دکتر پزشکیان در طول مدت اندک ریاست جمهوری خود ، تاکید فراوانی بر اصلاح آموزش و پرورش و برقراری عدالت آموزشی داشته است . تامین عدالت آموزشی یکی از مهمترین مطالباتی است که در طول دولتهای مختلف و با تشکیل ادارهکل ، ستاد و قرارگاه پیگیری شده است .
در حال حاضر وجود تعداد بالای تعداد بازماندگان از تحصیل و تارکین تحصیل از نمونه های بارز وجود بیعدالتی آموزشی محسوب میشود. نتایج آزمون های تیمز و پرلز نیز که در روزهای اخیر منتشر شد ، نشانه ی دیگری از فقدان کیفیت و عدالت آموزشی است .
پی گیری عدالت آموزشی توسط دکتر پزشکیان را باید غنیمت دانست وضمن حمایت از آن به ابعاد مختلف و ضرورتهای عدالت آموزشی پرداخت.
ضرورت اول ؛ تعریف عدالت آموزشی:
چیستی عدالت آموزشی و تعریف آن گام مهمی است که بر اساس آن باید قوانین و برنامههای مربوط تهیه و تدوین شوند. مهم ترین قوانین مربوط به عدالت آموزشی در متون حقوقی ایران ؛ اصول سوم ، سی ام و چهل و سوم قانون اساسی است .
بند سه اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح را از جمله وظایف دولت میداند. .بر اساس اصل سی ام نیز دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد .
براساس بند 1 اصل چهل و سوم قانون اساسی تأمین نیازهای اساسی از جمله مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه یکی از ضوابط نظام اقتصادی کشور است.
موارد فوق نشانه آن است که تامین آموزش رایگان برای همه از جمله حقوقی است که قانون اساسی برای مردم به رسمیت می شناسد .
قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش که در سال 1366 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است ، زیر پوشش قرار دادن کلیه کودکان لازم التعلیم را از جمله وظایف وزارت آموزش و پرورش بر می شمرد .
واژه عدالت به تنهایی یا با ترکیباتی حدودا 14 بار در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ذکر شده است . تامين و بسط عدالت در برخورداري از فرصتهاي تعليم و تربيت با کيفيت مناسب با توجه به تفاوتها و ويژگيهاي دختران و پسران و مناطق مختلف كشور یکی از اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است و هشت راهکار برای نیل به این هدف تعیین شده است .
از جمله راهکارهای نیل به هدف فوق ، عبارتند از:
- تعميم دورة پيش دبستاني به ويژه در مناطق محروم و نيازمند حتي الامكان با مشارکت بخش غيردولتي با تاکيد بر آموزشهاي قرآني و تربيت بدني و اجتماعي.
- برنامهريزي و تمهيد مقدمات براي پوشش کامل دوره آموزش عمومي و برخوردار از کيفيت مناسب در تمام مناطق كشور
- توانمند سازي دانش آموزان ساکن در مناطق محروم، روستاها، حاشيهي شهرها، عشاير کوچ نشين و هم چنين مناطق دو زبانه با نيازهاي ويژه، با تاكيد بر ايجاد فرصتهاي آموزشي متنوع و باكيفيت
- اولويت بخشي به تأمين و تخصيص منابع، تربيت نيروي انساني کارآمد، تدوين برنامه براي رشد، توانمندسازي و مهارتآموزي، ادامه تحصيل و حمايت مادي و معنوي دانش آموزان مناطق محروم و مرزي.
- طراحي و تدوين برنامة آموزشي متناسب با نيازها و نقشهاي دختران و پسران. در حال حاضر قوانین موجود جوابگوی نیازهای آموزش و پرورش عادلانه نیست. یکی از مهمترین موانع در این مسیر، عدم الزام قانونی برای ثبت نام در مدرسه است .
- استعدادهاي گوناگون دانشآموزان به منظور شكوفائي استعدادهاي خاص و افزايش كارآمدي و مفيد بودن آنها.
- ساماندهي و به كارگيري بهينه و اثربخش منابع انساني و توزيع عادلانة آن در سراسر كشور
- تنوع بخشي به محيط هاي يادگيري در فرايند تعليم و تربيت رسمي عمومي.
بر اساس آنچه ذکر شد و بر اساس متون قانونی و رسمی کشور ، مهم ترین ویژگیهای عدالت آموزشی در ایران به شرح ذیل است:
1- رایگان : آموزش رایگان براساس قانون اساسی از جمله حقوق اساسی ملت است .
2- با کیفیت: راهکارهای سند تحول در جهت دست یابی به کیفیت آموزشی توصیه شدهاند.
3- فراگیری: تاکید بر وظیفه دولت برای تامین آموزش رایگان و همگانی نشانه آنست که فراگیری یکی از ویژگیهای عدالت آموزشی محسوب میشود.
4- فرصت برابر: یکی از مهمترین مولفههای عدالتآموزشی است که در راهکارهای سند با تاکید بر مناطق محروم ، دو زبانه، پوشش کامل دوره آموزش عمومی و ... درصدد فراهم ساختن آن برای همه افراد به ویژه اتباع لازمالتعلیم است.
یکی از مهمترین نقصانهای موجود در قوانین ؛ عدم تاکید بر آموزش اجباری کودکان و نوجوانان لازم التعلیم تا پایان دوره متوسطه اول است.
تا ابتدای دهه هشتاد، برنامههایی برای اجباری بودن آموزش در دست اجرا بود که به فراموشی سپرده شد .
ضرورت دوم ؛ تغییر در رویکردهای کلان :
عمده فعالیت ها و برنامههای فعلی نهاد تعلیم و تربیت صرف امور عادی و تکراری میشود و تشکیل قرارگاه و ستاد برای عدالت آموزشی نشانه فقدان رویکرد مشخص و کارآمد در مورد عدالت آموزشی است .
در ساختار موجود ؛ معاونت پرورشی بیشترین تعداد برنامه ها را دارد در حالی که ارزیابی کاملی از موفقیت برنامههای فوق انجام نمیشود . ساختار آموزشی فعلی کشور اثری جز افزایش تعداد ترک تحصیل و فرار از مدرسه ندارد . نتایج آزمون های تیمز و پرلز اندکی از وضعیت بحرانی آموزش در دروههای ابتدایی و متوسطه اول را نشان میدهد .
گام اول در تامین عدالت آموزشی ، تغییر رویکرد کلان وزارت آموزش و پرورش از آموزش های ایدئولوژیک به تامین عدالت آموزشی برای همه است . این به معنای تخفیف بخش پرورشی نیست بلکه ضرورتی است که جهت گیری اصلی نهاد متولی تعلیم و تربیت را نشان میدهد .
عدالت آموزشی باید از یک شعار به یک اولویت تغییر کند و کلیه برنامهها در جهت تامین عدالت آموزشی و تامین آموزش رایگان ، با کیفیت ، فراگیر و ایجاد فرصت های برابر یادگیری باشد .
تغییر رویکرد کلان آموزش و پرورش نیازمند توجه نهادهای تصمیم گیری و سیاست گذاری در جهت تغییر جایگاه آموزش و پرورش به اولویت اول کشور است . یکی از مهمترین عوامل این تغییر رویکرد، افزایش سهم آموزش و پرورش در بودجه و درآمد ناخالص داخلی خواهد بود .
آموزش و پرورش در طول سالهای گذشته با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم میکند و با افزایش بحرانهای اقتصادی و سیاسی، بودجه آموزش و پرورش تحلیل بیشتری میرود.
در گزارش ملی آموزش برای همه 1393-1379 که از طرف کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده است تاکید میشود که سهم آموزش از تولید ناخالص داخلی در سال 1379 معادل 3.5 درصدGDP بوده ولی در سال 1390 به دو درصد رسیده است . این گزارش سهم آموزش و پرورش را در سال 1400 معادل 3.6 اعلام میکند.
معاون برنامه ریزی وزیر آموزش و پرورش اسفند 1402 اعلام نمود که سهم بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی در سال 1401 حدود 3/2 درصد است که نسبت به سال های گذشته وضعیت بهتری را نشان میدهد.
لازم به ذکر است این افزایش سهم حدود 5/ 0 درصدی، مربوط به احتساب مبلغ (380000) میلیارد ریال اعتبار جهت اجرای «قانون رتبه بندی معلمان» است.
گزارشهای مختلف نیز نشان میدهند که سهم بالایی از بودجه سالانه آموزش و پرورش نیز صرف حقوق معلمان و پرسنل می شود و به برنامههای کیفیت بخشی توجه اندکی میشود.
یکی از مهمترین ضرورتهای عدالت آموزشی افزایش بودجه آموزش و پرورش به ویژه در مورد کیفیت بخشی و توجه خاص به مناطق محروم و حاشیهای است .
ضرورت سوم ؛ تغییر محتوایی و ساختاری :
ساختار اداری عموم وزارتخانه های دولتی سه سطح دارد: سطح اول وزارتخانه ، سطح دوم ادارات کل و سطح سوم ادارات شهرستان ها .
وزارت آموزش و پرورش برخلاف سایر وزارتخانهها چهار سطحی است و سطح چهارمی به نام مدرسه دارد که نبض آموزش در آنجا می تپد . ابر و باد و مه. خورشید و فلک آموزش و پرورش باید در خدمت مدرسه باشند .
در طول سالهای گذشته طرحهایی به عنوان مدرسه محوری اجرا شده است که ناکام ماندهاند و نهاد مدرسه نحیفتر شده است . تغییرات محتوایی و ساختاری وزارت آموزش و پرورش باید در جهت کارآمدتر کردن مدرسه باشد. کارکرد وزارتخانه ، ادارات کل و ادارات در مورد مدرسه نامشخص و مبهم است ؛ در صورتی که محدوده فعالیت هر سطح در مرکز ، استان و شهرستان مشخص شود ، ساختار اداری چابکتر خواهد شد و امکان فعالیت بیشتری خواهد داشت.
از زمان تصویب قانون اساسی معارف که پس از انقلاب مشروطه به تصویب اولین دوره مجلس شورای ملی رسیده است ، قوانین متفاوتی برای ساماندادن به نهاد تعلیم و تربیت تصویب شدهاند.
در حال حاضر قوانین موجود جوابگوی نیازهای آموزش و پرورش عادلانه نیست. یکی از مهمترین موانع در این مسیر، عدم الزام قانونی برای ثبت نام در مدرسه است . در صورتی که دانشآموزی ترک تحصیل کند یا فردی از ثبت نام فرزندش در مدرسه استنکاف نماید ، مورد پیگرد قانونی قرار نخواهد گرفت. قوانین خاصی که عدالت آموزشی ر الزامی نماید در حال حاضر وجود ندارند و دولت به راحتی وظیفه تامین آموزش رایگان را کنار گذاشته است .
معضل نیروی انسانی نیز موجب شده است به کیفیت نیروی انسانی کم توجهی شود . جذب ، آموزش و توسعه منابع انسانی باید مورد تجدید نظر قرار گیرند و برای تامین عدالتآموزشی بازسازی شوند .
آموزش ضمن خدمت نیز با تبدیل به آزمونهای بی کیفیت قابلیت خود را از دست داده است.
معضلات معیشتی نیز همچنان معلمان را آزار می دهد .
ساختار آموزشی فعلی کشور اثری جز افزایش تعداد ترک تحصیل و فرار از مدرسه ندارد . نتایج آزمون های تیمز و پرلز اندکی از وضعیت بحرانی آموزش در دروههای ابتدایی و متوسطه اول را نشان میدهد .
نتایج آزمونهای نهایی نیز نمایانگر وضعیت وخیم آموزش در دوره متوسطه دوم است . تاکید ساختار آموزشی بر حفظیات، حاصلی جز فرار از مدرسه ندارد.
تغییر اساسی در دوران ابتدایی و آموزشهای آن و تمرکز بر خواندن و نوشتن ، علوم ، ریاضی و مهارتهای زندگی و برگزاری آزمونهای استاندارد از همه دانش آموزان به منظور فهم میزان پیشرفت تحصیلی از جمله نیازهای دوره ابتدایی است .
برنامههای درسی و سنجش تحصیلی نیز نیازمند تغیرات اساسی است تا هدف آموزش رایگان ، باکیفیت ، فراگیر و در جهت دستیابی به فرصت برابر یادگیری را تامین کند .
سخن پایانی ؛
عدالت آموزشی یک از مهمترین نیازهای جامعه امروز ایران است . آمارهای مختلف نشان میدهد که وضعیت آموزش در ایران بحرانی است . عدالت آموزشی فقط با مدرسه ساختن به وجود نمیآید. رویکرد به عدالت آموزشی در حد ساختن مدرسه و تامین امکانات، تخفیف دادن آن است. تعریف عدالت آموزشی مقدمه افزایش کیفیت آموزش و عدالت آموزشی محسوب میشود .
آموزش رایگان یک حق است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آن را به رسمیت شناخته است . فعلیت بخشیدن به حق آموزش رایگان ، باکیفیت ، فراگیر و فرصت برابر برای همه مستلزم تحولاتی است . تحولاتی که مسیر نهاد تعلیم وتربیت کشور را به سمت تامین عدالت آموزشی تغییر دهد و زمینه برخورداری همه کودکان و نوجوانان لازمالتعلیم را از حق خود فراهم سازد.
این مسیر بدون تغییر رویکرد نهاد تعلیم و تربیت و تغییرات لازم محتوایی و ساختاری در وزارت آموزش و پرورش میسر نخواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در یک جمله ی نامرتبط با این یادداشت و با علم حداقلی به محدودیت های آقای وزیر، امیدوارم ایشان شتاب بیشتری به فرآیند انتصابات و عزم بیشتری به بهره بردن از چهره های توانمند همسو با دولت اختصاص بدهد.
از طرفی معتقدم نقد و نسبت غیر دقیق، یا از سر کم اطلاعی است یا غرض.
ظرف چند روز اخیر دو موج هجمه علیه علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش شکل گرفت که به نظرم با تنویر افکار عمومی و طراحی و اقدام مناسب رسانه ای می شد طرح بهتری را در ذهن مردم خصوصا جامعه ی بزرگ فرهنگیان نقش بست.
موضوعات مورد نظر یکی آجر چینی آقای وزیر در جریان ساخت مدرسه ای در منطقه ی محروم سندل آباد بجنورد در استان خراسان شمالی بود و دیگری حضور به همراه دکتر پزشکیان در مدرسه ی البرز.
منتقدان، مورد اول را شوی نمایشی پوچ و بنایی به جای وزارت و... برخواندند و دومی را اتلاف وقت رییس جمهور و نشانه ی بهره ی نامناسب از زمان و ضعف برنامه ریزی تیم برنامه ریز نهاد ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش.
نباید منکر شد که در شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی این روزها، حساسیت مردم نسبت به موارد مختلف بسیار بالاتر از سابق است و داشتن راهبردهای حساب شده و منطقی و برنامه های اجرایی قوی برای داشتن تصمیمات، اقدامات و گفتارهای مناسب از سوی مدیران ارشد جامعه، بسیار ضرورت دارد و هر کنش کمتر سنجیده ای می تواند منجر به بروز تبعات نامطلوب فراوانی شود؛ اما با نگاهی بی بغض و خوش بینانه و اطلاع دقیق از شرایط، می توان پی برد که هر دو اقدام مثبت، اثرگذار، مفید و در راستای سیاست ها و برنامه های کلان دولت بوده است.
رییس جمهور در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳ به دیدار رهبری رفته است. در این جلسه دکتر پزشکیان مهم ترین دغدغه های دولت را تلاش برای حل مشکلات معیشتی مردم، رسیدگی به وضعیت کنترل قیمت ها و فقرزدایی و ایجاد عدالت اجتماعی توصیف کرده.
رئیس جمهور پزشکیان در این دیدار از طرحی برای رفع کمبود کلاسها و مدارس مناطق محروم خبر داده که با مشارکت مردم و خیرین و بسیج همگانی اجرا میشود تا بیعدالتی در آموزش کاهش یابد و اظهار امیدواری کرده که این مساله تا یک سال آینده بهطور کامل حل شود.
پرواضح است که ساخت مدارس در مناطق محروم با مشارکت عموم در راستای ایجاد عدالت آموزشی از مهم ترین دغدغه های رئیس دولت چهاردهم است.
حال دوباره اقدامات مورد هجمه قرار گرفته ی وزیر آموزش و پرورش را مرور کنیم:
مورد اول بحث آجر چینی یا بنایی بود. آیا ما با اقدامات سمبلیک بیگانه ایم؟ آیا غافلیم کاشتن درخت در روز درختکاری یا سفر با مترو در روز هوای پاک و یا مثلا اهدای خون در روز اهدای خون توسط مقامات جهت افزایش آگاهی های عمومی، جلب حمایت و توجه افکار عمومی و جریان سازی رسانه ای نسبت به این اقدامات با ارزش است؟
آیا گفتمان های رسانه ای شکل گرفته هر چند منفی، برای مدتی مسائلی مانند کمبود مدرسه، ضرورت نوسازی مدارس و مدرسه سازی، حضور مقامات در مناطق محروم، اشتغال به مشاغل غیر اداری و..... و اهمیت آن را در اذهان دغدغه مندان خیرخواه تداعی نکرد؟
معتقدم اگر تصویری مطلوب از آقای کاظمی در اذهان دانش آموزان و فرهنگیان نقش بسته باشد قطعا این حرکت سمبلیک یا نمادین، در مسیر همراهی با این طرح ارزشمند و برنامه ی مهم دولت ایجاد انگیزه خواهد کرد.
مطلب دوم که تحت عنوان بازدید رئیس جمهور از ذبیرستان البرز مورد نقد برخی قرار گرفت ؛ در واقع بخشی از برنامه بازدید رئیس جمهور از قرارگاه بسط عدالت آموزشی دبیرستان البرز بوده که نفس ماجرا نماد دیگری از اهمیت ایجاد عدالت آموزشی در کشور برای رئیس دولت و بازدید از یکی از طرح های موفق و با سابقه در این مسیر بوده؛ ضمن اینکه دغدغه های مهمی هم از سوی دکتر پزشکیان در این بازدید طرح شده است که تاکید بر اصلاح ساختار آموزشی کشور و دست یابی به ساختار صحیح و کاربردی، افزایش کیفیت آموزشی در تمامی مدارس و برقراری عدالت آموزشی ، ارائه و آموزش دروس با به کارگیری فن آوریهای نوین ، هدایت جریان آموزشی از معلم محوری به سمت آموزش ساختارمند و کارگروهی از جمله ی آنهاست.
بخش جذابی از این دیدار هم ابراز نگاه منفی رئیس جمهور نسبت به برند سازی ها در مدارس، نظام آموزشی طبقاتی و ناترازی های آموزشی بود.
اینکه رئیس جمهور کشورمان نود دقیقه برای آموزش و پرورش و چنین دیدار و گفت و گوهایی وقت می گذارد در واقع هم نشان از نگاه باز و قابل ستایش و مثبت رئیس جمهور دارد و هم موفقیتی برای وزیر آموزش و پرورش است.
البته با یک آسیب شناسی ساده می توان دریافت ؛ چرا به اندازه ی کافی و متناسب به آن پرداخته نشد و به زعم بنده تبدیل به اجحاف در حق وزیری شد که از ظرفیت و ارتباطات و دغدغه های دکتر پزشکیان در مسیر تحقق برنامه های دولت و وزارت متبوعش بهره برد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزیری بود که نه در بندِ وزارت، بلکه اسیرِ نمایش بود. هر بامداد، نقشی نو میآفرید تا نامش ورد زبانها شود و تصویرش، دستاویزی برای لایکهای مجازی. روزی جامهی رفتگران میپوشید و خیابانها را جولانگاه خود میساخت، روزی دیگر، قامتِ آتشنشانان را بر نردبانهای بلند به نمایش میگذاشت و گاه نیز با ردای بنایی، خود را در کسوتِ سازندگان نشان میداد. او دریافت که برایِ آبادانیِ حقیقیِ کشور، باید از پایهها و زیرساختها آغاز کرد، نه از کارهایِ نمایشی و سطحی.
این بار، خبرِ عزیمتِ جناب وزیر به دیاری محروم، دهان به دهان میگشت؛ سفری برای همّت در ساخت مدرسهای نوساز. دوربینها و خبرنگاران، چون سپاهی بیقرار، در پیِ او روان بودند. وزیر، با لبخندی تصنعی که گویی ماسکی بر چهرهاش بود، بیل را در دست گرفت و چند بیل خاک را با ژستی نمایشی جا به جا کرد. سپس، آجری را با وسواسی تصنعی برداشت و بر آجرِ دیگر نهاد. صدای شاترِ دوربینها، چون رگبارِ گلوله، فضا را پر کرد و فیلم برداران، این صحنههای «ماندگار» را با ولعی سیری ناپذیر ثبت میکردند.
در میانِ این هیاهو، پیرمردی با چهرهای آفتابسوخته و چشمانی نافذ، چون عقابی تیزبین، وزیر را زیر نظر داشت. نه از این نمایشها به وجد آمده بود و نه قصدِ تشویق داشت. او، معلمِ بازنشستهای بود که سالها عمرِ خود را وقفِ تعلیم و تربیتِ فرزندانِ این خاک کرده بود؛ گنجینهای از تجربه و دانایی.
( سیدمحمد بطحایی ؛ وزیر پیشین آموزش و پرورش )
هنگامی که وزیر از نمایشِ خود فارغ شد و با تبختری خاص به سوی جمعیت آمد ؛ پیرمرد، بیآنکه هراسی به دل راه دهد، پیش رفت و با صدایی آرام اما رسا که در سکوتِ تصنعیِ حاضران پیچید، گفت: «جناب وزیر، دست مریزاد! اما این چند آجر، مرهمی بر زخمهای کهنهی ما نیست.
دردِ ما، نه کمبودِ آجر و سیمان، که فقدانِ معلمِ دلسوز، کتابهای مناسب و نظامِ آموزشیِ کارآمد است. مشکلِ ما، دانشآموزانی است که انگیزهشان را در لابهلای بیتوجهیها گم کردهاند و مدارسی که چون خانههای ارواح، فرسودهاند.»
وزیر که انتظارِ چنین برخوردی را نداشت، لحظهای دچارِ تزلزل شد. اما غرورِ کاذبش، او را از پذیرشِ حقیقت بازداشت و با لحنی متکبرانه پاسخ داد: «این اقدامات، گامی کوچک در مسیرِ آبادانیِ کشور است. ما باید از کارهای کوچک آغاز کنیم تا به اهدافِ بزرگ دست یابیم.»
( علیرضا زاکانی - شهردار تهران )
پیرمرد، با لبخندی تلخ که حاکی از دردی عمیق بود، گفت: «جناب وزیر، به جایِ این نمایشهایِ زودگذر، به فکرِ زیرساختها باشید. به یادِ معلمانی باشید که با دستمزدهای ناچیز، چرخِ زندگی را به سختی میچرخانند.
به خاطرِ دانشآموزانی باشید که در کلاسهایِ درسِ شلوغ و فرسوده، نه درس، که رنج میآموزند. این چند آجر، نه مشکلی را حل میکند، بلکه تنها برایِ شما، تبلیغی ارزان است.»
وزیر که دیگر تابِ شنیدنِ این سخنانِ گزنده را نداشت، با بیاعتنایی روی برگرداند و به سویِ خودرویِ لوکسِ خود رفت. اما سخنانِ پیرمرد، چون پتکی سنگین بر سرش فرود آمد و در اعماقِ وجودش رسوخ کرد. او میدانست که پیرمرد، حقیقت را بر زبان آورده است.
او میدانست که این نمایشها، نقابی فریبنده بر چهرهیِ ناکارآمدی است و هیچ دردی را دوا نمیکند.
از آن روز به بعد، در رفتارِ وزیر، تغییری محسوس پدید آمد. او کمتر به دنبالِ جلبِ توجه بود و بیشتر به فکرِ انجامِ وظایفِ واقعیاش.
او فهمید که مردم، تشنهیِ خدمتِ صادقانه هستند، نه نمایشهایِ ریاکارانه. او دریافت که برایِ آبادانیِ حقیقیِ کشور، باید از پایهها و زیرساختها آغاز کرد، نه از کارهایِ نمایشی و سطحی.
این داستانِ کوتاه، بر اهمیتِ تمرکز بر مسائلِ اصلی و زیربنایی در مقابلِ نمایشهایِ سطحی و تبلیغاتی تأکید دارد و همچنین، به نقشِ روشنگرانه و انتقادیِ مردم در برابرِ مسئولین اشاره میکند؛ نقشی که میتواند مسیرِ جامعه را به سویِ تعالی و پیشرفت هدایت کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چندی پیش حین مرتب کردن کتابخانه کوچک پدرم (1) به یک جزوه قدیمی و دست نویس جالب از ایشان برخورد کردم که حس نوستالوژیکِ توام با کنجکاوی باعث تورق آن شد. بعد از خواندن یکی دو برگ و مشاهده مطالب قابلِ تامل جزوه مثل گنج یاب هایی که با پیدا کردن نخستین آثار یک دفینه قیمتی ، حفاری را با دقت و وسواس ادامه می دهند؛ مشتاقانه مشغول خواندن جزوه شدم و با مطالب ارزنده ای برخورد کردم که در زمان خود خیلی بدیع بوده است .
متن جزوه مربوط می شود به یادداشت برداری ایشان در کلاس های 120 ساعته کمک آموزشی که به منظور آموزش شیوه های نوین تدریس و به روز کردن معلمین ابتدایی در سال 1339 در مشهد تشکیل شده بود.
این جزوه اگر چه به لحاظ ماهیت و طبیعت جزوه نویسی در کلاس با خودنویس(2) و با عجله نوشته شده و ممکن است دارای اشتباهات نگارشی و یا جاافتادگی هایی باشد اما خوانا و قابل استفاده و حاوی یادداشت ها و نت برداری های قابل توجهی ست.
از محتوای جزوه چنین استنباط می شود که هدف عمده این دوره 120 ساعته این بوده که به معلمین و مربیان آموزشی (در مقطع ابتدایی) روش های نوین و علمی تدریس آموخته شود تا در کنار تدریس کتب درسی ، هم زمان مساعی خود را در جهت رشد و پرورش شخصیت اجتماعی و مسئولیت پذیری دانش آموزان به عنوان آینده سازان کشور را به کار گیرند و با تلفیق آموزش با شیوه های نوین روان شناسی به ویژه در حوزه کودک و نوجوان؛ سنگ زیر بنای شخصیت آنان را چنان محکم و استوار کنند که برای ورد به جامعه بالنده و رو به رشد در جهان امروز مشکلی نداشته باشند. تمام همّ و غم نظام آموزشی صرفا متمرکز بر دروس و حفظیاتی شده که فقط به درد نمره آوری و قبولی در المپیادهای نمایشی و کنکور ... شده و جنبه پرورشی دانش آموزان به عنوان آینده سازان کشور تحت تاثیر این نگاه به شدت مغفول مانده است.
فکر می کنم که تغییر نام وزارت « فرهنگ » به وزارت « آموزش و پرورش » در سال 1343 در راستای همین هدف مهم بوده.... البته شاید خیلی از نکات کمک آموزشی جزوه برای نظام آموزشی امروز و در سایه انفجار اطلاعات! ساده و پیش پا افتاده و آشنا به نظر برسد ولی صحبت از دهه 30 و 40 (شصت و چند سال قبل) است! دوره ای که معمولا بیشترین انگیزه یادگیری دانش آموزان صرفا ترس از تنبیه معلم و والدین بود و تنها خط ارتباطی بین معلم و دانش آموز قیافه جدی آقا معلم خط کش به دست در مقابل چهره هراسان دانش آموز و کف دست لطیفش تعریف می شد!
البته این شیوه نگاه آموزشی و تربیتی به دانش آموزان خود معلول رسوبات به جا مانده از فرهنگ راکد چند صد ساله مکتب خانه داری و ملا باجی ها با ابزار تربیتی فیزیکی ( چوب ترکه و فلک کردن نوآموزان) بود که سایه سنگین آن همچنان بر نظام آموزش نوین ایران سنگینی می کرد و حتی در شهرها و روستاهای دور دست در کنار مدارس جدید ؛ هنوز مکتب خانه ها با مخلفاتش وجود داشت و کم و بیش داوطلب هم داشت (اصرار والدین) (2) . گذشته از این ها وجود تعداد زیادی معلم ابتدایی با مدارک تحصیلی زیر دیپلم بدون گذراندن دوره های آموزشی و دانشسرا ، اهمیت و ضرورت این دوره های آموزشی در آن زمان را دو چندان می کرد.
لذا چند پاراگراف از این جزوه را عینا بازنویسی می کنم . شاید برای شما هم جالب باشد:
در مقدمه جزوه شرح مختصری با عنوان « هدف و وسیله» و اهداف نظام آموزشی کشور را در 6 بند به شرح زیر بیان می کند :
« هر ذی حیات در دنیای پهناور مشغول به شغلی معین و راه و روشی معلوم و مدون است. انسان نیز یکی از جانداران است که شب و روز در تلاش و فعالیت برای رسدن به مقصودی ست که آن را هدف می نامیم.
برای رسیدن به هر هدفی طرق متعددی موجود است.بهتر آنست که اولا راهی مستقیم به دست آورد و چنان چه را راستی وجود نداشت باید تامل نموده از راه پر پیچ و خم نیز هدف خود را بیابیم . بنابراین هدف ، پایه هرکار و هرمنظور و مقصودی است ؛ پس باید دانست که نخست باید هدف را تعیین کرد.
در آموزش و پرورش نیز هدف هایی موجود است که عبارتند از:
1- آمادگی برای زندگی آینده
2- پرورش قوا و استعدادها
3- پرورش نیروی تفکر
4- پرورش افراد متعادل
5- پرورش نیروی معنوی و مذهبی
6- پرورش حس مسئولیت
در مورد صفات ضروری معلم نیز چنین می گوید : « قبل از تعیین صفات ضروری معلم لازم است به دو نقطه اساسی که معلم در شغل خود با آنها پیوسته در تماس است اشاره کنیم. این دو عامل عبارت از دانش و کودک. به منظور آن که مطالب خود را در این باره مدون و منظم نماییم عنوان زیر را انتخاب می کنیم. بی تعارف باید اعتراف کنیم که این کج رفتاری ها دیگر محدود به قشر کم برخوردار و کم سواد جامعه نیست و مثل یک اپیدمی بدخیم اجتماعی به نحو حیرت انگیزی به طبقاتی از جامعه متاستاز داده است که هم برخوردار هستند و هم تحصیل کرده .
« شناخت های دوگانه و دل باختگی دوگانه » ؛ در درجه اول معلم باید به موضوعی که می آموزد احاطه کامل داشته باشد... دانش معلم مثلا در تاریخ نباید به همان اندازه باشد که می خواهد به دانش آموز بیاموزد. دانش او باید به میزان قابل توجهی از این مقدار تجاوز نماید....وی باید آنچه را می آموزد به نحوی با زندگی دانش آموز مرتبط کند » .
در جایی دیگر در خصوص احتیاجات روحی کودکان نوآموز می نویسد : « .... معلم باید دانش آموزان را بشناسد و به شخصیت آنان واقف باشد. او باید از ماهیت مشکلات و مسائلی که آنها در سنین مختلف با آن رو به رو می شوند آگاه باشد. او باید بداند که آنها از دیدن و شنیدن و انجام چه چیزی لذت می برند و از چه چیزی بیزارند و مهم تر از همه این که چه چیز آنها را فریفته خود می کند و رغبت آنها را برمی انگیزد...خلاصه معلم باید خواهان موضوعی باشد که تدریس می کند در غیر این صورت تدریس او کسل کننده و تصنعی می شود....».
جزوه همچنین حاوی نکات برجسته ای در خصوص ضرورت داشتن رابطه یک نواخت و مشابه (بدون تبعیض) معلم با جمع کودکان در عین داشتن رابطه ویژه با هر دانش آموز با در نظر گرفتن عوامل تاثیرگذار بر کنش ها و واکنش ها و روحیات او مثل خانواده و محیط و محله .... باشد » (درک موقعیت های متفاوت و نابرابری که دانش آموز جبرا در آن قرار دارد و به اوربطی ندارد).
در قسمتی دیگر با عنوان احتیاجات اساسی اطفال و کودکان موارد زیر را از قول مرکز تحقیقات دانشگاه...(اسم دانشگاه خارجی ولی خوانا نیست) به معلمان یاد آوری می کند.
« احتیاج به تعلق داشتن (به خانواده ، به فامیل ، به مدرسه، به مملکت). احتیاج به فعالیت . احتیاج به محبت و دوستی . احتیاج به آزادی از ترس و وحشت . احتیاج به آزادی فکر تقصیر و گناه(؟) . احتیاج به کسب معلومات....» و سپس به نقش معلم در برآوردن این احتیاجات پرداخته و مثلا در مورد اهمیت و تقویت احتیاج به تعلق می نویسد :
« اگر چنان چه دانش آموزی برای یک یا دو روز غیبت نمود ؛ وقتی به کلاس برمی گردد؛ معلم می تواند نکات زیر را مراعات کند:
1- حتما به او خوش آمد گفته و بگوید که جایش در کلاس خالی بود .
2- سعی کند به انواع مختلف به او بفهماند که غیبت او دارای اهمیت است و دیگران دلشان برای او تنگ شده .
3- اگر طفل مرتکب تقصیری شود از خود او تنقید نکند زیرا عملی که انجام شده مورد انتقاد است نه شخصیت طفل....سعی کنید که شاگرد را متوجه سازید که در کلاس قدر و منزلت دارد و بچه های دیگر او را دوست دارند... به شاگردانی که خیلی آرام و ساکت و مظلوم هستند زیادتر توجه کنید.....نسبت به دانش آموزانی که از حیث مذهب ، زبان ، هوش و استعداد با دیگران فرق دارند توجه خاص مبذول دارید.
همیشه باید سعی شود که اطفال گوشه گیر و منفرد در کلاس وجود نداشته باشند...»
از میان همه توصیه های علمی و روان شناسانه ای که در جزوه به آنها به درستی اشاره شده به نظر من توصیه ایجاد و یا تقویت و نهادینه کردن حس تعلق در ضمیر دانش آموزان یکی از مهم ترین سفارشات این جزوه است که متاسفانه این روزها به دلایل عدیده ای در ذهن و ضمیر دانش آموزان و دانشجویان کشور جایگاه چندانی ندارد.
صف طولانی متقاضیان مهاجرت گویای این واقعیت تلخ است!
( تصویری از یک تجمع ایرانیان در خارج از کشور )
عنصر عدم احساس تعلق به وطن در کنار عوامل دیگری که آنها هم ریشه در وجود نقائص اساسی در نظام آموزشی کشور دارد به پدیده روز افزون مهاجرت نخبگان و ذخایر هوش و استعداد ملی کشور منجر شده و هر دلسوز به حال کشور را به این فکر می اندازد که نکند این مهمات پرورشی در زمینه شکل دهی به شخصیت فکری و اجتماعی جوانان و نوجوانان در همان کلاس ها و دوره ها روی کاغذها و لای جزوه ها بایگانی شده و اصراری بر پیاده کردن عملی آنها در مدارس نبوده چون آنچه زیر پوست جامعه امروز دیده می شود درتضاد کامل با آن آموزش ها و اهداف مربوطه می باشد و به نظر می رسد در سال های اخیر حداقل اهداف شماره 1و 4 و6 (نقل از جزوه) از سوی نظام آموزشی کشور به خوبی مورد توجه قرار نگرفته و نمی گیرد و اولویت ها درنگاه کمّی به آموزش وپرورش است و نه کیفی! از این رو متاسفانه تمام همّ و غم نظام آموزشی صرفا متمرکز بر دروس و حفظیاتی شده که فقط به درد نمره آوری و قبولی در المپیادهای نمایشی و کنکور ... شده و جنبه پرورشی دانش آموزان به عنوان آینده سازان کشور تحت تاثیر این نگاه به شدت مغفول مانده است.
به زبان ساده محصول نظام آموزشی ما بیشتر درس خوانده های عجول و محصور در دنیای خود ساخته ای هستند که ارتباط چندانی با محیط پیرامونی (جامعه و خانواده) ندارند و گاه برای رسیدن به اهداف خودخواهانه فردی دست به هر کاری می زنند و متاسفانه آثار سوء این کم کاری و یا سردرگمی در برنامه ریزی های سلیقه ای و مقطعی و بعضا متضاد نظام آموزشی کشور در جای جای جامعه و در همه طبقات اجتماعی به اشکال مختلف خودنمایی می کند ؛ از نحوه رانندگی و مشاجرات روزانه جوانان بگیرید تا آمار بالای طلاق و اعتیاد و انبوه پرونده ای قضایی و جنایی و غیره.
بی تعارف باید اعتراف کنیم که این کج رفتاری ها دیگر محدود به قشر کم برخوردار و کم سواد جامعه نیست و مثل یک اپیدمی بدخیم اجتماعی به نحو حیرت انگیزی به طبقاتی از جامعه متاستاز داده است که هم برخوردار هستند و هم تحصیل کرده .
خبر تاسف بار تزریق آب مقطر به جای داروهای گران قیمت شیمی درمانی به بیماران نگون بخت و فروش این داروها در بازار آزاد(4) را می توان از این زاویه تحلیل کرد چرا که موارد این چنینی را دیگر با هزاران تن چسب نمیتوان به خطا و مسامحه پزشکی و سهل انگاری و آنچه این روزها ترک فعل نامیده شود چسباند.
(1)- تصاویر مربوط تاقچه قدیمی منزل پدری و کتابهای ایشان است و همچنین چند صفحه از جزوه دست نویس که در کلاس ها یادداشت برداری شده می باشد.
(2)- به خوبی به یاد می آورم که بعضی از همکلاسی هایم با اصرار والدین همزمان به مکتب خانه هم می رفتند
(3)- هنوز دوره تسلط خودکارها و روان نویس ها شروع نشده بود
(4)- سایت خبری عصر ایران کد خبر1023716مورخ 2 /10.403
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
استاندار تهران گفت: تعطیلیها موجب افزایش مسافرت و افزایش مصرف بنزین و افزایش ترافیک در برخی مناطق سطح شهر تهران شد . ( این جا )
امروز چهارشنبه 5 دی ؛ ایرنا خبرگزاری دولتی نوشت : ( این جا )
فروش مجوز طرح ترافیک یعنی چه ؟ مگر می شود هوا را فروخت ؟
« ایرنا - استاندار تهران گفت: با توجه به تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوا، مدارس استان در روز چهارشنبه پنجم دی ماه در همه مقاطع به صورت غیرحضوری است اما ادارات دولتی و غیردولتی تعطیل شد.
به گزارش خبرنگار ایرنا، محمدصادق معتمدیان سهشنبه درباره جلسه کارگروه اضطرار آلودگی هوای تهران اظهار کرد: به جز دستگاههای خدماترسان همه ادارات تعطیل است. البته مدارس فیروزکوه و دماوند تعطیل نیست.
معتمدیان افزود: این تعطیلی شامل بانکها، مراکز امدادی و درمانی و خدماترسان نمیشود، همچنین امتحانات نهایی پایههای (نهم هماهنگ استانی بزرگسالان ) و (دوازدهم روزانه و هماهنگ استانی) طبق برنامه برقرار است.
استاندار تهران افزود: برای مقاطع متوسطه اول و دوم نیز با توجه به برگزاری امتحانات در برخی از دبیرستانها، به جز مراکز امتحانی، کلاسها به صورت غیرحضوری برگزار خواهد شد.
وی با اشاره به اعمال محدودیتهای ترافیکی در تهران تاکید کرد: طرح زوج و فرد از مبدا منزل با همکاری شهرداری تهران و پلیس راهور در سطح شهر تهران اجرایی می شود. مجوز طرح ترافیک فردا چهارشنبه از سوی شهرداری تهران صادر نخواهد شد ».
چارت زیر وضعیت آلودگی هوا را نشان می دهد که با توجه به تعطیلی ها باز هم « وضعیت ناسالم » را گزارش می کند :
حال پرسش « صدای معلم » آن است که اگر معیار برای ارزیابی درست و منطقی نتایج یک تصمیم حرف های همان استانداری باشد که امروز برای تعطیلی مدارس و سایر جاها اطلاعیه صادر کرده است ؛ این تناقض بسیار بزرگ را چگونه باید پاسخ گفت ؟
وقتی استاندار به صراحت عنوان می کند که تعطیلی ها نقشی در کاهش آلودگی هوا ندارد چرا دوباره یک تصمیم غلط اتخاذ و اجرا می شود ؟
چرا این استاندار حتی یک کلمه در مورد « قانون هوای پاک » نمی گوید ؟
« رضا قاسم پور ؛ خبرنگار صدای معلم » در خبری با عنوان : « برخورد سلیقه ای و غیرمسئولانه استانداری البرز در تعطیلی مدارس ؟! می نویسد : ( این جا )
« معیار و ملاک شما در اعلام تعطیلات مدارس دقیقا چیست؟ چرا جلوی تردد اتومبیل های تک سرنشین ، موتور سیکلت ها و خودروهای دود زا گرفته نمی شود و همه چیز به تعارف و مثل معروف « از این ستون به آن ستون فرج است » می گذرد ؟
اگر معیار برودت یا آلودگی هواست بین دوشنبه و سهشنبه این هفته چه تفاوت محسوس و ماهوی حس کردهاید؟
دانشآموزان در ایام امتحانات دو ساعت در مدرسه حاضر شده و پس از دادن امتحان راهی منزل خواهند شد. ایجاد اختلال در کار آموزش و پرورش هنر نیست؛ اگر هنری دارید ، گره از مشکلات بیپایان دستگاه تعلیم و تربیت استان باز کنید.
( وضعیت هوای تهران - دوشنبه 3 دی 1403 - ارتفاعات کلکچال تهران )
آیا میدانید با تصمیمگیریهای آبکی و سلیقه ای امثال شما مملکت روزانه ۲۱ هزار میلیارد تومان متضرر میشود؟ واقعا مسئولان در این میان چه کاره هستند ؟
آیا استاندار البرز به عنوان « رئیس شورای آموزش و پرورش استان » هنوز نمی داند که سیستم پیش دانشگاهی بیش از یک دهه پیش منسوخ شده است ؟ »
حال پرسش « صدای معلم » آن است که چرا مطابق قانون کسانی در مورد وضعیت نظام آموزشی و آینده آن تصمیم گیری می کنند که هیچ گونه اطلاع و یا سر رشته ای از ماهیت و کارکرد تعلیم و تربیت ندارند و با تصمیم های خود وضعیت را بدتر و بدتر می کنند ؟
اگر وضعیت هوا واقعا خطرناک است و برای سلامتی شهروندان مضر ؛ چرا وزیر آموزش و پرورش اعلام می کند که به هیچ وجه امتحانات نهایی تعطیل نخواهد شد ؟ ( این جا )
این گونه برخوردهای دوگانه در برخورد با مقوله آزمون و امتحان بر کدام مستند آموزشی – تربیتی ، ذهن منسجم و حس مسئولیت پذیری استوار است ؟
چرا همین وزیر آموزش و پرورش و سایر مدیران منصوب وی یک کلمه در مورد اجرای قانون هوای پاک صحبت نمی کنند ؟
واقعا تفاوت دولت پزشکیان با دولت قبل در چیست ؟
سرهنگ محمد رازقی معاون عملیات پلیس راهور تهران بزرگ اعلام می کند : ( این جا )
« حدود ۷۰ درصد آلودگی شهر تهران مربوط به وسایل نقلیه مانند خودروهای شخصی، موتورسیکلتها، کامیونها وسایل نقلیه عمومی و ۳۰ درصد مابقی به کارخانجات و … باز میگردد » .
پرسش صریح و شفاف آن است که چرا حداقل مانع تردد آن 70 درصد منبع آلودگی هوا نمی شوند ؟ و از دم دستی ترین تصمیم یعنی تعطیلی استفاده می کنند که مطلوب بسیاری و از جمله کارمندان دولت و در آموزش و پرورش مورد رضایت دانش آموزان و اولیای آنان و معلمان است ؟
از چه می ترسند ؟
مگر نمی گویند که اولویت حفظ جان شهروندان است . اگر واقعا چنین است چرا باید سلامتی و حقوق مدنی و شهروندی آنان توسط افرادی دیگر به راحتی نقض شود ؟
چرا جلوی تردد اتومبیل های تک سرنشین ، موتور سیکلت ها و خودروهای دود زا گرفته نمی شود و همه چیز به تعارف و مثل معروف « از این ستون به آن ستون فرج است » می گذرد ؟
واقعا مسئولان در این میان چه کاره هستند ؟
فروش مجوز طرح ترافیک یعنی چه ؟
مگر می شود هوا را فروخت ؟ کجای دنیا این کارها را می کنند ؟
این تصمیم ها و اقدامات منفعت طلبانه توسط کدام مقامات و مسئولان گرفته می شود و چرا در برابر اقدامات خود پاسخ گو نیستند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
چندی پیش یادداشتی از « محمد عبادی » با عنوان : « نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش : مقبول نیست ! » در « صدای معلم » منتشر گردید . ( این جا )
انتشار این مطلب واکنش های متفاوتی را برانگیخت .
انتظار این بود که « حسین صادقی ؛ رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » در جهت تنویر افکار عمومی و احترام به نظر مخاطبان به نقدهای مطرح شده در یادداشت پاسخ می داد .
سابق بر این و در دولت روحانی روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به مطالب منتشره در رسانه ها « حساس » و « پی گیر » بود و بر اساس اصل « پاسخ گویی » برای آنان « جوابیه » هم ارسال می کرد .
با روی کار آمدن دولت سیزدهم و تغییر وضعیت ظاهری پرتال وزارت آموزش و پرورش این بخش حذف شد و متاسفانه آن رویه غلط در دولت مسعود پزشکیان هم چنان استمرار یافته است .
پرسش « صدای معلم » از حسین صادقی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش آن است که تعامل با رسانه و تنویر افکار عمومی به چه طریق و با کدام ساز و کار باید عینیت پیدا کند ضمن آن که نشست های خبری هم در این وزارتخانه تقریبا تعطیل است و اکثریت قریب به اتفاق محتوای دعوت از خبرنگاران به موضوعات سطحی مانند آیین بزرگداشت ، رونمایی ، آیین تجلیل و... محدود شده است .
یکشنبه 25 شهریور 1403 ؛ حسین صادقی در مراسم معارفه خود چنین عنوان می کند : ( این جا )
« بر همین اساس تلاش خواهیم کرد با جاریسازی «نگاه حرفهای و تخصصی به روابطعمومی»، رویکردهای این حوزه را از «سلیقه ای بودن» به سمت «علمی و تخصصی بودن» تغییر جهت دهیم .
صادقی با اشاره و تأکید بر ضرورت «کاهش فاصله صف با ستاد» می گوید : این امر از دیگر رویکردهای روابط عمومی در دوران جدید است که با جدیت و قوت تمام دنبال خواهد شد.
وی با تأکید بر «تعامل خوب و ارتباط سازنده با اصحاب رسانه»، به ویژه «خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش» تصریح می کند که این رویکرد در «اطلاعیابی و اطلاعرسانی سریع»، «تحلیل محتوا و مخاطب پژوهی» و «همراهی با مدیران» به تصمیمگیریها و تصمیمسازیهای دستگاه، بسیار مؤثر بوده و میتواند در اقناع مخاطب یاریگر ما باشد » .
برنامه ی عملیاتی آقای صادقی برای تحقق این موارد فارغ از امور سطحی و شعاری چیست ؟
« صدای معلم » پس از انتصاب ایشان به سمت رئیس این مرکز نوشت : ( این جا )
« اخبار رسیده به « صدای معلم » نشان می دهد که انتصاب « حسین صادقی » به عنوان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با پذیرش و استقبال خوب معلمان کنش گر رو به رو شده است » .
پس از گذشت بیش از 3 ماه از فعالیت حسین صادقی در بخشی که باید مغز متفکر، شریان حیاتی، قلب تپنده و پیشانی نهاد مهم و حساسی مانند تعلیم و تربیت باشد ؛ « صدای معلم » به عنوان رسانه ای که تجربه سه دهه فعالیت رسانه ای را در کارنامه ی خود دارد و با استناد به گزارش هایی که منتشر کرده است ؛ عملکرد ایشان را موفق و موثر ارزیابی نمی کند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید