صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

امروز شنبه 28 فروردین جمعی از معلمان فارغ التحصیل دانشسراها تجمع اعتراضی برگزار کردند .

نخستین تجمع ساعت 10 صبح در برابر دیوان عدالت برگزار گردید سپس این گروه از معلمان در برابر وزارت آموزش و پرورش جمع شده و با سر دادن شعارهایی خواهان رسیدگی مسئولان به " مطالبات قانونی " خود گردیدند .

یکی از این معلمان به « صدای معلم » گفت :

« آن زمان ما که به دانشسرا رفته و مشغول تحصیل شدیم وزارت آموزش و پرورش به ما تعهد داد زمانی که دوره دانشسرا تمام شد بلافاصله ما را استخدام کنند و آن دوره 4 ساله دانشسرا برای " سنوات خدمت " حساب شود .

تا سال 91 آن دو سال و نیم پس از آن که دانشسرا تمام شد در هیچ اداره ای ما نمی توانستیم مشغول به کار شویم چون نسبت به خدمت در آموزش و پرورش تعهد داشتیم .

سال 1391 ، دیوان عدالت اداری رای وحدت رویه را صادر کرد که آن چند سالی را که بیکار بودیم برای سنوات محاسبه نماید حتی پول بیمه آن چند سال را هم به حساب سازمان بازنشستگی پرداخت کردیم .

الان وزارت آموزش و پرورش می خواهد آن حدود 3 سال سنوات خدمتی را حذف کند و هم آن 4 سالی را که در دانشسرا تحصیل کردیم را حساب نکند .

این معلم معترض تصریح کرد که وزارت آموزش و پرورش به علت فقدان برنامه که اکنون با بحران کمبود معلم رو به روست به ما فشار می آورد .

وی در پاسخ به این پرسش که اقدام مسئولان وزارت آموزش و پرورش در برابر این خواسته شما چه بوده گفت که آقای لاشکی معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش به ما گفته که در مجلس داریم روی آن کار می کنیم اما ما به این حرف ها اعتمادی نداریم .

تاکنون پاسخ مشخصی به این اعتراضات از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش داده نشده است .

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

معلم دیگری به صدای معلم گفت :

« من سال 1372 ورودی تربیت معلم دانشسرای شهریار بودم . دو سال تربیت معلم طول کشید و سال 1374 باید استخدام می شدیم .

وقتی مراجعه کردیم به ما گفتند که در حال حاضر " ردیف استخدامی " نداریم .

حتی وزارت آموزش و پرورش متعهد شده بود که دو برابر آن یعنی 4 سال در این جا بمانیم و خدمت کنیم .

سال 74 تا 75 چون تعهد داده بودیم مجبور شدم به عنوان کارگر خدماتی اکباتان کار کنم .

بستگان ما به کنایه می گفتند که تربیت معلم خوانده ای که کارگر خدماتی شوی ؟!

کلی پی گیری کردیم و وزارت آموزش و پرورش به ما می گفت که برای تهران ردیف نداریم و اگر می خواهید به قزوین بروید .

آن زمان قزوین هم جزء تهران بود و مجبور شدم قبول کنم .

مرا به دورترین منطقه یعنی آوج فرستادند .

از لب جاده تا آن روستایی که تدریس می کردم 50 کیلومتر فاصله خاکی بود .

6 سال در آن منطقه محروم من درس دادم .

بعدا قزوین مستقل شد و به ما گفتند که شما دیگر نمی توانید به تهران برگردید و باید پنج سال بمانید تا به عنوان نیروی موقت فرم پر کنید .

سال ششم این فرم را تایید کردند .

پس از آن انتقالی گرفتم و به شهر قدس آمدم .

فقط به خاطر سوء مدیریت و فقدان برنامه ریزی این مسئولان سختی ها کشیدیم .

اگر نیرو لازم نداشتید چرا ما را از دبیرستان جذب دانشسرا کردید در حالی که می توانستیم در بهترین دانشگاه ها درس بخوانیم .

آزمون گرفتید و مصاحبه و گزینش و.. بعد بگویید ردیف نداریم !

این معلم معترض در برابر این پرسش که چند نفر وضعیت شما را دارند پاسخ داد : دقیقا نمی دانم اما در منطقه من حدود 60 نفر همین وضعیت را دارند .

مسئولان وزارت آموزش و پرورش به ما می گویند که داریم پی گیری می کنیم که دیوان عدالت اداری رای را برگرداند اما من خوش بین نیستم .

به نظر من مقصر خود وزارت آموزش و پرورش است که به این طریق می خواهد کمبود معلم را جبران کند .

آن اول خدمت ما بود و این هم آخر خدمت ما .

معلمان معترض شعارهایی علیه مسئولان وزارت آموزش و پرورش دادند .

آنان خواهان استعفا و یا برکناری علی اللهیار ترکمن معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش شدند .

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

پایان گزارش/


تجمع اعتراضی معلمان فارغ التحصیل دانشسراها در برابر دیوان عدالت اداری و وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود
شنبه, 27 فروردين 1400 06:31

سودای سر بالا

سودای سر بالا و موانع توسعه یافتگی در ایران

«مر رسن را نیست جرمی ای عَنود
چون تو را سودای سر بالا نبود»

در دفتر سوم، مولوی مفهومی کاربردی را در قالب «سودای سربالا» مطرح می‌کند.
خاستگاه این تعبیر، وضعیتی است که کسی ته چاهی گیر کرده است؛ از بالا، بیرون چاه، برایش طنابی می‌فرستند تا او با آن خود را بالا کشیده و نجات یابد. ولی او این‌ کار را نمی‌کند. طناب را به‌دست نمی‌گیرد و از آن آویزان نمی‌شود. تعبیر و توصیف مولوی در مورد چنین شخصی آن است که او «سودای سربالا» ندارد.

وقتی کسی سودای سربالا و اشتیاق رهایی و میل به گریز و خیال جا‌به‌جا شدن را ندارد، هیچ عامل و زمینۀ دیگری نمی‌تواند او را نجات دهد و یا تأثیری در زندگی او داشته باشد. بیشتر شبیه کسی هستیم که حتی در آخرین لحظات غرق شدن نیز از دیگری می‌خواهد تا به‌جای او فریاد زند و تقاضای کمک کند. در حالی که «می‌داند» در حال فرو رفتن است، سودای رهایی و نای تحرک ندارد.

وقتی کسی عَنود است و عناد می‌ورزد و قصدی برای جنبیدن ندارد و سودای سربالا را در دل و دمِاغ خود نمی‌پرورد و ته چاه را خوش می‌دارد و با بیرون از چاه میانه‌ای ندارد؛ وقتی دستی به سوی «رسن» دراز نمی‌شود تا به آن بیاویزد، از دست رسن چه کاری برمی‌آید؟

تا کسی میل و تمنای خروج نداشته باشد همیشه داخل جایی که هست، خواهد ماند. برکشیدن خود، نیازمند تقلاست و اول شرط تقلا، سودای سربالاست. سودای سربالا نیز مستلزم برگرفتن نگاه از ته چاه و چرخاندن سر به سمت بالاست. تقاطعِ سودای سربالایی که در درون است با سری که به سمت بالا چرخیده است، رسن را به وسیله‌ای برای رهایی و بیرون آمدن از ته چاه بدل خواهد کرد.

واضح‌تر از این چگونه می‌شد یک آموزۀ مهم برای ترغیب و تشویق را در قالب واژه ریخت و عرضه کرد. وقتی خودت نخواهی و میلی در درونت نجوشد و فوران نکند، هیچ چیز به‌کارت نخواهد آمد.

می‌توان نگاه کرد و دید، اما نخواست و متمایل نشد. می‌توان شنید اما اعتنایی نکرد و نفهمید. می‌توان خواند و فهمید اما «دانسته» و «فهمیده‌شده» را به عمل گره نزد و قدمی به سمت جلو برنداشت.

آنچه که امروز در ادبیات مربوط به توسعه، پیشرفت، مدرنیته و مدرنیزاسیون مطرح است، تمامی آنچه که پیرامون عقب‌ماندگی تاریخی ما از روند توسعه و ترقی و جا ماندن از قافلۀ شتاب‌آلود جهان مدرن، مشروحاً گفته و شنیده می‌شود، با مفهوم «سودای سربالا» توضیح دادنی است.

سودای سر بالا و موانع توسعه یافتگی در ایران

کسی که مقیمِ ته چاه است، سرش را به بالا نمی‌چرخاند، دستش را به سمت رسن دراز نمی‌کند، نمی‌خواهد به وسیلۀ آن خودش را بالا بکشد، حتی آنانی را که آن بالا ایستاده و او را تشویق به تقلا می‌کنند به دیدۀ تردید یا تحقیر می‌نگرد، محکوم به عقب ماندن است، درجا زدن در همان تهِ چاه.

ما بیشتر «می‌دانیم» و کمتر «می‌خواهیم». علم ما نسبت به امور با میل ما نسبت به آنچه که باید بخواهیم، تطابق ندارد و هم‌عنان نیست. انبان ذهن ما مملوّ از اطلاعات است ولی در روح و روان ما میلِ سربالا یا وجود ندارد یا کم رمق است. بیشتر شبیه کسی هستیم که حتی در آخرین لحظات غرق شدن نیز از دیگری می‌خواهد تا به‌جای او فریاد زند و تقاضای کمک کند. در حالی که «می‌داند» در حال فرو رفتن است، سودای رهایی و نای تحرک ندارد.

ریشۀ این عدم تقارن و عدم تطابقِ «علم و میل» در کجاست و عنان آن به دست کیست؟

کانال آگورا


سودای سر بالا و موانع توسعه یافتگی در ایران

منتشرشده در یادداشت

عوارض تعطیلی مدارس ناشی از کرونا و بروز فاجعه نسلی

در تاریخ 29 مارس 2021 (نهم فروردین 1400) اجلاس مجازی وزیران آموزش و پرورش کشورهای عضو یونسکو با هدف بهبود آموزش و راهکارهای پیشگیری از عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان برگزار گردید .

این اجلاس روی ۳ محور اساسی متمرکز بود:
*  بازنگه داشتن مدارس، اولویت دهی و حمایت از معلمان
*  ترک تحصیل دانش آموزان و خسارت وارده بر یادگیری
* تحول دیجیتال و آینده ی آموزش


بر اساس گزارش مدیر کل یونسکو خانم اودری آزولی حدود ۱/۶ میلیارد دانش آموز یعنی ۹۱درصد کودکان واجب التعلیم جهان در اثر ویروس کرونا به تعطیلی کشیده شده اند. امروز پس از گذشت یک سال، دوسوم دانش آموزان یعنی حدود یک میلیارد نفر هنوز با تعطیلی مدارس دست و پنجه نرم می کنند.

عوارض تعطیلی مدارس ناشی از کرونا و بروز فاجعه نسلی

بحران اقتصادی اثرات نامطلوبی بر بودجه آموزش گذاشته است. حدود 100میلیون کودک با تعطیلی متوسط 15هفته کلاس درس در سراسر جهان ، خود را بدون کسب مهارت های اساسی خواندن می یابند.
11میلیون دانش آموز دختر شاید هرگز به مدرسه برنگردند.

بیماری کرونا سه اصل اساسی را در آموزش و پرورش کشورهای جهان اثبات کرد:
اصل اول: مدرسه غیرقابل جایگزین است . مدرسه جایی است که یاد می گیرید از شما حمایت می شود ، تغذیه می شوید و تعامل اجتماعی را یاد می گیرید.  یک راه حل این معضل توجه به معلمان و اولویت دادن به واکسیناسیون آن ها است .
اصل دوم: انعطاف تدریس در مدارس و آموزش نوآورانه در شرایط بحران های کنونی و آتی ملی و جهانی است.
اصل سوم: این که هیچ پرده یا نمایشگری جای فرآیند فراگیر یا معلم را نخواهد گرفت ، زیرا این معلم است که از طریق روش تدریس، آموزش های عاطفی و انسانی را به فراگیران می آموزد.

 بنابراین نیاز به احیای آموزش داریم و این تنها با بازگشایی مدارس و با رعایت نکات ایمنی امکان پذیر است و برای این منظور 100میلیون معلم و دست اندرکار آموزش می باید در اولویت واکسیناسیون قرار گیرند.

تعطیلی مدارس اثرات نامطلوبی روی دانش آموزان ، معلمان و والدین داشته است و عواقب آن ممکن است به نسل ها صدمه بزند.

 اختلال ناشی از این همه گیری، اختلال آموزشی نیست بلکه اختلال عاطفی نیز هست . همان گونه که اطلاع دارید دغدغه یک سال پیش ، دغدغه بسته شدن مدارس بود اما امروز چگونگی بازگشایی آن ها است.

- در 107 کشور جهان، مدارس کاملاً باز است که حدود 400 میلیون دانش آموز در آن ها مشغول به تحصیل هستند . در 30 کشور جهان مدارس بسته اند که 165 میلیون دانش آموز در آن ها اشتغال به تحصیل داشته اند و در 70 کشور جهان مدارس نیمه تعطیل هستند که 920 میلیون دانش آموز را تحت پوشش دارند.

 مدارس سراسر جهان حدود ۶/۵ ماه یعنی دوسوم سال تحصیلی را تعطیل بوده اند که نسل ما هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده است.

بسیاری از کشورها یعنی 133 کشور راه حل آموزش تلفیقی را طی 13-12 ماه گذشته در پیش گرفته اند و از تلویزیون ، رادیو و آموزش از راه دور (آنلاین) استفاده کرده اند اما عواقب این نوع آموزش ها در ماه های آتی و تا یکسال آینده چه خواهد بود؟

عوارض تعطیلی مدارس ناشی از کرونا و بروز فاجعه نسلی

تحقیقات یونسکو نشان می دهند که هر ماه یادگیری با این شیوه یعنی تعطیلی مدارس ، دو ماه به یادگیری در حالت عادی خسارت وارد می کند و این بسیار نگران کننده است.

طبق برآوردها 101 میلیون کودک و نوجوان به حداقل مهارت ها دست نخواهند یافت و 500 میلیون نفر دیگر در صورت تداوم بحران در معرض این خطر قرار خواهند داشت. پس ما به تعهد سرمایه گذاری و نیروی ویژه ای برای جبران این خسارت نیاز خواهیم داشت .

یک راه حل این معضل توجه به معلمان و اولویت دادن به واکسیناسیون آن ها است.

 از 14 تریلیون دلار اختصاص یافته به مبارزه با کوید 19 در سال 2020 تنها 2 درصد آن به آموزش اختصاص یافته است . ماموریت ما پیشگیری از بروز فاجعه نسلی است و این نیاز به نوعی همبستگی ملی و جهانی داریم و به عبارتی به یک ائتلاف جهانی نیازمندیم.

ارسال کننده : دکتر احد نویدی


عوارض تعطیلی مدارس ناشی از کرونا و بروز فاجعه نسلی

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 26 فروردين 1400 08:30

خرید واکسن بر عهده کیست؟!

خرید واکسن و بخش خصوصی در ایران

بیش از پنج ماه است که از ساخت واکسن ویروس کرونا می گذرد و بالاخره جناب آقای روحانی اعلام کردند که صبوری برای ساخت واکسن داخلی باعث مرگ و میر بیشتر شهروندان می شود و بخش خصوصی از هر طریقی که می تواند با ارز نیمایی واکسن وارد کند.

در نئولیبرالترین کشورهای دنیا هم دولت در حوزه هایی مانند آموزش، بهداشت، حمایت از خانواده های پرجمعیت، کهنسالان، افراد از کارافتاده و امثالهم دخالت می کند و تلاش می کند تا از کیفیت آموزش و سلامت شهروندان مطمئن شده و از گسترش فاصله افسارگسیخته طبقاتی جلوگیری نماید. در مقابل آنها سعی می کنند، از حوزه های پول ساز و پردرآمدی مانند فولاد، خودرو سازی، پتروشیمی و نفت یا حوزه هایی مانند بانکداری، ورزش و هنر و تلویزیون فاصله بگیرند و تا آنجا که می توانند دست بخش خصوصی را برای سرمایه گذاری در این حوزه ها باز بگذارند و جز در دریافت مالیات هیچ گونه دخالتی در نحوه اداره و عملکرد آنها نداشته باشند.

اما در ایران که دهه هاست شعار اصلی اش مبارزه با سرمایه داری است، خصوصی سازی منطقی کاملا مقابل جوامع نئولیبرال دارد. منطقی که حتی تمام نئولیبرال های افراطی غرب را هم انگشت به دهان می گذارد.

در ایران (برعکس دنیا) دولت علاقه ای به قبول مسئولیت در حوزه های هزینه بری مانند آموزش، واردات واکسن و بهداشت، خدمات اجتماعی- رفاهی و امثالهم ندارد و از هر فرصتی برای واگذاری این حوزه ها به بخش خصوصی دریغ نمی کند.‌ (نمونه های متعدد حمایت سیاست مداران و حاکمان از واگذاری مدارس و دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی و بیمارستان ها به بخش خصوصی حاکی از آن است که دولت علاقه ای به در دست نگه داشتن ارگان هایی که مصرف کننده صرف بوده و پولی به خزانه واریز نمی کنند، ندارند.)

در مقابل بخش های اقتصادی پول سازی مانند مخابرات، خودرو سازی، فولاد، ذوب آهن، بانک یا حوزه های تبلیغاتی مانند ورزش و تلویزیون [که در تمام کشورهای لیبرال خصوصی است] چیزهایی هستند که دولت ها چهار دست و پا خود را به روی آنها انداخته و با هیچ منطق و استدلالی حاضر به کوچکترین عقب نشینی و واگذاری آنها به بخش خصوصی را ندارند.

این اقتصاد دولتی عجیب و غریب و خاص ایران به چند طریق زمینه رانت خواری و فساد اقتصادی گسترده را ایجاد می کند. اول آنکه به مدیران رانتی با حقوق های نجومی نیاز است. دوم آنکه علت انتخاب اغلب این مدیران نه تخصص بلکه روابط با حاکمان است و به علت عدم کارآیی مشکلات فراوانی ایجاد کرده و باعث ورشکستگی آن صنعت و حرفه می شود. (به مدیران استقلال و پرسپولیس که تفاوت میان توپ و چغندر را نمی دانستند و نمی دانند را به خاطر بیاوریم) و سوم آنکه بستر مناسبی برای رانت خواری و پول شویی و فساد ایجاد می کنند و چهارم آنکه باعث افت بیشتر کیفیت حوزه بهداشت سلامت و آموزش برای مردم به ویژه اقشار فرودست می شود.

http://www.sedayemoallem.ir/%D8%AE%D8%A8%D8%B1/item/17772-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C

نکته:
یکی از شروط مهم برای بر عهده گرفتن مسئولیت های دولتی در بسیاری از کشورها جهان این است که فرد مورد نظر هیچ گونه فعالیت اقتصادی ذینفع مرتبط با پست پذیرفته شده نداشته باشد. به عنوان مثال کسی که می خواهد در یک کشور غربی وزارت نفت یا نمایندگی مجلس را بر عهده بگیرد، باید هیچ گونه فعالیتی از سوی او و نزدیکانش در حوزه نفت آن کشور در بخش خصوصی صورت نگیرد (چرا که شائبه تصویب قوانین به نفع منافع فردی پیش خواهد آمد) در ایران بسیاری از مسئولان و نزدیکانشان به عنوان فعالین اصلی حوزه کاری وزیر و وکیل مورد به شمار می روند و از این طریق از رانت های کلانی برخوردار می شوند.

کانال خرمگس


خرید واکسن و بخش خصوصی در ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

« یارمحمد حسین بر » یکم مرداد 1397 توسط « سیدمحمد بطحایی » وزیر وقت آموزش و پرورش به عنوان مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش منصوب شد .

حسین بر پیش تر ، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی اداره کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان بود .

بطحایی در حکم خود چنین نوشته بود : ( این جا )

  • استفاده از ظرفیت های موجود برای چابک سازی نظام اداری آموزش و پرورش.
  • به کارگیری سازوکارهای لازم برای اصلاح ساختار در راستای ارتقای بهره وری.
  • مدیریت جامع منابع انسانی.
  • ارائه گزارش های معظم از نحوه توزیع و به کارگیری منابع انسانی در ستاد، استان ها، مناطق و نواحی آموزش و پرورش.
  • مطالعه و بررسی درخصوص نظام حقوق و دستمزد و ارائه طرح های اصلاحی به منظور ایجاد هماهنگی در پرداخت های پرسنلی.
  • ارتقای نظام جامع نیروی انسانی آموزش و پرورش با مشارکت واحدهای ذی ربط.
  • تدوین و پیشنهاد برنامه های اجرایی در چهارچوب برنامه های توسعه و اسناد بالادستی با مشارکت سایر واحدهای وزارت آموزش و پرورش.
  • نظارت و ارزشیابی متمرکز فرآیند اجرای برنامه ها و حسن اجرای مقررات در ادارات کل آموزش و پرورش استان ها.
  • ایجاد تعامل مؤثر درون دستگاهی با سایر معاونت ها، سازمان ها و  دفاتر مختلف برای برنامه ریزی. »

« محسن حاجی میرزایی » دهم شهریور 1399 حسین بر را  به‌ عنوان « رئیس مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری » منصوب کرد .  آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟

در حکم حاجی میرزایی چنین آمده بود : ( این جا )

« با توجه به صلاحیت و تجربیات جناب‌عالی، بنا به پیشنهاد معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع، به‌ موجب این ابلاغ به‌عنوان «رئیس مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری» منصوب می‌شوید.

امید است با اتّکال به خداوند متعال، پیروی از منویات مقام معظم رهبری «مدظله‌العالی» و سیاست‌های  ریاست محترم جمهور، با مشارکت و هم‌فکری مدیران، کارشناسان و جلب مشارکت نیروهای زُبده و خبره، ضمن توجه به اولویت‌ها و سیاست‌های وزارت متبوع، در اجرای موارد ذیل اهتمام جدی داشته و نتیجه اقدامات را مستمراً به این‌جانب گزارش نمایید:

- ایجاد انسجام و یکپارچه‌سازی مدیریت شناسایی، تأمین، به‌کارگیری، سازمان‌دهی، آموزش منابع انسانی آموزش‌ و پرورش در چهارچوب زیر نظام تأمین و تربیت نیروی انسانی و سایر اسناد تحولی.

- پیگیری مستمر در جهت انطباق کامل برنامه‌های درسی دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی با اسناد تحولی، فعال‌سازی گروه برنامه‌ریزی تربیت‌معلم و پیگیری مداوم مصوبات آن.

- طراحی و اجرای برنامه سنجش صلاحیت حرفه‌ای فرهنگیان بر اساس اسناد تحولی و تعامل با دانشگاه‌های فرهنگیان و شهید رجایی در خصوص اجرای دوره‌های آموزشی برای شاغلین، متعهدین خدمت و پذیرفته‌شدگان ماه 28 با استفاده از فناوری‌های نوین و شبکه آموزشی دانش‌آموز.

- اقدام در جهت تهیه و راهبری برنامه‌های سنواتی مدیریت تشکیل کلاس، چابک سازی نظام اداری و سامان‌دهی و اصلاح ساختار و تشکیلات انسانی آموزش‌ و پرورش با تعامل مؤثر و سازنده با سازمان امور اداری و استخدامی.

- خط‌مشی گذاری، مدیریت، راهبری و نظارت یکپارچه بر تحولات کمی و کیفی نیروی انسانی اعم از توانمندسازی، افزایش بهره‌وری، سازمان‌دهی، ارتقای شغلی، نقل‌ و انتقال، مرخصی، مأموریت بازنشستگی و هرگونه ورود و خروج نیرو در آموزش‌ و پرورش و ارائه گزارش‌های مدیریتی.

- مطالعه و بررسی نظام حقوق و دستمزد و ارائه طرح‌های اصلاحی به‌منظور ایجاد هماهنگی در پرداخت‌های پرسنلی و جبران خدمات از طریق مبادی قانونی.

- همکاری مستمر با حوزه فناوری در جهت یکپارچه ­سازی سامانه‌‌ها، به خصوص سامانه‌های جامع دانش‌آموزی، نیروی انسانی و مالی، تهیه و ارائه سالنامه‌های آماری و تهیه داشبورد مدیریتی نشانگرها و شاخص‌ها برای بهره‌برداری مدیران سطوح مختلف. »

نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که آیا « حسین بر »  بر اساس حکم بطحایی تا چه میزان در تحقق موارد نه گانه موفق بود ؟

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

معیار ارتقا از سمت پیشین به عنوان «رئیس مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری» چه بود ؟

 حسین بر در تحقق موارد هفت گانه حاجی میرزایی چگونه عمل کرد ؟

اگر صلاحیت و تجربیات معیار واقعی برای وزیر آموزش و پرورش بوده است چه اتفاقی افتاد که ظرف حدود هفت ماه حسین بر از سمت خود برکنار شد ؟

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« وزیر آموزش‌ و پرورش طی حکمی، « ناصر سلیمان زاده» را به عنوان «رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری» منصوب کرد.

 به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، متن حکم محسن حاجی میرزایی به شرح زیر است :

با توجه به صلاحیت و تجربیات جنابعالی، بنا به پیشنهاد معاون محترم برنامه ریزی و توسعه منابع، به موجب این ابلاغ به عنوان «رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری» منصوب می شوید.

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

امید است با اتکال به خداوند متعال، پیروی از منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و سیاست های ریاست محترم جمهور، با مشارکت و همفکری مدیران کارشناسان و جلب مشارکت نیروهای زبده و خبره، ضمن توجه به اولویت ها و سیاست های وزارت متبوع، در اجرای موارد ذیل اهتمام جدی داشته و نتیجه اقدامات را مستمر به اینجانب گزارش نمایید. » اگر یک مدیر در  این نظام برابر این پرسش جدی قرار بگیرد که دلایل فنی و کارشناسی برای عزل و نصب ها چیست چه حرف تازه ای جز قالب های کلیشه ای مانند " عزل و نصب ها از اختیارات هر مدیر است ، من با این فرد بهتر کار می کنم ، به او اعتماد دارم و... " خواهد داشت ؟

البته در این حکم کوتاه به موارد پیشین اشاره ای نشده است اما باز هم سخن  از صلاحیت و تجربیات به میان آمده است .

واقعا این پرسش جدی مطرح است که این عزل و نصب ها بر چه اساس و معیاری صورت می گیرد ؟

پیش تر صدای معلم در گزارشی با عنوان « از " سالنامه سنجش " و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " چه خبر » پرسش هایی را مطرح کرده بود :( این جا )

این رسانه ضمن استناد به سخنان رئیس پیشین مرکز سنجش و پایش کیفیت وزارت آموزش و پرورش پرسیده بود :

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

« نخستین پرسش « صدای معلم » از رئیس مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش آن است که آیا مطالعاتی در زمینه تغییر ساختاری حوزه فعالیت خود داشته است ؟

کار سالنامه سنجش و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " به کجا رسیده است و آیا اساسا در این زمینه فعالیتی صورت گرفته است ؟

بررسی وضعیت عملکرد مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که این مرکز تاکنون جز صدور بخشنامه های تکراری و کلیشه ای در مورد برنامه امتحانات کار خاص دیگری انجام نداده است . حتی در « شیوه نامه برگزاری امتحانات » علی رغم شعار و تبلیغات وزیر آموزش و پرورش و سایر هیچ گونه جایگاه مشخص و شفافی برای « شورای مدرسه » تعریف و تببین نشد. ( این جا )

آیا آقای ساکی اقدامی در جهت تغییرات ساختاری متناسب با تحولات اجتماعی و مطالعات تطبیقی انجام داده است ؟

تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

 آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟ »

تا کی باید شاهد آزمون و خطا در حوزه تصمیم گیری باشیم ؟

اگر یک مدیر در  این نظام برابر این پرسش جدی قرار بگیرد که دلایل فنی و کارشناسی برای عزل و نصب ها چیست چه حرف تازه ای جز قالب های کلیشه ای مانند " عزل و نصب ها از اختیارات هر مدیر است ، من با این فرد بهتر کار می کنم ، به او اعتماد دارم و... " خواهد داشت ؟

چه زمانی  استارت مدیریت علمی و شاخص های سنجش غیرایدئولوژیک و غیرسیاسی در سامانه مدیریتی کشور زده خواهد شد ؟

پایان گزارش/


تغییرات در ریاست مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش و چند پرسش

منتشرشده در گفت و شنود

گروه رسانه/

چندی پیش « صدای معلم » خبری درباره تجمع معلمان جدید الاستخدام در برابر مجلس شورای اسلامی منتشر کرد . ( این جا )

« مینو امامی » از فرهنگیان تبریز نقدی بر انعکاس این تجمع و متن بیانیه صادر شده توسط این گروه از معلمان نگاشته است .

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

بخشنامه وزارت آموزش و پرورش با عنوان " برقراری فوق‌العاده ویژه به جای حق التدریس" (  طرح معلم تمام وقت " ) توسط دیوان عدالت اداری ابطال گردید .

در این رای آمده است : « اختیاری بودن برخورداری از فوق العاده ویژه که در بنـد ۳ بخشنامـه وزارت آموزش و پرورش به آن اشاره شده برخلاف تصریح بند ۱۰ مـاده ۶۸ قانون خدمات کشوری و مصوبه هیأت وزیران است. چرا که برقراری فوق العاده ویژه بر اساس بند ۱۰ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری برای ۲۵% مشاغل امکان پذیر است و وزارت آموزش و پرورش قبل از ابلاغ این بخشنامه فوق العاده ویژه را برای کارکنان اداری اش اجرا نموده است. بنابراین فوق العاده ویژه باید نسبت به تمام معلمان اجراء گردد. بر اساس ماده ۴ دستورالعمل «میزان ساعت تدریس هفتگی معلمان» با داشتن ۲۰ سال سابقه آموزشی یا معاونت یا مدیریت، رسیدن به سن ۵۰ سالگی، ۴ ساعت در هفته تقلیل می یابد که در بخشنامه وزارت آموزش و پرورش نه تنها ساعت تدریس معلمان مذکور تقلیل پیدا نکرده بلکه ۱۰ ساعت تدریس در هفته به ساعت کاری معلمان افزوده شده است که سبب افت کیفیت آموزشی می شود و بر اساس ماده ۳ دستورالعمل «میزان ساعت تدریس هفتگی معلمان زیر ۲۰ سال سابقه تدریس، ۲۴ ساعت در هفته است که بر اساس بخشنامه وزارت آموزش و پرورش ۳۰ ساعت در هفته است در حالی که مشمولان تقلیل ۴ ساعت در هفته باید ۱۰ ساعت تدریس اضافی در هفته داشته باشند و کسانی که مشمول ۴ ساعت تقلیل ساعات تدریس نیستند باید ۶ ساعت اضافه تدریس کنند که امر تبعیض آمیز و بر خلاف اصل سوم قانون اساسی است. "

نخستین بار و در 15 مهرماه 1398 مدیر صدای معلم در گفت و گو با رادیو فرهنگ از این طرح انتقاد و خواهان توقف آن شد . ( این جا )

 این رسانه در گزارشی خطاب به  « جواد حسینی » سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش به جد خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )

24 تیر 1398 ؛ این رسانه در گزارشی به طور رسمی خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )

صدای معلم در گزارش های متعدد خود این طرح را بر خلاف قوانین موجود و در تضاد با کیفیت و روح آموزش دانسته بود .

متن کامل رای دیوان عدالت اداری را می خوانید .

چهارشنبه, 24 فروردين 1400 17:24

چرا از شفافیت می ترسیم؟

دلایل فقدان فرهنگ شفافیت در جامعه ایران

۱.ژیژک داستانی نقل می کند از دو دوستی که قرار بود یکی از آنها به جایی در شوروی سفر کند. این دو با هم قرار گذاشتند که حتما دوستی که به سفر می رود از اوضاع و احوال آنجا بنویسد و به دوستش خبر بدهد اوضاع چگونه است و اگر اوضاع بد بود با خودکار قرمز بنویسد. این دوست به سفر می رود و پس از مدتی نامه ای به دوستش می نویسد. او در نامه خود می نویسد اینجا همه چیز خوب و آرام است و چیز بدی وجود ندارد و کلی از شرایط خوب آنجا می نویسد ولی در آخر می نویسد اگر چه اینجا همه چیز خوب است تنها یک مشکل وجود دارد و آن این است که خودکار قرمز نایاب است و خودکار قرمز برای خریدن نیست. ژیژک در تحلیل این وضعیت می گوید به دلیل اختناق موجود نویسنده مجبور شده رمز بین خود و دوستش را تبدیل به جزیی از نامه کند. ما بدون قحطی و کمبود خودکار قرمز خودمان همه خودکارهای قرمز را از پیش شکسته ایم و از بین برده ایم.

۲. در جامعه ما به نظر می رسد ما مجبوریم در مورد هر چیزی با رمز وراز و در لفافه و پوشیده در انواع و اشکال بازی های زبانی سخن بگوییم چون عمده مردم از شفافیت می ترسند. هنوز چیزی را منتشر نکرده ای که پیام ها به سمتت می آید که برادر عاقل باش، چرا اینا را نوشتی، چرا ساکت نمیشی، چرا می نویسی، تو مریضی و دنبال دیده شدن هستی، تو چقدر ساده ای، تو چقدر نادونی و......معلوم نیست چرا مردم ما، به ویژه تحصیل کرده های ما، این همه ترس دارند و در حالی که خودشان وارد هیچ فعالیت نوشتاری یا گفتاری نمی شوند چگونه این ترس را تجربه کرده اند مگر اینکه بگوییم خود آنها تولید کننده این ترس در جامعه هستند.

۳.حالا من دوست دارم از این طرف به قضیه نگاه کنم و از آنها بپرسم اگر شما هیچ کدام حاضر به گفتن چیزی نیستید و اصلا دوست ندارید دست به نوشتن یا گفتن هر گونه تحلیل از شرایط موجود شوید چرا از بد بودن شرایط می نالید و همه در خفا به زمین و زمان لعنت می فرستید ؟

 دلایل فقدان فرهنگ شفافیت در جامعه ایران

مگر این تغییر جز باید توسط شما انجام شود، مگر جمعیتی غیر از این جمعیت در کشور وجود دارد که آنها باید شرایط ما را تحلیل کنند و در صورت بد بودن شرایط آن را تغییر دهند ؟

مگر ایران مردمی غیر از شما دارد، مگر شما درس خوانده اید و تحصیل کرده اید که به هم دیگر بگویید آهسته بیا و آهسته برو و فقط حقوقتو بگیر؟

من واقعا نمی دانم مگر معنای زندگی جز حاصل فعالیت های انسان است و مگر صرف خوردن و خوابیدن و محدود ماندن به زندگی خانوادگی چقدر به زندگی ما معنا می دهد که خودمان را از هر نوع گونه فعالیت دیگر منع می کنیم و با ترس از آنها دور می مانیم.

ما بدون قحطی و کمبود خودکار قرمز خودمان همه خودکارهای قرمز را از پیش شکسته ایم و از بین برده ایم.

کانال رخداد تازه (مصطفی مهرآیین)

صدای معلم :

( کلیپ زیر را مشاهده فرمایید )


دلایل فقدان فرهنگ شفافیت در جامعه ایران

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور