زهرا صفایی ؛ منطقه 18 :
به نظر من همه مشکلات همه جامعه ما وابسته به هم است. این که اولیاء مشکلات اقتصادی بسیار فجیعی دارند و یا شاید درگیری های فکری به آنها اجازه صحبت کردن با فرزندشان را نمی دهد . این دو موضوعی که شما مطرح کردید که یکی فضای دنیای مجازی و دیگری گفت و گوی دانش آموزان با والدین شان رابطه خیلی تنگاتنگی با هم دارند. پدر و مادر درگیر فضای مجازی اند، تک فرزندی رواج پیدا کرده و فرزند هم تنها راه کار برای رفع نیازش و پر کردن خواسته هایش استفاده از فضای مجازی است و این یکی از دلایل صحبت نکردن با پدر و مادر است. در جامعه یک شکلی از زندگی رواج پیدا کرده است و همان طور که خانم ابتکار فرمودند یا صحبت نمی کنند و یا شاید صحبت نکردن با آنها بهتر است چون مشکلات فرزندانشان را درک نمی کنند و خیلی چیزها روی آنها تاثیر می گذارد. پدری که از صبح بیرون می رود و مشکلات جامعه، رانندگی مردم ، مشکلات اقتصادی همه اینها روی او تاثیر می گذارد و دیگر توان صحبت کردن با فرزندش را ندارد.
فاطمه ستاری ؛ منطقه 8 پایه یازدهم :
تحمیل سلیقه ها از طرف والدین گاهی با واکنش های تلخ و تند از سوی فرزندان مواجه می شود گرچه کوچکترین افی نباید به والدین گفته بشود. اما جوانانی که سرکش هستند و نافرمانی می کنند دارای اراده و لجاجت هستند با والدین وقتی توصیه ای از سوی والدین به آنها می شود حتی بدون این که زحمت فکر کردن به خودشان بدهند می آیند دقیقا راهی را انتخاب می کنند که مخالف و عکس گفتمان و نظر آنها هست . برای رفع این مشکل باید خانواده احترام به شخصیت فرزندان بگذارند و در میان جمع آنها را کوچک نکنند یا آنها را فرد بی خاصیتی جلوه ندهند ، به شخصیت آنها احترام بگذارند و هم این که عدم درک جوانان از طرف پدر و مادر است.
در مشکلات زمانه پدر و مادر در زمان جوانی خودشان در این مشکلات حضور نداشتند بنابراین نمی توانند شرایط ما را درک کنند. درست است که تجربه دارند اما نمی توانند ما را درک کنند چون در شرایط ما نیستند . موضوع دیگر عدم مقایسه کردن است. جوان متعلق به زمان حال است نه به بیست سال پیش. بنابراین نباید این انتظار را داشته باشند که مثل آنها رفتار بکنیم مثل آنها صحبت بکنیم مثل آنها لباس بپوشیم. قبل از این که بخواهند در جایگاه پدر و مادر برای ما باشند و تصمیم بگیرند یک دوست برای ما باشند. خودشان را جای ما بگذارند و در کنار ما باشند نه در مقابل ما باشند. موضوع دیگر زودجوشی والدین در برابر مشکلاتی است که برای ما پیش می آید. زمانی که مسئله ای برای جوان پیش آمده با واکنش تندی از پدر و مادر مواجه می شود و باعث می شود دیگر مشکلش را با پدر و مادر در میان نگذارد. یک مشکل اساسی دیگر این که امروزه والدین خیلی زیاد درگیر مشکلات دیگری هستند مانند مسائل کاری و دیگر مسائل در صورتی که جوان در این سن به بیشترین چیزی که نیاز دارد محبت است. نیاز به محبت دارد اما خیلی از پدر و مادرها حس می کنند که تمام نیازهای جوانان به این ختم می شود که کامل بودن از لحاظ مالی و رفاهی کافی است در صورتی که مهمترین نیاز، نیاز به محبت است.
مرتضی مؤذن زاده ؛ منطقه 18 - پایه دوازدهم :
ما در جلساتی که قبلا برگزار می شد و حضور داشتیم اکثرا مقام های پایین تری حضور پیدا می کردند و ما اعتقاد داشتیم که این صحبت ها به گوش شما نمی رسد یا دانش آموزان نگران بودند که اهمیت شان آن قدر کم است که خود آقای وزیر حضور پیدا نمی کنند و امروز واقعا لطف کردید و از شما تشکر می کنم و این امید آن را می دهد که تحول بنیادی رخ بدهد. اگر معلمان ما واقعا اشخاصی باشند که آموزش دیده باشند و در آن حوزه تخصص و شایستگی داشته باشند و واقعا به آن عمل بشود
من این سیستم آموزشی قبل و بعد از آن را با تحولاتش پشت سر گذاشته ام. ما یک نسلی هستیم که به اصطلاح بین دانش آموزان به آن می گویند موش آزمایشگاهی. چون ایده های جدید روی ما اجرا شد و ما از این داستان ناراحت هستیم. در صحبت ها گفتند که فرزندان از طرف والدین درک نمی شوند چرا؟ چون والدین فقط به یک نقشه راه اعتماد دارند و آن چیزی است که در جامعه جا افتاده و عرف است که درست را بخوان و یک کنکور موفق داشته باش و برو دانشگاه. یعنی تنها موفقیت خروجی ما این است که از سمت دانشگاه به یک موفقیت برسید. مشکل این کجاست. زیرا پدر و مادر در این جامعه بزرگ شده اند و از این جامعه نشات گرفته اند. وقتی والدین تنها راه موفقیت فرزندانشان را تحصیل در یک دانشگاه خوب می بینند و بچه را تحت فشار می گذارند و بچه تا حد خودکشی پیش می رود که باید ریاضی ات را خوب بزنی در صورتی که ما انواع هوش را داریم. یک نفر هوش موسیقیایی دارد یک نفر هوش معنوی دارد ولی ما فقط روی هوش ریاضی تمرکز کردیم. اگر ما بخواهیم موفق باشیم باید زمینه ها و زیرساخت هایی در جامعه به وجود بیاوریم و وقتی این زیرساخت ها به وجود آمد پدر و مادرها اعتمادشان جلب می شود و بیشترین تاثیر گذاری را روی فرزند دارند.
تفاوت تفکر فرزندان با پدر و مادر در چیست؟ فرزندان نسلی هستند که ارتقا پیدا کرده اند که به آن غرب زدگی می گویند ولی من به آن می گویم مواجهه با تکنولوژی. وقتی ببینند توانایی ها و راه های جدیدی باز شده دوست دارند به آن سمت حرکت کنند. ولی آموزش و پرورش ما بر مبنای قدیم بنا شده است مانند تفکر پدر و مادرها که برگرفته شده از سیستم های کشورهای دیگر که فقط تحصیل کن و برو بیرون. این اشتباه نیست اگر من یک موسیقیدان خوب بشوم زمینه آن در کشور وجود ندارد ولی کم کم دارد ایجاد می شود ولی زیاد نقد هم نمی کنم و تشکر هم می کنم.
این نسل آزمایشگاهی که گفتم تفکر یک سبک زندگی بر روی ما اجرا شد و درس تفکر و سبک زندگی اکثرا کلاسش برای ما حذف می شد و داده می شد به کلاس ریاضی حسابان و معلمی که در کلاس حضور پیدا می کرد و خود معلمان هم می گفتند این همکار ما هیچ اطلاعاتی در این زمینه ندارد کتاب را برای ما روخوانی می کردند و ما علامت می زدیم و حفظ می کردیم. مگر این کتاب برای حفظ شدن است پس هیچ فرقی با مبانی نظری ندارد و به این عمل نمی شد .
اگر معلمان ما واقعا اشخاصی باشند که آموزش دیده باشند و در آن حوزه تخصص و شایستگی داشته باشند و واقعا به آن عمل بشود. ما الآن کتاب مدیریت سبک زندگی داریم که سال دوازدهم اجرای آزمایشی آن روی ما است در صورتی که ما خیلی از مراحل زندگی مان را پشت سر گذاشته ایم اگر این کتاب در سال های گذشته برای ما تدریس می شد و طبق تجربه ای که از بچه ها شنیدم که می گفتند ما می توانستیم جلوی خیلی از اشتباهاتمان را بگیریم و پیش گیری می کردیم و اگر این اتفاق قرار بود که بیفتد و پیش آمدها را می دانستیم این کارها را انجام نمی دادیم.
من یک انتقادی هم داشتم شما نسل ما را نسل آزمایشی کردید و سال ششم و دوازدهم به ما اضافه شد و پیش دانشگاهی حذف شد. ما سال آخریم و امتحانات نهایی داریم باید به صورت تشریحی مطالعه بکنیم. همچنین کنکور را هم پیش رو داریم. باید تست هم بزنیم. دانش آموزان سال قبل ما پیش از عید را مدرسه نمی آمدند و روزهایشان سه الی چهار روز در هفته بود. زنگ های کمتر با دروس اصلی. ما وقتی برای کنکور نداریم و تا اردیبهشت باید بیاییم اگر مبانی نظری را از دست بدهیم در امتحانات نهایی شکست می خوریم. ما در این بین باید چه کار کنیم. گیر کرده ایم.
ادامه دارد .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
آن وقت آیینه ، واقعیت هایی را نشان می داد که جناب وزیر،
در دیپرسیون فرو می رفتند. جایی رفته اند که در آن آیینه
تایید کند که توانمتدتر و با کفایت تر و شایسته تر از تو وزیری
در این کشور نیست.
ایشان به ناحق به آن مقام رسیده اند انصاف نیست تنها با بالا رفتن از دیوار همسایه برای 40 سال مدیر این نظام باقی بمانند و رانت خواری کنند.
چرا فک و فامیلتان را به ان ور آب ها فرستادین و فقط پیر ئ پاتال های مثل خودتان که فسیل شده اند این ور آب مانده اند
اگر شما از دبیران قرآن آزمون روخوانی بگیرید
خواهید دید که ....!!!!!