صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

به جز یک روز یعنی سه شنبه 20 آذر ماه که عدم تعطیلی مدارس مورد پرسش یک خبرنگار و البته پاسخ های حکیمانه ؛ آموزش محور و اقناع گرایانه ی فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان قرار گرفت ؛ مدارس از 17 آذر تا به امروز و البته فردا چهارشنبه 28 آذر به دلایلی مانند آلودگی هوا و برودت هوا تعطیل شده اند . دانش آموزان ایرانی به ویژه در دوره ابتدایی حداقل در بین کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافته کمترین میزان آموزش را در مدرسه دریافت می کنند .

صدای معلم :

فاطمه مهاجرانی سخنگوی فعلی دولت پزشکیان و رئیس وقت مدارس سمپاد در گفت و شنود با " صدای معلم " در اسفند 1396 : مگر غیر از این است که من حرف کارشناسی ام را می خورم مبادا که من جایم را از دست بدهم ؟! فراموش نکنیم !

راه حل خانم سخنگو برای رفع آلودگی هوا : بچه هایتان را به مدرسه نفرستید ... خانم مهاجرانی ! ما هم فراموش نکردیم ! ( این جا )

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

البته مسئولان وزارت آموزش و پرورش و سایر مقامات ترجیح می دهند که به جای تعطیلی مدارس از « غیرحضوری کردن آموزش » بهره جویند .

علیرضا کاظمی وزیر آموزش‌ و پرورش در حاشیه مراسم تجلیل از پژوهشگران برتر وزارت آموزش و پرورش که 24 آذر در اردوگاه شهید باهنر تهران برگزار شد گفت : در زمان آلودگی هوا، فعالیت‌های آموزشی را ما از طریق شبکه شاد پیگیری می‌کنیم و در هیچ شرایطی آموزش را تعطیل نخواهیم کرد .

 آموزش در جریان است و اگر کافی نبود قطعاً به فکر کلاس‌های جبرانی هم خواهیم بود » .

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

دوشنبه 26 آذر ؛ کاظمی دراولین کارگروه تحول دانشگاه های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی چنین بیان کرد : ( این جا )

« آموزش و پررش به سبب این تعطیلات، بیشترین آسیب  و خسارت را می بیند. بنابراین باید روی فرهنگ سازی میان دانش آموزان و خانواده ها جهت مصرف بهینه، سرمایه‌گذاری های لازم صورت پذیرد » .

وزیر آموزش و پرورش شنبه 24 آذر در مراسم تجلیل از دانش‌آموزان و معلمان پژوهشگر چنین عنوان می کند : ( این جا )

« ضروری است سیاست‌ها و تصمیمات کلان آموزش پرورش براساس داده‌های علمی و پژوهشی اتخاذ شود » .

پرسش « صدای معلم » آن است که مشخص شود بر اساس پژوهش و مستندات آیا فعالیت در شبکه شاد با مشکلات عدیده ای که دارد تا چه میزان با تعریف « آموزش » و الزامات ذاتی و تطبیقی آن مطابقت دارد ؟

نقش وزیر آموزش و پرورش در تعطیل کردن مدارس به دستور مقاماتی مانند استانداری چیست و آیا آنان حاضر هستند که تبعات و عواقب تصمیمات خویش را بپذیرند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

بارها و بارها گفته و نوشته ایم که « مدرسه » هیچ گاه نباید تعطیل شود .

مدرسه آخرین جایی باید باشد که تعطیل می شود اما تصمیم های مسئولان در دوران کرونا و نیز آلودگی هوا و ...  به وضوح نشان می دهد که بر خلاف شعارها در مورد اولویت بودن آموزش و محور بودن مدرسه ؛ مدرسه معمولا نخستین جایی است که تعطیل می شود و هیچ فرد و مقامی هم تاکنون مسئولیت این اقدامات را نپذیرفته است در حالی که عواقب آن گریبان « همه » را گرفته است .

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

« در حوزه ی آموزش ابتدایی آن چیزی که در برنامه درسی ملی ایران تدوین شده این است که ما 925 ساعت باید آموزش داشته باشیم .

 به عبارت دیگر ؛ دانش آموزان باید سی و هفت هفته آموزشی در مدرسه تحصیل کنند .

 اما در خوش بینانه ترین حالت دانش آموزان 155 روز به مدرسه می روند .

دانش آموزان ایرانی به ویژه در دوره ابتدایی حداقل در بین کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافته کمترین میزان آموزش را در مدرسه دریافت می کنند . ( این جا )

وقتی که « زمان آموزش » در ایران پایین رقم را دارد  ؛ جدا از عواقب جبران ناپذیری که تعطیلی مدارس دارد ؛ آیا اساسا می شود روی مقولاتی مانند « فرهنگ سازی » کار کرد ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

آیا این نظام آموزشی با چالش هایی که دارد و فرد و مقامی در موردش پاسخ گو نیست ؛ اساسا فرصتی برای پرداختن به چنین موضوعاتی را دارد ؟

هزینه ی « آینده « را چه متقبل می شود .

***

اینجا شهر یاکوتسک در روسیه، دما ۴۰ تا ۴۵ درجه زیر صفر است .

دانش آموزان ابتدای صبح خیلی عادی در حال عزیمت به مدرسه هستند .

در این مستند مشاهده می کنید یکی از دانش‌ آموزان که منتظر رسیدن سرویس مدرسه است، فقط با چند دقیقه انتظار ابروهایش منجمد می شود :


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس و نقش آموزش در فرهنگ سازی

منتشرشده در محیط زیست

 نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم از نظر من علیرضا کاظمی یک وزیر اصولگرای محترمِ معتدلِ متشخصِ مومنِ  بسیار سالم و دارای تجارب مدیریتی موفق هست. ساده انگاری نسبت به اداره ی یک ابر مجموعه مانند آموزش و پرورش، نشانه ی عدم شناخت فرد نسبت به این سازمان بسیار بزرگ است. قطعا اهرم ها و  عاملان داخلی و خارجی زیادی مدیر مجموعه را در تنگناهای فراوان قرار می دهند، گویی که مجموعه تنها یک مدیر ندارد و  مدیریت ابرچالش ها و بحران ها نیاز به همراهانی قدر، صادق و کاردان دارد.

شنیدن برخی شایعات مرتبط با انتصابات که کاملا با شناختم از شخصیت آقای کاظمی و یاران مورد وثوقش به دور بود باعث شد از سر دلسوزی چند خط پیش رو را برایش بنویسم تا مبادا آبرویش قربانی سپردن امور به نااهلش شود.

حسین صادقی رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی با سی و اندی سال سابقه در حوزه های دیگر از اولین انتخاب های علیرضا کاظمی بود.

چهره ی نامقبول و شایعاتی که در فضای مجازی، به ناحق  از علیرضا کاظمی شکل گرفته و گاه به ناحق مواردی در حق او عنوان می شود، و علاوه بر آن مسائلی مانند حس منفی و نگرانی استان ها در امر انتصابات یا دلشوره های بازنشستگان در بحث مطالبات ، قطعا چالش هایی هست که در صورت مدیریت درست رئیس مرکز ، بخش زیادی از موارد تا به این میزان آسیب رساننده نمی شدند. آقای وزیر باید بداند گاهی اوقات با یک اشتباه نوزده نمی شوند ؛ صفر می شوند…!

علیرضا کاظمی اگر می خواهد خط پایانی بر این شکست در اعتماد و اعتبارش در جامعه ی معلمان بکشد و آنها تا حدودی با او  همدل و همراه شوند، قطعا باید قاطعانه انتخاب خود را اصلاح کند.

یکی از الزامات اصلی برای موفقیت در روابط عمومی، تسلط بر ابزارها و تکنیک‌های ژورنالیستی، خصوصا از نوع مدرن و مربوط به فضای سایبری و ارتباطات مجازی است.

رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی به وضوح با این ابزارها آشنا نیست و چند توییت کم بازدیدش هم نشان داده که نمی‌تواند پیام‌های مؤثر و جذابی را به جامعه منتقل کند.

اخبار هفتگی امید بخشش هم که مضحکه ی اصحاب رسانه شده است! عدم توانایی در استفاده از رسانه‌ها، تحلیل اخبار و تولید محتوای مناسب، باعث شده که او نتواند در ایجاد ارتباط و تعامل مؤثر با رسانه‌ها و جامعه‌ی هدف خود موفق باشد.

نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم

محبوبیت و اعتبار در بدنه‌ی آموزش و پرورش برای یک مدیر روابط عمومی بسیار حائز اهمیت است. رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی نتوانسته اعتماد و احترام معلمان و کارکنان وزارت آموزش و پرورش را جلب کند و به سختی می‌تواند نظرات و خواسته‌های آن‌ها را به مقامات بالاتر منتقل کند. این عدم محبوبیت متاسفانه به عدم همکاری و همدلی از طرف معلمان و دیگر کارکنان منجر شده است.

روابط عمومی قوی نه تنها نیازمند مهارت‌های ارتباطی است، بلکه الزامات و استانداردهای فراوانی دارد. رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی نتوانسته به درستی وظایف خود را شناسایی کند و در ساده ترین شبکه‌سازی ها هم موفق نبوده چه برسد به ایجاد شبکه های مؤثر

این عدم توفیق باعث ایجاد یک تصویر منفی از وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر شده است. از سویی نداشتن درک صحیح از نیازها و انتظارات جامعه‌ی آموزشی  به ضعف در عملکرد او منجر شده.

نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم

یکی از وظایف اصلی روابط عمومی ایجاد شبکه‌های ارتباطی مؤثر بین ذی نفعان داخلی و خارجی مختلف است. رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی نتوانسته یک شبکه‌ی ارتباطی قوی میان معلمان، مدیران مدارس و مقامات وزارتخانه برقرار کند و  نظرات و نیازهای آن‌ها را به درستی به وزیر منتقل کند. این امر همان گونه که عنوان شد منجر به عدم همدلی میان معلمان و وزیر آموزش و پرورش شده و موجب بروز نارضایتی‌ها و چالش‌های بیشتر هم خواهد شد.

با توجه به چالش‌های فوق، رئیس فعلی مرکز  در نقش خود به عنوان با مشکلات جدی مواجه شده و عدم آشنایی با ابزارهای ژورنالیستی، فقدان محبوبیت در بدنه‌ی آموزش و پرورش، ناآشنایی با الزامات روابط عمومی و عدم توانایی در ایجاد شبکه‌های ارتباطی مؤثر، همگی عواملی هستند که مانع موفقیت او شده اند.

در نهایت، پیشنهاد می کنیم آقای وزیر برای نجات خود، خیلی زودتر تصمیم صحیح برای تغییر  رئیس روابط عمومی بگیرد.

آقای وزیر باید بداند گاهی اوقات با یک اشتباه نوزده نمی شوند ؛ صفر می شوند…!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

طراحی و برنامه‌ریزی نظام آموزشی یکی از مهم‌ ترین تصمیمات هر کشور است و تاثیرات فراوانی بر آینده کشورها دارد . ساختار نظام آموزشی ایران از ابتدای دهه پنجاه تاکنون چهار مرتبه تغییر کرده است و همچنان مورد نقد قرار می گیرد. برگزاری نهایی  امتحانات پایه های دهم و یازدهم ، جدید ترین تصمیمی است که نقدهای جدّی به آن وارد می‌شود ونتایج و آثار فراوانی خواهد داشت .

گفت‌وگو پیرامون ساختار نظام آموزشی به ویژه دوره متوسطه دوم که بیشترین دغدغه صاحب‌ نظران و مدیران آموزش و پرورش معطوف به آن است ؛ امری ضروری محسوب می‌شود .

کتاب « طرح دبیرستان خویش بال » به قلم یکی از مدیران موثر آموزش و پرورش در دهه 60 و 70 نگاشته شده و در سال 1403  منتشر شده است ، طرحی را برای تحول در دوره متوسط ارائه می‌دهد.

معرفی نویسنده

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

کتاب « دبیرستان خویش بال »  اثر مهندس هادی عزیززاده است که مدت پنج سال دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش بوده است . دو نوبتی شدن امتحانات و نظام سالی واحدی از جمله مصوباتی محسوب می‌شود که در طول تصدّی عزیززاده به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده است .

نویسنده پس از قبولی در دانشگاه  به دعوت مدیر دبیرستان محل تحصیلش در نازی‌آباد تهران شروع به تدریس می‌کند و در سال های پس از انقلاب اسلامی به صورت رسمی به استخدام آموزش و پرورش در می‌آید .

وی در زمان وزارت دکتر اکرمی به مدیرکلی آموزش متوسطه منصوب می شود  ولی در سال 1371 و در اعتراض به نظام نیم سالی – واحدی استعفا می دهد و به کلاس درس برمی‌گردد .

عزیززاده که از سال 76 تا 81 دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش بوده‌ است‌؛ سال 81 مسئول دفتر منطقه‌ای آیسسکو ( سازمان آموزشی ، علمی و فرهنگی اسلامی ) می‌شود و سه سال بعد به عنوان معاون دبیرکل سازمان مذکور انتخاب می‌شود و به مراکش می‌رود .از این جهت  هم با قوانین آموزشی داخلی و مقرارت آموزشی سایر کشورها آشنایی دارد.

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

 ساختار کتاب

کتاب شامل یک مقدمه و سه فصل است . مقدمه کتاب به بیان دلایل ارائه طرح می‌پردازد . در فصل اول کتاب طرح دبیرستان خویش بال و ساختار پیشنهادی برای دوره دوم متوسطه به صورت  تفصیلی توضیح داده می‌شود .

فصل دوم کتاب هم به نظرهای کارشناسان در مورد کتاب اختصاص دارد و دیدگاه 27 تن از صاحب نظران و مدیران سابق  آموزش و پرورش در موردکتاب درج شده است .

فصل سوم را چهار مقاله از دکتر آرش رستگار، دکتر محمود مهرمحمدی ، دکتر احد نویدی و دکتر عباس عباس‌پور در مورد موضوع کتاب تشکیل می‌دهد. .

پیوست کتاب نیز طرح نویسنده در مورد کلیات ساختار آموزش و پرورش عمومی ( ابتدایی و متوسطه اول) است .

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

مسئله کتاب : پویایی برای حل بحران کیفیت و بحران عدالت

مهندس هادی عزیززاده با توجه به حضور در سمت‌های مختلف آموزشی و مشارکت در تهیه طرح تغییر نظام قدیم به نظام نیم سالی – واحدی  و سپس  تصویب واجرای نظام سالی-  واحدی بر قوانین  آموزشی تسلط دارد.  وی در تلاش است  تا طرحی برای پویایی ساختار دوره دوم متوسطه و مقابله با بحران کیفیت و بحران عدالت ارائه دهد؛ از همین رو در مقدمه به تجربه‌ خود در مورد طرح تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش در سال 67  می پردازد؛ طرحی که از ابتدا سرنوشت محتوم آن شکست بوده است و می‌نویسد :

« من حق دارم نگران باشم؛ زیرا دیده ام و دیده ایم که ناگهان شوراهای سیاست گذار تصمیم گرفتند امتحانات دهم ، یازدهم  و دوازدهم به صورت نهایی و کشوری برگزار شود ، تصمیمی که از ابتدا مشخص بود مدارس را به کلاس کنکور تبدیل خواهد کرد و فعالیت‌هایی از قبیل کتاب خوانی ، کارگروهی ، پروژه‌های دانش‌آموزی و فوق برنامه را نادیده خواهد گرفت » . ( ص10)

وی سپس می‌نویسد : طی دوران خدمتم در آموزش و پرورش دیده‌ام و شما هم حتما دیده‌اید که چگونه افرادی برای رسیدن به مقام یا حفظ آن، رای خود را با رای مقامات هم سو می کنند حتی اگر با آن‌ها اختلاف نظر جدی داشته باشند و البته دیده‌ام افرادی را هم شجاعانه و بدون لکنت زبان ، نظرات خودرا ابراز کرده‌اند و در برابر کج‌روی‌ها ایستادگی می‌کنند ؛ هر چند به از دست‌دادن مقام شان بینجامد . ( ص 11)

وی دلیل نام گذاری کتاب را هم به معنای دبیرستانی می داند که به خود می‌بالد و افتخار می‌کند و هم به معنای دبیرستانی است که خود بالنده است و دائما خود را با شرایط و روزگار تطبیق می‌دهد و پیشرفت می‌کند .  

فصل اول کتاب به ارائه و توضیح طرح پیشنهادی مهندس عزیززاده اختصاص دارد .

مهم‌ترین دغدغه نویسنده این است که باید ساختار بدون انعطاف دوره متوسطه فعلی را با اقداماتی به ساختاری منعطف و پویا تبدیل کرد، به صورتی که تغییرات تدریجی را پذیرا باشد و برای به‌روز کردن محتوا نیاز به تغییر دفعی و انقلابی آن احساس نشود .( ص 28). 

عزیز زاده معتقد است که باید ساختار نظام آموزشی را از حالت نظام سالی قدیم به نظام واحدی با تعیین دروس مشترک ( که دانش آوزان به اجبار می خوانند ) و دروس غیر مشترک ( که به اختیار انتخاب می کنند) تبدیل کرد .

آنچه برای نویسنده مهم است ، حل دو بحران کیفیت  و بحران عدالت است . وی مهم‌ترین گام برای حل این دو بحران را انعطاف‌پذیری برنامه آموزشی در جهت پویایی دبیرستان می داند و می کوشد از طریق انعطاف‌پذیر ساختن دوره دوره دوم متوسطه ، طرح دبیرستان خویش بال را طراحی نماید .

طرح پیشنهادی دبیرستان خویش بال:

 کتاب دبیرستان خویش بال  می کوشد با برشمردن مزایا و معایب نظام نیم سالی واحدی ، مزایای آن را تا حد ممکن حفظ کند ولی معایب آن را کاهش دهد تا قابل مدیریت باشد . از این رو نظام آموزشی منعطفی را پیشنهاد می‌دهد. دبیرستان خویش بال درصدد است که  نظام آموزشی  تا 25 درصد انعطاف داشته باشد که قابل افزایش است. کتاب در میان دو نظام نیم سالی - واحدی که در دهه هفتاد اجرا شد و شکست خورد و نظام سالی- واحدی کنونی که انعطاف ناپذیر است راهی را پیشنهادمی دهد که دبیرستان بتواند  به پویایی برسد و دچار شلختگی و در هم ریختگی نیز نشود .

طرح دبیرستان خویش بال بر مبنای شکل گیری یک نظام انعطاف پذیر و شکل گیری آموزش و پرورش واقعی و نه تبدیل دبیرستان به کلاس کنکور و فراموشی پرورش طراحی شده است .

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

مهمترین نکات این طرح را می‌توان به ترتیب ذیل بیان نمود :

الف) دو روش نظام واحدی است و نظام سالی برای دبیرستان خویش بال پیشنهاد می‌شود. . در هر دو روش تعدادی واحد یا درس به صور ت مشترک و تعدادی درس به صورت انتخابی به دانش‌آموزان ارائه می‌شود.  به این ترتیب دانش آموزان می‌توانند درس های اختصاصی را بگذرانند و در تعدادی درس انتخابی شرکت کنند که به انتخاب خودشان خواهد بود.

ب) براساس طرح دبیرستان خویش بال ، نیازی به رشته های تحصیلی نیست . به نظر نگارنده در دنیای جدید نیازی به ایجاد رشته‌های تحصیلی در دوره متوسطه ( جز برای رشته های خاص مهارتی ) نیست و بهتر است دانش‌آموزان در انتخاب دروس آزادی عمل داشته باشند . از نظر وی اگر به دانش آموزان حق انتخاب درس داده شود ، فارغ‌التحصیلانی وجود خواهند داشت که مثلا در درس ریاضی قوی‌تر از دیپلمه‌های ریاضی فعلی باشند یا در درس ادبیات فارسی قوی‌تر از دیپلمه‌های رشته ادبیات و علوم انسانی و .... ( ص 40) به کتاب‌هایی همچون دبیرستان خویش بال نیاز است تا روزنه‌ای باشد برای گفت و گو در مورد نظام آموزشی.

ج) دانش‌آموزان مستعد مدارس مناطق محروم اجازه خواهند داشت تعداد بیشتری از دروس انتخابی را طی دوره سه ساله متوسطه دوم بگذرانند که به استقرار عدالت آموزشی کمک خواهد کرد .

ه) مدارس استعداد های درخشان بلا موضوع می‌گردد و دانش آموزان ممتاز و سرآمد مدارس عادی می‌توانند تعداد بیشتری از واحدهای اختصاصی انتخابی را متناسب با استعداد ، علایق و تواناهی‌های خود انتخاب کنند .

و) آموخته های خارج از مدرسه در زمینه های علمی ، هنری ، ورزشی ، مهارتی و زبان نیز به عنوان واحد های اختصاصی انتخابی پذیرفته خواهد شد.

ز) دروس گذارنده شده توسط دانش‌آموزان در مدارس بزرگسالان پذیرفته می‌شود .

ک) دروس مشترک در جهت یادآوری و تکمیل مباحث دوره‌های آموزش عمومی و کاربرد آموخته‌های قبلی و جدید در زندگی تاکید داشته باشد و مباحث عمیق نظری به دروس انتخابی  اختصاصی واگذار شود .

