گروه رسانه/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « مهدی بهرامی اقدم » روحانی و موسس مدرسه قرآن و عترت بناب از مدیر صدای معلم به اتهام " نشر اکاذیب در فضای مجازی " شکایت کرده است .
« صدای معلم » پیش تر و در دفعات متعدد نسبت به ادامه چنین روندی در برخورد با معلمان منتقد به « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش هشدار داده بود .
بخشی از کارنامه « سید محمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش در مورد " معلمان منتقد " :
در وزارت بطحایی مدیر آموزش و پرورش بناب از معلمان شکایت کرد .
در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی از معلمان منتقد شکایت کرد .
در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان از سایت عصر خبر شکایت کرد . ( این جا )
مدیر کل آموزش و پرورش قم هم در ردیف شکات قرار گرفته است .
اخیرا هم مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز به صف شکایت کنندگان پیوسته است .
یکی از نکات قابل توجه ، قابل تامل و البته قابل تحسین در وزارت فانی و دانش آشتیانی سعه صدر بالا و تحمل مخالفان و منتقدان نسبت به سیاست ها و عملکردهای وزارت آموزش و پرورش بود .
اما گویی « سید محمد بطحایی » دارد در این زمینه رکورد می زند .
شاید بتوان پایه گذار چنین فضایی را در وزارت یک ساله بطحایی ، « علی اللهیار ترکمن » دانست .... ( این جا )
« صدای معلم » از مسئولیت شناسی و آگاه سازی آقای « سعید رستگار » تشکر و قدردانی می کند .
« صدای معلم » از همه همکاران و دوستانی که در این مدت حمایت های بی دریغ خود را نسبت به رسانه خودشان ابراز داشته اند تشکر و قدردانی می کند .
وقتی یادداشت خانم مینو امامی « حاشیه شکایت از مدیر صدای معلم »را مطالعه کردم برخود لازم دانستم مطلبی را اول به خودم و بعد به دیگر همکارانم درسراسر کشور یادآور شوم که :
”از ماست که بر ماست !”
واقعیت اینکه با خواندن این مطلب یاد گذشته ی نه چندان دور خود و خانواده افتادم و آن اینکه به عرض برسانم پدر بنده بازنشسته شرکت واحد اتوبوسرانی تهران می باشد .
یادم می آید وقتی ما در تهران سکونت داشتیم و ایشان از لحاظ جسمی توان بیشتری داشتند در اکثر زمانی که از منزل به قصد مکانی خارج می شدیم ابتدا مسیری ما را پیاده همراه می برد و بعد از آن فقط از طریق اتوبوس های شرکت واحد ما طی مسیر می نمودیم .
نکته ای که قابل توجه بود اینکه ما در هیچ ایستگاهی نیاز به توقف نداشتیم و فقط همان طور که از پیاده رو طی مسیر می کردیم ایشان حواسش از دور به ماشین های اتوبوس شرکت واحد بود و البته کارت شناسایی خود را نیز آماده در دست داشت و به محضی که در طی مسیر پیاده روی ماشین اتوبوس شرکت واحد را می دید دستش را که کارت شناسایی اش در آن بود بلند می نمود و راننده محترم شرکت واحد فقط به صرف رویت آرم شرکت واحد بلافاصله با هر سرعتی و هر تعداد مسافری که درهر مسیر داشت می ایستاد و تمامی اعضای خانواده به همراه پدر به صورت رایگان سوار اتوبوس می شدیم و در مورد پیاده شدن نیز نهایت همراهی و همکاری را می نمود .
آری !
این چیزی جز عزت ، احترام و منزلت نبود که البته فقط و فقط توسط خود رانندگان شرکت واحد مرسوم شده بود لذا آنها از این طریق نهایت منزلت رابرای همدیگر قائل می شدند تا نیاز به احترام ، منزلت و ارزش توسط دیگران نباشند.
رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی که از اقشار متوسط جامعه بودند و کمترین حقوق را با بیشترین مشقت ها ، ناملایمت ها و ... از مسئولین تا مسافرین گرفته ، می دیدند با این کار خود برای همدیگر جایگزین انتخاب نمودند و به انتخابشان احترام و ارزش می گذاشتند و افتخار می ورزیدند .
اما اکنون نکته ای را که می خواستم یادآورشوم به خودم ودیگر همکارانم این است که ما فرهنگیان باید قبل از معیشیت دنبال منزلت باشیم و به واسطه ی آن معیشت و ... را به دست آوریم و این محقق نمی شود مگر اینکه خود برای همدیگر ارزش ، احترام و منزلت قائل نشویم .
همکارانم ! بیاییم یکبار برای همیشه این مشکل را حل نماییم و اجازه ندهیم دیگران بخواهند با نگاه ترحم آمیز به ما منزلت ظاهری اعطا کنند .
آیا به واسطه اینکه ما فرهنگیان زیاد هستیم و مهمترین وظیفه مان تربیت اشرف مخلوقات هست باید به چشم زیادی دیده شویم ؟!
امروز تمامی اقشار جامعه و مسئولین حکومتی از عالی ترین مقام تا عادی ترین فرد به صورت مستقیم با مادر ارتباط هستند و بزرگترین سرمایه مادی و معنوی عمرشان را در اختیار ما قرار دادند اما چطور میشود که متاسفانه بیشترین آنها با نگاه ترحم آمیز و اجباری به ما حقمان را اهدا می نمایند نه اینکه حق مان را تحویل مان دهند !
آری ؛ ما فرهنگیان همان طور که در یادداشت سرکار خانم امامی آمده است باید بخل و حسد و کینه و... را کنار بگذاریم و ما که نیمی از جامعه آماری کشور را در بر داریم با افتخار به خود و شغل مان با سری بلند به همدیگر ببالیم و افتخار کنیم تا منزلت واقعی ما برگردد .
بیاییم دست در دست هم با پشتوانه همدیگر ، با نقد ، پیشنهاد و راهکار در موفقیت یکدیگر سهیم شویم و اجازه ندهیم که از بالا به ما نگاهی ترحم آمیز داشته باشند .
بیاییم با موفقیت همکارانمان از وزیر تا یک خدمتگذار یا سرایدار مدرسه خوشحال شویم از ناراحتی هم ناراحت شویم . بیاییم یاری برای هم در شب تار شویم .
اکنون در زمانی که رسانه ی پرمخاطب صدای معلم با سردبیری فردی که از جنس خودمان هست و مورد شکایت قرار گرفته است آن هم به جهت رساندن صدای ما فرهنگیان ؛ حال درست یا نادرست ولی با شهامت انتقال دهنده مطالب به تمامی مسئولین بوده ، هست و خواهد بود .
لذا اکنون بر همه ی ما معلمین لازم بلکه واجب است یاری رسان ایشان که البته یاری رسان خودمان شویم و حال در این زمان و فرصت استثنایی منزلت را به همدیگر اهدا نماییم تا صدای ما فرهنگیان رساتر از قبل با پشتوانه ی هم در جهت احقاق حق نه چیز اضافی یا خارج از وظیفه ی مان به دور از هر نوع گرایش یا غرض سیاسی و... به گوش تمامی ملت بزرگوار به ویژه مسئولین محترم برسانیم .
و البته در سوی دیگر از شاکیان گرامی که از همکارانمان هستند نیز تقاضا داریم با سرلوحه قراردادن این مهم و حذف شکایت خود اکنون مسائل درون خانوادگی خود را با سعه ی صدر و روی گشاده و با تکریم ارباب رجوع حل نماییم و به فرزندانمان صبوری ، تحمل و پذیرش نقد و... را چه درست یا نادرست آموزش بدهیم .
باشد که این آغاز منزلتی نو برای ما فرهنگیان به دست خودمان گردد که البته و قطعا در صورت تحقق ، معیشت اولیه و بدون فاصله با دیگر اقشار جامعه را همراه خواهد داشت .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
همکار بزرگوار، جناب آقای رستگار،
یکی از زیباترین و واقعی ترین جملات متن عبارت است:
......"تا نیاز به احترام ، منزلت و ارزش توسط دیگران نداشته باشند."
عمده اشتباه اکثر ما این است که در انتظار تزریق احترام و منزلت و ارزش از بیرون به خودمان هستیم و برای همین طی 40 سال نتنها بدان دست نیافته ایم، بلکه از آن فاصله هم گرفته ایم.
ما باید خودمان برای خود ارزش قائل شویم و حامی و مدافع هم باشیم تا به اتفاق و انسجام زبانزد دست یابیم. اما چون همه با هم نیستیم و آستانۀ تحمل همدیگر را کمتر داریم از هر منفذی بر ما تازیده می شود.از لطف و عنایت حضرتعالی سپاسگزارم.
توفیق الهی نصیب تان.
اگر این سه ضلع مثلث منزلت را درست کنیم به همه چیز خواهیم رسید