صدای معلم :
1-رئيس مركز برنامه ريزي منابع انساني و فناوري اطلاعات وزارت آموزش و پرورش در حالی خبر از تدریس اجباری مدیران و معاونین در مدارس در سال تحصیلی آینده می دهد که چند پیش رضوان حکیم زاده معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده بود که 6 ساعت تدریس اجباری مدیران و معاونین لغو شده است .
دلیل اختلاف شما با آقای چهاربند سر چه بود ؟
حکیم زاده :
با توجه به تعریفی که از نظر علمی در خصوص برنامه درسی و اجرای درست برنامه درسی داریم و معلم را به عنوان مجری برنامه درسی در نظر می گیریم در زمان آقای دکتر آشتیانی در یکی از جلسات درخواست کردیم که از نظر ما تدریس مدیر و معاون به معنای اجرای ظاهری برنامه درسی است و عملا این که برنامه درسی اجرا شود و اهداف محقق شود این اتفاق نمی افتد به این خاطر که مدیر و معاون در شرایطی هستند که باید مسئولیت اداره مدرسه و هماهنگی های لازم را بر عهده داشته باشند و آموزش های خاصی را برای تدریس درس خاصی ندیده اند که بتوانند مسئولیت اجرای آن را بر عهده گیرند بنابراین ما یا باید با خودمان رو راست باشیم و بگوییم می خواهیم واقعا برنامه درسی را تدوین شده است را اجرا کنیم که در آن صورت نمی توانیم راضی به اجرای ظاهری آن شویم و این که فقط کلاسی برگزار شود . چیزی که عملا اتفاق می افتاد و اتفاق می افتد .
و یا این بگوییم به دلیل محدویت هایی که داریم این قسمت از برنامه درسی را اجرا نمی کنیم یعنی اصلا بهتر است که بگوییم این قسمت را فعلا تعطیل می کنیم تا این بگوییم به صورت ظاهری آن را اجرا می کنیم .
شاید عنوانی را که من به کار بردم البته نه در آن جلسه بلکه در جلسه ای دیگر این بود که یک زمانی ما مدرسه داریم و یک زمانی کاریکاتور مدرسه و کلاس داریم .
مدرسه یعنی این که همه اجزایش متناسب با نقش هایی که تعریف شده است " نقش آفرینی " کنند .
کاریکاتور هم همان ها را دارد . یعنی کلاس داریم ولی در واقع نیروی آموزش دیده ای نداریم که سر کلاس برود و برنامه درسی را اجرا کند . از این جهت درخواست کردیم با توجه به شرایطی که وجود دارد این " اجبار " را بردارند و آقای وزیر هم گفتند که انتخابی باشد اما گفتیم ما نفی نمی کنیم . شاید مدیر و یا معاونی علاقه مند باشد در حوزه ای وررود پیدا کند و تدریس داشته باشد .
بگذاریم انتخابی باشد اما بعدا اعلام شد و پس از آن جلسه من مصاحبه ای کردم و اعلام کردم اما ظاهرا دوستان با توجه به رویکردی که داشتند و بحث شان این بود که همه کلاس ها به هر شکلی برگزار شود اعلام کردند که چنین چیزی نیست .
در مشروح مذاکرات چنین چیزی بود ولی مسیر خودش را رفت و اختلاف نظر ما به این دلیل بود که ما نگاه متفاوتی داشتیم .
تصور من این بود که هدف دوستان اجرای ظاهری برنامه درسی و تشکیل دادن کلاس بود اما نگاه ما اجرای واقعی برنامه درسی توسط معلم بود .
در بازدیدهایی که داشتیم و گفت و گوهایی که با مدیران و معاونین داشتیم ، گله های آن ها را داشتیم که آن ها واقعا این تداخل نقش باعث می شود که آن ها واقعا نتوانند به وظایف مدیریتی خودشان خوب برسند و شاید یک نکته نگران کننده تر این بود که دست بر قضا درس هایی بود که از آن ما بسیار مهم هستند مثل پژوهش و توکل ، هنر و تربیت بدنی این ها معمولا به مدیران و معاونین واگذار می شد که به صورت ظاهری اجرا می شد در حالی که برای تربیت تمام ساحتی مبتنی بر سند تحول بنیادین را بخواهیم پیاده کنیم قطعا این درس ها باید جایگاه خاص خودشان را داشته باشند و ما از مغفول واقع شدن این درس ها همیشه نگران بودیم چه برسد به این که بخواهیم این دروس را به صورت فرعی بخواهیم به کسانی بسپریم که بخواهند با عجله کلاسی را برگزار کنند و یا نکنند و عملا آن ها را تبدیل به برنامه درسی فرعی می کرد . یکی از مواردی که مقفول واقع شده و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد مبنای نگاه ما ما بر اساس محاسبه نیروی مورد نیاز برای آموزش و پرورش است
صدای معلم :
چهاربند تفويض اختيار به استان ها براي استفاده از ظرفيت مديران و معاونين در امر تدريس را يكي از راهكارهاي ارائه شده دانست و تصريح كرد: با ارائه اين راهكار، بخشي از نياز نيروي انساني تأمين مي شود، همچنين مهارت ها و شايستگي هاي آموزشي و تدريس مديران و معاونين، تقويت و به روز مي شود و علاوه برآن، مديران و معاونين با تعامل بهتر با معلمان به درك بهتري از شرايط كلاس درس و روش هاي نوين تدريس و فرآيند يادگيري – ياددهي بهره مند مي شوند.
تفسیر این آقایان با تفسیر شما تفاوت ماهوی دارد .
حکیم زاده :
من در مورد چیزی نظر می دهم که در عمل اتفاق می افتاد . آیا این باعث می شد که معلمان روش های تدریس شان به روز شود ؟
آیا یافته های میدانی و یا مشاهدات میدانی این را نشان می داد .
اگر چنین بود باید همه مدیران و معاونین ما باید با اشتیاق از این کار استقبال می کردند این که بتوانند تعامل بهتری داشته باشند و روش های تدریس شان به روز آوری شود .
آن چیزی که عملا اتفاق می افتاد این نبود .
آن چیزی که اتفاق می افتاد به حاشیه رانده شدن درس های مهم بود .
صدای معلم :
اگر این گونه است چرا امثال آقای چهاربند و یا آقای الهیار ترکمن که صحبت از بهره وری در آموزش و پرورش می کنند خودشان تاکنون سرکلاس مدارس دولتی تدریس نکرده اند ؟
حکیم زاده :
من فقط می توانم فقط در مورد خودم توضیح دهم . نمی توانم در مورد بقیه همکاران اظهار نظری کنم .
باید این سوال را از کسی که متوجه آن شخص است پرسید .
صدای معلم :
چهاربند با اشاره به حجم بازنشستگي ها در سال هاي پيش رو تصريح كرد: اجراي طرح تدريس اجباري مديران و معاونين در مقطع ابتدايي از ضرورت بيشتري برخوردار است، زيرا تقليل 4 ساعت موظفي آموزگاران داراي سابقه بالاي 20 سال که تعدادقابل توجهی را شامل می شود و كمبود نيروي انساني، اجرای اين طرح را بیش از پیش ضروری ساخته است.
علی زرافشان در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا نيز اظهار می کند: شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش با طرح این مساله و تصویب آن و اعمال نظر مثبت وزیر آموزش و پرورش، در برنامه توسعه سنواتی سال 96 شش ساعت تدریس هفتگی مدیران و معاونان مقاطع مختلف تحصیلی را لغو کرد.
معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش یادآور شد: در سال های قبل دستورالعمل تدریس شش ساعت در هفته مدیران و معاونان به استان ها اعلام می شد و استان ها بر مبنای همین محاسبه، نیروهای خود را سازماندهی می کردند.
زرافشان با بیان اینکه این مصوبه از سوی مرکز برنامه ریزی منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش به استان ها ابلاغ می شود، اضافه کرد: این قانون همه دورهها، شاخهها و رشتههای تحصیلی را شامل می شود.
چهاربند بلافاصله پس از اظهار نظر همكاران خودش (معاونين وزير) در گفت و گو با خبرنگار تسنيم گفت: موضوع تدریس 6 ساعته مدیران و معاونین مانند سالهای قبل اعمال میشود و هیچ گونه تغییری نکرده است!
البته ايشان در 6 آبان 94 چنين اظهار نظري كرده بود، اسفندیار چهاربند مديركل آموزش و پرورش شهر تهران در گفتوگو با ايسنا، در واکنش به برخی شنیدهها مبنی بر لغو قانون تدریس شش ساعت در هفته از سوی مدیران و معاونان مدارس با توجه به وجود نیروهای مازاد در برخی مناطق اظهار کرد: احتمال لغو این مصوبه وجود ندارد.
(توضيح اينكه در آن زمان نيروي مازاد وجود داشت و ايشان به عنوان مديركل چنين اظهار نظري كرد!)
به نظر شما این همه دلیل و اصرار غیرکارشناسی آقای چهاربند نسبت به این وضعیت چه بوده است ؟
حکیم زاده :
شما در مورد آقای چهاربند صحبت می کنید و ایشان بازنشسته شده اند. دلیل اصرار ایشان را باید از خودشان سوال کنید. من نظر خودم را می گویم. ما به دنبال این هستیم که اعلام بکنیم ما کلاس ها را برگزار کردیم یا اینکه واقعا دلمان می خواهد که تعلیم و تربیت اتفاق بیفتد. آیا می خواهیم بگوییم که این ساعت ها پر شده و این ساعت ها خالی نمانده یا به دنبال این هستیم که تحول مورد نظر از طریق برنامه های درسی در دانش و نگرش دانش آموزان از رهگذر درسی که دارد ارائه می شود اتفاق می افتد. اگر ما قائل به نگاه دوم باشیم که من به آن قائل هستم دیگر با مساله ی صرف حضور و یا عدم حضور یا پر شدن یا خالی شدن ساعات برخورد نمی کنیم ؛ می رویم به سراغ برخورد با برآورد کمبودهای نیروی انسانی به شکل واقعی .
من اساسا اعتقاد دارم یکی از مواردی که مقفول واقع شده و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد مبنای نگاه ما ما بر اساس محاسبه نیروی مورد نیاز برای آموزش و پرورش است.
ما دو موضوع خیلی مهم داریم یک بحث پوشش تحصیلی و یکی بحث عدالت آموزشی است و این دو حتما با موضوع نیروی انسانی مشغول به کار و مورد نیاز و جذب نیروی انسانی ارتباط پیدا می کند.
در بحث پوشش تحصیلی ما موظف هستیم بر اساس اسناد بالادستی تفاهم نامه هایی با سازمان برنامه داریم امکان دسترسی همه دانش آموزان و ثبت نام همه آنها را به شرایط تحصیل فراهم بکنیم.
به همین دلیل در همه اقصی نقاط کشور و صفر مرزی تنها سازمانی که پرچمش افراشته است آموزش و پرورش است . ما حدود 180 هزار کلاس در دوره ابتدایی داریم که تراکم کمتر از بیست و پنج نفر دارند.
ما نمی توانیم جای دو دانش آموز یا سه دانش آموز بگوییم که این سه نفر بدون معلم بمانند و چون اتفاقا جاهایی که ما دانش آموز کم داریم نقاط دور افتاده یا مرزی است ما باید نیروی انسانی مورد نیاز را داشته باشیم . بر اساس اسناد مصوب آموزش و پرورش و شورای عالی اعلام می کند که محاسبه تراکم دانش آموز برای برآورد نیروی انسانی مورد نیاز باید در سه سطح انجام بشود.
سطح اول کلان شهرها هستند همان شهرهای کوچک و بعد مناطق عشایری و روستایی و مناطق دورافتاده هستند. می گویند نباید این سه تا به صورت میانگین حساب بشوند. اگر این گونه باشد ما به دلیل الزامی به الزام پوشش تحصیلی داریم حتما باید چه یک دانش آموز یا ده دانش آموز معلمش را باید تامین کنیم کاری است که داریم الان انجام می دهیم.
از طرف دیگر اعلام می شود بر اساس همین نشان گرهای مصوب که در هیچ شرایطی نباید تراکم کلاس درس بالای بیست و شش نفر باشد. پس ما باید تعداد نیروی انسانی و آموزگاری را داشته باشیم که نه کلاس بالای بیست شش نفر را تشکیل بدهیم و نه هیچ دانش آموزی حتی اگر کمتر از بیست و شش نفر باشد بدون معلم بماند.
صدای معلم :
آیا این فرمول 26 نفر رعایت می شود ؟
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان
وقتی ابلاغ شما بیست ساعت است یعنی باید بیست ساعت کارکنید
یک هفته درمیان دیگرچیست ؟نداشتن تقلیل درصورتی است که ابلاغ شما بیش از بیست ساعت باشد که هیچ کس نمی تواندشمارامجبوربه کاربیشتربکند مگراینکه خودتان بخواهید به من هم تقلیل نمی دادند ولی با بی توجهی به این فرمایش ها از تقلیل خود استفاده می کنم حق گرفتنی است
البته این گروه آنقدر زرنگند که بیشتر درسهایی گرفتند که یا هنر ست یا فناوری که مشکل نه ورقه ونه طرح سوال ونه دغدغه نمره دانش آموز دارند وحتی زیر بار مراقبت امتحان هم نمی روند.