به گزارش روابط عمومی سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور، دکتر حسینی در جلسه شورای برنامه ریزی سازمان به مولفه های فرهنگ سازمانی اشاره کرد و افزود: پرهیز از بخشی نگری، پرهیز از تعارض سازمانی و تاکید بر تعامل سازمانی، شفافیت سازمانی، نگاه دارایی محور داشتن، توجه و تمرکز بر مدیریت دانش، نظام تصمیم گیری دانش بنیاد، مشارکت محور بودن و نظام برنامه ریزی از جمله این مولفه ها می باشد.
دکتر حسینی افزود: البته باید برای هر یک از این مولفه ها راهکارهای مناسب مانند کارگروه کاربست پژوهشی طرح ها و مطالعات ملی و بین المللی تهیه و ارائه شود.
وی با بیان اینکه نظام برنامه ریزی به عنوان اصلی ترین مولفه فرهنگ سازمانی در غالب شورای برنامه ریزی تحقق پیدا می کند، تصریح کرد: باید نظام برنامه ریزی به فرهنگ غالب سازمان ما از صف تا ستاد تبدیل شود.
دکتر حسینی در ادامه افزود: در این جلسه باید هم به ارتقاء شاخص ها و طرح ها و هم ارتقاء اجرا و عمل، هم ارزیابی آنچه اجرا می کنیم و هم بخش بهبود عملکرد توجه شود.
وی همچنین اظهار داشت، ما دراین جلسه به دنبال سه محور هستیم، اول اینکه تا الان چه برنامه هایی انجام شده ، دوم اینکه در حال حاضر بر اساس برنامه ریزی که از قبل انجام شده در چه نقطه ای قرار داریم و آخر اینکه برای بهبود نظام برنامه ریزی در آینده چه باید کنیم.
وی با بیان اینکه یکی از حلقه های مفقوده در کشور ما بخش اثر بخشی است بیان داشت: نظام شاخص هایی که بخواهد فعالیت های انجام شده را مورد سنجه قرار داده و اثر بخشی برنامه ها و فعالیت ها را ارزیابی کند وجود ندارد.
دکتر حسینی همچنین در خصوص فعالیت های حوزه پرورشی ضمن تاکید بر اهمیت و ضرورت این برنامه ها ، اضافه کرد: خیلی از برنامه های معمول و مرسوم که در این حوزه انجام می شود، ممکن است که ما را به هدف اصلی که همان تعمیق و گسترش ارزشهای دینی است نرساند لذا باید فعالیت های پرورشی را برای دانش آموزان استثنایی تعریف کنیم که آنها را به سمت ارزشهای دینی بیشتر و موثر تر هدایت کند.
وی با تاکید بر اینکه برای تثبیت ارزش ها باید به اصلاح روش ها بپردازیم ، افزود : باید دامنه فعالیت های کمی پرورشی را کمتر کرده و به سمت کیفیت بخشی برنامه ها آن را سوق دهیم.
دکتر حسینی در ادامه اظهار کرد: ما متاسفانه کلیشه گرایی و صورت گرایی را بر محتوا ارجحیت می دهیم و این موجب کاهش اثر بخشی برنامه ها می شود.
وی ادامه داد : ما می توانیم با ایجاد مراکز شاهد پژوهی ، طرح راویان معلم ، راویان دانش آموز و ایجاد موزه های ایثار و شهادت در مدارس به صورت جذاب به عنوان موقعیت های بی بدیل یادگیری در آموزش و پرورش استثنایی آنها را اجرایی کرده و بعد به سایر بخشهای آموزش و پرورش، تسری دهیم.
وی همچنین در پایان چهار نکته را مورد تاکید قرار داد : یکی اینکه طی دو سال آینده پوشش طرح سنجش به صد درصد رسانده شود دوم اینکه سنجش دوره پیش دبستانی که سال گذشته تا ۵۰ درصد پوشش داده شده، که این پوشش را طی دو سال آینده به سمت ۱۰۰ درصدی سوق داده شود، مورد بعدی موضوع مداخلات طلایی است که هر چقدر این مداخلات به هنگام و قبل از دوره پیش دبستانی انجام شود موثر تر خواهد بود و مورد آخر ایجاد مرکز جامع آزمون ها است که مطالبه جدی و قطعی سازمان آموزش و پرورش استثنایی ، می باشد.
پایان پیام/
" در خبرها آمده بود که ، دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی در ژاپن ، برای اخذ مدرک ، باید 25 واحد درس «عذر خواهی» بگذراند.
فلسفه عذر خواهی ، اصول و مبانی عذر خواهی ، روش ها و شیوه های عذر خواهی ، بازخوردهای عذر خواهی ، نتایج و دستاورد های عذر خواهی و قص علیهذا. " (1)
تقریبا کمی بیشتر از یک ترم دانشگاهی یعنی 25 واحد ، یک دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی باید در ژاپن مجموع دروس " عذرخواهی " را بگذراند ، تا فردا هنگام برعهده گرفتن نقش سیاسی در جامعه ، فرا بگیرد که در قبال قصورات و خطاهای خود از ملت ، عذرخواهی نماید. پس باید قبول کنیم که ما در آموزش و ترغیب افراد برای فراگیری مهارت های اکتسابی ، جرمی بیشتر از غفلت و بی اعتنایی مرتکب شده ایم و می شویم.
شما معلمان و دبیران بزرگوار ، هر یک نمونه زنده برای تحلیل محتوای کتب تدریس خود باشید و دنبال واژه ارزشمند انسانی " عذرخواهی " در لابه لای آنها باشید و اگر مصداقی برای این مهم یافتید لطفا با ما در همین جا سهیم شوید. آیا مصادیقی برای این واژه در کتب درسی مدارس ما وجود دارد ؟
من بسیاری را دیده ام که هنر عذرخواهی ژاپنی ها را با خم شدن چندین باره خود در برابر دیگران آشنا و ناآشنا ، مسخره هم می کنند . در حالی که آنان این ارزش را حتی در کارتونها و انیمیشن های خود نیز برای آموزش کودکان می گنجانند.
عذرخواهی یعنی از خود گذشتن و دیگری را بر خود ترجیح دادن . عذرخواهی یعنی به موجودیت و شعور انسان های دیگر ارزش گذاشتن.
عذرخواهی یعنی قبول حق و حقوق دیگران نسبت به ترجیحات خودخواهانه شخصی.
حداقل ژاپنی ها در قبال خطاهای خود جسورانه و برحسب جریان فرهنگی ، از یکدیگر عذرخواهی می کنند اما ما از چهار کلمه خود ، بی مورد و بی حساب در تعاملات رسمی و غیر رسمی خود می گوییم ببخشید و.... مثلا وارد اتاق رئیس اداره می شویم می گوئیم ببخشید و......
قبل از دیگران از اتاق خارج می شویم و از پشت سری های خود پوزش می طلبیم و... در هیج یک از این دو مثال ما خطایی مرتکب نشده ایم که بخواهیم عذرخواهی نمائیم. اما آنجا که ضرورت حتمی برای اَدای آن است غرور و عناد مانع از عذرخواهی ما در برابر خطاهایمان می گردد.
اشتباه است که تصور کنیم همیشه کوچک تر ها باید از بزرگ ترها ، عذر بخواهند . هر فرد بدون توجه به سن و سال و یا موقعیت اجتماعی و شغلی خود در صورت خاطی بودن ، می بایست از فرد و یا افراد مقابل خود عذرخواهی نماید.
همیشه هنگام شنیدن عذرخواهی مقامات سیاسی برخی از کشورها از جمله شخصیت های سیاسی ژاپن از ملت خود ، با خود می گفتم چرا در ایران با وجود این همه خطاهای ریز و درشت مدیران ارشد و جز ، هرگز عذرخواهی انجام نمی گیرد ؟ شاید برخی آن را خصلتی سرشتی بدانند، اما عذرخواهی کردن یک رفتار اکتسابی است و نیاز به آموزش و یاد دادن مهارت بیان دارد، یعنی در خانواده ، رسانه ، مدرسه ، دانشگاه ، محل کار و..... و چون مقامات سیاسی ما هرگز هیچ واحد درسی " عذرخواهی " در هیچ دانشگاهی نگذرانده اند و نمی گذرانند پس هرگز آن را فرا نمی گیرند.
لازم است از مدیر محترم سایت جناب آقای پورسلیمان ، که به دلیل شکوائیه های برخی از همکاران به دلیل تیپ و نوع نوشته های بنده ، مورد نامهربانی قرار گرفته اند رسما عذرخواهی نمایم و برای دردسر ایجاد شده پوزش بطلبم . اگر احساس نیاز نبود من نیز چون دیگر همکاران سکوت می کردم .
1) سایت صدای معلم . هفتم دی ماه 1398. 25 واحد درسی "عذر خواهی" در ژاپن !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست تخصصی بررسی " فلسفۀ ضمنی آموزش و پرورش ایران و نسبت آن با فلسفۀ تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران " در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار گردید . میزبان این نشست شورای دانشجویی گروه فلسفۀ تعلیم و تربیت دانشگاه تهران بود .
دکتر « شهین ایروانی » عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران به ارائه دیدگاه های خویش پرداخت .
« صدای معلم » بخش سوم سخنان و دیدگاه های این استاد دانشگاه را منتشر می کند .
گروه استان ها و شهرستان ها/
یک ویدیو منتشر شده در فضای مجازی نشان می دهد که تخریبی بودن یک مدرسه باعث ریزش سقف کلاس درس شده است.
این اتفاق که در یکی از مدارس میناب هرمزگان عصر شنبه ۱۴دی رخ داده است دانش آموزان با صورتی گریان در زیر گچ و خاک سقف کلاس هستند.
مسئول روابط عمومی اداره کل آموزش وپرورش هرمزگان در گفت و گو با خبرگزاری ایرنا گفته است: ریزش مدرسه ابتدایی پورولی در روستای راونگ بخش مرکزی میناب هرچند آسیب جانی نداشت، اما باعث وحشت دانش آموزان شده است.
به گفته ی نعمت روزپیکر ، مدرسه پورولی میناب در ردیف مدرسههای تخریبی ۴۴ سال قدمت دارد که بازسازی و نوسازی آن باید در اولویت باشد.
همچنین در همین گزارش ایرنا گفته شده است: مدرسه پورولی روستای راونگ میناب درسال ۱۳۸۴ تاسیس شده و با توجه به فرسوده بودن و عمر بالای آن در شمار مدارس تخریبی قرار دارد.
رییس شورای این روستا گفته است بارها درخواست بازسازی این مدرسه را به نهاد مربوطه دادهاند اما تاکنون اقدامی نشده است.
هاشمی مدیرکل نوسازی مدارس هرمزگان هم گفت: فرو ریختن سقف کذب محض است و فقط مقداری گچ از سقف کلاس درس بر سر دانشآموزان فرو ریخته است.
وی افزود: قرار است همین هفته با یکی خیران استان در خصوص ترمیم و نوسازی همین مدرسه جلسهای داشته باشیم و به امید خدا به زودی مشکل این دبستان مرتفع خواهد شد.
هم اکنون ۱۵۶ دانش آموز دختر در مدرسه ابتدایی پورولی روستای راونگ مشغول به تحصیل هستند. روستای راونگ ازتوابع بخش مرکزی شهرستان میناب دراستان هرمزگان است. این روستا واقع در دهستان کریان و دارای جمعیتی افزون بر ۳ هزار نفر است.
طبق اعلام اداره کل نوسازی مدارس هرمزگان، در حال حاضر ۶۷۰ مدرسه تخریبی و غیراستاندارد درقالب سه هزار کلاس درس در هرمزگان است که حدود ۹۰ هزار دانش آموزان در این مدارس مشغول به تحصیل هستند.
پایان پیام/
( کلیپ ویدئویی را ببینید )
خداوند انسان را خلق نمود و برای هدایت او، پیامبرانی فرستاد تا آدمیان با راه و روش درست زندگی کردن و سالم زیستن آشنا شوند، عدالت را رعایت کنند، سبب تولید نسلی فاخر، قدرتمند و با فضیلت شوند.
از زمان رحلت آخرین پیامبر (ص) و از زمان غیبت آخرین گنجینه الهی، وظیفه دشوار و سنگینی بر دوش افرادی نهاده شد به نام معلم که ایشان با استعانت از درگاه الهی و یادگیری علوم و در قالب ساختاری مشخص و قانونمند، وظیفهی آموزش و پرورش را برعهده گرفته و انجام می دهد.
از عهد قدیم تا جدید حکومت هایی شکل گرفتند. در کشور ایران در سده اخیر، همواره وظیفه آموزش و پرورش بر عهده ساختاری به نام وزارت آموزش و پرورش که توسط حکومتها ایجاد شده، تا وظیفه ی معلمی را در کشور بر اساس قوانین مقرراتی که مورد تصویب قرار می گیرد، صورت پذیرد.
از زمان تشکیل وزارت آموزش و پرورش همواره شاهد این بوده ایم که معلمها از وضعیت معیشت خود ناراضی بودهاند. اما متاسفانه هیچ کس به صدای معلم های این کشور به درستی توجه نکرده و نمی کند. به راستی چرا این گونه است که معلم باید از نظر معیشت در مضیقه باشد؟
همه به درستی می دانند که معلم وظیفه ی تربیت نسل نو تا مقطع دبیرستان را دارد ، معلمی که یا مدرک تحصیلی کارشناسی یا کارشناسی ارشد و یا دکتری دارد. اما این قشر زحمت کش و بی صدا حتی بیمه تکمیلی درست و حسابی هم ندارند. اغلب معلمها مجبورند بین دو شهر یا شهرستان یا بین شهر و روستا در حرکت باشند، از وسیله ی نقلیه عمومی استفاده کنند، حتی خانه شخصی ندارند و اجاره نشین هستند، مهمتر اینکه معلم اگر مریض شود باز مجبور است کار کند و متاسفانه با قوانین نامناسب و تبعیض آمیز، در رنج بسیار هستند.
اما دولتها و مجلسی ها چرا به معلمهای این کشور توجه کافی نمی کنند؟ همان طور که اکثر مسئولین در مصاحبه های خود بیان کردند، وزارت آموزش و پرورش نیروی انسانی زیادی دارد، پس دولتها مجبورند به افراد زیادی حقوق پرداخت نمایند. اما نکته مهم این است که دولت ها هیچگاه به امر آموزش و پرورش آن چنان که باید، توجه کافی نداشته اند و ندارند.
از آنجایی که دولتها وظیفه ی ارائه بودجه کشور را به مجلس دارند و هر ساله بودجه را تقدیم مجلس می کنند، اما متاسفانه شاهد این هستیم که در عمل بودجه ای که به این وزارت خانه داده می شود آن قدر ناچیز است که حتی با کاهش بودجه نیز همیشه همراه است.
روزی شخصی از یک پزشک جراح قلب سوال پرسید که چرا حقوق شما نسبت به مهندس مکانیک بیشتر است؟ در پاسخ این سئوال آن دکتر گفت: هر زمان که مهندس مکانیک توانست بر روی موتور در حال کار، کار تعمیر را انجام دهد، پس می تواند حقوقش بیشتر باشد.
از این نکته می توانیم به این مسئله نیز برسیم در حالی که معلم بر روی مغز و روح و روان همزمان 20 تا 50 دانش آموز تاثیر می گذارد، پس حق دارد حقوق و درآمدش با یک پزشک همسان باشد. حق دارد حقوق و درآمدش با یک استاد دانشگاه نیز همسان باشد. مگر یک استاد دانشگاه چه کار انجام می دهد که یک معلم در سطح هنرستان یا دبیرستان یا ابتدایی انجام نمی دهد؟
معلم 24 ساعت در هفته در هنرستان مشغول به تدریس است، معلم تمام هفته را در دبیرستان و ابتدایی و راهنمایی مشغول به تدریس است. اما استاد دانشگاه حداکثر تا 16 واحد درسی در هفته مشغول به تدریس است چرا که در دانشگاه نظام واحدی وجود دارد. معلم در خارج از زمان تدریس در بعد از ظهر ها باید به کلاس ضمن خدمت برود، این در حالیاست که استاد دانشگاه کلاس ضمن خدمتی ندارد، شاید بگویید استاد دانشگاه پایان نامه را رهبری می کند، این در حالی است که پایان نامه را دانشجو انجام می دهد و استاد راهنما نهایت تا چند ساعت در مورد این پایان نامه در طول ماه نظارت و هدایت می کند (البته اکثر استادها وقت بیشتری صرف می نمایند). شاید عده ای بگویند استادان دانشگاه در تحقیق های علمی مشغول بوده و سبب توسعه علمی می شوند، حتی برای این دلیل نیز نمی توان حقوقی بالاتر برای استادها نسبت به معلم در نظر گرفت ؛ باید گفت که آن دانشجویی که در دانشگاه به تحصیل مشغول می شود و پایان نامه انجام می دهد و در صورتی که، استاد دانشگاه خود توسط یک معلم یا تعدادی معلم آموزش دیده و توان خواندن و نوشتن آموخته و به موقعیت فعلی رسیده است. حتی وزیران کشور، مهندس های کشور، وکلا و قاضی ها و همه و همه مشاغلی که در سطح علمی و فنی و دانشی وجود دارند، به وسیله معلمها رشد کرده و بزرگ شدند. حال چگونه است که حقوق این قشر زحمتکش جامعه کمتر از همه مسئولین کشور است؟
تمام این موارد بیان شد تا به این مسئله برسیم که اگر نگاه هزینه ای مسئولین به این قشر از جامعه وجود نداشت، شاید وضعیت معلمان کشور نیز همانند سایر وزارتخانه ها این سرزمین ثبات خوبی داشت.
دولتها همواره با نگاه هزینه ای خود باعث شدند تا هر زمان قادر نبودند مشکلات را به دلیل سوء مدیریت خود و یا قوانین ضعیف ، رفع نمایند، از حقوق معلمها کسر کرده تا به دیگر مشکلات برسند. به همین جهت است که معلمها هیچ وقت صدایشان شنیده نمی شوند.
متاسفانه و یا خوشبختانه معلمها به دلیل نجابت و اینکه همواره الگوی افراد جامعه از نظر اخلاق، فرهنگ و موقعیت اجتماعی بوده اند، سکوت می کنند، گاهی کلیه خود را می فروشند تا محتاج نشوند، گاهی مظلومانه خاموش می شوند، اما سر خم نمی کنند.
سخن من با مسئولین عزیز این است که ، نگاه هزینه ای بر معلمهای کشور سبب انحطاط و سقوط تدریجی اخلاق، فرهنگ و هر آنچه که رهبر این انقلاب و مردم برایش زحمت کشیده اند، می گردد. معلم اگر در تنگنا باشد، اگر آسایش و امنیت نداشته باشد، بر روی انجام وظایفش اثر منفی می گذارد.
معلم هم مانند سایر افراد جامعه یا پدر است و یا مادر یک خانواده شریف ایرانی. اگر دیگران از درآمد کافی برخوردار هستند، چرا نباید معلم نیز از درآمد کافی برخوردار باشد. پدر یک خانواده اگر نتواند به موقع به فرزند و همسر خود رسیدگی نماید، نیازهای مالی و درمانی خانوادهاش را برطرف نماید سرش را پایین انداخته و شرمسار خانواده خود می شود.
لطفا اجازه ندهید معلم شرمنده خانواده اش شود.
«جرمش این است که معلم شده است»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید