مقدمه:
در کشور ما انتظاراتی از دانشگاه دارند که منطبق با روح کلی و ماموریت دانشگاه در جهان نیست. انتظاراتی چون تزکیه روح و روان و یا ساختن انسان هایی متعالی و فرهیخته و یا انسان هایی آزادی خواه و جلو دار هر حرکت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، اما واقعا دانشگاه توانایی پرورش چنین انسان هایی را دارد؟
اصولا در جهان مدرن ؛ دانشگاه محل ساختن تعالی اندیشه و روح و سکنات و پروش شخصیت نیست.
دانشگاه مانند هر نهاد اجتماعی دیگر ارتباط ارگانیکی با سایر نهادهای دیگر در جامعه داشته و ارتباط فرهنگی با آنها دارد. مثلا نهاد آموزش و پرورش یک نهاد اجتماعی است که هدفش تربیت شهروند خوب و در برنامه آموزش و پرورش رسیدن ما رسیدن به حیات طیبه است.
در برنامه های آموزشی و پرورشی این نهاد چه به صورت آموزشی آن و چه رفتاری آن سعی و تلاش بر این است که دانش آموز را آماده کنند که دارای خودی مستقل و مسئولیت پذیر و دارای دانش شهروندی و فردی مسئول برای وارد شدن در زندگی بعد از مدرسه شود.
محصول این مدرسه ها می تواند انواع مسئولیت ها را مستقلا پذیرا شود و باید برای هر نوعی از انتخاب اعم از وارد شدن در بازار کار و فعالیت و یا وارد شدن در کالج برای مهارت آموزی و یا دانشگاه برای دریافت دانش و خبره شدن در یک شاخه علم و فن آوری و یا انتخاب همسر و شریک جنسی است . البته وارد شدن در هر کدام از این فعالیت ها می تواند به گسترش دانش زندگی و مهارت شغلی و یا فردی متخصص و کاردان در شغل و نهایتا توانایی در ارتباط با شریک زندگی شودو اینکه حالا تصور شود که دانشگاه محل تعالی روح و اندیشه و حتی فرهیختگی و آزادی خواه شدن است یک امری است که می تواند در هر کدام از این حیطه های گفته شده نمود پیدا کند و یا ممکن نشود و صرفا ربطی به دانشگاه وارد شدن ندارد.
به این نکته حکیم یونانی توجه کنیم که او برای وارد شدن به دانشگاه چه درخواستی را مطرح کرده است.
« حکیم یونانی اعلام داشت که هر کس می خواهد وارد آکادمی شود بایستی هندسه بداند » .
این دانستن هندسه همانا به داشتن توانایی عمومی ذهنی برای فهم مسائل علمی دارد و آن چیزی است که در روان شناسی به آن هوش و یا عامل کلی توانایی برای فهم و دریافت مسائل علمی است اشاره دارد.
اما باز ممکن است بعضی تصور کنند هدف از آمدن دانشگاه را تزکیه و پالایش روح و روان بدانند که اگر آن را مبنا قرار دهند باز اشاره به این آیه قرآن است که همانا اشاره به تزکیه روح و روان قبل از آموختن و کتاب است که نشاندهنده این است که تزکیه و دانستن آداب تعلیم و تربیت و اینکه احترام به دانش و علم و تقدیر از عالمان بایستی قبل از آمدن به دانشگاه و آن هم در زمان سنین مدرسه ای در آموزش و پرورش مد نظر قرار گیرد .
در سنینی که بایستی این آداب را به دانش آموزان آموخت و در برنامه تجربه زیسته آنها قرار داد.
نتیجه:
دانشگاه بایستی با دانشجویانی با هوشبهر بالا متناسب برای رشته های مختلف دانشگاهی اقدام به گزینش نماید و آن نیز همانا هوش و استعداد است و با دو مولفه استدلال ریاضی و توانایی یادگیری زبان دوم حاصل می شود و نیازی به حفظ کردن کتب برنامه های مدرسه ای که بایستی برای تربیت شهروند و یا آنچه که بعضی در اهداف تعلیم و تربیت حیات طیبه نامیده اند و ادعا می کنند تنظیم شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان