صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

آسیب شناسی درس کارروزی در دانشگاه فرهنگیان و در میان دانشجو معلمان

دانشگاه ها هم مانند مدارس از زمان اعلام رسمی شیوع کرونا تعطیل شدند .

وزیر آموزش و پرورش در نشستی که 25 شهریور 1399 با رئیس و اعضای هیات رئیسه دانشگاه فرهنگیان داشت چنین گفته بود : ( این جا )

« توانستیم در شروع سال تحصیلی جدید با کرونا کنار بیاییم. اگرچه به نظر می‌رسد ساده‌ترین راه در مواجهه با ویروس کرونا این است که بگوییم آموزش غیرضروری است و باید متوجه خسارات ناشی از آموزش غیرحضوری هم باشیم .

اصل را بر آموزش حضوری قرار دادیم و در دانشگاه هم باید آموزش حضوری را تأکید کنیم و سعی کنیم دانشجو معلمان را حتی برای یک روز هم شده به کلاس بیاوریم. اگر هم در مورد خوابگاه برخی دانشجویان به مشکل و مسئله می‌رسیم باید ترتیبی اتخاذ کنیم تا این دانشجویان بتوانند در مدت بیماری کرونا در نزدیک‌ترین دانشگاه محل سکونت خود به تحصیل مشغول شوند و از آموزش حضوری برخوردار شوند . »

آسیب شناسی درس کارروزی در دانشگاه فرهنگیان و در میان دانشجو معلمان

آن گونه که اخبار و گزارش ها نشان می دهند در این مدت نه دانشجو معلمی سر کلاس رفت و نه مسئول و مقامی در دانشگاه فرهنگیان در مورد عواقب و خسارات ناشی از تعطیلی کلاس ها حرفی زد .

در این مدت ، دانشجو معلمان هم مانند معلمان کم تر و یا اصلا دیده نشد که معترض و یا منتقد تعطیلی کلاس ها و مدارس شوند و مطلبی در این مورد نوشته و منتشر شود .

اما آن چه در این میان خیلی به آن پرداخته نشده است وضعیت درس " کارورزی " دانشجو معلمان است .

« محمود مهرمحمدی » سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان در این زمینه در شهریور 93 می گوید : ( این جا )

« بحث ما در رابطه با پیوند دانشگاه فرهنگیان با آموزش و پرورش و مدرسه در مقوله‌ای تحت عنوان کارورزی تبلور پیدا می‌کند . آیا برون داد فرآیند کارورزی در دانشگاه فرهنگیان منجر به پرورش و مهارت های " حل مساله " خواهد شد و یا آن که مانند بیشتر امور صرفا به انجام یک بخشنامه و تکلیف اداری و تکمیل کردن پرونده پرسنلی برای دانشجو معلمان منجر خواهد شد به ویژه در زمان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها که آموزش مجازی بیشتر به یک " رفع تکلیف " مبدل شده است ؟!

کارورزی یکی از ارکان تربیت معلم است که در تربیت معلمان دوره کارشناسی به آن توجه ویژه‌ای کرده‌ایم و از ترم 5 برنامه کارورزی دانشجو معلمان دوره کارشناسی شروع می‌شود و نخستین ورودی‌ها از مهر امسال درگیر بحث کاروری می‌شوند .

دانشجو معلمان در هفته 8 ساعت را از ترم 5 تا ترم 8 به عنوان کارورزی در کنار تحصیل در مدارس حضور می‌یابند. به همین دلیل به دنبال تأسیس مدارس ضمیمه هستیم تا ارتباط دانشجو معلمان با مدارس را استمرار ببخشیم .

با تمام وجود معتقد به تعامل دانشگاه و آموزش و پرورش هستیم اما این تعامل نباید به تهاتر تبدیل شود. یعنی این گونه نباشد که مناطق آموزش و پرورش در برابر امکاناتی که در اختیار دانشگاه قرار می‌دهند انتظاراتی را از دانشگاه داشته باشند، منابعی که مناطق آموزش و پرورش در اختیار دانشگاه فرهنگیان قرار می‌دهند ظرف تربیت نیروی انسانی شده که نتیجه آن در اختیار گذاشتن معلمان شایسته برای مناطق آموزش و پرورش است .

آسیب شناسی درس کارروزی در دانشگاه فرهنگیان و در میان دانشجو معلمان

مهرمحمدی با اشاره به هویت مدرسان  می گوید :

در نظام آموزش عالی کشور مقوله‌ای به نام مدرس نداریم اما هم اکنون عمده کار آموزشی ما در دانشگاه فرهنگیان مدرس هستند که به لحاظ جایگاه استخدامی در نهاد دانشگاهی دچار بلاتکلیفی هستند با مصوبه هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان مجوز تطبیق وضعیت مدرسان را دریافت کردیم که براین اساس مدرسانی که دارای مدرک کارشناسی بودند تحت عنوان مربی و آنهایی که دارای مدرک دکتری هستند به عنوان هیئت علمی و تحت عنوان استادیار فعالیت خواهند کرد .

در این جلسه ، « علی اصغر فانی » وزیر پیشین آموزش و پرورش می گوید :

« دانشگاه فرهنگیان دو رسالت مهم تربیت معلم و بهسازی نیروی انسانی آموزش و پرورش را برعهده دارد، هم اکنون یک میلیون معلم داریم که باید اطلاعاتشان به روز و توانمندی‌شان افزایش یابد که دانشگاه فرهنگیان می‌تواند در این زمینه نقش آفرینی کند .

فانی با اشاره به بحث کارورزی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان می گوید : دانشجو معلمان از طریق کارورزی می‌توانند معلمی را فرا بگیرند و در کنار تحصیل در کلاس درس در کنار یک معلم باتجربه مشغول به کار شوند .

نخستین روزی که دانشجو معلم وارد مدرسه می‌شود بسیار حساس است و برخورد مدیر مدرسه و سایر معلمان می‌تواند وی را به کار علاقه مند یا بیزار کند. بنابراین با مدیران مدارس که دانشجو معلمان را به عنوان کارورز می‌پذیرند جلسه گذاشته و حساسیت این موضوع را به آن‌ها گوشزد کنید . »

هنوز و با وجود نهایی شدن تدوین لایحه رتبه بندی معلمان ، تعریف دقیق ، علمی و جهانی از صلاحیت های حرفه ای معلمان ارائه نشده است .

آسیب شناسی درس کارروزی در دانشگاه فرهنگیان و در میان دانشجو معلمان

هنوز « نهاد ارزیاب » صلاحیت های حرفه ای معلمان مشخص نشده و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش مکرر « صدای معلم » در آخرین نشست رسانه ای در مورد ضرورت وجوبی و وجودی تشکیل « سازمان نظام معلمی » به عنوان تشکیلات حرفه ای معلمان عنوان می کند که این مساله برای او به عنوان یک موضوع مستقل دغدغه و اولویت نیست .

معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان در تیر ماه 97  با تاکید بر این که کارورزی پاشنه آشیل معاونت آموزش است می گوید: ( این جا )  در این حوزه تلاش می‌کنیم با ارتقاء سطح تعامل میان دانشگاه فرهنگیان و مدارس مجری طرح کارورزی در آموزش و پرورش، زمینه تربیت حرفه ای دانشجو معلمان بیش از پیش فراهم گردد .

اما آقای روشندل به عنوان معاون دانشگاه فرهنگیان به چرایی پاشنه آشیل بودن مساله " کارورزی " اشاره ای نمی کند .

پرسش « صدای معلم » آن است که آیا برنامه ی کارورزی، به عنوان قلب فعالیت های دانشگاه فرهنگیان فرصت ها و فعالیت های خوب و ویژه ای را برای تربیت معلمانی فکور، کارآمد، توانمند و پیشرو درآموزش و پرورش فراهم نموده است ؟

آیا اساسا رویکرد مسئولان در آموزش و پرورش و نهادهای تصمیم گیر و برنامه ریز ، تربیت معلم فکور است ؟

آیا برون داد فرآیند کارورزی در دانشگاه فرهنگیان منجر به پرورش و مهارت های " حل مساله " خواهد شد و یا آن که مانند بیشتر امور صرفا به انجام یک بخشنامه و تکلیف اداری و تکمیل کردن پرونده پرسنلی برای دانشجو معلمان منجر خواهد شد به ویژه در زمان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها که آموزش مجازی بیشتر به یک " رفع تکلیف " مبدل شده است ؟!

آیا نسل آینده معلمان قادر خواهد بود چالش ها و بحران های نظام آموزشی را تحلیل و تعلیل کرده و بر خلاف نسل های پیشین رویکردی کنش گرانه ، مطالبه محور و شجاعانه نسبت به مسائل داشته باشد و یا آن که سقف اندیشه ورزی و تفکر همچنان در حد " مطالبات معیشتی " و " مسائل صنفی " باقی خواهد ماند ؟

پایان گزارش/


آسیب شناسی درس کارروزی در دانشگاه فرهنگیان و در میان دانشجو معلمان

منتشرشده در گفت و شنود

گروه رسانه/

پرسش هایی درباره آلودگی هوا

محمدرضا جلایی‌پور در یادداشتی تلگرامی نوشت:

چرا مواد پرشماری از «قانون هوای پاک» که در سال ۹۶ تصویب و ابلاغ شده است توسط دستگاه‌های ذی‌ربط اجرا نمی‌شود؟ چرا سازمان محیط زیست که طبق این قانون باید ناظر و ضامن اجرای آن باشد، به مسئولیت‌اش عمل نمی‌کند؟

رئیس سازمان محیط زیست گفته است معاون دادستان بخشنامه داده که کسی مانع سوزاندن مازوت در تهران نشود. معاون دادستان به چه حقی چنین دستوری بر خلاف قانون هوای پاک داده است؟

رئيس سازمان محیط زیست گفته‌است که فن آوری صنایع سنگین مازوت‌سوز ما کهنه و آلاینده است. مخالفان رفع تحریم‌ها که مانع واردات فن آوری کمتر آلاینده‌اند چه پاسخی دارند؟

رئيس سازمان محیط زیست گفته این‌ که مخازن پالایشگاه‌ها پرشده‌ است و مجبورند مازوت تولیدی را در شهرهای بزرگ بسوزانند ناشی از عدم امکان صادرات آن است. حامیان و ذی‌نفعان حفظ تحریم‌ها در داخل و خارج از ایران چه پاسخی به این نقض حقوق بشر ایرانیان دارند؟

این‌که غلظت گوگرد در سوخت مازوت تولید ایران ۳.۵ درصدی و هفت برابر استانداردهای بین‌المللی برای سوخت کشتی‌ها در آب‌های آزاد است از دلایل کاهش صادرات آن (از جمله به امارات) است. چرا غلظت گوگرد مازوت تولیدی ایران کم و استاندارد نمی‌شود؟

چرا وزارت نفت و نیرو و صمت در ۲۴ سال گذشته طرح کاهش سولفور و گوگرد مازوت تولیدی را که کمتر از یک میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز داشته است اجرا نکرده‌اند؟

چرا پالایشگاه‌های آلاینده در محدودهٔ شهرهای بزرگ‌ ساخته شده‌اند؟ چرا کارخانه‌های شن و ماسه و سیمان و صنایع آلاینده از تهران خارج نمی‌شوند؟

رئيس سازمان محیط زیست گفته ‌است کیفیت گازوئیلی که سوزانده می‌شود پایین آمده و سولفورش بیش از حد مجاز است و به اندازهٔ کافی تصفیه نمی‌شود. چرا پالایشگاه‌های ما گازوئیل غیرمجاز تولید می‌کنند؟

چرا با افزایش قیمت گاز و گازوئیل و برق برای فرادستانِ پرمصرف، میزان مصرف انرژی و هدررفتِ گاز و گازوئیل و برق در ایران (که چند برابر سرانهٔ جهانی است) را نمی‌کاهیم تا ضرورت مصرف مازوت کمتر شود؟

پرسش هایی درباره آلودگی هوا

استاندار تهران دو روز است خواستار تعطیلی تهران برای مهار کوتاه‌مدت آلودگی شدید هوای تهران شده است. چرا دولت هنوز پاسخ نداده و اجابت نکرده است؟

چرا جایگزینی ناوگان آلاینده و کهنهٔ اتوبوسرانی و کامیون‌هایی که در شهرهای بزرگ تردد می‌کنند، خرید اتوبوس‌های برقی، تسهیل افزایش استفاده از خودروهای برقی و هیبریدی، افزایش سرمایه‌گذاری روی مترو و حمل و نقل عمومی و سخت‌گیری بیشتر در معاینهٔ فنی خودروهای سنگین و سبک در اولویت دولت نیست؟

چرا خوردروهای تولید داخلی که آلایندگی‌شان بیش از حد مجاز تعیین‌شده در قانون بود پلاک شدند و همچنان تولید می‌شوند؟

چرا فعالان محیط زیستی که چنین پرسش‌هایی را بیشتر می‌پرسند و برای پیشگیری از تداوم خفگی جمعی‌مان به شکلی نهادینه مطالبه و تلاش می‌کنند به جای این‌که قدر ببینند و حمایت شوند زندانی و احضار و محدود می‌شوند؟

چرا احزاب و نیروهای سیاسی ما سوالات بالا را در بیانیه‌ها و مواضع‌شان بیشتر نمی‌پرسند و برای پاسخگو کردن نهادهای حکمرانی در این زمینه‌ها و برای پیشگیری از این مرگ تدریجی‌مان فشار بیشتری نمی‌آورند و رایزنی بیشتری نمی‌کنند؟


پرسش هایی درباره آلودگی هوا

منتشرشده در محیط زیست

گروه گزارش/

سه شنبه نهم دی ماه نشست رسانه ای « محمود امانی » دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رسانه ها و خبرنگاران برگزار گردید .

این نشست از طریق ویدئو کنفرانس برای خبرنگارانی که در جلسه حضور نداشتند نیز پخش می شد و آنان نیز پرسش های خود را مطرح کردند .

بر خلاف نشست های پیشین هیچ گونه اطلاع رسانی از سوی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش برای خبرنگاران صورت نگرفت و روابط عمومی و امور بین الملل شورای عالی آموزش و پرورش خود در این زمینه اقدام به دعوت از خبرنگاران کرده بود .

دوشنبه هشتم دی ، « صدای معلم » در گزارشی نسبت به عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در مورد برگزاری نشست های رسانه ای انتقادات صریحی را مطرح کرد . ( این جا )

این رسانه پرسیده بود :

« چرا مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش که قاعدتا و منطقا باید پاسخ گوترین و مسئولیت پذیرترین نهاد در این وزارتخانه باشد در مورد عملکرد و رویکرد خود پاسخ گو نبوده و دچار استبداد و تک روی در حوزه برخورد با رسانه ها گردیده است  ؟

واحدی که باید در ستاد وزارت آموزش و پرورش نبض حیات سازمان بوده و شکاف " اداره " و " مدرسه " را آسیب شناسی و ترمیم کند ؛ خود تبدیل به سانسورچی سخنان وزیر آموزش و پرورش شده است ؟! »

« مدیر صدای معلم » که به عنوان نخستین رسانه در این نشست حضور پیدا کرده بود مجددا نسبت به عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مدیریت ضعیف و ناکارآمد آن انتقاد کرد .

وزیر آموزش و پرورش در سخنان و مصاحبه هایشان به کرات از آموزش حضوری در مدارس و اولویت داشتن آن می گویند .

طبق مصوبه چهل و چهارمین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا در ۲۴ آبان ۹۹، برگزاری جلسات در شهرهای قرمز تا سقف ۱۵ نفر با رعایت بقیه پروتکل های مربوطه مجاز است  .

اگر آقای حاجی میرزایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش قصد جامه عمل پوشاندن به حرف ها و مواضع خود را دارند از همان طبقه خودشان در وزارتخانه شروع کنند !

به جای این که فقط شعار بدهند و سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را بسوزانند نخست از خود شروع کنند .

به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش در این موارد و در این مدت به نوعی جامعه ، افکار عمومی و رسانه ها را سر کار گذاشته است !

به نظر می رسد " کرونا " بهانه ای شده است تا برخی مسئولان این وزارتخانه با برگزاری نشست هایی که بیشتر جنبه رفع تکلیف و فرمالیته دارد و کارایی و کیفیتی هم ندارد از زیر بار پاسخ گویی فرار کنند .

اگر روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ادعا می کند که پاسخ گوست باید در عمل آن را نشان دهد . از این حرف ها زیاد شنیده ایم!

آن چه در زیر می آید ، بخش دوم از پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش است .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان خوزستانی برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

مولفه های زندگی سالم کدام ها هستند

اﻣﺮوزه ﺗﻌﺮﻳﻒ « زﻧﺪگی ﺳﺎﻟﻢ » ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار ﺷﺪه‌ اﺳﺖ. ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ﺑﻬﺪاﺷﺖ روانی ﻣﻮافقند ﻛﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ «ﺑﻴﻤﺎری روانی» ﺑﺴﻴﺎر عملیﺗﺮ از ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳﻼمتی اﺳﺖ. ﭼﺮا اﻳﻦ‌ﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪه‌ اﺳﺖ؟ زﻳﺮا دﻧﻴﺎی اﻣﺮوز دﻧﻴﺎی ﺗﻨﻮع و ﺗﻜﺜﺮ اﺳﺖ.

 

تکثرﮔﺮایی (ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ):

«ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﻳﺎ «ﺗﻜﺜﺮ ﺣﻘﻴﻘﺖ» ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺣﺎﻛﻢﺷﺪن ﻧﻈﺮﻳﻪ یک ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻈﺮﻳﻪ‌ﭘﺮداز ﻏﺮبی ﻳﺎ ﺷﺮقی ﻧﻴﺴﺖ! «ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻮﻃﺌﻪ دﺳﺖﻫﺎی ﭘﺸﺖﭘﺮده‌ ﺟﻬﺎنی ﻧﻴﺴﺖ! «ﭘﻠﻮراﻟﻴﺴﻢ» ﻣﺤﺼﻮل طبیعی ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﺖ. ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ روزاﻓﺰون ارﺗﺒﺎﻃﺎت، اﻣﻜﺎن ﻋﻘﺐ‌نشینی ﺗﺎریخی را از ﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌اﺳﺖ؛ ﺑﺎدی‌ اﺳﺖ ﻛﻪ وزﻳﺪه‌ اﺳﺖ؛ میﺗﻮاﻧﻴﻢ در ﻣﻘﺎﺑﻞ آن آﺳﻴﺎب‌ ﺑﺎدی ﺑﻨﺎ ﻛﻨﻴﻢ و میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﺮای ﺳﺪ‌ ﺳﺎﺧﺘﻦ در ﺑﺮاﺑﺮ آن‌ وﻗﺖ و اﻣﻜﺎﻧﺎت‌مان را ﻫﺪردﻫﻴﻢ. ﺑﺮای آﺳﻴﺎبﺳﺎﺧﺘﻦ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ ﺑﺎد ﺧﻮشﻳﻤﻦ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺳﻪ اﺑﺰار دارﻳﻢ:

«ﺗﻌﺎﻣﻞ، ﺗﺄﻣﻞ و ﺗﺤﻤﻞ».

مولفه های زندگی سالم کدام ها هستند

ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﻣﻮزﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﮔﻔﺖوﮔﻮ و ﺗﻌﺎﻣﻞ داﺷﺘﻪ‌ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺑﻪ ﺣﺮفﻫﺎ و اندﻳﺸﻪﻫﺎی دﻳﮕﺮان، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﻳﻤﺎن ﻧﺎآﺷﻨﺎ وناﻣﺄﻧﻮس ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺄﻣﻞﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺤﻤﻞ اﻓﺮاد ﻣﺘﻔﺎوت و دﮔﺮاﻧﺪﻳﺶ را داﺷﺘﻪ‌ ﺑﺎﺷﻴﻢ.

نزدیک به ۲۰‌سال پیش، زمانی که پروژه «گفت و گوی تمدن‌ها» در ایران راه‌اندازی شده‌ بود و سازمان‌ها و ستادها و بودجه‌هایی نیز برای این پروژه اختصاص یافته‌ بودند، من در چند سخنرانی این مساله را مطرح‌ کردم که ورود به گفت و گوی تمدن‌ها مقدماتی دارد که ما هنوز آن مقدمات را طی‌ نکرده‌ایم؛ چگونه ممکن است ما با یک استاد ژاپنی «ذن‌بودیسم» یا یک مربی نپالی «ویپاسانا» به گفت و گو بنشینیم در حالی‌ که هنوز در رساله‌های عملیه فقهی (کتاب‌های توضیح‌المسائل) ما «کافر» در کنار «بول» و «غائط» در فهرست نجاسات قرار دارد!!

در آن‌ زمان می‌گفتم پیش از آن‌ که ما به جهانیان اعلام‌ کنیم که برای گفت و گو با شما آماده‌ایم باید به‌ یک « گفت و گوی درونی» بپردازیم و تکلیف خودمان را با مباحثی چون «دین اقلی و دین اکثری»، «ذاتی و عرضی در دین» و «دین اخلاق‌ محور و دین مناسک‌ محور» روشن‌ کنیم. من در مقاله‌ای با عنوان دین و اخلاق به این موضوع پرداخته‌ بودم که گفت و گوی تمدن‌ها تنها در یک «گفتمان برون‌ دینی» مقدور است زیرا اگر قرار باشد هر یک از گفت و گو کنندگان در «موضع ایمان» قرار داشته‌ باشد، هر نقد و پرسشی می‌تواند «وضعیت امن» این مومن را ناامن کند و نتیجه ناامنی هم به‌طور طبیعی ترس و خشم است، بنابراین تعجبی ندارد که فرد مومن در برابر فرد پرسش‌گر دچار واکنش «گریز – ستیز» شود.

مولفه های زندگی سالم کدام ها هستند

دیگر این‌ که گفت و گوی حقیقی زمانی به‌ وقوع می‌پیوندد که شما در «جایگاه دانندگی» نباشید بلکه پژوهش‌گر و جست و جوگر و طالب دانایی باشید. هنگامی‌ که دو طرف گفت و گو خود را در موضع «حق» می‌دانند و در مقام وعظ و پند و درس قراردارند ما به‌ جای «دیالوگ» دو «مونولوگ موازی» را داریم که تا بی‌ نهایت پیش می‌روند و هرگز به‌ هم نمی‌رسند. تنها کسانی می‌توانند در تعامل با دیگران تأمل و تحمل داشته‌ باشند که خود را مالک و واصل به حقیقت ندانند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «ﮔﻔﺖوﺷﻨﻮد ﺑﺎ آﻗﺎی ﻧﻬﺮو» را بخوانید.

اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﻣﺘﻦ ﭼﻬﺎر ﺟﻠﺴﻪ ﮔﻔﺖوﮔﻮی دﻛﺘﺮ «ﺗﻴﺒﻮر ﻣِﻨﺪِه»، اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪ اروﭘﺎیی ﺑﺎ «ﺟﻮاﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮو»، ﺑﺰرگ‌ﻣﺮد اﻧﺪﻳﺸﻪ و ﻣﺒﺎرزه‌ی ﺳﺮزﻣﻴﻦ «هند» اﺳﺖ. اﻳﻦ ﮔﻔﺖوﮔﻮﻫﺎ در ﺳﺎلﻫﺎی ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ؛ زﻣﺎنی ﻛﻪ «ﻧﻬﺮو» ﻧﺰدیک ﺑﻪ ۱۰ ﺳﺎل اﺳﺖ رﻫﺒﺮی ﻫﻨﺪ را در ﻛﻨﺎر «ﻣﻬﺎﺗﻤﺎ ﮔﺎﻧﺪی» در دﺳﺖ دارد. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب در ﺳﺎل ۱۳۳۷ ﺑﺎ ﺗﺮﺟﻤﻪ‌ی «ﻣﺤﻤﻮد تفضلی» در «اﻳﺮان» ﭼﺎپ ﺷﺪه‌اﺳﺖ.

زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ «ﺗﻴﺒﻮر ﻣﻨﺪه» ﺑﺎ «ﺟﻮاﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮو» ﻣﺼﺎﺣﺒﻪمیﻛﻨﺪ، «ﻧﻬﺮو» یک ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺟﻬﺎنی اﺳﺖ. او در یک ﺧﺎﻧﻮاده‌ی فرهنگی در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه‌ اﺳﺖ. در ۱۵ ﺳﺎلگی ﺑﺮای اداﻣﻪ ﺗﺤﺼﻴل ﺑﻪ «اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن» رﻓﺘﻪ‌ اﺳﺖ. در ﺣﻴﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﻋﺎلی ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎی ﻣﺎﻧﺪﮔﺎری ﭼﻮن «ﺟرج ﺑﺮﻧﺎرد ﺷﺎو»، «ﺑﺮﺗﺮاﻧﺪ راﺳﻞ» و «ﻛﻴﻨﺰ» آﺷﻨﺎ ﺷﺪه‌ اﺳﺖ.

همچنین ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎی ﻫﻨﺪوﺋﻴﺰم، ﺗﺌﻮﺳﻮفی، اﺳﻼم و ﻣﺎرﻛﺴﻴﺴﻢ آﺷﻨﺎیی ﻛﺎﻣﻞ دارد. ﭼﻨﺪ دﻫﻪ در ﻛﻨﺎر «ﮔﺎﻧﺪی» ﻣﺒﺎرزات ﻣﺮدم «ﻫﻨﺪ» ﻋﻠﻴﻪ اﺳﺘﻌﻤﺎر ﺧﺎرجی را رﻫﺒﺮی ﻛﺮده‌ اﺳﺖ؛ در اﺻﻼﺣﺎت اﺟﺘﻤﺎعی و فرهنگی در «ﻫﻨﺪ» نقشی بی ﺑﺪﻳﻞ داﺷﺘﻪ‌ و ﺳﺎلﻫﺎ در زﻧﺪان ﺑﻮده‌اﺳﺖ؛ ﻛﺘﺎبﻫﺎی عمیقی ﻫﻢﭼﻮن «ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﻬﺎن» و «ﻛﺸﻒ ﻫﻨﺪ» را ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﻪ زﺑﺎنﻫﺎی زﻳﺎدی ﺗﺮﺟﻤﻪ‌ﺷﺪه‌اند؛ دﺧﺘﺮی ﭼﻮن «اﻳﻨﺪﻳﺮا ﮔﺎﻧﺪی» ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﺮده‌اﺳﺖ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﺎ رای ﻣﻴﻠﻴﻮنﻫﺎ ﻫﻨﺪی ﺳﺎلﻫﺎ ﻫﺪاﻳﺖ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﭘﻴﭽﻴﺪه را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ «ﻧﻬﺮو» ﺑﻪ «ﻣﻨﺪه» ﭼﻨﻴﻦ‌ میﮔﻮﻳﺪ:

«ﺑﺎ ﻣﻼﻗﺎت ﺷﻤﺎ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ درﺑﺎره‌ی اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﻣﺨﺎلفتی ﻧﺪارم اﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﻪ یک ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻫﺴﺘﻢ و ﻧﻪ درﺑﺎره‌ی ﻫﻴﭻ یک از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎتی ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪاﻳﺪ ﻛﺎرﺷﻨﺎس مطلعی هستم. ﺷﺎﻳﺪ بعضی ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﺧﺎرج از ﺣﺪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ بعضی ﻣﻄﺎﻟﺐ دﻳﮕﺮ ﻓﻘﻂ میﺗﻮان ﺑﻪﺻﻮرتی خیلی ﺳطحی یعنی ﺗﺎ آنﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﻨﻮنی ﻣﺎ در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ، ﭘﺮداﺧﺖ. ﻣﻦ ﺑﺮای ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎی ﺟﻬﺎن، ﻫﻴﭻ درﻣﺎن کلی ﻧﺪارم و اﺻﻮﻻًَ ﺧﻮد را ﺑﺮای ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺻﺎﻟﺢ نمی‌دانم».

سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی

مولفه های زندگی سالم کدام ها هستند

منتشرشده در یادداشت

مشکلات نخبگی و روشنفکری در آموزش و پرورش و مدیریت پخمگان

 آموزش و پرورش آکنده از نخبگان فکری منفردی است که با هم بی ارتباط بوده و در نهایت هیچ نقشی در توسعه آموزش و پرورش و کشور ایفا نمی‌کنند. به باور دکتر رنانی هر تحول غیر طبیعی نیازمند راهبرانی آگاه و ریسک‌پذیر بوده و خلق توسعه نیازمند مدیریت و برنامه‌ریزی است و سرمایه‌های نمادین متشکل از نخبگانی است که ریسک تحول را پذیرا هستند و صرف نخبگی مشکلی از مشکلات مملکت و کشور را حل و فصل نمی‌کند. گفتمان ملی می‌تواند ایده‌های جهانی را با مطالبات داخلی گره زده و بالانس نماید.

نخبگان آموزش و پرورش دارای دو مشکل اساسی و حلقه مفقوده هستند:
۱) مشکل اول شکاف و بی‌ارتباطی بین نخبگان بوده و هر کدام جزیره‌ای و ایزوله عمل کرده و جمع جبری تلاش شان خنثی کردن همدیگر است.
۲) مشکل دوم نداشتن ارتباط منطقی و دیالوگ با بدنه آموزش و پرورش است.

ما عموما در کارهای گروهی دچار مشکل بوده و فاقد توانایی ارتباط و مهارت گفت و گوی منطقی هستیم.

مشکلات نخبگی و روشنفکری در آموزش و پرورش و مدیریت پخمگان

 مدرنیزاسیون و مدرنیته را می‌توان دو بال سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در توسعه آموزش و پرورش در نظر گرفت. مدرنیته در معنای تحول فکری، رفتاری، فرهنگی و اجتماعی بوده و می‌توان آن را روح توسعه نامید همچنین مدرنیزاسیون را می توان به منزله جسم و کالبد توسعه تلقی نمود.

 راهکار توسعه آموزش و پرورش و فراتر از آن کشور، مستلزم خلق گفتمان بین نخبگان و بدنه می‌باشد تا اولا شکاف بین خود نخبگان ترمیم یافته و همبستگی نخبگی و درک مشترک از مسائل ایجاد شود، ثانیا نخبگان مهارت ارتباط‌گیری با بدنه و توده را کسب کرده و مسائل فنی و تخصصی آموزش و پرورش را با زبان عامیانه به بدنه و توده منتقل نمایند.

 شکاف بین نخبگان و مردم را می‌توان در دو گروه شکاف فکری و شکاف ایدئولوژیکی تقسیم نمود. شکاف فکری با گفت و گو و دیالوگ قابل حل و فصل می‌باشد، ولی با دیالوگ می‌توان گسست های ایدئولوژیکی را کشف نمود و حل آنها الزامات و ظرفیت‌های بیشتری می‌طلبد.

 دکتر رنانی به درستی معتقد است که نخبگان ما تا زمانی که نتوانند روشنفکر باشند بهتر است سکوت کرده و به خود و جامعه ضربه نزنند.
روشنفکر ، نخبه‌ای است که زبان بدنه و توده مردم را بلد بوده و علاوه بر آن آماده پرداخت هزینه برای تحقق آرمان‌های اصلاح‌طلبانه و توسعه‌گرایانه خود می‌باشد.

مشکلات نخبگی و روشنفکری در آموزش و پرورش و مدیریت پخمگان

حرف آخر آن که:

در دنیای متمدن آموزش و پرورش محور توسعه و مصدر تحولات شگرف می باشد از طرفی برای توسعه در آموزش و پرورش باید گفتمان سازی در دو شق جهانی و ملی صورت گیرد:
گفتمان جهانی بدون شک به گسترش مرزهای توسعه و فراختر کردن دامنه عمل مدد خواهد رساند ولی کفایت نمی‌کند.
گفتمان ملی می‌تواند ایده‌های جهانی را با مطالبات داخلی گره زده و بالانس نماید.
منتها مشکل اصلی آموزش و پرورش آنست که در صحنه عمل نخبگان فکری نقش و تاثیر درخوری ندارند و عملا افراد با هوش متوسط و بعضا پخمه تصمیم‌گیران راهبردی و کلان در آموزش و پرورش بوده و مشی ارادت‌محوری جایگزین شایسته‌سالاری در عزل و نصب‌هاست.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مشکلات نخبگی و روشنفکری در آموزش و پرورش و مدیریت پخمگان

منتشرشده در یادداشت

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

« خود انتقادی در ناخودآگاه ما، مخزن مهمی ندارد »

( محمود سریع القلم )

 

* پیش از آن که وارد موضوع شوم وظیفه ی اخلاقی و انسانی خویش می دانم تا به خانواده های معلمان ، پرستاران و پزشکانی که در محیط کار بر اثر ابتلا به کرونا جان سپردند تسلیتی ویژه داشته باشم .

در ابتدا مقدمه ای را جهت بهره گیری و استنتاج منطقی با تکیه بر تجارب زیسته در جامعه ایرانی  مرور می کنیم .

در یادداشت پیشین خود به برخی رفتارهای ایرانی در پارک جنگلی چیتگر تهران اشاره کردم . ( این جا )

کسانی که با ورزش مفرح و درس آموز " دوچرخه سواری " انس و الفتی دارند و در زندگی خود ساخته ماشینی استحاله نشده اند و به صورت " حرفه ای " و نه " تفننی " آن را ادامه می دهند با صحنه هایی مشابه و با جنس تقریبا " یکسان " برخورد داشته اند .

مشغول دوچرخه سواری در پیست هستی ، به یک باره با افراد و جمعیتی برخورد می کنی که بی اعتنا به قوانین عبور و مرور و آیین های مدنیت و شهروندی و بی خیال از توجه به حقوق دیگران ، در حال قدم زنی و یا دویدن در مسیری هستند که " قانون " آن را فقط برای تو " مجاز " شمرده است .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

وقتی تیپ ها و ظاهر آن ها را مشاهده می کنی متوجه می شوی که " ظاهر و تیپ " بسیاری از آن ها کاملا " امروزی " و مطابق جوامع مدرن و توسعه یافته است و حتی گاها از آن ها هم فراتر رفته است .

اما این افراد به ظاهر مدرن و امروزی هنوز نمی دانند و یا نفهمیده اند که در آن جوامع که این ها پوشش و ظاهر خود را از آن ها " تقلید " می کنند یک اصل " بنیادین " و " اجتناب ناپذیر " تعریف و نهادینه شده است :

" احترام  به قانون " .

هفته پیش که در حال دوچرخه سواری در پارک جنگلی چیتگر بودم برای چندمین بار از این افراد به ظاهر مدرن درخواست کردم که به " حقوق " دیگران احترام بگذارند . اما مطابق روال و سنت جامعه ایرانی که تقریبا همه امور با لجبازی و خردستیزی با چاشنی تنبلی و زیرکی های حقیر و کودکانه پیش می روند نه تنها التفاتی نکرده که به  صورت " کلنی " و روح برخاسته از رفتارهای قبیله ای و بدوی و با خشونت کلامی و غیرکلامی باز بر من حمله ور شدند ...

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

آن چه در رفتارهای این تیپ افراد که متاسفانه در اکثریت هم هستند قابل مشاهده و تکرار است آن است که اولا حوصله گفت و گو و یا استدلال ندارند ، دوم همان گونه که وصف آن رفت ، بسیار خودشیفته بوده و خود را مرکز عالم می پندارند و به قول معروف " خود " ( EGO ) ای فربه و انعطاف ناپذیر دارند . جالب است هنگامی که همدیگر را صدا می زدند از عناوینی مانند آقای دکتر ، خانم دکتر و... استفاده می کردند .

آن چه برای من اصلا قابل فهم و هضم نبوده این است که وقتی با بسیاری از این افراد حرف زدن را ادامه می دهی و نهایتا در بحث " کم می آورند " در پاسخ می گویند که : " بابا ! این جا ایران است ! سوئیس و ژاپن و اروپا و آمریکا نیست ...

یک بار دو دوچرخه سوار که کاملا مجهز بودند و تیپ آن ها حتی از دوچرخه سواران حرفه ای اروپایی هم پیشی گرفته بود به جای آن که در مقام دفاع از استدلال من بر آیند همان حرف ها را تکرار کردند .

من هم در پاسخ گفتم : اگر این جا ایران است پس این تیپ و نمایش و ادا و اطوار دیگر چیست ؟!

حرفی برای گفتن نداشتند و البته شجاعت عذرخواهی و شهامت اعتراف به نادانی و بلاهت خود را هم از کف داده اند .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

وقتی هم که از " پلیس " برای اجرای " قانون " استمداد می طلبی ؛ پاسخ ها عموما چنین هستند : ( 1 )

*آقا ! روز و جمعه خود را خراب نکنید ! آمده ای این جا ورزش کنی و یا دعوا کنی ؟!

*یک جوری با هم کنار بیائید ! این کارها ارزش ندارند ! اصلا به سن و سال شما این کارها می خورد ؟

*در این پیست ، این فقط شما هستی که این قدر حساس هستی ! ببین بقیه چطور راحت و بدون دردسر درست کردن و در کمال شادی و مسرت از وقت خود استفاده می کنند .

وقتی هم که بخواهی اصرار کنی به شما می گویند که باید " مرجوعه قضایی " بیاورید تا ما " قانون " را اجرا کنیم !

و....

من هر چه پیش خود فکر کرده ام نفهمیدم که این افرادی که یونیفورم " قانون " را به تن کرده اند اساسا برای چه و کدام منظور در این جا مستقر هستند و بابت کدام خدمات ، ارزش افزوده اجتماعی و اجرای وظیفه باید حقوق به آن ها پرداخت شود ؟

آیا وظیفه پلیس اجرای قانون است و یا ماست مالی کردن و نصیحت دیگران و موعظه شهروندان و یا حتی اتخاذ مواضع شبه قانونی و یا غیرقابل فهم  ؟

نکته قابل تامل در این میان ؛ « بی تفاوتی » و حتی نگاه عاقل اندر سفیه رهگذران و کسانی است که از کنار شما رد می شوند اما تصور و ذهنیت غالب آنان بر این است که نباید وقت گران بهای خود را وقف این صحنه ها کنند چرا که مهم این است که باید از وقت نهایت استفاده را برد و نباید بی جهت خود را درگیر این گونه مسائل پیش پا افتاده و سطحی کرد .

روز را باید با خوشی آغاز کرد و نباید اجازه داد که آن خراب شود .

این ها غالبا فراموش می کنند که جامعه به مثابه کشتی است که همه ساکنان آن هستند و عملکرد تک تک افراد بر جهت کلی آن و روند امور تاثیر می گذارد و همه این گره های کوچک دست به دست هم می دهند و بحران های بزرگ تر را می سارند که در نهایت به از بین رفتن سرمایه اجتماعی و  فروپاشی سیستم منجر می شود ...

کم تر از دو ماه دیگر به سالگرد " تعطیلی مدارس " ناشی از ویروس کرونا می رسیم .

در این مدت رسانه صدای معلم سعی کرد تا با هشدار نسبت به اتخاذ این سیاست ناکارآمد و ساده اندیشانه برنامه ریزان ، تصمیم گیرندگان و جامعه را متوجه عواقب و عوارض جبران ناپذیر این وضعیت کند .

تنها علت و به عبارتی " بهانه " ای که از سوی مدافعان وضع موجود شنید و رویت شود این بود که " سلامت " موضوع مهمی است و نمی توان به سادگی با آن برخورد کرد .

صدای معلم در این مدت تقریبا یک ساله با انتشار اخبار ، گزارش ها و مطالعات پژوهشی جوامع و سازمان های بین المللی سعی کرد تا مساله را از زوایای مختلف تحلیل کند .

زمانی که فرضا تعطیل نشدن مدارس را در جوامع توسعه یافته را می گفتیم بسیاری بر این رسانه ایراد می گرفتند که کجای جامعه و مدارس ما شبیه آلمان ، انگلیس ، سوئد ، کره جنوبی ، تایوان و... است ؟

اما پیش از کرونا بارها دیده و خوانده بودم که بسیاری از همین معلمان برای پیشرفت کشوری مانند آلمان مکررا به سخنان آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان در مورد حقوق معلمان و مقایسه آن با سایر اصناف و اقشار استناد می کردند و حتی موکدا می گفتند که در آلمان ، معلمان جزء گروه هایی هستند که پشت چراغ قرمز نمی ایستند .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

هر چند قرینه و یا مستندی برای این ادعا پیدا نکردم اما چون این موضوع با طبع و ذائقه اکثریت " جامعه هدف " تناسب و تجانس داشت بارها تکرار می شد .

مرکل بارها تاکید کرده بود که اقتصاد باید فعال بماند، مدرسه‌ها و کودکستان‌ها باید به کار خود ادامه دهند اما کسی با این حرف ها کاری نداشت . ساده ترین و ابتدایی ترین برهان آن است که در فضای واقعی تحول قابل ذکری رخ نداده که بخواهد فضای مجازی متاثر از آن شود و یا آن را تکمیل کند .

به دانش آموزان آلمانی گفته شده بود که هنگام حضور در کلاس‌های درس پتو به همراه داشته باشند چرا که لازم است برای جلوگیری از شیوع کروناویروس پنجره های کلاس باز باشند . ( این جا )

 مسئولان مدارس آلمان به عنوان بخشی از اقدامات تقابلی با کروناویروس به دانش آموزان توصیه کرده بودند که در طول ساعات برگزاری کلاس، پتو به همراه و کلاه و کت به تن داشته باشند. »

در ایران هم خیلی ها به وزارت آموزش و پرورش و دولت اعتراض می کردند که چرا دو هفته زودتر و در تابستان مدارس را بازگشایی کرده اند . این در حالی بود که آنان به عوارض آلودگی هوا در پاییز و زمستان توجهی نداشتند چرا که اساسا با تعطیلی خو گرفته اند ...

هاینز پیتر مایندیگر، رئیس اتحادیه معلمان آلمان به روزنامه بیلد گفته بود : ( این جا )

« اکنون شرایط به گونه‌ای است که سیاستمداران کنار کشیده و مسئولان بهداشتی تصمیم‌گیرنده شده‌اند .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

به گفته مایندیگر، استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی در مدارس تا اطلاع ثانوی الزامی است و این کار در عمل به معنای آن است که تعداد دانش‌آموزان حاضر در کلاس‌ها نصف و حضورشان نوبتی شده است. او این وضعیت را بهتر از بستن کامل مدارس می‌داند .

رئیس اتحادیه معلمان آلمان سیاستمداران را متهم کرده بود که در مراقبت از مدارس در برابر بیماری کووید۱۹ به سختی شکست خورده‌اند. با این‌‌حال او تاکید کرده بود که مدارس به هر قیمت باید باز بمانند .

در ایران هم افرادی در قالب تشکل های صنفی و غیرصنفی روز و شب برای تعطیلی مدارس و استمرار آن ها تلاش می کردند .

بسیاری از رسانه ها هم که تا پیش از کرونا حتی اخبار ضرب و شتم معلمان و ابراز خشونت توسط دانش آموزان و اولیای آنان را نادیده می گرفتند و از کنار آن می گذشتند به نحو عجیب و غیرحرفه ای اخبار فوت معلمان و دانش آموزان در اثر کرونا را بزرگ می کردند بدون در نظر گرفتن این نکته که غالب مدارس کشور تعطیل هستند .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

در نشست رسانه ای معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش این فقط صدای معلم بود که به ناکافی بودن بودجه بهداشتی مدارس انتقاد و از سیاست های مبهم مسئولان در این زمینه انتقاد کرد . ( این جا )

وقتی صدای معلم نوشت : ( این جا )

« یک معلم در کره جنوبی که تست کرونایش مثبت شده بود به دلیل دروغ گفتن به مقامات ردیابی این ویروس به ۶ ماه زندان محکوم شد . بسیاری از رسانه ها هم که تا پیش از کرونا حتی اخبار ضرب و شتم معلمان و ابراز خشونت توسط دانش آموزان و اولیای آنان را نادیده می گرفتند و از کنار آن می گذشتند به نحو عجیب و غیرحرفه ای اخبار فوت معلمان و دانش آموزان در اثر کرونا را بزرگ می کردند بدون در نظر گرفتن این نکته که غالب مدارس کشور تعطیل هستند .

همکاری نکردن این معلم در زمینه ردیابی ویروس کووید ۱۹ منجر به ابتلای دست کم ۸۰ نفر به این ویروس شد .

دادگاه گفته که این معلم پس از آن که دریافت حامل ویروس کروناست، به مقامات اطلاعاتی نادرست در مورد شغلش داشت و گفت که بیکار است .

او در دادگاه ضمن عذرخواهی از کارش گفت که فکر نمی کرده که مسئله ای مهم در نتیجه این اقدام او اتفاق بیفتد . »

در ایران نیز بسیاری از رسانه ها و گروه های معلمی فعال در شبکه های اجتماعی طوری تبلیغ و وانمود می کردند که " مدرسه " منبع آلودگی است و نمی شود به آن اعتمادی کرد .

حتی با انتشار اخبار وارونه و حتی جعلی که گزارش ها آن ها به تفصیل در صدای معلم منتشر شده است سعی می کردند که جامعه و افکار عمومی را نسبت به حضور دانش آموزان در مدرسه بترسانند .

برخی به صدای معلم حمله می کردند که به تنهایی عامل ایجاد تفرقه و عدم تفوق و همبستگی برای یکپارچه شدن فضای رسانه ای شده است .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

در سوی دیگر ماجرا وقتی اخبار بازگشایی مدارس و دانشگاه ها را در کشورهایی مانند افغانستان ، سوریه ، یمن و... در صدای معلم منتشر می شد " افراد و جریان های طلبکار و به ظاهر مدرن " سکوت می کردند و حتی ناراحت می شدند که چرا ایران با آن ها مقایسه می شود ؟

و این هم داستان پایان ناپذیر و تراژدی تلخ و ناگوار از " خودشیفتگی ایرانی " و " خودمداری ایرانیان " است که پیش تر شرح آن رفت .

اکنون هم به فصل آزمون و برداشت از یافته ها و ماحصل فعالیت ها رسیده ایم .

خیلی وارد این موضوع مهم و تخصص نمی شوم چرا که فرآیند ارزشیابی در سیستم ما تعریف علمی ، منطقی و به روزی ندارد و شبیه سایر امور است اما به نظر می رسد آن هایی که فوبیای آزمون حضوری دارند می ترسند که ماحصل عملکرد آن ها در این شیوه بیشترعیان شود پس بهتر آن که وضعیت را به گونه ای صحنه آرایی کرد که اضلاع مختلف سیستم از این مجرا به رضایت نسبی دست یابند .

برای مسئولان هم مهم این است که سر و صدایی بلند نشود و امور در آرامش کامل بر مدار خویش بگردد .

برخی ها هم با ذکر برخی توهمات خودبافته و دلایل فاقد پشتوانه علمی - عقلانی و مستند تاریخی از کرونا و آموزش های مجازی به عنوان فصلی مهم در تغییر پارادایم ها نام می برند .

آموزش مجازی در ایران و توهم مدرنیته در جامعه ایرانی

این ادعایی بی پشتوانه ، گزاف و بلوفی شبه روشنفکرانه است .

ساده ترین و ابتدایی ترین برهان آن است که در فضای واقعی تحول قابل ذکری رخ نداده که بخواهد فضای مجازی متاثر از آن شود و یا آن را تکمیل کند .

حکایت ما و جامعه ایرانی در تقلید از مدرنیسم و پدیده های آن بیشتر حکایت همان کلاغی است که می خواست ادای راه فتن کبک را در بیاورد اما هویت و پشتوانه پیشین خود را هم فراموش کرد .

 

( 1 ) وقتی ویرایش نهایی این یادداشت برای انتشار به پایان رسید ؛ ویدئویی از سیلی زدن یک مامور انتظامی به یک زن مهاجر افغان در سایت ها و شبکه های اجتماعی منتشر شد .

کلیپ زیر برخورد یک مامور راهنمایی و رانندگی را با یک شهروند نشان می دهد :

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور