آموزش و پرورش ایران به شدت از دولت محوری رنج می برد. مراد البته صرفا تمرکز گرایی نیست که برخی از اقسام نظام های آموزشی جهان همچون فرانسه درگیر آن هستند بلکه منظور عبارت از چیرگی منطق دولت بر روح و کالبد این نهاد مهم و تاثیرگذار است. همین امر موجب تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه ورشکسته ای شده است که نه تنها از انجام وظیفه جامعه پذیری خود عاجز مانده بلکه به عامل اصلی احساس بیگانگی و ناراضی تراشی در میان پرسنل خود تبدیل شده است.
مرگ مدرسه و تقویت احساس بیزاری از کلاس، تبدیل مدارس به کانون بازتولید خشونت، افزایش بی مهار آسیب های اجتماعی و فرسایش روحی و جسمی دانش آموزان و معلمان تنها ثمرات اندکی از وجود این دستگاه معیوب به شمار می رود. از همین رو است که امروزه گذار از دولت محوری به سوی جامعه محوری به معنای احیای منطق جامعه در این دستگاه ضروری به نظر می رسد. اما چه تفاوت هایی میان دو رویکرد دولت محوری و جامعه محوری وجود دارد؟ در ادامه به تمایزهای موجود میان این دو رویکرد نظری می افکنیم:
آموزش و پرورش دولت محور از منطق دولت یعنی لزوم کنترل و یکدست سازی دانش آموزان بهره می گیرد( پوشش یکسان لباس و ظاهر فرد)، در حالی که آموزش و پرورش جامعه محور در پی حاکمیت منطق جامعه یعنی به رسمیت شناختن تفاوت های میان دانش آموزان است!
آموزش و پرورش دولت محور؛ ایدئولوژیک و در پی تحمیل ذهنیت ها بر واقعیت های اجتماعی است (جنسیت زده و تبعیض آلود است)، حال آن که آموزش و پرورش جامعه محور؛ پراگماتیک و به دنبال تصحیح ذهنیت ها پس از دریافت تعارض آنها با واقعیت ها است! در شرایطی که آموزش و پرورش از آسیب هایی مانند سیاست زدگی، مشارکت گریزی، کنکورزدگی و خصوصی سازی رنج می برد، رویکرد دولت محور موجود هم با بی اعتنایی نسبت به اقتضائات یک جامعه پویا و مطالبه گر حجم آسیب ها را افزایش داده است
آموزش و پرورش دولت محور حقیقت را پیشینی و قطعی می داند و می کوشد تا آن را به دانش آموزان تحمیل کند( دروس معارف اسلامی)، در حالی که آموزش و پرورش جامعه محور حقیقت را فرآیندی و مشارکتی می داند و می کوشد تا دانش آموزان را با آن آشنا کند!
آموزش و پرورش دولت محور با انکار واقعیت ها نه تنها به خشونت نمادین دامن می زند بلکه موجب خلق دانش آموزانی چند شخصیتی می شود( تظاهر و ریاکاری)، حال آن که آموزش و پرورش جامعه محور با پذیرفتن واقعیت ها به دانش آموزان مهارت زندگی در جهان واقعی را می آموزد!
آموزش و پرورش دولت محور، مشارکت را امری نمایشی و فرمالیستی دانسته و می کوشد نتایج آن به تغییر واقعی در این نهاد منجر نشود( شوراهای تزیینی معلمان، اولیاء و دانش آموزی)، حال آن که آموزش و پرورش جامعه محور مشارکت را امری واقعی تلقی می کند که می تواند بنیاد این دستگاه را دگرگون کند!
نکته پایانی:
در شرایطی که آموزش و پرورش از آسیب هایی مانند سیاست زدگی، مشارکت گریزی، کنکورزدگی و خصوصی سازی رنج می برد، رویکرد دولت محور موجود هم با بی اعتنایی نسبت به اقتضائات یک جامعه پویا و مطالبه گر حجم آسیب ها را افزایش داده است. بنابراین اتخاذ رویکرد جامعه محوری از سوی متولیان این دستگاه می تواند آغازی برای اعتراف به اشتباهات گذشته و تلاش برای جبران آنها باشد!
کانال مهران صولتی
نظرات بینندگان
را بر دوش ملت و جامعه بگذارد ، قدرت
خود را از دست می دهد. شعور لازم است
تا بفهمد که وظیفه او اعمال قدرت نیست
نظارت بر اجرای امور است . اما کو شعور
درک مساله !!!
ملت در جامعه ما قربانی مقام و قدرت پرستی
معدودی کودک عقل است.