظرفیت های بیرون و درون مدرسه، می توان برنامه های مبتنی بر مهارت برای دانش آموزان در نظر گرفت و در این 2 ساعت به هیچ وجه کلاس های تست، تقویتی و تکمیل دروس جز برنامه ویژه مدارس نخواهد بود. "
همان طور که مستحضر هستید، مشق شب را از دوره ی اول ابتدایی حذف کردند . آیا شما در تارنمای خاطرات خود از مشق شب خاطره ای دارید؟ این تصمیم را چگونه تعبیر می کنید؟
سال 1372 برای ننوشتن پنج سوال ، خانم قریشی که آن موقع حدودا پنجاه سال داشت ، هفتاد و چهار ضربه شلنگ کف پایم زدند. صد تا مدنظر داشتند ولی با گریه های زیادم این مقدار کفایت کرد. ( ه.م )
مادرم تازه زایمان کرده بود نتوانست آن شب برایم املا بگوید ، معلم کلاس سومم سر مرا محکم به دیوار کوبید. ( ز.س )
کتاب های ما قریب به یک ماه بعد از شروع مدرسه به دستمان می رسید ، باید از سال قبلی ها تهیه می کردیم ولی من نتوانستم برای رونویسی از روی سه تا از درس های فارسی کلاس دوم ، کتاب پیدا کنم ، خانم معلم با خط کش بلند چوبی خود مرا زدند و پیشانی ام پاره شد و پنج تا بخیه خورد که جایش هنوز هست. ( ج. ط )
کلاس دوم ، بعد از یک سرماخوردگی شدید ، اوریون گرفتم. بعد از یک هفته به مدرسه رفتم. معلمم تمام نمرات ثلث سومم را صفر رد کرده بود. مردود شدم. سه روز تمام گریه کردم. شوهرش هفته بعد در قنادی اش خفه شد و مرد. من گریه نکردم. ( ن. چ )
مدرسه ما دو نوبته بود. در منطقه محروم زندگی می کردم. دفترم در مدرسه جاماند و گم شد. نتوانستم پنج صفحه نشانه ی ( م) کلاس اول را بنویسم. روز بعد سر صف ، مدیرمان به یکی از کلاس پنجمی ها گفت اگر می خواهد امروز در مدرسه نگهش ندارند ، ده بار محکم به من سیلی بزند. ( ر. ا )
بهمن ماه ننگین کلاس سومم را فراموش نمی کنم که به خاطر آنکه نتوانستم جدول ضرب را از حفظ بگویم گوش چپم ناشنوا شد. آن ضربه دست تا زنده ام در خاطرم خواهد ماند . ( م. م )
خوب یادمه کلاس دوم بودم. سال 1359 ، خانم معلم درس صحرانورد رو داده بودند و اصلا از این درس خوشم نمی آمد . هر شب هم باید رونویسی می کردیم. من هم درسم خوب بود و از نوشتن مشق تکراری بیزار بودم. این بار را یک خط در میان نوشتم و خیالم راحت بود که خانم به من میگه مشق های بچه ها را ببینم. ولی اون روز برعکس شد و خانم اول از همه مشق های من را دید و آبروی من جلوی هم کلاسی هایم رفت و از مبصری افتادم و خانم معلم هم با من قهر کرد و گفت اصلا از تو انتظار نداشتم. هنوزم که هنوز از درس صحرا نورد بیزارم. هرچند از کتابهای درسی حذف شده است. ( ز. ا )
نتوانستم از روی درس بخوانم. تا شب مرا در مدرسه نگه داشتند. در انباری مخصوص دانش آموزان تنبل. کلاس اول بودم. تا هفت سال بعد شب ادراری داشتم و به هیچ عنوان از خانه بیرون نمی رفتم. ( ح. ق )
می خواهم هیچ وقت هیچ دانش آموزی به خاطر کمبود مدرسه و دوری راه ، بی سوادی پدر و مادر و مشکلاتی از این دست مانند من متحمل آزار نشود. کسی را نداشتم برایم املا بگوید. همه را از روی درس می نوشتم. معلم فهمید و همان باعث شد پاهایم برای همیشه از بدنم پر بکشند. وقتی از ترس کتک نخوردن با کابل دردآور از پنجره کلاس در طبقه دوم پایین پریدم و دو پایم شکست و از نخاع آسیب دیدم .( س. ح )
کلاس سوم پدرم را به ماکو منتقل کردند. ترکی بلد نبودم. معلم در کلاس ترکی صحبت می کرد. نمی فهمیدم چه می گویند. هر روز فقط مرا به خاطر نداشتن مترجم می زدند. شش ماه به مدرسه نرفتم تا ماموریت پدرم تمام شود. در مدرسه قبلی شاگرد ممتاز بودم. ( ت. ی )
چهار دندان جلویی ام را معلم کلاس دومم به خاطر ننوشتن ده جمله ، با مشت شکست .( ن د. )
مدیر با فحاشی مادرم را گریان روانه خانه کردند. از آن سال به بعد هیچ وقت مادرم پایش را در هیچ مدرسه ای نگذاشت. ولی چون سواد نداشت زوری من و شش خواهر برادرم را به کلاس درس می فرستاد. اکنون همه تحصیل کرده هستیم و سه برادرم خارج از کشور پزشک و معمار هستند. ( ب.ط )
برادر کوچکم ، چهارساله بود. دفتر مشق فارسی ام را در تنور انداخته بود. مادرم دیر فهمید و نصف دفتر سوخت. در دفترهای دیگر اگر مشق فارسی می نوشتیم تنبیه می شدیم. باید منتظر می شدم تا پدرم از سرکار برگردد ولی آن شب به همسایه گفته بود ، نمی تواند تا صبح بیاید. گریه می کردم. مادرم روسری سفیدی داشت. کمکم کرد صافش کنم و روی آن مشقم را بنویسم. فردا صبح معلمم با ناراحتی آن را سرم کرد و دور تمام کلاس ها چرخاند. ( ع. ن)
این خاطرات ، بخشی از مصاحبه با محصلین دهه های قبل بوده است. از نشر برخی گفته های دلخراش امتناع کرده ام.
جناب آقای بطحایی
تفاوت از زمین تا آسمان است. شاید شما در قبال قول هایی که داده اید ، حرکت مثبتی نکرده اید ولی حذف مشق شب از تکالیف روزمره دانش آموزان دردهای زیادی را چون دمل های چرکین سر باز کرده بر منحنی مخاطرات آموزش دامن می زند..
خوب یا بد بودن این حرکت را نمی توان این گونه توصیف کرد که کفایت می کند یا نه . باید دید که از آن طرف نردبان چگونه خواهیم افتاد! یک دست در جیب چپ و دست دگر در جیب راست باز ایستاده ایم خمیده در مسیر باد وین اندوه آشنا از عقب گرد خویش تصویر تیره ز آینده است نه از عاقبت به پیش نظام آموزشی با تدوین برنامههای گزینشی همواره سعی در جلب توجه دانشآموزان و والدین آنها دارد.
برنامههایی از قبیل ادبیات توصیفی وضعیت دانشآموزان بهجای ارائه نمرات و پنجشنبههای تعطیل قرار است روی کاغذ باعث حذف کارنامه محوری و مدرکگرایی، در دانشآموزان شود.اما این برنامهها در بیشتر اوقات در مرحله حرف باقی میمانند. ضمانتهای اجرایی خاصی نخواهند داشت.
برنامههایی از این دست بیشتر شبیه نمایشهای عمومی نظام آموزش و پرورش برای مردم است و کمتر به اجرای آنها در سطح کلان جامعه اهمیت داده میشود.توجه به دغدغههای آموزشی دانشآموزان با ارائه برنامههای جذاب امکان پذیر نیست.برای حذف برنامههایی از قبیل نوشتن مشقهای شب باید نقشه پشتیبان داشت. یک بام و دوهوای آموزش و پرورش همیشه کار دانشآموزان را خراب میکند.آنها سرگردان بین آموزشهای سنتی و مدرن رها میکند.
بیشتر برنامهها در سطح کارشناسی نشده و ارائه برنامههای کلان هیجانانگیز باقی میمانند و این یکی از معضلات اساسی نظام آموزش و پرورش کشور است.
به نظر میرسد برنامههایی از این دست بیشتر از جوگیری مسئولین خبر میدهد تا ارائه یک برنامه هدفمند برای ارتقا سطح دانش دانش آموزان.برای فرونشاندن تب مدرکگرایی در والدین دانشآموزان باید بسترهای فرهنگی خاصی را فراهم کرد.
شاید گذر از دوران نوشتن مشق شب یکی از این فرهنگسازیها باشد اما معلمان و دانشآموزان نباید از این فرصت برای دور زدن وظایف شان استفاده کنند.آنها موظفند کار در کلاس و فعالیتهای مهارت محور را به درستی جایگزین مشق شب کرده و روی آموزش دانش آموزان با روشهای نوین تمرکز کنند.
نه اینکه از هر دو سبک آموزشی جا بمانند و در نهایت بازده دانشآموزان را پایین بیاورند.
البته گمان نمی کنم نیروهای تازه کار در بسته های حمایتی و دانشجو معلم ها و تمام کسانی که به نوعی سال اول تدریس شان امسال هست از پس این کار به خوبی برآیند. البته به صرف آنکه مدارس که چون پاساژ کاسبان شده است قلق بازار را خوب یاد گرفته اند ، همان اندازه که پول می گیرند کار می کنند.
هر دو روی سکه را هم باید دید. اگر عشق به معلمی ارزش داشت که آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی و مربیان حق التدریس دو سال آزگار عمرشان در این راه هدر نمی رفت!
سند تحول بنیادین هر دقیقه و ثانیه جای تغییر را دارد. فقط سلیقه است که حرف اول را می زند.درک برخی حرکات مسئولین مانند نویسندگی و نویسنده بودن ، بسیار دشوار است. به خصوص اگر نویسنده بخواهد برای همگان کار کند و بنویسد. چرا که مردم ، یعنی توده های موضوع کار و در عین حال مخاطب نویسنده ، درصد کثیرشان از توانایی خواندن و نوشتن بی بهره اند . این است که در عمل از آن ها جدا هستی. می ماند دو زاویه ی دیگر که حضور تو به عنوان نویسنده در آن ها اثر می گذارد و آن ها به نحوی نسبت به تو واکنش دارند.
در یک زاویه حکومت هست که غالبا دل خوشی از نویسنده ندارد ، مگر آن که نویسنده مطابق میل او به مردم نگاه کند و از زندگی مردم ، موافق با میل و اهداف حکومت حرف بزند و نویسنده ای که نتواند به رغم وضعیت موجود با حسّ و درک صادقانه ی خود از واقعیت بنویسد ، طبعا مورد بی مهری و حتی نفرت و چه بسا کینه ی حکومت قرار می گیرد.
در زاویه ی دیگر ، جریان های روشن فکری و متفاوت هستند که ممکن است نویسنده از طیف غالب ایشان جدا افتد و بیگانه بماند.
نویسنده ی همگان بودن دشواری های خاصّ خود را دارد، در واقع به خاطر کار و زندگی اش ، ممکن است مورد بی مهری و حسد و غرض ورزی در داوری ها و حتی کینه های آشکار و پنهان ایشان قرار بگیرد.
حال اگر نوع نگاه جوانان این عصر برای مسئولین سنگین است خرده از جانب ما نیست. اقتضای سن و سال است که در شور و حال جوانی انتظار تحول دارد نه در پیری و فرتوتی.
عمر گران می گذرد خواهی نخواهی
پس چه خوب است که به بهترین نحو بگذرد
امیدواریم این شتابزدگی و تصمیمات بلند بالا را در اجرای قانون و رفع بلاتکلیفی فرزندان این مردم کشیده به خاک و خون هم داشته باشید.
ما نیز آینده دیروز این کشوریم. برای این سرزمین به قدر وسع تلاش کرده ایم. لکن امروز حق شهروندی مان حکم می کند از امنیت شغلی و احترام برخوردار باشیم.
ما را از وضع اسف بار بلاتکلیفی خارج کنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ اتاق فکر اداره آموزش و پرورش منطقه 18 تهران تشکیل و مصوبه ای قابل توجه برای تعمیق جایگاه معلمان در ساختار تصمیم گیری منطقه داشت .
در این نشست مصوب شد تا نماینده معلمان منطقه در شورای معاونین اداره آموزش و پرورش به عنوان " عضو " با حق رای حضور داشته باشد .
« صدای معلم » ضمن استقبال از این اقدام امیدوار است تا نهادهای منتخب معلمان مانند شورای معلمان ، گروه های آموزشی و... از روزمرگی و انفعال خارج و نقش فعال تری در تحولات و حل چالش های آموزش و پرورش داشته باشند .
« صدای معلم » شهادت جمعی از نظامیان و مردم عادی در حمله تروریستی اهواز را به خانوادههای آنان و مردم اهواز تسلیت عرض می گوید .
پایان پیام /