نگاه امنیت محور به آموزش و پرورش سال هاست که در تارو پود ساختار وزارت آموزش و پرورش نهادینه شده است. منش و برنامه دولت ها بر شدت و ضعف آن تاثیر گذاشته است ولی همچنان در کلیه سطوح آموزش و پرورش با حضور ملموس و موثر ادامه می یابد . نگاه امنیت محور عمده رفتارهای منتقدانه و یا فعالیت های سیاسی و صنفی را خلاف امنیت می داند و همین موجب شده است شرایط سختی بر معلمان به ویژه معلمان اهل اندیشه و فعال به عنوان یکی از مهم ترین اقشاری که توان تاثیرگذاری در جهت رشد و توسعه کشور را دارند تحمیل گردد . همین روند موجب شده است فضای آزادی و نقد در درون آموزش و پرورش بسته باشد و آموزش و پرورش را از ایفای رسالت خود با بهره گیری از توان همه نیروها باز دارد .
آثار زیان باری که نگاه مزبور بر آموزش و پرورش وارد می نماید ، بر اهمیت نقد آن می افزاید و ضرورت نقد و گفت و گو در مورد آن را الزامی می کند.
در طول سال های پس از انقلاب به دلیل فعالیت مستمر برخی گروه های معاند و فشارهای خارجی بر کشور این نوع نگاه تقویت شد و علی رغم گذشت سال ها از حوادث ابتدای انقلاب اسلامی همچنان بر همان روش سابق عمل می گردد ؛ حال آن که اگر از همان ابتدای انقلاب تلاش می شد این نگاه در چارچوب مقررات منطبق بر قانون اساسی و حقوق مردم سامان یابد از ادامه این روند جلوگیری می گردید و از آن به عنوان ابزاری برای راندن رقبا در طول دوره های مختلف استفاده نمی شد. از همین رو در طول سال های گذشته این نوع نگاه نه فقط از طرف واحدهای حراست که از سوی برخی از دیگر واحدهای آموزش و پرورش نیز ادامه یافته است و به تفکر حاکم بر آموزش و پرورش تبدیل شده است و درحال حاضر کسی را یارای رفع نگاه فوق نیست .
در دولت فعلی نیز عمده مدیران محافظه کارانه این نگاه را پذیرفته اند و در جهت اصلاح آن قدمی برنداشته اند .
مهم ترین ابزارهایی که نگاه امنیت محور در جهت اقدامات خود استفاده می کند موارد زیر می باشد:
1) دخالت در حوزه شخصی معلمان . دربسیاری از موارد رفتارهای یک معلم در خارج از حیطه کاری و شغلی وی نیز مورد رصد قرار می گیرد و احتمال دارد تبدیل به عاملی برای برخورد با وی شود. به دلیل فقدان ضوابط مشخص و شفاف، شاهد برخوردهای سلیقه ای در این زمینه می باشیم .
2) تشکیل پرونده در مورد معلمان منتقد یا فعال در احزاب و تشکل های سیاسی و صنفی . بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران حتی اگر فردی مرتکب قتل شود که بالاترین گناه و بدترین جرم می باشد ، حق دارد از وکیل بهرمند شود و از محتوای پرونده خود مطلع باشد. متهم به قتل در صورت محکومیت در دادگاه کیفری و تایید آن در دیوان عالی کشور حق دارد از رئیس قوه قضائیه تقاضای استمهال نماید. ولی هیچ گاه در آموزش و پرورش به افراد اجازه داده نمی شود به پرونده خود در حراست دسترسی داشته باشند، آن را مطالعه کنند، از مفاد آن مطلع گردند و در مورد گزارش هایی که خلاف واقع بدانند به مراجع قانونی اعتراض یا شکایت نمایند .
3) جلوگیری از انتصاب افراد دارای سوابق اعتراض یا اندیشه های متفاوت یا فعالان سیاسی و صنفی به سمت های مختلف حتی در سطح معاونت مدرسه . همین روش موجب شده است تا اجازه بروز یا ظهور به منتقد یا فعال سیاسی و صنفی در عرصه آموزش و پرورش داده نشود و به عنوان تنبیه آن ها از این ابزار استفاده گردد . این نگاه نوعی تناقض در درون خود دارد؛ زیرا ا افرادی از نظر نهادهای ذیربط فاقد صلاحیت برای تصدی هر سمتی در آموزش و پرورش هستند ولی می توانند به عنوان معلم در کلاس درس حضور داشته باشد. این سوال مطرح می شود چرا یک نفر صلاحیت حضور در کلاس درس را دارد ولی فاقد صلاحیت مدیریت می باشد ؟ در حالی که در کلاس درس با دانش آموزان به صورت رو دررو برخورد دارد و می تواند افکار خود را به آن ها انتقال دهد .
این تناقض در رویه های تصمیم گیری نگاه امنیت محور به آموزش و پرورش نمونه های فراوانی دارد .
4) احضار افراد به دلیل بیان اظهار نظرهایی که در مدرسه ، کلاس درس یا محیط های عمومی بیان نموده اند یا مطالبی که در نشریات و سایت های مجاز منتشر کرده اند ؛ برای مثال پس از شروع به کار "شبکه شاد"عده ای به دلیل اظهار نظر یا انتقاد از برنامه مزبور به حراست ادارات احضار شدند. این نوع نگاه هیچ نوع اظهار نظر متفاوتی را برنمی تابد و در صورتی که فرصت و امکانات لازم را برخوردار باشد به شدت نیروهای فعال در آموزش و پرورش را زیر نظر می گیرد . تعریف قانون مند و شفاف از حدود وظایف و اختیارات واحد های حراست براساس قانون اساسی و با حفظ حقوق شهروندی مانع بزرگی دربرابر بی قانونی، سلیقه محوری و تضییع حقوق معلمان می باشد .
رفتارهای مربوط به نگاه امنیت محور در بیشتر موارد براساس ظنّ و تجسس شکل می گیرند. بسیاری از مستندات پرونده های افراد مبتنی بر گزارش هایی است که براساس ظن و تجسس به واحد های حراست ارسال می گردند. در حالی که بر اساس آیه 12 سوره حجرات ظن و تجسس درکنار غیبت گذارده شده و از آن ها نهی شده است . (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ ) (اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى می كنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد از آن كراهت داريد [پس] از خدا بترسيد كه خدا توبه پذير مهربان است ) .
در اخلاق اسلامی غیبت از جمله بدترین گناهان شمرده می شود ولی براساس آیه فوق ظن و تجسس هم در کنار غیبت قرار دارند و این نشانه دفاع صریح قرآن کریم از حقوق انسان ها می باشد .ضمن اینکه در قرآن کریم در مورد امر مهمی مانند ایمان به خداوند نیز تنوع به رسمیت شناخته شده است و بر اساس ایه 99 سوره یونس خداوند متعال ایمان نیاوردن عده ای از مردم را خواست خود می داند :
" وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ " (و اگر پروردگار تو مى خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يك سر ايمان مى آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مى كنى كه بگروند) ؛ نگاه امنیت محور بر خلاف آیه فوق نگاه مثبتی به سلایق مختلف ندارد و درصدد است همواره همگان را یکسان باشند و اختلاف سلایق و عقاید وجود نداشته باشد.
رفتارهای نگاه امنیت محور با روح و متن قانون اساسی نیز در تضاد است. براساس اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند. اصل فوق به روشنی نشان می دهد حتی درمورد مهم ترین مسائل کشور که استقلال و تمامیت ارضی است هیچ کس حق محدود کردن حقوق و آزادی های افراد را ندارد .
دراصل 23 قانون اساسی نیز تاکید می گردد :
" تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مجازات قرار داد" ولی در بیشتر موارد مسئولان حراست در مورد عقاید شخصی افراد پیگیری و مواخذه می کنند که خلاف نص صریح قانون اساسی است . محرومیت افراد از پذیرش پست و مسئولیت و استفاده از آن به عنوان یک مجازات با اصل 36 قانون اساسی در تضاد است که تاکید دارد : علی رغم گذشت سال ها از حوادث ابتدای انقلاب اسلامی همچنان بر همان روش سابق عمل می گرد
" حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد " .محروم نمودن افراد از هر حقی بدون رعایت اصل فوق خلاف قانون اساسی می باشد .
رهبر فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی در تاریخ 24 آذر 1361 فرمان هشت ماده ای را برای جلوگیری از اجحاف به حقوق افراد صادر و دربند 6 همان فرمان به حریم شخصی افراد تاکید نمودند:
" هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی - اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی میباشد " .
عبارات فوق در مورد حفظ حریم شخصی آن چنان صریح می باشد که نیازی به هیچ گونه توضیحی ندارد.
امام خمینی در بند 7 همان فرمان با تاکید بر مبارزه با گروه های معاند اعلام می کنند : افرادی از نظر نهادهای ذیربط فاقد صلاحیت برای تصدی هر سمتی در آموزش و پرورش هستند ولی می توانند به عنوان معلم در کلاس درس حضور داشته باشد.
" اگر برای کشف خانههای تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. "در واقع ایشان برای حدود شخصی افراد تعریف واضح و موسعی بر اساس شرع قرار می دهند که متاسفانه در نگاه امنیت محور به آموزش و پرورش به آن توجه نمی گردد .
با شروع به کار دولت حجت الاسلام و المسلیمن روحانی و انتشار متن منشور حقوق شهروندی امید فراوانی به وجود آمد که گام های موثری برای اصلاح فضای امنیتی حاکم بر آموزش و پرورش برداشته می شود و در حیطه هایی که در حوزه فعالیت دولت است تغییرات ملموسی مشاهده می گردد . ولی در مجموع تحول عمده ای صورت نگرفت و تغییر رویه های محدودی نیز که به وجود آمده است ناپایدار می باشند و با تغییر دولت به وضع قبلی بر می گردند .
دولت نتوانست از همه ابزارهای خود برای اصلاح رویه خودبر اساس قسمت "ج" منشور حقوق شهروندی که به حق آزادی اندیشه و بیان می پردازد استفاده نماید . براساس ماده 28 منشور فوق : " شهروندان از حق نقد، ابراز نارضایتی، دعوت به خیر، نصیحت در مورد عملکرد حکومت و نهادهای عمومی برخوردارند. دولت موظف به ترویج و گسترش فرهنگ انتقادپذیری، تحمل و مداراست . " ولی این حق و ابراز نارضایتی و دعوت به خیر نیازمند مقدماتی است که از جمله آن ها اصلاح نگاه های امنیتی و ایجاد فضای مناسب برای بروز آن می باشد .
از دولت و مسئولان وزارت آموزش و پرورش انتظار می رفت در مورد سند تحول گام هایی فراتر از چاپ بنر انجام دهند و از برنامه دولت دفاع عملی و ملموس نمایند. انتشار یک منشور از موارد مختلف و سخنان زیبا بدون اجرایی شدن آن ها مصداق بارز دوصد گفته نیم کردار می باشد.
متاسفانه تشکل های اصلاح طلب نیز در طول سال های دولت فعلی بیشتر همت خود را صرف کسب امتیاز و پست و مقام کردند و کمتر تلاشی برای پیگیری سند حقوق شهروندی از خود نشان دادند و تلاش زیادی برای ایجاد فضای امن برای برخورداری فرهنگیان از حق نقد و نارضایتی نداشتند .
شاقول اصلاح طلبی تلاش برای حداقل کاهش فضای امنیت محور در آموزش و پرورش و تحکیم پایه های آزادی بیان و نقد و گفت و گو می باشد .
اصلاح فهم و تصوری که در مورد امنیت وجوددارد مقدمه اصلاح نگاه امنیت محور می باشد. نگاهی که حفظ امنیت را در خاموش کردن سلایق مختلف و برخورد با فعالان سیاسی و صنفی می بیند و گمان دارد هر حرکتی و هر اندیشه متفاوتی به امنیت جامعه لطمه می زند و همواره فضا رابه سمت امنیتی تر شدن پیش می برد بر اساس درک نادرستی از امنیت شکل گرفته است در صورتی که امنیت در سایه همکاری جمعی و رشد و توسعه فضای آزادی بیان و انتقاد در چارچوب قانون رشد می نماید و با رشد بستر فضای فعالیت های قانونمند و شفاف امنیت تامین می گردد.
اگر حریم شخصی و خصوصی افراد به رسمیت شناخته شود و همگان خود راملزم به آن بدانند و افراد حق شکایت و اعتراض در مورد دخالت در حریم شخصی خود را داشته باشند بسیاری از اعمال سلیقه ها کاهش می یابد . همچنین تعریف قانون مند و شفاف از حدود وظایف و اختیارات واحد های حراست براساس قانون اساسی و با حفظ حقوق شهروندی مانع بزرگی دربرابر بی قانونی، سلیقه محوری و تضییع حقوق معلمان می باشد .
نقد نگاه امنیت محور به آموزش و پرورش در سایه تعریف مجدد نسبت امنیت و آموزش و پرورش به بهبود شرایط موجود می انجامد. این نقد رسالتی است که برعهده همه کنشگران این عرصه می باشد .نگاه امنیت محور فعلی حتی اگر از سر صدق و اخلاص هم باشد، که دربسیاری از موارد این گونه است، کارکرد و آثاری متضاد با اهداف آموزش و و پرورش دارد .
این نگاه فضای آموزش و پرورش را از نقد و گفت و گو دور کرده است و آثار زیان باری بر رشد آموزش و پرورش و توسعه کشور داشته است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امروز به مناسبت روز خبرنگار توسط دکترفلاحنژاد رییس آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرج تجلیل شدم.
ارزش معنوی این اقدام به نوعی تمام خستگی سال پرچالش گذشته را از تنم به در کرده و لذت روحی عجیبی برایم به ارمغان آورد. خصوصا اینکه در استان البرز چیزی به نام خبرنگار معلم مصطلح نبوده و نیست و از این منظر هضم و پذیرش این واقعیت که یک معلم میتواند در عین انجام وظایف سازمانی منتقد سیستم خود باشد اندکی ثقیل بود.
شمعی رو به باد
روزگاری نه چندان دور در دهه هفتاد، اکثر نشریات محلی مستقیم و غیرمستقیم، متأثر از حضور پررنگ معلمان قلم به دست بود. متأسفانه بنابر هزار و یک دلیل برخی از دوستان حوزه رسانه و خبر تبدیل به گوش شنوا و چشم بینای مدیران شده و بعضاً نقش تدارکاتچی روابط عمومیها را بازی میکنند و برای حفط منافع نازل جناحی، شخصی و بعضا به خاطر در امان ماندن از تلههای موجود (مشخص نبودن خطوط قرمز) دست به خودسانسوری می زنند.
فرهنگیانی که ضمن عمل به وظایف سازمانی، اوقات فراغت خود را با روزنامهنگاری و خبرنگاری سپری میکردند تا ضمن بیان مشکلات معیشتی، منزلتی و صنفی خود از تریبونهای موجود با عرق روحی خویش تاثیر مثبتی در بهبود زندگی مردم پیرامونشان داشته باشند.
متأسفانه امروزه نسل معلمان پویا، جسور، قلم به دست، صاحب اندیشه و البته دست اندرکار حوزه رسانه و خبر رو به انقراض بوده و بسیاری از فرهیختگان فرهنگی کنج عزلت اختیار کرده و در زندگی شخصی خویش غوطهورند.
راه رفتن بر لبه تیغ
روزنامهنگاری و خبرنگاری در عصر انفجار اخبار و اطلاعات به ویژه در جهان سوم راه رفتن بر لبه تیغی است که هر لحظه امکان سقوط و هبوط در آن محتمل است. بدون شک هرکسی در وجودش بعدی از ابعاد متکثر خبرنگاری را داراست.
تلاش برای درک بی کم و کاست حقایق در نهاد ماست. امروزه خبرنگاری دنیای بی سر و تهی است که چهار مقوله صحت، سرعت، دقت و کیفیت اضلاع اصلی آن است.
تأثیرات فضای مجازی بر رسانه و خبر
گرچه گوشیهای هوشمند و تکنولوژیهای جدید تمام عرصههای اجتماعی از جمله عرصه خبر و ژورنال را متحول کرده و محدودیتهای زمان، مکان، زبان، امکان و جغرافیا را درنوردیده است و ما به طور روزافزون با انبوه خبرنگاران آماتور و پدیدهی روزنامهنگاری شهروندان مواجه هستیم، لیکن هنوز هم مسئولیت انعکاس اخبار راستین، بدون دخل و تصرف جناحی و گروهی و همچنین پای بندی به تعهد اجتماعی نسبت به درستی و صحت خبر بیشتر معطوف به خبرنگاران و روزنامهنگاران حرفهای است.
چالشهای حوزه رسانه و خبر
یکی از مشکلات عینی این روزها، تأخیر فاز نشریات کاغذی نسبت به نشریات الکترونیکی و دیگر شبکههای اجتماعی مجازی است. همچنین گستره منطقهای مخاطب، تیراژ نازل و حوزه تأثیرگذاری اندک آنها نسبت به تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک و امثالهم از دیگر مشکلات این عرصه میباشد.
سینه سپر کردن یک خبرنگار در ثبت درست وقایع و به تصویر کشیدن چهره عریان واقعیت، به معنای دست کردن در لانه زنبور قدرت و ثروت بوده و علاوه بر خطر سقوط، احتمال گزیدگی همیشه وجود دارد.
روزنامه یا روزینامه ؟!
متأسفانه بنابر هزار و یک دلیل برخی از دوستان حوزه رسانه و خبر تبدیل به گوش شنوا و چشم بینای مدیران شده و بعضاً نقش تدارکاتچی روابط عمومیها را بازی میکنند و برای حفط منافع نازل جناحی، شخصی و بعضا به خاطر در امان ماندن از تلههای موجود (مشخص نبودن خطوط قرمز) دست به خودسانسوری می زنند.
دستمزد نازل، فقدان امنیت شغلی، عدم حمایت حرفهای و بیمهای، ورود افراد غیرحرفهای و مصادره بخشهای مدیریتی رسانه و خبر توسط سیاسیون از دیگر مشکلات عینی حوزه خبر و رسانه میباشد.
رویکرد جناحی و نتیجتا تقلیل منافع ملی و عمومی به منافع حزبی و جناحی، کمبود خبرنگار مبتنی بر آموزش علمی و آکادمیک و همچنین استیلای فضای ناامن و شائبه آلود و مبتنی بر شایعه در فضاهای مجازی و خدشهدار شدن اعتماد عمومی از دیگر چالشهای منفی حوزه رسانه و خبر میباشد.
تحلیل یا تکثیر؟ مسئله اینست!
از چالشهای های مثبت خبرنگاران و اهالی مطبوعات میتوان به کارکرد مثبت در ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، پرتوافکنی بر تاریک خانه های قدرت و ثروت، بیان مشکلات واقعی مردم در قالب گزارشهای تحلیلی، یادداشتهای پژوهشی و نتیجتاً امید آفرینی میباشد.
به هر حال نشریات کاغذی نیز همانند کتاب در معرض تهدید و تحدیدند و مطبوعات کاغذی هم به سان کتاب برای بقای خود محکوم به ارتقاء کیفیت و انطباق خود با تکنولوژیهای نوین و تحلیل رویدادهای مهم جاری هستند.
ضرورت نظام جامع رسانههای همگانی
در پایان امیدواریم ضمن حرکت تدریجی اهالی رسانه و خبر به سوی حرفهای و مستقل شدن از حکومت، حاکمیت نیز در قبال بهرهمندی از خدمات دوستان رسانه و خبر، در خصوص تأمین حداقلهای معیشت و منزلت این قشر شریف و البته آسیبپذیر گامهای عملی برداشته و با تدوین، تصویب و عملیاتی کردن نظام جامع رسانههای همگانی پاسدار حقوق اهالی رسانه و خبر باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
بر اساس اخبار منتشره « طیبه شریفی » آموزگار ابتدایی آموزش و پرورش جربالاده استان فارس و از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی با خوردن سم به زندگی خود پایان داده است .
گفته می شود علت این خودکشی ، عدم قبولی در آزمون نهضت سوادآموزی بوده که اخیرا برگزار شد .
این معلم مادر چهار فرزند خردسال می باشد .
« صدای معلم » این واقعه تلخ را تسلیت می گوید .
پایان پیام/
به نظر می رسد هنوز در آموزش و پرورش ، تعریف دقیق و واضحی از مدیریت وجود ندارد.
به راستی ! مدیر واقعی کیست و باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ آیا همه ی کسانی که عهده دار سمت مدیریت اند، واقعا مدیرند؟ با چه فاکتورهایی به سمت مدیریت نائل می شوند؟ انتخاب مدیر براساس رابطه است یا ضابطه ؟ آیا شایستگی و توانایی لازم برای مدیریت دارد؟
این روزها که بازار مدیران مدارس برای انتخاب معلمان برای تدریس در مدرسه گرم است، سوالات فوق و مشابه آنها سخت ذهنم را درگیر کرده که حاصل این سرمشغولی ها را دراینجا بیان می کنم.
گمان می کنم متاسفانه از آموزش و پرورش جز نام نمانده است و سال های سال با افکار فرسوده و کهنه دست به گریبان است.به ویژه از زمانی که سیاست بر آن حکم فرمایی می کند. آموزش و پرورش جایی شده برای سیاست بازی های این و آن. رزمگاهی برای نبرد جناح های مختلف که هرگونه فرصت را برای معلمان دلسوز می گیرد.به همین علت نه شاهد آموزش درست و نه شاهد پرورش صحیح هستیم. راستی ! در مدرسه به دنبال چه چیزی هستیم؟ آیا دراین مدارس مردان و زنانی می سازیم که در مقابل اندیشه های پلید میهن سوز ایستادگی کنند؟ آیا فردای جامعه با تربیت این دانش آموزان ساخته می شود؟ با انتخاب کدام مدیران می توانیم زمینه ی رشد و شکوفایی مدارس را فراهم کنیم؟
متاسفانه از گذشته تاکنون مدیران خوب و مطلوبی برای آموزش و پرورش و مدارس انتخاب نکرده ایم.
دلیل این مدعا اوضاع نامساعد بسیاری از مدارس ماست.
به راستی ! از مدارس چه می خواهیم و چه انتظاراتی باید از مدارس داشته باشیم که در آینده ای دور و نزدیک شاهد ثمره ی آنها باشیم؟
متاسفانه در طول دهه های گذشته تاکنون انتخاب مدیران آموزش و پرورش و مدارس از روی آگاهی و تخصص صورت نگرفته و اغلب شدیدا تحت تاثیر بازتاب های سیاسی بوده است. از این روی آموزش و پرورش ما سیاست زده است. آموزش و پرورش برای آن که بتواند متحول شود باید در بادی امر خود را از چنبره ی سیاست برهاند تا مدیران لایق و شایسته ای برای خود برگزیند.
غالب مدیرانی که در آموزش و پرورش و مدارس مشغولند، خواسته یا ناخواسته بیش و کم ویژگی های زیر در آنها وجود دارد که موجب عقب ماندگی این نهاد بزرگ می شود :
* عدم خلاقیت و نوآوری در مدیران
* حضور خنثی و غیرموثر آنها در روند مدرسه
* داشتن افکار سنتی و ناکارآمد
* رفتار آمرانه و تحکم آمیز با عوامل اجرایی مدرسه
* دخالت در همه امور نه مدیریت و نظارت مخصوصا در کار معلم و مشاور مدرسه یک مدیر مدبّر از معلمانی استقبال می کند که روحیه ی نقدگرایانه در آنها وجود دارد و فرصت انتقاد را به دیگران می دهد.
* نگاه عاقل اندر سفیه داشتن مدیر
* اقدامات قالبی و کلیشه ای
* نان به نرخ روز خوردن آنها
* برپایی جلسات فرمالیته شورای دبیران و مشابه آن
* شیوه ی روتین و تکراری هر روزه مانند حضور غیاب معلم و دانش آموز، اجرای برنامه صبحگاهی و زنگ کلاس و تفریح
* پاسخ گویی به بخش نامه های غیرموثر و ناسودمند
* اِعمال صرف سلایق شخصی و اداری در امور مدرسه
توجه خاص به موضوع عمرانی بنا و غفلت نسبت به مسائل مهم
* تملق و چاپلوسی مافوق برای حفظ و بقای پُست مدیریت
* تعلق خاطر شدید به عنوان مدیریت که جز سفله پروری نیست
* رعب و ترس در پرسنل جهت انگیزش آنها
* ترجیح این بر آن و تفاوت گذاشتن بین معلمان
* کمبود شخصیت در نقش مدیریت و به نوعی خودشیفتگی در مقام مدیریت
* محدودبینی و سطحی نگری
* نداشتن درک درست از معلمان خود
طبیعی ست که مدیر آموزش و پرورش و یا مدیر مدارس با چنین ویژگی هایی راه هرگونه پیشرفت و ترقی را مسدود می کند.
بنابراین مدیر واقعی کسی ست که نه تنها از ویژگی های یادشده دوری می ورزد که صفات و خصوصیات زیر در او وجود دارد و او را از همتایان و همانندان متمایز می سازد :
* مدیر آگاه و کارآمد هرگز خودش را در دفتر کار محبوس و پنهان نمی کند.
* مدیر موفق و دور اندیش برای خود برنامه و نقشه ی راه دارد.
* او در برابر سخنان تازه و نو ولو به زیان او باشد از خود مقاومت نشان نمی دهد.
* مدیر محبوب و مطلوب ، دلسوز، آرام و صبور، اهل مشورت و مفید و موثر است.
* برنامه ریزی عالمانه و منطقی جهت تحقق اهداف عالیه مدرسه.
* انتقاد پذیری و قبول اشتباهات خود و عذرخواهی از طرف صحبت.
* صداقت در گفتار و کردار و تحقق وعده ها
* نظارت هوشمندانه بر مدرسه
* ایجاد روحیه مشارکتی در مدرسه
* داشتن برنامه ای مدون و راهبردی در مدرسه
* درصدد حذف فرهنگ تملق و چاپلوسی در مدرسه است
* رعایت برابری میان معلمان و حرمت و احترام آنها
* زدودن اندیشه ها و عادات کهنه و فرسوده
* تصمیم گیری های درست و مدبرانه
* حس مسئولیت پذیری همه جانبه
* برقراری ارتباط صحیح و محبت آمیز با پرسنل خود
* تفکر سیستماتیک و نظام مند.
* تخصص و آشنایی کافی با مفاهیم مدیریت
* اجتناب از روحیه ی خودکامگی و دیکتاتوری و ایجاد همگرایی میان معلمان
* رای زنی و مشورت با معلمان در پیشبرد اهداف مشترک
* نگاه خلاقانه و نوآورانه به موضوع آموزش و پرورش
* عدم اصرار بر حفظ پُست و مقام به هر قیمتی.
* شجاعت در بیان حقیقت در مدرسه
علاوه بر همه ی اینها یک مدیر مدبّر از معلمانی استقبال می کند که روحیه ی نقدگرایانه در آنها وجود دارد و فرصت انتقاد را به دیگران می دهد.
ضمنا این مدیر ، دوراندیش ، بزرگ منش، اخلاق مند ، حرمت شناس ، اندیشمند، تحلیل گر، وقت شناس ، متواضع ، تجربه اندوز ، فرهنگ مند، عدالت محور، جذاب ، عادت زدا، روان شناس، نرمخو ، حقیقت مدار است و با نگاه متخصصانه ی خود راه هرگونه سودجویی و کج اندیشی را بر دیگران می بندد.
خلاصه آن که مدیر ایده آل مدیری ست که با این ویژگی ها کاملا از دیگران متمایز است و همه او را برازنده و شایسته ی مدیریت می دانند.
سوال من از گردانندگان آموزش و پرورش آن است که چرا مدیر آموزش و پرورش و نیز مدیر مدارس نباید از سوی معلمان انتخاب شود و از طرف معلمان مورد ارزشیابی قرار نگیرد؟ اگر انتخاب و ارزیابی دو طرفه باشد ، قطعا سودمندتر است.
نکته ی پایانی آنکه از میان بایدها و نباید های پیش گفته ، چند درصد از مدیران ما مشمول بایدها و چند درصد آنها مشمول نبایدها هستند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه /
امروز دوشنبه 20 مرداد و بر اساس دعوت قبلی " برخی رسانه ها " میهمان رئیس سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور به مناسبت " روز خبرنگار " بودند .
این نشست ساعت 11 صبح برگزار گردید .
همان گونه که پیش نیز آمد ( این جا ) ؛ وزارت آموزش و پرورش برخلاف روال پیشین نشستی با خبرنگاران به مناسبت " روز خبرنگار " نداشت .
در اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش آمده بود :
« در این راستا، و با هدف تجلیل و تحسین از مساعی رسانهای جامعهی خبرنگاران، وزارت آموزش و پرورش برای نخستین بار و با اتّخاذ شیوهای شایسته و البته نوین، در آئینی تحت عنوان «سلام خبرنگار» با پیشگامی وزیر و همراهی تمامی معاونان و مدیران ارشد ستادی و استانی این وزارتخانه، با حضور در محل خبرگزاریها و روزنامههای ملّی و استانی، با اهدای لوح سپاس، نسبت به نکوداشت تلاشگران عرصهی خبر در سراسر کشور، اقدام نمود.
شایان ذکر است آیین مذکور، با در نظر گرفتن شرایط فراگیری ویروس کرونا و با تقیّد به اجرای مصوّبات ستاد ملّی مبارزه با کرونا طراحی و اجرا شد . »
مهراله رخشانی مهر معاون وزیر و رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور نیز 15 مرداد به نیابت از وزیر آموزش و پرورش از باشگاه خبرنگاران جوان بازدید کرد. ( این جا )
رخشانی مهر در پیام خود به مناسبت " روز خبرنگار " چنین آورده است :
« هفدهم مرداد به رسم تقویم کشور یادآور تلاشها و مجاهدتهای افرادی است که بدون قید زمان و بی محابا شبانه روزی پا به پای اقشار مختلف جامعه آمده اند تا روایت کنند آنچه مردم از مشکلاتشان میگویند و وقایع نگارانی باشند که در مسیر حق و عدالت، مطالبات مردمی را به گوش مسئولان برسانند و مرهمی بر دردهای جامعه باشند.
خبرنگاران در واقع چشم بینای جامعه اند و همراه و حامی برای مسئولان تا بدانند کجای مسیر خدمترسانی شان باید دقت نظر بیشتری داشتهاند و کجای راه را اشتباه پیمودهاند؛ به واقع آنها آیینهای تمام نما از فعالیتها در هر ارگانی را بدون هر گونه سانسور، اغراق و جانبداری به نمایش میگذارند.
به تعبیر مقام معظم رهبری « اگر زحمات شما [خبرنگارها] نباشد، این لحظهها هرگز ماندگار نمیشود... شما آن را حفظ میکنید و در اختیار افکار مردم قرار میدهید. بدون این دوربینها، قلمها و دلسوزیهای شما برای تهیه و تنظیم اخبار و مطالب، این کارهای ما مثل یک چیزهای تثبیت نشده است.»
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای عرصه رسانه و خدمتگزاران این عرصه که تحت هر شرایطی مسئولیت حرفهای خود را فراموش نمیکنند و با تمام وجود در مسیر اطلاعرسانی گام برمیدارند، این روز را به همه حامیان و همراهان همیشگی به ویژه خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش تبریک گفته و آرزوی سلامتی و موفقیت برای آنها دارم و همواره از کمکها، همراهی، نقدها و نظرهایشان سپاسگزارم. » با پی گیری های " صدای معلم " و برای نخستین بار بخشنامه " الزام دعوت از رسانه ها و خبرنگاران در تمامی جلسات مجمع خیرین " در سراسر کشور صادر گردید .
پرسش " صدای معلم " از رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور آن است که آیا واقعا ایشان به چنین جملاتی که گفته اند باور دارند ؟
دلیل اصلی ایشان که رسانه ها را " چشم بینای جامعه " می خواند برای این دعوت گزینشی چیست ؟
اگر رسانه ای انتقادات صریح و شفاف در نشست رسانه ای مطرح کند می باید نامش از " لیست " حذف شود ؟
بیان این جملات و گزاره ها نه به خاطر عدم دعوت ایشان از رسانه های مستقل و منتقدی مانند " صدای معلم " به این گونه نشست هاست که این رسانه اساسا نیاز و کمبودی در این زمینه ندارد بلکه از جنبه ی راستی آزمایی سخنان و شعارهای مقام مسئولی است که در پیام خود از رسانه ها می خواهد که آیینهای تمام نما از فعالیتها در هر ارگانی را بدون هر گونه سانسور، اغراق و جانبداری به نمایش بگذارند و هر کجا مسیر اشتباه پیموده شده است را نشان دهند .
هدف رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور از این دعوت های گزینشی برای رسانه های خاص چیست و آیا ایشان در این زمینه و در میان افکار عمومی کمبودی احساس می کند که نیاز به جبران دارد ضمن آن که به نظر می رسد آن رسانه ها نیز به علت دور شدن از " مسیر حرفه ای " خبرنگاری و روزنامه نگاری تا حد زیادی جایگاه و پایگاه خود را در میان افکار عمومی از دست داده اند .
لازم به ذکر است با پی گیری های " صدای معلم " و برای نخستین بار بخشنامه " الزام دعوت از رسانه ها و خبرنگاران در تمامی جلسات مجمع خیرین " در سراسر کشور صادر گردید .
پایان گزارش/
پیش از شروع سال تحصیلی جدید که هنوز مشخص نیست به چه شکل و صورتی خواهد بود لازم است مسوولان و دست اند کاران نظری بیندازند به تجربه های کشورهای دیگر که به برخی از آن ها در این گروه و گروه های دیگر اشاره شده است . این تجربه ها گرچه نو هستند اما بی گمان ساعت ها بر روی آن ها فکر شده و گاهی هم آزموده شده اند .
متاسفانه در طول سال های گذشته تجربه نشان داده است مسوولان ما یا به این تجربه ها توجهی نکرده اند یا با بی رغبتی به آن ها نگریسته یا اصلا کل مطالب را بایکوت کرده اند .
کرونا و پسا کرونا یک امر جهانی است . امروز لازم است در هر زمینه از تجربه جهانیان آموخت . هر کس از این تجربه ها نیاموزد بی گمان در آتش جهل خود خواهد سوخت.
کشور خود ما هم چند ماهی آموزش پسا کرونایی را تحربه کرده و نقدها شنیده است ؛ اگر به این انتقادها و پیشنهاد توجهی نکند بی گمان نه تنها مسائل و مشکلات مطرح شده حل نخواهد شد بلکه مشکلات و مسائل جدیدی بر آن ها افزوده خواهد شد که طیق معمول به مسائل مزمن آموزش و پرورش این دفعه مسائل آموزش پسا کرونایی دچار خواهیم شد .
مسوولان ما باید بپذیرند که امور آموزش با نگاه و اندیشه پیشا کرونایی که بسیار هم نگاه و اندیشه کج و معوجی بود دیگر اداره نمی شود. اصل تغییر را باید سر لوحه کار های خود قرار دهند ، تا دیر نشده مدیرانی بر سر کار ها بگمارند که دارای بینش نو و علمی و توانا برای حل مشکلات پیش آمده باشند .
مدیرانی باشند دارای اندیشه مشارکت جویانه و مورد اعتماد ؛ متاسفانه اعتماد به مدیران میان مردم در سطح بسیار نازلی قرار دارد .
آزادی عمل و دوری از رفتارهای خودمدارانه ضد تغییر و نو آوری و خلاقیت است . امروزکه هر دقیقه اتقاق پیش بینی نشده ای در جامعه و مدرسه های کشور رخ می نماید مدیرانی می توانند از عهده حل یا کاهش مشکلات برآیند که آزادی عمل داشته باشند. اگر مدیری برای آب خوردنش هم از بالا دستی اجازه بگیرد بدون شک از عهده انجام امور ساده مدرسه هم بر نخواهد آمد ، چه رسد به مسائل مهم و پیش بینی نشده .
مدیران پسا کرونا باید مدیرانی باشند جسور و نو جوی نه محافظه کار و سست کردار. بی اعتمادی در سراسر دستگاه آموزش و پرورش حاکم است . ما سیصد دانش آموز را به مدیر می سپاریم اما اجازه فروش قراضه های انبار شده در اتاق ها یا گوشه ای از حیاط مدرسه را هم به وی نمی دهیم . این عدم اعتماد ، ضد نوآوری و خلاقیت در کارهاست .
آزادی توام با نظارت بنیاد عمل خلاقانه است که از مدارس ما غائبند. در آموزش پسا کرونا بیش از هر زمان دیگر به آزادی عمل مدیران و معلمان و والدین و دانش اموزان نیازمند است چون کار ها به صورت طبیعی و به روال پیشین پیش نمی رود و از این روی هر لحظه اقدام های نو ضرورت پیدا می کند .
نکته دیگر مشارکت والدین و اهل محل در امور مدرسه است . بدون مشارکت مردم در امور آموزش فرزندان خود کار آموزش و پرورش پیش نخواهد رفت . برای نمونه امروز خواندیم که در کشور آمریکا والدین به عنوان اعتراض به باز گشایی مدارس به خیابان ها ریختند و اعتراض های خودر ا مطرح کردند . در پسا کرونا خرد جمعی باید بر نظر های خودمدارانه و یکه تازی ارجحیت خواهد داشت .اصول و مبانی دیگری هم هست که باید پیش از بازگشایی و حین تحصبل باید در نظر گرفت که بماند برای پست ها ی دیگر.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ساده ترین تعریف خبر بیان یک رویداد است که از آن بی خبر بوده ایم و توجه بیشتر مردم را به خود جلب کند. با در دسترس قرار گرفتن شبکه های ارتباطی متعدد امروزه ارسال خبرها به سهولت انجام می شود اما در ازدحام خبرها تشخیص خبرهای درست و نادرست نیز کار چندان آسانی نیست. بخشی از نادرستی خبرها به دلیل عدم شناخت و حتی قبول داشتن ماهیت رسانه و اعتقاد به شفاف سازی مسئولین است که در اختیار خبرگزاری ها یا روابط عمومی گذاشته می شود.
نگاهی گذرا به یک عنوان خبری در سال های مختلف سلب اعتماد افرادی را موجب می شود که خبر را عامل آگاهی بخشی جامعه و مبنای برخی تصمیم گیری ها می دانند.
برای روشن شدن این موضوع بازگشایی مدارس را در هرمزگان جست و جو می کنیم:
اول مهر 1389 خبرگزاری ایرنا این خبر را منتشر کرده است:
«بندرعباس- ایرنا- همزمان با آغاز بازگشایی مدارس و زنگ مهر بیش از ۳۸۰ هزار و ۹۳۵ دانش آموز استان هرمزگان صبح روز دوشنبه با حضور در سه هزار و ۵۸۵ واحد آموزشی این استان سال تحصیلی جدید(۹۸-۹۹) را آغاز کردند.» اما بیش از یکسال بعد یعنی 14 مرداد 1399 خبرگزاری جمهوری اسلامی تعداد مدارس هرمزگان را به نقل از مدیر کل این گونه اعلام کرده است: «به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خلیج فارس؛ موسی دادی زاده دیشب در گفت و گوی خبری افزود: از ۳ هزار و ۴۰۰ مدرسه استان، سه هزار مدرسه تا پایان مرداد ماه به شبکه ملی اینترنت متصل میشوند. وی گفت: ۱۶گروه در روستاها و شهرهای مختلف هرمزگان، کار اتصال اینترنت مدارس را به شبکه ملی برعهده دارند.»
با نگاهی به همین خبر می توانیم خبری دیگر را هم ببینیم در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۸۹که در خبرگزاری مهر منتشر شده است: «آخوندی در گفتگو با مهر: مدارس هرمزگان تا سال 92 هوشمند می شوند بندرعباس - خبرگزاری مهر: مدیر کل آموزش و پرورش هرمزگان گفت: مدارس ابتدایی به عنوان پایه در اولویت اجرایی طرح مدارس هوشمند قرار دارد.» نگاهی گذرا به یک عنوان خبری در سال های مختلف سلب اعتماد افرادی را موجب می شود که خبر را عامل آگاهی بخشی جامعه و مبنای برخی تصمیم گیری ها می دانند.
در خبر اول که مربوط به سال 98 است تعداد مدارس هرمزگان سه هزار و ۵۸۵ واحد گفته اند و در خبر دوم که مربوط به سال پیش رو است تعداد مدارس هرمزگان ۳هزار و ۴۰۰مدرسه عنوان شده است. با اینکه شاهد رشد چشمگیر آمار دانش آموزان نیز بوده ایم در خبر آخر هم به نقل از مدیر کل وقت گفته شده مدارس تا سال 92 هوشمند سازی می شود. از سال 92 تا 99 هفت سال گذشته است و هنوز 400 مدرسه هرمزگان به اینترنت و زیر ساخت های آن دسترسی ندارند.
از مدیر کل آموزش و پرورش هرمزگان در یک خبرگزاری خبر از کسب مقام های کشوری و اجرای موفق پروژه مهر است و یک خبرگزاری دیگر می گوید: «گمان نمیکنم هیچ کجای این پهنه گیتی منطقهای وجود داشته باشد که دختر دانش آموز حسرت عبور از کلاس ششم و رفتن به مقاطع بالاتر تحصیلی را داشته باشد، دانش آموز دختر در این منطقه تحصیل برایش تا کلاس ششم بوده و پس از آن به علت نبود زیرساخت آموزشی در منطقه ناچار است دست از تحصیل برداشته و به کارهای خانه بپردازد. این منطقه حتی یک دختر تحصیل کرده تا مقطع دیپلم هم ندارد که بتوان از وی در حوزه بهداشت و درمان و به عنوان بهورز استفاده کرد، همین امر موجب میشود نوگین و گیشدان شاهد روزهای تلخ و مشکلات فراوانی شود.»(خبرگزاری تسنیم 11تیر 99)
اما نکته عجیب در این میان عدم دقت خوانندگان و معلمان است که حتی یک نظر هم زیر خبرها ننوشته اند و یا نگاهی به آن نمی اندازند و یا برایشان بی اهمیت است.
در زمینه همین بی توجهی خوانندگان و حتی خبرنگاران این خبر خبرگزاری ایسنا را نیز ببینید که در ده ها خبرگزاری دیگر نیز کپی شده است:
«به گزارش ایسنا، محسن بیگلری در تذکری شفاهی در پایان جلسه علنی امروز (سهشنبه) به رییس جمهور، بیان کرد: آقای رییس جمهور توصیه میکنم شما و تیم اقتصادیتان از اتاقها بیرون بیاید و به صورت ناشناس در بین مردم حضور یابید. از میوه فروشی خرید کرده و ببینید که چه میزان قیمتها سرسام آور است. هر چند شاید شما سر از قیمتها در نیاورید، چون سیر از گرسنه خبر ندارد.
وی در ادامه گفت: «به قول سهراب سپهری "ای آدمها که در ساحل نشسته و شاد و خندان هستید یک نفر در آب دارد جان میدهد" ما هم باید این را بگوییم که دولتیها که با آمارهای غیر واقعی خود را دلخوش کردهاید، گروهی کارمند و کارگر در تورم ۶۰ درصدی دارند جان می سپارند.»
قطعا نیما بخش مهمی از شهرت خود را مدیون شعر آی آدم هاست که در این خبرگزاری بدون اشاره ای به نقل از نماینده گفته ی سهراب سپهری دانسته است!
برای اینکه خبرنگار متعهد داشته باشیم باید مخاطبی هم باشد که مسایل و دغدغه های جامعه برایش اهمیت داشته باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان نوشت : ( این جا )
« رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفت: جشنواره امسال خلاقیت لرستان با عنوان شوق مهارت بهترین گزینه برای دانش آموزان ابتدایی به جای شرکت در کلاس های یوسی مس محاسبات ذهنی و کانگورو می باشد.
معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفت و گویی اختصاصی با بیان اینکه فعالیت موسسات یوسی مس محاسبات ذهنی و کانگورو کاملا مغایر و فاصله معناداری با اهداف نظام تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش رسمی کشور دارد گفت: ما در دوره ابتدایی به دنبال تربیت و آموزش همه جانبه دانش آموزان هستیم در حالی که در این فعالیت ها که اهداف مالی نیز در آن دنبال می شود تنها یک بعد از آموزش مدنظر قرار می گیرد و اعتقاد داریم دانش آموزان ابتدایی را نبایستی در معرض رقابت و استرس بیش از حد مسابقات یوسی مس و... قرار داد.
وی در پایان به خانواده ها توصیه کرد فرزندان خود را بجای ثبت نام در این موسسات ، در برنامه های مورد تایید سند تحول بنیادین همچون جشنواره جابر ابن حیان و دومین جشنواره خلاقیت لرستان که به دنبال مهارت آموزی و نشان دادن استعدادهای دانش آموزان در زمینه های خوانداری، نوشتاری و مهارتی است سوق دهند .
گفتنی است دومین جشنواره خلاقیت امسال با رویکرد مهارتی و ویژه دانش آموزان سراسر کشور در لرستان برگزار می شود و تاکنون بیش از ۷۰۰اثر از ۱۹استان کشور به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است . »
این نخستین باری نیست که معاون آموزش ابتدایی این وزارتخانه این حرف ها را می زند .
پیش تر " صدای معلم " در گزارشی به تاریخ 4 مرداد 1398 با عنوان " سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در مورد " کانگورو " شفاف سازی کند ! منافع و مصالح نظام آموزشی مقدم بر هر چیز دیگری است ! ( این جا ) نوشت :
« نخستین بار در بهمن 1397 بود که رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درباره « نه به هدررفت استعدادها در مسابقات چرتکه» رسما اعلام کرد : ( این جا )
" کلا آزمونهایی مثل کانگورو و چرتکه و بحثهایی که بیش از حد به پرورش یک بُعدی مثلاً پرورش ذهنی در سن کودکی اهمیت میدهد، از نظر علمی خیلی قابل قبول نیست. نظارتی که وزارت آموزش و پرورش در این موارد تعریف کرده چه مختصاتی دارد ؟
آن تربیت متوازن که مدنظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است با تأکید خیلی زیاد روی فرایندهای ذهنی در سن کودکی آسیب میبیند و این طرحهای ذکر شده از نظر علمی محل مناقشه است.
قبلاً هم اعلام کرده بودیم که چنین چیزهایی را برای کودکان تجویز نمیکنیم و با اقتضائات دوران کودکی همخوانی ندارد و پشت آن هم چون بحث اقتصادی است، خانوادهها را ترغیب میکنند که وارد آن شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که این طرحها رقابت جهانی دارد، گفت: مگر هر چیزی که مسابقه جهانی دارد، مقبول است ولی باید دید رویه تربیتی در نظامهای آموزشی پیشرو، چه بوده است که در آنجا چنین چیزهای محل توجه نیست.
حکیم زاده پی نقظه نظرات و دیدگاه هایش را گرفت و آخرین بار در برنامه تلویزیونی پرسشگر در پایان هفته سوم تیرماه سال جاری که با موضوع «چالشهای تحول در برنامه ریزی درسی» روی آنتن شبکه آموزش سیما رفت تصریح کرد :
" اخیراً نامهای را با رئیس مرکز ملی سمپاد تهیه کردیم که به مدارس ابلاغ میکنیم و بر اساس آن کلیه آزمونهایی چون چرتکه و کانگورو و…که فقط روی تقویت قوای ذهنی تمرکز کرده و تربیت در آن مغفول است را غیرقانونی و ممنوع اعلام میکنیم. اگر خانوادههایی تا کنون آگاهی نداشتند حتماً باید این مسیر تغییر کند. اگر مدرسهای این آزمونها را اجرا کند کار غیرقانونی انجام میدهد. "
پی گیری های حکیم زاده در این مورد به مدت ها پیش بر می گردد ....
در زمان وزارت دانش آشتیانی معاون آموزش ابتدایی در نامه ای به وزیر وقت آموزش و پرورش نوشت .
در پایان رضوان حکیم زاده از وزیر آموزش و پرورش وقت درخواست کرده بود تا بررسی دقیق و همه جانبه نقش تاثیر آن آزمون بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ، دستور داده شود تا برگزاری آن توسط دانش آموزان متوقف شده و موارد زیر آورده شده بود :
1- همان گونه که اشاره شده هدف برگزاری مسابقه در دنیا ایجاد محیط شاد ، سرگرم کننده و شوق انگیز برای دانش آموزان در کنار والدین و دوستان می باشد اما در ایران به یک آزمون برای سنجش عملکرد دانش آموزان در ریاضیات تبدیل شده و به دلیل رسمیت آن از اهداف خود دور شده است .
2- این آزمون هر ساله با بخشنامه ای که توسط مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و با همکاری بخش خصوصی تنظیم و به استان ها ارسال می شود ، اجرا می گردد و معاونت آموزش ابتدایی به دلیل مخالف بودن با اجرای آن نقشی در این خصوص ندارد .
3- بر اساس بخشنامه مذکور مبلغی از دانش آموزان برای شرکت در این آزمون اخذ می شود که اعتراض خانواده ها را به همراه دارد .
4- برگزاری این آزمون زمینه ای برای فروش کتاب های آمادگی برای شرکت دانش آموزان در آزمون شده است . "
این سخنان در حالی بیان می شوند که مجوز این موسسات و فعالیت آن ها همگی توسط وزارت آموزش و پرورش صادر شده است .
به عنوان مثال ؛ " موسسه علمی آموزشی نواندیشان پرتو راه ابریشم " ( این جا ) موسسه ای است که مجوز فعالیت خود را از وزارت آموزش و پرورش دریافت کرده است . ( این جا )
این موسسه نماینده انحصاری طرح محاسبه ذهنی و چرتکه ای یوسی مس ( UCMAS ) می باشد که از سال 1390 و به گفته خودشان زیر نظر وزارت آموزش و پرورش فعالیت می کنند .
پرسش " صدای معلم " از مسئولان وزارت آموزش و پرورش و به ویژه معاونت آموزش ابتدایی آن است که اگر سطح علمی این گونه موسسات قابل قبول نیست چرا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به آن ها مجوز فعالیت می دهد ؟
آیا با " توصیه " مشکلی در این نظام آموزشی حل می شود ؟
اگر قرار بوده فعالیت این موسسات غیرقانونی و ممنوع اعلام شود چرا این مهم انجام نشده است ؟
نظارتی که وزارت آموزش و پرورش در این موارد تعریف کرده چه مختصاتی دارد ؟
آیا این ها چیزی جز مدیریت جزیره ای در آموزش و پرورش را به اذهان متبادر می سازد ؟
نقش وزیر آموزش و پرورش در این میان چیست ؟
وضعیت مدیریت تعارض منافع که توسط محسن حاجی میرزایی مطرح و روی آن تاکید بسیار شد به کجا انجامیده است ؟
نقش نهادهای نظارتی مانند بازرسی ، حراست و... چیست ؟
جالب است بدانیم در یکی از نامه های اداری ( 2 ) مجوز کلاس های یوسی مس با مساعدت و توصیه معاون آموزش ابتدایی سبزوار انجام شده است .
( 2 )
پایان گزارش/