صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« منِ معلم در این جامعه با کدام درون دادها ، برون دادهایی درخور تحسین به جامعه بدهم که ارزش و منزلت دانش ، علم ، تعلیم و تربیت و معلم در آن ، والاترین هدف باشد ؟ »

داستان انگیزه های به تحلیل رفته معلمان از استخدام تا بازنشستگی

مینو امامی/ دبیر بازنشسته

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

پیش گفتار
قبل از روایت داستانِ " انگیزه های به تحلیل رفته معلمان طی دوران استخدام تا بازنشستگی " ، لازم است اشاره نمایم که هر یک از ما معلمان ، بهتر و بیشتر از هر بازرس ، رئیس ، مدیر ، همکار ، دانش آموز و اولیایی ، به قابلیت های ذاتی و اکتسابی و همچنین توانایی های عملی خود در امر تدریس واقفیم . پس امیدوارم متن زیر جایی برای هیچ گِله ای باقی نگذارد . در ضمن چون بنده سال 91 بازنشسته شده ام ، از برخی از شرایط جدید در مدارس ، ( به جز دوران بحرانی ویروس کرونا یا کووید -‏‏ 19 ) بی اطلاع هستم . لذا در صورت علاقه مندی و تمایل می توانید در ذیل یادداشت فوق ، موارد مورد نظر خود را مرقوم نمایید.

مقدمه
نسل من در دوران کودکی کمتر به شغل آینده می اندیشید . نه تمنا و فشاری از سوی خانواده برای خیال بافی در این مورد وجود داشت و نه شرایط مدرسه و یا تربیتی ما چنین خط و ربطی را دنبال می کرد. حتی تا دریافت دیپلم یک بار هم برای ما انشایی مبنی بر این که در آینده می خواهید چه کاره شوید ، از سوی معلمان ادبیات داده نشد. البته در این خصوص کودکانی خوش شانس بوده ایم چون : تحت فشار انتخاب تحمیلی والدین قرار نگرفته ایم ، اَلکی و خارج از حد توان و سطح یادگیری مان مجبور به نوشتن انشا با یک سری داستان های خیالی دست نیافتنی برای شغل مورد نظر خود در آینده نشده ایم و از همه مهم تر با تلاش و یا بدون هر نوع درایتی ، هنگام عدم تحقق رؤیا های مان ، افسرده ، ناراحت و غمگین نیز نشدیم و یا به دلیل شکست در آزمون کنکور ، خودکشی نکرده ایم .

امروز برخلاف دیروز ، به قول یک سخنران ، همه پشت قنداق نوزاد خود می زنند و از همان ابتدا می گویند : فرزند دکترم ، فرزند مهندسم ! اما کسی نمی گوید فرزند راننده ، بقال و یا کارگرم . ( هر چند دیگر قنداق نوزادی باقی نمانده و در مناطق شهری منسوخ گردیده است ولی هنوز در مناطق روستایی و عشایری رواج دارد ) . آرزوی چنین مشاغلی توسط والدین و اهمیت بسیار رفیع مدرک تحصیلی دانشگاهی ، باعث شده است تا بیشتر نوزادان از اساس دکتر مهندس دنیا بیایند . این آرزوها یا حسرت خود والدین هست که از رسیدن بدان ناکام مانده اند و یا آنان قصد ربودن گوی سبقت را در یک ماراتن فامیلی و چشم هم چشمی با دیگر شرکت کنندگان دارند .

با چنین توقّع و انتظاری بدون در نظر گرفتن توانایی های کودکان و واقعیت های زندگی و جامعه ، سلامتی ، شادابی و نشاط کودکان را با اختلالاتی همچون استرس ، اضطراب و نگرانی عجین ساختیم . سرنوشتی که بعد از اخذ دیپلم و در مبارزه با دیو کنکور و حسرت ورود به دانشگاه ، برای دانش آموزان رقم زده ایم . و فراموش نکرده ایم تلخ نامه انواع آزمون های تستی دوره ابتدایی را که علیرغم به پایان رسیدن کابوس 4 دهه ای ، هنوز اثرات زیانبار آن در وجود کودکان آن دوران درونی گردید و بر تار و پود اخلاق و شخصیت آنان اثراتی مخرب و عمیق گذاشت .

البته لازم به یادآوری است که ما دیروز ، اولین تست زندگی خود را بعد دیپلم و هنگام آمادگی جهت شرکت در کنکور زدیم . سئوالات کلاسی و یا نهایی ما هرگز تستی نبودند و همانند امروز ، اختاپوس هایی در لوای آموزشگاه های تقویتی و کنکور وجود نداشت . تنها واحد آموزشگاهی کنکور آن زمان ، مؤسسه ای به نام کانون در شهر تبریز بود . جهت شرکت در کلاس های عمومی و اختصاصی کنکور به اقتضای زمان ، فقط بعد از دریافت دیپلم ، در آن ثبت نام می کردیم و مانند دانش آموزان امروزی از کلاس اول متوسطه تا آخر دبیرستان بعد زنگ آخر مدرسه خسته ، گرسنه و خواب آلود به کلاس کنکور نمی رفتیم و یا از 8 - 7 سالگی تمرین تست زنی نداشتیم !

اگر روند اعلام اسامی قبول شدگان کنکور را نیز در چرخ فلک خاطرات خود بچرخانیم ، برای خود سیر تکاملی داشته است. مثلا دهه 40 و قبل آن ، تعداد قبول شدگان کنکور و دانشگاه ها آنقدر کم بود که اسامی قبول شدگان از طریق رادیو قرائت می شد . دهه 50 تا 80 ، از طریق روزنامه ها و جراید پرمخاطب و نهایت بعدها و تا امروز از طریق سایت سنجش و اینترنت ، اسامی قبول شدگان اعلام می شود .

به هر حال بیشتر تحصیل کرده ها ، روزی استخدام می شوند ، البته اگر واقع بین باشیم به دلیل وجود موانعی در جامعه ما توفیق استخدام نصیب همه آنان نمی گردد ، موانعی همچون : بحران بیکاری ، چند شغله بودن درصدی از جمعیت ، عدم وجود قابلیت استخدام نیروهای جدید در سازمانهای دولتی و استفاده مجدد از نیروهای بازنشسته به دو دلیل کمبود نیرو و مستفیض شدن از تجارب حرفه ای آنان ، نبود تناسب و هماهنگی مدیریتی دو مقوله آموزش و اشتغال در بین دو وزارتخانه آموزش و پرورش و علوم و فناوری و سیر موازی آن بدون هر نوع فرآیند مطلوب جدید .

تعریف انگیزه و انگیزش
قبل از ادامه بحث ، برای تشخیص بهتر دو واژه انگیزه و انگیزش ، باید گفت : اصولا انگیزه ، علت و دلیل رفتار است. انگیزه و انگیزش غالباً به صورت مترادف به کار می ­روند. با این حال می ­توان انگیزه را دقیق ­تر از انگیزش دانست ، به این صورت که انگیزش را عامل کلی رفتار اما انگیزه را می توان علت اختصاص یک رفتار خاص به حساب آورد (روسل Russell ) . (1)

طرح سئوال
در اینجا قصد دارم پاسخی برای این سئوال بیابم که :
چرا انگیزه های یک معلم تازه استخدام شده در مناطق محروم بسیار زیاد است و به تدریج با افزایش مدت خدمت ، این انگیزه ها کم رنگ و کم اثر می شود ؟ آیا افزایش سن یک معلم و یا خستگی تدریجی او ، دلیل کاهش انگیزه خدمت یک معلم هست ؟ یا دلیل اصلی در تاروپود نظام آموزشی ما نهفته است ؟ البته این پرسش شاید در مورد تمامی مشاغل صِدق کند ، اما مصداق آن برای ما معلمان چون ملموس تر هست و اینجا درد دل اختصاصی مد نظر هست ، پس در مورد خودمان سخن می گویم .

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

عوامل کاهنده انگیزه شغلی معلمان
برخی از عوامل زیر در مورد همه معلمان صدق می کند و برخی فقط به گروهی خاص اطلاق می گردد . اما به هر حال همه ما در یک فضای مشخص فعالیت داریم و از همه چیز موجود در آن ، متأثر می شویم ، پس هر کدام تأثیر سهم خود را در کاهش انگیزه و انگیزش دریافت می کنیم .

1) فرساینده بودن شغل معلمی با ندید گرفتن خلاقیت و آزادی عمل معلم در کلاس درس ، دادن نقش سرگروهبانی یک سربازخانه به معلم در کلاس درس برای ساکت نشاندن دانش آموزان که بر امر یادگیری از نظر شما تفوق دارد ، القای معنای مؤدب بودن با مفهوم سکوت در مقابل بزرگتر از خود و دست روی زانو گذاشتن و صمٌ بکمٌ عمیٌ و بی اراده گشتن ، نداشتن امنیت شغلی و محکوم کردن او با اولین خطا و درج در پرونده ( نوع خطای یک معلم هم ظرفیت تفکر دارد ) ، از دلایل پنهان کاهش انگیزه معلمان است . خشک و بی روح گشتن ، نیازی به انگیزش ندارد.

2 ) کدام مقام اداری و در چه زمانی با حضور خود در مدارس به درد دل معلمان گوش داده است ؟ اگر هم نشستی با آنان داشتید در جمع تنهای معلمان خواستید که پتۀ مدیر را روی آب بریزد و یا برعکس . لابد اگر در یک سازمان افراد را به جان یکدیگر بیندازید ، اسرار افشا می شوند و در یک غربالگری ناعادلانه ، عده ای مستحق مجازات می شوند و یا با دادن پند و مذمت ، حس ستادی بودن خود را ارضا می نمایید .

معلمان اصولا قشری محافظه کارند و این حس از مستخدم دولت بودن آنان نشأت می گیرد ، گویی به جز آنان گروه های شغلی دیگر در استخدام دولت نیستند !! معلمان با قرار گرفتن در یک تونل تاریک تاریخی ، در گذشته 7 دهه ای که حساسیت و اهمیت کار دولتی را در تواضع و سر به زیری ، معرّفی می کرد ، سکوت را ترجیح می دهند . و چون در بین مردم به دلیل بالا بودن نرخ بیسوادی محترم شمرده می شد ، این مطیع و منقاد بودن برای او بیشتر القا شده است . شما چنین پتانسیلی را از دوران دانش آموزی در وجود افراد ایجاد کرده اید. در محیط مدرسه ، تربیت معلم ، دانشگاه و فضای سازمانی همیشه عده ای مساعد همکاری در امر سخن چینی و غیبت و افترازنی به دیگران بوده و هستند. کسی که تابع مطلق هست نیازی به انگیزه ندارد .

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

3 ) در جامعه ما حتی انگیزه آنانی که با عشق و علاقه و به تأسی از آرزوهای دوران کودکی خود معلم شده اند ، طی چند سال خدمت ، تضعیف گردیده است و دیگر خبری از ذوق و اشتیاق اولیه آنان نیست و امروز بسیاری پشیمان نیز هستند . چطور ممکن است چشم خود را به وجود چنین واقعیتی ببندیم و اجازه دهیم تا نقش معلمی در این جامعه به رفیع ترین درجه استیصال برسد ؟
شما هرگز معلم را نمی بینید ، آنها از نظر شما کارمند دولت اند پس مجبورند بر اساس آئین نامه ها و بخشنامه ها و در یک قالب از پیش تعیین شده عمل کنند . روح آزادی عمل و تفکر معلمان را با نادیده گرفتن خلاقیت و اختیار او ، در همان اول استخدام در حجله کُشتید تا درس عبرتی باشد برای باقی مدت خدمت او . معلمان در هیچ فعالیتی مربوط به خود ، مشارکت ندارند . تألیف کتاب ، انتخاب کتاب برای تدریس ، نحوه تدریس و ........ هرگز به خود معلمان سپرده نمی شود . البته انجام چنین کاری به معلمان باسواد و حرفه ای نیاز دارد . شما هیچکدام را برای معلمان هموار نمی سازید . یک معلم وقتی هیچ سهمی برای باروری آموزش ندارد چگونه انگیزه ای بالا برای امر تدریس داشته باشد ؟

4 ) شما با بی خاصیت کردن فاکتورهای انگیزشی معلمان ، با زبان بی زبانی به آنان فهماندید که اگر قصد سلامتی در این سیر و سفر شغلی دارید ، می باید پیمایش خط مستقیم را فراموش نکنید. و چه زود همه ما در خواسته های شما غوطه ور شدیم و همان گشتیم که با ساز و کارهای خود ، انتظار آن را داشتید. برای تشدید این بی خاصیتی ، ترفندی معجزه آسا نیز در آستین خود داشتید و آن پایین نگه داشتن سطح حقوق بود. تورم ، شتابان بالا می رفت اما شما ما را در همان ابتدای خط ثابت نگه داشتید ، به زودی فاصله بین من با او در دیگر سازمان ،آنقدر زیاد شد که خود شما هم باور کردید همسانی ، همترازی و برابری اصلا و ابدا شدنی نیست و مدام تکرار کردید بودجه نیست . شما نیز هم زمان با ما در این مسیر به ناتوانی های خود اقرار می کردید . شکاف به وجود آمده پُر شدنی نبود . قیمت سکه شد 7 - 8 برابر حقوق من و ناتوانی من در ظاهر و باطن زندگی ام شد مضحکه خاص و عام . برنامه طنز رسانه ها و کاریکاتورها جلوه گر ذلت من شده بود . شما مرا از عرش معنوی شغل خود به فرش مادی زمانه رساندید. و من دهه ها زیر خط فقر فریاد زدم ، اما شما هر سال با اضافه کردن مبالغی ناچیز ، ما را فریب دادید . البته ما معلمان این 4 دهه هم مقصریم . چون با این اضافات کم ، آن چنان هیجان زده و خوشحال می شدیم که شما را ناجی خود می پنداشتیم. هر سال فروردین ماه و گاه با کمی تأخیر ، حقوق ما به جرم زیاد بودن پرسنل ، قطره ای افزایش یافت و حقوق دیگر سازمانها با توفیق کم بودن نیرو ، 20 تا 40 درصد افزایش یافت و حتی گاه بیشتر . آنان علاوه بر حقوق ثابت از مزایای مناسبتی نیز برخوردار می گشتند و ما هیچ . فاصله ما با کارمندان دیگر بیشتر و بیشتر و انگیزه های معلمان کمتر کمتر شد . زمان در آموزش و پرورش بیشتر از تمامی سازمان های دیگر تلف می شود و با عادت دادن عناصر این وزارتخانه به چنین آشفته بازاری ، سرمایه های هنگفتی بیهوده هدر می رود.

این داستان شبیه ماجرای پر کردن زمینی است که ریسک رانش دارد ، هر دائم برای پر کردن گسله های ایجاد شده ، نخاله های ساختمانی دیگر محلات را کامیون کامیون به آن محل می آورید تا احتمال خطر را به حداقل ممکن برسانید و چون عقل قد نمی دهد تا از مهارت و تجربه نیروهای فنی و مهندسی در چنین مواردی استفاده شود این داستانِ ماه ها و سال های مدیریت شما می گردد .
این واقعیت تلخ ، یکی از اصلی ترین عوامل قتل انگیزه شغلی معلمان بود. چون خود شما می خواستید ما در چنین ناتوانی ، فرصت قد کشیدن و تبدیل شدن به مرجع آگاهی جامعه را تصوری غیرممکن بدانیم . و با مدیریت مشقی و رونویسی از شیوه مدیریتی وزرای قبلی و بدون ایجاد هر نوع تغییر رده ای در پست های معاونتی وزارتخانه ، امانت داری قابل اعتماد برای دولت گردیدید . اما دیگر وزیر معلمان نبودید بلکه یکی از وزرای هیئت دولت بودید که به آرمان های آن وفادار مانده بودید. پس شکافی دیگر بیم معلمان و وزیر ایجاد شد و معلمان بی انگیزه تر .

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

5 ) یا وزیر و معاونان او و رئیس و اعضای کمیسیون آموزشی مجلس ، مطالب رسانه های تخصصی فرهنگیان و معلمان را مطالعه کردند اما به جز موارد بسیار نادر ، جوابیه ای نفرستادند یا واکنشی نشان ندادند . طبیعی است اگر چنین می کردند همه ما باور می کردیم که وزیر و دیگر نیروهای ستادی در وزارتخانه ، دردنامه ها ، شکوائیه ها و گلایه های ما را مطالعه می کنند و حقی برای ما ایجاد می شد تا دفعات بعد نیز پاسخ دهید و اگر نمی دادید شکایت بیشتر می شد . اما حیف آرامش و سکوت نیست که آن را چنین قربانی بسازید ؟ و فراموش کردید که فریادهای بدون دادرس به تدریج تبدیل به آتش زیر خاکستر می شوند و حداقل اثر آن بی انگیزگی در انجام شرح وظایف است. معلمان اصولا قشری محافظه کارند و این حس از مستخدم دولت بودن آنان نشأت می گیرد ، گویی به جز آنان گروه های شغلی دیگر در استخدام دولت نیستند !

6 ) نوشتن طرح درسی در برهه ای ، سفارش مؤکد کارکنان ستادی بود . آنها بر مدیر مدرسه و ایشان بر ما معلمان فشار وارد می آوردند که بدون تهیه و در دسترس داشتن آن ، به کلاس درس نرویم و گروه های آموزشی نیز گویا به جز رؤیت آن روی میز معلم ، وظیفه ای دیگر نداشته اند. در آن زمان تنها تصور وزارتخانه ایجاد تحول چشمگیر در وضعیت آموزشی با تدوین طرح درسی توسط معلمان بود. بعد آموزش هوشمند عَلَم شد و آن نیز به همین سرنوشت مبتلا شد و در نهایت برای هر دو نتیجه ای واحد رقم خورد. با تهیه یک نمونه طرح درسی و یا یک سی دی از تدریس هوشمند ما فقط از یک فصل یا بخش کتاب درسی که تدریس می کردیم و ضمیمه کردن آن به پرونده مان ، ما از مصیبت بزرگی رهایی یافتیم . مابقی معلمان اگر باز به این دو کار مشغول ماندند ، بنا به ذوق و حسابگری شخصی شان بود و گر نه آتش بس اعلام شده بود و ما معلمان دیگر به لحاظ این دو مورد آزار نمی شنیدیم . این سفت کن شل کن ، بازار آشفته ای گردیده بود در جریان کلاس رفتن ما . قدری سست اراده گردیده بودیم . معلمان تنها نعمتی که داشتند به حال خود رها بودند و با توسل به وجدان و تجربه خود تدریس می کردند ، اما با باز شدن حساب های جدید و مداخله گرایانه ، انگیزه آنان کمی مُکدّر شده بود.

7 ) از عوامل دیگر تضعیف انگیزه معلمان ، دادن گروه تشویقی به ریزفاکتورهایی بود که مشمول همه معلمان نمی شد . همه ما معلمان با آنها آشنا هستیم پس با ذکر نام هر یک ، قصد ایجاد حساسیت بیشتر را ندارم . چون قصدم اشاره به عدم برابری همه در احراز یک امتیاز انگیزشی است . پس یک دو معلم خاص در بین ما در مدرسه ای ، تا گروه 16 جهید و ما در همان گروه 10 یا 11 درجا زدیم . شخصا معتقدم که یک فرد باوجدان متعهد است تا با تمام قوا در خدمت دانش آموزان باشد و همه دانش آموزان کودکان ما هستند و آنان حق دارند تا با مفاهیمی چون عدالت و محبت و صمیمیت آشنا شوند. اما شرایط نامساعد و ناهمگن ارزشگذاری شما ، حس بی عدالتی را در وجود معلمان ایجاد و تقویت کرد . ما معلمان درک کردیم که با معیارهایی نابرابر ، عدالتی محقق نمی شود و بتدریج کم انگیزه شدیم .

8 ) بعد بخشنامه های زیادی به مدارس جاری شد و ارزشیابی 100 امتیازی به جنگ ما آمد و فعالیت های غیرآموزشی نیز در جرگه مفاد ارزشیابی گنجانده شد. بخشی به تألیفات معلمان اختصاص یافت و چون ما ایرانیان استادکار دور زدن قوانین غلط شما هستیم پس آنان نیز بیکار ننشستند و شروع کردند به دادن عناوین تحقیقی به دانش آموزان کلاس های خود. دانش آموزان هم چون پرورده همین نظام هستند شروع کردند به کپی پیست مطالب جدید و تاریخ مصرف گذشته سایت ها و وبلاگ های گوناگون . بعد پرینت و گرفتن جلدی رنگین و چشمگیر منگنه دار یا با مقوای نازک گلاسه و درشت نویسی عنوان و درج نام ما به عنوان استاد راهنما !! در صفحه اول . و برخی از معلمان با تقدیم مجموعه چند جلدی از این زرنگ بازی را به ادارات منطقه و ناحیه خود بردند و با درج در پرونده صاحب امتیازاتی بادآورده شدند تا امتیاز ارزشیابی آنان بالا رود و بتوانند گروه تشویقی دریافت کنند . اما همه چنین نکردند و عده ای در خلوتِ با وجدان خود متوجه شدند که این نوعی دزدی خبیثانه است و دور از شأن یک معلم . پس قید امتیاز 100 را زدند و به کار صادقانه خود ادامه دادند . اما حس بی عدالتی با نوسان دو کفه ترازو ، روح آنان را آزار می داد و بتدریج بی انگیزه شدند . احتمالا قصه خرید و فروش پایان نامه ها از همین جا به دانش آموزان ، آموزش داده شده است و از موارد " آموزش پنهان " ما در مدارس هست که بعدها به دانشگاه و جامعه نیز تسرّی یافته است . یک آسیب آموزشی بسیار موذی و مخرب در جامعه کنونی ما که جهت ریشه یابی و حذف آن نیز چون بسیاری از موارد دیگر عاجزیم .

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

9 ) شرکت در جشنواره تدریس برتر ، ساز و کار دیگری برای چینش و امتیاز دهی معلمان شد. روحیات افراد شبیه هم نیست پس تفاوت های فردی عده ای جسور و بی باک را آماده حضور در چنین مسابقه ای ساخت و اکثریت به دلایل شخصی و یا ویژگی های رفتاری و به حساب اصول اعتقادی خود ، به کسب امتیاز از این طریق نیز راضی نشدند. در این میان تردیدها متولد شد . دیگران به او تردید کردند که یک معلم چرا نباید در حرفه خود آماده هماوردی با دیگر همکاران خود باشد ؟ و خود معلم به خویشتنِ خویش تردید کرد که چرا من در چنین جشنواره ای قادر نیستم شرکت نمایم ؟ لذا کم کم در مقایسه خود با رتبه های برتر جشنواره ، به توانایی های خود دچار شبهه شد. یک وَهم پنهان در وجود او لانه کرد که پاسخی برای حسابگری نداشت.

10 ) فعالیت های پرورشی نیز فاکتور دیگری برای دریافت امتیاز معرّفی شد و چون پرورش از آموزش جدا بود ، کثیری ترجیح دادند به همان آموزش مشغول باشند پس امتیازی هم کسب نکردند.

11 ) البته عده ای هم نیازی به انجام فعالیت ویژه ای نداشتند و آنان با خوش رقصی ، چاپلوسی و تملّق در دل مدیران و در فضای گرم کادر دفتر ، با سود استفاده از ضعف مدیران ، تبدیل به یکی از آنان شد و رفیق گرمابه و گلستان یکدیگر گشتند . طبیعی است که دستان مدیر هنگام جمع آوری امتیازات ، بلرزد و برخورد ویژه ای داشته باشد.

12 ) تشویق های روی کاغذ تذهیب شده برّاق هم که نه به دلیل تشخیص و برجسته سازی کفایت توانایی های تدریس و بازدهی معلمان بلکه بیشتر به عنوان یک مانور در دستان رؤسای ادارات نواحی و مناطق شهری و روستایی بود که گه گاهی به همه یا فقط به عده ای انگشت شمار در بین مجموع همکاران 40 نفری می دادید. و گاه فقط بر روی یک برگ A4 و بسیار بی ذوق . بیشتر آنها مناسبتی بود تا شاخصی لایق برای تشویق . چون بِستر شایسته برای ارزش گذاری ندارید ، پس ارزشگذاری های شما بیشتر برخاسته از بهانه بود تا بها . تشویق به دلیل دهه فجر ، روز زن یا مرد ، روز معلم ، به دلیل افتخار ورود جناب رئیس یا مدیر کل به مدرسه و دست خالی نبودن ایشان و جاده صاف کنی برای جلب اعتماد و تثبیت سکوت دائمی آنان . تا لب به گلایه و شکوائیه نگشایند و خیال ایشان از امن بودن محیط مدرسه و در بین همکاران آسوده گردد تا در ارسال گزارش به بالا دستان سربلند باشد ، شاید از این قِبل یک تشویقی هم جناب رئیس از وزیر یا تقدیر نامه از استاندار و فرماندار جهت حفظ امنیت شهر دریافت نماید. افتخار پشت افتخار .

13 ) اگر شما بعد طی مراحلی و پس از چندین سال ، شرایط تدریس در منطقه محل زندگی خود را می یافتید که انرژی تان بیهوده هدر نرود و دغدغه دور بودن مسیر خانه و مدرسه را نداشته باشید ، یک دفعه مشاهده می کردید که همسر تازه استخدام شده جنابان شهردار ، فرماندار ، استاندار ، فلان درجه دار یا همسر مدیرکل آموزش و پرورش ، مستقیما و بدون هر نوع سابقه خدمتی در مناطق محروم با شما همکار شده اند . البته چون این افراد سفارشی بودند پس پست داشتند اما کاری برای انجام دادن نداشتند و همیشه آنها را بیکار می دیدید ، برعکس وجود مبارک شان نماد و سمبلی برای سکوت بیشتر شما بود. البته چنین اتفاقی بیشتر در مدارس دخترانه رخ می داد و از شرایط مدارس پسرانه بی اطلاع هستم .

14 ) انتخاب معلمان نمونه از پایین ترین سطح تا وزارتخانه ، دیگر عامل تضعیف انگیزه معلمان بود . این یک انتخاب واقعی نبود چون یک دو نفر از معلمان برای این مهم داوطلب می شدند تا در قیاس با معلمان داوطلب دیگر مدارس و نواحی و مناطق ارزیابی شوند . شما معلمان را به خوبی نمی شناختید تا بر اساس معیارهای کیفی ، او را انتخاب نمایید پس درصد قبولی و حضور مرتب در مدرسه ، نمره ارزشیابی و چند فاکتور دیگر ، شاخص گزینش شما گردید . شادی روز معلم برای ما با غم شهادت استاد مطهری قرین گشته بود که ناخودآگاه دلچسب نبود. بعد خیال کردید که به جای یک روز ، یک هفته روز معلم اعلام شود و با تحریک احساسات کودکان و واداشتن آنان برای آوردن هدایایی بسیار کم ارزش که گاه گل روی قبرستان نیز هدیه داده می شد ، مشکلات مادی معلمان را خواستید تا تخفیف دهید و یا رفع نیاز کنید ! مغز متفکر چنین جریانی ، جایگاه رفیع معلمان را از اوج عزت به حضیض ذلت سوق داد و از همان روزها به بعد ، دیگر معلمان همان خاصیت قبلی خود را در کلاس درس و در بین اولیا و در کوی و برزن نداشتند . همه این موارد معلمان را از شغل خود بیزار ساخت و انگیزه ها سست گردید.

15 ) رسانه ها بالاخص تلویزیون با ارائه فیلم و نمایش و پخش و چاپ گفت و گوهایی ، معلمان را ملعبه برنامه های خود کردند. از سویی زیرنویس اخبار و خبرهای شورانگیز افزایش حقوق معلمان ، دستاویزی شد برای جلب بیننده و ایجاد هیجان در معلمان . وزرای محترم ، هرگز لب به اعتراض نگشودند و از تماشای این روایت تلخ ، حظّی وافر ببردند . تا قدم به تاکسی و اتوبوس و بقال و سوپر مارکت محله می گذاشتی ، همگی با تلخندی نیش دار ، خبر افزایش حقوق را برای ما تکرار می کردند. پس ستون فقرات ما باز لرزید و بی انگیزه تر شدیم .

16 ) ماجرای دیون سالانه را تبدیل کردید به مطالبات معلمان . قانون را به سادگی زیر پا گذاشتید و کسی از شما شکایت نکرد. اصل قانون این بود که طی یک سال جاری ، تمامی حق الزحمه و حق التدریس و..... کارمندان دولتی ، حتما باید از سوی دولت پرداخت شود و گرنه به دیون می رفت و زمان مشخصی جهت پرداخت آن وجود نداشت . این کار به مذاق وزرا و دولت های دیگر نیز خوش آمد و بیش از یک دهه بدان ادامه دادید . شما در همان سال اول که حق و حقوق معلمان را پرداخت نکردید و واکنشی اعتراضی از سوی معلمان ندیدید ، یقین حاصل کردید که بهترین کانال برای شیره مالی است . معصومیتی که شانس بزرگ شما برای تداوم بی عدالتی بود .

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

17 ) استفاده از طرح های بی نتیجه و تغییرات سلیقه ای و شتاب زده وزرا در نظام آموزشی با تغییرات سه دهه گذشته در نظام آموزشی ایران یعنی ( ۵-۳-۴ ) ( ۵ -۳-۳-۱ ) ( ۶-۳-۳ ) ( ۳-۳-۳-۳ ) معلمان را سردرگم و بلاتکلیف ساخت . که البته به دلیل عدم ایجاد تغییرات بنیادی و عدم تبدیل شیوه آموزش سنتی به پیشرفته ، نتایج قابل تحسینی به دست نیاوردید و گر نه اثرات آن را در لابه لای آزمون های بین المللی مشاهده می کردیم . پس تمرکز و انگیزه معلمان با این جهش های بی ثمر ، رنگ باخت . چرا انگیزه های یک معلم تازه استخدام شده در مناطق محروم بسیار زیاد است و به تدریج با افزایش مدت خدمت ، این انگیزه ها کم رنگ و کم اثر می شود ؟

18 ) حجم و محتوای کتب درسی و عدم چاپ کتب جدید و متناسب با نیاز سن و کلاس دانش آموزان ، معلمان را برای تدریس 20 - 10 ساله کتابی ، فرسوده و خسته ساخت .

19 ) انتخاب باری به هر جهت سرگروه های آموزشی برای پر کردن ساعات خالی تدریس آنان و برخورد سلیقه ای آنان با معلمان هم پایه و یا هم رشته ، امنیت شغلی معلمان را خدشه دار ساخت .

20 ) شرایط برگزاری آموزش ضمن خدمت و عاری بودن آنها از نیاز معلمان ، آنان را برای نتیجه گیری مورد انتظار شما به تقلب و سطحی نگری واداشت . دروس ضمن خدمت ، خیلی نادر تخصصی بود و بیشتر قصد القا داشت تا یادگیری و آموزش . پس معلمان فهمیدند که تلاش برای تقویت مهارت تدریس و دانش افزایی ، بیهوده و خارج از سیاست وزارت آموزش و پرورش هست .

21 ) معلمان در بیان آلام و دردهای خود سازمانی قانونی نداشتند و ندارند . چون چنین سازمانی ، قدرت مطالبه گری بسیار بالایی به نسبت طلب های انفرادی معلمان دارد که شما را سخت تحت فشار می گذاشتند تا تک تک مطالبات را به جا بیاورید . اما هرگز سازمان نظام معلمی همچون سازمان نظام مهندسی و یا حِرف دیگر تشکیل نگردید تا قدرت مطلق خود را نسبت به فریادهای جزیره ای معلمان ، تحت کنترل داشته باشید.

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی


22 ) چندگانگی آموزشی و وجود 18 نوع مدرسه و بیش از 10 نوع معلم با عناوین گوناگون ، انگیزه های عده ای را تقویت و کثیری را که در مدارس خاص تدریس نمی کردند ، کاهش داد. مثلا وقتی من طی خدمت خود هرگز برای تدریس در مدارس تیزهوشان ، انتخاب و یا دعوت نمی شوم به توانایی های خود شک می ورزم و انگیزه خود را برای امر تدریس از دست می دهم . یا جوانی که حق التدریس و نیروی نهضتی و خرید خدماتی و ..... هست در آرزو و حسرت استخدام ، جوانی و انگیزه تدریس خود را از دست می دهد.

23 ) نیروهای خدماتی و یا معلمانی که حین خدمت ادامه تحصیل داده اند ، انتظار تبدیل مدرک خود و دریافت امتیازات آن را دارند . طبیعی است که وقتی چنین حقی بدون پاسخ ، می ماند فرد دچار بی انگیزگی شود.

24 ) اولین شوک وارد شده به معلمان در هنگام استخدام رسمی را در آخر آوردم ، چون مطمئن نبودم بر روی انگیزه های شغلی معلمان از همان ابتدا تأثیر می گذارد یا خیر ، و آن گزینش معلمان هست . معلمان رسمی با شرایط روز گزینش خود آشنایند پس قضاوت برعهده خود آنان .

سخن پایانی
شما هرگز پاداش را متناسب با کار ندادید ، یا پاداش شما در خور تلاش معلمان نبود . اصولا معلمان با انگیزش های درونی خود که برخاسته از حس مسئولیت پذیری و شایستگی آنهاست ، فعالیت می کنند و از انگیزش های بیرونی جهت تقویت آن خبری نیست. یعنی عاملی نیرو دهنده ، هدایت کننده و نگهدارنده رفتار انگیزشی برای معلمان وجود ندارد . گلوگاه های بازدارنده بسیاری برای معلمان به عنوان مخاطرات شغلی وجود دارد که احساس آرامش و اطمینان خاطر را از آنان برای ایفای نقش فوق العاده باز می دارد.
این وظیفه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی است که تحقیقات لازم را در این خصوص به صورت کاربردی و نتیجه بخش به انجام رساند و با ارائه دیگر پژوهش های ناقص و یا نارسا در این حیطه که تاکنون انجام یافته است ، زمان را از دست ندهد.

به نظر می رسد زمان در آموزش و پرورش بیشتر از تمامی سازمان های دیگر تلف می شود و با عادت دادن عناصر این وزارتخانه به چنین آشفته بازاری ، سرمایه های هنگفتی بیهوده هدر می رود. بزرگ ترین سرمایه های هر جامعه ای کودکان هستند و فعلا ما آنها را با تمامی این بی اعتنایی ها برای سالیان متمادی از دست می دهیم .

راستی ؛ منِ معلم در این جامعه با کدام درون دادها ، برون دادهایی درخور تحسین به جامعه بدهم که ارزش و منزلت دانش ، علم ، تعلیم و تربیت و معلم در آن ، والاترین هدف باشد ؟


1) پردازش گران آینده . تعریف انگیزه و انگیزش از دیدگاه نظریه پردازان . 5 سپتامبر 2018 .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چالش های آموزش و پرورش و داستان زندگی معلمان از استخدام تا بازنشستگی

دوشنبه, 27 بهمن 1399 23:32 خوانده شده: 2121 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +6 0 --
ناشناس 1399/11/28 - 15:26
فقط این را می دانم هرچه بنویسیم وبگوییم چیزی درست نخواهد شدوامروز وضعیت زندگی معلم درس عبرتی برای دانش آموزان شده است دانش آموز بنا براجبارقانونی درکلاس می نشیند ولی از همان ابتدا صدای معلم وتدریس اورا نشنیده می گیرد البته پایین کشیدن اعتبارشغل معلمی بی دلیل نیست که دراینجا نمی توان بیان کرد امسال قراراست بازنشست شوم وبه یاری خدا ازدیدن این صحنه های نازیبا خلاص شوم
پاسخ + +1 0 --
امامی 1399/11/28 - 15:55
سلام
با آرزوی سلامتی و توفیق بازنشستگی.
شما خلاص می شوید اما همه عوامل
کاهنده انگیزه ، در جای خود برای تحلیل قوای همکارانتان ، باقی
می مانند. باید چه کرد؟ دست روی دست گذاشتن ، میراث ارزشمندی برای
کودکان این جامعه نیست . تشکر
پاسخ + +5 0 --
احمد 1399/11/28 - 16:32
امروز قیمت دلار حدود ۲۵۰۰۰ تومان است و دریافتی معلمان رسمی و پیمانی به طور متوسط ۴,۰۰۰,۰۰۰ تومان که می شود ۱۶۰ دلار در ماه ...! تازه تعداد زیادی معلم حق التدریس، خرید خدمات ، نهضتی ، پیش دبستانی و ... هم هستند که خواب
همین ۱۶۰ دلار ماهانه و احتمالأ بعد از ۳۰ سال آزگار حقوق
بازنشستگی را می بینند!
همه ما سوژه بازار آزاد هستیم ! چون در این بازار جستن «کار»،
کار دشواری است! اگر چاره ی بهتری بود کسی یک لحظه هم
فکر سوختن چو شمع و ... را نمی کرد!
بانوان گرامی همکار احتمالا اکثراً به این شرایط راضی هستند و
همکاران مذکر نیز در کنار شغل های شریفی چون مشاورت
املاک و مسافر کشی و... حرفه ی معلمی را نیز پی گیری
می کنند!؟
تاریخ هم نشان داده که در همه جا ، فرادستان به سندیکالیسم
سخت تن در می دهند ، که دلایل آن هم کاملاً مشخص است!
پاسخ + +1 0 --
امامی 1399/11/29 - 18:06
سلام

به این جمله شما بیشتر همکاران آقا ، معتقدند یعنی :

" بانوان گرامی همکار احتمالا اکثراً به این شرایط راضی هستند."
جمله ای آزار دهنده و حاوی اهانت به همکاران زن هست.
لطفا حداقل اول جمله قیودی همچون برخی یا بیشتر ، بیاورید تا مشمول همه همکاران نگردد.

منظور شما در این جمله : "همه ما سوژه بازار آزاد هستیم ! " نظام سرمایه داری است ؟ شما وقتی در یک جامعه زندگی می کنید طبیعی است که از آن متأثر شوید اما متقابلا قابلیت اثرگذاری هم دارید. و چون با الفبای آن بیگانه ایم پس در تکرار جایگاه خود ، درجا می زنیم. به نظر شما برای این سوژه نبودن چه باید کرد ؟
به نظر من اگر آگاهی و هوشیاری و قدرت اختیار و تمیز باشد ، وجود شرایط ولو به قول شما بازار آزاد ، اجتناب ناپذیر است اما میزان اثری پذیری در اختیار خود شماست. تشکر
پاسخ + +5 -1 --
احمد 1399/11/28 - 16:39
ادامه احمد :
چند وقت پیش خبری جالب از شرکت معظم آمازون به مدیریت
جناب مستطاب «جف بزوس» با درآمد سالانه ۲۹۰ بیلیون دلار
منتشر شده بود که ظاهراً کارمندان و کارکنان شرکت در طول
ساعت کاری ، ساعت ها اجازه اجابت مزاج و استفاده از سرویس
بهداشتی را ندارند! فکر می کنم احتمالاً وضع ما از این نظر
بهتر از آن ها باشد (خ خ خ)
پاسخ + +7 0 --
ناشناس 1399/11/28 - 18:03
یک میلیون بار مرگ بر نحوه استخدام آموزش و پرورش و خزانه دولت
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1399/11/29 - 17:25
آمین دو میلیون
پاسخ + +1 0 --
امامی 1399/11/29 - 17:53
سلام بر هر دو همکار ارجمند

بهتر نیست حداقل ما معلمان از دیگر اقشار جامعه متفاوت باشیم ؟
عامه مردم هر روز لعن و نفرین می کنند ، نتیجه چیست ؟
پاسخ + +6 0 --
ناشناس 1399/11/29 - 19:58
این عکس کتاب اعترافات یک معلم خاطراتم را زنده کرد
مادر مرحومم که معلم بود اون رو امانت به دختر دایی معلمش داد، یادم انداختید که بروم ازش پس بگیرم.
پاسخ + +1 0 --
امامی 1399/11/29 - 21:22
سلام
روح مادر بزرگوارتان شاد.
پاسخ + +5 0 --
ناشناس 1399/11/29 - 20:52
تهران-ایرنا-
سید حمایت میرزاده سخنگوی پیشین کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس روز سه شنبه در یادداشتی از محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش خواست همزمان با پیگیری بودجه سال آینده این وزارتخانه، وحدت نظر و تقریب نگرشی تمام دست اندرکاران مربوط درمورد رتبه بندی معلمان
ایجاد شود و با رفع ابهامات و عملیاتی کردن و صدور احکام معلمان و تعیین جایگاه افراد، تحولی اساسی درآموزش وپرورش صورت گیرد.
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی تشکیل فوری سازمان صنفی نظام معلمی را ضروری دانست و تاکید کرد: تشکیل سازمانی صرفا صنفی و غیرسیاسی نظام معلمی به عنوان نماینده واقعی فرهنگیان همانند بسیاری از سازمان های نظام صنفی مشابه در سایر حوزه ها به جهت داشتن جایگاه قانونی، بسیار ضروری است.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1399/11/29 - 22:30
آموزش و پرورش در جفنگیات غوطه ور است دست پیش گرفته اند تا پس نیفتند راه رتبه بندی رو بلد نیستند فعلا جینگول مینگولن
پاسخ + +7 0 --
فرهنگی 1399/12/01 - 19:01
درود برشما خانم امامی بزرگوار و قلم شیوایتان؛
بخش سخن پایانی تان؛ دیگر حرفی برای گفتن نمی گذارد.
اما چه سود آنان که باید گره گشا باشندومصمم برای بهبوداین اوضاع به شدت نابسامان ومسئول مستقیم این وظیفه بی تفاوتی پیشه کرده اند...
پاسخ + +1 0 --
امامی 1399/12/02 - 09:03
سلام همکار محترم
آنقدر باید گفت تا ملکه گردد. بالاخره
فردی راهگشا هم پیدا خواهد شد، کیمیا هم باشد بالاخره
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور.
از لطف تان سپاسگزارم.
پاسخ + +1 0 --
امامی 1399/12/02 - 09:33
به گزارش اقتصاد آنلاین :

معاون حقوقی و پارلمانی وزارت آموزش و پرورش گفت: این رتبه بندی امیدوارم از بهار ١۴٠٠ اجرایی شود و باید توجه داشته باشیم این قانون برای معلمان است و مشمول کارکنان و نیرو‌های خدماتی نیست.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1399/12/11 - 16:38
حق بیمه ماهیانه در طرح الف برای هر نفر از کارکنان رسمی، پیمانی، قراردادی و افراد تحت تکفل که توسط متقاضی پرداخت می شود مبلغ 85 هزار تومان است که تماما از حقوق کارمند کسر می‌شود.

حق بیمه ماهیانه در طرح الف با توجه به خدمات ارائه شده برای والدین و همسر کارکنان مونث که توسط متقاضی پرداخت می‌شود مبلغ 77 هزار تومان است که تماما از حقوق کارمند کسر می‌شود.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1399/12/11 - 16:39
حق بیمه ماهیانه در طرح ب برای هر نفر از کارکنان رسمی، پیمانی و افراد تحت تکفل که توسط متقاضی پرداخت می‌شود مبلغ 49 هزار و500 تومان است که تماما از حقوق کارمند کسر می شود.
در طرح ب والدین تمام کارکنان و همسر کارکنان مونث مطابق با جدول و مفاد شیوه نامه با مبلغ 76 هزار تومان به ازای هر نفر تحت پوشش قرار می‌گیرند.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور