گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « سالار قاسمی » به عنوان تنها مدیر کل از 31 استان آموزش و پرورش نشست کارشناسی با موضوع نقد شبکه شاد را با حضور موافقان و مخالفان برگزار کرد .
در این نشست ؛ علی پورسلیمان مدیر مسئول پایگاه خبری - تحلیلی صدای معلم ، رضا قاسم پور فرهنگی و روزنامه نگار، یونس جاویدنسب کارشناس تعلیم و تربیت، ابوذر کشن روستا مدیر مدرسه و مرجان خمیس آبادی آموزگار البرزی حضور داشتند و به ارائه دیدگاه های خویش پرداختند .
بخش پنجم و پایانی این نشست تخصصی منتشر می گردد .

غمانگیز است یادآوری دیدگاههای متولیان برنامهریزی کشور، در مورد معلمان و اینکه نظام سیاسی کشور، پیشوند اسلامی دارد، آزاردهندهتر است. اگر میخواهیم چالشهای اجتماعی را با کمترین هزینه پشت سر بگذاریم باید برای اجرای اصل سیام قانوناساسی درباره تحصیل دانشآموزان و همچنین قوانین مربوط به معیشت معلمان آنها، همت ویژه داشته باشیم، که تا کنون رویه مرسوم خلاف آن را نشان میدهد.در سیستم فعلی که دغدغه اصلی معلمان و دانشآموزان، مسائل مالی و معیشتی است، انتظار بهبود شرایط در هیچ حوزهای را نداشتهباشیم.
مدتی پیش یوهان اشنایدر امان، رئيس جمهور سوئیس، طی سخنرانی خود در دانشگاه تهران، عوامل بنیادین موفقیت کشور سوئیس را اینگونه اعلام کرد:
١. قوانین مناسب کار
٢. مشارکت اجتماعی
٣. سرمايه گذاری در نظام آموزشی
به دو مورد اول کاری نداریم، اما مورد سوم را توجه کنید و این نگرش ملی در کشور سوئیس را با دیدگاهها و سخنان متولیان آموزش و پرورش و هم چنین با نگاه دولت و مجلس به معلمان، مقایسه کنیم تا عمق فاجعه را متوجه شویم.

در ایران بعد از هشت سال شعار و هزاران بار اعلام خبر، رتبهبندی معلمان فقط پنج ماه اجرا شد و معلوم شد که اعتبار رتبهبندی، از ردیفی در بودجه بوده که شش سال است سایر کارمندان دولت دریافت میکنند و در واقع با نوعی فریبکاری، مصوبه دیگری از دولت را با نام رتبهبندی برای معلمان اجرا کردهاند و در تمام این مدت، دولت و وزارت آموزش و پرورش از این موضوع مطلع بودهاند.
پس از انتخابات اسفند ۹۹، مبالغی که بهنام رتبهبندی به حقوق معلمان اضافهشده بود، حذف شد.از اوایل فروردین و با شروع اعتراضات معلمان، زمزمههایی برای اجرای مجدد آن به گوش رسید، تعدادی از تشکلها که تنها هنرشان لابیگری برای پستها بوده، یک شوی دو ماهه تبلیغاتی را شروع کردند یا حداقل به بازی گرفته شدند، تا فرصت اعتراضات معلمان در هفته معلم، سوخت شود، که شد.حالا تمام اعتبار رتبهبندی را از بودجه ۱۳۹۹حذف کردهاند و فعلا هم بیخیال اجرای آن هستند چون تا اطلاع ثانوی و به این زودیها، نیازی به حضور معلمان در هیچ حماسهای احساس نمیشود.
حالا معلوم نیست تمام آن تشکلها و مسؤلین که دقیقه به دقیقه و با اعتماد به نفس میگفتند تا هفته معلم احکام صادر خواهند شد، الان کجا هستند ؟

سوال اول: در حالیکه منتخبین شورای عالی آموزش و پروش که توسط معلمان انتخاب شدهاند، به جلسات مذاکرات دعوت نشدهاند، مذاکره کنندگان با چه مجوزی، خود را نماینده معلمان میدانستند؟
سوال دوم: آیا پستهای مذاکره کنندگان، همحزبیهای آنها و نزدیکانشان تغییر کردهاست یا خیر؟
سوال سوم: معلمان و دانشآموزان، چه راهی برای تحقق اصل سیام قانون اساسی دارند و اصولا آیا معلمان حق اعتراض دارند؟
با این شیوه مذاکره، فرصت معلمان برای فشار به وزارتخانه، حداقل برای یکسال از دست رفته است و تا انتخابات آینده و تدوین بودجه ۱۴۰۱، عملا فرصت چانهزنی به باد فنا داده شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/

کانال رسمی نیروهای غیردولتی کشور نوشت :
معلمین مدارس غیردولتی که درگذشته با جان دل برای دانش آموزان تلاش کرده و هم اکنون در برنامه های شاد و فضای مجازی در حال تلاش هستند مورد بی مهری آموزش پرورش و موسسین قرار گرفته که امروز به دیدار آقای مبلغی منتخب مردم شهر خود رفته و تقاضای رسیدگی کردند و ایشان قول پیگیری را به این عزیزان را دادند .
حال سوال اینجاست؛
* آیا معلمی که بالای ۱۰ سال است دلسوزانه با حقوق بسیار پایین به دانش آموزان خدمت می کند لایق بی مهری است؟
* آیا واقعا این معلمین با این همه تجربه شرایط استخدامی ندارند ؟
* آیا به جای هزینه های میلیاردی و لابی گری استخدامی، نمی شود این قشر را به کار گیرید ؟
* این دسته از معلمین یا مدرسین زیر مجموعه ی چه ارگانی هستند؟ اگر آموزش و پرورش نیست چرا نمرات و تدریس شان مورد قبول شماست و چرا گزینش می کنید ؟
و...
جناب وزیر آموزش پرورش
جناب وزیر
بد نیست به حال این قشر و این معلمین فراموش شده نظری بیفکنید .
طهماسبی ، خبرنگار لرستان
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ سومین نشست رسانه ای « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش با رسانه ها و خبرنگاران برگزار گردید .
مشروح پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم و وزیر آموزش و پرورش منتشر می گردد .

خبر کوتاه بود: حسن ملکی رسما رییس سازمان پژوهش شد.
آقای ذوعلم پس از یک سال و اندی خدمت در سازمان پژوهش بازنشسته و حسن ملکی جانشین او شد.
کمی به قبل بازگردیم.
بیست و هفت اسفند 1396 خبری منتشر شد مبنی بر استعفای محی الدین بهرام محمدیان از ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی.
او یک دهه ریاست این سازمان را عهده دار بود و نهایتا در متن استعفایش آورده بود: «در این ماه های اخیر نسبت به تداوم مسئولیت سازمان پژوهش حس غریبی داشتم و احساس می کردم برادر عزیزم جناب آقای بطحایی وزیر محترم آموزش و پرورش در صدد انجام کاری است که رفاقت فیمابین مانع از انجام آن میشود.»
پیش از ایشان، مهدی نوید ادهم برای سه سال رییس این سازمان بود. پس از آقای محمدیان، حیدر تورانی سرپرست این سازمان شد و از ابتدای سال 1397 کار خود را آغاز کرد و تا اواخر دی ماه همان سال سرپرست بود. اقتضای واژه سرپرستی هم بیش و کم همین بود. ده ماه سرپرستی او به پایان رسید.
از ابتدای بهمن 1397 آقای ذوعلم عهده دار مدیریت و ریاست سازمان پژوهش شد؛ تا اینکه روز چهارشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۹ پس از ۱۵ ماه مدیریت از بازنشستگی خود خبر داد و در آخرین جلسه کاری خود گفت: «قانونمندی و قانونمداری چیزی است که باید به صورت عملی به فرزندان آینده این سرزمین آموزش دهیم.» و با این عبارت هرگونه استفاده از رابطه و دور زدن قانون را برای ادامه دادن به ریاست سازمان منتفی دانست؛ هرچند ایشان در جملهای بیش و کم مبهم گفته است که « سازمان را رها نمی کنم چرا که تعلیم و تربیت دغدغه ام است.»
در این نوشته بنای به نقد کشیدن کارنامه آقای ذوعلم را نداریم و نقد و بررسی کارنامه مدیران را به اهل نظر واگذار میکنیم؛ هرچند که خواجه شیراز در نگاهی آسیبشناسانه گفته است «اهل نظر معامله با آشنا کنند.»
آقای ذوعلم هم مثل مدیران و سرپرستان پیش از خود آمد و رفت و کارنامه خود را پیش نظر ما به تماشا گذاشت.

