از زمانی که وزارت آموزش و پرورش و خاصه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع این وزارتخانه با حذف رتبه بندی معلمان و اجرای شبهه ناک و پرمساله فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری شیب تند " تبعیض " را بیشتر کرده و معلمان بیشتری را به سوی " خط فقر مطلق " سوق داده اند ؛ معلمان هم با تشکیل گروه ها در شبکه های اجتماعی و نوشتن یادداشت و مقالات انتقادی ؛ اعتراض خویش را نسبت به این گونه اقدامات ابزار داشته اند .
قبل از ورود به مبحث اصلی لازم است به چند نکته ی اصلی و شاید راهبردی اشاره کنم .
تاکنون بیشتر مصاحبه های پاستوریزه شده و سخنان آقای اللهیار ترکمن را با دقت مطالعه کرده ام اما منطق خاصی در آن نیافته ام .
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع دائما معلمان را به بی اطلاعی و عدم اشراف به قوانین متهم می کند در حالی که به یک اصل منطقی و بسیار ساده در علم " منطق " پاسخ نمی دهد .
پرسش این است که ایشان و تیم همراه با چه منطقی و با استناد به کدام قانون بودجه تخصیص داده شده به موضوع " رتبه بندی معلمان " را صرف هزینه در سرفصل " قانون مدیریت خدمات کشوری " کرده اند ؟
البته آقای اللهیار ترکمن در آخرین اظهار نظر با عنوان " پاسخ به شبهات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری " که منحصرا با خبرنگار مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش انجام شده اما نامی از این خبرنگار و یا مصاحبه گر نیست چنین می گوید : ( این جا )
" معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه براساس مصوبه سال 98، رتبهبندی را انجام دادیم و همه اقدامات انجام شد، اظهارکرد: دولت تصمیم گرفت تا تمام آیتمهای فصل دهم را ارتقا دهد و سازمان برنامه و بودجه بخشنامهای به دستگاهها ابلاغ کردند که هرکدام از کارکنان دولت که امتیازات فصل دهم آنها کمتر از 50 درصد است و دچار تبعیض با کارکنان دیگر شده است به 50 درصد برسانیم.
وی افزود: ما باید یک تصمیم اساسی میگرفتیم یا مانند سال 94 فقط رتبهبندی را برای معلمان ادامه میدادیم و یا اینکه پایه حقوق را درست میکردیم و به یک نقطه تثبیت میرساندیم در واقع بحث افزایشات فصل دهم را عملی میکردیم.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزیرآموزش و پرورش با بیان اینکه با اجرای فصل دهم برای همه فرهنگیان هیچ حقوقی از آنان کم نشد،گفت: فقط فاصله بین رتبهها از بین رفت و همه کسانی که زیر50 درصد امتیاز بودند، آیتمهایشان ارتقا پیدا کرد و به عدد بالاتر رسید.
می توان به جرات ادعا کرد که لجبازی جز صفات بارز و حتی " ژنی " در ذات ایرانیان بوده و تعلق به طبقه خاصی هم ندارد .وی ادامه داد: در نتیجه فاصله بین رتبهها از بین رفت و فاصلهای نیز بین نیروهای اداری وآموزشی اتفاق افتاد وآن هم به دلیل فوق العاده ویژه بود که طبق قانون مختص به نیروهای اداری است و ما قانوناً نمیتوانیم به نیروهای آموزشی فوقالعاده ویژه پرداخت کنیم.
وی با بیان اینکه آیتمهای دیگر مانند عائلهمندی اولاد یا سختیکار، ضریبی از اینهاست، گفت: فوقالعاده ویژه ضریبی از همه می باشد و ممکن است فردی براین اساس یک میلیون و 500 هزار تومان فوقالعاده ویژه گرفته باشد.
الهیار بیان کرد: همه دستگاههای دولتی، بدون هیچ آزمونی امتیازات کارکنان خود را به 50 درصد رساندند و اگر این کار را نمیکردیم معلمان نمیتوانستند از حق و حقوق خود استفاده کنند همانطور که در سال 94 اتفاق افتاد.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش اضافه کرد: در سال ٩۴ دولت در ابتدا برای آموزش و پرورش فوق العاده حرفهای ایجاد کرد و چند ماه بعد، همین را برای سایر کارکنان فراهم کرد و امتیازات فصل دهم کارکنان دولت را به متوسط 35 درصد رساند و آن موقع تفاوت حقوق بین کارکنان آموزش و پرورش و سایر کارکنان دولت زیاد شد ... "
این مقام آموزش و پرورش در این مصاحبه به صراحت می گوید که با اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری – البته به زعم ایشان – عملا رتبه بندی معلمان حذف شده و فاصله ها از بین رفته است .
آیا کسی در هیات وزیران نیست که حداقل پی گیر مصوبه آن در مورد اجرای " شیوه نامه رتبه بندی معلمان " باشد ؟ تاکید فراوان نگارنده بر تاسیس " سازمان نظام معلمی " با رویکرد استقلال حرفه ای دقیقا به عنوان پیش نیازی برای حوزه عمومی و تکمیل آن ارزیابی می گردد .
آیا حذف رتبه بندی معلمان و رساندن دریافتی معلمان به یک " سطح تقریبا برابر " کدامین مطالبه معلمان از ایشان بوده است ؟
کدام نهاد پژوهشی حتی در درون وزارت آموزش و پرورش مانند " پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش " این حرکت را تایید می کند ؟
و چرا سکوت کرده است ؟
هدف از اجرای بخشنامه ی افزایش ۵۰ درصدی امتیازات فصل دهم که مستند به قانون مدیریت خدمات کشوری است و در ابلاغیه رئیس جمهور هم آمده است ؛ رفع تبعیض و رعایت عدالت در پرداختها و در راستای اجرای تبصره ۳ ماده ۲۹ و ماده ۳۰ قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بوده است .
به نظر می رسد معاون برنامه ریزی و توسعه منابع هنوز به لحاظ مفهومی تفاوت میان " عدالت " و " مساوات " را نمی داند و یا خود را به ندانستن و یا تلاش برای نفهمیدن زده است .
آیا این که همه معلمان مثل هم حقوق بگیرند با کدام اصل مدیریتی نوین و علمی و مباحث مدیریت رفتار سازمانی و آیتم هایی مانند انگیزش و... مطابقت دارد ؟
کدام منطق قبول می کند یک معلم تازه وارد حقوقش با یک معلم باسابقه برابری کند ؟
چه کسی می تواند بپذیرد که نیروهای اداری و ستادی که فلسفه وجودی شان برای دانش آموز و معلم بنا شده است حقوقی بسیار فراتر از معلمان بگیرند ؟
کدام اصل برنامه ریزی به معنای علمی آن این گونه اقدامات را تایید می کند ؟
نام سمت پیشین آقای اللهیار ترکمن که فعلا بر آن " تکیه " زده است ، توسعه مدیریت بوده است .
به نظر می رسد این مقام وزارت آموزش و پرورش هنوز الفبای مدیریت را هم نمی داند . پرسش این است که ایشان و تیم همراه با چه منطقی و با استناد به کدام قانون بودجه تخصیص داده شده به موضوع " رتبه بندی معلمان " را صرف هزینه در سرفصل " قانون مدیریت خدمات کشوری " کرده اند ؟
آیا آقای اللهیار واقعا می تواند اثبات کند که دریافتی های خالص در همه نهادها و دستگاه های مشمول " قانون مدیریت خدمات کشوری " حداقل به هم نزدیک شده و یا متقارن گشته است ؟
در جای دیگری از این مصاحبه می گوید :
" قبول داریم با این کار فاصله بین رتبهبندی برداشته شد ولی زمینه برای اجرای رتبهبندی از بین نرفته است. از سوی دیگر مطمئن باشید وقتی ضریب افزایش حقوق سال 99 بیاید، میبینید چگونه خود را نشان میدهد و یک ساعت حق التدریس چگونه محاسبه میشود . "
به نظر می رسد ایشان در واقع درصدد تامین نیرو و یا حداقل ایجاد بستر انگیزشی بالا برای جذب معلمان رسمی برای مقابله با بحران کمبود معلم در سال های آینده است .
این در حالی است که با گذشت حدود 9 ماه هنوز حق التدریس پیشین معلمان پرداخت نشده است !
به نظر می رسد این مقام " قانون دان " وزارت آموزش و پرورش به این موضوع پی نبرده است که این رویه حتی با تشویق معلمان برای شرکت در طرح معلم تمام وقت نیز منافات دارد .
و اما نکته ی مهم تر و اساسی تر توجه کانونی به " مساله لجبازی " در رفتار ایرانیان و روابط میان فردی در جامعه ی ایرانی است .
می توان به جرات ادعا کرد که لجبازی جز صفات بارز و حتی " ژنی " در ذات ایرانیان بوده و تعلق به طبقه خاصی هم ندارد .
این صفت منفی به کرات در رفتار بسیاری از جمله زن و مرد ، پیر و جوان ، بی سواد و تحصیل کرده ، فرا دست و فرودست و... مشاهده می شود .
خیلی اوقات این صفت منفی با خصیصه " استقلال " ممزوج شده و در مورد آن مغالطه می شود .
بر این باورم که بن مایه صفت لجبازی در میان ایرانیان بر پایه " بی خردی " و تکیه صرف بر احساسات عقل ستیز و بیشتر در یک بستر پوپولیستی صورت می گیرد .
از این جهت است که دشوارترین امر شاید برای بسیاری از ما شجاعت پذیرش اشتباه ، اقرار و سپس " عذرخواهی " باشد .
بسیاری از ما این گونه عقب نشینی ها را ناشی از ترس ، ضعف و بی وجودی دانسته و حد مشخصی هم برای ما آن متصور نیست . حتی اگر به نابودی فرد و یا جامعه او بینجامد .
این سندرم پیشینه ای تاریخی و فرهنگی دارد و البته اراده ای جدی برای اصلاح آن هم مشاهده نمی شود .
در مساله اخیر به و ضوح می توان رگه های شدید و بیمارگونه لجبازی را در رفتار این مقام آموزش و پرورش مشاهده کرد .
و اما پس از این مقدمه می پردازم به نامه ی مسئول مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان خطاب به وزیر آموزش و پرورش که پیرامون مصوبات اخیر افزایش حقوق معلمان نگاشته گردید و در " خبرگزاری دانشجو " منتشر شد . ( این جا )
ایشان در این نامه می نویسد :
" فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (سوره توبه-آیه ۷۷)
جناب آقای حاجی میرزایی
وزیر محترم آموزش و پرورش
سلام علیکم
روزی که از مجلس رأی اعتماد گرفتید، ادعای آبرو گذاشتن از خود برای ارتقا شأن معلم و نظام آموزش و پرورش و به اجرا رساندن بسیاری از مصوبات مربوطه از جمله طرح رتبه بندی را مطرح نمودید و سند تحول را تنها مرجع برنامه ریزی در نظام تربیت رسمی دانستید.
اما پس از گذشتن چندین ماه، این روزها در مسئولیت شما، یکی از تلخترین و تحقیرآمیزترین روزهای معلمان عزیز و شریف این مرز و بوم میگذرد. روزهایی که در آن یک مسئول، مستقیم در چشم معلمان نگاه میکند و با شرمی دروغ میگوید و رسانه به اصطلاح ملی نیز موظف به پخش دروغهای آن میشود. آیا کسی در هیات وزیران نیست که حداقل پی گیر مصوبه آن در مورد اجرای " شیوه نامه رتبه بندی معلمان " باشد ؟
آقای حاجی میرزایی!
به نظر میرسد که جنابعالی حتی توان گرداندن امور وزارتخانه آموزش و پرورش را ندارید و کسان دیگری برای شما و مجموعه وزارتخانه مظلوم آموزش و پرورش تصمیم میگیرند.
به یاد داشته باشید که شما احتمالا آخرین وزیر آموزش و پرورش دولتی هستید که با بی تدبیری، این حجم از نا امیدی را به دل زخم خورده معلمین پمپاژ میکنید.
آیا افزایش ۵۰ درصد فوق العاده شغل برای همه کارکنان دولت را به اسم رتبه بندی به معلمین عزیز صدقه میدهید؟
حیا نکردید که شرف و آبروی معلمین را با بارها و بارها رسانهای کردن حداقل حق شان، لگدمال کنید؟
آیا امروز از مصاحبههای گذشته خود و فخر فروختنهای متعدد به معلمان و نظام تعلیم و تربیت کشور، از اجرا شدن طرح دروغین و کاذب رتبه بندی خجالت نکشیدید؟
آقای وزیر!
شرم بر مسئولی که برای دو روز امر دنیا خود را به زشتترین رذائل اخلاقی بفروشد.
شرم بر مسئولی که در چشم معلمین نگاه کند و به جای نوکری کردن این ملت، بی صداقتی را در برابر، ولی نعمتان خود ملاک عمل خود قرار دهد. افرادی مانند اللهیار ترکمن و خیلی ها مانند ایشان در " ستاد " فقط به حفظ صندلی و مقام خویش می اندیشند و بس .
شرم بر مسئولی که زخم دل معلمین شریف را میبیند و با ادعاهای کذب، به آن نمک میزند.
آیا از خدا نترسیدید که ۴ روز دنیای خود را به حق الناس عزت معلمین بفروشید؟
آیا از خدا نترسیدید که پاکترین و شریفترین قشرهای کشور را اینگونه تحقیر کنید؟
آقای وزیر!
حقیقتا، چگونه اجازه میدهید فردی معلوم الحال، به عنوان معاون شما ای نقدر با آبروی معلمین بازی کند و عزت ایشان را با دروغهای متعدد مثل افزایش 5 / 1 تا2 میلیون تومان به حقوق معلمان، به مسلخ ببرد؟
چگونه اجازه میدهید جناب ترکمن، معاون وزارتخانه، به عنوان یکی از عناصر پیاده سازی سند ننگین آموزش ۲۰۳۰، همچنان در آن پست بماند و امروز اینگونه تیغ به اعتماد سرمایه اجتماعی این کشور بکشد؟
چگونه اجازه میدهید این فرد نامعلم در این جایگاه برای معلمین تصمیم بگیرد؟ روزی به اسم معلم تمام وقت، نیاز معلم را اسباب بیگاری کشیدن بکند و روزی دیگر با طرح ننگین خرید خدمات آموزشی برای به اجرا درآوردن سند ۲۰۳۰، ستون فقرات هویت نظام تعلیم و تربیت را نشانه رود؟
جناب آقای حاجی میرزایی
امروز این عبارت رهبری عزیز که «جریانی در کشور سعی دارد آموزش و پرورش را از چشم بیندازد...» را به خوبی حس میکنیم! از چشم انداختن عزت و شرف و شأن معلمین عزیز و همت مضاعف برای تحقیر نمودن نظام تعلیم و تربیت در اذهان عمومی!
آقای وزیر! جنابعالی مانند بقیه مسئولین در نظام اسلامی، شأنی جز نوکری این مردم شریف ندارید! " امر اجتماعی در ایران مغلوب امر سیاسی شده است؛ ما باید از غلبه امر سیاسی خلاص شویم و هر امری در جای خود وجود داشته باشد، امر اجتماعی، امر حرفهای، امر مدنی، امر محلی، امر شهری، امر سازمانهای تخصصی، امر مدارس و..... همگی باید زنده بشوند و از زیر یوغ امر سیاسی بیرون بیایند. "
آقای وزیر! از خدا بترسید و این گونه با قشر مظلوم معلم رفتار نکنید که عقوبت الهی نزدیک است... "
نکته قابل تامل آن است که این مسئول بسیج از صدا وسیما با عنوان " رسانه به اصطلاح ملی " نام می برد .
این موضوع نشان دهنده ی آن است که صدا و سیما علی رغم متمایل بودن به یک جناح خاص هنوز جاذبه کافی برای رضایت لازم در این گروه سیاسی را هم کسب نکرده است .
بسیاری از فرهنگیان بر رسانه ای شدن مطالبات قانونی توسط مسئولان وزارت آموزش و پرورش ایراد می گیرند .
آنان می گویند که این علنی شدن موجب وارد آمدن آسیب به جایگاه اجتماعی آنان شده و معلمان را در افکار عمومی افرادی زیاده خواه معرفی می کند که با توجه به فاکتور " تعطیلی ها " قابل قبول نیست .
در این مورد پیش تر و به تفصیل نوشته ام .
اما نباید فراموش کرد که پذیرش این پیش فرض از سوی بخش هایی از جامعه را نباید صرفا در استفاده مسئولان این وزارتخانه از « رسانه ی غیرمردمی » دانست .
این ایراد اساسی بر مسئولان صدا و سیما وارد است که از کارشناسان مستقل و قوی در این موارد استفاده نمی کنند و حرف های مسئولان به صورت یک طرفه به جامعه تزریق می شود .
این ذهنیت ریشه دارد و باید با آن به صورت منطقی و نه کنشی و احساسی برخورد کرد .
مهم ترین دلیل برای این وضعیت که بارها بر آن تاکید کرده ام ؛ فقدان یک حوزه عمومی مستقل و نیرومند در حوزه آموزش و در جامعه ایرانی است .
این حوزه ی عمومی را مشخصا دو عنصر مهم " رسانه و تشکل " تشکیل می دهند .
در حوزه آموزش در هر دو جنبه ضعف های اساسی و کارکردی جدی داریم .
تاکید فراوان نگارنده بر تاسیس " سازمان نظام معلمی " با رویکرد استقلال حرفه ای دقیقا به عنوان پیش نیازی برای حوزه عمومی و تکمیل آن ارزیابی می گردد .
و اما ؛
قرار نیست روابط میان دولت – ملت در قالب " نوکر " تعریف و تببین شوند .
دولت به عنوان منتخب بخش بزرگی از ملت در حال حاضر باید به ملت و جامعه پاسخ گو باشد .
رفتاری که مسئولان وزارت آموزش و پرورش به عنوان بخشی از پروژه " انتخاب ملت " ایفا می کنند ناشی از رفتار مسئولانه نیست . آیا آقای اللهیار واقعا می تواند اثبات کند که دریافتی های خالص در همه نهادها و دستگاه های مشمول " قانون مدیریت خدمات کشوری " حداقل به هم نزدیک شده و یا متقارن گشته است ؟
در بحبوحه اخیر محکوم کردن اقدام این مقام آموزش و پرورش به نظر می رسد که هر کسی به دنبال صید کردن ماهی خویش در این آب گل آلود است .
فرضا اگر آقای اللهیار به زعم مسئول بسیج دانشگاه فرهنگیان از عناصر پیاده سازی سند ننگین آموزش ۲۰۳۰ هم باشد .
این موضوع چه ارتباطی می تواند با عدم اجرای قوانین مصرح و یا دور زدن آن داشته باشد ؟
دیگر آن چه ارتباط و یا تناسبی میان طرح خرید خدمات آموزشی با سند 2030 وجود دارد ؟
بند (الف) ماده (25) قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه تصریح می کند :
" به منظور مردمی شدن و گسترش سهم بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد و به منظور افزایش بهره وری و ارتقای سطح کیفی خدمات و مدیریت بهینه هزینه به تمامی دستگاههای اجرایی که عهده دار وظایف اجتماعی، فرهنگی و خدماتی هستند (از قبیل واحدهای بهداشتی و درمانی، مراکز بهزیستی و توانبخشی، مراکز آموزشی، فرهنگی، هنری و ورزشی و مراکز ارائه دهنده خدمات و نهاد های کشاورزی و دامپروری) اجازه داده می شود در چهارچوب استانداردهای کیفی خدمات که توسط دستگاه ذی ربط تعیین می گردد نسبت به خرید خدمات از بخش خصوصی و تعاونی (به جای تولید خدمات) اقدام نمایند. در اجرای این بند واگذاری مدارس دولتی ممنوع است. "
این مسئول بسیج می توانست انتقاد خود را نسبت به این برنامه توسعه که به تایید مراجع ذی ربط رسیده است بیان کند .
یکی از مشکلات دیگر فرهنگی ما که در ساختار حکومت نیز به نوعی بسترسازی و منجمد گردیده است نگاه " منفعت جویانه و گزینشی " نسبت به پدیده ها و رخدادهاست .
به این دیالوگ در گروه " خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش " میان بنده و آقای « حمید امامی » انجام شده است دقت کنید .
آقای امامی به عنوان مسئول پایگاه بسیج کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان تهران مطلبی را با محتوای از کانال خبرگزاری فارس فوروارد کرد :
" مدیرکل سازمان بهداشت جهانی در واکنش به ادعاهای مطرحشده در برخی رسانهها مبنی بر پنهانکاری ایران در مسئله آمار قربانیان ویروس «کرونا»، گفت ساز و کارهای مستقل این نهاد، چنین ادعایی را تأیید نمیکند.
آدانوم: ما در ساز و کارهای خود چنین چیزی را شاهد نبودهایم. اما اگر چنین چیزی را ببینیم، قطعا باید آن را حل کرده و برطرف کنیم. "
پاسخ من به ایشان چنین بود :
" درود
آقای امامی
بالاخره شما و همفکران شما " نهادهای بین المللی " را اساسا قبول دارید و یا خیر ؟
آیا این نحوه گزینشی برخورد کردن باید پشتوانه تئوریک داشته و به اقناع افکار عمومی توجه دارید ؟ "
ایشان در پاسخ چنین گفت :
" سلام . شب به خیر
من نگاهم به نهادهای بین المللی صفر و صدی نیست ؛ همفکرانمو خبر ندارم ...
سازمان بهداشت جهانی هم همان طور که می دانید مهم ترین ماموریتش هماهنگ کردن تلاشهای بینالمللی برای پایش بیماری های عفونی و نیز حمایت و پیشگیری و درمان چنین بیماریهایی است...
اما خوب
در این شرایط من اصلا به اقناع افکار عمومی فکر نمی کنم؛ وقتی برخی پزشکان و پرستاران چند هفته است که منزل نرفته اند؛ دولت ولو با وجود انتقاد در حال مبارزه با این ویروس نامرد است؛ همه مردم درگیر شده اند و برخی با فوبیای این بیماری در حال رسیدن به جنون ادواری هستند...
تلاش می کنم به جای ترسیدن و ترساندن و تزریق ناامیدی در این شرایط وحشتناک؛ حداقل اخبار ولو ظاهری امید بخش منتشر کنم ...
اعتقادم اینه وقتی وسط جنگی، اونم جنگی که پدر و مادر و این ور و اون ور نمیشناسه؛ نامردیه دنبال کاسبی و مچ گیری و تضعیف افرادی باشی که الان دقیقا وسط جنگ هستند...
وگرنه حداقل شما که می دانید ما اکثرا منتقد این دولت بودیم و هستیم . " " سیاست زدگی " که محصول عدم شناخت از اندیشه های سیاسی و نگاه مطلق نگر و منفعت طلبانه نسبت به روبدادهاست آموزش و پرورش ما را دچار خفگی و حتی پیری زودرس نموده است
پاسخ من :
" من فکر می کنم شما دارید " مغالطه " می کنید .
منظورم از شما ، طیف فکری است که مختصاتی دارد و شما هم عضوی از مبلغان آن هستید .
منظور من به طور واضح این است که نمی شود آن جا که مواضع بین المللی خط فکری مرا تایید می کند احسن بگویم اما وقتی در نقد اندیشه و مواضع من حرفی زدند آن ها را " استکبار " و " دشمن " بنامیم .
ضمنا کار رسانه و خبرنگار انعکاس واقعیات است .
البته می تواند جداگانه تحلیل خودش را بیان کند .
کار رسانه مهندسی افکار عمومی و فریب مردم نیست .
رسانه باید " خبر " را منعکس کند و تحلیل و ارزیابی را بر عهده مخاطبان بگذارد .
اگر در جامعه ما مردم سواد رسانه ای ندارند و یا ضعف دارند ؛ آن بحث دیگری است اما این نباید موجب سوء استفاده در عملکرد رسانه و رویکرد حرفه ای آن شود ."
نگارنده در این جا قصد واکاوی سند 2030 را ندارد .
هر چند بر این باورم نگاه انتقادی و منطق محور نسبت به آن صورت نگرفت و جنس برخوردها کاملا سیاسی " سیاسی " ، " جانب دارانه " و خالی از معیارهای اندیشه محور بود .
17 هدف اصلی سند 2030 عبارتند از:
1- پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا
2- پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار
3- تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین
4- تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه
5- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران
6- تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه
7- تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه
8- ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه
9- ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری
10- کاهش نابرابری در درون و میان کشورها
11- تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار
12- تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار
13- اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن
14- حفظ و استفاده پایدار از اقیانوس ها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار
15- حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی
16- ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح
17- تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار
از میان 17 هدف ذکر شده ، بند 4 منحصرا به " آموزش " اختصاص دارد .
آیا این مقام بسیج با این مولفه مشکلی دارد ؟
اهداف فرعی در این محور عبارتند از :
۱- ۴- تضمین اینکه همۀ دختران و پسران تا سال 2030 ، دوره های آموزش ابتدایی و متوسطه را به صورت کیفی، منصفانه و بدون پرداخت هیچ گونه شهریه به طور کامل و با دستیابی به
نتایج مؤثر درحوزۀ یادگیری به پایان برسانند.
۲- ۴- تضمین دسترسی همۀ دختران و پسران به آموزش پیش دبستانی و مراقبت و رشد کیفی در اوان کودکی، به منظور آماده سازی آن ها برای آموزش ابتدایی تا سال 2030
۳- ۴- تضمین دسترسی برابر همۀ زنان و مردان به آموزش عالی و دانشگاهی و آموزش فنّی و حرف های مقرون به صرفه و کیفی تا سال 2030
-4-4 افزایش چشمگیر تعداد جوانان و بزرگسالان دارای مهارت های مرتبط، از جمله مهارت های فنّی و حرف های لازم برای اشتغال، یافتن شغل شرافتمندانه و نیز کارآفرینی تا سال 2030
۵- ۴- ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همۀ مقاطع
آموزش و تربیت فنّی و حرف های برای اقشار آسیب پذیر، از جمله معلولان، افراد بومی و کودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند، تا سال 2030
۶- ۴- تضمین اینکه همۀ جوانان و تعداد قابل ملاحظه ای از جوانان و بزرگسالان، اعم از زن ومرد، به سواد خواندن، نوشتن و حساب کردن دست یابند، تا سال 2030
۷- ۴- تضمین اینکه همۀ فراگیران، به دانش و مهار تهای لازم برای ترویج توسعۀ پایدار دست یابند؛ به ویژه از طریق: آموزش برای توسعۀ پایدار و آموزش و ترویج شیوه ها ی زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقّق توسعۀ پایدار تا سال 2030
-4 الف- ایجاد و به روزرسانی امکانات آموزشی مناسب برای کودکان، معلولان و زنان و مردان و تأمین فضاهای یادگیری مؤثر، فراگیر، به دور از خشونت و امن برای همه
-4 ب- افزایش چشمگیر تعداد بورس های اعطا شده در جهان به کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای دارایِ پایین ترین سطح توسعه یافتگی، کشورهای جزیره ای کوچک در حال توسعه و کشورهای آفریقایی برای ثبت نام در مقاطع مختلف آموزش عالی، از جمله: در حوزۀ آموزش فنّی و حرف های، فناوری اطلاعات و ارتباطات، رشته های فنّی مهندسی و علمی در کشورهای توسعه یافته و سایر کشورهای در حال توسعه تا سال 2020
-4 ج- افزایش قابل ملاحظۀ تأمین معلمان واجد شرایط، از جمله از طریق: همکاری های بین المللی برای تربیت معلم در کشورهای در حال توسعه؛ به ویژه کشورهای دارایِ پایین ترین سطح توسعه یافتگی و کشورهای جزیر های کوچک در حال توسعه تا سال 2030 "
اگر روال واقعا بر " نگاه صفر و صدی " نیست ایشان توضیح دهند که دقیقا با کدام هدف و نقطه مطلوب مشکل دارند و یا به لحاظ منطقی قابل پذیرش نیست ؟
معضل اصلی حداقل در حوزه آموزش این است که " ایدئولوژی " همچنان سیطره خویش را بر دستگاه و فرآیند آموزش حفظ کرده است .
" سیاست زدگی " که محصول عدم شناخت از اندیشه های سیاسی و نگاه مطلق نگر و منفعت طلبانه نسبت به روبدادهاست آموزش و پرورش ما را دچار خفگی و حتی پیری زودرس نموده است .
« مقصود فراستخواه " می گوید : ( این جا )
" یکی دیگر از مواردی که در سیستم مدیریتی ما وجود دارد این است که مدیران ما به سیستمهای مدیریتی دنیا توجه ندارند. مثلاً در کشورهای مختلف دنیا، رسانهها به خصوص رادیو و تلویزیون وارد معرکه شدند، آموزش درست میدهند، برنامههای سرگرم کننده پخش میکنند، آموزش درسی به بچهها میدهند. ایراد اساسی بر مسئولان صدا و سیما وارد است که از کارشناسان مستقل و قوی در این موارد استفاده نمی کنند و حرف های مسئولان به صورت یک طرفه به جامعه تزریق می شود .
اصلاحات نهادی در ایران ناتمام است و به نظر من ایران یک طرح ناتمام است. ۲۰۰ سال است که ایران پویش دارد و همواره مردم میخواهند موفق شود، ولی ما چون ساختارهای کارآمد نداریم این پویش و تلاش راه به جایی نمیبرد.
البته به یک نکته هم باید توجه داشته باشیم و آن هم اینکه امر اجتماعی در ایران مغلوب امر سیاسی شده است؛ ما باید از غلبه امر سیاسی خلاص شویم و هر امری در جای خود وجود داشته باشد، امر اجتماعی، امر حرفهای، امر مدنی، امر محلی، امر شهری، امر سازمانهای تخصصی، امر مدارس و..... همگی باید زنده بشوند و از زیر یوغ امر سیاسی بیرون بیایند. "
تجربیات و مشاهدات من در این مورد گواهی می دهند که علی اللهیار ترکمن و امثال ایشان نیز حلقه ای از حلقه های فراوان " مدیران بسته ، رانتی و ناکارآمد " هستند .
در یادداشت پیشین به این نکته اشاره کردم ؛ این معلمان بودند که در زمستان 1385 در برابر استرداد لایجه مدیریت خدمات کشوری که اشاعه و ترویج " بی قانونی " در دولت احمدی نژاد بود ایستادند و هزینه های فراوانی را متقبل شدند .
تاکید کردم که آقای اللهیار ترکمن به عنوان مسئول بخش آموزش در سازمان مدیریت و برنامه ریزی در این اوضاع و احوال چه می کرد ؟
آیا حتی چند سطر در تقبیح این حرکت نوشت ؟
اگر ایشان این حرکت را جسورانه و بزرگ یاد می کند درآن زمان چرا به عنوان یک " مقام مسئول " قانون را یادآوری نکرد ؟
یقینا پاسخ منفی است .
افرادی مانند اللهیار ترکمن و خیلی ها مانند ایشان در " ستاد " فقط به حفظ صندلی و مقام خویش می اندیشند و بس .
نظرات بینندگان
وقت آن است به جای انتقاد از چرخهای پنجم و ششم درشکه
مثل رییس جمهور وزیر و معاون وزیر از حاکمیت
انتقاد کرد که معلم را به هیچ می انگارد ونمیخواهد معلم قوی وبی نیاز باشد
دیگر این جماعت مملکت اداره نمی کنند بلکه کنترل
می کنند
سعی می کنم در نقد عملکردها ، سهم هر کسی را در ایجاد این وضعیت در نظر بگیرم .
هر چند آموزش هیچ گاه در اولویت نبوده است .
پایدار باشید .
اگه مسولین ومدیران ارشد آ.پ معلم و دبیر براشون مهم بود قانون سازمان نطام معلمی و رتبه بندی عادلانه رو عملیاتی میکردند
اگه مسولین ومدیران ارشد آ.پ معلم و دبیر براشون مهم بود قانون سازمان نطام معلمی و رتبه بندی عادلانه و... رو عملیاتی میکردند
شد رای اوردن اکثریت اصولگراها در بیشتر شهرها حالا اونا در مجلس بعد برا معلما چه طرحی دارن؟
شد رای اوردن اکثریت اصولگراها در بیشتر شهرها حالا اونا در مجلس بعد برا معلما چه طرحی دارن؟
باید .... بیارنش تو تلویزیون.
چرا مناظره؟
اول معذرت خواهی و بعد از عزل. استعفا براش زیاده.
....
درود
صدا و سیما معمولا از کارشناسان مستقل و قوی در برنامه ها دعوت نمی کند .
این موضوع را باید در رسانه های برون مرزی بیشتر جست و جو کرد !
پایدار باشید .
پس نباید از چنین کسی انتظار داشت تا وضع معیشتی فرهنگیان بهبود یابد چون چنین اعتقادی در وجود ایشان نیست
وزیر هم به نظر میاید از دستش کاری برنمیاید چون ایشان پشتش به جای دیگر بند است نور چشمی نوبخت !!!
درود
البته ایشان کارگزار دولت است و باید که از مواضع دولت جمایت کند .
اتفاقا سخن من این است که چرا ایشان مصوبه دولت را کنار گذاشته و برداشت خود از قانون را اجرا کرده است ؟!
پایدار باشید .
آقا / خانم بهاءالدینی
سپاسگزارم .
پایدار باشید .
سلام
سپاسگزارم .
می توانید این موضوع را به صورت گزارش برای این رسانه ارسال فرمایید .
پایدار باشید .
اجرای درست و دقیق عدالت در مسائل حقوقی و حق الناس ،به هیچ سندی ارتباط ندارد چرا که سند اصلی همان سند الهی است و اجرای عدالت بالاترین ارزشهای الهی و انسانی است.اگر شخصی هم به مسئولیتی برسد باز باید برای تحقق حق الناس تلاش کند نه اینکه اهداف عده ای خاص را مد نظر بگیرد و انسانها را فراموش کند و در برابر مسئول بالادستی خود صرفا سمعا و طاعتا باشد.برای خدا مسئولیت بپذیرد و برای خدا خدمت کند و رضایت خدا و خلق را مد نظر داشته باشد چرا که سعادتمندی در گرو همینهاست نه در گرو پایمال کردن حقوق مردم و بعد ارائهء توجیه بی اساس ؛انهم برای حفظ پست و مقام خویش.فاعتبروا یا اولی الابصار.
جناب شیبانی
برای شناخت و حل مسائل بشری باید از عقل بشری و قوانین عرفی سود جست .
چیزی که بشود آن را مشاهده و اندازه گیری کرد .
بسیاری از این آقایان خود را فقط در برابر " خدا " پاسخ گو می دانند !
در حالی که باید در برابر شهروندان این جامعه و به اندازه قدرت خویش پاسخ گو باشند .
پایدار باشید .
نکته جالب توجه اینکه جناب وزیر کاملا سکوت اختیار نموده و نمایندگان مجلس که در استیضاح ها و رای اعتمادها به وزرای قبلی و فعلی ، بحث حقوق و معیشت معلمان پای ثابت سخنانشان بود اکنون گویا اعتراض به حق فرهنگیان را نمی شنوند و نمی بینند...
وزیر به صندلی وزارت تکیه زده و نمایندگان نیز ...
۵۰ درصد افزایش امتیازات اجرا نشده...
رتبه بندی که از مباحث سند تحول هست حذف شده...
چرا باید برای اجرای قانون " افزایش ۵۰ درصد امتیازات فصل دهم" و " طرح رتبه بندی" به آینده حواله شویم؟؟؟
درود
تردیدی نیست که آقای اللهیار مستظهر به پشتیبانی مقامات فراست مانند سازمان برنامه و بودجه است .
البته نمایندگان مجلس هم بعضا در این مورد واکنش نشان داده اند .
اما همان گونه که گفتم مشکل نه در آقای اللهیار و نه آقای نوبخت و نمایندگان محلس و... است .
مشکل در فقدان " حوزه عمومی " در آموزش و پرورش است .
نه تشکل ها در این زمینه مسئولانه و مطالبه گرانه عمل می کنند و رسانه ها نیز بیشتر در نقش " روابط عمومی " ظاهر می شوند !
پایدار باشید .
در حوزه تشکلها، متاسفانه بیشتر مسائل سیاسی و انتخابات ها دنبال می شود تا مسائل اصلی حوزه تعلیم و تربیت...
البته دنبال کردن مسائل سیاسی و توان بکار گیری نیروها در مراتب بالای مدیریتی اگر منجر به رفع موانع و مشکلات حوزه آموزش پرورش شود اتفاق مثبتی است اما متاسفانه انتصاب ها کمتر منجر به تغییرات مثبت می شود که اگر اینگونه بود باید شاهد رضایت معلمان و دانش آموزان و جامعه باشیم که این موضوع دیده نمی شود...
نمایندگان طبق قانون توان استیضاح وزیر را دارند هر چند ما خود از این استعفا و استیضاح های بی نتیجه خسته شده ایم...
اما میتوانند وزیر را وادار به اجرای قانون نمایند اگر واقعا بحث دیگری دنبال نکنند...
میتوانند اگر قانون شفاف نیست ، با یک قانون شفاف جلوی تفسیر دولت یا...را بگیرند...
شما در تصویب اجرای رتبه بندی می ببینید طوری قانون نوشته شده که راه فرار و تفسیر دارد...
معلوم نیست دولت باید احرا کند یا لایحه به مجلس فرستاده شود ...
زمان اجرا، مشاع نوشته شده( تا پایان برنامه ششم...)
چه سالی؟ ۹۶-۹۷-۹۸...
بنده در این یادداشت درخواست استیضاح وزیر را نداده ام .
ضمن آن که رتبه بندی معلمان از نظر این آقایان قبلا اجرا شده است هر چند بنده در همان زمان هم این شیوه نامه را مناسب رتبه بندی نمی دانستم .
پایدار باشید .
بنظر می رسد آقای اللهیار ترکمن، صلاحیت مدیریت ندارد و بهتر است ایشان عزل گردند.
نه فقط ایشان که بسیاری از مدیران آموزش و پرورش و ستاد ، صندلی ها را به ناحق و به دور از معیارهای علم سالاری و شایسته گزینی اشغال کرده اند .
بسیاری از ماها نیز خواسته و یا نخواسته به این روند رسمیت داده ایم .
پایدار باشید .
اگر به معنای عدالت توجه کنیم،یعنی نهادن هر چیزی به جای خود متوجه می شویم که چرا قانون دور زده شده است آیا جناب ترکمن با تحصیلات روانشناسی به عدالت در مسند امور مالی پشتیبانی هستند؟؟خانه از پایبست ویران است متاسفانه
این ها مسائلی هستند که باید مقام مسئول در مورد آن پاسخ دهند .
پایدار باشید .
سلام
کمی در پایین برره سیر و سفر کن ، آن را می بینی !
پایدار باشید .
آقای مهدی
تا زمانی که سطح شعور و آگاهی و تجزیه و تحلیل جامعه بالا نرود و تا زمانی که مردم خودشان را مقید به قانون ندانند و مطالبه گر نباشند و تا زمانی که انتخابات آزاد به معنای واقعی و دموکراتیک آن نباشد ، وضعیت تغییر چندانی نخواهد کرد .
پایدار باشید .
رعایت عدالت به قدری مهم است که خداوند مراد از نزول دین وکتاب را برقرای عدالت معرفی می کند.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛
یک جامعه وقتی به سمت عدالت حرکت می کنند که غالب افراد آن جامعه پای عدالت بایستند وبه آن اعتقاد عملی داشته باشند، وآن را رعایت کنند.به دنبال مردم حاکمان آن جامعه مجبور خواهند شد عدالت پیشه کنند.
جامعه ای که عدالت در آن نباشد هیچ تناسبی با دین ندارد .
درود بر شما
صحیح است .
عدالت در یک جامعه سالم و متوازن امکان طرح و بسط دارد .
پایدار باشید .
آقای محمد
مطالبه گری یعنی همین .
این که پی گیر مطالبات قانونی و مدنی باشیم .
پایدار باشید .
با عرض سلام و ادب و احترام
ضمن تشکر از حضرتعالی در پیگیری مجدانه احقاق حقوق حقه ی فرهنگیان از شما تقاضا دارم نظرسنجی را در ارتباط عدم اجرای قانون درافزایش حقوق فرهنگیان ورد اظهارات الهیار ترکمن در سایت بگذارید
آقای علی
خواهش می کنم .
فکر می کنم نتیجه نظرسنجی از پیش مشخص باشد !
اما در مورد شقوق آن بررسی می کنم .
سپاس از پیشنهاد شما .
پایدار باشید .
درود
1- برای صدای معلم حاجی بابایی و غیر حاجی بابایی فرقی نمی کند .
هر فردی که در جهت قانون و دفاع از مطالبات قانونی و مدنی فرهنگیان حرکت کند مورد احترام ما و طبعا سایرین خواهد بود .
2- اگر واقعا به زعم شما آقای حاجی بابایی آن همه قدرت و صلابت داشته و دارد ؛ بهتر می بود زمانی که وزیر آموزش و پرورش به مدت 4 سال بود و در اوج درآمدهای نفتی و بی سابقه در دولت آقای احمدی نژاد به جای تغییر ساختار به 3 - 3- 6 ، رتبه بندی معلمان را که در سند تحول بنیادین آمده بود را اجرا می کرد !
3-اگر واقعا ایشان چنین قدرتی دارد و شما هم به ایشان دسترسی دارد لطف فرموده به ایشان توصیه کنید تا به عنوان " رئیس فراکسیون 100 نفره فرهنگیان ، آقای اللهیار ترکمن را به همان جای قبلی اش بازگرداند !
این بزرگ ترین لطفی است که ایشان در حال حاضر می توانند برای ما و معلمان انجام دهند !
پایدار باشید .
" و اما نکته ی مهم تر و اساسی تر توجه کانونی به " مساله لجبازی " در رفتار ایرانیان و روابط میان فردی در جامعه ی ایرانی است .
می توان به جرات ادعا کرد که لجبازی جز صفات بارز و حتی " ژنی " در ذات ایرانیان بوده و تعلق به طبقه خاصی هم ندارد .
این صفت منفی به کرات در رفتار بسیاری از جمله زن و مرد ، پیر و جوان ، بی سواد و تحصیل کرده ، فرا دست و فرودست و... مشاهده می شود .
خیلی اوقات این صفت منفی با خصیصه " استقلال " ممزوج شده و در مورد آن مغالطه می شود .
بر این باورم که بن مایه صفت لجبازی در میان ایرانیان بر پایه " بی خردی " و تکیه صرف بر احساسات عقل ستیز و بیشتر در یک بستر پوپولیستی صورت می گیرد .
از این جهت است که دشوارترین امر شاید برای بسیاری از ما شجاعت پذیرش اشتباه ، اقرار و سپس " عذرخواهی " باشد .
بسیاری از ما این گونه عقب نشینی ها را ناشی از ترس ، ضعف و بی وجودی دانسته و حد مشخصی هم برای ما آن متصور نیست . حتی اگر به نابودی فرد و یا جامعه او بینجامد .
این سندرم پیشینه ای تاریخی و فرهنگی دارد و البته اراده ای جدی برای اصلاح آن هم مشاهده نمی شود ."
پایدار باشید .
لطفا در نوشته خودتان نشان دهید که یک شخص فرهنگی هستید
مشاهده نوشته های شما وجواب های استاد پورسلیمان ؛تقابل دونوع فرهنک را نمایش می ذهد.
شما باید با ادب بنویسید.
درود بر شما
از لطف شما سپاسگزارم اما بنده واقعا در مرتبه " استادی " نیستم .
معلمی هستم مثل شما و بقیه دوستان .
روش ما برای حل مسائل ، " گفت و گو " است اما برخی عادت کرده اند که چشم و گوش شان را ببندند و فقط حرف های خود را تکرار کنند .
این دوست محترم ادعا می کند که آقای حاجی بابایی طرح رتبه بندی معلمان را در دوران وزارت خود به مجلس مطرح کرده است .
بسیار خوب .
از او می خواهم سند و مدرک ارائه کند اما باز هم ادعاهای قبلی خویش را تکرار و چیزهای غیرواقعی دیگری مطرح می کند که اصلا ارتباطی با بحث ندارند .
این افرادی که سنگ آقای حاجی بابایی و و امثالهم را بر سینه می زنند ، زمانی که معلمان به خاطر اجرای قانون سرکوب می شدند کجا بودند که الان داعیه دار دو آتشه شده اند !
8 سال کشور کامل در دست آن ها بود ...
حتی کنمان می کنند که درآمد نفتی در آن 8 سال با بقیه دوران های پس از انقلاب برابری می کند و حتی بیشتر هم بوده است !
حرف من این است که آموزش و پرورش هیچ گاه اولویت حاکمیت نبوده است .
انگار عادت اولیه برخی ، لجبازی کردن و ادامه تسلسل " مغالطه " است .
پایدار باشید .
ضمن تشکر از پی گیری های جدی وخالصانه موضوع حق وحقوق پایمال شده فرهنگیان شاغل ورسانه ایی کردن آن که واقعا باید ممنون باشیم ، چرا از حق وحقوق قانونی وپایمال شده بازنشستگان فرهنگی طی این سالها وبه صورت تبعیض آمیز و فاحش در این افزایشهای اخیر 50 درصد ورتبه بندی که متاسفانه صدای ما به گوش هیچکس نمیرسدحرفی زده نمی شود ، به عنوان نمونه همکارشاغل زیردست من بامشخصات یکسان هم اکنون نزدیک 5/700 میگیردیعنی دو برابر دریافتی من که البته حقشان هست ...
درود
وضعیت بازنشستگان واقعا موجب تاسف است .
اما طبق قانون مخاطب شما دیگر وزارت آموزش و پرورش نیست .
البته وزیر آموزش و پرورش عنوان کرده است که این افزایش ها باید شامل بازنشستگان سال 98 بشود اما این که چقدر اجرایی شود محل تامل است و البته باید در مورد آن مطالبه گر و پی گیر بود .
پیشنهاد من به همه دوستان آن است تا جایی که برای آن ها امکان دارد در سیستم بمانند .
از سوی دیگر باید به جد پی گیر قانون همسان سازی بازنشستگان بود .
بازنشستگی به معنای پایان راه نیست .
این رسانه آماده دریافت و اننشار نامه ها و گزارش های این عزیزان می باشد .
پایدار باشید .
"اللهم اشغل ظالمین بظالمین
درود
نمی دانستم این رسانه این همه قدرت دارد !
البته نخستین و تنها رسانه ای که پرده از مدارک جعلی ایشان برداشت ، صدای معلم بود !
پایدار باشید .
من به عنوان نمونه ایی ازحدود یک میلیون بازنشسته فرهنگی از شما که رسانه صدای معلم را در اختیار دارید وصدایتان به مسئولین مربوطه میرسد وامکان ملاقات با آنها را دارید درخواست میکنم سهم بیشتری برای ما در رسانه صدای معلم قائل شوید ومشکلات مارا مطرح کنید چون با وضع کنونی بازنشستگان ، اتفاقا آخر راه وزندگی مان هست ودیگر فرصتی برای زندگی ورفاه حداقلی نداریم ، موفق باشید .
آقا/ خانم رضایی
از لطف شما سپاسگزارم .
و اما نکته مهم توجه به سارمان نظام معلمی به عنوان بحشی از " حوزه عمومی " در نظام آموزشی است .
این می تواند و باید به یک " مطالبه عمومی " تبدیل شود .
پایدار باشید .
من سابقه حدودبیست ونه سال دارم وفوق العاده ویژه نمی گیرم فوق العاده ویژه مربوط به معلمان تمام وقت وکارکنان اداری است وبرای معلمانی که 20 یا 24ساعت موظفی دارند اجرانمی شود
مقطع ابتدایی هم از معلم تمام وقت محروم شده است
منظور از این نامگذاری به زعم خودشون زیرکانه اینه که بقیه دارن کم کار میکنن. پس باید حقوقشونو از اینی هم که هست کمتر بشه. و کم کردن.
انتظار دارن با 28 و 29 سال سابقه براشون مثل خر 30 ساعت در هفته تدریس کنیم. نمیفهمن این نفس دیگه بعد از 20 سال حرف زدن بالا نمیاد.
متاسفانه نگاه نظام جمهوری به معلم نگاه قوی و مثبت نیست و نمیخواهد که معلم قوی و تاثیر گذار باشد.
از طرفی اجرای فصل دهم با حذف رتبه بندی بزرگترین ظلم به معلمان با مدرک بالا و سابقه خدمت بالاست.