صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

پس از ارسال نامه وزیر علوم ، تحقیقات و فن آوری به اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور که به استناد ماده 30 قانون برنامه ششم توسعه در خصوص برقراری عدالت در نظام پرداخت ، رفع تبعیض و متناسب سازی دریافت ها و پس از اجرای بخشنامه شماره  696488 مورخ  30 / 11 / 1398 در خصوص " امکان افزایش امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری تا سقف 50 درصد برای کارکنان و دستگاه های اجرایی " خواهان تامین ما به التفاوت حقوق کارمندان ستادی وزارت عتف و دانشگاه ها و مراکز آموزشی ، پژوهشی و فناوری با سایر کارکنان و دستگاه های اجرایی شده بود  اعلام کرد که اصلاح ضرائب فوق العاده ها در دستور کار هیات های امنای دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ، پژوهش و فناوری قرار می گیرد . ( این جا )

« صدای معلم » در گزارش خود آورده بود : آیا سرمایه انسانی و فرآیندآموزش آن فقط در دانشگاه ها خلاصه می شود که هنوز فرمولی برای اشتغال آنان توسط سیستم برنامه ریزی و مدیریت کشور تدوین نشده است ؟

" آیا وزیر علوم نیز مانند وزیر آموزش و پرورش و معاون " قانون دان و قانون مدار " وی فکر می کند که هنوز در مورد تخصیص منابع مالی و اعتبارات برای اجرای این بخشنامه " شفاف سازی " نکرده اند ؟

آیا دولت منابع دیگری دارد که می تواند در این مواقع و بر حسب درخواست و یا پی گیری یک عضو کابینه و آن هم با یک " نامه " در اختیار آن وزارتخانه و یا دستگاه قرار گیرد ؟

در نظام آموزش عالی و دانشگاهی سیستم ارتقای شغلی و رتبه بندی اعضای هیات علمی  کاملا شفاف و مشخص شده است . به همین صورت در مورد ارتقای اعضای اداری آن نیز آیین نامه هایی پیش بینی شده است .

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

آیا آموزش عالی نیز مانند نظام آموزش و پرورش است که یک شبه و با یک تصمیم آنی رتبه بندی و ارتقای شغلی حذف و به حدود 20 سال و یا بیشتر برگردیم ؟!

این نکته از آن جهت بیان شد که اگر مطابق نظر وزیر علوم تبعیضی میان حقوق و مزایای کارمندان ستادی این وزارت با سایر کارکنان پیش آمده است باید با همان ساز و کارهایی که " قانون خاص " برای آن پیش بینی کرده است این تبعیض را ترمیم کنند در غیر این صورت باید همانند سایر کارمندان و معلمان به قانون مدیریت خدمات کشوری بازگردند .

آیا می توان از یک " قانون عام " خود را رها کرد اما زمانی که موضوع " منافع " پیش می آید به قوانین عام استناد کرده و آن را توجیه کرد ؟ آیا معلمان بیشتر از تبعیض و نابرابری آسیب دیده اند و حتی بسیاری از مواد همان " قانون عام " نیز برای آنان اجرا نمی شود و یا آموزش عالی که تابع " قانون خاص " و ساز و کار مخصوص به خودشان هستند ؟

ضمن آن فایده " قانون " در شمولیت و فراگیری آن است در غیر این صورت وقتی برخی گروه ها و افراد به دلایل مختلف خود را مستنثنی کنند دیگر قانون خاصیت خود را از دست داده و به " ضد " خود تبدیل می شود . "

یک روز پس از ارسال نامه ی وزیر علوم ، « شورای هماهنگی تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران » متشکل از 37 تشکل ضمن حمایت از این نامه خطاب به وزیر علوم نوشت :

" در روزهای پر تلاطم و بحرانی اسفندماه و آرزوی توفیق برای جنابعالی و مجموعه همکاران دست اندرکار ، ضمن تشکر برای پی گیری های مستمر و مجدانه جنابعالی در راستای استیفای حقوق و توجه به معیشت اساتید و کارکنان دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور ، بدین وسیله تقاضای شورای هماهنگی تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور را مبنی بر صدور احکام افزایش عادلانه حقوق و دستمزد شاغلین وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری در اسفند ماه 98 ، در پی موافقت رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه خدمتتان تقدیم می نماید .

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

این تشکل دانشگاهی در ادامه آورده است :

تفاوت معنی دار حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه های تابعه وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری با وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی به رغم همسانی این دو گروه در ماموریت شغلی و طرح هایی مانند افزایش پلکانی معکوس در جهت مساوات و بی عدالتی ، از سویی سبب افزایش مهاجرت دانش آموختگان نخبه دانشگاه ها شده و از سوئی دیگر احساس یاس و بی انگیزگی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ها همراه با اقداماتی چون استعفا با مرخضی های بلند مدت به همراه داشته است ؛ که هر دو مصداق آشکار تهدیر سرمایه انسانی کشور است .

این " تشکل صنفی " از وزیر علوم خواسته است :

برای پیش گیری از تبعات منفی مذکور ، مدبرانه این آسیب را دریابید و کارکنان دانشگاه ها را ، همانند دیگر کارکنان دستگاه های اجرایی از ابتدای اسفند 98 ، از دستور ویژه افزایش 50 درصد قانون مدیریت خدمات کشوری بهره مند نمایید . امید که همگان بتوانیم با توکل بر خدا و انگیزه مضاعف از این بحران ها به سلامت عبور کنیم . " پرسش « صدای معلم » از مسئولان به ویژه رئیس سازمان برنامه و بودجه ، وزیر علوم و آن تشکل هایی که از نامه ی وزیر علوم در راستای  مبارزه با هر گونه تبعیض و نابرابری های ناموجه و همچنین رعایت عدالت در پرداخت ها و انتقاع کارمندان حمایت کرده اند ؛ آن است که آیا دانشگاه ها و اساتید و سایر پرسنل نیز  مانند بسیاری از " معلمان " در فرآیند آموزش درگیر و پی گیر هستند ؟

هم زمان رئیس شورای مرکزی صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور نیز با ارسال نامه ای به وزیر علوم ضمن حمایت از اقدامات آن مقام آورده است :

" شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور به نمایندگی از همه کارمندان خدوم وزارت عتف ، ضمن تشکر از هر گونه اقدام مبتنی بر توسعه و ترویج عدالت ؛ از مقامات و مسئولین محترم کشور که در اتخاذ تصمیم برای اجرا و تحقق این بخشنامه در دانشگاه ها و مراکز آموزش آموزش عالی ، موسسات پژوهشی و پارک های علم و فن آوری موثر هستند انتظار دارد ، با توجه به تاکید رئیس جمهور محترم برای پیش گیری از هر گونه تبعیض و نابرابری های ناموجه و همچنین رعایت عدالت در پرداخت ها و انتقاع کارمندان مجموعه وزارت عتف از مفاد بخشنامه مذکور با رعایت تحقق حدااکثری این ابلاغیه ، همچون سایر دستگاه های دولتی ، در راستای توسعه مرزهای دانش و افزایش انگیزه های کارمندان شاغل در بخش های مختلف این وزارتخانه مهم و کلیدی ، اقدام نمایند . "

آن گونه که از نامه ی « شورای هماهنگی تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران » به وزیر علوم بر می آید ؛ به نظر می رسد این درخواست غیرقانونی مورد پذیرش و تایید رئیس سازمان برنامه و بودجه قرار گرفته است .

این هماهنگی و سرعت عمل و هم نوایی تشکل های دانشگاهی با درخواست وزیر علوم از چه ناشی می شود ؟

این در حالی است که هنوز وزیر آموزش و پرورش و معاون قانون دان وی هنوز به این پرسش اساسی و مهم صدای معلم و معلمان معترض پاسخ نداده اند که :

با چه منطقی و با استناد به کدام قانون بودجه تخصیص داده شده به موضوع " رتبه بندی معلمان " را صرف هزینه در سرفصل " قانون مدیریت خدمات کشوری " کرده اند ؟

هنوز هیچ مقامی توضیح نداده است که با استناد به کدام قانون ، معلمان نمی توانند از " حق شغل حرفه ای " که در سند تحول بنیادین اجرای آن مورد تاکید قرار گرفته است بهره مند بوده و از مفاد قانون مدیریت خدمات کشوری که آموزش و پرورش تحت شمول آن است و معلمان به خاطر تصویب و اجرای آن سال ها قبل آسیب ها و هزینه های فراوانی را متقبل شده اند ؛ استفاده کنند ؟

انتظار می رفت تشکل های فرهنگیان نیز به جای " سکوت " در این مواقع و یا واکنش های دیرهنگام مدافع " قانون " بودند و اجرای کامل و بی کم و کاست مواد و مطالبات قانونی را از مسئولان طلب می کردند .

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

از آغاز بحران " کرونا " مدارس و دانشگاه ها به صورت هم زمان تعطیل شده اند .

این روزها وزارت آموزش و پرورش به انحاء مختلف به معلمان فشار می آورد که کار آموزش دانش آموزان را آن هم بدون تمهیدات و آماده سازی شرایط و پیش نیازهای اساسی مانند اینترنت مناسب و پر سرعت، گوشی تلفن هوشمند، تبلت و مهم تر از همه " مهارت کافی معلم " پی گیری کنند .

پرسش « صدای معلم » از مسئولان به ویژه رئیس سازمان برنامه و بودجه ، وزیر علوم و آن تشکل هایی که از نامه ی وزیر علوم در راستای  مبارزه با هر گونه تبعیض و نابرابری های ناموجه و همچنین رعایت عدالت در پرداخت ها و انتقاع کارمندان حمایت کرده اند ؛ آن است که آیا دانشگاه ها ، اساتید و سایر پرسنل نیز  مانند بسیاری از " معلمان " در فرآیند آموزش درگیر و پی گیر هستند ؟

آیا اساتید دانشگاه و.... نیز مانند معلمان از یخچال خانه شان برای آموزش دانش آموزان در هر شرایطی بهره می جویند ؟

آیا معلمان هم مانند اساتید دانشگاه ها از " فرصت های مطالعاتی " بهره می جویند ؟

آیا زمان تدریس معلمان هم مانند اساتید و... در قانون پیش بینی شده است ؟

آیا سرمایه انسانی و فرآیند آموزش آن فقط در دانشگاه ها خلاصه می شود که هنوز فرمولی برای اشتغال آنان توسط سیستم برنامه ریزی و مدیریت کشور تدوین نشده است ؟

آیا معلمان بیشتر از تبعیض و نابرابری آسیب دیده اند و حتی بسیاری از مواد همان " قانون عام " نیز برای آنان اجرا نمی شود و یا آموزش عالی که تابع " قانون خاص " و ساز و کار مخصوص به خودشان هستند ؟

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

پایان گزارش/


نامه تشکل های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های ایران و شورای صنفی کارمندان دانشگاه های دولتی کشور در مورد اجرای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری

منتشرشده در گفت و شنود

گروه استان ها و شهرستان ها/

فوت نعمت الله فولادوند معلم خرم آباد به خاطر کرونا

آقای « نعمت الله فولادوند » مدرس درس زیست شناسی دبیرستان نمونه گلپابگانی شهرستان خرم آباد ناحیه یک  به دلیل ابتلا به بیماری " کرونا » به رحمت ایزدی پیوست.

« صدای معلم » درگذشت این معلم را تسلیت می گوید .

پایان پیام/

چرا ایرانی ها این قدر به دنبال تفریح و گشت و گذارند و چرا از تنهایی فراری هستند

چرا اين قدر تفريح و گشت و گذار مي کنيم؟ چرا در زندگي انسان مدرن تفريح جايگاهي دارد که در زندگي انسان سنّتي ندارد؟ براي اين که انسان مدرن نمي‌تواند با خودش تفريح کند. يعني هروقت به خودش رجوع مي کند از خودش بدش مي ‌آيد. باغي در درون خودش ندارد که اگر ده سال هم مسافرت نرود هيچ وقت حوصله اش سر نرود.

آدمي که تفكّر معنوي عميقي دارد، اگر صد سال هم مسافرت نرود يك لحظه نمي گويد حوصله ام سر رفت. چون دائماً مشغول سير در يك باغ دروني است . وقتي ما باغ دروني نداريم بايد برويم باغ هاي بيروني را ببينيم.

آدمي که خودش را نمي تواند تماشا کند چاره اي جز اين ندارد که برود و بيرون از خودش را تماشا کند.

چرا ایرانی ها این قدر به دنبال تفریح و گشت و گذارند و چرا از تنهایی فراری هستند

اشخاص معنوي آن قدر درون خودشان چيزها ي نو کشف مي کنند و چيزهاي بسيار شاد کننده، اميدوارکننده و آرامش بخش مي يابند که هيچ وقت به سير و مسافرت بيروني احتياج پيدا نمي کنند. بنابراين يكي از دلايلي که ما اين قدر به مسافرت و تفريح نيازمنديم ، اين است که ما انسان هاي معنوي اي نيستيم.

هر چه انسان معنوي تر باشد، کمتر احتياج پيدا مي کند به اين که منظره و تابلو راعوض کند، اين است که انسان جديد تابلوهاي خانه اش را هم بايد هر از چند مدّت عوض کند، مبلمان خانه اش را هم و... چون بعد از مدّتي اينها ديگر نمي توانند او را از خودش به بيرون از خودش عطف توجّه دهند. اگر همه ما شبيه مولوي بوديم مسافرتهايمان هم بسيار کاهش پيدا مي کرد.

سنت گرایی،تجددگرایی، پساتجددگرایی،جلسه نهم،سال  78

کانال مصطفی ملکیان


چرا ایرانی ها این قدر به دنبال تفریح و گشت و گذارند و چرا از تنهایی فراری هستند

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 22 اسفند 1398 17:10

خانم اجازه ؛ منم آیلانم !

معلم آیلاند و معلم آنلاین

در پی گسترش بی حد و حصر کرونا و تعطیلی اجباری مدارس از سوی وزارت بهداشت (نه آموزش و پرورش) و حصر خانگی دانش‌آموزان، گروه کثیری از معلمان با غیرت کشور دوشادوش کادر درمانی (پزشکان، پرستاران و...) اقدام به برگزاری کلاس‌های مجازی نمودند.
یاد دارم که به عنوان اولین نفرات، فردای انتخابات به استاندار و مدیرکل آموزش و پرورش البرز پیشنهاد تشکیل کلاس‌های مجازی را دادم و...بدیهی است که کلاس‌های مجازی امری جا افتاده در دنیای متمدن و امری نوین در فرهنگ ماست. برای تشکیل کلاس‌های مجازی مقدمات و تمهیداتی لازم است که تقریبا هیچ کدام از لوازمات اصلی آن از جمله آموزش‌های فنی لازم، اینترنت و... مهیا نبوده و نیست. با این حال معلمان متعهد با حس مسئولیت فوج فوج به جمع کلاس‌داران مجازی می پیوندند.
به دلیل حضور  اکثریت مردم در تلگرام معلم ضمن صرف ده‌ها ساعت از وقت خود در پشت کامپیوتر، لپ تاپ و گوشی‌های هوشمند مجبور است ضمن پرداخت ماهی فلان قدر پول اینترنت از هفت لایه کمند فیلترینگ نیز بگذرد تا با آزمون و خطا مطالب خود را در قالب صوت، تصویر، فیلم و... به سمع و نظر دانش‌آموزان گریزپای دم عیدی برساند و...در این فضای توام با ایثار معلمان یکی به دلیل نداشتن وایت برد از درب یخچال کمک می‌گیرد و دیگری در آستانه بازنشستگی ممکن است آنلاین را آیلاند تلفظ نماید، ولی هیچ‌کدام از موانع فوق موجب دلسردی معلمان نشده و شمع جانشان دلسوزانه وقف دانش آموزان می‌شود.در ترکی زنجانی مثلی هست و البته در مثل مناقشه نیست:


"بو شهرین یاریسی دلی دی
یاریسی دلی باز ! "

مطابق این ضرب‌المثل، عده‌ای با اهداف متفاوت (خیرخواهانه و آوردن لبخند بر لبان مردم افسرده و قورخیده و جمعی نیز بدخواهانه و با تمسخر دیگران با سوء استفاده از کوچک‌ترین آتوهای احتمالی) همواره مترصد شکار لحظه‌ها هستند.
منتها دست انداختن و تمسخر معلمی دلسوخته که به جای استراحت و تفریح، با امکانات حداقلی در تلاش است با آن لهجه ملیح و نمکین ترکی آستارا دانش‌آموزان گریزپایش را در پای کلاس مجازی جمع و جور نماید، نشانه‌ای از بیماری مزمن و البته تاریخی ماست.

معلم آیلاند و معلم آنلاین

باید بپذیریم  که برخی از ما به شدت عقده حقارت داریم و در تلاشیم با تمسخر دیگران، خود را ارضا و اشباع نماییم. عالمان حوزه روان شناسی ریشه اصلی تمسخر و استهزا را عمدتاً فقر آن هم از نوع فرهنگی می‌دانند که جنبه تخلیه روحی و روانی فرد بیمار دارد. در حالی که ما طبق آموزه های دینی و فرهنگ چند هزار ساله خود باید به مردم شخصیت بدهیم؛ بلال که عبد حبشی بود آن قدر اوج گرفت، در حالی که چهره زیبایی نداشت، و سلمان فارسی نیز تا جایی پیش رفت که «منا اهل البیت» شد

.در پایان شما را با یادداشت انسان دوستانه هنرمند متعهد، شهیر و با غیرت؛ پرویز پرستویی تنها می‌گذارم. پرویز پرستویی در این باره پست جالبی همراه با عکس مادرش گذاشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

"این روزها صدای معلم با غیرتی که می‌خواهد در این شرایط به بچه‌های کلاسش درس دهد را می‌شنویم، (خانم آیلاند). شاید خیلی از ما به لهجه شیرینش خندیدیم. چون خود من! من اما به شخصه دستش را می‌بوسم و در برابر غیرت و همتش سر تعظیم فرود می‌آورم.
یادم می‌آید در بحبوحه جنگ مادرم به کمپ بی می‌رفت تا به کودکان جنگ‌زده درس بدهد. کمپ بی نزدیک سربندر و ماهشهر بود و خانواده‌های جنگ‌زده در آنجا سکنی داده شده بودند. من را همراهش می‌برد، بمباران مرتب و هر روزه بود، به کمپ بی رسیدیم و کلاس خالی بود از ترس بمباران. مادر به تک تک خانه‌های کمپ رفت و با آرامش آنها را دعوت به کلاس کرد، پیگیری معلمی برای برگزاری کلاس، به خانواده‌هایشان قول می‌داد تا با صدای آژیر آنها را به پناهگاه ببرد، و من را هم مثال می‌زد که بچه خودم هم همراهم هست، شرایط زندگی هر لحظه تغییر می‌کند مهم عکس‌العمل ماست، آن روزها هیچ‌گاه از خاطرم فراموش نمی‌شود."


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

معلم آیلاند و معلم آنلاین

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

اعتراض بیش از 125 هزار معلم به نحوه افزایش ۵۰ درصدی اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری

سایت کارزار از پتیشنی خبر داد که بیش از 125 هزار معلم به نحوه اجرای افزایش ۵۰ درصدی قانون مدیریت خدمات کشوری اعتراض کرده اند .

در این پتیشن آمده است :

" جناب آقای دکتر محسن حاجی میرزایی
وزیر محترم آموزش و پرورش
همان گونه که استحضار دارید در مورخه ۹۸/۱۱/۳۰ بخشنامه شماره ۶۹۶۴۸۸ با موضوع افزایش ۵۰ درصدی حقوق کارکنان دولت بر اساس فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری برای اجرا به ادارات آموزش و پرورش ابلاغ شده و متعاقب آن احکام جدید صادر گردیده است.

اما در کمال ناباوری، اجرای ناقص این مصوبه، علی‌رغم هیاهوی بسیار زیاد، تغییر چندانی در زیر حکم نیروهای آموزشی به وجود نیاورده است.چرا که باعث حذف حق شغل حرفه‌ای شده که قبلا با پیگیری‌های بی‌وقفه، از طریق اجرای رتبه‌بندی اعمال شده بود.

اعمال رتبه‌بندی به دلیل ماهیت متفاوت شغل معلمی و ایجاد انگیزه در نیروی آموزشی و در راستای مطالبات سند تحول بنیادین است و اجرای آن ربطی به مصوبه اخیر ندارد.

ما فرهنگیان شاغل در مدارس، که بار اصلی تعلیم و تربیت را بر دوش می‌کشیم ضمن نارضایتی از نحوه اجرای این مصوبه، استدعا داریم دستورات لازم را در خصوص اصلاح نگارش و صدور احکام جدید صادر بفرمایید.

نخستین بار « صدای معلم » در 6 دی ماه 1398 به اجرای ناقص و غیرعلمی رتبه بندی معلمان هشدار داد . ( این جا )

این رسانه در گزارش های متعدد و تکمیلی بعدی ضمن انتقاد از تصمیم مسئولان بیان کرد که اجرای رتبه بندی معلمان و افزایش امتیازات فصل دهم از قانون مدیریت خدمات کشوری دو مقوله جداگانه اند و این پرسش را از مسئولان وزارت آموزش و پرورش مطرح کرد که آیا برای حذف رتبه بندی معلمان آیا مجوز هیات دولت را کسب کرده اند . ( این جا )

پایان پیام/


اعتراض بیش از 125 هزار معلم به نحوه افزایش ۵۰ درصدی اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری

گروه اخبار/

حقوق اسفندماه معلمان براساس افزایش‌های فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و رتبه بندی پرداخت می شود

پانا در تیتری با عنوان " تأکید وزارت آموزش و پرورش بر تداوم لغو اسکان مدارس " نوشت :

" معاون پشتیبانی و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش در گردهمایی ویدئوکنفرانسی مدیران کل آموزش و پرورش استان‌ها با اعضای شورای معاونان وزارتخانه آموزش و پرورش برگزار شد، اعلام کرد تاکید وزیر بر لغو اسکان مدارس است.

به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش، علی اللهیار ترکمن در ادامه جلسه از مدیران‌کل استان‌ها قدردانی کرد که این روزها بیش از هر زمانی با حساسیت و دقت مسائل را در آموزش و پرورش رصد می‌کنند و انصافا به همت شما و تدبیر وزارت، یک جنبش در آموزش و پرورش کشور به راه افتاد.

معاون پشتیبانی و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش گفت: « در خصوص حقوق اسفندماه، رتبه‌بندی و افزایش‌های فصل دهم نیز همه نظرات و اعتراضاتی که مطرح بود، بررسی شد، اعتراضاتی که واکنش سازمان برنامه و بودجه را به دنبال داشت و نگرانی‌هایی را برانگیخت و همین موجب شد وزیر آموزش و پرورش با رئیس سازمان برنامه و بودجه جلساتی داشت و نهایتا سوء تفاهم‌ها مرتفع شد و ظرف چند روز آتی حقوق اسفندماه نیز براساس همین افزایش‌ها پرداخت خواهد شد.»

اللهیار ترکمن با طرح احتمال استمرار چرخه کروناویروس تا پایان اردیبهشت ماه گفت: «برنامه‌های قبلی اعم از دورکاری همکارانی که ریسک بالا محسوب می‌شوند، لغو جلسات و همایش‌ها و سایر برنامه‌های پیشگیرانه همچنان به قوت خود باقی است.»

او در ادامه گفت: «عدم اسکان مدارس حتی برای یک نفر مورد تاکید شخص وزیر آموزش و پرورش است و از مدیران می‌خواهم در این زمینه حساسیت لازم را داشته باشند.»

پایان پیام/


حقوق اسفندماه معلمان براساس افزایش‌های فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و رتبه بندی پرداخت می شود

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ پنج شنبه 17 بهمن نشست فرهنگیان شهر ری با موضوع " تشکیل شورای سازمان معلمان شهر ری " در مرکز آموزشی – فرهنگی شهر ری برگزار گردید .

در ابتدای این نشست ، « علی پورسلیمان » مدیر صدای معلم به ارائه دیدگاه های خویش در حوزه جامعه مدنی و نهادهای موثر آن یعنی " رسانه و تشکل " پرداخت .

در ادامه مدیر صدای معلم در فرآیند پرسش و پاسخ با فرهنگیان شهر ری شرکت کرد و به مدت بیش از 90 دقیقه به گفت و گو با همکاران پرداخت .

بخش پایانی گزارش این نشست را می خوانیم .

منتشرشده در گفت و شنود

کرونا و ضعف جامعه مدنی و آموزش و پرورش بیمار

در جامعه شناسی سیاسی مردمان به دو گروه عوام people و شهروند citizen تقسیم می شوند. مردم عوام بدون توجه به حقوق و تکالیف شهروندی، زندگی مبتنی بر عادات مألوف دارند و در مواقع بحران، منافع فردی را بر مصالح اجتماعی ترجیح می دهند.

در حالی که شهروندان با آگاهی از حقوق و تکالیف شهروندی در مواقع بحران منافع جمعی را بر مصالح شخصی مرجح می دانند.

جامعه مدنی در هر اجتماعی از شهروندانی تشکیل شده اند ،که ایشان موتور محرکه تمدن ها خواهند بود. در حالی که عوام صرفاً شلاق خور ارابه‌رانان سیاست و پوپولیست های موج سوار خواهند شد و در مواقع خطر خود باعث ایجاد مخاطره خواهند شد.
ویروس کرونا بار دیگر ضعف جامعه مدنی و خصلت جامعه توده ای در کشور ما را نمایان ساخت. جامعه ای که خط روشنی از مصالح جمعی در آن ترسیم نشده است.

باید عنوان کرد که جامعه ما شوربختانه به شدت متفرد است و این به خاطر ضعف در سیستم تعلیم و تربیت در کشور ماست. در جامعه ای که نهادهای مدنی، قانون، احزاب و به ویژه نظام آموزش و پرورش شهروند ساز حضور ندارد، بحران هایی چون کرونا به شدت هراس برانگیز خواهند بود.

به نحوه برخورد با ویروس کرونا در جامعه ما که بنگریم، تصویر هولناکی از حضور عوامانه خواهیم یافت.

کرونا و ضعف جامعه مدنی و آموزش و پرورش بیمار

هجوم مردم برای مسافرت با وجود هشدارهای متعدد برای منع مسافرت نمونه ای از این ضعف حوزه مدنی و قوت سکنات عوامانه است. البته عوام لزوماً بی سوادان یا کم سوادان مصطلح نیستند، بلکه همه کسانی که مسئولیت اجتماعی خود را نمی دانند و عمل نمی کنند را نیز شامل می شوند. اکنون این بحران فرصتی فراروی تصمیم سازان جامعه قرار داده تا ضمن بازنگری در سیستمهای حکومتی، بار دیگر اهمیت توجه به نظام تعلیم و تربیت را مورد مداقه قرار دهند.
ما به آموزش و پرورشی محتاج هستیم که خروجی آن انسان شهروند باشد. انسانی که در مواقع بحران مسئولیت شهروندی خود را بدانند و به آن عمل کنند. پوپولیسم هنوز سکه رایج جامعه ماست و ترسناک تر و هولناک تر از کرونا، ضعف و لاغری جامعه مدنی و حضور تعیین کننده عوامان است. تجدید نظر در نظام تعلیم و تربیت اکنون از نان شب برای ما واجب تر است. نظام آموزشی که خروجی آن جامعه مدنی مقتدر باشد.

 تربیت و توسعه | شهروندی


کرونا و ضعف جامعه مدنی و آموزش و پرورش بیمار

منتشرشده در یادداشت

بحران اعتماد در آموزش و پرورش و کلک زدن مسئولان
بنا به گزارشات رسمی، آموزش و پرورش کشور در مهرماه ۹۸ با کمبود ۱۰۸ هزاران مواجه بوده است. این یعنی ۱۰۸ هزار کلاسِ بدونِ معلم!
همه ساله بار کلاسهای بدون معلم را عمدتاً معلمان شاغل و بازنشسته در قبال دستمزد نه چندان گره گشا آن هم به صورت نسیه تحت عنوان تدریس غیرموظف بر دوش می‌کشند و نمی‌گذارند هیچ کلاس و مدرسه ای در بسته و یا بلاتکلیف بماند. آنها در واقع فداکاری و آبروداری می‌کنند اما مقامات مسئول یا قدرت درک این نوع فداکاری و آبروداری را ندارند و یا اصلاً از این منظر به این موضوع مهم نگاه نمی‌کنند.
در آغاز سال تحصیلی ۹۹-۹۸ این ظن و گمان و واهمه شدت گرفته بود که به دلیل خُلف وعده های مکرر مسئولین آموزش و پرورش در پرداخت حق التدریسها و عدم پرداخت به موقع دستمزدها و تعویق آن به مدت چندین ماه تا یک سال و حتی بیشتر، بسیاری از معلمان مایل به تدریس غیرموظف نباشند و کلاسهای درسی بدون معلم بمانند. واقعیت امر هم همین بود؛ شاهد بودیم که برخی از کلاسهای درسی دوره ابتدایی و بعضی از مواد درسی در برخی از مدارس متوسطه تا اواخر مهرماه و اوایل آبان ماه فاقد معلم بودند! لذا مسئولان محترم ستادی به تکاپو افتادند که برای راغب کردن معلمان شاغل و بازنشسته به تدریس غیرموظف -که بعدها جناب حاجی میرزایی آن را گذران اوقات فراغت در مدرسه نامید!- تدابیر زیبا تری بیندیشند و وعده های فریبا تری بدهند؛ یکی از آن وعده ها این بود که گفتند در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ حق التدریس معلمان را ماه به ماه پرداخت میکنند و نمی‌گذارند به تعویق افتد و مثل همیشه بر روی هم تلنبار گردد. حتی برای جدّی جلوه دادن این طنز زیرکانه، از معلمان حق التدریس خواستند که علاوه بر شماره حساب بانکی، شماره شبای حساب خود را نیز در اختیار ذیحسابی های ادارات مطبوع قرار دهند. تدبیر دیگر این بود که به معلمان بازنشسته که همه ساله فقط مجوز  ۸ ساعت تدریس در هفته داده می‌شد، تا سقف ۱۴ ساعت در هفته مجوز تدریس داده شد.
جالب اینجاست که معلمان محترم هم اعم از شاغل و بازنشسته، با اینکه هنوز ۶ ماه از حق التدریس سال قبل را دریافت نکرده بودند و به اصطلاح، مثل همیشه "دم خروس" برای شان پیدا بود، اما "قسم حضرت عباس" مسئولان ستادی آموزش و پرورش را باور کردند و شماره شبا هم دادند.
اکنون اواخر اسفند ۹۸ است. معلمان حق التدریس نه تنها هنوز دستمزد ۶ ماهه خود در این سال تحصیلی را دریافت نکرده اند، بلکه چشم به راه دستمزد فروردین و اردیبهشت و خرداد سال تحصیلی ۹۸-۹۷ نیز هستند!

بحران اعتماد در آموزش و پرورش و کلک زدن مسئولان

لازم به یاد آوری ست که آنهایی که در دستگاه تعلیم و تربیت بر صدر نشسته اند و در روزمرگی به سر می‌برند و هر تدبیر و ترفندی را برای برپایی کلاسهای درسی نیم بند و حفظ ظاهر، به کار می گیرند الّا صداقت در گفتار و کفایت در کردار، بدانند که مسئله‌ فقط دستمزد معلم نیست که داده نشود و معیشت معلم تأمین نگردد. بلکه مسئله بسیار فراتر از این است و آن، بر باد رفتن اعتماد معلمان به وزارت متبوع است و حضورشان در خط مقدم تعلیم و تربیت با حسّ مشمئز کننده فریب خوردگان!

لازم به یادآوری ست که تعلیم و تربیت، رکن توسعه مملکت و صداقت و کفایت در انجام رسالت، رکن تعلیم و تربیت است. آنچه در دستگاه تعلیم و تربیت به کار آید، "کِلک" است نه "کَلَک"!

لطفاً اشتباه نگیرید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بحران اعتماد در آموزش و پرورش و کلک زدن مسئولان

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور