گروه اخبار/
رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فن آوری مجلس طی نامهای خواستار از سرگیری آموزشهای فنی و حرفهای با رعایت پروتکلهای بهداشتی شد و تأکید کرد که آموزشهای صرفا تئوری و ارائه مدرک به کارآموزان تخطی از قانون است.
گرایش خانواده ها به بی فرزندی و تک فرزندی افزایش یافته و حالا به شهرهای کوچک نیز کشیده شده است. خانواده ها هر روز کوچک و کوچک تر می شوند و تعدادشان کمتر، در حالی که خانواده در ایران با جمعیت معنا پیدا می کند. در حالی که در کشورهای پیشرفته جهان که جمعیت آن پیر است نیز فرزندان کمتری دارند و انگار شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" را سر لوحه کار خود قرار داده اند و هر سال مجبورند نیروی کار مهاجر بپذیرند.

حامد برکاتی، مدیر کل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا معایب و محاسن تک فرزندی را مورد بررسی قرار داده و تاکید کرد: در دو حوزه خانواده و جامعه می توانیم این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
وی افزود: واضح است که جمعیت مولد و جوان عامل قدرت، موتور محرک و توسعه یک کشور است. آلمان سالانه 300 هزار مهاجر می پذیرد. در حال حاضر بسیاری از نیروهای پزشکی و به ویژه پرستاری کشور مهاجرت می کند. به کشورهای حاشیه خلیج فارس (بیشتر عمان) و کشورهای غربی مهاجرت می کنند و این کشور را دچار چالش می کند.
حامد برکاتی با اشاره به خانواده های تک فرزند، گفت: غربی ها نکات مثبتی را برای تک فرزندی تعریف کرده اند. از سوی دیگر بر موارد منفی تک فرزندی و اهمیت چند فرزندی نیز تاکید می کنند. طبیعتا تربیت و تامین نیاز تک فرزند بسیار سخت تر است چرا که وابستگی ها بیشتر می شود. تعداد زیادی نیز از 30 سالگی به بعد بارداری را تجربه می کنند. بنابراین فضایی که فرزند با مادر جوانش تعامل کند کمتر است. بنابراین در تربیت بچه دچار چالش و مشکل می شویم.
امید به زندگی در ایران 80 سال می رسد
مدیر کل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اشاره به این که به آینده 30 سال بعد نگاه کنیم، تاکید کرد: 30سال بعد مادر و پدرها سالمند می شوند. در حال حاضر افراد بالای 65 سال دارند کسانی که از آنها مراقبت کنند. بُعد خانوار 30-40 سال پیش حدود 6 بوده یعنی خانواده ها دارای 4 فرزند بودند. بنابراین با هماهنگی می توانند از والدین خود مراقبت کنند. ولی امروز و فردا که جامعه صنعتی تر می شود، اگر کسی برای نگهداری از سالمندان نباشد، زندگی برای سالمندان سخت خواهد شد. امید به زندگی در حال حاضر 75 سالگی بوده و به عبارتی سال های سالمندی افزایش یافته است. در یک دهه آینده به 80 سال نیز می رسد. افرادی که تک فرزند دارند. نظام های حمایتی باید از این سالمندان مراقبت کند و این موضوع به جامعه هزینه ای را تحمیل می کند.
میانگین سنی 32 سال است
حامد برکاتی با بیان این که اول انقلاب میانگین سنی جمعیت 22 سال بود، افزود: در حال حاضر میانگین سنی 32 سال شده است. بُعد خانوار ایران 6 بوده ولی در حال حاضر 3.4 است. حدود 5-6 سال پیش جمعیت مولد کار کشور بیشترین و جوان ترین (15 تا 65 سال) جمعیت دنیا و بالای 71درصد بوده است. الان به 69 درصد رسیده است و تا 10 سال آینده به 65 درصد می رسد. در بهترین حالت انتهای دهه 80 و اوایل دهه 90 بهترین کشور بودیم و 71 درصد نیروی کار مولد داشتیم. کمتر کشوری در دنیا این 71درصد را تجربه کرده است. 29 درصد افراد کودکان زیر 15 و سالمندان بالای 60 بودند. در سال 1420 فقط حدود 28درصد سالند و 7درصد کودک خواهیم داشت. شاخصی غربی ها دارند که اشتباه نیست اما خوشایند نیست به نام شاخص سرباری است. یعنی همان جمعیت زیر 15 و بالای 60 سال به نسبت جمعیت مولد کار. بقیه باید کار کنند تا تمام جنبه های این افراد را تامین کنند. وقتی این شاخص بالا می رود، منابع جامعه بیشتر صرف آن می شود. سود فرزند بیشتر برای جامعه طبیعتا فواید بلندمدتی را در پی دارد.

مهاجرت نیروی کار باهوش ایران به خارج
وی در پاسخ به این سوال که چند درصد نیروی کار کشور مهاجرت کرده اند؟ تاکید کرد: درصدی از مهاجرت نیروی کار در وزارت بهداشت نداریم اما تعداد زیادی از نیروی کار باهوش کشور مهاجرت کرده اند.
حامد برکاتی در پاسخ به این سوال که این مهاجرت به کشور چه ضربه ای می زند؟ گفت: عملا خزانه ژنی کشور در حال خالی شدن است. درصد بالایی از افرادی که در المپیادها رتبه آورده اند، فارغ التحصیلان دانشگاه های ممتاز (تهران، شریف و...) و... مهاجرت می کنند و غرب نیز فرش قرمز زیر پای شان پهن می کند و امکانات خوبی در اختیارشان می گذارد چون آنها خزانه ژنی و آی.کیوی ایران هستند. در دراز مدت کشور ضرر می کند و خزانه ژنی افت می کند و در 15-20 سال گذشته سطح آی.کیوی کشور افت کرده است. آمارهای بین المللی نشان می دهند که سطح آی. کیوی ایران افت کرده و عمده دلیل آن نیز مهاجرت مغزهاست.
پایان پیام/

« سند تحول بنیادین » تکیه کلام و محل رجوع بسیاری از گفتارهای مسئولان است .
کم تر مسئولی را در آموزش و پرورش می توان یافت که در حرف هایش گریزی بر این سند نزند و آن را نسخه شفابخشی برای بحران های آموزشی و چالش های آن معرفی نکند اما همین سند با همه نقدهایی که بر آن وارد است به حوزه " عمل " که می رسد رنگ می بازد .
فصل سوم سند تحول بنیادین به " چشم انداز " اختصاص دارد .
برای مدرسه ، پانزده ویژگی بر شمرده شده است . مثلا دو ویژگی که برای مدرسه جایگاهی قائل شده اند چنین هستند :
« برخوردار از قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی در حوزههای عملیاتی در چارچوب سیاستهای محلی، منطقهای و ملی .
دارای ظرفیت تصمیمسازی برای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی »

در « آیین نامه اجرایی مدارس » که مصوب شورای عالی آموزش و پرورش در دو دهه قبل است یکی از ارکان مدرسه را « شورای مدرسه » تعریف کرده است .
برای این رکن مهم در مدرسه 29 وظیفه و اختیار تعریف شده است .
بند هشتم از این اختیارات به صراحت بیان می کند : بحث و اتخاذ تصميم در مورد چگونگي برگزاري امتحانات با رعايت مقررات و دستورالعمل هاي مربوط
با وجود صراحت قانون بر استقلال مدرسه در حوزه تصمیم گیری در این مورد اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش مواضع دوگانه و عاری از صداقت در این مورد داشته و در عمل احترام و شانی برای جایگاه مدرسه قائل نشده اند .
در « شیوه نامه برگزاری امتحانات در نیم سال نخست سال تحصیلی جاری » که پیش تر توسط مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش صادر گردیده است هیچ اسمی از مدرسه در این مورد برده نشده است .
در ابتدای شیوه نامه چنین آمده است :
در شرایطی که امکان حضور فیزیکی دانش آموزان فراهم باشد، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، مطابق آیین نامه هاي مربوط دوره هاي تحصیلی و با رعایت کامل شیوه نامه هاي بهداشتی انجام می گیرد .
در شیوه نامه مذکور علی رغم شعار و تبلیغات وزیر آموزش و پرورش و سایر هیچ گونه جایگاه مشخص و شفافی برای « شورای مدرسه » تعریف و تببین نشده است .
مرور مواضع و عملکرد مسئولان این وزارتخانه در دوره 10 ماهه پس از شیوع کرونا و تعطیلی مدارس نشان می دهند که آن ها نه تنها هویت حرفه ای مدرسه و جایگاه قانونی این سازمان مهم را به رسمیت نشناخته اند بلکه با مواضع دستوری و از بالا به پایین اجازه نداده اند که مدرسه تنفس کرده و ارکان قانونی آن حتی به وظایف قانونی خود عمل کنند .
« مدرسه » را می توان سلول زنده و بخش ارگانیک نظام آموزشی دانست . به عبارت دیگر ؛ مدرسه نبض و خاستگاه اصلاحات و تحولات آموزشی است .
« قد مدرسه » برآیندی از تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های مسئولان و مقاماتی است که البته در برابر عملکرد خود پاسخ گو نبوده اند.
پرسش این است مدرسه ای که قرار است مطابق سند تحول بنیادین اش نقشی مهم و ارزنده تر ترسیم افق چشمانداز 1404 ایفا کند اما چگونه است که حتی اختیار تصمیم گیری و آزادی عمل در مورد یک مساله ساده و اجرایی مانند برگزاری امتحانات داخلی اش را ندارد ؟
اگر قرار است مطابق اسناد بالادستی و سخنان شعاری مسئولان ، مدرسه نقشی در میانه تحولات داشته باشد نوع نگاه به آن باید متحول شود .
برای خروج از بحران و بن بست ناکارآمدی نظام آموزشی و پدیده " مرگ مدرسه " چاره ای جز تغییر پارادایم ها و ارتقای اساسی جایگاه این واحد بنیادین و ارگانیک از رکود و اینرسی ایستگاه اجرای بخشنامه های تکراری و بی فایده نداریم .

امتحانات ترم اول دانشآموزان بالاخره آغاز شد، اما با چاشنی چنددستگی که علت آن صدور بخشنامههای مبهم و سپس صحبتهای نامفهوم و بعضا متناقض مدیران وزارتی و استانی آموزش و پرورش در اینباره است؛ اظهارنظرهایی که ادامه دارد و آن سوی میدان دانشآموزان، معلمان و مدیران مدارس را سردرگم کرده است؛ مشابه اتفاقی که برای برگزاری امتحانات خرداد 99، کنکور سراسری دانشگاهها و سپس بازگشایی مدارس در دوران کرونا افتاد و استرس زیادی را به جامعه مخاطب خود وارد کرد.
سناریوی اول چه بود؟
اولین بخشنامه مربوط به امتحانات ترم اول مدارس، 29 آذر امسال منتشر شد. خسرو ساکی، رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزش وزارت آموزش و پرورش درباره علت این تأخیر طولانی به همشهری گفته بود: «میخواهیم یک بخشنامه دقیق و منسجم صادر کنیم و برای همین تصمیمگیری در اینباره طولانی شد. بهزودی دانشآموزان بهطور شفاف خواهند فهمید که امتحاناتشان چگونه برگزار میشود.»
بعد از 2 روز از این گفتوگو، بخشنامه نحوه برگزاری امتحانات دی سال 1399منتشر شد. در ابتدای آن آمده بود: «در شرایطی که امکان حضور فیزیکی دانشآموزان فراهم باشد، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مطابق آییننامههای مربوط به دورههای تحصیلی و با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی انجام میگیرد. درصورتی که به تشخیص معلم و تأیید مدیر مدرسه، امکان ارزشیابی پایانی بهصورت برخط (آنلاین) فراهم نباشد، معلم میتواند از ارزشیابی تکوینی نوبت اول، برای تعیین نمره پایانی دانشآموزان استفاده کند.»
درباره امتحانات پایه دوازدهم هم عنوان شده بود: «ارزشیابی دروس داخلی و امتحانات نهایی دانشآموزان پایه دوازدهم مدارس روزانه که در شهریورماه موفق به کسب نمره قبولی در برخی از دروس نشدهاند و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی-تربیتی نیمسال اول دروس حضوری و غیرحضوری غیرنهایی داوطلبان آزاد و دانشآموزان مدارس بزرگسالان، آموزش از راه دور، ایثارگران، براساس تبصره ذیل بند۹ مصوب جلسه۹۷۷ تاریخ۱۳ آذرماه ۹۹ شورایعالی آموزش و پرورش و مجوز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر، مطابق آیینها و ضوابط مربوط، در تمام شرایط با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی بهصورت حضوری انجام میشود.»

تغییر مداوم بخشنامه امتحانات
این بخشنامه کلی، اختیار تصمیمگیری درباره چگونگی برگزاری امتحانات را به مدیران مناطق آموزشی استانها سپرده بود و همین شد که یک تا 2 روز بعد از صدور آن، مدیران کل آموزش و پرورش استانها با رسانهها مصاحبه کرده و نحوه برگزاری امتحانات در استان خود را تشریح کردند. بهطور نمونه مسعود ثقفی، سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران با رسانهها مصاحبه کرد و گفت که تمام امتحانات در تهران به جز پایه دوازدهم غیرحضوری است. اما باز هم مسئولان وزارتی با صحبتهای متعددشان و اضافه کردن تبصره به بخشنامه اصلی بر سردرگمی دانشآموزان و معلمان دامن زدند و نشان دادند که اختیار در دست مدیران استانی نیست. بهطور نمونه ساکی، رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزش وزارت آموزش و پرورش روز سیام آذرماه در رسانهها اعلام کرد: «در اجرای تبصره ذیل بند «ب» این بخشنامه، برگزاری حضوری ارزشیابی تحصیلی و تربیتی پایههای اول و دوم ابتدایی، فقط در مناطق دارای وضعیت زرد و پس از اخذ مجوز کتبی از کارگروه مدیریت و کنترل بیماری کرونا استان امکانپذیر است.»
از سوی دیگر، سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا این مصوبه را به صراحت رد کرد و گفت: «بحثی در هفته گذشته مبنی بر بازگشایی پایههای اول و دوم ابتدایی مطرح شده بود که دانشآموزان بتوانند در مدارس حضور داشته باشند که در کمیته تخصصی رأی نیاورد و همچنان مدارس غیرحضوری خواهند بود تا شرایط بهتری فراهم شود. بعد از اجرای واکسیناسیون و قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا امیدواریم در سال آینده به سمت بازگشایی مدارس حرکت کنیم. بنابراین مدارس همچنان غیرحضوری خواهند بود و پیشنهاد حضور پایههای اول و دوم ابتدایی هم مصوب نشده است.»
خودمختاری مدارس غیردولتی در امتحانات
ابهام در برگزاری امتحانات وقتی پیچیدهتر شد که گروهی از معلمان و دانشآموزان مدارس غیردولتی گفتند به آنها اعلام شده که امتحاناتشان حضوری است. کاربران زیادی در شبکههای مجازی متن آییننامه امتحانات این مدارس و الزام بر حضور دانشآموزان را در شهرهای نارنجی منتشر کردند و گفتند که چرا باید مدیران مدارس غیردولتی مستقل و خارج از تصمیمات وزارتخانه در اینباره تصمیم بگیرند؟ چرا مسئولان وزارتی حتی حاضر نیستند در مسئله برگزاری امتحانات اختیار را به مدیران استانی و مدارس بدهند؟
اواسط هفته گذشته، تعداد مدارس غیردولتی که قصد برگزاری حضوری امتحانات را دارند، آنقدر زیاد شد که مسئولان آموزش و پرورش مجبور به پاسخ گویی شدند. عبدالرضا فولادوند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران به ایلنا در اینباره گفت: «هر مدرسهای که در تهران بخواهد بهصورت حضوری امتحان بگیرد، تخلف انجام داده است و ما نیز بهشدت با آنها برخورد میکنیم. خانوادهها هم نباید زیر بار امتحان حضوری بروند. این را هم اعلام کردیم که با مدارس غیردولتی هم بابت برگزاری آزمون حضوری شوخی نداریم. در عین حال که آنها همکاران ما هستند، اما سلامت دانشآموزان برای ما اهمیت بیشتری دارد.»

میخواستیم دانشآموزان درس بخوانند
فولادوند درباره علت تغییر مداوم بخشنامه امتحانات دیماه از سوی مسئولان آموزش و پرورش گفته: «در برخی موارد ما در حساب و کتابهایمان تصمیمات دقیقی میگیریم، اما وقتی متوجه میشویم که یک جای کار ایراد دارد به ناچار آن تصمیم را تغییر میدهیم یا در مقابل آن، انعطاف به خرج میدهیم. ما اکنون در یک زیستبوم جدید قرار گرفتهایم و براساس آن دقیقتر تصمیمگیری میکنیم. همچنین تلاش میکنیم تصمیمات به صحت و درستی نزدیک باشد؛ زیرا جمعیت هدف ما جمعیت گستردهای است و شاید هم به این دلیل است که تصمیمات آموزش و پرورش دچار تغییر میشود. من قبول دارم که ما برخی کارها را دوباره تجربه میکنیم و این دانشآموزان هستند که هزینه آن را میدهند.»
او همچنین گفته است:«ما در تهران اعلام کردیم که امتحانات حضوری است تا دانشآموزان بهتر درس بخوانند و با جدیت بیشتری دروس را از طریق تبلت یا گوشی دنبال کنند. دانشآموزان با این رویه ضرر نکردند، آنها درسها را با نیت آزمون حضوری خوانده بودند. در هر صورت این اتفاقات باید تجربه شود تا ما را به هدف نزدیک کند. البته ما بهتنهایی تصمیمگیری نمیکنیم، بلکه ستاد ملی مقابله با کرونا نیز باید به ما برای تصمیماتی که میگیریم، مجوز دهد.»
امتحانات مجازی با دشواری
اما ماجرای پیچیده برگزاری امتحانات به همینجا ختم نمیشود و مسائل متعدد دیگری هم در اینباره مطرح است که آموزش و پرورش تاکنون راهکاری برای آنها ارائه نداده. بهطور نمونه برخی معلمان عنوان میکنند دانشآموزان زیادی دسترسی به لوازم هوشمند ندارند و تا الان با تلویزیون و جزوه درس خواندهاند و حالا برای امتحانات مجازی بلاتکلیف ماندهاند، یا دانشآموزانی هستند که بهصورت اشتراکی با خواهر یا برادرشان از یک موبایل استفاده میکنند و حالا امتحاناتشان همزمان شده است.
علی پورخضری، معلم پایه ششم ابتدایی در اینباره میگوید: «دانشآموز پیام داده که امتحان من و برادرم که پایه نهم است، هر دو ساعت 10صبح است. ما چه کار کنیم؟ این مشکل بسیاری از دانشآموزان دیگر در مناطق نارنجی و زرد است، ولی آیا مدیران آموزش و پرورش اصلا به این موضوع فکر کرده بودند؟»
پورخضری انتقاد کرد که چرا مسئولان آموزش و پرورش از قبل به همه احتمالات فکر نمیکنند تا جامعه آموزشی دچار التهاب نشود؛ «برگزاری امتحان که یک رویداد همیشگی و ثابت است و همه میدانستند که باید برگزار شود، پس چرا به مشکلاتی از این دست فکر نکردند؟ چرا منتظر میمانند که مشکلات خودشان را در میدان عمل نشان دهند و بعد که حسابی هرج و مرج ایجاد شد، تصمیم بگیرند؛ تازه در بسیاری از موارد تصمیم هم نمیگیرند.» او ادامه داد: «چرا مسئولان وزارتی حتی حاضر نیستند در مسئله برگزاری امتحانات اختیار را به مدیران استانی و مدارس بدهند؟ این همه تمرکزگرایی در شرایطی که کرونا نقطه به نقطه متفاوت عمل میکند، چه معنا دارد؟ این مسئله که دیگر محتوای درسی نیست که بخواهند از بالا اعمالنظر کنند، یک کار اجرایی است که خطری هم برای آنها ندارد.» به گفته وزیر آموزش و پرورش 3میلیون و 500هزار دانشآموز دسترسی به لوازم هوشمند ندارند که تعداد زیادی از آنها در مناطق قرمز و نارنجی کرونا که امتحانات غیرحضوری برگزار میشود، زندگی میکنند؛ دانشآموزانی که از تحصیل مجازی محروم بودند و حالا از امتحانات محروم شدهاند.