در این مجال صرفا در پی یک پرسش کلیدی هستیم:
آیا بازنشستگی از سنخ رخدادهای پیشبینی نشده است؟ یا از عداد بلایای طبیعی است که ناگاه بر سر آدمی فرو میآید؟
علیالقاعده بازنشستگی از پیشبینی پذیر ترین اتفاقهای عمر یک انسان شاغل است که از حدود سی سال جلوتر میتوان به استقبال آن رفت و برای آن برنامهریزی کرد.
طبیعتا آقای ذوعلم باید میدانسته اند در این تاریخ بازنشسته خواهند شد و باید کار را به دیگری واگذار کنند.
پرسش این است: آیا قبول مدیریت سازمان پژوهش برای اندکی بیش از یک سال، تصمیمی به سزا و شایسته بوده است؟
آقای ذوعلم در اردیبهشت 1398 با افتخار به جملهای از رهبر انقلاب ارجاع داده که فرمودهاند: «در آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی قلب آموزش و پرورش است، این قلب را گرامی بدارید، اهمّیّت بدهید و حفظ کنید» و این جمله را به سان مدالی بر سینه سازمان دانستهاند.
پرسش این است: اگر پزشکی بداند که عمل قلب به 5 ساعت زمان نیازمند است و از قضا بداند که بیش از 45 دقیقه نمیتواند در اتاق عمل حاضر باشد؛ و با علم به این دو موضوع، لباس اتاق عمل بپوشد و سینه بیمار را بشکافد؛ چه باید کرد؟
آقای ذوعلم در اردیبهشت 1398 گفتند یک فعال انقلابی باید اهل تدبر و آیندهنگر باشد؛ و در همان روزها از هشت کلان پروژه در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی رونمایی کردند؛ حال آنکه باید میدانستند زمان لازم برای کلانپروژهها بیش از زمان حضور ایشان است و به احتمال قریب به یقین و با استقرای حاصل از اکثر تغییرات مدیریتی در کشور، نفر بعدی راه ایشان را ادامه نخواهد داد؛ هرچند ایشان امروز و در سخنرانی تودیع گفته است: «انشالله آقای ملکی این راه را ادامه خواهند داد.»
آقای ذوعلم نمیدانستند؟ قبول. مقامات مافوق هم نباید دقت میکردند؟
قلب آموزش و پرورش را دادید دست دکتری که گواهی فعالیتش در حال انقضا بود.
به جز تو قلب خودم را به هیچ کس نسپردم
تو هم غمی به جهانم اضافه کردی و رفتی
کانال معلم : یادگیرنده مادام العمر

معلمان به عنوان یکی از وفادارترین نیروهای نظام همواره از تبعیض منزلتی و معیشتی خود در دو سطح درون دستگاهی و برون دستگاهی به شدت در رنج هستند.
تبعیض درونی یعنی یک معلم تنها حقوق خشک و خالی و بدون هر گونه مزایای جانبی مطابق با حکم کارگزینی دریافت می کنند، در حالی که همکاران وزارتی به طور پنهان و آشکار ردیفهای دریافتی و مزایای جانبی دیگری دارند که سایر معلمها از آنها بیبهره هستند.
تبعیض بیرونی همان داستانی است که سه دهه معلمین به رهبری تشکلها و کانونهای صنفی خود برای آن جنگیدهاند. موتور محرکه اصلی جنبش معلمان، تلاش برای پر کردن شکاف تبعیض بین دریافتی خود با دستگاههای برخوردار دیگری چون دانشگاهها، برنامه و بودجه و... است.
در دهه هشتاد لایحه نظام هماهنگ پرداخت حقوقها در واقع برای پاسخگویی به کارمندان و معلمان ناراضی از تبعیض به راه افتاد، ولی وقتی این لایحه پس از کش و قوسهای فراوان مصوب گردید از این لایحه چیزی دست معلمان ناراضی را نگرفت. دولتمردان برای سرگرم کردن معلمها این بار نظام رتبهبندی را در پنج رسته مطرح کردند. خلاصه سالها وزرا در دول مختلف با نظام پرداخت هماهنگ و سپس نظام رتبهبندی با روح و روان معلمی بازی کرده و عملاً با مقصر قلمداد کردن وزرای قبلی حل مشکل رتبهبندی را با زرنگی تمام به دوش دولت و وزیر بعدی حواله کردند.

نوبخت و بازی با کارت فرهنگیان
نوبخت رییس برنامه و بودجه کاندیدای احتمالی حزب اعتدال و توسعه برای انتخابات آتی ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ است. وی در تلاش است از نمد کارمندان ناراضی دولت همچون معلمین و پرستاران برای خود کلاهی ببافد. در این راستا چندی است که جلسات نمایشی با برخی از نمایندگان تشکلهای صنفی فرهنگیان به منظور احیای نظام رتبهبندی به راه انداخته و در تلاش است اشتباهی که وزارتخانه و دستگاه خود در افزایش حقوق فرهنگیان در نیمه دوم سال ۹۸ مرتکب شدهاند را رفو کند.
به گفته شیرزاد عبدالهی؛ اشکال کار سازمان برنامه در سال 94 تا 98 این بود، که اعتبارات رتبهبندی معلمان را از محل اعتبارات فصل 10 تامین کردند. حالا استدلال میکنند که بخشنامه افزایش 50 درصد حقوق کارمندان (اسفند 98 ) برای معلمان به صورت ناقص اجرا شده، زیرا معلمان قسمتی از مزایای بخشنامه 50 درصد را در قالب رتبهبندی پیشخور کردهاند!
آقای نوبخت و ترکمن ناگهان متوجه این ظلم شدهاند و میخواهند جبران کنند. کاری به انگیزه و نیت آقای نوبخت و الهیار ترکمن ندارم. فرض را بر این بگذاریم که انگیزه انسانی دارند. راهحل قانونی این است که مسیر رتبهبندی را از مسیر افزایش 50 درصد فصل 10 جدا کنند. رتبهبندی موضوع راهکار 2-10 و راهکار 3-10 فصل هفتم سند تحول بنیادین است و ربطی به اعتبارات فصل 10 قانون مدیریت ندارد."
نسرین چراغی از فعالان البرز میگوید:
"سازمان برنامه و بودجه و معاونت مالی آموزش و پرورش ، متوجه اشتباهشان شدهاند و حالا غرورشان اجازه نمیدهد بگویند معذرت ... !
با این جلسات فرمالیته، میخواهند به معلمان ثابت کنند که با ریش سفیدی روسای تشکلها و کلی خواهش همکاران! بالاخره رضایت دادیم!
وگرنه یعنی نوبخت عقلش نمیرسد که فاصله زیادی بین حقوق معلمان و سایر کارکنان هست و حتما باید رضاخواه و کمیجانی، عبدی و.... به ایشان یادآوری کنند!؟"
حاجیبابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس معتقد است که:
"رتبهبندی معلمان اصلا وجود ندارد که دولت بخواهد آن را اجرایی کند. وقتی چیزی وجود ندارد، دولت میخواهد چه چیزی را اجرا کند؟!
این بخشنامهای که میگویند میخواهند از اول فروردین اجرایی کنند، من چنین بخشنامهای ندیدهام!"
ف_محمدی از فرهنگیان زنجان مینویسد:
"در حالی که جامعهی فرهنگیان کشور در سردرگمی و خوف و رجای صدور احکامی ترمیمی به سر میبردند و در به در به دنبال روزنه امیدی بودند تا از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنند، اظهارات نسنجیده و غیرمسئولانه حاجیبابایی باعث حیرت و تعجب فرهنگیان کل کشور شد!
آخر مسئول (آن هم وزیر اسبق خودمان و مسئول کمیسیون فعلی فرهنگیان در مجلس) این قدر بیفکر و بیتفاوت...؟!"

سخن آخر
آنچه مسلم است افزایش نابخردانه و شتاب زده حقوق فرهنگیان در بهمن ماه؛ اقدامات نظام قبلی رتبهبندی را كه از اول مهر ۹۸ اجرا شده بود به هم زد.
لذا با افزایش حقوق کادکنان دولت در سال جدید متوسط دریافتی سایر کارکنان دولت هشتصد هزارتومان بیش از متوسط دریافتی فرهنگیان می باشد .
الان هم لازم است آيين نامه قبلی رتبهبندی اصلاح شود. در صحبتی که با سالار قاسمی مدیرکل آموزش و پرورش البرز داشتم می گوید: وزارتخانه پيشنهاد اصلاحی را به دولت فرستاده و در دستور كار دولت است كه پس از تصويب دولت قابل اجرا خواهد بود.
حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش و انصاری رییس سازمان امور استخدامی معتقدند که اجرای رتبه بندی معلمان نیازمند مصوبه دولت است.
لذا بقيه آنچه از زبان هر کسی می شنویم چيزی جز سياسیكاری و سياسیبازی نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/

در نشست خبری « مجتبی زینی وند » رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش با خبرنگاران در تاریخ شنبه 21 دی ماه 1398 ؛ « صدای معلم » پیشنهاد پیشین خود به این سازمان مبنی بر " الزام دعوت از خبرنگاران و رسانه ها در نشست های شوراهای آموزش و پرورش " را یادآوری و خواهان توضیح این مقام مسئول در وزارت آموزش و پرورش گردید . ( این جا )
این درخواست در گزارش های متعدد این رسانه ها و الزام به پاسخ گویی رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش و عمل به وعده ی داده شده مطرح و تکرار گردید .
سرانجام و در نشست خبری وزیر آموزش و پرورش با رسانه ها به تاریخ 28 / 2 / 1399 ، آقای زینی وند خود شخصا بخشنامه ی مذکور را تسلیم مدیر صدای معلم کرد .
این رسانه ضمن سپاس از این اقدام وزارت آموزش و پرورش اما محدود کردن این بخشنامه به چند استان را منطقی نمی داند و خواهان توضیح مسئولان در این ارتباط می باشد .