وزیر آموزش و پرورش گفت : " از معلمانی که معذوریتی برای ادامه فعالیت ندارند ، میخواهیم ۳۵ سال خدمت کنند. " (1)
جناب وزیر ،
لابد مستحضرید که برخی از معلمان و دبیران ، به دو دلیل اصلی یعنی : خستگی طول خدمت و افزایش سقف حقوق در زمان بازنشستگی ، دو سه سال آخر خدمت خود را به عنوان نقش معاونت در مدارس ، سپری می سازند و این امر خود یکی از دلایل کاهش آمار جمعیت معلمان است .
وزارتخانه و در رأس آن وزیر آن ، وقتی می خواهد چنین تقاضایی برای افزایش مدت خدمت معلمان از 30 سال به 35 سال داشته باشد ، ابتدا می بایست پیش زمینه های مناسب برای آن را فراهم نماید. دلایل آن را در سایه خوش رقصی و پرنمایی برنامه ها و آفرینش شور و هیجان کاذب در بین فرهنگیان ، توسط رسانه های مجازی و حقیقی و بیشتر از همه بخش اخبار سیمای جمهوری اسلامی ایران ، بالاخص اخبار 20.30 شبکه دو و شبکه خبر ، همه مردم ایران می دانند و یقین کشورهای اطراف و اکناف و شبکه های تلویزیونی و رادیو های سخن پران مشهور ، نیزدر سایه همت رسانه ملی ، مطلعند. یعنی به تعبیری معلمان و فرهنگیان رسوای وطن و جهانند.
یک معلم با شرایط موجود بدون دادرسی مقتدر از جمله خود وزیر ، با کدام پشتوانه به فرسایش بیشتر روح و جسم خود در این عرصه ، ادامه دهد ؟ او اگر از سلامت جسمانی و روحی برخوردار است از خدا خواسته ، ترجیح می دهد تا بیشتر از سی سال خدمت کند که میزان دریافتی ایام بازنشستگی خود را چند صد تومانی بیفزاید تا در تأمین معاش خانواده خود ، در نماند . اما با کدام اعتماد و بر اساس کدام ارزش فرهنگی ، او باید چنین کند؟ چون جوانان بیکار و معلمان جوان معترضند.
جناب وزیر ،
هر ساله فشار منّت 10 - 15 درصد افزایش حقوق سالانه بر تارو پود ما سنگینی می کند. برخورد جامعه به تأسی از وزارتخانه چنین است که فرهنگیان کم کارترین قشر جامعه هستند و با تعطیلی های زایدالوصفی، مبلغ دریافتی آنان زیاد هم هست و طمع آنان هیچوقت سیر نمی شود!!
جناب وزیر ،
قرار نیست منِ معلم تقاص گناه انجام نداده را بپردازم. اگر تقصیری است مربوط به ساختار قوانین وزارتخانه و مشکلات جامعه است ، از جمله آلودگی هوا. سهم منِ معلمی که برای صرفه جویی مالی ، با خط 11 سرکار می روم (یعنی پیاده ) و یا با اتوبوس شهری و خیلی هنر کنم با مترو ، در آلودگی هوا به 1 درصد هم نمی رسد. اگر تعطیلات تابستان سه ماه است ، ظرفیت آموزش بیش از 6 ماه تدریس و 2 ماه امتحانات و امور متفرقه نیست. محاکمه منِ معلم برای ساختار معیوبی که در مهندسی آن ، هیچ مسئولیتی نداشته ام ، تماما شبیه محاکمه یک بی گناه و اعدام اوست ، علیرغم علم به بی گناهی او.
جناب وزیر ،
از زمانی که وزیر شده اید و همچنین تمامی وزرای اسبق ، یک جمله مشهور اما ناقص را مدام تکرار می نمائید : " در این مدت کوتاه خدمات خوبی به فرهنگیان ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به رتبه بندی معلمان ، طرح مسکن فرهنگیان و بیمه تکمیلی آنها اشاره کرد. " (2)
کدام رتبه بندی ؟ کدام طرح مسکن ؟ کدام بیمه تکمیلی ؟
اولی : همچنان بلاتکلیف و پا درهواست و چون تعریف جامع و مانعی ندارد پس قابلیت اجرایی نیز ندارد، اگر اجرا هم شود بیشتر نقش های موجود در آموزش و پرورش با عدم برخورداری از شرایط آن ، معترض خواهند شد از جمله بازنشستگان و نیروهای خدماتی و تمامی کسانی که در جایگاه معلمی با عناوین گوناگونی چون حق التدریس و آموزش دهنده نهضت و نیروهای خرید خدماتی و.... مشغول به همکاری اند.
دومی : اگر مسکن ملی را می گوئید که طرح در سطح کشور است و آموزش و پرورش هم خود را با اطلاع از تمامی ناتوانی های معیشتی زیرمجموعه خود از گوشه دامن آن گرفته است تا شاید بدنامی فرهنگیان در تخصیص رفاه اجتماعی ، صد برابر گردد.
" سرپرست اداره کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش جناب آقای گودرز کریمیفر درباره ثبت نام وام 20 میلیونی فرهنگیان گفت:
قرار است تفاهم نامهای با بانک مهر ایران امضا کنیم که امروز (1398/06/18) یا فردا این تفاهم نامه منعقد میشود و شامل 4 یا 5 شاخص هماهنگ شده است. یکی از بندها این است اگر فرد 10 میلیون تومان پول بگذارد 10 میلیون تومان دیگر بانک قرضالحسنه مهر ایران به آن اضافه کند و مبلغ 20 میلیون تومان با کارمزد 3 یا 4 درصد با باز پرداخت 60 ماه به او پرداخت شود. " (3)
مگر چند درصد معلمان و یا فرهنگیان با حقوقی که بر او روا می بینید قدرت پس انداز دارد که 10 میلیون تومان آن را به عنوان پشتوانه گِرو بگذارد؟ در ضمن به دو اصل مهم هم باید بیندیشید : اول پرداخت اقساط ماهانه یعنی ناتوانی و کم کردن از مقرّری ماهانه برای تأمین نیازهای اساسی آنان و عمدتا مواد غذایی . دوم هر چند هزینه برای مسکن عین سرمایه گذاری بلند مدت است و امری پسندیده ، اما حساب ضربان قلب آنان را هم داشته باشید وقتی که حقوق ماهانه را دیر می پردازید و یا در مورد افزایش سالانه آن ، چانه زنی شمای وزیر با زمین و آسمان ، سلامتی آنان را به مخاطره ای جدّی هدایت می سازد. وقتی شمای وزیر و معاونان و.... همگی از اولین روز های سال جدید یعنی پنجم فروردین تا آخرین روز سال یعنی 29 یا 30 اسفند ماه ، درصدهای کاذب و متناقضی برای افزایش حقوق فرهنگیان ذکر می کنید، همانند بازار بورس ، ریتم قلبی آنان را به مخاطره می اندازید. در واقع شما با بالا و پایین کردن آرزوهای آنان ، به فرسایش روحی - جسمی مجموعه آنان می پردازید.
سومی : هر بار با تغییر طرف قرارداد و یا نوع قرارداد ، تنها اتفاق ناخوشایند برای ما افزایش مبلغ بیمه نامه است . " مدیرکل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش با تشریح جزئیات بیمه تکمیلی جدید فرهنگیان گفت :دو طرح "الف" و "ب" با هزینه ۷۵ و ۴۶ هزار تومان ارائه میشود." اگر خیزش و تحصن منِ معلم را نمی پسندید پس خود شما برخیزید و برخلاف مسیر آب اما با همراهی تجارب و دانش متخصصان تعلیم و تربیت و با پاسداری تجارب تمامی معلمان ، ساختاری مستحکم بسازید تا حقیقتا مشکلات حل و فصل شود. و گر نه رؤیای رشد و توسعه و سربلندی نظام آموزشی ، هرگز جامه عمل نخواهد پوشید. تا شما به منِ معلم و فرهنگی اعتماد نورزید من نیز به شما اعتماد نخواهم کرد.
جناب وزیر ،
ما معلمان و فرهنگیان ، تمام روزهای یک سال را با امیدواری کاذب اما با بی اعتمادی به شما و تمامی مسبّبین حال و روزمان ، مدام با خود یک کلمه را تکرار می کنیم : حلوا حلوا حلوا !! اما باور کنید که این دهان تلخ ما از تمامی رنج های زایدالوصف روزگار و تاریخ آموزش و پرورش ، اصلا و ابدا شیرین نمی شود. ظاهرا تارو پود ما را با کذب محض از تمامی واقعیت های حلال روزگار اما فقط برای عده ای خاص به جز ما ، ساخته اید و جالب آن که کسی هم این آراستگی کذب را نمی پسندد. نه دانش آموز و اولیای آنان. نه بقال و سوپرمارکت سر کوچه . نه صاحبخانه و بنگاهی. نه وزیر و وکیل و ... اما خود ما سهمی در این واماندگی نداریم و همه ما قربانی بی عدالتی و تبعیض آشکار علیه خود هستیم.
جناب وزیر ،
شما می بایست قبل ادامه خدمت معلمان تا 35 سال ، پیشداوری های جامعه را نسبت به بازنشستگان وزارتخانه ، تغییر دهید. یکی از بدترین و تلخ ترین روزهای خدمت بیشتر ما ، روز بازنشستگی مان است. بی اعتنایی و بی حرمتی مدیران مدارس و ادارات ، خاطره تیره و تاری از خداحافظی ما بر جای می گذارد که برای فراموشی آن در مابقی عمر ، تلاش می کنیم هر دائم آن را در ضمیر ناخودآگاه ذهن خود بایگانی کنیم ، اما بیشتر مواقع ناموفقیم . معلمان جوان و جوانان بیکار جامعه در مذمت بازنشستگانی که بعد آن مشغول ادامه خدمت اند ، کم نیش و کنایه تحقیر آمیز نمی زنند. مگر یک جامعه مجموعه ای از ارزشگذاری ها و باورهای آنان نیست ؟ این ضد ارزش ها ، حس ناخوشایندی در اذهان بازنشستگان القا می کند که سرباری و اضافی بودن ، یکی از آنهاست. کشور من همانند ژاپن نیست که سالمندان آن از احترام چند برابری برخوردار باشند و من از آن برای ادامه زندگی ، نیروی فوق العاده ای دریافت کنم.
جناب وزیر ،
هر چند دغدغه و مشغله یک وزیر همه گیری چون آموزش و پرورش ، یقین می بایست بسیار زیاد باشد ، اما ظاهرا هیچ وزیری قصد ندارد حسیّات واقعی شاغلین و بازنشستگان زیرمجموعه خود را با پوست و گوشت خود احساس نماید. برای این کار شما می بایست در شرایط واقعی زندگی منِ معلم ، قرار بگیرید تا شاید ملموسات و محسوسات اثرگذار آن ، حضرتعالی را منقلب نماید. باور کنید امیدواری معلمان و فرهنگیان را هیچ قشر دیگر در این جامعه ندارد ، اما عده ای آن را خوش خیالی و ساده لوحی می نامند و عده ای نیز آنان را مستحق عوامفریبی زایدالوصف می دانند.
جناب وزیر ،
نکاتی در پایان تقدیم می گردد که توجه به آنها اثرگذارتر از وعده های بدون وفای به عهد است :
1 - جبران کمبود معلم با تخفیف برخی از واقعیت های موجود و با برنامه ریزی برای سنوات بعد ، امکان پذیر خواهد بود. تمامی وزرا در حذف این مشکل ، ناتوان بوده اند چون تمهیدات ناقص آنان فقط برای همین سال و اکنون بوده است . اما تأمین نیرو در آموزش و پرورش به جذب تدریجی و متناوب نیازمند است. آموزش و پرورش ، چون توازن بین خروجی و ورودی خود ندارد ، لذا همیشه با مشکل کمبود معلم ، مواجه خواهد شد.
2 - بهترین مسیر برای جبران کمبود معلم ، استفاده از فارغ التحصیلان جوان دانشگاه های معتبر کشور به ویژه دانشگاه های سراسری است. رشته دبیری بهترین منبع تأمین نیرو بود . اگر با گذاشتن دوره های کوتاه مدت و میان مدت آموزشی از این نیروها ، استفاده نمایید ، درصد قابل توجهی از کمبود نیرو ، مرتفع خواهد شد.
3 - بزرگ ترین مشکل آموزش و پرورش عدم اعتماد به جوانان است. برای همین اخیرا قصد جذب 10 درصد طلاب جوان در آموزش و پرورش را دارید. همه ما ایرانی هستیم و همه ما دوست داریم در آبادی و سربلندی کشور ، سهم بسزایی داشته باشیم ، اما نظام سیاسی قصد دارد فقط به گروهی خاص اعتماد نماید که نتایج چنین بی اعتمادی ها ، فرار مغزها و تغییر تابعیت نخبگان و قهرمانان ملی است.
4 - تا زمانی که همسان سازی حقوق شاغلان و بازنشستگان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها ، انجام نگرفته است ، نه اوضاع زندگی فرهنگیان بهبود خواهد یافت و نه جوانان بیشتری مایل به خدمت در آن خواهند بود. به جای هدر دادن زمان و انرژی و سرمایه برای اجرای طرح هایی چون معلم تمام وقت ، طرح رتبه بندی و یا 35 سال کردن اختیاری مدت خدمت معلمان ، بهتر است شما روی این مهم بیندیشید. طرح رتبه بندی فقط سرپوشی برای انحراف فرهنگیان از این خواسته به حق است. بودجه رتبه بندی که طرحی ناقص و ناقض است را یا به افزایش حقوق مجموعه شاغلان اختصاص دهید تا عدالت رعایت گردد. یا هم این بودجه را برای سرانه مدارس و بهبود کیفیت آموزشی اختصاص دهید تا شاید تحولاتی ارزشمند در این وزارتخانه پیر و فرسوده بوجود آید.
5 - یکی از طرق کاهش نیاز به معلم و کمبود معلم ، کاهش حجم کتب درسی و ساعات تدریس آنهاست . با انتخاب مسیر درست در انتخاب مؤلفین کتب درسی ، این امر معقول و منطقی ، قابلیت اجرای حتمی خواهد داشت.
6- اگر منزلت و رفاه اجتماعی فرهنگیان به نسبت جامعه و دیگر شاغلان ، متوازن باشد ، جایگاه قداست این شغل نیز احیا می گردد. برای این کار اسکان مدارس را حذف و خانه های معلم را آباد نمائید. از قرار دادن نیروهای ستادی بالاخص مدیران در برابر معلمان ، در برخورداری از کمترین امکانات وزارتخانه ، بپرهیزید و هر کدام سهمی متعادل داشته باشند که بهتر است به جای ارزشگذاری به عنوان و پست آنان ، همانند رسم دیرین اسلام ، همه آنان را انسان برابر بدانیم .
7 - اگر آموزش و پرورش قادر نیست از سنگلاخ ناشایستگی ها خلاص شود و گلوگاه های بازدارنده بسیاری دارد ، یک دلیل آن عدم تغییر معاونان وزارتخانه بعد از حضور وزیر جدید است. معاونان این وزارتخانه قبلا فرصت خلاقیت و نوآوری و ابداع در عرصه آموزش را از دست داده اند و اکنون به نیروهایی خوش فکر و خوش ذوق و توانمند جدیدی نیاز دارد ، که صدالبته می بایست با تخصص های مرتبط انتخاب شوند که اصولا نمی شوند.
8 - وقتی طرح و یا قانونی در وزارتخانه و یا مجلس مصوب می شود و توسط کانالی دیگر رد می شود ، بر تزلزل اعتماد معلمان نیز چند ریشتر اضافه می شود . طرح هایی چون : اِعمال آخرین مدرک تحصیلی فرهنگیان ، حذف تنوع مدارس و .....
9 - عدم تعادل ساختاری در آموزش و پرورش ، مشکلات آن را متزاید و لاینحل می سازد. با آزاد کردن نیروهای بسیار در مدارس و ادارات ، می توانید مشکل کمبود معلم را تعدیل نمائید.
10 - اگر در طول سال نمی خواهید شاهد اعتراضات و تجمعات شاغلان و بازنشستگان باشید ، دو کار جدّی و مهم انجام دهید:
اول : اجرای همسان سازی حقوق هر دو گروه با شاغلان سایر وزارتخانه ها و افزایش کف حقوق آنان جهت رهایی از بن بست های بی شمار خط فقر.
دوم : اجازه تشکیل سازمان نظام معلمی را به آنان بدهید تا فرهنگیان از کانال آن پیگیر حق و حقوق خود باشند. قدری به معلم آزادی عمل بدهید و گر نه با مچاله کردن توانایی های او ، هرگز به توسعه پایدار آموزشی نخواهید رسید. بدون هر نوع تشکل مدنی ، ایجاد هماهنگی مابین خواسته ها و نیازهای بیش از یک میلیون و 700 هزار شاغل و بازنشسته ، امری محال و نشدنی است. ما به معلم و یا معلمانِ رهبر نیاز داریم تا به طور هدفمند حرکت کنیم ، عمل کنیم و نتیجه مطلوب بگیریم.
11- شما گفته اید که به رصد رسانه می پردازید ، اگر چنین است صدای حقیقی معلمان و فرهنگیان را از تنها رسانه مستقل و منتقد و واقعی آنان یعنی " صدای معلم " پیگیر باشید. شاید همه فرهنگیان آن را نمی شناسند و مطالعه نمی کنند اما این رسانه منعکس کننده صدای واقعی هر معلم ایرانی است.
جناب وزیر ،
ما معلمان و فرهنگیان به فرهنگ سازی و تعریف جدیدی از شغل خود نیاز داریم تا بتوانیم پیشداوری ها و ارزشگذاری های غلط مرسوم را حذف نمائیم. شما ابتدا منِ معلم را با هر ساز و کار ممکن ، قوی سازید تا مسیر اصلاحات در وزارتخانه هموار گردد. من در زیر خط فقر ، قادر به همراهی با دغدغه های شما نیستم . پس امروز شما تکلیف خود را با رسانه ها مشخص سازید. پخش هر نوع خبر مربوط به فرهنگیان را مسدود سازید. اگر خیزش و تحصن منِ معلم را نمی پسندید پس خود شما برخیزید و برخلاف مسیر آب اما با همراهی تجارب و دانش متخصصان تعلیم و تربیت و با پاسداری تجارب تمامی معلمان ، ساختاری مستحکم بسازید تا حقیقتا مشکلات حل و فصل شود. و گر نه رؤیای رشد و توسعه و سربلندی نظام آموزشی ، هرگز جامه عمل نخواهد پوشید. تا شما به منِ معلم و فرهنگی اعتماد نورزید من نیز به شما اعتماد نخواهم کرد.
همکار محترم ،
بیایید قدری واقع بین و هوشیار باشیم و عمر و لذت خدمت خود را در لوای مدینه فاضله رتبه بندی هدر ندهیم . به امید سرافرازی و توانمندی روزافزون تمامی معلمان و فرهنگیان کشورم و به امید فردایی روشن تر از امروز . ای معلم ، سیاهی قلم و ماندگاری نگارش ات بیرق رهایی توست پس برفراز باد بیرق استواری تو .
1) خبرگزاری تسنیم .8 دی ماه 1398. https://tn.ai/2169885 .
2) این جمله را در نهم دی ماه 1398 در واکنش به تحصن اخیر معلمان ذکر کرده اید.
3) مشاور گروپ ، مؤسسه تخصصی مشاوره و برنامه ریزی . شرایط و نحوه دریافت وام فرهنگیان سال
4) خبرگزاری تسنیم . نهم دی ماه 1398 . https://tn.ai/2170917 . جزئیات بیمه تکمیلی جدید فرهنگیان به ۲ روش صندوقی و بیمهگری .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ وزارت آموزشوپرورش مدتهاست با کسری شدید و پایدار بودجه دستوپنجه نرم میکند، این عدم تعادل بودجهای در وزارت آموزش و پرورش باعث حفظ حداقل حقوق معلمان، کاهش شدیدتر اعتبارات کیفیتبخشی و کاهش اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای شده است و این امر در نهایت کاهش کارایی و اثربخشی وزارت آموزش و پرورش را رقم زده است.
رقم بودجه پیشنهادی وزارت آموزشوپرورش در سال 99 نیز از 57 هزار میلیارد تومان موجود در لایحه بودجه تا 64 هزار میلیارد تومان مطرح شده از سوی مسئولان "با احتساب تمام جداول و ارقام لایحه بودجه مربوط به وزارت آموزشوپرورش" شناور است؛ بودجهای که پیشتر از سوی سکانداران بزرگترین وزارتخانه کشور، 74 هزار میلیارد تومان پیشنهاد داده شده بود آن هم برای تأمین حداقل نیازها بدون دردسر سالهای قبل!
یکی از مشکلات همیشگی وزارت آموزشوپرورش، کسری بودجه و انتقال بدهیهای هر سال به سال بعد است که این رویه باعث ایجاد بیش از 10 هزار میلیارد تومان مطالبات انباشت شده این وزارتخانه به کارکنانش از حدود یک دهه قبل شده است.
اما آیا بودجه سال 99 آموزشوپرورش پاسخگوی نیازهای این وزارتخانه خواهد بود، آن هم در شرایطی که پیش از این "علی الهیار" معاون برنامهریزی و توسعه منابع آموزشوپرورش هشدار داده بود: اگر بودجه این وزارتخانه بر اساس 54 هزار میلیارد تومان بسته شود در درجه نخست 20 درصد از پوشش تحصیلی در معرض خطر قرار میگیرد و با تعطیلی کلاسهای دایر ممکن است پوشش تحصیلی 20 درصد دچار کاهش شود.
با وجود آنکه مسئولان سازمان برنامه و بودجه و وزارت آموزشوپرورش از افزایش بیش از 20 درصدی بودجه عیالوارترین وزارتخانه کشور خبر میدهند اما این افزایش تا چه اندازه قابل قبول است؟ آن هم در شرایطی که کسریهایی از سالهای دور باقی مانده و افزایش بیش از 20 درصدی بودجه نیز صرف پرداخت حقوق میشود در این میان تکلیف برنامههای کیفیت بخش به جریان آموزش در مدارس دولتی چیست؟
در مطلب پیشرو با صمد برزویان؛ استاد دانشگاه علامهطباطبایی به گفتوگو نشستیم تا تاریک و روشن بودجه سال 99 آموزشوپرورش و دلایل کسری مزمن بودجه بزرگترین یا به عبارتی عیالوارترین وزارتخانه کشور با حدو 14 میلیون دانشآموز و 900 هزار پرسنل را ریشهیابی کنیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تسنیم: آقای دکتر سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت چه میزان است؟
برای مطالعه و بررسی بودجه اختصاص یافته به آموزش و پرورش دیدگاههای متفاوتی وجود دارد بهویژه برای مقایسه و تعیین جایگاه آموزش و پرورش در لوایح و قوانین بودجه سنواتی کشور دو دیدگاه یا رویکرد، کلان و خرد دیده میشود. در رویکرد کلان یک سری معیارهایی وجود دارد که به صورت کلی، بودجه تخصیصی آموزش و پرورش نسبت به بودجه کل کشور، نسبت به بودجه امور آموزش و پژوهش، بودجه فصل آموزش عالی، بودجه فصل آموزشهای فنی و حرفه ای و... مورد مقایسه قرار میگیرد.
اگر کارشناسان بخواهند کشورهای مختلف را از رویکرد کلان مورد مقایسه قرار دهند به عبارت روشنتر بررسی اینکه کشورها چه میزان منابع مالی هر سال به آموزش و پرورش تخصیص میدهند، معیارهایی را معرفی میکنند، حتی این معیارها برای مقایسه عملکرد دولتها هم از سوی خبرگان تعلیم و تربیت مورد استفاده قرارمی گیرد یعنی میتوان به کمک این شاخصها خارج از فضای شعاری به صورت کمی اولویت، اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش در نگاه دولتها را مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
در مباحث نظری و شواهد تجربی تقریباً همه کشورها و دولتها مخصوصاً از دهه 60 میلادی که اقتصاد آموزش شکل گرفته با توجه به منافع مستقیم و غیرمستقیم آموزش در بودجهبندی کشورها توجه مضاعف به این بخش زیربنای توسعه شده است.
همان طور که مقام معظمرهبری در هفدهم اردیبهشت ماه 1393 در دیدار با فرهنگیان بیان کردند "همه دستگاههایی که در دولت وظیفه پشتیبانی آموزش و پرورش را دارند، چه دستگاههایی که آنها را در مجلس شورای اسلامی تأیید و تصویب میکنند باید یک چنین نگاهی باشد، تصور نکنند که اینجا جایی است که فقط هزینه بر است، گاهی این جوری است، میگویند دستگاه هزینهبر است- نه، اینجا دستگاهی است که هرچه شما هزینه کنید، بطور مضاعف دستاورد خواهید داشت، اینجا جایی است که ثروت سازان آینده، علم سازان آینده، تمدن سازان آینده، مدیران آینده از اینجا به وجود خواهند آمد و خلق خواهند شد؛ این جور نیست که ما خیال کنیم آموزش و پرورش فقط برای ما هزینه دارد، نه خیر دستاوردهایی بزرگتر از دستاوردهای آموزش و پرورش وجود ندارد. هرچه شما در سرتاسر کشور از جلوههای پیشرفت و دستاورد و ابتکار میبینید ریشه آن اینجاست، اینجا را درست کنید تا همه جا درست بشود، بنابراین پول خرجکردن برای آموزش و پرورش و توسعه منابع مالی آموزش و پرورش یکی از کارهای اساسی است که امیدواریم مسئولان دولتی به این نکته توجه کنند."
تسنیم: آیا این توجه به وضعیت بودجه آموزش و پرورش را هماکنون شاهد هستیم؟
در عمل این توجه از سوی برنامهریزان، مسئولان، سیاستگذاران همراه با نوسانات قیمت نفت و درآمدهای دولت متفاوت بوده است به عبارت دیگر میتوان و بایستی کارشناسان این حوزه، با استفاده از آمار و ارقام (به صورت کمی و شفاف) و معرفی معیارها، بودجه تخصیصی به آموزش و پرورش همراه با نگاه و توجه دولتها به این بخش را ارزیابی کنند. زمانی که اعتبارات تخصیصی مصوب هزینههای پرسنلی را پوشش نمیدهد و با انباشت مطالبات فرهنگیان مواجه هستیم، چگونه وزارت آموزش و پرورش میتواند سهم هزینههای غیرپرسنلی را افزایش دهد ؟
غفلت از سهم بودجه آموزشوپرورش در بودجه عمومی دولت
یکی از شاخصهای مهم، سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت است که همواره مورد استفاده کارشناسان تعلیم و تربیت جهان و کشور قرار میگیرد و متاسفانه در سند تحول بنیادین هم به آن توجه نشده، این موضوع یعنی هر دولتی چقدر منابع به آموزش و پرورش اختصاص میدهد جدای از اینکه به صورت شعاری و زبانی همه دولتها میگویند آموزش و پرورش زیربنای توسعه است و عملکرد آن در توسعه پایدار نقش اساسی دارد اما در کشورهای توسعه یافته در عمل با برنامهریزی صحیح (علمی -فنی) و تخصیص منابع هدفمند به آموزش مردم به این جایگاه و برتری در دنیا دست یافتهاند.
وقتی این موضوع را مقایسه میکنیم در دولتهای مختلف و به صورت کمی رویکردهای متفاوتی مشاهده میشود و مسئولان در برخی از مواقع بیان میکنند که آموزش و پرورش در اولویت نیست.
سهم آموزشوپرورش از بودجه دولت 10.5 درصد؛ 5 درصد کمتر از استاندارد جهانی
کارشناسان آموزش و پرورش این حوزه و سازمان برنامهو بودجه شاخصهای مختلفی برای تعیین جایگاه آموزش و پرورش در بودجههای سنواتی کشور معرفی میکنند؛ همان طور که پیشتر مطرح شد مهمترین شاخص سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی است که اگر میزان این شاخص را از برخی کارشناسان بودجه بپرسیم، آنها خواهند گفت این شاخص در سه سال اخیر از 11.8 تا 15.5 درصد در نوسان بوده است و حتی در سال 1399 بیش از15 درصد محاسبه میشود (بودجه آموزش و پرورش تقسیم بر هزینههای دولت). اما بر اساس قانون بودجه سال 1397 این شاخص حدود 8.8 درصد، در سال 1398 این عدد 9.4 درصد و در سال 1399 که اگر بودجه تخصیصی به آموزش و پرورش 59 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شود، حدود 10.5 درصد خواهد بود.
تسنیم: شما گفتید که سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت حدود 10.5 درصد است، این وضعیت در سایر کشورها چگونه است، منظورم این است که آنها چه سهمی از بودجه عمومی دولت را به آموزشوپرورش اختصاص میدهند؟
آموزش و پرورش برای رسیدن به متوسط جهانی؛ 87 هزار میلیارد بودجه میخواهد!
در کشورهای پیشرفته یا متوسط جهانی سهم بودجه آموزش و پرورش به طور متوسط 15.5 درصد است یعنی به آموزش و پرورش کشور حدود 5 درصد کمتر از کشورهای پیشرفته جهان منابع اختصاص داده شده است، این 5 درصد بیش از 28 هزار میلیارد تومان است و برای داشتن آموزشوپرورش در حد متوسط جهانی باید حدود 87 هزار میلیارد تومان تخصیص بودجه داشته باشیم که شوربختانه نه تنها بودجه کافی در سنوات گذشته اختصاص نیافته بلکه روند کسری بودجه پایدار همیشه حفظ شده است.
شاخص دیگری که در رویکرد کلان مورد توجه قرار میگیرد، رشد بودجه آموزش و پرورش در مقایسه با بودجه دولت و بودجه امور و فصول بودجه است، رشد بودجه دولت در سال 1399 نسبت به سال 1398 حدود 8.5 درصد است که بودجه مصوب 98، بیش از 520 هزار میلیارد تومان بوده و برای سال آینده و بودجه عمومی دولت 564 هزار میلیارد تومان به مجلس پیشنهاد شده است که بودجه آموزش و پرورش بیش از 20 درصد رشد نشان میدهد.
رشد بسیار کم بودجه آموزشوپرورش در سال 99
بودجه آموزش و پرورش در حال حاضر (سال 98) براساس ارقام اعلام شده از سوی کارشناسان این بخش، با بیش از 6 هزار میلیارد تومان کسری مواجه است که اگر آن را به بودجه آموزش و پرورش اضافه کنیم باز هم بودجه پیشنهادی آموزش و پرورش از سوی دولت در سال 1399 رشد بسیار کمی خواهد داشت.
تسنیم: با وجود اینکه بودجه آموزش و پرورش در سال 99 حدود 17 یا به تعبیر شما 20 درصد رشد دارد اما باز هم کارشناسان معتقد به کسری بودجه در این وزارتخانه هستند، علت این مشکل مزمن چیست؟
نکته قابل توجه در این شاخص این است که همواره بودجه مصوب سنواتی آموزش و پرورش مورد مقایسه قرار میگیرد و به ندرت عملکرد و کسریهای پایدار بودجه آموزش و پرورش در تحلیلهای کارشناسان مشاهده میشود برهمین اساس بودجه سال 1399 آموزش و پرورش رشد بیش از 20 درصدی را داراست این رشد قابل توجه در مقابل رشد 8.5 درصدی بودجه عمومی دولت به این علت است که نخست کسریها دیده نشده و دوم سهم هزینههای پرسنلی (حقوق و مزایاو...) از اعتبارات هزینهای آموزش و پرورش بیش از 98 درصد است "براساس بخش نامه بودجه دولت حقوق کارکنان دولت 15.5 درصد رشد در نظر گرفته شده است."
با توجه به اقتصاد تک محصولی کشور، به ویژه نظام ناکارآمد مالیاتی، هزینههای دولت همواره بیشتر از درآمدهای آن است بنابراین با فروش اوراق مشارکت و فروش نفت این هزینهها در سنوات گذشته تأمین میشود به عنوان مثال در سال 1399در مقابل سهم 54 درصدی درآمدهای دولت از منابع عمومی، سهم اعتبارات هزینهای دولت بیش از 76 درصد است. یعنی کسری بودجه مداوم در بودجه دولت قطعاً برای آموزش و پرورش که از سوی دولتها به عنوان یک وزارتخانه هزینهای است تأثیر چشمگیری خواهد داشت.
تبعات کسری پایدار بودجه آموزشوپرورش
با بررسی روند بودجه عملکردی و بودجه مصوب آموزش و پرورش از سال 1370 تا 1397 به طور متوسط بین 15 تا 20 درصد عملکرد اعتبارات بیش از بودجه مصوب بوده، که در برخی از سالها این رقم بیش از 40 درصد محاسبه میشود این کسری پایدار بودجه آموزش و پرورش بر روی مولفههای آموزش و پرورش به ویژه بر عملکرد معلمان که در فرآیند آموزشی نقش تعیینکننده دارند، تاثیر قابل توجهی داشته است.
این شاخص را در سند تحول بنیادین متأسفانه حذف کردند و به جای این شاخص، شاخص دیگری را جایگزین کردند براساس شاخص جدید از آموزش و پرورش خواسته شده که تلاش کند تا سهم اعتبارات غیرپرسنلی خود را نسبت به کل افزایش دهد، زمانی که اعتبارات تخصیصی مصوب هزینههای پرسنلی را پوشش نمیدهد و با انباشت مطالبات فرهنگیان مواجه هستیم، چگونه وزارت آموزش و پرورش میتواند سهم هزینههای غیرپرسنلی را افزایش دهد ؟
شاخص کلان و برون سازمانی دیگر سهم بودجه آموزش و پرورش از سهم تولید ناخالص داخلی است که در کشور جمهوری اسلامی ایران به طور متوسط سهم بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی بین 2 تا 3.2 درصد در نوسان بوده است.
این شاخص در کشورهای پیشرفته 5.5 درصد به بالاست . خوشبختانه این شاخص در سند تحول بنیادین دیده شده است در مقابل شاخص سهم بودجه آموزشوپرورش از بودجه دولت، شاخصی است که آموزشوپرورش موظف است سهم بودجه غیر پرسنلی را افزایش دهد که اکنون سهم بودجه غیر پرسنلی در کشور ما کاهش پیداکرده است و باید در بخش شاخص درون بخشی به آن توجه شود.
مرکز آمار ایران، تولید ناخالص داخلی تمام استانها را از سال 1379تا 1394 محاسبه کرده است. یعنی فرصتی فراهم شده که میتوان این شاخص را بصورت استانی اندازهگیری کرد ارقام بهدست آمده از مقایسه بودجه آموزش و پرورش به تفکیک استانها متفاوت است برعکس تصور عمومی سهم بودجه آموزش و پرورش استانهای کمتر برخوردار(سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و...) بیش از 5.5 درصد محاسبه میشودو در مقابل سهم بودجه آموزش و پرورش استان تهران از تولید استان حدود 1.2 درصد است. بنابراین این شاخص معتبری برای مقایسه عملکرد و نگاه دولتها به آموزش و نیست "ولی در زیر نظامهای سند تحول بنیادین آمده است."
در بخش درون سازمانی و در سطح خرد، یک شاخص این است که توزیع درصدی بودجه تخصیص یافته به آموزش و پرورش از نظر اعتبارات هزینهای و اعتبارات تملک دارایی محاسبه شود به عبارت دیگر باید دید از اعتبار 59 هزارمیلیاردی آموزش و پرورش در سال 1399چقدر مربوط به تجهیز و نوسازی مدارس و چقدر اعتبارات هزینهای است، حدود 3 هزار میلیارد تومان بودجه اعتبارات و 56 هزار میلیارد تومان اعتبارات هزینهای است یعنی حدود 5 درصد از کل اعتبارت برای نوسازی و تجهیز مدارس کشور در نظر گرفته شده است اعتبارات تملک داراییهای سرمایه ای نه تنها افزایش نداشته بلکه نسبت به سال گذشته حدود 2 درصد کاهش یافته است.
کسری سهم اعتبارات پرسنلی در سال 99
در سال 1399 حدود 93 درصد اعتبارات به ادارات کل آموزش و پرورش اختصاص پیداکرده است و حدود 7 درصداز بودجه در سطح ملی که بخشی از آن در قالب ردیفهای اعتباری در ستاد برای کیفیت بخشی در نظر گرفته شده است، رشد اعتبارات بسیار کم این ردیفهای بودجهای نگاه دولتها را به آموزش و پرورش بصورت واقعی بیان میکند." اگر تخصیص هم کامل داده شود."
همچنین در سال 1399 بیش از 98.5 درصد بودجه استانها بودجه پرسنلی است که با اضافه شدن کسریهای حدود 15 درصدی یعنی در عمل شاخص سهم اعتبارات پرسنلی در پایان سال بیش از 100 درصد خواهد بود. با بررسی روند بودجه عملکردی و بودجه مصوب آموزش و پرورش از سال 1370 تا 1397 به طور متوسط بین 15 تا 20 درصد عملکرد اعتبارات بیش از بودجه مصوب بوده، که در برخی از سالها این رقم بیش از 40 درصد محاسبه میشود این کسری پایدار بودجه آموزش و پرورش بر روی مولفههای آموزش و پرورش به ویژه بر عملکرد معلمان که در فرآیند آموزشی نقش تعیینکننده دارند، تاثیر قابل توجهی داشته است.
تسنیم: برخی کارشناسان سازمان برنامه و بودجه به مشکلات ساختاری و مدیریتی در آموزشوپرورش اشاره کرده و بخشی از کسری یا هدررفت بودجه را ناشی از آن میدانند این موضوع را تا چه اندازه منطقی میدانید؟
59 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش، 564 هزار میلیارد بودجه عمومی دولت و هزینه دولت 367 هزار میلیارد تومان است و وضعیت خوبی در برابر مسئله بودجه در ایران نداریم و بیشتر اعتبارات ما صرف حقوق میشود آن هم حقوقی که در اختیار مدیران استانی و مدارس نیست بلکه حقوق همه فرهنگیان به صورت متمرکز پرداخت میشود.
چگونه از مدیر مدرسهای که در پرداخت حقوق معلمان و نیروی انسانی خود نقشی ندارد میتوان انتظار مدیریت کارا و اثر بخش داشت ؟
بنابراین علاوه بر کمبود منابع و کسری بودجه پایدار، نحوه توزیع و تخصیص منابع به صورت متمرکز در آموزش و پرورش نیز، مدیریت بهینه منابع را تقریباً ناممکن کرده است. بدین ترتیب مدیریت تدارکاتی مدیران ارشد و میانی جایگزین مدیریت اقتصادی، کارا و اثربخش منابع در آموزش و پرورش شده است.
شاخص درون سازمانی که میتوان به کمک آن عملکرد دولتها در تخصیص بودجه آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار داد این است که سهم سرانههای واحدهای آموزشی یا سهم اعتبارات برنامهها و فعالیتهای کیفیتبخشی محاسبه و رشد آنها را در سنوات گذشته مورد مقایسه قرار داد.
به طور کلی کسری پنهان بودجه دولت (وابستگی بودجه دولت به نفت و ناکارآمدی نظام مالیاتی..) و عدم اولویت آموزش و پرورش در تخصیص منابع در سطح کلان، منجر به کسری شدیدتر و پایدار بودجه در آموزش و پرورش شده است، این عدم تعادل بودجهای در نظام آموزش و پرورش باعث حفظ حداقل حقوق فرهنگیان، کاهش شدیدتر اعتبارات کیفیت بخشی و کاهش اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای شده است و این امر در کل باعث خروج نیروی انسانی کیفی از آموزش و پرورش شده و در نهایت کاهش کارایی و اثر بخشی نظام آموزش و پرورش را رقم زده است.
برای برون رفت از وضعیت موجود، بهکارگرفتن همزمان سه راهبرد، یافتن منابع مالی جدید، مدیریت بهتر منابع موجود و تغییر روشهای ارائه خدمات آموزشی و پرورشی است.
انتهای پیام/
به گفته ریچارد رورتی: "بالاترین تحقیر زمانی است که خویشتن را در و ضع و حالی بیابیم که در آن داستانی که در مورد خویش و برای خود روایت می کرده ایم _تصویر فرد امین و پرهیزکاری که من از خود داشته ایم _دیگر در نظرمان پوچ و یاوه جلوه کند" . این خود تحقیری که رورتی از آن به عنوان بالاترین شکل تحقیر نام می برد، برای افراد در شرایط مختلفی اتفاق می افتد. گاهی برای معلم اخلاق و پیر اندرزگویی که در دام عشق زن جوان اغواگر همه چیز خود را از کف می دهد.
گاهی برای مرد خانواده دوستی که سر از شهرها و مکان های بدنام دنیا در می آورد. گاهی برای فرد موجهی که در راه عشقی نافرجام مرتکب قتل می شود و گاهی برای سیاست مداری که ژست تساهل و اخلاق مداری و عدالت جویی می گیرد اما در بزنگاههای تاریخی حساب های بانکی، قدرت فردی و منافع شخصیش را به همه چیز ترجیح می دهد.
حق با رورتی است، بالاترین تحقیر یک انسان، آنجاست که به نزد خویشتن تصویر موجودی ذلیل، کریه المنظر و حقیر از خود داشته باشد. در چنین شرایطی اگر تمام دنیا به افتخار او بلند شده و در مقابلش خم شوند، اگر تمام ثروت و شهرت و قدرت دنیا در اختیار او باشد، اگر جهان با اشاره ابروی او بر مدار دیگری بچرخد.. باز همان موجود حقیر و فرومایه ای خواهد بود که مدام برای فرار از مواجه با خویشتن به حیل متعدد پناه خواهد برد.
کانال خرمگس