ل) سامان دهی مدارس : در این طرح  امکان تشکیل مجتمع‌های آموزشی وجود دارد که یک دبیرستان به عنوان مدرسه فراگیر مرکزی ( جایگاه ارائه دورس تک درسی اختصاصی ) و مدارس اقماری ( جایگاه ارائه دورس مشترک در قالب نظام سالی ) تقسیم می‌شوند . مدارسی فوق زیر نظر اداره کل آموزش وپرورش استان قرار می‌گیرند و ادارات آموزش و پرورش مناطق به صورت محدود بر آن‌ها نظارت می  کنند . امکان ارائه برخی دروس اجباری در صورت فراهم بودن شرایط در مدارس اقماری هم وجود دارد .

م) تاکید بر کار گروهی و پرهیز از رقابت: یکی از نکاتی که دبیرستان خویش بال برآن تاکید دارد تاکید بر کار گروهی است. . برای مثال  به معلمان دروس اجباری و انتخابی اجازه داده می‌شود، نمرات دانش‌آموزان را بر اساس  پروژه یا کار گروهی محاسبه کنند .

ن)  بر اساس این طرح کتب مربوط به دروس اختصاصی انتخابی را وزارت آموزش و پرورش تهیه می‌کند ولی چاپ و تالیف کتب دروس انتخاب به بخش خصوصی واگذار می‌شود .

ح) برگزاری کنکور تغییر می‌کند و نیازی به برگزاری کنکور به صورت رشته‌ای نیست و دانش‌ آموزان باید در آزمون دروس مورد نظر خود شرکت کنند .

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

 محاسن طرح دبیرستان خویش بال

 طرح دبیرستان خویش بال می‌تواند تصلب را در آموزش و پرورش کاهش دهد . براساس این طرح می‌توان در مناطق محروم یا مناطقی که معضل کمبود هنرستان  دارند، کلاس‌های عمومی در دبیرستان برگزار شود و دانش اموزان کلاس های مهارتی را در هنرستان بگذرانند . بر پایه این طرح ، با برگزاری کلاس های تخصصی در دبیرستان‌های  اصلی امکان استفاده از دبیران بهتر وجود دارد . ضمن اینکه رقابت بین دانش آموزان و تبدیل مدرسه به محلی برای رقابت کاسته می شود . به انتخاب دانش آموز احترام گذاشته می شود . به ترتیب فوق دانش آموز مجبور نیست به دلایل مختلف، در رشته ای تحصیل کند که علاقه چندانی به آن ندارد و می‌تواند تا پایان دوره متوسطه با دروس و مهارت‌های مختلف آشنا شود .

با اجرای این طرح معضلات هدایت تحصیلی در پایه نهم کاهش می یابد و دانش‌آموزان می‌توانند دروس مورد علاقه خود را در کنکور آزمون بدهند .

جمع بندی :

کتاب دبیرستان خویش بال بر خلاف مباحث کلان و تئوریک در مورد آموزش و پرورش یا مباحث انتقادی در مورد مسائل نهاد تعلیم و تربیت به یک نکته مهم و اساسی نگاهی کاربردی و اصلاح گرانه دارد . 

نویسنده کتاب که خود شاهد تصمیم گیری‌های موثر نظام آموزشی در دوران‌های مختلف بوده است می‌کوشد تا به مهم‌ترین مسئله دبیرستان و دوره دوم متوسطه از منظری کاملا حرفه‌ای و راهگشا بنگرد و راهکار ارائه دهد .

این راهکار برداشتن جوّ انعطاف ناپذیر و متصلّب دوره دوم متوسطه در جهت هماهنگی با تحولات جهانی و روزآمدی ساختار آموزش و پرورش است . در شرایطی که تصمیمات در اتاق‌های بسته و بدون در نظر گرفتن منافع دانش آموزان و جامعه اتخاذ می شود .

به کتاب‌هایی همچون دبیرستان خویش بال نیاز است تا روزنه‌ای باشد برای گفت و گو در مورد نظام آموزشی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

معرفی کتاب طرح دبیرستان خویش بال راهی برای پویایی  دبیرستان در صدای معلم

منتشرشده در معرفی کتاب

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

 در اکثر کشورهای غیرتوسعه یافته بوروکراسی به جای این که دموکراتیزه شود نوعی دولت زدگی بوروکراسی به خود گرفته است . " ( 1 )

***

 

« خبرنگار : خانم دکتر . سلام . خوبی ؟

مهاجرانی : سلام . حال شما ؟

خبرنگار :  یه سوال می شه بپرسم .

مهاجرانی : حتما .

هوای این روزها را چطور می بینید ؟

مهاجرانی : هوای ....وقتی مدیران نخبه ما امثال شما باشند باید که هوا و خیلی چیزهای دیگر در این مملکت هم افتضاح باشد !

خبرنگار : تهران رو ؟

مهاجرانی : افتضاح ! خیلی بد !

خبرنگار :

شما همیشه گفتید که من یه مادرم . واقعا خودتون حاضر بودید فرزندتون را تو این هوا مدرسه بفرستید ؟

مهاجرانی : حتما نه . حتما نه . حتما هوا هوای خوبی نیست . و تصمیم این است که دوستان گرفتند . در حال گفت و گو هستیم .

خبرنگار : این روزها کمیته گفتند برگزار نشه . کمیته اضطرار واقعا می دونستند شرایط چه جوریه  .

مهاجرانی : والله از جمله موضوعاتی هستش که یه کمی جای تعجب داره . شاید بهتر این بود که با توجه به وضعیت هوا ، با توجه به این دو سه روز گذشته هم مدارس به صورت غیرحضوری می بود ؛ شاید بهتر بود که امروز هم غیرحضوری باشه ولی به هر حال پی گیری می کنیم که تصمیمات ، تصمیماتی باشه که مردم را تو « شادی » قرار بدیم » .

این گفت و گوی میان فاطمه مهاجرانی رئیس سابق سمپاد و سخنگوی فعلی دولت مسعود پزشکیان و خبرنگاری است که به عنوان نماینده « رکن چهارم دموکراسی » گویا ناراحت است که چرا سه شنبه ( نوزدهم آذر ) هم مدارس به صورت زنجیره ای تعطیل نشده اند .

سطح گفت و گو را ملاحظه نمایید .

خانم سخنگو نمی داند که منظور از « هوا » کدام هواست .

در ضمن خانم مهاجرانی از این که چرا سه شنبه هم تعطیل نشده مثل آقای خبرنگار تعجب می کند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

 او می گوید تصمیم برای تعطیلی مدارس را « دوستان » گرفته اند و خانم سخنگو که زمانی آموزش و پرورش را یک « خانواده » تلقی کرده بود و خودش در هوای آموزش و پرورش و چالش ها و مشکلات آن تنفس کرده حتی خبر ندارد آن چیزی که ایشان و اکثریت تحت عنوان « آموزش غیرحضوری » نام می برند هیچ شباهتی با مولفه ها و مختصات یک آموزش حداقلی هم را ندارد .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

این آقای خبرنگار هم که زمانی مصاحبه ی او با « رضامراد صحرایی » در مورد نظرش درباره « دربی » سوژه و مضحکه عموم گردید در این گفت و گو هم سعی می کند این مدیر نخبه و رئیس سابق سمپاد را هم در تله ی خود انداخته و با افزودن « بار عاطفی و احساسی » به موضوع مورد نظر ماهی خودش را از آب گل آلود بگیرد .

و البته موفق هم می شود .

نکته ی قابل تامل و البته تاسف آن است که خانم سخنگو از این که وضعیت هوا در چنین شرایطی است و یا مدارس تعطیل شده اند اصلا ناراحت و یا مغموم هم نیست ( شادمان و سرحال است ) و یا  از تعطیلی مدارس اظهار تاسف نمی کند و عذرخواهی نمی کند .

تصمیم به تعطیلی مدارس را کدام دوستان گرفته اند ؟

و شما در این میان چه کاره هستید ؟ شمایی که همه ی امکانات اجرایی کشور در اختیار شما و دولت تان است .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

 درست مانند علیرضا کاظمی که حدود یک ماه پیش و زمانی که خبرنگار از اقدامات در مورد تعطیلی مدارس به خاطر آلودگی هوا پرسش می کند ؛ وزیر آموزش و پرورش آدرس « دستور العمل های خاص و ویژه » را می دهد ( این جا ) و البته تاکنون جز تعطیلی مدارس و برجسته کردن « آموزش های برای خالی نبودن عریضه » کار خاص دیگری انجام نداده است ؛ سخنگوی دولت چهاردهم هم خبر از تصمیماتی می دهد که قرار است با آن مردم خوشحال شوند .

البته شاید تا زمان اجرای آن تصمیم های مردم شاد کن ؛ 50 هزار نفر دیگر در قید حیات نباشند که طعم و مزه این شادی ها را بچشند .

هر چند با تعطیلی مدارس که خوش آیند و مطلوب دانش آموزان و اولیای آنان و در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق معلمان است ( جز صدای معلم در این شرایط رسانه ی دیگری را ندیدم که مخالف این تصمیمات باشد درست مانند دوران کرونا )  ... مردم بار سفر می بندند و راهی جاده های شمال می شوند . به قول معروف ؛ جوج و قلیونی می زنند و دوباره به این  سرزمین آلوده باز می گردند و دوباره روز از نو و روزی از نو ...

احتمالا در مسیر برگشت و بر اساس فرهنگ رانندگی فاخرشان هم تعدادی کشته و مجروح می شوند .

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

خانم مهاجرانی در اسفند 1396 در مصاحبه با « صدای معلم » مطالبی را بیان می کند که خواندن و دانستن آن خالی از لطف نیست .

رئیس سمپاد آن موقع چنین می گوید : ( این جا )

« بحران یا ابربحران های ما ناشی از گسست سیستمی است . ناشی از این است که وقتی من مهاجرانی به این اتاق می آیم در را می بندم و احساس می کنم بناست که همه مسائل را باید من یکی به تنهایی حل بکنم. بپذیریم در کشورمان ایجاد کارهای بین سیستمی مان مشکل وجود دارد . مشکل اساسی ما این است که یک، کمتر به علم اعتقاد داریم. ما به سلیقه اعتقاد داریم. ما لزوما به همان چیزی که دیگران می گویند اعتقاد داریم.

 وقتی یک موضوعی به عنوان یک تصمیم به فرض علمی اتخاذ می شود چه دلیلی دارد منی که حوزه ام هیچ ربطی به این موضوع ندارد بخواهم آن را تایید بکنم ؟ شما اسم این رفتار را چه می گذارید؟

....ما چه کار کردیم و یا باید چه کار می کردیم که صد بحران و ابر بحران نداشته باشیم ؟

به محض این که یک نظر کارشناسی داده می شود، یک فضای مشوش درست می شود که این با این مخالف است ... نه !

 نظر ، نظر کارشناسی است. ما دموکراسی اداری باید داشته باشیم. این گونه نیست اگر یک چیزی پیش از این که من تاکید می کنم روی قانون شدنش قانون شد ؛ سمعا و طاعتا که انجامش می دهیم شد. چرا وقتی که یک گفتمانی می خواهد شکل بگیرد فضا را به سمتی می بریم که گویا این دو نفر به خون هم تشنه اند. این جمله غلط است.

مهاجرانی در بخش دیگری چنین می گوید : ( این جا )

« مگر غیر از این است که ما در طول این سال ها بسیار آسیب دیده ایم  از منفعت طلبی های فردی .

مگر غیر از این است که من رئیس که به هر حال بالا دستی دارم و البته حفظ حرمت او بلاشک واجب است ...

مگر غیر از این است که من حرف کارشناسی ام را می خورم مبادا که من جایم را از دست بدهم ؟! فراموش نکنیم !

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

این زیرمجموعه زیر مجموعه ای از کل جامعه است .

آیا همه تصمیماتی که در این سال ها در کشور اتخاذ شده است مخالف نداشته است ؟

مگر می شود یک تصمیمی صد درصد خوب باشد ؟

مگر می شود یک تصمیمی مخالف نداشته باشد ؟

ما در این قضیه گیر داریم ،  بپذیریم .

ما در جمع آوری نقاط قوت و ضعف تصمیات مان گیر داریم .

ما اگر یک بار « مدیریت دانش » را به معنای علمی آن پیاده سازی کرده بودیم امروز گرفتار این سعی و خطاها نبودیم . فراموش نکنیم !

در طول این سال ها خود ماها بودیم که دائم تصمیم گرفتیم ؛ مگر غیر از این بوده است ؟ »

حال این پرسش مطرح می شود که آیا مهاجرانی 1403 و در جایگاه « سخنگوی دولت » همان مهاجرانی رئیس سمپاد است که به چالش های اساسی سیستم اشاره می کند ؟

چه اتفاقی افتاده است ؟

آیا موضع خانم سخنگو یک نظر و موضع کارشناسی است ؟ وقتی که حتی تهران آلوده ترین شهر جهان معرفی می شود ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

آیا توصیه ی جامعه به نفرستادن فرزندان شان به مدارس یک حرف کارشناسی است ؟

چه کسی و کدام نهادها مسبب این وضعیت و « انسداد سیستمی » هستند ؟ و البته خانم مهاجرانی از کنار آن رد می شود ؟

مسئول این بحران ها و ابر بحران ها چه کسانی هستند ؟

انتقاد علی پورسلیمان مدیر صدای معلم از سخنان فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان در مورد آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و بچه هایتان را به مدرسه نفرستید

و قرار است چه کسانی رسوبات سیستم را جمع آوری و پالایش کنند وقتی که در این مملکت اعرابی از مسئولیت پذیری و قانون مداری مشاهده نمی شود ؟

وقتی مدیران نخبه ما امثال شما باشند باید که هوا و خیلی چیزهای دیگر در این مملکت هم افتضاح باشد !

( 1 )

نگرشی بر بنیان های دولت مدنی در غرب ، انوش جعفری ، انتشارات آرون ، چاپ اول ، ص 133

***

حسین آخانی ؛ استاد دانشگاه تهران و کنش گر محیط زیست :

« قتل عام عمومی

حل مشکل آلودگی در بین مشکلات کشور از ساده ترین هاست. یکی دو سال بودجه عمرانی و بودجه شهرداری ها را به توسعه حمل و نقل عمومی اختصاص دهند و سپس بنزین را با قیمت جهانی بفروشند هم مشکل الودگی حل می شود و هم ناترازی مصرف بنزین برای همیشه حل خواهد شد.

تازه می توانند بنزین را صادر کنند و برای کشور کلی درآمد ایجاد کنند.

ویدئو را مشاهده فرمایید :

منتشرشده در محیط زیست

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

آموزش و پرورش، سازمانی است مستقل و همانند تمامی وزارتخانه ها متکی به تخصص، مهارت، کارکرد و توانمندی نیروهای شاغل خود و باید باشد. برقراری آزمون داخلی یا نهایی، سوپاپ اطمینان از میزان یادگیری هر دانش آموز در کلاس درس و مدرسه است و تضمینی برای ارتقای سطح دانش، خرد، بینش و جهت یابی دانش آموزان برای برعهده گرفتن نقش اجتماعی با هدف تعیین تکلیف زندگی در دوران جوانی و بزرگسالی است.

برای یک معلم و مدیر هوشیار مدرسه مشاهده خبر زیر شگفت انگیز و تأسف بار بود:

محسن زارعی رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش در گردهمایی رؤسای نواحی و مناطق استان اصفهان به اهمیت پشتیبانی مالی و منابع انسانی در برگزاری آزمون های نهایی اشاره کرد و گفت:

« برای اولین‌بار، تأمین امنیت آزمون‌ها به عهده وزارت کشور سپرده شده است و این موضوع در شورای تأمین استان‌ها و شهرستان‌ها نیز پیگیری می‌شود » .(1)

بسیاری از کشورهای پیشرفته به جای ارزیابی مستمر و افزایش سطح استرس و خستگی ذهنی دانش آموزان به ارزیابی پایانی در طول یک سطح یا دوره تحصیل، اکتفا می کنند و امروز ما به جای حرکت در چنین وضعیتی، پای وزارتخانه ای را به آموزش و پرورش باز می کنیم که بار امنیتی دارد.

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

در ویکی پدیا در خصوص شرح وظایف وزارت کشور، چنین آمده است:

« فراهم نمودن موجبات حفظ نظم و امنیت در سراسر کشور و تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در چارچوب قانون اساسی و سایر قوانین مملکتی و اجرای سیاست عمومی دولت به‌ منظور پیشبرد برنامه‌های اجتماعی، اقتصادی عمرانی و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی با استفاده از مشارکت‌های عمومی و نظارت بر اداره امور مناطق کشور از طریق استانداران، فرمانداران و بخشداران و همچنین شناسایی و تعیین هویت افراد و رفع بحران‌های ناشی از حوادث و وقایع غیرمترقبه » .

حال با این توصیف، تضمین امنیت آزمون نهایی مدارس توسط وزارت کشور، چگونه تفسیر می شود؟

حقیقت آن که تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور به معنای اعتراف بر بی کفایتی و ناتوانی وزارت آموزش و پرورش در انجام رسالت و وظایف خود است و ارزش و اعتبار معلمان و مدیران در این بین زیر سئوال رفته و جایگاه آنان روز به روز ضعیف تر خواهد گشت. این که علیرغم تمامی تمهیدات وزارت آموزش و پرورش، باز تقلبی در جلسات امتحانات نهایی صورت می گیرد، صرفا دلیلی از ضعف و ناتوانی مدیران و معلمان و دیگر نیروهای صفی و ستادی نیست . در جلسات کنکور نیز تقلب صورت می گیرد. تقلب، دلیل موجهی برای امنیتی کردن امتحانات نهایی نیست.

جلسه امتحان، چیزی شبیه فضای رأی گیری و انتخابات نیست که حضور سرباز و پلیس در آن، امری عادی به نظر برسد.

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

به جای ایجاد فضای امنیتی، بهتر است فکری اساسی به تضمین کیفیت آموزشی بنمایید.  نوجوانان و جوانان و حتی کودکان، امروز از اختیار و حتی سلطه تربیتی – محافظتی خانواده، مدرسه و گاه حتی جامعه خارج شده اند.آنان دیگر چون دو دهه پیش، با خواسته ها و اصول ما هم خوانی ندارند و حتی در بسیاری از موارد از ما فراتر رفته اند.

بخشی از آنچه که امروز به نام تقلب در هر نوع آزمون داخلی و نهایی و حتی کنکور شاهد آن هستیم نتیجه توسعه تکنولوژی فضای مجازی است ؛  پدیده ای که خاص کشور ایران هم به تنهایی نیست. آنان با عنوان نسل " زد " شناخته می شوند.

سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، آنان را چنین تعریف می کند:

« جمعیتی که اکنون ۳۲ درصد جمعیت جهان را تشکیل می‌دهد، با حدود دو و نیم میلیارد انسان، که متولدان دهه ۱۹۹۰ تا اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی هستند (1370 تا 1390) نسل زد می‌نامند » . و برای آنان 30 ویژگی ممتاز و متمایز از نسل ما معلمان و مدیران، مشخص شده است که 13 مورد از 30 ویژگی آن ها عبارت است از:

کم توان در توجه، اهل حال، پردازشگر سریع، به شدت انعطاف پذیر، به روز، عاشق دیده و شنیده شدن، مطالبه گر جدی آزادی، خود محور، کپسولی، ساختارشکن، شخصی ساز آموزش ، مقاوم در برابر نصیحت، متنفر از تحت کنترل بودن... (2)

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

ما معلمان در مدارس، با روح و روان و یادگیری های ماندگار دانش آموزان در ارتباط هستیم. ما معلمان به دانش آموزان خود اصول و روش های تقلب را آموزش نمی دهیم. بخشی از این روحیه به اثرپذیری از جامعه و الگوهای موجود در آن بر می گردد. ما معلمان حق متهم کردن آنان را نداریم. حق قضاوت یا پیش داوری آنان را نداریم. حق برچسب زدن را هم نداریم. ما معلمان بدون تفکر به عاقبت کار نمی توانیم عمل کنیم. ما پاسبان یا مفتش جلسه امتحان نیستیم. مأموریت ما متمایز از کارکرد سازمانی مان نیست. او دانش آموز است و ما معلم. لازم و ملزوم یکدیگریم. هر دو مکمل امر آموزش هستیم. هدف از آزمون اطمینان از یادگیری است و تمام تلاش و زحمات ما در تعقیب نتیجه این هدف برنامه ریزی شده است.  جلسه امتحان، چیزی شبیه فضای رأی گیری و انتخابات نیست که حضور سرباز و پلیس در آن، امری عادی به نظر برسد.

موضوع مهم پرداختن به دلایل تقلب است. فشاری که خانواده ها بر نمرات دانش آموزان وارد می کنند و تابوی نمره 20، آنانی را که توانایی یا میل و حوصله درس خواندن ندارند به سوی تقلب می کشاند ؛ پس خانواده ها بیشتر از ما معلمان مقصرند.

آیین نامه های خشک پادگانی در مدارس نیز آنان را به تقلب برای نتیجه گیری مطلوب یا مورد انتظار می کشاند. معلمان و مدیران و صد البته والدین با نگاه بالای نوک دماغی خود برخی از دانش آموزان را به سوی سیاست رایج جامعه یعنی می توان بدون زحمت نتیجه گرفت، هدایت می کنند. جسارت و شجاعت متقلبین در هر آزمونی بر شعور خواندن و یادگرفتن شان، می چربد. منطق آنان سریع و بی دردسر موفق شدن است. مثل آنانی که یک شبه میلیاردر می شدند. (چون الان میلیارد رقمی نیست و تعداد صفرها و انتظارات بیشتر شده است.)

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

به جای امنیتی کردن فضای امتحانات نهایی، آرامش و امید را به دانش آموزان هدیه کنیم. به آنان بفهمانیم که امتحان در تمامی مراحل زندگی ما جریان دارد اعم از امتحان الهی و غیرالهی. مهم چگونه تمهید شدن ماست. چگونه از مسیر معقول و بی دردسر، به نتایج مطلوب می توان رسید.

بهتر است به جای برجسته کردن امتحان و ایجاد رعب و وحشت از آن، به او آموزش دهیم که مهم ترین اصل در کلاس درس و مدرسه، فقط و فقط یادگیری عمیق و ماندگار مفاهیم و مطالب درسی است. برای این کار یک معلم باید از هنر روش تدریس سیّال (3) استفاده نماید. البته محتوا و حجم کتب درسی هم متناسب با توان یادگیری و علاقه مندی تمامی دانش آموزان نیست. تفاوت های فردی در بین دانش آموزان و در مدارس بسیار بیشتر از جامعه به چشم می آید، چون آنان کم سن و سال و در حال جامعه پذیر شدن و درونی کردن ارزش ها هستند.

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

دیگر موضوع مهم در این تصمیم این است که :

وزارت کشور قرار است با فرد متقلب چگونه برخورد یا رفتار نماید؟ طبق اصول و قوانین امتحانت نهایی وزارت آموزش و پرورش یا بر اساس اصول و قوانین مرسوم در وزارت کشور.

رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش در بخشی دیگر گفته است:

« برگزاری آزمون نهایی باید به‌ عنوان یک مسئله ملی در نظر گرفته شود و همه دستگاه‌ها موظف به حمایت از آموزش ‌و پرورش در این زمینه هستند » .

آزمون نهایی، ناموس آموزش و پرورش است، ظاهرا ملی تلقی کردن آن، بهانه ای برای ورود وزارت کشور شمرده می شود. همچنان که کمبود معلم بهانه ورود طلاب به مدارس شد.

ما در مدارس مشکلات و معضلات عدیده ای داریم که هرگز ملی شمرده نشده و هیچ سازمان و وزارتخانه ای برای تخفیف یا حل آن ها عزم جزم نکرده است، حال چرا امروز تقلب در آزمون نهایی را مسأله ای ملی قلمداد می کنید؟

آموزش و پرورش با مشمولیت تعداد بیشتری از نیروهای شاغل و جمعیت قابل توجه دانش آموزی، نسبت به سایر وزارتخانه ها با مشکلات گوناگونی مواجه است که پرداختن بدان ها از حوصله بحث خارج است.

فقط انتظار می رفت زمانی که دهه ها انتصاب مدیران و مدیران کل استان ها به طور سفارشی و فامیلی در آموزش و پرورش رواج داشت وزارت کشور از جمله شرایط انتخابات را برای نمایندگان مجلس یا شوراهای شهر عدم دخالت در چنین امور مهمی قرار می داد.

اگر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مثلا برای ترویج فرهنگ و هنر ایرانی دخالتی می شد، یا از سوی وزرای اقتصاد یا صمت و جهاد کشاورزی در جهت ترغیب و تشویق دانش آموزان به امر تولید یا کمک به پویایی و توسعه آموزشی و اقتصادی کشور، به آموزش و پرورش یاری رسانده می شد نیت قابل تحسین و حمایت بود. اما توسط وزارت کشور علیرغم شرح وظایفی که بدان پرداختیم و جهت تضمین امنیت امتحانات نهایی، قابل قبول و تحمل نیست.

مگر ما وزیر نداریم؟ مگر وزیر ما قدرت اجرایی ندارد؟ مگر وزیر ما تنگناها و ضعف ها را نمی شناسد؟ مگر وزیر ما با تمامی زیرمجموعه وزارتخانه یعنی نیروهای ستادی عریض و طویل خود نمی تواند سلامت امتحانات نهایی را تضمین کند؟

دقت کنید سلامت نه امنیت!

در ادامه زارعی با بیان این که : « ارزشیابی پایان کار نیست، بلکه شروع یک فرایند است، افزود: ما باید از نتایج آزمون‌ها برای اصلاح فرایندها و برنامه ‌ریزی‌های آینده استفاده کنیم » .

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

جناب زارعی

اما ارزشیابی برای ما معلمان و مدیران مدارس، دقیقا پایان فرآیند است. ما معلمان 12 سال تعلیم و تربیت یک کودک را در مقاطع گوناگون تحصیلی بر عهده می گیریم تا او را به خانواده، بازار کار یا وزارت علوم تحویل دهیم. نتایج آزمون چیزی نیست جز یک نتیجه کمی که کیفیت آن با ادامه مسیر او توسط سایر نهادها مشخص خواهد شد.

از کدام فرآیند سخن می رانید؟ برای داشتن فرآیندی، مهارتی آموزش داده نشده است. کیفیتی در کار نیست. فقط نمره است برای دروسی که به صورت کپسولی یا حفظیّات، به او منتقل شده است. تنها مشکل آموزش و پرورش تقلب 2 یا 5 درصدی دانش آموزان در امتحانات نهایی یا لو رفتن و فروش سئوالات قبل از امتحان خاص و صد البته جلسه کنکور نیست.

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

آموزش و پرورش دهه هاست که هزار و یک مسأله لاینحل را با خود یدک می کشد . به جای برخورد امنیتی با مقوله تقلب، بهتر است فضای بازی برای طرح و هم فکری اهل فن ایجاد نمایید. به جای پرداختن به چنین مقوله ای نه چندان همه گیر، به تحلیل میانگین نمرات امتحانات نهایی که همه گیرتر است بپردازید. چون وظیفه شما طبق عنوان شغلی تان تضمین کیفیت نظام آموزشی است نه مجازات دانش آموزان متقلب.

اگر تقلب معدودی از دانش آموزان باعث کاهش میانگین نمرات نهایی گردیده است که آبروریزی بود برای کل نظام آموزشی ؛ می توانستید آبروداری کنید و نمره صفر یا کسر شده آنان را در جمع بندی و اعلام میانگین نمرات شهرها، شهرستان ها ، استان ها یا کشور دخالت ندهید تا امیدواری و ارجمندی به جمع جامعه آموزش و پرورشی ها برگردد.

شما مقام مسئول هستید و چنین خلاقیتی از شما انتظار می رفت و اگر بدون دخالت نمرات افراد متقلب میانگین ها اعلام شده است ؛ به جای ایجاد فضای امنیتی، بهتر است فکری اساسی به تضمین کیفیت آموزشی بنمایید.

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

و یک پیشنهاد:

از طریق فضای مجازی که برای آموزش و پرورش کم هزینه خواهد بود، از خود دانش آموزان بپرسید برای کیفیت بخشی نظام آموزشی چه باید کرد؟ یا چرا و با چه انگیزه ای تقلب می کنید؟

بها دادن به دانش آموزان همیشه بیشتر از تهدید و ارعاب، جواب می دهد. اولی حس اعتماد به نفس و ارزشمندی را در او احیا و ابقا می نماید و دومی حس لجاجت و امتناع را.

یاد بگیریم که کوتاه ترین و ساده ترین راهکار، همیشه مناسب ترین راه حل نیست و حتی می تواند لطمات و صدمات جبران ناپذیری برجا بگذارد.

یاد بگیریم که از اول شروع کردن و تکرار اشتباهات دیگران، عاقلانه نیست. به جای این کار زمان بر، انرژی بر و سرمایه بر، نتایج مطلوب و دستاوردهای ارزشمندی که کشورهای پیشرفته آموزشی پس از طی طریق اشتباهات در گذشته دور بدان رسیده اند را مطالعه، بررسی، تجزیه و تحلیل و بومی سازی نمائیم.

انسان ها به تجارب و مهارت و تخصص دیگران محتاجند.

امام علی علیه السّلام فرموده اند:
الحکمة ضاله المومن فخذ الحکمة و لو من اهل النفاق؛
دانش راستين گمشده مؤمن است پس آن را فراگير و بياموز ولو از مردم منافق.(4)

تفاوت ما با آنان در این نکته مهم نهفته است که آنان با پدیده تقلب که بخشی از رفتار طبیعی دانش آموزان با پذیرش اثرپذیری و عکس العمل متفاوت رفتار فردی است ؛ از علم روانشناسی، فن معلمی و محتوای مناسب کتب درسی با سن و واقعیت های موجود جامعه و جهان و دانش، بهره گرفته اند و ما برای پنهان ساختن ضعف ها و نقصان های نظام آموزشی خود قرار است از وزارتخانه امنیتی کشورمان یاری طلبیم.

از خدمات بی دریغ تک تک نیروهای این وزارتخانه به اندازه وسعت ایران در تثبیت امنیت ملی بسیار سپاسگزاریم، اما درمان دردهایمان را با نسخه های مناسب، به اهل فن وزارت آموزش و پرورش بسپارید.

  خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج

فهرست منابع استفاده شده:

1 ) به نقل از اعتماد آنلاین
2) دفتر انتشارات و فناوری آموزشی، سی ویژگی نسل زد، دکتر مهدی واحدی. 1402/08/01
3) در متون علمی یا ادبی، می‌توان از "سیّال" به‌عنوان کلمه‌ای با بار معنایی خاص استفاده نمود که ممکن است به تصویر
کردن، روان بودن یا راحتی جریان ایده‌ها اشاره داشته باشد.(فرهنگ دهخدا)
4) نهج البلاغه، حکمت 80.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر تأمین امنیت آزمون های نهایی مدارس توسط وزارت کشور در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

دغدغه های آموزش و پرورش و دغدغه یک معلم در صدای معلم

وزیر محترم آموزش و پرورش جناب کاظمی

ادارۀ آموزش و پرورش نامه ای مبنی بر ثبت میانگین نمرات کلاسی نوبت اول در سامانۀ سیدا تا پایان روز 23 آذر 1403 به همۀ مدارس ابلاغ کرده است. با توجه به افت تحصیلی در سال های اخیر بیشتر دبیران به دانش آموزان قول می دهند اگر در امتحان نوبت اول نمرۀ خوبی بگیرند، متناسب با پیشرفتی که کردند، نمرۀ کلاسی آنها را ارتقا دهند. این کار هم به دانش آموز فرصت جبران می دهد و هم او را امیدوار می کند. نیز در برابر نمرات کیلویی بیشتر مدارس غیر دولتی، این فرصت را از دانش آموزان مدارس دولتی نگیرید.

در نامۀ آموزش و پرورش این گونه تأکید شده است :

« همچنین توجه داشته باشید بعد از ورود نمره توسط معلم دیگر امکان تغییر معلم وجود ندارد و در صورتی که معلم مربوطه به هر علت امکان ورود نمرات را نداشته باشد، باید از گزینه تفویض اختیار معلمان استفاده نمایید. »

دغدغه های آموزش و پرورش و دغدغه یک معلم در صدای معلم

جناب وزیر محترم

امتحانات نوبت اول نهایی نیست و ثبت میانگین نمرات کلاسی پیش از ورود به امتحانات ضرورتی ندارد و بستن گزینۀ تغییر نمره در نوبت اول، فرصت سوزی برای جبران دانش آموزان است. در ضمن اگر منظور از جملۀ « از گزینه تفویض اختیار معلمان استفاده نمایید » سپردن ثبت نمره به غیر از معلم مربوطه است، این کار در امتحانات نوبت اول در صورت حضور معلم، غیر قانونی است. لطفاً به کارشناسان خود گوشزد کنید ابلاغیۀ غیر منطقی صادر نکنند و به آنها تأکید نمایید که معلم، سی دی آموزشی نیست.

اما دغدغۀ اینجانب ؛

یکی از دغدغه های خود را به عنوان یک معلم نه سی دی آموزشی، در بالا خدمت شما عرض کردم. اما دغدغۀ بسیار مهم اینجانب :

دغدغه های آموزش و پرورش و دغدغه یک معلم در صدای معلم

پخش برگه هایی در معابر و بیلبوردهایی در میادین شهرهای ایران با مضمون « تحصیل بهتر در ترکیه » خودنمایی می کند که مجوزشان را دولت های جمهوری اسلامی صادر می کنند. اولیای ساده لوح به راحتی متقاعد می شوند، به جای اینکه ده ها میلیون تومان صرف هزینۀ فرزندشان در مدارس غیر دولتی کنند ( که بیشتر به بنگاه های معاملاتی شبیه است نه مدرسه )، کم و بیش این پول را هزینۀ سالانۀ بچۀ خود در ترکیه بکنند.

مقصر اصلی نه ترکیه بلکه به اصطلاح مقامات فرهنگی کشورمان هستند. چه دست هایی در دولت ایران وجود دارند که می خواهند نوجوانان ایرانی تحت آموزشِ حکومت اردغان، دولتی با ائتلاف اسلام گرایان و شؤونیسم ترک ( ترکیبی از فریب و دروغ و نسل کشی، بنیادی نهاده بر فشل[1] )، دولتی کُرد کش و ایرانی کش قرار گیرند و در اذهان کودکان ما به زبان تاتاری تاریخ جعلی تزریق کنند؟ بی توجهی به این مهم را یا باید به حساب بی تدبیری مقامات گذاشت و یا سیاستی که تجزیه طلبان را بدیلی در برابر توجه به منافع ملی و رشد مردم سالاری در دست آنها نگه می دارد. با اينكه دشمن را نبايد كوچك انگاشت ولي اگر برنامه ريزي هاي ما عاقلانه و دورانديشانه باشد بيگانگان هم براي ارتباط با يك عاقل برنامه ريزي خواهند كرد نه يك سفيه.

آن تویی آن زخم بر خود می زنی        بر خود آن دم تار لعنت می تنی

در ضمن جناب وزیر محترم خواهش می کنم برای اعتلای کتابهای درسی کشوری با فرهنگ و تمدن هزاران ساله و دارای ادبیات بی همتا و جهانی تلاش کنید. ادبیات پارسی از توکیو تا لس انجلس در دانشگاه هایی از کشورهای گوناگون تدریس می شود. کتابهای درسی شما برازندۀ کشوری دیرین با ادبیاتی جهانی نیست. روشهای کتابهای درسی امروز، ذهن را مقید می کند نه امور را. در حالی که منظور و هدف علم، شناخت امور و پدیده ها و روابط و همبستگی آنها است نه شناخت تصورات به نحوی که ذهن آنها را به هم مرتبط ساخته باشد. روش کتابهای درسی فاقد فایدۀ علمی و یک مصادره به مطلوب است، نه در ذات علم بلکه در روش ارائه. این روش، سیستم آموزشی را به جایی رسانده که تعلیم و تربیت در آن لعابی است بر پیکرۀ آموزش و پرورش. اینجانب فقط دربارۀ کتابهای ریاضی و فیزیک قضاوت کردم.

[1]- دین به تیغ حق از فشل رَسته است          باز بنیادش از فشل منهید    ( خاقانی شروانی )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دغدغه های آموزش و پرورش و دغدغه یک معلم در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

پیشنهاد برگزاری هفته فرهنگی در شهرستان شازند در صدای معلم

قبل از ظهر دوشنبه نوزدهم آذرماه در مراسمی که به مناسبت گرامی داشت « روز دانشجو » با حضور نظری معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری مرکزی، پرندین فرماندار شهرستان شازند، قاسمی سرپرست معاونت سیاسی‌، امنیتی و اجتماعی فرمانداری، پیرایش مدیرکل اداره ورزش و جوانان استان مرکزی، بخشداران شهرستان شازند، چند تن‌ از مسئولین دستگاه‌های اجرایی و ادارات شهرستان، اساتید و دانشجویان دانشگاه های پیام نور شازند، آزاد اسلامی شازند، آستانه و مهاجران در محل سالن اجتماعات دانشگاه پیام نور شازند برگزار گردید.

لیلا جهان بان رئیس دانشگاه پیام نور شازند گفت: مراسم بزرگداشت روز دانشجو به میزبانی دانشگاه پیام نور مرکز شازند و مشارکت تمامی دانشگاه های شهرستان شازند برگزار شد.

وی افزود: دانشجویان مغز علمی جست و جوگر فعال و یافتن راه‌های تحقیق و کشف راه‌های جدید عملی و تحقیقاتی هستند و هر جامعه‌ای که دانشجوی فعال و برجسته داشته باشد آینده علمی خود را تضمین کرده است.

پیشنهاد برگزاری هفته فرهنگی در شهرستان شازند در صدای معلم

در ادامه مراسم از کتاب در سایه سار لجور نوشته دکتر حسین معافی که واژگان و اصطلاحات قدیمی و محلی مردم توره بود با حضور مسئولین رونمایی شد. حسین معافی در صحبت های خود در مورد اهمیت مسائل فرهنگی در رشد پایدار شهر و روستاها سخن گفت.

دکتر معافی یکی از چالش‌های نسل جدید را هویت سیال آنها برشمرد و پرداختن به هویت ملی و ایرانی- اسلامی و بومی شهروندان را چاره کار دانست. تبیین و شناسایی تاریخ، فرهنگ و زبان و گویش های محلی را در راستای رسیدن به هدف های فرهنگی در هر منطقه و شهر و روستا مهم و ضروری دانست.

مدرس دانشگاه فرهنگیان از مدیران خواست که شهروندان را به خوانایی و نویسایی تشویق و ترغیب کنند و از فعالان فرهنگی و هنری و ورزشی حمایت نمایند.

وی از مدیران استانی و شهرستانی درخواست داشت که همانند کارهای عمرانی و آبادانی به مسائل فرهنگی، هنری و اجتماعی بیش از پیش پرداخته شود تا شهرها و روستاهای ما جان بگیرند و شهروندان از رضایت، امنیت و حس تعلق بیشتری به شهر و روستای خود بهره‌گیرند.

پیشنهاد برگزاری هفته فرهنگی در شهرستان شازند در صدای معلم

وی اظهار داشت که برگزاری هفته فرهنگی شهرستان شازند می‌تواند گامی مهم در راستای رسیدن به اهداف فرهنگی و اجتماعی در شهرها و روستاها باشد و با برگزاری هفته فرهنگی شهرستان شازند، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و تاریخی شهرستان شناسایی و معرفی می‌گردند.

وی از شهروندان و فعالان فرهنگی خواست که پیگیر این موضوع باشند و مدیران نیز همراهی لازم را در این زمینه داشته باشند و دانشجویان نیز برای رسیدن به این هدف مطالبه‌‌گری نمایند.

در پایان مراسم نیز از دانشجویان برتر و نمونه دانشگاه های شهرستان شازند تقدیر شد.

پیشنهاد برگزاری هفته فرهنگی در شهرستان شازند در صدای معلم

پیشنهاد برگزاری هفته فرهنگی در شهرستان شازند در صدای معلم

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پیشنهاد برگزاری هفته فرهنگی در شهرستان شازند در صدای معلم

گروه اخبار/

انتقاد صدای معلم از تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و ادارات و بالا بودن شاخص آلودگی هوا

معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار تهران اعلام کرده است که به علت تداوم آلودگی هوا ؛ کلاس درس تمام مقاطع تحصیلی مدارس ،دانشگاه ها، ادارات، دستگاه‌های اجرایی، ملی، استانی و نهادهای عمومی و غیر دولتی به استثناي بانک ها و مراكز خدماتي و درماني استان تهران ، به جز شهرستان هاي دماوند و فیروزکوه برای چهارشنبه ۲۱ آذرماه و پنج شنبه ۲۲ آذرماه تعطیل است، رودهن نیز شامل مصوبه تعطیلی می‌شود.

با این حال و با این همه تعطیلی ؛  شاخص آلودگی هوای تهران امروز چهارشنبه 21 آذر روی عدد 157 قرار گرفته است  و شاخص 24 ساعت گذشته عدد 165 را نشان می دهد .

انتقاد صدای معلم از تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و ادارات و بالا بودن شاخص آلودگی هوا

فرارو سه شنبه 20 آذر نوشت : ( این جا )

« امروز سه‌شنبه، بیست آذر سال ۱۴۰۳ است. شاخص آلودگی تهران عدد ۱۶۱ را نشان می‌دهد. به این معنی که هوای تهران برای همه افراد جامعه آلوده و وضعیت قرمز است.

هوای امروز تهران در وضعیت قرمز است. در ۲۴ گذشته میانگین میزان آلودگی عدد ۱۰۹ بوده که به طور مشخص برای تمامی گروه‌ها ناسالم است» .

چه کسی و کدام نهاد باید پاسخ گوی این وضعیت باشد ؟

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد صدای معلم از تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و ادارات و بالا بودن شاخص آلودگی هوا

منتشرشده در محیط زیست

 به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم بر زنده یک تن مباد

سخنی کوتاه دربارۀ هویت ملی

فرهنگ و تمدن روزگاران ایران در هزارگان تاریخ پیوسته و مشترک ملت ایران و در یک کلام راز جاودانگی ملت ایران بر چهار بنیاد استوار است. این چهار بنیاد چهار ستون اصلی و تغییر ناپذیر روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی هستند و نباید آنها را با معیارهای جهان وطنی، فدای رویا پردازی ها و ماجراجویی های خود کنیم :

بنیاد نخست : تاریخ پیوسته و مشترک هزارگان ایران؛ 

بنیاد دوم : زبان و ادب پارسی، فراتر از زبان رسمی، زبان علم و هنر و فرهنگ ایران؛  

بنیاد سوم : عرفان ایرانی؛

بنیاد چهارم : جشن های ملی ایران؛

ملی گرایی ایرانی مختص ملت ایران است. یکی دانستن ناسیونالیسم در ایران با ناسیونالیسم دولت – ملت ­های اروپایی غلط محض است. نزدیک ده هزار سال است که ملت و سرزمین ایران در ملی گرایی پیوسته و مشترک ایرانی در عرض هم رشد کرده اند و در این گاه و جاهِ کهن و دیرین از دلِ ملی گرایی ایرانی، حقوق بشر و سکولاریسم برخاسته است. ملی گرایی ایرانی، پناهگاهی برای ملت ایران در برابر استبداد و توتالیتاریسم و امت سازی و هر گونه ایدوئولوژی است.

عده ای جاهل یا متجاهل به این امر هستند. به ناراستی جایگاه زبان و ادب پارسي را با زبان در كشور سوئيس و يا كشورهاي قارة امريكا و اقيانوسيه مقایسه می کنند. در این کشورها زبان صرفاً قراردادی برای ارتباط معرفی شده و احاطۀ کامل بر هويت ملي و فرهنگي آنان ندارد. مگر ایران همانند این کشورها، کشور خلق الساعه ( نو پدید ) است که بنشینیم دوباره زبان انتخاب کنیم؟ زبان و ادبیات یک ملت تَنبان نیست که هر وقت دلمان را زد عوض کنیم. یا پرچمی که نمایندگان ملت در مجلس نخست مشروطیت آن را تصویب کرده اند رد کرده و در میزگردهای مطبوعاتی یا اعتراضات، پرچم جعلی و جدایی طلبانه بلند کنیم؟

افراد عقب افتادۀ ذهنی هستند که هر از چند گاهی عامل اصلی عقب ماندگی خود را به علل بیرونی مربوط می دانند. به هیچ وجه مخالف تغییر نیستم. معتقدم همه چیز در جهان در حرکت و تغییر است. اما تغییری که نیاز جامعه باشد و بنیادهای فرهنگی و اجتماعی را تخریب نکند و از روی تقلید نباشد.

خلق را تقلیدشان به باد داد       ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

در آغازین سال های پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی مهمترین مأموریت تجزیه طلبان ( دشمنان خورشید[1] ) زدودن هویت ایرانی از شهرهای اشغالی در آذربایجان بود. آنها مجریان بی چون و چرای اوامر ملوکانۀ حزب مادر بودند. ولی نعمت آنها خوب فهمیده بود که برای زدودن زبان و ادب دیرین و شیرین و گرانمایۀ پارسي نخست باید تغییر خط تحمیل شود.

امروز نیز تجزیه طلبان با هیبتی از فرق سر تا نوک پا سیاست زده، نقش حزب توده را ایفا می کنند. مهره هایی از آنها ظاهر اسلامی به خود گرفته، در دولت نفوذ کرده و ترکتازی می کنند. مردم شريف و نجيب ایران مبهوتِ بي حيايي دشمن خورشيد شده و خوب مي دانند اگر ناحق ها را حق مي خوانند، آمده اند كه سر ببرند تا كلاه دهند.

به حاکمانی که حفظ نظام را اوجب واجبات می ­خوانند یادآوری می کنیم تمام تجزیه های ایران، در روزگاران استبداد صورت گرفته است نه روزگارانی که منافع ملی تحت حاکمیت مشروطه اولویت داشت.

لازم به توضیح است که مشروطه، ایدئولوژی نیست؛ یک چارچوب است برای حاکمیت بدون دیکتاتوری. اما قشریان مذهبی و تجزیه طلبان و گلوبالیست­ها، مشروطه را خلاصه کردند در پهلوی و پهلوی را خلاصه کردند در وقایع 28 اَمرداد. تجزیه طلبان و قشریان مذهبی ( از هر گونه که باشند ) یک نقطۀ مشترک دارند و آن بی وطنی است. امروز قشریان مذهبی، تجزیه طلبان را بدیلی در برابر رشد منافع ملی و رشد مردم سالاری در دست خود نگه داشته­ و در بزنگاه ها با کارت آنها بازی می کنند.

 به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

سنگ بنای هویت ایرانی، زبان و ادب پارسی است

در وانفسایی که قوم مهاجم عرب، اسلام را با مقدس دانستن زبانش مرکبی برای عربیزه کردن منطقه به کار گرفته بود، و بنای زبان پارسی و فرهنگ اساطیری و حماسی و تاریخ و ادبیات مردم نجد ایران تاراج کینه و عقدۀ حقارت بیگانگان قرار گرفته بود، در گسترۀ سرزمین ایران برای پاسداشت اصالت و شرف ایرانی، راد مردی به نام رادمان پسر ماهک معروف به یعقوب لیث، جان بر کف، اضمحلال روحیۀ ایرانی را غیر ممکن ساخت و سپس در کنار مبارزه های شعوبیه و خرمدینان، نهضت بی همتای ادب پارسی تثبیت شد و در خفگان حکومت بنی عباس، نامور نامۀ فردوسی روحی تازه در کالبد ایران دمید.

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

فردوسی با درایت و نبوغ سرشار کاخی بنیادین و بلند از نظم پی افکند و در تثبیت و ماندگاری زبان پارسی مهمترین نقش را ایفا کرد و همچنین پس از او نظامی و مولوی و سعدی و حافظ، زبان پارسی را در مسیر پویندگی و نامیرایی قرار دادند. فردوسی بارها بر پویندگی و نامیرایی این زبان و ادبیات تأکید کرده است؛

از این پس نمیرم که من زنده ام        که تخم سخن را پراکنده ام . . .

بسی رنج بردم در این سال سی        عجم زنده کردم بدین پارسی . . .

چو این نامور نامه آمد به بن        ز من روی کشور شود پر سخن . . .

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

شاهنامه، یکی از پایه­ های اصلی و تغییر ناپذیر ملیت ایرانی گشت و از آن پس روح ملی و کیان معنویِ فرهنگ و تمدن ایرانی را به دوش می کشد. فردوسی با سرودن شاهنامه پذیرفتار و ضامن هویت ایرانی شد. یکی از پیام های فردوسی که از کل شاهنامه بر می آید « مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران است. » مسئولیت امروز ما نیز همان مسئولیت فردوسی است؛ که زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی را بر چکادِ فرهنگ ایران افروخته نگاه داریم.

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم سعدی زبان شناس و جامعه شناس بی همتا، « نیرومندیِ طبع زبان پارسی را به آب روان تشبیه می کند » نه در برابر زبانی با چهار داستان کوتاه و چند شعر بند تنبانی بلکه در برابر زبان عربی.

چو آب می رود اين پارسی بقوت طبع        نه مرکبی ست کز وی سبق برد تازی   

حافظ ادیب و عرفان شناسی بی همتا، « پارسی گویان را بخشندگان عمر می خواند. »

مولوی عارفی بی همتا، « سزاوار نمی داند، شیرینی زبان پارسی از کسی دریغ شود. »

مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم        که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی     

نظامی زبان شناس و داستان سرای بی همتا، « شعر خود را آن گونه که درخور نسب اوست پارسی می خواند و خود را سخن شناس و داننده متون کهن و باستانی ایران. ترکانه سخن را سزای ایرانیان ندانسته و تأکید دارد که به زبان نیاکانمان که دارای نسب بلند بودند، سخن گوییم. »[2]

در زیور پارسی و تازی                   این تازه عروس را طرازی
دانی که من آن سخن شناسم         کابیات نو از کهن شناسم
ترکی صفت وفای ما نیست           ترکانه سخن سزای ما نیست
آن کز نسب بلند زاید                   او را سخن بلند زاید      

شهریار نیز خداوندگاران دُرّ دری را جام افسانۀ شرق و بنیاد هویت ایران می خواند :

شاعران خود قلم سحری از این نقاشند                  شعر چون زنده نباشد که قلم زنده از اوست

خود چو حافظ خلفش هست و نمیرد سعدی        همچو فردوسی توسی که عجم زنده از اوست

نی که رومی زد و چنگی که نظامی بنواخت           جام افسانۀ شرق است که جم زنده از اوست

اما هنگامی که زبان و ادب پارسی از لوح زندگانی آران پاک و تغییر خط اعمال شد، ارتباط مردم آران با فرهنگ دیرین خود کم رنگ گردید و از سوی دیگر ديدگاه نژاد پرستی روسیان که پشت انترناسیونالیسم و سوسیالیسم سنگر گرفته بود، ریشه های درخت کهنسال و با شکوه فرهنگ ديرين ايران را در آن سوی ارس لرزاند. به طوري كه امروز مردم آن دیار حتی سنگ قبر اجداد خود را نمی توانند بخوانند. از گذشتة خود به جز بخشي از فولكلور چيز ديگري ندارند. گرچه فولکلور تجلی گر اصالت محلی است، اگر مردمی صرفاً بر آداب و رسوم و افسانه ها و تصنیف های عامیانه تکیه کنند، از ریشه هایش بریده می شود. فکر و زبانشان یا روسی می شود و یا انگلیسی. چرا که در این هنگامۀ وانفسا در برابر نفوذ سرسختانۀ زبان انگلیسی به عنوان زبان محیط بر تکنولوژی و زبان روسی به عنوان زبان محیط بر فکر و زبانِ اقمار روسیه و هم مرز با زبان پارسی ؛ حیدر بابا چقدر می تواند مقاومت کند و بوستان و گلستان چقدر؟

به قول شادروان عباس زریاب خویی : « این زبانِ فرهنگی در آغاز اسلام فقط یک زبان محاوره ای بود و به تدریج خواست تا صورت فرهنگی و ادبی به خود بگیرد. اگر ادبا و شعرای ما همه از قبیل عنصری و منوچهری بودند این زبان هرگز به صورت زبان فرهنگی و زبان ملی در نمی آمد زیرا مدح شاهان و امیران که با مردم بیگانه بودند در همان دفاتر و دواوین می ماند و به خانه های مردم از کشاورز و کارگر و پیشه ور راه نمی یافت. به جز آن، مردم از گذشتۀ بزرگ و پرافتخار خود بی خبر بودند ... »

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

چند پرسش مهم :

  • چرا سعدي و حافظ آثار خود را به زبان محلي ننوشتند؟

اگر ما به فرض شنوندۀ صحبت سعدی با مادرش باشیم، محال است که بتوانیم صحبت آنها را کامل بفهمیم. زبان محلی سعدی دست خوش تحولات زیادی شده ولی زبان ادبی بوستان و گلستان اقتدار خود را در ایران بعد از هشت سده حفظ کرده است. سعدی زبان شناس بی همتا، «نیرومندیِ طبع زبان پارسی را در برابر زبان عربی، به آب روان تشبیه می کند» حافظ ادیب و عارفی برجسته، « پارسی گویان را بخشندگان عمر می خواند. »

امروز زبان بوستان و گلستان، زبان معیار ایران است و متعلق به همۀ ملت ايران.

سعدی نیز خود این سخن را تأیید می کند :

هزار بلبل دستانسرای عاشق را         بباید از تو سخن گفتن دری آموخت

  • چرا قطران تبریزی، همام تبریزی، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی آثار خود را به زبان محلي ننوشتند؟

آنها نه تنها یک بیت شعر ترکی ندارند، قطران ادیب بزرگ، « لشگر ترکان را بد اندیشان و آفت می خواند. » نظامی گنجوی داستان سرای بی همتا و زبانشناس برجسته، هم رأی با شروانشاه « ترکانه سخن را سزاوار و شایستۀ ایرانیان نمی داند. »

  • آیا مدعیان می توانند علمی تر، هنرمندانه تر، روحیه سازتر و لذت بخش تر و انسانی تر از شاهنامه، دیوان شمس، مثنوی معنوی، بوستان و گلستان، دیوان حافظ، آثار نظامی، خاقانی، عطار، خيام، سنایی، ناصر خسرو، صائب، بیهقی، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، محمد معشوق، عین القضات همدانی، سهروردی و . . . خلق کنند؟

ساده لوحی است که آثار این بزرگان را صرفاً نشأت گرفته از قریحۀ شعر دانسته و چشم را بر هویت اجتماعی و فرهنگی یک ملت ببندیم. که پشتِ حتی تک بیت ها و جمله هايي از آنها دهه ها و شاید قرنی تجربۀ علمی و عرفانی و ایمانی نهفته است. گویی خداوندگاران دُرّ دری به گفتۀ مجتبی مینوی « هوا را گرفته و بدل به جواهر بسیار گرانبها کرده اند. »

لازم است تأکید کنیم، زبان های محلی پشتوانۀ فرهنگ ما هستند و حذف هر کدام از زبانهای محلی، ما را از بخشی از فرهنگ ملی خویش دور خواهد کرد. همۀ زبان های محلیِ ایرانی در رشد و اعتلای زبان و ادب پارسی سهم به سزایی داشته و دارند و نیز زبان و ادب پارسی در ثبات آنها. لذا زبان پارسي محيط بر هويت ملي و فرهنگي ایرانیان و متعلق به همة مردم ايران است نه يك محل خاص و فراتر از زبان رسمي، زبان علم و هنر و فرهنگ ايران است. بيش از 70% واژگانِ زبان كنوني آذربايجان ريشة تركي ندارند و نيز این زبان داراي فرهنگ آوايي و تعبيرات و امثال و اصطلاحات و روح ايراني است. با نادیده گرفتن این مهم، زبان كنوني آذربايجان هم از لحاظ فونتيك و هم از لحاظ تعبيرات و اصطلاحات و امثال مشترك پارسي دری و آذربايجاني تحت تركتازي رسانه هاي « گرگان آدم خوار » آسيب خواهد ديد.

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

نگاهی گذرا به روی کار آمدن فرقۀ دموکرات در آذربایجان

در سال 1911 مسیحی در شهر باکو حزب « دموکراتیک اسلامی مساوات » ( که در همۀ واژه های سر هم بندی شدۀ نام حزب، تناقض نمایان است و در واقع ترکیبی از محال و فریب است ) به پشتوانۀ حزب اتحاد و ترقی ترکیه و شؤونیسم یهودی تأسیس شد. در باکو در پیروی از ترکان جوان ترکیه با رویای پوچ پانترکیسم به نام اصیل و دیرین آران و شروان پشت پا زدند. به این امید که با نام جعلی برای بالای ارس، نخست سرنوشت بالا و پایین ارس را به هم گره بزنند و سپس در موقع مناسب رویای پوچ پانترکیسم را محقق سازند.

با روی کار آمدن اتحاد جماهیر شوروی در 1922 مسیحی ( 1301 خورشیدی ) و تشکیل حزب کمونیست شوروی تمامی احزاب در آن کشور یا قلع و قمع شده و یا در حزب کمونیست حل شدند. این حزب با شعار ضد امپریالیسم به قدرت رسید و دیر نپایید خود به امپریالیسم خونخوار تبدیل گشت. شاخۀ حزب تودۀ آذربایجان یکی از نیرومندترین شاخه های ایالتی حزب بود که به دستور شوروی در سال 1324 خورشیدی منحل شد و اکثریت آن به فرقۀ دموکرات گرویدند که نشانه ای از فرمانبرداری بی چون و چرا از رهبران شوروی بود. بسیار مضحک می نماید جمع ضدینِ حزب توده و فرقۀ دموکرات. نشان می دهد صرفاً سودای بهره گیری سیاسی با محوریت شخص استالین در میان بوده است. روسیان همانند شؤونیسم ترک، حتی بیش از آنها در تمام سرزمینهای اشغالی ایران زدودن بنیادهای فرهنگ و تمدن ایران را در دستور کار خود قرار داده و اجرا کردند.

در سال 1320 نزدیک به سه هزار مأمور امنیتی شوروی همراه ارتش آن کشور به دنبال اشغال ایران وارد سرزمین مان شدند. چهار سال بعد در شمال غرب کشور، کشوری که دارای دولت مرکزی پادشاهی مشروطه بود یک فرد ساده لوح و شماری ماجراجوی فریب خورده و فریبکار اعلام خود مختاری و جمهوریت کرده، وزیر جنگ تعیین کردند، تمبر چاپ کردند، ساعت تبریز را به وقت مسکو تغییر دادند و معلمانی که اصرار داشتند همانند هزار سال گذشته، آموزش به زبان دیرین و گرانمایۀ دُرّ دری باشد را دستگیر و تبعید کردند و کتاب های درسی که به زبان پارسی بودند را سوزاندند. اینها مقدمۀ جدایی بود. سران نمادین فرقۀ دموکرات در دام توطئۀ وحشتناک تجزیه افتاده بودند.

در آخرین روزهای تار و ظلمانی نامه ای ننگین با امضاء پنج تن از سران نمادین فرقه که پیشه وری هم جزء آنها بود به استالین می فرستند و درخواست پشتیبانی بیشتر از شوروی کرده و ننگین تر از آن، استالین را می خواهند قانع کنند که آنها بهترین حافظان منافع شوروی در شمال غرب ایران خواهند بود. تنها پس از یک سال ترکتازی در آذربایجان، پیشه وری هنگام فرار در سال 1325 در بانک ایران و شوروی 5,2 میلیون تومان در حساب شخصی خود پس انداز داشت.

فرقۀ تجزیه طلب طی یک سال، آزادی بیان را که در ساختار پادشاهی مشروطه از روزنامه­ ها به مشام می رسید، در آذربایجان محدود به شعارهای ضد فئودالی کرده و با عوام فریبی، روزنامه های آزاد را قلع و قمع کرد. فقط شماری فرصت طلب برای کسب قدرت در سازمانهای چپ به سان مگسانی گرد شیرینی به مزدوری غاصبان پرداخته و در روزنامه ها به جعل تاریخ و هویت بافی پرداختند.

در واقع جهل یا تجاهل خود را پشت نقاب شعارهای ضد فئودالیستی، در خدمت مقاصد سیاسی قرار دادند؛ با هدف جدا کردن سرنوشت آذربایجان، از تنِ پاک و باشکوه هزارگان ایران. می خواستند بلایی که بر سرِ آران آوار کردند بر سر آذربایجان نیز بیاورند. 

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

دلایل نجات آذربایجان در 21 آذر 1325 خورشیدی عبارتند از :

  1. به گواهی تاریخ، مردم آذربایجان خود را پاره ­ای از تنِ پاک و باشکوه هزارگان ایران می دانند.
  2. اولویت قرار دادن منافع ملی و تمامیت ارضی، به عبارت دیگر اهمیت دادن به امنیت ملی نه امنیت ایدوئولوژیِ حکومت؛
  3. مقید بودن پادشاه به قانون اساسی مشروطه و استقرار آزادی بیان در ساختار پادشاهی مشروطه؛
  4. منزوی نبودن حکومت ایران در جهان؛
  5. نقش مدبرانۀ قوام السلطنه؛

هیچ سند معتبری از تهدید به استفاده از سلاح هسته ای توسط « هری ترومن » رئیس جمهور وقت امریکا علیه « استالین » مبنی بر نجات آذربایجان وجود ندارد.

امروز نیز در ترکیه ائتلاف شؤونیسم ترک و اسلام گراها ( بنیادی نهاده بر فشل[3] ) ترکیبی از فریب و دروغ و نسل کشی، هیولای ترکتازی را بیدار کرده که در اذهان حاکمانش دست نیافتنی و شکست ناپذیر می نماید. قدرت، آنها را آن قدر کور کرده که نمی فهمند، اکثریت مردم ترکیه را در مجموع کردها، علوی ها، ارمنی ها و سکولارها تشکیل می دهند.

اردوغان با توهّم عثمانی گرایی، دست در دست یهودیان افراطی اسرائیل بر طبل توسعه طلبی می کوبد و در بیست سال اخیر شماری مزدور یا نادان در حکومت جمهوری اسلامی او را پشتیبانی کردند.

به آقای پزشکیان رئیس جمهور اسلامی هشدار می دهیم در دام این مزدوران نیفتد. آنچه هزار سال پیش فردوسی دربارۀ جهان خواری دولتمردان عرب[4] گفته بی کم و کاست دربارۀ اسلام گرایان سیاست باز منطقه صدق می کند.

زیان کسان از پی سود خویش          بجویند و دین اندر آرند پیش

***

[1]- آن دشمن خورشيد بر آمد بر بام        دو چشم ببست و گفت خورشيد بمرد      ( مولوی )

[2]- دیوان ترکی منسوب به نظامی گنجوی در پی ملت بافی برای آران توسط شؤونیسم ترک منتشر شد. این دیوانِ جعلی هیچ سند معتبر خطی در جهان ندارد و در مقایسه با آثار نظامی گنجوی شاعر ایرانی، هم از نظر ادبی و هم از نظر محتوی فکری بسیار سخیف می نماید و منسوب کردن آن به نظامی، اهانت بزرگی به ساحت شاعر ایرانی است.

[3]- دین به تیغ حق از فشل رَسته است          باز بنیادش از فشل منهید    ( خاقانی شروانی )

[4]- هدف اصلی اعراب، عربیزه کردن منطقه بود و اسلام مرکبی برای آن هدف.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

به مناسبت هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان و منافع ملی و تمامیت ارضی در صدای معلم

منتشرشده در پژوهش

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

بلی - 30.4%
خیر - 29.4%
برگزاری شورای معلمان در مدرسه من نظم و یا قانون خاصی ندارد و هر موقع مدیر مدرسه دوست داشته باشد برگزار می کند - 40.2%

مجموع آرا: 204

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور