صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

عبدالله رئیسی و آموزش‌ و پرورش و جذب نخبگان آقای عبدالله رئیسی که در یکی از دورافتاده‌ترین و محروم‌ترین مناطق کشور و در مدرسه‌ای شبانه‌روزی که 110 کیلومتر با زادگاه او فاصله داشت، درس خوانده است؛ توانست که رتبه دوم کنکور امسال در رشته علوم انسانی را به خود اختصاص دهد.

او که در زمان دانش‌آموزی قسمتی از زمان خود را نیز به کارکردن می‌پرداخت، با پشتکاری کم‌نظیر و تلاشی تحسین‌برانگیز، توانست که گوی سبقت را از همه دانش‌آموزانی که امکاناتی به‌مراتب بیشتر از او داشتند، برباید و نام خود را بر صفحه برگزیدگان تاریخ کنکور ایران ثبت نماید.


کسب رتبه 2 کنکور علوم انسانی فرزند روستای کله‌گان شهرستان سراوان سیستان بلوچستان، فقط تحسین مردم ایران را برنینگیخت، بلکه او در اقدامی جسورانه، رشته معلمی زبان عربی دانشگاه فرهنگیان زاهدان را به‌عنوان رشته تحصیلی خود برگزید. این تصمیم رئیسی موجب واکنش‌های فراوانی در جامعه و فضای مجازی گردید و هرکسی از زاویه‌ای به او نگریست. برخی به تحسین او پرداختند، عده‌ای او را سرزنش کردند و کسانی نیز این تصمیم را به دلیل بالا بودن نرخ بیکاری در زادگاهش دانستند؛ اما رئیسی در مصاحبه‌ای علت این تصمیم خود را اعلام کرد و گفت:

«من اهل روستای کله‌گان از توابع شهرستان سراوان در استان سیستان بلوچستان هستم. روستایی واقع در نقطه صفر مرزی که ازنظر امکانات آموزشی وضعیت بسیار بدی دارد. این منطقه ازنظر امکانات آموزشی و تعداد افراد باسواد وضعیت خوبی ندارد و من از مدت‌ها قبل تصمیم گرفتم که با انتخاب رشته معلمی به همشهریان و اهالی روستایی که در آن به دنیا آمده‌ام، کمک کنم. من برای انتخاب رشته، نیاز مردم شهرم را در اولویت قرار دادم و با توجه به علاقه‌ای که به زبان عربی داشتم، تصمیم گرفتم، رشته معلمی زبان عربی را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم.»

عبدالله رئیسی و آموزش‌ و پرورش و جذب نخبگان

همچنین او در پاسخ به کسانی که دلیل این انتخاب را فقر و محرومیت و بیکاری در استان سیستان و بلوچستان می‌دانستند، در همان مصاحبه گفت:«پدر من کشاورز است و بااینکه وضع مالی آن‌چنان خوبی نداریم؛ اما از عهده مخارج تحصیل من در تهران و استان‌های دیگر برمی‌آمد؛ یعنی اگر می‌خواستم به‌طور مثال، رشته حقوق در دانشگاه تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم، ازنظر تأمین هزینه مشکلی نداشتم. همان‌طور که گفتم دلیل اصلی انتخاب رشته معلمی در نظر گرفتن نیاز شهر و روستایم و کمک به رشد علم در این منطقه است و فکر می‌کنم با انتخاب این رشته می‌توانم برای رسیدن به این امر مهم تلاش کنم.»


واقعیت آن است که نظام آموزش‌ و پرورش کشور به دلیل وضعیت معیشتی نامناسب معلمان در دهه‌های گذشته که موجب افول پایگاه و منزلت اجتماعی معلمان در سطح اقشار جامعه شده است، آن‌طور که باید و شاید نتوانسته است موجب جلب و جذب استعدادهای برتر و نخبگان علمی کشور به شغل معلمی شود. در این میان رشته‌های علوم انسانی با توجه به نگاهی که در بین مردم به آن وجود دارد، آسیب بیشتری دیده و رنج مضاعفی می‌برد.

عبدالله رئیسی و آموزش‌ و پرورش و جذب نخبگان

انتخاب رشته معلمی زبان عربی توسط افرادی مانند عبدالله رئیسی می‌تواند خونی تازه در کالبد بی‌جان آموزش‌ و پرورش تزریق کند و اگر چنانچه مورد حمایت ویژه آموزش‌ و پرورش قرار گیرند، می‌توانند الگویی برای سایر دانش آموزان نخبه باشند.

خوشبختانه در راهکارهای 3-11 (ایجاد سازوکارهای لازم برای جذب و نگهداشت استعدادهای برتر و...) و 4-15 (جذب و تربیت معلمان مستعد، آگاه و متعهد برای تدریس در درس‌های علوم انسانی...) سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش نیز به این مهم توجه ویژه‌ای شده و امید می‌رود که با تدوین و تصویب فعالیت‌ها و اقدامات زیرنظام تربیت معلم و منابع انسانی سند تحول، تحرکی ویژه در نحوه جذب نخبگان اتفاق بیفتد.


اکنون با انتخاب جسورانه عبدالله رئیسی، توپ در زمین آموزش‌ و پرورش افتاده است و اگرچه تاکنون با واکنش خاصی از سوی این وزارتخانه مواجه نبوده‌ایم؛ اما انتظار می‌رود، آن‌طور که شایسته و بایسته است به تقدیر از این نخبه سخت‌کوش و خودساخته بپردازد و با بسته‌های تشویقی مادی و معنوی سایر نخبگان علمی را به انتخاب رشته‌های تحصیلی معلمی تشویق کند تا شاید رئیسی‌ها سرمشقی برای سایر نخبگانی باشند که مهر این آب‌وخاک را در دل دارند و آبادانی میهن خویش را در سر می‌پرورانند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

بدفهمی هایی در باب تعلیم و تربیت

از آنجا که مهر "آغاز" سال تحصیلی است، شور و احساسی در آن سر به طغیان می گذارد و انتظارها از پس هم سر برمی آورند: انتظار والدین از فرزندان برای موفقیت؛ انتظار دانش آموزان و دانشجویان از معلمان و استادان برای دست یافتن به مدارج یا افق های تازۀ علم و اندیشه؛ انتظار معلمان و استادان از دانش آموزان و دانشجویان برای تلاش و آموختن؛ انتظار حاکمان از آموزش و پرورش یا دانشگاه برای تحول جامعه و انتظارهای دیگر و دیگر. این شور آغازین، مبارک است، اما اگر تنها در آغاز بماند، از برآوردن انتظارها درمی ماند.

درس بلافصل مهر، وفاست و می سزد که به "مهر" وفا کنیم و انتظارها را در آغاز آن رها نسازیم. اما چگونه می توان چنین کرد.

بدفهمی هایی در باب تعلیم و تربیت وجود دارند که انتظارهای معقول از آن را ناکام می گذارند. بگذارید به شماری از این بدفهمی ها اشاره کنیم تا بپاییم که در دام آنها پای ننهیم.

 نخستین بدفهمی در باب حافظه است. برخی از معلمان و حتی استادان، آموختن را با حفظ کردن یکی می دانند. بی تردید، آموختن بدون حافظه ممکن نیست اما همۀ ابعاد آموختن در حافظه نمی-گنجد. حافظه انباره ای است که در صورت نیاز به آن مراجعه می کنیم؛ کسی که می کوشد همۀ ابعاد آموختن را در حافظه بگنجاند، همچون کسی است که می خواهد همۀ اسباب و اثاثیۀ خانه را در انبار قرار دهد. به علاوه، آن میزان از آموختن که به حافظه وابسته است با "حفظ شدن" حاصل می شود نه با "حفظ کردن". حفظ شدن در فرایند طبیعیِ خواندن، بحث و گفت و گو و پژوهش، خود، حاصل می شود، اما حفظ کردن، به اندازۀ هر فعالیت تصنعی دیگری، توان فرسا، زجرآور و کم حاصل است. و چه بسیارند دانش آموزان و دانشجویانی که چنین زجری بر آنان روا داشته می شود.

بدفهمی هایی در باب تعلیم و تربیت

 بدفهمی دیگر، گسستن تعلیم از تربیت است. برخی به بهای تأکید بر تربیت، اخلاق و ارزش، دانش را بی بها می کنند و برخی دیگر، وظیفۀ خود را در تعلیم یک دانش (مانند ریاضی) حصاربندی می کنند و آن را فارغ از ارزش و اخلاق می نگرند. اما تعلیم و تربیت، در دو سر یک طیف چنان قرار گرفته‌اند که هیچ تربیت و اخلاقی، بی بهره از دانش ورزی نخواهد بود و هیچ تعلیم معلمی، فارغ از ارزش نتواند بود. هر معلمی به محض رویارو شدن با انسان دیگری به نام شاگرد، در کمند مواجهه ای اخلاقی درافتاده است.

 بدفهمی دیگر، تعلیم و تربیت را نوعی دستکاری دانستن است. دستکاری تنها با اشیا ممکن است، اما آدمیزاده، عاملی است که سرنوشت خود را خود، هر چند در ارتباط با دیگران، رقم می زند. عامل نگریستن شاگرد، تنها راهی را که پیش پای معلم می گذارد، تعامل است، هرچند تعاملی ناهمتراز. دشواری تعلیم و تربیت در این است که، از سویی، به بهای ناهمترازی معلم و شاگرد، عاملیت شاگرد قربانی نشود و، از سوی دیگر، به بهای عاملیت شاگرد، ناهمترازی انکار نشود.و بدفهمی دیگر و بدفهمی دیگر ...

 این تعلیم و تربیت است با پیچیدگی های فراوانی که در دل دارد و سادگی فریبنده ای  که در رخسارش نقش بسته است. تعلیم و تربیت، همچون عشق، سهل و ممتنع است که نخست آسان می نماید، اما سخت آبستن است و آبستن سختی هاست. اما اگر به "مهر" وفا کنیم، هیچ سختی نیست که آسان نشود.

کانال شخصی

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ شنبه 31 شهریور ماه ، وزیر آموزش و پرورش  به مناسبت آغاز سال تحصیلی در دبستان پسرانه شهید امیری کیا واقع در منطقه 12 تهران حضور یافت و به ایراد سخن پرداخت .

وزیر آموزش و پرورش به مناسبت آغاز سال تحصیلی یکی از مدارس نوساز در این منطقه واقع در مرکز تهران را برای مراسم آغازین مدارس انتخاب نمود و این در حالی است که منطقه 12 یکی از مناطقی است که در بافت فرسوده و غیرمقاوم و ناایمن تهران قرار گرفته است .

بیش از هزار فضای آموزشی در سطح استان تهران وجود دارد که ایمنی لازم را برای دانش آموزان ندارند و بیش از 50 درصد این مدارس در شهر تهران مستقر هستند .

با این حال فضای آموزشی در این منطقه بسیار محدود بوده و مدرسه شهید " امیری کیا " با داشتن فضایی کوچک بیش از 540 دانش آموز را در خود جای داده است .

بطحایی در این مراسم به تعداد زیاد دانش آموز و تراکم فراوان در این مدرسه اشاره کرد اما راهکاری برای این مساله ذکر نکرد و مطابق معمول بیان کرد که خیلی از مدارس چنین وضعیتی دارند و در حال تلاش برای حل موضوع است .

کودکان کلاس اولی که وارد حیاط مدرسه می شوند با مردی یا زنی رو به رو می شوند که  در ورودی درب مدرسه ایستاده و سربندهای مشکی و قرمز با عنوان یا حسین بر پیشانی کودکان می بندند .

« دانیال نظری » دانش آموز سال سوم دبستان اما بر خلاف سایرین سربندی ندارد و قرار است متنی را که از پیش نوشته شده است را برای وزیر آموزش و پرورش بخواند .

در ازدحام جمعیت محافظ وزیر " دانیال " گم می شود و حتی اجازه قرار گرفتن در پشت تریبون را پیدا نمی کند .

تند و سریع متن را می خواند و وزیر هم او را تشویق می کند .

مراسم در فضای باز برگزار می شود و اشعه مستقیم آفتاب موجب اذیت دانش آموزان می شود و عرق کردن دانش آموزان موجب می شود که سر بند دائما لیز بخورد و دانش آموزان مجبورند که دائما آن ها را بالا بزنند و این موجب کلافگی آنان می شود .

یکی از اعضای انجمن اولیا و مربیان این دبستان به صدای معلم چنین می گوید :

" تراکم دانش آموزان کلاس اولی بیش از 41 نفر در هر کلاس است و این در حالی است که فقط برای 34 دانش آموز صندلی تعبیه شده است .

او در ادامه عنوان می کند که برای این وضعیت صندلی های اضافی در کلاس قرار داده می شود و گاها میز دانش آموزان با تخته سیاه ( برد ) تصادم پیدا می کند .

این عضو انجمن ضمن اشاره به این موضوع که مدرسه با داشتن صندلی های پلاستیکی این صندلی ها را اجاره کرده است از مخالفت انجمن اولیا و مربیان با تامین اعتبار برای این موضوع می گوید اما رای انجمن ارزشی نداشته است و مدیر مدرسه کار خود را کرده است .  

او حتی عنوان می کند که شیرهای دستشویی مدرسه دیروز عوض شده اند .

مجری مراسم گویا فراموش کرده است که دارد برای کودکان سال اولی حرف می زند و با ادبیات رسمی مطالب را تحویل آنان می دهد .

وزیر آموزش و پرورش برای  دقایقی کوتاه سخنرانی می کند .

بطحایی از این لحظه با عنوان " بهار در پاییز "  نام می برد و به این منظور هم به سخنان مجری مراسم استناد می کند .

دانش آموزان در حین سخنرانی وزیر و قبل از آن با یکدیگر صحبت می کنند و برخی از مجریان و اولیا با هیس هیس های ممتد آنان را دعوت به سکوت می کنند اما با بی اعتنایی این کودکان رو به رو می شوند .

بطحایی به بچه ها می گوید که آرامشی که اکنون در میان دانش آموزان وجود دارد به علت توسعه پیش دبستانی است که حاصل شده است و قدیم ها دانش آموزان با گریه و شیون به مدرسه می آمدند .

بطحایی در ادامه سخنان خود گفت :

" معلمین شما کاملا خود را آماده کرده اند که سال تحصیلی بسیار باشکوهی را آغاز کنیم .

معلمین ، آموزش و پرورشی و همه دست اندرکاران آموزش و پرورش همه را خود را آماده کرده اند مدرسه ای را برای شما فراهم کنند که شما با ورود به مدرسه در کنار هم سن و سالان تان زندگی کردن را تمرین کنید ، با هم زندگی کردن را تمرین کنید و از آمدن به مدرسه بسیار شاد و نشاط باشید .

همان طور که آقای باقری ذکر کردند از یادگیری تان لذت ببرید و احساس نشاط خیلی زیادی بکنید .

هنوز خیلی از بچه ها چشم هایشان پف دارد و این نشان می دهد که بچه ها دیر از خواب بیدار شده اند و از فردا یواش یواش باید سحر خیزی را تمرین کنید . "

پیش از آمدن وزیر آموزش و پرورش کودکی در جایگاه اشعار حماسی را ممتد و از حفظ می خواند و در این میان لبخندهای معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش دیدنی است .

وزیر که می رود مراسم تمام می شود و مجری دعای توسل را با صدایی بلند می خواند .

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

گزارش صدای معلم از مراسم آغاز تحصیلی در روز شکوفه ها و حضور وزیر آموزش و پرورش در دبستان شهید امیری کیا

پایان گزارش /

منتشرشده در گفت و شنود

به نام خداوند جان و خرد
چو ایران نباشد تن مباد

جایگاه پرچم در مدرسه و حس وطن دوستی در نظام آموزشی ما

ماه مهر دوباره آغاز شد و زنگ‌ مدارس به صدا در آمد. نسیم  بهار آموزش و پرورش در  ایران وزیدن گرفت .
شروع فصل دانایی را به همه همکاران و دانش آموزان عزیز تبریک می گویم.
پرورش یکی از دو رکن اصلی آموزش و پرورش می باشد . متاسفانه همیشه به دلایل مختلف این موضوع چندان که بایسته بوده مورد توجه قرار نگرفته است .
البته در زمینه انجام مراسم نماز ، عزاداری و مولودی کارهایی انجام‌می شود ولی در زمینه های دیگر فعالیت ها خیلی ضعیف است.
از جمله مواردی که مورد غفلت قرار گرفته است تقویت حس وطن دوستی در بین دانش آموزان  است .با توجه به این موضوع که کشور ما از اقوام و مذاهب مختلف تشکیل شده است وجه مشترک بدون مناقشه همه ما ،ایران عزیز می باشد .

جایگاه پرچم در مدرسه و حس وطن دوستی در نظام آموزشی ما

فرزندان ایران عزیز ما -که همیشه دشمنانی قسم خورده دارد- می بایست هرچه بیشتر نسبت به مام میهن احساس تعلق کرده تا در بزرگسالی برای آن فداکاری نمایند.

متاسفانه در حال حاضر به دلایل مختلف از جمله سیاست ها و‌ عملکرد بد مسئولان حس وطن پرستی و همگرایی کم رنگ  شده است .یکی از مصادیق این موضوع ، پدیده مهاجرت گسترده افراد به خصوص نخبگان به خارج از کشور می باشد که خسارت های جبران ناپذیری را به کشور وارد کرده است.
البته آموزش و‌پرورش تا حدی با گنجاندن دروسی در کتب ادبیات فارسی سعی در تقویت ایران دوستی و وطن پرستی داشته است ولی کافی به نظر نمی رسد.
یکی از برنامه هایی که هزینه مالی هم ندارد پخش سرود جمهوری اسلامی و برافراشته شدن پرچم سه رنگ ایران عزیز در ابتدای مراسم صبح گاه مدارس می باشد .

جایگاه پرچم در مدرسه و حس وطن دوستی در نظام آموزشی ما

این برنامه به ندرت در مدارس اجرا می شود . این برنامه باید اجباری شود و همه مدارس می بایست مکلف به اجرای آن در آغاز مراسم صبح گاهی شوند. از دیگر برنامه هایی که در این زمینه می تواند مفید باشد پخش سرودهای ملی مانند «ای ایران » در زنگ های تفریح می باشد.
به هر حال امیدواریم با اصلاح رویه های موجود روز به روز شاهد تقویت همگرایی ملی و روحیه فداکاری برای ایران عزیز باشیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

اخلاق حرفه ای در روابط عمومی ها و فرهنگ امنیتی و حراستی در آموزش و پرورش

امروزه ایجاد بسترهای مناسب برای کارکنان دستگاههای اجرایی و اداری  یکي از مهمترین دغدغه‌هایي است که مديران کارآمد دنبال می کنند تا با حاکمیت ارتباطات انسانی شرایطی را فراهم کنند تا کارکنان با حس مسئوليت و تعهد کامل به مسائل جامعه و حرفة خود، اصول اخلاقي حاکم بر شغل و حرفة خود را رعايت کنند.

ضرورت گسترش اخلاق حرفه ای تا بدان جاست که در غرب سكولار هم ، در دانش‌هاي مربوط به مديريت و سازمان، شاخه‌اي با عنوان اخلاق حرفه‌اي وجود دارد.  

در جهان صنعتی هم که مادی گرایی و سود طلبی  رواج یافته است ؛ بسياري از کشورها به اين بلوغ رسيده‌اند که بي‌اعتنايي به مسائل اخلاقي و فرار از مسئوليت‌ها و تعهدات اجتماعي، نتیجه ی جز رکود ، ایستایی و زیان در برندارد . آیا در منشور اخلاقی روابط عمومی نباید به صداقت، وجدان کاری، حفظ و تلاش برای تعالی ارزش‌های سازمانی و رعایت حقوق مردم و مخاطبان و  پرهیز از جعل واقعیت همت گماشت ؟

با توجه به جایگاه روابط عمومی به عنوان نقش رابط در برقراری ارتباط میان مدیران  با کارکنان و افکار عمومی رعایت اخلاقی حرفه ای بیش از هر واحد دیگری در این جایگاه احساس می شود .

باید پذیرفت که رعایت اخلاق برای روابط عمومی جنبه حیاتی دارد؛ چرا که یک روابط عمومی کارآمد برای حفاظت سلامت روانی حرفه‌ای خود ناگزیر از رعایت اصول اخلاقی و تدوین آیین‌نامه‌های رفتاری در روابط عمومی است.

تردیدی نیست که پای بندی به اخلاق در روابط عمومی می تواند به جلب اعتماد مخاطبان به سازمان و یا عدم اعتماد آنان و بی اعتباری مجموعه منجر شود ،زیرا درمناسبات انسانی ،اخلاق بسیار مهم  و تعیین کننده است .

آنچه مسلم است ، بين اخلاق به عنوان يك شاخص و معيار انساني با نوع ماهيت و فعاليتهاي روابط عمومي رابطه‌اي بسيار نزديك و تنگاتنگ وجود دارد.

اخلاق حرفه ای در روابط عمومی ها و فرهنگ امنیتی و حراستی در آموزش و پرورش

در واقع روابط عمومي بدون اخلاق معنا و مفهوم واقعي خود را نخواهد داشت چرا كه اساس ارتباط و رابطه انساني و پايداري آن بين يك سازمان و مخاطبانش را صداقت و ايجاد اعتماد متقابل تشكيل مي‌دهد و روابط عمومي چيزي جز اين نيست ؛ به عبارت ديگر روابط عمومي زماني در مسير صحيح خود حركت مي‌كند كه در جريان دوسويه ارتباط بين سازمان و مخاطبان مهمترين اصل كه همانا معيارهاي اخلاقي است رابه درستي رعايت کند و اگر در این چرخه عوامل دیگری مانند عوام فریبی ، دروغگویی ، اطلاعات کذب ؛ تعرض به حریم خصوصی افراد ؛ تطمیع و تهدید افراد ، پرونده سازی و ..... فرصت بروز و ظهور پیدا کند ؛نتیجه ای جز سلب اعتماد کارکنان ، افکار عمومی و فرسایش دستگاه در بر نخواهد داشت .  

چند روز پیش بود که یکی از دوستان حراست تماس گرفت  و با کمال احترام خواست به واحد حراست مراجعه کنم تا به صورت رودررو مسائلی را مطرح نماید . از اشاراتی که داشت متوجه شدم که روابط عمومی به اطلاعات شخصی من دسترسی داشته و توانسته با سوء استفاده از حریم شخصی من مستنداتی را  علیه خودم تهیه کند .

هفتم فروردین ماه سال جاری بود که سرپرست معزول اداره کل آموزش و پرورش لرستان در اقدامی خلاف عرف اداری بدون هیچ گونه مراسم تودیع و معارفه ای سرپرست اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی را منصوب کرد و من هم که مسئولیت اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی را در آن زمان برعهده داشتم حتی فرصت نکردم تا  ایمیل و تلگرامم را که بر روی سیستم رایانه ام نصب بود و از آن برای امور اداری مانند دریافت تصاویر مراسمات برای تنظیم اخبار و یا ارسال اطلاعات به مرکز اطلاع رسانی وزارت استفاده می کردم ؛ حذف کنم .

گرچه روز بعد تلفنی از همکاران خواستم که اطلاعات شخصی من را از روی سیستم حذف کنند و  باور هم نمی کردم که بخواهند از این حریم خصوصی سوء استفاده کنند .

با وجودی که سرپرست جدید اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی در دوره دبیرستان دانش آموز خودم بود و بعد از آن  هم در دوره خدمت در روابط عمومی به عنوان کارشناس این حوزه از حمایت های من برخوردار بود ، این اطمینان را داشتم که به حریم شخصی من ورود نخواهد کرد و از حذف اطلاعات شخصی بر روی سیستم اداری مطمئن بودم . اما تماس همکار اداری این تلنگر را در من زنده کرد که به تنظیمات تلگرام و ایمیل خود سری بزنم .

با کمال تاسف مشاهده کردم که در این مدت  افراد دیگری از طریق سیستم های تبلت و رایانه اداری به  تلگرام و ایمیل من دسترسی داشته اند .

اخلاق حرفه ای در روابط عمومی ها و فرهنگ امنیتی و حراستی در آموزش و پرورش

وقتی به حراست مراجعه کردم ؛  کپی صفحات مختلفی از فضاهای مجازی  و رسانه های دیداری را مشاهده کردم که دست نوشته هایی هم در ذیل آنها وجود داشت که مرا متهم به جوسازی و تخریب دستگاه تعلیم و تربیت کرده بود . در نگاه اول دست خط مسئول روابط عمومی را تشخیص دادم .

برایم خیلی گران بود که بپذیرم دانش آموز و کارشناس دیروزم بخواهد با دستاویز کردن نکات غیر اخلاقی و غیر حرفه ای مرا در مظان اتهام قرار دهد و اینچنین راحت و آسوده به صحنه سازی بپردازد .  اما این حضور لااقل این سود را داشت تا همکاران اداری متوجه حقایقی شوند که مسئول جدید با وارونه جلوه دادن آنها سعی داشته ناکامی و عدم توفیق خود را به مسئول پیشین ربط دهد .

در حالی که تعرض به حریم شخصی افراد جرم محسوب می شود متاسفانه مسئول روابط عمومی با دسترسی به اکانت شخصی من و کپی انتقادات در تلگرام شخصی آنها را علیه خودم مستندسازی کرده بود .

آیا عجیب نیست در حالی که آموزش و پرورش  حاکمیت امنیت فرهنگی را یکی از سیاست های راهبردی خود معرفی  می کند ، در زیر مجموعه این وزارتخانه روابط عمومی به دنبال امنیتی کردن دستگاه باشد و با تجاوز به حریم خصوصی افراد و پرونده سازی در وادی دیگری و بر خلاف اندیشه و راهبرد دستگاه حرکت کند ؟

مگر نه این است که پای بندی فعالان روابط‌عمومی به اخلاق حرفه‌ای از مهم‌ترین ویژگی‌های یک مدیر روابط‌عمومی حرفه‌ای است ؟

آیا در منشور اخلاقی روابط عمومی نباید به صداقت، وجدان کاری، حفظ و تلاش برای تعالی ارزش‌های سازمانی و رعایت حقوق مردم و مخاطبان و  پرهیز از جعل واقعیت همت گماشت ؟

گرچه یقین دارم این روابط عمومی با این رویه و راهبرد نمی تواند به عنوان امین معلمان زبان گویای آنان و مدافع حقوق آنان باشد و در راستای تکریم معلم گام بردارد ؛ اما تعجب است  که چگونه مدیران با وقوف به حقوق انسانها و احترام به حریم شخصی ،اجازه می دهند تا در سازمان تحت مدیریت آنها افرادی با اعمال خلاف عرف و قانون به حریم خصوصی افراد تعرض کنند .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

چالش ها و بحران ها در نظام آموزشی ایران

سیستم آموزشی کشور از ابتدا تا کنون با مسائل و بعضا بحران هایی روبه رو بوده است که حل نشدن آنها ضربه هایی جدی به بدنه و روح این سیستم معلول وارد کرده است . مسئولان مربوطه به جای آسیب شناسی و جست و جوی راه حل برای مشکلات، بیشتر در حال تحمیل نظرات خود بر این سیستم بوده اند ، نظراتی که شاید افراد موجود در سیستم از دانش آموز تا هیئت امنای مدارس به آنها حداقل نقد داشته و دارند!

امروز در این سیستم که مشکلات مختلفی گریبان آن را گرفته است حق معلم، از گرفتن حقوق ماهیانه در عمل فراتر نمی رود و وظیفه ی دانش آموز، بیشتر ساکت بودن و رفت و آمد منظم به مدرسه است تا یادگیری گفت و گو و مهارت های ارتباطی و... !

والدین هم می بایست پیگیر درس و مشق فرزندان خود باشند تا خدایی نکرده از بچه های همسایه و اقوام ! عقب نمانند.

در مدارس هیئت امنایی هم اگر افراد هیئت امنا با مدیر آموزش و پرورش به اختلاف نظر برسند به جای گفت و گو و رسیدن به راه حلی منسجم به نفع دانش آموزان، این مسائل به قومیت ، جنسیت و اختلافات جغرافیایی گره زده می شود و گستردگی این اختلافات موجب مشکلات بیشتر می شود!

انگار مدیریت فرایند مدار و برنامه محور در سیستم آموزشی به رویایی خنده دار بدل شده است! ما در این شرایط پیچیده به شدت به شخصیت و سیاستی دموکرات، مشارکت جو ، خوشبین و امیدوار به آینده ی این سیستم نیاز داریم

این ها همه ناشی از بحران هایی است که در عمق جان این سیستم نفوذ کرده و کم کم مثل موریانه انگیزه را از این سیستم را می گیرد.
امروز در عرصه ی بین المللی مدیریت در یک مقام و در یک میز و صندلی خلاصه نشده است بلکه در جهان امروز مدیریت یعنی رهبری تغییر! (پروژه ی مدیریت موفقISSPP -2000 تا 2006).

آیا نگاه به مدیریت در این سیستم به عنوان رهبری تغییر است یا تغییر رهبری؟!
در این پروژه ی عظیم مدیران موفق کسانی هستند که :
1. موجب موفقیت دانش آموزان مدرسه فراتر از آزمون های ملی و ایالتی شده اند.
2. ارزیابی شهرت این مدیران از طریق مشورت با مدیران دیگر و بازرسی صورت گرفته است.
3. شهرت موفقیت مدرسه از طریق موفقیت در آزمون های خاص مشخص می شود.(توبین،2015)

مسئله ی محتوای ایدئولوژیک در منابع درسی موجب بحران عدم نقد پذیری، عدم تحقیق و نگاه غیر علمی به مشکلات کشور در همه ی سطوح این سیستم شده است!
مدیران موفق در این برنامه کسانی هستند که قادر به سازگاری با شرایط داخلی و خارجی باشند و برنامه ای جهت هدایت استراتژیک برای رسیدن به اهداف اخلاقی و معنوی را داشته باشند.


امروز به عینه می بینیم که اختلاف نظر و دیدگاه در سطوح مدیریتی ناشی از بازی های سیاسی ، لجبازی شخصی و تحمیل نظرات خود بر دیگران است .

عزیزان، نگاهی فارغ از سیاست ، قومیت و مذهب به آموزش و پرورش بیندازید تا ببینید بحران آن فقط کمبود بودجه نیست!

مسئله ی ناامیدی از تغییر موجب بحران هایی از قبیل جذب معلمان ضعیف ، انتصاب مدیران سیاسی و تربیت دانش آموزان ناکارآمد شده است!

چالش ها و بحران ها در نظام آموزشی ایران

مسئله ی محتوای ایدئولوژیک در منابع درسی موجب بحران عدم نقد پذیری، عدم تحقیق و نگاه غیر علمی به مشکلات کشور در همه ی سطوح این سیستم شده است!

مسئله ی بدبینی موجب نگاه امنیتی ، افسردگی و خمودگی نسبت به برنامه های جدید در بین معلمان و به تبع آن دانش آموزان شده است!

امروز همین بدبینی موجبات عدم مسئولیت پذیری را فراهم کرده است در حالی که طبق تحقیقات ؛ خوشبینی موجب تحریک ایجاد تغییر و به تبع آن مسئولیت پذیری خواهد شد.(سلیگمن-2006)

مسئله ی بی عدالتی در امکانات آموزشی موجب سربرآوردن موسسات قارچی به صورت بنگاه های تجاری در سطح و عمق این سیستم شده است و موجبات رشد آزمون ها و کنکور در این مملکت را فراهم آورده است! و چندین بحران و مسئله ی دیگر که انرژی سیستم و اعضای آن را کاملا خواهد گرفت.

حال به راحتی می بینیم که جای مسئله های بالا به راحتی با بحران ها می تواند عوض شود و بحران ها مسئله ای شوند که موجب چرخه ای از مسئله / بحران می شوند و این دور باطل تا آمدن رهبر تغییر ادامه یابد.

امروز مسئله ی عدم جرات ورزی در کل سیستم موجب بحران عدم قطعیت شده است که آن هم به نوبه ی خود میدان اختلاف نظر و سلیقه را تبدیل به جبهه ی جنگ و دعوا کرده است.

چالش ها و بحران ها در نظام آموزشی ایران

مشکل ما در آموزش و پرورش شخصی نیست بلکه شخصیتی است ، سیاسی نیست بلکه سیاستی است.

ما در این شرایط پیچیده به شدت به شخصیت و سیاستی دموکرات، مشارکت جو ، خوشبین و امیدوار به آینده ی این سیستم نیاز داریم . سیستمی که نمی خواهد خرج دانش آموزی کند که فرداها از او ذیل عنوان فرار مغزها یاد کند! دانش آموزی که آن قدر مهارت یاد گرفته است که به خاطر عدم قبولی در آزمون ها دست به خودزنی و خودکشی نزند!

دانش آموزی که برایش وطن پرستی به معنای تلاش برای تحلیل و حل مشکلات باشد نه مبارزه با دیدگاه دیگران و پافشاری بر منافع شخصی در مقابل منافع ملی! دانش آموزی که اختلاف دیدگاه با دیگران را کینه و دشمنی معنا نکند و دانش آموزی که در آینده در مقابل قانون از واژه ی " دلم می خواهد!!" و " به من چه!" استفاده نکند...


منابع :
کتاب از بدبینی به خوشبینی نوشته ی مارتین سلیگمن سال ترجمه مهدی قراچه داغی--1397 نشر پیکان
پروژه ی مدیریت موفق 2006


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 02 مهر 1397 10:43

مدارس فولادشهر را دریابید !

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه زیر توسط یکی از شهروندان فولادشهر اصفهان برای صدای معلم ارسال گردیده است .

علی رغم انتشار نامه های قابل توجه از آموزش و پرورش اصفهان این اداره تاکنون نسبت به مطالبات مطروحه پاسخ گو نبوده است .

« صدای معلم » آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور