طهران
حاج میرزا حسن رشدیه
موسس مدارس جدیده ایران
در سنه 1301 هجری قمری
18 دی ماه 1305
مقام منیع هیأت وزراء عظام دامت برکاتهم
حال که ادارۀ هیأت دولت تصمیم یافته است که خرابی های املاک خالصه را خاتمه دهد، این بنده، قریۀ فیروزآباد را مشتری می باشد که بر طبق مقررات قانون خریداری نماید.
بنده تمام موارد ذیل را در این ده معمول میدارد. اولیای دولت هر یک از آنها را شرط شرای دیگر املاک خالصه مقرر بدارد یا ندارد مختار است:
«والله علی مانقول وکیل»پیر معارف رشدیه
(مجموعه اسناد میرزا حسن رشدیه، به کوشش سید رضا باقریان موحد، در دست انتشار)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
عنوان دو پژوهشی که در درس جامعهشناسی شهری با دانشجویانم پیش میبرم « خانه و کرونا» و « شهر و کرونا» است. دانشجویان در این تحقیق به طرق مختلف تلاش میکنند تا با افراد مصاحبۀ عمیق داشته باشند و تجربۀ آنان را دربارۀ «از شهرراندگی» و «درخانه ماندگی» و به طور خاص، کاهش ارتباط با جامعه بشنوند.
به تدریج یافتههای برخی از مصاحبهها را مرور و بررسی میکنم. در لابهلای سطور و گفتههای مصاحبهشوندگان، به ویژه آنان که تحصیل کردهاند، نوعی اضطراب از مواجهشدن با جامعۀ پساکرونایی مشاهده میشود. منظور آنکه در وضعیت فعلی افراد عالما و عامدا از همدیگر فاصله میگیرند و سیاست «جداییگزینی» را برگزیدهاند ولی احساس و برداشتشان آن است که در این دوران مهارتهای اجتماعیشان به تدریج رو به تحلیل میرود. آنان نگراناند که در عصر پساکرونایی نتوانند همچون گذشته با جامعه ارتباط برقرار کنند. برخی از آنان از هم اکنون نشانههای اضطراب از حضور در جمع، نه به دلیل ویروس کرونا، بلکه اضطراب از مواجهه با سایر افراد بهویژه جمعهای چندنفره را در خود میبینند. نوعی عشق و نفرت، نوعی آشنایی و بیگانگی، نسبت به جامعه در خود می یابند به این معنا که همزمان هم دلشان برای جامعه (در برداشتی کلی) تنگ شده است و هم از مواجه با آن واهمه دارند.
جدای از این پژوهش، این یافته را به شکل جستهگریخته از زبان دوستان و آشنایان نیز میشنوم. برخی از آنان تصدیق میکنند که وقتی در جمعهای محدود خانوادگی هستند خیلی زودتر از گذشته خسته و دلزده میشوند و ترجیح میدهند تا زودتر به خلوت و حصار خود بازگردند. حتی برخی از والدین، به ویژه والدین تکفرزند، در خصوص فرزندشان دچار نگرانیهای جدی شدهاند. آنان بر حسب شواهدی که میبینند معتقدند که با ترک مهدکودک و با دور شدن از بازیهای کودکانه، کودکانشان کمتر از گذشته حرف میزنند و به ظاهر درونگراتر شدهاند.
در فیلمهای سینمایی، در زندگی نامهها و در کتب خاطرات نیز «جامعههراسی» و «جامعهستیزی» پس از زندگی طولانیمدت در یک فضای محدود و خاصِ اجتماعی نظیر اردوگاه و زندان، و یا زیستن در دورانی خاص نظیر جنگ یا قحطی، بازگو شده است. به یک معنا، از منظر اجتماعی، همان گونه که «فوبیای فضای بسته» وجود دارد در دوران پساکرونا «فوبیای فضای باز» نیز قابل تأمل و بررسی است.
با مرور چنین یافتههایی این سؤال جدی شکل میگیرد که آیا تجربۀ زیستن در جامعۀ کرونازده، موجب خواهد شد تا شاهد ظهور افرادی خلوتگزین، انزواطلب و در برداشتی بدبینانه، افرادی «جامعهگریز» باشیم؟
با توجه به آنچه بیان شد به نظر میرسد که توانبخشی و توانمندسازی برخی گروههای اجتماعی می تواند مورد توجه متخصصان علوم تربیتی، روانشناسان و رسانههای جمعی باشد.
فردین علیخواه|گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان
امروز 18 آذر سالروز درگذشت میرزاحسن رشدیه بنیانگذار مدارس نوین ایران است . خوشبختانه اسناد مربوط به 23 سال آخر زندگی این مرد بزرگ در آرشیو سازمان ملی ایران موجود است. اخیرا آنها را تورق می کردم / یکی از این سندها به نظرم خیلی جالب آمد و نشان می دهد این مرد چقدر از زمان خودش جلوتر بوده و برای هر ایرانی غرورانگیز است!
این سند مربوط به این است که در 18 دی ماه 1305هیات دولت تصمیم می گیرد به منظور رفع خرابی های املاک خالصه، آنها را به مزایده بگذارد و میرزاحسن رشدیه داوطلب می گردد قریه فیروزآباد را بخرد و در نامه خود، 24 تا مورد و شرط ذکر می کند و قول می دهد که اگر دولت، روستا را به او بفروشد رشدیه به این 24 مورد عمل خواهد کرد.
تصویر این سند را در زیر این نوشته می آورم و در اینجا تنها به چند مورد از این 24 مورد اشاره می کنم که تقریبا یک صد سال پیش نوشته شده و شبیه مدینه فاضله افلاطون است اما نه در دنیای مثالی بلکه در روی زمین!
در بند 10 این نامه، رشدیه قول می دهد که اگر این روستا را تحویل بگیرد در این روستا بی سوادی را ریشه کن خواهد کرد و می نویسد:
« از تمام ذکور در این ده حتی یک نفر هفت ساله تا چهل ساله بی سواد نباشد برای دائم یک یا چند مدرسه ابتدایی به خرج صندوق تاسیس شود».
در بند 20 میرزاحسن رشدیه قول می دهد که این روستا همیشه 8 نفر اعزام به خارج داشته باشد و می نویسد:
«همیشه به خرج صندوق عمومی روستا دو نفر در نجف، دو نفر در مدارس عالیه طب، دو نفر در مدرسه فلاحت، دو نفر در فرنگ مشغول تحصیل می شوند»
بندهای 17 و 18 مربوطه می شود به ممانعت از اسراف و تشریفات کاذب و می نویسد:
« پس از آنکه اهالی نویسنده (با سواد) شدند از طرف انجمن دفاتری به عموم توزیع می شود که تمام دارایی و دخل و خرج خود را هر کس قید دفتر بکند... در میانه سکنه این ده، افتخار با کسی می شود که سالش را به کمتر مخارج به آخر رسانیده باشد».
در بند 12 نامه، رشدیه قول می دهد که بیکاری و فقر را در قریه ریشه کن نماید:
«در این ده یک گدا و بیکار پیدا نمی شود».
اما بند 7 از همه جالب تر است و نشان می دهد که یک صد سال پیش که حتی در جهان، کمتر کسی به فکر محیط زیست و تخریب آن بوده میرزا حسن رشدیه می نویسد:
«در این دِه هر مولودی متولد شود به سعی عموم هزار درخت به نام آن غرس و به تصرف ولیش داده می شود. اگر قبل البلوغ بمیرد متعلق به صندوق عمومی می شود».
کانال تاریخ تحلیلی ایران
کووید-19 جهان را غافلگیر کرد، جهان شوکهشده از این همهگیری تصمیم به تعطیلاترفتن مدارس گرفت. اواخر مارس 2020 بود که بیش از 105میلیارد زبانآموز دنیا تحت تأثیر این پاندمی خانهنشین شدند. آموزش مجازی شد اما زیرساختها زورشان به مهیاکردن شرایط نمیرسید تا این سوال زیر لبها زمزمه شود؛ چرا مدارس یک سال تعطیل نشد؟
سوالی که به باور علی پورسلیمان ریشه در بی مهری جامعه به جایگاه مدرسه دارد. «این سوالات بحثهای دمدستی در مورد جایگاه مدرسه است.» این معلم مدرسه را قلب آموزش میداند؛ قلبی که نقش بنیادی در جامعه به عهده گرفته است. «رودربایستی را بگذاریم کنار، آموزش مهم است.»
آموزش مجازی اولین تجربههایش را با کرونا در ایران شروع کرد؛ آموزشی با گلایههای بسیار. «این نوع آموزش نوعی رفع تکلیف است.» کیفیت پایین آموزش صدای بسیاری را درآورد اما همین حضور نیمبند هم بهانهای است برای ادامه حیات آموزش. «ما بعد از کرونا متوجه آموزشی به نام مجازی شدیم؛ آموزشی که نمیتوان نواقص آن را نفی کرد.» آموزش مجازی شده و حتی مناطقی که کلاسهای حضوری را به خود میدیدند حالا غیرحضوریشدن را تمرین میکنند.
حضور نیمبند مجازی با همه نواقصش کمک میکند تا مدارس با بحران ترک تحصیل و بازمانده از تحصیل روبهرو نشود. آموزشی که با کیفیت پایینش معضلاتی را در آینده به آموزش تحمیل خواهد کرد. «افت تحصیلی تأثیرش را بر نظام آموزشی خواهد گذاشت.»
به باور پورسلیمان با قبول شرایط موجود بنا گذاشتن بر تعطیلی مدارس نشان دهنده این است که آموزش اولویت ندارد. «با بلاتکلیفی روبهرویم. کرونا ناخوانده بود و برنامه خاصی برای مواجهه اصولی با آن نداریم. آموزش در شاد با همه کاستیها خلاصه شده.» او از شیوهنامهای میگوید که اجراییشدن را به خود ندید. «همه این موارد باعث شده اذهان عمومی از تعطیلی آموزش بگویند.»
ابراهیمی البته معتقد است هیچگاه این اولویت وجود نداشته. «در همه دولتها هم همین بوده. آموزش پروژه اول دولتها نیست.» آموزش که مجازی شد فیلمهایی در شبکههای مجازی دستبه دست شد؛ دانشآموزانی که بالای کوه و درخت به دنبال شاد بودند. «قطعا اگر اولویت بود به تکنولوژی آموزش توجه میشد و نیاز به بالای کوه و… رفتن نبود.»
کشورگشایی کووید-19 مدارس 191 کشور را به تعطیلی برد. هر چند مدارس ترکمنستان و تایوان تعطیلی به خود ندیدند. ترکمنستان از همان ابتدا مرزهایش را محدود کرد و تایوان هم پروتکلهای ویژه را راهکار تعطیلنشدن مدارس دید.
زنگ تعطیلی مدارس ایران اسفند به صدا درآمد، هر چند مهر زودهنگام بود و شهریور جور مهر را کشید.یک سال تحصیلی جدید با اما و اگرهای بسیار کارش را شروع کرد. پدرومادرهای نگران پای تعطیلی یک ساله مدارس را پیش کشیدند. بحثی که به باور جعفر ابراهیمی مسألهای دوسویه است و باید به تبعات آن نگاه عمیقی داشت.
آموزش مجازی دستوپا شکسته معضلات کوتاهمدت و بلندمدتی به خود میبیند هر چند غیبت همین آموزش نیمبند هم معضلاتی به خود میدید. به باور این معلم دوربودن از فضای آموزشی معضلات خاص خودش را دارد. «احساس میکنم آموزش و پرورش در اولویت وظایف دولت نیست.»
ابراهیمی البته معتقد است هیچگاه این اولویت وجود نداشته. «در همه دولتها هم همین بوده. آموزش پروژه اول دولتها نیست.» آموزش که مجازی شد فیلمهایی در شبکههای مجازی دست به دست شد؛ دانشآموزانی که بالای کوه و درخت به دنبال شاد بودند. «قطعا اگر اولویت بود به تکنولوژی آموزش توجه میشد و نیاز به بالای کوه و… رفتن نبود.»
ابراهیمی معتقد است بعد از کرونا شاهد شکاف آموزشی خواهیم بود. «در آینده فاصله معناداری خواهیم داشت.» شکاف آموزشی که نتیجه تفاوت فاحش امکانات مدارس خاص با سایر مدارس است.
«اما با وجود این ادامه حیات این آموزش مجازی با وجود همه کاستیهایش ضروری است چون نبودش بیشک آسیبهای اجتماعی را در بر خواهد داشت.»
«حداکثر آموزش مجازی برای متوسطه اول 35دقیقه و دوره ابتدایی 25دقیقه است.» برنامهای که عبدالرضا فولادوند از آن گفته بود. مدیر کل آموزشوپرورش شهر تهران بر این باور است مدارس غیردولتی وارد رقابت شدهاند. «کتابهای غیردرسی را آموزش میدهند.»
فولادوند تأکید آموزش و پرورش را بر درس ملی دانسته. «به مدارس خاص هشدار میدهیم مراقب سلامت دانشآموزان باشند.» «ما به جای 35دقیقه یک ساعت درس میدهیم اما عملا سر کلاس دانشآموز چیزی یاد نمیگیرد.» بابک آزادبخت بر اساس تجربهاش این را میگوید. به باور این معلم این شیوه آموزش سرگرمکننده است. «وگرنه کاری در آموزش انجام نمیشود.»
آزادبخت معتقد است با این شیوه تنها 5 درصد و در خوش بینانهترین حالت در مدارس خاص 25 درصد آموزش انجام میشود.
این معلم از کلافگی بچهها میگوید. «فشار روحی دارند. از منظر آموزشی این شیوه کارایی ندارد اما از جنبه تربیتی چرا.»
یکی از بهترین راهکارها بهروزشدن است. «با شاد مخالفم اما باورم این است آموزش باید ادامه بیابد.» آموزش مجازی یا همان شاد کاستیها و ایراداتی به خود میبیند. بچهها تیک حضوری را میزنند اما سر کلاس حاضر نمیشوند. فصل امتحانات که از راه برسد راهکارهای تقلب مجازی هم باب میشود. «با همه ایرادات آموزش نباید تعطیل شود.»
«یک سال را هدر بدهیم که چه؟» زهرا علیاکبری آموزش مجازی را دور از اشکال نمیداند اما معتقد است نمیتوان از آموزش باز ماند. «نمیشود دست روی دست گذاشت.» سال تحصیلی گذشته با کرونا تمام شد تا مهر دوم هم کرونا را تجربه کند.
مهری که میخواهد اشکالات آموزش مجازی را برطرف کند و اولیا را با آموزش همراه کند. «سیاستگذار باید حواسش به کاستیها باشد.» این معلم معتقد است یکی از بهترین راهکارها بهروز شدن است. «با شاد مخالفم اما باورم این است آموزش باید ادامه بیابد.»
آموزش مجازی یا همان شاد کاستیها و ایراداتی به خود میبیند. بچهها تیک حضوری را میزنند اما سر کلاس حاضر نمیشوند. فصل امتحانات که از راه برسد راهکارهای تقلب مجازی هم باب میشود. «با همه ایرادات آموزش نباید تعطیل شود.»
پایان گزارش/
گروه گزارش/
سرانجام رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به تحریف کتاب های درسی توسط سازمانش پاسخ داد .
پرتال این سازمان نوشت : ( این جا )
« رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در خصوص اندک تغییرات ایجاد شده در متن هوشنگ مرادی کرمانی در کتاب فارسی پایه هفتم توضیحاتی ارائه و تاکید کرد این متن در کتاب های سال آینده اصلاح خواهد شد. آن چه از سخنان رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بر می آید ، " کوچک سازی و کم اهمیت شماری " این فعل غیراخلاقی و غیرحرفه ای است که به هیچ وجه جای توجیه ندارد .
دکتر حسن ملکی در گفت و گو با روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پژوهش در ارتباط با چند کلمهی تغییر یافته در مطلب سفرنامهی اصفهان گفت : به جهت اینکه در حال حاضر بنده مسوولیت سازمان را به عهده دارم، مسوولیت این تغییر را که در زمان مدیریت بنده نبوده، میپذیرم.
وی افزود: در این تغییرات متن "وضو گرفتم و نماز خواندم" اضافه شده که شاید تصور فرد تغییر دهنده این بود که متن را کامل کند و با این تغییرات اثر عبادی و معنویاش بر دانش آموز بیشتر باشد اما باید تاکید کنم اینگونه تغییر در متن یک نویسنده مورد تایید ما نیست و برای سال آینده هم قطعا اصلاح و به متن اصیل خودش باز خواهد شد.
معاون وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه در پایان متن کتاب هم که این متن با اندک تغییر نوشته شده گفت: این نوشته در جهت اطلاع نویسنده و مخاطب از تغییرات بوده اما باز هم میگویم که مورد تایید ما نبوده و با توجه به اینکه کتابهای سال تحصیلی آتی هنوز چاپسپاری نشده است اصلاحات لازم برای سال آینده انجام خواهد شد.
معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: به جهت شفاف سازی رسانهها و مخاطبان از این طریق اعلام میکنم در قالب ماموریت ویژه به همکارانم دستور دادهام کلیه تغییرات که مبتنی با استانداردها و شاخصهای تالیف کتاب درسی نبوده است مورد بررسی و اصلاح قرارگیرد و این شامل همهی مطالب کتابهای درسی میشود. رسالت ما در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی تالیف کتابهای درسی بر مبنای اسناد تحولی و شاخصهای علمی و تربیتی این حوزه است و با توجه به حساسیت این محتواها رصد کتابهای درسی با دقت بیشتری انجام میشود. » به نظر می رسد سخت ترین و شاق ترین کار برای ایشان و نیز بسیاری از مسئولان و نیز جامعه ایرانی عذرخواهی در برابر اشتباهات و خطاها باشد .
پیش از این هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده قصه های مجید به تغییر متن کتابش اعتراض کرده و گفته بود :
« این داستان مانند خانه من است، انگار که آمدهاند و بدون اجازه من در بخشی از خانهام اتاق ساختهاند.
آیا این کار درست است که بدون اجازه چنین کاری کنند؟
باید از من دو خط اجازه میگرفتند که با تغییر منتشر میکنیم.
مجید به سنی نرسیده که نماز بخواند.
در هیچکدام از داستانها هم نماز نخوانده است اما بیبی نماز میخواند و چندجای داستان سر سجاده است که کار خیلی خوبی هم هست.
میتوانند داستان را بردارند و داستان دیگری بگذارند.
«قصههای مجید» ۳۸ داستان است و زمانی که مخاطب این داستان را به همراه داستانهای دیگر میخواند متوجه میشود با شخصیت داستان متضاد است.
در داستان دست میبرند و میخواهند از این راه بچهها را نمازخوان کنند اما این کار تاثیر آموزشی و تربیتی برای بچهها ندارد.
این داستان، داستانی ادبی است. »
آن چه از سخنان رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بر می آید ، " کوچک سازی و کم اهمیت شماری " این فعل غیراخلاقی و غیرحرفه ای است که به هیچ وجه جای توجیه ندارد .
نکته قابل تامل آن است که همچون دو مورد پیشین ، حسن ملکی حاضر به عذرخواهی در این موارد نشده است .
به نظر می رسد سخت ترین و شاق ترین کار برای ایشان و نیز بسیاری از مسئولان و نیز جامعه ایرانی عذرخواهی در برابر اشتباهات و خطاها باشد .
پیش تر ؛ این رسانه در گزارشی در ارتباط با حذف عکس دختران از جلد روی کتاب ریاضی سوم دبستان نوشت : ( این جا )
« آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟
آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟ »
پرسش " صدای معلم " آن است که آیا آن " معنویت " مورد نظر این مقام وزارت آموزش و پرورش قرار است با تغییر جلد یک کتاب که در تضاد با بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق شهروندی است جامه عمل بپوشد ؟ »
جوابیه ای که این سازمان در برابر انتقادات گسترده مخاطبان صادر کرد عصبانیت جامعه را افزون نموده و حتی موجب تمسخر و دست مایه طنز در شبکه های اجتماعی شد .
این رسانه در پایان گزارش خود آورده است »
« ضعف اصلی سازمان پژوهش این است که در یک فضای انتزاعی به طراحی و تدوین برنامه درسی می پردازد و از پیامدهای طرح و برنامه خود بی خبر است. شایسته است رییس سازمان پژوهش به خاطر بی اطلاعی از ویژگی های برونداد نظام آموزشی استیضاح شود.
عذرخواهی نشانه ضعف نیست !
بلکه می تواند موید بالندگی روحی و معنوی در فرد و مدیر یک سازمان باشد .
پیشنهاد می کنیم سرفصل جداگانه ای در دروس به ویژه در دوره ابتدایی با عنوان " فرهنگ عذرخواهی " زیرمجموعه " مهارت های زندگی " گشوده شود و حتما از تجربیات جهانی به ویژه کشورهای آسیایی مانند ژاپن در آن استفاده گردد . »
پایان گزارش/
گروه گزارش/
اخیرا وزیر علوم ، تحقیقات و فن آوری نامه ای به رهبر انقلاب در مورد دانشگاه فرهنگیان نگاشته است .
این نامه واکنش های مختلفی را در میان دانشجو معلمان ، تشکل های دانشجویی و فرهنگیان ایجاد کرده است .
« صدای معلم » در این راستا گفت و گوهایی را با برخی چهره های علمی و اجرایی انجام داده است که منتشر خواهد گردید .
با عنایت بر نقش بی بدیل « تربیت معلم » و « معلم حرفه ای » در ارتقای کیفیت و جایگاه آموزش این رسانه از همه کنش گران و صاحب نظران برای مشارکت در این حوزه دعوت می کند تا یادداشت ها و مقالات خود را برای صدای معلم ارسال نمایند .
در این بخش « صدای معلم » گفت و گویی را با « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش انجام داده است .
هم زمان با تعطیلی مدارس ما به عنوان معلم شاهد سردرگمی خانواده ها و دانش آموزان هستیم که گاهی با خشونت فیزیکی و کلامی نیز همراه است.
طی ماه های گذشته این اتفاقات حزن انگیز آن قدر زیاد شده است که نمی توان آن را نادیده گرفت و به عنوان یکی از چالش های خیلی مهم آموزش و پرورش باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
کم تر از دو هفته پیش یک دانش آموز پایه یازدهم که در یکی از مدارس شهرستان خمیر تحصیل می کرد با پریدن از یک صخره به زندگی خود پایان داد.
مثل همیشه هیچ تحقیق و گفت و گویی از سوی آموزش و پرورش نه صورت گرفت و نه کسی به دنبال علت این نوع اتفاقات که شاید راه درمانی داشته باشد برآمد.
شب گذشته شانزدهم آذر یک دانش آموز پایه هفتم در بندرخمیر با چادر مادرش به گفته شاهدان خودش را حلق آویز کرده است و زندگی خود را خاتمه داده است.
این ماجرا هم به نقل از سایر دانش آموزان کلاس است که پریشان و سراسیمه شده اند و باز هم رد پای آموزش و پرورش در یافتن راه حلی برای پایان گرفتن این اتفاقات تلخ نیست.
حتی اگر ورود آموزش و پرورش را به چنین ماجراهایی فراتر از وظیفه بدانند باز هم آنچه طی این همه سال بر این دانش آموزان گذشته است بخش مهمی از آن حاصل یادگیری و تربیت در نهاد مدرسه بوده است.
مدرسه ای که نتوانسته طی 7 سال و طی یازده سال مهارت زیستن و حل مسایل زندگی را به دانش آموزان یاد دهد.
مدرسه نه مشاوری داشته است تا مدیریت بحران و مشکلات دانش آموز مورد بررسی قرار دهد و نه کسی حالات سخت روحی این بچه ها را دیده است.
در مدرسه تنها کوهی از درس بر دوش دانش آموز نهاده اند و ارزیابی هایی که تنها با نمره سنجیده شده است.
حدود سه هفته پیش در بندرعباس یک دختر 8 ساله خودش را در پشت بام خانه حلق آویز کرده بود. مثل همیشه هیچ تحقیق و گفت و گویی از سوی آموزش و پرورش نه صورت گرفت و نه کسی به دنبال علت این نوع اتفاقات که شاید راه درمانی داشته باشد برآمد.
خبرگزاری ایلنا از بندرعباس به نقل از سردار غلامرضا جعفری فرمانده نیروی انتظامی استان گفته است:
«مأموران طی اقدامات پلیسی به یکی از دوستان متوفی که دختری ۱۲ ساله است مظنون شدند. نامبرده ابتدا منکر حضور در صحنه حادثه شد اما با مشاهده ادله پلیسی بیان کرد که شب حادثه به منظور بازی به بالای پشت بام رفتیم و با توجه اختلافات شدید خانوادگی و از آنجا که تحت تاثیرخودکشی یکی از دوستان خود بودیم، تصمیم گرفتیم خودکشی کنیم.
سردار جعفری تصریح کرد: این دختر نوجوان در ادامه اظهاراتش بیان کرد، نخست من خودم را حلق آویز کرده که تحمل نکردم و خودم را نجات دادم ، سپس دوستم خودش طناب را دور گردنش پیچید و من نیز دو دور طناب دورگردنش پیچیده سپس طناب را به سمت بالا کشیدم تا بیحال شد که بادیدن وضعیت او ترسیده و برای نجات او اقدام کردم اما متاسفانه نتوانستم طناب را از گردنش باز کنم و از روی ترس محل را ترک کردم.»
این حوداث دلخراش نشان از وضعیت نامطلوب تربیتی و آگاهی و درک دانش آموزان از زندگی و مرگ است.
در « صدای معلم » پیشتر مطبی تحت عنوان « خودکشی دو دانش آموز بندرعباسی در مدرسه و سکوت مسئولان آموزش و پرورش !» منتشر شد ( این جا ) که همچون مرگ دانش آموز سیریکی بر اثر سقوط پایه والیبال هیچ واکنشی از سوی مسئولان به دنبال نداشت.
شاید مدیران آموزش و پرورش پرداختن به مسایلی از این دست را موجب هراس و استرس روحی دانش آموزان در رسانه ها اعلام کنند اما نکته تلخ این است که این ها دانش آموز بودند و در کنار دیگر همکلاسی ها مشغول تحصیل بودند.
قطعا جای خالی این دانش آموزان و سوالات بی شمار ذهن هم کلاسی های دیگر را درگیر خواهد کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چند سالی است که پرسش از ماهیت حرکت های دانشجویی به سکه رایج بحث های منتهی به ۱۶ آذر تبدیل شده است. جنبش دانشجویی داریم یا خیر؟! مراسمی هم به مناسبت این روز در دوران پیشاکرونا و در دانشگاه های مختلف برگزار می شد. آیین هایی که به دلیل بیم از خالی ماندن سالن ها به دنبال بی اشتیاقی دانشجویان نسبت به شنیدن مباحث سیاسی به جشنواره ای شاد و سرگرم کننده تبدیل شده اند! اما در کنار این فراز و فرودها می توان پرسید که در دانشگاه ها و فضای دانشجویی امروز ایران چه می گذرد.
به نظر می رسد امروزه با ویژگی هایی از جمله آن چه در زیر می آید مواجه هستیم:
پویش به جای جنبش: درست بر خلاف دهه هفتاد خورشیدی که با حضور جنبش اجتماعی قدرتمندی مواجه بودیم که بر نقش دانشجوی سیاسی در تحقق جامعه مدنی، توسعه سیاسی و پاسخگو کردن حکومت پای می فشرد، امروزه مجموعه ای از پویش های دانشجویی بر مسائلی همچون محیط زیست، تجاری شدن دانشگاه، کالایی شدن آموزش، حقوق شهروندی و آزادی اکادمیک دانشگاه تمرکز یافته و می کوشند تا با برانگیختن حساسیت های عمومی نوعی تغییر همزمان در جامعه و حکومت را پیگیری نمایند!
صنف به جای سیاست: با افزایش هزینه های فعالیت های سیاسی دانشجویی هم اکنون بخش قابل توجهی از دانشجویان حمایت از فعالیت های صنفی را به عنوان روشی کم خطر تر و فراگیرتر برگزیده اند. اینکه بتوانند با پرداخت هزینه کمتر در بهبود زندگی ملموس دانشگاهی موثر باشند. اعتراض به پولی شدن آموزش عالی، سنوات آموزشی، کیفیت نازل غذا و خوابگاه ها، آیین نامه های پوشش و لغو برخی از مراسم دانشجویی از محور فعالیت های جدید صنفی در دانشگاه های ایران محسوب می شود!
آکادمی به جای دانشگاه: در حالی که در دهه های پیشین دانشگاه به عنوان کانون فعالیت های سیاسی معرفی می شد کمرنگ شدن جذابیت های سیاست در ایران امروز دانشجویان را به سمت و سوی تقلیل دانشگاه به آکادمی سوق داده است. رونق گرفتن فعالیت انجمن های علمی، کم رنگ شدن جلسات سیاسی، تلاش برای ارتقای رتبه علمی دانشگاه ها، برگزاری نشست های علمی مختلف در کنار تاکید بر اصل ضرورت استقلال آکادمی از قدرت و سیاست موجب بزرگ نمایی مقوله علم پژوهی در دانشگاه های امروز شده است. هر چند که دوری از سیاست موجبات اسارت آموزش عالی در کمند بازار و مناسبات آن را نیز فراهم آورده است!
فضای مجازی به جای فضای حقیقی: در حالی که جنبش های اجتماعی دهه هفتاد بیشتر به دنبال حضور در میدان های اجتماعی همچون اعتراضات خیابانی، تحصن های سیاسی، جلسات سخنرانی و اجتماعات حقیقی بودند، گسترش اینترنت و ظهور شبکه های اجتماعی امکان متفاوتی را برای شکل گیری نوعی فضای دانشجویی مجازی فراهم آورده است. فرصت نوینی که اگر چه از گرمای روابط چهره به چهره کنش گران تهی است ولی به دلیل فراگیری و آزادی نسبی توانسته به کانونی برای شکل گیری کمپین ها، دعوت از روشنفکران و رونق گفت و گوهای مجازی تبدیل شود!
جامعه به جای دولت: برخلاف دوره ای که سیاست ورزی محور دانشگاه تلقی می شد و حتی لیست های انتخاباتی از آن بیرون می آمد، امروزه شاهد فاصله گرفتن دانشگاه از جناح های سیاسی و نزدیک شدن به جامعه مدنی هستیم. حمایت از اعتراضات صنفی کامیون داران و معلمان، ایستادن در کنار دغدغه های زنان و فرودستان، خطاب قراردادن روشنفکران و نگاه انتقادی به اصلاح طلبی دولت محور از مهمترین شاخصه های دورانی محسوب می شود که می توان آن را عصر گذار از دولت به جامعه نامید!
نکته پایانی:
سیر تحولات دانشگاه در دو دهه اخیر نشان می دهد که گذار از سیاست به بازار (دهه هشتاد) و عبور از بازار به جامعه (دهه نود) نتوانسته به سرگردانی و بلاتکلیفی دانشگاه در ایران خاتمه دهد. در روزگاری که تنها یک نهاد آوانگارد با تلفیق دو ساحت روشنفکری- آکادمیک می تواند افقی جهت برون رفت از بحران های موجود پیش روی جامعه بگشاید متاسفانه دانشگاه ایرانی همچنان روزهایی سرشار از سرگردانی و بلاتکلیفی را تجربه می کند!
کانال مهران صولتی
گروه رسانه/
صبح امروز محسن حاجی میرزایی در دوازدهمین نشست از سلسله برنامههای گفت و گو با محور تحول که با حضور رئیس سازمان بازرسی کل کشور و جمعی از معاونانشان و اعضای شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش، مدیران کل استانها و روسای ۷۶۰ منطقه آموزش وپ رورش سراسر کشور که از طریق ویدیو کنفرانس و شبکه شاد در برنامه حضور داشتند، برگزار شد به نکاتی در مورد آموزش در بحران کرونا پرداخته است .
گزارش این خبر در بسیاری از خبرگزاری ها منتشر شده است اما نکته مهم حذف بخشی از سخنان وزیر آموزش و پرورش در مورد « آموزش حضوری » در پرتال وزارت آموزش و پرورش است . ( این جا )
برخی خبرنگاران به حذف این اظهارات انتقاد کرده اند .
« محسن حاجی میرزایی » گفته است : ( این جا )
« همواره به ستاد کرونا گفتهایم خواستار آموزشهای حضوری هستیم چراکه برای برخی پایهها مانند پایه اول دبستان و یا واحدهای عملی رشتههای فنی و حرفهای و کاردانش، آموزش مجازی مشکل است. از طرفی هیچ نوع آموزشی جایگزین آموزشهای حضوری و مدرسه نیست زیرا دانشآموز در محیط مدرسه تنها آموزش نمیبیند بلکه فرایند تربیت او در مدرسه محقق میشود. »
این سخنان بعدا از پرتال روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش حذف شده است .
« صدای معلم » از ابتدای شیوع کرونا به وضعیت و روند برگزاری نشست های رسانه ای توسط وزارت آموزش و پرورش و خاصه روابط عمومی آن انتقاد کرده است .
آخرین گزارش به روز قبل و به نشست رئیس مرکز حراست در نشست کارکنان این مرکز با وزیر آموزش و پرورش باز می گردد . ( این جا )
این رسانه نوشت :
« مدت زمان زیادی است که وزارت آموزش و پرورش نشست های رسانه ای با خبرنگاران را تعطیل کرده و به جای آن روش غیرحضوری را برگزیده است .
این در حالی است که نشست های اداری و ستادی در این وزارتخانه و سایر ادارات کماکان به قوت خود باقی است .
طبق مصوبه چهل و چهارمین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا مورخ 24 / 8 / 1399 برگزاری جلسات در شهرهای با وضعیت قرمز با رعایت بقیه پروتکل های مربوطه مجاز می باشد .
این در حالی است که وزارت آموزش و پرورش از زمان شیوع کرونا برنامه مشخص و منسجمی برای تشکیل نشست های رسانه ای نداشته و حتی در وضعیت های غیرقرمز هم این گونه نشست ها را بدون پاسخ گویی و دلیل موجه تعطیل کرده است .
از سوی دیگر و بر اساس تجربیات و مشاهدات ، نشست های رسانه ای معمولا با عددی کم از این تشکیل شده است .
« صدای معلم » خواهان پاسخ گویی صریح و قانونی در این مورد می باشد . »
پایان گزارش/